سطوح استراتژی چیست؟
در این مقاله قصد داریم به استراتژی و سطوح مختلف آن بپردازیم. بدین جهت سعی بر آن است علاوه بر تعریف استراتژی و معرفی چهار سطح مختلف آن که به تفضیل شرح داده شده است، دلایل اهمیت و تفاوت در سطوح مختلف استراتژی نیز بررسی شود. در ادامه نیز تلاش بر آن است تا با ذکر مثال، ویژگیها و اهداف هر یک از سطوح مختلف استراتژی به شناخت عمیقتر درباره استراتژی دست یافت. در نهایت، نحوه تفاوت سطوح استراتژی در یک سازمان را مورد بحث قرار خواهیم داد و زمینه استفاده از این سطوح مختلف استراتژی در مدیریت استراتژیک را ارائه خواهیم کرد.
مقدمهای بر سطوح استراتژی
تصور کنید یک میز بزرگ پوشیده از هزار قطعه رنگی پازل دارید که هر کدام شکل و الگوی منحصر به فردی دارند. این پازل؛ استراتژی کسب و کار است، یک چالش پیچیده که نیازمند بررسی دقیق و مونتاژ ماهرانه است. هدف؛ ایجاد یک تصویر منسجم و معنادار است، یک شاهکار که چشمانداز و اهداف سازمان را نشان میدهد. هر قطعه، به منزله یک تصمیم استراتژیک، باید با دقت انتخاب شود و در موقعیت مناسب قرار گیرد تا یک کل منسجم تشکیل دهد.
یک استراتژی موفق مانند یک پازل کاملاً مونتاژ شده است، جایی که همه قطعات به طور یکپارچه در کنار هم قرار میگیرد. این نیازمند برنامهریزی دقیق، پیشبینی و درک عمیق از تصویر بزرگ است. درست همانطور که یک حل کننده پازل باید لبهها، گوشهها و الگوها را شناسایی کند، یک استراتژیست باید سطوح کلیدی یک استراتژی موفق را تشخیص دهد:
- چشمانداز: تصویر کلی که سازمان میخواهد ایجاد کند.
- اهداف: قطعات خاصی که تصویر را تشکیل میدهند.
- مزیت رقابتی: قطعات منحصر به فردی که سازمان را از دیگران متمایز میکنند.
- تخصیص منابع: چسبی که قطعات را به هم وصل میکند.
- مدیریت ریسک: ابزارهایی که برای شناسایی و رفع چالشهای بالقوه استفاده میشوند.
مانند یک حل کننده ماهر پازل، یک رهبر استراتژیک باید: - تصویر کلی را ببیند: درک کند که قطعات فردی چگونه با هم ترکیب میشوند تا تصویر کلی را ایجاد کنند.
- عناصر کلیدی را شناسایی کند: مهمترین قطعات را تشخیص داده و آنها را اولویتبندی کند.
- صبور باشد: ممکن است مونتاژ پازل زمانبر باشد، اما پشتکار مشخصه کلیدی است.
- انعطافپذیر باشد: اگر یک قطعه مناسب نباشد، مایل به امتحان کردن رویکرد دیگری باشد.
- موفقیت را جشن بگیرد: در نهایت پس از تکمیل پازل، از رضایت دستیابی به هدف موفقیت خود را جشن بگیرد.
با رویکرد استراتژی مانند یک پازل، سازمانها میتوانند چالشهای پیچیده را به قطعات قابل مدیریت تقسیم کنند، عناصر کلیدی را شناسایی کنند و یک استراتژی برنده ایجاد کنند که منجر به موفقیت بلندمدت شود.
استراتژی چیست؟
استراتژی، نقشه یا طرحی از اقدامات است که یک سازمان یا فرد برای رسیدن به یک مقصد مشخص و اهداف بلندمدت خود ترسیم میکند. این مقصد توسط مجموعه ای از تصمیمات تعیین میشود که سازمان را از رقبای خود متمایز میکند، از ویژگیهای منحصر به فرد سازمان نشأت میگیرد و تقلید از آن دشوار است.
این یک موقعیت منحصر به فرد است که سازمان اتخاذ میکند و تلاشها را بر روی یک جهت واحد و مشخص متمرکز میکند. همواره باید به این نکات توجه داشت که استراتژی مجموعهای از اهداف بلندپروازانه و یک مجموعه از برنامههای جدا از هم نیست. اهداف قدیمی جسورانه و مبهم مانند “ایجاد محصول با بالاترین کیفیت با کمترین هزینه ممکن” یا “رهبر بازار شدن” نیز استراتژی نیستند. رقیبان شما دقیقاً همین “استراتژی” را دنبال میکنند. به یاد داشته باشید، تقلید از یک استراتژی خوب دشوار است. گرفتن بهترین شیوهها از رقبا و اعمال آنها در کسب و کار شما، نیز استراتژی نیست. عدم وجود یک تعریف واضح از استراتژی کسب و کار یک مشکل جدی در داخل یک سازمان است.
این امر تشخیص بین استراتژیهای خوب و بد را دشوار میکند. موفقیت بلندمدت در کسب و کار همیشه نتیجه یک استراتژی خوب و یک چشم انداز الهامبخش است. یک استراتژی بد حتی بزرگترین سازمانها را نیز میتواند نابود کند. استراتژی بد غیرقابل اجرا یا نامربوط به محیط کسب و کار است. استراتژی بدی که غیرقابل اجرا است، بیش از حد بر مرحله برنامهریزی تمرکز دارد و یک عملیات کامل و تقریباً خطی را فرض میکند. تغییر از استراتژی بد به خوب از درک تفاوت آنها شروع میشود و با پذیرش ابزارهای مناسب به نتیجه میرسد.
بیشتر بخوانید:تعریف علمی پیاده سازی و اجرای استراتژی چیست؟
انواع سطوح استراتژی چیست؟
هر رهبر کسب و کار باید با سطوح مختلف استراتژی آشنا باشد. استراتژی در اشکال مختلف وجود دارد: استراتژی یک شرکت چندملیتی با استراتژی یک استارتاپ متفاوت خواهد بود. با این حال، اصول آن ثابت میماند. برای درک نحوه تغییر استراتژیها، سطوح استراتژی موجود و نحوه اعمال آنها در یک سازمان را بررسی خواهیم کرد و نتیجه اصلی این است که استراتژی برای همه است. اما نیازی نیست تا زمانی که کسب و کار شما به اندازه خاصی رشد کند، استراتژیک شوید. از موقعیت فعلی کسب و کار خود آگاه باشید تا بتوانید استراتژی مناسب برای سازمان خود را توسعه دهید و با آن رشد کنید.
سطوح استراتژی
استراتژیستها اغلب به سه سطح استراتژی اشاره می کنند: استراتژی سطح سازمانی، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژی سطح عملکردی. اما آنها یک سطح اساسی را که برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی ضروری است، از دست می دهند: استراتژی سطح عملیاتی.
این مقاله اصول چهار سطح در مدیریت استراتژیک را تشریح می کند،
- استراتژی سطح سازمانی
- استراتژی سطح کسب وکار
- استراتژی سطح عملکردی
- استراتژی سطح عملیاتی
اگر علاقه دارید به طور عمیق تر درباره استراتژی اطلاعات کسب کنید، ما مقالات اختصاص داده شده در این زمینه را ارائه میدهیم
بیشتر بخوانید: استراتژی مناسب و مدیریت تغییر چگونه است؟
استراتژی سطح سازمانی
استراتژی سازمانی بالاترین سطح استراتژی در یک سازمان است. این استراتژی جهت کلی سازمان و ایدههای سطح بالا را معین کرده و نحوه حرکت به سمت آن را نیز تعریف میکند. این برنامهها معمولاً توسط رهبری، مانند مدیرعامل و مدیریت ارشد، ایجاد میشوند. به طور کلی، این گروه درک عمیقی از شرکت و دانش کسب و کاری استراتژیک مورد نیاز برای هدایت سازمان در مسیر درست دارند. یک استراتژی سازمانی معمولاً گسترده تر از سطوح دیگر استراتژی است. استراتژیها در این سطح بیشتر مفهومی و آیندهنگرانه نسبت به سطوح دیگر هستند. آنها معمولاً در بازه زمانی ۳ تا ۵ ساله گسترش مییابند.
یک برنامه استراتژیک سازمانی معمولاً شامل موارد زیر است:
- معیارهای اصلی کسب و کار
- حوزههای تمرکز استراتژیک
- اهداف سازمانی
- اهداف استراتژیک
- مهمترین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs)
بیشتربخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
چرا یک استراتژی سازمانی ایجاد کنیم؟
در برنامه استراتژیک سازمانی، شما در واقع نقشه راهی را ترسیم میکنید که سازمان شما باید در آن فعالیت کند. این نقشه اصلی، صحنه را برای توسعه استراتژیهای واحد کسب و کار و استراتژیهای سطح عملکردی، همراه با برنامههای عملیاتی دقیق، فراهم میکند. این استراتژیها، به نوبه خود، تصمیمات پایین دستی گرفته شده توسط کارمندان تمام سطوح را هدایت خواهند کرد. بنابراین، هر تصمیمی که در سازمان گرفته میشود، باید مستقیم یا غیرمستقیم به اهداف سازمانی استراتژی کمک کند. در کل هر سازمانی به یک استراتژی سازمانی نیاز دارد.
استراتژی سطح کسب و کار
استراتژی سطح کسب و کار دومین سطح در سلسله مراتب استراتژی است. استراتژی کسب و کار که به عنوان زیرمجموعه استراتژی سازمانی شناخته میشود، وسیله ای برای دستیابی به اهداف واحدهای کسب وکاری خاص در سازمان است.
اهداف و ابتکارات استراتژیک: در استراتژی، هر واحد کسب وکار، بر کسب مزیت رقابتی در بازار خاصی که واحد کسب و کار در آن فعالیت میکند، متمرکز خواهد بود. سازمانها بسته به مزیت رقابتی که میخواهند کسب کنند، استراتژیهای مختلفی در سطح کسب و کار اتخاذ میکنند. سازمانها در اینجا با تصمیمات مهمی روبرو هستند، مانند انتخاب استراتژی رشد، استراتژی تمایز یا پذیرش رویکرد رهبری هزینه. هر حوزه کسب وکار باید یک تصمیم استراتژیک اتخاذ کند و روشی را که برای نزدیک شدن به اهداف خود انتخاب خواهد کرد، تعریف کند.
مثالهای استراتژی کسب و کار
یک بانک بزرگ، نمونهای عالی از سازمانی است که خدمات متعددی را در صنایع مختلف میفروشد. برای مثال، این بانک واحدهای کسب و کار مانند بانکداری خرد، مدیریت سرمایهگذاری و شرکت بیمه دارد. هر یک از این واحدهای کسب و کار اهداف متمایز و یک استراتژی واحد کسب وکاری متمایز برای دستیابی به آنها دارند.
مدیران میانی را در استراتژی کسب و کار بگنجانید؛ استراتژیها در سطح کسب و کار باید توسط معاونان و روسای واحدهای کسب و کار جهانی یا منطقهای ساخته شوند. با این حال، گنجاندن سایر مدیران میانی در هر واحد کسب و کار نیز یکی از بهترین کارهایی است که میتوان انجام داد. گنجاندن طیف وسیعی از مدیران از هر واحد کسب و کار برای شرکت در فرآیند استراتژی دارای دو مزیت اصلی است:
- افزایش پذیرش: مدیرانی که فرصت مشارکت در تدوین استراتژی را داشتهاند، احساس میکنند که در تصمیمگیری مشارکت دارند. بنابراین، آنها بیشتر احتمال دارد که استراتژی را بپذیرند و در اجرای آن شرکت کنند.
- بهبود مالکیت: کارمندانی که فرصت مشارکت در توسعه استراتژی را دارند، بیشتر احتمال دارد که مالکیت تکمیل آن را بر عهده بگیرند.
بیشتر بخوانید: تحلیل استراتژیک کسب و کار چگونه انجام می شود؟
استراتژی سطح عملکردی
این سطح از استراتژی، رویکرد را برای مناطق یا بخشهای مختلف عملکردی طراحی میکند (کمی قبلتر با به تصویر کشیدن مثال سطوح استراتژی بانک، اندکی به این مورد اشاره شده بود). این عملکردها میتواند شامل بخش بازاریابی، مالی، زنجیره تأمین، تولید، منابع انسانی و موارد دیگر باشد. هدف اصلی استراتژی عملکردی، همسو کردن فعالیتها و تلاشهای این بخشهای فردی با اهداف گستردهتر و اهداف استراتژیک تعیینشده در سطوح بالاتر، مانند استراتژی سازمانی و کسب و کار است.
استراتژیهای عملکردی تمرکز نسبتاً محدودی دارند. آنها برای رسیدگی به چالشها و فرصتهای منحصر به فرد در هر حوزه عملکردی طراحی شدهاند. استراتژی مالی، استراتژی بازاریابی، استراتژی منابع انسانی و…، همگی اهداف و مسئولیتهایی برای ارائه دارند. داشتن یک سطح قابل مشاهده از استراتژی عملکردی که با استراتژی کلی سازمانی همسو باشد، شانس موفقیت را افزایش میدهد. این استراتژیها شامل تخصیص منابع، اهداف قابل اندازهگیری و تمرکز بر بهبود مستمر، همه در زمینه عملکردهای فردی هستند.
بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟
راز یک استراتژی عملکردی موفق
داشتن هر بخش مجهز به یک استراتژی عملکردی کاملاً تعریف شده، میتواند یک شروع عالی باشد. اما مراقب باشید که هر حوزه عملکردی را در بخش استراتژی خود محدود کنید. این مورد به بخش سیلوها (Silos) مربوط میشود.
دو جنبه حیاتی برای یک استراتژی عملکردی موفق وجود دارد:
- همکاری بین عملکردی: اتفاق خوب زمانی میافتد که بخشهای مختلف نیروهای خود را متحد میکنند. تقویت همکاری بین این عملکردها، درهای نوآوری و همافزایی را میگشاید.
- همسو شدن استراتژیک: اطمینان از اینکه استراتژی هر حوزه عملکردی با اهداف کلی استراتژی سازمانی به طور یکپارچه مطابقت دارد، پایه و اساس موفقیت است.
شرکتها معمولاً در سه سطح اول استراتژی متوقف میشوند، اما سطح چهارم مهمترین سطح برای اطمینان از اجرای موفقیتآمیز است. این سه سطح استراتژی – سازمانی، کسب و کار و عملکردی – پایه را تشکیل میدهند، اما این استراتژی عملیاتی است که تمام برنامهها را در زمین زنده میکند و به مرحله اقدام میرساند.
استراتژی سطح عملیاتی
استراتژی سطح عملیاتی، که در پایینترین سطح سلسله مراتب استراتژیک قرار دارد، بر اقدامات و تاکتیکهای روزمره مورد نیاز برای اداره کسب و کار، مدیریت فرآیندها و بر اجرای مؤثر تغییرات تمرکز دارد. این جنبه عملی و اجرایی استراتژی است و اطمینان حاصل میکند که برنامهها به اقدامات ملموس و نتایج تبدیل میشوند. به عبارت دیگر، این استراتژی است که کار روزمره کارمندان را اطلاع میدهد و در نهایت سازمان شما را در مسیر درست حرکت میدهد.
این استراتژی عمدتاً به اهداف کوتاهمدت و اجرای عملی برنامهها، با جزئیات اقدامات، رویهها و فعالیتهای خاصی که باید برای تحقق اهداف سازمانی اجرا شوند، مربوط میشود. استراتژی عملیاتی شامل نقشهایی مانند سرپرست مدیریت پروژه (PMO)، سرپرستان تیم، مشارکتکنندگان فردی و اعضای تیم میشود و نقش مهمی در اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای گستردهتر دارد.
بیشتر بخوانید: راهنمای اجرای موفق استراتژی
ویژگیهای کلیدی استراتژی عملیاتی
- اجرای تاکتیکی: استراتژیهای عملیاتی بر اجرای مراحل تاکتیکی برای دستیابی به اهداف کسب و کار تمرکز دارند و نقشه راهی دقیق برای اجرا ارائه میدهند.
- تمرکز کوتاهمدت: متمرکز بر اهداف کوتاهمدت و ممکن است شامل فعالیتهای ماهانه، فصلی یا حتی روزانه باشد.
- استفاده از منابع: با سطح جزئیات، از جمله مدیریت نیروی کار، تخصیص بودجه و استقرار فناوری برای پروژهها و ابتکارات خاص، با تخصیص منابع سروکار دارد.
- مدیریت پروژه: استراتژیهای عملیاتی اغلب شامل مدیریت پروژه برای هماهنگی تیمها و رعایت محدودیتهای زمانی و بودجه هستند.
- بازخورد و تطبیق: آنها حلقههای بازخورد را در نظر میگیرند و امکان تنظیمات با تغییر شرایط را میدهند.
- تأثیر فوری: موفقیت در سطح عملیاتی مستقیماً به دستیابی به اهداف گستردهتر کسب وکار و سازمانی کمک میکند و به عنوان یک حلقه اتصال در اجرای استراتژی عمل میکند.
تفاوتهای سطوح استراتژی
درک تفاوتها برای اطمینان از اینکه هر سطح استراتژی متناسب با نقش منحصربهفرد خود در سازمان تنظیم شده است، کمک میکند.
بازه زمانی تصمیمگیری
استراتژی سطح سازمانی شامل تصمیماتی است که چندین سال تا دههها را در بر میگیرد و جهت کلی و چشمانداز بلندمدت سازمان را تعریف میکند. در مقابل، استراتژی سطح کسب و کار بر برنامههای ۳ تا ۵ ساله تمرکز دارد و با موقعیت رقابتی در بازارها یا صنایع خاص سروکار دارد. استراتژی سطح عملکردی بر بهینهسازی عملکردهای بخشهایی مانند بازاریابی، منابع انسانی یا مالی در چرخههای سالانه هدف دارد، در حالی که استراتژی سطح عملیاتی تصمیمات روزمره برای اجرای استراتژیهای سطح بالاتر را برطرف میکند.
وسعت تأثیر
استراتژی سطح سازمانی بر کل سازمان تأثیر میگذارد و اهداف استراتژیک گستردهای را تعیین میکند که بر تمام واحدهای کسب و کاری و عملکردها تأثیر میگذارند. از سوی دیگر، استراتژی سطح کسب وکار بر واحدهای فردی برای ایجاد مزیت رقابتی در بازار، بر آنها تمرکز میکند. تمرکز اصلی استراتژی سطح عملکردی، همسو کردن فعالیتهای بخشها با اهداف کسب و کاری و سازمانی است. استراتژی سطح عملیاتی، با این حال، مراحل را برای تیمها و افراد برای دستیابی به اهداف عملکردی و اطمینان از انجام صحیح عملیات، تشریح میکند.
حوزههای تمرکز
رشد، ادغامها و تملکها، تنوعسازی و مدیریت پورتفولیو (Portfolio)، محور استراتژیهای سطح سازمانی هستند. استراتژی رقابتی، تقسیمبندی بازار و ارزش پیشنهادی برای یک بازار هدف یا محصول خاص، در هر استراتژی واحد کسب و کار اولویت دارند. استراتژی سطح عملکردی قصد دارد فعالیتها و منابع خاص بخش را بهینهسازی کند تا از اهداف واحد کسب و کار پشتیبانی کند. در نهایت، استراتژی سطح عملیاتی بر اجرای وظایف، مدیریت پروژهها و دستیابی به اهداف فوری برای پشتیبانی از اهداف عملکردی تأکید دارد.
استراتژیهای سطحی همسو: کلید اجرای مؤثر
درک سطوح استراتژی بخش بزرگی از درست انجام شدن کار است. با این حال، با افزایش سطوح، سردرگمی نیز میتواند افزایش یابد. اما با استفاده از یک پلتفرم منسجم و مناسب شما این قدرت را پیدا میکنید تا برنامههای استراتژیک خود را بسازید و نحوه کارکرد آنها را تجسم کنید و به راحتی ببینید چگونه استراتژی سازمانی شما به برنامههای کسب و کار، عملکردی و عملیاتی تقسیم میشود.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع سطوح استراتژی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.