تئوری سازمان سیستم باز چیست؟ انواع سازمان های سیستم باز کدام اند؟
در این مقاله قصد داریم به معرفی سازمان سیستم باز بپردازیم و دیدگاه های موجود در این را بطه را مورد بررسی قرار دهیم و هر یک از تعاریف ارائه شده با موضوع سازمان سیستم باز را با یکدیگر مقایسه نماییم. نظریه های ارائه شده در رابطه با سازمان سیستم باز در واقع نظریاتی هستند که از مقبولیت بالایی در حوزه مدیریت برخوردارند.
مقدمه ای بر سازمان های سیستمهای باز
اگر چه نگرش سیستم باز ریشههای قدیمی دارد اما به عنوان بخشی از جنبشی فكری، متعاقب جنگ جهانی دوم پدید آمد. این جنبش به طور خاص از طریق نظریه عمومی سیستمها تقویت گردید. ون برتالانفی كه یك زیستشناس بود، بنیان گذار نظریه عمومی سیستمهاست. برتالانفی و همكارانش مطرح میكنند كه مفاهیم عام معینی میتواند به طیف وسیعی از رشتههای علمی ارتباط داشته باشد.
ویژگیهای اصلی سازمان سیستم باز چیست؟
ویژگیهای سازمان سیستم باز شاید به تعابیری مختلف تعیین شوند ولی در این مقاله سعی شده است تا اصلی ترین ویژگی های یک سیستم باز یا یک سازمان سیستم باز مورد بررسی قرار گیرند که عبارتند از سازمان سیستم باز شامل سه عنصر نهاده فرایندـ ستاده.
- باز بودن بر ارتباط متقابل محیط و عملكرد درونی سیستم تاكید دارد. محیط و سیستم دو عضو متعامل و وابستهاند. ماهیت باز بودن سیستمهای اجتماعی و زنده در مقابل بسته بودن سیستمهای فیزیكی مقایسه میشود.
- خود تعادلی: بر خود تنظیمی و توانایی برای بقاء در یك حالت پایدار دلالت دارد. این امر در صورت انحراف از هنجارها از طریق واکنشهای اصلاحی (بازخورد منفی) انجام میشود.
- آنتروپی / آنتروپی منفی: در سیستمهای بسته، مصرف منابع محدود باعث ایجاد بی نظمی در سیستم میشود. سیستم باز از طریق دریافت انرژی از محیط با آنتروپی مقابله میكند. این تلاش برای مقابله با بینظمی از طریق ایجاد آنتروپی منفی انجام میشود.
- همپایانی: به این معناست كه یك سیستم باز از راههای گوناگون میتواند به هدف برسد.
- تكامل تدریجی سیستم: ظرفیت توسعه سیستم بستگی به توانایی آن در حركت به سمت اشكال پیچیدهتری از تفكیك و انسجام و تنوع، دارد.
- ضرورت تنوع: این موضوع با تفكیك و یكپارچگی مرتبط است. بر اساس مفهوم ضرورت تنوع سازوكارهای درونی سیستم بایستی از تنوعی همانند محیط برخوردار باشند.
- ساختار، عملكرد؛ تفكیك و یكپارچگی: ادراک ما از سیستم بر وابستگی و ارتباط تنگاتنگ ساختار عملكرد، رفتار و سایر ویژگیهای عملیاتی با سیستم تاكید دارد. هر موجود زنده از طریق تخصصی كردن امور، عملكردهای ویژهای را به انجام میرساند ضمن آنكه برای حفظ كلیت خود عملكردها را یكپارچه و منسجم میكند (تفكیك و انسجام در سیستمهای اجتماعی).
ویژگی كلیه سیستم ها با مجموعه یا تركیبی از بخشهایی كه ارتباطشان آنها را به صورت وابسته به هم درمیآورد، مشخص میشود. در حالی كه این ویژگیها زمینه شناخت كلیه سیستم ها را فراهم میآورد، مبانی افتراق بین آنها را نیز مطرح میكند. همانطور كه ما از سطح مكانیكی به سطح ارگانیكی حركت میكنیم، اجزایی كه سیستم را تشكیل میدهند، پیچیدهتر و متغیرتر میگردند. در سیستمهای ارگانیك ارتباطات بین اجزای متقابل تا حدی كمتر محدود میباشند كه این مسئله باعث انعطافپذیری و عكسالعمل آنها میشود. در سیستمهای اجتماعی مانند گروهها و سازمانها، ارتباطات بین اجزا نسبتاً آزاد است: محدودیت كمتری بر رفتار یك عامل به وسیله شرایط عوامل دیگر تحمیل میشود. سازمانهای اجتماعی برعكس ساختارهای فیزیكی، سیستمهایی با ارتباط ضعیف میباشند.
