تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب (Lean UX ) یک رویکرد مبتنی بر تیم برای ساخت محصولات بهتر با تمرکز کمتر بر روی طراحی از نظر تئوری ایده آل و بیشتر بر یادگیری تکرار پذیر، تجربه کلی کاربر و نتایج مشتری است. طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) نقش تجربه کاربری ( UX ) سنتی را فراتر از اجرای صرف عناصر طراحی و پیش‌بینی نحوه تعامل کاربران با یک سیستم گسترش می‌دهد. درعوض، دید بسیار جامع‌تری از چرایی وجود یک ویژگی، عملکرد مورد نیاز برای پیاده‌سازی آن و مزایایی که ارائه می‌دهد را تشویق می‌کند. تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با دریافت بازخورد فوری برای درک اینکه آیا سیستم به اهداف اساسی کسب و کار می رسد یا خیر، یک روش حلقه بسته برای تعریف و اندازه گیری ارزش ارائه می دهد.

به طور کلی، تجربه کاربری ( UX ) نمایانگر ادراک کاربر از یک سیستم است – سهولت استفاده، سودمندی و اثربخشی رابط کاربری ( UI ) . طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) بر روی سیستم‌هایی متمرکز است که درک عمیق کاربران نهایی را نشان می‌دهند. نیازها و خواسته‌های کاربران را در نظر می‌گیرد و در عین حال محدودیت‌ها و زمینه‌های آنها را در نظر می‌گیرد.
هنگام استفاده از روش‌های چابک ( Agile )، یک مشکل رایج این است که چگونه می‌توان طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) را در یک چرخه تکرار پذیر سریع ترکیب کرد، که منجر به اجرای کامل مجموعه ای از عملکرد جدید می‌شود.
زمانی که تیم‌ها سعی می‌کنند تعاملات پیچیده و ظاهراً ذهنی کاربر را حل کنند، در حالی که به طور همزمان تلاش می‌کنند تا نتایج تدریجی را توسعه دهند، ممکن است در بسیاری از طرح‌ها دار مشکل شوند و باعث ناامیدی چابکی ( Agile ) شوند. خوشبختانه جنبش تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با استفاده از توسعه چابکی ( Agile ) با رویکردهای پیاده‌سازی استارت آپ چابک ( Lean Startup ) به این موضوع می‌پردازد. این فرآیند اغلب با چرخه راه اندازی ناب که در مقاله آرمان ( Epic ) توضیح داده شده است، آغاز می شود. با استفاده از فرآیند تجربه ناب کاربری ( Lean UX  ) که در اینجا توضیح داده شده است، به توسعه ویژگی‌ها و قابلیت‌ها ادامه می‌دهد. در نتیجه، تیم های چابک ( Agile Teams ) و تیم های ای آر تی Agile Release Trains (ARTs) می توانند از یک استراتژی مشترک برای ایجاد توسعه سریع، بازخورد سریع و یک تجربه کاربری جامع استفاده کنند که کاربران را خوشحال می کند.

 فرآیند UX ناب

شکل ۱. فرآیند UX ناب (اقتباس از Ref [2])

 

 

فرضیه سود

رویکرد تجربه ناب کاربری ( Lean UX ) با یک فرضیه سود شروع می شود: تیم‌های چابک و طراحان تجربه کاربری ( UX ) قبول دارند که پاسخ درست از قبل غیرقابل تشخیص است. در عوض، تیم‌ها از روش‌های چابک ( Agile ) برای اجتناب از طراحی بزرگ (BDUF) استفاده می‌کنند و بر ایجاد فرضیه‌ای در مورد نتیجه ویژگی کسب و کاری مورد انتظار تمرکز می‌کنند. سپس آن فرضیه را به صورت تدریجی اجرا و آزمایش می کنند. ماتریس ویژگی ها و مزایا (FAB) می تواند برای توصیف فرضیه در حین حرکت در جنبه کاوش مداوم CDP استفاده شود:

  • ویژگی – عبارت کوتاهی که نام و زمینه را ارائه می دهد
  • فرضیه سود – سود قابل اندازه گیری پیشنهادی برای کاربر نهایی یا کسب و کار

 

توجه داشته باشید:

شیوه‌های تفکر طراحی نشان می‌دهد که ترتیب عناصر فرضیه مزایای ویژگی را تغییر دهید تا ابتدا مزایای مشتری شناسایی شود و سپس مشخص شود که چه ویژگی‌هایی ممکن است نیازهای آنها را برآورده کند.

نتایج در جنبه انتشار بر اساس تقاضای CDP اندازه گیری می شود. آنها به بهترین وجه با استفاده از شاخص‌های پیشرو انجام می‌شوند تا ارزیابی شوند که ویژگی جدید چقدر با فرضیه مزایای آن مطابقت دارد. به عنوان مثال، “ما معتقدیم که مدیر می تواند یک کاربر جدید را در نیمی از زمان قبلی اضافه کند.”

طراحی مشارکتی

به طور سنتی، طراحی تجربه کاربری ( UX ) حوزه ای با تخصص بالا بوده است. افرادی که استعداد طراحی، احساس تعامل با کاربر و آموزش های تخصصی دارند، اغلب به طور کامل مسئول فرآیند طراحی هستند. هدف، طراحی‌های اولیه «پیکسل کامل» بود که قبل از اجرا انجام شد. اما این کار اغلب در سیلوها توسط متخصصانی انجام می شد که ممکن است بیشتر در مورد سیستم و زمینه آن بدانند یا ندانند. موفقیت با میزان سازگاری رابط کاربری پیاده سازی شده با طراحی تجربه کاربری ( UX ) اولیه اندازه گیری شد. در تجربه کاربری ناب ( Lean UX )، این به طور چشمگیری تغییر می کند:

در تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) زمانی برای قهرمانان وجود ندارد. کل مفهوم طراحی به عنوان یک فرضیه مفاهیم قهرمانی را از تخت می اندازد. به عنوان یک طراح، باید انتظار داشته باشید که بسیاری از ایده های شما در آزمایش شکست بخورند. قهرمانان شکست را نمی پذیرند. اما طراحان تجربه کاربری ناب ( lean UX )  آن را به عنوان بخشی از فرآیند پذیرفته اند.

کاوش مستمر این فرضیه را  در نظر می گیرد و یک فرآیند مداوم و مشارکتی را تسهیل می کند که از گروه متنوعی از ذینفعان – معماران، مشتریان، صاحبان کسب و کار، صاحبان محصول و تیم های چابک، ورودی می خواهد. این گروه بیشتر مشکل را اصلاح می کند و مصنوعاتی ایجاد می کند که به وضوح درک در حال ظهور را بیان می کند، از جمله شخصیت ها، نقشه های همدلی، و نقشه های تجربه مشتری (به تفکر طراحی مراجعه کنید).
تیم‌های چابک برای طراحی و پیاده‌سازی UX مشترک قدرت دارند که نتایج کسب‌وکار و زمان رسیدن به بازار را به طور قابل‌توجهی بهبود می‌بخشند. علاوه بر این، هدف مهم دیگر ارائه یک تجربه کاربری ثابت در عناصر یا کانال‌های مختلف سیستم (به عنوان مثال، موبایل، وب، کیوسک) یا حتی محصولات مختلف از یک شرکت است. فعال کردن این سازگاری مستلزم ایجاد تعادل در کنترل غیرمتمرکز با متمرکز کردن دارایی‌های طراحی قابل استفاده مجدد است. به عنوان مثال، ایجاد یک سیستم طراحی با مجموعه‌ای از استانداردها که حاوی هر عنصر UI است که ARTs و Value Streams مفید هستند، از جمله:

  • قوانین ویرایشی، راهنماهای سبک، دستورالعمل‌های صوتی و لحنی، قراردادهای نام‌گذاری، اصطلاحات استاندارد و اختصارات
  • کیت های نام تجاری و هویت شرکتی، پالت های رنگی، دستورالعمل های استفاده برای کپی رایت، آرم ها، علائم تجاری و سایر اسناد
  • کتابخانه‌های دارایی رابط کاربری، که شامل نمادها و سایر تصاویر، الگوها، طرح‌بندی‌های استاندارد و شبکه‌ها می‌شود.
  • اهداف UI که شامل طراحی دکمه ها و سایر عناصر مشابه می شود

این دارایی‌های متمرکز جزء لاینفک باند معماری هستند، که از کنترل غیرمتمرکز پشتیبانی می‌کند و در عین حال تشخیص می‌دهد که برخی از عناصر طراحی باید متمرکز باشند.
به هر حال، این تصمیمات نادر، طولانی مدت هستند، و صرفه جویی قابل توجهی از مقیاس را در هر دو پایه کاربر و برنامه های کاربردی سازمانی، فراهم می کنند.

ایجاد حداقل ویژگی قابل فروش

با یک فرضیه و طراحی، تیم ها می توانند عملکرد را به عنوان یک ویژگی حداقلی قابل بازار (MMF) پیاده سازی کنند. MMF باید کوچکترین مقدار کارکردی باشد که باید برای مشتری ارائه شود تا هر ارزشی را تشخیص دهد و تیم ها بدانند که آیا فرضیه سود معتبر است یا خیر. با ایجاد یک MMF، ART ها اصل ساختن تدریجی با چرخه یادگیری سریع و یکپارچه برای پیاده سازی و ارزیابی ویژگی را اجرا می کنند. تیم ها ممکن است گزینه های با طراحی مبتنی بر مجموعه را همانطور که MMF اولیه را تعریف می کنند حفظ کنند. در بسیاری از موارد، طراحی‌های بسیار سبک و حتی غیر کاربردی می‌توانند به اعتبارسنجی نیازهای کاربر کمک کنند (مثلاً نمونه‌های اولیه کاغذی، مدل‌های با وفاداری پایین، شبیه‌سازی‌ها، خردهای API).
در موارد دیگر، یک رشته عمودی (پشته کامل) فقط بخشی از یک MMF ممکن است برای آزمایش معماری و دریافت بازخورد سریع در یک سیستم نمایشی ضروری باشد. با این حال، در برخی موارد، عملکرد ممکن است نیاز به استقرار و انتشار داشته باشد، جایی که ابزار دقیق برنامه و تله متری داده های بازخورد را از کاربران تولید ارائه می دهند.

 

مرحله ارزیابی

MMF ها به عنوان بخشی از استقرار و آزادسازی (در صورت لزوم) ارزیابی می شوند. راه های مختلفی برای تعیین اینکه آیا این ویژگی نتایج مناسبی را ارائه می دهد وجود دارد. این شامل:

مشاهده – در صورت امکان، مستقیماً استفاده واقعی از سیستم را مشاهده کنید. این فرصتی برای درک زمینه و رفتار کاربر است.

نظرسنجی کاربران – یک پرسشنامه ساده کاربر نهایی می تواند بازخورد سریعی را در زمانی که مشاهده مستقیم امکان پذیر نیست، دریافت کند.

تجزیه و تحلیل استفاده – تیم های Lean-Agile تجزیه و تحلیل را در برنامه های خود ایجاد می کنند، که به اعتبارسنجی استفاده اولیه کمک می کند و برنامه دور سنج مورد نیاز برای پشتیبانی از یک مدل تحویل مداوم را فراهم می کند. دورسنج کاربردی بازخورد عملیاتی و کاربر ثابت را از سیستم مستقر ارائه می دهد.

تست A/B – این یک شکل از فرضیه آماری است که دو نمونه را با هم مقایسه می‌کند، که تأیید می‌کند که ترجیحات کاربر از قبل غیرقابل تشخیص هستند. تشخیص این امر آزادی بخش است و بحث های بی پایان بین طراحان و توسعه دهندگان را حذف می کند – که احتمالاً از سیستم استفاده نمی کنند.
براین اساس متغیر بودن را فرض کنید. گزینه ها را برای باز نگه داشتن گزینه های طراحی تا زمانی که ممکن است حفظ کنید. و هر جا که عملی و از نظر اقتصادی امکان پذیر باشد، آنها باید جایگزین های متعددی را برای فعالیت های حیاتی کاربر پیاده سازی کنند. سپس آن‌ها می‌توانند آن گزینه‌های دیگر را با ماکاپ‌ها، نمونه‌های اولیه یا حتی پیاده‌سازی‌های تمام پشته آزمایش کنند.
در این مورد اخیر، نسخه‌های مختلف ممکن است برای زیرمجموعه‌های متعددی از کاربران مستقر شوند، شاید در طول زمان ترتیب داده شوند و از طریق تجزیه و تحلیل اندازه‌گیری شوند. به‌ طور خلاصه، نتایج قابل اندازه‌گیری به گروه‌های دانشی ارائه می‌دهد که نیاز به بازسازی، تنظیم، طراحی مجدد یا حتی محوری برای کنار گذاشتن یک ویژگی صرفاً بر اساس داده‌های عینی و بازخورد کاربر دارند. اندازه‌گیری یک فرآیند UX ناب حلقه بسته ایجاد می‌کند که به سمت یک نتیجه موفقیت‌آمیز تکرار می‌شود، که بر اساس شواهدی مبنی بر اینکه آیا یک ویژگی فرضیه را برآورده می‌کند یا خیر.

 

پیاده سازی تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با رویکرد سنتی و متمرکز طراحی تجربه کاربر متفاوت است. تفاوت اصلی این است که چگونه جنبه های فرضیه محور با پیاده سازی کد، ابزارسازی در صورت لزوم و کسب بازخورد کاربر در یک محیط صحنه سازی یا تولید ارزیابی می شوند. اجرای طرح های جدید در درجه اول بر عهده تیم های چابک است که در همکاری با کارشناسان تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) کار می کنند.
البته، این تغییر مانند بسیاری از موارد دیگر با توسعه Lean-Agile، می‌تواند تغییرات قابل توجهی در نحوه سازماندهی تیم‌ها و عملکردها ایجاد کند و جریان مداوم ارزش را امکان‌پذیر کند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد هماهنگی و اجرای تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) – به ویژه نحوه ادغام تجربه کاربری ناب ( Lean UX )در چرخه PI – مقاله مبحث پیشرفته تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) و چرخه حیات PI را بخوانید.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

1 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *