ایدئولوژی اصلی

ایدئولوژی اصلی چیست؟

در مقاله زیر قصد داریم ایدئولوژی اصلی (کالینز و پوراس) را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری ایدئولوژی اصلی در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف ایدئولوژی اصلی و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

ابزار ایدئولوژی اصلی چیست؟

اهداف کلان شما چقدر چالشی هستند؟ شرکت های موفق “اهداف بزرگ، چالشی، جسورانه” (BHAGs) را تعیین می کنند. جیم کالینز و جری آی. پوراس در کتاب تأثیرگذار “ساخته شده برای ماندگاری: عادات موفق شرکت های رویایی” خود در سال ۱۹۹۷ ادعا کردند که: آنها همچنین دارای ایدئولوژی اصلی هستند و فرهنگ‌هایی شبیه به فرقه ایجاد می‌کنند. خطوط تولید می‌توانند تغییر کنند – در برخی موارد، مانند نوکیا، رهبران می‌توانند تغییر کنند، سود ممکن است بالا یا پایین برود – اما ایدئولوژی اصلی باید برای موفقیت بلندمدت باقی بماند.

بیشتر بخوانید:ایجاد ارزش مشترک چیست؟

 

تعریف ایدئولوژی اصلی خود: ماموریت، ارزش ها، مقصود

تقریباً مانند بدنه یک کشتی یا پایه ساختمان، ایدئولوژی اصلی شما یک پلتفرم قوی و بادوام ایجاد می کند تا کل سازمان را در پشت هدف خود قرار دهد و سپس می توانید از آن یک استراتژی و برنامه موثر بسازید. بسیاری از تمرین‌های برنامه‌ریزی از همان ابتدا به‌گونه‌ای تنظیم شده‌اند که شکست بخورند، زیرا تیم‌های رهبری که آنها را ایجاد می‌کنند، در مورد هدف عناصر کلیدی مشخص نیستند، یا باید با هم هماهنگ شوند. یکی دیگر از چالش های رایج عدم نوشتن آنها از منظر کمک به هدایت فعالیت های روزانه سازمان است. خوشبختانه، هر دوی این چالش ها با تعاریف روشن به راحتی قابل حل هستند. در اینجا یک مرور سریع از هر یک از سه مؤلفه ای که ایدئولوژی اصلی شما را ایجاد می کنند آورده شده است:

  • ماموریت – بیانیه ماموریت مشخص می کند که شرکت یا سازمان شما چه کاری و برای چه کسی انجام می دهد. باید به اندازه کافی مشخص باشد که مردم بفهمند شما چه کاری انجام می‌دهید و چه تفاوتی با رقبای شما ممکن است داشته باشد، اما از این جهت که ممکن است هرگز به طور کامل به آن نرسید. در حالت ایده آل، حفظ کردن آن برای تیم شما کوتاه و آسان خواهد بود. این حس جهت گیری را برای هدایت تصمیم گیری های آینده و تدوین استراتژی فراهم می کند.
  • ارزش‌ها – ارزش‌های اصلی شما از مأموریت شما پشتیبانی می‌کنند، فرهنگ را تعریف می‌کنند و باید نشان دهند که سازمان شما چگونه هدف خود را محقق خواهد کرد. آنها اصول عملیاتی، باورها یا فلسفه ارزش هایی هستند که کل تیم شما پذیرفته شده است. مراقب باشید که روی ارزش‌های اصلی (آنهایی که سازمان هرگز در مورد آنها مصالحه نمی‌کند و مایل است بهایی برای حفظ آنها بپردازد) در مقابل ارزش‌های آرزویی (آنهایی که سازمان از آن‌ها حمایت می‌کند، اما هنوز در عملیات‌های روزانه به آنها عمل نکرده است) تمرکز کنید. برای معنی دار بودن، ارزش ها باید با عبارات رفتاری واضح توصیف شوند. در حالت ایده‌آل، ارزش‌های شما می‌تواند به‌عنوان یک فهرست کوتاه و تأثیرگذار (یعنی در مجموع بیش از ۵-۷) ارائه شود.
  • مقصود – این مفهوم توسط سایمون سینک (Simon Sinek) به عنوان “شروع با چرا” رایج شده است – با تعریف اینکه چرا کسب وکار وجود دارد، هدف بزرگتر آن برای وجود، در زمینه مشتریان شما تمرکز بیرونی دارد. به منظور الهام بخشیدن به تیم خود برای انجام بهترین کار و انجام ماموریت خود، می خواهید راهی برای بیان تأثیر سازمان بر زندگی مشتریان، ارباب رجوع ها، دانش آموزان، بیماران – به هر کسی که در حال خدمت هستید، بیابید. مقصود مزیت یا مزایای ارائه شده توسط سازمان شما را به اشتراک می گذارد و آنها را در زمینه مشتری بیان می کند. بیانیه‌های هدف عالی انگیزشی هستند، زیرا با قرار دادن مدیران و کارمندان در جای مشتریان و تعریف «این چیزی است که ما برای شخص دیگری ارائه می‌دهیم، با قلب و همچنین مغز ارتباط برقرار می‌کنند».
  • توجه: اینکه سازمان‌ها از بیانیه‌های مأموریت، چشم‌انداز و مقصود به جای یکدیگر استفاده می‌کنند، بی‌سابقه نیست. یا حتی برای ترکیب آنها. و این اشکالی ندارد، تا زمانی که برای شما کار کند، پاسخ درستی وجود ندارد. در تجربه‌ام همیشه دریافته‌ام که وجود آنها به طور جداگانه آسان‌تر است، زیرا در این صورت هدف هر یک خالص است، ایجاد و اشتراک‌گذاری آسان‌تر است، و بازدید مجدد و به‌روزرسانی آن ساده‌تر است. هنگامی که آنها از یکدیگر حمایت می کنند و بر روی آنها ایجاد می کنند، متوجه خواهید شد که این کار را درست انجام داده اید، و یکی بدون دیگری کار نمی کند.

بیشتر بخوانید:ارزش افزوده اقتصادی

 

ارزش های اصلی و BHAGs

نحوه استفاده از ایدئولوژی اصلی چگونه است؟

شما باید ایدئولوژی اصلی را به مقاصد اصلی و ارزش های اصلی تقسیم کنید – به شکل ۱۴.۱ مراجعه کنید. مقصود اصلی “دلیل اساسی وجود” شرکت شما است. ارزش‌های اصلی «اصول اساسی و بادوام» شرکت شما هستند – اصول راهنمای جاودانی که نیازی به توجیه خارجی ندارند. شما باید BHAG های بسیار چالش برانگیزی را تنظیم کنید تا جاه طلبی و روحیه تیمی را تقویت کنید – به عنوان مثال، ورود بوئینگ به بازار هواپیماهای تجاری و هدف پرزیدنت کندی برای فرود مردی روی ماه.
شرکت‌های رویایی باید فرهنگ‌های فرقه‌واری داشته باشند، فرهنگ‌هایی که از همه کارمندان مطالبه می‌کنند، به طوری که برخی، حتی بسیاری، ممکن است در فرهنگ احساس ناراحتی کنند و آنجا را ترک نمایند. چنین فرهنگ‌هایی باید یک ایدئولوژی پرشور، مکانیسم‌هایی برای تلقین، رویه‌هایی برای اطمینان از تناسب فرهنگی و احساس غرور و هم مرز با نخبه‌گرایی نشان دهند.
نویسندگان از اهداف خرد و کلان فراتر می روند تا سایر منابع موفقیت را شناسایی کنند، اما این موضوع خارج از این فصل است. یکی از این موارد شایستگی برجسته کردن دارد، زیرا تا حدی با هدف این کتاب در تناقض است. شرکت های موفق هرگز دست از نوآوری و آزمایش سریع خروجی خود در بازار برنمی دارند. نویسندگان از فضایل آزمایش مستمر فرصت‌طلبانه، آزمون و خطا تمجید می‌کنند، ایده‌ها را سریع امتحان می‌کنند، اما به آنها اجازه می‌دهند که در صورت عدم موفقیت به سرعت بمیرند. و آنها این را به برنامه ریزی استراتژیک ترجیح می دهند!
نویسندگان به همان اندازه در مورد آنچه که بی اعتبار می کنند به همان اندازه که تبلیغ می کنند تحریک کننده هستند. به ویژه، آنها ادعا می کنند که این تصور را که برای راه اندازی یک شرکت به یک ایده عالی یا یک رهبر کاریزماتیک نیاز است، رد می کنند. برعکس، آنها یک ایدئولوژی اصلی و یک رهبر متمرکز را کلید موفقیت بلندمدت می دانند.

شکل ۱۴.۱ ساخته شده برای ماندگاری

بیان یک چشم انداز

 

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟

 

چه زمانی از ایدئولوژی اصلی استفاده کنید؟

مفهوم BHAG به یاد ماندنی، محرک و به همان اندازه که برای شرکت بوئینگ بود، مناسب است.

 

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)

 

چه زمانی باید مراقب بود

ایدئولوژی اصلی به عنوان سنگ بنای موفقیت ممکن است برای بسیاری از شرکت ها کششی به نظر برسد. آنها ممکن است هدف و ارزش ها را برای توسعه استراتژی موفق کمتر از اهداف خرد و کلان مهم بدانند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع ایدئولوژی اصلی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

ایجاد ارزش مشترک چیست؟

در مقاله زیر قصد داریم ایجاد ارزش مشترک را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری ایجاد ارزش مشترک در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف ایجاد ارزش مشترک و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

 

ابزار ایجاد ارزش مشترک چیست؟

بسیاری از شرکت ها صرفاً به مسئولیت اجتماعی شرکت (“CSR“) پرداخته اند. آنها آن را جدا از هدف کلان واقعی خود یعنی ایجاد ارزش سهامداران می دانند و به صورت داوطلبانه به آن ملحق می شوند. بنابراین، مایکل پورتر و مارک کرامر در دو مقاله تأثیرگذار در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۱ استدلال کردند، که در آن مفهوم ایجاد ارزش مشترک را ، تلاقی بین حداکثر کردن ارزش سهامداران و متعادل کردن منافع سهامداران معرفی کردند. آنها بر این باورند که زمان آن فراتر از مبادلات آشکار است و CSR را با هسته اصلی خلق ارزش در هم می آمیزند:
مفهوم ارزش مشترک . . تشخیص می دهد که نیازهای اجتماعی، نه فقط نیازهای اقتصادی متعارف، بازارها را تعریف می کنند. همچنین تشخیص می‌دهد که آسیب‌ها یا ضعف‌های اجتماعی اغلب هزینه‌های داخلی را برای شرکت‌ها ایجاد می‌کنند – مانند اتلاف انرژی یا مواد خام، حوادث پرهزینه، و نیاز به آموزش اصلاحی برای جبران نارسایی‌های آموزشی. و پرداختن به آسیب‌ها و محدودیت‌های اجتماعی لزوماً هزینه‌ها را برای شرکت‌ها افزایش نمی‌دهد، زیرا آنها می‌توانند با استفاده از فناوری‌های جدید، روش‌های عملیاتی و رویکردهای مدیریتی نوآوری کنند و در نتیجه بهره‌وری خود را افزایش دهند و بازارهای خود را گسترش دهند.

بیشتر بخوانید:ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان (مسئولیت اجتماعی شرکت) به چه معناست؟

 

نحوه استفاده از ایجاد ارزش مشترک چگونه است؟

ایجاد ارزش مشترک تا حدی صرفاً بسته بندی مجدد ابزارهایی است که در بالا در مورد به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و متعادل کردن منافع ذینفعان ذکر کردیم، اما نویسندگان ادعا می کنند که فراتر از ترکیب اهداف متضاد می روند. آنها معتقدند ایجاد ارزش مشترک باید بخشی از ارزش ها و فرهنگ شرکت باشد. مدل آنها تقریباً با همان انتقاداتی روبرو است که در بالا در ابزار ۱۰ در مورد تعادل منافع ذینفعان مورد بحث قرار گرفت. منتقدان استدلال می کنند که ایجاد مدل ارزش مشترک زمانی به خوبی کار می کند که دستیابی به اهداف محیطی یا اخلاقی با حداکثر کردن ارزش سهامداران هماهنگ باشد، اما از آنجایی که شرکت به هر حال هدف دوم را دنبال می کند، ایجاد یک مدل ارزش مشترک عملاً بی ربط می شود. این مشکل زمانی به وجود می آید که اهداف اخلاقی یا محیطی با حداکثر کردن ارزش سهامداران در تضاد باشد و ایجاد یک مدل ارزش مشترک کمک چندانی به حل این تضاد می کند. به نفع بقای بلندمدت شرکت، منتقدان استدلال می‌کنند که چنین تضادهایی باید به نفع حداکثر کردن ارزش سهامداران حل شود. با این وجود، حتی منتقدان نیز از انگیزه‌ای که این مدل و مدل‌های مشابه برای بازبینی فرصت‌های محصول/بازار به نفع اهداف ارزشمندی مانند فقرزدایی، پایداری یا بهبود محیط‌زیست داده است، استقبال می‌کنند. مثالها عبارتند از:
● توسعه زنجیره تامین شیر کم هزینه توسط نستله در هند به نفع فقرای روستایی
● تخیل اقتصادی، تعهد جنرال الکتریک به تصور و ایجاد راه حل های نوآورانه برای چالش های زیست محیطی امروزی و در عین حال رشد اقتصادی، درآمدی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار در ۱۰ سال اول از زمان آغاز به کار در سال ۲۰۰۵ به دست آورد و لوکوموتیو جدید ردیف ۴ آن باید انتشار گازهای گلخانه ای را بیش از ۷۰ درصد از تکنولوژی ردیف ۳ کاهش دهد.
مارکس اند اسپنسر و بنیاد شل یک سرمایه گذاری مشترک کمک های تجاری در آفریقای جنوبی برای سرمایه گذاری ۱ میلیون دلاری در سال برای کمک به ۳۰۰۰ کشاورز برای رشد، برداشت و صادرات گل های عجیب و غریب ایجاد کردند.
در هر یک از این موارد، منتقدان بدون شک مخالفت می‌کنند که شرکت‌های درگیر به حداکثر رساندن ارزش سهامداران، البته با هدف قرار دادن هوشمندانه فرصت‌های ویژه نوآورانه که اتفاقاً باعث بهبود منافع عمومی نیز می‌شود، بوده‌اند.

بیشتر بخوانید:به حداکثر رساندن ارزش سهامداران چیست؟

 

چه زمانی از ایجاد ارزش مشترک استفاده کنید

استفاده از آن را به عنوان جایگزینی برای ابزارهای ذکر شده در بالا در نظر بگیرید که ارزش سهامداران (ابزار ۹) را به حداکثر می رساند و منافع ذی نفعان را متعادل می کند (ابزار ۱۰) – به شکل ۱۱.۱ مراجعه کنید.

بیشتر بخوانید:تعیین اهداف کلان بلند مدت به چه معناست؟

 

چه زمانی باید مراقب بود

تضادها به وجود می آیند و باید تصمیماتی برای به اشتراک گذاشتن ارزش ایجاد شده اتخاذ شود. آیا ارزش باید به مردم تعلق گیرد، منافع اجتماعی یا محیطی، یا سهامداران؟ حل و فصل مبادلات، ایجاد ارزش مشترک یا ترکیبی از اهداف به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و متعادل کردن منافع ذینفعان، کمتر دشوار نخواهد بود.

شکل ۱۱.۱ ایجاد ارزش مشترک

نمودار ایجاد ارزش مشترک

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع ایجاد ارزش مشترک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان

ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان (مسئولیت اجتماعی شرکت) به چه معناست؟

در مقاله زیر قصد داریم ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان (مسئولیت اجتماعی شرکت) را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

 

ابزار ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان(مسئولیت اجتماعی شرکت) چیست؟

“مسئولیت اصلی یک شرکت خدمات رسانی به مشتریان است. . . سود هدف اولیه نیست، بلکه شرط اساسی برای ادامه حیات شرکت است.”
پیتر دراکر در سال ۱۹۵۴ نوشت: سایر مسئولیت‌ها، به‌عنوان مثال، در قبال کارکنان و جامعه، برای حمایت از توانایی مداوم شرکت در رسیدن به مقصود اصلی‌اش به وجود می آیند. انواع دیگری نیز وجود داشته است که هر کدام برداشت خاص خود را در مورد تقسیم نمودار دایره ای، تعادل بهینه سهامداران و سایر منافع ذینفعان دارند. برخی استدلال می‌کنند که شرکت‌ها باید نه تنها برای خدمت به منافع مالکان، بلکه برای کارکنان و مدیرانشان وجود داشته باشند. آنها همچنین باید به نفع سایر ذینفعانی که با آنها در ارتباط هستند – مشتریان، تامین کنندگان، مالکان، جامعه محلی، دولت و محیط زیست، عمل کنند.
با این حال، هدف متعادل کردن منافع ذینفعان باید با دقت مورد توجه قرار گیرد. اگر به منافع افراد غیر از سهامداران اهمیت زیادی بدهید، مدت زیادی در کسب وکار باقی نخواهید ماند. همانطور که آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود در سال ۱۷۷۶ نوشت:
از سخاوتمندی قصاب، آبجوساز یا نانوا نیست که ما منتظر شام هستیم، بلکه از توجه آنها به منافع شخصی خود است. ما خود را نه بخاطر انسانیت آنها بلکه به دلیل عشق به خود خطاب می کنیم و هرگز از نیازهای خود با آنها صحبت نمی کنیم بلکه از مزایای آنها صحبت می کنیم. مدل کسب و کار اروپای قاره ای (و آسیایی) اعتبار بیشتری به ذینفعان به غیر از سهامداران، به ویژه به کارکنان می دهد. به عنوان مثال، در ساختار حاکمیت شرکتی دو لایه در آلمان، هیئت مدیره عمدتاً از مدیران اجرایی تشکیل شده است، اما هیئت نظارت به همان تعداد اعضا دارد که توسط کارمندان و سهامداران (به استثنای سهامداران منصوب رئیس) انتخاب می شوند.

بیشتر بخوانید:به حداکثر رساندن ارزش سهامداران چیست؟

 

نحوه استفاده از ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان چگونه است؟

بحث در مورد کارایی مدل اروپایی ادامه دارد – از یک طرف، طرفداران ادعا می کنند که این مدل شرکت ها را تشویق می کند تا برای بلندمدت برنامه ریزی کنند و کسب و کار را حداقل به همان سرعتی که سطح اشتغال را حفظ کند، رشد دهند. از سوی دیگر، مخالفان استدلال می‌کنند که این امر باعث می‌شود شرکت در پاسخ به تغییرات فناورانه انعطاف‌پذیری و چابکی کمتری داشته باشد. آنها برای شرکت های مهندسی و تولیدی بالغ به شکل خوبی تعمیم می دهند، کمتر برای شرکت های پیشرفته، در بانکداری تجاری خوب و کمتر در بانکداری سرمایه گذاری .
با هدف کلانِ ایجاد توازن بین منافع ذینفعان، در اینجا فرصتی است که ارزش ها و اصول زیربنای شرکت خود را روشن کنید. شما نیازی به بیانیه جامعی در مورد ارزش‌ها و اصول ندارید، همانطور که توسط بسیاری از شرکت‌های بزرگ بیان شده است – تا حدی به دلایل روابط عمومی، هرچند مسلماً برای اهداف انگیزشی کارکنان نیز. بسیاری از این ارزش‌ها نیز می‌توانند پیش پا افتاده و بدیهی به نظر برسند، که به سختی ارزش بیان کردن دارند – به عنوان مثال، “ما به صداقت و درستکاری در کسب وکار اعتقاد داریم” یا “ما از تمام قوانین و مقررات قابل اجرا پیروی می‌کنیم”. تصور اینکه یک شرکت اهداف مخالف را به رخ بکشد دشوار است:
“ما به بی صداقتی و دوگانگی اعتقاد داریم و تلاش می کنیم از همه قوانین و مقرراتی که سودآوری ما را محدود می کند دوری کنیم”! اما ممکن است بخواهید یک یا دو ارزش را که بسیار مهم هستند، اما بدیهی نیستند، برای روشی که شرکت شما می‌خواهد کار کند، بیرون بکشید.
هدف کلان متعادل کردن منافع ذینفعان در دو دهه گذشته از طریق ترویج مسئولیت اجتماعی شرکتی (“CSR“) که گاهی اوقات به عنوان “وجدان شرکتی” نامیده می شود و ظهور “حسابداری اجتماعی” رسمیت یافته است. شرکت‌های بزرگ تیم‌ها و بودجه‌هایی را به CSR اختصاص داده‌اند و بسیاری از آنها در گزارش‌های سالانه‌شان پیشرفت‌هایی را در راستای اهداف CSR ارائه می‌کنند. انواع شاخص‌های CSR معمولاً توسط مشاوران برای مشتریان خاص و متناسب با ماهیت کسب‌وکار ساخته شده‌اند.
Business in the Community(BITC)، یک سازمان غیرانتفاعی که توسط شاهزاده ولز برای حمایت از کسب وکار مسئولانه ایجاد شده است، شاخص سالانه عملکرد CSR را تولید می کند و جوایز معتبر کسب و کار مسئول سال را صادر می کند که در سال ۲۰۱۹ توسط Boots UK با سایر فینالیست ها برنده شد. بی ان پی پاریبس (BNP Paribas)، فرودگاه هیترو (Heathrow Airport)، شرکت اسکاتلندی سالمون (Scottish Salmon Company) و سر رابرت مک آلپاین (Sir Robert McAlpine) و برندگان قبلی گروه بانکی لیودس Lloyds) (۲۰۱۸)) و آنجلین واتر Anglian Water) (۲۰۱۷)) هستند.

BITC به ویژه به دنبال رهبری مسئولانه است، هم در سطح بالا – نگاه به نسل های آینده، بیان هدف و ارزش ها، ایجاد حکمرانی خوب و شفاف و درگیر شدن با خط مشی مسئولانه – و در هر سطح، از طریق همکاری با سهامداران، نظارت بر زنجیره تامین برای تعهد مشابه، مسئولیت کسب و کار و رهبری در سطح مدیریت محصول و خدمات و در تحول دیجیتال – به شکل ۱۰.۱ مراجعه کنید.
چنین رهبری باید برای تضمین جوامع سالم – در سلامت و رفاه، آموزش، کار خوب و رشد فراگیر و تنوع و فراگیری- و محیطی سالم، از طریق بهره‌وری منابع و اقتصاد چرخشی، ردپای خالص کربن صفر و یک اکوسیستم پر رونق تلاش کند. .

شکل ۱۰.۱ مسئولیت اجتماعی شرکت

گراف ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان

 

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)

 

سه مورد از متداول‌ترین معیارها برای رسیدن به هدف کلان ساده، به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در حوزه‌های اشتغال، منابع و محیط‌ زیست است:
● در قانون کشورهایی مانند آلمان، یک هدف کلان شرکتی می‌تواند حفظ اشتغال یا تضمین تمام تلاش‌شان، در صورت کاهش غیرقابل اجتناب، در یافتن یک منبع جایگزین جذاب مشابه برای اشتغال هر کارمند باشد.
● سیاست های اخلاقی منبع یابی در دهه ۲۰۰۰ به جریان اصلی تبدیل شد – که توسط شرکت هایی مانند The Body Shop پیشگام شد – و جنبش هایی مانند علامت تجاری FAIRTRADE به میزان زیادی آگاهی از منبع یابی اخلاقی را افزایش داده است. حتی خرده فروشان ارزان قیمت هم اکنون باید مراقب انتخاب تامین کنندگان در کشورهای ارزان قیمت باشند: برای مثال، به واکنش شدید پریمارک به برنامه پانورامای تلویزیون بی بی سی در مورد استفاده ادعایی شرکت از کودک کار در هند مراجعه کنید. متعاقباً مشخص شد که این فیلم معتبر نیست و بی‌بی‌سی عذرخواهی کرد. با رسانه های جهانی و اجتماعی امروزی، به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و اجرای یک سیاست منبع یابی اخلاقی به اهداف مکمل برای بسیاری از شرکت ها تبدیل شده است.
● مبادله بین حداکثر کردن سود و به حداقل رساندن آسیب های زیست محیطی قبلاً ساده بود – به ویژه شرکت های معدنی، شیمیایی، انرژی و تولیدی به شدت تحت نظارت بودند و مجبور به متحمل شدن تمام هزینه های پاکسازی آشفتگی های ایجاد شده در فرآیندهای استخراج یا تبدیل شدند. این مبادله از آن زمان گسترده تر شده است: یکی از شرکت های پیشگام در جستجوی منابع انرژی جایگزین، طراحی شده برای مبارزه با گرمایش جهانی و تغییرات آب و هوایی، همان استخراج کننده جهانی هیدروکربن های تجدید ناپذیر، BP است – این یک سرمایه گذار پیشگام بوده است. در فناوری هایی مانند انرژی خورشیدی، باد و زمین گرمایی؛ از قضا، با ناتوانی در انجام صحیح وظایف اولیه بهداشت، ایمنی و حفاظت از محیط زیست، با انفجار غم انگیز دکل و نشت نفت فاجعه بار در خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰، با بزرگترین ظلم روبرو شده است.
برخی استدلال می کنند که کل دکترین CSR نه تنها یک ترفند طراحی شده برای جذب مشتریان، بلکه حتی نادیده گرفتن مسئولیت شرکت بوده است. مقاله دیوید هندرسون در سال ۲۰۰۱ در مورد فضیلت نادرست، مسئولیت اجتماعی را مورد انتقاد قرار داد و پیش بینی کرد که مدیرانی که بیش از حد متعهد به تحقق اهداف کلان اجتماعی و زیست محیطی هستند، ریسک خیانت به منافع سهامداران را دارند – اگر فقط به این دلیل که ممکن است چشم خود را از توپ کاری که قرار است انجام دهند، بردارند.
یکی از این شرکت‌هایی که او بر آن تاکید کرد، BP بود، و آن قبل از فاجعه بزرگ سال ۲۰۱۰ بود. شاید توجه بیشتر به رویه‌های ایمنی پالایشگاه و دکل‌های نفتی به جای توسعه انرژی سبز، نه تنها به نفع سهامداران بلکه به محیط‌زیست نیز خدمت کند. می دانم اگر در آن زمان یک پلیکان قهوه ای، لاک پشت دریایی یا خرچنگ زاهد گوشه نشین در سواحل لوئیزیانا بودم، چه فکر می کردم.
[دیوید هندرسون همچنین معتقد بود، و این به ویژه در شرایط جوی دهه ۲۰۱۰ مناسب است، که مزد مدیر عامل نباید بیش از ۲۰ برابر نسبت به رتبه و پرونده باشد. او از دریافت دستمزدهای هنگفت در حالی که هزاران کارگر خود را اخراج می‌کردند، عصبانی شد: «این از نظر اخلاقی و اجتماعی نابخشودنی است و ما بهای سنگینی برای آن خواهیم پرداخت.»

بیشتر بخوانید:تعیین اهداف کلان بلند مدت به چه معناست؟

 

چه زمانی از ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان استفاده کنید

همیشه . . .

بیشتر بخوانید:تعیین اهداف خرد SMART به چه معناست؟

 

چه زمانی باید مراقب بود

. . . اما باید با دقت به آنها نزدیک شد. هدف اصلی شرکت شما ممکن است به حداکثر رساندن ارزش سهامداران، هر چند متعادل، متناسب با فرهنگ و شرایط شرکت شما، با توجه به منافع ذینفعان مشخص باشد. اما اگر منافع دوم بر منافع سهامداران ارجحیت پیدا کند، ممکن است شرکت شما دچار مشکل شود. و این به نفع هیچ کس نیست – نه صاحبان یا کارمندان شما، نه تامین کنندگان یا مشتریان شما، نه جامعه یا مسئول مالیات – غیر از رقبای شما.
شاید رویال بانک اسکاتلند یک مثال مفید ارائه کرده است. در وب‌سایت خود، اعتبار پایداری خود را در زمینه‌های بانکداری منصفانه، پشتیبانی از شرکت، مشارکت کارکنان، ایمنی و امنیت، شهروندی و محیط‌زیست با افتخار نشان می‌دهد.
در واقع، در ژوئیه ۲۰۰۸ RBS در وب‌سایت اثیکال پرفورمنس (Ethical Performance) برای راه‌اندازی پنجمین گزارش مسئولیت شرکتی خود مورد تقدیر قرار گرفت. این امر، از جمله، نشان داد که RBS 100 درصد برق مورد نیاز خود را از منابع تجدیدپذیر تامین می‌کند. بسیار قابل ستایش. شرم از کتاب امانت. چند ماه بعد، بانک زیان بی سابقه ای را ثبت کرد و باید توسط دولت کمک مالی می شد. CSR مهم است. اما نباید به مدیران اجازه دهد که چشمان خود را از توپ کسب وکار بردارند. یک بانک بزرگ سود کمی برای مشتریان یا محیط زیست دارد – و هیچ سودی برای “ایمنی و امنیت” کارکنان ندارد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

به حداکثر رساندن ارزش سهامداران چیست؟

در مقاله زیر قصد داریم به حداکثر رساندن ارزش سهامداران را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های مربوطه خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

ابزار به حداکثر رساندن ارزش سهامداران چیست؟

شرکت ها جهت ایجاد ارزش برای سهامداران خود به وجود آمده اند. مدل کسب و کار به اصطلاح «آنگلوساکسون» اگر ساده و حتی چابک نباشد، هیچی نیست. منافع سایر ذینفعان، اعم از کارکنان، تامین کنندگان، تامین کنندگان مالی، دولت، جامعه یا محیط زیست، دغدغه مستقیم شرکت نیست. میلتون فریدمن و دیگران استدلال کرده‌اند که مقصود یک شرکت به حداکثر رساندن ارزش سهامداران است و از آنجایی که فقط افراد می‌توانند مسئولیت‌های اجتماعی داشته باشند، شرکت‌ها فقط در برابر سهامداران خود مسئول هستند و نه در قبال جامعه به عنوان یک کل. اگر رؤسا یا مدیران تصمیم بگیرند که درآمدهای شخصی خود را به شیوه ای خیریه یا مسئولیت اجتماعی پرداخت کنند، این حق ویژه آنهاست. اما پرداخت وجوه سهامداران به روشی مشابه در اختیار آنها نیست. دیدگاه مخالف در ابزار بعدی مورد بحث قرار می گیرد.

بیشتر بخوانید:تحلیل مسئله چیست؟ (مینتو)

 

نحوه استفاده از استراتژی به حداکثر رساندن ارزش سهامداران

به ارجاعات بالا در مورد حداکثر سازی ارزش سهامداران توجه کنید. شاید بپرسید چرا سود نمی کنید؟
انتخاب کلمه، برای استراتژی کسب و کار بسیار بنیادی است. ارزش و سود یکی نیستند. ارزش یک شرکت دقیقاً به عنوان ارزش حقوق صاحبان سهام به اضافه ارزش بدهی بلندمدت تعریف می شود. اندازه گیری دومی در هر شرکتی آسان است؛ همانطور که اولی در یک شرکت سهامی عام است – این به سادگی ارزش بازار شرکت در هر لحظه از زمان است. آن ارزش بازار نه یک سود است، نه مجموع سود و نه باید مضربی از سود امروزی از طریق نسبتی مانند P/E دیده شود. ارزش بازار عبارت است از مجموع جریانهای نقد آزاد که احتمالاً در طول عمر شرکت ایجاد می شود و به قیمت فرصت سرمایه به ارزش نقدی امروز تنزیل می شود.
ارزش معیاری برای سنجش سود نیست، بلکه معیار نقدینگی است. و این معیاری برای جریان نقدی آتی است، نه مضربی از جریان نقدی جاری.
یک شرکت می‌تواند سود کوتاه‌مدت را از راه‌های مختلفی افزایش دهد که ممکن است برای ارزش سهامداران زیان بار باشد، مانند:
● افزایش قیمت در کوتاه مدت، افزایش سود از آن دسته از مشتریانی که به دلیل محدودیت های قراردادی یا تجاری قادر به تغییر به ارائه دهنده دیگری نیستند، اما در نهایت باعث بیگانگی و از دست دادن بالقوه بسیاری از مشتریان می شود.
● کاهش قیمت ها در کوتاه مدت، افزایش سهم بازار، اما در نهایت کاهش ارزش بلندمدت برند.
● شاید در بیشتر موارد، کاهش مخارج سرمایه ای به طوری که کمتر از میزان استهلاک باشد، سودآوری را افزایش می دهد اما به رقابت درازمدت آسیب می رساند.
● کاهش هزینه های عملیاتی، تا حدی که کیفیت محصول و/یا خدمات مختل می شود، اما تاثیر مخرب کمی بر فروش در کوتاه مدت خواهد داشت.
هدف حداکثرسازی ارزش سهامداران (نگاه کنید به شکل ۹.۱)، در مقابل حداکثر سازی سود، استراتژیست را مجبور می کند که اولویت را به موارد زیر بدهد:
● میان مدت تا بلند مدت، به جای کوتاه مدت
● ایجاد موقعیت رقابتی پایدار به جای سود موقت
● جریان نقدی، به جای سود.

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟

 

شکل ۹.۱ به حداکثر رساندن ارزش سهامداران

تصویر به حداکثر رساندن ارزش سهامداران

چه زمانی از استراتژی به حداکثر رساندن ارزش سهامداران استفاده کنید

همیشه.

بیشتر بخوانید:تعیین اهداف خرد SMART به چه معناست؟

 

چه زمانی باید مراقب بود

به همین ترتیب، همیشه. بین این هدف کلان و هدف کلان بعدی، تعادل همه جانبه بین منافع ذینفعان وجود دارد. در نهایت، تصمیم با شماست.

بیشتر بخوانید:تعیین اهداف کلان بلند مدت به چه معناست؟

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع به حداکثر رساندن ارزش سهامداران برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

تعیین اهداف کلان بلندمدت

تعیین اهداف کلان بلند مدت به چه معناست؟

در مقاله زیر قصد داریم تعیین اهداف کلان بلند مدت را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های تعیین اهداف کلان بلند مدت خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری تعیین اهداف کلان بلند مدت در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف تعیین اهداف کلان بلند مدت و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

ابزارهای تعیین اهداف کلان بلند مدت چیست؟

D’où Venons Nous؟ Que Sommes Nous؟ Où Allons Nous؟ (از کجا آمده‌ایم؟ چیستیم؟ کجا داریم می‌رویم؟) پل گوگن را بر روی تابلوی تاهیتی اگزیستانسیال ترسناک خود در آن روزهای دور، پسا امپرسیونیستی و ماقبل مفهومی که هنر هنری بود، نوشته بود. شما به دو مورد قبلی (بخش ۱) پرداخته اید، اکنون به سومی: کجا می روید؟
هدف گذاری کلان، سنگ بنای استراتژی کسب و کار است. اهداف کلان باید زیربنای هر یک از ابتکارات استراتژیک اصلی شرکت شما در پنج سال آینده یا بیشتر باشد.

بیشتر بخوانید:شناسایی بخش های کلیدی

 

نحوه استفاده از تعیین اهداف کلان بلند مدت چگونه است؟

در اینجا پنج نکته در هنگام تعیین اهداف کلان وجود دارد:
● اهداف کلان با اهداف خرد متفاوت است.
● اهداف کلان کوتاه مدت در تدوین استراتژی جایگاه کمی دارند.
● بهترین اهداف کلان برای مقاصد انگیزشی ممکن است مربوط به بازار باشد.
● اهداف مالی کلان ممکن است نیاز به حل و فصل مبادله سهامداران/ذینفعان داشته باشد.
● اهداف کلان مرتبط با ارزش از اعتبار کمتری برخوردار نیستند.
هدف کلان چیزی است که کسب و کار شما قصد دارد به آن برسد، همانطور که در کلمات توضیح داده شده است. هدف خرد تارگتی است که به اندازه‌گیری دستیابی به آن هدف کمک می‌کند و معمولاً به صورت اعداد مشخص می‌شود. هدف کلان شما ممکن است تبدیل شدن به یک ارائه دهنده کم هزینه در یک بخش کلیدی باشد.
یک هدف خرد پیوست ممکن است کاهش ۲۰ درصدی هزینه های عملیاتی واحد در آن بخش طی سه سال باشد. دوم، اهداف کلان کوتاه مدت را به عنوان آنچه در بودجه امسال نهفته است و در پشت آن قرار دارد، در نظر بگیرید. اینها ممکن است در کوتاه مدت مهم باشند، چه برای راضی نگه داشتن بازارهای مالی یا مالکان خصوصی شما و چه برای دریافت آن پاداش مرتبط با عملکرد. اما آنچه در آن بودجه نهفته است ممکن است تأثیر کمی بر توسعه استراتژی داشته باشد. استراتژی، روندهای تقاضای بازار و نیروهای رقابتی صنعت را در نظر می گیرد که بسیار فراتر از کوتاه مدت است. خوب نیست که کسب و کار خود را برای رقابت شدید در کوتاه مدت آماده کنید، فقط در میان مدت و بلندمدت در معرض کاهش تقاضا یا تشدید رقابت قرار بگیرید. ثالثاً، تعیین هدف کلان نیز باید انگیزه‌بخش باشد. به گفته لاتام و لاک، اهداف کلان می توانند عملکرد کارکنان را به چهار روش افزایش دهند:
● توجه را به فعالیت های مرتبط با هدف کلان معطوف می کنند.
● اثر انرژی زا دارند.
● سماجت را تشویق می کنند.
● به کارکنان کمک می کنند تا با وظایف خود کنار بیایند.
هدف کلان انواع مختلفی دارد. اهداف کلان بازار یا مشتری مداری اغلب انگیزاننده ترین و به اندازه کافی آسان برای نظارت هستند. داده های سهم بازار به آسانی توسط شرکت هایی فراتر از اندازه معین جمع آوری می شود. یک هدف کلان می تواند رهبر بازار در بخش A در عرض سه سال باشد. چنین هدف کلانی برای نیروی فروش انگیزشی است و ارزیابی پیشرفت اغلب ساده است. اهداف کلان رضایت یا حفظ مشتری (یا اهداف خرد – به ابزار بعدی مراجعه کنید) نیز می توانند تأثیر مشابهی داشته باشند.
اهداف کلان عملیاتی نیز برای تیم عملیات مشوق هستند – و حتی نظارت آنها ساده تر از اهداف کلان مرتبط با بازار است. هدف کلان رهبری هزینه در بخش B در عرض پنج سال می تواند تیم های بهبود عملکرد را پویا کند. پیشرفت در شرکت در کاهش هزینه واحد را می توان در طول زمان پیگیری کرد و در فواصل زمانی سالانه با رقبای خود مقایسه کرد. ملاحظات چهارم مربوط به اهداف کلان مالی است. اگر اهداف کلان (یا اهداف خرد) مربوط به بخش سود یا حاشیه باشد، خواه حاشیه ناخالص یا سهم، می توان با آنها به همان روشی که اهداف کلان مرتبط با بازار رفتار کرد، برخورد نمود. انگیزشی برای نیروی فروش، نظارت آسان. اما هنگامی که آنها به عملکرد مالی کلی شرکت، اعم از بازگشت فروش یا سرمایه مربوط می شوند، ممکن است اهداف کلان نیاز به حل و فصل مبادله سود سهامدار/ ذی نفع داشته باشند – ابزارهای بعدی در مورد به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و متعادل کردن منافع ذی نفعان را ببینید. در نهایت، اهداف کلان مرتبط با ارزش شما ممکن است به همان اندازه مهم باشند – گوگل را در شکل ۷.۱ ببینید. یکی از این اهداف کلان می تواند یک سیاست منبع یابی اخلاقی باشد – برای مثال، عدم استفاده از کودک کار توسط تامین کنندگان یا خرید غلات اصلاح شده ژنتیکی.

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)

 

چه زمانی از تعیین اهداف کلان بلند مدت استفاده کنید

همیشه.

شکل ۷.۱ یک مثال: اهداف کلان گوگل

مثال گوگل از تعیین اهداف کلان بلند مدت

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟

 

چه زمانی باید مراقب بود

اهداف کلان زیادی نداشته باشید. گفته می شود که مردم نمی توانند بیش از سه مورد از هر لیست را به خاطر بسپارند، اما شما می توانید آن را به چهار یا پنج افزایش دهید. روی ۶ هدف کلان تمرکز کنید و اگر نیمی از آنها را به دست آورید، خوش شانس خواهید بود. روی تعداد کمی تمرکز کنید و به احتمال زیاد به خیلی از آنها خواهید رسید.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تعیین اهداف کلان بلند مدت برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

اصل ۸۰/۲۰ پارتو

در مقاله زیر قصد داریم اصل ۸۰/۲۰ پارتو را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های اصل ۸۰/۲۰ خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری اصل ۸۰/۲۰ در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف اصل ۸۰/۲۰ از دیدگاه پارتو و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

ابزار اصل ۸۰/۲۰ چیست؟

مارکوس تولیوس سیسرو گفت: “اگر شما باغ و کتابخانه دارید، هر آنچه را که نیاز دارید در اختیار دارید.”
آیا فقط از سفالگری در باغ لذت می برید؟ یا باغبان مشتاقی هستید که از چمنزار بدون قاصدک، مرزهای شکوفه‌ده و برداشت سبزیجات پربار در این مزرعه می‌بالید؟
اگر مورد دوم باشد، می‌دانید که (تقریبا) ۸۰ درصد نخودهای شما از ۲۰ درصد غلاف‌های شما به دست می‌آیند (شکل ۳.۱ را ببینید).

شکل ۳.۱ اصل پارتو

مثال اصل 80/20 پارتو

این مشاهدات به طور گسترده به دیدگاه اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پارتو، نسبت داده می شود که در اواخر قرن بیستم نوشته است. گفته می‌شود که او یافته‌های باغبانی‌اش را با یافته‌های تحقیقات اقتصادی‌اش که نشان می‌داد ۸۰ درصد زمین‌های ایتالیا در اختیار ۲۰ درصد مردم است، مقایسه کرد و یک اصل را در ساخت آن استنباط کرد. . .
با این حال این داستان غیرمعمول به نظر می رسد. همانطور که در تفسیر اصل ۸۰/۲۰ مجدد ریچارد کخ در سال ۱۹۹۷ گفته است: راز دستیابی به بیشتر با کمتر آمده است، هیچ سابقه ای مبنی بر ذکر اعداد ۸۰/۲۰ از پارتو وجود ندارد، چه رسد به نخود و غلاف.
آنچه مسلم است این است که پارتو توزیع بی‌رویه زمین، ثروت و درآمد را در قرن نوزدهم انگلستان مطالعه کرد و یک رابطه ریاضی بین نسبت افراد و ثروت به دست آورد. او دریافت که توزیع ثروت به طور قابل پیش بینی نامتعادل است – و این رابطه ریاضی در سایر دوره های زمانی و سایر کشورها ثابت است. کار پارتو در دهه ۱۹۴۰، به ویژه توسط استاد مدیریت کیفیت، جوزف ام. جوران، ساخته شد، که دریافت ۸۰ درصد مشکلات تولید ناشی از ۲۰ درصد دلایل است. او این اثر را «اصل پارتو» یا «قاعده عده کمی حیاتی» نامید.
سایر نویسندگان کسب وکار این اصل را با کاربردهای کسب وکاری رایج از جمله:
● ۸۰ درصد فروش شما از ۲۰ درصد محصولات شما حاصل می شود.
● ۸۰ درصد از سود شما از ۲۰ درصد مشتریان شما حاصل می شود.
● ۸۰ درصد سود شما از ۲۰ درصد زمانی که صرف می کنید به دست می آید.
● ۸۰ درصد از شکایات شما از ۲۰ درصد مشتریان شما می آید.
● ۸۰ درصد از فروش شما توسط ۲۰ درصد از نیروی فروش شما انجام می شود.
● ۸۰ درصد از رونق کسب و کار شما از ۲۰ درصد تبلیغات شما ناشی می شود.
یکی از مواردی که من دوست دارم، که در مورد روابط شخصی و تجاری صدق می کند، این است که ۸۰ درصد ناامیدی ها ناشی از ۲۰ درصد دلایل است (یکی: “شما همیشه در حال تماشای فوتبال از تلویزیون هستید”؛ دیگری: “شما همیشه در حال تماشای آشپزی در تلویزیون هستید!”).
کخ مردم را تشویق می کند که «به راه ۸۰/۲۰ بیندیشند» و تشخیص می دهد که در سه حوزه کلی کسب وکار و زندگی یک عدم تعادل درونی وجود دارد:
● ۲۰ درصد از ورودی ها منجر به ۸۰ درصد از خروجی ها می شود.
● ۲۰ درصد علل منجر به ۸۰ درصد پیامدها می شود.
● ۲۰ درصد تلاش منجر به ۸۰ درصد نتایج می شود.
این «کارآفرین تنبل» خود اعتراف می‌کند که در لندن، کیپ تاون و «نقاط آفتابی‌تر جنوب اروپا» به روش ۸۰/۲۰ فکر و زندگی می‌کند.

بیشتر بخوانید:تحلیل مسئله چیست؟ (مینتو)

 

نحوه استفاده از اصل ۸۰/۲۰

اصل ۸۰/۲۰ می تواند به ویژه در تقسیم بندی کسب و کار شما برای اهداف توسعه استراتژی مفید باشد.
در اینجا دو کاربرد کسب وکاری بالقوه آشکار این اصل آورده شده است:
● ۸۰ درصد از سود شما ممکن است از ۲۰ درصد از بخش های محصول/بازار شما حاصل شود – بنابراین تحقیقات و تجزیه و تحلیل خود را روی آنها متمرکز کنید. در واقع، روی آن بخش‌هایی تمرکز کنید که مجموعاً ۸۰ درصد سود پیش‌بینی انباشته شما را در پنج سال آینده تشکیل می‌دهند، خواه ۲۰ درصد، ۱۵ درصد یا ۲۵ درصد از بخش‌های شما باشند.
● ۸۰ درصد ارزش ایجاد شده توسط استراتژی جدید شما ممکن است از ۲۰ درصد بینش ها ناشی شود – چالش شناسایی این بینش های افزایش دهنده ارزش است!
این یک ابزار محرک است. از یک طرف دلگرم کننده است، زیرا می دانیم که می توانیم ۸۰ درصد از سود را فقط با صرف ۲۰ درصد تلاش به دست آوریم. از طرفی کدام ۲۰ درصد؟!

بیشتر بخوانید:شناسایی بخش های کلیدی

توضیح اصل 80/20 پارتو

 

چه زمانی از اصل ۸۰/۲۰ استفاده کنید

هنگام طراحی ترکیب کسب و کار خود به آن توجه داشته باشید. برای تحقیق و تجزیه و تحلیل بخش هایی که تنها ۲۰ درصد از ارزش شرکت شما را تشکیل می دهند، تلاش زیادی نکنید.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی دهان به دهان چیست؟

 

چه زمانی باید مراقب بود

این یک اصل کلی و به‌طور شگفت‌انگیزی گسترده است، اما نباید خیلی تحت اللفظی تلقی شود. این عدم تعادل اثر و علت، خروجی ها و ورودی ها است که مهم می باشد، چه ۸۰/۲۰، ۶۵/۳۵ یا ۹۹/۱. به عدم تعادل ذاتی بیشتر از اعداد آگاه باشید.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع اصل ۸۰/۲۰ پارتو برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

تحلیل مسئله چیست؟

تحلیل مسئله چیست؟ (مینتو)

در مقاله زیر قصد داریم تحلیل مسئله نوشته مینتو را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از ابزار های تحلیل مسئله خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری تحلیل مسئله در کسب وکارها را شرح میدهیم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف تحلیل مسئله از دیدگاه مینتو و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید.

ابزار تحلیل مسئله چیست؟

استیون هاوکینگ گفت: “من معتقدم هیچ سوالی در مورد یک جهان فیزیکی وجود ندارد که علم نتواند به آنها پاسخ دهد.”
این امر ممکن است در کسب وکار کمتر صادق باشد، اما نباید ما را از پرسیدن سؤالات مهم و جستجوی پاسخ باز دارد. سوال کلیدی که در فرآیند توسعه استراتژی خود می خواهید به آن پاسخ دهید چیست؟ و برای پاسخ به آن، چه سؤالات دیگری نیاز به پاسخ دارند، به ویژه سؤالاتی که مربوط به برخی ریسک ها یا فرصت های هیجان انگیز هستند؟
این ریسک ها و فرصت‌ها ممکن است برای شرکت شما خارجی باشد – مانند رکود اقتصادی (یا برعکس، بهبود اقتصادی) یا یک شرکت جدید در بازار اروپای شرقی (یا خروج یک شرکت).
یا ممکن است در شرکت شما داخلی باشند – مانند از دست دادن یک مشتری کلیدی (یا به دست آوردن) یا یک رقیب که مدیر فروش شما را شکار می کند (یا بالعکس).
همه این مسائل باید در طراحی استراتژی تان در نظر گرفته شوند. موارد اصلی از نظر احتمال وقوع آنها و تأثیر آنها بر ارزش در صورت وقوع مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت (به بخش ۹ مراجعه کنید).
اما شما باید موضوعات کلیدی را درست در شروع فرایند توسعه استراتژی روی میز قرار دهید تا مطمئن شوید که تحقیق و تحلیل مورد نیاز برای پاسخ به مهمترین سوالات انجام شده است. و این مسائل باید در یک چارچوب ساختاریافته پذیرفته شوند: تحلیل مسئله.

بیشتر بخوانید:شناسایی بخش های کلیدی

نحوه استفاده از تحلیل مسئله

هر گروه مشاوره استراتژی رویکرد داخلی خود را برای تجزیه و تحلیل مسائل دارد. گروه قبلی من، روش شناسی بسیار خوبی داشت که عمدتاً از کار تحلیل مسئله باربارا مینتو و اصل هرم او اقتباس شده بود.

شکل ۲.۱ اصل هرم: یک مثال

اصل هرم تحلیل مسئله

تجزیه و تحلیل مسئله او همیشه با چارچوب S-C-Q شروع می شود که در زیر برای اهداف توسعه استراتژی اقتباس شده است:
● وضعیت – وضعیت شرکت در یک پاراگراف چگونه است – در کدام بازارها قرار دارد، در حال حاضر و در گذشته نزدیک چقدر خوب عمل می کند؟
● عوارض – محدودیت های عمده در رشد بیشتر سود برای شرکت، دوباره در یک پاراگراف چیست؟
● سوال کلیدی – سوال کلیدی که این فرایند توسعه استراتژی باید به آن بپردازد چیست؟
هنگامی که یک سوال کلیدی را فرموله کردید، مجموعه ای از ۳، ۴، ۵ سوال تهیه می کنید که قبل از اینکه بتوانید به آن سوال کلیدی پاسخ دهید، نیاز به پاسخ دارند. سپس مجموعه ای از سؤالات سطح دوم را که باید قبل از اینکه بتوانید به هر یک از سؤالات سطح اول پاسخ دهید، تهیه کنید. و به همین ترتیب، در برخی موارد به سطح سوم یا چهارم نیز توسعه می یابد.
شما هرمی از سوالات را با این ویژگی ها ساخته اید:
● هر سؤال از یک ترتیب منطقی پیروی می کند، به عنوان مثال، بر اساس زمان، ساختار یا رتبه مرتب شده است.
● هر سؤال باید مستقل و با سؤالات دیگر همپوشانی نداشته باشد، اما در کنار هم جامع باشند (یعنی همه احتمالات را پوشش دهند).
● هر سوال فقط می تواند یک پاسخ بله یا خیر داشته باشد. سوالاتی که با “چرا” یا “چگونه” شروع می شوند، مجاز نیستند، اما سوالاتی مانند “آیا رشد تقاضای بازار از ۵ درصد در سال فراتر خواهد رفت؟” (در مقابل “نرخ رشد تقاضای بازار چقدر است؟”) – این شما را مجبور می کند که تا آخر هرم قاطع باشید.
● تعداد موضوعات فرعی در هر موضوعی نباید از هفت مورد تجاوز کند و بیش از یک موضوع را در بر بگیرد – در غیر این صورت هرم باید دوباره فرموله شود.
در اینجا یک مثال ساده آمده است – شکل ۲.۱ را ببینید.
توجه داشته باشید که تنها مجموعه‌ای از جعبه‌ها نشان داده شده‌اند که بیشتر شاخه‌ها به دلیل محدودیت فضا معلق مانده‌اند. در این تجزیه و تحلیل موضوع، از پایین به بالا، نتایج ممکن است این باشد که:
● رقبای خاور دور وارد بازار خواهند شد، اما اروپایی های شرقی وارد بازار نمی شوند.
● این امر رقابت را به شدت تشدید خواهد کرد.
● علیرغم تشدید رقابت به دلیل رشد سریع بازارها، حفظ مزیت رقابتی و ریسک های قابل مهار، می توانیم رشد سود اخیر را ۱۰ درصد در سال حفظ کنیم (جعبه های مربوطه نشان داده نشده است).
سوال کلیدی شما را مجبور می کند به آنچه می خواهید از فرآیند توسعه استراتژی به دست آورید فکر کنید. این تنها سوالی است که جواب بله یا خیر ندارد!
سوالات در تمام سطوح دیگر شما را ملزم می کند که به یک نتیجه قطعی برسید، بله یا خیر. ابزار قدرتمندی است.

بیشتر بخوانید:عوامل کلیدی موفقیت در سازمان، چگونه شناسایی می‌شوند؟

چه زمانی از تحلیل مسئله استفاده کنید

مقدماتی در فرایند توسعه استراتژی. این سه هدف اصلی را دنبال می کند:
● طوفان فکری – تیم شما تحریک می شود تا در مراحل اولیه در مورد بازارها، صنایع، مشتریان، رقبا، قیمت ها، روندها و غیره فکر کند.
● برجسته کردن شکاف های داده ها – ابزار باید مشخص کند که کجا به تحقیق و تجزیه و تحلیل بیشتر نیاز است.
● ساختار افکارتان – با ساختن یک هرم از سوالات، که باید با بله یا نه، اما نه سوالات زیاد، یا خیلی کم به آنها پاسخ داده شود، روی یک راه حل استراتژی همگرا خواهید شد، نه اینکه به مجموعه ای بدون ساختار از ایده ها و مشاهدات منحرف شوید. (مانند برخی ابزارهای دیگر – تحلیل موقعیت و تحلیل SWOT را در ادامه این بخش ببینید).

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی دهان به دهان چیست؟

چه زمانی باید مراقب بود

در تحلیل مسئله خیلی سختگیر نباشید. این یک تمرین اولیه و طوفان فکری است. همه مسائل شناسایی نمی شوند، برخی از آنها فقط بعداً آشکارتر می شوند. ممکن است برخی مسائل غیرواقعی باشند. در طول فرایند توسعه استراتژی، هر چند وقت یکبار به تجزیه و تحلیل بازگردید و سوالات را در هر سطح به صورت مناسب اضافه، حذف یا اصلاح کنید. اما ساختار هرمی را حفظ کنید.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تحلیل مسئله برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

شناسایی بخش های کلیدی

شناسایی بخش های کلیدی

ابزار شناسایی بخش های کلیدی کسب وکار چیست؟

برای شناسایی بخش های کلیدی کسب وکار خود باید به این سوالات پاسخ دهید: سود شما در کجاست؟ آیا شرکت شما به بخش‌هایی خدمات می‌دهد که در آن فروش خوبی دارید، اما سود ناامیدکننده‌ کمی دارید؟ و در مورد آن بخش‌های جسورانه که در آن‌ها فروش نسبتا کم اما حاشیه‌ها خوب است، چطور؟
مرحله اول در ساخت بلوک یک از هرم استراتژی این است که کسب و کار خود را بشناسید – جایی که سود در آن قرار دارد. و نه جایی که – جایی که اسکلت ها در کمد قرار دارند (نقاط ضعف یا چالش ها). این امر دارای دو مؤلفه می باشد:
● شرکت شما در کدام بخش‌های کسب وکار رقابت می‌کند – به کدام دسته از مشتریان می‌فروشید؟
● کدام یک از این بخش ها بیشترین سود را به همراه دارد؟
تنها زمانی که این فرآیند تقسیم بندی کامل شد، باید استراتژی خود را توسعه دهید. صرف ساعت‌ها تحقیق، چه در تجزیه و تحلیل داده‌های رقبا و چه در جمع‌آوری بازخورد مشتریان، در بخشی که تنها ۱ درصد از سود عملیاتی شما را به همراه دارد، و چشم‌انداز کمی برای افزایش این سهم در پنج سال آینده ارائه می‌دهد، فایده‌ای ندارد. اینکه چگونه می‌توانید توانایی‌های خود را در آن بخش تقویت کنید، ممکن است جذاب باشد، اما برای استراتژی کسب‌وکار شما مهم نیست و برای هیئت مدیره یا حامی شما چندان جالب نیست. شما باید زمان و تلاش خود را صرف تقویت حضور شرکت خود در بخش هایی کنید که به ۸۰ درصد یا بیشتر از کسب و کار شما کمک می کنند یا خواهند کرد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی دهان به دهان چیست؟

 

نحوه استفاده از شناسایی بخش های کلیدی کسب وکار

در یک کسب وکار تاسیس شده

ترکیب کسب و کار شما چیست؟ کسب و کار شما چه محصولات یا خدماتی را ارائه می دهد و به کدام گروه های مشتریان؟ کدامیک در کسب و کار شما بیشترین اهمیت را دارند؟
کسب و کارها به ندرت فقط یک محصول را به یک گروه مشتری ارائه می کنند. اکثر کسب و کارها تعدادی از محصولات متمایز را به تعدادی از گروه های مشتری متمایز ارائه می دهند. اگر رقابت از یک محصول به محصول دیگر متفاوت باشد، یک محصول متمایز است. برخی از رقبا ممکن است تمام خدمات شما را ارائه دهند. دیگران ممکن است در یک یا دو مورد از آنها تخصص داشته باشند. برخی دیگر هنوز هم ممکن است فقط یک مورد را به عنوان اسپین آف(یک بخش مستقل) برای یک کسب وکار عمدتا نامرتبط ارائه دهند.
گروه مشتری در صورتی متمایز است که مشتریان ویژگی های متمایز داشته باشند و معمولاً از طریق مسیرهای بازاریابی متمایز قابل دسترسی باشند.
بنابراین، یک گروه مشتری را می توان بر اساس اینکه چه کسی هستند (مثلاً بازدیدکنندگان تفریحی یا کسب وکار، جوان یا پیر، تحصیلکرده یا کم تحصیلات)، در چه بخشی هستند (به ویژه برای سرمایه گذاری های کسب وکار به کسب و کار(B2B))، جایی که در آن قرار دارند (به عنوان مثال شهر یا حومه، منطقه، کشور)، یا به روش های دیگری که برای دستیابی به آنها به رویکردهای بازاریابی متفاوتی نیاز است، تعریف کرد.
هر محصول متمایز ارائه شده به یک گروه مشتری متمایز، یک بخش است که به زبان کسب وکاری نسبتاً نامناسب، «بخش محصول/بازار» یا به‌طور ساده‌تر، «بخش کسب وکار» نامیده می‌شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2B چیست؟

اگر کسب و کار شما دو محصول را به یک گروه مشتری ارائه می دهد، شما دو بخش کسب وکار دارید. اگر به همان دو محصول پایبند باشید اما یک گروه مشتری جدید ایجاد کنید، چهار بخش خواهید داشت. یک محصول سوم را معرفی کنید و آن را به هر دو گروه مشتری بفروشید و شش بخش دارید.
کسب و کار شما چند محصول ارائه می دهد؟ به چند گروه مشتری؟
این دو عدد را با هم ضرب کنید تعداد بخش‌های کسب‌وکاری که به آنها خدمت می‌کنید، به دست می آید. حالا کدام دو، سه یا چهار بخش از همه مهمتر هستند؟ کدامیک بیشترین سهم را در فروش دارند؟ (اجازه دهید با این فرض شروع کنیم که هر بخش دارای مشخصات هزینه مشابه است، بنابراین سهم متناسب با سود عملیاتی مانند فروش است.)
و آیا همین بخش‌ها سهم عمده‌ای در فروش طی چند سال آینده خواهند داشت؟
این را به طور دقیق و مختصر در اینجا بیان کنید. در بسیاری از برنامه های استراتژیک این اطلاعات اساسی وجود ندارد. اغلب یک نمودار دایره ای یا دو تا از فروش بر اساس خط تولید اصلی، یا فروش بر اساس منطقه یا کشور مشاهده می شود، اما چیزی که حذف می شود این است:
● فروش بر اساس بخش محصول/بازار – یعنی فروش یک خط محصول خاص به یک گروه مشتری خاص.
● همین اطلاعات در طول زمان، مثلاً در سه سال گذشته.
بیایید یک مثال ساده بزنیم. شرکت شما ویجت‌هایی کوچک، متوسط و بزرگ می‌سازد که شما آنها را به سه بخش تولید، مهندسی و ساخت‌وساز در هر یک از دو کشور بریتانیا و فرانسه می‌فروشید. شما در ۳ * ۳ * ۲ = ۱۸ بخش محصول/بازار کار می کنید.
تا کنون بزرگترین بخش شما ویجت های بزرگ مهندسی انگلستان است که ۴۰ درصد از فروش را به خود اختصاص می دهد. پس از آن ویجت‌های متوسط به مهندسی بریتانیا با ۲۵ درصد فروش و به دنبال آن ویجت‌های بزرگ برای تولید فرانسوی با ۱۵ درصد فروش می باشند.
این سه بخش با هم ۸۰ درصد فروش را تشکیل می دهند. ۱۵ بخش باقی مانده تنها ۲۰ درصد از فروش را به خود اختصاص می دهند – به شکل ۱.۱ مراجعه کنید.

شکل ۱.۱ تقسیم بندی کلیدی: یک مثال

مثال شناسایی بخش های کلیدی

اغلب، آنچه در اینجا ارائه می شود، نمودار دایره ای است که تقسیم بندی فروش را بر اساس اندازه ویجت – بزرگ، متوسط و کوچک نشان می دهد. در کنار آن ممکن است نمودار دایره ای دیگری وجود داشته باشد که فروش را بر اساس کشور، بریتانیا و فرانسه، نشان می دهد. شاید بهتر است داده‌های کشور و کاربر نهایی را با هم ترکیب کند و فروش را به چهار گروه مشتری تقسیم کند؛ مهندسی بریتانیا، ساخت بریتانیا، مهندسی فرانسوی و تولید فرانسوی.
این اطلاعات مفید هستند، اما آنچه بسیار مفیدتر خواهد بود، نمودار دایره ای است که بخش بندی واقعی محصول/بازار را همانطور که در بالا ذکر شد نشان می دهد. این یک بخش به تنهایی – ابزارک های بزرگ برای مهندسی بریتانیا – ۴۰ درصد از فروش و بخش دیگر برای ۲۵ درصد را نشان می دهد.
این نشان می دهد که مسائل کلیدی که بر توسعه استراتژی شرکت شما تأثیر می گذارد، خواه مربوط به تقاضای بازار، رقابت یا رقابت پذیری شرکت شما باشد، مسائل مربوط به یک بخش خاص است – ویجت های بزرگ برای مهندسی انگلستان.
نه ویجت‌های بزرگ به طور کلی، نه ویجت‌های کوچک، نه در کل بریتانیا، نه در کل فرانسه، نه مهندسی فرانسوی، نه ساخت‌وساز بریتانیا، بلکه به طور خاص یک بخش محصول/بازار – ویجت‌های بزرگ برای مهندسی بریتانیا. مشتریان مهندسی تأثیرات متفاوتی بر تقاضای مشتریان در ساخت و ساز خواهند داشت. بریتانیا ممکن است در مرحله متفاوتی از چرخه اقتصادی فرانسه باشد. شرکت‌های مهندسی فرانسوی ممکن است راه‌حل‌های متفاوتی برای ترجیح ابزارک‌های متوسط نسبت به بزرگ داشته باشند. تولیدکنندگان ویجت‌های کوچک ممکن است تعداد بیشتری داشته باشند و امکانات تولید کوتاه‌مدت و انعطاف‌پذیرتری نسبت به تولیدکنندگان ویجت‌های بزرگ داشته باشند.

به خاطر هر یک یا همه این دلایل، باید بدانید که یک بخش محصول/بازار، یعنی ویجت‌های بزرگ برای مهندسی بریتانیا، بیشترین اهمیت را در کسب و کار شما دارد. و آنچه در مرحله بعدی اهمیت دارد، بخش ویجت‌های متوسط به مهندسی بریتانیا و پس از آن ویجت‌های بزرگ برای تولید فرانسوی است.
و آینده چطور؟ شاید قصد دارید یک ویجت فوق العاده بزرگ متناسب با بخش هوافضای بریتانیا راه اندازی کنید، که اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، می تواند ۲۰ درصد از فروش را در مدت سه سال به خود اختصاص دهد.
بنابراین بیایید یک نمودار دایره ای دوم در کنار نمودار اول داشته باشیم که فروش پیش بینی شده را بر اساس بخش اصلی محصول/بازار در مدت سه سال نشان می دهد.
و سودآوری چطور؟ تا اینجا ما فرض کردیم که هر بخش ساختار هزینه یکسانی دارد. بعید است که چنین باشد. ما باید این تمرین را تکرار کنیم و سهم هر بخش را نه در فروش، بلکه در سود عملیاتی بررسی کنیم. ممکن است آن داده وجود نداشته باشد. شما مطمئناً فروش بر اساس بخش محصول/بازار و احتمالاً سود ناخالص نیز دارید. اما این سود عملیاتی یا حداقل مشارکت در سربار که ما به آن نیاز داریم، ثابت است . برخی از بخش ها نسبت به سایرین، مصرف کنندگان سنگین تری از بودجه بازاریابی یا هزینه های سفر خواهند بود.
داده هایی که از سیستم اطلاعات مدیریت شما بیرون می آیند احتمالاً این سطح از جزئیات را ارائه نمی دهند. در این صورت شما باید تخمین بزنید. برآوردهای مستدل به مراتب بهتر از عدم وجود داده است. به هر حال، در ترسیم استراتژی خود خیلی زود قضاوت های مستدلی در مورد طیف وسیعی از عوامل خارجی مانند تقاضای بازار و رقابت صنعتی خواهید داشت. سهم بخش های کلیدی در سود عملیاتی با سهم فروش متفاوت خواهد بود.
برخی از بخش ها سود بیشتری نسبت به سایرین خواهند داشت. بخش های سودآورتر سهم بیشتری از سود عملیاتی نسبت به فروش خواهند داشت.
اما این بدان معنا نیست که تجزیه بر اساس سود عملیاتی لزوما مفیدتر از فروش است. مورد دوم می‌تواند در برجسته کردن نقاطی که سودآوری در بخش‌های خاص از بخش‌های دیگر عقب است و به‌طور بالقوه چگونه می‌توان آن شکاف را کاهش داد، بسیار مفید باشد.
برگردیم به مثال شرکت مهندسی، که در آن بخش ویجت‌های بزرگ به مهندسی بریتانیا به ۴۰ درصد فروش کمک می‌کند. فرض کنید سهم در سود عملیاتی تنها ۳۰ درصد باشد، و در همان سهم دومین بخش بزرگ (از نظر فروش)، ابزارک‌های متوسط در مهندسی بریتانیا می باشد – علیرغم اینکه دومی تنها در ۲۵ درصد فروش سهم دارد.
هر دو مجموعه داده مهم هستند. ممکن است عوامل ساختاری بر تفاوت در سودآوری تأثیر بگذارد – کسب وکار بزرگ ویجت ممکن است با رقابت وارداتی از خاور دور روبرو شود و ویجت های متوسط کمتر تحت تأثیر قرار گیرند. این انتخاب گزینه های استراتژیک شرکت را محدود می کند.
اما ممکن است راندمان تولید شرکت از رقبای داخلی خود که در تجهیزات سرمایه ای مناسب برای ویجت های بزرگتر سرمایه گذاری کرده اند، عقب باشد. این امر در محدوده فعالیت شرکت قرار دارد.

شناسایی بخش های مشتریان کلیدی

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی تولیدشده توسط کاربر چیست؟

 

شناسایی بخش های کلیدی در یک سرمایه گذاری نوپا (استارتاپ)

اگر در حال برنامه ریزی برای راه اندازی کسب و کار هستید، ممکن است همچنان نیاز به بخش بندی داشته باشید. اگر بخواهید فقط یک محصول (یا خدمت) را برای یک گروه از مشتریان راه اندازی کنید، خوب است، نیازی به بخش بندی بیشتر نخواهید داشت. اما آیا مطمئن هستید که فقط یک محصول خواهید داشت؟ یک گروه مشتری؟
سعی کنید محصولات خود را دسته بندی کنید. و مشتریانتان را. آیا تقسیم بندی بیشتر معنادار است؟ اگر چنین است، از آن استفاده کنید. اگر نه، فقط به خاطر جدی به نظر رسیدن وقت را تلف نکنید. به یک محصول برای یک گروه مشتری، یعنی یک بخش کسب وکار، پایبند باشید.
اما یک تفاوت بزرگ وجود دارد. مهم نیست که چگونه تقسیم بندی می کنید، مهم نیست که چند گروه مشتری را شناسایی کنید، در حال حاضر همه آنها فقط ایده‌ها یا امکاناتی هستند که منتظر تبدیل شدن به استراتژی‌ها یا اقدامات مشخص هستند.. شما هنوز مشتری ندارید.
محصول شما باید از نظر مزایایی که برای مشتری دارد مشخص شود. این پیشنهاد کسب وکار است.
صرفا نه به روشی که محصول شما می تواند این کار را انجام دهد، آن را با این قیمت انجام دهید. اما به روشی آن را انجام دهید که محصول یا خدمات شما می تواند به نفع مشتری هدف باشد.
مشتری هدف کیست؟ او از چه طریقی از پیشنهاد شما سود می برد؟ و این فقط در یک بخش است. آیا دیگران هستند؟
ممکن است تقسیم بندی در بطن پیشنهاد کسب وکار شما قرار گیرد. ممکن است در همان عمل تقسیم‌بندی بتوانید جایگاهی را کشف کنید که در آن فقط پیشنهاد شما می‌تواند برای مشتری سودآور باشد. و شما از آن زمان پیشنهاد خود را برای رسیدگی به آن جایگاه و آن مزیت مشتری، تنظیم کنید.
برای تحریک بیشتر افکار در این مورد، به فصل «آیا ماهی گاز می‌گیرد؟» در راهنمای ضروری جان مولینز برای راه‌اندازی کسب‌وکار، آزمون جاده کسب‌وکار جدید: کارآفرینان و مدیران اجرایی قبل از نوشتن یک طرح کسب‌وکار چه کاری باید انجام دهند، مراجعه کنید. .
در اینجا یک نگاه کمی متفاوت به آن وجود دارد. آیا پیشنهاد شما به برخی از «نیازهای برآورده نشده» در بازار پاسخ می دهد؟ آیا شکاف نیازهای مشتری هدف را پر می کند؟ این یکی از رازهای موفقیت یک سرمایه گذاری جدید است که توسط ویلیام بریجز در کتاب خود با عنوان “خلق تو و شرکت” (Creating You & Co) برجسته شده است. او پیشنهاد می کند که یک “نیاز برآورده نشده” را می توان با مشاهده علائمی مانند یک قطعه گم شده در یک الگو، یک فرصت ناشناخته، یک منبع کم استفاده، یک رویداد سیگنال، یک تغییر تایید نشده، یک موقعیت ظاهراً غیرممکن، یک خدمت غیرممکن اما مورد نیاز، یک مشکل جدید یا در حال ظهور، یک گلوگاه(یک تنگنا) ، یک رابط یا سایر علائم مشابه کشف کرد.
به هر حال شما سود مشتری را تعریف کنید، چه از نظر نیازهای برآورده نشده و چه به روشی معنادارتر برای پیشنهادتان، باید تحقیقات اساسی را انجام دهید تا شواهدی را که می توانید در مورد سود مشتری به دست آورید، کشف کنید. درک منافع مشتری به شما کمک می کند تا تقسیم بندی را مشخص کنید.
به طور خلاصه، آنچه ما از این ابزار ضروری نیاز داریم، تجزیه و تحلیل آنچه در ترکیب کسب و کار شما، در حال حاضر و در آینده نزدیک، اهمیت دارد، است. کدام بخش محصول/بازار باعث ایجاد یا شکست کسب و کار شما می شود؟

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

 

چه زمانی از شناسایی بخش های کلیدی استفاده کنید؟

همیشه. تقسیم بندی برای فرآیند توسعه استراتژی حیاتی است.

 

چه زمانی باید مراقب بود؟

از غرق شدن در داده های بیش از حد خودداری کنید. کسب وکار خود را به ده ها بخش تقسیم نکنید. روی شش عدد یا بیشتر بخش های محصول/بازار تمرکز کنید که واقعاً سود شرکت شما را هدایت می کند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع شناسایی بخش های کلیدی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی دهان به دهان

استراتژی بازاریابی دهان به دهان چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی دهان به دهان بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی دهان به دهان را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی دهان به دهان خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی دهان به دهان بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی دهان به دهان

بیش از ۴۲۵ میلیون نفر در سراسر جهان از جیمیل (Gmail)، سرویس ایمیل مبتنی بر وب گوگل استفاده می کنند. جی‌میل که به دلیل کاربری آسان و رابط بصری‌اش شناخته می‌شود، در زمان راه‌اندازی به سرعت رشد کرد، اما اگر یکی از موفق‌ترین کمپین‌های بازاریابی دهان به دهان در تاریخ نبود، افراد کمی ویژگی‌های کلیدی این سرویس را مشاهده می‌کردند. جیمیل به عنوان یک سیستم ایمیل بسته و فقط کار برای کارمندان گوگل شروع شد. این شرکت در آوریل ۲۰۰۴ آن را در یک نسخه محدود و فقط دعوت‌نامه برای عموم راه‌اندازی کرد. گوگل از بسیاری از کارمندان خود خواست تا دعوت‌نامه‌هایی را برای دوستان و خانواده خود ارسال کنند تا به آزمایش بتای بسته جیمیل بپیوندند. گاهی اوقات، دوستان و خانواده‌هایی که اخیراً دعوت شده‌اند نیز این شانس را دارند که دعوت‌نامه‌ها را توزیع کنند. استفاده از جی‌میل از بخشی از یک شبکه انحصاری از افراد آشنا به بخشی از یک پدیده بین‌المللی که میلیون‌ها نفر را به هم متصل می‌کند تبدیل شد.
با توجه به اینکه تقریباً هرکسی که دعوت نامه ای برای آزمایش جیمیل دریافت کرده بود، به آن نیازی نداشت، زیرا قبلاً از یک سیستم ایمیل متفاوت استفاده می کرد، این یک موفقیت بزرگ بود. گوگل با تکیه بر کاربران برای توصیه جیمیل به دوستان و خانواده، به جای افزایش آگاهی در مورد این سرویس از طریق تبلیغات سنتی تر و خارجی، مردم را متقاعد کرد که با وجود کمبود تقاضا، از یک محصول حمایت کنند.

