انواع استراتژی های کسب و کار خواهیم پرداخت و رابطه آن را با تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک بررسی خواهیم کرد. انواع استراتژی های کسب و کار

معرفی انواع استراتژی های کسب و کار بر مبنای تفکر استراتژیک

در این مقاله به معرفی انواع استراتژی های کسب و کار خواهیم پرداخت و رابطه آن را با تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک بررسی خواهیم کرد. انواع استراتژی های کسب و کار ممکن است بیش از این موارد باشد و سعی شده است تا انواع استراتژی های کسب و کار نوشته شده در مقاله های معتبر خارجی را مورد بررسی قرار دهیم و به بررسی اجمالی هر کدام بپردازیم.

مقدمه بر موضوع تفکر استراتژیک

راه حل بسیاری از مسائل سازمان های امروزی، مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر جامع نگر و اقتضایی است به عبارت دیگر میزان درکی که مدیران از تحلیل شرایط دارند که می تواند تعیین کننده موفقیت تجاری در دنیای امروز باشد لذا مهمترین ابزارهایی که کسب و کار برای حصول موفقیت در حال و آینده می تواند از آن بهره گیرد، مدیریت استراتژیک است. به عقیده بسیاری از صاحب نظران علم مدیریت، توانایی تفکر استراتژیک برای بقای سازمانها در فضای کسب و کار پیچیده امروزی و افزایش انعطاف پذیری و توان مقابله با تغییرات، بسیار حیاتی و مقدم بر برنامه ریزی استراتژیک است. تاکنون تعاریف مختلف و متعددی از راهبرد و مدیریت استراتژیک ارائه شده به تعبیر متخصصان مدیریت این عبارات مانند هنر است و حتی آن را می بینیم. تشخیص دادن آن آسان است اما وقتی در پی تعریف و تفسیر آن هستیم مشکل به نظر می رسد با نگاه دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می توان به ضرورت استفاده از آن پی برد.

به خصوص آنکه امروزه آنچه برای کسب و کار ها اهمیت بیشتری یافته، توانایی سازگاری با تعبیرات محیطی است. اگر چه محققان طی دهه های اخیر بعضا در سطح فرد (تمرکز بر درک رفتارهای فردی) و در سطح کلان (تمرکز بر درک رفتارهای گروهی) مطالعه و تحقیق کرده اند. کار هیچ یک از دو دیدگاه به تنهایی نمی تواند بطور مناسب رفتار سازمانها را تعیین نماید. به طوریکه در دیدگاه فرد عوامل زمینه ای و در دیدگاه کلان نحوه تاثیر رفتار فردی مورد عنایت واقع شده، لذا بر این اساس توردکو بر اهمیت و اتحاد رویکرد چند سطحی برای تحلیل حیات مربوط به سازمان تأکید می نماید. لذا برای رسیدن به چهار چوبی منظم برای تفکر استراتژیک ترکیب و تمرکز بر محدوده خود افراد و گروهها با محدوده کلان میتواند موثر باشد به عبارت دیگر ویژگی ها و اعمال فردی بر زمینه گروهی و تأثیر زمینه گروهی بر تفکر و رفتاری فردی را باید در نظر گرفت. بنابراین زمانی ویژگی متفکران راهبردی با ارزش محسوب می شود که ساختار ها و فرایند های حمایت شده در دو سطح گروهی و سازمانی با هم همکاری کنند.

واژه استراتژی از کجا نشأت گرفته است؟

مبانی نظری واژه استراتژی از کلمه یونانی استراتگوس به معنی فرمانده لشکری – کشوری گرفته شده است. فنونی که یونانیان برای پیروزی بر جنگ که همان حمله نظامی گفته می شود، استفاده می کردند. واژه استراتژی در گذشته با اسامی استراتژم تا استراتژمس نامیده می شد. تفکر استراتژیک واژه پیچیده و چند وجهی است. شامل دو فرایند مجزا تفکر و برنامه ریزی است در این منجر دیده. برخی از صاحب نظران در خصوص تفکر استراتژیک را به اختصار بیان می کنیم.

تعریف مدیریت تفکر استراتژیک چیست؟

  • تفکر استراتژیک به ترکیب و تشویق تفکر شهودی، نوآورانه و تفکر خلاق در تمامی سطوح سازمان می باشد. 
  • یک راه حل مسائل راهبردی که ترکیب یک رویکرد منطقی و همگرا با فرایندهای تفکر خلاق و واگرا است.
  • شکل دادن و نظام دادن به آشفتگی مات یعنی فرد قادر خواهد بود در ذهن خود هماهنگی و نظم به وجود آورد، تفکراتش را انجام ببخشد.
  • تفکر استراتژیک برای موفقیت بلند مدت سازمان ضروری است. دامنه تفکر استراتژیک شامل مجموع عملیات بلند مدت یک سازمان از جمله پایش همزمان محیط داخلی و خارجی سازمان می باشد.

آیا به مدیریت راهبردی یا همان مدیریت استراتژیک نیاز داریم؟

در گذشته غرق شدن کسب و کار ها در کارهای روزمره و عادت های ناشی از دنبال کردن شیوه های معمولی می توانست کسب و کار ها را در رسیدن به نتیجه یابی رساند اما امروزه استفاده از تفکر استراتژیک امری اجتناب ناپذیر است و می تواند منافع زیر را نصیب کسب و کار نماید. از جمله این منافع می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تقویت آینده نگری
  • تقویت نگرشی خوش بینانه
  • رسمیت نظم در مدیریت کسب و کار
  • نگاه عینی بر مسائل پیش روی کسب و کار
  • شناسایی و آگاهی از فرصت ها، اولویت بندی و بهره برداری از آنها
  • حداقل شدن تغییرات و شرایط نامطلوب و…

برای اجرایی شدن این نوع مدیریت در کسب و کارها سه گام شامل: ۱- انتخاب و تدوین استراتژی ۲- پیاده سازی واجرای استراتژی و ۳-  کنترل و ارزیابی استراتژی

اجرا و ارزیابی انواع استراتژی های کسب و کار چگونه است؟

در اجرا و پیاده سازی استراتژی مسائل مهم مدیریتی باید مورد توجه قرار گیرند شامل (تطبیق ساختار با استراتژی مرتبط ساختن عملکرد حقوق با راهبرد، مدیریت مقاومت در مقابل تغییر، نظارت بر روابط سیاسی، ایجاد فرهنگ پشتیبانی از راهبرد، بکارگیری فرآیند های مناسب توابع و مدیریت منابع انسانی می باشند.

ارزیابی استراتژی را می توان از طریق بررسی مبانی اصلی انواع استراتژی های کسب و کار باید مقایسه نمود و نتیجه های مورد انتظار با واقعی و انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان از انطباق برنامه ها پیش بینی انجام داد ابتدا باید نظر داشت از انجام که کسب و کار در محیطی دارای نظیر است به مدت زیاد فعالیت می کنند. ارزیابی کار پیچیده و پر هزینه ای می باشد. 

تبیین مدل مدیریت راهبردی با تفکر استراتژیک

مدیریت و تفکر راهبردی مجموع عملیات بلند مدت یک کسب و کار از جمله پایش همزمان محیط داخلی و خارجی کسب و کار می باشد. فقدان تفکر استراتژی ها به عنوان کمبود اصلی در عملکرد کسب و کارهای خودنمایی می کند و این نوع تفکر به طور فعال بر سود رسانی تاکید دارد. بنابراین با توجه به اهمیت تفکر استراتژیک برای مدیران شناسائی و تقویت عوامل موثر بر آن ضروری به نظر می رسد تفکر استراتژیک از چند دیدگاه و مسائل مربوط به آن بطور خلاصه بشرح زیر می توان بیان نمود.

تفکر استراتژیک از دیدگاه چند سطحی:

سازمان ها سیستم های چند سطحی هستند و هدف آنها ایجاد تئوری هایی است که توانایی تبیین پدیده را که در سطوح متفاوت سازمان وجود دارند داشته باشند. مزیت این نوع تفکر در این است که افراد، گروه ها و سازمانها و مقولات مفهومی جداگانه ای نیستند بلکه بخش های یک کل که هر یک بویسله دیگری متاثرند و بر آن تاثیر می گذارند.

تفکر استراتژیک در سطح فردی:

زمانی که تصمیم گیرنده ای با مسأله ای روبرو می شود یک سیستم بازه هایی را در ذهن توسعه می دهد که آن سیستم به این موضوع که خود مسأله را چگونه چارچوب می دهد و می فهمد توجه می کند به عبارت دیگر افراد، با ایجاد تصاویر ذهنی به دریافت های ادراکی خود سازگار می بخشد بطوریکه تفکر و جهت تصمیم گیری برای آنها هدایت می کند.

استراتژی ها چگونه تقسیم بندی می شوند؟

انواع استراتژی های کسب و کار و شکل گیری هر استراتژی به عنوان روند تحلیلی شامل تعیین اهداف درازمدت و طرحهای عملی در هر سازمان تلقی می شود. یعنی به ترتیب، ابتدا مدل سازی (فرموله کردن) و سپس پیاده سازی و اجرا مدنظر قرار می گیرد. برای این که استراتژی محقق شده دقیقا براساس آن چه که قصد شده است، شکل گرفته باشد، حداقل باید سه شرط، تحقق یابد. نخست اینکه سازمان باید دارای اهداف مشخص و روشنی بوده و آنها را به طور دقیق و روشن بند به بند منتشر نماید. دوم، اهداف باید عملا مورد قبول همه افراد قرار گیرد، حال یا خود در پدید آمدن آنها سهیم باشند یا این که نظرات مدیران سازمان را پذیرفته باشند. سوم اینکه باید بتوان تاثیرات محیطی را دقیقا پیش بینی و کاملا بی اثر نمود یا آنها را تحت کنترل کامل سازمان در آورد. برای مطالعه بیشتر می توانید به انواع استراتژی های سازمانی مراجعه نمایید؛ در این مقاله قصد داریم به انواع استراتژی های کسب و کار بپردازیم. در واقع آن استراتژی هایی که می تواند به یک کسب و کار کمک نماید تا کسب و کار خود را ارتقاء دهد، مورد بررسی قرار گرفته است.

انواع استراتژی های کسب و کار کدام اند؟

استراتژی اضطراری: در استراتژی صددرصد اضطراری باید ترتیب و نظمی عاری از نیات و اراده رهبران سازمان باشد. الگویی به این حالت (اضطراری) نزدیک می شوند که محیط، الگوهای عملی خود را به سازمانها تحمیل می کند.

استراتژی های از پیش طراحی شده: در این نوع استراتژی، رهبران در مرکز قدرت و تصمیم گیری هستند و اهداف خود را تا حد امکان دقیقا فرموله و پس از آن در پی اجرا و پیاده شدن آنها، ترجمه آن ها به زبان عمل جمعی با حداقل انحراف برمی آیند.

استراتژی کارافرین: این استراتژی از یک دیدگاه مرکزی نشأت گرفته است. مقاصد سازمان رسما تشریح نشده، فردی رهبر سازمان است که ایده ها و دیدگاهایش در شرایط جدید قابل تعدیل یا تطبیق می باشند، سازمان تحت کنترل شخصی رهبر است و در گوشه ای امن و بی خطر از محیط قرار دارد. این استراتژی نسبتا مدبرانه بوده و می توانند اضطراری و منعطف باشند.

استراتژی ایدئولوژیکی: این استراتژی ریشه در تشریک مساعی و نیات مشترک دارد، آرمان ها، جمعی و متعلق به کل اعضا است و به شکل مقدس و نسبتا تغییرناپذیر بوده و به طور اصولی از طریق القاء و یا اجماعی شدن، کنترل می شود. سازمان اغلب در تقابل
با محیط عمل می کند. این نوع استراتژی سازمانی تا اندازه زیادی مدبرانه است.

استراتژی چتری (پوششی): ریشه در تحمل و فشار دارد، رهبر تا حدودی کنترل اوضاع را در دست دارد، وی چارچوب ها و اهداف را مشخص می کند و افراد درون سازمان به نیروهای خود و یا محیط پیچیده و غیرقابل پیش بینی پاسخ می دهند، این نوع استراتژی
استراتژی تا حدودی مدبرانه و تا قسمتی اضطراری یا مدبرانه – اضطراری است.

استراتژی فرآیندی (پروسه ای): این نوع استراتژی فرایندی است، یعنی رهبر سازمان فقط جنبه های فرایندی استراتژی، شامل: استخدام، ساختار کلی سازمان و غیره را کنترل می کند، اما تهیه محتوای آن به عهده دیگر اعضا واگذار می شود، این استراتژی تا حدودی مدبرانه و تا حدودی اضطراری است.

استراتژی منفصل (گسیخته): دربخش های دوردست و دورافتاده سازمان و یا سازمان های تخصصی پدید می آید. اعضا ارتباط کمی با یکدیگر  و دارند. کنترل متمرکزی وجود نداشته و افراد طبق سلایق شخصی عمل می کنند که ممکن است گاهی ضد نظرات مرکز باشد. استراتژی از نظر سازمان اضطراری است ولی از نظر افراد ممکن است مدبرانه یا اضطراری قلمداد شود.

استراتژی اجماعی: ریشه دراجماع و اتفاق دارد: افراد از طریق توافق جمعی و تشریک مساعی چندجانبه روی الگوهای مفید و مناسب صحه گذاشته و آن ها را در غیاب کنترل مرکزی و معمول، به عنوان اصل می پذیرند، این نوع استراتژی تقریبا اضطراری است.

استراتژی تحمیلی: از طرف محیط و خارج از سازمان به آن تحمیل می شود: محیط، الگوهای کاری خود را از طریق تحمیل مستقیم و یا از طریق پیشی جستن یا محدود کردن انتخاب سازمانی بر آن دیکته می کند، بیشتر از نوع اضطراری است، هرچند ممکن است توسط سازمان درونی شده و به مدبرانه تبدیل شود.

استراتژی یکپارچگی

یکپارچگی عمود به بالا: مقصود از یکپارچگی عمودی به بالا به دست آوردن مالکیت یا افزایش کنترل بر سیستم توزیع یا خرده فروشی ها. در اجرای این استراتژی یکی از راه های اثربخش این است که شرکت اقدام به واگذاری حق امتیاز کند. از این جهت شرکت ها می توانند به سرعت گسترش یابند که هزینه ها و فرصت های موجود بین عده زیادی از افراد سرشکن می شود.

یکپارچگی عمودی به پایین: مقصود از این استراتژی به دست آوردن مالکیت یا افزایش کنترل بر عرضه کنندگان مواد اولیه. به ویژه زمانی این استراتژی مناسب است که شرکت به عرضه کنندگان مواد اولیه خود اعتماد کافی نداشته باشد، آنها قیمت ها را بسیار بالا منظور کنند یا این که نتوانند نیازهای شرکت را تامین کنند.

 یکپارچگی افقی: در این استراتژی شرکت می کوشد شرکت های رقیب را به مالکیت خود در آورد و بر میزان کنترل خود بر آنها بیفزاید.

استراتژی های تنوع

تنوع همگون: مقصود از تنوع همگون این است که شرکت می کوشد محصولات و خدماتی جدید ولی مرتبط بر محصولات و خدمات خود بیفزاید.

تنوع افقی: مقصود از تنوع افقی این است که شرکت محصولات و خدماتی جدید ولی بی ربط، به محصولات خود می افزاید و به مشتریان کنونی خود عرضه می کند.

تنوع ناهمگون: مقصود از تنوع ناهمگون این است که شرکت محصولات و خدماتی جدید ولی بی ربط نسبت به محصولات و خدمات اصلی خود به بازار عرضه می کند.

