استراتژی بازاریابی کششی چیست

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی کششی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی کششی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی کششی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی کششی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی کششی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی کششی

شاید به جرأت بتوان اذعان نمود که بسیاری از کودکان و نوجوانان در سرتاسر جهان هستند که کارتون داستان اسباب بازی (Toy Story) را دیده باشند. فرض کنید که این فیلم را با فرزند خود تماشا کرده اید و کودک شما جذب یکی از شخصیتهای داستان شده است و بسیار با او ارتباط برقرار کرده است. اگر پس از تماشای این فیلم، با فرزند خود به یک مهمانی دعوت شوید که در آنجا بعضی از کودکان اسباب بازی هایی در دست داشته باشند که شکل شخصیت های این فیلم است. همچنین بطور موازی در فضای مجازی و رسانه های اجتماعی نیز، خانواده ها عروسک های این داستان را در صفحات خود قرار می دهند. کودک شما به احتمال خیلی زیادی از شما می خواهد تا برای او اسباب بازی شخصیت محبوبش را که در فیلم دیده است و از او خوشش می آید را خریداری کنید.

آیا شما در معرض تبلیغات شرکت اسباب بازی فروشی قرار گرفته اید و آیا آن شرکت شما را مجاب نموده است تا از محصولاتش خریداری نمایید و اقدامات خاصی برای فروش مستقیم شما انجام داده است؟ یا بالعکس یک سری اقداماتی انجام داده است تا مخاطبان خودشان بخواهند از شرکت بازدید کنند و محصولات آن را خریداری نمایند.

شرکت تولید کننده اسباب بازی در واقع از استراتژی بازاریابی کششی استفاده کرده است و گویا یک آهنربا در فروشگاه های خود قرار داده است و همه را جذب خود می کند، بدون اینکه امواج مغناطیسی آن برای همگان قابل دید باشد. کشش ناشی از این امواج مغناطیسی باعث می شود تا شما به طور خود آگاه یا نا خود آگاه جذب محصولات این شرکت شوید و جزو مشتریان آن قرار گیرید.

بر خلاف استراتژی بازاریابی رانشی که قصد دارد تا محصولات را با فشار به مخاطب عرضه نماید و آنها را وادار به خرید نماید و برای خود بازار را ایجاد نماید؛ استراتژی بازاریابی کششی سعی دارد تا نیاز را در مشتری ایجاد نماید و مخاطب برای تأمین نیاز خود برای خرید اقدام کند. در این استراتژی سعی می شود تا جاذبه هایی ایجاد شود تا مشتری خودش به سمت محصولات و خدمات جذب شود.

 در این روش، کسب و کار تولید اسباب بازی اقدامات جذابی را سازماندهی می کند تا مشتری خودش بدلیل نیازی که درونش ایجاد شده است، به سمت خرید اسباب بازی های شخصیت پردازی شده جذب شود. امروزه اکثر تولید کنندگان اسباب بازی سعی می کنند تا قبل از فروش اسباب بازی برای کودکان، اول اقدامات مربوط به شخصیت پردازی را انجام دهند تا نیاز در کودکان ایجاد شود بعد از آن اقدام به فروش می کنند تا بتوانند با یک هزینه کمتر، حجم بالایی از فروش را تجربه نمایند.

استراتژی بازاریابی کششی چیست؟

در واقع استراتژی بازاریابی کششی به هر اقدامی اتلق می گردد که شرکت برای تولید نیاز و تقاضا برای یک محصول استفاده می شود. این در تقابل با استراتژی بازاریابی رانشی است که یک استراتژی برای فروش محصول موجود و عرضه شده است.

بازاریابی مدرن امروزی بیشتر به سمت استراتژی بازاریابی کششی میل کرده است و دیدگاهی دوسویه مبتنی بر نیاز سنجی دارد و بر خلاف روش های سنتی است که صرفاً بر روی عرضه استوار است. استراتژی بازاریابی کششی از کانال های مختلف و رسانه های گوناگون، برای ایجاد علاقه و کشش در مورد یک محصول یا یک برند خاص استفاده می کند. در این استراتژی، تیم بازاریابی سعی می کند تا مشتریان را تشویق نمایند که به تنهایی به دنبال محصول یا یک برند خاص باشند؛ در واقع نیاز ایجاد می شود و کسب و کار انتظار دارد که افراد به طور غریزی برای رفع نیاز خود تلاش کنند و مسیری را هموار می سازد تا مشتری به به محصول خاص برسد.

این استراتژی در تلفیق با استراتژی بازاریابی اینترنتی بسیار محبوب، موثر و بسیار منحصر به فرد می تواند بروز کند و اقداماتی را رقم زند که تاکنون کسی انجام نداده است و یا رقبا از آن غافل شده اند. زیرا استراتژی بازاریابی کششی از متغیر های اجتماعی و رفتارهای اجتماعی مستقل مانند تأثیرگذاری دهان به دهان و اثر محتوای ویروسی بسیار سود می برد. ( همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی ویروسی نیز مراجعه کنید)

یک از شاخص های کلیدی موفقیت برای نتیجه بخش بودن اقدامات استراتژی بازاریابی کششی، امکان عرضه مناسب در بازار است و هر کسب و کاری که از این استراتژی بازاریابی بهره برداری می کند باید بتواند نوع و نحوه عرضه محصولات خود را به درستی مدیریت نماید تا مصرف کننده هدف بتواند به راحتی به محصول مورد نظر دسترسی پیدا کند و بتواند نیاز خود را به ساده ترین وجه موجود برطرف نماید. این امر باید طوری دقیق باشد که نیاز ایجاد شده با محصول شرکت رقیب برطرف نشود. در مثال عروسک های شخصیت پردازی شده در فیلم داستان اسباب بازی، اولا شرکت تولید این اسباب بازی ها اطمینان داشت که حق کپی و بهره برداری این عروسک ها بصورت انحصاری در اختیار دارد و همچنین مطمئن شده بود که این اسباب بازی ها درصورت استقبال مخاطبان، در بسیاری از فروشگاه های خرده فروشی آنلاین و حضوری، موجود خواهند شد.

پیشینه استراتژی بازاریابی کششی چیست؟

برای درک بهتر استراتژی بازاریابی کششی بهتر است تا منشأ شکل گیری این استراتژی بازاریابی را درک کنیم، آنگاه می توانیم دیدگاهی معناگرایانه نسبت به استفاده از آن بدست آوریم. هنگامی که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست، رایج‌ترین مفهوم بازاریابی، مفهوم تولید بود. صنایع، کالاهایی را برای مصرف تولید نمودند و این کالا‌ها در بازار توزیع قرار می گرفت و با همین رویکرد سعی برآن بود تا میزان تولید و عرضه به تقاضا برسد و یا همگام با آن پیش برود. از این رو، همه ارزش های پیشنهادی در فرآیند تولید قرار می گرفت و نقش فروش و بازاریابی کمتر بود. اصولا در بازاری که رقابت نباشد، هر چه تولید شود، مصرف کننده مجبور به استفاده از آن است و مصرف کننده هیچ حق انتخابی نسبت به آن نخواهد داشت.

با رشد دانش کسب و کار و رقابتی شدن بازارها، صنایع زیادی به عرضه رقابت وارد شدند و دیری نپایید که مشخص شد، مصرف‌کنندگان می توانند گزینه‌های بیشتری برای مصرف داشته باشند و به آنها حق انتخاب داده شد. از این رو عرضه به آرامی شروع به پیشی گرفتن از تقاضا کرد و شرکت ها برای اینکه بخواهند کالای خود را به فروش برسانند باید به مفاهیم بازاریابی و فروش نگاهی تخصصی پیدا می کردند تا بتوانند در سبد انتخابی مصرف کننده قرار گیرند.

در همین زمان بود که مشتریان گزینه‌های زیادی داشتند و اکثر شرکت‌ها سعی داشتند تا محصولات خود را در بیشترین حالت ممکن به فروش رسانند و تمام تلاش ها بر روی ایجاد نیاز و جلب نظر مصرف کنندگان خلاصه شد. صابون‌ها، کتاب‌ها، ماشین‌های لباس‌شویی همگی به فروش رسیده بود و برای هر شرکتی فرآیند فروش به سختی انجام می‌شد. این شرایط زمینه را برای به وجود آمدن استراتژی بازاریابی کششی فراهم نمود تا شرکتها هر چه بیشتر بتوانند مصرف کننده را به سمت خود جذب کنند.

اما مصرف کنندگان بیشتر از این مرحله تکامل یافتند و شرکت‌ها این موضوع را درک کردند که یک مشتری نمی‌خواهد محصولی را خریداری کند مگر اینکه آن را بخواهد. مگر اینکه و تا زمانیکه یک محصول ویژگی و کیفیت‌هایی مورد نظر مشتری را داشته باشد و دقیقاً آن چیزی باشد که مشتری ان را می خواهد. همه این عوامل باعث شد تا شرکتهای تولید بر روی بخش بازاریابی خود سرمایه گذاری کنند و شرکت‌ ها شروع به ایجاد کشش و جذب مشتری به سمت خود کردند. این استراتژی هوشمند که مشتری را به سمت شرکت سوق می دهد، بعنوان استراتژی بازاریابی کششی شناخته شد.

در حالت ایده آل سعی می شود تا استراتژی بازاریابی کششی علاوه بر جذب مشتری، بتواند نیازهای جدیدی را در مخاطب ایجاد نماید و آنقدر انعطاف پذیر باشد که بتواند تولید خود را متناسب با مشتری قرار دهد و تفکرات مشتری را به سمتی هدایت کند که ویژگی های محصول در آنجا قرار دارد. امروزه با گسترش فضای دیجیتال و رسانه های اجتماعی و نقش پررنگ افراد تأثیرگذار (اینفلوئنسر) در ایجاد و جهت دهی به نیاز مشتری، آنقدر پررنگ شده است که می تواند سیر انبوهی از نیاز ها را به سمت یک کسب و کار خاص هدایت کند.

روش های مختلف در استراتژی بازاریابی کششی

روش های مختلفی برای دسترسی به مشتریان وجود دارد که می تواند با استفاده از تکنیک های بازاریابی کششی تحقق پذیرد. هر یک از موارد زیر می تواند باعث ایجاد هیجان، برای خرید یک محصول یا شکل گیری اعتماد به یک برند شود.

  • شبکه های اجتماعی برای افزایش اثر دهان به دهان
  • پوشش رسانه ای برای جلب مخاطبان بیشتر و جلب نظر مخاطبان
  • جایگذاری استراتژیک یک محصول یا فروشگاه که مخاطبان بالقوه را جذب نماید
  • استفاده از ظرفیت های روابط عمومی آنلاین برای ایجاد ارتباط دوسویه با مشتریان
  • محتوای اطلاعات دهی و آگاهی بخشی مانند وبلاگ و ویدیوهای آموزشی برای جذب افرادی که به محصولات یا خدمات مشابه علاقه مند هستند.

این موارد فقط تکه ای از تکنیک های مورد استفاده در استراتژی بازاریابی کششی است که می تواند برای دستیابی به اهداف مورد نظر شرکت، استفاده شود.

بازاریابی رانشی و کششی

چه کسانی از استراتژی بازاریابی کششی استفاده می کنند؟

شرکت هایی که کالایی را تولید می کنند یا به فروش می رسانند و یا خدماتی را به بازار ارائه می دهند، می توانند از استراتژی بازاریابی کششی استفاده کنند. معمولا از این استراتژی برای افزایش آگاهی در مورد محصول بکار گرفته شود تا قبل از عرضه کالا در قفسه های فروشگاهی، مشتری با آنها آشنا شده باشد و یک ارتباط با برند برقرار شده باشد. در واقع استراتژی بازاریابی کششی قصد دارد تا زمانی که مشتریان هدف، با محصول و خدمات عرضه شده مواجه می شوند، نسبت به آن احساس داشته باشند و به احتمال زیادی جذب آن شوند. این جاذبه و کشش ، شکل گرفته باعث می شود تا میزان فروش محصول نسبت به رقبا افزایش یابد و تعداد زیادی از مخاطبان به مشتری واقعی تبدیل شوند. حتی تأثیرات اقدامات کششی به گونه ای است که می تواند از مشتریان، طرفدارانی وفادار بسازد و آنها را تا سالیان متمادی با برند و محصول همراه سازد.

اگرچه نتایج کمپین بازاریابی تا زمانی که محصول در دسترس قرار نگیرد، قطعی نیست و نمی تواند نتایج را به درستی نشان دهد؛ از این رو یک تولید کننده می تواند با تولید تعداد کمتری از محصول در زمان قبل از عرضه، به طور آرمایشی، یک کمپین تبلیغاتی را با استراتژی بازاریابی کششی راه اندازی نماید و میزان تأثیر گذاری آن را بر روی مخاطب بسنجد و با همین روش، مقدا زیادی از بودجه خود را پس انداز نماید. کسب و کارها برای اینکه بفهمند استراتژی بازاریابی کششی برای کسب و کارشان مناسب است یا خیر، باید یک دوره آزمایشی برای ترویج محصولات ایجاد نمایند تا از هدر رفت بودجه خود جلوگیری نمایند.

اگر استراتژی بازاریابی کششی به خوبی اجرا شود و مناسب با خدمات ارائه شده کسب و کار باشد، در حالت ایده آل خود می تواند میزان تقاضا را بیش از میزان عرضه افزایش دهد و شرکت قادر خواهد بود تا محصول و خدمات خود را با قیمت بالاتری در بازار عرضه نماید. این دقیقاً همان اتفاقی است که در مورد محصولات عروسکی داستان اسباب بازی رخ داد.  تولید کننده این محصولات که شرکت دیزنی (disney) بود، توانست در هفته اول اکران این انمیشن، میزان درخواست برای محصول را به طرز چشمگیری افزایش دهد. عرضه این محصولات عروسکی در سایت فروشگاهی شاپ دیزنی (shop Disney) قرار گرفت و توانست علاوه بر عرضه در فروشگاه های حضوری در فروشگاه های آنلاین نیز قرار گرفت و توانست میزان دسترسی محصول به مخاطب را افزایش دهد.

شرکت های فعال در صنعت ارائه خدمات، برای ایجاد علاقه در مخاطب برای گرفتن خدمات جدید یا ایجاد بازخورد مثبت درباره برند از استراتژی بازاریابی کششی استفاده می کنند. آنها از این استراتژی در راستای ارتقای سطح کیفی برندینگ سازمان و کسب و کار خود بهره می گیرند و میزان آگاهی بخشی برای خدمات جدید را افزایش می دهند. به عنوان مثال اگر یک کلینیک ماساژ می خواهد کسب و کار خود را توسعه دهد و مشتریان خود را افزایش دهد، می تواند با استفاده از سایت های رسانه های اجتماعی مشتریان خود را تشویق کند اطلاعات مربوط به کلینیک را با دوستان خود به اشتراک بگذارند. یا از مخاطبان خود بخواهند تا نظرات خود را در زیر پست های مربوط به محصولات یا خدمات درج نمایند. طبق تحقیقات انجام شده در بسیاری از مجلات بازاریابی، اکثر مردم به احتمال زیادی به توصیه دوست خود در مورد یک محصول یا خدمت عمل می کنند و محصولی را می خرند یا از کسب و کاری بازدید می کنند که دوستانشان نظرات مثبتی به آن داده است. تأثیر توصیه افراد مورد اعتماد یک فرد بسیار بیش تر از تبلیغات آن شرکت اثرگذار خواهد بود. مرکز درمانی ارائه دهنده خدمات ماساژ از طریق شبکه های اجتماعی می تواند برای برخی از مشتریان فعلی خود اعتماد سازی نماید و از طریق توصیه های مشتریان موجود خود را در انظار دیگر مخاطبان ترویج نماید و در مخاطبان هدف، کشش ایجاد نماید. (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی خدمات نیز مراجعه کنید)

نقش رسانه های اجتماعی و شبکه های اجتماعی در استراتژی بازاریابی کششی چیست؟

تعداد افرادی که از شبکه های اصلی رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، اینستاگرام، لینکدین و توییتر استفاده می کنند، بسیار زیاد است روندی روبه رشد دارد. این در حالی است که هزینه حضور در شبکه های اجتماعی حداقل ممکن است و به راحتی می تواند در این رسانه ها، جایگاه مطلوب را بدست آورد. درواقع هر شرکتی با یک هزینه حداقلی می تواند یک دستاورد بزرگ داشته باشد، با صرف هزینه برای خرید یک رایانه و صرف یک ساعت زمان در روز  توسط یک کارمند بازاریابی می توان به اهداف قابل قبولی دست پیدا کرد. هر شرکتی می تواند حضور پررنگی در شبکه های اجتماعی داشته باشد و هر روز به هزاران مشتری بالقوه یا بیشتر دست یابد. همین دستاورد عالی در جذب مشتریان بالقوه می تواند با کمی حوصله و برنامه ریزی، به سود تبدیل شود و میزان فروش شرکت را افزایش دهد. امروزه رسانه های اجتماعی نقش پر رنگی در جذب مخاطبان و مشتریان بالقوه دارد و می تواند میزان کشش نسبت به محصول و برند را افزایش دهد و به نحوی جزو یکی از ارکان اصلی در استراتژی بازاریابی کششی تلقی می گردد. ازینرو دانستن تعداد افرادی که امروزه از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند، می تواند جالب باشد.

  • در سال ۲۰۲۰ تقریبا حدود ۳۸۰۰ میلیون نفر کاربر فعال در رسانه های اجتماعی فعالیت می کنند.
  • تعداد افرادی که از فیسبوک استفاده می کنند ۶۸ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که عددی برابر با ۲۸۰۰ میلیون نفر است.
  • تعداد افرادی که از اینستاگرام استفاده می کنند ۲۸ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که عددی برابر با ۱۰۸۲ میلیون نفر است.
  • تعداد افرادی که از توئیتر استفاده می کنند ۸ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که عددی برابر با ۳۲۶ میلیون نفر است.
  • تعداد افرادی که از واتس اپ استفاده می کنند ۵۲ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که عددی برابر با ۲۰۰۰ میلیون نفر است.
  • تعداد افرادی که از یوتیوب استفاده می کنند ۵۲ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند که عددی برابر با ۲۰۰۰ میلیون نفر است. (تعدادی برابر با واتس اپ)
  • حدود ۹۸ درصد از افرادی که از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند، حساب خود را با تلفن همراه مدیریت می کنند که این امر اهمیت تلفن همراه را در دنیای دیجیتال مشخص می کند.

هر ساله بازیگران جدیدی در رسانه های اجتماعی رشد می کنند که تشخیص هر کدام می تواند به گرفتن جایگاه مناسب هر کسب و کار و مشتریان جدید کمک نماید. مثل برنامه تیک تاک در جهان و برنامه روبیکا در ایران. ازینرو هر کسب و کاری بسته به نوع به فعالیتش می تواند جزو اولین کسانی باشد که می تواند جایگاه ایده آلی در بین کسب و کارهای دیگر بدست آورد.

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی کششی چگونه است؟

استراتژی بازاریابی کششی در واقع اشاره به تولید ملزومات تبلیغاتی در بیرون از شرکت دارد که بتواند مخاطبان و مشتریان بالقوه را به درون کسب و کار بکشاند و در آنها کشش لازم برای خرید را ایجاد نماید. یک کمپین بازاریابی کششی تمرکز اصلی خود را بر جذب مشتری استوار می کند، اما این عامل اهمیت تجزیه و تحلیل  در مورد محصولی که شرکت می خواهد آن را بفروشد، کم نمی کند. در واقع شرکت باید به خوبی درک کند چه محصولی را می خواهد به فروش برساند و مشتریان هدف او چه خصوصیاتی دارند و راه رسیدن به آنها و نحوه اثرگذاری بر روی مخاطبان هدف چگونه است. تیم بازاریابی باید از طریق تحقیقات گسترده در بازار مشخص نماید که ویژگی های اصلی محصول چیست و چه کسی به احتمال زیاد آن را تقاضا می کند، به عبارتی اصلی ترین افراد برای استفاده این محصولات، چه کسانی هستند.

در استراتژی بازارایابی کششی همانند بسیاری از استراتژی های بازاریابی دیگر، بخشبندی و هدفگیری جزو اولویت های اصلی در فرایند بازاریابی محسوب می شود؛ زیرا برای هر گروهی از مشتریان، نیازهای متفاوتی از کسب و کار خواهند داشت و رفتار آنها در دسته بندی های مختلفی قرار می گیرد؛ ازینرو ایجاد کشش و انگیزه برای خرید یا یک عمل خاص می تواند از راه های مختلفی انجام شود و برای هر گروه از مشتریان بطور جداگانه در نظر گرفته شود.

به عنوان مثال، اگر شرکتی می خواست در زمستان یک زمین ورزشی مناسب برای رشته اسکیت روی یخ افتتاح کند، این شرکت باید فرآیند تحقیقات بازار خود را چندین ماه قبل از آغاز فصل ورزشی شروع کند تا بفهمد چه کسی، در کجا، چه زمانی از زمین اسکیت روی یخ استفاده می کند و چگونه می توان یک زمین اسکیت روی یخ ایده آل در آن منطقه ایجاد نمود تا نظر مخاطبان را به خود جذب نماید. برای همچین کسب و کاری توصیه میگردد تا حداقل چندماه قبل از زمان شروع به کار، این فرآیند را ایجاد نمود تا خطاها و مخاطرات احتمالی به درستی شناسایی شوند. این تحقیق می تواند شامل تجزیه و تحلیل داده های جمعیتی و روان شناختی در مورد افراد ساکن محله های اطراف و بررسی مناطق و موقعیت های پرتردد باشد. مثلا اگر تیم کسب و کار طبق تحقیقات خود به این نتیجه رسید که ساخت یک زمین اسکیت روی یخ در یک مرکز خرید باشد وبهترین انتخاب مرکز خرید (الف) است، بعد از آن باید بفهمد چه کسانی بیشتر به اسکیت روی یخ علاقه دارند و چطور می توانند بهترین دسترسی را به آن داشته باشند و متغیر های تأثیر گذار بر خرید آنها چیست.

این شرکت ممکن است با استفاده از داده های تحقیقات بازار بهترین مسیر را برای جذب و علاقه مندی مشتریان پیدا کند و متناسب با آن، پیام ها، محتواها و طراحی های تبلیغاتی جذابی را خلق نماید. آنها می توانند پیشنهادات باور نکردنی را در قالب محتوای مرتبط ورزش اسکیت روی یخ به مشتریان ارائه نمایند و برای ایجاد کشش و تمایل به استفاده از پیست جدید اسکیت روی یخ، قبل از افتتاح رسمی آن، بهانه هایی در مخاطبان هدف ایجاد کنند تا مراسم افتتاحیه پرشور و هیجان انگیز اجرا شود و زمینه را برای بازاریابی دهان به دهان ایجاد نماید. از آنجا که هدف از استراتژی بازاریابی کششی متقاعد کردن مشتریان برای جستجو و یافتن کالای موردنظر است و سعی بر آن است تا مشتری خودش به تنهایی به دنبال محصول حرکت کند نه کسی آن را مستقیماً وادار  به خرید نماید (بر خلاف استراتژی بازاریابی رانشی)، استفاده از روشهای مستقیم تبلیغات مانند بروشورهای چاپی، ایمیل های مستقیم و تبلیغات تلویزیونی ممکن است در این روش به حد کافی موثر نباشد و شاید در مواردی هم جواب عکس دهد. تبلیغات ارائه شده در استراتژی بازاریابی کششی باید انگیزه و نیاز را بصورت خودجوش در مخاطب ایجاد نماید، لذا هر گونه تبلیغاتی که بخواهد هدفی را از روی اجبار به مخاطب تحمیل نماید، می تواند اثر سوء داشته باشد و روند کار کمپین های تبلیغاتی با استراتژی بازاریابی کششی را به کل تغییر دهد.

در عوض، شرکت سازنده پیست اسکیت می تواند با استفاده از کلمات کلیدی مربوط به منطقه جغرافیایی زمین اسکیت روی یخ، برای ورزش اسکیت روی یخ کجا برویم یا بهترین زمین اسکیت روی یخ، وبلاگی در مورد فعالیت ها و ورزش های زمستانی ایجاد کند تا منبعی از اطلاعات غنی در مورد موضوعات مرتبط باشد. این سری از اقدامات تبلیغاتی در راستای اجرای استراتژی بازاریابی کششی می تواند مردم محلی را که به دنبال زمین اسکیت روی یخ هستند را جذب خود نماید و همچنین افراد جدیدی را برای مراجعه و بازدید تر غیب کند. اقداماتی از این دست می تواند به برند سازی کسب و کارها کمک شایانی نماید، زیرا شأنیت (پرستیژ) برند حفظ می شود، زیرا می تواند اینطور نشان داد که افراد مختلف به دنبال خدمات این کسب وکار هستند و کسب و کار نیازی برای گرفتن مشتری ندارد. البته این نکته را باید یاد آور شد که برای ایجاد چنین حسی در مشتریان، باید تمام جوانب مربوط به برندینگ لحاظ گردد و همه ارکان موجود در ملزومات بازاریابی با همدیگر همسو و همراستا در جهت تحقق به اهداف برندسازی قرار گیرند.

اگر این کسب و کار یک وبلاگ به یک صفحه شبکه اجتماعی مربوط به خود پیوند برقرار کند، بخصوص اگر مطالب موجود در وبلاگ بسیار کارآمد باشند، می تواند انتظار داشت که مشتریان زیادی به کسب و کار سرازیر نماید. اغنای محتوای تولید شده می تواند رابطه بسیار مستقیمی با میزان پیوند خوردن و چسبندگی مشتری با محصولات و خدمات ارائه شده داشته باشد. بنابراین خوانندگان می توانند در طول آشنایی خود با این کسب و کار جدید، یادآوری های دوره ای را در مورد آن دریافت کنند و این اطلاعات را با دیگران به اشتراک بگذارند (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی تحت وب مراجعه کنید). این یادآوری های دوره ای می تواند زمینه ساز پیوندی دوباره با ارزش های پیشنهادی شرکت باشد. در واقع می تواند در هر دوره خاص، ویژگی جدیدی از محصول را به مشتری عرضه داشت و یا ارزش های جدیدی را در کنار محصول به مشتریان ارائه کرد تا مشتری به خرید محصولات یا خدمات متمایل شود و در او انگیزه های جدیدی برای خرید ایجاد شود.

اگر برنامه بازاریابی کششی به خوبی طراحی شود و به حد کافی موفقیت آمیز باشد، می تواند قبل از عرضه محصول نیز، نیاز را در مخاطب ایجاد نماید و مخاطب بی صبرانه مشتاق برای دریافت اطلاعات بیشتر راجع به محصول و کنجکاو برای استفاده از آن باشد؛ بطور مثال اگر در شرکت ارائه دهنده خدمات اسکیت روی یخ، برنامه استراتژی بازاریابی کششی به خوبی اجرا شودف میتواند علاقه به پیست اسکیت روی یخ را حتی قبل از افتتاح آن به وجود آورد. دستاورد این استراتژی بازاریابی می تواند طوری باشد که مشتریان برای بازدید از این پیست کنجکاو و هیجان زده شوند و به احتمال زیاد پس از باز شدن این پیست  تجربه خود را برای دیگران بازگو کنند و زمینه را برای ایجاد اثرگذاری دهان به دهان ایجاد نمایند.

نمونه بازاریابی کششی یا جاذبه ای و کشیدنی

یک نمونه جذاب از استراتژی بازاریابی کششی

بازار میوه و تره بار کلگری (بازار کشاورزان کلگری – Calgary Farmers’ Market) هر ساله در ماه های زمستان با افت شدید مشتری و کاهش حجم خرید مواجه می شدند و میزان رفت و آمد مشتری به طور چشمگیری کم می شد. آنها تحقیقی انجام دادند و دریافتند که مردم تصور می کنند در طول زمستان محصولات تازه کمی در بازارهای میوه و تره بار وجود دارد و برخی نیز تصور می کردند که در فصل زمستان میوه تازه اصلاً وجود ندارد. برای مبارزه با این تصور غلط و جذب مردم به بازار در سرد ترین فصل سال، بازار میوه و تره بار کلگری در سال ۲۰۱۱ یک برنامه بازاریابی درخشان را آغاز کرد که شامل آویختن سیب های تازه بر روی درختان پوشیده از برف در خیابان های اصلی کلگری بود. بازار کشاورزان کلگری به جای تبلیغات برای فروش محصولات خود، به مشتریان دلیلی ارائه کردند تا برای خرید ترغیب شوند. این جلب توجه با استفاده از استراتژی بازاریابی کششی توانست به طور قابل توجهی باعث افزایش علاقه مشتری به بازار میوه شود. این کمپین آنقدر موفقیت آمیز بود که هر ساله شعبه های جدیدی از بازار میوه تره بار کلگری در سایر نقاط شهر افتتاح می شوند.

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی کششی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی کششی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی کششی آورده شده است.

کارشناس تحقیقات بازار

تحقیقات بازار یکی از مهمترین مولفه های کمپین بازاریابی کششی است زیرا همانطور که بیان شد، این استراتژی مستقیماً می خواهد بر نیاز مشتری اثر بگذارد و ازینرو شناخت نیاز و رفتار مصرف کننده امری بسیار مهم است. یک شرکت برای طراحی تبلیغات و جلب نظر مشتریانی که به احتمال زیاد محصول را خریداری می کنند، به داده های جمع آوری شده و دقیقی نیاز دارد که باید توسط یک کارشناس خبره بدست آید. کارشناس تحقیقات بازار وقت خود را در حوزه جمع آوری داده و گرفتن پرسشنامه می گذارند و تمام تلاش خود را در راستای تجزیه و تحلیل داده های موجود در بازار صرف می کنند. این امر به ترکیبی از مهارت های ارتباطی با افراد مختلف و ذهن تحلیلی برای شناسایی متغیر های موثر نیاز دارد. فرایند تحلیل داده باید طوری باشد که بتواند جزئیاتی که بیشترین کاربرد را دارند، از سیر انبوهی از داده های مختلف جدا شده و با ذهنی خلاق پالایش شوند.

کارشناس تحقیقات بازار برای کسب تجربه حرفه ای باید دارای مدرک کارشناسی در رشته بازاریابی، بازرگانی، مدیریت کسب و کار، روانشناسی یا جامعه شناسی داشته باشند. هرگونه پیش زمینه در حوزه روابط مشتری مانند کار در حوزه خرده فروشی بسیار مفید است، زیرا این حرفه باعث تعامل بسیار با مشتری می شود. سواد رایانه ای نیز برای تحقیق و ساخت مستندات توجیهی برای به اشتراک گذاشتن یافته های تحقیق با افراد دیگر در یک تیم بازاریابی حیاتی است.

متخصص روابط عمومی

بازاریابی کششی اغلب نیاز به تعامل سازنده کسب و کار با مطبوعات و بسترهای تعاملی با شبکه های اجتماعی دارد. یک متخصص روابط عمومی رابط یک کسب و کار با نهادهای خارجی است تا بتوان پیام های بازاریابی را به تمام ذینفعان انتقال داد. این شامل تعامل بین افراد زیادی است، بنابراین یک متخصص روابط عمومی باید بتواند با طیف گسترده ای از متخصصان و ذینفعان به راحتی و به طور موثر ارتباط برقرار کند. هر چه ارتباط کسب و کار با محیط بیرونی بهتر و عمیق تر برقرار شود، می توان دستاوردهای قابل قبولی را از استراتژی بازاریابی کششی انتظار داشت.

متخصصان روابط عمومی بهتر است تا در رزومه خود مدرک معتبر در حوزه بازاریابی، بازرگانی، روانشناسی یا ارتباطات داشته باشد تا بتواند هر چه بهتر در راستای اهداف بازاریابی گام بردارد. سوابق شغلی در یک مرکز تماس و پشتیبانی می تواند مفید باشد، همچنین هر تجربه در یک محیط متمرکز بر رسانه مانند یک نشریه می تواند تجارب خوبی را برای متخصصین روابط عمومی رقم بزند.

مدیر برند

مدیریت برند در بسیاری از تیم های بازاریابی نقش رهبری و هدایت گر دارد. مدیران برند برای ایجاد هر محصول در هر مرحله نقش مهمی ایفا می کند. آنها در مورد رقابتی که یک محصول یا شرکت در بازار با آن روبرو است، تحقیق می کنند و جایگاه شرکت و محصول را در بازار تشخیص می دهند. مدیر برند فرصت های بازاریابی را شناسایی می کنند و بر روند طراحی تبلیغات یک محصول نظارت می کنند و امور مالی یک تیم بازاریابی را کنترل می کنند.

مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد در رشته بازاریابی، بازرگانی یا ارتباطات می تواند یک مدیر برند را کارآمد تر نماید. یک مدیر برند حرفه ای انتظار می رود چندین سال تجربه در دیگر زمینه های بازاریابی داشته باشد، مثلا اگر در بخش تحقیق، تحلیل، تبلیغات و فروش سابقه کاری داشته باشد میتواند همه ارکان را در یک راستا همسو و هم جهت نماید. از آنجا که این سمت یک موقعیت مدیریتی است، مدیریت برند به توانایی های رهبری برجسته نیاز دارد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

 

What is pull marketing?

Difference Between Push & Pull Marketing

۵ Essential Ingredients for Truly Effective Pull Marketing

Push vs. Pull Marketing: How They Differ and Work Together

Pull Marketing Strategy – Overview, Illustration and Practical

استراتژی بازاریابی رانشی فشاری یا همان پوش مارکتینگ چیست

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی رانشی یا فشاری چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی رانشی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی رانشی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی رانشی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی رانشی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی رانشی

همه تبلیغاتی که به نمایش در می آیند، می توانند به دو دسته بزرگ و کلی تقسیم شوند و در دو گروه بازاریابی قرار گیرند. بازاریابی کششی و بازاریابی رانشی. هر دوی این استراتژی های بازاریابی می توانند با یکدیگر مرتبط باشند و در عین حال تفاوت های چشمگیری نیز با یکدیگر دارند. تبلیغات رانشی سعی می کند با استفاده از تبلیغات چشمگیر و ادعاهای شگفت انگیز، توجه مشتریان را به سمت محصولات جلب کند و نظر آنها را به یک کالا یا خدمت خاص معطوف سازد و هدف نهایی آن است که محصولات ارائه شده را در ذهن مشتریان قرار دهد و نام تجاری را در اذهان مخاطبان ماندگار سازد. در این رویکرد، تبلیغ محصولات و خدمات کسب و کار؛ به سمت مشتریان هدف هل داده میشود و سعی بر آن است تا مشتری با دیدن تبلیغات به سمت خرید محصول حرکت کند. در روی دیگر این سکه و در طرف دیگری از دنیای تبلیغات، تبلیغات کششی قرار دارند که سعی می کند تا با ارائه تبلیغات خاص برای مشتریان هدف در زمان مناسب، آنها را ترغیب نماید تا به سمت محصولات سوق پیدا کنند . آنها را به سمت خرید محصول جذب  می کند.

ده ها سال است که متخصصان بازاریابی در مورد مزایا و معایب این دو استراتژی بحث کرده اند و هر کدام از این استراتژی ها را به چالش کشیده اند. استراتژی بازاریابی کششی اغلب با استراتژی های جدید بازاریابی دیجیتال همراه شده است و شیوه های جدیدی از ادغام آنها خلق شده اند که به نوعی نوآورانه هستند؛ این در حالی است که استراتژی بازاریابی رانشی از رویکردهای سنتی تری استفاده می کند و بیشتر قابلیت ادغام با استراتژی بازاریابی سنتی را دارد.

شرکت ها هنگام تهیه برنامه جامع بازاریابی خود باید انتخاب کنند که کدام استراتژی برای ترویج پیام و محصولات شرکت، موثر و اثربخش خواهد بود. این تصمیمی نیست که بتوان به راحتی آن را اتخاذ نمود و باید تحلیل درستی از محصولات و خدمات ارائه شده داشت و رفتار مصرف کننده را مورد به خوبی شناسایی کرد. تصمیم درست در اتخاذ تصمیمات کلان بازاریابی منوط به تحلیل درست داده های بازاریابی است.

 شرکت ها سالانه میلیاردها دلار برای تبلیغات هزینه می کنند و اگر شرکتی استراتژی اشتباهی را برای پیشبرد اهداف بازاریابی خود انتخاب کند، می تواند مبالغ هنگفتی را به  سادگی هدر دهند. در اصل تبلیغاتی به نمایش در معرض دید مخاطب قرار می گیرد که توسط مشتریان هدف نادیده گرفته میشود و نمیتواند دستاوردی را برای شرکت رقم بزند.

استراتژی بازاریابی رانشی چیست؟

استراتژی بازاریابی رانشی بر روی ترویج و نمایش ویژگی های محصول به مشتری تأکید دارد و بر قرار دادن محصول در جلوی دید مشتری به هنگام خرید متمرکز است. این نوع استراتژی بازاریابی امید بر آن دارد که بتواند فاصله زمانی را که مشتری قصد دارد یک محصول پیدا کند و آن را خرید نماید، به حداقل زمان ممکن برساند. در واقع استراتژی بازاریابی رانشی قصد دارد تا مشتری را در قیف فروش هل دهد تا به سمت انتهایی قیف حرکت کند و این مسیر را با سرعت هرچه تمام بپیماید. برای تحقق این امر، شرکت ها از تبلیغاتی با رویکرد تهاجمی و بطور گسترده استفاده می کنند تا سریع ترین واکنش را از مخاطبان هدف بگیرند و بیشترین تأثیر را بر روی مشتریان بگذارند.

استراتژی بازاریابی سنتی اغلب مترادف با استراتژی بازاریابی رانشی قرار می گیرد. استراتژی های کلاسیک در بازاریابی مانند تبلیغات تلویزیونی یا تبلیغ در برنامه های تلویزیونی، اعطای بن های تخفیف رایگان و ارسال کاتالوگ های چاپی یا الکترونیکی از طریق پست الکترونیکی همه از نمونه های استراتژی بازاریابی رانشی هستند. این استراتژی بازاریابی شبکه گسترده ای از تبلیغات مرتبط را به امید جلب هرچه بیشتر مشتریان بالقوه ایجاد می کند تا آنها را با خود همراه کنند. این سری از تبلیغات گسترده سعی در ایجاد رابطه با مشتریان ندارد،  بلکه هدف از ایجاد آنها، صرفا بر روی هل دادن محصولات به سمت مصرف کننده متمرکز است. پیام های تبلیغاتی در استراتژی بازاریابی رانشی طوری طراحی میشود که اشاره به ارزش، کیفیت و نوآوری دارد و هدف اصلی آن گرفتن پاسخ لازم از سوی مشتری است و برای ایجاد تقاضای فوری مشتری تأکید ویژه ای دارد. (برای مطالعه بیشتر به استراتژی بازاریابی برونگرا مراجعه نمایید)

بزرگترین مزیت استراتژی بازاریابی رانشی این است که نتایج سریعی ایجاد می کند و اظهارات روشنی را در مورد محصول برای مشتریان بیان می کند. این استراتژی کمتر به موضوع برندینگ و توسعه نام تجاری توجه دارد و بیشتر بر ایجاد تقاضا برای یک محصول جدید تأکید دارد. در نهایتا تیم بازاریابی باید بتواند با اجرای موفقیت استراتژی بازاریابی رانشی تقاضای جدید ایجاد نماید یا افزایش در فروش را رقم بزند.

مهمترین عیب بازاریابی رانشی این است که می تواند گران باشد و فقط میت واند در یک بازه موقتی انجام شود و اثرات موقتی در یک بازه زمانی مشخص ایجاد می کند. از آنجا که هدف استراتژی بازاریابی رانشی ایجاد روابط طولانی مدت با مشتری نیست، تیم بازاریابی باید بتواند در کوتاه مدت اثر خود را برروی مشتریان هدف بگذارد و دائماً در مورد ارزش محصولات با مشتریان هدف خود صحبت کنند و موضوعات جدید را به طور مستمر برای مخاطبان هدف بیان کنند تا بتواند با توجه به محدودیت های مالی در اجرای استراتژی بازاریابی رانشی، بهترین آورده را در خروجی کار خود مشاهده نمایند. همچنین از این استراتژی برای نزدیک کردن مشتریانی که  با کسب و کار فاصله گرفته اند نیز قابل تعمیم است و  به این معنی است که می توان ارتباطی دوباره را رقم زد و کاری کرد تا دوباره آنها با کسب و کار درگیر شوند؛ به این دستاورد باز درگیری یا ری-انگیجمنت (Re-Engagement) می گویند.

بازاریابی رانشی و کششی

چه کسانی از استراتژی بازاریابی رانشی استتفاده می کنند؟

استراتژی بازاریابی رانشی یا همان بازاریابی فشاری در واقع استراتژی ای است که بیشتر توسط کسب و کارهای نوپا و شرکت هایی که می خواهند محصولات جدیدی را به بازار معرفی کنند، مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجا که تمرکز اصلی استراتژی بازاریابی رانشی بر روی رانش و هل دادن محصول به سمت مصرف کننده است، برای آن دسته از محصولاتی مناسب است که مصرف کننده هیچ آگاهی از آنها ندارد و سعی می شود تا در یک بازه زمانی کوتاه ویژگی های آن را درک کند و برای خرید محصول اقدام نماید؛ لذا تازه واردهای بازار و کسب و کارهایی که خط تولید محصولات جدید را راه اندازی کرده اند، از این استراتژی بازاریابی بهره می گیرند.

شرکت های بزرگ و کوچک می توانند استراتژی بازاریابی رانشی را با تاکتیک های متفاوتی اجرا کنند. یک فروشگاه کفش جدید ممکن است برای همه ساکنان حوزه فعالیت خود ایمیلی ارسال کند تا مشتریان را از محصولات جدید و پیشنهادات ویژه با خبر سازد، این در حالی است که یک شرکت دارویی بزرگ ممکن است با با تبلیغات تلویزیونی گسترده، محصولات خود را به توده انبوهی از مخاطبان عرضه نماید.

بیشتر شرکت ها استراتژی بازاریابی رانشی را همراه با طیف همگونی از تکنیک های بازاریابی استفاده می کنند. به عنوان مثال ، شرکت ها اغلب تبلیغات تلویزیونی را به طور گسترده انجام می دهند و همچنین از طرفی سعی می کنند تا برند خود را در  وب سایت رسمی شرکت عرضه کنند و نام خود را بر سر زبان ها و در اذهان مخاطبانشان نگهدارند. تبلیغات تلویزیونی مشتریان را به سمت محصولات سوق می دهد، در حالی که وب سایت سعی می کند تا بیشتر مشتریان را به سمت دریافت پیشنهادات شرکتی همچون کد تخفیف یا جوایز باشگاه مشتریان متمایل کند.

استراتژی بازاریابی رانشی کجا نمود می کند؟

استراتژی بازاریابی رانشی با بسیاری از تاکتیک ها قابل اجرا است و می تواند در نقاط مختلفی نمود پیدا کند و بسته به نوع تبلیغات ارائه شده تأثیر متفاوتی بر روی مخاطب داشته باشد. برخی از انواع مختلف تبلیغات با رویکرد استراتژی بازاریابی رانشی عبارت است از:

  • تبلیغات ایمیلی
  • تبلیغات رادیویی
  • تبلیغات تلویزیونی
  • تبلیغات بنری و بیلبورد
  • حفظ یک زنجیره تأمین کارآمد
  • تبلیغات چاپی و پستی مستقیم
  • تبلیغات در نمایشگاه های تجاری
  • تبلیغات پرداختی به ازای هر کلیک
  • نمایش در پایانه فروش (Point of sale)
  • فروش مستقیم به مشتریان در نمایشگاه ها
  • مذاکره با خرده فروشان برای تهیه یک محصول

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی رانشی چگونه است؟

استراتژی بازاریابی رانشی همانطور که بیان شد اشاره به رانش تبلیغات به سمت مخاطب و مشریان هدف دارد تا آنها را تحت فشار قرار دهند که از محصولات و خدمات استفاده نمایند. اولین قدم در تهیه یک برنامه بازاریابی رانشی، تحقیق بر روی رفتار مصرف کننده، ویژگی های مشتریان و خصوصیات مخاطب است. اطلاعاتی که در مورد مکان، سن، نژاد، جنس، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سایر جزئیات جمعیتی در مورد مشتریان را شامل میشود. بیشتر از هر چیزی، داده هایی مفید خواهد بود که در مورد جمعیت هدف، اطلاعاتی را در اختیار تیم بازاریابی قرار دهد؛ زیرا هر استراتژی بازاریابی برای گروه مختلفی از مخاطبان کارایی دارد و برای دسته خاصی از آنها بهتر عمل می کند. به عنوان مثال، استراتژی بازاریابی رانشی اغلب جوانان و سالخوردگان را هدف قرار می دهد و بر روی این گروه از مشتریان کارایی بیشتری خواهد داشت، زیرا این گروه جمعیتی، به احتمال خیلی زیادی تمایلی ندارند تا یک روابط طولانی مدت با شرکت ها ایجاد نمایند و ارزش پیشنهادی در زمان حاضر، بیشترین تأثیر را بر روی آنها را دارد.

شرکت ها پس از اینکه استراتژی بازاریابی رانشی را برای ترویج و توسعه کسب و کار خود قرار دادند، باید تصمیم بگیرند که در ادامه از چه تاکتیک هایی باید استفاده نمایند و بعد از آن باید آمیخته بازاریابی خود را تعیین کنند. این اصطلاح در صنعت و در بازاریابی اینطور بیان میشود: آمیخته بازاریابی بیانگر ترکیبی از کانالهای تبلیغاتی مختلف است که یک شرکت می تواند از آنها استفاده نماید و محصول خود را از طریق آنها ترویج نماید. به ندرت اتفاق می افتد که یک شرکت تصمیم بگیرد تا فقط در یک مکان تبلیغ کند و معمولاً بیشتر آنها سعی دارند تا از تبلیغات چاپی، تلویزیونی، آنلاین و نمایش های تجاری را با هم ترکیب نمایند تا تأثیر بیشتری بر مشتریان بگذارد. همچنین در اکثر اوقات تیم های بازاریابی حرفه ای تخم مرغ های خود را در یک سبد نمی چینند و سعی بر آن دارند تا طیف مختلفی از کانال های بازاریابی را در سبد تبلیغاتی خود قرار دهند. این تیم های بازاریابی در صورت ناکارآمدی هر یک کانال های بازاریابی، غافلگیر نمی شوند و می توانند تاکتیک های دیگری را جایگزین آن کنند.

پس از تصمیم گیری برای نحوه ایجاد بستر رسانه ای کمپین، باید برای طراحی تبلیغات اقدامات لازم را انجام داد تا تبلیغاتی متناسب با رسانه های مورد نظر طراحی شوند. یکی از نکات موفقیت آمیز برای طراحی تبلیغات موثر آن است که تبلیغ مورد نظر با کانال ارتباطی و رسانه همخوانی داشته باشد. مثلا برای تبلیغات در اینستاگرام باید به طرزی متفاوت با تبلیغات تلویزیونی عمل نمود، زیرا مخاطبان آنها شاید با هم متفاوت باشند ویا انتظار مخاطب از هر رسانه متفاوت باشد. تیم هایی از طراحان گرافیک، کپی رایتر ها، متخصصان فناوری و مدیران عملیاتی باید به طور مشترک برای تبیین پیام بازاریابی و یافتن کارآمدترین روش برای ارائه آن پیام کار کنند تا بیشترین قرابت معنایی را با ویژگی های مخاطب داشته باشد. در تبلیغاتی که با رویکرد استراتژی بازاریابی رانشی آراسته می شوند، بگونه باید باشند که از مشتریان بخواهند تا برای خرید محصولات سریع اقدام نمایند.

به عنوان مثال ، یک شرکت تولید کننده تلفن همراه هوشمند را تصور کنید که می خواهد خود را به بازار معرفی نماید. از آنجا که آنها برندی جدید و ناشناخته در بازار هستند، تصمیم می گیرند از استراتژی بازاریابی رانشی استفاده کنند تا مشتریان را با آنچه آنها را با دیگران متفاوت می کند و به آنها ارزش می دهد، اشنا نمایند. آنها پس از انتخاب استراتژی سعی می کنند تا آمیخته بازاریابی خود را که شامل تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و بیلبورد است، را تبیین کنند و با طیف مختلفی از تبلیغات مناسب، خود را به مخاطبان هدفشان عرضه نمایند. دلیل انتخاب این بستر های تبلیغاتی آن است که این شکل از تبلیغات بیشترین تعداد مشتری را به خود جلب می کند و در آنها باید از اظهارات صریح و مستقیم استفاده نمود تا در یک بازه زمانی کوتاه، مشتری را مجاب به خرید کرد. آنها هدف خود را افزایش ۱۵ درصدی فروش قرار داده و رشد خود را در هر ماه از اجرای کمپین، ردیابی و پایش می کنند. با تمام شدن کمپین، مشتریان برند را می شناسند و با محصولات خود آشنا می شوند، با اینکه هدف اصلی فروش بوده است و اینکه مشتریان تحت فشار قرار گیرند و محصولات شرکت را خریداری نمایند.

نمونه ای موفق از استراتژی بازاریابی رانشی

شرکت کولین توانست یک محصول جدید را با نام فنر (Fanner) به بازار عرضه نمود که در اصل یک خنک هوا بود. پس از گذشت چندین ماه از گرم شدن هوا در شهر هنگ کنگ، شرکت کولین تصمیم گرفت تا یک محصول فن نوآورانه را توسعه دهد که فن درون آن هیچ صدایی از خود تولید نمی کند و قیمتش بسیار رقابتی است و از لحاظ انرژی کارآمد می‌باشد، هم‌چنین این محصول قادر است تا دمای اتاق را در یک دمای تعیین شده خنک کند.

عموما شرکتهایی محصول محور و فناوری محور هستند، در وهله اول به دنبال آن نیستند که محصولات خود را متناسب با نیاز بازار و مشتری تولید نمایند و سعی دارند تا فناوری جدید خود را در محصولشان توسعه دهند و به هر روشی که می توانند برای آن بازار ایجاد کنند. شرکت کولین نیز با همین رویکرد تصمیم گرفت تا از استراتژی بازاریابی رانشی برای بازارسازی محصول فناورانه خود استفاده نماید.

برای بازاریابی این محصول کولین خرده فروش‌های اصلی را متقاعد کرد تا این محصول را در فروشگاه های خود عرضه کنند و سعی کرد تا محصول خود را در نقطه فروش یا همان پایانه فروش، به فروش رساند. در معرض دید بودن مشتری، اولویت بالایی دارد و می تواند تأثیر گذاری شگرفی داشته باشد؛ بنابراین کولین تصمیم گرفت تا خرده فروش‌های اصلی را راضی کند تا محصول فنر را در نزدیکی صندوق‌های پرداخت فروشگاه به نمایش گذارند.

این فن ها به صورت روشن برای مشتریان در صف صندوق پرداخت فروشگاه کار می کردند و در همین هوای گرم مشتری را به خرید این محصول مجاب می گردند و با ارائه پیشنهاد ویژه برای مشتریان این فروشگاه خرده فروشی، تمام تلاش خود را برای رانش و هل دادن محصول در سبد خرید مشتری، انجام می دادند و توانستند به طور ویژه ای فروش این محصول جدید را افزایش دهند و جای این محصول را در بازار خرده فروش باز کردند. بعبارت بازاری، محصول را در بازار جا انداختند و اتفاقا یکی از اهداف اصلی استراتژی بازاریابی رانشی نیز این است که محصول را در بازار جای دهد.

 علاوه بر این، شرکن کولین به طور مداوم اطمینان حاصل می کرد که محصولش به طور گسترده به بازار عرضه شده و با افزایش نیاز مصرف‌کننده، می تواند با یک زنجیره تأمین مناسب، محصول را به وفور برای مشتری تامین نماید. استراتژی بازاریابی رانشی به دلیل اینکه به طور گسترده و برای طیف وسیعی از مخاطبان عرضه می شود، می تواند تقاضا را برای خرید محصول افزایش دهد و اگر زنجیره تأمین آن به خوبی عمل نکند، بازدهی اقدامات بازاریابی و کارایی کمپین های تبلیغاتی را کاهش می دهد.

نقش ابزارهای دیجیتال در استراتژی بازاریابی رانشی

ابزارهای دیجیتالی جدید فرصت های جدید زیادی را برای توزیع و ترویج تبلیغات رانشی فراهم کرده است. تلفن همراه اکنون ابزار مهمی است که می توانند سهم بزرگی در اثرگذاری استراتژی بازاریابی رانشی داشته باشند. تلفن های همراه در واقع کامپیوترهای کوچکی هستند که می توانند در جیب قرار گیرند و به راحتی قابل حمل هستند. خرده فروشان با استفاده از اعلان های تلفن همراه (notification) کوپن های خاصی را برای مشتریان خود ارسال می کنند و ویژگی های محصولات مختلف را به آنها گوشزد می کنند تا آنها به خرید فروشگاهی مجاب نمایند  (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی موبایل مراجعه کنید). استفاده از تلفن همراه در استراتژی بازاریابی رانشی می تواند تسهیل گر دستیابی به اهداف مورد نظر باشد و ارائه کوپن های تخفیف بسیار می تواند کارا و اثرگذار باشد و فروش فوق العاده ای را برای کسب و کار ها رقم بزند.

امزوره فروشگاه های خرده فروشی آنلاین بسیار مورد استقبال واقع شده است و پیش بینی می شود که این روند رو به رشد ادامه پیدا کند و ارائه کوپن های پیشنهادات ویژه، همچون کوپن های تخفیفی بیش از قبل مورد اقبال صاحبان کسب و کار قرار گیرد. در ادامه نمودار رشد استفاده از کوپن های موبایلی آورده شده است.

بازاریابی موبایلی در بازاریابی رانشی

مزایای استراتژی بازایابی رانشی چیست؟

استراتژی بازاریابی رانشی بسته به نوع تاکتیک اجرایی می تواند بسیار متفاوت باشد و دستاورد های منحصر به فردی را برای کسب و کار ها رقم بزند. در ادامه به برخی از مزایای اصلی استراتژی بازاریابی رانشی اشاره شده است که می تواند به عنوان دستاورد های عام تلقی گردد.

  • افزایش فروش محصول
  • کمک به کانال‌های توزیع
  • ارتقای محصول در زمان کوتاه
  • صرفه‌ جویی در مقیاس برای شرکت

رویکرد سنتی در استراتژی بازاریابی رانشی

در‌واقع، افرادی که اندیشه های سنتی دارند، فعالیت های بازاریابی را همیشه در قلمرو استراتژی بازاریابی رانشی تلقی نموده اند که در آن بازاریابان تبلیغات و پیام‌های بازاریابی را برای مصرف‌کنندگان در نظر می گیرند. این موضوع بر اساس پارامترهای گسترده، وسیع و همچنین عمیق مانند جمعیت‌شناسی، جنسیت، سطح درآمد، جغرافیا و برخی از مشخصات شخصی مصرف‌کننده صورت گرفته است.

با این حال، در سال‌های اخیر، استقبال به استراتژی بازاریابی کششی نیز افزایش پیدا کرده است درحالیکه بازاریابان از «هل ‌دادن و رانش» محصولات خود به مشتری دست بر‌ نمی‌دارند و به جای آن، مصرف‌کنندگان را به خرید محصولات و مصرف برند بر اساس قابلیت‌های پیشگیرانه و فعال جذب می‌کنند.

نحوه عمل به این گونه است که بازاریابان شروع به تهیه پایگاه داده‌های مصرف‌کننده کرده و سپس طبقه‌بندی‌ها و دسته‌بندی‌های مختلف را که قبلا شرح داده شد، تعیین می‌کنند و سپس شروع به استفاده از داده‌های انبوه جهت پیش‌بینی خرید بعدی مصرف‌کنندگان می‌کنند. به عبارت دیگر، در مقایسه با استراتژی بازاریابی سنتی و رانشی که در آن محصولات و برند‌ها در ابتدا تعیین شده و سپس مصرف‌کنندگان مورد هدف قرار می‌گیرند، رویکرد استراتژی بازاریابی کششی کاملا متفاوت است، به این معنا که مصرف‌کنندگان و رفتار مصرف‌کنندگی آن‌ها در آینده پیش بینی می‌شود.

این نکته نیز حائز اهمیت است و فعالان حوزه بازاریابی باید بدانند که فرآیند بازاریابی، در جایی که بازاریابان قدرت پیش‌بینی تغییرات ترجیحات و رفتار مصرف ‌کننده را دارند و درک درستی از اهداف مصرف ‌کنندگان در آینده دارند، می توانند مزیت های رقابتی بسیاری خلق کنند. این موضوع باعث می شود تا تفاوت هایی بین استراتژی بازاریابی رانشی و سنتی ایجاد شود. استراتژی بازاریابی سنتی سعی دارد تا مصرف‌کنندگانی که در مرکز بازاریابان قرار دارند، به صورت دایره ای، به دایره بیرونی جذب شده، در حالی که در استراتژی بازاریابی رانشی سعی دارد تا محصولات را به دایره درونی از مصرف‌کنندگان هل دهد؛ ازینرو در استراتژی بازاریابی رانشی دانستن ویژگی مخاطبان هدف بسیار ضروری است ولی در استراتژی بازاریابی سنتی این امر ضروری نیست. در استراتژی بازاریابی رانشی دایره درونی به سمت خرید هل داده می شوند و دایره بیرونی بصورت اجتناب نا پذیر با برند آشنا خواهند شد و با ویژگی محصولات آشنا می شوند ولی بعنوان شاخص برای اهداف استراتژی بازاریابی رانشی قرار نمی گیرد.

چه کسانی باید در استراتژی بازاریابی رانشی استخدام شوند؟

استراتژی بازاریابی رانشی می تواند در قالب های مختلفی اجرا شود ولی هر روشی که بخواهد بعنوان روش مرجع انتخاب شود، باید از یک سری ازکان مشترک همچون یک واحد فروش قوی بهره گیرد. زیرا از مهمترین دستاورد های استراتژی بازاریابی افزایش فروش خواهد بود و داشتن یک تیم فروش برای اجرای هر یک از تاکتیک ها الزامی خواهد بود. در ادامه نیز مشاغل اصلی درگیر با استراتژی بازاریابی رانشی آورده شده است.

مدیر فروش

مدیران فروش وظیفه رویارویی و تعامل با مشتریان را دارند و همچنین وظیفه مدیریت حساب ها و رانش تلاش های مربوط به فروش برند ها و محصولات به سمت مشتری را بر عهده خواهند داشت. آنها به تنهایی مسئول بازاریابی درمورد یک محصول نیستند، اما اگر شرکتی تصمیم بگیرد از استراتژی بازاریابی رانشی استفاده کند، خروجی اقدامات تیم بازاریابی به عنوان ورودی تیم فروش قرار خواهد گرفت. این وظیفه مدیر فروش است که شکاف بین شرکت و مشتری را برطرف کند و باید یک تعامل سازنده را با مخاطب ایجاد نماید.

مدرک بازاریابی برای مدیران فروش الزام نیست اما می تواند برای ارتقای سطح کیفی کار آنها بسیار مفید باشند. آنها باید راه های ابتکاری برای ارائه محصولات و متمایز کردن آنها از دیگر محصولات رقبا پیدا کنند تا بتوانند نرخ تبدیل خود ر ا افزایش دهند. بسیاری از مدیران فروش دارای مدرک مدیریت بازرگانی یا ارتباطات بین الملل هستند که برای توسعه فعالیت های فروش در حوزه فرا بین المللی و فرامنطقه ای بسیار موثر باشد.

مدیران بازاریابی موبایلی

مدیران بازاریابی موبایلی تمام اقدامات بازاریابی را که در آنها از فناوری تلفن همراه استفاده می شود، هدایت خواهند کرد. آنها مشتریان را برای هدف گیری شناسایی می کنند، برای آنها تبلیغاتی را برای نمایش در تلفن همراه طراحی می کنند که مورد علاقه آنها باشد. آنها وظیفه دارند تا روش های موثرتری را برای ارائه تبلیغات پیدا کنند تا بیشترین بازدهی را بدست آورند. بازاریابی موبایلی یکی از سریع ترین و کارآمدترین انواع جدید بازاریابی است که به سرعت در حال رشد است و روش های جدیدی در آن پدید می آید. دستگاه تلفن همراه نزدیک ترین راه برای رسیدن به مشتری است و می تواند تا حد زیادی اطمینان حاصل نمود که تبلیغات ارائه شده دیده خواهد شد. دستگاه تلفن همراه می تواند یک ابزار تبلیغاتی موثر باشد که در اکثر اوقات همراه مشتری است و اگر ارتباط سازنده ای بین مشتری و شرکت از طریق تلفن همراه حاصل شود، می توان اطمینان داشت که یک پایگاه عمیق بین شرکت و کاربر ایجاد شده است. بسیاری از استراتژی بازاریابی رانشی استفاده می کنند سعی دارند تا از طریق بازاریابی موبایلی، محصولات را به سمت مشتریان هل دهند.

مدرک بازاریابی برای هر مدیر بازاریابی تلفن همراه لازم است زیرا باید اطلاعاتی در اختیار مشتری قرار گیرد که متناسب با نیاز کاربر باشد و ارزش های پیشنهادی را به خوبی ارائه نماید. تأکید بر استراتژی بازاریابی رسانه های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال و ادغام آن با استراتژی بازاریابی رانشی می تواند بسیار مفید باشد. برخی از مدیران بازاریابی موبایلی دارای تحصیلات تکمیلی در رشته روابط عمومی یا مدیریت پایگاه داده دارند.

طراح گرافیکی

طراحان گرافیک تصاویر، آرم ها و هر رسانه تصویری دیگری را که در تبلیغات گنجانده شده است را ایجاد می کنند. آنها از ابزاری مانند فتوشاپ (Adobe Photoshop) و ایلاستریتور (Illustrator) استفاده می کنند تا بتوانند تصاویری جذاب و خلاقانه، متناسب با مشخصات دقیق برنامه بازاریابی ایجاد نمایند. طرح های روی بسته بندی و تبلیغات چاپی قسمت بزرگی از استراتژی بازاریابی رانشی است که وظیفه طراحان گرافیکی است. طراحان گرافیکی باید با نگاه به محصولات و رسانه های تبلیغاتی بهترین روش طراحی را برای تأثیرگذاری بر مشتریان تعیین کند و اثربخشی اقدامات بازاریابی را با اجرای تکنیک های منحصر به فرد افزایش دهد.

مدرک بازاریابی برای طراح گرافیک لازم نیست اما می تواند در شناخت نیازهای جامعه مفید باشد؛ زیرا بیشتر کارهایی که طراحان انجام می دهند به نوعی قصد اقناعی دارند و می خواهند مخاطب را قانع نمایند تا اقدام خاصی را انجام دهد. فراگیری آموزش های لازم در رشته های هنری که تأکید بر تصویربرداری و پردازش فیلم های دیجیتال دارند، بسیار مفید است. طراحان گرافیکی که کارهای بهروز را انجام می دهند، باید نمونه هایی از طرح های گذشته خود را ارائه دهند که بتواند مهر تأییدی بر مهارت های آنان باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی رانشی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

Push Marketing Strategy

What is a Push Marketing Strategy

Pulling Away from Push Marketing

What is Push Notification Marketing

Difference Between Push & Pull Marketing

استراتژی بازاریابی در لحظه چیست

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی در لحظه چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی در لحظه بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی در لحظه را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی در لحظه خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی در لحظه بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی در لحظه

امروزه اکثر مصرف کنندگان در سرتاسر جهان، انتظار دارند تا نیازهای مصرفی شان هر چه سریعتر بر طرف شود و می خواهند در لحظه و بصورت آن محصول مورد نظرشان را بدست آورند و مصرف کنند. این عامل یکی از متغیر های اصلی در رضایتمندی مشتریان امروزی است. تلفن های هوشمند، تبلت ها و لپ تاپ ها تقریباً هر ثانیه از روز ما را سرگرم می کنند، اطلاعات ما را به روز می کنند و ما را از خبرهای تازه مطلع می کنند. به همین ترتیب، افراد در استفاده از فناوری مهارت بیشتری پیدا می کنند و میزان پیوند آنها با فناوری های نوین عمیق تر می شود و در سبک زندگی آنها بسیار تأثیر می گذارد. طبق مطالعه دانشگاه جان هاپکینز (John Hopkins University)، به طور میانگین افراد هنگامی که در سر کار هستند، ۳۷ بار در ساعت ایمیل های دریافتی خود را بررسی کرده یا تغییرات شبکه های اجتماعی را رصد می کنند.

این تغییرات سریع و رشد روز افزون اطلاعات باعث می شود تا مشتری نیز برای تأمین نیاز خود، بسیار سریع عمل کند و همچنین انتظار واکنش سریع ازکسب و کار مورد نظرش داشته باشد. کسب و کارها نیز به دلیل به جلب رضایت نیاز مشتریان و تأمین نیاز آنها در کسب اطلاعات فوری، مسیر فعالیت بازاریابی را به سمت تأمین نیاز مصرف کنندگان در کمترین زمان ممکن، تغییر داده اند. در گذشته ای نه چندان دور، فعالیت بازاریابی شامل کمپین های تبلیغاتی بودند که سر فرصت و با دقت نظر ساخته می شدند و طبق برنامه ریزی و زمانبندی از پیش تعیین شده اجرا می شدند  و پس از مدتی، اثر آن توسط تیم فروش دنبال می شد. این نوع فعالیت ها از زمان ایده تا اجرا چند ماه را سپری می کردند و معمولاً چند هفته نیز اجرای آن طول می کشید. در زمان حاضر اینگونه نیست، مشتریان انتظار دارند فعالیت بازاریابی در لحظه انجام شود و حتی الامکان همه ملزومات بازاریابی در محل مشتری و در هنگام تصمیم گیری برای خرید، در دسترس او باشد. آنها همچنین انتظار دارند تا ارزش پیشنهادی محصولات و خدمات ارائه شده در لحظه بیان شود و حتی الامکان در یک بازه کوتاه مدت، ارزش مورد انتظار آنها، متناسب با شخصیت و ترجیحات رفتاری آنها خلق شود. (همچنین می توانید به بازاریابی محاسباتی نیز مراجعه کنید).

 به عنوان مثال، بازدید کنندگان وب سایت ممکن است یک تبلیغ پاپ آپ را در بستر وب مشاهده کنند که از قضا این محصول با چیزی که آنها در فضای آنلاین جستجو می کنند مرتبط است. مثلا به کسی که مقالات کوهنوردی و طبیعت گردی را می خواند، تبلیغ محصولات ورزشی مخصوص کوهنوردی نمایش داده شود. این تبلیغ در واقع یک پیشنهاد در زمان واقعی و درست است که بر اساس ترجیحات کاربران و سوابق آنها در وب ارائه شده است. اگر این تبلیغ به یک فروشگاه اینترنتی ارجاع داده شود و در آنجا تمام ویژگی های محصول بیان شده باشد، همچنین از قضا، کاربر نیز به برای کوه نوردی آخر هفته به ان احتیاج داشته باشد، در صورت همخوانی قیمت محصول با بودجه شخصی اش، خرید خود را به احتمال خیلی قوی انجام می دهد.

 برای کسانی که در مورد قدرت بازاریابی در لحظه شک دارند که می تواند چه تأثیر زیادی در تصمیم گیری خرید مصرف کنندگان و مشتریان بالقوه داشته باشد، باید این نکته را در نظر بگیرند که تقریباً ۴۰ درصد از کل هزینه های مربوط به خرید مصرف کنندگان آنلاین، مربوط به خریدهای احساسی و انگیزه مند در لحظه بوده است. به عبارتی در لحظه با یک محصول آشنا شده اند، در لحظه آن را با دیگر محصولات مقایسه کرده اند، در لحظه ویژگی های آن را با نیاز خود تطبیق داده اند و آن را خرید کرده اند. این آمار طبق یک مقاله سفید در حوزه تجارت الکترونیکی توسط شرکت مهندسی رابط کاربری (User Interface Engineering) ارائه شده است که توانسته است، علاوه بر این، طبق نظرسنجی های اخیر در حوزه بازاریابی، حدود ۷۵ درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی های مختلف بر این باور بودند که ارائه یک قیمت فروش استثنایی باعث تشویق انها برای خرید می شود و با تأثیر زیادی در لحظه خرید بر روی ذهن انها می گذارد.

استراتژی بازاریابی در لحظه چیست؟

 استراتژی بازاریابی در لحظه سعی دارد اطلاعات و داده های آنلاین کاربران، از جمله رفتارهای شخصی و سوابق هزینه کرد آنها را ضبط کند تا پیشنهادات و تبلیغات مرتبط با کاربر را به صورت آنی و در لحظه به او ارائه دهد. جمع آوری اطلاعات بصورت آنلاین این امکان را به شرکت ها می دهد که تبلیغات آنلاین در لحظه را انجام دهند تا به آنچه افراد انجام می دهند واکنش فوری نشان دهند، مانند مواردی که شخص در حال خریداری محصولی است، یا عبارتی را جستجو می کند و یا هنگامی که آنلاین هستند در حال بررسی ویژگی های محصول هستند.

به عنوان مثال، شرکت گوگل ادز (Google Ads) را به عنوان یک برنامه تبلیغاتی را در نظر بگیرید که در پاسخ به جستجوهای آنلاین، تبلیغات پرداخت به ازای هر کلیک را در لحظه به کاربران اینترنتی نمایش می دهد. وقتی شخصی به صورت آنلاین، کلمات کلیدی مختلفی را در گوگل جستجو می کند، تبلیغات، متن ها و بنرهای خاصی از یک شرکت خاص در صفحه نتایج ظاهر می شود که با عبارت مورد جستجو مرتبط است و این فرد را ترغیب می کند تا برای کسب اطلاعات بیشتر یا مشاهده محصولات از وب سایت مورد نظر بازدید کند.

توجه به این نکته مهم است که بازاریابی در لحظه هم یک فناوری و هم یک ابزار در بازاریابی تلقی می شود. شرکت ها داده های اطلاعاتی مشتری مانند نحوه جستجوهای آنلاین، آمار جمعیتی، سابقه خرید و اینکه مشتری هنگام گشت و گذار در فضای آنلاین بر روی چه مطالبی یا جه کالایی کلیک می کند را جمع آوری می کنند. پس از جمع آوری این اطلاعات، تیم بازاریابی از یافته های موجود برای ایجاد تبلیغاتی سفارشی سازی شده استفاده می کند. این تبلیغات در لحظه تقریباً بلافاصله برای مشتری ظاهر می شود و مستقیماً با علایق و ترجیحات مشتری ارتباط مستقیم دارد. ( همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی تحلیلی نیز مراجعه کنید)

این داده های اطلاعاتی بدست آمده از سوی مشتری می تواند از موارد مختلفی حاصل شود که از ایمیل تا پست های وبلاگی گرفته تا پادکست، بازدیدهای وب سایت، جستجوهای آنلاین و پیام های آنلاین. همه این اطلاعات به شرکت ها کمک می کند روند کاری و نوع انتخاب مشتری را پیش بینی کنند و به آنها امکان می دهد پیام های بازاریابی در لحظه را متناسب با نیاز مخاطب ایجاد کنند تا مورد علاقه مشتری باشد. علاوه بر این، پیام های بازاریابی در لحظه مصرف کنندگان را ترغیب می کند که در بازه زمانی خاص، پول بیشتری را برای خرید محصولات شرکت خرج کنند.

این نوع پیام های بازاریابی در لحظه ممکن است به سادگی یک ایمیل باشد، پیامی که برای مشتریانی ارسال می شودکه هنگام فرآیند خرید از وب سایت خارج می شوند و خرید خود را نیمه کاره رها می کنند. در این ایمیل میتوان به آنها پیشنهاد داد تا برای یک معامله ویژه به وبسایت بازگردند و خریدشان را هم اکنون انجام دهند. یک نمونه از این موارد رستوران دات کام (Restaurant.com) است، شرکتی که بن های تخفیف را برای رستوران ها، با یک قیمت استثنایی ارائه می دهد. هنگامی که مشتریان از سایت رستوران دات کام بازدید می کنند و زمانی که یک یا چند بن تخفیف را انتخاب کرده ولی این بن ها را خریداری نکنند و خرید خود را نیمه کاره رها کنند، مشتری به طور خودکار ایمیل دریافت می کند که آنها را تشویق می کند تا به سایت مورد نظر برگردند و خرید این بن ها را با یک پیشنهاد شگفت انگیز انجام دهند.

شکل دیگری از بازاریابی در لحظه به صورت تبلیغات بنری است و مواردی را نشان می دهد که مشتری در هنگام بازدید قبلی خود از وبسایت به آنها نگاه کرده یا آنها را به صورت آنلاین جستجو کرده است. به عنوان مثال، اگر مصرف کننده ای در فضای آنلاین، به دنبال جاروبرقی باشد، دفعه دیگر که مصرف کننده آنلاین می شود، احتمالاً تبلیغات بنری تولیدکنندگان و خرده فروشان جاروبرقی را مشاهده می کند. این امر با رصد کردن رفتار مشتری در فضای وب قابل دسترس است و می توان با ابزار های تحلیل مشتری در لحظه رفتارهای آنلاین کاربر را رصد کرد و از این دست تبلیغات را برای او به نمایش گذاشت. (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی ورودی مراجعه کنید)

شرکت ها همچنین می توانند از بازاریابی در لحظه برای پیش بینی چگونگی خریدهای واقعی استفاده کنند و مشخص نمایند که چقدر احتمال دارد تا مصرف کننده محصول مورد نظر را خریداری نماید. پیگیری رفتار مصرف کننده هنگام خرید آنلاین، شرکت را اگاه می کند که آیا احتمال دارد آن شخص پولش را صرف خرید فلان محصول کند یا خیر یا قصد دارد اقلام دیگری را خریداری کند. مشتریانی که احتمال خرید آنها کمتر است، قبل از رسیدن به یک نقطه خرید، مراحل بیشتری در سایت برای انها باز می شود تا مسیری برای خریدشان هموار شود، در حالی که به مشتریانی با احتمال زیاد خرید، فرصت های جدیدی بطور آنی و در لحظه ارائه می شود تا خرید خود را هر چه زود تر انجام دهند. همچنین از داده های در لحظه که از سوی مشتری بدست می آید برای ارائه پیشنهادات و تخفیف های ویژه استفاده می کنند تا در موقعیت های مکانی مختلف، مشتری را شکار کنند.

بعبارتی با استفاده از اطلاعات در لحظه  که یکی از آنها می تواند موقعیت مکانی فرد باشد، پیشنهاداتی دقیقا متناسب با آن برایش ارسال می شود. بطور مثال گوگل بیزینس (Google Business) نیز برای مخاطبان هر کشور و با هر زبانی که در گوگل هستند، کسب و کارهایی را به کاربر معرفی می کند که در نزدیکی او هستند و به احتمال زیاد در گذشته به آنها سر زده است  را به او نمایش می دهد و همچنین کسب و کارهای مرتبط با آن را شناسایی کرده و با توجه به علایق مخاطب گزینه های بیشتری به نمایش می گذارد. همین تحلیل بازاریابی در لحظه باعث میشود تا اگر کسی به دنبال کسب و کار مورد نیاز خود باشد، حتما از سرویس گوگل بیزینس استفاده کند، زیرا بهترین گزینه ها را به آنها نمایش می دهد و باعث میشود مخاطب هر چه سریعتر به گزینه مطلوب خود برسد. حال فرض کنید که یک فروشگاه اینترنتی با توجه به تحلیل بازاریابی در لحظه و با توجه به متغیر مکانی محصولات خود را به مشتریانش ارائه می دهد، می تواند برای مشتریان ساکن در مناطق کوهستانی محصولات پوشاک پشمی را به نمایش بگذارد و برای مشتریان ساکن مناطق گرمسیری عینک آفتابی و کرم ضدآفتاب را پیشنهاد دهد. همین اقدام کوچک در استراتژی بازاریابی در لحظه میتواند منجر به تعداد خرید های چشم گیری شود که می تواند نیاز را در لحظه برای مخاطب ایجاد کند و آن را به سرعت وادار به واکنش دلخواه نماید.

استراتژی بازاریابی در لحظه چقدر اهمیت دارد؟

هنگامی که رفتار مصرف کننده و روند فعالیت کاربر در فضای آنلاین مورد بررسی قرار گرفته و ارزیابی می شود، امکان اجرای استراتژی بازاریابی در لحظه بسیار موفق به نظر می رسد. طبق تحقیقات شرکت فارستر (Forrester)، خریداران آنلاین چهار هزار میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ به صورت آنلاین هزینه خواهند کرد و پیش بینی می شود که این هزینه کرد مصرف کنندگان در سالهای بعد نیز بیش از این مقدار شود و رشد فزایمده ای داشته باشد. این میزان رشد مرکب سالانه بیش از ۱۰ درصد در پنج سال را نشان می دهد. افرادی که تخصص و مهارت خود را بر روی استراتژی بازاریابی در لحظه بصورت آنلاین متمرکز می کنند، به احتمال خیلی قوی می توانند هر ساله افزایش حقوق چشم گیری را تجربه نمایند و با رشد فناوری های جدید در این حوزه، تکنیک های خلاقانه ای را ایجاد نمایند که در نوع خود بی نظیر باشد.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی در لحظه استفاده می کنند؟

فروشگاه های خرده فروشی آنلاین اولین مخاطبان استراتژی بازاریابی در لحظه هستند که با استفاده از داده های بدست آمده مبتنی بر نظارت بر جستجوها، انتخاب ها، خریدها و نظرات ارائه شده توسط مصرف کنندگان برای ایجاد پیشنهادات خاص، تبلیغات سفارشی سازی شده، پیام های متنی، ایمیل ها و ویژگی های خاصی را ارائه می کنند. توجه داشته باشید که تبلیغات ساخته شده با رویکرد استراتژی بازاریابی در لحظه صرفاً برای دسته خاصی از مشتریان میشود که از قبل مشخصات رفتاری آنها سنجیده شده است.

به عنوان مثال، شرکت اربن اوتفیترز (Urban Outfitters) را در نظر بگیرید، این شرکت به عنوان یک فروشگاه اینترنتی لباس فعالیت می کند. نحوه کار تیم بازاریابی اربن اوتفیترز بطوری است که اطلاعات را از طریق مرورگر کاربر یا همان بازدید کننده وب سایت جمع آوری می کند. از جمله مواردی که تیم بازاریابی بررسی می کند، آن محصولاتی است که بازدید کننده به آنها نگاه می کند، کلمات کلیدی است که بازدید کننده در فرایند جستجوی خود، هنگام بازدید از وبسایت، آن عبارات را جستجو می کند و همچنین در طول فرایند اجرایی استراتژی بازاریابی  در لحظه به نوع خریدهای انجام شده و ترکیب چیدمان محصول در سبد خرید، توجه ویژه ای می شود. وقتی بازدید کننده از طریق وب سایت فروشگاهی، اقدامات خاص مربوط به خرید خود را انجام می دهد، بنرهای تبلیغاتی مرتبط با رفتاری که از خود نشان داده اند، برایشان به نمایش گذاشته می شود که به طور خاص مربوط به کلمات کلیدی مورد نظر آنها می شود و مرتبط با مکان هایی هستند که بازدیدها در آن صورت گرفته است و محصولات خریداری شده است.

سایر صنایعی که تحت تأثیر بازاریابی در لحظه قرار می گیرند شامل وبسایت های خبری و نشریات سرگرمی آنلاین هستند که سعی دارند تا واکنشی در لحظه متناسب با علاقه مندی های مخاطبانشان داشته باشند. آنها سعی دارند تا با بکارگیری شیوه پاسخگویی به اخبار، مخاطبان را مجاب نمایند تا بر روی خبرهای داغ و خاص کلیک کنند. این موارد می تواند اقسام مختلفی از ملزومات بازاریابی خبری را شامل شود همچون بنرهایی که به بخش داستان های به روز اشاره دارد، نامه های الکترونیکی و پیام های کوتاه با عنوان “آخرین اخبار” که مشتریان برای عضویت و اشتراک در خبرنامه تشویق می کنند. سازمان هایی که از اطلاعات و داده های در لحظه استفاده می کنند می توانند مخاطبان زیادی را در سایت خود نگهدارند و میزان درگیری (Engagement Rate) آنها را افزایش دهند؛ این سازمان ها میتوانند یک سایت خبری فعال همچون سی.ان.ان نیوز (CNN News) باشد و گستره آن تا وب سایت های سرگرمی همچون تی.ام.زد (TMZ) را شامل شود. سایت خبری سی.ان.ان خبرهای خود را متناسب با میزان علاقه مندی مخاطبان و مطالب مورد جستجوی آنها، خبرهای مرتبطی را به آنها نمایش می دهد که به احتمال خیلی قوی باعث می شود تا مخاطب آن مطالب را دنبال کند. نرخ گردش مخاطب در مطالب وبسایت باعث افزایش اعتبار سایت می شود و درصد بیشتری از مخاطبان را تشویق می کند تا در خبرنامه عضو شوند، زیرا هر خبری که می خواهند و به آن علاقه دارند را قبل از اینکه بخواهند جستجوی مجدد انجام دهند، پیشاپیش به آنها نشان داده می شود. این عامل نیز در نهایت منجر به افزایش رضایت بخشی مخاطب و بهبود متغیر های مربوط به تجربه کاری می شود. این سیستم ارسال خبر در لحظه، اغلب تحت عنوان سیستم وب در لحظه (real-time web) شناخته می شود و عملکرد آن بگونه ای است که بلافاصله پس از انتشار اطلاعات، آن ها را دسته بندی کرده و بسته به سلائق مخاطبان آنها را به کاربران منتقل می کند. بازاریابان به این دلیل از این سیستم استفاده می کنند تا نخواهند کاربران را برای دریافت آخرین اخبار مجبور به دانلود به روزرسانی ها یا دریافت نرم افزار شوند. این سیستمم به صورت خودکار و در لحظه آن چیزی که مخاطب می خواهد را در دسترس او قرار می دهد و کمترین زمان ممکن کاربر می تواند به مطالب دلخواه خود دست یابد.

ابزارها و تاکتیک های مورد استفاده در استراتژی بازاریابی در لحظه

رسانه های اجتماعی: ارسال نظرات، اخبار، پیشنهادات ویژه، بن تخفیف و اطلاعات مربوط به معاملات خاص و ویژه در وب سایت های رسانه اجتماعی می تواند از جمله شیوه های مورد استفاده در استراتژی بازاریابی در لحظه باشد که ارتباطی دوسویه و در لحظه را با مخاطب رقم می زند. این رسانه های اجتماعی می توانند به تناسب هر کسب و کار متفاوت باشد و کمپین های تبلیغاتی را در خود جای دهند، از جمله این رسانه ها را می توان به مواردی همچون فیسبوک، پینترست، اینستاگرام، توئیتر و … اشاره نمود. ارائه اطلاعات در مورد محصولات و خدمات شرکت میتواند فقط برای دنبال کنندگان یا کسانی که صفحه یا نمایه شرکت را لایک کرده اند به نمایش در آید. رسانه های اجتماعی مختلف این قابلیت را دارند تا هر کسب و کاری بتواند برای کسانی که از یک محصول خاص بازدید کرده اند یا آن را لایک کرده ویا نظر ارسال کرده اند، پست های مرتبطی را با همان پست برایشان ارسال نماید. افرادی که این پیشنهادات ویژه را در لحظه و در هنگام بازدید از صفحه کسب و کار دریافت می کنند، توصیه می شود که آن پیشنهادات را با دیگران به اشتراک گذارند، مخصوصا با کسانی که ممکن است در آن کمپین تبلیغاتی ثبت نام یا شرکت کنند. یک نمونه از ارائه پیشنهادات آنلاین که بسیار ثمربخش بوده است، در نمایندگی فروش اتومبیل در کلرادو اجرا شده است. آنها در ازای لایک کردن صفحه پست های مربوط به صفحه رسمی این کسب و کار در فیس بوک، به مخاطبان خود در همان لحظه یک بلیط نمایش مسابقات هدیه می دادند.

تبلیغات در موتورهای جستجوگر – تبلیغاتی که در موتورهای جستجوگر بزرگ همچون گوگل (Google)، یاهو (Yahoo)، بینگ (Bing) و غیره به نمایش در می آید. در واقع این تبلیغات نوعی در پاسخ به جستجوی کلمات کلیدی مخاطب است، بعبارتی موضوعات خاصی را که کاربر به دنبال آن است را در لحظه برای او فراهم می کند. این امر بگونه ای هوشمند است که در ابتدا مکان کاربر را از روی آی.پی (IP) مشخص می کند و بعد از آن نتایج جستجو را متناسب با مکان کاربر نشان می دهد. در حقیقت اگر شما ایران باشید و به زبان انگلیسی یک کلمه ای را جستجو کنید، ابتدا سایت هایی برای شما باز می شوند که با توجه به رتبه یکسان محتوایی، در نزدیکی شما قرار دارند، یعنی سایت های ایرانی انگلیسی زبان برای کاربر به نمایش در می آید و گزینه های بعدی به کشورهای دیگر اختصاص می یابد. موتورهای از جستجو گر از استراتژی بازاریابی در لحظه به شیوه های گوناگونی استفاده می کنند. اگر بخواهیم برای مورد قبل یک مثال دیگر بزنیم، اگر شما به عنوان یک کاربر موضوعی را جستجو کنید، گوگل سایت هایی را به شما نشان می دهد که قبلا از آن بازدید داشته اید (تأکید می گردد با فرض رتبه سئوی یکسان). گوگل سایت هایی را به کاربر نشان می دهد که کاربر قبلا با آن آشنایی داشته است و مطالب آن را دنبال کرده است و با توجه به علاقه مندی های گذشته، پیشنهادات در لحظه خود را دقیق و با منطقی درست به مخاطب نشان می دهد.

بنر تبلیغاتی – بنر تبلیغاتی نیز بصورت آنلاین در پاسخ به کلمات کلیدی خاص موتور جستجوگر ظاهر می شود که به نحوه نمایش آن، به صورت پیشنهاد قیمت در لحظه گفته می شود. به عنوان مثال، اگر کسی به دنبال نام شخصی خاص باشد، ممکن است بنر تبلیغاتی از کلس میت (Classmates.com) با آن نام خاص در آگهی ظاهر شود و از جستجوگر بخواهد که برای جستجوی آن شخص در سایت کلس میت وارد شود و بر روی عکس بنر کلیک کند. هر چه قرابت معنایی و محتوایی تبلیغات با شخص همخوانی داشته باشد، رقم قیمت گذاری در لحظه متفاوت میشود و هر چه رقبا حتضر باشند تا بهای بیشتری برای نمایش خود بپردازند، قیمت ارائه شده افزایش می یابد.

کمپین های ایمیلی – ایمیل هایی که به طور منظم با عناوین اخبار، اطلاعات یا تبلیغات شرکتی برای مشتریان یا اعضای سایت ارسال می شوند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۰، شرکت خرده فروشی قهوه و فروش قهوه آماده استارباکس با ارسال نامه ای به اعضای طلایی باشگاه مشتریان استارباکس، چهلمین سالگرد این شرکت را جشن گرفتند و محصولات ارائه شده را ارج نهادند. اگر فرد یک کیسه یک پوندی قهوه خریداری کند، یک ایمیل برای او ارسال می شود که در آن بیان شده است، درصورت خرید یک پاکت شکر مخصوص این نوع قهوه، یک فنجان سرامیکی مخصوص نوشیدن همان قهوه را بطور رایگان جایزه می گیرد که نشان تجاری استارباکس نیز بر روی آن نقش بسته است. این فنجان دقیقا مخصوص کسانی است که از این نوع قهوه مصرف می کنند و استارباکس به خوبی توانسته بود تا یک پیشنهاد فروش ویژه را با یک هدیه اختصاصی را به صورت ایمیلی و در لحظه ارائه نماید.

پیام های متنی – برای مشتریانی که با روش انتخابی (Opt-In) عضویت خود را در شرکت ثبت می کنندو درخواست اطلاعات بیشتر در مورد کسب و کار را دارند میتوان پیام های متنی خاص را ایجاد نمود. این پیام های متنی بسته به نوع فعالیت های مشتری و کاربر در هنگام بازدید از وبسایت، میتوانند در لحظه برای آنها ارسال شوند. این ممکن است شامل تبلیغات مبتنی بر مکان یا پیام هایی حاوی آخرین اخبار باشد. به عنوان مثال، اگر مشتری در شعاع چند کیلیومتری محل شرکت یا فروشگاه حرکت کند، ممکن است مشتری پیام متنی را دریافت کند و آنها را تشویق به توقف کند تا از تخفیف ویژه و محدود استفاده کند. اگر بخواهیم این تکنیک را برای یک استراتژی بازاریابی در لحظه بصورت آفلاین مثال بزنیم، میتوانیم فرض نماییم وقتی خودرویی به یک مجتمع تجاری وارد می شود و پس از پارک کردن خودرو در پارکینگ، یک پیام متنی از سوی کارواش سیار همان مجتمع برای او ارسال می شود که در هنگام بازدید از فروشگاه های این مجتمع تجاری، خودروی شما با بهترین قیمت شسته میشود. این پیشنهاد برای بسیاری از مخاطبان مخصوص در نیمه دوم سال می تواند یک پیشنهاد فوق العاده در لحظه باشد، زیرا با یک صرف وقت، کار دیگرش نیز انجام میشود.

استراتژی بازاریابی در لحظه چگونه اجرا می شود؟

اولین گام برای تدوین استراتژی بازاریابی در لحظه تعیین متغیرهای تأثیر گذار بر روند فعالیت مشتری است، به طرزی که این داده بتوانند رفتار مخاطب را به درستی شناسایی کنند. به عنوان مثال، داده ها ممکن است شامل اطلاعات منطقه ای،جغرافیایی و جمعیتی بازار هدف، زمان صرف شده در وب سایت های مختلف، کلمات کلیدی جستجو شده، و تحلیل محصولات پر طرفدار باشد که فرد برای دیدن اطلاعات بیشتر  بر روی آنها کلیک کرده است و یا آنها را در سبد خرید خود قرار داده است یا حتی تحلیل کالاهایی که در سبد خرید قرار گرفته اند ولی منجر به خرید نمی شوند.

سایر اطلاعاتی که ممکن است برا کسب و کار مفید باشد شامل جستجوهای آنلاین، تحلیل کلمات کلیدی استفاده شده در ایمیل ها یا تحلیل پیام های تبادل در وب سایت شرکت یا رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، اینستاگرام یا توییتر باشد. کسب و کار می تواند موضوعات داغ و مورد بحث را مخاطبان بیشتر به دنبال آن هستند و با آن ارتباط بیشتری را تحلیل کرده اند، مورد بررسی قرار دهند و پاسخ مناسبی را با بهره گیری از استراتژی بازاریابی در لحظه به مشتریان خود برسانند. تیم بازاریابی با جمع آوری این اطلاعات، باید در درون واحد خود یک بخش را برای پاسخگویی به نیاز مشتریان ایجاد نماید و پیام های بازاریابی مختلفی را از قبل، برای پاسخگویی فوری ایجاد نماید تا بتواند به در زمان مناسب به تمام این عوامل پاسخ مطلوب را ارائه نماید. به طور مثال فرض کنید تیم بازاریابی برای اینکه بتواند برای مشتریان بالقوه خود یک پاسخ در لحظه ایجاد نماید، با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده، محصولات و خدمات پرطرفدار را شناسایی می کند و با ایجاد یک سری تبلیغات در مورد یک محصول خاص، آنها در بهترین زمان ممکن، و دقیقاً در زمانی که بیشترین احتمال برای تبدیل بازدید کننده به مشتری حاصل شده است، در معرض دید مخاطب قرار می دهد. تبلیغات بنری که دارای عبارات و کلمات کلیدی خاصی است و پیام بازاریابی در آن قرار داده شده است، می توانند نوعی از این نوع تبلیغات باشد که به صورت پاپ آپ برای مشتری به نمایش در می آید و تأثیر خود را در لحظه می گذارد. اگر بخواهیم این مثال را کامل کنیم، یک فروشگاه خرده فروشی آنلاین با توجه به تحقیقاتی که انجام داده است، دریافته است، افرادی که تیغ اصلاح ژیلت را خریداری می کنند، ۶۰ درصد آنها از محصول کرم مرطوب کننده نیوا بازدید می کنند که ۲۰ درصد از آنها، پس از مشاهده قیمت، اقدام به خرید می کنند. این شرکت خرده فروشی می تواند برای کسانی که تیغ اصلاح را به سید خرید خود اضافه میکنند، در مرحله ثبت سفارش، کرم مرطوب کننده را با ۳۰ درصد تخفیف به آنها پیشنهاد دهد. این کار میتواند به عنوان یکی از ساده ترین نمونه های استراتژی بازاریای در لحظه تلقی شود که در زمان درست، بهترین پیشنهاد را به مشتری ارائه می دهد.

همانطور که بیان شد، تکنیک های به کار گرفته شده در استراتژی بازاریابی در لحظه می تواند ممکن است اقسام مختلفی به خود گیرد. این تکنیک ها می تواند به صورت ایمیل هایی نمایان شوند که به مشتریان دعوت نامه های خاصی را برای خرید یا مشاهده وب سایت ارسال می کند و برای تشویق آنها به اقدامات در لحظه، مشوق هایی را ارائه می دهند تا بتوان بواسطه آن مشتری را به یک اقدام مشخص سوق داد. بخشی از یک برنامه بازاریابی در لحظه می تواند به صورت انتخابی انجام شود که در وب سایت شرکت قرار گیرد و مخاطبان را برای عضویت مشتریان در باشگاه ترغیب کند. اعضای این باشگاه می توانند پیام های متنی و ایمیل های خاص را همراه با اخبار فوری، اطلاعات مهم و پیشنهادات ویژه دریافت کنند.

شبکه های رسانه های اجتماعی نیز یکی از عناصر مهم در استقرار استراتژی بازاریابی در لحظه هستند. یک مدیر رسانه های اجتماعی می تواند یک نمایه کسب و کار در سایتهایی مانند اینستاگرام، توییتر و فیس بوک ایجاد کند و سپس برای مشتریان ایمیل یا متنی ارسال نماید تا صفحات شرکت بازدید نمایند و آنها را تشویق به “لایک کردن” یا “دنبال کردن” صفحه کسب و کار نمایند. پس از ایجاد موارد فوق، مدیر رسانه های اجتماعی می تواند به روزرسانی های خود را منظم در صفحه کسب و کار قرار دهد، همچنین اخبار و پیشنهادات ویژه ای را برای مخاطبان خاص خود ارسال نماید

چه کسانی باید در استراتژی بازاریابی در لحظه استخدام شوند

استراتژی بازاریابی در لحظه هر روزه تکنیک های جدیدی را در خود ایجاد می کند که هر کدام می تواند افراد متخصصی را نیاز داشته باشد تا بتواند به درستی اجرا و پیاده سازی شود. بطور مثال ابزارهایی که شرکت گوگل ادز برای بازارایابی ارائه داده است به طرز شگفت انگیزی این استراتژی بازاریابی را تحت تأثیر خود قرار داده است. با این وجود سه رکن اصلی در تدوین، برنامه ریزی و اجرای استراتژی بازاریابی در لحظه وجود دارد که باید بدست افرادی متخصص سپرده شود.

مدیر بازاریابی

یک مدیر بازاریابی نحوه برنامه ریزی و اجرای برنامه های استراتژیک بازاریابی را برعهده دارد و همچنین باید مسئولیت تدوین برنامه استراتژی بازاریابی در لحظه را بر عهده گیرد. علاوه بر موارد فوق یک مدیر خبره باید بتواند از ملزومات بازاریابی به خوبی استفاده نماید و از دیگر استراتژی های بازاریابی برای رشد و همچنین کمپین های بازاریابی سنتی را می فهمد. علاوه بر این ، یک مدیر بازاریابی باید توانایی جمع آوری و تحلیل داده های مختلف را داشته باشد و بتواند از اطلاعات بدست آمده برای ایجاد تبلیغات مربوط به استراتژی بازاریابی در لحظه استفاده نماید. مدیریت بازاریابی وظیفه بررسی و صحت سنجی تحقیقات بازاریابی را  بر عهده دارد و باید بر روندهای موجود در جمع آوری اطلاعات، اشراف کامل داشته باشد و همچنین درک درستی از داده های کمی و کیفی داشته باشد.

یک مدیر بازاریابی برای درک بهتر مسائل مربوط به حوزه فعالیت خود، نیاز به مدرک کارشناسی در رشته بازاریابی یا بازرگانی دارد. تجربه بکارگیری و ایجاد کمپین هایی  با رویکرد استراتژی بازاریابی سنتی می تواند به ادغام دیگر استراتژی ها با استراتژی بازاریابی در لحظه کمک نماید؛ همچنین درک عمیق از جمع آوری و گزارش گیری داده ها به طور خودکار و منظم، به منظور ایجاد یک برنامه بازاریابی پیشرفته آنلاین ضروری است. مدیر بازاریابی باید بتواند فرآیندی را شکل دهد که در آن، داده های مربوط به رفتار مشتری، در اسرع وقت ثبت شوند و در لحظه بتواند به نیاز مخاطب پاسخ دهد.

مدیر رسانه های اجتماعی

این روزها بسیاری از شرکت ها یک مدیر رسانه های اجتماعی استخدام کرده اند تا وقت خود را صرف حضور گسترده در وب سایت های رسانه های اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، پینترست، و لینکدین کنند. در این سمت حساس، مدیر رسانه های اجتماعی وظیفه ایجاد صفحه نمایه کسب و کار را دارد و باید بتواند آن را در وب سایت های اصلی رسانه های اجتماعی به خوبی ترویج دهد و همه آنها را با یکدیگر همسو نماید. مدیر رسانه های اجتماعی پس از ایجاد نظرات، پست ها، توییت ها و سایر اطلاعات سعی می کند تا پیشنهادات ویژه را به منظور تشویق مشتریان یا مخاطبان به “پسندیدن (لایک کردن)” یا “دنبال کردن (فالو کردن)” صفحه شرکت در سایت های رسانه های اجتماعی را به اشتراک گذارد.

از آنجا که این حوزه کاری برای بسیاری از شرکت ها یک حوزه نسبتاً چالشی است، فرد ایده آل برای گرفتن این موقعیت سازمانی باید تجربه گسترده ای در حضور موفق در وب سایت های مختلف رسانه های اجتماعی داشته باشد و سوابق اجرایی خوبی در یک زمینه تجاری خاص داشته باشد. یک مدیر رسانه های اجتماعی باید بداند که چطور باید از وب سایت ها برای دستیابی به اهداف بازاریابی استفاده کند و فعالیت موثری در آنها ایجاد نماید. بسیاری از شرکت ها ترجیح می دهند تا برای این موقعیت، از افرادی بهره گیرند که دارای مدرک معتبری در حوزه بازاریابی هستند.

طراح تعاملی

 یک طراح تعاملی کسی است که به ایجاد وب سایت شرکت و همچنین تبلیغات بنر ، پیام های متنی و سایر عناصر روبروی مشتری کمک می کند. یک طراح تعاملی معمولاً با بخش بازاریابی همکاری می کند تا ظاهر نام تجاری و پیام مورد نظر با ملزومات بازاریابی همخوانی داشته باشد و بین تمام اجزای تبلیغاتی کسب و کار همسویی لازم ایجاد شده باشد. در حالت ایده آل، یک طراح تعاملی بهتر است دارای تحصیلات تکمیلی در حوزه علوم کامپیوتر و بازاریابی داشته باشد و به طور هم زمان مفاهیم مربوط به برنامه نویسی و علوم رایانه ای را همراه با مفاهیم بازاریابی درک کرده باشد.

برای داشتن مهارت کافی در حوزه طراحی عناصر کمپین های تبلیغاتی مربوط به استراتژی بازاریابی در لحظه همچون تبلیغات بنری، متنی، ایمیلی، خبرنامه و تبلیغات آنلاین باید بتوان با آموزش های به روز در این حوزه همگام شد و توانایی کار با فناوری های به روز را فرا گرفت. در حالی که تجربه در این موقعیت برای همه نفرات میسر نیست لذا داشتن سوابق اجرایی قبلی در این حوزه نمیتواند ملاک خوبی برای همکاری با افراد مختلف باشد. کسانیکه بتوانند درک کاملی از فناوری روز بدست آورند و توانایی ایجاد یک وب سایت جذاب و آسان برای پیمایش کاربر داشته باشند، می توانند در این موقعیت شغلی تجارب موفقیت آمیزی بدست آورند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی در لحظه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

به بیانی ساده، استراتژی بازاریابی ارجاعی به جای اینکه از تبلیغات سنتی (تبلیغات تلویزیونی، بیلبورد، بنر و …) استفاده نماید، راهی دیگر را در پیش می گیرد. تبلیغات سنتی برای ترویج عباراتی در مورد یک محصول یا خدمات به کار برده می شوند و از طریق این نوع تبلیغات سعی می شود تا نام برندی خاص بر سر زبانها بیفتد، در مقابل این روش، استراتژی بازاریابی ارجاعی از طریق مشتریان موجود یک کسب و کار و با کمک توصیه و پیشنهاد آنان به افراد دیگر، نام برند و ویژگی محصولات و خدمات خاصی را بر سر زبان ها می اندازد

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی ارجاعی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی ارجاعی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی ارجاعی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی ارجاعی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی ارجاعی

اتحادیه بازاریابی دهان به دهان یا همان کلمه به دهان (Word of Mouth Marketing Association) در گزارشی اعلام کرده است که هر روز در ایالات متحده تقریباً ۲.۴ میلیارد مکالمه در رابطه با برندهای مختلف انجام می شود. مردم مرتباً در مورد محصولات و خدماتی که از آنها لذت می برند صحبت می کنند و از آن به خوبی یاد می کنند و تجربه خود را از خرید و همکاری با شرکتهای بزرگ را به اشتراک می گذارند و دیگر همنوعان خود را به سمت و سویی خاص سوق می دهند.

طبق بررسی های نشریه نیویورک تایمز ، ۶۵٪ از مجموع کسب و کارهای جدید از طریق ارجاع مصرف کننده جدید توسط مشتریان فعلی خود ارتزاق می کنند. این بدان معناست که به طور متوسط​​، دو سوم مصرف کنندگان به دلیل توصیه یک شخص برای استفاده از یک محصول یا خدمات، خرید خود را انجام میدهند. یعنی اگر شرکتی بتواند یک فروش خوب و ایده آل را رقم بزند و همچنین بتواند استراتژی بازاریابی ارجاعی را به نحوی شایسته اجرا نماید، انتظار رشد ۶۵ درصدی در فروش او به واسطه فروش از طریق ارجاع دهندگام راضی، کاملا معقول و تحقق پذیر خواهد بود.

یافته های اخیر شرکت تحقیقاتی نیلسن (Nielsen) نشان می دهد افرادیکه در صورت معرفی و ارجاع دوستان با محصول یا خدماتی آشنا شده اند، چهار برابر بیشتر از افراد دیگر احتمال خرید آن دسته از محصولات و خدمات را دارند. افزایش احتمال خرید تنها یکی از ظرفیت های قابل توجه استراتژی بازاریابی ارجاعی است که می تواند تغییرات چشمگیری را در کسب و کار ایجاد نماید. استفاده تکنیک های مدیریت استراتژیک در استراتژی بازاریابی ارجاعی به متخصصین مدیران کسب و کار و مدیران بازاریابی این امکان را می دهد تا از ظرفیت توصیه های مصرف کننده، درراستای دستیابی به نتایج استثنایی استفاده کنند.

استراتژی بازاریابی ارجاعی چیست؟

به بیانی ساده، استراتژی بازاریابی ارجاعی به جای اینکه از تبلیغات سنتی (تبلیغات تلویزیونی، بیلبورد، بنر و …) استفاده نماید، راهی دیگر را در پیش می گیرد. تبلیغات سنتی برای ترویج عباراتی در مورد یک محصول یا خدمات به کار برده می شوند و از طریق این نوع تبلیغات سعی می شود تا نام برندی خاص بر سر زبانها بیفتد، در مقابل این روش، استراتژی بازاریابی ارجاعی از طریق مشتریان موجود یک کسب و کار و با کمک توصیه و پیشنهاد آنان به افراد دیگر، نام برند و ویژگی محصولات و خدمات خاصی را بر سر زبان ها می اندازد. استراتژی بازاریابی ارجاعی اگر در حالت ایده آل خود اجرا شود می تواند در کمترین زمان ممکن به یکی از موفق ترین نمونه های استراتژی بازاریابی دهان به دهان منجر شود.

استراتژی بازاریابی دهان به دهان زمانی رخ نشان می دهد که دیگران درمورد کسب و کار با یکدیگر صحبت کنند و راجع به یک موضوعی خاص به بحث پردازند، این موضوع خاص می تواند در مورد برندی خاص یا محصولی خاص باشد. استراتژی بازاریابی دهان به دهان به تعبیری می تواند نوعی از استراتژی بازاریابی ارجاعی محسوب شود. استراتژی بازاریابی دهان به دهان در اصل یک عامل اساسی برای کمپین هایی است که در بین مخاطبان و در بطن جامعه “ویروسی می شوند”، مانند تبلیغات مرد اسپایسی (Old Spice) که با نمایش خیره کننده بازیگر طناز آن عیسی مصطفی (Isaiah Mustafa) توانست در بین مخاطبان مثل ویروس نشر پیدا کند و تأثیر گذاری خارق العاده ای داشته باشد. این کمپین تبلیغاتی در ابتدا کار خود از رسانه یوتیوب (YouTube) با مخاطبان ارتباط برقرار کرد و توانست در مدتی کوتاه، مخاطبان زیادی را به خود جلب نماید. این کمپین با بیانی کنایه آمیز و لحنی هوشمندانه و با یک شعار جذاب توانست خود را بر سر زبانها بیاندازد. این ویدیو با ۲۳ میلیون بازدید در ۳۶ ساعت توانست رکورد سریعترین رشد بازدید آنلاین کمپین های ویروسی را به خود اختصاص دهد- و افزایش فروش ۱۰۷٪ را برای اُلد اسپیس رقم بزند. (همچنین برا مطالع بیشتر می توانید به استراتژی بازاریابی دهان به دهان مراجعه نمایید)

استراتژی بازاریابی ارجاعی نیز تقرباً با همین رویکرد اجرا می شود که به نحوی ویروسی شود و سعی دارد همان تأثیری را ایجاد کند که استراتژی بازاریابی دهان به دهان قادر به انجام آن است. با این وجود یک تفاوت تاکتیکی در اجرا دارد، استراتژی بازاریابی دهان به دهان معمولا به صورت خود جوش و غیر مستقیم از دل جامعه هدف بر می خیزد، اما استراتژی بازاریابی ارجاعی معمولا توسط یک کسب و کار آغاز و هدایت می شود. این استراتژی معمولاً نوعی تشویق یا پاداش برای مراجعه افراد دیگر و مشتریان ارجاع دهنده ارائه می دهد. به عنوان مثال، مشتریان دایرکت تی.وی (DIRECTV) اگر دوستان خود را برای استفاده از خدمات این شرکت دعوت کنند و آنها را به این کسب و کار ارجاع دهند، به ازای هر مشتری جدید ۱۰۰ دلار اعتبار در نظر می گیرد که می توانند در خرید های خود از آن استفاده نمایند، همچنین مشتریان جدیدی که از طریق ارجاع مشتریان قبلی با کسب و کار آشنا شده اند و در آن ثبت نام کرده اند و نام کاربری ساخته اند، ۱۰۰ دلار اعتبار رایگان در حساب کاربری خود دریافت می کنند. اگر هزار مشتری جدید از طریق این استراتژی بازاریابی ارجاعی به این کسب و کار بپیوندند، یک  هزینه ۲۰۰ هزار دلاری به آن تحمیل می کنند که می تواند در مقایسه با بازاریابی سنتی بسیار ارزان قیمت و تأثیر گذار باشد.

استراتژی بازاریابی ارجاعی برای کسب و کارهایی که خدمات ارائه می کنند و هزینه متغییر به ازای هر خدمت، نسبت به هزینه های ثابت آن کمتر باشد، بسیار مناسب خواهد بود. زیرا با استفاده از این استراتژی میتواند پاداش را معادل اعتباری برابر همان خدمت در نظر گرفت. بطور مثال برای ارائه دهندگان سریال های نمایش خانگی به صورت انلاین، اشتراک رایگان به مدت محدود یا اعطای اعتبار برای نمایش ویدئوها می تواند از محل بودجه تهیه خدمت تأمین شود. بعبارتی وقتی یک فیلم ویدیویی با بودجه ۱ میلیون دلار ساخته می شود، فرقی نمیکند که یک میلیون نفر با قیمت یک دلار آن را تماشا کنند یا دو میلیون نفر با قیمت نیم دلار! همینطور فرقی نمی کند که این فیلم برای سه میلیون به نمایش در آید که یک میلیون آنها هر کدام مبلغ ۱ دلار پرداخت کرده اند و دو میلیون دیگر هیچ هزینه ای پرداخت نکرده اند، زیرا یا ارجاع دهنده مشتری جدید بوده اند یا ارجاع شونده و پاداش هر کدام از آنها اعتباری یک دلاری برای تماشای این فیلم بوده است.

این مثال بیانگر آن است که در بعضی موارد هزینه ای ثابت برای ارائه یک خدمت صرف می شود و اگر بتواند هزینه خود را پوشش دهد، اعطای پاداش های رابگان برای استفاده از آن ضرری را برای آن کسب و کار ایجاد نمیکند ولی در این موارد اگر از استراتژی بازاریابی ارجاعی استفاده شود، می توان بواسطه آن، تعداد مخاطبان را از یک میلیون نفر به سه میلیون نفر افزایش داد، و افزایش ۳۰۰ درصدی مخاطبان را مشاهده نمود، بدون پرداخت هیچ هزینه ای و فقط از محل پرداخت بودجه تأمین خدمت. اگر هیمن  کسب و کار استراتژی بازاریابی ارجاعی را در برنامه بازاریابی خود استفاده نکند، با همان یک میلیون نفر بازدید کننده کار خود را به اتمام می رساند و هیچ رشدی را در فروش و تعداد مخاطبان مشاهده نمی کند و اگر اجرا کند یک رشد ۳۰۰ درصدی را شاهد خواهد بود.

انواع تاتیک های بکار رفته در استراتژی بازاریابی ارجاعی

درخواست برای مراجعه: این تاکتیک ساده و موثر شامل اشاره به یک برنامه ارجاع دارد که قصد دارد تا به بیشترین تعداد مشتری دست پیدا کند. یک شرکت تعمیر کامپیوتری از این استراتژی به طور اثربخشی در کسب و کار خود استفاده کرده بود و با مهر کردن زیر فاکتور ها، این جمله را در زیر هر فاکتور فروش خود حک می کرد “ما خواستار ارجاعات شما هستیم”. آنها در هر کاغذی که مشتری با آن در تماس بود، این جمله را نوشته بودند، از جمله خبرنامه هایی که در موزد خدمات به مشتری ارائه می دادند، کاتالوگ، بروشورها، فاکتورهای رسمی و لیست قطعات. آنها برای هر ارجاع مبلغ ۲۰ درصد تخفیف را در خریدهای بعدی به مشتریان فعلی خود پیشنهاد می کردند و برای شناسایی مشتریان خود یک کد اشتراک در نظر می گرفتند.

آموزش کارمندان: بسیاری از شرکت ها یک فرایند آموزشی خاص برای ترویج فرهنگ ارجاع دارند که کارکنان را برای کسب این  دانش ملزم می کنند. آنها کارکنان خود را طوری تعلیم می دهند تا از مشتریان خود ارجاع دهندگانی وفادار بسازند و خود نیز مهارت های لازم برای ترویج کسب و کار را بدست آورند و مشتریان جدیدی را به شرکت ارجاع دهند. همین کار باعث می شود تا کارمندان شرکت به عنوان سفیر برند در بین مخاطبان هدف شناخته شوند. یک شرکت کارگزاری در بازار سرمایه، برای کارمندان خود به ازای هر مشتری جدیدی که بتواند در پروژه های سرمایه گذاری شرکت، سرمایه ای ایجاد کند، ۵ درصد از کل مبلغ سرمایه را به آنها اعطاء می کرد. کارمندان در هر سمتی که بودند، بعد از ساعات کاری خود به بازاریابی پروژه های سرمایه گذاری می پرداختند و به ازای ارجاع هر مشتری به شرکت، حق العمل کاری خوبی را دریافت می کردند. این امر باعث شد تا این شرکت نزخ مشارکت سرمایه گذاری خود را در یک بازه کوتاهف به طور چشم گیری افزایش دهد.

ارجاعات مشترک المنافع: برخی از شرکت ها با مشاغل تکمیلی کسب و کار خود همکاری مشترکی را ایجاد می کنند تا بتوانند به مشتریان مشترک خود، تبلیغاتی مشابه را ارائه کنند. این تاکتیک شامل هر کسب و کاری می شود که برای ترویج محصولات و خدمات خود، پیشنهادهای تخفیفی یا مشوق های دیگری را در نظر گرفته است. یک قهوه فروش را در نظر بگیرید که به ازای معرفی یک نوع قهره ساز، مبلغی را به عنوان ارجاع مشتری، از شرکت سازنده قهوه ساز دریافت می کند. همین امر می تواند بالعکس نیز اتفاق بیفتد و شرکت قهوه ساز به ازای توصیه مشتریان به استفاده از نوعی قهوه خاص با برند مشخص، مبلغی را دریافت نماید. این عمل باعث می شود تا مشتریان هر دو کسب و کار افزایش پیدا کند و میزان فروش آنها نیز چند برابر شود. معمولا مشتریان قهوه به پیشنهاد های قهوه فروش برای استفاده از دستگاه قهوه ساز اعتماد بیشتری دارند و به احتمال زیاد برندی را مصرف می کنند که قهوه فروش به آنها پیشنهاد می کند، زیرا او را به عنوان فردی صاحب نظر با پیشینه ای قوی در عمل آوردن قهوه، قبول دارند و در ذهن خود به توصیه های او وزن بیشتری می دهند.

چه کسانی از استراتژی بازاریای ارجاعی استفاده می کنند؟

استراتژی بازاریابی ارجاعی همانطور که بیان شد، فرآیندی برای تشویق و افزایش مراجعه کنندگان است که از طریق گفتگوی حضوری یا مجازی انجام می شود. این استراتژی از جمله معتبرترین و کم هزینه ترین استراتژی‌های بازاریابی است‌ و می‌تواند توسط طیف گسترده ای از کسب و کارها بدون در نظر گرفتن نوع فعالیت و صنعت شان مورد استفاده قرار گیرد. استراتژی بازاریابی ارجاعی باتشویق و پاداش دادن به مشتریان و طیف گسترده‌ای از مخاطبان‌، آنها را به خرید محصولات و استفاده از خدمات مورد نظر تشویق می کنند. این استراتژی می تواند برای شرکت های مختلف از جمله شرکت های کوچک با مالکیت منفرد و شرکتهای استارت آپی یا کارآفرینی جذاب باشد و بازاریابانی را برای شرکت ایجاد کند که پس از امجام کار خود پورسانت خود را دریافت می کنند، در واقع نیاز به هیچ سرمایه گذاری اولیه وجود ندارد. همچنین شرکت های بزرگ نیز تقریباً در هر صنعتی باشند، میتوانند از استراتژی بازاریابی ارجاعی بهره گیرند و تعداد مخاطبان خود را در عرصه های بین المللی نیز گسترش دهند. این استراتژی جزو یکی از استراتژی های محبوب برای رشد و توسعه بازار است و قابلیت این را دارد تا شکلی ویروسی به خود گیرد. بسیاری از مشاغل ارائه دهنده محصولات یا خدمات می توانند کمپین های بازاریابی ارجاعی را برای کسب و کار پیاده سازی کنند و تقریباً محدودیتی برای آنها نمی توان متصور شد ولی با این وجود برخی از کسب و کارهایی که می توانند با اجرای استراتژی بازاریابی ارجاعی، بیشترین تأثیر را بر روی بازار داشته باشند را به صورت زیر میتوان در نظر گرفت:

  • فروشگاه های خرده فروشی
  • فروشگاه های ارائه دهنده خدمات تخصصی
  • رستوران های دارای منویی خاص
  • شرکت های ارائه دهنده خدمات خودرویی
  • فرودگاه ها، اقامتگاه ها، هتل ها و آژانس های مسافرتی
  • بانک ها، بیمه ها و موسسات مالی
  • کافی شاپ ها، کلوپ ها و سالن های ورزشی
  • پزشکان، دندانپزشکان و متخصصان حوزه درمان و بهداشت

با ظهور اینترنت و با پدید آمدن مدل هاب جدید کسب و کار، فروشگاه های اینترنتی و شرکت های ارائه دهنده خدمات آنلاین نیز، به کرّات از استراتژی بازاریابی ارجاعی استفاده می کنند. در واقع ، این شکل از بازاریابی به دلیل محبوبیت شبکه های اجتماعی و سایت های اشتراک گذاری مطالب، می تواند در یک فضای آنلاین بسیار خلاقانه اجرا شود و به طرز چشمگیری موثر واقع شود. استراتژی بازاریابی ارجاعی اینترنتی می تواند به طور فزاینده ای نسبت به اکثر استراتژی های بازاریابی آفلاین، سریعتر و اثریخش تر انجام شود و در زمانی کوتاه تر به مخاطبان بیشتری دست یابد و حوزه فعالیت شرکت را به سرعت گسترش دهد. (همچنین به می تواند به استراتژی بازاریابی ویروسی مراجعه کنید)

سازمان های غیر انتفاعی مردم نهاد نیز از استراتژی بازاریابی ارجاعی برای افزایش اثرگذاری تبلیغات خود استفاده می کنند تا بتوانند اهدا کنندگان بیشتری را برای حمایت از اهداف خود ترغیب کنند. یکی از رایج ترین شیوهای اجرایی استراتژی بازاریابی ارجاعی که توسط سازمان های غیرانتفاعی مورد استفاده قرار می گیرد، سرمایه گذاری مشترک است. این روش بگونه ای است که در آن سازمان غیرانتفاعی با یک شرکت تجاری شریک می شود و برنامه را بطوری تنظیم می کند تا به ازای هر مراجعه به این شرکت تجاری، درصدی از سود را به سازمان غیرانتفاعی اهدا گردد.

به عنوان مثال، هر کسی که تمایل به همکاری در یک امر خیرخواهانه و مردمی را دارد، میتواند از طریق برنامه بازاریابی ارجاعی غیرانتفاعی شرکت اچ.آر بلاک (H&R Block)، در این امر عام المنفعه مشارکت نمایند. سازمان های غیر انتفاعی به ازای هر مشتری جدیدی که از طریق این کمپین بازاریابی ارجاعی برای دریافت خدمات اچ.آر بلاک ثبت نام کنند، ۲۵ دلار کمک مالی دریافت می کنند. این ارجاع می تواند از طریق سازمان غیرانتفاعی یا از طریق اعضای وابسته به این سازمان غیر انتفاعی یا حتی از طریق افراد علاقه مند به فعالیت های انجام شده در این سازمان غیر انتفاعی صورت گیرد، کسانی علاقه دارند تا در کار خیر این سازمان غیرانتفاعی سهم داشته باشند، می توانند افراد جدیدی را به شرکت اچ.آر بلاک معرفی کنند تا این شرکت تجاری، مبلغی را از سود خود به فعالیت های خیرخواهانه اهدا نماید.

نمونه ای موفق از استراتژی بازاریابی ارجاعی

در بسیاری از مواقع نیاز به برنامه ای برای پشتیبان گیری و همچنین اشتراک گذاری اطلاعات و داده ها احساس می شود. نرم افزار دراپ باکس (DropBox)  در سال ۲۰۰۷ توسط یکی از مهندسان ایرانی به نام آرش فردوسی و همکار آمریکایی اش به نام  هوستون (Drew Houston) ساخته شد که  این برنامه توانست تا سال ۲۰۱۰ بیشتر از ۱۰ درصد سهم بازار در زمینه پشتیبان گیری را در جهان به خود اختصاص دهد. در حقیقت کاربران دراپ باکس می توانند از طریق چندیدن رایانه و یا موبایل های اندرویدی و آی.او.اس (iOs) خود به داده های شخصی دسترسی پیدا کنند و یا اطلاعات خود را بین سایر کاربران دراپ باکس به اشتراک بگذارند

شرکت دراپ باکس، یک شرکت ذخیره سازی فایل های الکترونیکی است که به صورت آنلاین کار می کند و هم خدمات رایگان و هم خدمات پولی را به مشترکان خود ارائه می دهد. این برنامه یک کمپین تبلیغاتی را با استراتژی بازاریابی ارجاعی را در سال ۲۰۰۹ اجرا کرد که از کاربران می خواست در مورد خدمات دراپ باکس به دوستان خود اطلاع رسانی کنند. این برنامه پشتیبان گیری، برای هر دو طرف بازاریابی ارجاعی پاداش در نظر گرفت. کسانی که از لینک ارجاع ثبت نام کرده بودند فضای آزاد بیشتری دریافت می کنند و شخصی که آنها را معرفی می کند نیز فضای بیشتری برای استفاده از دراپ باکس به دست می آورد.

تا سال ۲۰۱۰، تعداد مراجعات حدود ۳۵٪ درصد از ثبت نام های روزانه آنها را تشکیل می داد و ثبت نام های دراپ باکس به طور کلی ۶۰٪ افزایش یافته بود. این شرکت تخمین زد که در یک دوره ۳۰ روزه (آوریل ۲۰۱۰)، کاربران آنها بیش از ۲.۸ میلیون دعوت نامه برای دوستان خود ارسال کرده اند و آنها را مستقیماً به این کسب و کار ارجاع داده اند.

از آنجا که استراتژی بازاریابی ارجاعی دارای مزایای بالقوه زیادی است، می توان این نوع استراتژی بازاریابی را برای دستیابی به انواع گروه های جمعیتی هدف مورد نظر سفارشی کرد. می توان با استفاده از این استراتژی بازاریابی با طیف گسترده ای از مخاطبان هدف در ارتباط بود و آنها را در دسته بندی های مختلف تقسیم بندی کرد. همه کسب و کارها باید از خود بپرسند: چه کسی انگیزه دارد نا یک کسب و کار خاص را به کسی ارجاع دهد؟ مشتریانی که انگیزه ای مانند پاداش دارند، بیشتر به دوستان و خانواده خود مراجعه می کنند، آنها با انگیزه بیشتری نسبت به دیگر افراد برای جذب مشتریان جدید تلاش می کنند. اگر این افراد خود نیز تشنه استفاده از محصول یا خدمت مورد نظر باشند، تا چند برابر بیشتر از دیگران تلاش برای ارجاع دادن می کنند.

هرچه کسب و کار پاداش بیشتری برای معرفی افراد ارائه دهد، مشتریان آنها تلاش بیشتری برای یافتن معرفی با کیفیت خواهند کرد. شرکت ای.تی اند تی (AT&T Wireless) یک استراتژی بازاریابی ارجاعی را برای توسعه کسب و کار برنامه ریزی نمود که این فرصت را برای مشتریان فراهم می کرد تا بتوانند سالانه ۵۷۵ دلار از طریق ارجاع به خدمات مختلف، از جمله اینترنت پرسرعت، تلفن های آنلاین خانگی، تلفن های بی سیم و بسته های خدمات آنلاین، درآمد کسب کنند. طیف مشتریان پر و پا قرص این شرکت، با ارائه این پیشنهاد از سوی شرکت، بطور خارق العاده ای به ترویج محصولات و خدمات این شرکت پرداختند. آنها برای اینکه هزینه اشتراک خودشان را کاهش دهند، مجاب می شدند تا ۱۰ نفر از دوستان شان را با این شرکت همراه کنند. با افزایش مشتری هزینه های ثابت شرکت نیز پایین می آمد و علاوه بر سودی که به ارجاع دهندگان می داد، سود سرشاری از قبال صرفه به مقیاس (Economy of Scale) بدست می آورد.

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی ارجاعی چگونه است؟

همانطور که بیان شد استراتژی بازاریابی ارجاعی برای برجسته سازی محصولات و یا خدمات به مشتریان تازه از طریق ارجاع افرادی خاص و مرجع در هر حوزه استفاده می شود، بهترین افراد در اجرای این استراتژی بازاریابی، مشتریانی هستند که از خدمات یا محصولات ارائه شده، استفاده کرده اند و تجربه کار با آن را داشته اند. تحقیقات اولین قدم مهم برای هر استراتژی بازاریابی است که باید به دقت و درست انجام شود. تحقیقات اولیه در استراتژی بازاریابی ارجاعی اغلب شامل کشف خواسته های مشتریان است. اگر مشوق ها نسبت به مشتریان موجود شرکت بی ارزش یا نامطلوب باشند، مشتریان علاقه کافی برای شرکت در برنامه ارجاعی ندارند.

فرآیند تحقیقات اولیه می تواند به روشهای مختلفی انجام شود. کارمندان بازاریابی ممکن است عادتهای خرید مشتریان خود را مطالعه و بررسی کنند تا بفهمند از چه محصولات یا خدماتی می توان بیشترین بهره را برد  و بسته به نوع صنعت و فعالیت کاری، پیشنهادات تخفیفی، محصولات رایگان، خدمات الحاقی یا اعتبار حساب را ارائه می دهند. (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی تبلیغاتی نیز مراجعه کنید)

روش دیگری که شرکت ها می توانند بواسطه آن درباره علایق مشتری اطلاعاتی را بدست آورند، روش تحقیقاتی با استفاده از نظرسنجی مشتری است. بیشتر این نظرسنجی ها به سادگی و با صراحت لهجه از مشتریان می پرسند که چه پاداش یا انگیزه ای برای حضور در یک برنامه ارجاع بیشتر جلب نظر می کند و چه عاملی می تواند محرک و مشوقی برای انجام استراتژی بازاریابی ارجاعی باشد. در آخر تیم بازاریابی لیستی از جوایز احتمالی را که باید در نظرسنجی ها بگنجانند را با استفاده طوفان فکری (Brain Storming) ایجاد می کنند و همچنین از مشتریان می خواهند گزینه های خود را به کسب و کار ارائه دهند و از بازخوردهای گرفته شده، در تصمیمات خود تجدید نظر می کنند.

بازاریابان همچنین باید برای روش های اعتبار دهی ارجاعات و تعداد مراجعه های افراد بتواند بدقت پایش نماید تا بتواند پاداش ها را به درستی ارائه دهد. همچنین باید سایر ابزارهای لازم برای اثبات واقعی بودن پاداش های متعهد شده به مراجعات را برنامه ریزی کنند. به عنوان مثال، شرکت خدمات تلفنی وانیج (Vonage) برای هر مراجعه موفق دو ماه خدمات رایگان و برای ثبت نام جدید یک ماه خدمات رایگان ارائه می دهد. برای پیگیری اینکه چه مشتریانی باید اعتبار ارجاع دریافت کنند، این شرکت لینک ثبت نام جداگانه ای را برای برنامه یک دوست معرفی کنید (Refer-A-Friend) در نظر گرفت و مشتریان جدید شماره تلفن فردی را که در هنگام ثبت نام معرف آنها بوده است را وارد سیستم می کنند. فرایند ثبت ارجاع دهنده یا همان معرف و ارجاع شونده باید درست باشد تا به اجرای کمپین صدمه وارد نشود. کسانی که به ازای ارجاع شان نتوانند پاداش خود را در لحظه دریافت نمایند، از کار خود دلسرد می شوند و احتمال دارد در کسری از ثانیه، همراهی خود را با کسب و کار قطع نمایند.

گام بعدی در استراتژی بازاریابی ارجاعی معارفه عمومی برنامه بازاریابی است، به نحوی که همه ذینفعان درگیر، بتوانند از این پیشنهاد ویژه اگاهی پیدا کنند و در آن مشارکت نمایند. برخی از کسب و کارها ترجیح می دهند تا نشان تجاری خود را در فروشگاه های فیزیکی قرار دهند، به طور معمول آنها سعی می کنند تبلیغ خود را در نزدیکی صندوق های پرداخت قرار دهند و مشتریان را به برنامه بازاریابی ارجاعی دعوت کنند. یک تاکتیک قدیمی و مشترک ایجاد بروشورهایی است که مشتریان می توانند انها را با خود به خانه ببرند. این بروشورها حاوی اطلاعاتی در مورد برنامه بازاریابی ارجاعی است و به مشتریان داده هایی را در مورد نحوه شرایط ارجاع و چگونگی اعطای پاداش، ارائه می دهد.

استفاده از استراتژی بازاریابی اینترنتی در کنار برنامه های بازاریابی ارجاعی می تواند اثربخشی کمپین های تبلیغاتی را به طور فزاینده ای افزایش دهد و همچنین ارجاع از طریق اینترنت نیز روشی محبوب برای گسترش آگاهی در مورد برند و برنامه های بازاریابی آن است. با استفاده از ابزارهای اینترنتی می توان میزان همه گیری را افزایش داد و توده زیادی از مخاطبان را به سمت بازاریابی ارجاعی سوق داد، این امر چه برای کسب و کارهای فیزیکی و چه به کسب و کارهای آنلاین قابل تعمیم است. این کار را می توان از طریق کمپین های بازاریابی نامه الکترونیکی (ایمیلی)، تبلیغات بنری، تبلیغات همسان، تبلیغات ویدیویی یا حتی بصورت امضایی در آخر ایمیل انجام داد که همراه آنها لینکی وجود دارد تا مخاطبان را به صفحه ثبت نام برنامه بازاریابی ارجاعی هدایت نماید.

هنگامی که برنامه بازاریابی ارجاعی در حال اجراست، بخش بازاریابی مدام درگیر فعالیت های بازاریابی مرتبط است تا اثرگذاری اقدامات انجام شده را در لحظه پایش کرده و برای اثربخشی اقدامات، تلاش نمایند. همانطور که بیان شد اگر نوع و میزان پاداش ها و فرآیند ثبت نام به درستی انتخاب نشوند، نمی توانند انگیزه کافی را در مخاطب به وجود آورند. ازین رو پایش مداوم متغیرهای وابسته، می تواند به اثرگذاری بهتر و بهینه سازی فرآیند منجر شود. هر کسب و کاری بسته به نوع خدماتی که عرضه می کند، می تواند در اجرای استراتژی بازاریابی ارجاعی خود از تاکتیک های خاصی استفاده نماید که مطلوب مخاطبانش است؛ ولی نکته حائز اهمیت آن است که فرآیندی باید به وجود آید تا کسب و کار بتواند به درستی بفهمد کدامیک از این تاکتیک ها توانسته اند بیشترین مراجعات را به خود اختصاص دهند. این کار باعث می شود تا تیم بازاریابی باید روی کدام تاکتیک ها تمرکز کند و از کدام استراتژی های بازاریابی می تواند برای ایجاد هم افزایی، استفاده نماید.

چه کسانی در استراتژی بازاریابی ارجاعی باید استخدام شوند؟

بازاریابی ارجاعی بسته به حجم و نوع فعالیت هایی که برنامه ریزی کرده اند، افرادی متفاوت را باید جذب نمایند. هرچه تاکتیک ها و تکنیک های اجرا شده در استراتژی بازاریابی ارجاعی خلاقانه باشند، افرادی با مهارت های خاص و توانایی های منحصر به فرد را نیاز دارند. با این حال سه موقعیت شغلی حساس در اجرای این استراتژی به شرح ذیل شرح داده شده اند

مدیر تبلیغات

یک مدیر تبلیغات وظیفه نظارت بر کلیه فعالیتهای تبلیغاتی یک کسب و کار را بر عهده دارد. به طور کلی، فردی که در این موقعیت شغلی فعالیت می کند باید کارمندان فعال در بخش تبلیغات را در راستای اهداف تعیین شده هدایت کند. اگرچه در برخی از کسب و کارها، مدیر تبلیغات وظیفه دارد تا با یک آژانس تبلیغاتی خارج از شرکت قرارداد بندد و فعالیت های انجام شده نظارت نماید. در واقع مدیر تبلیغات شاخص های موفقیت فعالیت های تبلیغاتی برون سپاری شده را کنترل می کند تا با همسو با استراتژی بازاریابی باشد. همچنین مسئولیت های یک مدیر تبلیغات به موارد فوق بسنده نمی شود و باید اموری دیگر همچون ایده پردازی استراتژی های تبلیغات، اجرای کمپین های تبلیغاتی و نظارت بر بخشهای مربوط به تبلیغات را بر عهده گیرد.

اکثر مدیران تبلیغات دارای مدرک لیسانس ۴ ساله در حوزه تبلیغات یا رسانه هستند و ارکان مربوط به تهیه و توزیع ملزومات بازاریابی رابه خوبی می شناسند، اگرچه یک زمینه مرتبط مانند بازاریابی یا روزنامه نگاری نیز می تواند در توانمندی این سمت شغلی نقش چشم گیری ایفا نماید. سمت مدیر تبلیغات معمولاً یک سمت ارشد در تیم بازاریابی است ، بنابراین افرادی که این موقعیت را عهده دار می شوند معمولاً قبل از ارتقاء به این سطح عالی، چندین سال در سمت های سطح پایین حوزه تبلیغات را تجربه کرده اند.

مدیر بازاریابی

یک مدیر بازاریابی باید مهارت های رهبری قوی داشته باشد و بتواند درک درستی از رفتار مصرف کننده بدست آورد. آنها همچنین در صنعت خود ارتباطاتی دارند که به تلاش بازاریابی آنها قوت می بخشد. مثلا یک مدیر بازاریابی که در صنایع غذایی کار می کند و بازیگران این صنعت را به خوبی می شناسد و رفتار آنها را به خوبی درک کرده است، احتمالاً به راحتی می تواند با ارکان اصلی صنعت ارتباط برقرار نماید و می تواند بواسطه آنها بهترین خدمات را به مشتریان خود عرضه نماید.

نقش مدیر بازاریابی یک نقش بسیار مهم در اجرای صحیح استراتژی بازاریابی ارجاعی است. آنها باید در شرکتهای مختلف کار کرده باشند یا ماهیت سازمان های مختلف را به خوبی بشناسد، همچون سازمان های غیر انتفاعی، زیرا شناخت سازمان های مختلف می تواند مدیریت بازاریابی را در ارتباط به دیگر شر کتها توانمند کند. مدیران بازاریابی وظیفه نظارت و کنترل بر فرآیند های بازاریابی محصولات یا خدمات را بر عهده دارند و باید برای برنامه ریزی و اجرای برنامه ریزی های بازاریابی، ایده پردازی کند. همچنین نحوه انجام تجزیه و تحلیل بازار و تدوین استراتژی های بازاریابی از جمله وظایف این سمت شغلی است.

به طور معمول ، مدیران بازاریابی باید دارای مدرک کارشناسی در رشته بازاریابی یا در زمینه های مرتبط مانند بازرگانی یا اقتصاد باشند. برخی از مدیران بازاریابی دارای مدرک تحصیلی تکمیلی مانند کارشناسی ارشد بازاریابی یا کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی یا کسب و کار هستند. با این حال، مدرک تحصیلی برای سمت مدیریت بازاریابی کافی نیست. دانستن مفاهیم علمی، علاوه بر تجربه و مهارت کاری، می تواند یک مدیر را برای تحلیل درست داده ها و رخداد های موجود یاری نماید. این موقعیت ها به طور کلی باید توسط افرادی به عهده گرفته شود که کار خود را در یک سطوح ابتدایی بازاریابی و فروش آغاز کرده اند و چندین سال تجربه در موقعیت های مختلف را داشته اند. تجربه در سطوح مختلف می تواند توانایی نظارت یک مدیر بر سطوح زیردست خود را افزایش دهد و بتواند جزئیات یک کار درست را به خوبی ارزیابی نمایند.

مشاوران بازاریابی

بیشتر مشاوران بازاریابی پیمانکاران مستقلی هستند که برای مشاوره در مورد ارزیابی استراتژی های بازاریابی موجود، یا تدوین و اجرای استراتژی های جدید استخدام می شوند. مشاوران بازاریابی با همکاری در بخشهای مختلف می توانند استراتژی های بازاریابی را متناسب با ساختار سازمان و ویژگی های بازار ارائه دهند. سایر وظایف مشاور می تواند در مقوله پیاده سازی تعریف شود شامل تحقیق درمورد رفتار مصرف کننده و عادات خرید برای افزایش اثربخشی روشهای بازاریابی باشد. در حالی که بدون تحصیلات رسمی امکان تبدیل شدن به یک مشاور بازاریابی وجود دارد، اکثر کسب و کار ها ترجیح می دهند مشاورانی با حداقل مدرک کارشناسی در حوزه بازاریابی، تبلیغات، بازرگانی یا ارتباطات استخدام کنند.

از آنجا که مشاوران بازاریابی به طور مستقل قرارداد منعقد می کنند، باید بتوانند در صورت لزوم، گواهی حسن انجام کار برای صحت ادعای تجارب خود ارائه نمایند؛ معمولا کسانی که کار مشاوره بازاریابی را بر عهده می گیرند، تضمینی برای اجرای استراتژی های پیشنهاد شده نمی دهند و بهتر است کسب و کار ها با کسانی قرار داد ببندند که نظارت بر اجرای استراتژی های بازاریابی را بر عهده می گیرند و تا حصول نتیجه با کسب و کار همراه هستند. استراتژی های بازاریابی از جمله استراتژی بازاریابی ارجاعی زمانی ارزش خواهد داشت که تاکتیک ها و تکنیک های اجرایی آن به خوبی مشخص شده باشد و نتیجه بخش باشد و بتواند برای کسب و کار سود آور باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی ارجاعی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی رابطه ای را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی رابطه ای خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی رابطه ای بکار گرفته شوند

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی رابطه ای چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی رابطه ای بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی رابطه ای را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی رابطه ای خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی رابطه ای بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی رابطه ای

یکی از پرهزینه ترین و مشکل ‌ترین قسمت های هر کسب و کار فعال در صنعت، فرایند به دست آوردن مشتریان جدید است. جلب نمودن توجه مشتریان جدید، ایجاد یک فضای جذاب و قانع‌ کننده و در نهایت فروش محصولات به مشتریان جدید، هرکدام به نوبه خود، مقدار خیلی زیادی هزینه در بر دارند. بر اساس نظر مارک مورفی (Mark A. Murphy) و امت مورفی (Emmett C. Murphy) که جزو برترین ناشرین حوزه کسب و کار هستند، می توان این جمله را بصورت یک تجربه علمی مد نظر قرار داد که به دست آوردن یک مشتری جدید می‌تواند به اندازه حفظ کردن یک مشتری قدیمی هزینه داشته باشد؛ حتی دیگر کارشناسان حوزه کسب و کار بر این باورند که هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید، می تواند به اندازه چندین برابر هزینه حفظ مشتری برای کسب و کارها هزینه در بر داشته باشد. از همین رو نیاز به ایجاد رابطه دوسویه با مشتریان قدیمی احساس می‌شود، هر چه این رابطه عمیق تر و بلندمدت باشد می‌تواند سود بیشتری را وارد شرکت نماید و مبلغ بیشتری پس انداز شود.

ایجاد رابطه دوطرفه و موثر با مشتری یک موضوع بسیار چالشی است و بیانگر یک سوال بزرگ در ذهن مدیران کسب و کارها است. سوال این است که با وجود منابع محدود، نگه داشتن یک مشتری به صرفه‌تر است یا تلاش برای به دست آوردن یک مشتری جدید؟ بر طبق نظر این دو محقق برجسته که در بالا به آنها اشاره کردیم، اگر میزان فعالیت ها برای حفظ مشتریان قدیمی ۲% افزایش پیدا کند، هزینه ‌های کلی کسب و کار تا ۱۰% کاهش پیدا می‌کند، به عبارتی به ازای هر سرمایه گذاری بر روی حفظ رابطه با مشتری، بازگشت سرمایه ۵ برابری را شاهد خواهیم بود که با صرفه جویی در هزینه ها امکان پذیر می شود. البته نباید فراموش کرد که هیچ کسب و کاری نمی‌تواند بدون جذب مشتری جدید رشد کند و جدای فعالیت های مستمر برای حفظ و نگهداشت مشتری، باید برای توسعه بازار و مشتریان جدید نیز تلاش نمود و طرح این چالش فقط برای مقایسه هزینه کرد و آورده دو فعالیت موازی است.

در بسیاری از کسب و کارهای بزرگ این دو بخش مهم که می توانند زیر شاخه ای از مدیریت بازاریابی باشند را از هم جدا می‌کنند: یک بخش مسئول کار کردن روی مشتریان جدید است چرا که باید با استراتژی‌ هایی منحصر به فرد، مخاطبان کسب و کار را به سمت خرید سوق دهد (واحد توسعه کسب و کار) و بخش دیگر مسئول رسیدگی به مشتریان فعلی و حفظ رابطه با آنها است (واحد حفظ مشتری)

یکی از استراتژی های قدرتمند برای حفظ مشتریان فعلی و کاهش نرخ ریزش مشتری، استفاده از استراتژی بازاریابی رابطه ای است. چرا که تمامی مشتریان نیاز دارند تا به طور مداوم درباره آن کسب و کار خبرهایی را بشنوند تا تصویر برند در ذهنشان ماندگار شود. مهمترین نکته در استراتژی بازاریابی رابطه ای، احترام به حقوق مشتری است. به عبارتی ساده تر، باید در ایجاد رابطه هدفمند با مشتریان، به نیاز آنها و دیگر ذینفعان احترام گذاشت و خواسته های آنها را در فرآیند بازاریابی و فروش پیگیری کرد، همچنین این احترام باید بگونه ای در ارائه اطلاعات نیز نمود پیدا کند و اطلاعات مورد نیاز مشتری، بطور صادقاته و بدون هیچ مانعی در دسترس او باشد؛ زیرا کسب اطلاعات لازم در خصوص شرکت و خدمات ارائه شده، جزو حقوق اصلی مشتری است و آگاهی او از ویژگی های محصول جزو خواسته های بدیهی است که باید بدان تمکین نمود و به آن احترام گذاشت. این فرایند باید بگونه ای برنامه ریزی شود که اگر مشتری در هر زمانی که خواست تا درباره کسب و کار چیزی بداند، به راحتی بتواند اطلاعات مورد نیاز خود را بدست آورد و همچنین بتواند صادقانه و دوستانه با کارشناسان فروش و بازاریابی ارتباط برقرار نماید. این اقدامات باعث می شود تا گام های اولیه استراتژی بازاریابی رابطه ای برداشته شود و همه آنها در نهایت هدفی را دنبال می کنند که تبدیل کردن هر مشتری جدید به مشتری ثابت و ماندگار در طول دوره فعالیت کسب و کار است.

استراتژی بازاریابی رابطه ای چیست؟

استراتژی بازاریابی رابطه ای یعنی ایجاد رابطه بلند مدت با مشتریان که منجر به ایجاد ارزش برای تمامی ذینفعان شود؛ این تعریف دقیقا برخلاف اقداماتی است که اشاره به فروشی دارد، که فقط یک بار اتفاق می‌افتد. در استراتژی بارازیابی رابطه ای تمرکز بر روی فروش یک محصول خاص نیست بلکه تمرکز اصلی بر روی ایجاد ارزش یک کسب و کار است. همانطور که بیان شد، این استراتژی دقیقاً خلاف رویکرد فروش لحظه ای و فروش به هر قیمتی است، زیرا این رویکرد اهدافی کوتاه مدت دارد و استراتژی بازاریابی رابطه ای بر ایجاد روابط در بلندمدت و ایجاد ارزش در یک بازه زمانی طولانی اشاره دارد و سعی دارد تا با گذشت زمان رابطه خود را با مشتری عمیق تر نماید و هزینه تعویض (Switching Cost) مشتری را افزایش دهد تا مشتری به سختی بتواند از کسب و کار دل بکند و به شرکت رقیب مراجعه نماید. همچنین این اقدامات باعث ایجاد حس وفاداری به کسب و کار می شود و یکی دیگر از رویکرد های اصلی در آن، ارائه خدمات و محصولات با کیفیت است که جزو لا ینفک استراتژی بازاریابی رابطه ای است؛ زیرا ارائه خدمات و محصولات با کیفیت با میزان وفاداری مشتریان نسبت به برند، رابطه ای مستقیم با آن دارد و می تواند روند تعامل با مشتری را بسیار تحت تأثیر قرار دهد. به طور طبیعی مشتریان در حال مقایسه میزان ارزشی هستند که هر کسب و کار برایشان ایجاد می کند و همین مقایسه می تواند ادامه رابطه سازمان با آنها را تحت تأثیر قرار دهد. (همچنین می توانید به استراتژی تجارت به شخص مراجعه نمایید)

معمولاً استراتژی بازاریابی رابطه ای بخشها و فرایند های بسیاری را در درون سازمان، تحت الشعاع قرار می‌دهد. بسیاری از ریزش‌های مشتری در کسب و کارها به دلیل این نیست که به محصول علاقه ندارند بلکه از نوع خدمات و تعامل با آنها نارضایتی دارند یا عواملی باعث شده است تا مشتری در ارتباط با کسب و کار، دچار اضطراب، پریشانی و عصبانیت شده اند. اگر هر کسب و کاری برنامه اصلی خود را بر روی رضایت مشتریان بنا کند، مشتریان بطور چشمگیری از آن کسب و کار احساس خشنودی و رضایت خواهند داشت و همواره احساس می کنند که ارزش بیشتری از دریافت می کنند. این عامل به قدری تأثیرگذار است که حتی اگر مشتریان هنگام کار با محصول یا خدمت ارائه شده، با مشکل مواجه شود، کمتر عصبانی می‌شوند.

به طور مثال رستورانی را در نظر بگیرید که برای اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای در یک سطح خیلی ابتدایی، فردی را استخدام می کند تا هنگام ورود افراد به رستوران به آنها خوش آمدگویی عرض کند و در هنگام حضور آنها در سالن پذیرایی، به نیاز ها و خواسته های آنها باشد. به عبارتی در هر لحظه و در صورت نیاز، با مشتریان ارتباط داشته باشد و رابط آنها با رستوران باشد. این امر باعث می شود تا مشتریان به محصولات و منوی غذایی این رستوران، ارزش بیشتری قائل شوند. به عبارتی ساده تر اگر همین غذا با کیفیتی قابل قبول و با همین قیمت، توسط رستوران های دیگر نیز ارائه می شود، برای این منوی غذایی و خدمات ارائه شده، ارزش بیشتری قائل شوند. حال اگر این فرد یک قرار داد ۵ ساله برای حضور در رستوران داشته باشد، می تواند پس از مدتی مشتریان اصلی را شناسایی نماید و با رابطه ای عمیق و دوستانه برقرار نماید؛ همین امر باعث می شود تا اگر روزی مشتری با محصول به مشکل برخورد و از خدمات ارائه شده در آن روز ناراضی باشد، به مراتب کمتر عصبانی می شود. یعنی میزان عصبانیت او نسبت به رستورانی که هیچ پیوند عاطفی با ان ندارد، بسیار بیشتر از کسب و کاری است که با محصولاتش ارتباطی عمیق برقرار کرده است. مجددا تأکید می گردد که این مثال به ابتدایی ترین شکل استراتژی بازاریابی رابطه ای اشاره دارد و این استراتژی می تواند بصورت خلاقانه تری اجرا شود که اثرات عمیق بر روی مشتری داشته باشد.

علاوه بر خلاقیت که رکن اساسی در هر استراتژی بازاریابی است، فناوری نیز نقش مهمی در اجرای تکنیک های استراتژی بازاریابی رابطه ای ایفا می‌کند. امروزه با استفاده از فناوری های روز می‌توان تحلیل های خیلی خوبی از داده بازار به دست آورد. می توان با استفاده از ابزارهای تحلیلی، اطلاعات زیادی از مشتریان مورد پردازش قرار داد، تعداد زیادی از داده ها را در لحظه پایش کرد و در نهایت با استفاده از این اطلاعات، تبلیغات شخصی‌سازی شده و کارآمدتری را در معرض دید مخاطبان قرار داد. همچنین با استفاده از این اطلاعات، هر کسب و کاری قادر می شود تا محصولات را با توجه به سلائق و علائق مشتریان ایجاد نمود و یا ویژگی های مورد نظر مشتریان را در محصول تعبیه نمود و در آن تغییراتی سازنده ایجاد کرد.

با استفاده از ابزارهای آنلاین و ملزومات تحت وب همچون رسانه ‌های اجتماعی که یکی دیگر از بازیگران مهم در اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای هستند، می توان اقدامات شگفت انگیزی انجام داد که ارزش پیشنهادی خدمات کسب و کار را افزایش می دهد. قبل از ظهور اینترنت تقریباً غیرممکن بود که هر زمانی از شبانه روز با مشتری همگام شد و با او رابطه برقرار نمود، ولی امروزه با استفاده از فناوری های آنلاین و رسانه های مجازی می‌توان با تک تک مشتریان در هر ساعتی از شبانه روز ارتباط برقرار کرد، با او همگام شد و تأثیرات اقدامات بازاریابی را دو چندان کرد. ایجاد ارتباط در فضای مجازی می تواند عمق روابط با مشتری را ژرف نماید و محتوایی را برای آنان ارسال نمود که آنها بیشتر علاقه دارند و به شکایت آنها در لحظه پاسخ داد. تبادل پیام در رسانه های اجتماعی می تواند میزان درگیری (Engagement Rate) مشتریان با کسب و کار را افزایش دهد و تعلق خاطری عمیق با آنها ایجاد نمود. بازاریابانی که می توانند علاوه بر درگیر کردن مخاطب با برند، نرخ مشارکت (Interaction Rate) آنها را افزایش دهند، به احتمال خیلی قوی توانسته اند تا گستره رابطه خود را با مشتری افزایش دهند و سطوح عالی استراتژی بازاریابی رابطه ای نائل گردند.

حالا نوبت به آخرین و شاید مهمترین بخش استراتژی بازاریابی رابطه ای می‌رسد؛ برندسازی قدرتمند را می توان به عنوان یکی از متغیرهای ارزشمند در ارزیابی استراتژی بازاریابی رابطه ای در نظر گرفت. یک کسب و کار می‌تواند با استفاده از یک برندسازی صحیح و درست، رابطه بلندمدت بسیار خوبی با مشتریان خود ایجاد کند. برندی که بتواند به مشتری القا کند که بازتابی از خود اوست و یا چیزی ا‌ست که او همیشه می‌خواسته باشد، می‌تواند تبدیل به موفق‌ترین برند شود. مشتریان اگر حس کنند تغییر دادن برند مورد علاقه‌ شان باعث تغییر هویتشان می‌شود، به سختی تصمیم به تغییر می‌گیرند و به ندرت به سمت شرکت رقیب هدایت می شوند. برندی که به مشتری تعلق خاطر بدهد و مشتری انعکاس نظرات و پیشنهادات خود را در آن ببیند، این برند یک برند تعاملی تلقی می شود و می تواند مشتریانی را به کسب و کار هدیه کند که عاشقانه از آن دفاع می کنند و آن را به صورت دهان به دهان تبلیغ می کنند. (همچنین می توانید به استراتژی بازاریابی دهان به دهان مراجعه نمایید)

نمونه های واقعی اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای

دایرکت ریکوایرمنت (Direct Recruitment): این شرکت هر ساله تعداد بسیار زیادی کارت پستال های دست ‌نویس را برای تبریک اعیاد و مناسبت های رسمی به مشتریان دارای حساب فعال ارسال می کند و حتی الامکان آنها را در محل کار آنها تحویل می دهد تا مشتری در کنار همکاران خود از این اقدام محترمانه اعریف و تمجید نماید. این کار به ظاهر ساده می‌تواند تأثیر به شدت زیادی در ذهنیت مشتری ایجاد کند و احساسات مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.

امریکن ایرلاینز (American Airlines): این شرکت با خلق برنامه‌ های آنلاین و در لحظه، به مشتریان وفادار که سابقه خرید خوبی از شرکت دارند، بلیط های رایگانی را برای مقاصدی که احتمال می دهد آنها برای سفر به آنجا علاقمند هستند، ارائه می کند. همچنین برای افراد متناسب با میزان خریدشان بن های تخفیف و هدایای متنوعی ارائه می ‌دهد تا خود را در ذهن مخاطب ماندگار نماید. یک سفر خاطره انگیز به میزبانی یک شرکت هواپیمایی می تواند تأثیر بسزایی در سفرهای بعدی مشتری داشته باشد و خاطرات آن را به صورت مداوم در محافل عمومی و شبکه های اجتماعی نقل قول نماید.

ایکیا (Ikea): شرکت سوئدی ایکیا که در زمینه تولید وسایل خانگی فعالیت می‌کند، شهرت زیادی در زمینه داشتن مشتریان وفادار دارد. زمانی که این شرکت تصمیم گرفت فونت نوشتاری کاتالوگ خود را تغییر دهد، مشتریان زیادی از سرتاسر دنیا نسبت به این موضوع ابراز نارضایتی کردند. شرکت ایکیا بدون داشتن دلیل قانع‌کننده‌ای، در کاتالوگ بعدی، فونت خود را به حالت قبل بازگرداند و سلیقه مشتری را بر نظر خود ارجح دانست. این کار مصداق بارز احترام به مصرف کننده است که می تواند در راستای برندسازی، نقشی تعاملی ایفا نماید.

دل (Dell): این تولید کننده برجسته محصولات رایانه ای و قطعات الکترونیکی توانست برای مشتریان بزرگ و سازمانی خود که حجم بالایی سفارش را به این شرکت ارجاع می دهند، یک فروشگاه آنلاین اختصاصی ایجاد نماید. شرکت دل با تطبیق روند سفارش متناسب با نیازهای مشتری خاص، توانست بسیاری از دردسرهایی را که خریداران فناوری با آن روبرو هستند را رفع نماید و فرایند خرید آنها را به بهترین وجه ممکن تسریع کند. تحقیقات متعددی نشان می دهد که ارائه سطح بالاتری از خدمات منجر به ارتقای سطح وفاداری می شود و میزان آورده به ازای هر مشتری را به طرز چشم گیری افزایش می دهد.

وایونس (Vyvanse) – این شرکت جزو سازندگان داروی محبوب جلوگیری از پیش فعالی( ADHD) است. آنها برای تعمیق روابط خود با مشتریان هدف، یک پورتال آنلاین گسترده را ایجاد کردند که شامل فیلم های آموزشی، انجمن های علمی و مقالات تخصصی بود، آنها همچنین برنامه های تلفن همراه را برای کمک به کسانی که از این اختلال رنج می برند طراحی نمودند که می توانست همراه خوبی برای بیماران باشد و تازه های روز پزشکی را در اختیار آنها قرار می داد. وایونس به جای تکیه زدن بر قدرت محصول و مانور روی ویژگی های داروی ساخته شده خود، مکانی را برای جمع آوری و تعامل کاربران ایجاد کرد تا کسانی که بنحوی با این اختلال دست و پنجه نرم می کنند، به شرکت پیوند خوردند و با خدمات آن آشنا شوند. همچنین کمک بلاعوض علمی به همراهان و پرستاران این نوع بیماران در امر پرستاری و محافظت از بیمار باعث شده بود، تا رابطه ای عمیق بین مخاطبان هدف با برند مورد نظر ایجاد شود.

تاکتیک هایی که باید در استراتژی بازاریابی رابطه ای رعایت کرد

  • کیفیت را فدای نوآوری نکنید
  • کمپین ‌های تخفیفی را برای مشتریان طرح ریزی کنید.
  • از فناوری های پایش مشتریان در محل و در لحظه استفاده کنید
  • برای تمامی کارمندان برنامه های تمرینی ارتباطی را در نظر گیرید
  • رویداد ها و برنامه‌ هایی را برای تقدیر و تشکر از مشتریان تنظیم کنید
  • بطور همزمان از استراتژی‌های مدیریت ارتباط با مشتریان استفاده کنید
  • از تمامی شبکه‌های اجتماعی برای برقراری ارتباط با مشتریان، بهره گیرید
  • برای به دست آوردن نظرات مشتریان، رأی‌گیری‌ها و نظرسنجی‌ های مداوم را انجام دهید
  • در تمامی سطوح کسب و کار رضایت مشتری را جلب نمایید و از نفراتی که با چند واحد ارتباط دارند، کمک بگیرید
  • از مشتریانی که به کسب و کار شما و برنامه‌ های ارائه شده روی خوش نشان داده اند، برای جلب نظر دیگر افراد استقاده نمایید
  • سیاست‌های مشخصی را برای برخورد با مشتریان تدوین نمایید و برای اجرای آن از تمامی کارمندان در موقعیت ‌های شغلی متفاوت بهره گیرید
  • به نظرات مشتری و مخاطبان احترام بگذارید و حتی الامکان آن‌ ها در برنامه ‌های کسب و کار قرار دهید و درصورت لزوم مدل کسب و کار خود را تغییر دهید.

چه کسانی از بازاریابی رابطه ای استفاده می‌کنند؟

همانطور که گفته شد استراتژی بازاریابی رابطه ای اشاره به ایجاد یک رابطه قوی، عمیق، دوطرفه، پایدار و هدفمند با مشتری دارد که بتواند ارزش افزوده ای را برای محصولات و خدمات ارائه شده ایجاد نماید، اقداماتی که منجر به افزایش وابستگی به برند می شود و هزینه تغییر مشتری را بالا می برد؛ ازینرو بسیاری از شرکت‌های بزرگ می ‌توانند دستاوردهای زیادی را از قبال این رابطه بلند مدت با مشتریان کسب ‌کنند. کسب و کارهای بزرگ از استراتژی بازارایابی رابطه ای برای عمق نفوذ خود در بازار استفاده می کنند و عمدتاً تلاش می کنند تا ارزش برند خود را افزایش دهند.

کسب و کارهای کوچک‌ تر هم با استفاده از روش ‌های ارتباط‌گیری با مشتری، میتوانند به نتایجی دست پیدا کنند که آنها را در جذب مشتری‌های جدید یاری دهد. به عبارتی کسب و کارهای کوچک به خصوص استارت آپ ها در مراحل اولیه رشد خود، از استراتژی بازاریابی رابطه ای برای گسترش بازار و جذب مشتریان جدید استفاده می کنند. یک رستوران محلی را در نظر بگیرید که هر روزه تعداد زیادی مشتری رفت و آمد دارند، اگر این رستوران با مشتریان خود ارتباط موثر و کارآمد برقرار نماید به احتمال خیلی قوی می تواند مشتریانی وفاداری ایجاد نماید که هر کدام تبلیغ کننده رستوران باشند و مشتریان جدیدی را با خود به این کسب و کار محلی وارد نمایند.

شرکت‌ های بزرگ عموما هزینه ‌های زیادی برای طراحی کمپین‌ های تبلیغاتی  صرف می کنند تا ارتباط موثری با مشتریان خود برقرار نمایند. استراتژی بازاریابی رابطه ای در واقع رویکردی است که تمامی بخش‌ های کسب و کار که با مشتری ارتباط دارند را تحت تأثیر قرار می‌دهد. رهبران شرکت‌های تجاری هر روزه با رقبایی روبرو می‌شوند که محصولات و خدمات را با کیفیت بهتری ارائه می‌دهند. از آن جایی که مشتری با ارزش ترین منبع و تنها راه بقا و ادامه فعالیت هر کسب و کاری است، بدین سبب استفاده از روش‌های کارآمد برای حفظ و نگهداشت مشتری، امری ضروری تلقی می گردد. شرکتهایی که به عنوان رهبران بازار شناخته می شوند باید بتوانند رابطه ای هدفمند و اثربخش را با مشتریان هدف خود ایجاد کنند تا با ورود شرکتهای جدید الورود به صنعت و محصولات قوی تر در بازار، مشتریان خود را به راحتی از دست ندهند و بتوانند جایگاه خود را در صدر بازار حفظ کنند.

 بطور مثال شرکت تولید کننده غذای بچه که سالهاست در بازار جای خوش کرده است و با مادران کودک ارتباطی نزدیک برقرار کرده است و در انجمن های تخصصی و شبکه های اجتماعی از مادران شیرده و کودکانشان حمایت می کند، به راحتی جایگاه خود را از دست نمی دهد و می تواند با ورود برند های جدید در بازار با محصولات جدید، فرصتی پیدا کند تا او نیز با بازار همراه شود و ویژگی های محصول خود را ارتقاء دهد. استراتژی بازاریابی رابطه ای این قابلیت را دارد تا ریشه درخت کسب و کار را تقویت نماید تا با هر تند بادی، ثبات آن برهم نخورد و پایدار بماند.

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای چگونه است؟

استراتژی بازاریابی رابطه ای می‌تواند جنبه‌ های مختلفی از یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار دهد. به حدی که ممکن است نتایج آن شیوه و مدل کسب و کار را تغییر دهد و تأثیرات بسیار مخربی بر روی هر دو طرف یعنی کارمند و مشتری بگذارد. ازینرو بهترین راه برای استفاده درست و بهینه از این استراتژی بازاریابی، داشتن یک برنامه بازاریابی جامع و هدفمند است تا بتواند تأثیر استراتژی بازاریابی رابطه ای را در بلندمدت نمایان سازد.

شرکت‌ها در مرحله اول باید نگاهی دقیق به اطلاعات و سابقه مشتریان خود بیندازند تا متوجه شوند آن ‌ها چه کسانی هستند و چه چیزی می ‌خرند تا بتوانند راه درست ارائه خدمات به آن ‌ها را (در طولانی مدت) پیدا کنند. شرکت‌ها باید متوجه شوند چرا یک مشتری به سمت آن‌ها باز می‌گردد؟ یکی از دلایل خوشبینانه این است که از کیفیت محصولات و خدمات راضی بوده اند. ولی اگر دلیل این باشد که آن فروشگاه نزدیک به محل زندگی آن شخص است چه می‌شود؟ و یا اگر آن فروشگاه تنها جایی باشد که محصول موردنظر شخص را می‌فروشد چه می‌شود؟ بررسی کردن دلایل وفاداری یک مشتری می‌تواند بهترین راه برای داشتن یک برنامه بازاریابی موفق باشد تا بتوان متغیرهای متفاوت و تأثیر گذار بر روی کسب و کار را بدقت بررسی نمود.

با داشتن یک بانک اطلاعاتی قوی از مشتریان، شرکت می‌تواند شروع به تقسیم‌ بندی آن‌ ها کند و برای هر بخش یک برنامه بازاریابی مجزا طراحی کند. مشتریانی که به دلیل کیفیت محصول از شرکت راضی هستند با مشتریانی که به دلیل دریافت خدمات جانبی خوب از شرکت راضی هستند، کاملا دارای مشخصات رفتاری متفاوتی هستند. این مشتریان دلایل مختلفی برای وفاداری دارند و به همین دلیل به برنامه‌ های بازاریابی مجزایی نیاز دارند تا نیاز هر کدام بطور جداگانه ای بررسی شود.

به محض اجرا شدن برنامه بازاریابی، یک چهارچوب دقیق برای ارزیابی اقدامات انجام شده نیاز است تا بتوان میزان موفقیت را سنجید. چندین معیار مختلف سنجش وجود دارد که با استفاده از آن‌ها می‌شود وضعیت رابطه با مشتری را ارزیابی کرد. مهم‌ترین آن‌ ها فروش مجدد و تعداد فروش متوالی است؛ همچنین می‌توان از معیارهای دیگری همچون میزان بازکردن ایمیل‌ها، میزان هزینه کردن مشتریان برای دریافت خدمات و محصول، نرخ پیشنهاد دادن شرکت به افراد دیگر توسط مشتریان کنونی و میزان دنبال کردن مشتریان در شبکه‌های اجتماعی استفاده کرد. هرکدام از این موارد بعنوان معیارهایی برای بررسی میزان وابستگی و وفاداری طیف‌های مختلفی از مشتریان استفاده می شوند. این نکته را در نظر داشته باشید که سنجه های ارزیابی بسته به نوع کسب و کار با هم متفاوت هستند و نمیتوان یک سنجه خاص را بدون در نظر گرفتن متغیرهای اصلی و وابسته، به عنوان ملاک ارزیابی موفقیت فعالیت های بازاریابی، فروش و تبلیغات تلقی نمود. آنچه بدیهی است در اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای باید میزان، نوع و اثرات اقدامات انجام شده را تعیین نمود و تأثیر آن در رابطه کوتاه بلند وبلندمدت کسب و کار را مورد بررسی قرار داد.

چه کسانی باید در استراتژی بازاریابی رابطه ای استخدام شوند؟

همانطور که در ابتدا بیان شد، استراتژی بازاریابی رابطه ای با طیف گسترده ای از مشتریان ارتباط دارد و اکثر بخش های کسب و کار را تحت الشعاع قرار می دهد. ازینرو افراد زیادی باید در طراحی و اجرای استراتژی بازاریابی رابطه ای مشارکت داشته باشند تا بتوان با تمام ذینفعان، رابطه ای ارزشمند ایجاد نمود. در ادامه سه موقعیت شغلی مهم در روند اجرایی استراتژی بازاریابی رابطه ای معرفی شده است.

مدیر منابع انسانی

مدیر منابع انسانی وظیفه آماده‌سازی، استخدام و آموزش تمامی کارمندان شرکت را به عهده دارد. یکی از مهمترین بخش ‌های استراتژی بازاریابی رابطه ای آموزش نیروی انسانی به بهترین شکل ممکن است تا در شرایط مختلف، عناصر فعال در سازمان بتوانند به شکل صحیحی با مشتری ارتباط برقرار کنند. مدیر نیروی انسانی وظیفه فرهنگ ‌سازی را از درون سازمان بر عهده دارد و باید بتواند فرهنگ ایجاد شده را در راستای ترویج اهداف کسب و کار، به بیرون از سازمان انتقال دهد.

مدیران منابع انسانی معمولا نیازی به مدرک بازاریابی ندارند و بیشتر آن‌ها در زمینه مدیریت نیروی انسانی یا بخش‌های دیگر مدیریت تخصص دارند. یک مدیر منابع انسانی موفق کسی است که مدیر و آموزگار خوبی باشد و در عین حال که آموزش می‌دهد، زورگو نباشد و رفتار رئیس‌مآبانه نداشته باشد. همچنین افرادی در این سمت موفق هستند که دانش کافی در خصوص کسب و کار داشته باشند و بتوانند ارکان یک سازمان را به درستی بشناسند.

مدیر برند

مدیر برند وظیفه برنامه ‌ریزی و مدیریت تمامی بخش‌های بازاریابی یک برند را بر عهده دارد. این موقعیت شغلی بر روی فعالیت های کلی شرکت و یا بطور خاص بر روی یک محصول تمرکز نمی‌کند بلکه تمرکز مدیر برند باید بر روی برند و تصویر عمومی برند در جامعه باشد. او باید مدام پایش نماید که مخاطبان راجع به برند چه می گویند و چه انتظاراتی از آن دارند و برند مورد نظر به چه میزان برایشان ارزش ایجاد نموده است. مدیران برند تمام تلاششان را می‌کنند تا برندشان را بین مردم و اشخاص مختلف مطرح و ماندگار کنند تا بتوانند رابطه خود را بازار و مصرف کننده حفظ نمایند.

تمامی مدیران برند باید مدرکی در زمینه بازاریابی یا حوزه های مرتبط داشته باشند. مدیران موفق ‌تر معمولا مدارک بالاتری دارند و از تحصیلات تکمیلی در این حوزه بهره مند هستند و سال‌ها تجربه کاری را در حوزه برندینگ یدک می کشند. همچنین این افراد باید بر نحوه تبلیغات در کانال‌های توزیع و ترویج تسلط داشته باشند تا بتوانند از تمامی پتانسیل موجود برای پخش نام برند و توسعه آن استفاده کنند. یک مدیر برند موفق کسی است که بتواند تمام اجزای یک برند را با هم همسو نماید تا ارزش پیشنهادی آن حفظ شود. همگونی و انسجام فعالیت های بازاریابی می تواند بسیار برروی شکل گیری تصویر برند تأثیرگذار باشد.

دستیار فروش

دستیاران فروش، بعنوان نفرات خط حمله در بخش فروش یک شرکت ایفای نقش می کنند. این افراد وظیفه پاسخگویی به سوالات، حل کردن مشکلات مشتری، از بین بردن نگرانی‌ها و نارضایتی های ایجاد شده در ارائه خدمات و پیشنهاد دادن محصولات مشابه را به مشتریان برعهده دارند. از آن جایی که این افراد به صورت مستقیم با مشتری در ارتباط هستند به نوعی نماینده تمامی شرکت محسوب می‌شوند. داشتن یک دستیار فروش خبره و آموزش‌دیده می‌تواند به بهترین وجه ممکن شرکت را در نظر مشتری جلوه دهد و اولین گام های ارتباطی با مشتری را بردارد.

دستیاران فروش هم نیازی به داشت مدرک بازاریابی ندارند؛ ولی داشتن آن برای پیمودن مسیر حرفه ای در حوزه فروش و بازاریابی بسیار مفید خواهد بود چرا که استراتژی‌های مختلفی بین فروش و بازاریابی وجود دارد. یک دستیار فروش موفق به عنوان فردی که نماینده شرکت در بین مشتریان محسوب می شود، باید بداند مشتری چه محصولی را نیاز دارد و بهترین راه رساندن آن محصول به مشتری چیست. این شغل معمولا برای افرادی که تجربه کمی در بازار کار دارند و انگیزه مشارکت در قسمت های مختلف مرتبط با مشتری را دارند، موقعیتی استثنایی به شمار می رود؛ زیرا کار در راستای استراتژی بازاریابی رابطه ای و تعاملی چهره به چهره با مشتری می تواند به آموزه های عملی در حین کار منجر شود و در کنار تحلیل های علمی بسیار سودمند خواهد بود.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی رابطه ای برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مجدد خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مجدد بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی مجدد همان ریمارکتینگ چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی مجدد بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی مجدد را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مجدد خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مجدد بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی مجدد

یکی از مهمترین سوالات در مدیریت کسب و کار این است که چگونه میتوان مشتری جدید جذب نمود؟ صاحب یک رستوران می‌خواهد افراد زیادی برای رزرو شام به او درخواست دهند. یک صاحب فروشگاه می‌خواهد ترافیک (پاخور) مغازه خود را افزایش دهد. با این حال، با توجه به اینکه سبک زندگی در کل جهان، در حال تغییر است و شیب این تغییرات نیز به سرعت در حال افزایش است، ازین رو دنیای پس از اینترنت، بسیار متفاوت با قبل شده است؛ فناوری های جدید باعث شده است تا حضور مشتری در هر کسب و کار آنلاین آسان شود و همچنین فرآیند خرید و دسترسی کالا به طرز چشم گیری تسهیل شده است. مشتریان تنها با یک کلیک ساده میتوانند به فروشگاههای مختلف سر بزنند، قیمت و ویژگی محصولات مرتبط را با یکدیگر مقایسه کنند و خدمات مورد نظر خود را در اسرع وقت و به آسانی دریافت نمایند. حال سوال مهم تر این است که با وجود کسب و کارهای آنلاین و رقابتی شدن بازار، چگونه میتوانیم مشتریان خود را حفظ کنیم و چطور میتوانیم آنها را متقاعد کنیم که دوباره از ما خرید کنند.

برای اولین بار در جهان، یک شرکت خرده فروشی جواهرات با نام فرد میر (Fred Meyer Jewellers) این سوال را در سال ۲۰۱۱ مطرح کرده است که چطور مخاطبان خود را مجاب به خرید نماید و مشتریان را نیز به خرید مجدد سوق دهد. فروش طلا و جواهر در طول سال یکسان است و در فواصل مختلف، فروش جواهرات کاهش یا افزایش پیدا می‌کند. بطور مثال فروش جواهرات در مارس و آوریل گاهی اوقات تا ۴۰ درصد کاهش پیدا می‌کند، و این روند در ماه های پاییزی نیز به طرز مشابهی رخ می‌دهد. به همین دلیل، خرده فروشان جواهرات و فروشگاه های ملزومات تزئینی مانند فرد میر، باید بر روی ماه هایی که بازدهی بالاتری دارند سرمایه گذاری کنند (مثل ماه دسامبر) تا کسری خود را در دوره های رکود جبران کنند. از آنجا که فرد میر قبلاً مبلغ قابل توجهی از بودجه تبلیغاتی خود را صرف بازاریابی اینترنتی کرده بود، بدین سبب تیم بازاریابی تصمیم گرفت تا از استراتژی های دیگری برای افزایش کارآیی و اثربخشی تبلیغات آنلاین استفاده کند.

با کمک یک آژانس بازاریابی و بهره گیری از خدمات شرکت ادرول (AdRoll)، فرد میر توانست با افرادی که در فصل تعطیلات از وب سایت خرده فروشی آن بازدید می‌کردند، ارتباط خود را حفظ کرده و برای آنها در زمان مراسمات ویژه (همچون اعیاد که به طور چشمگیری افراد برای یکدگیر هدیه می‌خرند) پیشنهادات شگفت انگیزی از محصولات پربازدید را اعطاء نماید. آنها محصولاتی را به مشتریان بالقوه خود پیشنهاد می‌کردند که بیشترین بازدیدها را به خود اختصاص داده بود و برای فروش بیشتر نیز، همان کالاها را با تخفیف باورنکردنی عرضه می‌کردند. در پایان این کمپین، ایم بازاریابی مشاهده نمود که میزان بازدید از سایت ۴۱ درصد افزایش یافته است. این آمار در حالی به وقوع پیوست که بازدهی تبلیغات آنها تا ۲۳ درصد افزایش یافت و همین عوامل باعث شد تا شاخص های عملکردی فرآیند بازاریابی و فروش آنها، به طرز حیرت آوری بهبود یابد. در آخر، این فروشگاه زیورآلات توانست از طریق فروش بیشتر به مشتریان بالقوه، کسری ماه های کم کار خود را جبران نماید؛ کسانی که شاید فردمیر، گزینه اصلی خرید آنها نبود ولی تیم بازاریابی با یک اقدام عالی در زمان مناسب توانست، توجه مشتریان موجود در بازار را به خود جلب نماید و آنها را به خرید وادار نماید.

استراتژی بازاریابی مجدد یا ریمارکتینگ چیست؟

استراتژی بازاریابی مجدد یا همان ریمارکتینگ (Remarketing) به هرگونه استراتژی بازاریابی، فروش و تبلیغات گفته می‌شود که ارتباط با مشتریان بالقوه را پس از بازدید از کسب و کار ها حفظ کند و بتواند آنها را مجاب به خرید محصول نماید. در حالی که استراتژی بازاریابی مجدد قبل از ظهور اینترنت نیز وجود داشت و به طرق مختلفی اجرا می شد ولی با استفاده از فناوری های نوین در بستر دیجیتال و در محیط آنلاین، این استراتژی بازاریابی، به طور فزاینده ای در بین بازاریابان دیجیتال رایج شده است و برای بسیاری از کسب و کارها نیز، موثر بوده است. استراتژی بازاریابی مجدد از ملزومات بازاریابی بسیاری تشکیل شده است و افراد را به سمت کسب و کارهایی که در گذشته از آنها بازدید کرده اند، سوق می‌دهد؛ استراتژی بازاریابی مجدد به آنها جهتی نشان می‌دهد تا دوباره به آن کسب و کار رجوع کنند و فرآیند خرید خود را کامل کنند یا مجدداً اقدام به خرید نمایند. در استراتژی بازاریابی مجدد امید به آنست که این مخاطبان و مشتریان بالقوه، خریدهای مکرر انجام دهند و به نحوی کسانی که احتمال بیشتری می‌رود خریدار کالا و خدمات ارائه شده باشند را مورد هدف قرار می‌دهد. (همچنین می‌توانید به استراتژی بازاریابی مستقیم مراجعه کنید)

دلیل اصلی استراتژی بازاریابی مجدد حفظ توجه افرادی است که قبلاً به یک کسب و کار ابراز علاقه کرده اند، نه اینکه کسانی را مورد هدف قرار داد که صرفاٌ برای افزایش آگاهی در مورد کسب و کار به آن رجوع کرده اند؛ زیرا گروه اول به احتمال خیلی قوی تری، بازدهی بیشتری نسبت به گروه دوم خواهند داشت. وقتی جواهرفروشی فرد میر از استراتژی بازاریابی مجدد برای فروش آنلاین خود استفاده کرد، این شرکت اطمینان داشت که هر یک از افرادی که از وب سایت شرکت بازدید کرده اند، هنگام دیدن تبلیغات فرد میر، ترجیح می‌دهند تا این سایت را دوباره مورد بازدید قرار دهند تا هم محصولات جدید را مشاهده نمایند و هم از پیشنهادات شگفت انگیز با خبر شوند. فرد میر با استفاده از استراتژی بازاریابی مجدد در واقع توانست علاوه بر فروش بیشتر، اثربخشی تبلیغات خود را به طرز چشمگیری افزایش دهد.

خیلی بدیهی است که افراد هنگام بازدید از یک کسب و کار یا یک فروشگاه اینترنتی، شاید در همان لحظه تصمیمی‌ برای خرید قطعی نداشته باشند یا اگر هم قصد خرید محصولی را دارند، در هنگام بازدید، بهانه ای برای خرید آن محصول پیدا ن‌کنند؛ با این وجود اگر پیشنهادی برای بازدید مجدد و یک بهانه خرید برای آنها ارسال شود، در این فرآیند بازاریابی مجدد میتوان انتظار داشت که فروش بیشتری نسبت به قبل رخ دهد. کسانی این بار به مشتری تبدیل می‌شوند که زمینه خرید محصول را از قبل داشته‌اند و نیاز آن را در خود احساس می‌کنند؛ پس به احتمال بیشتری خرید خود را انجام می‌دهند و کسب و کار احتیاجی ندارد تا در آنها نیاز را به وجود آورد.

کسانی که وب سایت فرد میر را در تاریخچه مرورگر خود داشتند، به احتمال زیاد می توانستد یک کوکی (کد ردیابی) در مرورگر وب خود پیدا ‌کنند. کوکی در حقیقت یک فایل متنی یا یک کد است که به مرورگر وب کمک می‌کند تا اطلاعات مربوط به وب سایت ها را ذخیره کند. در کوکی‌ها همچنین اطلاعات دیگری که وب‌سایت‌ها برای شناسایی کاربر و ارائه‌ی خدمات بهتر به آن نیاز دارد، قرار می‌گیرد. مثلا اگر به فروشگاه اینترنتی مراجعه کرده باشید حتی بدون اینکه ثبت نام کرده باشید یا در فروشگاه وارد شده باشید، اگر سبد خرید خود را پر کنید وصفحه را ببندید و مجددا آن را باز کنید، باز هم محصولاتی که به لیست خرید خود اضافه کرده بودید همچنان در سبد خرید شما دیده می‌شوند. این کار به کمک کوکی‌ها انجام می‌شود. این امر بدین صورت اجام می شود که در مراجعه‌ی بعدی به وب‌سایت یا یکی از صفحات آن، ابتدا سایت از مرورگر می‌خواهد که فایل کوکی ذخیره شده بر روی حافظه کامپیوتر یا موبایل شما را باز خوانی کند و اگر وجود نداشت آن را ایجاد کند. نقش یک کوکی در اجرای استراتژی بازاریابی مجدد به صورت آنلاین، میتواند بسیار حیاتی باشد. درست همانند کاری که شرکت ادرول برای فرد میر انجام داد. آنها از کوکی هایی استفاده کردند که باعث می‌شد مرورگرهایی که از وب سایت فرد مایر بازدید کرده اند، تبلیغات فرد میر را در سایت های دیگر ببینند و آن تبلیغات نیز برای آن دسته از مخاطبات بیشتر نشان داده می‌شد. (همچنین می‌توانید به استراتژی بازاریابی درونگرا مراجعه کنید)

مزایای به کارگیری استراتژی بازاریابی مجدد چیست؟

با توجه به اثرگذاری اقدامات مربوط به استراتژی بازاریابی مجدد، به سختی می‌توان مزایای خاص آن را نام برد؛ زیرا ادغام این استراتژی با دیگر استراتژی های بازاریابی در فواصل مختلف زمانی، میتواند ایده های خلاقانه ای را به وجود آورد که در نوع خود بی نظیر باشد. با این وجود سه مزیت اصلی و فراگیر استراتژی بازاریابی مجدد را می‌توان به صورت زیر بیان نمود:

افزایش آگاهی از برند

از آنجایی که تمسک به استراتژی بازاریابی مجدد باعث می‌شود تا بارها و بارها در سایت‌های مختلف تبلیغات شما نمایش داده ‌شود، از طرفی نیز به مخاطب نیز یادآوری می‌کنید که احتمالا قصد خرید فلان محصول را داشته است. همین کار به برندسازی شما کمک می‌کند. به همین دلیل یکی از مهمترین مزیت‌های استراتژی بازاریابی مجدد، افزایش آگاهی نسبت به برند است. هر سازمانی که فرصت جمع آوری اطلاعات مشتری را داشته باشد می‌تواند از استراتژی بازاریابی مجدد استفاده کند.

تبلیغات هدفمند و کاهش هزینه‌ها

همان‌طور که اشاره شد، به کمک استراتژی بازاریابی مجدد می‌توان مخاطبان هدف را بهتر شناسایی نمود و آنها را دوباره مورد هدف قرار داد. از همین رو هزینه‌های تبلیغاتی کاهش پیدا کرده و اثربخشی آن نیز بیشتر می‌شود؛ چرا که این بار سرنخ‌های باکیفیت‌تری در دسترس کسب و کار قرار می‌گیرد. از سوی دیگر بهترین روش برای اجرای استراتژی بازاریابی مجدد استفاده از تبلیغات کلیکی در سایت‌های پربازدید و جاهایی است که مخاطبان به آنجا سرک می‌کشند. در نتیجه هزینه زمانی که بخواهد صرف اشنایی و مقایسه شود، بسیار کاهش پیدا می‌کند.

بهبود نرخ تبدیل

یکی از مهمترین مزایای استراتژی بازاریابی مجدد بدون شک افزایش نرخ تبدیل است. چرا که کسب و کار در مرحله دوم رویارویی با مخاطبان هدف، درک بهتری نسبت به آنها پیدا کرده که می‌تواند بهتر با آنها تعامل داشته باشد. بازاریابان حرفه ای به خوبی می‌دانند که کاربران از کدام صفحات بازدید کرده‌اند و نسبت به کدام محصولات علاقه نشان داده‌اند. در نتیجه وقتی دوباره به آنها یادآوری می‌کنید قصد خرید چه محصولی را داشته‌اند، این بار که هر تعداد از آنها دوباره وارد سایت شوند، شانس اینکه خرید خود را نهایی کنند بیشتر خواهد بود. البته این امر در محیط آفلاین و حضوری نیز میتواند صادق باشد و مثال های ارائه شده در محیط های آنلاین به نحوی است که می‌تواند مطلب به طور کامل انتقال دهند.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی مجدد استفاده می‌کنند؟

جواهرفروشی فرد میر نوع پیشرفته ای از استراتژی بازاریابی مجدد اینترنتی استفاده کرد که البته با رشد فناوری های نوین نیز، این روش ها و تکنیک های بکار برده شده در کمپین های تبلیغاتی، پیچیده تر هم می‌شود. اما با این وجود روش های ساده تری برای اجرای استراتژی بازاریابی مجدد در بستر اینترنت وجود دارد. اگر یک خرده فروش آنلاین بتواند از فرصت بدست آمده در رویارویی با بازدیدکنندگان، آدرس ایمیل های شخصی آنها را از طریق یک فرم مشخصات جمع آوری نماید، خرده فروش می‌تواند پیام هایی را در دوره های زمانی خاص، برای آن دسته از اشخاص ارسال کند که حاوی به روزرسانی های جدید کسب و کار است. آنها می‌توانند انواع جدید محصولات، کالاهای مرتبط و قیمت های به روز شده را به مشتریان بالقوه خود ارسال کنند. در کنار همه این موارد اگر کسب و کار پیشنهادی برای این گروه از مشتریان دارد، می‌تواند برای آنها یک کمپین اختصاصی تدوین کند و در چند مرحله، آنها را به مشتری واقعی تبدیل نماید. با گرفتن یک ایمیل ساده یا نام کاربری افراد در رسانه های اجتماعی، به راحتی می‌توان، بارها و بارها برای آنها پیام تبلیغاتی جذاب ارسال نمود.

کسب و کارهایی که خارج از محیط آنلاین فعالیت می‌کنند از روش های مشابهی برای برقراری ارتباط با مشتریان قبلی و مخاطبان احتمالی استفاده می‌کنند. شاید شما دفترچه ای از بن های تخفیفی مجموعه های ورزشی و تفریحی را دریافت کرده باشید. شرکت هایی هستند که همه این تخفیف ها را از تعداد زیادی مجموعه ورزشی جمع آوری می‌کنند و آنهارا به سازمانها و ادارات می‌فروشند. آنها نیز این دفترچه ها را به کارمندان هایشان هدیه کنند تا کارمندان سازمان از یک سری بن تخفیف بهره مند شوند. یک مجموعه ورزشی می‌تواند پس از قرارگیری در زمره مجموعه مراکز ارائه دهنده خدمات تفریحی و ورزشی، پس از اتمام تاریخ بن تخفیف، به افرادی که با این مرکز تفریحی آشنا شده اند ولی فرصت نکرده اند به آن مراجعه کنند، مجدد ارتباط برقرار نماید و به آنها یک پیشنهاد فروش ویژه بدهد. در واقع برای افراد جا مانده از تخفیف، یک پیشنهاد استثنایی دیگر ارسال می‌شود که آنها را مجددآ برای استفاده از خدمات دعوت می‌کند. همچنین در ادامه این کمپین، میتوان از استراتژی بازاریابی وفاداری بهره گرفت که می‌تواند اثربخشی فعالیت های انجام شده را افزایش دهد و ارزش طول عمر مشتری را افزایش دهد. (همچنین می‌توانید به استراتژی بازاریابی وفاداری نیز مراجعه کنید)

یک شرکت همچنین می‌تواند از  استراتژی بازاریابی مجدد برای ترغیب مشتریان قبلی به بازگشت دوباره و خرید مجدد استفاده نماید. شرکت های ارائه دهنده خدمات بیمه اتومبیل، معمولاً یادآوری های دوره ای را برای افرادی ارسال می‌کنند که زمانی از بیمه یک شرکت خاص استفاده می کردند ولی به هر دلیل تصمیم به لغو آن گرفتند. این نوع فعالیت باعث می‌شود تا مشتریان قبلی، دوباره شرکت ارائه دهنده خدمات را به یاد آورند و در صورت نیاز به تمدید بیمه، احتمال ثبت نام آنها برای دریافت خدمات از یک برند خاص افزایش می‌یابد. اگر این یادآوری به زمان تصمیم گیری برای خرید و انقضای تاریخ بیمه نزدیک باشد، می‌تواند تأثیر بهتری نسبت به دیگر زمان ها داشته باشد.

برگزاری کمپین های سیاسی در اقصی نقاط جهان از قوانین خاصی پیروی می‌کنند که بازاریابان فعال در این حوزه را مجاب می‌نماید تا این الزامات را به دقت رعایت کنند. یکی از این قوانین اشاره به نحوه جمع آوری اطلاعات تماس از مشارکت کنندگان و حمایت کنندگان مالی دارد. بسیاری از کمپین های سیاسی موازی در یک رویداد خاص، از این اطلاعات برای اطلاع رسانی به مشارکت کنندگان استفاده می‌کنند. بازاریابان از مشارکت کنندگان و حمایت کنندگان مالی یک رویداد سیاسی درخواست می‌کنند تا به حمایت های خود ادامه دهند و این گروه ها مجدداً تب مشارکت در این جنبش عمومی ‌را داغ می‌کنند. آنها برای پیشرفت کمپین خود و حتی درخواست کمک های اضافی، از این تکنیک استراتژی بازاریابی مجدد استفاده می‌کنند. درخواست اعانه و فراخوان های استفاده شده در این مشارکت عمومی ‌می‌تواند از طرق مختلفی اجرا شود، بطور مثال استفاده از ایمیل های جذاب، تماس های تلفنی یا اعلام فراخوان از طریق رسانه های اجتماعی، می تواند نمونه های از این راه های ارتباطی باشد؛ یک کمپین سیاسی می‌تواند با ذینفعانی که قبلاً نسبت به این کمپین ابراز علاقه کرده اند و شاید در روند اجرای آن نیز مشارکت کرده اند، در تماس باشند تا بتواند یا آنها را مجدد ترغیب به مشارکت نماید یا آنهایی را که مشارکت کرده اند را به ادامه همکاری دعوت نمایند. در غیر این صورت اگر بازاریابان برای مشارکت کنندگان تازه وارد یا ناآشنا فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی خود را انجام دهند، این کار آنها مصداق استراتژی بازاریابی مجدد نخواهد بود.

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی مجدد در گوگل چگونه است؟

استراتژی بازاریابی مجدد در گوگل با استفاده از ابزاری با نام گوگل ادز انجام می‌شود که در واقع به عنوان یک فرایند موثر در انجام تبلیغات اینترنتی هدفمند محسوب می‌شود. امروزه با توجه به تبدیل محیط رقابتی به محیط فرا رقابتی، نقش تبلیغات بیش از قبل پر رنگ شده و میزان اثرگذاری آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. به طوری که انجام تبلیغات صرفاً نمی‌تواند بر شناسایی، جذب و ترغیب مشتری موثر واقع شود. تجربه نشان داده است که با توجه به حضور مشتریان در فضاهای مجازی، تبلیغات اینترنتی می‌تواند بیش از تبلیغات محیطی اثرگذار باشد، بدین جهت تبلیغات اینترنتی باید هدفمند، با کیفیت و مشتری محور باشد تا بتواند نظر کاربر را به خود جلب نماید. بدین منظور مدیران کسب و کار به سمت استفاده و بهره گیری از تاکتیک ها و نگرش های استراتژیک بازاریابی ای گرایش یافته اند که رقیبانشان در حال استفاده از آن می‌باشند.

 همچنین در این شرایط صاحبان کسب و کارها باید به کمک متخصصین تبلیغات حضور فعال در بازار داشته باشند، چرا که مشتری و حضور مشتری است که بقای شرکت را در میان دیگر رقبا تضمین می‌کند. این عمل با استفاده از ابزارها و خدمات شرکتهایی همچون گوگل، بینگ و دیگر صاحبان موتور های جستجوگر، می‌تواند نتیجه هایی بهتر با بازدهی بالاتر را به همراه داشته باشد. استراتژی بازاریابی مجدد در گوگل ادز فرایند تعامل با مشتری را مدیریت کرده و می‌تواند اهداف شما را در انتخاب یک مسیر بهینه به منظور جذب مشتریان بیشتر مدیریت نماید.

گوگل توصیه می‌کند که وقتی در حال شروع اولین کمپین استراتژی بازاریابی مجدد هستید، در ابتدا فعالیت خود را با بازدیدکنندگانی شروع کنید که صفحه اصلی وب‌سایت را مشاهده کرده ‌اند. به خاطر داشته باشید که این کار، هزینه‌های استراتژی بازاریابی مجدد در گوگل را افزایش می‌دهد چون تبلیغات شما برای عموم بازدیدکنندگان هدف‌گیری مجدد می‌شود و به عبارتی تبلیغات کاملا هدفمند ایجاد نکرده اید. برای اینکه مخاطبان را دقیق تر و جزیی‌تر هدف‌گیری کنید باید رفتار آنها را به درستی تشخیص دهید، آنها را دسته بندی های مختلف قرار دهید و برای ارتباط با هریک از گروه ها،  آگهی تبلیغاتی مخصوص آنها را بسازید تا هزینه به ازای هر کلیک کمتر شود.

در مراحل بعدی، می‌توانید فهرست‌های مختلف استراتژی بازاریابی مجدد در گوگل را ایجاد کنید تا کمپین‌های کاملا هدفمند اجرا کنید. به عنوان مثال، می‌توانید برای کاربرانی که قبلا از سایت شما خرید کرده‌اند، تبلیغاتی متفاوت به نمایش بگذارید. این نوع تبلیغات باید متفاوت از تبلیغاتی که برای بازدیدکنندگان جدید به نمایش در می‌آید، طراحی شود. مثلا می‌توانید برای خریداران قبلی سایت، تخفیف ۳۰ درصدی در خرید دوم را پیشنهاد دهید و فقط برای این دسته از خریداران، این پیشنهاد هدفمند را ارائه کنید.

مخاطبان خود را می‌توانید کاملا جزیی و دقیق و با توجه به نیازها و رفتارشان در وب‌سایت، دسته بندی کنید. مثلا کاربرانی که کفشی را می‌خرند، کاربرانی که کفش را فقط به سبد خرید خود اضافه می‌کنند ولی خرید را ادامه نمی‌دهند و کاربرانی که در بین صفحات انواع کفش‌ها، به جستجو می‌پردازند؛ همگی می توانند در دسته بندی های مختلفی قرار گیرند

هر چقدر انتخاب گروه های علاقه مند به خرید را بهتر و دقیق تر بررسی کنید و رفتارهای آنها تفکیک نمایید، می‌توانید نرخ تبدیل بهتری را تجربه کنید. اگر برای بازگرداندن و هدفگیری مجدد مخاطبان بتوانید محتوای اختصاصی تر ایجاد نمایید، میتوانید اثربخشی بهتری در کمپین خود را تجربه کنید. در نتیجه با همین اقدامات میتوان هزینه اجرای استراتژی بازاریابی مجدد را در گوگل ادز کاهش داد، زیرا گوگل به تناسب محتوا با نیاز مخاطب اهمیت می‌دهد و این شرکت استراتژی بلندمدت خود را بر ارائه محتوای متناسب با نیاز کاربر بنا کرده است؛ لذا از بازاریابانی که این قاعده را در دستور کار خود قرار می‌دهند، حمایت کرده و از آنها مبلغ کمتری دریافت می‌کند.

استراتژی بازاریابی مجدد چگونه اجرا می‌شود؟

همانطور که بیان شده، استراتژی بازاریابی مجدد اشاره به جذب مخاطبانی دارد که با خدمات و محصولات کسب وکار مواجه شده اند یا از آن خرید کرده اند ویا خرید خود را نیمه کاره رها نموده اندو بازاریابان قصد دارند تا آنها را به تکمیل فرآیند خرید یا خرید مجدد سوق دهند. نحوه استفاده یک کسب و کار از استراتژی بازاریابی مجدد به این عامل بستگی دارد که آن کسب و کار در ابتدای فعالیت خود، چگونه با مشتریان ارتباط برقرار کرده است. یک خرده فروش آنلاین باید شیوه ای متفاوت از آنچه ممکن است در یک فروشگاه حضوری اتفاق بیفتد را به کار گیرد. زیرا فروشگاه های آنلاین، ظرفیت زیادی برای اجرای استراتژی بازاریابی مجدد دارند، آنها به راحتی می‌توانند اطلاعات کاربران را دریافت نمایند و رفتار آنها را در آشنایی اول، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.

کسب و کارهایی که برای اولین بار به صورت حضوری با مشتری تماس می‌گیرند، باید از روشی که به عنوان روش انتخابی (opt-in) نام دارد، برای جمع آوری اطلاعات مربوط به مشتری استفاده کنند. سیستم های انتخابی روشی کاملا ساده اما در عین حال موثر هستند، برای اینکه از مشتری اجازه بگیریم تا اطلاعات خود را در دسترس ما قرار دهد و طبق مشخصات اخذ شده، اطلاعات و پیشنهادات شگفت انگیز برایش ارائه شود، می تواند هم برای کسب و کار و هم برای مخاطبان مطلوب باشد؛ به عنوان مثال، اگر یک فروشگاه فیزیکی کفش می‌خواست با کسانی که از فروشگاه بازدید می‌کنند در تماس باشد، می توانست به مشتریان این امکان را بدهد که برای عضویت در خبرنامه، ایمیل یا شماره تلفن همراه خود را ارائه نمایند. خبرنامه ای که شامل بن تخفیف برای خریدهای آینده است یا اطلاعات جدید محصولات را با ویژگی های خاص، به مشتری اطلاع می دهد. این امر می‌تواند برای همه مخاطبان و بازدیدکنندگان فروشگاه، قابل ارائه باشد و درصورت خرید یا صرفاً بازدید، عضویت در خبرنامه برایشان میسر باشد. کل این فرایند در نهایت می تواند منجر به این شود که مشتریان ترغیب شوند که به فروشگاه برگردند و از آن خرید کنند یا خریدی دیگر از آن را تجربه نمایند.

بعد از گرفتن اطلاعات مشتری، فروشگاه می بایست ملزومات بازاریابی را در انواع مختلفی از گزینه های موجود تهیه کند و آنها را در قالب خبرنامه، محتوای شبکه اجتماعی یا ایمیل مستقیم به مشتریان عرضه نماید. چگونگی برنامه ریزی برای هر مخاطب استراتژی بازاریابی مجدد مهم است. اگر مشتریان در فواصل زمانی مشخص یادآوری های لازم را دریافت کنند، ارزیابی موفقیت کمپین آسان تر خواهد بود. انتشار ملزومات بازاریابی به صورت ناسازگار و ناهمسو می‌تواند منجر به داده های ناگوار و بیش از حد شود و ذهنیت مشتری را نسبت برند تغییر دهد. ارسال اطلاعات فروش یا تشویق برای خرید مجدد، اگر بصورت پی در پی و بیش از حد معمول برای مشتریان ارسال شود، می تواند ذهن مخاطب را آشفته نماید و اثر معکوس داشته باشد.

حال اگر به جای این فروشگاه کفش، یک خرده فروش آنلاین می خواست تا سیستم انتخابی خود را برای اجرای استراتژی بازاریابی مجدد به کار گیرد، به احتمال خیلی زیاد اولین جایی که مشتریان با کسب و کار مواجه می شدند، از طریق وب سایت فروشگاه یا صفحات شبکه های اجتماعی آن بود. مشتریان کسب و کارهای آنلاین معمولا از طریق مسیر های آنلاین با شرکت تماس می گیرند و از همین رو، بهره گیری از یک سیستم انتخابی مشابه برای خبرنامه آسانتر می شود و اطلاعات دقیق تر از مشتری بدست خواهد آمد؛ همچنین نحوه ثبت نام، بایگانی اطلاعات و طبقه بندی داده ها نیز برای کسب و کارها، آسان تر خواهد بود.

با این وجود، استفاده از سیستم انتخابی تنها راهی نیست که فروشگاه های آنلاین بواسطه آن می‌توانند داده های مشتری را جمع آوری کنند. بسیاری از شرکت های سازنده موتورهای جستجوگر و شرکت های ارائه دهنده خدمات بازاریابی مجدد، می توانند کسب و کارها را برای جمع آوری داده مخاطبان یاری نمایند، مانند آن کوکی هایی که جواهرفروشی فرد میر را یاری کرد تا این کسب و کار، اطلاعات مخاطبان را از طریق مرورگر جمع آوری نماید. همچنین ادرول با یک تجزیه و تحلیل درست و طبقه بندی مشخص، از آن داده ها، به بهترین وجه ممکن استفاده نمود. البته استفاده از کوکی یک روش انتخابی نیست و به فروشگاه آنلاین امکان تماس مستقیم با مشتریان را نمی‌دهد و داده های آنها را بدون تماس با آنها مورد بررسی قرار می دهد. استفاده از استراتژی بازاریابی مجدد بواسطه مرورگر، جهت حضور موثر در رسانه های تبلیغاتی، مفید است و میتواند هزینه های جذب مشتری را کاهش دهد و همانطور که گفته شد نرخ تبدیل را افزایش می‌دهد. همچنین با استفاده از داده های اخذ شده توسط مشتری، فروشگاه اینترنتی می‌تواند محتوای سفارشی تولید نماید و بازدید بیشتری را به وب سایت خود منتقل کند.

تأثیر استراتژی بازاریابی مجدد بر فرایند خرید اینترنتی چقدر است؟

معاملات و تراکنش های آنلاین تا زمانی که مشتری خرید را تأیید نکند، فرآیندشان کامل نمی شود. مردم معمولاً یکسری از کالاها را در سبد خرید آنلاین خود قرار می‌دهند تا در فرصت مناسب روی آن تصمیم گیری کنند. همینطور خیلی از آنها با همین رویکرد فرایند خرید خود را ناتمام رها می کنند و عملیات خرید خود را به وقتی دیگر موکول می کنند. یکی از کارهایی که استراتژی بازاریابی مجدد می تواند انجام دهد، آن است که کمک نماید تا فرآیند خرید ناتمام از سوی مشتری، به آخر برسد و فرآیند کامل شود. تحقیقات نشان می دهد که نرخ بازگشت کسانیکه سبد خرید رها کرده اند ولی تکنیک های استراتژی بازاریابی مجدد بر روی آنها پیاده شده است، ۲۶ درصد بوده است و فقط ۸ درصد افرادی که سبد خرید خود را رها کرده اند، بدون هیچ اقدامی، به فرآیند خرید بازگشته و کار خود را تمام می‌کنند. به عنوان یک نتیجه، اگر اقدامات استراتژی بازاریابی مجدد بر روی آنهایی که فرآیند خرید رها می کنند، به درستی پیاده سازی شود می تواند ۲۶ درصد مشتریان را مجدداً به خرید وادار نماید و یک رشد سه برابری نسبت به حالت عادی داشته باشد.

چه زمانی مخاطبان کسب و کار تصمیم به خرید می گیرد؟

بسیاری از متخصصان و محققان فعال در حوزه‌ بازاریابی باور دارند که تبدیل کاربر به مشتری بعد از چند بار تماس و ارتباط با وی صورت می‌گیرد. به عبارتی ساده تر، به دلایلی کاملا متفاوت، کاربر در اولین نقطه تماس خود با کسب و کار و مشاهده خدمات و کالاهای ارائه شده، تصمیم به خرید نمی‌گیرد. باور محققان بر عدد طلایی ۷ استوار است؛ یعنی بعد از ۷ بار مشاهده تبلیغ یک محصول، کاربر بالاخره تصمیم خود را مبنی بر خرید یا عدم خرید انجام می دهد. البته نتایج بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد این عدد به دلیل فزونی تبلیغات در حال افزایش است. اولین نقطه تماس (TouchPoint) کسب و کار با کاربر ممکن است در جاهای مختلفی باشد، همچون:

  • کارت ویزیت شرکت
  • تماس تلفنی با عاملین فروش
  • ایمیل های رسمی از خبرنامه
  • ملاقات حضوری در محیط فروشگاه
  • وب سایت یا رسانه های اجتماعی کسب و کار
  • هر جایی که آگهی خبری شرکت در آن باشد و ….

به این ترتیب کمپین های تبلیغاتی با رویکرد استراتژی بازاریابی مجدد امکان دسترسی مشتریان بالقوه را در نقاط تماس دوم، سوم و … فراهم می کند و مخاطبانی که به هر دلیل تصمیم خود را مبنی بر خرید محصول قطعی نکرده‌اند را به نقطه قطعیت می‌رساند.

یافته‌های دیگر نشان می‌دهد که مخاطبان با دیدن تبلیغات متعدد (با تعدادی مناسب)، به مرور اعتمادشان به کسب و کار افزایش می‌یابد. استراتژی بازاریابی مجدد در این زمینه نقشی حیاتی بازی می‌کند. بطور مثال کاربرانی که صرفاً یکبار به وب ‌سایت فروشگاهی مراجعه کرده باشند، در ادامه کار بازاریابان و با استفاده از استراتژی بازاریابی مجدد، به کرّات تبلیغات فروشگاهی را مشاهده می کند و این ذهنیت در آنان تداعی می‌شود که با یک شرکت بزرگ و با یک کمپین وسیع مواجه هستند. همین عامل باعث می شود تا مخاطب یک تصویر سازی اولیه نسبت به برند داشته باشد و به این ترتیب حس اعتماد نسبت به این برند فروشگاهی ایجاد می شود که در ادامه می تواند با سرعت بیشتری تقویت ‌شود.

چه کسانی در اجرای استراتژی بازاریابی مجدد باید استخدام شوند؟

از آنجا که بازاریابی مجدد از مواد موجود در بازاریابی استفاده می کند، به همین سبب می تواند از داده های جمع آوری شده، در بسیاری از اهداف بازاریابی بهره گیرد. موقعیت های شغلی زیادی در تیم بازاریابی وجود دارد که احتمالاً  بسیاری از آنها نیز باید در اجرای یک کمپین بازاریابی مجدد حضور داشته باشند. این سمت های سازمانی باید پذیرای افرادی باشند که در موقعیت های خلاق، تحلیلی و رهبری می توانند حضوری درخشان داشته باشند، بصورت تحلیلی تصمیم بگیرند و بطور خلاقانه ای ایفای نقش نمایند.

کپی رایتر

هنگامی که مشتریان مطالب مرتبط با استراتژی بازاریابی مجدد مانند خبرنامه ها، برگه های تخفیفی و درخواست کمک برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی را دریافت می کنند، باید محتوای آنها طوری باشد تا آنها را به خرید محصول یا اعطای کمک های عام المنفعه سوق دهد؛ از همین رو باید محتوای آن مطالب توسط یک کپی رایتر تنظیم و تبیین شود. نوشتن مطالب تبلیغاتی، طیف گسترده ای از مطالب بازاریابی را در بر می گیرد و باید طوری باشد که بتوان انها را در کمپین های تبلیغاتی دیگر تعمیم داد. این موقعیت شغلی به مهارت های ارتباطی عالی (کتبی و کلامی) نیاز دارد و یک کپی رایتر موفق باید توانایی تفکر خلاقانه داشته باشد.

کپی رایترها بهتر است برای جذب بهتر مخاطب، دانش خود را در حوزه علوم بازاریابی، بازرگانی، ارتباطات یا روانشناسی ارتقاء دهند و مدام مسائل جدید در این حوزه ها را مورد بررسی قرار دهند. تجربه قبلی در یک موقعیت شغلی که متمرکز بر نوشتن و نویسندگی بوده است می تواند به عنوان یک امتیاز مثبت تلقی گردد. تقریباً همه کسب و کارها باید از افرادی بهره گیرند که با صنعت شان آشنا باشد و داشتن سوابق شغلی در این خصوص نیز می تواند بیانگر تجربه و تخصص آنها باشد، به عبارتی سوابق شغلی می تواند نشانگر تسلط افراد بر نویسندگی باشد.

طراح وب

یک کارشناس طراحی وب، ترکیبی از یک گرافیست و یک برنامه نویس رایانه ای است. در استراتژی بازاریابی مجدد نیز طراحان وب وظیفه دارند تا ملزومات بصری مانند انواع تبلیغات را در بستر وب ایجاد کنند. همچنین آنها مأموریت دارند تا وب سایت های شرکت را برنامه نویسی کنند و کدهای لازم و اختصاصی را خلق کنند. کدهایی که امکان دارد برای کوکی های مرورگر استفاده شود و برای تصمیم گبرب در مورد تمدید یا لغو تبلیغات بسیار مفید است. این سمت شغلی یک نقش کاملاً فنی را یدک می کشد که نیاز به سواد رایانه ای بالا و آشنایی با نرم افزارهای تخصصی دارد.

طراحان وب بهتر است دارای تحصیلات مرتبط با علوم بازاریابی، تجارت، بازرگانی یا طراحی باشند تا بتوانند طراحی های متناسب با نیاز کاربر و مشتری را انجام دهند. بسیاری از طراحان وب در کارهای متمرکز بر رایانه مانند مدیریت سیستم، سابقه خوبی دارند. همانند یک کپی رایتر، طراح وب نیز باید نمونه کارهای قبلی خوبی در سوابق شغلی خود داشته باشد.

مدیر بازاریابی

هر کمپین بازاریابی نیاز به داشتن کسی دارد که بتواند در موقعیت رهبری ایفای نقش نماید و بر تمام فعالیت های بازاریابی و عملکرد تیم نظارت نماید. یک مدیر علاوه بر تحلیل درست نسبت به حل موضوعات مختلف باید بتواند اهداف مربوط به بازاریابی و فروش را تعیین کند. یک مدیر بازاریابی حرفه ای باید در روند تدوین و اجرای استراتژی بازاریابی مجدد، کمپین های مختلف را طراحی نماید، نیاز هر کدام را شناسایی کند و برای ایجاد ملزومات استراتژی بازاریابی مجدد دستورات لازم را به درستی اتخاذ نماید. یک کمپین موفق نیاز به یک برنامه ریزی قوی دارد تا بتواند اثربخشی لازم را برای کسب و کار داشته باشد. یکی از ارکان اصلی برنامه ریزی نیز، بودجه بندی تبلیغاتی برای کمپین است که باید تحت کنترل و نظارت مدیر بازاریابی انجام شود. در آخر یک مدیر بازاریابی وظیفه دارد تا استراتژی های بازاریابی را با استراتژی کسب و کار همسو نماید و اهداف بازاریابی را در جهت اهداف کلان کسب و کار قرار دهد.

کسی که در سمت مدیرت بازاریابی فعالیت می کند باید بتواند یک رهبر عالی برای هدایت تیم باشد، بدین منظور این مدیران باید اغلب چندین سال تجربه در یک نقش غیر رهبری را داشته و کار در ابتدایی ترین سمت های بازاریابی و فروش را تجربه کرده باشد. این بدان معناست که یک مدیر باید حداقل دارای مدرک لیسانس در حوزه بازاریابی، بازرگانی یا هر مدرک تحصیلی دیگر مرتبط با مدیریت کسب و کار را داشته باشد. بسیاری از مدیران همچنین دارای تحصیلات تکمیلی در این حوزه هستند و بصورت مداوم دانش خود را نسبت به مفاهیم مدیریت بازاریابی و استراتژی بازاریابی ارتقاء می دهند، از همین رو مزیت رقابتی والایی نسبت به دیگر مدیران بدست می آورند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی مجدد برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی پاسخگویی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی پاسخگویی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی پاسخگویی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی پاسخگویی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی پاسخگویی

یکی از اشکالات عمده در اجرای بسیاری از استراتژی های بازاریابی و کمپین های تبلیغاتی، فرآیند دشوار و پیچیده در سنجش موفقیت اقدامات انجام شده است. پس از اجرای یک استراتژی بازاریابی و کمپین تبلیغاتی، به سختی میتوان به صورت قطعی تعیین نمود که کدام یک از اقدامات انجام شده اثربخشی مطلق داشته است ونمیتوان به طور یقینی بیان نمود که دقیقا کدام فعالیتف مشتری را به خرید و استفاده از محصول سوق داده است. به عبارتی ساده تر یک مشتری را در نظر بگیرید که به فروشگاه می رود و یک جفت کفش مخصوص پیاده روی می خرد.  آیا میتوان بطور دقیق مشخص کرد که چه عاملی باعث شده تا مشتری آن کفش ها را بخرد؟ آیا آگهی های تبلیغاتی پخش شده در تلویزیون باعث شده است تا مشتری برای خرید محصول، از فروشگاه بازدید کند یا خبرهایی که در مجله ورزشی مسابقات دو و میدانی منتشر شده بود، باعث شده بود تا مشتری بخواهد آن جفت کفش ورزشی را انتخاب نماید؟ امکان دارد  هر دوی آنها در کنارهم باعث شدند تا خرید انجام شود و هر عامل به تنهایی نمی توانست مشتری را به خرید وادار کند؛ شاید می بایست هر دو تبلیغ در همین بازه زمانی اجرا شوند تا تأثیر گذار باشند؟ البته یک فرض دیگر هم وجود دارد که هیچکدام از تبلیغات موثر نبوده است و مشتری هنگام گشت و گذار از کنار ویترین فروشگاه، برای خرید اقدام نموده است، زیرا این همان کفشی بوده است که مدتها به دنبال آن بوده است. واقعا سنجش هر کدام از این عوامل در روند خرید میتواند بسیار سخت و طاقت فرسا باشد.

با گذشت زمان و رشد فناوری های نوآورانه، بازاریابان فعال در حوزه بازاریابی آنلاین و بازاریابی دیجیتال سعی کرده اند تا فعالیت های خود را به دقت پیگیری و ردیابی کنند. همه روزه تلاش های زیادی میشود تا ابزارهای جدیدی برای ردیابی تأثیرات هر تبلیغ در رسانه های مختلف، ساخته شود. همه این تلاش ها بخاطر آن است که برای برگزاری یک کمپین تبلیغاتی قوی و تأثیرگذار، صاحبان کسی و کارهای مختلف، پول زیادی را به آژانس های تبلیغاتی و رسانه های پر مخاطب پرداخت می کنند. ازیترو تیم بازاریابی باید به خوبی بفهمد که نتایج و آورده هر کدام ازین تبلیغ ها چقدر است، تا بتواند در آینده پیش روی خود، نقاط قوت خود را تثبیت کند و از نقاط ضعف خود در روند اجرای کمپین تبلیغاتی، جلوگیری نماید. بازاریابان دیجیتال می خواهند بدانند که هر تبلیغ آنها چند بار مشاهده می شود، چند بار بر روی آن کلیک می شود و به ازای هر کلیک، چند درخواست منجر به فروش می شود. امروزه اگر کل فرآیند فروش و بازاریابی در فضای دیجیتال انجام شود، میتوان به بسیاری از این سوالات پاسخ داد و رفتار مشتریان نیز تا حد بسیار زیادی ردیابی می شود؛ ولی چون همه تبلیغات در فضای آنلاین ارائه نمی شود و قسم اعظمی از فرآیند فروش و بازاریابی نیز (در بسیاری از کسب و کارها) در فضای آفلاین انجام می شود، لذا پیگیری اثربخشی و اثرگذاری تبلیغات بسیار کار دشواری خواهد بود.

یکی از موثرترین روش ها برای تعیین اینکه آیا تبلیغات موثر است یا خیر، اجرای روش های مربوط به استراتژی بازاریابی پاسخگویی است که میتواند فرایند ردیابی و ارزیابی عملکرد یک کمپین تبلیغاتی را بهبود بخشد. استراتژی بازاریابی پاسخگویی تلاش می کند تا یک پاسخ فوری از مشتریان دریافت نماید و پاسخ آنها را سریعاً مورد سنجش قرار می دهد و در ادامه مشتریان را از بخش تبلیغات، بطور مستقیم به بخش فروش سوق می دهد. (همچنین میتوانید به استراتژی بازاریابی تبدیلی نیز مراجعه کنید).

استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست؟

استراتژی بازاریابی پاسخگویی اشکال و اقسام مختلفی دارد و میتواند با تاکتیک های اجرایی متفاوتی اجرا شود. این گستره تفاوت می تواند از تبلیغات طبقه بندی شده (classified ads) که ابتدایی ترین شکل تبلیغات است را شامل شود و تا تبلیغات اطلاع دهی و آگاهی بخشی (infomercials) پیش رود. آنها معمولاً از مصرف کنندگان می خواهند که یک کار خاص یا یک اقدام از پیش تعیین شده را انجام دهند و به نحوی مخاطبان را وادار به حرکت می کنند؛ مثلا در خلال تبلیغات به آنها گفته می شود “هم اکنون با شرکت تماس بگیرید” یا “برای دریافت سفارش، همین حالا اقدام کنید” تا بتوانید از پیشنهادات ویژه ارائه شده استفاده نمایید. تبلیغات آنلاین، به دلیل ویژگی های تعاملی که در بستر خود دارند، به عنوان یکی از رایج ترین نوع استراتژی بازاریابی پاسخگویی به شمار می آیند. اگر این نوع آگهی، توجه مشتری را به خود جلب کند و پیام مناسبی در محتوای آن درج شده باشد، مخاطب روی آن کلیک می کند و با هر کلیک به سمت سبد محصولات و دریافت خدمات نزدیک می شود. این فرآیند در نوع کامل خود، باید بتواند مخاطب را با چند پاسخ مناسب یا با چند کلیک، به مشتری تبدیل نماید.

مزایا و معایب استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست؟

استراتژی بازاریابی پاسخگویی دو مزیت عمده دارد که آن را از دیگر استراتژی های بازاریابی متمایز می کند. اولین مورد این است که به راحتی و با کمترین قیمت اجرا می شود. از آنجا که هدف اصلی استراتژی بازاریابی پاسخگویی بر مبنای پاسخ و واکنش سریع است و به منظور فروش فوری اجرا میشود، شرکت ها معمولاً وقتی از این استراتژی بازاریابی استفاده می کنند، از تبلیغات کمتری استفاده می کنند و بطور کل هزینه کمتری (از لحاظ تعدادی) پرداخت می کنند. به عبارتی ساده تر، اقسام متنوعی از تبلیغات اجرا نمی شود و با یکسری تبلیغات به هم پیوسته یا بصورت تک تبلیغ، مخاطب شکار می شود.

دومین مزیت عمده این است که استراتژی بازاریابی پاسخگویی داده های کمّی و قابل قبولی را  در مورد اثربخشی کمپین ایجاد می کند. بطور مثال تصور کنید که یک شرکت در حال اجرای دو تبلیغ مجزا در قالب استراتژی بازاریابی پاسخگویی است. یکی از تبلیغات قصد دارد تا ارزش کمّی محصول را برجسته کند و دیگری هدفش برجسته کردن کیفیت محصول است و بعبارتی ویژگی های کیفی محصول را برجسته می کند. هر تبلیغ شامل یک شماره تلفن مجزا برای ارتباط با واحد بازاریابی و فروش است. هر شماره ای که تماس بیشتری دریافت کند، میتواند به طور شفاف بیانگر اثربخشی پیام خود باشد و نشان دهد که ارزش محصول برای مشتری بیشتر اهمیت دارد یا خصوصیات کیفی آن. همینطور با ثبت تماس ها و پیگیری تماس ها از واحد فروش، میتوان فهمید کدام جمله از محتوای پیام، مخاطب را جذب کرده است و چه ویژگی های از محصول مورد توجه مشتریان قرار گرفته است.

تنها عیب استراتژی بازاریابی پاسخگویی این است که اغلب برای مقاصد فروش فوری و در لحظه به کار برده می شود که باعث دلسرد شدن روابط بلندمدت بین مشتری و شرکت خواهد شد. تبلیغات ایجاد شده و پشنهادات ارائه شده، معمولا برای بهره گیری در یک بازه زمانی کوتاه مدت است و هدف آن، افزایش فروش در زمان حاضر است. استراتژی بازاریابی پاسخگویی رویکردی واکنش گر دارد و بدین سبب بازاریابانی که از این استراتژی استفاده می کنند، مشتریان را به بهره مندی از فرصت ها دعوت می کنند، به جای اینکه بخواهند آنها را در مسیر وفاداری قرار دهند. بعبارتی ساده تر، استراتژی بازاریابی پاسخگویی برای برنامه های وفاداری مشتری مناسب نیست و بیشتر برای فروش در لحظه و ارائه پیشنهادات جذاب در یک بازه زمانی مشخص استفاده می شود و همانطور که گفته شد، هدف غایی آن افزایش فروش در یک بازه کوتاه مدت است. همچنین این موضوع را باید یادآور شد که این استراتژی بازاریابی به خودی خود نمی تواند مشتریان به خرید مجدد سوق دهد و زمانی اثر بخشی لازم را خواهد داشت که با دیگر استراتژی های بازاریابی که رویکردی بلندمدت دارد، ادغام شود.

نمونه های موفق استراتژی بازاریابی پاسخگویی

شرکت تریپل.ای (AAA) از کالیفرنیا – تریپل.ای که یکی از بزرگترین و معروف ترین برنده های ارائه دهنده خدمات بیمه ای برای خودروهای سواری است. این شرکت در اقدامی تصمیمی گرفت تا افرادی که از بیمه اتومبیل استفاده می کنند را جذب خود نماید و تعداد مشتریان خود را افزایش دهد. آنها یک برند شناخته شده در بازار داشتند، اما پیوسته برای افزایش تعداد مشترکان خود تلاش می کردند و تیم بازاریابی با اشتهایی وصف نشدنی برای جذب مشتریان جدید تلاش می کرد. آنها پس از ارزیابی مجدد برنامه جامع بازاریابی، تصمیم گرفتند بر اساس تکنیک های موجود در استراتژی بازاریابی پاسخگویی، کمپین تبلیغاتی خود را با استفاده از نقاط تلویزیونی (TV spots) ایجاد کردند و ازینرو آنها بازارهای هدف خود را بر روی تلویزیون محلی متمرکز کردند. در این کمپین ها سعی شده بود تا مشترین گامی را در راستای خرید خدمات بردارند. پیام تبلیغاتی طوری طراحی شده بود که مشتریان را وادار می کرد تا یک تماس با شرکت داشته باشند، همین که تماس حاصل می شد، واحد فروش نیز اقدامات بعدی را انجام می داد. این کمپین منجر به افزایش دو برابری بازدهی در بخش فروش گردید که نسبت به کمپین های تبلیغاتی گذشته بسیار اثربخش بود.

اُلد اسپایس (Old Spice) – این شرکت که تولید محصولات بهداشتی مخصوص استحمام و خوشبو کننده بدن است، در سال ۲۰۱۰ کمپین تبلیغاتی خود را با عنوان  “Old Spice Man” آغاز کرد و توانست دستاورد های خیره کننده ای از اجرای آن بدست آورد. پنج ماه بعد از اجرای موفقیت آمیز این کمپین تبلیغاتی ، آنها از دنبال کنندگان (فالوور) خود در رسانه توئیتر خواستند که سوالات توییتری این مرد اسپایسی را در لحظه و بصورت آنی پاسخ دهند. از پاسخ های وی فیلم تهیه شد و به صورت آنلاین برای مخاطبان ارسال گردید. دومین کمپین تبلیغاتی الد اسپایس که در پنج ماه بعد از کمپین تبلیغاتی سنتی آنها اجرا شد و استراتژی بازاریابی پاسخگویی را دنبال می کرد، توانست در طی یک هفته ، ۷ میلیون نفر بازدید کننده را به خود اختصاص دهد و مخاطبان زیادی این سری ویدیوها را مشاهده کردند. همچنین این شرکت توانست با مجموعه فعالیت های موازی در توئیتر، میزان دنبال کنندگان خود را در توئیتر، بیش از ۱۰۰۰ درصد افزایش دهد. الد اسپایس با درخواست پاسخ مستقیم از مشتریان خود توانست سروصدای قابل توجهی را در بازار و در فضای آنلاین ایجاد نماید، مخاطبان آنها کسانی بودند که به طور خاص راجع به این برند تجاری نظر می دادند و با هشتگ های مرتبط توئیت می زدند.

ولز فارگو (Wells Fargo)- این موسسه مالی سرشناس، یک نقطه تلویزیونی ایجاد کرد که در آن زوجی را نشان می داد که در مورد آینده امور مالی خود بحث می کنند و نگران آینده مالی خود هستند. در پایین صفحه شماره اختصاصی مشاوران آن، به طور برجسته نمایش داده شده بود. ولز فارگو سناریویی را ایجاد کرد که یک بیننده با سطح هوشی متوسط ​​می توانست با آن ارتباط برقرار کند و پیام ان را دریافت نماید. در این ویدیوی تبلیغاتی، زوج مورد نظر با یکی از مشاوران ولز فارگو تماس می گرفتند و مشکلات مالی آنها حل می شد، در ادمه وقتی شماره تماس نیز در گوشه تصویر ظاهر می شد، این حس را به مخاطب القاء می کرد تا با تماس به موقع به یک مشاوره مالی می توانند، مشکل خود را حل کنند. آنها طوری سناریو را تدوین کردند که به راحتی مخاطب نسبت به آن پاسخ می داد و در راستای اهداف بازاریابی شرکت قرار می گرفت.

شرکت دکتر دریل (Drill Doctor) – این شرکت ابزاری برای صاف کردن و تیزکردن نوک مته تولید نمود که برای بسیاری از افراد دست به آچار، کاربرد زیادی دارد. بازاریابان متوجه شدند که یک محصول عالی برای عرضه دارند و تقریبا هیچ کس با آن اشنا نیست و لزوم بکارگیری آن را نمی داند. این پدیده برای بسیاری از کسب و کارهایی که محصولی نوآور دارند، به طرزی مشابه اتفاق می افتد و بازاریابان با محصولی روبرو می شوند که بازار و مشتریان هیچ حسی نسبت به آن ندارند و نمیدانند چرا باید از آن محصول خاص استفاده کنند. شرکت دکتر دریل برای تولید تقاضا می بایست برای مخاطبان خود آگهی های اطلاع رسانی ایجاد کند و از طرفی باید مشتریان را آموزش دهند تا ترغیب شوند از این محصول خاص استفاده نمایند. آنها یکسری اطلاعات را در قالب ویدیوهای ۳۰ دقیقه ای تولید کردند که مزایای محصول دکتر دریل را برجسته می کرد و در عین حال فراخوان های زیادی برای تحریک مشتریان و اقدام به خرید، طراحی کردند. این سری تبلیغات از سال ۲۰۰۱ آغاز شد و تا به امروز نیز ادامه دارد و هر ساه کمپین هایی با همین مضمون ساخته می شوند. تبلیغ هایی که فراخوان به اقدام های خلاقانه ای را در خود جای دهند می توانند بسیار اثربخش باشند و تا مدتها، بصورت متناوب اجرا شوند.

فراخوان به اقدام چیست؟

در اصطلاحات متداول مدیریت بازاریابی، فراخوان به اقدام را کال تو اکشن (calls to action) می نامند. در مفاهیم مربوط به مدیریت بازاریابی، به خصوص در بازاریابی پاسخگویی، فراخوان به اقدام اینطور تعریف می شود: “فراخوان به اقدام دستوری است که مخاطب را وادار به انجام یک پاسخ (واکنش) از پیش طراحی شده می‌کند”. استفاده از عباراتی چون “برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید” یا “همین حالا از ما خرید کن” مثال‌هایی از این دستورها هستند. فراخوان به اقدام در شکل‌های مختلفی ظاهر می‌شوند. به‌عنوان نمونه، می‌توان به دکمه‌های خرید، مانند دکمه «اضافه به سبد خرید» یا لینک به فرم‌های فعال‌سازی اشتراک برای مواردی مانند خبرنامه سایت اشاره کرد. به‌علاوه، نظرسنجی‌ها، دکمه‌هایی که برای دعوت دیگران به خرید یک محصول در صفحه خرید آن تعبیه می‌شود و دکمه‌های به اشتراک گذاری محتوا در شبکه‌های اجتماعی نیز از جمله انواع فراخوان به عمل محسوب می‌شوند.

همه انواع مختلف فراخوان به عمل یک نقطه اشتراک دارند: همه آن ‌ها دارای پیام ها، لینک‌ ها یا دکمه‌ هایی با طرح‌ها و اشکال مختلف هستند که توجه مخاطب را به خود جلب می‌کنند. در نتیجه، معمولاً باید از نظر ظاهری نیز جذابیت داشته باشند. در همین حین، عملی که مخاطب به انجام آن دعوت می‌شود نیز باید برای وی جذاب باشد و راه را برای مراحل بعدی باز کند.

نقش فناوری های آنلاین در استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست؟

محیط های آنلاین یکی از بهترین مکان ها برای اجرای استراتژی بازاریابی پاسخگویی هستند، زیرا در محیط های آنلاین و در بستر وب، داده های عظیمی در مورد مشتری، تمایلات و اطلاعات جمعیتی وی تولید می شود که هر کدام میتواند سهم قابل توجهی بر نحوه پاسخگویی مشتری داشته باشد. هرچه این اطلاعات بیشتر تجزیه و تحلیل شود، تبلیغات کارآمدتر و موثرتر می شوند، بنحوی که می توانند شرکت را در دستیابی به اهداف مورد نظر خود، یاری نماید. به همین دلیل است که تبلیغ کنندگان سهم قابل توجهی از تبلیغات خود را در بازاریابی دیجیتال صرف می کنند و هر ساله نیز این سرمایه گذاری بر گستره فضای دیجیتال می افزاید. نمودار زیر، بر اساس داده های دفتر تبلیغات تعاملی (Interactive Advertising Bureau) تبیین شده است که رشد تبلیغات آنلاین را در طی یک دوره ده ساله را نشان می دهد. در این بین مشاهده می شود که بیشترین جهش و رشد، در سالهای پس از ۲۰۱۵ اتفاق افتاده است و نشان می دهد که در آینده نیز سهم تبلیغات در فضای آنلاین رشد قابل ملاحظه ای را تجربه خواهد کرد. آن دسته از رویکردهای مبتنی بر بازاریابی پاسخگویی که در تبلیغات آنلاین استفاده شده اند، به عنوان یکی از سریعترین تاکتیک های بازاریابی شناخته می شود که می تواند مخاطبان زیادی را به مشتری تبدیل نماید.

امار تبلیغاتی کمپین بازاریابی پاسخگویی

چه کسانی از استراتژی بازاریابی پاسخگویی استفاده می کنند؟

به دلیل هزینه نسبتاً کم استراتژی بازاریابی پاسخگویی نسبت به سایر روش ها، بسیاری از کسب و کارها کمپین های تبلیغاتی خود را با این استراتژی آراسته می کنند. یک کافی شاپ محلی را در نظر بگیرید که در صورت آوردن کوپن های چاپی توسط مشتری، یک فنجان قهوه رایگان را به عنوان تبلیغ، به انها هدیه می دهد. آن کافی شاپ می تواند با توجه به این که چه تعداد مشتری با در دست داشتن کوپن ها به فروشگاه می رسند، تأثیر فعالیت های بازاریابی پاسخگویی خود را تعیین کند.

با این حال، بیشتر کمپین های تبلیغاتی موفق با رویکرد استراتژی بازاریابی پاسخگویی، توسط شرکت های بزرگ اجرا شده اند و نیاز به یک مدل چندوجهی برای پیگیری فعالیت های بازاریابی دارند. شرکتهایی که به طور معمول چندین خط تولید را در در کارخانجات خود مدیریت می کنند باید بتوانند برای بازاریابی محصولات در هر خط تولید، ابزارهای مربوط به آن را فراهم کنند و توانایی پیگیری موضوعات مختلف را بطور همزمان داشته باشند. زیرساخت های لازم برای ردیابی، ذخیره و تجزیه و تحلیل داده ها در مورد مشتریان مختلف، می تواند برای بسیاری از تیم های بازاریابی هزینه سنگینی در پی داشته باشد باشد ( همچنین میتوانید به استراتژی بازاریابی دم بلند مراجعه کنید). به عنوان مثال، استراتژی کلان شرکت آمازون طوری است که سرمایه گذاری زیادی برای اجرای استراتژی بازاریابی پاسخگویی می کند؛ زیرا این شرکت، ده ها هزار محصول مختلف را دسته بندی های متفاوتی به فروش می رساند و آنها محصولات خود را از طریق ده ها کانال مختلف به بازار عرضه می کنند. از همین رو با استفاده از استراتژی بازاریابی پاسخگویی میتوانند عملکرد هر کانال فروش به درستی و به آسانی مشخص کنند.

بهره گیری از تبلیغات اطلاع دهی

مدیران بازاریابی تمایل زیادی به استفاده از تبلیغات اطلاع دهی (infomercials) دارند زیرا این مدل از تبلیغات به عنوان ارزانترین روش تبلیغاتی محسوب می شود که می تواند اطلاعات مفیدی را با صرف کمترین هزینه به مشتری انتقال دهد. آنها معمولا در این نوع تبلیغات از سخنوران خوش صدا، حیله های ارزان قیمت و تکنیک های فروش فشار بالا (جایی که با فشار زیاد مشتری را مجبور به خرید می کنند)، برای بازاریابی محصولاتشان استفاده می کنند. محصولاتی که به احتمال قوی، کیفیت و ویژگی های شبهه برانگیزی دارند. این شرکت های سود جو با استفاده از استراتژی بازاریابی پاسخگویی کاری می کنند که مشتری در همان لحظه وادار شود تا محصول مورد نظر را خریداری نماید.

این تکنیک های فروش، به طور قابل ملاحظه ای یکی از موثرترین اشکال و انواع تبلیغات محسوب می شوند و بازدهی شگفت انگیزی را برای کسب و کارها به همراه دارند. همه بازاریابانی که از استراتژی بازاریابی پاسخگویی برای گرفتن یک پاسخ درخور و مناسب از سوی مشتری، بهره می گیرند، می توانند با تمسک به تکنیک های روز و با فناوری های جدید، سود سرشاری را از قبال تبلیغات اطلاع دهی کسب کنند. از جمله این تکنیک ها، میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:

از توصیه های مشتریان استفاده کنید: کسانی که از توصیه های دیگر مشتریان در تبلیغات خود استفاده می کنند، معمولاً از افراد متوسط ​​برای اجرای این کار بهره می گیرند تا همه چی طبیعی به نظر رسد. توصیفات مشتری بسیار معتبر خواهد بود و به دیگر مشتریان کمک می کند تا ذهنیت خود را راجع به برند مذکور و محصولات مورد نظرشان، شکل دهند. آنها میتوانند در ذهن خود تدایی کنند که اگر محصول مورد نظر را بخرند، چه فوایدی میتوانند کسب کنند. مثلا شخصی بعنوان مشتری توصیه می کند که با استفاده از فلان محصول، مزایای خاصی را بدست آورده است و توصیه می کند تا دیگران هم از این محصول استفاده کنند. البته این شیوه در تبلیغات ماهواره ای به کرات دیده می شود و اگر طبیعی به نظر نرسد، اثرگذاری چندانی نخواهد داشت.

از معیارها استفاده کنید: سازندگان تبلیغات اطلاع دهی، قبل از اینکه تجربیات و وضعیت موجود در صنعت را بررسی نمایند، سعی می کنند تا از داده های بازاریابی استفاده کنند و بر اساس یافته های موجود در بازاریابی، اقدامات خود را انجام دهند. آنها با دقت ردیابی می کنند که سفارشاتشان از کجا شروع می شود، مشتری هایشان چه کسانی هستند و مشتریان کجا و در چه زمانی، تبلیغات ارائه شده را دیده اند. این نوع داده ها منجر به استفاده کارآمد از بودجه های بازاریابی می شود. سازندگان تبلیغات اطلاع دهی باید بدانند چه نوع اطلاعاتی، در چه زمانی و برای چه کسانی بیشترین تأثیر را خواهد داشت.

فراخوان به اقدام: سازندگان تبلیغات اطلاع دهی، بارها و بارها به مشتریان یادآوری می کنند که اکنون باید این محصول را خریداری کنند. آنها احساس فوریت را در فرایند فروش ایجاد می کنند و مشتریان را ترغیب می کنند تا هم اکنون خرید خود را انجام دهند و تا دیر نشده است، پیشنهادات شگفت انگیز را از دست ندهند. اگر مشتری برای خرید در لحظه تحت فشار قرار گیرد، کمتر به مقایسه عملکردی فروشگاه و یا خواندن نظرات محصول می پردازد و ممکن است با ادعاهای تبلیغ کننده اغوا شود و محصولی را بخرد که شاید مناسب او نبوده است. ازینرو بسیاری از استراتژیست های حوزه بازاریابی و فروش، شرکتها را از تکنیک های فروش در فشار بالا منع می کنند و سعی دارند تا با توصیه به تعادل در ارائه اطلاعات، بازاریابان را متقاعد کنند تا از فراخوان به اقدام معقول استفاده کنند.

شفاف و مستقیم باشید: سازندگان تبلیغات اطلاع دهی، اظهارات بسیار واضح و شفافی را در یک بازه زمانی کوتاه به مشتری ارائه می کنند و سعی دارند تا پیام خود را به طور سریع و صریح به مخاطب انتقال دهند. آنها سعی می کنند اطلاعات دقیقی در مورد کیفیت، ارزش، فواید، کارایی، کاربرد و نوآوری یک محصول ارائه دهند. آنها از مفاهیم انتزاعی، اظهارات نامفهوم، کنایه و استعاره در بیان اطلاعات خودداری می کنند و حتی الامکان سعی دارتد تا اصطلاحات خیلی تخصصی و موارد فنی مرتبط با محصول را در جای دیگر بیان کنند. هرچه مشتری کالایی را بهتر درک کند، احتمال خرید در لحظه آن، بیشتر می شود.

استراتژی بازاریابی پاسخگویی چطور اجرا می شود؟

استراتژی بازاریابی پاسخگویی سعی دارد تا توجه بسیاری از مشتریان را به خود معطوف کند و آنها را به یک اقدام خاص و در نهایت به فروش محصولی خاص سوق دهد و در کوتاه ترین زمان، پاسخ مناسب را از مشتری دریافت نماید. بازاریابان به آنها می گویند که چه کاری باید انجام دهند، چرا باید این کار را انجام دهند، چه زمانی باید این کار را انجام دهند و در کجا انجام دهند. مدیریت همه این پیام ها (به خصوص اگر برای محصولات مختلفی طراحی شود) به یک برنامه بازاریابی جامع نیاز دارد که بتواند تلاش های تبلیغاتی را به مقصد دلخواه هدایت کند.

شرکتهایی که کمپین های بازاریابی پاسخگویی را در دستور کار خود قرار می دهند، باید با طرح چندین سوال از خود، فعالیت های بازاریابی را شروع کنند. آنها باید محصول، منابع و مشتری مورد نظر خود را مورد بررسی قرار دهند و رفتار آنها را تجزیه و تحلیل کنند تا به اطمینان برسند که آیا رویکرد استراتژی بازاریابی پاسخگویی صحیح است و برای کسب و کارشان مفید خواهد بود. به عنوان مثال، اگر شرکتی کارمند مستقر در مرکز تماس نداشته باشد، دعوت از هزاران مشتری برای تماس با شماره های شرکت، بی اثر خواهد بود و سرنخ های فروش ازبین خواهند رفت. (همچنین میتوانید به استراتژی بازاریابی مرکز تماس مراجعه کنید) این فعالیت ها زمانی نتیجه مثبتی خواهد داشت که بتواند متناسب با منابع داخلی سازمان طراحی شود. شرکت ها باید به تقاضای فوری ناشی از استراتژی بازاریابی پاسخگویی، واکنش مناسب از خود نشان دهند.

قبل از ایجاد هرگونه کمپین تبلیغاتی، یافتن بخش های مناسبی از بازار، جهت تمرکز بر آنها، امری ضروری محسوب می شود. بازاریابان باید رسانه ای را که می خواهند روی آن تمرکز کنند (مانند تلویزیون، رسانه های اجتماعی، ملزومات چاپی و غیره) را به درستی و با توجه به قرابت آنها با اهداف مورد نظر انتخاب کنند و سپس بازارهایی را که می خواهند مورد هدف قرار دهند را به دقت تعیین نمایند. اگر آنها مصرف کنندگان مسن را هدف قرار دهند، ممکن است که تبلیغات تلویزیونی در بعد از ظهر، برایشان گزینه مطلوب باشد. اگر آنها بخواهند علاقه مندان به ورزش را مورد هدف قرار دهند، ممکن است در مجللات و وبسایت های ورزشی اقدام به تبلیغ نمایند.

هنگامی که بازاریابان اهداف تبلیغاتی کسب و کار را تعیین می کنند، باید تبلیغاتی را ایجاد کنند که مصرف کنندگان را به تعامل با محصول یا نام تجاری ترغیب نماید. نویسندگان تبلیغات، طراحان گرافیک، فیلمبرداران و کادر فنی باید با همکاری یکدیگر تبلیغاتی را خلق کنند که حداکثر توجه مشتریان را معطوف به خود نماید. مدیران ارشد کسب و کارها باید تصمیم بگیرند که می خواهند بر کدامیک از ویژگی محصولات تأکید کنند وهمچنین باید تعیین کنند که چگونه می توانند مشتریان خود را تحریک به پاسخ و واکنش مناسب نمایند. استراتژی بازاریابی پاسخگویی باید یک جذابیت خیره کننده در خود داشته باشد تا بتواند یک عامل انگیزشی و تحریک کننده را در مشتری ایجاد کند و به تبع آن مشتریان را به اقدامات فوری و در لحظه ترغیب و تشویق نماید.

گام نهایی برای برنامه ریزی اسن استراتژی بازاریابی، تجزیه و تحلیل اثربخشی آن خواهد بود. قبل از شروع هر کمپین تبلیغاتی، بازاریاب ها باید معیارهای روشنی را برای سنجش موفقیت یا شکست فعالیت های خود تعیین کنند. این اهداف می توانند کاملا متفاوت باشند و از افزایش فروش گرفته تا کاهش میزان هزینه صرف شده برای هر آگهی را شامل می شود. معمولا اهداف استراتژی بازاریابی پاسخگویی اهدافی را دنبال می کند که منجر به فروش شود و کمتر پیش می آید که این استراتژی برای برندینگ و آگاهی از برند، مورد استفاده قرار گیرد. پس از تعریف اهداف و تعیین شاخص کمّی و عددی، کمپین باید در طول مدت خود چندین بار بررسی شود تا میزان انحراف از معیار خود را تشخیص دهد. اگر یک کمپین تبلیغاتی که با استراتژی بازاریابی پاسخگویی اجرا شده است، نتایج مورد نظر را محقق نکند، تیم بازاریابی باید سریعاً موضوع را ریشه یابی کند و یک برنامه بازاریابی جدید تنظیم نماید.

چه کسانی در استراتژی بازاریابی پاسخگویی باید استخدام شوند؟

همانطور که گفته قبلا گفته شد امروزه استفاده از استراتژی بازاریابی پاسخگویی در فضای اینترنتی بسیار شایع شده است و تبلیغات اینترنتی نیز غالبا از این استراتژی برای افزایش نرخ تبدیل مشتریان خود استفاده می کنند. ازینرو، افرادی که باید کسب و کارها را در این مسیر یاری کنند، باید تجارب کار در فضای آنلاین را داشته باشند تا بتوانند اثربخشی کمپین های خود را افزایش دهند.

مدیر بازاریابی دیجیتال

مدیران بازاریابی دیجیتال مسئول هدایت فعالیت های بازاریابی و کمپین های تبلیغاتی در فضای آنلاین هستند. آنها باید همه اجزای مربوط به درج تبلیغات بنری، ساخت فیلم های ویروسی، طراحی تبلیغات بازاریابی از طریق ایمیل و بازاریابی موتورهای جستجوگر را مدیریت نمایند و بتوانند داده های بدست آمده از خروجی هر کانال بازاریابی را تحلیل کنند. بسیاری از استراتژی هایی که آنها استفاده می کنند از عناصر مربوط به استراتژی بازاریابی پاسخگویی تشکیل می شود و سعی دارند تا با خلق کمپین های جذاب، مشتریان را ترغیب نمایند تا به پیام آنها، واکنش مطلوب نشان دهند.

مدرک بازاریابی برای هر مدیر بازاریابی دیجیتال مورد نیاز است و دانش کافی در حوزه بازاریابی و برندینگ می تواند به توانایی افراد فعال در این حوزه، بسیار کمک نماید. مدیرانی که در شرکتهای بزرگتر کار می کنند، باید مدارک پیشرفته ای در انواع تخصص های بازاریابی داشته باشند تا بتوانند فعالیت های مربوط به فضای آنلاین را با دیگر ارکان مدیریت بازاریابی همسو نمایند. داشتن خلاقیت، دیدگاه تخصصی نسبت به حل مسائل و مهارت رهبری برای هدایت تیمی متشکل از بازاریابان آنلاین، برای تصدی این سمت سازمانی لازم است. یک مدیر بازاریابی دیجیتال باید بتواند بر کلیه فعالیت های بازاریابی دیجیتال تسلط داشته باشد و متغیرهای تأثیرگذار در آن را به خوبی درک کرده باشد. درک درست از مسائل باعث می شود تا یک برنامه بازاریابی دیجیتال کاملا حرفه ای تدوین شود.

تدوینگر ویدئو

تدوینگران ویدئو قطعه هایی از فیلم را می گیرند و آنها را ویرایش می کنند تا ملزومات ویدیویی را با ظاهری جذاب و مفهومی منطقی در معرض دید مخاطبان قرار دهند. در نهایت این تدوینگر فیلم ویدئویی است که می تواند احساس نهایی را در مخاطب رقم بزند و ویدیوهای تبلیغاتی خاصی را آماده نماید تا در تلویزیون، وبسایت ها و رسانه های اجتماعی بارگذاری شوند. تبلیغات اطلاع دهی با دقت ویرایش می شوند تا حداکثر تأثیر را بر بیننده بگذارند و بتوانند مخاطب را به انجام اقدام دلخواه وادار نماید. تدوینگران می دانند که فیلمنامه را چگونه بنویسند تا پیام بازاریابی، به بهترین وجه ممکن و در یک زمان کوتاه به مشتریان منتقل شود.

بیشتر تدوینگران ویدئویی دارای توانایی فیلمسازی هستند و مهارت های تخصصی در رابطه با استفاده از فناوری های نوین را داشته و بر تکنیک های ویرایش فایل های ویدیویی، تسلط کافی دارند. داشتن مدرک در حوزه بازاریابی، برای تصدی این سمت ضروری نیست، اما می تواند به تدوینگران ویدئویی کمک کند تا روی یک سبک خاصی از فیلمسازی تمرکز کنند که مناسب کسب و کارهای تجاری است. تجربه کاری در مقوله ویرایش فیلم با ابزارهای مختلف امری ضروری است و رزومه کاری خوب و ساخت فیلم های ویدیویی با کیفیت، میتواند در جذب چنین افرادی مفید باشد.

کپی رایتر

کپی رایترها تمام متن هایی را که همراه با یک تبلیغ به مخاطب عرضه می شود را تحت نظارت خود  قرار می دهند تا با دیگر پیام های بازاریابی در تضاد نباشد و بتواند تأثیرات دلخواه را بر روی مخاطب بگذارد. در مورد تبلیغات ویدیویی نیز میتوانند بر جملاتی که باید در متن فیلمنامه ها قرار داده شود، نظارت کنند و متن های تأثیر گذار را به فیلمنامه نویس پیشنهاد دهند. آنها همچنین مسئول مفهوم سازی پیام بازاریابی هستند و باید بهترین روش را برای بیان پیام بازاریابی  پیدا کنند، تا هیچ ابهامی در انتقال پیام صورت نگیرد و مخاطب دچار کج فهمی نشود. آنها باید پیام را بطور واضح و شفاف در دسترس عموم مشتریان قرار دهند. یک استراتژی بازاریابی پاسخگویی موفق مستلزم آن است که فراخوان و بیانیه های قوی برای تحرک در مخاطب ایجاد نماید و ارزشی را در زمان و مکان درست به مخاطب ارائه دهد که مشتری تاب مقاومت در برابر آن را نداشته باشد.

داشتن مدرک بازاریابی برای یک کپی رایتر هم می تواند ضروری باشد و هم استحبابی، اما آن چیزی که غیر قابل انکار است، این حقیقت است که کپی رایتر هایی که مدرک و تخصص در حوزه بازاریابی داشته اند، بسیار عملکرد بهتری، نسبت به سایر نفرات داشته اند. همه متن های نوشتاری که حامل پیام تبلیغاتی هستند باید بتوانند منطبق با نیاز و خواسته مشتری باشند و اگر این پیام به خوبی نوشته شود، می تواند متضمن موفقیت کمپین باشد؛ همچنین اگر این پیام جذابیتی را در خود به همراه نداشته باشد، نمیتواند مخاطبان زیادی را با خود همراه کند، پس باید در جذب یک کپی رایتر ماهر که شمّه ای از بازاریابی دارد، اهتمام نمود.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوعاستراتژی بازاریابی پاسخگویی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

Advertising & Marketing Product Placement

What Is Direct Response Marketing & Why It Works?

Direct Response Marketing : Examples and Benefits

What Is Direct Response Marketing & Why It Works?

۷ Direct Response Marketing Techniques to Drive Action NOW

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی علمی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی علمی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی علمی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی علمی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی علمی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی علمی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی علمی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی علمی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی علمی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی علمی

در سال ۲۰۰۴، شرکت دانش بنیان بوستون ساینتفیک (Boston Scientific) که یکی از تولید کنندگان تجهیزات پزشکی با فناوری های نوین بود، استراتژی بازاریابی علمی را در دستور کار خود قرار داد و توسعه کسب و کار خود با این استراتژی بازاریابی همراه کرد. آنها یک محصول جدید با فناوری روز را در حوزه پزشکی تولید کردند که به عقیده مدیران شرکت، این توانایی را داشت تا مورد توجه بسیاری از دانشگاههای علوم پزشکی و موسسات علمی در حوزه پزشکی واقع شود. این شرکت برای تأیید نظر مدیران و صحت سنجی اهداف برگزیده خود تصمیم گرفت تا فعالیت های خود را در چهارچوبی علمی قرار دهد. آنها می خواستند مطمئن شوند حقیقت بازار را به خوبی درک کرده اند، بدین منظور از یک سیستم نرم افزار تجزیه و تحلیل داده های بازاریابی با نام مارکت سایت (MarketSight) استفاده نمودند تا صحت سنجی داده هایشان محرز گردد.

نرم افزار مارکت سایت با جمع آوری داده های حاصل از مطالعات تحقیقاتی متعدد و تحلیل طلاعات موجود در فضای آنلاین، میتواند داده های متعددی را به هم مربوط سازد. این نرم افزار میتواند تحلیل های مناسبی را نسبت به داده هایی که می گیرد ارائه دهد و با توجه به همین قابلیت ها، نتایج قابل قبول آماری را به کاربر ارائه می دهد و همچنین می تواند نتایج دلخواه را برای تحلیل فناوری های جدید بدست آورد. خروجی این نرم افزار با یک کار پژوهشی و تحقیقاتی پیرامون عملکرد بازار، برابری می کند و می تواند اهداف بازاریابی را جهت دهد.

با کمال تعجب، نتایج تحقیقات بدست آمده با باورهای مدیران بسیار فاصله داشت و توانست یک مسیر جدید را پیش روی شرکت قرار دهد. گزارش نتایج بدست آمده، به مدیران علمی بوستون نشان داد که بازار هدف آنها در محدوده ای که فکر می کردند، قرار نداشت. مخاطبان اصلی این فناوری جدید در صنعت پزشکی بودند ولی موسسات علمی  و مراکز دانشگاهی اولویت اول آنها محسوب نمی شد، در واقع بیمارستانهای محلی بودند که می توانستند بیشترین آورده را برای شرکت بوستون ایجاد نمایند. به عبارتی، اگرچه موسسات علمی نیز می توانستند بعنوان قسمتی از بازار هدف محسوب شوند، لکن بیمارستان های محلی اولویت بیشتری نسبت به آنها داشتند و میتوانستند بازدهی قابل قبول تری را برای شرکت ایجاد نمایند.

با مشخص شدن نتایج تحقیقات انجام شده، شرکت بوستون ساینتفیک یک تغییر جهت اساسی را در رویکردهای بازاریابی خود انجام داد؛ آنها کمپین های بازاریابی خود را بطور هدفمند، برای ترویج فناوری جدید در محصول، به کار گرفتند که بیمارستان های دولتی و خصوصی را هدف قرار می داد. بازاریابان شرکت نیز با توجه به نیاز های این بازار، برنامه جامع بازاریابی خود را تدوین کردند. نتایج به قدری برای آنها اثربخش و اثرگذار بود که آنها با عزمی راسخ، تبلیغات خود را به طور گسترده در سراسر کشور اجرا کردند. این شرکت دانش بنیان توانست با استفاده از داده های علمی به فروش قابل توجهی نائل گردد و قراردادهای بلندمدت جدیدی را با مراکز درمانی منعقد کند که در ابتدای راه آنها، به عنوان یک دستاورد مهم محسوب گردید. آنها اگر بازار دیگری را انتخاب می کردند شاید نمی توانستند در یک بازه زمانی کوتاه به این دستاورد مهم برسند و فروش خود را در حالت بیشینه خود قرار دهند.

استراتژی بازاریابی علمی چیست؟

استراتژی بازاریابی علمی از تکنیک های موجود در داده کاوی برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کند. این اطلاعات ممکن است شامل داده های زیادی از بازار و مصرف کننده باشد؛ داده هایی همچون محل زندگی مصرف کنندگان هدف، میزان درآمد آنها، مدت زمانی که در اینترنت می گذرانند، وب سایت هایی که بازدید می کنند و نوع محوصلاتی که به صورت آنلاین یا آفلاین خریداری می کنند (همچنین برای مطالعه بیشتر میتوانید به بازاریابی تحلیلی مراجعه کنید).

داده ها برای ایجاد گزارش های خاص آماده می شوند و باید یک نتیجه موضوعی را بدست آورند، از جمله این موضوعات میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: مخاطبان اصلی شرکت برای یک محصول خاص چه کسانی هستند؟ آنها در روند خرید خود چه مراحلی را پشت سر می گذارند؟ و بهترین راه برای عرضه محصول چه مکان هایی است؟ در فرآیند تحقیقاتی باید مواردی از این دست مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند تا بتوان با تحلیل داده های حقیقی، بهترین ایده ها را برای تدوین و برنامه ریزی استراتژی بازاریابی علمی ارائه نمود. بعد از آن، تیم بازاریابی می تواند کمپین های خود را طراحی نماید و آن را بر روی مخاطبان خاصی متمرکز کند که از نظر آماری احتمالاً علاقه بیشتری به محصول دارند و بیشترین آورده را برای کسب و کار ایجاد خواهند کرد. در نتیجه، همه این موارد باعث می شود تا احتمال موفقیت فعالیت های بازاریابی افزایش یابد. در واقع استراتژی بازاریابی علمی منجر به یک بهترین تصمیم و اقدام در روند ترویج و عرضه محصول خواهد شد؛ بنحوی که همه فرآیند ها مبتنی بر داده ها و یافته های علمی باشد و نقطه ابهامی را نتوان در فرآیند تدوین، برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی بازاریابی متصور گردید.

نمونه ای از استراتژی بازاریابی علمی

به عنوان مثال، صنایعی که در حوزه خرده فروشی یا تولید مواد غذایی فعالیت دارند، مشتریان را تشویق می کنند تا در برنامه های وفاداری فروشگاهی ثبت نام نموده و اطلاعات شخصی و اطلاعات خرید خود را در سامانه ثبت نمایند. هنگام ثبت نام و در حین خرید، مشتریان اطلاعات مربوط به خود را ارائه می دهند که همین امر باعث می شود تا اولین داده ها برای برنامه ریزی استراتژی بازاریابی علمی بدست آید. در دفعات بعد نیز، هر وقت آنها هنگام خرید از کارت بانکی خود اقدام به خرید می نمایند، فروشگاه اطلاعاتی را در مورد آن اقلامی که مشتری آنها را خریداری کرده است، بدست می آورد و آنها را ذخیره می کند. فروشگاه های فعالریال با یک سری اقدامات تحقیقاتی، میتوانند میزان هزینه کرد مشتریان را در فصول مختلف بدست آورند و بفهمند که مشتریان در چه زمانی، چه کالاهایی را بیشتر خریداری می کنند و متوسط هزینه کرد آنها برای محصولات فروشگاهی چقدر است.  همچنین آنها به خوبی می توانند میزان متوسط درآمد خانوار را در محله های مختلف بدست آورند. در نتیجه، فروشگاه های خرده فروشی و تولیدکنندگان مواد غذایی با برندهایی که دارند، میتوانند برنامه هایی را ترتیب دهند تا در بهترین موقع، به مشتریان خود کوپن های هدفمند ارائه نمایند و تخفیف های لازم را برای کالاهای خود ارائه نمایند؛ آنها قادر هستند تا پروموشن ها و پیشنهادات خاص خود را برای کسانی که به طور مکرر از یک برند خاص خریداری می کنند، ارائه نمایند. در استراتژی بازاریابی علمی همه اقدامات بازاریابی باید براساس یافته های علمی از داده کاوی های انجام شده صورت گیرد و تحلیل های کارشناسی شده و علمی بر روی متغیرها انجام شود. در حالت ایده آل، حتی شرکت با یافته های علمی باید بداند که برای گروه های مختلفی از مشتریان، در هر محله، چه پیشنهادی جذاب تر است و این اطلاعات را در اسناد علمی خود ذخیره نماید، یا از یافته های علمی و پژوهش های انجام شده در موسسات علمی و دانشگاهی بهره گیرد.

انواع روش ها در استراتژی بازاریابی علمی کدام است؟

مدل سازی اقتصادسنجی – مدل سازی اقتصادسنجی فعالیت های را شامل می شود که اثربخشی رسانه های جمعی را مورد واکاوی قرار می دهد، از جمله پیگیری نتایج قبل و بعد از یک کپمین بازاریابی در رسانه های پرمخاطب. در این روش باید نتایج کمپین های بازاریابی که از روندهای روز بازار، بهره گرفته اند و در وب سایت های پر بازدید اجرا شده اند را مورد بررسی قرار داد یا از یافته های بدست آمده در تحقیقات قبلی پیروی نمود تا بتوان در یک مسیر منطقی مشخص حرکت نمود.

استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری – سیستم مدیریت ارتباط با مشتری که با نام سی.آر.ام (CRM) نیز شناخته می شود، یک پایگاه داده است که داده ها و اطلاعات مربوط به مشتری را در خود ذخیره می کند و میتوان با استفاده از آن رفتار مشتریان را در هر مرحله از فرآیند خرید ردیابی کرد. اساساً یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، داده هایی را پیرامون اقداماتی که مشتریان انجام داده است را جمع آوری می کند و بعضی از این سیستم ها روند خرید مشتری را از زمان آگاهی محصول تا اتمام خرید، در چهارچوب هایی همچون قیف فروش یا نقشه سفر مشتری ثبت و ضبط می کنند. در بسیاری از مواقع، بازاریابان با استفاده از داده های حاصل شده، می توانند آنچه را که ممکن است در آینده رخ دهد را پیش بینی کنند. همچنین ثبت وقایع و رویداد مشتری در سیستم مدیریت روابط مشتری باعث می شود تا ارزش طول مشتری (CLV) به راحتی محاسبه گردد، همچنین میتوان برنامه ها و پیشنهادات جذاب را برای آنها  ارائه نمود و با توجه به پاداش های ارائه شده، میزان وفاداری مشتریان را افزایش داد. همه این عوامل با تحلیل درست داده ها، در سیستم مدیریت روابط مشتری حاصل می شود.

تحلیل داده های دیجیتالی – داده های موجود در رسانه های دیجیتال میتواند سیر حرکتی مشتریان و مخاطبان موجود در فضای آنلاین را بصورت کمّی و کیفی نمایش دهد. یکی از داده های ارزشمند، کلمات و عبارات کلیدی است که بیشتر مشتریان آنها را در موتورهای جستجوگر پیدا می کنند. با تحلیل داده های موجود در موتورهای جستجوگر میتوان روند اصلی بازاریابی را در فضای دیجیتال مورد بررسی قرار داد و سایر فعالیت های آنلاین که در محیط حضوری اثرگذار هستند را شناسایی نمود. داده های دیجیتالی بگونه ای هستند که میتوان با آنها مسیر فعالیت های مشتری را مورد رصد قرار داد و خلا های موجود در بازار و نحوه چیدمان سبد محصولات را تشخیض داد. بهترین روش تحلیل داده های دیجیتالی، میتواند در یک سیستم حلقه بسته انجام شود؛ در این سیستم اطلاعات به طور مداوم جمع آوری می شود، تحقیقات انجام شده و تحلیل لازم بر روی داده ها صورت میگیرد و درنهایت بصورت گزارش ثبت میشوند. در ادامه اقدامات مناسب با تصمیمات تحلیلی، به مرحله اجرا می رسند. در مراحل بعدی نیز همین فرآیند انجام می شود تا خطاهای احتمالی و انحراف معیار از نتیجه مطلوب مورد بررسی قرار گیرد. مجدداً داده ها تحلیل می شوند و تصمیمات مرتبط با آن اتخاذ می گردد. این فرآیند (تحلیل، تدوین، اجرا، ارزیابی، کنترل) به قدری تکرار می شود که میزان خطا نسبت به نتیجه دلخواه به کمترین مقدار خود برسد. با تجزیه و تحلیل صحیح بر روی داده های دیجیتالی از وبسایت رسمی شرکت یا داده های دیجیتالی موجود در شرکت های بزرگ، میتوان اطلاعات به روز شده ای را در مورد بازار و خدمات ارائه شده بدست آورد و همچنین با تمسک به یافته های علمی معتبر،  میتوان بهترین واکنش را مرتبط با داده های علمی انجام داد و در لحظه بهترین تصمیم را اتخاذ نمود.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی علمی استفاده می کنند؟

فروشگاه های مواد غذایی تنها کسانی نیستند که از استراتژی بازاریابی علمی استفاده می کنند، بیشتر شرکت های خدماتی در فضای آنلاین (از خرده فروشان گرفته تا سایت های پربازدید و رسانه های اجتماعی) همگی از استراتژی بازاریابی علمی استفاده می کنند. هر چند کسب و کارهای بزرگی هم یافت می شوند که از این استراتژی بازاریابی استفاده نمی کنند، ولی این موضوع میزان اهمیت استراتژی بازاریابی علمی را در محیط خدمات آنلاین کم نمی کند و این نوع کسب و کارها دیر یا زود باید از مباحث تحلیلی و علمی در روند برنامه ریزی و اجرای استراتژی بازاریابی خود بهره گیرند.

به عنوان مثال، شرکت فیسبوک (facebook) باید اطلاعات مربوط به سن کاربران، مکان، نوع تنظیمات دلخواه و حتی موضوعات مورد علاقه مخاطبان و کاربران خود را پیدا کند و بفهمد آنها از چه عباراتی در پست ها یا مکالمات شخصی خود استفاده می کنند. بدین منظور باید داده های زیادی را به طور مداوم جمع آوری نماید. سپس این داده ها توسط ابزارهای پیشرفته یا به صورت شهودی توسط کارشناسان تحلیلگر، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و مقدمات لازم را برای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی فراهم می کنند. همین اطلاعات باعث می شود تا رفتار شما در این رسانه اجتماعی بررسی گردد و علاقه مندی های شما به موضوعات مختلف مشخص گردد. سپس تبلیغات هدفمندی در کنار پروفایل شما ظاهر می شوند که فیسبوک از قبال آن کسب درآمد می کند؛ دقیقا محتوایی برای شما به نمایش در می آید که شما به احتمال بیشتری آنها را مورد بررسی قرار می دهید و از محصولات و خدمات آن استفاده می کنید.(در اصل بیشترین قرابت معنایی و ظاهری را با کاربر دارد). همچنین افرادی را برای دوستی به شما پیشنهاد می کند که شما بهتر با آنها ارتباط برقرار خواهید کرد و به احتمال قوی می توانید یک تعامل سازنده با آنها داشته باشید. برای اطلاعات بیشتر می توانید به سیاست استفاده از داده های فیس بوک مراجعه نمایید.

فروشگاه های فیزیکی (آجر و ملات) که مشتریان حضوری دارند نیز از استراتژی بازاریابی علمی برای پیش برد اهداف خود استفاده می کنند، آنها به جمع آوری اطلاعات کسب و کار خود می پردازند و در مورد آنچه مردم خریداری می کنند و همچنین سطح درآمد آنها، نام و نشانی آنها تحقیق می کنند. به عنوان مثال ، داروخانه های پیشرفته یک برنامه وفاداری برای مخاطبانشان ارائه می دهند که به مشتریان پیشنهادات و تخفیف های ویژه ای را ارائه می دهمد. در مقابل از مشتریان درخواست می کنند تا اطلاعات شخصی خود را در اختیار آنها قرار دهند و در مورد خصوصیات شخصی و مصرف دارویی، از آنها سوالاتی پرسیده می شود که آنها را وادار می کند تا اطلاعات مهم خود را، در اختیار داروخانه ها قرار دهند و به ازای آن از تخفیفات خاصی بهره مند شوند. سپس از این اطلاعات برای خلق کمپین های بازاریابی وفاداری استفاده می شود . در ادامه نیز برنامه هایی خاص برای هر گروه از مشتریان اجرا می شود. (میتوانید به استراتژی بازاریابی وفاداری نیز مراجعه کنید) کمپین هایی که با رویکرد استراتژی بازاریابی علمی و بازاریابی وفاداری به صورت ادغام شده، اجرا می شوند، باعث افزایش بازدهی اقدامات بازاریابی شده و ارزش دریافتی از مشتری را در یک دوره خاص افزایش میدهند. شرکتها و کسب و کارهایی که از اقدامات مشترک این دو استراتژی در کنارهم بهره می گیرند، میتواننند مشتری را بصورت آگاهانه در یک مسیر هدفمند دنبال کنند و آنها را به مسیر دلخواه خود روانه کنند.

نحوه به کار گیری استراتژی بازاریابی علمی چگونه است؟

متغیرهای پیاده سازی استراتژی بازاریابی علمی بطور مداوم در حال تغییر است و مقالات علمی متعددی در این خصوص به چاپ می رسد که هر کدام تکنیک های جدیدی را پیش روی بازاریابان علمی قرار می دهند. یکی از بارز ترین نمونه های اجرای استراتژی بازاریابی علمی با مشاهده و پایش مستمر بر روی پیام هایی صورت می پذیرد که در خلال زندگی روزمره، آنها را انتقال می دهیم. یکی از نمونه های موفقیت آمیز استراتژی بازاریابی علمی که با همین رویکرد انجام می شود، داده کاوی گسترده شرکت فیسبوک از پیام های تبادل شده کاربران است که اطلاعات گسترده ای را در مورد کاربران را در اختیار این شرکت قرار می دهد. این اطلاعات و داده ها طوری است که موقعیت مکانی کاربران را به طور واضح مشخص می کند؛ شرکت فیسبوک حتی نحوه صحبت کردن آنها با دیگران را ثبت و ضبط کرده و بصورت گزارش های تفصیلی، آنها را مورد پایش قرار می دهد. این اطلاعات به طور گزینشی به شرکتها و موسسات اطلاعاتی فروخته می شود تا با استفاده از علوم داده شناسی و رفتار سنجی، اطلاعات مفیدی را از کاربران استخراج نمایند. بطور مثال، میزان استقبال کاربران دختر که در بازه ۱۶ تا ۲۴ سال سن دارند، بسیار برای یک شرکت لوازم آرایشی میتواند مفید فایده باشد. اگر بداند علاقه مندی های این گروه از مشتریان به چه محصولاتی متمایل است و آنها از چه مجاری اقدام به خرید می کنند، یا بفهمد که خلا بازار شامل چه محصولاتی است و متغیر های تحریک کننده این کاربران چیست؟ همه و همه این اطلاعات میتواند برای یک برند لوازم آرایشی بسیار مفید باشد و اگر این داده ها با علوم روانشناسی، جامعه شناسی و اقتصاد رفتاری ترکیب شود، میتواند از بطن این داده ها، بهترین راه را پیش روی کسب و کارهای مختلف بگذارد. سپس اگر تبلیغات نیز به طور آگاهانه، برای کسانی به نمایش درآید که مخاطب اصلی آن هستند، میتوان ادعا نمود که استراتژی بازاریابی علمی به نحو احسن اجرا شده است. امروزه تبلیغات هدفمند در فیس بوک طوری اجرا می شوند که با موقعیت مکانی، عادات هزینه ای و روحیات شخصی افراد مطابقت دارد. کسانی که از استراتژی بازاریابی علمی استفاده می کنند، تبلیغاتشان با میزان علاقه و ترجیحات مشتریان کاملا مطابقت دارد و به تبع آن عده زیادی از مخاطبان را جذب کرده و درآمد بالاتری را کسب می کنند. بعبارتی کلیه اقدامات آنها بر پایه داده های دقیق و نظرات علمی و تخصصی اجرا می شود و میزان خطای آنها نسبت به دیگر استراتژی های بازاریابی، به حداقل ممکن می رسد.

استراتژی بازاریابی علمی چگونه برنامه ریزی می شود؟

فرآیند برنامه ریزی استراتژی بازاریابی علمی با مشاهده شروع می شود، مانند مشاهده رویدادها و وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده است و تأثیر آن نیز درحال و آینده نیز کاملا مشهود است. طوری که بتوان عواقب و دستاوردهای همراه با آن را تخمین زد. به عنوان مثال، اخیراً شرکت تحلیل گر اینتلیدین (Intellidyne) اطلاعات مربوط به هزاران آمریکایی را جمع آوری کرده است. از این داده ها، نتایج جالبی بدست آمد، بطوریکه شرکت متوجه شد، زوج های متاهل بالای ۶۴ سال، که عموم آنها بازنشستگان حوزه نظامی و کشاورزان هستند، تمایل زیادی برای سفر به آسیا دارند. آنها تحقیقات علمی خود را در مورد تحلیل رفتار افراد بازنشسته در حیطه نظامی و افراد مسن در حیطه کشاورزی آغاز کردند و بسیاری از مقالات مرتبط با آنها را مورد بررسی قرار داده اند تا عمق شخصیتی و رفتاری این گروه را به خوبی درک کنند. با دانستن این اطلاعات ارزشمند، کسب و کارهایی که بسته های تفریحی به مناطق آسیایی را در تعطیلات ارائه می کردند، بسته های تفریحی خود را برای کسانی که در این گروه شغلی قرار داشتند، تهیه کردند. کسب و کارهای ارائه دهنده خدمات گردشگری، برای کسانی که دقیقا دارای مشخصات فوق بودند بسته های پیشنهادی را مبتنی با علایق آنها عرضه کردند. درک علایق آنها با خواندن بسیاری از مقالات علمی در حوزه رفتار شناسی مشخص گردید که توسط دانشمندان دیگر در حوزه های تخصصی گردآوری شده بود. در نتیجه، کسب و کارهای ارائه دهنده خدمات گردشگری همه این اقدامات را بصورت پیوسته و متوالی انجام دادند و توانستند فروش خود را بصورت چشمگیری افزایش دهند. این کسب و کارهای خوش شانس، کسانی بودند که از یافته های علمی شرکت تحلیل گر اینتلیدین استفاده کرده بودند و بقیه شرکتهای جامانده یک عایدی قابل ملاحظه را از دست دادند.

به محض مشاهده اطلاعات حقیقی از روند های موجود، می توان فرضیه های بسیاری را خلق کرد که هرکدام میتواند یک سرنخ ارزشمند برای توسعه فعالیت های علمی به شمار آید. به عنوان مثال، شرکتهای ارائه دهنده خدمات بصورت آنلاین و فروشگاه های اینترنتی مانند آمازون (Amazon.com) اطلاعاتی را درباره آنچه افراد بصورت آنلاین مشاهده می کنند، آنچه را که خریداری می کنند و اطلاعات مربوط به نحوه فرآیند خرید آنها جمع آوری می کنند. سپس آنها فرضیه هایی را در مورد آنچه که آن افراد احتمال دارد، در آینده انجام دهند را مورد بررسی قرار می دهند؛ مثلا به طور فرضی مشخص می کنند که گروه های مختلفی از مشتریان، در آینده چطور خرید خود را انجام می دهند و به احتمال زیاد، چه کالاهایی را خواهند خرید. این فرض ها باید بصورت آزادانه و بدون هیچ دلهره ای از صحت یا نقض آن مطرح شود. اگر مشتری کتابی از نویسنده خاصی را جستجو کند، بازاریابان فروشگاه آمازون احتمال زیادی می دهند که مشتریان برای خرید کتاب های دیگری از همان نویسنده اقدام نمایند؛ ازینرو کتابهای بیشتری از آن نویسنده را به مشتریان قبلی کتاب پیشنهاد می کنند و به احتمال قوی فروش قابل قبولی را رقم خواهند زد. (همچنین میتوانید به استراتژی بازاریابی شخصی نیز مراجعه کنید)

سپس شرکت ها بر اساس مشاهدات و فرضیات اولیه خود آزمایش های اولیه را انجام می دهند تا مطمئن شوند که فرضیات ارائه شده، دارای یک بینش استوار است که می تواند خروجی مطلوب را ایجاد نماید. البته لزومی ندارد تا صحت در فرضیات به طور قطعی مشخص گردد. به عنوان مثال، یک شرکت تلفنی ممکن است سوابق رخدادهای کاربر را تجزیه و تحلیل کند و مشاهده نماید، خانواده هایی که در منزل مسکونی خود تلفن دارند و بین ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۶ عصر بیشترین استفاده را از آن می کنند، به احتمال زیاد، حداقل یک نوجوان در آن خانه حضور دارد؛ زیرا این زمان برای تماس تلفنی جوانان بسیار ایده آل است. زیرا به طور معمول جوانان  در ساعات غیر معمول با دوستان خود صحبت می کنند، این ساعت می تواند در بعضی خانواده ساعت ۱۲ شب تا ۳ صبح باشد. سپس این شرکت می تواند یک کمپین بازاریابی علمی را برای آن خانه ها راه اندازی کند و یک پیشنهاد ویژه را به خانواده ها ارائه دهد. این پیشنهاد میتواند بصورت یک قرارداد جدید برای خرید خطوط جدید تلفن باشد و آن را بصورت گسترده در محله های و برای خانه های مسکونی تبلیغ کند. خطوط تلفنی که از قضا برای جوانان یک گزینه عالی دارد و در ساعت ۳ تا ۶ تخفیف مکالمه نیم بها دارد و چون خط تلفن جدید است، مزاحمت برای اعضای دیگر خانواده نیز ایجاد نمی کند.

سلطان اجرای استراتژی بازاریابی علمی کیست؟

زمانی بود که شرکت گوگل (Google.com) فقط بعنوان یک موتور جستجوگر شناخته می شد ولی هم اکنون، بعنوان سلطان بی حد و حصر استراتژی بازاریابی علمی محسوب می شود. روزانه به طور متوسط ​​۷،۲۳۷،۰۰۰،۰۰۰ جستجو در گوگل انجام می شود؛ این در حالی است که در اولین سالی که گوگل کار رسمی خود را آغاز نمود (در سال ۱۹۹۸) تعداد مخاطبانی که در این مرورگر جستجوهای خود را انجام می دادند فقط ۹،۸۰۰ مورد بود و این تفاوت خیره کننده در عرض چند سال توانسته است؛ بسیاری از داده های مفید را وارد این شرکت نماید و همین عامل باعث شده است تا بستری برای پیاده سازی استراتژی بازاریابی علمی فراهم شود. این شرکت هر روز، اطلاعات را به صورت در لحظه پایش کرده و تحلیل های خود را یا به فروش می رساند یا در اختیار کسب و کارها قرار می دهد و از قبال آن درآمد زایی می کند.

اکنون گوگل بسیار فراتر از یک موتور جستجو است، ابزارهای تحلیلی متنوعی را برای مشاهده، درک و عملکرد داده ها در بستر وب سایت دارد و خدمات خود را مبتنی بر تبلیغات آنلاین، برنامه های تلفن همراه، وب سایت ها و شبکه های رسانه های اجتماعی به شرکت ها ارائه می دهد.

ابزار تجزیه و تحلیل داده های شرکت گوگل همچون برنامه گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)، می توانند عملیات ردیابی و گزارش گیری هر اقدامی را در فضای یک وبسایت، انجام دهد. این ابزارها به راحتی میتوانند تعداد کاربرانی که با تلفن همراه وارد سایت شده اند را از دیگر کاربران تفکیک نمایند و  کلیه اقدامات آنها را ثبت و ضبط کنند و به صاحبان کسب و کارهایی که از بستر وب استفاده میکنند، گزارش های دقیقی را ارائه نمایند. آنها همچنین میتوانند میزان تمایل کاربران به تبلیغات اینترنتی در عبارات کلیدی مختلف را نشان دهند و مشخص کنند که کدام یک صفحات کسب و کار بیشترین بازدید را دارند و کدامیک از محصولات، بیشترین آورده را برای شرکت ایجاد می کنند. علاوه بر این، گزارش ها شامل اطلاعاتی در مورد استفاده از شبکه های اجتماعی و نحوه جستجوی کاربران در فضای وب را شامل می شود و کلمات کلیدی مهم را برای کسب و کارهای مختلف، مشخص می کند.

ابزار تجزیه و تحلیل داده های شرکت گوگل همچون برنامه گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)، می توانند عملیات ردیابی و گزارش گیری هر اقدامی را در فضای یک وبسایت، انجام دهد. این ابزارها به راحتی میتوانند تعداد کاربرانی که با تلفن همراه وارد سایت شده اند را از دیگر کاربران تفکیک نمایند و  کلیه اقدامات آنها را ثبت و ضبط کنند و به صاحبان کسب و کارهایی که از بستر وب استفاده میکنند، گزارش های دقیقی را ارائه نمایند. آنها همچنین میتوانند میزان تمایل کاربران به تبلیغات اینترنتی در عبارات کلیدی مختلف را نشان دهند و مشخص کنند که کدام یک صفحات کسب و کار بیشترین بازدید را دارند و کدامیک از محصولات، بیشترین آورده را برای شرکت ایجاد می کنند. علاوه بر این، گزارش ها شامل اطلاعاتی در مورد استفاده از شبکه های اجتماعی و نحوه جستجوی کاربران در فضای وب را شامل می شود و کلمات کلیدی مهم را برای کسب و کارهای مختلف، مشخص می کند.

در نهایت همه این داده کاوی ها و گزارش دهی ها به کسب و کارها این امکان را می دهند تا اطلاعات ارزشمندی را درباره مخاطبان خود جمع آوری کنند و براساس این اطلاعات تصمیمات تجاری هدفمندی بگیرند. تفاوتی که استراتژی بازاریابی علمی با دیگر روش ها دارد، این است که با استفاده از داده های درست و تحلیل های علمی، فرایند برنامه ریزی و اجرای استراتژی های بازاریابی به بهینه ترین حالت ممکن اتفاق می افتد و از خطاها و ضررهای احتمالی جلوگیری می کند. همچنین استراتژی بازاریابی علمی میتواند جهت گیری های پیش رو را بدقت مشخص نماید و هدفگذاری دقیقی در بازار داشته باشد. بازاریابان باید با توجه به اطلاعات واقعی، قسمتی از بازار را هدفگیری کنند که بیشترین قرابت را با ارزش پیشنهادی کسب و کار داشته باشد. این زمانی رخ میدهد که متغیرهای تأثیرگذار بر کسب و کار به درستی شناخته شده باشند و تأثیر عوامل جانبی بر کسب و کار اندازه گیری شود.

چه کسانی در استراتژی بازاریابی علمی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی علمی همانطور که از اسمش پیداست باید توسط کسانی اجرا شود که از شایستگی های علمی و تخصصی برخوردار باشند. فرایند تفسیر داده ها و تشخیص مسیر درست در روند اجرایی فعالیت های بازاریابی کسب و کار، باید به قدری با دقت نظر انجام شود که خطاهای احتمالی در کمترین مقدار خود بروز نماید؛ ازینرو افرادی که به کار گمارده میشوند باید مسئولیت پذیری لازم برای طرح و تفسیر ایده ها و فرضیات را داشته باشند و بتوانند با منطق لازم مسیر پیش روی شرکت را مشخص کنند.

تحلیلگر مدل سازی آماری

یک تحلیلگر مدل سازی آماری برای شناسایی روندهای فعلی بازار، داده ها را یافت، جمع آوری و تحلیل می کند. افراد فعال در این موقعیت شغلی باید  توانایی ساخت مدلهای آماری با استفاده از فناوری نوین رایانه ای را داشته باشند و همچنین از روشهای علمی خاص و منطق ریاضی به منظور پیش بینی رفتار فردی و روند کلی بازار استفاده شوند. یک تحلیلگر مدل سازی آماری باید تئوری ها و تکنیک های بازاریابی را به خوبی درک کرده باشد و برای استفاده از داده ها در کمپین های بازاریابی علمی، مهارت لازم را داشته باشد.

یک تحلیلگر مدل سازی آماری باید حداقل دارای مدرک کارشناسی در یکی از رشته های تحلیلی یا آماری باشد، مانند اقتصاد، امور مالی، آمار یا ریاضیات. برخی از شرکت ها نیز ترجیه می دهند تا تحلیل گران خود را با تحصیلات تکمیلی انتخاب نمایند و کسانی که دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند را به دیگر کارجویان در این حوزه ترجیح می دهند. یک مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد در بازاریابی نیز می توانند نامزدهای بالقوه ای برای تصدی این موقعبت شغلی باشند، به شرطب که بتوانند تفسیر منطقی از داده ها داشته باشند. علاوه بر این ، یک تحلیلگر مدل سازی آماری باید مهارت لازم کار با SAS / SQL را داشته باشد و سوابق حرفه ای در زمینه کاوش، تجزیه و تحلیل داده ها را تجربه نماید

مهندس تجزیه و تحلیل

یک مهندس تجزیه و تحلیل، داده ها را ایجاد، توسعه، تجزیه و تحلیل می نماید، سپس اطلاعات را به تیم ارشد بازاریابی ارائه می دهد تا تصمیم گیری های لازم طبق رخ دادهای موجود اتخاذ گردد. آنها از منابع مختلفی در فناوری های نوین استفاده می کنند و برای یافتن، پردازش، تجزیه و تحلیل داده ها به صورت در لحظه استفاده می کنند. آنها باید درباره چگونگی تبدیل این داده ها به اطلاعات واقعی ،درک درستی داشته باشند؛ همچنین تسلط کافی بر مفاهیم بازاریابی و تحلیل رفتار مصرف کننده بسیار مهم است.

یک مهندس تجزیه و تحلیل نیاز به مدرک لیسانس در رشته ریاضیات، علوم کامپیوتر، فیزیک یا سایر رشته های فنی دارد. داشتن مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد در بازاریابی نیز برای فعالیت در این حوزه، بسیار مهم است. علاوه بر این، تجربه حرفه ای در انجام تجزیه و تحلیل کمّی برای یک واحد بازاریابی کسب و کار می تواند مهارت های فردی را بسیار افزایش دهد، همچنین تسلط به SQL و سایر زبان های برنامه نویسی ویا اسکریپت نویسی بسیار می تواند کیفیت کار افراد را تحت الشعاع قرار دهد.

تحلیلگر کمّی رسانه

یک تحلیلگر کمّی رسانه باید بتواند تجزیه و تحلیل کمّی خود را با توسعه الگوریتم های مختلف انجام دهد. آنها نیاز به درک کاملی از روشهای مختلف در بازاریابی دارند تا بتوانند اطلاعات را بصورت آنی و درلحظه، از مخاطبان، بازدید کنندگان وب سایت و مشتریان را به تیم بازاریابی ارائه دهند. در این موقعیت شغلی، یک تحلیلگر کمّی رسانه باید بتواند از فناوری های جدید برای توسعه و جمع آوری داده ها استفاده کند و بتواند اطلاعات را به روشی روشن و جامع برای دیگران درک و ارائه نماید. یک تحلیلگر کمّی رسانه باید با اعداد و ارقام، شاخص ها و نمودارهای کمّی تحلیل های خد را به تیم ارشد بازاریابی ارائه نماید و تا حد امکان نیز بتواند درک صحیحی از داده های بدست آمده ارائه نماید. داشتن منطق مناسب برای استنتاج مفاهیم مختلف، می تواند افراد را در کار خود متمایز کند.

یک تحلیلگر کمّی رسانه بهتر است که دارای مدرک کارشناسی در رشته آمار، ریاضیات، مهندسی یا فیزیک باشد. گواهینامه های مهارتی یا تجربه کاری در حوزه بازاریابی نیز عاملی مهم برای نقش آفرینی در این حوزه است. فراگیری مفاهیم تجاری باعث می شود تا افراد شاغل در این حوزه بتوانند مسائل را از دیدگاه های ارزشمند در حوزه مدیریت کسب و کار بررسی نمایند. تجربه کاری در حوزه برنامه نویسی، مدل سازی داده ها، بازاریابی و نحوه گزارش دهی کتبی و شفاهی میتواند برای ایجاد تمایز در این موقعیت شغلی، بسیار مفید باشد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی علمی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

 

Mastering the Art of Scientific Marketing 

Scientific Marketing: Using Data to Drive Your Marketing

The Scientific Marketing Strategy Behind Exponential Growth

How to Build a Winning Life Science Content Marketing Strategy

A Marketing Plan for Scientists: Building Effective Products …

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی هدفمند بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی هدفمند را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی هدفمند خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی هدفمند بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی هدفمند چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی هدفمند بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی هدفمند را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی هدفمند خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی هدفمند بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی هدفمند

شرکت هواپیمایی ساوث وست ایرلاین  (Southwest Airlines) یکی از شرکتهایی بود که توانست با استفاده از استراتژی بازاریابی هدفمند درآمد زیادی را نصیب خود نماید. آنها خود را به عنوان یک شرکت ارزان قیمت با حداقل میزان تجمل گرایی، به بازار معرفی کرده بودند و تعداد زیادی از سفر های کوتاه را، برای بسیاری از مقاصد داخلی در ایالات متحده آمریکا ترتیب داده بودند؛ بعبارتی ساوث وست پرواز های کوتاه برد را مورد هدف قرار داده بود و بجای اینکه انواع پروازها را انجام دهد، صرفاً پروازهای داخلی و کوتاه برد را برنامه ریزی کرده بود و تمرکز تبلیغاتی خود را مطابق با این هدف انجام داد. این شرکت هواپیمایی فعالیت های بازاریابی خود را بر روی اقشار طبقه متوسط​​، صاحبان کسب و کارهای کوچک و کسانی عمده سفرهایشان را در مسافت های کوتاه سفر می گذراندند، متمرکز کرده بود.

برخلاف این هدفگیری، شرکت هواپیمایی یونایتد (United Airlines)، فعالیت بازاریابی خود را بر روی افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند یا در حال گذراندن تحصیلات تکمیلی هستند یا کسانی که دوره تحصیلی شان تمام شده بود و بصورت تمام وقت کار میکردند، هدفگذاری کرده بود. این درصورتی بود که این شرکت هواپیمایی، اشخاص کارمند که بصورت تمام وقت کار میکردند را مورد هدف قرار داد، بخصوص آنهایی که در یک مقام مدیریتی یا اجرایی کار میکردند و درآمد خانوار آنها از ۵۰ هزار دلار بیشتر بود. این استراتژی بازاریابی هدفمند به این دلیل بود که مسافران کاری امکانات مالی بیشتری نسبت به مسافرانی دارند که صرفاً برای تفریح ​​سفر می کنند، و به احتمال خیلی قوی آنها کسانی هستند که می توانند مبلغ بیشتری را برای خرید بلیط هواپیما هزینه کنند.

علاوه بر این، افرادی که درآمد بالاتری دارند، اغلب گزینه سفر رده اولی (first class flights) را انتخاب میکنند و آن را نسبت به رده اقتصادی (economy class) ترجیح می دهند. شرکت هواپیمایی یونایتد توانسته است با انتخاب یک استراتژی بازاریابی هدفمند بعنوان رویکرد اصلی کسب و کار، بلیط های خود را با مبلغ بیشتری را به فروش رساند و بواسطه فروش بلیط های رده اولی یا همان فرست کلاس، درآمد کلی خود را بطور چشمگیری افزایش دهد.

شرکت های هواپیمایی فعال که در صنعت حمل و نقل هوایی کار می کنند، کسانی را که احتمال می دهند به پیشنهادهای ارائه شده، جواب مثبت دهند را شناسایی می کنند. بعد از آن سعی در جذب گروهی دارند که بتوانند بیشترین آورده را برایشان ایجاد کند؛ بطور مثال، هر کدام از استراتژی های دریافت کرایه کم برای افراد طبقه متوسط ​​یا ارائه جایگاه مجلل برای مدیران عالی رتبه کسب و کارها را میتوان بعنوان نمونه ای عینی از استراتژی بازاریابی هدفمند قلمداد کرد که هرکدام از آنها یک گروه خاصی از مشتریان را مورد هدف قرارداده اند.

استراتژی بازاریابی هدفمند برای اشخاص مختلف با جغرافیا و اقلیم متفاوت بکار گرفته میشود که هر کدام از آنها سلایق و علایق مخصوص به خود را دارند. این اختلاف ها و تمایلات شخصی که به صورت گروهی نیز میتوان آنها را طبقه بندی کرد، دلیل خوبی است تا مشتریان را به سمت و سوی خاصی هدایت کرد و علایق آنها را به هدفی مشخص، معطوف نمود. بعبارتی افرادی که متناسب با نیازهایشان و خواسته هایشان برای آنها تبلیغ یا پیشنهاد فروش، ارائه داده میشود، به طور ویژه ای نسبت به آن واکنش نشان میدهند. تاکتیک های بکارگرفته شده در استراتژی بازاریابی هدفمند میتواند تا حد قابل قبولی اثربخش باشد و مشتریان را به سمت خرید محصول یا خدمات دیگر سوق دهد. همچنین شرکتها وقتی از استراتژی بازاریابی هدفمند استفاده می کنند با خیال آسوده تری تبلیغات انجام میدهند، زیرا میدانند ارزش پیشنهادی آنها منطبق با نیار گروه هدف است و درصد بالایی از مخاطبان هدف را به مشتری تبدیل میکنند. از سوی دیگر، بکارگیری استراتژی بازاریابی هدفمند علاوه بر افزایش فروش، میتواند میزان آگاهی از برند را به طور چشمگیری افزایش دهد، زیرا مخاطبان یک بازار هدف که سلایق یکسان دارند به سایر مخاطبانی که علاقه مشترکی با آنها دارند، اطلاع رسانی میکنند و زمینه را برای اجرای استراتژی بازاریابی دهان به دهان فراهم میکنند (میتوانید به بازاریابی دهان به دهان مراجعه نمایید)

استراتژی بازاریابی هدفمند چیست؟

استراتژی بازاریابی هدفمند مخاطبانی که آمادگی لازم برای خرید خدمات یا محصولات را دارند، شناسایی می کند و یک گروه را بعنوان گروه هدف در نظر میگیرد و برای آنها خدمات یا محصولاتی را ایجاد می کند که بیشترین نزدیکی را با نیاز آنها دارد. در استراتژی بازاریابی هدفمند سعی میشود تا ارزش های پیشنهادی متناسب با نیاز مخاطبان بهینه شود و کارکرد محصولات را بنا به نیاز بازار هدف ارتقا می بخشند. با شناسایی این گروه های کلیدی از مشتریان، شرکت ها کمپین های تبلیغاتی و بازاریابی خود را برای گروه های مورد نظر توسعه می دهند و سعی میکنند با آگهی بخشی و اطلاع رسانی، مخاطبان را برای استفاده از محصولات یا خدمات خود ترغیب نمایند.

بر خلاف استراتژی بازاریابی انبوه، پیام های تبلیغاتی و ملزومات بازاریابی، متناسب با ویژگی های خاص مخاطبان هدف، تولید میشوند و سعی میشود تا ارزش پیشنهادی شرکت، بیشترین قرابت معنایی و ظاهری را با گروه بازارهدف داشته باشد. (همچنین میتوانید به بازاریابی گوشه ای مراجعه کنید)

مخاطبان هدف میتوانند به چند گروه مختف تقسیم شوند و استراتژی بازاریابی هدفمند میتواند بر چند گروه خاص، هدفگیری شود و میتوان لزوماً بر یک گروه خاص از مشتریان تمرکز نکرد؛ ولی شرکت باید به خوبی درک کند که دقیقا چه گروهی را مورد هدف قرار داده است و هر یک از این گروه ها چه ویژگی هایی را بیشتر می پسندند و تفسیر آنها از ارزش مطلوب چیست.

به عنوان مثال، شرکت کوکاکولا با برند گلاسیای (Glaceau) شروع به عرضه آب معدنی غنی شده با ویتامین نمود و آن را برای مردان و زنان بین ۱۸ تا ۴۹ ساله هدفگذاری کرد؛ شرکت کسانی را هدف گیری کرد که میدانست آنها به سلامتی و تناسب اندام خود اهمیت میدهند و برای داشتن بدنی سالم و خوش فرم تلاش می کنند. به دلیل انتخاب درست بازار هدف و بکارگیری دقیق استراتژی بازاریابی هدفمند از سوی تمام ارکان تأثیر گذار شرکت، این نام تجاری توانست در کمتر از یک سال تقریباً ۲۸ درصد رشد را تجربه کند که این یک آمار خیره کننده برای شرکت گلاسیای بود. آنها حتی این جامعه هدف خود را به دسته های کوچکتر تقسیم کردند و برای نوجوانان از یک نوع تبلیغات خاص استفاده کردند و برای جوانان بزرگتر از تبلیغاتی دیگر که جذابیت مضاعفی برای آنها داشت، استفاده کردند. در آخر گلاسیای توانست با هدفگیری درست و اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند (بطور دقیق و شفاف) به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد و آورده قابل قبولی را برای کسب و کارش به ارمغان آورد.

چهار نوع از استراتژی بازاریابی هدفمند

استراتژی بازاریابی هدفمند مبتنی بر جغرافیای مخاطبان: در این روش افرادی را که را در یک مکان یا جغرافیای خاص زندگی میکنند مورد هدف قرار میگرند. مانند یک ایالت خاص در کشور یا یک محله خاص در شهر.

استراتژی بازاریابی هدفمند مبتنی بر گونه جمعیتی مخاطبان: در این روش افراد را بر اساس ویژگی های ذاتی یا ویژگی های جمعیتی شان مورد هدف قرار میدهند. مانند نژاد، سن یا جنسیت.

استراتژی بازاریابی هدفمند مبتنی بر عوامل روانشناختی: در این روش افراد بر طبق گرایش هایش های طبیعی، ذاتی یا رفتاری مورد هدفگیری قرار میگرند و هر کدام از این دسته ها ویژگی های شخصیتی خاص خود را دارند که به گرایش های ذاتی و تمایلات آنها بستگی دارد. مانند افرادی که سبک زندگی آنها مذهبی است و بر اساس عوامل دینی، گرایشات آنها شکل گرفته است، به همین دلیل تبلیغ مشروبات الکلی برای گروهی که بیشتر آنها مسلمانان هستند، بی اثر است و تبلیغ گیاهان دارویی مطابق با طب اسلامی نیز میتواند مشتریان زیادی را از این دسته به خود جذب نماید.

استراتژی بازاریابی هدفمند مبتنی بر جذابیت و قابلیت های مرتبط: پس از مشخص شدن عناصر مطلوب بازارهای گوناگون، در این روش مخاطبان بر اساس میزان علاقه مندی هایشان نسبت به هر یک از ویژگی های محصول طبقه میشوند و شرکت بطور متمرکز، هر کدام از ویژگی ها و قابلیت های محصول را بطور خاص برای هر یک از گروههای هدف، ترویج میکند. این امر با همکاری هر یک از ارکان شرکت در شناسایی و رفع نیازها و خواسته های مخاطبان، تحقق پذیر میشود؛ بطور مثال برای مخاطبان صنعت خودرو، میتواند یک دسته برایشان سرعت اتومبیل بیشتر ارزش ایجاد نماید و برای گروهی دیگر، قدرت یا زیبایی خودرو، ازینرو باید برای هر یک از گروه ها بطور خاص استراتژی بازاریابی هدفمند را اجرا کرد.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی هدفمند استفاده می کنند؟

شرکت هایی که محصولات یا خدمات تخصصی ارائه می دهند، معمولاً بیشتر از استراتژی بازاریابی هدفمند بهره می گیرند. کلیه فعالیت های بازاریابی بر روی گروه های خاصی که احتمال بیشتری برای پاسخگویی دارند، متمرکز می شوند. کسانی که به احتمال قوی، نسبت به تبلیغات مرتبط با محصول، واکنش از خود نشان می دهند. هنگامی که فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی مرتبط ذائقه و نیاز مشتری است، افراد تمایل زیادی دارند تا از آن خدمت یا محصول استفاده کنند و با رغبت بیشتری برای آن هزینه پرداخت می کنند.

علاوه بر این، استراتژی بازاریابی هدفمند به طور معمول اطلاعات و مشوق های خاصی را برای افراد فراهم می کند تا برای مخاطبان دلیلی ایجاد شود که به برند مورد نظر و مورد قبولشان رجوع کنند. همین تناسب و ارتباط عمیق با مخاطبان دلیلی میشود تا مشتریان شرکتی که استراتژی بازاریابی هدفمند دارد را ترجیح دهند و آن را نسبت به رقبای دیگر در همان صنعت انتخاب کنند؛ بعبارتی بکارگیری و اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند برای کسانی مناسب است که به دنبال خلق مزیت رقابتی برای سبد محصولات و خدمات خود هستند، زیرا ایجاد ارتباط هدفمند با گروه خاصی از مشتریان، خود بعنوان یک مزیت رقابتی پایدار محسوب می شود.

به عنوان مثال شرکت استار باکس (Starbucks) در حال حاضر بیشترین سهم بازار را در صنعت قهوه ایالات متحده آمریکا در اختیار دارد. این شرکت تبلیغات خود را بر روی زنان و مردان بین ۲۵ تا ۴۰ سال که در مناطق شهری زندگی می کنند، هدفگذاری کرده است. آنهایی که از درآمد متوسط ​​و موقعیت شغلی حرفه ای برخوردار هستند و نسبت به تجارت عادلانه و رفاه اجتماعی علاقه زیادی از خود نشان می دهند. این شرکت منحصراً کلیه فعالیت های بازاریابی خود را بر روی این قشر خاص متمرکز کرده است. استارباکس قید می کند که این گروه های کلیدی بیشتر احتمال می رود که پول خود را صرف نوشیدنی های خاص و محصولات قهوه درجه یک کنند.

علاوه بر این، استارباکس مکانی راحت و جذاب را فراهم کرده است که مشتریان می توانند در آن بنشینند، گپ بزنند،  مطالعه کنند و با رایانه شخصی خود کار کنند. این فضای دلنشین در سطح شهر، امکانات خاصی را در اختیار عموم مشتریان گذاشته شده است که بطور قابل ملاحظه ای مورد استقبال جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال واقع شده است و شرکت نیز آنها را هدف قرار داده است؛ همانطور که قبلا نیز گفته شد، هریک از محصولات یا هر یک از ویژگی های محصول میتواند برای یک گروه خاصی از مشتریان هدفگذاری شود.

استارباکس همچنین برای اثربخشی استراتژی بازاریابی هدفمند خود، فعالیت های خود را در وب سایت های مختلف و  شبکه های اجتماعی گسترش داده است و بیشتر محتوای تولید شده اش را به جمعیت ۱۸ تا ۴۰ سال اختصاص داده است. همین فعالیت های مجازی باعث شده است تا عده زیادی از جوانان ترغیب شوند که صفحات رسمی شرکت را در رسانه های اجتماعی مختلف دنبال کنند. استارباکس با همین توانمندی توانست مخاطبان هدف خود را بخوبی رصد کند، فعالیت های آنان را تحت نظر قرار دهد، سلائق و علائق آنها بهتر بشناسد و محصولات و خدمات جدیدی برای این گروه هدف تعیین کند. همه این فعالیت ها باعث شد تا عده زیادی نسبت به این برند آگاهی پیدا کنند و شرکت آنها را ترغیب نی کرد تا هرچه بیشتر پول و وقت خود را صرف ماندن در اماکن استارباکس نمایند. میتوان به جرأت اذعان کرد که این شرکت یکی از نمونه های موفق در استراتژی بازاریابی هدفمند محسوب می شود.

چند نمونه موفق در استراتژی بازاریابی هدفمند

شرکتهای موفق زیادی را میتوان در عرصه بین المللی نام برد که توانسته اند استراتژی بازاریابی هدفمند را در کسب و کارهای خود پیاده سازی نمایند. در ادامه نیز چند شرکت موفق آورده شده است که میتوانند دیدگاه عمیقی را  نسبت به موضوع مطروحه، ایجاد نماید.

سامسونگ

شاید به جرأت بتوان ادعا نمود که این تولید کننده لوازم خانگی برای مخاطبان هدف خود در ایران، که زنان خانه دار  ۱۹ تا ۵۰ سال بودند، بصورت اختصاصی و هدفمند، کمپین تبلیغاتی خود را آغاز کرد. آنها پس از بررسی های مداوم مشاهده نمودند این جامعه هدف که متشکل از زنان خانه دار بود، به طور قابل ملاحظه ای در زمان اوقات فراغت خود برنامه آشپزی تماشا می کنند. در آن زمان برنامه اشپزی گلریز که بینندگان زیادی داشت و اکثر انها بانوان خانه دار بودند، تماشاگران زیادی را به خود جلب کرده بود. شرکت سامسونگ (samsung) با برنامه ریزی دقیق توانست یک استراتژی بازاریابی هدفمند را تدوین و اجرا نمایند. آنها توانستند بسیاری از بینندگان را به خرید محصولات لوازم خانگی سامسونگ ترغیب نمایند. آنها بصورت رسمی حامی این برنامه آشپزی شدند و مجری آن بصورت مستقیم و غیر مستقیم این برند لوازم خانگی را تبلیغ می کرد. فر و مایکروفر توکار سامسونگ از محصولات جذاب و پرفروش محسوب می شد که در آن زمان به طور عجیبی سودآوری داشت؛ ولی بعدها بدلیل تقلید کورکورانه بسیاری از برندهای تولیدکننده لوازم خانگی، این تاکتیک از استراتژی بازاریابی هدفمند، جذابیت و اثرگذاری خود را کاهش داد.

شرکت های زیادی از استراتژی بازاریابی هدفمند برای کسب اطلاعات حیاتی از مخاطبان اصلی خود بهره می گریند و سعی می کنند تا بدانند چگونه می توانند برای یک محصول یا خدمات خاص، مشتری جذب کنند. آنها همچنین یاد می گیرند چه ویژگی های از محصول برای مشتریان هدف ارزش ایجاد می کند و آنها چه نیازهای بالقوه ای دارند. استراتژی بازاریابی هدفمند به شرکت ها اجازه می دهد تا فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی خود را بر روی گروه های از مشتریان که مهم تر هستند و به احتمال قوی نسبت به محتوای ارائه شده، واکنش مثبت از خود نشان میدهند، متمرکز کنند (همچنین میتوانید به بازاریابی علمی مراجعه کنید).

پپسی کولا

شرکت پپسی کولا  Pepsi-Cola که صاحب بسیاری از برند های نوشیدنی در جهان است، با یک چالش اساسی در یکی محصولات خود روبرو شد. فروش نوشیدنی آب گازدار این برند با نام مانتین دو (Mountain Dew) با کاهش چشم گیری مواجه شده بود، زیرا اکثر مصرف کنندگان آب گازدار بر این عقیده بودند که این نوشیدنی را افراد کم درآمد در روستاها مصرف می کنند و این محصول برای افراد متمدنی که در شهر زندگی می کنند، مناسب نیست. این باور غلط و ناصحیح که در بین مشتریان هدف این محصول رواج داشت، باعث شده بود تا مردم شهرنشین تمایلی برای خرید محصول از خود نشان ندهند. در نتیجه، شرکت پپسی با استفاده از استراتژی بازاریابی هدفمند توانست تا این معضل بوجود آمده را برطرف کند. این شرکت کمپین های تبلیغاتی خود را بطور گسترده بر روی جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال که در مناطق شهری ساکن بودند، هدفگذاری کرد. آنها کسانی را برای اجرای کمپین خود انتخاب کردند که تأثیر گذاری زیادی بر سبک زندگی مردم شهری داشتند، آنها افرادی همچون اسکیت بازان پل رودریگز و هنرمندان هیپ هاپ مثل لیل وین را استخدام کردند و کمپین خود را در شهرهایی مانند لوس آنجلس، نیویورک سیتی، نیواورلئان و میامی آغاز کردند. این کمپین تبلیغاتی به منظور همراهی و هم صدایی با روند روز طراحی شده بود. در آن زمان نیز چهره های محبوب را کسانی داشتند که در موسیقی هیپ هاپ و در ورزشهای پرطرفدار مشهور شده بودند. پپسی با بیان این نکته که هنرمندان هیپ هاپ و اسکیت بازهای خوش تیپ طعم مانتیندو را نسبت به سایر مارک های نوشابه ترجیح می دهند، توانستند توجه بسیاری از جوانان پر شوق و شور را در مناطق شهری به خود جلب نمایند. آنها به واسطه بهره گیری از استراتژی بازاریابی هدفمند توانستند فروش کلی این نوشیدنی گازدار را افزایش دهند و بر روند روز جامعه سوار شوند.

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند چگونه است؟

شرکت های زیادی از استراتژی بازاریابی هدفمند برای کسب اطلاعات حیاتی از مخاطبان اصلی خود بهره می گریند و سعی می کنند تا بدانند چگونه می توانند برای یک محصول یا خدمات خاص، مشتری جذب کنند. آنها همچنین یاد می گیرند چه ویژگی های از محصول برای مشتریان هدف ارزش ایجاد می کند و آنها چه نیازهای بالقوه ای دارند. استراتژی بازاریابی هدفمند به شرکت ها اجازه می دهد تا فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی خود را بر روی گروه های از مشتریان که مهم تر هستند و به احتمال قوی نسبت به محتوای ارائه شده، واکنش مثبت از خود نشان میدهند، متمرکز کنند (همچنین میتوانید به بازاریابی علمی مراجعه کنید).

استراتژی بازاریابی هدفمند معمولاً بسیار مؤثرتر از استراتژی بازاریابی انبوه است، زیرا بازاریابی انبوه به کیفیت دیدگاه مصرف کنندگان اهمیت نمیدهد و هیچ تمایزی نسبت به آنهایی که سوددهی بیشتری برای کسب و کار ایجاد می کنند، قائل نمی شود و همه مخاطبان را در یک دسته کلی قرار می دهد. چه آنهایی که سود آور هستند و چه آنهایی که هیچ سودی برای کسب و کار ندارند و نخواهند داشت. ازینرو اثربخشی و اثرگذاری استراتژی بازاریابی هدفمند بسیار بیشتر از استراتژی بازاریابی انبوه خواهد بود.

یک برنامه بازاریابی هدفمند با شناسایی بخش ها و دسته بندی های گوناگونی از مخاطبان اولیه آغاز می شود. به عنوان مثال، یک شرکت بازی های گروهی آنلاین ممکن است تحقیقات بازار خود را طوری انجام دهد که بفهمد چه کسانی بیشتر از برنامه های بازی های آنلاین اجتماعی استفاده می کنند و آنها را دسته بندی های مختلف قرار دهد و سلائق آنها را مشخص نماید.

پس از جمع آوری داده ها، افرادی را که احتمال کمتری می رود به فعالیت های مربوط به استراتژی بازاریابی هدفمند پاسخ مثبت دهند، کنار گذاشته می شوند و شرکت بر روی افرادی که علاقه مندی بیشتری به این سبک بازی ها دارند، تمرکز می کند. به عنوان مثال، اگر افراد زیر ۱۸ سال و بالای ۶۰ سال تمایل کمتری به بازی های گروهی آنلاین دارند، شرکت تولید کننده بازی های آنلاین، باید کمپین خود را طوری طراحی کند که مناسب رده سنی بین ۱۸ تا ۶۰ سال باشد و به نیاز آنها رسیدگی نماید.

پس از شناسایی مخاطبان اصلی، این تولید کننده بازی های آنلاین می تواند فعالیت های بازاریابی خود را بطور خاص برای آن دسته از مخاطبان انجام دهد و محتوای مناسب را برای آنها تولید کند و بدین ترتیب ملزومات تبلیغاتی خود را فراهم نماید. به طور معمول کمپین های بازاریابی شامل ایمیل های تبلیغاتی، کدهای تخفیف، پیام های متنی تلفن همراه و تبلیغات بنری آنلاین است. در مثال بازی های آنلاین اجتماعی، این شرکت فعالیتهای تبلیغاتی خود را بر روی مردان و زنان بین ۱۸ تا ۶۰ سال متمرکز می نماید و این افراد را با استفاده از پیام های تبلیغاتی متفاوت و شخصی سازی شده، برای دانلود و نصب بازی تشویق می کند و پیشنهاد های جذابی را به اقتضای سنی هر کدام ارائه می کند.

هنگامی که کمپین فروش و بازاریابی برای جلب نظر بخش های هدفگذاری شده راه اندازی می شود، شرکت باید نتایج کمپین را بطور دقیق و در لحظه مورد سنجش قرار دهد تا از اهداف تعیین شده خود فاصله نگیرد. بسیاری از کمپین های بازاریابی هدفمند، میزان فروش یک محصول خاص را به عنوان شاخصی برای تعیین موفقیت کمپین های تبلیغاتی خود در نظر می گیرند و متغیرهای مربوط به آن را بطور مداوم، مورد پایش قرار می دهند؛ فرضا اگر بخواهیم برای این شرکت تولید کننده بازی های جمعی آنلاین مثالی بزنیم، میتوان به طور فرضی این شاخص را برای ارزیابی استراتژی بازاریابی هدفمند تعیین نمود که این بازی گروهی آنلاین، به چه میزان دانلود می شود.

این شرکت ممکن است تعیین کند که زنان بین ۳۰ تا ۴۵ سال بیش از سایرین، بازی را دانلود می کنند، در حالی که مردان بین ۱۸ تا ۳۰ سال کمترین میزان دانلود بازی را به خود اختصاص داده اند. براساس همین نتایج که در فاز اول اجرای کمپین فروش و بازاریابی محقق شده است، شرکت ممکن است اقدامات اصلاحی انجام دهد و مضمون کمپین بازاریابی خود را تغییر دهد یا میتواند جهت گیری بازارهای هدف را عوض کند و برای بهبود آمار فروش در آینده، فعالیت خود را در بازارهای دیگر گسترش دهد. جهت گیری استراتژی بازاریابی هدفمند در آینده پیش رو میتواند بر ایجاد جذابیت، برای زنان میانسال متمرکز شود و فعالیت تبلیغاتی کمتری را بر روی مردان جوان انجام دهد. البته این زمانی است که تحقیقات به وضوح نشان دهد، زنان بین ۳۰ تا ۴۵ سال، بیشترین علاقه را به بازی دارند، میتوان هدفگیری را به سمت گروه علاقه مند تغییر داد؛ زیرا موفقیت و عدم موفقیت بر روی یک گروه سنی یا جنسی خاص، ممکن است در اثر نحوه ارائه کمپین تبلیغاتی باشد و به میزان علاقه مندی گروه های مختلف بستگی نداشته باشد.

در آخرین مرحله از کمپین هایی که با رویکرد استراتژی بازاریابی هدفمند اجرا شده اند، شرکتها میتوانند بسته به نوع و میزان علاقه مندی گروه های مورد نظرشان، محصولات خود را بهینه سازی کنند تا حجم فروش خود را افزایش دهند و در صورت نیاز، فعالیت های کاری خود را برروی گروه های دیگری از مشتریان معطوف کنند و بازار خود را در دیگر گروه های هدف گسترش دهند. ولی مجدداً تأکید میگردد، در بسیاری از کسب و کارها گسترش بازار هدف غایی نبوده و نیست و از استراتژی بازاریابی هدفمند باید برای شناسایی بهتر مخاطب هدف و افزایش نفوذ در آنها، بهره جست و عمق نفوذ در آنها را افزایش داد؛ بعبارتی در مواقعی خاص که اگر مطمئن هستید که گروه های هدف دیگری هستند که میتوانند به خدمات شما پاسخ مثبت دهند میتوان گسترش بازار را در دستور کار قرار داد.

نکته اجرایی در استراتژی بازاریابی هدفمند

استراتژی بازاریابی هدفمند مفاهیم اساسی مانند نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را مشخص می کند. در واقع، یک زنجیره مفهومی برای ما از نیاز به بازار و از آنجا به بازاریابی و بازاریابی کارآمد پیوند می دهد که میتواند پیوند عمیقی بین مشتریان هدف و شرکت ایجاد نماید، ولی تصور عموم از بازاریابی، تلاش برای یافتن مشتری بیشتر است. هر سازمان مشتریان خاص و ویژه ای برای مصرف کالاهای تولیدی خود دارد. یک شرکت ممکن است در یک برهه زمانی خاص با کمبود تقاضا، تقاضای ناکافی یا تقاضای بیش از حد برای محصولات خود روبه رو گردد که با استراتژی بازاریابی هدفمند می توان راهکارهای مناسبی برای برخورد با این شرایط پیشنهاد نمود و یک مزیت رقابتی پایدار در مراحل مختلف کاری ایجاد کرد.

مشخص نمودن بازار هدف در استراتژی بازاریابی هدفمند اولین گامی است که باید در این زمینه بر داشت، شناخت نوع کسب و کار، نوع تجارت، رقبا و شناخت ویژگی مصرف کنندگان هدف کمک زیادی به تیم بازاریابی می کند تا در مسیر درست گام بردارند. با مشخص کردن هدف، یک رابطه پایدار در کنار فرایند شناسایی بازار را شاهد خواهیم بود. با ایجاد، نگهداری، تقویت و مستحکم کردن یک رابطه با مشتریان و دیگر ذی نفعان، رابطه سودمند دو جانبه ای ایجاد می شود که می تواند تعامل بین مشتریان موجود در بازار هدف را با شرکت افزایش داد.

بازاریابی هدفمند رویکردهای بلند مدتی را در اختیار ما قرار می دهد. ارائه ارزش به مشتری در یک بازه زمانی بلندمدت، یک معیار موفقیت است که برای بدست آوردن رضایت مشتری بسیار حیاتی است و سعی میکند فعالیت های بازاریابی را بر روی یک گروه خاص معطوف نماید و نحوه ارتباطات و تعاملات را با آنها عمیق تر کند.

استراتژی بازاریابی هدفمند برخلاف مفاهیم بازاریابی است که امروزه در کشور ما متداول شده است، معمولا روش بازاریابان ایرانی بدین ترتیب است که ابتدا یک بانک اطلاعاتی را تهیه می کنند و سپس با استفاده از این بانک اطلاعاتی (که عموما به صورت ایمیل یا شماره تلفن است) به صورت مداوم با مشتری تماس می گیرند و با ارسال ایمیل یا پیام متنی سعی در زیاد کردن مشتریان خود دارند و خواسته مشتری را به عنوان یک بنیان نهایی تلقی نمی کنند؛ این امر بطوری اغراق آمیز است که شرکتها و تیم های بازاریابی مذکور،  بدنبال فروش لحظه ای و افزایش مشتریان خود بصورت حداکثری هستند، به هرقیمی و با هر شرایطی که در توان دارند.

این امر به اثبات رسیده است که مخاطبان این نوع مطالب غیر هدفمند، کمتر علاقه به خواندن این نوع پیام ها دارند و از گوش دادن به تماس های تلفنی طفره می روند. زمانیکه صرفا سود لحظه ای در میان است، این مورد ذهنیت بدی را در حافظه بلندمدت مخاطبان ایجاد می کند. بطوریکه بعضا مشاهده شده با خواندن نام شرکت ارسال کننده ایمیل، بدون خواندن کوچک ترین کلمه ای، مخاطب آن را حذف می کند و اگر بصورت بازاریابی سازمانی باشد،منشی شرکت با شنیدن صدای فلان بازاریاب به نحوی وی را دست به سر می کنند و اصلا به پیشنهادات ارائه شده تن نمیدهند، حتی اگر این پیشنهادات به طور ویژه هدفمند شده باشد. همینطور مشاهده می شود که بازاریابان با تهیه لیستی از آدرس ایمیل ها یا شماره تلفن هایی که به صورت فله ای بدست می آورند، اقدام به ارسال پیام های انبوه می کنند که باعث می شود نام شرکتها جز لیست سیاه قرار گیرد و سرویس های ارائه دهنده خدمات تبلیغاتی آنها را بعنوان اسپمر یا هرزنامه تلقی نمایند. اسپم شدن و به هرزگی رفتن فعالیت های بازاریابی بنحوی که بی محابا برای همه افراد، بدون در نظر گرفتن نیاز آنها و فعالیت های غیر هدفمند، درست نقطه مقابل استراتژی بازاریابی هدفمند است.

با شناسایی و خواسته های مشتری و طبقه بندی نیاز مشتریان با توجه به میزان خرید، نوع رفتار، سلیقه هر کدام از مشتریان دسته بندی میشوند و در صورت تنوع زیاد اجناس مورد عرضه، با توجه به نوع کالا این تقسیم بندی انجام می شود. سپس شرکت باید رضایت و اعتماد که دو شاخص اصلی در عملکرد استراتژی بازاریابی هدفمند است را بهبود بخشد و سعی نماید با خلق ارزش های مطلوب و مناسب در محصول، مشتریان را قانع به خرید نماید. این یعنی تعریف درست استراتژی بازاریابی هدفمند که باید رویکرد بسیاری از سازمان ها باشد. با اجرای صحیح این استراتژی بازاریابی، حفظ مشتریان و وفاداری آنها آسان می شود و در نهایت موجب کاهش هزینه های سازمان در جذب مشتریان جدید می شود؛ زیرا مشتریان وفادار به تبلیغات دهان به دهان، روی خوش نشان می دهند و مشتریان جدیدی را به سازمان وارد می کنند. همه این عوامل در نهایت موجب افزایش فروش شده و سودآوری سازمان را بطور چشمگیری افزایش می دهد.

چه کسانی باید برای اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند بکار گرفته شوند؟

در اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند شناسایی نیاز مخاطب، مشخص نمودن سلائق و علائق مشتری از مهمترین قسمت های این پروژه است؛ لذا برای درک بهتر مخاطبان هدف و ترجیحات آنها باید از یک تیم تحقیقاتی حرفه ای و تحلیلگرانی متخصص و ایده پرداز بهره جست تا بتوان در راستای روند بازار و ایجاد جذابیت در مخاطب هدف گام برداشت. چند سمت مهم در رابطه با عبارت است از:

هماهنگ کننده تحقیقات بازار

یک هماهنگ کننده تحقیقات بازار، روندهای بازار به دقت بررسی می کند و روندهای موجود و متناسب با نیاز مخاطب را مشخص می نماید. بر اساس همین اطلاعات و داده های جمع آوری شده کمپین بازاریابی خلق می شود. کمپین هایی که به طور خاص برای مخاطبان هدف طراحی شده اند و گروه خاصی از مخاطبان را مورد هدف قرار می دهد. این موقعیت شغلی، نیاز به قوه تشخیصی بالا دارد تا بتواند درک صحیحی از رفتار مصرف کننده داشته باشد و روند های آتی را پیش بینی نماید.

هماهنگ کننده تحقیقات بازار باید تحقیقات مختلفی را که بر روی گروه های مختلف انجام می شود با هم ارزیابی کند و قرابت معنایی آنها را بررسی نماید. بعد از آن، او باید بتواند مسیری را برای ارتباط دهی بین ویژگی های محصول و نیاز مخاطبان پیدا کند تا مقدمه ای برای حمله به گروه های هدف شود. مدرک لیسانس در حوزه بازاریابی نیز لازمه این سمت مهم است، همانطور که درک اساسی از اصول و فنون بازاریابی نیز، جزو عوامل مهم در جذب و بکارگیری افراد محسوب می شود. تجربه حرفه ای و انجام فعالیت های تخصصی در بخش های مرتبط با بازاریابی نیز بسیار در عملکرد هماهنگ کننده تحقیقات بازار تأثیر گذار است.

مدیر رسانه اجتماعی

با افزایش محبوبیت رسانه های اجتماعی، لزوم استفاده از رسانه های اجتماعی برای پیش برد اهداف کسب و کار، بیش از پیش به چشم می خورد. یک مدیر رسانه اجتماعی ایده آل، برنامه های بازاریابی خود را با استفاده از شبکه های آنلاین رسانه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر و… برنامه ریزی و اجرا می کند. با بهره گیری از رسانه های اجتماعی میتوان حجم بازدید از کالا و خدمات طراحی شده را افزایش داد و میزان تعامل با بازارهای هدف را به طرز چشمگیری افزایش داد. همچنین اگر محصول جدیدی، متناسب با نیاز گروه های هدف طراحی شد، میتوان از رسانه های اجتماعی به منظور افزایش آگاهی بخشی و حجم فروش استفاده نمود.

یک مدیر رسانه های اجتماعی بهتر است مدرک کارشناسی در رشته بازاریابی داشته باشد تا بتواند محتوای متناسب با نیاز مشتری بتواند را تشخیص دهد. همچنین چندین سال تجربه رسانه های اجتماعی نیاز است تا مطمئن شد که یک یک مدیر رسانه های اجتماعی، مهارت جذب مخاطب و برند سازی در فضای مجازی را دارد. البته ناگفته نماند که این سمت بیشتر به تخصص نیاز دارد و داشتن مدرک معتبر در حوزه مدیریت رسانه اجتماعی، تقریبا یک امر ضروری بشماری می آید و مدرک دانشگاهی معمولا جایگزینی برای مهارت های تخصصی نمی شود. اکثر شرکت ها به دنبال افراد کار آزموده با تجربه گسترده در رسانه های اجتماعی هستند، کسانی که می توانند کار حرفه ای انجام دهند و همچنین درک درستی از بهینه سازی موتورهای جستجوگر داشته باشند. تحقیقات بازار در فضای مجازی و رسانه های اجتماعی و شناسایی روند های موجود در رسانه های مورد بحث، جزو وظایف تعریف شده برای تصدی این سمت شغلی محسوب می شود.

مدیر تبلیغات

مدیر تبلیغات به جهت گیری فعالیت های بازاریابی کل شرکت کمک می کند. این کار  مستلزم بهره گیری درست از استراتژی بازاریابی هدفمند است. همچنین بهره گیری از سایر استراتژی های بازاریابی، جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل برای تصمیم گیری در مورد انتخاب مخاطب هدف و تشخیص ارزش برای خلق کمپین های تبلیغاتی خاص، از جمله وظایف مدیر تبلیغات است. یک مدیر تبلیغات باید بر همه فعالیت های صورت گرفته در تبلیغات نظارت کند تا همگی هماهنگ و همسو با خلق ارزش در گروه های هدف باشند و مزیت های رقابتی منتخب را به درستی بیان نماید. او باید فعالیت های تبلیغات و بازاریابی را طوری طراحی نماید که به واکنش مخاطبان، پاسخ مثبت دهد و آنها را به سمت خرید و استفاده از محصولات سوق دهد. این امور شامل ایجاد تبلیغات آنلاین، تلویزیونی و چاپی و مدیریت توسعه و ترویج این تبلیغات است.

مدیر تبلیغات حداقل به یک مدرک کارشناسی در حوزه بازاریابی نیاز دارد، اگرچه داشتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته بازاریابی ارجحیت بیشتری دارد و میتواند بار مضاعف علمی برای افراد داشته باشد. علاوه بر این، فردی که میخواهد در این سمت کار کند باید چندین سال تجربه در زمینه اجرای استراتژی بازاریابی هدفمند داشته باشد و بر روند طراحی تبلیغات سفارشی سازی شده، نظارت کرده باشد تا بتواند عملکرد فعالیت های انجام شده را به خوبی بررسی کرده و آنها را بدرستی ارزیابی نماید.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی هدفمند برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

Targeting Strategies and the Marketing Mix

Targeting in Marketing: How to Include it in Your Strategy

The Segmentation, Targeting and Positioning model

Target Marketing: Four Generic Target Marketing Strategies

What Is a Target Marketing Strategy?

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی مخفیانه یا همان مارکتینگ پنهانی چیست؟

تعریف دقیق استراتژی بازاریابی مخفیانه یا همان مارکتینگ پنهانی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی مخفیانه بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی مخفیانه را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مخفیانه خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مخفیانه بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی مخفیانه

دقیقا در سال  ۲۰۰۲  بود که یکی از موفق ترین کمپین های استراتژی بازاریابی مخفیانه به عرصه اجرا در آمد که به خوبی در بین عموم جامعه فراگیر شد. شرکت سونی اریکسون یکی از اولین شرکتهایی بود که تلفن های همراه خود را با قابلیت فیلمبرداری و عکس برداری دیجیتال به بازار عرضه نمود. این مدل تلفن همراه T68i نام داشت و به خوبی توانست جایگاه ایده آل خود را در یک بازه زمانی کوتاه بدست آورد و در بین رقبایش تمایز ایجاد کند. ولی این موفقیت چشمگیر، علاوه بر وجود فناوری نوین در ساخت، مرهون خلاقیت تیم بازاریابی بود که توانستند، استراتژی های بازاریابی خود را به نحو احسن اجرا نمایند.

در شروع کار و با رونمایی از این محصول، شرکت قصد داشت تیم بازاریابی خود را مجاب نماید تا یک کمپین بازاریابی فوق العاده را اجرا کنند که باعث ایجاد همهمه در مقیاس وسیع شود، بعبارتی شرکت میخواست تا یک جو خاصی را برای ترویج محصول T68i ایجاد نماید.

 در آن زمان، داشتن یک تلفن همراه که دارای دوربین دیجیتالی باشد یک پدیده نوظهور محسوب میشد و محصول بحدی نوآور بود که مخاطیان هیچ درک و تصوری نسبت به آن نداشتند. همین ویژگی باعث میشد تا کار برای بخش بازاریابی سخت شود، زیرا نمیتوانستند تجارب کار با محصول را با استفاده از تبلیغات سنتی مانند تبلیغات در مجللات تخصصی و تبلیغات تلویزیونی به مخاطب القاء نماید. اصولاً وقتی یک کالای جدید به با بازار عرضه میشود که مخاطبان آن هیچ درکی نسبت به قابلیت ها و ویژگی های آن ندارند، معرفی محصول با استراتژی بازاریابی سنتی کمی دشوار است و باید از استراتژی دیگر استفاده شود. آنها باید از روشهایی استفاده میکردند تا بواسطه آن بتوانند راهی را برای آموزش و تحریک مصرف کنندگان هموار نمایند. شرکت سونی اریکسون، برای ایجاد یک تجربه کاربری خوب، از استراتژی های بازاریابی ارگانیک و شخصی سازی شده استفاده کرد. اقدامات آن نقطه عطفی شد تا محصول بر سر زبانها بنشیند و زمینه ای شد برای اینکه شرکت سونی اریکسون، تبدیل به یکی از معروف ترین نمونه های اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه شود و نام آنها در تاریخ بهترین ها ثبت گردد.

سونی اریکسون با استفاده از شصت بازیگر در ده شهر بزرگ توانست کمپین خود را با رویکرد استراتژی بازاریابی مخفیانه اجرا نماید و تأثیر کار آنها به نحوی بود که توانست یک اثر ویروسی را در بازار ایجاد کند که تا به امروز از آن به عنوان یک نمونه موفق صحبت می شود. سناریوی آنها بدین تریتب بود که این بازیگران باید به عنوان یک زوج توریست در بناهای تاریخی و اماکن معروف شهر حضور پیدا میکردند و از افراد غریبه و عابرین در خیابان درخواست میکردند تا با دوربینشان از آنها عکس بگیرند. (همچنین میتوانید به بازاریابی در لفافه مراجعه کنید).

در ادامه آنها به جای اینکه به افراد یک دوربین عکاسی یا یک دوربین فیلمبردای هندی-کم بدهند (در آن زمان دوربین های جیبی رواج داشت)، یک گوشی تلفن همراه به آنها میدادند که برند سونی اریکسون بر روی آن حک شده بود. نام این برند که ربطی به دوربین عکاسی نداشت و بیشتر در صنعت ساخت گوشی تلفن همراه معروف بود، منجر به تحریک ذهن مخاطب میشد. همین تضاد دلیل خوبی بود تا افراد راجع به این محصول سوال کنند. بازیگران یا همان صاحبان این تلفن همراه، با اشتیاق در مورد ویژگی های دستگاه صحبت می کردند و به رهگذران و عابرین پیاده نحوه استفاده از این محصول را آموزش می دادند.

هدف از اجرای کمپین مورد نظر این بود که مردم بتوانند از این فناوری جدید یک تجربه قابل لمس داشته باشند و در مورد تجربه بی نظیر خود با یک تلفن همراه مجهز به دوربین دیجیتال، با دیگران صحبت کنند. در واقع همانطور که بیان شد، شرکت قصد داشت تا یک جو خاصی برای این محصول ایجاد نماید و مردم را وادار نماید که درباره استفاده از این محصول، نظرات و تجارب خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند. این کمپین به طور خارق العاده ای موفقیت آمیز اجرا شد و محصول T68i توانست به یکی از پرفروش ترین تلفن های همراه در چندین کشور جهان تبدیل شود.

استراتژی بازاریابی مخفیانه چیست؟

استراتژی بازاریابی مخفیانه به عنوان شاخه ای از بازاریابی همهمه ای شناخته می شود و اینگونه تعریف میشود: استراتژی بازاریابی مخفیانه به هر روش بازاریابی اتلاق می شود که شرکت بواسطه آن روش بتواند محصول خاصی را به مردم تبلیغ نماید، طوری که هیچ یک از مخاطبین آن به طور واضح متوجه نشوند که در معرض تبلیغ و ترویج محصول قرار گرفته اند. هدف غایی از اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه آن است که بدون صرف هیچ هزینه دیگری، نفراتی را با خود همراه سازد که به تبلیغ و ترویج محصولات شرکت میپردازند. آنها به طور ناخواسته و نا خود آگاه درمورد محصول صحبت میکنند و نظرات خود را با نفرات دیگر به اشتراک میگذارند (همچنین به بازاریابی همهمه ای مراجعه کنید). در موارد دیگر نیز، وقتی مخاطب در معرض استراتژی بازاریابی مخفیانه قرار میگیرد، بطور ناخودآگاه ذهنش درگیر برند مورد نظر می شود و همین امر میتواند منجر به خرید او شود.

تکنیک های بسیاری در بازاریابی مخفیانه وجود دارد که رایج ترین آنها جاکردن محصول (product placement) در جایی است که بطور خاص، برند آن جلب توجه میکند. این نوع تبلیغ باید در زمانی دیده میشود که کار دیگری در حال انجام است و بعبارتی در پشت یک موضوع دیگر مستتر باشد. این روش در سریال ها و فیلم های تلویزیونی بسیار رواج دارد و شما بارها و بارها محصولاتی را می بینید که برند ها  به وضوح در آن فیلم نمایان است. از جمله شرکتهایی که از این تکنیک استفاده میکنند، کوکاکولا است که در بسیاری از فیلم ها و سریال ها نوشابه خود را در دست نقش اول قرار میدهد. شما در چند ثانیه فقط میبینید که شخصیت اول فیلم، شروع به نوشیدن نوشابه کوکاکولا نمود و با یک حس دلنشین آن را نوشید و حس خوشایندی از آن گرفت. این کار باعث میشود تا بطور ناخود آگاه برند کوکاکولا در ذهن و یاد شما ثبت گردد. همین کار باعث میشود که یک علاقه و هیجان خاصی در مخاطب ایجاد شود و در نهایت مصرف کنندگان با مشاهده تبلیغات دیگر، که بطور مستقیم و شفاف ارائه شده است، برای خرید محصول ترغیب شوند.

نوع دیگری از استراتژی بازاریابی مخفیانه که توانسته است توجه بسیاری از فعالان حوزه بازاریابی و مدیریت کسب و کار را به خود معطوف کند، استفاده از استراتژی بازاریابی در لفافه است و تا کنون شرکتهای زیادی توانسته اند با استفاده از آن، نتایج مطلوب خود را بدست آورند.

بازاریابی مخفیانه کوکا کولا

کمپین بازاریابی دوربین و تلفن شرکت سونی اریکسون که برای محصول T68i اجرا شد، توسط بازیگران و سیاه لشکرانی انجام شد که بطور مخفیانه و پنهانی، نماینده این شرکت بودند. شرکت یک فرصت خوب را برای ترویج محصول خود ایجاد نمود تا نمایندگانش با افراد غریبه ارتباط برقرار کنند و محصولات را به روشی غیر آشکار تبلیغ کنند؛ البته این کار حتما باید به شکلی طبیعی به نظر میرسید تا هیچ ردپای روشنی از تبلیغات، در آن نمایان نشود. بسیاری از شرکت ها ترجیح میدهند تا از استراتژی بازاریابی مخفیانه در کمپین های توسعه بازار محصول خود استفاد کنند، زیرا در مقایسه با تبلیغات سنتی خیلی ارزان تر اجرا میشوند.

جاکردن محصول، تکنیکی است که با آن میشود محصولی را خارج از متن تبلیغاتی به بازار معرفی کرد. این کار معمولاً در قالب بخشی از برنامه های سرگرم کننده یا در خلال برنامه های درحال پخش، در رسانه های جمعی انجام میشود. شرکت ها محصولات خود را در فیلم ها و نمایش های تلویزیونی قرار می دهند و با افراد مشهور وارد مذاکره می شوند تا آنها، محصولات شرکت را بعنوان محصولات مورد علاقه خود انتخاب کنند و از آن استفاده شایسته نمایند.

صرف نظر از وقایع خاصی که میتواند در روند اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه یک شرکت رخ دهد، ولی این موضوع را به صورت یک قاعده بیان نمود که هدف اصلی از اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه آن است که آگاهی لازم درمورد محصول جدید افزایش یابد. محصولاتی که تاکنون به طور گسترده تبلیغ نشده اند و نیاز است مردم آنها را بهتر بشناسند، بیشتر به استراتژی بازاریابی مخفیانه وابسته هستند. البته محصولاتی که مدام نیاز است در ملأ عام قرار گیرند و بطور مکرر از آنها استفاده شود یا بطور مداوم آنها را مصرف نمود نیز به این استراتژی احتیاج دارند. استراتژی بازاریابی مخفیانه باعث میشود تا مردم درباره این محصول جدید با یکدیگر صحبت کنند یا در نا خود آگاه ذهن خود از برند مورد نظر، تأثیر پذیرند. بطور مثال وقتی نوشابه کوکا کولا در فیلم ها به نمایش در می آید و بازیگر نقش اولی که شما طرفدارش هستید و او را دوست دارید، آن نوشابه را میخورد، این فرآیند و این صحنه در ذهن ناخود آگاه شما ثبت میشود؛ در نهایت باعث میشود، هنگامی که در فروشگاه خرده فروشی حاضر میشوید، نا خود آگاه ذهن شما فرمان به خرید این محصول دهد و شما بدون آنکه بدانید از آن برند خاص استفاده میکنید.

 

ابزاری قدرتمند برای اجرای بازاریابی دهان به دهان

استراتژی بازاریابی مخفیانه می تواند راهی عالی برای توزیع و ترویج اطلاعات محصول به صورت کلامی و شفاهی باشد. اگر این استراتژی بتواند زمینه ساز بازاریابی دهان به دهان شود، میتواند بعنوان یک دستاورد مهم از آن یاد کرد. در ایالات متحده آمریکا، روزانه بطور متوسط ۲.۴ میلیارد مکالمه مرتبط، درخصوص یک برند خاص صورت میگیرد که  ۹۰٪ از آن بصورت آفلاین رخ میدهد و ۶۶٪ آنها تأثیرات مثبتی بر روی مخاطب دارند. این امر نشان میدهد اگر تأثیر تبلیغات ارائه شده با استراتژی بازاریابی مخفیانه به حد قابل قبولی باشد، آنگاه میتواند زمینه ساز همه گیری شود و به طور چشمگیری آن محصول بر سر زبانها بیفتد.

منبع: انجمن بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth Marketing Association)

چه کسانی از استراتژی بازاریابی مخفیانه استفاده میکنند؟

طیف گسترده ای از شرکت ها می توانند از تکنیک های مربوط به استراتژی بازاریابی مخفیانه برای سر و صدا راه انداختن درباره یک محصول استفاده کنند و آن را به طوری هدفمند ترویج کنند. این استراتژی معمولاً توسط شرکتهای بزرگتری استفاده می شود که توانایی بکارگیری چندین استراتژی بازاریابی را برای یک محصول دارند. هر چند میتوان به این نکته اذعان داشت که استراتژی بازاریابی مخفیانه میتواند با موفقیت هر چه تمام، توسط شرکت های کوچک پیاده سازی شود تا به تبع آن شور اشتیاقی برای خرید کالای جدید ایجاد گردد؛ ولی اگر کمپین های بازاریابی مخفیانه با چندین استراتژی بازاریابی بطور همزمان برنامه ریزی و اجرا شوند، میتوانند بسیار اثرگذار باشند و تأثیر بهتری بر روی مخاطب بگذارند. ازینرو توصیه می شود تا شرکتهایی که بودجه قابل قبولی را برای فعالیت های بازاریابی خود کنار گذاشته اند، از آن استفاده کنند. در واقع، اگر این استراتژی با استراتژی بازاریابی سنتی ترکیب شود، شانس موفقیت بیشتری خواهد داشت.

شاید این سوال به ذهن رسد که چرا سونی اریکسون از استراتژی بازاریابی مخفیانه برای T68i استفاده کرد؟ در پاسخ به این سوال گفت،  زیرا این تلفن همراه، محصولی بود که اکثر مصرف کنندگان از آن بی خبر بودند. آنها امیدوار بودند که کمپین بازاریابی مخفی آنها باعث شود تا افراد قبل از شروع تبلیغات گسترده، شمه ای از آن را درک کرده باشند یا سخنی از آن در محافل عمومی شنیده باشند و در مورد فناوری های جدید بکارگرفته شده در محصول، به بحث و نظر بپردازند. در واقع سونی اریکسون میخواست وقتی تبلیغات گسترده او در سطح شهر، بصورت انبوه اجرا میشود، تأثیر گذاری بسزایی در مخاطب داشته باشند تا تیر خلاص را بر مخاطب شلیک کند. همه این استراتژی های بازاریابی در کنار هم میتوانند بر تصمیم مشتری تأثیر بگذارند و یک تفاوت چشمگیر در بازار ایجاد نمایند.

البته مجدداً باید اذعان نمود که شرکت های کوچکتر که منابع بازاریابی زیادی در اختیار ندارند می توانند به جای استفاده از هرگونه تبلیغات سنتی، از استراتژی بازاریابی مخفیانه برای افزایش آگاهی درباره یک محصول استفاده کنند و با یک هزینه کمتر به نتیجه دلخواه برسند؛ به شرط اینکه بتوانند خیلی خلاقانه کار خود را اجرا نمایند، زیرا خلاقیت باعث میشود تا همه گیری در جامعه هدف ایجاد شود.

نمونه های موفق استراتژی بازاریابی مخفیانه

یکی از موفق ترین نمونه های استراتژی بازاریابی مخفیانه توسط یک کسب و کار کوچک انجام شد که جزو یکی از کارآفرینان صنعت مد و پوشاک بود. شرکت تولیدی دیموند جانز (Daymond John’s) برای خط لباس جدید خود که با نام فوبو (FUBU) شروع بکار کرده بود، از استراتژی بازاریابی مخفیانه استفاده کرد. جانز تقریباً هیچ بودجه عملیاتی برای انجام فعالیت های بازاریابی خود کنار نگذاشته بود و بضاعتی هم برای اجرای تبلیغات سنتی نداشت؛ بنابراین تیم بازاریابی تصمیم گرفتند تا دست به دامان خلاقیت شوند و از ستاره های موسیقی هیپ هاپ در کمپین های تبلیغاتی خود استفاده کنند. آنها چندین خواننده برجسته را بکارگرفتند تا در هنگام اجرای کنسرت لباس های فوبو را به تن کنند. تیم بازاریابی به نحوی وارد مذاکره شد که توانست آنها را متقاعد نماید تا انواع مختلفی از این سری محصولات را در مصاحبه های هنری بپوشند و زمانی که در برنامه های تلویزیونی ظاهر میشوند، محصولات فوبو را بر تن داشته باشند. این امر موجب شد تا قسم اعظمی از مخاطبان و طرفداران موسیقی هیپ هاپ، محصولات فوبو را خریداری کنند و در یک بازه زمانی کوتاه، این سری از البسه جدید به مد روز تبدیل شد و یک فروش ایده آل و باورنکردنی را تجربه کرد. کمپین اجرا شده با رویکرد استراتژی بازاریابی مخفیانه توانست محصولات فوبو را به یک برند مشهور در صنعت پوشاک تبدیل کند.

تولیدکنندگان مشهور در صنعت خودرو به کرات از استراتژی بازاریابی مخفیانه، در فیلم ها و بازی های هیجان انگیز استفاده میکنند. فیلم مامور انتقال را دیده اید؟ در تمامی قسمت های این فیلم، بازیگر نقش اول فیلم (استاتهام) درحال رانندگی با ماشین آئودی (Audi) می باشد. حتی در سکانسی از این فیلم نیز می گوید که «من فقط ماشین خودم رو میرونم» و ذهن بیننده کاملا معطوف به مدل خودرو میشود که در سکانس های بعدی قابل رویت استو با محبوبیتی که آقای استاتهام میان مردم دارد به طبع علاقه مندان به این برند اتومبیل افزایش می یابد.

در استراتژی بازاریابی مخفیانه و تکنیک جاکردن محصول، بیلبورد های تبلیغاتی همان افراد مشهور و معروف هستند که علاقه که مردم نسبت به آن ها دارند را به برند های مختلف انتقال می دهند و علاوه بر فیلم مامور انتقال نمونه های بسیار زیادی هم وجود دارد مانند: مجموعه فیلم های جمیز باند

بازاریابی پنهان استپن مارتین در فیلم های جیمز بانددر مجموعه فیلم های جیمز باند به دلیل استفاده مکرر از ماشین های استون مارتین برند این ماشین ها (Aston Martin) بسیار محبوب شد و افراد زیادی آرزوی داشتن ماشینی از این شرکت را داشتند بدون این که این شرکت در این فیلم حتی یک بنر تبلیغی یا حتی یک جمله کوتاه که جنبه تبلیغی داشته باشد را نمایان کند. درنتیجه شرکت توانست جایگاه ویژه ای میان مردم پیدا کند، که در یک بازه زمانی طولانی مدت ماندگار خواهد بود.

بازی نید فور اسپید (Need for Speed Most Wanted) نیز نمونه دیگری از استراتژی بازاریابی مخفیانه است که یقیناً کمتر کسی پیدا می شود که این بازی را انجام نداده باشد و تقریبا اکثر جوانان با این بازی خاطره دارند. در این نوع بازی نیز ماشین ها به بهترین حالت خود نمایش داده می شوند که حسی خوب را به مخاطبان خود القا می کنند. برای مثال، ماشین هایی با برند لامبورگینی در این بازی کمی سخت به دست می آیند و کاربر می بایست چالشی سخت را پشت سر بگذارد تا به ماشینی با این برند دست پیدا کند که در نتیجه این سختی، میتواند در آخر لذت سواری با  این خودرو را بدست آورد. به طور ناخودآگاه فرد متوجه می شود که ماشین های لامبورگینی خاص هستند و هر کسی نمی تواند آن را داشته باشد. در ذهن او القا میشود که این اتومبیل بالاترین چیزی است که او میتواند داشته باشد و بالاتر از این محصول وجود ندارد؛ در صورتیکه شاید در واقعیت اینطور نباشد.

نمونه های موفق استراتژی بازاریابی مخفیانه

بازاریابی پنهان موستانگ در فیلم های تبدیل شوندگان یکی دیگر از نمونه هایی که می توان برای این نوع بازاریابی نام برد مجموعه فیلم های تبدیل شوندگان می باشد که از ماشین های خاصی همراه با مفهوم ویژه ای استفاده می کنند. مانند فورد موستانگ (Ford) که در مجموعه فیلم های تبدیل شوندگان نماد سرعت و زیبایی است که در نتیجه مخاطبان با تماشای این فیلم احساس می کنند که نیاز دارند ماشینی از این برند را خریداری کنند و تنها با یک ترفند ساده، این کمپانی آمریکایی نتیجه ای را می بیند که حتی با چندین میلیون دلار هزینه هم نمی تواند به آن دست پیدا نماید.

نمونه های ناموفق استراتژی بازاریابی مخفیانه

همانطور که نمونه های موفقیت آمیزی را میتوان برای استراتژی بازاریابی مخفیانه ذکر نمود، برخی دیگر از نمونه  بازاریابی مخفیانه را میتوان مثال زد که بسیار فاجعه بوده اند. اگر ماهیت تبلیغاتی پشت پرده این استراتژی برای مخاطبان آشکار شود، میتواند به روند اجرایی کار صدمه بزند. شاید به طور قطع نشود راجع به کاهش فروش، کمپین هایی که ماهیت آنها لو رفته است، اظهار نظر کرد؛ ولی میتوان ادعا نمود که کمپین های ناموفق، تأثیرات بشدت منفی بر تصویر برند خواهد داشت. دلیل آن هم حس منفی مخاطب است، که احساس میکند شرکت قصد فریب او را داشته است. ازینرو بازاریابان باید مطمئن شوند که اهداف پشت پرده خود را افشا نمیکنند و از سوی دیگر، این قابلیت را در کمپین خود ایجاد کرده اند که پیام بطور صحیح، غیرآشکار و در لفافه بدست مخاطب برسد. چون اگر در مخفیانه بودن نیز اغراق شود، پیام به خوبی انتقال پیدا نمیکند و تصویری از برند در ذهن مخاطب شکل نمی گیرد. دقیقا بدلیل رعایت نکردن همین نکات و غیر واقعی بود سناریوی اجرا شده، شرکت سونی یک اثر فاجعه بار را برای ترویج محصول PSP خود تجربه کرد که در سال ۲۰۰۶ منجر شد تا مخاطبان از آن، بعنوان یک خاطره بد از آن یاد کنند. نکته جالب این بود که عمق تأثیرات منفی بگونه ای بود که شرکت مشاوره بازاریابی زیپاتونی (Zipatoni) نیز بدلیل عملکرد ضعیفش، مورد شماتت فعالان حوزه کسب و کار و بازاریابی قرار گرفت. دلیل آن هم آشکار شدن تبلیغات در خلال استراتژی بازاریابی مخفیانه بود و مخاطب اینطور برداشت کرد که شرکت در حال فریب کاری است.

استراتژی بازاریابی مخفیانه چطور برنامه ریزی میشود؟

همانطور که بیان شد، استراتژی بازاریابی مخفیانه می تواند بعنوان یک سرمایه گذاری ریسکی و مخاطره آمیز تلقی گردد. در ارزیابی و بررسی عملکرد اجرای این استراتژی، نمیتوان در یک بازه زمانی کوتاه، بطور قطع اظهار نظر کرد؛ زیرا به سختی میتوان شاخص ها و سنجه های کمی برای آن در نظر گرفت. قاعده ای که اجرای این استراتژی را نسبت به سایر استراتژی های بازاریابی متمایز میکند. نتایج وقتی بخوبی مشخص شوند که تأثیرات آشکار و نهان بدرستی سنجیده شوند و زوایای پنهان این استراتژی در بلندمدت برای مخاطبان آشکار شود و عده کثیری از آنها برند مورد نظر را قضاوت کرده باشند. مجموع این فرآیند ها مستلزم زمان کافی برای اجرا، ارزیابی و تحقیقات بازار است. ولی از طرفی دیگر اگر مردم خیلی زود از زوایای پنهان کمپین اجرا شده آگاه شوند، تأثیرات منفی آن در کوتاه مدت نیز مشخص میشود، تأثیراتی که میتواند نظر مصرف کننده را به کل تغییر دهد. به همین دلایل، هر شرکتی که استراتژی بازاریابی مخفیانه را برنامه بازاریابی خود میگنجاند باید در نظر داشته باشد که قبل از هر اقدامی، اول از همه باید بطور شفاف و صریح، هزینه ها و عوارض احتمالی اجرای این استراتژی را قبل از اجرای آن ارزیابی کند و با وجود شناخت ریسک های احتمالی، نسبت به پیاده سازی آن اقدام نماید.

یک شرکت باید داده های مصرف کننده را به خوبی مورد بررسی قرار دهد و نظرسنجی هایی را پیش از اجرا انجام دهد تا تصویری شفاف از ذهنیت مشتری های خود بدست آورد و حدس بزند که مخاطبان کسب و کارش، چگونه نسبت به برنامه استراتژی بازاریابی مخفیانه او، واکنش نشان خواهند داد. به عنوان مثال، اگر یک شرکت آرایشی و بهداشتی قصد داشته باشد تا محصول مراقبتی پوست خود را که از عصاره خاویار درست شده است، برای زنان بین ۳۰ تا ۶۰ سال عرضه کند. این شرکت باید تحقیق کند که مخاطبانش، چه افرادی را بهتر از همه دنیال میکنند، اسطوره های زیبایی آنان کیست، کدام بازیگران تلویزیونی را به عنوان الهه زیبایی قلمداد میکنند و افراد مشهور و تأثیر گذار در این جمعیت خاص چه کسانی هستند و چه ویژگی ذاتی را با خود به همراه دارند.

پس از جمع آوری داده های تحقیقات بازار، شرکت می تواند ملزومات بازاریابی خود را با استفاده از آنها ایجاد کند. او میتواند یه یک بازیگر محبوب مبلغی را پرداخت نماید تا در صفحه اینستاگرامش، از میز آرایش خود فیلم بگیرد و بگوید که از چه محصولاتی برای مراقبت از پوست خود استفاده میکند. به طرز کاملا عجیبی این فرد، یک دست لوازم آرایشی کرم خاویار را در لوازم خود دارد. او میتواند هیچ تبلیغ مستقیمی راجع به محصول نداشته باشد و بگوید که این کالا یک کالای لوکس است و یکی از دوستانش برای دلبری از او، این مجموعه لوازم آرایش را که از عصاره خاویار تهیه شده، به او هدیه داده است. همینطور میتواند بگوید بدلیل اینکه محصول خاویار، گران قیمت و بسیار خاص است او هر از چند گاهی که پوستش نیاز با ترمیم و جوانسازی دارد ازین محصول استثنایی استفاده میکند.

شرکت با این روش میتواند به حد قابل قبولی از فروش دست پیدا کند و یک برند سازی کاملا اثرگذار را در ذهن مخاطبان ایجاد نماید. با بررسی میزان فروش در هفته های آتی و بررسی دقیق میزان دیده شدن پست و سنجش نرخ به اشتراک گذاشتن آن، میتوان ارزیابی های لازم در خصوص موفقیت یا عدم موفقیت استراتژی های بکار گرفته شده را انجام داد.

دقیقا در همین لحظه اگر افرادی پیدا شوند که ماهیت پشت پرده استراتژی بازاریابی مخفیانه این شرکت آرایشی و بهداشتی را بر ملا سازند، یا سناریوی آن بگونه ای باشد که به طور علنی مشخص شود که ویدیوی تولید شده تبلیغاتی است؛ میتوان انتظار داشت تا نتایج منفی و واکنش های مخرب بر روی فروش محصول یا تصویر برند به وقوع بپیوندد، زیرا به احتمال قوی، مشتری این کار را یک عمل ناصادقانه و شنی تصور میکند.

در این مرحله، یک شرکت می تواند تصمیم بگیرد که استراتژی بازاریابی مخفیانه را به تنهایی اجرا کند ، یا از آن به عنوان زیر بنایی برای اجرای دیگر استراتژی های بازاریابی بهره برداری کند و تبلیغات انبوه خود را پس از قضاوت مخاطب انجام دهد. دقیقا در زمانی که مخاطب نیاز دارد تا اطلاعات بیشتری نسبت به محصول کسب کند و شرایط فروش آن را بداند. این شرکت همچنین می تواند برای برقراری ارتباط با مصرف کنندگان در بستر های دیگر، شروع به اجرای تبلیغات سنتی در مجلات، تلویزیون یا در بستر وب نماید که همانطور که بیان شد، تبلیغات مکمل میتواند اثرگذاری اقدامات انجام شده را دو چندان نماید.

اگر شرکت آرایشی و بهداشتی تصمیم بگیرد که از هیچ کمپین دیگری برای ترویج محصول خود استفاده نکند، باید روند بازاریابی خود را در واحد فروش پیگیری کند. آنها باید شروع به اندازه گیری هرگونه تغییرات ایجاد شده در میزان فروش نمایند و نرخ تبدیل شدن مخاطب به مشتری را به درستی مورد سنجش قرار دهند. امکان دارد در پایان اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه، افزایش مخاطب رخ ندهد ولی افزایش فروش محقق گردد. این امر بدلیل آن است که افراد بیشتری نسبت به برند مورد نظر اعتماد میکنند و با آسودگی خیال خرید خود را انجام میدهند. در واقع افرادی که از قبل با شرکت آشنا بودند ولی اطمینان نمیکردند تا برای بار اول از محصول استفاده کنند، اکنون با توصیه دیگران تصمیم به خرید گرفته اند. پایش همه این عوامل در کنار هم میتواند اثربخشی استراتژی بازاریابی مخفیانه را مشخص نماید، شاخص هایی که میتواند به برنامه ریزی های آتی شرکت، کمکی شایان نماید.

تأثیر عناصر پنهان در بازاریابی مخفیانه

در سال ۱۹۹۹ آدریان نورث و همکارانش تحقیقی روی مشتریان یک فروشگاه انجام دادند تا تأثیر موسیقی بر رفتار مصرف کننده را بررسی کنند. آن‌ها می ‌خواستند بدانند نوع موسیقی چه تأثیری در انتخاب نوع نوشیدنی توسط افراد دارد. در این فروشگاه دو نوع نوشیدنی آلمانی و فرانسوی وجود داشت که آزمایشات انجام شده حول آن صورت گرفت. آنها تصمیم گرفتند در بعضی روزها آهنگ آلمانی و بعضی روزها آهنگ فرانسوی در فضای فروشگاه پخش کنند.

مشتری‌ها بدون اینکه از چیزی مطلع باشند وارد فروشگاه میشدند و برای آنها در سالن فروشگاه، موسیقی پخش میشد وقتی به قفسه نوشیدنی‌ها می‌رسیدند، باید از بین دو نوع نوشیدنی با قیمت و مزه یکسان یکی را انتخاب می‌کرند، برند آلمانی یا فرانسوی.

پس از انجام تحقیقات بسیار، آنها به نتایج خیره کننده ای دست یافتند. در روزهایی که ترانه آلمانی پخش شده بود، مردم اغلب افراد تصمیم گرفته بودند نوشیدنی آلمانی بخرند؛ اما با پخش ترانه فرانسوی افراد خرید نوشیدنی فرانسوی را ترجیح داده بودند.

تحقیقات درباره عناصر پنهان ادامه پیدا کرد تا جایی که وقتی بعد از خرید، با مشتریان مصاحبه کردند و از آن‌ها پرسیده بودند، آیا موسیقی پس‌زمینه تأثیری در انتخاب آن‌ها داشته، فقط ۶ نفر از ۴۴ نفر گفتند که شاید مؤثر بوده و بقیه اصلاً از تأثیر موسیقی بی‌خبر بودند و حتی توجهی به آهنگ نکرده بودند. بنابراین در استراتژی بازاریابی مخفیانه میتوان عناصر را بگونه ای در کنار هم قرار داد که مخاطب بدون مشاهده مقاصد پشت پرده، تصمیم خود را طبق اهداف تعیین شده اتخاذ نماید. در اصل، این فرآیند با تأثیر گذاری پنهانی بر ذهن نا خودآگاه مشتریان اجرا شده بود.

 

محدوده قانونی استراتژی بازاریابی مخفیانه کجاست؟

برخی از شیوه های استراتژی بازاریابی مخفیانه را باید در یک منطقه قانونی اجرا نمود تا به کلاه برداری منجر نشود. مثلا در معرفی لوازم آرایشی، مفهومی به مخاطب القاء نشود که محصول فاقد آن ویژگی است. برخی از گروه های حمایت از مصرف کننده در کمیسیون تجارت دولت فدرال ایالات متحده به شدن خواستار تبیین صحیح شیوه های درست اجرایی استراتژی بازاریابی مخفیانه هستند تا از سوءاستفاده شرکتها جلوگیری نمایند. در اروپا نیز بسیاری از تاکتیک های بکار گرفته شده در استراتژی بازاریابی مخفیانه به صراحت غیرقانونی تلقی میشوند و اگر فریب و نیرنگی در تبلیغات رخ دهد، قاطعان با آن برخورد میکنند. مثلا اگر شرکت آئودی در فیلم مأمور انتقال نشان دهد که خودروی این شرکت همپای یک هواپیمای جت فوق سریع حرکت میکند و اختلافی بین موتور ماشین و هواپیما مشاهده نمی شود، این یک کار کاملا فریب کارانه است؛ زیرا در عمل اصلا اینطور نخواهد بود. هر شرکتی که از استراتژی بازاریابی مخفیانه استفاده می کند باید از قوانین محلی مرتبط با آن آگاه باشد. در ایران نیز، میتوان گفت اصلا شاخصی برای تبلیغات غیرقانونی وجود ندارد و حتی شرکتهایی که کالای آنها قلابی هستند، میتوانند در شبکه های ماهواره ای به راحتی تبلیغ کنند.

چه کسانی باید برای اجرای استراتژی بازاریابی مخفیانه استخدام شوند؟

استراتژی بازاریابی مخفیانه برخلاف بسیاری از استراتژی های بازاریابی، صرفا از طریق محتوا یا طراحی های خلاقانه  ایجاد نمی شود. درعوض، این استراتژی به مهارتهای تحقیقاتی و ارتباطاتی متکی است. در زیر چند مسیر شغلی وجود دارد که به احتمال زیاد در اجرای یک کمپین تبلیغاتی با استراتژی بازاریابی مخفیانه نقش اساسی ایفا می کند.

کارشناس تحقیقات بازار

در مراحل اولیه یک فعالیت بازاریابی مخفیانه، تیم بازاریابی شرکت باید تحقیقاتی در مورد رفتار مصرف کننده و روند بازار انجام دهد. این کار وظیفه یک کارشناس تحقیقات بازار  است که داده های موجود در بازار را مورد مطالعه قرار می دهد. او میتواند تحقیقات اصلی را از طریق نظرسنجی ها و مدل سازی های مختلف انجام دهد و هرگونه اطلاعات مرتبط را به تیم بازاریابی یا به افراد ذینفع اطلاع دهد. این امر مستلزم کار مفید با نرم افزارهای تجاری کسب و کار است که وظیفه ثبت و تحلیل داده ها را دارند. همچنین یک کارشناس تحقیقات بازار باید بتواند مهارت های ارتباطی قابل قبولی داشته باشد و با افراد مختلف در حوزه مختلف تعامل نماید.

یک کارشناس تحقیقات بازار باید دارای مدرک لیسانس در رشته بازاریابی، بازرگانی، روانشناسی، جامعه شناسی یا ارتباطات باشد. همچنین داشتن تجربه کاری در ثبت و انتقال داده ها یا هر موقعیت دیگری که محور تحقیق بوده باشد، بسیار مفید است.

متخصص روابط عمومی

متخصصان روابط عمومی غالباً اولین نقطه تماس بین شرکت و مخاطبان هستند. بنابراین متخصص روابط عمومی باید توانایی این را داشته باشد که وقتی شرکت میخواهدمحصول خود را در فیلم های و رسانه های جمعی قرار دهد، با طرفین ذینفع وارد مذاکره شود و با بهترین آنها چانه زنی کند. روابط عمومی یک حوزه کاملا مردم محور است و باید بتواند با عموم مخاطبان ارتباط برقرار کند، بنابراین مهارت های عالی ارتباطی، چه کتبی و چه شفاهی، برای کار در این موقعیت شغلی یک ضرورت تلقی می گردد.

نمایندگان روابط عمومی بهتر است دارای مدرک کارشناسی در رشته بازاریابی، بازرگانی، روانشناسی یا ارتباطات باشند. تجربه قبلی در فروشگاه های خرده فروشی یا هر کار مرتبط با حوزه خدمات، که کارکنان باید با افراد زیادی ارتباط برقرار کنند می تواند در سابقه شغلی افراد، بعنوان یک ارزش محسوب شود.

مدیر بازاریابی

استراتژی بازاریابی مخفیانه اغلب به هماهنگی و بودجه بندی دقیقی نیاز دارد تا همه ارکان بتوانند در جای مناسب و در زمان مناسب، کار خود را بدرستی انجام دهند. مدیر بازاریابی در نقش راهبر گروه است که وظیفه نظارت بر کل فرآیند اجرایی یک کمپین بازاریابی را بر عهده دارد و اطمینان حاصل می کند که همه افراد در تیم بازاریابی ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. یک مدیر باید هر مرحله از کمپین را بخوبی بشناسد و بتواند به همه افراد حاضر در تیم انگیزه دهد تا با بهره گیری از مهارت های خود، به بهترین وجه ممکن عمل کنند.

مدیر بازاریابی، ارجح ترین موقعیت شغلی در بازاریابی محسوب می شود، بنابراین انتظار می رود چندین سال تجربه کاری در حوزه بازاریابی داشته باشد و بهتر است که این تجربه در سمت های مختلف باشد. کار کردن در بخش های غیر مدیریتی باعث می شود تا مدیر بازاریابی بتواند بر کلیه فعالیتهای انجام شده، تسلط لازم را داشته باشد. این تجربه علاوه بر التزام داشتن مدرک تحصیلی است، زیرا آموزش های دانشگاهی باعث می شود تا مدیر بازاریابی دیدگاهی علمی برای حل مسایل پیش روی خود داشته باشد. همچنین مدیران بازاریابی در شرکتهای بزرگ، اغلب دوره تحصیلات تکمیلی را گذرانده اند و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت بازاریابی، بازرگانی یا مدیریت کسب و کار هستند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی مخفیانه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

 

What is stealth marketing?

Stealth marketing as a strategy

Stealth marketing as a strategy

Guerrilla Marketing series: Stealth Marketing Strategies

new typology of stealth marketing strategies