اهمیت وجود پلن بی (Plan B) - شریف استراتژی

اهمیتِ داشتن پلن بی (Plan B)

در این مقاله، قصد داریم به اهمیت داشتن یک پلن بی (Plan B) بپردازیم و دلایلی که چرا این برنامه باید جزئی جدایی‌ناپذیر از هر استراتژی باشد را بررسی کنیم. در دنیایی که پر از تغییرات ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی است، داشتن یک برنامه جایگزین یا به اصطلاح پلن بی به اندازه داشتن یک برنامه اصلی اهمیت دارد. درست مانند یک کوهنورد ماهر که همیشه طناب ایمنی به همراه دارد، کسب‌وکارها، افراد و حتی کشورها نیز باید برای رویدادهای غیرمنتظره آماده باشند. از چالش‌های پیش‌بینی‌ناپذیری که ممکن است هر کسب‌وکاری با آن مواجه شود تا مزایای داشتن یک برنامه پشتیبان در مواقع بحرانی، همه و همه مواردی هستند که در این مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت.

مقدمه‌ای بر اهمیتِ داشتن پلن بی (Plan B)

اگر از اتفاقات ۲۰۱۹ چیزی آموخته باشیم، این است که دنیا بسیار غیرقابل پیش‌بینی‌تر از چیزی است که تصور می‌کنیم. پاندمی کووید-۱۹ (Covid-19) کسب‌وکارها را در سراسر جهان مجبور کرد تا تصور جدیدی از ارائه خدمات خود در این دوران آشفته داشته باشند و بسیاری از آن‌ها برای حفظ بقای خود دست‌ و پا می‌زدند تا سازمان خود را زنده نگه‌دارند.

این بدون شک یک رویداد غیرقابل پیش‌بینی بود که هیچ‌کس نمی‌توانست آن را پیش‌بینی کند، اما هنوز هم می‌توان از این تجربه درس گرفت. و مهم‌ترین درس چیزی است که کن میلر (Ken Miller) در مصاحبه خود در همایش استراتژی ۲۰۲۱ مورد بحث قرار داد: اهمیتِ داشتن پلن بی. همیشه همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود و در مسیر رشد سازمان با چالش‌هایی غیرمنتظره روبرو خواهید شد. بنابراین، ارزشش را دارد که زمان و انرژی خود را صرف برنامه‌ریزی برای برخی احتمالات دیگر کنید تا کسب‌وکار شما در برابر شوک‌های غیرمنتظره مقاوم‌تر شود.

اهمیتِ داشتن پلن بی (Plan B) - شریف استراتژی

 

چرا وجود برنامه جایگزین مهم است؟

 

گمراه شدن بخاطر داستان‌های موفقیت قبلی

داستان‌های زیادی درباره شرکت‌هایی که همه چیز را روی یک برنامه خاص شرط‌بندی کرده‌اند وجود دارد. سپس آن‌ها با غلبه بر مشکلات، به موفقیت رسیدند. در این داستان‌ها، درباره ریسک بزرگی که آن‌ها متحمل شدند و چگونگی موفقیتشان در برابر همه چالش‌ها گفته می‌شود.

این داستان‌ها بسیار جذاب هستند زیرا یادآور مبارزه داود و جالوت (David & Goliath) است و می‌توانیم از ماجرای آن لذت برده و تشویقش کنیم. داستان فردی که در سن ۲۰ سالگی از دانشگاه انصراف داده و با تمام موجودی کارت‌های اعتباری خود کسب‌وکاری را راه انداخته است. مطمعنا از دستاوردهای او به وجد می‌آیید.

سه نکته منفی در مورد نحوه روایت این داستان‌ها وجود دارد:

اولاً، این روایت اغلب یک مسیر بسیار خطی از فقر به ثروت را ترسیم می‌کند و همه اطلاعات را به شکلی منظم در داستانی قرار می‌دهد که از ابتدا کاملاً برنامه‌ریزی شده به نظر می‌رسد. با نگاه به گذشته، به راحتی می‌توان الگوها، تصمیمات و پیامدهایی را که در هر مرحله از مسیر بوده‌اند را تشخیص دهیم. اما تقریباً هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد. اگر واقعاً داستان را در هر لحظه خاص بررسی کنید، اغلب متوجه می‌شوید که «قهرمان» آن مسیر خطی را که تصور می‌کردید نداشته است. آزمایش و خطا، اشتباهات، شانس و عوامل دیگر زیادی وجود دارد که منجر به تصمیم‌گیری‌های او شده است. این ماجرا بسیار تصادفی‌تر از چیزی است که به ما می‌گویند. به همین دلیل، ما در دام این فکر می‌افتیم که این شخص رمز پیروزی را پیدا کرده است و شاید بتوانیم از موفقیت او تقلید کنیم.

ثانیا، این داستان‌ها اغلب مزایا و فرصت‌های منحصر به فرد این کسب‌وکارها برای رسیدن به جایگاهی که دارند را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند. در هر موفقیت تجاری، احتمالاً چیزهای خاصی در مورد محیط کسب‌وکار، بنیانگذاران، سرمایه‌گذاران و غیره وجود دارد که از عوامل مهم موفقیت کلی بوده‌اند.

شرکت‌های بزرگ از مزیت‌های ناعادلانه خود برای شکست دادن رقبا استفاده می‌کنند و می‌توانید این موضوع را در هر صنعتی که نگاه می‌کنید، مشاهده کنید. با این حال، داستان‌های تجاری معمولا این ویژگی‌ها را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند که باعث می‌شود همه چیز ساده‌تر و سرراست‌تر از آنچه واقعاً هست به نظر برسد.

به همین دلیل، اینطور به نظر می‌رسد که می‌توانیم دقیقاً همان استراتژی را اجرا کنیم و به همان نتایج برسیم. اما از آنجایی که ما همان مزایا را نداریم، تقریبا هرگز آن نتایج حاصل نمی‌شود. ما باید استراتژی‌ مناسب خودمان را پیدا کنیم و این نیازمند سطحی از خودآگاهی است که اغلب توسط داستان‌های موفقیت معمولی یافت نمی‌شود.

در نهایت، ما داستان‌های کسب‌وکارهایی که موفق نشده‌اند را نمی‌شنویم. برای هر کسب‌وکاری که جهان را تغییر می‌دهد، هزاران کسب‌وکار شکست می‌خورند و این داستان‌ها بیان نمی‌شوند زیرا برای مخاطب جذابیت ندارند. در نتیجه، درک نادرستی از واقعیت پیدا کرده و نمی‌توانیم از شکست کسب‌وکارها درس‌هایی را که باید، بگیریم. این چیزی است که روانشناسان آن را «سوگیری بازماندگی» می‌نامند و در بیشتر موارد یک مشکل بزرگ در نحوه انتقال استراتژی است.

تمام این‌ها به این تصور خیالی دامن می‌زند که اگر می‌خواهیم کسب‌وکاری بسیار موفق بسازیم، باید یک استراتژی را انتخاب کنیم و تمام داشته‌هایمان را پشت آن بگذاریم. تصور بر این است که ما باید به صورت ۲۴/۷ تلاش کنیم تا به آن اهداف بلند پروازانه دست یابیم و هر ریسکی را که برای رسیدن به آنجا لازم است قبول کنیم. ما در خیال خود، داستانی قابل پیش‌بینی و منظم برای زندگی خود تصور می‌کنیم که باعث می‌شود در نهایت خود را شبیه قهرمان متصور شویم. اما در نهایت بازار سیلی محکمی به ما می‌زند.

 

بیشتر بخوانید: مدیریت تغییر و انتخاب استراتژی مناسب چگونه است؟

 

استراتژی یک فرآیند است

تصور اینکه شما یک برنامه برنده را از پیش ایجاد می‌کنید و این برنامه برای بقیه طول عمر کسب‌وکارتان هم کاربردی خواهد بود، ساده‌لوحانه است. دنیا اینگونه کار نمی‌کند. شرایط همیشه ثابت نمی‌ماند و شما باید بتوانید با شرایط جدید سازگار شوید. زمانی که شما به یک ایده خاص متعهد هستید و همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد می‌گذارید، بهتر است بدانید که سازمان شما بسیار آسیب‌پذیر است.

شما می‌توانید به هر شکست تجاری پر سر و صدا نگاه کنید و اکثریت قریب به وقوع آن‌ها به این دلیل اتفاق افتاده است که کسب‌وکار به اندازه کافی چابک نبوده تا عملیات خود را تغییر داده و با تغییرات صنعت و بازار منطبق بماند. آن‌ها حتی زمانی که نشانه‌های ضعف و افت جایگاه خود را مشاهده کردند، همچنان به وضعیت موجود پایبند بودند. آن‌ها پلن بی نداشتند و همه چیز را با پلن اِی (plan A) پیش می‌بردند.

«استراتژی در مورد ایجاد یک برنامه برنده است. چه کاری کنیم که باعث شود قدرتمندانه‌تر رقابت کنیم و در کنار هم به هدف برسیم؟ درست است؟ اما چیزی که اخیراً در ۱۸ ماه گذشته از زمانی که این همه‌گیری جهانی را پشت سر گذاشته‌ایم آموخته‌ام این است که همیشه باید یک پلن بی داشته باشید.» – کن میلر

شما باید از پویایی استراتژی خود اطمینان حاصل کنید. نباید استراتژی خود را به‌عنوان یک مقصد واحد در نظر گرفته و برای رسیدن به آن هدف‌گذاری کنید. باید آن را به‌عنوان یک فرآیند بدانید. با گذشت هر ماه، شما اطلاعاتی درباره مشتریان، بازار و کل صنعت جمع‌آوری می‌کنید که لازم است با استراتژی فعلی خود مورد بررسی قرار دهید.

وقتی چیزی را می‌بینید که هم‌جهت با استراتژی‌تان نیست، باید تنظیمات مناسب را اعمال کنید. با انجام این کار مطمئن می‌شوید که هیچگاه از دور خارج نمی‌شوید زیرا همگام با صنعت خود در حال تکامل هستید. این یک سفر است، نه یک مقصد. و شما باید به طور مداوم عملکرد خود را ارزیابی کرده و در صورت نیاز اصلاحات را اعمال کنید.

 

داده به عنوان ابزار پیش‌بینی‌ تعمیرات و نگهداری

با همه این حرف‌ها، تشخیص اینکه استراتژی شما در حال شکست است قبل از آنکه خیلی دیر شود، اغلب بسیار دشوار است. نیازی به گفتن ندارد که هرچه بتوانید پیشگیرانه‌تر عمل کنید، شانس بیشتری برای اصلاح و بازگشت به مسیر خود خواهید داشت. اما از آنجایی که بسیاری از بازخوردها را با تاخیر زمانی قابل توجهی دریافت می‌کنید و حتی ممکن است بسیار اتفاقی متوجه آن‌ها شوید، اکثر کسب‌وکارها در نهایت واکنشی می‌شوند، نه پیش‌بینی‌کننده.

این موضوع، حتی نقاط کور در برنامه‌های خودمان را نیز نشان نمی‌دهد. زمانی که هشدارهایی در مورد چیزی که تمام تلاش و انرژی خود را صرف آن کرده‌ایم، دریافت می‌کنیم، بسیار محتمل‌ است که آن‌ها را نادیده بگیریم یا دلایلی برای عدم صحت‌شان پیدا کنیم.  ذهن ما به دلیل سوگیری تایید (confirmation bias) ما را فریب می‌دهد و مگر اینکه بسیار واضح باشد، اگر سرمان را در برف فرو کنیم آسان‌تر است. اینجاست که باید از داده‌ها استفاده کنیم. داده‌ها عینی و بدون احساس هستند. داده‌ها اهمیتی نمی‌دهند که چقدر وقت صرف تدوین برنامه جامع استراتژیک خود کرده‌اید. این داده‌ها وضعیت حقیقی را نشان می‌دهند، صرف نظر از اینکه چقدر ناراحت‌کننده باشد.

 

بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

 

کن توضیح داده است چگونه اطلاعات و داده‌ها می‌توانند برای پیش‌بینی زمان خرابی تجهیزات یا سیستم‌ها استفاده شوند و ما فکر کردیم این یک روش بسیار عالی برای تفکر در مورد آن است. وقتی در صنعت هواپیمایی یا سایر صنایع پرخطر هستید، باید تعمیر و نگهداری را بسیار جدی بگیرید. بنابراین، آن‌ها مجموعه‌ای از معیارهای بنچمارک (benchmark metrics) را برای تجهیزات خود تعیین می‌کنند و سپس به‌طور منظم موجودی فعلی خود را با آن معیارها مقایسه می‌کنند. زمانی که این معیارها به سمت واگرایی می‌روند، این یک نشانه واضح است که می‌گوید ممکن است  نیاز به تعمیر و نگهداری تجهیزات باشد. با این نحوه نگهداری و تعمیرات زودهنگام، به جای اینکه منتظر بمانند تا کاملا خراب شود، در هزینه‌های خود صرفه جویی زیادی می‌کنند و مطمئن می‌شوند که تجهیزات آن‌ها همیشه در شرایط عالی و مطابق با استانداردهای ایمنی می‌باشد. اگر از این تشابه در تجارت استفاده کنیم، می‌توانیم از همین تفکر الگو بگیریم. همانطور که ما به طور مداوم معیارها را در طول عملیات خود نظارت می‌کنیم، به دنبال ناهنجاری‌هایی هستیم که ممکن است نشان دهنده شکست استراتژی ما باشد.

شاید ببینیم که تبدیل مشتریان رو به کاهش است؟ شاید مشاهده کنیم که تامین‌کنندگان ما فشار قیمتی بیشتری بر ما وارد می‌کنند؟ شاید متوجه شویم که رقبا جدید حاشیه سود ما را تحت فشار قرار می‌دهند؟ همه اینها نشانه‌های اولیه‌ای هستند که ممکن است نیاز به بازبینی استراتژی خود داشته باشیم و مطمئن شویم که تنظیمات مورد نیاز را برای ماندن در مسیر درست انجام می‌دهیم. داده‌ها به‌عنوان سیگنال‌های هشدار عمل می‌کنند بعد از بررسی آن‌ها می‌توانیم تصمیمات بهتری بگیریم. اگر این داده‌ها را نظارت نمی‌کردیم، قبل از آنکه خیلی دیر شود، به این اطلاعات و بینش دست نمی‌یافتیم و تغییر برنامه‌هایمان بسیار دشوارتر می‌شد. 

به همین دلیل است که صرف زمان و تلاش در جمع‌آوری، ذخیره‌سازی و تجزیه و تحلیل داده بسیار مهم است، زیرا آن‌ها به‌عنوان پیشاهنگان شما به طور شبانه‌روزی، عملکرد استراتژی شما را ارزیابی می‌کنند و هر زمان که مشکلی نیاز به اصلاح دارد، گزارش می‌دهند.

همیشه یک پلن بی داشته باشید

همه مواردی که در بالا مورد بحث قرار دادیم برای تغییرات ظریف و آرام در چشم‌انداز اقتصادی که در آن قرار دارید مهم است. اما هر از گاهی (همانطور که پانادمی کووید-۱۹ به خوبی نشان داد)، کسب‌وکار شما با یک مانع بزرگ برخورد می‌کند که همه چیز را در یک لحظه مختل می‌کند. ناگهان دنیای شما وارونه می‌شود و شما مجبور می‌شوید با یک واقعیت جدید کنار بیایید. در این لحظات است که باید به یک پلن بی روی بیاورید. پلن بی یک استعاره برای برنامه‌ای احتمالی است که در مواقع بحران استفاده می‌شود.

اگر استراتژی اصلی شما به طور ناگهانی غیرقابل استفاده شود، چه خواهید کرد؟ چگونه به یک تهدید وجودی برای کسب و کار یا صنعت خود پاسخ خواهید داد؟ کن به دلیل اینکه اوضاع در کسب‌وکار مدرن چقدر سریع تغییر می‌کند، بر اهمیت این برنامه‌ریزی تأکید کرد. با توجه به سرعت بالای حرکت جهان در این روزها، سرعت در پاسخگویی به موقعیت‌های سخت از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر برخی از فکر و تصمیم‌گیری‌ها را از قبل انجام داده باشید، می‌توانید واکنش خوبی داده و چرخش لازم را برای خارج کردن شرکت خود از یک وضعیت بالقوه فاجعه‌آمیز انجام دهید. وجود پلن بی مهم است زیرا شرکت شما را مقاوم‌تر می‌کند. این برنامه عدم قطعیت را که در آن در حال حرکت هستید می‌پذیرد و برای آن روز بارانی برنامه‌ریزی می‌کند. امیدواریم که هرگز مجبور به استفاده از آن نشویم، اما دانستن اینکه وجود دارد احساس خوبی دارد.

 

مولفه های یک پلن بی خوب

کاهش خسارت: پلن بی باید سعی کند خسارت‌های ناشی از شکست پلن اِی را کاهش دهد. چگونه می‌توانیم زیان‌ها را کاهش دهیم؟ چه چیزی را می‌توانیم منتقل کنیم تا زمان بیشتری بخریم؟ چه چیزی را می‌توانیم دوباره هدف قرار دهیم تا ارزش آن را درک کنیم؟ هزاران روش مختلف برای برش این موضوع وجود دارد، بسته به کسب‌وکار منحصر به فردتان، اما هر کاری که بتوانید برای محدود کردن ضرر انجام دهید، به اندازه طلا ارزش خواهد داشت.

همانطور که در بالا اشاره کردیم، رسانه‌ها از ریسک‌هایی که توسط سوپراستارهای تجاری انجام می‌شود، تجلیل می‌کنند و اغلب اقدامات آن‌ها برای کاهش دادن ضرر انجام داده‌اند را نادیده می‌گیرند. صحبت کردن در مورد آن جذاب نیست، اما زمانی که همه چیز اشتباه پیش می‌رود، بسیار مهم است. 

 

دانلود رایگان کتاب استراتژی خوب استراتژی بد (تفاوت‌ها و دلایل اهمیت) نوشته ریچارد روملت

 

محورهای چرخش: پس از کاهش هر چه بیشتر ضررها، پلن بی باید مسیر شما را به سمت یک خط جدید پیش ببرد. این در کسب‌وکار به عنوان یک «محور چرخش» شناخته می‌شود و به تغییر قابل توجه مدل کسب‌وکار برای تبدیل شدن به یک شرکت کاملاً متفاوت اشاره دارد. داشتن یک برنامه برای این چرخش‌های بالقوه مهم است زیرا به شما ایده‌های جدید می‌دهد زمانی که نیاز به تغییر دارید از آن‌ها استفاده کنید. امیدواریم چند ایده را در نظر داشته باشید که در طول فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک خود ظاهر شده‌اند و حالا می‌توانید از آن‌ها به عنوان گزینه‌های عملی برای تبدیل سازمان خود در این دوران چالش‌برانگیز استفاده کنید. 

شما نیازی به داشتن یک توپ کریستالی ندارید. اما باید در مورد اینکه چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود و چگونه ممکن است به عنوان یک کسب‌وکار واکنش دهید، فکر کرده باشید. ممکن است بلافاصله مورد نیاز نباشد و امیدواریم که هرگز مجبور به استفاده از آن نشوید، اما اگر اوضاع از کنترل خارج شد، از وجودش خوشحال خواهید شد.  این شما را در موقعیت خوبی قرار می‌دهد. می‌توانید بلند شوید، گرد و غبار را از خود بتکانید و به راه خود ادامه دهید.

یک اخطار

با این حال، مهم است که یک چیز در مورد پشتکار بگوییم. ما نمی‌گوییم که همه چیز را در اولین هشدار خطر رها کنید و به یک مدل کاملا جدید تغییر مسیر دهید. ما دیده‌ایم که کسب‌وکارها به طور سریالی تغییر مسیر می‌دهند و این هم به ندرت جواب می‌دهد. این شرکت‌ها به استراتژی خود زمان کافی نمی‌دهند تا در بازار کار کند و اینگونه عمر خود را کوتاه می‌کنند. 

شما باید به اندازه کافی به یک برنامه تکیه کنید تا مشخص شود واقعا برنده است یا خیر. بسیار نادر است که چیزی بلافاصله موفق شود. در بیشتر موارد، مدتی طول می‌کشد تا برنامه آشکار شود و شما ببینید که آیا برای شما کار می‌کند یا خیر. 

چقدر باید منتظر بمانید؟ در حال حاضر پاسخ دادن به این سوال آسان نیست. این به عوامل مختلفی از جمله نوع کسب‌وکاری که اداره می‌کنید، صنعت، مسیر حرکت، نرخ سوختن سرمایه شما (Burn rate)، احساس سرمایه‌گذار و موارد دیگر بستگی دارد. این چیزی است که استراتژی را بسیار دشوار می‌کند. درست یا غلطی وجود ندارد. شما باید در مورد زمان مناسب برای رها کردن برنامه فعلی خود و اجرای برنامه بعدی قضاوت کنید.

نکته اصلی همه این صحبت‌ها این است که یادآوری کنیم که گاهی اوقات همه چیز بیشتر از آنچه فکر می‌کنید طول می‌کشد و باید سعی کنید از واکنش بیش از حد در این موارد اجتناب کنید. آرام باشید، وقت بگذارید و سعی کنید احساسات خود را از کنترل کنید. سپس می‌توانید تصمیمات بهتری بگیرید.

 

جمع‌بندی

مردم دوست ندارند در مورد زمانی که همه چیز اشتباه پیش می‌رود صحبت کنند زیرا همه ما معتقدیم که اولین بار به موفقیت شگفت‌انگیزی دست می‌یابیم، اما پذیرفتن واقعیت بسیار اهمیت داشته و دشوار است. داشتن یک پلن بی به این معنی نیست که شما از برنامه اصلی خود اطمینان ندارید. این نشان می‌دهد که شما به استحکام و انعطاف‌پذیری سازمان خود اهمیت می‌دهید و زمانی که شرایط تغییر می‌کند، آمادگی انجام هر کاری برای حفظ بقای خود را دارید. اگر این پانادمی برای درک این موضوع کافی نیست، پس نمی‌دانیم دیگر چه چیزی می‌تواند این کار را کند. شما باید یک پلن بی داشته باشید. ممکن است روزی حیات کسب‌وکار شما به آن بستگی داشته باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاه‌های خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع اهمیت وجود پلن بی (Plan B) برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

0 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *