ارزیابی عملکرد شرکت ها چگونه انجام میشود؟
در این مقاله قصد داریم به نحوه ارزیابی عملکرد شرکت بپردازیم و شیوه های اجرایی آن را مورد بررسی قرار دهیم؛ یکی از روشهای ارزیابی عملکرد شرکت با سنجه ها و شاخصهای مالی است که آنها را تشریح خواهیم کرد و در آخر به نحوه ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری خواهیم پرداخت.
شیوه های ارزیابی عملکرد شرکت
اصطلاح عملکرد عموما اشاره به عملکرد مالی دارد، که می تواند در برگیرنده فروش، سود خالص، حاشیه ناخالص، یا دیگر سنجه های مطلق مالی و حسابداری شود. این گونه سنجه ها می توانند در ارزیابی رشد یک شرکت یا واحد کسب و کار معین در طول دوره های زمانی مختلف مفید باشند، ولی این سنجه های مطلق عملکرد به طور خاص برای ارزیابی عملکرد شرکت در مقایسه با مقابله شرکت هایی با اندازه های متفاوت یا شرکت هایی که در صنایع متفاوت فعالیت می کنند نمی توانند مفید واقع شوند.
برای مثال، دو شرکت فرضی ممکن است هر دو سود خالصی بالغ بر ۱۵ میلیون دلار داشته باشند، ولی یک شرکت ممکن است خیلی بزرگ باشد (مثلا، ۱ میلیارد دلار کل درآمد فروش) در حالی که شرکت دیگر ممکن است خیلی کوچک تر باشد مثلا، فقط ۱۰۰ میلیون دلار کل درآمد فروش). کدام شرکت سودآورتر است؟ اگر فقط سود خالص لحاظ شود، پاسخ این خواهد بود که هر دو شرکت از سودآوری یکسانی برخوردارند، ولی با توجه به اینکه یک شرکت از دیگری بسیار بزرگتر است، این پاسخ گمراه کننده است. از این رو، سنجه های نسبت برای اهداف مقایسه مفیدترند، چون آنها سنجه های مطلقی، مانند سود خالص، را از طریق تقسیم این عامل در ارزیابی عملکرد شرکت سنجه ها بر یک مخرج مشترک «استاندارد» می کنند.
برخی از رایج ترین سنجه های نسبت، شامل بازده فروش (سود خالص به فروش)، بازده دارایی ها (سود خالص / کل دارایی ها)، و بازده حقوق صاحبان سهام (سود خالص کل حقوق صاحبان سهام) می شوند؛ اگرچه سنجه های نسبت دیگری نیز معمولا برای ارزیابی عملکرد شرکت و فعالیتهای کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرند. بازده فروش برای شرکت فرضی اول که در بالا ذکر شد فقط ۱/ ۵ درصد است، در حالی که بازده فروش برای شرکت کوچک تر دوم ۱۵ درصد است. به عبارت دیگر، برای هر یک دلار فروش انجام شده توسط شرکت اول، فقط ۱/ ۵ سنت سود خالص به دست می آورد، در حالی که شرکت دوم به ازای هر دلار فروش ده برابر بازده بیشتری به دست می آورد. از طریق کنترل اندازه شرکت، سنجه نسبت -بازده فروش- نشان می دهد که شرکت کوچک تر دوم به طور قابل ملاحظه ای از شرکت بزرگ تر سودآورتر است و این مثال یک نمونه ساده از ارزیابی عملکرد شرکت از منظر مالی تلقی میشود.
نقش تجزیه و تحلیل صورت های مالی در ارزیابی عملکرد شرکت
در ارزیابی عملکرد شرکت تجزیه و تحلیل صورت مالی می تواند در تحلیل سلامت مالی و رونق هر سازمان کسب و کاری بسیار مفید باشد. تحلیل صورت مالی همچنین سرنخ های مهمی درباره استراتژی هایی که شرکت دنبال می کند، به صاحبان آن کسب و کار می دهد و میتوانند ارزیابی عملکرد شرکت را بدرستی انجام دهند، بنابراین می تواند ابزاری مهم برای تحلیل استراتژی های رقبا باشد. در این قسمت، سه نوع نسبت را در نظر خواهیم گرفت که از تحلیل صورت مالی استخراج می شوند. سپس برخی نسبت های اضافی را که مورد توجه خاص استراتژیست ها هستند بررسی خواهیم کرد.
نسبت های مالی
در ارزیابی عملکرد شرکت بازده دارایی ها و بازده حقوق صاحبان سهام دو نسبت مالی بسیار پرکاربرد هستند؛ هر دو عملکرد مالی کلان شرکت را بررسی می کنند و این گونه محاسبه می شوند:
کل دارایی ها / سود خالص = بازده دارایی ها
کل حقوق صاحبان سهام / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سهام
تعدادی سنجه بیشتر نیز وجود دارند که برای بررسی دقیق تر عملکرد و کارایی عملیات جاری یک واحد کسب و کار سودمندند. این نسبت ها شامل حاشیه سود، حاشیه سود خالص، و نسبت گردش دارایی هستند، و این گونه محاسبه می شوند:
فروش / حاشیه ناخالص = حاشیه سود خالص
فروش / سود خالص = حاشیه سود خالص خالص
میانگین کل دارایی ها / خالص فروش = نسبت گردش دارایی ها
توجه کنید که:
بازده دارایی ها = نسبت گردش دارایی به حاشیه سود خالص مفهوم ضمنی این رابطه مهم این است که مدیران می توانند سودآوری کلی شرکت خود را به دو طریق افزایش دهند: ۱) افزایش میزان سودهای ناشی از فروش شرکت، و ۲) افزایش حجم فروش ناشی از دارایی های شرکت. برخی کسب و کارها از حجم بالایی برخوردارند – یعنی، بیشتر سودآوری خود را از طریق سطح بسیار بالایی از فروش ایجاد می کنند. برای مثال، بسیاری از تأسیسات خرده فروشی، به ویژه فروشگاه های خواربار فروشی، گرایش به حاشیه سود خالص نسبتا پایینی دارند، ولی از طریق ایجاد سطح بسیار بالایی از فروش «جبران از طریق حجم» را هدف گذاری می کنند، در نتیجه، نسبت گردش دارایی بالایی دارند. سودآورترین کسب و کارها معمولا هم حاشیه سود بالا و هم حجم یا نسبت گردش فروش بالایی دارند.
نسبت های نقدینگی
در نسبت های نقدینگی توانایی شرکت ها برای ایفای تعهدات مالی جاری را ارزیابی می کنند. دو سنجه شناخته شده تر نقدینگی نسبت جاری و نسبت آنی (نسبت سریع، که گاهی نسبت محک acid test ratio نامیده می شود) هستند، و این گونه محاسبه می شوند:
بدهی جاری / دارایی های جاری = نسبت جاری
بدهی جاری / (پیش پرداخت هزینه ها – موجودی – دارایی های جاری) = نسبت آنی
نسبت آنی سخت گیرانه ترین سنجه توانایی یک شرکت برای ایفای تعهدات مالی جاری آن است، چون فقط شامل نقد شونده ترین دارایی های جاری در صورت کسر است.
نسبت های اهرمی
در ارزیابی عملکرد شرکت متداول ترین سنجه های بدهی و اهرمی نسبت بدهی به سرمایه است. این نسبت نشان دهنده حدی است که دارایی های شرکت ها به جای آورده سهامداران با بدهی (وام) تأمین مالی می شوند، و این گونه محاسبه می شود:
کل حقوق صاحبان سهام / کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه
سنجه پرکاربرد دیگر برای بدهی، که همچنین توان پرداخت یا توانایی آن برای ایفای تعهدات مالی بلندمدت را می سنجد، نسبت دفعات پوشش بهره است، و این گونه محاسبه می شود:
هزینه بهره / سود پیش از کسر بهره و مالیات = دفعات پوشش هزینه بهره
به عبارت دیگر، نسبت پوشش دفعات هزینه بهره حدی را مورد بررسی قرار می دهد که درآمدهای جاری یک شرکت برای ایفای پرداخت های بهره جاری کفایت می کنند.
نسبت هایی که اطلاعاتی درباره محتوای استراتژی فراهم می کنند
در ارزیابی عملکرد شرکت برخی از نسبت های مالی مورد توجه ویژه استراتژیست ها قرار دارند. برای مثال، علاوه بر ارزیابی عملکرد شرکت، نقدینگی، و ساختار سرمایه، نسبت های مالی می توانند سرنخ های مهمی برای شناخت استراتژی های سازمانی به دست دهند. شرکت هایی با نسبت های بالایی از فروش، و هزینه های عمومی و اداری به کل فروش یا، به طور مشخص تر، سطوح بالایی از تبلیغات و بازاریابی به کل فروش، ممکن است در تلاش برای ایجاد آگاهی مصرف کننده یا وفاداری مشتری از طریق تبلیغات و دیگر فعالیت های بازاریابی باشند. شرکت هایی با نسبت های بالای هزینه های تحقیق و توسعه به کل فروش ممکن است در حال فعالیت برای توسعه محصولات یا خدمات جدید یا تلاش برای پایین آوردن هزینه ها از طریق توسعه فرایندهای تولید کاراتر باشند. همچنین، شرکت هایی با نسبت های بالایی از هزینه های سرمایه ای به کل فروش ممکن است در حال برنامه ریزی برای افزایش ظرفیت تولید باشند.
ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار
در ارزیابی عملکرد شرکت سنجه ای که ارتباط تنگاتنگی با مفهوم سود اقتصادی دارد ارزش افزوده اقتصادی است. بسیاری از تحلیل گران مالی استدلال می کنند که ارزش افزوده اقتصادی سنجه بهتری برای ارزیابی عملکرد شرکت است تا سود خالص، چون شامل هزینه آورده سرمایه گذاری شده است. به طور مشخص تر، ارزش افزوده اقتصادی این گونه محاسبه می شود:
هزینه سرمایه — مالیات – هزینه بهره – سود عملیاتی = ارزش افزوده اقتصادی
برای به تصویر در آوردن مفهوم ارزش افزوده اقتصادی، مثال شرکتی را در نظر بگیرید که سود خالص ۷۲۴۲ میلیون دلار، سود عملیاتی ۱۰۸۸۸ میلیون دلار، هزینه بهره ۵۹۹، ۱ میلیون دلاری و مالیاتی بالغ بر ۴۰۰۹۷ میلیون دلار را گزارش می کند. علاوه بر آن، فرض کنید که هزینه سرمایه شرکت، بر اساس ۳۲۴۹۱ میلیون دلار حقوق سهامداران آن و هزینه فرضی سرمایه ۱۵ درصد، معادل ۴۸۷۴ میلیون دلار محاسبه شده است. با وارد کردن این ارقام درون فرمول ارزش افزوده اقتصادی ۳۱۸ میلیون دلار به دست می آید، بسیار کمتر از سود خالص ۷۲۴۲ میلیون دلاری گزارش شده از سوی شرکت، ولی تصویری بسیار دقیق تر از سود اقتصادی آن، زیرا در بر گیرنده هزینه تمام شده نسبت داده شده سرمایه (imputed cost of capital) است.
ارزش افزوده بازار افزایش ارزش سرمایه گذاری سهامداران را می سنجد، و ارزش بازار جاری یک شرکت منهای ارزش سرمایه گذاری اولیه سهامداران در شرکت است. این توضیح را به صورت فرمول می بینیم:
ارزش دفتری سهام سرمایه و سرمایه پرداخت شده – ارزش بازار = ارزش افزوده بازار
برای تصویرسازی، مثالی را در نظر بگیرید، که در آن شرکتی دارای ارزش بازار ۴۲۵، ۱۰۰ میلیون دلار و ارزش دفتری سهام سرمایه و سرمایه پرداخت شده بالغ بر ۴۲۵، ۱۵ میلیون دلار است. در این مثال، ارزش افزوده بازاری شرکت بیش از ارزش سرمایه گذاری اولیه سهامداران در شرکت به تقریب معادل ۸۵،۰۰۰ میلیون دلار خواهد بود.
نقاط قوت و محدودیت های تحلیل صورت های مالی
در ارزیابی عملکرد شرکت ها یک قوت عمده تحلیل صورت های مالی در دسترس بودن داده هاست. داده های مالی مربوط به شرکتهای سهامی عام به طور وسیعی از طریق گزارش های سالیانه، مدارک به ثبت رسیده نزد کمیسیون بورس و اوراق بهادار، و بسیاری از پایگاههای داده عمومی قابل دسترسی هستند. صورت های مالی بسیاری از شرکت ها در وب سایت های آنها و از طریق EDGAR، خدمات آنلاینی که دسترسی به سوابق حفظ شده توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار را فراهم می سازد، قابل حصول هستند. مزیت دیگر تحلیل صورت های مالی این است که به سنجه های نسبت استناد می کند و بنابر این شرکت ها به سرعت قابل مقایسه با یکدیگرند.
در همان حال، تحلیل صورت های مالی محدودیت هایی نیز دارد. نخست، نسبت های مالی و دیگر سنجه ها به تنهایی نسبتا بی معنی هستند. به عبارت دیگر، برای سودمندی، نسبت های مالی مربوط به یک شرکت معین باید با متوسط صنعت، نسبت های سایر شرکت ها، یا عملکرد گذشته خود شرکت مقایسه شوند. دوم، همه داده های مالی، بدون توجه به تازگی آن ها، منعکس کننده آنچه رخ داده هستند تا آنچه که روی خواهد داد. از این رو، نسبت های مالی در ارزیابی عملکرد شرکت به جای نگاه به آینده، رویکردی از طریق نگاه به گذشته دارند.
به هنگام استفاده از داده های مالی برای ارزیابی عملکرد شرکت ها کاربران باید نسبت به تاثیر اقلام خارق العاده و سایر تعدیلات در سود خالص هشیار باشند. برای مثال شرکتی برجسته از سایر جنبه ها که از سابقه مستمری از عملکرد مالی عالی برخوردار است، ممکن است به دلیل آتش سوزی در یکی از تأسیسات خود دچار زیان عمده ای شود. این فقره غیر عادی، در هر حال، ممکن است فقط اندکی از نقاط قوت شرکت را از آن سلب کند، و شرکت بتواند یک سال پس از این رویداد خارق العاده به خوبی به سال سودآوری باز گردد. در همان حال، شرکتی که یک سری از هزینه های تجدید ساختار را در طول دوره ای چندساله گزارش می کند، باید بدبینی را برانگیزد: به طور دقیق چرا شرکت تحت این قدر تجدید ساختار رفته است؟ چرا مدیران شرکت نمی توانند آن را به روال عادی بازگردانند؟
این نکات نیاز به «نگاه به ورای ارقام» را به هنگام استفاده از داده های مالی برای ارزیابی مزیت رقابتی خاطر نشان می سازند. قسمت های تشریح مطالب و تحلیل مدیریت و یادداشت های پیوست صورت های مالی که ضمیمه گزارش های سالیانه شرکت ها هستند اغلب الحاقیه های با ارزش و در واقع، ضروری صورت های مالی به شمار می آیند. این ملاحظات همچنین بیانگر اهمیت زیر نظر گرفتن گستره ای از منابع به هنگام ارزیابی شرکت ها هستند، از جمله گزارش های روزنامه ها و مجلات، مصاحبه های انجام شده با مدیران اجرایی شرکت ها، و حتی نظر های ارائه شده توسط مدیران شرکت های رقیب. رسوایی های حسابداری اخیر باید باعث تقویت و تاکید هر چه بیشتر بر اهمیت نگاه به پشت و ورای ارقام باشد.
سایر ابعاد ارزیابی عملکرد شرکت و واحد کسب وکار
افزون بر گزارش های سالیانه، سایر منابع قابل استفاده داده های عملکرد شرکت شامل مدارکی که همه شرکت های داد و ستد شده به طور عمومی می بایست نزد کمیسیون بورس و اوراق بهادار تشکیل دهند، نظیر پایش و نظر خواهی صنعتی (استاندارد (S &P)) ، کتابچه های مودیز (Moody ‘s) ، و نشریات صنعتی و تجاری دیگر که از جمله این مدارک محسوب میشود. بسیاری از کتابخانه ها پایگاه های داده ای دارند که می توانند برای پژوهش در شرکت ها مفید واقع شوند. برای مثال، پایگاه داده های آنلاین هوور (Hoover) و اطلاعات پژوهشی استاندارد اند پورز در بر دارنده داده های حسابداری تاریخی و عملکرد بازار هزاران شرکت می باشند.
عملکرد، البته، مفهومی چند بعدی است و با اینکه سنجه های عملکرد مالی که احتمالا متداول ترین هم بشمار می آیند، از انواع فراوان دیگری از سنجه های عملکرد نیز برای ارزیابی عملکرد شرکت و سلامت کسب و کار استفاده می شوند. برای مثال، سنجه های عملکرد بازار سهام، مانند بازده بازار یک و پنج ساله، معمولا برای ارزیابی افزایش ارزش قیمت های سهام شرکت ها در طول یک دوره زمانی معین به کار می روند. سود هر سهم (EPS) نسبتی است از سود خالص یک شرکت بخش بر کل تعداد سهام عادی آن. نسبت های قیمت به درآمد (P / E) از طریق تقسیم قیمت بازار کنونی سهام عادی بر EPS آن محاسبه می شوند. ارقام حاصله «ضرایب» شرکت (نام دیگری برای نسبت های P/E ) نامیده می شوند.
از جنبه تاریخی، میانگین نسبت P/E برای سهام حدود ۱۵ بوده است، با این همه، برخی سهام از میانگین P/E بسیار بالایی برخوردارند. نسبت های قیمت به درآمد شرکت های برجسته تولید محصولات مصرفی اغلب بسیار بالاتر از میانگین تاریخی هستند، شاید ۳۰، ۴۰، یا حتی بالاتر، که بازتاب اطمینان سرمایه گذار هستند مبنی بر اینکه این شرکت ها تا آینده ای قابل پیش بینی کماکان از سودهای بالا برخوردار خواهند بود.
تعیین سهم بازار در ارزیابی عملکرد شرکت
سهم بازار نیز سنجه عملکرد مهم دیگری است، به ویژه در صنایع یا بازارهایی که مزیت های مهمی را می توان از اندازه بزرگ (یا، صرفه های مقیاس) به دست آورد. از سوی دیگر، شرکت هایی که آگاهانه به دنبال استراتژی های بسیار متمرکز یا دنج هستند ممکن است سهم بازار را ملاحظات عملکردی بی ربطی بدانند. شرکت BMW با فقط ۳ درصد بازار خودروی ایالات متحده، آشکارا بازیگری در یک بازار دنج محسوب می شود، ولی این شرکت از مرغوبیت برند فوق العاده ای برخوردار است و عملیات فروش آن در ایالات متحده بسیار سودآورند.
تعداد دیگری از سنجه های عملکرد صنعت محورترند. در خرده فروشی برای مثال، فروش نسبت به هر متر مربع از فضای خرده فروشی یک سنجه رایج عملکرد است. در بانکداری، سود خالص بهره – بهره ای که بانک ها از وام ها وسایر فعالیت های خود به دست می آورند منهای بهره هایی که باید به پس انداز کنندگان خود و دیگر تأمین کنندگان وجوه بپردازند – سنجه مهمی از سودآوری بانک است. به تازگی، «زمان چرخه» و «زمان رسیدن به بازار» زمان لازم برای رساندن ایده های محصول جدید به تولید و در دسترس خرید مصرف کننده قرار دادن – سنجه های عملکرد مهمی شده اند، به ویژه در صنایع با فناوری پیشرفته یا هر بازاری که توسعه محصول جدید در آنها برای موفقیت حیاتی اند.
تحلیل ذی نفعان در ارزیابی عملکرد شرکت
تحلیل ذی نفعان نیز تبدیل به شیوه مهم دیگری برای ارزیابی عملکرد شرکت شده است. رویکرد ذی نفعان استدلال می کند که شرکت های کسب و کار ذی نفعان متعددی دارند، از جمله ذی نفعان داخلی (کارکنان و سهامداران) و ذی نفعان خارجی (مشتریان، تأمین کنندگان، جوامع محلی). از آنجا که هر یک از این ذی نفعان در تأمین منابع شرکت نقش دارند، هر یک دارای منافعی در نحوه استفاده از این منابع می باشند. نظریه ذی نفعان همچنین بیان می کند که هر ذی نفعی ممکن است از معیار خاص خود برای سنجش نتایج عملکرد شرکت استفاده کند.
در طول سالیان، رویکردهای متعددی به تحلیل ذی نفعان توسعه یافته اند، از جمله «ارزیابی کارت امتیازی متوازن» (BSC)، که عملکرد شرکت را تابعی از ایجاد تعادل بین مطالبات و اهداف ذی نفعان متعدد می داند.
در حالی که بسیاری از سنجه های عملکرد نسبتا روشن و عینی هستند، سنجه های ارزیابی عملکرد شرکت دیگری نیز وجود دارند که ذهنی ترند. برای مثال، ادراک یا تصور مشتری از کیفیت و شهرت کسب و کار مرتبا سنجیده می شود، و مجلات معروف کسب و کار فهرست هایی از «تحسین شده ترین شرکت ها» را منتشر می کنند. ولی این براورد ها فاقد عینیت سنجه هایی هستند که مبتنی بر داده های عملکرد مالی و بازار سهام با این همه، صرفا به دلیل آنکه برخی سنجه ها ذهنی تر از سنجه های دیگرند به این معنی نیست که آنها بی اهمیت یا بی ربط اند برای مثال، برداشت کاملا ذهنی مشتری از کیفیت محصول یا خدمت می تواند شرکتی را به اوج یا حضیض برساند.
ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری
امروزه، دارایی های مالی و سرمایه گذاری در آنها به یکی از ارکان مهم در اقتصاد کشورها بدل شده است و در این راه بازارهای مالی و به ویژه بورس اوراق بهادار جایگاه تحصیل این گونه دارایی ها است. به دلیل نقش منحصر به فرد بورس در تولید ظرفیت های اقتصادی و کسب بازده و سودآوری شرکت ها و سرمایه گذاران، جایگاه آن در اقتصاد کشورها به سرعت ارتفا یافته و امروزه از آنچنان اهمیتی در سیستم های اقتصادی پیچیده برخوردار است که از آن برای سنجش میزان سلامت و یا بیماری اقتصادی کشورها نام برده می شود که مهمترین وظیفه اش، ایجاد بازاری دائمی و پیوسته برای اورق بهادار می باشد. بازارهای مالی در هر کشوری از جمله ایران شامل بازار پول و بازار سرمایه تشکیل می شود که هر یک از اهمیت خاص خود برخوردار است.
به طور خلاصه، بازار پول، بازار مطالبات کوتاه مدت حداکثر تا یک سال را در بر می گیرد. گرایش اصلی بازار پول اصولا بر ابزارهایی مثمر کر است که با استفاده از آنها بتوان به سرعت وضعیت نقدشوندگی را تغییر داد به این علت است که در چنین بازاری سرعت نقدشوندگی بسیار بالا بوده و نیازهای کوتاه مدت تا یک سال در آن تأمین می شود. به دلیل ماهیت کوتاه مدت آن، تبدیل وجوه جمع آوری شده به سرمایه مالی امکان پذیر نبوده و تنها برای تأمین مالی عملیات تولیدی و تجاری پیش بینی نشده به کار می رود بازار سرمایه، بازاری است که ارتباط تنگاتنگی با پس انداز و سرمایه گذاری دارد و به مثابه یک واسطه مالی، پس انداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای دارای کسری، برای سرمایه گذاری انتقال می دهد. وظیفه بازار سرمایه تأمین مالی بلند مدت برای بنگاه های اقتصادی است. یکی از تغییرات مهم بازارهای سرمایه در سال های اخیر، صنعت واسطه گری مالی است که در سراسر جهان رشد و گسترش چشم گیری را شاهد بوده است
واسطه های مالی در یک بازار توسعه یافته اوراق بهادار، به عنوان نهادهای اجرایی با برخورداری از کار کردی چند منظوره، نقش مهمی را در مجموعه وظایف و فعالیت های بازار بر عهده دارند. در واقع سرمایه گذاری به عنوان موتور رشد اقتصادی تاثیر انکار ناپذیر و حیاتی در بهبود وضعیت اقتصادی کشورها دارد. واسطه های مالی با جذب پس انداز ها و تأمین منابع لازم برای سرمایه گذاری، کاهش ریسک سرمایه گذاری و مدیریت دارایی ها می توانند تاثیری معنی دار بر سرمایه گذاری داشته باشند. واسطه های مالی در بازارهای سرمایه از تنوع زیادی برخوردارند که از مهمترین آنها می توان به شرکت های سرمایه گذاری، صندوق های بازنشستگی، شرکت های هلدینگ، بانک های تجاری، موسسات مالی و اعتباری، صندوق های سرمایه گذاری، شرکت های بیمه، شرکت های لیزینگ و … اشاره نمود شرکت های سرمایه گذاری در اکثر بازارهای مالی دنیا از مهمترین واسطه های مالی بورس اوراق بهادار هستند.
فرآیند ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری
شرکت های سرمایه گذاری، نهادهایی برای سرمایه گذاری و ورود افراد با سرمایه های اندک و تخصص کمتر به بازار سرمایه هستند. به بیان ساده، شرکت های سرمایه گذاری، سرمایه را از تعداد زیادی از سرمایه گذاران خرد و کلان جمع آوری می کند و به شکل های مختلف آن را در بازار سرمایه به کار می بندند. به این ترتیب سرمایه گذاری برای عموم مردم با تخصص کم و سرمایه های اندکی در بازار های سرمایه به شکل حرفه ای میسر می شود. با توجه به اهمیت عملکرد این شرکت ها در بازارهای سرمایه، از آغاز دهه ۱۹۵۰ تاکنون مطالعات زیادی به این امر توجه کرده و با مدل سازی و آزمون مدل های موجود درصدد ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری بوده اند. نتایج به دست آمده از مطالعات تجربی، مختلف و متنوع است. مدل های متعدد ارزیابی پرتفوی شرکت های سرمایه گذاری شامل تئوری های مدرن و فرامدرن پرتفوی گواه این ادعاست که ادبیات علمی حسابداری در جهان به ارزیابی عملکرد شرکت ها توجه زیادی نموده و پیشرفت نسبتا قابل قبولی در این حوزه داشته است.
این در حالی است که مطالعات ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری در ایران نیز به منظور ارزیابی و سنجش عملکرد این شرکت ها اغلب به استفاده از همان مدل های مرسوم ارزیابی عملکرد همتایان جهانی در تحقیقات داخلی اکتفا می نمایند. به هر صورت، ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری از این جهت حائز اهمیت است که سرمایه گذاران بتوانند درباره نگهداری، فروش و با خرید سهام این شرکت ها در زمان مقتضی تصمیمات لازم را اتخاذ نمایند. طبیعی است که سرمایه گذاران بالقوه به دنبال سهامی از شرکت ها باشند که عملکرد بهتری از سایر شرکتها و نیز از عملکرد بازار داشته باشند. بنابر این ارزیابی عملکرد شرکت های سرمایه گذاری زیر ذره بین این افراد و سایر گروه ها بوده که هر یک با معیارهای مختلفی به ارزیابی عملکرد می پردازند. به همین دلیل وجود مدل مناسب برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت های سرمایه گذاری به یکپارچگی بیشتر در سنجش عملکرد شرکت های مختلف و مقایسه بهتر آنها برای انجام تصمیم گیری مناسب کمک خواهد کرد.
با توجه به بررسی اولیه فعالیت های شرکت های سرمایه گذاری در بازار سرمایه ایران، می توان دریافت که تفاوت هایی میان حوزه فعالیت های شرکت های سرمایه گذاری در ایران و خارج از ایران وجود دارد که باعث می شود عملکرد این شرکت ها صرفا محدود به پرتفوی اوراق بهادار شرکت های بورسی نیوده و مشکل از سایر فعالیت های سرمایه گذاری نیز باشد. در این صورت ممکن است نتوان با اطمینان بالا، از همان معیارهای مرسوم جهانی نظیر شارپ و جنسن و … برای ارزیابی عملکرد شرکت ها در ایران استفاده نمود، زیرا به نظر می رسد که بخش های مهم دیگری عملیات شرکت های سرمایه گذاری را تشکیل می دهد که برگرفته از فعالیت هایی به جز سرمایه گذاری در پرتفوی اوراق بهادار شرکت های بورسی است. از این رو، در هنگام ارزیابی عملکرد مالی شرکت های سرمایه گذاری باید کلیه بخش های تشکیل دهنده فعالیت آنها مورد توجه قرار گیرد.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مزیت رقابتی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
سلام سپاس فراوان ، بسیار کامل و پر محتوا بود