نظریه محدودیت ها چیست؟
در این مقاله قصد داریم تعریف دقیقی از نظریه محدودیت ها (Theory of constraints) ارائه نماییم و جوانب مختلف از آن را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه مروری بر تاریخچه پیدایش نظریه محدودیت ها خواهیم داشت و ماهیت آن را تشریح میکنیم. برای درک بهتر موضوع سعی می کنیم تا زوایای اجرایی نظریه محدودیت ها را بررسی کنیم و علاوه بر نحوه اجرای آن، نکات اجرایی و دام های عملیاتی را تشریح خواهیم کرد.
تعریف نظریه محدودیت ها چیست؟
نظریه محدودیت ها مجموعهای از ابزارهایی است که به مدیران اجازه میدهد تا تنگناها، گلوگاه ها یا محدودیتها را در فرآیندهای شرکتشان شناسایی نمایند و سعی در برطرف نمودن آن کنند. محدودیت ها باعث می شود تا سازمان از دستیابی به سطوح بهرهوری بالاتر باز بماند و نتواند رشد دلخواه را رقم بزند. نظریه محدودیت ها معتقد است که هر سیستم لااقل دارای یک محدودیت است و وجود محدودیت ها نشان دهنده ظرفیت برای رشد و انجام تغییرات ثمر بخش است. این ابزار بیان میکند که در هر سیستمی حداقل یک عامل تاثیرگذار بر عملکرد وجود دارد که در واقع همین عامل، ضعیفترین حلقه سازمانی به شمار میآید و مانع رشد می شود.
چه زمانی از آن استفاده کنید
- زمانیکه میخواهید تنگناها و گلوگاه ها را در یک فرآیند تولیدی تشخیص دهید.
- زمانیکه میخواهید راه هایی را برای کارآمدتر کردن فرآیند تولید ایجاد نمایید.
تاریخچه پیدایش نظریه محدودیتها
اصطلاح «نظریه محدودیتها» در سال ۱۹۸۴ توسط الی گلدرات (eli goldratt) در یکی از پرفروش ترین کتاب های کسب و کار یا نام پرفروشاش «هدف» معرفی شد. با این حال، ایده اصلی و زیربنایی که کتاب بر اساس آن ها ساخته شده، بسیار قدیمی است. در دنیای کسب و کار، ایده ها را می توان از نوآوری های اولیه در فرآیند تولید دنبال کرد؛ به عنوان مثال، معرفی خط مونتاژ توسط هنری فورد در اوایل دهه ۱۹۰۰ انجام شد، و سپس به سمت تولید به هنگام یا تولید در لحظه حرکت کرد که توسط تویوتا و سایر شرکت های ژاپنی در دهه ۱۹۶۰ اجرا گردید. تمام این نوآوری ها در مورد تلاش برای کارآمدتر کردن فرآیند تولید بود. مهندسان فرآیند قبلاً در مورد “تعادل خط” صحبت می کردند، که یک روش غیررسمی برای بیان رفع محدودیت ها بود و بعبارتی آنها نیز بر این باور داشتند که گلوگاه ها باید از بین بروند.
نظریه محدودیتهای گلدرات اساساً بسیاری از این ایدهها را به رسمیت بخشید. از منظر نظری، ایدههای گلدرات بر مفهوم «پویایی سیستمها» استوار است که در اواخر دهه ۱۹۵۰ از طریق کار پیشگام جی فورستر ظهور کرد. پویایی سیستم ها روشی برای درک چگونگی تعامل اجزای یک سیستم با یکدیگر است، به ویژه زمانیکه با استفاده از حلقه های بازخورد مثبت و منفی بتوان نتایج غیر قابل پیش بینی را تا حدودی سنجید.
بیشتر بخوانید: شش سیگما چیست؟
نظریه محدودیت ها چیست؟
کسب و کارها با تکیه بر گروهی از فرآیندهای مرتبط و نزدیک به هم، منابع را به خدمات یا محصولات قابل فروش تبدیل می کنند. بر اساس نظریه محدودیت ها، هر سازمان حداقل یک محدودیت با خود به همراه دارد. این محدودیت باعث می شود تا سازمان از دستیابی به اهداف خود باز ماند. این بازماندگی می تواند در قالب از دست دادن سود بیشتر و یا سهم بازار بیشتر نمود پیدا کند. محدودیتهای متفاوتی در قرایندهای تولیدی وجود دارد، مانند گلوگاه هایی که در سیستم تولید به دلیل کمبود نیروی انسانی یا قطعات، و محدودیتهای غیرتولیدی وجود دارد و ممکن است اثربخشی تیم فروش را در بستن قرارداد یا معاملات دچار مشکل نماید. حتی تنگنا یا گلوگاه می تواند در اثر این واقعیت پدید آید که تقاضای بازار رو به کاهش بوده است و نهایتا باعث شده که زنجیره تأمین مختل گردد.
نظریه محدودیت ها ابزارهایی را در اختیار مدیران قرار می دهد تا محدودیت ها را در سازمان شناسایی کنند، با آنها مقابله نماید و نهایتا هر چه سریعتر آنها را بطور کامل رفع کنند. به گفته گلدرات، علیرغم آنچه که هر مدیر فکر می کند، محدودیت های کمی در سازمان ها وجود دارد که واقعا باعث بروز مشکل می شوند. با این وجود، این ابزار توجه مدیران را به یک محدودیت خاص هدایت میکنند و این تمرکز محدود به طور کلی منجر به بهبود میشود. محدودیت ها باید هر کدام بطور خاص مورد واکاوی قرار گیرند و با در نظر تمامی جوانب آن، سعی بر آن گردد تا محدودیت در گلوگاه ها بطور کامل رفع شود.
چطور از نظریه محدودیت ها استفاده کنیم؟
بکارگیری نظریه محدودیت ها شامل یک فرآیند پنج مرحله ای است:
- محدودیت ها را شناسایی کنید: محدودیت در واقع بخشی از یک سیستم است که “ضعیف ترین حلقه” آن محسوب می شود. این می تواند یک محدودیت فیزیکی (مانند حمل و نقل به موقع قطعات در کارخانه) یا یک سیاست باشد (به عنوان مثال قوانین اتحادیهای که تعداد ساعات کار در هفته را محدود می کند).
- تصمیم بگیرید که چگونه از محدودیت ها استفاده کنید: شما باید تلاش کنید تا از حداکثر ظرفیت ممکن را از یک مؤلفه محدود کننده استفاده کنید و بهره مفید را از آن بدست آورید. این امر می تواند تحت لوای ایجاد یک تغییر یا به روزرسانی انجام شود که در هر صورت متحمل هزینه خواهد بود ولی برطرف نمودن آن سود قابل توجهی را ایجاد می کند. به عنوان مثال، ممکن است زمان خرابی یک عملیات گلوگاه شده را کاهش دهید یا بطور کل آن را حذف کنید. این کار هزینه های خود را در بر دارد ولی نهایتا بهره وری را افزایش می دهد.
- هر عامل دیگری را تحت کنترل قرار دهید: سایر مؤلفههای (غیر محدودیتی) سیستم را تنظیم کنید تا به مؤلفه محدود شده اجازه دهد با حداکثر اثربخشی کار کند. هنگامی که این کار انجام شد، سیستم کلی ارزیابی می شود تا مشخص گردد که آیا محدودیت به اجزای دیگر نیز منتقل شده است یا خیر. اگر محدودیت بطور کامل حذف شده باشد، می توانید به مرحله پنج بروید.
- رفع محدودیت را قوت دهید: اقدامات بیشتری برای حذف محدودیت انجام دهید. در اغلب موارد این فعالیت شامل تغییرات عمده است و سرمایه گذاری قابل توجهی را می طلبد. این مرحله تنها در صورتی لحاظ می گردد که مراحل دو و سه موفقیت آمیز نبوده باشد.
- بازگشت به مرحله اول: پس از رفع محدودیت، برای شناسایی محدودیت بعدی به ابتدای چرخه باز می گردید. با این حال، باید از عوامل فرهنگی یا اجتماعی که اغلب مانع تغییر در یک محیط سازمانی میشوند، بطور کامل آگاه باشید؛ از همین رو شما باید سرعت عمل خود بهگونهای تنظیم نمایید که دیگران بتوانند با شما همراه باشند. به بیانی ساده تر شما برای رفع محدودیت ها می بایست همگام با افراد و فرهنگ سازمان گام بردارید تا بتوانید محدودیت ها را بطور کامل حذف کنید.
هنگام استفاده از نظریه محدودیت ها به عنوان مدلی برای بهبود کارایی یک فرآیند تولید، اقدامات زیر بیشترین اهمیت را خواهند داشت:
توان عملیاتی: توان عملیاتی یا خروجی کار نرخی است که نشان می دهد چقدر پول از طریق فروش یک محصول یا خدمات وارد سازمان می شود.
موجودی: معیاری از سرمایه در گردش و سرمایه گذاری مرتبط با عملیات، از جمله تأسیسات، تجهیزات و اقلام سنتی در «موجودی» است که شامل مواد خام، موادی که در فرآیند تولید قرار دارند و کالاهای نهایی.
هزینه عملیاتی: به هر چیزی اطلاق می شود که شرکت برای تبدیل موجودی خود به توان عملیاتی خرج میکند، هزینههایی همچون هزینه های مستقیم با نیروی کار، هزینههای برق و سیستم گرمایش، هزینه نگهداری منابع و استهلاک ماشینهای مورد استفاده در خطوط تولید، که همه آنها جزو هزینه های عملیاتی سازمان لحاظ می گردند.
این سه معیار به یکدیگر وابسته هستند، به طوری که تغییر در یکی از این متغیر ها می تواند به طور خودکار منجر به تغییر یک یا دو مورد دیگر شود. هدف نظریه محدودیت ها را می توان در یک جمله این طور خلاصه کرد: “به حداکثر رساندن توان عملیاتی در حالی که موجودی و هزینه عملیاتی به حداقل ممکن برسند.
بیشتر بخوانید: زنجیره سودآوری خدمات چیست؟
نکات مهم اجرایی
قبل از اجرای تئوری محدودیت ها در شرکت خود، با در نظر گرفتن هدف نهایی شروع کنید و به سمت عقب حرکت کنید. به عنوان مثال، برای کاهش گلوگاه ها و تنگنا ها در جریان کار خدمات، ممکن است متوجه شوید که پاسخ به نظر ساده است و مشکل را متوجه شدید و بسادگی قابل حلی است؛ بطوریکه اگر برای رفع محدودیت بخواهید شیفت های جمعه توسط دونفر در یک زمان پوشش داده شود، می توانید با برنامه ریزی مجدد این کار را انجام دهید و مطمئن شوید که مشکل حل شده است؛ که انجام این موضوع خیلی ساده به نظر می رسد. در یک سیستم تولیدی، با دادن اطلاعات در لحظه به کارکنان خط تولید و صحبت در مورد عیوب ایجاد شده، میتوان قبل از تشدید مشکل، تغییراتی ایجاد کرد که خود کارکنان این کار را به درستی مدیریت کنند. در تمام این موارد، منطق اصلی یکسان است: بزرگترین محدودیت را شناسایی کنید و سپس به دنبال ساده ترین راه ممکن برای غلبه بر آن باشید؛ نیازی نیست شتابزده و با هزینه گزاف یک محدودیت رفع کنید.
دام های عملیاتی
در حالی که نظریه محدودیت ها به عنوان روشی برای تشخیص و اصلاح ناکارآمدی ها در یک فرآیند تولیدی می تواند بسیار ارزشمند باشد، اما محدودیت هایی نیز با خود به همراه دارد. یکی از نکاتی که باید در نظر داشت این است که محدودیت ممکن است خارج از کنترل شما باشد. برای مثال، مشتریان ممکن است دیگر نخواهند از محصولات شما خریداری نمایند، یا الزامات قانونی یا مقررات ممکن است میزان مجاز فروش شما را محدود کند. در چنین مواردی، شما می توانید برای غلبه بر محدودیت تلاش کنید، اما باید بدانید که قدرت شما برای انجام این کار، خود محدود است و نمی توانید هر کاری که به نظر درست است را انجام دهید.
نکته دیگری که باید به خاطر بسپارید این است که نظریه محدودیت ها در واقع مدلی مبتنی بر کارایی است: در مورد سریعتر و با هزینه کمتر یک سیستم موجود کار می کند. اگر مشکلی که شرکت شما با آن مواجه است یک مشکل استراتژیک است. برای مثال، تلاش برای رقابت در بازاری که با تغییرات تخریب کننده و نوآوری های برهم زننده مواجه است، بهتر است از سایر مدلهای مدیریتی استفاده کنید زیرا آنها بیشتر به شما کمک خواهند کرد.
خلاصه نظریه محدودیت ها
نظریه محدودیت ها در حقیقت یک تکینک استراتژیک است که به شرکت برای ایجاد بهبود اثر بخش در عوامل اصلی سازنده موفقیتش (از طریق توجه به چرخه عمر، نرخ گردش مواد و نرخ تبدیل مواد اولیه به کالای تکمیل شده) کمک می کند. فرایند تفکر در نظریه محدودیت ها به عنوان ابزاری برای حل مسئله، تشخیص و از بین بردن محدودیت ها، ذهنیت ها و راههای سنتی موجود مورد استفاده مدیران قرار می گیرد.
فلسفه ی اصلی نظریه محدودیت ها، استفاده بهینه از محدودیت ها و گلوگاه های تولید است. نظریه محدودیت ها به سیستم تولیدی شرکت های صنعتی به عنوان رشته ای از فرآیندهای مرتبط، مانند حلقه های یک زنجیر می نگرد. یک زنجیره هنگامی تقویت می شود که ضعیف ترین حلقه ی آن تقویت شود. معمولا فرآیند ساخت محصول در ایستگاه های مختلف تولیدی انجام می شود که باید همگی به درستی کار کنند تا خروجی دلخواه رقم بخورد.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع نظریه محدودیت ها برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
در گفتگو ها شرکت کنید.