تحولات کسب و کار

چرا تحولات کسب و کار شکست می خورند؟

در این مقاله به موضوع تحولات کسب و کار پرداخته ایم. ضمن ارائه تعریفی از تحولات کسب و کار به اهمیت این تحولات برای فهم بیشتر مطالب اشاره نموده ایم. در ادامه، مواردی که موجب موفقیت تحولات کسب و کار می شوند را شرح داده ایم و در نهایت دلایل شکست تحولات کسب و کار را مورد بررسی قرار دادیم که به درک بیشتر و بهتر مفاهیم کمک خواهد کرد. در آخر نیز می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر تحولات کسب و کار

جهان کسب‌وکار، دریایی است مواج و بی‌قرار. با پیشرفت تکنولوژی، تغییر ذائقه‌ی مشتریان و رقابت فشرده‌تر، کسب‌ و کارها همواره در حال تحول و تغییر هستند. آن‌هایی که با این تغییرات همگام شوند، به قله‌های موفقیت می‌رسند و بقیه، در گرداب فراموشی غرق می‌شوند بنابراین کسب‌ و کارها برای بقا مجبورند خود را با شرایط جدید وفق دهند. نوآوری و تغییر، تنها راه برای رشد و توسعه‌ی پایدار است. مشتریان امروز، خواستار محصولات و خدماتی هستند که به روز و متناسب با نیازهای آن‌ها باشد، پس برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، کسب و کارها باید متحول شوند اگر ساکن بمانند، عقب می افتند و شکست می خورند. با این وجود برخی از کسب‌ و کارها علی رغم تلاش‌های فراوان، به دلایل مختلفی همچون تعیین اهداف کلی و نامربوط، کمبود ارتباط داخلی، ناتوانی در تطبیق با تغییرات بازار، عدم توجه به نیازها و خواسته‌های مشتریان، تکیه بر روش‌های قدیمی و سنتی، مدیریت نادرست منابع مالی، ناتوانی در رقابت با رقبای قدرتمند و… به شکست می‌انجامند. باید به چه تغییراتی واکنش نشان داد؟ کدام یک از این تغییرات مستلزم تحول کسب و کار است؟ آیا تحول باید واکنشی یا پیشگیرانه باشد؟ اینها سوالات سختی هستند و پاسخ های اشتباه منجر به تصمیمات فاجعه بار می شوند. 

تحولات کسب و کار

 تحولات کسب و کار فرآیندی است که طی آن، سازمان‌ها به طور بنیادین رویکردها، فرآیندها، ساختارها و فرهنگ خود را برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت بازنگری و تغییر می‌دهند. این تحولات معمولاً در پاسخ به تغییرات محیطی، فناوری، بازار یا نیازهای مشتریان صورت می‌گیرد. فرآیند تحول کسب و کار یک مسیر پرپیچ و خم است و برای موفقیت به یک نقشه راه جامع نیاز دارد زیرا با شروع سفر تحول، بدون نقشه راه، خطر از دست دادن ارزش کسب و کار را تهدید می کند. در واقع، تحقیقات مکینزی (McKinsey) نشان می دهد که اکثر سازمان ها کمتر از یک سوم ارزش مورد انتظار از تلاش های تحول خود را به دست می آورند. کسب و کارها برای حفظ رقابت‌پذیری باید با تغییرات سریع محیطی سازگار شوند و این کار باعث بقا کسب و کار در بازار رقابتی می شود. از سوی دیگر این تحولات می‌توانند با افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصولات و خدمات منجر به بهبود عملکرد شوند. تحولات فرصتی برای ایجاد محصولات و خدمات جدید و ورود به بازارهای جدید فراهم می‌کنند و با درک بهتر نیازهای مشتریان و ارائه خدمات بهتر، می‌توان به افزایش رضایت مشتری نیز دست یافت. برای ایجاد تحولات مناسب در کسب و کار بهتر است زمان مناسب برای شروع را بدانید، هنگامی که در مورد تحول فکر می کنیم، به محرک، مقیاس و هدف نیز فکر می کنیم. محرک های بالقوه زیادی برای تحول وجود دارد، مقررات جدید، تغییرات در رفتار مصرف کننده، اختلالات فناوری و…. اما همه تغییرات برای سازمان شما به یک اندازه مهم نیستند. شما باید محرک خود را بشناسید و باید عنصری را که شما را به واکنش و پیشبرد امور وادار می کند درک نمایید، پس از آن می توانید تصمیم بگیرید که چگونه تحول را انجام دهید و چه کسی را درگیر کنید. به عنوان مثال، افزایش قیمت انرژی، محرک قدرتمندی بود که یک شرکت لوازم خانگی را متقاعد کرد تا شروع به تولید دستگاه های کم مصرف و تغییر موقعیت برند خود کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

روند تحولات در کسب و کار

دلایل شکست استراتژی تحولات کسب و کار 

در حالی که اجرا بزرگترین تأثیر را دارد، می توانیم ببینیم که سازمان ها می توانند از همان روز اول، اگر اهداف روشن و معناداری تعیین نکنند، شروع به از دست دادن ارزش نمایند. 

 

۱. تعیین اهداف مبهم و کلی

شما باید اهداف روشنی از آنچه می خواهید با تحول خود به دست آورید داشته باشید، یک چشم انداز مبهم کافی نیست. نظرسنجی مکینزی نشان می دهد که تفاوت اصلی بین موفقیت و شکست در تعداد اقدامات در طول چرخه حیات تحول سازمانی نهفته است. ما معتقدیم آنچه تفاوت ایجاد می کند، نه تنها داشتن یک برنامه، بلکه توانایی تقسیم آن برنامه به بخش های کوچک است که یکی یکی تفاوت ایجاد می کنند. هنگامی که بخش های مختلف را درگیر می کنید، تجزیه یک استراتژی بسیار مهم است. این کمک زیادی می کند تا اهداف را به فرآیندهای کسب و کاری خاص خود متصل کرده و ببینید که آیا آنها عملی هستند و چگونه به هدف اصلی شما منتهی می شوند. بیایید مثالی از شرکتی که به سمت لوازم خانگی کم مصرف حرکت می کند را بررسی نماییم و ببینیم تحول چه کسانی را تحت تأثیر قرار می دهد:

  • مهندسی: بهبود محصول، نوآوری ها
  • تولید: ابزارسازی، فرآیندهای تولید
  • حقوقی: گواهینامه های زیست محیطی و انرژی، ادعاهای مجاز پایداری
  • بازاریابی و فروش: تصویر و ارتباط جدید برند، تحقیق بازار هدف
  • پشتیبانی مشتری: یادگیری مشخصات جدید، پاسخگویی به مسائل جدید
  • مالی: برنامه ریزی مالی
  • مدیریت پروژه و محصول: برنامه زمان بندی ورود به بازار، همسو شدن بخش ها
  • لجستیک: برنامه ریزی زنجیره تامین، برنامه ریزی تولید

اینها تنها برخی از بخش های درگیر هستند و همه آنها از داشتن اهداف خاص بهره مند می شوند. مرحله بعدی یک علت رایج تنظیم نادرست هدف و بسیاری از مشکلات دیگر است.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

۲. فکر کردن به اینکه تحول فقط در مورد فناوری است

از آنجایی که تحول با دیجیتال، با حرکت به سمت دیجیتال و با تأثیر فناوری مرتبط است، اکثر مردم فکر می کنند که تحول فقط یک جزء فناوری است اما در واقع بسیار فراتر از آن است. پیاده سازی فناوری جدید به این معنی است که شما باید نحوه کار خود را تغییر دهید. همچنین به این معنی است که باید نحوه آموزش افراد و نحوه بررسی خروجی آنها را نیز تغییر دهید. به همین دلیل باید اذعان کرد که تحول، در مورد افراد نیز می باشد و این نیاز مورد به تلاش دارد و مستلزم درگیر کردن افراد، تغییر روش کار و انجام ارتباطات زیادی است و نیاز به ارتباطات زیادی از بالا و همچنین از پایین (درک اینکه مردم با چه چیزی مشکل دارند و توانایی پاسخ دادن به آن) دارد. اگرچه ما اغلب از تحول دیجیتال صحبت می کنیم، اما به سادگی پیاده سازی نرم افزار نحوه کار افراد را متحول نمی کند. قطعات متحرک دیگری نیز وجود دارد و کسی باید همه آنها را گرد هم آورد.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

۳. کمبود ارتباط داخلی

مردم زیاد تمایلی به تغییر ندارند، به همین دلیل است که اگر می خواهید آنها از تغیییر حمایت کنند، بسیار مهم است که درک کنند که چرا تغییر رخ می دهد. تغییر باید منطقی باشد تا بخشی از کار روزانه و زندگی روزمره مردم شود. شما ممکن است روزانه از ۱۰ تا ۱۵ برنامه مانند ایمیل، اسناد، نمودارها و… استفاده کنید. اگر یکی از آنها را با این ایده تغییر دهید که شما در حال افزایش بهره وری به عنوان بخشی از تحول هستید، باید همه این قطعاتی را که تحت تأثیر قرار می دهید در نظر بگیرید. شما باید متوجه این واقعیت باشید که به طور آنی نحوه کار افراد را تغییر داده اید. این فقط یک برنامه نیست. شما نباید فقط بگویید: اینجا، از این مورد استفاده نمایید، این کار شما را بهینه می کند. بلکه نیاز دارید کارمندان شما درک کنند که سازمان در تلاش است چه چیزی را به دست آورد و باید نحوه تأثیرگذاری حتی تغییرات کوچک بر سازمان، فرآیندها و روزهای کاری افراد را در نظر بگیرید. هنگامی که به مشارکت بازیگران اصلی در تحول کسب و کار نگاه می کنیم، این امر بسیار واضح می شود:

  • مدیرعامل

۹۴٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۸۳٪ در همه شرکت های دیگر

  • مدیران خط

۸۲٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۵۷٪ در همه شرکت های دیگر

  • کارمندان خط مقدم

۷۳٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۴۶٪ در همه شرکت های دیگر

می توانید ببینید که سازمان هایی که همه سطوح کارکنان را در ابتکارات تحول درگیر می کنند، نرخ موفقیت بسیار بالاتری دارند. این به این دلیل است که کارمندان آگاه یک مزیت رقابتی هستند. آنها کسانی هستند که استراتژی کسب و کاری شما را اجرا می کنند و اگر آن را درک نمایند، شانس موفقیت بسیار بالاتری دارد. 

بیشتر بخوانید: تعریف نوآوری چیست؟ مدیریت نوآوری چگونه انجام می‌شود؟

 

۴. حذف ذینفعان از فرآیند برنامه ریزی

هنگامی که کار را شروع می کنید، باید همه بازیگران و همه ذینفعان را وارد عرصه کنید تا افراد بتوانند صحبت کنند، بنابراین درگیر کردن همه ذینفعانی که در ابتدای تحول بخشی از آن هستند، بسیار مهم است. شما باید چالش ها را کشف نموده، محدودیت ها را درک کنید، طرح را ایجاد یا اصلاح کرده و یک جدول زمانی واقع بینانه بسازید. در غیر این صورت، دچار شکست در زمینه های مختلف مانند عدم دستیابی به اهداف تحول خود در زمان یا فراتر رفتن از بودجه پیش بینی شده خواهید شد.

بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟

 

۵. عدم انطباق به دلیل کمبود داده

 اگر می خواهید بدانید کجا می روید، به شاخص کلیدی عملکرد (KPI) نیاز دارید. شکست زمانی رخ می دهد که یک سازمان به وضوح تعریف نکرده باشد که چه چیزی می خواهد به دست آورد و دید روشنی از اینکه از نظر زمان، بودجه یا پیشرفت به سمت اهداف خاص، نداشته باشد. اگر ندانید چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند، نمی توانید انعطاف پذیر باشید. اگر ندانید چه چیزی استراتژی تحول شما را عقب می اندازد، نمی توانید انطباق پیدا کنید و توجه خود را به جایی که بیشترین نیاز است تغییر دهید. یک سوال کلیدی که هر سازمان باید از خود بپرسد:

  • آیا ما به اندازه کافی انعطاف پذیر هستیم تا تشخیص دهیم که کارها خوب پیش نمی رود و یک شکست قریب الوقوع را به تغییر جهت تبدیل کنیم؟

برای دستیابی به چنین انعطاف پذیری، باید تصمیم بگیرید که کدام شاخص کلیدی عملکرد را اندازه گیری کنید. اما جنبه مهم دیگری از شاخص کلیدی عملکرد تحول وجود دارد، آنها به شما اجازه می دهند اهداف تحول را با اهداف استراتژیک گسترده تر خود مقایسه کنید. می توانید به سرعت ببینید که آیا شاخص های تحول و استراتژی کسب و کار شما به یک جهت اشاره می کنند یا خیر. در این صورت، می توانید ارزیابی کنید که آیا برخی از برنامه ها باید اصلاح شوند یا قبل از برخورد، باید متوقف شوند. 

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

مراحل تحولات کسب و کار

 

موارد مورد نیاز برای انجام تحولات موفق کسب و کار

اکنون که ۵ خطای بالقوه را از نزدیک بررسی کردیم، بیایید ببینیم که رهبران کسب و کار به چه مواردی برای تحولات نیاز دارند.

  • دید در لحظه از آنچه در سازمان اتفاق می افتد

شما به ابزارهایی نیاز دارید که به شما امکان می دهد شاخص کلیدی عملکرد خود را اندازه گیری کنید، استراتژی تحول خود را پیگیری نموده و داده های تحول را به اشتراک بگذارید. اگر می خواهید همه افراد درگیر شرکت کنند، پیشرفت را ببینند و نسبت به بخش و اهداف خود احساس مسئولیت و افتخار کنند، شما باید آن را شفاف و جذاب کنید. به این ترتیب، شما قادر خواهید بود استراتژی تحول خود را بسیار سریعتر از شرکت هایی که پیشرفت را پنهان نگه می دارند و فقط نتایج را به ندرت به اشتراک می گذارند، اجرا و تطبیق کنید.

  • تعامل کارکنان دورکار و ترکیبی

هنگامی که کسب و کار شما در حال تغییر بنیادی است و می خواهید مشارکت در سطح شرکت داشته باشید، باید کارکنان دورکار و ترکیبی را در نظر بگیرید. این برای بسیاری از سازمان‌ها نسبتا جدید است و به همین دلیل، تحول فرهنگی و بازسازی پویایی همکاری ضروری است. اگر چه جلسات آنلاین مفید هستند، اما شما همچنین به ابزارهایی که همزمان نیستند مانند سیلزفورس (Salesforce) و اسلاک (Slack) نیاز دارید تا حرکت همکاری را ادامه دهید. شما باید به سازمان خود توانایی این را بدهید که هر کجا که هستند، همچنان بهره‌ور باقی بمانند. به آنها ابزارهای همکاری بدهید. همه این چیزها در این ایده حفظ حرکت و توانایی حفظ بهره‌وری از هر کجا که هستید، بسیار مهم هستند. هیچ کس در خلأ زندگی نمی کند و مشارکت در سطح شرکت فقط زمانی اتفاق می افتد که افراد احساس کنند بخشی از سازمان هستند. شما می خواهید محیطی بسازید که به کارکنان این امکان را بدهد تا کار خود را به روشی که برای آنها خیلی سخت نیست ادامه دهند و اگر قرار است از آنها بخواهید که بخشی از یک پروژه تحول کسب و کار باشند، این امر بسیار ضروری است.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

  • توانایی حفظ حرکت

ممکن است کمی کلیشه به نظر برسد، اما شما به رهبری نیاز دارید که بتواند با عدم قطعیت کنار بیاید، آیا نقل قول معروف مایک تایسون را می شناسید؟ همه یک برنامه دارند تا زمانی که مشت به صورتشان بخورد. تحول شما را غافلگیر خواهد کرد، مشکلات و موانع رخ خواهد داد، اما نحوه برخورد با آنها مهم است. شما باید بدانید که چگونه واکنش نشان دهید و به کسی نیاز دارید که به تیم هنگام سخت شدن کار انگیزه دهد و درگیر کند. تحولات سخت و طولانی هستند و شما باید بتوانید با این موضوع کنار بیایید، افراد را درگیر کنید، به آنها انگیزه داده و آنها را متقاعد کنید. توانایی ایجاد اجماع و هدایت مشارکت یک مهارت بسیار مهم است.

  • یک هدف در هفته، تحول را پایدار می کند

تمرکز، ثبات و نزدیک ماندن به چیزی که می خواهید به دست آورید، چیزی است که اجرای استراتژی را عملی می کند. پس از تنظیم مسیر، به آن پایبند باشید و ابزارها و تعهد لازم برای ادامه کار را داشته باشید، این سخت ترین کاری است که باید انجام شود. اما شما باید به اهداف خود نزدیک بمانید و آنها را برای هر بخش واضح، عملی و شخصی کنید. شما باید از ابزارها استفاده کرده و شاخص کلیدی عملکرد را پیگیری نمایید. باید مطمئن شوید که آنها شفاف هستند و سعی کنید تا در صورت نیاز تغییر مسیر دهید و باید تعهد داشته باشید و کارمندان خود را درگیر کنید. اجازه دهید آنها طرح را ایجاد کنند و با استراتژی تعامل داشته و احساس مالکیت بخشی از فرآیند تحول را داشته باشند.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

عناصر تحولات کسب و کار

 

در نتیجه می توان گفت؛ تحول به این معنی است که باید در مورد افراد، فرآیندها و فناوری، موارد سه گانه ای که کارهایی را که می خواهید انجام دهید را پیش می برد، فکر کنید. در واقع تحولات کسب و کار فرآیندی است که طی آن، سازمان‌ها به طور بنیادین رویکردها، فرآیندها، ساختارها و فرهنگ خود را برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت بازنگری و تغییر می‌دهند. مشتریان امروز، خواستار محصولات و خدماتی هستند که به روز و متناسب با نیازهای آن‌ها باشد، پس برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، کسب و کارها باید متحول شوند اگر ساکن بمانند، عقب می افتند و شکست می خورند. با این وجود برخی از کسب‌ و کارها علی رغم تلاش‌های فراوان، به دلایل مختلفی همچون تعیین اهداف کلی و نامربوط، کمبود ارتباط داخلی، ناتوانی در تطبیق با تغییرات بازار، عدم توجه به نیازها و خواسته‌های مشتریان، تکیه بر روش‌های قدیمی و سنتی، مدیریت نادرست منابع مالی، ناتوانی در رقابت با رقبای قدرتمند و… به شکست می‌انجامند.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع  تحولات کسب و کار برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

0 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *