برنامه عملیاتی چیست؟
در این مقاله به موضوع برنامه عملیاتی پرداخته شده است و ضمن ارائه تعریفی مفهومی از آن به مزایای برنامه عملیاتی و تفاوت آن با برنامه ریزی استراتژیک نیز اشاره شده است، در ادامه چگونگی شروع فرآیند برنامهریزی عملیاتی و عناصر کلیدی آن به تفصیل شرح داده شده است و در نهایت به نمونهها، قالبها و نکاتی برای اجرای یک برنامه عملیاتی مؤثر پرداخته شده است. در آخر نیز میتوانید دیدگاهها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر برنامه عملیاتی
یک شرکت تولید کننده خودرو را در نظر بگیرید. این شرکت برای افزایش تولید، بهبود کیفیت محصولات و افزایش سهم بازار خود به یک برنامه عملیاتی نیاز دارد. در این برنامه، اهداف مشخصی مانند افزایش تولید در یک بازه زمانی معین، کاهش هزینههای تولید، بهبود طراحی محصولات و افزایش رضایت مشتری تعریف میشود، سپس، وظایف و مسئولیتهای هر بخش از سازمان برای دستیابی به این اهداف را مشخص مینماید. در واقع برنامه عملیاتی، نقشه راهی است که یک سازمان برای رسیدن به اهداف خود ترسیم میکند. این برنامه، وظایف، مسئولیتها و فعالیتهای روزانه را با جزئیات تعریف کرده و به سازمان کمک میکند تا منابع خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کند. میتوان گفت یک سازمان به برنامه عملیاتی نیاز دارد تا اهداف سازمان را به طور واضح و مشخص بیان کند و به همه اعضای سازمان جهت داده تا موجب روشنایی اهداف شود، در این حالت فرد میداند که در چه زمانی چه کاری باید انجام دهد که این امر منجر به افزایش کارایی و کاهش اتلاف وقت میشود. از طرفی برنامه عملیاتی هماهنگی بین بخشهای مختلف سازمان را افزایش داده و از تداخل وظایف جلوگیری میکند و با استفاده از این برنامه تصمیمگیری در سازمان آسانتر میشود، چرا که مدیران میتوانند تصمیمات خود را بر اساس این برنامه اتخاذ کنند و به سازمان کمک میکند تا در برابر تغییرات محیطی بهتر پاسخگو باشد و خود را با شرایط جدید وفق دهد، حتی میتوان عملکرد سازمان را به طور منظم ارزیابی کرد و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال نمود. بنابراین برنامه عملیاتی، یک ابزار ضروری برای هر سازمانی است که میخواهد به اهداف خود دست یابد، این برنامه، به سازمان کمک میکند تا به صورت منظم، هدفمند و کارآمد به فعالیتهای خود ادامه دهد.
برنامه عملیاتی چیست؟
به زبان ساده، یک برنامه عملیاتی به شما کمک میکند تا شکاف بین استراتژی کسب و کار و اجرای عملیاتی را پر کنید و اطمینان حاصل کنید که سازمان در مسیر دستیابی به اهداف بلندمدت خود قرار دارد. یک برنامه عملیاتی، عملگرا و جزئیگرا است و باید روی اجرای استراتژی کوتاهمدت تمرکز کند و عملیات روزمره یک سازمان را مشخص نماید. اگر استراتژی عملیاتی شما یک وعده است، برنامه عملیاتی شما مربوط به نحوه انجام آن در هر روز، هفته و ماه است.
میتوان گفت روش قدیمی برنامهریزی دیگر در محیطهای پیچیده و غیرقابل پیشبینی کسب و کار کارایی ندارد و شرکتها در تلاش هستند تا در شرایط ناپایدار از مسیر اصلی خود خارج نشوند. سازمانها دیگر نمیتوانند به اجرای برنامههای استراتژیک سه یا حتی پنج ساله اعتماد کنند. واقعیت جدید و امروزی، شرکتها و تیمهای عملیاتی را مجبور میکند تا برنامههای عملیاتی خود را با دفعات بیشتر و در بازههای زمانی کوتاهتر تطبیق دهند تا بتوانند سریعتر از رقبای خود به مزایای بیشتری دست پیدا کنند. سازمانها باید روی اصل استراتژیک و انعطافپذیری سریع خود کار کنند تا کارایی عملیاتی خود را افزایش دهند و این حرکت نیازمند تغییرات بزرگی است؛ از جمله ساخت یک برنامه عملیاتی انعطافپذیر، پشتیبانی شده توسط ابزارها و سیستمهای مناسب که به شما کمک میکنند تا مشاهده مرکزی در زمان واقعی را به دست آورید و یک پاسخگویی صحیح استراتژیک به اختلالات خارجی را تقویت کنید.
بیشتر بخوانید: مدیریت استراتژیک چیست؟ فرایند برنامه ریزی در مدیریت استراتژیک چگونه است؟
مزایای برنامهریزی عملیاتی
- تعریف واضح روابط میان تیمهای بینعملکردی در بخشهای مختلف و مسئولیتها برای هر کدام برای حذف تلاشهای تکراری.
- همسویی قویتر بین برنامههای استراتژیک واحد شرکت یا کسب و کار و اجرای عملیاتی، به سازمان کمک میکند تا اهداف کسب و کار خود را برآورده کند.
- سیستم عملیاتی قوی که به شرکت امکان میدهد به سرعت سازگار شود، اهداف عملیاتی را تحویل دهد و بر عملکرد نظارت داشته باشد.
مثال برنامه عملیاتی
جف بزوس (Jeff Bezos)، جوانی بلندپرواز با ایده ای ساده اما جسورانه، در جایی کوچک در سیاتل به ساختن یک فروشگاه اینترنتی پرداخت. او رویاهای بزرگی در سر داشت، کتابفروشیای که نه تنها کتابهای بیشتری نسبت به هر کتابفروشی دیگری در دنیا داشته باشد، بلکه به مشتریان اجازه دهد تا هر کتابی را که بخواهند پیدا کرده و خریداری کنند اما برای تحقق این رویا، به یک برنامه عملیاتی دقیق نیاز داشت.
برنامه عملیاتی آمازون (amazon):
- تعیین هدف: هدف اولیه آمازون، ایجاد بزرگترین کتابفروشی آنلاین جهان بود. اما بزوس به همین جا بسنده نکرد، او میخواست آمازون را به یک پلتفرم جامع برای فروش هر نوع محصولی تبدیل کند.
- شناسایی چالشها: چالشهای پیش روی بزوس بسیار زیاد بود. از جمله این چالشها میتوان به ایجاد اعتماد در خرید آنلاین، رقابت با فروشگاههای سنتی و توسعه زیرساختهای فنی لازم اشاره کرد.
- تعیین منابع: بزوس برای تأمین مالی اولیه آمازون، از سرمایه شخصی خود و سرمایهگذاران اولیه استفاده کرد. او همچنین به دنبال جذب استعدادهای برتر در حوزه فناوری بود.
- تعیین استراتژی: استراتژی اصلی آمازون، تمرکز بر مشتری و ارائه بهترین تجربه خرید آنلاین بود. آنها به دنبال ایجاد یک پلتفرم ساده و کاربرپسند بودند که به مشتریان اجازه دهد به راحتی محصولات مورد نظر خود را پیدا کرده و خریداری کنند.
- زمانبندی: بزوس برای هر مرحله از رشد آمازون، زمانبندی مشخصی تعیین کرد. از راهاندازی وبسایت اولیه تا گسترش به سایر محصولات و بازارها، همه چیز با دقت برنامهریزی شده بود.
- تعیین مسئولیتها: بزوس تیمهای مختلفی را برای انجام وظایف مختلف تشکیل داد. برخی مسئول توسعه وبسایت بودند، برخی به بازاریابی میپرداختند و برخی دیگر به مدیریت زنجیره تأمین مشغول بودند.
- ارزیابی و بازخورد: آمازون به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی میکرد و بر اساس دادهها، تغییرات لازم را در استراتژی و عملیات خود اعمال مینمود.
از یک کتابفروشی آنلاین به یک غول فناوری:
با اجرای دقیق برنامه عملیاتی خود، آمازون به سرعت رشد کرد و به یکی از بزرگترین شرکتهای جهان تبدیل شد. آمازون امروزه نه تنها بزرگترین فروشگاه آنلاین جهان است، بلکه در حوزههای مختلفی مانند خدمات ابری، دستگاههای الکترونیکی و تولید محتوا نیز فعالیت میکند.
داستان نتفلیکس نیز شباهتهای زیادی به آمازون دارد. رید هستینگز (Reed Hastings)، بنیانگذار نتفلیکس (Netflix)، با اجاره دادن دیویدیها به صورت پستی شروع کرد و سپس به یکی از بزرگترین سرویسهای پخش آنلاین فیلم و سریال در جهان تبدیل شد. برنامه عملیاتی دقیق و تمرکز بر مشتری، کلید موفقیت نتفلیکس بود. داستانهای آمازون و نتفلیکس نشان میدهند که با یک برنامه عملیاتی دقیق و تلاش مستمر، میتوان از یک ایده کوچک، کسب و کاری بزرگ و موفق ساخت. این شرکتها با شناسایی نیازهای مشتریان، ایجاد نوآوری و تطبیق خود با تغییرات بازار، توانستند به موفقیت دست پیدا کنند.
برنامهریزی عملیاتی در مقابل برنامهریزی استراتژیک
برنامهریزی عملیاتی با جزئیات روزمره و اهداف کوتاهمدت سروکار دارد، در حالی که برنامهریزی استراتژیک بر تصویر بزرگ و جهتگیری بلندمدت یک سازمان تمرکز دارد. به زبان سادهتر، برنامهریزی عملیاتی در مورد (چگونگی) وظایف روزانه است، در حالی که برنامهریزی استراتژیک (چیستی) و (چرایی) موفقیت آینده را تعریف میکند.
بیشتر بخوانید: تعریف برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ انواع روش ها و مدل های برنامه ریزی استراتژیک کدامند؟
شروع فرآیند برنامهریزی عملیاتی:
کیفیت برنامه عملیاتی شما به ورودی شما بستگی دارد و یک ابتکار برنامهریزی عملیاتی موفق این جنبهها را در نظر خواهد گرفت:
- چه کسی درگیر خواهد شد؟ کارمندان، مشتریان و تیم مدیریتی را در فرآیند برنامهریزی شناسایی و درگیر کنید تا بینشهای ارزشمندی از خط مقدم به دست آورید و اطمینان حاصل کنید که استراتژی و اجرای بهتری پیادهسازی میشود.
- تواناییهای داخلی شما چیست؟ با انجام یک تحلیل داخلی، از جمله نیازهای منابع، بودجه عملیاتی، مهارتها و استعداد تواناییهای داخلی را ارزیابی کنید. مدیریت استعداد و تعامل کارکنان تنها چند مورد از بسیاری از چالشهایی هستند که مدیران عملیاتی در دستور کار خود دارند.
- در چه محیطی فعالیت میکنید؟ یک تحلیل خارجی (مانند PESTLE یا ۵ نیروی پورتر) انجام دهید تا رویکرد خود را اطلاع دهید و فرصتهای بهینهسازی و خطرات را شناسایی کنید و در یک بازار در حال تغییر چابک باشید.
- آیا با استراتژی سازمان شما همسو است؟ همسو بودن برنامه عملیاتی خود با برنامه استراتژیک سازمان خود را تضمین کنید تا از دید بلندمدت شرکت فعالانه پشتیبانی کنید و به معیارهای کلیدی کسب و کار کمک کنید.
بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟
عناصر کلیدی برنامه عملیاتی
در اینجا خلاصهای از پنج عنصر کلیدی که برنامه شما باید در نظر بگیرد آمده است:
۱. انتخاب معیارهای کلیدی همسو با اهداف شرکت
انتخاب معیارهای کلیدی برنامه عملیاتی شما صرفاً یک تمرین در ردیابی اعداد نیست؛ بلکه در مورد همسو شدن با نیازها و اهداف کسب و کار شما است. این معیارها شاخصهای ملموس کارایی و عملکرد سازمان شما هستند؛ در واقع آنها به عنوان قطبنما عمل میکنند و تصمیمات و اقدامات روزانه شما را به سمت دستیابی به نتایج ملموس هدایت میکنند. با همسو کردن دقیق این معیارها با اهداف اصلی شرکت خود، اطمینان حاصل میکنید که هر ابتکار و عملی در برنامه عملیاتی شما مستقیماً به دستیابی به نتایج ملموس کمک میکند. یک برنامه عملیاتی همسو، ارتباط نقشها و مسئولیتها را برای همه کارمندان آسانتر میکند تا بدانند تلاشهای آنها چگونه به موفقیت کلی کسب و کار کمک مینماید. پس بهتر است کارمندان را برای کار به سمت اهداف استراتژیک و نتایج کسب و کار انگیزه داده و آنها را درگیر این کار کنید.
۲. تعریف حوزههای تمرکز برنامه عملیاتی
حوزههای تمرکز برنامه عملیاتی حوزههای کلیدی کسب و کار هستند که برنامه به آنها رسیدگی خواهد کرد. این به برنامه کسب و کار شما بستگی دارد پس در مورد نحوه عملکرد و موفقیت کسب و کار فکر کنید. آیا نیاز به کاهش همزمان هزینههای کوتاهمدت دارید در حالی که در پی رشد و تحولات بلندمدت هستید دنبال کنید؟ برنامههای عملیاتی شما باید بر این اولویتهای استراتژیک ساخته شود. به عنوان مثال، میتوانید حوزههای تمرکز خود را بر اساس مرتبطترین استراتژیهای کسب و کار و یا بر اساس بخشهای خاص اولویتبندی کنید. برخی از نمونههای حوزههای تمرکز میتوانند اینها باشند:
- لجستیک
- فروش
- تکنولوژی
- پایداری
- منابع انسانی
- IT
نکاتی برای کمک به تعریف حوزههای تمرکز برنامه عملیاتی شما:
- چالشها و فرصتهای کلیدی کسب و کار را شناسایی کنید.
- استراتژی کلی بلندمدت و معیارهای کلیدی کسب و کار و نحوه پشتیبانی حوزههای تمرکز برنامه عملیاتی از این اهداف را در نظر بگیرید.
- افراد دیگر را برای کمک به شما در شناسایی آنچه نیاز است توسط برنامه عملیاتی مورد بررسی قرار گیرد، وارد کنید.
بیشتر بخوانید: چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر چیست؟ چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر ابزاری برای تحلیل صنعت
۳. اهداف استراتژیک برای برنامه عملیاتی ایجاد کنید
اهداف استراتژیک اهداف خاصی هستند که با استراتژی و حوزههای تمرکز عملیات همسو هستند. آنها نشان میدهند که چه چیزی را در هر حوزه تمرکز میخواهید به دست آورید و به عنوان بلوکهای سازنده برنامه شما عمل خواهند کرد و اطمینان میدهند که متمرکز و عملی هستند.
برخی از نمونههای اهداف استراتژیک:
- کاهش هزینهها به میزان ۱۰% در سال آینده با اجرای فرآیندهای کارآمدتر و سادهسازی زنجیره تأمین در سال آینده.
- راهاندازی سه محصول جدید در سال مالی آینده برای گسترش خطوط محصولات خود و افزایش درآمد.
- افزایش امتیاز رضایت مشتری به میزان ۵% در شش ماه آینده.
نکاتی برای تعریف اهداف استراتژیک عبارتند از:
- اطمینان حاصل کنید که اهداف شما خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان (SMART) هستند.
- اهداف را به طور مداوم با حوزههای تمرکز برنامه عملیاتی و اهداف شرکت همسو کنید.
- از دریافت ورودی از افراد دیگر در مورد اهداف خود نترسید.
بیشتر بخوانید: تعیین اهداف خرد SMART به چه معناست؟
۴. پروژهها را شناسایی و اولویتبندی کنید
اکنون زمان شناسایی و اولویتبندی پروژههایی است که باید اجرا شوند. به یاد داشته باشید، پروژهها برنامههای عملی هستند تا به شما در دستیابی به اهداف استراتژیک خود کمک کنند. برنامهریزی پروژه باید شامل فکر کردن در مورد بازههای زمانی، وظایف انتصاب و تحویلپذیری (و اولویتبندی) باشد. در اینجا چند نمونه از ایدههای پروژه آمده است:
- تامین بومی مواد اولیه نیمهساخته ضروری
- زنجیره تأمین را سادهسازی کنید تا هزینهها را کاهش دهید و بهرهوری را بهبود بخشید.
- کانال لجستیک جایگزین پیدا کرده و آن را توسعه دهید.
- یک برنامه آموزشی خدمات مشتری جدید را اجرا کنید تا امتیازهای رضایت مشتری را بهبود بخشید.
- یک فناوری جدید را پیادهسازی کنید که امکان دید زنجیره تأمین از ابتدا تا انتها را فراهم کند.
نکاتی برای تعریف و اولویتبندی پروژهها:
- اقدامات و فعالیتهای خاص مورد نیاز برای دستیابی به هر هدف استراتژیک را شناسایی کنید.
- پروژهها را بر اساس اهمیت، امکانپذیری و تأثیر بالقوه آنها بر کسب و کار اولویتبندی کنید.
- درگیر کردن ذینفعان در تعریف و اولویتبندی پروژهها برای اطمینان از شنیده شدن نیازها و نگرانیهای آنها.
بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟
۵. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را شناسایی و پیگیری کنید
سرانجام، باید بدانید که آیا برنامه عملیاتی و فعالیتهای روزمره شما منجر به نتایج میشود و KPIها را برای ابتکارات کلیدی و اهداف استراتژیک تعیین کنید تا موفقیت را اندازهگیری کنید، همسو بودن را تضمین کنید و شکافهای عملکردی را در برنامه عملیاتی خود شناسایی کنید.
برخی از نمونههای KPIهای عملیاتی عبارتند از:
- هزینههای موجودی
- هزینههای کالای فروخته شده
- رشد درآمد
- نرخ حفظ کارکنان
- امتیاز رضایت مشتری
نکاتی برای تعریف و پیگیری KPIها:
- KPIها را با اهداف استراتژیک و حوزههای تمرکز خود همسو کنید تا بتوانید پیشرفت برنامه را در برابر این اهداف خاص پیگیری کنید.
- هم شاخصهای پسنگر و هم پیشنگر را اضافه کنید.
- به جای استفاده از چندین صفحه گسترده و ابزار مدیریت پروژه جدا از هم، داشبوردهای زنده یا سیستمهای گزارشدهی را برای ردیابی KPIها و نظارت بر پیشرفت در طول زمان در نظر بگیرید.
بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
نمونهها و قالبهای برنامه عملیاتی
در اینجا پنج نمونه برنامه عملیاتی برای کمک به شما در ایجاد برنامه برای تیمهای خود آورده شده است. میتوانید از یک برنامه عملیاتی اصلی یا تنظیم یک برنامه عملیاتی برای هر بخش استفاده کنید.
مثال برنامه عملیاتی اصلی
این الگوی برنامه عملیاتی به شما کمک میکند تا شکاف بین اهداف کسب وکار و عملیات روزمره را پر کنید. شما قادر خواهید بود اهداف و KPIها را برای اولویتهای برتر خود تعیین کنید و با تیم عملیاتی همکاری کنید تا برتری عملیاتی و نتایج کسب و کاری را تحویل دهید.
مثال برنامه اچ آر (HR)
این الگوی برنامه عملیاتی اچ آر (HR) میتواند برای برآورده کردن نیازهای پرسنل، مدیریت سرمایه انسانی و همسو کردن فعالیتهای منابع انسانی با استراتژی شما استفاده شود. مدیران منابع انسانی در هر صنعتی میتوانند یک برنامه عملیاتی روشن ایجاد کنند که میتوان آن را به طور مداوم نظارت، تطبیق و بهبود داد.
مثال برنامه آی تی (IT)
اگر در تیم آیتی هستید، این الگوی برنامه آیتی را امتحان کنید تا برنامهریزی عملیاتی آی تی خود را سریع راهاندازی کنید. این برنامه با حوزههای تمرکز و KPIهای مرتبط با عملیات آیتی از پیش پر شده است؛ میتوانید به راحتی گردش کار و تحویلپذیری را متناسب با نیازهای خود سفارشی کنید.
مثال برنامه بازاریابی
این الگوی برنامه بازاریابی میتواند به شما کمک کند تا عملیات بازاریابی دیجیتال خود را به طور کارآمد با استفاده از بهترین شیوهها درک و برنامهریزی کنید. از آن برای تنظیم سریع اولویتها و حرکت تیمهای رسانههای اجتماعی و بازاریابی خود در وظایفی استفاده نمائید که تأثیرگذار خواهند بود.
مثال برنامه مالی
این الگوی متمرکز بر برنامه مالی در صورتی که میخواهید برنامه عملیاتی مالی خود را بر عهده بگیرید، ایدهآل است. از آن برای تخصیص و توزیع منابع مالی در سراسر سازمان خود و دریافت بهروزرسانیهای در لحظه از طریق داشبورد و گزارشهای خود استفاده کنید که ابزارهای عالی برای ایجاد یک خلاصه مالی بصری جذاب هستند و به وضوح معیارهای کلیدی شما را نشان میدهند.
با استفاده از ویژگی همسو بودن، قادر خواهید بود نحوه تقسیم استراتژی سطح بالای کسب و کار خود به برنامههای عملکردی و عملیاتی را مشاهده کنید. این به مدیران عملیاتی و مدیران مالی امکان میدهد تا برنامههای عملیاتی خود را در یک مکان ادغام کنند، همسو بودن قویتر بین تیمهای مالی و عملیات را ایجاد نموده و همکاری متقابل را برای ساخت عملیات مقاومتر بهبود بخشند. اگر بخواهید عمیقتر شوید میتوانید از ویژگی روابط استفاده کنید تا روابط بین اهداف مرتبط با برنامههای خود را ببینید و درک کنید که چگونه اهداف بخشهای مختلف شما به معیارها و اهداف اصلی کسب و کار کمک میکنند. این دید به شما امکان میدهد تا وابستگیها، موانع و خطراتی را که ممکن است در طول مسیر شما وجود داشته باشد به وضوح ترسیم کنید.
بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک
۵ نکته برای یک برنامه عملیاتی مؤثر و اجرای آن
-
قدرت ارتباط شفاف را دست کم نگیرید
به طور منظم برنامه عملیاتی و پیشرفت را به تمام ذینفعان مرتبط اطلاع دهید تا خرید و پشتیبانی لازم را ایجاد کنید. کارمندان شما باید اهداف و نقشه راه شما را بدانند و اعضای تیم باید نقش خود را در اجرای آن درک کنند. این شفافیت کسب و کاری به همه کمک میکند تا در یک جهت حرکت کنند.
-
به جلو حرکت کنید و ذهنیت رشد را بپذیرید
انرژی را حفظ کنید و اطمینان حاصل کنید که برنامه به طور مؤثر اجرا میشود. نظارت و بررسی منظم میتواند به شناسایی و رفع هرگونه چالش یا مانعی که ممکن است ایجاد شود کمک کند. بررسیها را به صورت مداوم و منظم در برنامهریزی خود قرار داده و پشتیبانی لازم را برای اطمینان از اینکه پروژهها در مسیر درست و رو به جلو حرکت میکنند، ارائه دهید.
-
حرکات استراتژیک انجام دهید و در صورت نیاز سریع تغییر کنید
برنامه عملیاتی شما باید انعطافپذیر، قابل تطبیق و برای انجام تنظیمات باز باشد. این بدان معناست که نظارت بر پیشرفت، انجام اصلاحات در صورت نیاز و تمایل به تطبیق برنامه با شرایط تغییر یا فرصتهای جدید به شما بیش از پیش کمک خواهد کرد. همانطور که مکینزی (McKinsey) پیشنهاد میکند، میتوانید ایجاد یک تیم را در نظر بگیرید که قادر به جمعآوری دادهها، پیوند تحلیل همراه با اقدام و ارائه پاسخهای سریع به تغییرات سریع باشد.
-
تیم عملیاتی خود را توانمند کنید و بهرهوری را افزایش دهید
برنامهریزی عملیاتی مؤثر نیازمند مشارکت و توانمندسازی تیم شما است. ذینفعان را در فرآیند برنامهریزی درگیر کنید و منابع لازم را در اختیار آنها قرار دهید. به آنها زمینه و فرصتی بدهید تا اهداف تعیین نمایند و ابتکارات را اولویتبندی کنند. این به شما کمک میکند تا مشارکت را افزایش دهید و آنها را برای پیشرفت مسئول نمائید.
-
اگر اندازهگیری نشود، مدیریت نمیشود
اهمیت ردیابی و اندازهگیری پیشرفت در برابر اهداف برنامه عملیاتی را دست کم نگیرید. نقاط عطف تعیین کنید، KPIها را اجرا کنید و روند پیشرفت خود را حفظ کنید. انجام این کار به شما کمک میکند تا در مسیر بمانید، شما را قادر میسازد تا سریع عمل کنید و بینشهای ارزشمندی در مورد آنچه اشتباه است ارائه دهید.
اطلاعات را در گزارشهای قدرتمند و خلاصههای اجرایی با قالبهای از پیش ساخته شده جمعآوری کنید. آنها را با ذینفعان کلیدی خود – داخلی و خارجی – به اشتراک بگذارید و آنها را دعوت کنید تا با هم در استراتژی خود همکاری کنند.
بیشتر بخوانید: سطوح استراتژی چیست؟
برای اجرا برنامه عملیاتی از چه نرمافزاری میتوان استفاده کرد؟
اگر سازمان شما میخواهد در سطح بالاتری فعالیت کند، ابزارهای استاتیک مانند صفحات گسترده اکسل، پاورپوینت، گوگل داک و یا ابزارهای مدیریت پروژه راه حل مناسبی نیستند. آنها برای استراتژی و برنامهریزی تطبیقی طراحی نشدهاند. آنها اغلب منجر به انزوا و مانع از همکاری مؤثر میشوند؛ آنها اندازهگیری پیشرفت را چالشبرانگیز نموده و تصمیمگیری را کند میکنند. بهتر است از پلتفرمی که به آنها کمک میکند تا برنامه عملیاتی و استراتژیک همسو با استراتژی شرکت ایجاد کنند و به نتایج کمک کنند، استفاده نمائید.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع برنامه عملیاتی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.