ساعت استراتژیک بومن
در این مقاله به موضوع ساعت استراتژیک بومن پرداخته ایم. ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از ساعت استراتژیک بومن، مزایا و کاربرد های آن را مورد بررسی قرار داده ایم. در ادامه پیشینه و تاریخچه ساعت استراتژیک بومن را شرح داده ایم و سپس هر یک از اجزای آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دادیم. در نهایت نیز نحوه انتخاب یک استراتژی از ساعت استراتژیک بومن را تحلیل نموده ایم. با مطالعه مقاله به فهم مناسبی از موضوع ساعت استراتژیک بومن دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر ساعت استراتژیک بومن
در بازارهای رقابتی، وظیفه اصلی شرکتها جستجوی یک استراتژی بهینه است که از مزایای رقابتی بهرهبرداری کرده و نقاط ضعف را کاهش دهد. برای کمک به شرکتها در تعیین موثرترین استراتژی، چندین مفهوم استراتژیک توسعه یافته است. ساعت استراتژیک بومن ابزاری است که به کسبوکارها کمک میکند تا بر اساس دو بعد، یعنی قیمت و ارزش ادراکشده محصول، خدمات یا برند، سودآورترین موقعیت استراتژیک را انتخاب کنند. در واقع ساعت استراتژیک بومن یک ابزار قدرتمند برای تحلیل و طراحی استراتژیهای کسبوکار است که توسط بومن توسعه داده شده است. این مدل، با استفاده از یک ماتریس ساده و بصری، به مدیران کمک میکند تا موقعیت فعلی کسبوکار خود را ارزیابی کرده و استراتژیهای آینده را به طور موثر طراحی کنند. مفهوم اصلی ساعت استراتژیک بومن بر این ایده استوار است که هر کسبوکاری در یک فضای رقابتی خاص عمل میکند و برای موفقیت باید به دو سوال اصلی پاسخ دهد: چه کسی مشتری ماست؟ (چه بخش یا بخشی از بازار را هدف قرار میدهیم؟) و چه چیزی به مشتری ارائه میدهیم؟ (چه محصول یا خدماتی را ارائه میدهیم و چگونه با رقبا متفاوت هستیم؟) در این مقاله به شرح این مطالب خواهیم پرداخت.
ساعت استراتژیک بومن چیست؟
ساعت استراتژی بومن چارچوبی است که توسط کلیف بومن (C. Bowman) و دیوید فولکنر (D. Faulkner) توسعه یافته است تا به کسبوکارها در تجزیه و تحلیل موقعیت رقابتی خود در بازار و شناسایی گزینههای استراتژیک بالقوه کمک کند. این مدل بر اساس دو بعد کلیدی است: قیمت و ارزش درک شده، که بر روی صفحه ساعت با چند موقعیت ترسیم شدهاند. موقعیت روی ساعت نشان دهنده گزینههای استراتژیک مختلفی است، از استراتژیهای کمقیمت/کمارزش تا استراتژیهای با قیمت بالا/ارزش بالا. هر موقعیت روی ساعت مزایا و معایب خاص خود را دارد و شرکتهای مختلف ممکن است بسته به موقعیت رقابتی، شرایط بازار و عوامل دیگر، استراتژیهای مختلفی را انتخاب کنند.
بخش های اصلی ساعت استراتژیک بومن:
- محور عمودی: نشاندهنده محصولات یا خدماتی است که شرکت ارائه میدهد.
- محور افقی: نشاندهنده مشتریان یا بخشهایی از بازار است که شرکت به آنها خدمت میکند.
چهار ربع: هر ربع از ساعت، یک استراتژی متفاوت را نشان میدهد:
- ربع اول: رهبری هزینه
- ربع دوم: تمرکز بر محصول
- ربع سوم: تمرکز بر مشتری
- ربع چهارم: تمرکز بر نیازهای بازار
مزایای استفاده از ساعت استراتژیک بومن
در این بخش نیز به مهم ترین مزایای استفاده از ساعت استراتژیک بومن اشاره خواهیم داشت:
- سادگی و بصری بودن: به راحتی قابل درک و استفاده است.
- جامعیت: تمام ابعاد مهم استراتژی کسبوکار را پوشش میدهد.
- انعطافپذیری: برای انواع مختلف کسبوکار قابل استفاده است.
