تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟
در مقاله زیر قصد داریم تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.
تجزیه و تحلیل ۵C چیست؟
تجزیه و تحلیل ۵C یک چارچوب بازاریابی برای تجزیه و تحلیل محیطی است که یک شرکت در آن فعالیت می کند. این می تواند بینشی در مورد محرک های کلیدی موفقیت و همچنین قرار گرفتن در معرض خطر در معرض عوامل محیطی مختلف ارائه دهد. ۵Cها شرکت، همکاران، مشتریان، رقبا و زمینه هستند.
ابزار تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟
آلبرت انیشتین میگوید: «وضعیت ما اینجا روی زمین عجیب است». وضعیت شرکت شما چقدر عجیب است؟
تجزیه و تحلیل موقعیت ابزاری است که عمدتاً در استراتژی بازاریابی استفاده می شود، اما به طور کلی با استراتژی همپوشانی دارد. این عمل توسط بازاریابان به عنوان فرآیند شناسایی محیطی که شرکت در آن کار می کند و نحوه ورود شرکت به آن محیط برای بهبود توانایی های خود و پاسخگویی بهتر به نیازهای مشتری تعریف می شود. یک شکل محبوب، آنالیز ۵C است (شکل ۵.۱ را ببینید)، که در آن شرکت یک اسکن محیطی را در پنج حوزه انجام می دهد:
● شرکت – اهداف، فرهنگ، خط تولید، نقاط قوت، نقاط ضعف، نقطه فروش منحصر به فرد، موقعیت قیمت، تصویر شما در بازار
● همکاران – تامین کنندگان، اتحادها، توزیع کنندگان
● مشتریان – گروه های مشتری، اندازه بازار، رشد، بخش ها، مزایا، کانال ها، تصمیمات خرید مشتری، رفتار مشتری
● رقبا – مستقیم/غیرمستقیم، تازه واردان، جایگزین ها، سهم بازار، موانع ورود، موقعیت نسبی، نقاط قوت، نقاط ضعف
● زمینه – محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی و قانونی (یا تحلیل PESTEL، به بخش ۴ مراجعه کنید).
بیشتر بخوانید:اصل ۸۰/۲۰ پارتو
حوزه های تجزیه و تحلیل ۵c کدام اند؟
شرکت
هنگام تجزیه و تحلیل یک شرکت با استفاده از چارچوب بازاریابی ۵C، مسئله کلیدی شناسایی مزیت رقابتی پایدار است که متعلق به شرکت کانونی است. این می تواند به شکل ارزش ویژه برند، صرفه جویی در مقیاس، توسعه تکنولوژیکی و غیره باشد. برای تشخیص اینکه آیا شرکت کانونی دارای مزیت رقابتی پایدار است، می توان از مدل VRIO (متغیر نادر قابل تقلید سازماندهی) برای تشخیص اینکه آیا دارایی های یک شرکت یک مزیت موقت یا پایدار ارائه می دهند یا خیر، استفاده کرد.
همکاران
همکاران، نهادهایی هستند که به یک شرکت اجازه می دهند یا توانایی آن را برای ارائه کالا یا خدمات خاص خود به روشی که انجام می دهد، افزایش می دهند. این عامل در درجه اول حول زنجیره تامین یک شرکت می چرخد که از قراردادهای نقطه ای تا یکپارچه سازی شبه عمودی را شامل می شود. جهت ادغام فقط می تواند بالادست باشد، زیرا همکاران پایین دستی به طور خاص به عنوان مشتریان در چارچوب تجزیه و تحلیل ۵C تعریف می شوند.
مشتریان
گروهی از مشتریان بالقوه ای که یک شرکت می تواند با محصولات یا خدمات خود به آنها دست یابد را می توان به سه اندازه اصلی تقسیم کرد: بازار کل موجود، بازار در دسترس قابل خدمت و بازار قابل دسترسی قابل خدمت. بخشهای بازار ممکن است بیشتر از طریق جمعیتشناسی، روانشناختی، جغرافیا و سایر عوامل متمایز تقسیم شوند. بازار مجموع موجود (TAM) تعمیمیافتهترین بخش مشتری است که شامل هر مشتری احتمالی است که یک محصول یا خدمات خاص را میخواهد. بازار موجود قابل سرویس (SAM) زیرمجموعه ای از TAM است که بر اساس استفاده بالقوه از محصول یا خدمات یک شرکت طبقه بندی می شود. زیربخش بازار قابل دسترسی (SOM) از بازار، محدودترین تعریفی است که بخشی از بازار را مشخص می کند که یک شرکت می تواند به طور واقع بینانه هدفش را تصرف کند.
رقبا
رقابت را می توان در قالب شرکت های دیگری که در همان صنعت فعالیت می کنند، یافت. برای تعیین صنعت، سیستمهای طبقهبندی صنعت مانند سیستم طبقهبندی صنعت آمریکای شمالی وجود دارد تا یک روش استاندارد برای تعریف صنعت ارائه کند. یکی از معیارهای رایج برای شناسایی بازیگران مورد علاقه، بررسی سهم بازار آنها در صنعت است. معمولاً از طریق نسبت غلظت CR4 بیان می شود که درصد سهم بازار را که چهار شرکت بزرگ در صنعت در اختیار دارند نشان می دهد. با این حال، توجه داشته باشید که سیستمهای طبقهبندی صنعت ممکن است تعریف صنعتی به اندازه کافی کامل برای شرکتهای خاص ارائه نکنند. این می تواند به این دلیل اتفاق بیفتد که یک شرکت ممکن است در چندین صنعت فعالیت کند یا ممکن است به یک بازار خاص خدمت کند که با تعریف صنعتی سنتی متفاوت است.
متن نوشته
زمینه ای که یک کسب و کار در آن فعالیت می کند اغلب با استفاده از تجزیه و تحلیل PESTEL تجزیه و تحلیل می شود. این پوشش را به مناطقی که ممکن است بر یک کسب و کار تأثیر بگذارد، ارائه می دهد، اما در جایی که کسب و کار کنترلی ندارد یا محدود است. تغییرات در عوامل زمینه ای ممکن است بر صنعت به عنوان یک کل تأثیر بگذارد تا یک شرکت خاص. به این ترتیب، مزیت تجربه شده توسط چنین تغییراتی ممکن است به یک مزیت رقابتی برای شرکت مرکزی تبدیل نشود یا بالعکس.
نحوه استفاده از تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C
از طریق مجموعهای از کارگاهها، بازاریابان هر یک از این پنج حوزه را مطالعه و بررسی میکنند که تا چه حد مسائل شناسایی شده بر تصمیمهای کلیدی بازاریابی تأثیر میگذارند.
شکل ۵.۱ تجزیه و تحلیل ۵C
بیشتر بخوانید:شناسایی بخش های کلیدی
چه زمانی از تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C استفاده کنید
اگر با این ابزار آشنایی دارید، ممکن است به جای تجزیه و تحلیل مسئله (ابزار ۲) آن را انتخاب کنید. هر دو ابزار طوفان فکری ایدهها و مسائل را در ابتدا تشویق میکنند، چیزی که در توسعه استراتژی ضروری است.
بیشتر بخوانید:تحلیل مسئله چیست؟ (مینتو)
چه زمانی باید مراقب بود
این ابزار نسبتاً بدون تمرکز و فاقد ساختار است. بسیاری از مناطقی که باید اسکن شوند نیاز به تحقیق یا تجزیه و تحلیل عمیق دارند. اندازه و رشد بازار را در نظر بگیرید – این موضوع یک بخش کامل است (بخش ۳). به همین ترتیب موانع ورود (یکی از نیروهای کلیدی در بخش ۴)، موقعیت رقابتی شرکت شما (موضوع بخش ۵) موارد دیگری هستند. در بهترین حالت، تمام چیزی که می توان در این مرحله از فرآیند توسعه استراتژی انجام داد، شناسایی سؤالات کلیدی است – و این در تجزیه و تحلیل موضوع بهتر است (ابزار ۲) انجام شود.
زیبایی تحلیل مسئله ساختار هرمی آن است. پاسخ به یک سوال، به پاسخ به سوال در سطح بالا کمک می کند. تجزیه و تحلیل موقعیت ساختار عمودی ندارد: فقط یک گروه بندی افقی از موضوعات بر اساس منطقه است.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تجزیه و تحلیل ۵C برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
در گفتگو ها شرکت کنید.