ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان (مسئولیت اجتماعی شرکت) به چه معناست؟
در مقاله زیر قصد داریم ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان (مسئولیت اجتماعی شرکت) را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.
ابزار ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان(مسئولیت اجتماعی شرکت) چیست؟
“مسئولیت اصلی یک شرکت خدمات رسانی به مشتریان است. . . سود هدف اولیه نیست، بلکه شرط اساسی برای ادامه حیات شرکت است.”
پیتر دراکر در سال ۱۹۵۴ نوشت: سایر مسئولیتها، بهعنوان مثال، در قبال کارکنان و جامعه، برای حمایت از توانایی مداوم شرکت در رسیدن به مقصود اصلیاش به وجود می آیند. انواع دیگری نیز وجود داشته است که هر کدام برداشت خاص خود را در مورد تقسیم نمودار دایره ای، تعادل بهینه سهامداران و سایر منافع ذینفعان دارند. برخی استدلال میکنند که شرکتها باید نه تنها برای خدمت به منافع مالکان، بلکه برای کارکنان و مدیرانشان وجود داشته باشند. آنها همچنین باید به نفع سایر ذینفعانی که با آنها در ارتباط هستند – مشتریان، تامین کنندگان، مالکان، جامعه محلی، دولت و محیط زیست، عمل کنند.
با این حال، هدف متعادل کردن منافع ذینفعان باید با دقت مورد توجه قرار گیرد. اگر به منافع افراد غیر از سهامداران اهمیت زیادی بدهید، مدت زیادی در کسب وکار باقی نخواهید ماند. همانطور که آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود در سال ۱۷۷۶ نوشت:
از سخاوتمندی قصاب، آبجوساز یا نانوا نیست که ما منتظر شام هستیم، بلکه از توجه آنها به منافع شخصی خود است. ما خود را نه بخاطر انسانیت آنها بلکه به دلیل عشق به خود خطاب می کنیم و هرگز از نیازهای خود با آنها صحبت نمی کنیم بلکه از مزایای آنها صحبت می کنیم. مدل کسب و کار اروپای قاره ای (و آسیایی) اعتبار بیشتری به ذینفعان به غیر از سهامداران، به ویژه به کارکنان می دهد. به عنوان مثال، در ساختار حاکمیت شرکتی دو لایه در آلمان، هیئت مدیره عمدتاً از مدیران اجرایی تشکیل شده است، اما هیئت نظارت به همان تعداد اعضا دارد که توسط کارمندان و سهامداران (به استثنای سهامداران منصوب رئیس) انتخاب می شوند.
بیشتر بخوانید:به حداکثر رساندن ارزش سهامداران چیست؟
نحوه استفاده از ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان چگونه است؟
بحث در مورد کارایی مدل اروپایی ادامه دارد – از یک طرف، طرفداران ادعا می کنند که این مدل شرکت ها را تشویق می کند تا برای بلندمدت برنامه ریزی کنند و کسب و کار را حداقل به همان سرعتی که سطح اشتغال را حفظ کند، رشد دهند. از سوی دیگر، مخالفان استدلال میکنند که این امر باعث میشود شرکت در پاسخ به تغییرات فناورانه انعطافپذیری و چابکی کمتری داشته باشد. آنها برای شرکت های مهندسی و تولیدی بالغ به شکل خوبی تعمیم می دهند، کمتر برای شرکت های پیشرفته، در بانکداری تجاری خوب و کمتر در بانکداری سرمایه گذاری .
با هدف کلانِ ایجاد توازن بین منافع ذینفعان، در اینجا فرصتی است که ارزش ها و اصول زیربنای شرکت خود را روشن کنید. شما نیازی به بیانیه جامعی در مورد ارزشها و اصول ندارید، همانطور که توسط بسیاری از شرکتهای بزرگ بیان شده است – تا حدی به دلایل روابط عمومی، هرچند مسلماً برای اهداف انگیزشی کارکنان نیز. بسیاری از این ارزشها نیز میتوانند پیش پا افتاده و بدیهی به نظر برسند، که به سختی ارزش بیان کردن دارند – به عنوان مثال، “ما به صداقت و درستکاری در کسب وکار اعتقاد داریم” یا “ما از تمام قوانین و مقررات قابل اجرا پیروی میکنیم”. تصور اینکه یک شرکت اهداف مخالف را به رخ بکشد دشوار است:
“ما به بی صداقتی و دوگانگی اعتقاد داریم و تلاش می کنیم از همه قوانین و مقرراتی که سودآوری ما را محدود می کند دوری کنیم”! اما ممکن است بخواهید یک یا دو ارزش را که بسیار مهم هستند، اما بدیهی نیستند، برای روشی که شرکت شما میخواهد کار کند، بیرون بکشید.
هدف کلان متعادل کردن منافع ذینفعان در دو دهه گذشته از طریق ترویج مسئولیت اجتماعی شرکتی (“CSR“) که گاهی اوقات به عنوان “وجدان شرکتی” نامیده می شود و ظهور “حسابداری اجتماعی” رسمیت یافته است. شرکتهای بزرگ تیمها و بودجههایی را به CSR اختصاص دادهاند و بسیاری از آنها در گزارشهای سالانهشان پیشرفتهایی را در راستای اهداف CSR ارائه میکنند. انواع شاخصهای CSR معمولاً توسط مشاوران برای مشتریان خاص و متناسب با ماهیت کسبوکار ساخته شدهاند.
Business in the Community(BITC)، یک سازمان غیرانتفاعی که توسط شاهزاده ولز برای حمایت از کسب وکار مسئولانه ایجاد شده است، شاخص سالانه عملکرد CSR را تولید می کند و جوایز معتبر کسب و کار مسئول سال را صادر می کند که در سال ۲۰۱۹ توسط Boots UK با سایر فینالیست ها برنده شد. بی ان پی پاریبس (BNP Paribas)، فرودگاه هیترو (Heathrow Airport)، شرکت اسکاتلندی سالمون (Scottish Salmon Company) و سر رابرت مک آلپاین (Sir Robert McAlpine) و برندگان قبلی گروه بانکی لیودس Lloyds) (۲۰۱۸)) و آنجلین واتر Anglian Water) (۲۰۱۷)) هستند.
BITC به ویژه به دنبال رهبری مسئولانه است، هم در سطح بالا – نگاه به نسل های آینده، بیان هدف و ارزش ها، ایجاد حکمرانی خوب و شفاف و درگیر شدن با خط مشی مسئولانه – و در هر سطح، از طریق همکاری با سهامداران، نظارت بر زنجیره تامین برای تعهد مشابه، مسئولیت کسب و کار و رهبری در سطح مدیریت محصول و خدمات و در تحول دیجیتال – به شکل ۱۰.۱ مراجعه کنید.
چنین رهبری باید برای تضمین جوامع سالم – در سلامت و رفاه، آموزش، کار خوب و رشد فراگیر و تنوع و فراگیری- و محیطی سالم، از طریق بهرهوری منابع و اقتصاد چرخشی، ردپای خالص کربن صفر و یک اکوسیستم پر رونق تلاش کند. .
شکل ۱۰.۱ مسئولیت اجتماعی شرکت
بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)
سه مورد از متداولترین معیارها برای رسیدن به هدف کلان ساده، به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در حوزههای اشتغال، منابع و محیط زیست است:
● در قانون کشورهایی مانند آلمان، یک هدف کلان شرکتی میتواند حفظ اشتغال یا تضمین تمام تلاششان، در صورت کاهش غیرقابل اجتناب، در یافتن یک منبع جایگزین جذاب مشابه برای اشتغال هر کارمند باشد.
● سیاست های اخلاقی منبع یابی در دهه ۲۰۰۰ به جریان اصلی تبدیل شد – که توسط شرکت هایی مانند The Body Shop پیشگام شد – و جنبش هایی مانند علامت تجاری FAIRTRADE به میزان زیادی آگاهی از منبع یابی اخلاقی را افزایش داده است. حتی خرده فروشان ارزان قیمت هم اکنون باید مراقب انتخاب تامین کنندگان در کشورهای ارزان قیمت باشند: برای مثال، به واکنش شدید پریمارک به برنامه پانورامای تلویزیون بی بی سی در مورد استفاده ادعایی شرکت از کودک کار در هند مراجعه کنید. متعاقباً مشخص شد که این فیلم معتبر نیست و بیبیسی عذرخواهی کرد. با رسانه های جهانی و اجتماعی امروزی، به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و اجرای یک سیاست منبع یابی اخلاقی به اهداف مکمل برای بسیاری از شرکت ها تبدیل شده است.
● مبادله بین حداکثر کردن سود و به حداقل رساندن آسیب های زیست محیطی قبلاً ساده بود – به ویژه شرکت های معدنی، شیمیایی، انرژی و تولیدی به شدت تحت نظارت بودند و مجبور به متحمل شدن تمام هزینه های پاکسازی آشفتگی های ایجاد شده در فرآیندهای استخراج یا تبدیل شدند. این مبادله از آن زمان گسترده تر شده است: یکی از شرکت های پیشگام در جستجوی منابع انرژی جایگزین، طراحی شده برای مبارزه با گرمایش جهانی و تغییرات آب و هوایی، همان استخراج کننده جهانی هیدروکربن های تجدید ناپذیر، BP است – این یک سرمایه گذار پیشگام بوده است. در فناوری هایی مانند انرژی خورشیدی، باد و زمین گرمایی؛ از قضا، با ناتوانی در انجام صحیح وظایف اولیه بهداشت، ایمنی و حفاظت از محیط زیست، با انفجار غم انگیز دکل و نشت نفت فاجعه بار در خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰، با بزرگترین ظلم روبرو شده است.
برخی استدلال می کنند که کل دکترین CSR نه تنها یک ترفند طراحی شده برای جذب مشتریان، بلکه حتی نادیده گرفتن مسئولیت شرکت بوده است. مقاله دیوید هندرسون در سال ۲۰۰۱ در مورد فضیلت نادرست، مسئولیت اجتماعی را مورد انتقاد قرار داد و پیش بینی کرد که مدیرانی که بیش از حد متعهد به تحقق اهداف کلان اجتماعی و زیست محیطی هستند، ریسک خیانت به منافع سهامداران را دارند – اگر فقط به این دلیل که ممکن است چشم خود را از توپ کاری که قرار است انجام دهند، بردارند.
یکی از این شرکتهایی که او بر آن تاکید کرد، BP بود، و آن قبل از فاجعه بزرگ سال ۲۰۱۰ بود. شاید توجه بیشتر به رویههای ایمنی پالایشگاه و دکلهای نفتی به جای توسعه انرژی سبز، نه تنها به نفع سهامداران بلکه به محیطزیست نیز خدمت کند. می دانم اگر در آن زمان یک پلیکان قهوه ای، لاک پشت دریایی یا خرچنگ زاهد گوشه نشین در سواحل لوئیزیانا بودم، چه فکر می کردم.
[دیوید هندرسون همچنین معتقد بود، و این به ویژه در شرایط جوی دهه ۲۰۱۰ مناسب است، که مزد مدیر عامل نباید بیش از ۲۰ برابر نسبت به رتبه و پرونده باشد. او از دریافت دستمزدهای هنگفت در حالی که هزاران کارگر خود را اخراج میکردند، عصبانی شد: «این از نظر اخلاقی و اجتماعی نابخشودنی است و ما بهای سنگینی برای آن خواهیم پرداخت.»
بیشتر بخوانید:تعیین اهداف کلان بلند مدت به چه معناست؟
چه زمانی از ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان استفاده کنید
همیشه . . .
بیشتر بخوانید:تعیین اهداف خرد SMART به چه معناست؟
چه زمانی باید مراقب بود
. . . اما باید با دقت به آنها نزدیک شد. هدف اصلی شرکت شما ممکن است به حداکثر رساندن ارزش سهامداران، هر چند متعادل، متناسب با فرهنگ و شرایط شرکت شما، با توجه به منافع ذینفعان مشخص باشد. اما اگر منافع دوم بر منافع سهامداران ارجحیت پیدا کند، ممکن است شرکت شما دچار مشکل شود. و این به نفع هیچ کس نیست – نه صاحبان یا کارمندان شما، نه تامین کنندگان یا مشتریان شما، نه جامعه یا مسئول مالیات – غیر از رقبای شما.
شاید رویال بانک اسکاتلند یک مثال مفید ارائه کرده است. در وبسایت خود، اعتبار پایداری خود را در زمینههای بانکداری منصفانه، پشتیبانی از شرکت، مشارکت کارکنان، ایمنی و امنیت، شهروندی و محیطزیست با افتخار نشان میدهد.
در واقع، در ژوئیه ۲۰۰۸ RBS در وبسایت اثیکال پرفورمنس (Ethical Performance) برای راهاندازی پنجمین گزارش مسئولیت شرکتی خود مورد تقدیر قرار گرفت. این امر، از جمله، نشان داد که RBS 100 درصد برق مورد نیاز خود را از منابع تجدیدپذیر تامین میکند. بسیار قابل ستایش. شرم از کتاب امانت. چند ماه بعد، بانک زیان بی سابقه ای را ثبت کرد و باید توسط دولت کمک مالی می شد. CSR مهم است. اما نباید به مدیران اجازه دهد که چشمان خود را از توپ کسب وکار بردارند. یک بانک بزرگ سود کمی برای مشتریان یا محیط زیست دارد – و هیچ سودی برای “ایمنی و امنیت” کارکنان ندارد.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
در گفتگو ها شرکت کنید.