مدیریت سازمانی

مدیریت سازمانی

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت سازمانی پرداخته ایم. در ابتدا تعریفی از مدیریت سازمانی ارائه داده ایم و سپس دلایل اهمیت آن را بازگو کرده ایم. در ادامه نحوه پیاده سازی مدیریت سازمانی در محیط کار را مورد بررسی قرار داده ایم. در انتها نیز انواع سبک های مدیریت سازمانی را به تفصیل شرح داده ایم و برای فهم بهتر مطالب نیز به ذکر برخی مثال ها در این زمینه پرداخته ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت سازمانی دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت سازمانی 

برنامه ریزی، سازماندهی و اجرای رهبری و منابع یک شرکت عوامل مهمی در موفقیت آن هستند. شرکت‌ها می‌توانند از روش‌های مختلفی برای ساختاردهی و استفاده از رهبری و منابع خود برای تعیین و دستیابی به اهداف استفاده نمایند. آنها از مدیریت سازمانی برای هدایت کارکنان و تشویق آنها برای کار به سمت یک هدف مشترک استفاده می‌کنند. با درک نحوه عملکرد این استراتژی، می‌توانید به شرکت خود در عملکرد کارآمد و دستیابی به چشم‌انداز آن یاری رسانید. در واقع مدیریت سازمان (OM) به رهبری یک کسب و کار و مدیریت دارایی ها و منابع آن اشاره دارد. با درک نحوه عملکرد مدیریت سازمانی و اهمیت آن، می توانید به سازمان ها در دستیابی کارآمدتر به اهدافشان کمک کنید.


مدیریت سازمانی چیست؟

مدیریت سازمان استراتژی است که از طریق برنامه ریزی و کنترل دقیق، امکان استفاده بهینه از منابع را در محل کار فراهم می کند. هدف اصلی مدیریت سازمانی اطمینان از همکاری تیم های کارکنان برای رسیدن به یک هدف مشترک است. مدیریت سازمانی می تواند به رهبران کسب و کار در توسعه برنامه ها و رویه هایی برای مقابله با چالش ها و تعیین راه حل هایی که به شرکت ها و کارکنان در دستیابی به اهدافشان کمک می کند، یاری رساند.
استراتژی مدیریت سازمانی یک شرکت شامل تمام فرآیندها و منابع مورد نیاز برای دستیابی به اهداف آن است. هر کسب و کاری بسته به شرایط خاص خود از مدیریت سازمانی به روش های مختلف استفاده می کند. شرکتی که مدیریت سازمانی را اجرا می نماید، به طور معمول یک برنامه را توسعه می دهد، بر آن را نظارت می نماید و در پاسخ به نتایج و بازخورد برای بهبود عملکرد کلی آن را تنظیم می کند. مدیریت سازمانی همچنین به کارکنان یاری می رساند تا وظایف خود را در مدت زمان اختصاص داده شده تکمیل کنند.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی چیست؟ (استراتژی به زبان ساده برای مدیران)


چرا مدیریت سازمانی مهم است؟

مدیریت سازمانی مهم است زیرا به بهینه سازی منابع مالی شرکت، کاهش هزینه ها و افزایش درآمد کمک می کند. کسب و کارها می توانند از مدیریت سازمانی برای تقسیم مسئولیت بین بخش ها و درک جامع تر از عملکردهای مختلف و منابع برای هر بخش استفاده نمایند. مدیریت سازمانی همچنین به کارکنان امکان می دهد اطلاعات را به اشتراک بگذارند و در داخل بخش های مختلف ارتباط داخلی برقرار کنند. مدیران از طریق مدیریت سازمانی به کارکنان جهت گیری سازنده ارائه می دهند. کارکنان با استفاده از این روش می توانند نقش ها، مسئولیت ها و انتظارات سازمان خود را بهتر درک کنند. در این بخش چند مورد از مزایای استفاده از استراتژی مدیریت سازمانی آورده شده است:

  • اهداف مشخصی را برای همه کارمندان تعیین می کند.
  • نقش ها و مسئولیت های هر کارمند در سازمان را تعریف می کند.
  • فرآیندهایی را برای دستیابی به اهداف شرکت ایجاد می کند.
  • عملکرد کارمند و سازمان را ارزیابی می کند.
  • بازخورد سازنده ای را از سوی همه کارمندان و دپارتمان ها ترویج می دهد.
  • کارآمدترین استفاده از منابع را محاسبه می کند.
  • با شرایط و محیط های مختلف سازگار می شود.
  • امنیت را برای کارمندان فراهم می کند.
  • فعالیت ها را بین بخش های مختلف هماهنگ می کند.
  • رضایت و وفاداری کارکنان را افزایش می دهد.
  • محیط کاری را بهبود می بخشد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

مدیریت سازمانی


نحوه اجرای مدیریت سازمانی در محیط کار

صرف نظر از حرفه یا صنعت، مراحل زیر می تواند به شما در اجرای استراتژی های مدیریت سازمانی در محل کار کمک کند:


۱. اهداف خود را تعریف و خلاصه کنید

قبل از شروع مدیریت سازمانی، دانستن نتیجه مطلوب بسیار مهم است. یک هدف موثر معمولاً قابل اندازه گیری است، مانند کاهش درصد آسیب های شغلی یا افزایش بهره وری به میزان مشخصی. اهداف را بر اساس نقاط قوت و توانایی های شرکت تعیین کنید. به عنوان مثال، حل چالش های ارتباطی بین بخش ها، تیم ها یا کارمندان می تواند یک هدف ضروری در سطح شرکت باشد اگر تولید به دلیل ارتباط ضعیف در پروژه ها پایین باشد.


۲. جنبه های مختلف عملکرد شرکت را اندازه گیری کنید

اهداف سازمانی خود را با استفاده از اعداد تعریف شده تعیین نمایید. به عنوان مثال، با اطمینان از تکمیل تعداد مشخصی پروژه توسط کارمندان در هر ماه، می توانید بهره وری را افزایش دهید. برای بهبود ایمنی، همچنین می توانید بر پاداش دادن به کارمندان تاکید کنید. به عنوان مثال، می توانید در صورت عدم وقوع حادثه در سه ماه گذشته، رویدادها یا شام های ویژه ای را برای تیم برگزار نمایید.


۳. چالش های موجود یا بالقوه را شناسایی کنید

سیاست ها، قوانین و رویه های محل کار می توانند تأثیر قابل توجهی بر عملیات روزمره و توانایی دستیابی به اهداف داشته باشند. اگر به دنبال بهبود چالش های خاص محل کار با مدیریت سازمانی هستید، بررسی علل احتمالی بسیار مهم است. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که می توانید با تقویت آموزش کارکنان یا بررسی وضعیت فعلی تجهیزات، ایمنی کارکنان را بهبود بخشید. حل مشکلات شرکت برای رسیدن به اهداف کلیدی است. به عنوان مثال، اگر متوجه شدید آموزش ناکافی باعث نگرانی های ایمنی می شود، می توانید یک برنامه آموزشی جدید برای افزایش استانداردهای ایمنی و ایجاد نیروی کار توانمندتر ایجاد کنید.


۴. بررسی معیارها و یافته ها
در حین پیشرفت در فرآیند مدیریت سازمانی، بررسی یافته ها و معیارها در طول کل عملیات ضروری است. داده های معیار در ابتدای فرآیند، در حین تغییرات و پس از تکمیل تغییرات مرتبط هستند. شما می توانید از داده ها برای درک اینکه چگونه تغییرات بر کارمندان و سازمان تأثیر می گذارد، استفاده کنید. در اینجا سه حوزه برای ارزیابی وجود دارد:

  • تغییرات رفتاری: مشاهده نحوه پاسخ کارمندان و مدیران به تغییرات با اندازه گیری همبستگی بین جنبه های مختلف تغییر مهم است. به عنوان مثال، افزایش جلسات برای برقراری ارتباط در مورد پیشرفت پروژه می تواند تأثیر قابل توجهی بر رضایت و بهره وری کارکنان داشته باشد.
  • پذیرش درمان: اصطلاح پذیرش درمان به ارزیابی این موضوع اشاره دارد که آیا اعضای تیم با تغییر راحت هستند و آیا آنها برای پذیرش تغییرات بیشتر آماده هستند یا خیر. رضایت از تغییرات احتمال پایبندی کارکنان به رویه ها را افزایش می دهد.
  • تحلیل هزینه-فایده: انجام یک تحلیل هزینه-فایده ارزیابی اینکه آیا هزینه ها، مانند منابع و زمان کارکنان، توجیه پذیر هستند یا خیر را فراهم می کند. به عنوان مثال، خرید تجهیزات به روز شده ممکن است در طول سال باعث کاهش آسیب های کارکنان شود و کاهش هزینه های غرامت کارگران می تواند هزینه تجهیزات جدید را جبران نماید.

بیشتر بخوانید: تحلیل هزینه-فایده

 

 




سبک‌های مدیریت سازمانی

شرکت‌ها و رهبران آنها می‌توانند از چندین نوع سبک مدیریت پیروی کنند. ممکن است شرکت شما بر اساس چشم‌انداز مالک یا مدیرعامل، یک نوع سبک مدیریت سازمانی داشته باشد یا بسته به بهترین عملکرد برای هر بخش یا مدیر، از چندین نوع استفاده کند. در اینجا هفت سبک مدیریت سازمانی رایج و ویژگی‌های کلیدی آنها آورده شده است:


سبک استبدادی

در سبک مدیریت سازمانی استبدادی، یک نفر رهبری شرکت و تمام اختیار را بر عهده دارد. آنها مسئولیت اتخاذ تمام تصمیمات مهم را بدون دریافت نظرات از مدیران و کارکنان سطح پایین‌تر بر عهده دارند. رهبران استبدادی سیاست‌های روشنی را برای پیروی کارکنان تعیین می‌کنند. این سبک مدیریت در شرکت‌هایی که دقت و کنترل مهم‌تر از خلاقیت هستند، موثر است. به عنوان مثال، سازمانی که کارمندان وظایف کنترل‌شده‌ای را انجام می‌دهند یا محصولات دقیقی را تولید می‌کنند، ممکن است به یک رهبر منضبط و قاطع برای نظارت بر کار خود و اطمینان از تولید محصولات کاربردی نیاز داشته باشد. رهبران استبدادی همچنین ممکن است به نفع شرکت‌هایی باشند که نیروی کار بزرگی با آموزش محدود دارند. این کارمندان ممکن است برای انجام صحیح کار خود به مدیریت مداوم نیاز داشته باشند.



سبک بوروکراتیک
مدیریت سازمانی بوروکراتیک از قوانین، ساختارها و فرآیندهای رسمی پیروی می‌کند. این شرکت‌ها دارای سلسله مراتب واضح و مجموعه ای از انتظارات برای کارمندان در هر سطح هستند. کارمندان به سرپرست مستقیم خود گزارش می‌دهند که به نوبه خود به مقامات بالاتر گزارش می‌دهند. مدیران بوروکراتیک بسیار متمرکز هستند و با اجرای قوانین و حفظ نظم رهبری می نمایند. این نوع مدیریت سازمانی ممکن است به نفع شرکت‌هایی باشد که حجم عظیمی از اطلاعات یا مستندات را پردازش می‌کنند، هر روز با تعداد قابل توجهی از افراد کار کرده یا باید از قوانین یا مقررات سختگیرانه‌ای پیروی نمایند. این شرکت‌ها برای کار موثر و دقیق به ثبات، سازماندهی و رویه‌های دقیق نیاز دارند.


سبک دموکراتیک
شرکت‌هایی که دارای مدیریت سازمانی دموکراتیک یا مشارکتی هستند، دارای سلسله مراتب روشنی هستند اما از بازخورد کارمندان در تمام سطوح استقبال می‌کنند. این محیط کار تصمیم‌گیری گروهی، همکاری و کار تیمی را تشویق می نمایند. مدیران معمولاً ارتباط باز و موثری با کارمندان خود دارند. رهبران شرکت وظایف را تفویض نموده و تصمیمات مهم را اتخاذ می‌کنند، اما قبل از انجام این کار، ایده‌ها و بازخورد را از تمام کارمندان جمع‌آوری می نمایند. مدیریت دموکراتیک می‌تواند به نفع شرکتی یا بخشی باشد که پر از کارمندان باتجربه، با استعداد و مبتکر است. آنها در محیطی حمایتی و جذاب که رهبر از بازخورد آنها می‌پرسد و به آنها اجازه می‌دهد در فرآیندهای تصمیم‌گیری شرکت نمایند، رشد می‌کنند. وظیفه مدیر تعیین بهترین روش برای استفاده از نقاط قوت و ایده‌های هر عضو تیم است.

سبک لایسز- فیر (laissez-faire)

در مدیریت سازمانی لایسز- فیر، رهبران شرکت در تصمیم‌گیری یا عملیات دخالت چندانی ندارند. آنها به عنوان رهبر در عنوان و ظاهر عمل می‌کنند و فقط دستورالعمل‌ها و منابع مورد نیاز کارمندان برای انجام وظایف خود را ارائه می‌دهند. در این محیط کار، کارمندان می‌توانند تصمیم‌گیری نمایند و خود را مدیریت کنند. آنها استقلال لازم برای نظارت بر پروژه‌ها، تفکر خلاقانه و حل مشکلات را بدون ارتباط مداوم با مدیران خود دارند.
مدیریت لایسز- فیر می‌تواند به نفع سازمان‌هایی باشد که کارکنان باتجربه و آگاه را استخدام می‌کنند که در زمینه خود متخصص هستند. آنها برای انجام خوب کار خود به مدیریت مداوم نیاز ندارند و اغلب در مورد محصولات یا خدمات شرکت بیشتر از سرپرستان خود می‌دانند. رهبری شرکت قابل اعتماد و با ذهن باز است.


سبک مدیریت با پرسه زنی
مدیریت سازمانی پرسه زنی روش رهبری است که در بین مدیران پروژه محبوب است. با استفاده از این استراتژی، مدیریت به طور مکرر با کارمندان خود تعامل داشته و مانند یک عضو برابر تیم عمل می‌کند. آنها از بازخورد، پیشنهادات و نگرانی‌ها می‌پرسند و شنوندگان خوبی هستند. سرپرست بیشتر مانند یک مربی برای کارمندان خود است تا یک مدیر. آنها افراد خود را تشویق می نمایند و چشم‌انداز یا اهداف شرکت را تقویت می‌کنند.


سبک پدرسالارانه
در مدیریت سازمانی پدرسالارانه، یک فرد به عنوان رهبر شرکت عمل نموده و با کارمندان خود مانند خانواده یا شریک رفتار می‌کند. در نتیجه، کارمندان آنها اغلب وفادار، با انگیزه و متعهد به موفقیت شرکت هستند. مدیریت سیاست‌هایی را ایجاد می‌کند که هم به نفع شرکت و هم به نفع کارکنان آن باشد و از بازخورد کارمندان در تمام سطوح استقبال می‌کند. در این سبک مدیریت، رهبر شرکت اغلب فرصت‌های آموزش مهارت و پیشرفت شغلی را برای کارمندان فراهم می نماید. شرکت‌هایی که نیازهای کارمندان خود را در اولویت قرار می‌دهند، ممکن است از سبک مدیریت پدرسالارانه استفاده کنند.


سبک تحول‌آفرین
رهبران شرکتی که دارای سبک مدیریت تحول‌آفرین هستند، ایده‌ها و روش‌های سنتی انجام کارها را به چالش می‌کشند. آنها تغییر و نوآوری را برای بهبود سازمان تشویق می‌کنند. آنها راه‌هایی برای به حداکثر رساندن پتانسیل و عملکرد هر کارمند را می یابند. مدیریت تحول‌آفرین می‌تواند به نفع شرکت‌های سنتی باشد که برای حفظ رقابت در بازار در حال تغییر نیاز به مدرن‌سازی عملیات یا محصولات خود دارند. این سازمان‌ها ممکن است یک رهبر پویا و انگیزشی را برای بهبود استراتژی‌ها و فرآیندهای خود و اطمینان از موفقیت شرکت استخدام کنند.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

مدیریت سازمانی

مثال‌های مدیریت سازمانی

مدیریت سازمانی یک رشته گسترده است که به چگونگی سازماندهی، رهبری و کنترل سازمان‌ها می‌پردازد. شرکت‌های بسیاری در سراسر جهان از اصول مدیریت سازمانی برای دستیابی به اهداف خود استفاده می‌کنند. در ادامه به چند نمونه از این شرکت‌ها اشاره می‌کنیم:
۱. آمازون (Amazon):
آمازون به عنوان یکی از بزرگترین شرکت‌های تجارت الکترونیک جهان، از سیستم‌های پیچیده و کارآمد مدیریت سازمانی برای مدیریت زنجیره تأمین جهانی، انبارداری، و تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده می‌کند. این شرکت با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، تجربه خرید مشتریان را بهبود بخشیده و به طور مداوم در حال نوآوری در مدل کسب‌وکار خود است.

۲. گوگل (Google):
گوگل با فرهنگ سازمانی منحصر به فرد خود که بر نوآوری، همکاری و یادگیری مداوم تأکید دارد، به یکی از موفق‌ترین شرکت‌های فناوری جهان تبدیل شده است. این شرکت از سیستم‌های مدیریت پروژه چابک برای توسعه محصولات جدید استفاده می‌کند و به کارمندان خود آزادی عمل زیادی برای پیگیری ایده‌های جدید می‌دهد.

۳. مایکروسافت (Microsoft):
مایکروسافت با ارائه طیف گسترده‌ای از محصولات و خدمات نرم‌افزاری، به یکی از بزرگترین شرکت‌های فناوری جهان تبدیل شده است. این شرکت از سیستم‌های مدیریت پروژه پیچیده برای مدیریت توسعه نرم‌افزار استفاده می‌کند و به همکاری با شرکت‌های دیگر برای ایجاد اکوسیستم‌های نرم‌افزاری گسترده اهمیت می‌دهد.

بیشتر بخوانید: مدیریت پروژه

سوالات متداول مدیریت سازمانی

در زیر برخی از سوالات متداول در مورد مدیریت سازمانی آمده است:


ساختار سازمانی چیست؟

ساختار سازمانی یک شرکت، بخش های مختلف شرکت را متصل و همسو می کند و به آن امکان می دهد در بالاترین سطح خود عمل کند. موفقیت یک سازمان در دستیابی به اهداف خود به نوع ساختار آن بستگی دارد. ضروری است که رهبران ویژگی ها، مزایا و محدودیت های ساختارهای سازمانی مختلف را برای دستیابی به هم ترازی استراتژیک درک نمایند. زمانی که سازمان‌ها تمام چهار عنصر زیر را اعمال می‌کنند، انطباق سریع و استراتژیک محل کار محتمل‌تر است:

  • رهبری: افراد برای توسعه استراتژی‌ها و نظارت بر نتایج، یک تیم را رهبری می‌کنند.
  • سازمان: این روش ادغام ساختار، فرآیندها و عملیات در یک استراتژی است.
  • مشاغل: مشاغل به نقش‌ها و مسئولیت‌های کارکنان در سازمان اشاره دارد.
  • افراد: این تجربه، مهارت‌ها و صلاحیت‌های مورد نیاز برای اجرای موثر استراتژی‌ها است.

بیشتر بخوانید: تعریف مدل کسب و کار چیست؟ انواع مدل های کسب و کار در مدیریت استراتژیک سازمان کدامند؟


طراحی سازمانی چیست؟

طراحی یک سازمان با هدف پیاده سازی ساختارها و سیستم هایی است که با استراتژی اصلی آن مطابقت داشته باشد. به طور معمول، فرآیند طراحی یا بازطراحی سازمان زمانی اتفاق می افتد که یک کسب و کار رشد یا کوچک شود. تغییر رهبری، استراتژی یا محیط گسترده تر سازمان نیز می تواند باعث طراحی یا بازطراحی سازمان شود. با ایجاد محیطی که افراد بتوانند به طور کارآمد کار کنند، ساختار و طراحی سازمانی مناسب، ارتباطات را بهبود داده، بهره وری را افزایش می دهد و نوآوری را الهام می بخشد. مزایای زیر ممکن است ناشی از طراحی موثر سازمان باشد:

  • بهبود کارایی
  • تسریع تصمیم گیری
  • ارتقاء کیفیت کالاها و خدمات
  • افزایش سود
  • بهبود روابط با مشتری
  • ارتقاء شرایط کاری ایمن تر
  • ایجاد انگیزه در کارکنان

بیشتر بخوانید: نمودار سازمانی

نتیجه گیری:

مدیریت سازمانی استراتژی است که شرکت‌ها برای ساختاردهی به رهبری خود، کنترل منابع خود و دستیابی به اهداف استفاده می نمایند. شرکت یا سازمان متشکل از مدیران، کارمندان و منابعی است که به سمت یک هدف مشترک کار می‌کنند. مدیریت سازمانی توصیف برنامه‌ریزی و مدیریت آن افراد و منابع برای دستیابی به آن هدف می باشد. مدیریت سازمانی شامل ایجاد یک برنامه، نظارت بر پیشرفت آن و ایجاد تغییرات بر اساس نتایج و بازخورد برای بهبود عملکرد شرکت است. روش‌هایی که رهبران شرکت برای اجرای موثر مدیریت سازمانی استفاده می‌کنند ممکن است شامل آموزش کارکنان، ارتقاء و جلسات باشد.
مدیریت سازمانی قوی می تواند به شرکت ها در کسب درآمد و دستیابی به اهداف کمک کند. مزایای داشتن یک استراتژی مدیریت سازمانی موثر عبارتند از:

  • تعیین اهداف واضح برای کار همه کارمندان 
  • تعریف نقش و مسئولیت های هر کارمند در سازمان
  • ایجاد فرآیندهایی برای دستیابی به اهداف شرکت
  • نظارت بر نتایج، تشویق به بازخورد و ایجاد تغییرات در صورت نیاز
  • یافتن بهترین راه‌ها برای استفاده از منابع
  • انعطاف‌پذیر بودن
    هنگامی که مدیریت سازمانی به درستی انجام شود، به شرکت‌ها امکان می‌دهد از منابع مادی و انسانی خود به طور موثر استفاده کنند، هزینه‌ها را کاهش دهند و سود را افزایش دهند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت سازمانی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

4 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *