روش استارتاپ ناب (Lean Startup)
در این مقاله به بررسی موضوع استارتاپ ناب (Lean Startup) پرداخته ایم. ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از استارتاپ ناب، ویژگی ها و فلسفه وجودی آن را نیز مورد بررسی قرار داده ایم. سپس تاریخچه و پیشینه استارتاپ ناب را بیان نموده و در ادامه ۵ اصل کلیدی آن را شرح داده ایم. در نهایت نیز مراحل استارتاپ ناب را مورد تحلیل قرار داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه استارتاپ ناب دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر استارتاپ ناب (Lean Startup)
انجام کار بیشتر با منابع کمتر در یک کسبوکار کاملاً جدید ممکن است به عنوان جوهرهی چیزی که به عنوان روششناسی استارتاپ ناب شناخته میشود، به نظر برسد، اما چیزی بیش از این وجود دارد. اریک ریس (Eric Ries) در کتاب تأثیرگذار خود در سال ۲۰۱۱، “استارتاپ ناب”، فرآیندی را تشریح کرد که هدف آن رساندن سریعتر محصولات و خدمات یک استارتاپ به بازار است، با تأکید بر ادغام بازخورد مشتریان و پاسخگویی سریع به نیازها، حتی در صورت لزوم، کنار گذاشتن کامل ایدهی اصلی.
“موفقیت استارتاپ را می توان با دنبال کردن یک فرآیند مهندسی کرد، به این معنی که می توان آن را آموخت و به این معنی که می توان آن را آموزش داد.” اریک ریس
استارتاپ ناب رویکردی علمی برای ایجاد و مدیریت استارتاپ ها و رساندن سریعتر محصول مورد نظر به دست مشتریان است. روش استارتاپ ناب به شما آموزش می دهد که چگونه یک استارتاپ را هدایت کنید، چگونه فرمان دهید، چه زمانی تغییر مسیر داده، چه زمانی استقامت نمایید و یک کسب و کار را با حداکثر شتاب رشد دهید. این یک رویکرد اصولی برای توسعه محصول جدید است. خیلی از استارتاپ ها با ایده ای برای محصولی که فکر می کنند مردم می خواهند شروع می نمایند. سپس ماه ها، گاهی سال ها را صرف تکمیل آن محصول می کنند بدون اینکه حتی به شکل بسیار ابتدایی، محصول را به مشتریان بالقوه نشان دهند. وقتی آنها در دستیابی به پذیرش گسترده از سوی مشتریان شکست می خورند، اغلب به این دلیل است که هرگز با مشتریان بالقوه صحبت نکرده اند و مشخص ننموده اند که آیا محصول جالب است یا خیر. وقتی مشتریان در نهایت از طریق بی تفاوتی خود ارتباط برقرار می کنند که به این ایده اهمیت نمی دهند، استارتاپ شکست می خورد.
استارتاپ ناب چیست؟
استارتاپ ناب (Lean Startup) رویکردی برای ساختن کسبوکارهای جدید است که بر این باور است که کارآفرینان باید در حین توسعه محصولات خود، تحقیق، آزمایش، تست و تکرار کنند. مفهوم استارتاپ ناب در اوایل دهه ۲۰۰۰ شکل گرفت و در حدود سال ۲۰۱۰ به یک روششناسی تبدیل شد. این روش توسط کارآفرینان سیلیکون ولی (Silicon Valley)، استیو بلنک (Steve Blank) و اریک ریس توسعه داده شد و توسط افرادی مانند راب فن ترویج شد. در واقع استارتاپ ناب روشی است که برای تأسیس یک شرکت جدید یا معرفی یک محصول جدید به نمایندگی از یک شرکت موجود استفاده میشود. روش استارتاپ ناب طرفدار توسعه محصولاتی است که مصرفکنندگان قبلاً نشان دادهاند که به آنها نیاز دارند، بنابراین بازار در همان لحظه عرضه محصول وجود خواهد داشت. بر خلاف توسعه یک محصول و سپس امیدواری به ظهور تقاضا. استارتاپ ناب مثالی است از مصرفکنندگان که نوع محصولات ارائه شده توسط بازارهای مربوطه را تعیین میکنند، نه اینکه آن بازارها تعیین کنند چه محصولاتی به آنها ارائه خواهد شد.
استارتاپ ناب در مقابل رویکردهای سنتی استارتاپ
ایدههای موجود در استارتاپ ناب با اصول دیرینه در مورد چگونگی رویکرد کارآفرینان به راهاندازی یک کسبوکار جدید در تضاد است. رویکردهای سنتی این را نشان میدهند که کارآفرینان باید یک برنامه کسب و کار چند ساله تدوین کنند و سپس از آن برنامه برای جذب سرمایه برای تأمین مالی فعالیتهای توسعه محصول استفاده نمایند. علاوه بر این، اصول سنتی به کارآفرینان توصیه میکنند که محصول خود را در «حالت مخفی» توسعه دهند و ایدههای محصول خود را برای هیچکس جز کارکنان استارتاپ و سرمایهگذاران خود فاش نکنند. روششناسی استارتاپ ناب از کارآفرینان میخواهد که با جستجوی یک مدل کسبوکار و سپس آزمایش ایدههای خود، کارآفرینی خود را آغاز کنند. سپس از بازخورد مشتریان بالقوه برای تنظیم ایدههای خود در حین پیشرفت استفاده میشود. استارتاپهای ناب با آزمایش زودهنگام ایدههای کسبوکار و فرضیهها و تمرکز بر تکرار سریع از طریق یک حلقه ساخت-اندازه گیری-یادگیری، سعی میکنند ریسک را کاهش دهند. کسبوکارهای سنتی معمولاً فرآیندهای توسعه طولانیتری دارند که اغلب شامل سرمایهگذاریهای بیشتری قبل از ارزیابی تقاضای بازار است. استارتاپهای ناب بر تغییر مسیر بر اساس بازخورد مشتری تأکید میکنند، در حالی که رویکردهای سنتی اغلب در پایبندی به برنامه اصلی پافشاری بیشتری دارند.
ویژگیها و فلسفههای یک استارتاپ ناب
روششناسی استارتاپ ناب همچنین از کارآفرینان میخواهد که به طور مداوم در این حلقه فعالیت، کاوش و توسعه فرضیههایی که سپس در میان مشتریان آزمایش میکنند تا بازخورد دریافت نمایند، فرآیندی که به عنوان یادگیری تأیید شده شناخته میشود. کارآفرینان از آن بازخورد مشتری برای مهندسی مجدد محصولات خود استفاده میکنند. استارتاپ ناب همچنین از توسعه تکرارشونده یا چابک، که از توسعه نرمافزار اقتباس شده است، حمایت میکند. یک استارتاپ ناب به سرعت یک نمونه اولیه میسازد، آن را به بازار عرضه میکند تا موفقیت محصول را بدون صرف منابع غیرضروری سنجیده و از دادههای تولید شده توسط آزمایشهای بازاریابی اولیه برای تأثیرگذاری بر مرحله ساخت بعدی استفاده کند. در تولید ناب، این رویکرد کایزن (Kaizen) نامیده میشود. در برنامهنویسی، این رویکرد چابک نامیده میشود. علاوه بر این، روششناسی استارتاپ ناب از کارآفرینان میخواهد تا یک محصول حداقل قابل عرضه یا (MVP) را توسعه دهند که بتوانند آن را آزمایش کنند. این از کارآفرینان حمایت میکند تا محصولات خود را بر اساس بازخورد مشتریان تنظیم کنند. (مفهوم کلیدی دیگری از این روششناسی به نام چرخش)
معنای یک استارتاپ ناب بودن
طرفداران این روش میگویند اصول استارتاپ ناب تضمین میکنند که کارآفرینان محصولاتی را توسعه میدهند که مشتریان میخواهند، نه اینکه تلاش کنند بر اساس ایدههای آزمایش نشده کسبوکارهایی بسازند.
طرفداران همچنین این ذهنیت را به عنوان “سریع شکست خوردن، ارزان شکست خوردن” توصیف میکنند زیرا فرآیند استارتاپ ناب به گونهای طراحی شده است که زمان و پولی را که در ایدههای محصول سرمایهگذاری میشود، محدود کند تا قبل از اینکه کارآفرینان مجبور شوند ارزش بالقوه آنها را آزمایش و اثبات کنند.
تاریخچه روششناسی استارتاپ ناب
چندین نشریه به محبوبیت مفاهیم استارتاپ ناب کمک کرد. شناختهشدهترین آنها کتاب ریس در سال ۲۰۱۱ با عنوان «استارتاپ ناب » است. ریس پس از سرمایهگذاری بلنک در استارتاپ خود، در اوایل دهه ۲۰۰۰ در یک دوره توسعه مشتری تدریس شده توسط بلنک شرکت کرد. سپس ریس از رویکرد چابک تویوتا در تولید که به عنوان تولید ناب شناخته میشود، الهام گرفت. تولید ناب، روششناسی است که به توانایی تغییر سریع ارزش قائل است. ریس رویکرد خود را استارتاپ ناب نامید. بلنک و باب دورف در سال ۲۰۱۲ کتابچه راهنمای مالک استارتاپ را منتشر کردند.
صعود به عنوان یک روند
اکنون اصول استارتاپ ناب در مدارس کسب و کاری یافت میشود که این روششناسی را تدریس میکنند و همچنین شرکتهای تثبیتشده و شرکتهای بزرگ که ایدههای استارتاپ ناب را در ابتکارات نوآوری خود اعمال میکنند. بلنک در مقالهای در ماه مه ۲۰۱۳ در هاروارد بیزینس ریویو با عنوان “چرا استارتاپ ناب همه چیز را تغییر میدهد” نوشت که با گسترش شیوههای روششناسی استارتاپ ناب، “آنها خرد متعارف در مورد کارآفرینی را زیر و رو میکنند. شرکتهای جدید از هر نوعی تلاش میکنند تا شانس موفقیت خود را با دنبال کردن اصول شکست سریع و یادگیری مداوم بهبود بخشند. و با وجود نام این روششناسی، در بلندمدت برخی از بزرگترین دستاوردهای آن ممکن است توسط شرکتهای بزرگی که آن را پذیرفتهاند، به دست آید.” با استفاده از رویکرد استارتاپ ناب ، شرکت ها می توانند با ارائه ابزارهایی برای آزمایش مداوم یک چشم انداز، نظم را جایگزین هرج و مرج کنند.
حذف عدم قطعیت
عدم وجود یک فرآیند مدیریت متناسب، بسیاری از استارتاپ ها یا همانطور که ریس آنها را می نامد، “یک نهاد انسانی طراحی شده برای ایجاد یک محصول یا خدمات جدید تحت شرایط عدم قطعیت شدید”، را به ترک هرگونه فرآیند سوق داده است. آنها رویکرد “فقط انجام بده” را اتخاذ می کنند که از همه اشکال مدیریت اجتناب می کند. اما این تنها گزینه نیست. با استفاده از رویکرد استارتاپ ناب ، شرکت ها می توانند با ارائه ابزارهایی برای آزمایش مداوم یک چشم انداز، نظم را جایگزین هرج و مرج کنند. ناب بودن صرفاً در مورد هزینه کمتر یا فقط در مورد شکست سریع و ارزان نیست. بلکه در مورد قرار دادن یک فرآیند، یک روش در اطراف توسعه یک محصول است.
هوشمندانه کار کنید، نه سخت تر
روش استارتاپ ناب این فرض را دارد که هر استارتاپ یک آزمایش بزرگ است که سعی دارد به یک سوال پاسخ دهد. سوال این نیست که “آیا این محصول قابل ساخت است؟” در عوض، سوالات این است که “آیا باید این محصول ساخته شود؟” و “آیا می توانیم یک کسب و کار پایدار در اطراف این مجموعه از محصولات و خدمات بسازیم؟” این آزمایش بیش از یک تحقیق نظری است؛ این یک محصول اول است. اگر موفق باشد، به مدیر اجازه می دهد تا کمپین خود را شروع کند: جذب کاربران اولیه، اضافه کردن کارمندان به هر آزمایش یا تکرار بعدی و در نهایت شروع به ساخت محصول کند. تا زمانی که محصول آماده توزیع گسترده باشد، مشتریان ثابت خواهد داشت. این حرکت مشکلات واقعی را حل کرده و مشخصات دقیقی از آنچه باید ساخته شود را ارائه می دهد.
یادگیری تأیید شده
پیشرفت در تولید با تولید کالاهای با کیفیت بالا اندازه گیری می شود. واحد پیشرفت برای استارتاپ های ناب، یادگیری تأیید شده است، روشی دقیق برای نشان دادن پیشرفت زمانی که در عدم قطعیت شدید قرار دارید. هنگامی که کارآفرینان یادگیری تأیید شده را در بر می گیرند، فرآیند توسعه می تواند به طور قابل توجهی کوچک شود. وقتی تمرکز شما بر روی یافتن چیز درست برای ساختن؛ چیزی که مشتریان می خواهند و برای آن هزینه خواهند کرد، است، نیازی نیست ماه ها منتظر بتای محصول باشید تا جهت شرکت را تغییر دهید. در عوض، کارآفرینان می توانند برنامه های خود را به تدریج، اینچ به اینچ، دقیقه به دقیقه تطبیق دهند.
سنجش علاقه مصرفکننده
توسعهدهندگان محصول با استفاده از اصول استارتاپ ناب میتوانند علاقه مصرفکننده به محصول را سنجیده و تعیین کنند که محصول ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد. این فرآیند یادگیری تأیید شده نامیده میشود و میتواند برای جلوگیری از استفاده غیرضروری از منابع در تولید و توسعه محصول مورد استفاده قرار گیرد. از طریق استارتاپ ناب، اگر ایدهای احتمالاً شکست بخورد، بهسرعت و ارزان شکست خواهد خورد، نه بهآرامی و پرهزینه، ازاینرو اصطلاح «سریع شکست خوردن» بهوجود آمد.
بیشتر بخوانید: ارزش پیشنهادی چیست؟
ضرورتهای استارتاپ ناب
روش استارتاپ ناب آزمایش را ارزشمندتر از برنامهریزی دقیق میداند. برنامههای کسب و کاری پنج ساله که بر اساس ناشناختهها ساخته شدهاند، اتلاف وقت تلقی میشوند و واکنش مشتری از اهمیت بالایی برخوردار است. بهجای برنامههای کسب و کاری، استارتاپهای ناب از یک مدل کسب و کاری مبتنی بر فرضیههایی استفاده میکنند که بهسرعت آزمایش میشوند. دادهها نیازی به تکمیل شدن قبل از ادامه کار ندارند؛ فقط باید کافی باشند. وقتی مشتریان مطابق با میل موردنظر واکنش نشان نمیدهند، استارتاپ بهسرعت خود را تنظیم میکند تا ضررهای خود را محدود کند و به توسعه محصولاتی بازگردد که مصرفکنندگان میخواهند. شکست قاعده است، نه استثنا. کارآفرینانی که از این روش پیروی میکنند، با مشارکت با مشتریان بالقوه، خریداران و شرکا برای سنجش واکنشهای آنها در مورد ویژگیهای محصول، قیمتگذاری، توزیع و جذب مشتری، فرضیههای خود را آزمایش میکنند. با استفاده از این اطلاعات، کارآفرینان تنظیمات کوچکی به نام تکرار را در محصولات ایجاد میکنند و تنظیمات بزرگ به نام چرخش هرگونه نگرانی عمده را اصلاح میکنند. این مرحله آزمایشی ممکن است منجر به تغییر مشتری هدف یا اصلاح محصول برای بهتر خدمت رسانی به مشتری هدف فعلی شود. روش استارتاپ ناب ابتدا مشکلی را که نیاز به حل دارد شناسایی میکند. سپس یک محصول حداقل قابل عرضه یا کوچکترین شکل محصول را توسعه میدهد که به کارآفرینان اجازه میدهد آن را برای بازخورد به مشتریان بالقوه معرفی نمایند. این روش سریعتر و ارزانتر از توسعه محصول نهایی برای آزمایش است و ریسکهایی که استارتاپها با کاهش نرخ شکست بالای معمول خود مواجه هستند را کاهش میدهد. استارتاپ ناب یک استارتاپ را بهعنوان سازمانی که در جستجوی یک مدل کسبوکار مقیاسپذیر است، تعریف میکند، نه سازمانی که یک برنامه کسب و کاری موجود دارد که مصمم به اجرای آن است.
مثالی از استارتاپ ناب
بهعنوان مثال، یک سرویس تحویل غذای سالم که هدف آن افراد مجرد ۲۰ ساله شلوغ در مناطق شهری است، ممکن است متوجه شود که بازار بهتری در مادران ثروتمند ۳۰ ساله نوزادان در حومه شهر دارد. این شرکت ممکن است برنامه تحویل و انواع غذاهایی که سرو میکند را تغییر دهد تا تغذیه مطلوب برای مادران جدید را فراهم کند. همچنین ممکن است گزینههایی برای وعدههای غذایی برای همسران یا شرکا و سایر کودکان در خانواده اضافه کند. روش استارتاپ ناب فقط توسط استارتاپها استفاده نمیشود. شرکتهایی مانند جنرال الکتریک، کوالکام و اینتویت همگی از روش استارتاپ ناب استفاده کردهاند؛ GE از این روش برای توسعه باتری جدیدی برای استفاده توسط شرکتهای تلفن همراه در کشورهای در حال توسعه استفاده کرد که برق در آنها غیرقابل اعتماد است.
بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک
۵ اصل کلیدی مدل استارتاپ ناب
در این بخش به اصول کلیدی مدل استارتاپ ناب خواهیم پرداخت.
- کارآفرینان همه جا هستند
- کارآفرینی مدیریت است
- یادگیری معتبر
- حسابداری نوآوری
- ساخت-اندازه گیری-یادگیری
قبل از اینکه به چگونگی عملکرد فرآیند استارتاپ ناب بپردازیم، پنج اصل اساسی که ریس در روش ناب استفاده میکند را در نظر بگیرید:
- کارآفرینان همه جا هستند
کارآفرینانی مانند استیو جابز (Steve Jobs) از اپل (Apple) و لری پیج (Larry Page)و سرگئی برین (Sergey Brin) از گوگل (Google)، شرکتهای خود را در گاراژها شروع کردند و آنها را به قدرتهای جهانی تبدیل کردند. اما این بیشتر کارآفرینان نبوده و بسیاری از استارتاپها حتی شرکتهای فناوری جوان نیستند. در واقع، ریس خاطرنشان میکند که هر کسی که صاحب کسبوکاری است یک کارآفرین است: یک نوازنده، یک حسابدار، یک توسعهدهنده نرمافزار، یک صاحب کسبوکار تجارت الکترونیک. او حتی فراتر میرود و میگوید که معتقد است “کارآفرین” باید به عنوان یک عنوان شغلی در تمام شرکتهای مدرن در نظر گرفته شود،حتی قابلاعمال برای مدیران محصولات یا ابتکارات جدید در شرکتهای بزرگ.
- کارآفرینی مدیریت است
یک استارتاپ فقط یک محصول یا خدمت نیست. این یک نهاد انسانی است که برای داشتن یک مدل کسبوکار مقیاسپذیر برای موفقیت بلندمدت بازار طراحی شده است. مدیریت باید تخصصی و مناسب برای این منظور باشد، از جمله اینکه با آزمایش و تغییر راحت باشد.
- یادگیری معتبر
هدف یک استارتاپ صرفاً توسعه محصولات یا حتی خدمت به منافع مشتریان نیست. در عوض، آنها میتوانند به کارآفرینان کمک کنند تا کسبوکاری موفق و پایدار بسازند. اما بسیاری از کارآفرینان به دام اعتماد به چیزی که ریس آن را “معیارهای غرور” مانند تعداد بازدید صفحه یا حجم پیام مینامد، میافتند. در عوض، برای اطمینان از مرتبط و کاربردی بودن معیارها برای یادگیری، او از معیارهایی پیروی میکند که “سه A” نامیده میشود، که او در مقالهای در هاروارد بیزینس ریویو شرح داده است:
- قابل اجرا: معیارها باید نشان دهند که علت و معلول واقعی بوده است، نه تصادفی، و قابل تکرار است.
- قابل دسترسی: آنها میتوانند توسط همه در شرکت خوانده و درک شوند.
- قابل ممیزی: دادهها قابل تأیید و معتبر هستند. این به استارتاپ اجازه میدهد تا فرضیههای اساسی کسبوکار را آزمایش کند و به نتایج اطمینان داشته باشد.
- حسابداری نوآوری
ریس توصیه میکند که سه داشبورد ایجاد کنید که دادهها را به روش روشنی برای ردیابی پیشرفت نمایش میدهند. اولین مورد دادههای متمرکز بر مشتری را نمایش میدهد، از جمله اینکه چه درصدی از نظرات منفی در مقابل مثبت هستند، تعداد مشتریان فعلی که در آن هفته با شرکت تماس گرفتهاند و موارد دیگر. دومین مورد برای ارزیابی اینکه آیا محصول نیاز بازار را برآورده میکند و میتواند به طور پایدار رشد کند. سومین مورد تعیین ارزش فعلی خالص (NPV) محصولات و خدمات است.
- ساخت-اندازه گیری-یادگیری
یکی از مهمترین اصول استارتاپ ناب ، حلقه بازخورد ساخت-اندازه گیری-یادگیری است که بسیاری از اصول ناب را ترکیب میکند. در این حلقه، استارتاپ ابتدا مشکل مورد نیاز برای حل را تعیین میکند و در پاسخ به آن یک محصول حداقل قابل عرضه (MVP) توسعه میدهد. سپس مدیران شرکت با اندازهگیری معیارهای مناسب، درخواست بازخورد مشتری، آزمایش و تغییر محصول یا مدل کسبوکار در صورت نیاز، بر یادگیری هر چه بیشتر و سریعتر تمرکز میکنند.
بیشتر بخوانید: تعریف مدل کسب و کار چیست؟ انواع مدل های کسب و کار در مدیریت استراتژیک سازمان کدامند؟
۴ مرحله مدل استارتاپ ناب
رویکرد ناب کل چرخههای توسعه محصول و توسعه کسبوکار یک استارتاپ را اطلاعرسانی میکند.
- بوم مدل کسبوکار
این را به عنوان یک تصویر بصری از بلوکهای ساختمانی برای ایجاد یا بازطراحی یک کسبوکار در نظر بگیرید. در این مرحله، شما بلوکهای ساختمانی را تجزیه و تحلیل میکنید، در مورد چگونگی ارتباط بخشها با ایده کسبوکار خود فکر میکنید و سپس فرضیههایی در مورد هر یک از آنها توسعه میدهید. بخش ها عبارتند از بخشهای مشتری، پیشنهاد ارزش، جریانهای درآمد، کانالها، روابط مشتری، فعالیتهای کلیدی، منابع کلیدی، شرکای کلیدی و ساختار هزینه.
- فرموله کردن فرضیهها
سپس، شما برخی از فرضیهها را به سه دسته تقسیم میکنید: مطلوبیت، امکانپذیری و قابلیت اجرا. اینها قضاوتهایی در مورد قدرت فرضیههای شما خواهند بود. مهمترین مورد مطلوبیت ایدهی کسبوکارتان است. یک مثال فرضیه برای این دسته این است: “دانشجویان کالج به محصول ما علاقهمند خواهند بود.” دسته دوم امکانپذیری است، یا “دانشجویان کالج حاضرند ماهانه X دلار پرداخت کنند.” دسته سوم قابلیت اجرا است، مانند “ما میتوانیم X تعداد محصول را تا تاریخ X بسازیم.”
- حداقل محصول قابل عرضه
هدف اینجا ساخت یک نسخه اولیه کارآمد از محصول یا نسخهای است که ویژگی جدیدی را در بر میگیرد، زیرا به شما امکان میدهد تا سریعترین زمان ممکن به بازار برسید و شروع به جمعآوری بازخورد و دادههای مشتری کنید. اگرچه ممکن است ویژگیهای زیادی در ذهن داشته باشید، MVP همه چیز را به دو سوال کلیدی کاهش میدهد: ارزش پیشنهادی اصلی برای مشتریان من چیست و حداقل کاری که باید انجام دهیم تا این ارزش را ارائه دهیم چیست؟
- یادگیری
پس از راهاندازی MVP، میتوانید شروع به جمعآوری بازخورد مشتری از طریق نظرسنجیها و گروههای تمرکز و تجزیه و تحلیل معیارهایی کنید که از سه A (قابل اجرا، قابل دسترسی، قابل ممیزی) پیروی میکنند. بازخورد میتواند به شما اطلاع دهد که آیا فرضیههای اولیه شما درست بودند یا باید محصول را تغییر دهید، آیا مدل درآمد فعلی شما کار میکند یا مدل درآمد متفاوتی مانند برنامههای اشتراک سلسلهمراتبی برای مشتریان شما جذابتر خواهد بود. با استفاده از این اطلاعات، شما چرخه ساخت-اندازه گیری-یادگیری را دوباره شروع میکنید و تکرار میکنید و اگر آن فرضیههای اولیه اشتباه بودند یا بازخورد پس از تکرارهای جدید بدتر است، ممکن است مجبور شوید در جهت دیگری تغییر مسیر دهید.
ویژگیهای اصلی یک استارتاپ ناب چیست؟
استارتاپهای ناب معمولاً بر توسعه محصول تکراری، تصمیمگیری مبتنی بر داده، بازخورد مستقیم مشتری، آزمایش و یادگیری، و تمایل به تغییر مسیر از یک برنامه یا ایده اصلی تأکید میکنند.
مزایای استفاده از روششناسی استارتاپ ناب چیست؟
این روش ممکن است با اعتبارسنجی زودهنگام ایدههای کسبوکار، رساندن سریعتر محصولات به بازار، کاهش هزینهها با راهاندازی با یک محصول حداقل قابل عرضه و برآورده کردن بهتر نیازهای مشتریان با جستجوی فعالانه بازخورد – همه روشهایی که احتمال موفقیت را افزایش میدهند – خطر را کاهش دهد.
نتیجه گیری:
روششناسی استارتاپ ناب رویکردی برای توسعه کسبوکارها و محصولات است که بر تکرار سریع و بازخورد مشتریان تأکید دارد. این فرآیند شامل ایجاد یک محصول حداقل قابل عرضه (MVP) برای آزمایش فرضیهها و جمعآوری سریع بینشها است. با اعتبارسنجی ایدهها از طریق دادههای دنیای واقعی، استارتاپها میتوانند کاهش ضایعات، بهینهسازی منابع و افزایش شانس موفقیت خود در بازار را داشته باشند. بسیاری از این مفاهیم در تحلیلها و تحقیقات قبلی، از جمله توسعه چابک، تولید ناب و توسعه مشتری ظاهر شدهاند. در مقایسه با رویکردهای سنتی استارتاپ، روشهای استارتاپ ناب میتوانند قبل از سرمایهگذاری منابع زیاد و توسعه برنامههای کسبوکار پیچیدهتر به شرکتهای نوپا کمک کنند تا محصول خود را اعتبارسنجی کنند و یک برنامهی کسبوکار ناب ایجاد نمایند.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استارتاپ ناب برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.