- کمک به تصمیمگیری: با ارائه یک چارچوب روشن برای تحلیل، به مدیران کمک میکند تا تصمیمات استراتژیک بهتری بگیرند.
کاربردهای ساعت استراتژیک بومن:
از جمله مهم ترین کاربرد های ساعت استراتژیک بومن را می توان به شرح زیر نام برد:
- تعیین موقعیت رقابتی: شناسایی نقاط قوت و ضعف کسبوکار در مقایسه با رقبا.
- طراحی استراتژیهای جدید: ایجاد استراتژیهای مبتنی بر تحلیل دقیق بازار و نیازهای مشتریان.
- ارزیابی عملکرد: سنجش اثربخشی استراتژیهای موجود و شناسایی فرصتهای بهبود.
- ارتباط استراتژی با اهداف سازمان: اطمینان از همراستایی استراتژی با اهداف کلی سازمان.
در کل، ساعت استراتژیک بومن یک ابزار ارزشمند برای هر مدیری است که به دنبال بهبود عملکرد کسبوکار و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است.
بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟
پیشینه ساعت استراتژیک بومن
در بازارهای رقابتی، وظیفه اصلی شرکتها جستجوی یک استراتژی بهینه است که از مزایای رقابتی بهرهبرداری کرده و نقاط ضعف را کاهش دهد. برای کمک به شرکتها در تعیین موثرترین استراتژی، چندین مفهوم استراتژیک توسعه یافته است. یکی از این مفاهیم، استراتژی پیشنهادی مایکل پورتر (Michael Porter) در سال ۱۹۸۰ بود که در کتاب او با عنوان «استراتژی رقابتی: تکنیکهای تحلیل صنایع و رقبا» تشریح شده است. او دو نوع مزیت رقابتی را پیشنهاد کرد: هزینه پایین کالاها (یا سودآوری بالای محصولات) یا برتری محصول. پورتر ماتریسی را بر اساس دو پارامتر ایجاد کرد: اندازه بازار و نوع مزیت رقابتی. او اندازه بازار را به وسیع (یک بخش بزرگ، یک دسته محصول واحد، کل یک صنعت) و محدود (یک بازار کوچک که نیازهای یک مخاطب بسیار خاص یا هدفمند را برآورده میکند) تقسیم کرد. با تقسیمبندی بر اساس انواع مزیت رقابتی، او فرض کرد که شرکتها میتوانند بر اساس قیمت (به دلیل هزینههای پایین) یا ارزش ادراکشده محصول با یکدیگر رقابت کنند. بر اساس این ماتریس، سه استراتژی رقابتی اساسی شناسایی شده است:
- رهبری هزینه یا رهبری قیمت نشاندهنده توانایی یک شرکت در دستیابی به پایینترین سطح هزینهها است و در این بخش پورتر بین بازارهای وسیع و محدود تمایزی قائل نمیشود.
- تمایز به معنای ایجاد یک محصول منحصر به فرد در صنعت است.
- استراتژی تمرکز یا جایگاه؛ رهبری در یک جایگاه، جایی که شرکت تمام تلاشهای خود را بر روی یک گروه خاص و محدود از مصرفکنندگان متمرکز میکند.
در حالی که این مفهوم دارای ارزش بود، برای بسیاری از کسبوکارها بیش از حد کلی بودند. بازار نیازمند تنوع بیشتری در ترکیبها بود. در سال ۱۹۹۶، اقتصاددانان کلیف بومن و دیوید فولکنر، مفهوم پورتر را بازنگری کرده و استراتژی خود را توسعه دادند. این مدل، سه موقعیت استراتژیک پورتر را به هشت موقعیت گسترش داد و به طور کامل توضیح داد که چگونه ترکیبهای مختلف هزینه و ارزش ادراکشده، احتمال موفقیت هر استراتژی را تعیین میکنند. از آنجایی که این مدل به شکل هشت گزینه استراتژیک توزیع شده از پایین به بالا به صورت ساعتگرد در اطراف یک دایره ارائه میشود، به آن «ساعت استراتژیک بومن» میگویند.
مفاهیم موجود در این الگو طیف وسیعتری از امکانات را نشان میدهند که از طریق آن یک کسبوکار، شرکت یا برند میتواند یک محصول را بر اساس دو بعد – قیمت و ارزش ادراکشده – موقعیتیابی کند.
بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
اجزای ساعت استراتژیک بومن
در اینجا این هشت استراتژی تعیین شده توسط سطوح مختلف قیمت و ارزش را بررسی میکنیم. بیایید عمیقتر به هر یک از آنها بپردازیم.
- موقعیت ۱: قیمت پایین/سود کم
شرکتها به ندرت به میل خود در این دسته رقابت میکنند. در عوض، این موقعیتی است که به دلیل عدم تمایز ارزش محصولاتشان به آن سوق داده میشوند. تنها راه موفقیت با این استراتژی، حجم بالای فروش و جذب مداوم مشتریان جدید است. این وضعیت زمانی رخ میدهد که محصولات با کیفیت پایینتری نسبت به رقبا باشند، اما همچنان به دلیل قیمتهای بسیار جذاب، بسیاری از مصرفکنندگان را جذب میکنند. این استراتژیای است که شرکتها باید در اولین فرصت از آن فاصله بگیرند.
- موقعیت ۲: قیمت پایین
شرکتهایی که در این بخش رقابت میکنند، رهبران هزینه هستند. آنها قادرند کاهش قیمت به حداقل را با حجم بسیار زیاد جبران کنند. محصولات فروخته شده توسط این شرکتها ارزان هستند، بدون تمایز مشخص، معمولاً عمومی یا برندهای خصوصی هستند. استراتژی قیمت پایین، رهبران بخش کمهزینه را که بر کاهش هزینه، تولید سریع و ارزان و بهرهبرداری از صرفه به مقیاس تمرکز میکنند، ترجیح میدهد. تحت این رویکرد، چنین شرکتهایی میتوانند به نیروی قدرتمندی در بازار تبدیل شوند. به دلیل تلاش آنها برای افزایش یا حفظ سهم بازار، این شرکتها اغلب درگیر جنگهای قیمتی میشوند که پیروز آن کسی است که بتواند با مهارت زیاد، هزینهها و سربار را مدیریت کند. این استراتژی شرکتهای تخفیفدهنده است. در شرایط تورم بالا، آنها میتوانند احساس اطمینان زیادی داشته باشند و سهم بازار قابل توجهی را اشغال کنند.
- موقعیت ۳: هیبرید (قیمت متوسط/تمایز متوسط)
هیبریدها شامل فروشگاهها و برندهایی هستند که خریدار را متقاعد کردهاند که قیمتها معقول هستند در حالی که کیفیت محصول خوبی را حفظ میکنند. این ترکیب وفاداری مشتری را افزایش میدهد. حجم فروش در اینجا معمولاً کمتر از بخش قبلی است. با این حال، این شرکتها تلاش میکنند تا شهرتی برای ارائه قیمتهای مناسب برای ویژگیهای بهینه محصول ایجاد کنند. یکی از نمایندگان این بخش میتواند ایکها (IKEA) باشد که با ارائه ارزش ادراکشده بالاتر با قیمتهای معقول، به وفاداری برند بالایی دست یافته است. شرکت دیگری که از استراتژی هیبریدی استفاده میکند، لوازم آرایشی لوش است. عامل تمایز این شرکت، تعهد آن به مسئولیت اجتماعی و سازمانی و محصولات تولید شده اخلاقی با قیمتهای مناسب است. استراتژی هیبریدی بسیار مؤثر است اگر شرکت بتواند ارزش افزوده را به وضوح بیان کند و به طور مداوم محصولات با کیفیت بالا ارائه دهد.
