مدیریت چیست؟ آشنایی با مفهوم، انواع و وظایف مدیر در سازمان ها
مفهوم مدیریت به خوبی تثبیت شده و هدف این مقاله توسعه تعریف دقیق تری از مدیریت است که به وضوح و به طور کامل معنا و محتوای اصطلاح را در بر می گیرد. پس تلاش کرده ایم تعریف دقیقی از مدیریت، انواع مدیریت و وظایف افرادی که شغل مدیریت را به عهده دارند، بیان کنیم.
مقدمه ای بر مدیریت
چیزهایی که ما اغلب استفاده می کنیم با گذشت زمان آنقدر آشنا می شوند که وقتی از ما خواسته می شود آنها را توصیف کنیم، اغلب برای یافتن پاسخ مناسب تلاش می کنیم و به راحتی نمیتوانیم این کاررا انجام دهیم. و گاهی اوقات، پس از بررسی های لازم، باید اعتراف کنیم که اصلا مطمئن نیستیم. این موضوع در مورد مفاهیم نظری مشترک است. همانطور که پارکر فولت (parker follett) بیان می کند: «ما دانشجویان تحقیقات اجتماعی و صنعتی اغلب به طرز تاسف باری مبهم هستیم. ما گاهی اوقات حتی نمی دانیم چه می دانیم و چه چیزی نمی دانیم.» قطعاً مدیریت یکی از این مفاهیم بیش از حد آشناست. ما به طور روزانه آن را تمرین می کنیم، بحث می کنیم و آموزش می دهیم، اما بیشتر این کار را بدون زیر سوال بردن مفهوم انجام می دهیم. اولا، ضروری نیست؛ زیرا یک رویکرد شهودی و ضمنی اغلب به خوبی کار می کند. ثانیاً، زمانی که نیاز پیش میآید، ممکن است درسهای قدیمی دوران دانشجوییمان را به یاد بیاوریم که چگونه مدیریت چیزی شبیه «برنامه ریزی، سازمان دهی، رهبری و کنترل به منظور دستیابی به نتایج با مردم» است. با این حال، هنگامی که در معرض تفکر انتقادی قرار می گیرد، این پاسخ رضایت بخش به نظر نمی رسد. نه تنها بسیار مبهم است، بلکه اطلاعات کمی در مورد نحوه اعمال مدیریت ارائه می دهد، بلکه دارای برخی ایرادات آشکار است، مانند افزونگی آن در مدیریت افراد (یعنی مدیریت منابع انسانی). در نهایت، به هیچ وجه ویژگی های مدیریت سازمانی را توصیف نمی کند، بلکه به همان اندازه برای مدیریت یک خانواده یا بازی فوتبال با دوستان کاربرد دارد. “بنابراین توضیح داده شد، مدیریت یک فعالیت جهانی انسانی در محیط های داخلی، اجتماعی و سیاسی و همچنین در سازمان ها است”. در واقع، اصطلاح مدیریت به طور گسترده در زبان روزمره و حتی در دنیای سازمانی استفاده میشود و در زمینههایی بهاندازه دادهها یا مدیریت خشم به کار میرود. تا به امروز، بیشتر تعاریف مدیریت بر اساس کار پیشگامانه فایول (Fayol) “مدیریت عمومی و صنعتی” منتشر شده در ۱۹۱۶ است. بر این اساس، “مدیریت به معنای پیش بینی و برنامه ریزی، سازماندهی، فرمان دادن، هماهنگ کردن و کنترل است”.
مدیریت چیست؟
مدیریت عبارت است از هماهنگی و اداره وظایف برای رسیدن به یک هدف. چنین فعالیت های مدیریتی شامل تنظیم استراتژی سازمان و هماهنگی تلاش های کارکنان برای دستیابی به این اهداف از طریق استفاده از منابع موجود است. مدیریت همچنین می تواند به ساختار ارشدیت اعضای کارکنان در یک سازمان اشاره کند. برای اینکه یک مدیر موثر باشید، باید مجموعهای از مهارتها از جمله برنامه ریزی، ارتباطات، سازماندهی و رهبری را توسعه دهید. شما همچنین به دانش گسترده ای از اهداف شرکت و نحوه هدایت کارکنان، فروش و سایر عملیات ها برای دستیابی به آنها نیاز دارید.
پنج عملیات اساسی یک مدیر چیست؟
به طور کلی، پنج وظیفه اصلی یک مدیر وجود دارد:
۱. تعیین اهداف
تعیین و دستیابی به اهداف، راه اصلی یک مدیر برای دستیابی و حفظ موفقیت است. آنها همچنین باید بتوانند آنها را به شیوه ای قانع کننده به کارکنان یا کارمندان خود منتقل کنند. به عنوان مثال، یک مدیر رستوران میتواند بیان کند که میخواهد زمان خدمات را بهبود بخشد و به کارکنان یادآوری کند که خدمات سریعتر درآمد و انعام را افزایش میدهد.
۲. سازماندهی
مدیران نوع کار را ارزیابی می کنند، آن را به وظایف قابل دستیابی تقسیم می کنند و به طور موثر به کارکنان محول می کنند. سازمان شامل مجموعه ای از روابط بین کارکنان فردی و همچنین بخش ها یا نهادهای درون سازمان است. این مسئولیت مدیر است که اطمینان حاصل کند که این افراد و نهادها با هم در هماهنگی کار می کنند، که شامل ایجاد انگیزه در کارکنان و بخش ها برای ادامه کار است. یک مدیر خوب در ایجاد روابط بین فردی بین اعضای تیم خود مهارت دارد و می تواند زمانی که اعضا با چالش های رویارویی خود اشتباه می گیرند عیب یابی کند.
سازمان همچنین از یک مدیر می خواهد که روابط اقتدار را بین اعضای تیم خود برقرار کند. به حداکثر رساندن ترتیبات سازمانی می تواند به کسب و کارها کمک کند تا کارایی شرکت را در بازار افزایش دهند، هزینه های کسب و کار را کاهش دهند و بهره وری را بهبود بخشند.
۳. ایجاد انگیزه در تیم
علاوه بر وظایف سازماندهی و تفویض اختیار، انگیزه شامل داشتن مهارت هایی برای مدیریت انواع شخصیت ها در یک تیم است. یک مدیر کارآمد باید بداند که چگونه تیم های موفقی را تشکیل داده و رهبری کند و بداند که چگونه اعضای تیم را حول یک هدف تحریک کند.
۴. ابداع سیستم های اندازه گیری
مدیران باید اهداف یا شاخصهای کلیدی عملکردی را تعیین کنند که تیم هدف آنها را هدف قرار میدهد و سپس راههایی را برای اندازهگیری اینکه آیا تیمشان در مسیر دستیابی به این اهداف است ایجاد کنند. از آنجایی که یافتن راه های قابل اندازه گیری برای درک عملکرد می تواند چالش برانگیز باشد، مدیران اغلب باید خلاق و متفکر باشند. با این حال، مانند سایر عملکردهای مدیریت، اندازه گیری برای بهبود عملکرد کسب و کار حیاتی است.
۵. افراد در حال توسعه
مدیران خوب علاوه بر هدایت تیم خود به سمت یک هدف و سنجش پیشرفت آنها در طول مسیر، روی توسعه کارکنان خود سرمایه گذاری می کنند. برای مثال، مدیران می توانند با تیم خود همکاری کنند تا به آنها کمک کنند تا اهدافی را برای پیشرفت در حرفه خود تعیین کنند.
مدیران برای استفاده موفقیت آمیز از این پنج عملیات باید مهارت های رهبری داشته باشند. آنها مسئول مربیگری اعضای تیم خود هستند و به آنها کمک می کنند نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و عملکرد خود را بهبود بخشند. مدیران مختلف ممکن است سبک های رهبری متفاوتی داشته باشند. صرف نظر از سبک آنها، مدیران باید مهارت های رهبری خود را توسعه دهند تا سرپرستان مؤثری باشند.
مفهوم مدیریت در عمل چیست؟
یک مدیر برای به کارگیری پنج عملیات اساسی باید چند ایده ساده را درک کند. این مفاهیم برای اطمینان از اینکه تیم آنها برای رسیدن به اهداف شرکت گرد هم می آیند ضروری هستند:
کنترل
کارکنان یک سازمان باید اهدافی را که هدفشان است و همچنین اندازه گیری هایی که برای تعیین اینکه آیا موفق بوده اند یا خیر، درک کنند. کارکنان مختلف در یک شرکت نقش های متفاوتی دارند که مستلزم سطوح جداگانه ای از مسئولیت است. یک مدیر باید بر کارهایی که اعضا انجام می دهند، چگونه آن را انجام می دهند و چگونه پیشرفت خود را اندازه گیری کند، کنترل داشته باشد. کنترل این عوامل به یک مدیر کمک می کند تا به موفقیت برسد.
برنامه ریزی
بهترین مدیران میدانند که برنامهریزی قبل از اجرای هر استراتژی حیاتی است، اما یک فعالیت مستمر نیز هست. برنامه ریزی با شروع اجرا به پایان نمی رسد. در عوض، مدیریت باید آماده پاسخگویی به این سؤالات باشد که یک تیم برای اجرای مأموریت سازمان چه کسی، چه چیزی، چه زمانی و کجا کار می کند. برنامه ریزی باید شامل انتخاب اهداف و همچنین اجرای آنها باشد.
پرسنل
نیروی انسانی یک کارکرد نادیده گرفته شده اما حیاتی مدیریت است. مدیران باید اطمینان حاصل کنند که افراد مناسب برای این کار را دارند، اما باید به مسائلی مانند سازماندهی سیاست های محل کار نیز توجه کنند. شرکت باید با ارائه مشوق هایی مانند مزایا، مرخصی با حقوق و برنامه آموزشی کامل، بهترین استعدادها را حفظ کند.
لایه های مدیریت کدام اند؟
کسب وکارها و شرکتهای بزرگ اغلب دارای سه سطح اصلی مدیریت هستند که در یک ساختار سلسله مراتبی سازماندهی شدهاند. ممکن است با این اصطلاحاتی که به این لایههای مختلف مدیریت اشاره دارد، مانند «مدیریت میانی» یا «مدیریت ارشد» آشنا باشید.
- مدیریت سطح پایین
مدیران سطح پایین شامل نقش هایی مانند رهبران خط مقدم تیم، سرکارگرها، رهبران بخش و سرپرست هستند. این سطح از مدیریت، پایین ترین سطح در سه لایه، مسئول نظارت بر کارهای روزمره تک تک کارکنان یا اعضای کارکنان و ارائه جهت به آنها در مورد کارشان است.
مسئولیتهای مدیریت سطح پایین اغلب شامل تضمین کیفیت کار کارکنان، هدایت کارکنان در فعالیتهای روزمره و مسیریابی مشکلات کارکنان از طریق کانالهای مناسب است. آنها همچنین مسئول نظارت روزانه و برنامه ریزی شغلی برای تیم خود و همچنین ارائه بازخورد در مورد عملکرد کارکنان خود هستند.
- مدیریت میانی
مدیران میانی، لایه بعدی در سلسله مراتب مدیریت، توسط مدیریت ارشد نظارت می شوند. مدیریت میانی شامل افرادی است که در نقش های مدیر بخش، مدیر منطقه ای و مدیر شعبه کار می کنند. مدیریت میانی مسئول انتقال اهداف استراتژیک توسعه یافته توسط مدیریت ارشد در خط مقدم به مدیران خط مقدم است.
برخلاف مدیریت ارشد، مدیران میانی بیشتر وقت خود را صرف کارکردهای سازمانی و سازمانی می کنند. این شامل تعریف و بحث در مورد سیاست های مهم برای مدیریت پایین تر، ارائه راهنمایی برای مدیریت سطوح پایین تر برای دستیابی به عملکرد بهتر و اجرای برنامه های سازمانی در جهت مدیریت ارشد است.
- مدیریت ارشد
مدیریت ارشد، از جمله مدیر عامل، رئیس، معاون رئیس جمهور و اعضای هیئت مدیره، در لایه بالایی این سلسله مراتب مدیریتی قرار دارند. مدیریت ارشد باید اهداف و جهت گیری کلی یک سازمان را تعیین کند. مدیریت ارشد برنامه های استراتژیک و خط مشی های کل شرکت را توسعه می دهد و در مورد جهت گیری سازمان در بالاترین سطح تصمیم می گیرد. آنها همچنین معمولاً نقش اساسی در بسیج منابع خارجی دارند و در برابر سهامداران شرکت و همچنین عموم مردم نسبت به عملکرد شرکت پاسخگو هستند.
انواع مدیریت کدام اند؟
مدیریت یکی از ارکان اصلی در هر سازمان، شرکت یا کسب وکار است که وظیفه هدایت، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل منابع مختلف برای دستیابی به اهداف را بر عهده دارد. انواع مختلفی از مدیریت وجود دارد که هرکدام در زمینهای خاص فعالیت میکنند. در ادامه به معرفی و بررسی جامع انواع مدیریت پرداخته میشود:
مدیریت یکپارچه بازاریابی بر هماهنگسازی تمامی فعالیتهای بازاریابی با هدف ارائه پیام و تجربهای یکنواخت به مشتری تمرکز دارد. این نوع مدیریت با ترکیب ابزارهای مختلف بازاریابی مانند تبلیغات، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و فروش شخصی، موجب انسجام استراتژیک در کمپینهای بازاریابی میشود و تصویر یکپارچهای از برند در ذهن مشتریان ایجاد میکند.
مدیریت سازمانی فرآیند طراحی، هدایت و کنترل ساختارها و فرآیندهای درون سازمان است. این نوع مدیریت با تمرکز بر کارایی، بهرهوری و هماهنگی بین واحدهای مختلف سازمانی، نقش مهمی در دستیابی به اهداف کلی سازمان ایفا میکند.
مدیریت فروش به برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای فروش اختصاص دارد. هدف آن افزایش درآمد از طریق جذب مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی، بهینهسازی عملکرد تیم فروش و استفاده از تکنیکهای موثر مذاکره و ترغیب است.
مدیریت بازاریابی فرآیندی استراتژیک است که به تحلیل نیازهای بازار، توسعه محصولات مناسب، قیمتگذاری، ترویج و توزیع آنها میپردازد. این نوع مدیریت با شناخت دقیق بازار هدف و رفتار مصرفکننده، تصمیماتی اتخاذ میکند که موجب جذب و رضایت مشتریان شود.
مدیریت استراتژی بر تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان، تدوین اهداف بلندمدت و تعیین مسیرهای دستیابی به آن تمرکز دارد. این نوع مدیریت شامل فرایندهایی چون برنامه ریزی استراتژیک، پیاده سازی استراتژیها و ارزیابی نتایج برای بهبود مستمر است.
مدیریت نوآوری فرآیند هدایت و حمایت از ایجاد و پیاده سازی ایدههای جدید برای بهبود محصولات، خدمات یا فرآیندها است. این نوع مدیریت نقش کلیدی در رقابتپذیری سازمان ایفا میکند و بستری برای خلاقیت و تغییر فراهم میآورد.
مدیریت تولید به برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل فرآیندهای تبدیل منابع به محصولات نهایی میپردازد. این نوع مدیریت تضمین میکند که تولید با کیفیت بالا، هزینه پایین و در زمان مناسب انجام گیرد.
مدیریت عملیات به طراحی، اجرای و بهبود مستمر فرآیندهای کسب وکار میپردازد. این نوع مدیریت با تمرکز بر کارایی و بهرهوری عملیاتی، کیفیت خدمات و رضایت مشتری را افزایش میدهد.
مدیریت منابع انسانی شامل جذب، آموزش، حفظ و توسعه کارکنان است. هدف آن ایجاد محیطی انگیزشی برای بهبود عملکرد فردی و سازمانی و هماهنگی نیازهای کارکنان با اهداف سازمان است.
مدیریت شرکتی بر اداره و کنترل شرکت در سطح کلان متمرکز است و شامل نظارت بر هیئت مدیره، تصمیمگیریهای کلیدی و تضمین رعایت مقررات و منافع سهامداران است.
مدیریت کسب وکار شامل تمامی جنبههای اجرایی و استراتژیک اداره یک بنگاه اقتصادی است. از برنامه ریزی مالی گرفته تا بازاریابی، تولید و منابع انسانی را در بر میگیرد.
مدیریت مالی به برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع مالی سازمان میپردازد. این نوع مدیریت بر تحلیل سرمایهگذاریها، بودجهبندی، تامین مالی و کنترل هزینهها تمرکز دارد.
مدیریت حسابداری با تهیه، تحلیل و تفسیر گزارشهای مالی، نقش مهمی در تصمیمگیریهای مدیریتی دارد. این نوع مدیریت اطلاعات مالی دقیقی برای ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی فراهم میکند.
مدیریت زنجیره تامین به هماهنگی میان تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و خردهفروشان میپردازد تا کالاها بهصورت بهینه به دست مصرفکننده برسند.
مدیریت لجستیک به برنامه ریزی و اجرای فرآیندهای جابجایی، ذخیرهسازی و تحویل کالا و خدمات مربوط میشود. این نوع مدیریت نقش مهمی در بهینهسازی هزینهها و زمان تحویل دارد.
مدیریت خرید مسئول انتخاب تأمینکنندگان، مذاکره قیمت، سفارشگذاری و تضمین کیفیت اقلام خریداریشده است. این فرایند بر کاهش هزینهها و افزایش کیفیت تأکید دارد.
مدیریت محصول از مرحله ایدهپردازی تا توسعه، بازاریابی و ارزیابی محصول ادامه دارد. این مدیریت تمرکز بر نیاز بازار و ارائه ارزش به مشتری دارد.
مدیریت فناوری اطلاعات بر برنامه ریزی، پیاده سازی و پشتیبانی از سیستمهای اطلاعاتی سازمان تمرکز دارد. این نوع مدیریت به کارایی فناوری در بهبود عملکرد کسب وکار میپردازد.
مدیریت تحقیقات بازار فرآیند جمعآوری و تحلیل دادههای بازار برای پشتیبانی از تصمیمگیریهای بازاریابی است. هدف آن درک رفتار مشتری، اندازهگیری رضایت و شناسایی فرصتها است.
مدیریت تدارکات با تهیه کالاها و خدمات مورد نیاز سازمان در زمان مناسب و با هزینه بهینه سروکار دارد. این فرایند شامل انتخاب تامینکننده، کنترل موجودی و ارزیابی عملکرد است.
مدیریت برندینگ بر ایجاد، تقویت و حفظ تصویر برند در ذهن مشتری تمرکز دارد. این مدیریت موجب تمایز برند از رقبا و افزایش وفاداری مشتریان میشود.
مدیریت هوش تجاری به تحلیل دادههای سازمان برای تصمیمگیری استراتژیک کمک میکند. با استفاده از ابزارهای BI، سازمان میتواند عملکرد خود را پایش و فرصتهای رشد را شناسایی کند.
مدیریت قراردادها به فرآیند تهیه، مذاکره، پیاده سازی و نظارت بر اجرای قراردادهای تجاری میپردازد. این نوع مدیریت موجب کاهش ریسک و تضمین رعایت تعهدات طرفین میشود.
مدیریت شبکه نمایندگان بر انتخاب، آموزش، پشتیبانی و ارزیابی عملکرد نمایندگان فروش یا خدمات تمرکز دارد. هدف آن گسترش بازار و افزایش فروش از طریق نمایندگان معتبر است.
مدیریت تجارت الکترونیک شامل برنامه ریزی، پیاده سازی و بهینه سازی فروشگاه ها و خدمات آنلاین است. این نوع مدیریت بر تجربه کاربری، امنیت اطلاعات و بازاریابی دیجیتال تمرکز دارد.
مدیریت فنی به هدایت تیمهای تخصصی در پروژههای فنی و مهندسی میپردازد. این مدیریت نیاز به دانش فنی و مهارتهای رهبری دارد تا پروژهها را با کیفیت و در زمان مقرر به پایان برساند.
مدیریت خدمات پس از فروش شامل پشتیبانی فنی، گارانتی، تعمیرات و ارتباط مستمر با مشتری بعد از فروش است. این نوع مدیریت در افزایش رضایت و وفاداری مشتریان مؤثر است.
مدیریت خدمات مشتریان با طراحی و اجرای فرآیندهای پاسخگویی مؤثر به نیازها و مشکلات مشتریان سروکار دارد. هدف آن ایجاد تجربهای مثبت و حفظ رابطه بلندمدت با مشتری است.
مدیریت آنلاین به کنترل و هدایت فعالیتهای دیجیتال یک سازمان میپردازد، از جمله وبسایت، رسانههای اجتماعی، بازاریابی اینترنتی و تعاملات دیجیتال با مشتری.
مدیریت تبلیغات شامل برنامه ریزی، طراحی، اجرا و ارزیابی کمپینهای تبلیغاتی برای معرفی محصولات و خدمات به بازار هدف است. این نوع مدیریت نقش مهمی در برندسازی و افزایش فروش ایفا میکند.
مدیریت کارخانه به برنامه ریزی، کنترل و بهینهسازی فرآیندهای تولید، نیروی کار و تجهیزات در محیط کارخانه میپردازد. هدف آن افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها است.
مدیریت پروژه فرآیند برنامه ریزی، اجرا، نظارت و پایاندهی پروژهها با توجه به زمان، بودجه و منابع است. این نوع مدیریت تضمین میکند که پروژهها طبق اهداف تعیینشده اجرا شوند.
مدیریت برنامه ریزی استراتژیک فرآیندی ساختارمند برای تعریف اهداف بلندمدت، تحلیل وضعیت موجود، تدوین راهبردها و نظارت بر اجرای آنهاست. این مدیریت چارچوبی برای تصمیمگیریهای کلیدی فراهم میکند و مسیر رشد سازمان را مشخص میسازد.
نتیجه گیری
محل کار به قدرت افرادی که در پست های مدیریتی هستند بستگی دارد. علاوه بر هدایت کارکنان، مدیران باید با متخصصان ارشد بیشتری در شرکت خود ارتباط برقرار کنند تا اطمینان حاصل کنند که تیم به اهداف خود می رسد و ماموریت شرکت را پیش می برد. اگرچه وظایف مدیران بر اساس صنعت و محل کارشان متفاوت است، اما اکثر آنها مسئولیت های اساسی یکسانی را انجام می دهند. در این مقاله به این می پردازیم که مدیریت چیست، عملیات مدیریت و چگونه می توانید یک مدیر خوب شوید.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
در گفتگو ها شرکت کنید.