استراتژی بازاریابی دهان به دهان چیست؟

همانطور که از نام آن پیداست، بازاریابی دهان به دهان هر نمونه ای است که در آن مصرف کنندگان اطلاعات مربوط به یک محصول یا سازمان را با یکدیگر به اشتراک می گذارند، چه از طریق گفتگو یا از طریق رسانه های دیگر. ارتباطات اینترنتی، به ویژه شبکه های اجتماعی، بخش مهمی از بازاریابی دهان به دهان مدرن است. اگرچه دهان به دهان سنتی متکی به صحبت مصرف کنندگان با یکدیگر در یک زمینه مستقیم و شخصی مانند مکالمه حضوری یا تماس تلفنی است، دهان به دهان مبتنی بر اینترنت از بسترهای مختلفی استفاده می کند که ممکن است همه آنها شامل صحبت کردن نباشد. در مورد کمپین ویروسی جیمیل گوگل، این شرکت از دهان به دهان در زندگی واقعی و از طریق شبکه های مبتنی بر اینترنت برای انتشار اطلاعات در مورد سرویس ایمیل جدید استفاده کرد. گوگل با اجازه دادن به کاربران فعلی برای توزیع دعوت نامه های جدید به کمپین اجازه داد تا به گسترش خود ادامه دهد. این شرکت همچنان به کاربران جدید امکان ارسال دعوت نامه به شبکه های اجتماعی خود را تا زمانی که جیمیل به صورت عمومی در دسترس قرار گرفت، اعطا کرد.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی اینترنتی چیست؟

 

دهان به دهان غیر کلامی

اینترنت به مصرف‌کنندگان اجازه می‌دهد تا اطلاعات مربوط به محصولات و سازمان‌ها را بدون صحبت با یکدیگر به اشتراک بگذارند. در زیر نمونه هایی از نحوه کارکرد تبلیغات دهان به دهان به صورت آنلاین آورده شده است.

  • پست های شبکه های اجتماعی (فیس بوک، توییتر و غیره)
  • “لایک” یا سایر نشانه های تایید در شبکه های اجتماعی
  • به اشتراک گذاری لینک ها از طریق ایمیل یا سایر سیستم عامل ها
  • ارسال محتوای رسانه ای (فیلم، عکس، کلیپ صوتی) در وب سایت ها

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی فیسبوک چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی دهان به دهان استفاده می کنند؟

هر سازمانی که بتواند مردم را به انتشار اطلاعات در مورد یک محصول، یک علت یا خود سازمان تشویق کند، می تواند از بازاریابی دهان به دهان استفاده کند. در تلاش های انتفاعی و همچنین در اهداف غیرانتفاعی مانند مبارزات سیاسی مفید است. به عنوان مثال، یک شرکت مدیریت آپارتمان می‌تواند مستاجران را تشویق کند تا دوستان و خانواده خود را در صورتی که در بازار برای زندگی هستند، به شرکت معرفی کنند. اگر شخصی که به شرکت مدیریت مراجعه می‌کنند، اجاره نامه جدیدی امضا کند، شرکت می‌تواند با ارائه پاداش نقدی یا مزایای دیگری به مستاجرین برای این ارجاع‌ها مشوق باشد.
دهان به دهان نیز یک تکنیک محبوب است که توسط متخصصان پزشکی برای به اشتراک گذاشتن بیماران بین متخصصان مختلف استفاده می شود. یک پزشک می تواند یک عمل دندانپزشکی خاص را به بیماران پیشنهاد کند، همانطور که آن عمل دندانپزشکی می تواند بیماران را به متخصصانی مانند ارتودنتیست ها و جراحان دهان ارجاع دهد. این اغلب بر اساس شبکه‌های حرفه‌ای موجود پزشکان و دندانپزشکان و همچنین شهرت هر پزشک است.مبارزات سیاسی به ویژه به تبلیغات دهان به دهان وابسته است. آنها علاوه بر متقاعد کردن افراد برای رای دادن به یک نامزد یا موضوع خاص، مردم را نیز تشویق می کنند تا در مورد انجام همان کار با دیگران صحبت کنند. این کار اغلب با ارائه محتوایی به مردم انجام می‌شود که می‌توانند به اشتراک بگذارند، مانند خبرنامه‌های ایمیل، ویدیوهای آنلاین و صفحات شبکه‌های اجتماعی.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی ارجاعی یا ریفرال مارکتینگ چیست؟

 

تبلیغات دهان به دهان اکثراً مثبت است

تبلیغات دهان به دهان زمانی بهترین کار را انجام می دهد که مردم حرفی برای گفتن در مورد محصول داشته باشند. خوشبختانه، اکثریت قریب به اتفاق ذکرهای دهان به دهان مثبت هستند و تعداد بسیار کمی در واقع منفی هستند.
همه محصولات ذکر شده از طریق دهان به دهان:
مقایسه استراتژی بازاریابی دهان به دهان

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی دهان به دهان چگونه است؟

اصول بازاریابی دهان به دهان ساده است، بنابراین فرآیند استفاده از آن نباید بیش از حد پیچیده باشد. چهار مرحله وجود دارد که سازمان ها باید برای ایجاد یک کمپین تبلیغاتی موفق انجام دهند. اولاً، شرکت باید چیزی برای صحبت کردن در اختیار مصرف کنندگان قرار دهد. این به معنای ارائه یک محصول با کیفیت و برجسته کردن ویژگی های کلیدی آن است. به عنوان مثال، اگر یک بستنی فروشی جدید به نام فروزن تریتس (Frozen Treats) افتتاح شود و بخواهد شهرت مثبتی در جامعه خود ایجاد کند، فروشگاه می تواند کمپین خود را با پرسیدن این سوال از مصرف کنندگان آغاز کند: “طعم مورد علاقه شما در فروزن تریتس چیست؟” این یک گفتگوی خاص و متمرکز بر محصول را آغاز می کند، نه صرفاً یک بحث کلی در مورد خود فروشگاه.
در مرحله بعد، شرکت باید تصمیم بگیرد که این مکالمه در کجا انجام شود. شرکت باید تحقیق کند که مصرف کنندگانش از چه رسانه ای بیشتر استفاده می کنند و سپس مواد بازاریابی کمپین را در آن رسانه ها قرار دهد. فروزن تریتس در تلاش است تا توجه جامعه محلی خود را به خود جلب کند، بنابراین ممکن است بخواهد تبلیغاتی را با سوال “طعم مورد علاقه شما چیست؟” در یک روزنامه اجتماعی، در ایستگاه های تلویزیونی محلی، و از طریق صفحات رسانه های اجتماعی که مربوط به جامعه است، قرار دهد. با این حال، صرفاً شروع مکالمه اغلب کافی نیست. شرکت باید به مصرف کنندگان دلیلی برای صحبت در مورد محصول بدهد. فروزن تریتس می‌تواند مصرف‌کنندگان را به وب‌سایت خود هدایت کند تا به طعم مورد علاقه خود رأی دهند و در مواد بازاریابی قول دهد که بر روی طعمی که بیشترین رأی رای داده است، تخفیف ارائه دهد.
در نهایت، شرکت باید مطمئن شود که گفتگو ادامه دارد. فروزن تریتس ممکن است در شروع کمپین شاهد هجوم اولیه مشتریان باشد، اما همچنین می تواند به مشتریان جدید و بالقوه بفهماند که مردم در مورد فروشگاه صحبت می کنند. فروزن تریتس می‌تواند برنده کمپین طعم مورد علاقه را در مواد بازاریابی جدید اعلام کند و از این حرکت برای راه‌اندازی کمپین جدیدی استفاده کند که مردم را تشویق به رأی دادن دوباره کند. این امر به شرکت این امکان را می‌دهد تا در مورد محل انجام مکالمه و نوع مواد مؤثرتر بیاموزد.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی پاسخگویی چیست؟

 

دتول با مادران چینی ملاقات می کند

شرکت ضدعفونی کننده همه منظوره دتول (Dettol) در مواجهه با کاهش فروش و شناخت نامطلوب عمومی در بزرگترین بازار خود، چین، با جمعیت هدف خود در چندین شهر چین صحبت کرد. مادران هدف قرار گرفتند و مکالمه ای که شرکت با آنها داشت نشان داد که مردم چین عموماً دتول را به جای یک مایع ضد باکتری چند منظوره، یک تمیزکننده کف می دانند. با ارسال نمونه هایی از یک بطری اسپری قابل حمل جدید به ۴۰۰۰ مادر با شبکه های اجتماعی بزرگ، فروش دتول تنها در سه ماه ۸۶ درصد افزایش یافت.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی وب چیست؟

 

مصرف کنندگان بیشتر به استراتژی بازاریابی دهان به دهان اعتماد می کنند

 

قانونی نگه داشتن آن

امروزه، شرکت هایی که مظنون به پرداخت پول به بازیگران جهت ظاهر شدن به عنوان مصرف کننده برای کمپین های دهان به دهان هستند، توسط آژانس های حمایت از مصرف کننده به صورت فردی مورد بررسی قرار می گیرند. در اکثر ایالت ها، یک بازاریاب پولی طبق قانون موظف است که قصد و رابطه واقعی خود را با کارفرمای خود افشا کند.

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی دهان به دهان باید استخدام شوند؟

اگرچه کمپین های دهان به دهان متکی به رفتار مصرف کنندگان است، شرکت ها هنوز به تیم های حرفه ای باهوش و توانا نیاز دارند تا اطمینان حاصل کنند که هر جنبه ای از کمپین ها بدون مشکل پیش می رود. موارد زیر سه نقش در یک تیم بازاریابی است که اغلب در کمپین های دهان به دهان شرکت می کنند.

محقق بازار

یک محقق بازار داده ها را در مورد رفتار و روند مصرف کننده جمع آوری و تجزیه و تحلیل می کند. در کمپین‌های دهان به دهان، یک محقق به تیم کمک می‌کند تا چگونگی دستیابی به جمعیت‌شناختی هدف و چگونگی درک خواسته‌های آن جمعیت‌شناسی را شناسایی کند. این شغل ممکن است شامل انجام نظرسنجی، خواندن گزارش های بازار و انجام تحقیقات از طریق منابع آنلاین و آفلاین باشد.

نماینده روابط عمومی

دهان به دهان اغلب با تماس شخصی از یک شرکت با مصرف کنندگان آغاز می شود. علاوه بر این، دهان به دهان مدرن اغلب نیاز به گفتگوی مداوم با مصرف کنندگان از طریق رسانه های اجتماعی دارد. متخصصان روابط عمومی در برقراری ارتباط با مصرف کنندگان از طریق رسانه های متعدد و حفظ حضور شرکت به صورت آنلاین و در دنیای واقعی تخصص دارند. این نیاز به مهارت های ارتباطی قوی و درک کامل رسانه های جدید دارد.

متخصص محتوا

دهان به دهان مدرن می تواند شامل محتوایی مانند ویدیوها و وبلاگ هایی باشد که مصرف کنندگان می توانند با یکدیگر به اشتراک بگذارند. متخصصان محتوا این مواد را می سازند و اشتراک گذاری آنها را آسان می کنند. این نیاز به تفکر خلاق و مهارت با فناوری رسانه دارد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی دهان به دهان برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی وب چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی وب بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی وب را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی وب خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی وب بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی وب

اینترنت تقریباً تمام جنبه های زندگی ما را تغییر داده است. از نحوه تعامل ما با دوستان، خانواده، همکاران و کسب و کارها، فناوری که فقط ۲۰ سال پیش در مراحل اولیه خود بود، اکنون برای بسیاری از مردم ضروری است. شرکت ها ارزشی را که اینترنت به آنها ارائه می دهد درک می کنند و فرصت های تعاملی برای ارتباط با مشتریان فعلی و جذب مصرف کنندگان جدید فراهم می کند. با پیشرفت اینترنت، کسب‌وکارها به اصلاح تلاش‌های بازاریابی آنلاین خود ادامه می‌دهند و به تعداد بیشتری از خریداران بالقوه نسبت به قبل دست خواهند یافت.

 

استراتژی بازاریابی وب چیست؟

استراتژی بازاریابی وب به دسته وسیعی از تبلیغات اطلاق می‌شود که اشکال مختلفی به خود می‌گیرد، اما عموماً شامل هرگونه فعالیت بازاریابی آنلاین می‌شود. بازاریابان تلاش های خود را به صورت آنلاین تغییر داده اند زیرا به طور قابل توجهی ارزان تر است. استفاده از بسیاری از فضاهای تبلیغاتی آنلاین رایگان است. شرکت ها می توانند ویدیوها را در یوتیوب آپلود کنند یا وبلاگی را بدون هیچ هزینه ای راه اندازی کنند. سایر رسانه‌ها مانند وب‌سایت‌های رسمی یا بازاریابی جستجوی پولی، کسری از هزینه یک کمپین تبلیغاتی تلویزیونی بزرگ هزینه دارند. وب همچنین فرصت‌های جدید و هیجان‌انگیزی را برای شرکت‌ها ارائه می‌کند تا مشتریان خود را معرفی کنند. فضای تعاملی اینترنت توانایی شرکت را برای ردیابی، ذخیره و تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به جمعیت شناسی، ترجیحات شخصی و رفتار آنلاین مشتری ساده می‌کند. این داده ها به تبلیغ کننده اجازه می دهد تا تجربه تبلیغاتی شخصی و مرتبط تری را برای مشتری فراهم کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی رفتاری چیست؟

 

انواع بازاریابی وب

  • تبلیغات نمایشی – استفاده از تبلیغات بنری و سایر تبلیغات گرافیکی برای بازاریابی آنلاین محصولات.
  • بازاریابی موتورهای جستجو – استفاده از موتورهای جستجو برای کمک به ارتباط کاربران با محصولات و خدماتی که بیشتر به آنها علاقه دارند.
  • بهینه سازی موتورهای جستجو – راهی رایگان و ارگانیک برای شرکت ها برای بهبود دید خود در موتورهای جستجو.
  • بازاریابی رسانه های اجتماعی – استفاده از سایت هایی مانند فیس بوک و توییتر برای ارتباط با مشتریان.
  • بازاریابی ایمیلی – برقراری ارتباط با مشتریان از طریق استفاده از ایمیل‌هایی که با دقت طراحی شده‌اند.
  • بازاریابی ارجاعی – استفاده از کانال های اینترنتی برای تشویق مصرف کنندگان به توصیه محصولات به دوستان و خانواده های خود.
  • بازاریابی همکاری در فروش – همکاری با سایر کسب وکارها برای آسان‌تر کردن خرید آنلاین برای مشتریان.
  • بازاریابی درونگرا – با افزودن محتوای منحصربه‌فرد مانند وبلاگ‌ها، بازی‌ها و فیلم‌های آموزشی، ارزش حضور وب شرکت را افزایش می‌دهد.
  • بازاریابی ویدئویی – استفاده از ویدئوهای وب برای اهداف تبلیغاتی.

 

جستجوی ارگانیک

شرکت ها درصد قابل توجهی از بودجه بازاریابی خود را در تلاش برای بهبود رتبه خود در نتایج جستجو سرمایه گذاری می کنند. در برخی موارد، آنها برای بهبود رتبه خود هزینه خواهند کرد. در موارد دیگر، آنها محتوای سایت خود را دوباره کار می کنند تا رتبه بهتری کسب کنند. نمودار زیر، بر اساس داده های یک نظرسنجی مارکتینگ شرپا (MarketingSherpa)، نشان می دهد که کسب رتبه بالا برای وب سایت یک شرکت چقدر اهمیت دارد. ۶۰ درصد از ترافیک وب به سه سایت اول فهرست شده در صفحه نتایج می رود. این را با کمتر از ۲ درصد از کاربرانی که روی تبلیغات حمایت شده کلیک می کنند، مقایسه کنید و نیاز به رتبه بندی مثبت مشخص می شود.

نمودار استراتژی بازاریابی وب

 

چه کسانی کمپین های بازاریابی وب را اجرا می کند؟

امروزه اکثر کسب و کارها نوعی حضور آنلاین را توسعه داده اند. قالب های رایگان ایجاد یک وب سایت حرفه ای را ساده می کند و پروفایل های شبکه های اجتماعی رایگان است و میلیون ها نفر در دسترس هستند. شرکت هایی که محصولات را در سطح ملی یا بین المللی می فروشند بیشترین سود را از بازاریابی وب دارند. یک مغازه بدنه خودرو محلی را تصور کنید. آنها هیچ انگیزه ای برای تلاش و ارتباط با مشتریان در آن سوی کشور ندارند. یک وب‌سایت ساده با ساعت‌های کار و اظهارنظرهای مشتری ممکن است تمام آن چیزی باشد که آن‌ها در وب نیاز دارند (به بازاریابی تولید شده توسط مصرف‌کننده نیز مراجعه کنید). با این حال، خرده فروشان عمده در بازار جهانی باید از بازاریابی اینترنتی به طور تهاجمی استفاده کنند. ساده ترین راه برای ارتباط با مشتریان پراکنده به روشی مقرون به صرفه، تعامل با کاربران در اینترنت است.

نمونه های نوآورانه استراتژی بازاریابی وب

ابسولوت (Absolut) – سازنده مشروبات الکلی دو ربات سازنده موسیقی طراحی کرد و یک رابط در وب سایت خود قرار داد که به کاربران اجازه می داد ربات ها را کنترل کنند. این سایت در طول مدت کمپین صدها هزار بازدید دریافت کرد.
سونی (Sony)– سونی رابطی ایجاد کرد که به بازدیدکنندگان وب سایت آنها اجازه می داد تا نور یک ساختمان اداری را کنترل کنند. با تغییر رنگ و الگوی چراغ ها، ویدئو ساختمان را ضبط کرد. این تبلیغ به تبلیغات تلویزیون جدید سونی گره خورد و ترافیک بی سابقه ای برای سایت ایجاد کرد.
اکس (Axe) – شرکت آراستگی مردانه شروع به ارائه تماس های بیدارشو از طریق وب سایت خود کرد. این سرویس هم مفید و هم راهی موثر برای ایجاد تصویر برند بود.
سیسکت (Sixt) – شرکت کرایه اتومبیل آلمانی با استفاده نوآورانه از تبلیغات گوگل استفاده کرد. تبلیغات کوچک و دو خطی که همراه با نتایج جستجو ظاهر می شوند. آنها به جای استفاده از متن، از کاراکترها برای ایجاد تصاویر کوچک از ماشین ها استفاده کردند.
برگر کینگ (Burger King) – فست فود زنجیره ای به کاربران یک همبرگر رایگان پیشنهاد می دهد اگر آدرس ایمیل ده دوست خود را ارسال کنند.
جان دییر (John Deere) – این شرکت یک سری ویدیو ساخت که در آن برند نمادین تراکتور آنها دوباره طراحی شد. این ویدیوها صدها هزار بار تماشا شد.

انواع استراتژی بازاریابی وب

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی وب چگونه است؟

استراتژی بازاریابی وب طیف گسترده ای از استراتژی های بازاریابی را ترکیب می کند که به درک بازاریابی سنتی و درک فناوری های نوظهور نیاز دارد. بازاریابان باید هنگام توسعه استراتژی بازاریابی خود، نقاط قوت و ضعف تلاش های بازاریابی آنلاین مختلف را درک کنند و این جنبه ها را با ایجاد یک برنامه بازاریابی تجزیه و تحلیل کنند. بازاریاب باید بفهمد که چه چیزی می فروشد و مشتری هدفش کیست. استراتژی های تبلیغاتی مختلف برای اقشار مختلف مردم جذابیت دارد. به عنوان مثال، رسانه های اجتماعی به طور گسترده توسط جوانان استفاده می شود، در حالی که کاربران قدیمی اینترنت بیشتر به ایمیل وابسته هستند. تجزیه و تحلیل گسترده تحقیقات بازار، اطلاعاتی را در مورد آنچه مشتریان می‌خواهند و کجا جمع‌آوری می‌کنند، نشان می‌دهد. هنگامی که شرکت مخاطبان هدف و استراتژی کلی خود را مشخص کرد، باید شروع به توسعه حضور آنلاین خود کند. این می تواند شامل همه چیز از تولید ویدیو گرفته تا ایجاد کل وب سایت باشد. زیرساخت های تکنولوژیکی پشت بازاریابی وب به اندازه پیام و زیبایی آن مهم است. شرکت‌ها باید اطمینان حاصل کنند که پیام‌های بازاریابی آن‌ها صرف‌نظر از فناوری‌هایی که استفاده می‌کنند، برای همه قابل دسترسی است.
پس از اینکه تبلیغات به صورت آنلاین ظاهر شد، شرکت میزان تأثیرگذاری آنها را پیگیری می کند. استراتژی بازاریابی وب باعث می شود شرکت ها به راحتی بتوانند وب سایت هایشان را پیگیری کنند. هر بار که یک بنر تبلیغاتی کلیک می شود یا یک ویدیو مشاهده می شود، این اطلاعات برای بازاریاب ارسال می شود. در صورت تحقق اهداف وب سایت می توان کمپین را موفقیت آمیز دانست. اگر اعداد هدف کوتاه باشند، شرکت باید استراتژی تبلیغات خود را اصلاح کند.
مثال قهوه زوکا (Zoka) را در نظر بگیرید، یک زنجیره کوچک در شمال غربی اقیانوس آرام. آنها یک پروفایل فیس بوک داشتند اما دنبال کنندگان بسیار کمی داشتند. به منظور افزایش تاثیر تلاش‌های خود در رسانه‌های اجتماعی، آنها یک عکس پروفایل و طراحی صفحه جدید چشم نواز ایجاد کردند. سپس قهوه زوکا، تعیین‌کننده‌های روند در دنیای قهوه را شناسایی کرد و شروع به هدف قرار دادن آنها با پست‌های توییتر و فیس‌بوک کرد تا در مورد برند خود اطلاعاتی را منتشر کند. این شرکت همچنین از مسابقات و تبلیغات آنلاین برای ایجاد انگیزه برای فالوورها استفاده کرد که در نهایت منجر به افزایش ۸۰۰ درصدی ترافیک شد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی فیسبوک چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی وب باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی وب باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی وب آورده شده است.

مدیر بازاریابی شبکه های اجتماعی

مدیران بازاریابی رسانه های اجتماعی بر نحوه استفاده شرکت ها از رسانه های اجتماعی برنامه ریزی و نظارت می کنند. آنها کمپین های بازاریابی را با استفاده از فیس بوک، توییتر، یوتیوب و سایر ابزارهای شبکه های اجتماعی هدایت خواهند کرد. کار آنها به حداکثر رساندن پتانسیل فناوری‌های کنونی و در عین حال جستجو برای فناوری‌های نویدبخش آینده خواهد بود.

بازاریاب دیجیتال

بازاریاب دیجیتال یک اصطلاح فراگیر است که به هر تبلیغ کننده ای اشاره دارد که تمرکز خود را به صورت آنلاین هدایت می کند. آنها مسئول همه چیز از ارسال توییت گرفته تا طراحی تبلیغات بنری و هدایت ترافیک به سمت ویدیوهای آنلاین خواهند بود. این بازاریابان وب با تجربه از همه ابزارهای آنلاین برای تبلیغ پیام شرکت استفاده می کنند.

متخصص سئو

سئو (SEO) مخفف بهینه سازی موتور جستجو است. متخصصان سئو شانس یافتن محصولات و خدمات یک شرکت توسط کاربرانی که جستجوهای اینترنتی انجام می دهند را به حداکثر می رساند. آنها الگوریتم هایی را که نتایج جستجو را هدایت می کنند و نحوه دستکاری آنها به نفع یک شرکت را درک می کنند. وظایف آنها هم به مهارت خلاقانه و هم مهارت فنی نیاز دارد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی وب برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.