- موقعیت ۴: تمایز
این دسته شامل شرکتهایی است که حداکثر سطح ارزش ادراکشده را به مشتریان خود ارائه میدهند. با تمایز یک محصول یا خدمت، شرکت ارزش منحصر به فردی برای مشتری ایجاد میکند. برندسازی نقش بزرگی در این استراتژی دارد، زیرا به شرکت اجازه میدهد تا مترادف با کیفیت و قیمت شود. یک نماینده مشخصه این استراتژی، اپل است. این برند پیشرو که استراتژی تمایز را پیادهسازی کرده است، پرچمدار نوآوری است و به طور دورهای محصولات و فناوریهای نوآورانه را به بازار معرفی میکند و تصویری از رهبر صنعت را حفظ میکند. برای ارائه کالاهای باکیفیت، شرکتها یا قیمتها را افزایش میدهند و از طریق حاشیههای بالاتر خود را حفظ میکنند یا قیمتها را پایین نگه میدارند اما برای افزایش سهم بازار تلاش میکنند. به عنوان مثال، نایک به دلیل کیفیت بالا و قیمتهای ممتاز شناخته شده است، در حالی که ریبوک نیز یک برند قوی است اما ارزش بالایی را با هزینه کمتر ارائه میدهد. محصولات باکیفیت و شناخت برند بالا به شرکتها اجازه میدهد تا به دلیل ارزش افزوده، قیمتهای بالایی را حفظ کنند. مشتریان مایلند برای این محصولات بیشتر هزینه کنند زیرا نسبت به محصولات باکیفیت بالا از یک برند شناخته شده در بازار حساس هستند.
بیشتر بخوانید: جایگاه یابی برند
- موقعیت ۵: تمایز متمرکز
در اینجا ظاهر مهمتر از واقعیت است. محصولات طراحیشده با ارزش ادراکشده بالا و قیمتهای بالا، اغلب با استفاده از این استراتژی فروخته میشوند. محصول لزوماً نیازی به ارزش عینی قابل توجهی ندارد، اما باید به اندازه کافی با ارزش تلقی شود تا بتوان برای آن قیمت بسیار بالایی دریافت کرد. برندهای لوکس در همه صنایع، از طریق تقسیمبندی و توزیع هدفمند، از این استراتژی استفاده میکنند. به عنوان مثال، ساعتهای رولکس یک کالای لوکس هستند. کیفیت بالا و تصویر برند ویژگیهای متمایز کلیدی هستند. رولکس یک بخش کوچک از بازار را هدف قرار میدهد که حاضر است برای جایگاهی که پوشیدن این برند ساعت به همراه دارد، قیمت بالایی پرداخت کند. مصرفکنندگان محصولات، این دسته را صرفاً بر اساس ارزش ادراکشده خریداری میکنند. برای برندهایی مانند کریستین دیور، گوچی، لوئی ویتون و رولز رویس، راه بقاء از طریق بازارهای هدف و حاشیههای بالا است. تمایز متمرکز هدف قرار دادن یک محصول یا خدمت با حداکثر قیمتها است. به دلیل ارزش ادراکشده بالا، مشتریان هدف حاضرند برای یک محصول برند خاص از ۱۰ تا ۲۵ برابر بیشتر از آنالوگهای اقتصادیتر آن پرداخت کنند. نرخهای سود بالا از طریق تبلیغات هدفمند و کمپینهای روابط عمومی، توزیع و تقسیمبندی به دست میآید. در اینجا، رقابت قیمت به صورت معکوس ساخته میشود، و وظیفه برند این است که قیمت محصولات را بالاتر از دیگران قرار دهد. اگر این استراتژی با موفقیت اجرا شود، میتواند به حداکثر سود منجر شود. با این حال، تنها قویترین برندها و محصولات میتوانند استراتژی تقسیمبندی متمرکز را در طولانیمدت تحمل کنند.
- موقعیت ۶: قیمت بالا/محصول استاندارد یا حاشیه ریسکی بالا
به دلایل متعدد، شرکتها گاهی اوقات ریسک میکنند و قیمتهای خود را بدون افزایش ارزش ادراکشده افزایش میدهند. اگر مصرفکنندگان همچنان به خرید خدمات یا محصولات با چنین قیمتهای بالایی ادامه دهند، سود میتواند بالا باشد. با این حال، اگر مصرفکنندگان افزایش قیمت غیر موجه را نپذیرند، سهم بازار چنین شرکتی ممکن است به شدت کاهش یابد. برای اصلاح وضعیت، باید یا قیمت را کاهش دهد یا ارزش محصول را در نظر مصرفکننده افزایش دهد. این استراتژی کوتاهمدت با هدف بهرهبرداری از عدم تعادل موقت عرضه در بازار است. به محض بهبود رقابت، افزایش قیمت غیرموجه توسط خریداران به سرعت تشخیص داده میشود و آنها ترجیح میدهند در جای دیگری خرید کنند. مشتریان برای بهینهسازی هزینههای خود به محصول با کیفیت بهتر در محدوده قیمت مشابه یا نوع مشابهی از محصول با قیمت پایینتر تغییر خواهند کرد. علاوه بر این، این استراتژی میتواند رقبا یا محصولات جایگزین را نیز به افزایش قیمت تحریک کند که به سرعت مزایای افزایش قیمت را جبران خواهد کرد.
- موقعیت ۷: قیمت بالا/ارزش پایین
این استراتژی فقط در صورتی کار میکند که شرکت موقعیت انحصاری در بازار داشته باشد، جایی که تنها خود محصول یا خدماتی را ارائه میدهد. انحصارگر نیازی به فکر کردن در مورد افزایش ارزش یا تنظیم قیمت ندارد. اگر مشتریان به محصول این شرکت نیاز داشته باشند، هر قیمتی را که انحصارگر درخواست میکند، پرداخت خواهند کرد. در دهه ۱۹۹۰، مایکروسافت ویندوز (Microsoft Windows) تنها گزینه عملی برای رایانههای شخصی بود. مایکروسافت برای مجوز، هزینه غیرموجهی را از توسعهدهندگان نرمافزار دریافت کرد. در پی آن، اتحادیه اروپا به دلیل قانون ضد انحصار، مایکروسافت را به پرداخت ۱.۳ میلیارد دلار جریمه محکوم کرد. با این حال، دستیابی به موقعیت انحصاری در یک اقتصاد بازار دشوار است. علاوه بر تعادل بازار موقعیتهای انحصاری شرکتهای فردی، بسیاری از کشورها دارای نهادهای ضد انحصار هستند که انحصار را تنظیم میکنند و رقابت منصفانه را تحریک میکنند.
- موقعیت ۸: ارزش پایین/قیمت استاندارد
استراتژی کاهش سهم بازار شامل محصولاتی با ارزش ادراکشده پایین اما قیمتهای نامتناسب بالا است. هر شرکتی که به چنین استراتژیای پایبند باشد، به ناچار سهم بازار خود را از دست خواهد داد. اگر محصول شما ارزش پایینی دارد، تنها راه فروش آن کاهش قیمت است. نان دیروز با تخفیف فروخته میشود، همانطور که سالادهای آماده در عصر در سوپرمارکتها فروخته میشوند. فقط در این صورت است که میتوانند خریدار پیدا کنند و از بین نروند. این استراتژیای است که بلکبری، رهبر وقت بازار تلفن همراه، در سال ۲۰۰۷ سعی کرد دنبال کند. با این حال، این شرکت در نظر نگرفت که اپل در همان زمان آیفون را عرضه کرده است که ارزش ادراکشده دستگاههای بلکبری را به شدت تغییر داد. و زمانی که گوگل (Google) در سال ۲۰۰۸ با ارائه اندروید به بازار وارد میدان شد، بلکبری ارزش و در پی آن سهم بازار خود را از دست داد. استراتژی فروش محصول با کیفیت پایینتر یا پیشنهاد ارزش با قیمت محصولات برتر در این پارامترها تنها میتواند در کوتاهمدت مؤثر باشد. به عنوان مثال، چنین تاکتیکی ممکن است هنگام معرفی یک محصول به بازار جدید، تا زمانی که مصرفکننده تفاوت بین قیمت و کیفیت یا ویژگیهای ارزش اعلامشده را متوجه شود، به طور خلاصه کار کند. با این حال، با گذشت زمان، این تاکتیک مشتریان را دفع خواهد کرد و شرکت یا سهم بازار خود را از دست خواهد داد یا مجبور به تنظیم استراتژی قیمتگذاری خود خواهد شد.
بیشتر بخوانید: انتشار نوآوری چیست؟
انتخاب یک استراتژی بر اساس ساعت استراتژیک بومن
هنگام انتخاب یک استراتژی برای شرکت خود، درک کنید که گزینههای ۶، ۷ و ۸ استراتژیهای قابل اجرا در بازارهای واقعاً رقابتی نیستند. اگر قیمت شما از ارزش ادراکشده فراتر رود، با رقابت شدید شرکتهایی روبرو خواهید شد که میتوانند کالاها یا خدمات با کیفیت بالاتر را با قیمتهای مناسبتر به مشتریان ارائه دهند. به همین دلیل است که تعادل بین ارزش و قیمت بسیار مهم است.