استراتژی های تدافعی

استراتژی مشارکت: در اجرای این استراتژی دو یا چند شرکت یک شرکت تضامنی موقت یا کنسرسیوم تشکیل میدهند و از فرصت پیش آمده بهره برداری می نمایند. می توان این استراتژی را تدافعی تعاونی نامید

استراتژی واگذاری: فروش یک واحد مستقل یا بخشی از سازمان را « فروش بخشی از سازمان یا هرس کردن سازمان، می نامند. اغلب، شرکت بخشی از واحدهای خود را می فروشد تا برای سرمایه گذاری خاص یا خرید شرکت های دیگر تامین سرمایه نماید. فروش بخشی از شرکت می تواند به عنوان بخشی از استراتژی مبتنی بر تجدید ساختار به حساب آید.

استراتژی انحلال: فروش تمام دارایی ها به ارزش واقعی را انحلال شرکت می نامند. انحلال به عنوان نوعی شکست به حساب آمده است
استراتژی ترکیب: بسیاری از شرکتها درصدد برمی آیند دو یا چند استراتژی را به صورت همزمان در هم ترکیب نمایند، ولی اگر دامنه این فعالیت بیش از اندازه گسترش یابد استراتژی مبتنی بر ترکیب دارای خطرات بسیار سنگین خواهد بود.

استراتژی تغییر: در صورتی استفاده می شود که شرکت از قدرت کافی برای تغییر سیاست ها و رفتارهای دولت برخوردار باشد.

استراتژی پرهیز: دراین حالت شرکت ترجیح می دهد، بدون داشتن کوچکترین ارتباطی با دولت، در واقع آن را دور بزند و شکل خود را حل نماید.

استراتژی همراهی: دراین حالت همراهی با دولت در رابطه با سیاست های اعلام شده برای شرکت مشکل ساز نمی باشد.

استراتژی اتحاد: دراین حالت تنها راه گریز از خطر و ریسک، همانا اتحاد استراتژیک با دولت است. مثلا سرمایه گذاری مشترک در شرکت دولتی

استراتژی کاربر: در کشورهایی که نیروی کار ارزان است، معمولا صنایع روی فعالیت هایی که از نظر کاربری نیروی انسانی در سطح بالایی هستند و از طرفی قیمت محصول از حساسیت بالایی در صحنه رقابت برخوردار است، متمرکز می شود. این استراتژی درمورد کشورهایی که جمعیت زیادی دارند (مثل چین یا مکزیک)، بیشتر کاربرد دارد.

استراتژی ارزش: از ترکیب کیفیت و قیمت این استراتژی شکل می گیرد. بدین صورت که در کالاهایی که کیفیت حائز اهمیت بود، با کاهش قیمت امکان نفوذ در بازارهای جدید فراهم می شود.

استراتژی ارزش افزوده: در این حالت محصولات نیمه ساخته وارد شده و پس از انجام یک یا چند مرحله کاری دوباره صادر می گردد.

استراتژی صادرات مجدد: دراین حالت محصولات به صورت فله وارد شده و با بسته بندی جدید مجددا صادر می شود.

استراتژی ثبات: به مفهوم حفظ موقعیت موجود است و این در حالی است که او مجموعه مورد مطالعه موقعیت مناسبی داشته و تهدید خاصی در آینده متوجه آن نباشد، ثانیه امکانات و منابع لازم جهت توسعه موجود نبوده یا زمان و شرایط محیطی اجازه آن را ندهد. در این شرایط سازمان می کوشد تا با تثبیت موقعیت خود و احتمالا کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری به اهداف موردنظر دست یابد.

استراتژی نوآوری: یکی از پایدارترین روش های گسترش و توسعه، استراتژی نوآوری است. در اثر نوآوری در خدمات و ارائه محصولات جدید یا اصلاح شده به بازار، مزیت های جدید رقابتی برای سازمان ایجاد می شود. اگر این روند ادامه یابد، سازمان می تواند به راحتی رهبری بازار را به عهده گرفته و از حالت انفعالی خارج شود.

استراتژی بازنگری: در صورتی که از استراتژی ثبات پیروی شود، به دنبال آن و به منظور تقویت مواضع موجود از این استراتژی استفاده میشود. دراین حالت برای کاهش هزینه ها و تخصیص بهتر منابع با توجه به اولویتها یا تقویت مواضع موجود، یک بازنگری در سازمان به عمل می آید.

استراتژی نیروبخش: این استراتژی از طریق خط مشی های جدید و جهت دهی مجدد برنامه سازمانی به ویژه از طریق برنامه ریزی استراتژیک به خصوصیات از بین رفته، نیرو می بخشد.

استراتژی اصلاحی: شامل تلاش های ناظر بر تغییر خط مشی ها می باشد.

استراتژی محافظه کارانه: برای حفظ ارزش ها، نهادها یا اهدافی که در تغییرات محیطی مورد تهدید قرار گرفته اند، بکار گرفته میشود.

استراتژی های جستاری: این استراتژی در پی ایجاد آینده ای جدید و متفاوت بوده و شامل موارد زیر است: ۱- دستور کار جدید: شامل اهداف یا مقاصد بلندمدت آموزشی علمی و کاربردی می باشند. – اقدام های جانشین: واکنشی مستقیم ولی بلندمدت در قبال یک بحران یا تضاد می باشد.

استراتژی متهورانه: شبیه استراتژیهای جستاری بوده ولی کوتاه مدت هستند. استراتژی های مربوطه آن عبارتند از: ١- اهداف کوتاه مدت: که تلاش ها را به سوی بهره برداری از فرصت های کوتاه مدت با غلبه بر تهدیدات معطوف میدارند. ۲- طراحی آزمایش های کوتاه مدت: برای برخورد با مسائل و مشکلات مطرح می شوند. ٣- پیمانها یا توافق های کوتاه مدت، میان بخش های مختلف از نظر استفاده مشترک از امکانات برای برخورد با مشکلات یا ایجاد موفقیت ها به کار گرفته میشود.

استراتژی صنایع تقسیم شده (مجزا): صنعت تقسیم شده، صنعتی است که از تعداد زیادی شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل یافته و در بین آنها بهم وابستگی رقابتی حداقل می باشد. هیچ شرکتی به تنهایی در موقعیت قوی قرار ندارد تا تصمیم های قیمت گذاری و تولید را تحت تأثیر قرار دهد و به همین منظور هر شرکت به دنبال بهترین استراتژی رقابتی خود می باشد.

استراتژی مبتنی بر آزادی عمل: در شرایط رقابت های بسیار فشرده در یک صنعت، باید با استفاده از روش های بسیار پرتحرک و پرقدرت، آن بخش از بازار را که مورد بهره برداری رقبا نمی باشد مورد استفاده قرار داد. این استراتژی را آزادی عمل راهبردی می نامند.

استراتژی های متمرکز: استراتژی مبتنی بر تمرکز بر گروه خاصی از مشتریان هنگامی موفق است که بخشی از صنعت دارای اندازه و وسعت کافی و از رشد بالقوه برخوردار باشد و سرانجام این که، این موفقیت، از نظر شرکت های عمده و رقیب، از اهمیت زیادی برخوردار نباشد.

انواع استراتژی و شکل گیری هر استراتژی به عنوان روند تحلیلی شامل تعیین اهداف درازمدت و طرحهای عملی در هر سازمان تلقی می شود. یعنی به ترتیب، ابتدا مدل سازی (فرموله کردن) و سپس پیاده سازی و اجرا مدنظر قرار می گیرد. برای این که استراتژی محقق شده دقیقا براساس آن چه که قصد شده است، شکل گرفته باشد، حداقل باید سه شرط، تحقق یابد

استراتژی های عمومی کسب و کار پورتر

سه استراتژی های عمومی کسب و کار پورتر از دل یک ماتریس دو در دو بیرون آمده اند که در طول یک محور از عرض بازار و محور دیگری از منشأ مزیت استراتژیک تعریف می شود. پورتر استدلال می کرد که عرض بازار هر شرکت معینی می تواند گسترده باشد، با هدف گذاری ارائه خدمت به کل صنعت یا بخش گسترده ای از یک صنعت، در محدوده ای باریک باشد و با تمرکز بر یک گوشه دنج از صنعت، کسب و کار خود را قدرتمند کند.

استراتژی رهبری هزینه ها: در این استراتژی شرکت اقدام به تولید و عرضه محصولات استاندارد می کند که بهای تمام شده هر واحد برای مشتری (کسی که نسبت به قیمت حساسیت دارد) کاهش می یابد. یکی از دلیل های اصلی برای اجرای استراتژی های یکپارچگی عمودی و افقی این است که بتوان از نظر رهبری در هزینه ها به منافع و مزایایی دست یافت.

استراتژی تمایز: مقصود از استراتژی متمایز ساختن محصول این است که محصولات و خدماتی عرضه شود که در صنعت مورد نظر به عنوان محصول یا خدمتی منحصر به فرد تلقی شوند و به مشتریانی عرضه شود که نسبت به قیمت حساسیت چندان زیادی نشان نمی دهند.

استراتژی تمرکز: هنگامی که استراتژی های تمایز یا رهبری هزینه بر بخش وسیعی از بازار هدف گذاری نشده اند، و به جای آن بر گوشه ای دنج و محدوده باریکی از صنعت یا بخش کوچکی از بازار هدف گذاری شده اند، استراتژی های تمرکز نامیده می شوند. شرکت هایی که از استراتژی های تمرکز پیروی می کنند در پی (همان مزیت استراتژیکی) هزینه کلی پایین تر یا بی همتایی تصور شده هستند که شرکت های تابع استراتژی های رهبری هزینه یا تمایز، ولی این مزیت استراتژیک را با هدف گذاری یا تمرکز بر بخش خاص یا گوشه دنج بازار پیگیری می کنند.

 سایر استراتژی های کسب و کار

بازگشت: عبارت است از تلاش در جهت بهبود کارایی عملیاتی که در خلال کاهش موقعیت مالی کسب و کار رخ می دهد. از جمله راهبردهای این استراتژی می توان به مدیریت تغییر، تقلیل مخارج سرمایه ای، کنترل هزینه ها و غیره اشاره کرد.

تقلیل سرمایه: تقلیل سرمایه غالبا وقتی به عنوان یک استراتژی به کار می رود که استراتژی های برداشت یا تدافعی ناموفق بوده باشند.

نکته پایانی در مورد انواع استراتژی کسب و کار

از چالشهای اساسی شرکتها و سازمانها در محیط کسب و کار امروزی نحوه مدیریت استراتژیک می باشد به عبارت دیگر از مهمترین گامهایی که سازمانها و شرکتها برای جلوگیری از کاهش رشد و توسعه خود باید در رأس امور قرار دهند. شیوه درست مدیریت استراتژیک و تفکر استراتژیک است. پیدایش محصولات و ارائه خدمات در سطح جهانی تشدید رقابت بین المللی و گسترش روزافزون دسترسی به اطلاعات و و فن آوریهای مرتبط با آن قلمرو سازمانها را به ناچار دارای وسعت بیشتری به برای فعالیت نموده و این وسعت قلمرو و فعالیت منجر به چندگانگی فرهنگی در کارکنان و مشتریان شده است. در عصر مدیریت مبتنی بر نتایج، رویکرد مبتنی بر فرآیند، جهت انتخاب استراتژی از بین انواع استراتژی های کسب و کار باید مورد توجه مدیران قرار گیرد و از این رو این مقاله سعی دارد با تبیین درست این موضوع، ضمن بیان موضوعات مرتبط نسبت به ارائه راهکارهای کاربردی در جهت تحقق مدیریت راهبردی تلاش نماید پیشنهاداتی را در خصوص اجرای موثرتر موضوع ارائه نماید.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع انواع استراتژی های کسب و کار بر مبنای تفکر استراتژیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

 

Three Types of Strategy – Accelare

Types of Strategies in Strategic Management

Stages and Types of Strategy | Principles of Management

Levels of Strategy: Types of Strategic Alternatives

Strategic Management: It’s Characteristics, Formulation, Types 

Types of Strategies in Strategic Management

Different Types of Business Strategies

Most Important Types of Business Strategies

0 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *