استخراج عوامل کلیدی موفقیت چیست؟
در مقاله زیر قصد داریم موضوع استخراج عوامل کلیدی موفقیت را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری استخراج عوامل کلیدی موفقیت در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف استخراج عوامل کلیدی موفقیت و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
مقدمه ای بر استخراج عوامل کلیدی موفقیت
به عنوان یک فرد حرفه ای در موقعیت رهبری، ممکن است علاقهمند باشید که بدانید چه اقدامات کسب و کاری و ویژگیهای حرفهای به موفقیت شرکت شما کمک میکند. شناسایی عوامل کلیدی موفقیت شرکت شما ممکن است به شما کمک کند تا استراتژیهای جدید و نوآورانهای برای دستیابی به اهداف حرفهای خود توسعه دهید. درک نحوه شناسایی آنها ممکن است به کسبوکارتان کمک کند تا سود بیشتری کسب کند، کیفیت محصولات خود را بهبود بخشد یا تأثیر مثبتی بر رضایت مشتری بگذارد. در این مقاله، ما بررسی میکنیم که عوامل کلیدی موفقیت چیست، چرا آنها برای توسعه یک کسبوکار مهم هستند، چگونه آنها را شناسایی کنیم.
عوامل کلیدی موفقیت چیست؟
در مدیریت کسبوکار، عوامل کلیدی موفقیت (KSFs) عناصر شرکت شما هستند که برای موفقیت مستمر آن حیاتی هستند. در حالی که چندین مؤلفه ممکن است به موفقیت کسبوکارتان کمک کند، KSFها با سایر عوامل متفاوت هستند زیرا موفقیت کسبوکار به عملکرد خوب در این زمینهها بستگی دارد. اگر یک شرکت در این زمینههای خاص عملکرد ضعیفی داشته باشد، ممکن است کسبوکار را در معرض خطر شکست قرار دهد. با این حال، شناسایی عوامل کلیدی موفقیت شرکت شما میتواند به شما و کارمندانتان کمک کند تا اطمینان حاصل کنید که همچنان به رشد و شکوفایی خود ادامه میدهد. هفت حوزه اصلی برای در نظر گرفتن عوامل کلیدی موفقیت کسبوکارتان وجود دارد:
- منابع: به فناوری مورد نیاز شرکت خود و مهارتهایی که کارمندانتان دارند که به موفقیت کلی کسبوکار کمک میکنند، فکر کنید.
- نوآوری: رویکردهای جدید و نوآورانهای که شرکت شما اتخاذ میکند را شناسایی کنید و در نظر بگیرید که چگونه این ممکن است آن را از رقبا متمایز کند.
- عملیات: استانداردهای کیفیت محصول خود و سیستمهایی که تضمین میکنند شرکت شما آنها را رعایت میکند را در نظر بگیرید.
- بازاریابی: روشهای مؤثر برای جذب مشتریان جدید و تکنیکهای بازاریابی فعلی خود را در نظر بگیرید.
- کارکنان: مشخص کنید که کارمندان شما چه نقشهای حرفهای را پر میکنند و چه کسانی را میتوانید استخدام کنید تا بهرهوری و کارایی را بهینه کنید.
- مالی: تعیین کنید که آیا شرکت شما برای موفقیت به سرمایهگذاران یا سهامداران متکی است و اینکه آنها چقدر در سیستمها و فرآیندهای شرکت دخیل هستند.
بیشتر بخوانید: عوامل کلیدی موفقیت در سازمان، چگونه شناسایی میشوند؟
ابزار استخراج عوامل کلیدی موفقیت چیست؟
آلفرد، لرد تنیسون گفت: “دانش می آید، اما خرد و حکمت باقی می ماند”. شرکت های صنعت شما برای موفقیت به چه حکمتی نیاز دارند؟ چه عواملی کلید موفقیت هستند؟
اینها عوامل کلیدی موفقیت (“KSFs”) هستند. آنها چیزی هستند که شرکت ها برای برآورده ساختن معیارهای خرید مشتری (CPC) ابزار قبلی و راه اندازی یک کسب وکار مناسب باید به درستی به دست آورند. KSFهای معمولی عبارتند از کیفیت محصول (یا خدمات)، ثبات، در دسترس بودن، محدوده و توسعه محصول (R&D). در سمت خدمات، KSF ها می توانند شامل توانایی توزیع، اثربخشی فروش و بازاریابی، خدمات مشتری و پشتیبانی فنی پس از فروش باشند. سایر KSF ها به جنبه هزینه اشیاء مربوط می شوند، مانند موقعیت مکانی، مقیاس عملیات، تجهیزات پیشرفته، مقرون به صرفه بودن و کارایی فرآیند عملیاتی.
بیشتر بخوانید:ارزیابی معیارهای خرید مشتری چیست؟
چگونه عوامل کلیدی موفقیت را تعیین کنیم؟
تعیین عوامل کلیدی موفقیت شرکت شما میتواند به شما کمک کند تا اطمینان حاصل کنید که منابع را به درستی تخصیص میدهید. همچنین ممکن است شما را تشویق کند تا محیطی ایجاد کنید که در آن تیم شما بتواند به افزایش تواناییهای خود در برآوردن KSFهای از پیش تعیینشده ادامه دهد. برای تعیین KSFها مراحل زیر را در نظر بگیرید.
- ایجاد یک تیم از کارمندان
قبل از تعیین KSFها، در نظر بگیرید که تیمی از کارمندان را برای همکاری با خود جمعآوری کنید. کارمندان این تیم میتوانند احتمالاً روی KSFها کار کنند و اطمینان حاصل کنند که آنها به طور مؤثر استفاده و اجرا میشوند. کارمندان ارشد را که ممکن است دانش عمیقتری از شرکت و نحوه عملکرد آن داشته باشند، در نظر بگیرید. کارکنان یک شرکت میتوانند پیشرفت و توسعه آن را افزایش دهند، به همین دلیل ایجاد تیمی که قابل اعتماد، واجد شرایط و سرمایهگذاری شده در عملکرد خوب شرکت است، مهم است. شما میتوانید برای کمک به تیم خود از یک مشاور استخدام کنید یا فرآیند را کاملاً داخلی نگه دارید.
- دریافت بازخورد
در نظر بگیرید که از کارمندان خود بازخورد بخواهید و در مورد نظرات آنها در مورد KSFهای شرکت سوال کنید. میتوانید از کارمندان بخواهید که ایدههایی را که میتواند به این فرآیند کمک کند و گزینههای آنها را در مورد جنبههایی از کسبوکار که به رشد آن کمک میکند، ارائه دهند. این همچنین میتواند به کارمندان شما نشان دهد که شما به دیدگاه آنها اهمیت میدهید، که ممکن است آنها را بیشتر در تعیین KSFها و اجرای مؤثر آنها سرمایهگذاری کند. اگر کل تیم کارمندان شما از این ابتکارات حمایت کنند، ممکن است به شما در دستیابی به اهداف بلندمدت خود کمک کند.
- شناسایی تمرکز استراتژیک کسبوکارتان
با استفاده از بازخورد دریافتی از کارمندان و دانش خود در مورد شرکت، تمرکز استراتژیک و مأموریت کسبوکارتان را شناسایی کنید. تمرکز استراتژیک، که به عنوان هدف نهایی کسبوکار نیز شناخته میشود، به اطمینان از همسویی اهداف، اقدامات و برند شرکت با هدف کلی کسبوکار کمک میکند. قبل از اینکه بتوانید به درستی ارزیابی کنید که چه عواملی به یک کسبوکار در دستیابی به اهداف خود کمک میکند، ایجاد لیستی از اهداف بلندمدت و کوتاهمدت که شرکت در اولویت قرار میدهد، مفید است. شرکتها میتوانند تمرکز استراتژیک را بر اساس نیازها و ترجیحات مشتری و همچنین مأموریت و ابتکارات رهبران کسبوکار قرار دهند. عناصر مختلف یک تمرکز استراتژیک ممکن است شامل موارد زیر باشد:
کارکنان با اهداف کلی کسب و کار با داشتن اهداف واقع بینانه مشارکت می کنند
رهبران کسب و کار به ارزش های اصلی شرکت متعهد هستند
شناسایی و به اشتراک گذاری اصول اصلی کسب و کار با مشتریان و خریداران
بیشتر بخوانید: تخصیص منابع
نحوه استفاده از استخراج عوامل کلیدی موفقیت چگونه است؟
برای شناسایی مهم ترین عوامل کلیدی موفقیت برای هر یک از بخش های اصلی کسب و کار شما، باید این مراحل را انجام دهید:
● تبدیل CPC به KSF:
– مرتبط با تمایز
– مرتبط با هزینه
● دو KSF دیگر را ارزیابی کنید:
– مدیریت
– سهم بازار.
● وزن ها را به KSF ها اعمال کنید.
● هر KSF ضروری را شناسایی کنید.
بیایید به طور خلاصه به هر یک از این مراحل نگاه کنیم.
CPC ها را به KSF تبدیل کنید
در اینجا ما CPC هایی را که در ابزار قبلی تحقیق کردیم به KSF تبدیل می کنیم. به عبارت دیگر، ما باید کاری کنیم که کسب و کار شما برای برآورده کردن آن CPC ها چه کاری باید انجام دهد. عوامل کلیدی موفقیت اغلب طرف مقابل CPCها هستند. عملکرد ممکن است یک CPC باشد، بنابراین تحقیق و توسعه به KSF تبدیل می شود. توانایی اطمینان ممکن است یک CPC باشد، بنابراین کنترل کیفیت به KSF تبدیل می شود. تحویل طبق برنامه ممکن است یک CPC باشد، بنابراین ظرفیت اضافی و/یا کارایی تولید تبدیل به KSF می شود. اینها KSFهای مربوط به تمایز هستند.
بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)
عوامل کلیدی موفقیت اصلی مرتبط با تمایز در کسب وکار شما چیست؟ هر کدام چقدر اهمیت دارند؟
یک CPC وجود دارد که به توجه ویژه نیاز دارد و آن قیمت است. مشتریان اکثر خدمات، انتظار قیمت بالایی دارند. تولیدکنندگان باید هزینه های خود را پایین نگه دارند. قیمت یک CPC است، رقابت هزینه KSF است. عوامل تعیین کننده رقابت هزینه در کسب و کار شما می تواند شامل مکان تاسیسات، هزینه مواد، کارایی عملیاتی، استفاده از پیمانکاران فرعی، برون سپاری فرآیندهای کسب وکار، کنترل سربار، سطوح پاداش و سیستم های فناوری اطلاعات باشد. و اندازه ممکن است مهم باشد. در صورت مساوی بودن سایر موارد، هرچه کسب وکار بزرگتر باشد، هزینه های کمتری برای هر واحد کسب وکار فروخته می شود. اینها «صرفه در مقیاس» هستند (به ابزار ۲۳ مراجعه کنید) و ممکن است نه تنها در مورد هزینه واحد مواد یا سایر هزینه های متغیر، که در آن یک کسب وکار بزرگتر از تخفیف های حجم مورد مذاکره سود می برد، اعمال شود، بلکه برای هزینه های سربار مانند بازاریابی، که در آن برای مثال، هزینه مشابه در یک آگهی مجله یا شرکت در نمایشگاه تجاری را می توان بر مبنای حجم درآمد بیشتری تقسیم کرد.
بیشتر بخوانید:رویکرد HOOF برای پیش بینی تقاضا چیست؟
ارزیابی دو KSF دیگر
ما دو مجموعه از KSF ها را از CPCهای تعیین شده در ابزار قبلی استخراج کرده ایم:
مرتبط با تمایز و مرتبط با هزینه. دو مجموعه دیگر باید در نظر گرفته شود:
مدیریت و سهم بازار – به شکل ۲۲.۱ مراجعه کنید.
مدیریت به طور کلی در صنعت شما چقدر اهمیت دارد؟ به این فکر کنید که آیا یک شرکت با مدیریت خوب، با تیم فروش و بازاریابی عالی که توسط یک تیم عملیاتی کارآمد تقویت شده است، اما با یک محصول متوسط، از یک شرکت ضعیف و در عین حال با یک محصول عالی در صنعت شما بهتر عمل خواهد کرد.
شکل ۲۲.۱ استخراج عوامل کلیدی موفقیت
یک KSF نهایی و مهم وجود دارد که مستقیماً از یک CPC ناشی نمی شود و باید آن را در نظر بگیریم: سهم بازار. هر چه سهم نسبی بازار بیشتر باشد، ارائه دهنده باید قدرتمندتر باشد. سهم بازار بالا می تواند خود را در تعدادی از مزیت های رقابتی مختلف نشان دهد. یکی از این حوزهها در هزینههای واحد پایینتر است، اما ما قبلاً این موضوع را تحت صرفهجویی در مقیاس در KSFهای مرتبط با هزینه پوشش دادهایم، بنابراین باید مراقب باشیم که دو برابر نشود. سهم بازار نشان دهنده وسعت و عمق روابط شما با مشتری و شهرت کسب وکار شما است. از آنجایی که به دست آوردن یک مشتری جدید دشوارتر از انجام مجدد کسب وکار با مشتری موجود است، ارائه دهنده با سهم بازار بیشتر معمولاً از این مزیت رقابتی برخوردار است – قدرت متصدی فعلی. قدرت متصدی فعلی متناسب با هزینههای تعویض افزایش مییابد – نه فقط هزینههای مالی، بلکه هزینههای زمان، دردسر و حتی هزینههای احساسی. تعویض چاپگرتان بسیار آسان تر از حسابدارتان می باشد.
بیشتر بخوانید:تحلیل حساسیت چیست؟
اعمال وزن به عوامل کلیدی موفقیت به چه صورت می باشد؟
شما مشخص کرده اید که کدام یک از KSF ها در کسب وکار شما مهم ترین هستند. اکنون باید به آنها وزن بدهید. یک رویکرد کمی ساده بهترین کار را می کند. نگران نباشید، لازم نیست وزن مثلاً ۱۴.۵۲۶ درصد را محاسبه کنید. این میزان دقت بسیار جعلی خواهد بود. اما بدست آوردن درصدی برای وزن دهی، چه با نزدیکترین ۵ یا حتی ۱۰ درصد، مفید است، به طوری که در بخش بعدی به راحتی بتوانید رقابت کلی شرکت خود را بالا ببرید و رتبه بندی کنید. به طوری که ۱۴.۵۲۶ درصد به سادگی به ۱۵ درصد تبدیل می شود. دقتی بیشتر از آن لازم نیست. چگونه انجامش بدهیم؟ دو راه وجود دارد: روشمند یا چشمی. اگر می خواهید یک رویکرد سیستماتیک داشته باشید، به یکی از این موارد در جعبه نگاه کنید.
اگر ترجیح میدهید آن را چشمی انتخاب کنید، برای دریافت یک پاسخ سخت و آماده، از این دستورالعمل شروع کنید:
سهم بازار ۲۰ درصد، عوامل هزینه ۳۰ درصد، عوامل مدیریت و تمایز ۵۰ درصد. سپس، آنها را با آنچه که برای موفقیت در کسبوکارتان مهم است، تنظیم کنید. و مطمئن شوید هر طور که آنها را تغییر می دهید، جمع آنها کماکان ۱۰۰ درصد شود.
بیشتر بخوانید:کشش درآمدی تقاضا چیست؟
یک رویکرد سیستماتیک برای استخراج وزن KSF
در اینجا یک رویکرد سیستماتیک گام به گام برای وزن دهی KSF آمده است:
● از قضاوت در مورد قدرت شرکت فعلی استفاده کنید تا وزنی برای سهم بازار به میزان i درصد بدست آورید که معمولاً در محدوده ۱۵ تا ۲۵ درصد است.
● اهمیت قیمت برای مشتری را دوباره بررسی کنید. اگر ارزیابی کردید که نیاز مشتری از اهمیت متوسطی برخوردار است، وزن رقابتی هزینه را بین ۲۰ تا ۲۵ درصد تعیین کنید. اگر کم باشد، ۱۵ تا ۲۰ درصد. اگر زیاد باشد، بالای ۳۵ درصد. اگر کسبوکار شما یک کسب وکار کالایی است، میتواند ۴۰ تا ۴۵ درصد باشد، با وزن نسبتاً پایین برای سهم بازار. روی c درصد قائل شوید.
● به اهمیت عوامل مدیریتی برای موفقیت کسب و کار خود، به ویژه بازاریابی فکر کنید. بر روی m درصد، معمولاً در محدوده ۰ تا ۱۰ درصد قرار بگیرید.
● اکنون مجموعاً (i + c + m) درصد از وزن موجود خود را مصرف کردهاید.
● تعادل، یعنی ۱۰۰ – (i + c + m) = D درصد، وزن کل برای عوامل تمایز خواهد بود.
● فهرست KSF های مربوط به مسائل تمایز، به استثنای قیمت، که قبلاً تحت عوامل هزینه پوشش داده شده است، را مجدداً مشاهده کنید. در جایی که فاکتوری را کم اهمیت ارزیابی کرده اید، به آن KSF امتیاز ۱ بدهید. در جایی که زیاد است، ۵. به نسبت بین آن ها امتیاز دهید (مثلاً، متوسط/بالا ۴ خواهد بود).
● امتیاز کل را برای این KSF های مربوط به تمایز (به استثنای قیمت) = T جمع کنید.
● وزن دهی به هر سرویس KSF به شرح زیر است: وزن (درصد) = امتیاز KSF تقسیم بر T و ضرب در D.
● هر وزن را تا حدود ۵ درصد به بالا یا پایین گرد کنید.
● در صورت لزوم بیشتر تنظیم کنید تا مجموع وزنهای KSF صددرصد باشد.
● تنظیمات نهایی را به صورت چشمی انجام دهید.
● بررسی کنید که مجموع هنوز ۱۰۰ درصد باشد.
هنگامی که وزنها را بهطور کلی استخراج کردید، باید ارزیابی کنید که تا چه اندازه ممکن است برای هر یک از بخشهای کسبوکار شما متفاوت باشد. به طور خاص، گروه های مختلف مشتریان اغلب می توانند تأکید متفاوتی بر قیمت داشته باشند، بنابراین رقابت در هزینه ممکن است در یک بخش بیشتر از سایر بخش ها مطرح باشد. سایر مشتریان در سایر بخش های کسب وکار ممکن است بیشتر نگران کیفیت محصول یا خدمات مشتری باشند.
KSF های ضروری را شناسایی کنید
یک شکاف نهایی وجود دارد. اما ممکن است ضروری باشد.
آیا یکی از KSFها در کسب و کار شما آنقدر مهم است که اگر در مقابل آن رتبه بالایی ندارید، حتی نباید در کسب وکار باشید؟ شما به سادگی شروع به رقابت نخواهید کرد، چه رسد به موفقیت! در هیچ کسب وکاری برنده نخواهید شد، یا نمی توانید کسب وکاری را که برنده شده اید انجام دهید؟ به عبارت دیگر، این یک KSF ضروری است، نه صرفاً کسب وکاری که بهتر است وجود داشته باشد. آیا یک کسبوکار در بازار شما، برای مثال، باید طبقهبندی ISO مناسبی داشته باشد تا بتواند سفارشهای آینده را در یک محیط رقابتی تشدید کند؟ آیا باید محدوده جدید هزینه-انقلابی تجهیزات سرمایه را به کار گیرد؟ آیا محصول شما باید ویژگی جدید خاصی را در خود داشته باشد؟ اگر کسب و کار شما در خدمات حرفه ای است، آیا باید قبل از اینکه مشتریان شما را به عنوان یک ارائه دهنده واجد شرایط و گواهی بپذیرند، شرایط خاصی را کسب کنید؟ آیا هیچ یک از KSFها در صنعت شما ضروری است؟ این را هنگام ارزیابی موقعیت رقابتی خود در نظر داشته باشید (بخش ۵).
بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟
چه زمانی از استخراج عوامل کلیدی موفقیت استفاده کنید؟
همیشه.
چه زمانی باید مراقب بود
در نهایت با KSF های زیادی مواجه نشوید وگرنه ممکن است تمرکزتان را از دست بدهید. سهم بازار، مدیریت، دو یا سه عامل مرتبط با هزینه و پنج یا شش عامل مرتبط با تمایز باید خوب باشد – در مجموع ۱۰ یا بیشتر.
نتیجه گیری:
در مدیریت کسبوکار، عوامل کلیدی موفقیت (KSFs) عناصر شرکت شما هستند که برای موفقیت مستمر آن حیاتی هستند. در حالی که چندین مؤلفه ممکن است به موفقیت کسبوکارتان کمک کند، KSFها با سایر عوامل متفاوت هستند زیرا موفقیت کسبوکار به عملکرد خوب در این زمینهها بستگی دارد. اگر یک شرکت در این زمینههای خاص عملکرد ضعیفی داشته باشد، ممکن است کسبوکار را در معرض خطر شکست قرار دهد. عوامل کلیدی موفقیت مهم هستند زیرا به صاحبان کسبوکار، مدیران و کارمندان اجازه میدهند تا با هم کار کنند تا اطمینان حاصل کنند که شرکت برای اهداف، پروژهها و استراتژیهای مختلف خود نتایج مثبتی کسب میکند. آنها به صاحبان کسبوکار اجازه میدهند تا درک عمیقتری از شرکت خود و اینکه چگونه کارمندان میتوانند به پیشرفت و توسعه آن کمک کنند، داشته باشند. شناسایی KSFهای شما میتواند مزایای مختلفی از جمله موارد زیر را به همراه داشته باشد:
- حذف معیارهای عملکرد غیرضروری: شناسایی KSFها میتواند به شما و همکارانتان کمک کند تا مفیدترین معیارهای عملکرد را شناسایی کنید. این بدان معناست که میتوانید معیارهای عملکردی را که به تحقق KSFها کمک نمیکنند، حذف کنید.
- اولویتبندی تخصیص منابع: تعیین KSFهای خود میتواند به شما کمک کند تا درک کنید که شرکت شما به چه منابعی بیشترین نیاز دارد. تخصیص منابع سادهشده نیز میتواند منجر به افزایش کارایی و دقت در استراتژی کسبوکار و مدیریت پروژه شود.
- افزایش سود یا رضایت مشتری: هنگامی که KSFها را شناسایی میکنید، کسبوکارتان میتواند بر روی استراتژیسازی برای دستیابی به اهداف خود تمرکز کند. این بدان معناست که رهبران کسبوکار ممکن است روشهایی برای دستیابی به اهداف شرکت، مانند افزایش سود یا رضایت مشتری، و استفاده مؤثرتر از KSFها تعیین کنند.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استخراج عوامل کلیدی موفقیت برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.