هنگام انتخاب یک استراتژی رقابتی، باید به چندین سوال پاسخ داده شود.
اگر قصد دارید بر اساس قیمت رقابت کنید:
- آیا میتوانید رهبر قیمت باشید؟
- آیا اقتصاد شرکت شما به شما اجازه میدهد تا موقعیت رهبر هزینه را حفظ کنید؟
- آیا منابعی برای پایین نگه داشتن هزینهها و حفظ حاشیه بالا در بلندمدت دارید؟
- آیا میتوانید یک قیمت پایین را با ادراک ارزش دریافتی برای آن پول متعادل کنید؟
- آیا مزیت قیمت شما به یک یا چند بخش بازار گسترش مییابد؟ آیا این بخشها میتوانند با توجه به حجم و حاشیهای که موقعیت رهبر قیمت میدهد، کسبوکار شما را سرپا نگه دارند؟
اگر قصد دارید بر اساس ارزش ادراکشده رقابت کنید:
هنگام انتخاب یک استراتژی قیمتگذاری، آن را با استراتژی شرکتی و تواناییهای خود، و همچنین با منابعی که در اختیار دارید و محیطی که در آن فعالیت میکنید، هماهنگ کنید. و پس از انتخاب، استراتژی خود را با توجه به انتظارات متغیر بازار، دائماً تنظیم کنید. زیرا همیشه رقبایی در بازار وجود خواهند داشت که سعی میکنند ارزش ادراکشده بالاتری را با قیمت پایینتر ارائه دهند. ساعت استراتژیک بومن موقعیتهای رقابتی مختلفی را که یک کسبوکار میتواند بر اساس قیمت و ارزش ادراکشده اتخاذ کند، از استراتژیهای قیمت پایین تا رویکردهای با ارزش بالا و متمایز، ترسیم میکند. انتخاب استراتژی مناسب از این مدل نیازمند دادههای دقیق در مورد قیمت رقبا، شرایط بازار و ادراک مشتریان است.
بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)
نتیجه گیری
ساعت استراتژی بومن چارچوبی محبوب در استراتژی کسبوکار است و به طور گسترده در تنظیمات آکادمیک و عملی استفاده شده است. اغلب برای ارزیابی موقعیت رقابتی یک شرکت نسبت به رقبا و شناسایی گزینههای استراتژیک بالقوه برای آینده استفاده میشود. این یک روش مناسب دیگر برای تجزیه و تحلیل موقعیت رقابتی یک شرکت در مقایسه با پیشنهادات رقبا است. مانند استراتژیهای عمومی پورتر، بومن مزیت رقابتی را در رابطه با مزیت هزینه یا مزیت تمایز در نظر میگیرد. شش گزینه استراتژیک اصلی وجود دارد:
گزینه یک – قیمت پایین/ارزش افزوده کم، احتمالاً خاص بخش خواهد بود.
گزینه دو – قیمت پایین،قیمتهای پایین را در نظر بگیرید و محصولات یا خدمات را متمایز نکنید.
گزینه سه – هیبرید،پایه هزینه پایین و باز سرمایهگذاری در قیمت پایین و تمایز.
گزینه چهارم – تمایز، (الف) بدون حق بیمه قیمت: ارزش افزوده درک شده توسط کاربر، منجر به مزایای سهم بازار میشود. (ب) با حق بیمه قیمت: ارزش افزوده درک شده به اندازه کافی برای تحمل حق بیمه قیمت.
گزینه پنجم – تمایز متمرکز، ارزش افزوده درک شده برای یک “بخش خاص” که تضمین کننده قیمت حق بیمه است.
گزینه ششم – افزایش قیمت/استاندارد، حاشیه سود بالاتر اگر رقبا ارزش پیروی/خطر از دست دادن سهم بازار را ندارند.
گزینه هفتم – افزایش قیمت/ارزشهای پایین، فقط در شرایط انحصاری امکانپذیر است.
گزینه هشتم – ارزش پایین/قیمت استاندارد، از دست دادن سهم بازار.
در کل، ساعت استراتژیک بومن یک ابزار ارزشمند برای هر مدیری است که به دنبال بهبود عملکرد کسبوکار و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع ساعت استراتژیک بومن برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.