دیدگاه سطوح سیستم های بولدینگ چیست؟
نظریه سطوح سیستم ها از سوی بولدینگ بر اساس پیچیدگی سطوح آنها ارائه شد. این طبقهبندی وسعت و تنوع سیستمهای موجود در جهان را به ما نشان میدهد. به طور خلاصه بولدینگ انواع سیستمهای ذیل را تعریف میكند:
- سیستمهایی با چارچوب ثابت: سیستمهای با ساختارهای ایستا را شامل میشود مانند اتمها در یك كریستال یا استخوانبندی یك حیوان.
- سیستمهای ساعتی: این دسته شامل سیستمهای پویای ساده با حركات از پیش تعیین شده میباشند مانند ساعت و منظومه شمسی میباشند.
- سیستمهای سایبرنتیک: سیستمهایی كه بر حسب هدف یا معیاری كه در بیرون برای آنها تعیین شده قادر به خود كنترلی میباشند مانند ترموستات.
- سیستمهای باز: سیستمهایی كه قادر به خودنگهداری بر مبنای دریافت میانداد از محیطشان استوار میباشند مانند یك سلول زنده.
- سیستمهای رشد یابنده با برنامهریزی قبلی: سیستمهایی كه صرفاً از راه تقسیم، تكثیر نمیشوند، بلكه از طریق بذر یا تخم تكثیر میشوند و دارای دستورالعملهای از پیش برنامهریزی شده برای رشد میباشند مانند سیستم میوه درخت بلوط.
- سیستمهای درون تصوری: سیستمهایی كه استعداد آگاهی مشروح از محیطی دارند كه اطلاعات را از آن دریافت میكنند و در یك ساختار تصوری یا آگاهی از محیط به عنوان یك كل سازمان مییابند. سطحی كه كاركرد حیوانات در آن قرار دارد.
- سیستمهای نمادپردازی: سیستمهایی كه در وضع خودآگاه قرار دارند و قادر به استفاده از زبان میباشند. كاركرد انسانها در این سطح قرار دارد.
- سیستمهای اجتماعی: سیستمهای چند جانبهای كه انسانهایی را در بر میگیرند كه در سطح هفتم طبقه بندی قرار داشته و فرهنگ اجتماعی مشتركی داشته باشند. سازمانهای اجتماعی در این سطح عمل میكنند.
- سیستمهای ماورایی: سیستمهایی كه شامل مطلقها و ناشناختهها میباشند.
سطوح ۱ تا ۳ سیستمهای فیزیكی، سطوح ۴ تا ۶ سیستمهای زیستشناختی و سطوح ۷ و ۸ سیستمهای انسانی و اجتماعی را در بر میگیرند. بولدینگ سطح ۹ را اضافه میكند تا طبقهبندی وی بسته نباشد و نسبت به احتمالات جدیدی كه هنوز به تصور درنمیآیند، باز باشد. این سطوح منحصر به فرد نیستند، در واقع هر سیستم سطح بالاتر ویژگیهای سطوح پایین را در بر میگیرد. بولدینگ یادآور میشود كه بیشتر تئوریهای علوم اجتماعی هنوز در سطح ۲ میباشند كه به تازگی به سطح ۳ ارتقا یافتهاند. این در حالی است كه موضوعات مورد بحث در علوم اجتماعی به طور روشنی در سطح ۸ قرار دارند.
سازمانها به عنوان سیستمهای سایبرنتیک چگونه می شوند؟
كاركردهای سیستمهای سطح ۳ مدل بولدینگ قادر به خودكنترلی میباشند. این گام مهم از طریق توسعه اجزای تخصصی یا سیستمهای فرعی از طریق فرآیندها یا جریانهای خاصی حاصل آمده است. این مدل رفتار فردی را كه استانداردهای سیستم سایبرنتیک را تنظیم میكند به تصویر درمیآورد. فرد میتواند از طریق برنامهریزی یعنی تغییر درجه حرارت سیستم را به سطح مطلوب تغییر دهد. اگر كاركردهای تعیین استاندارد و برنامه ریزی استراتژیک به عنوان جزء سیستم به مدل اضافه شوند مدل به یك مدل عمومی و قدرتمندی تبدیل میشود كه در اكثر آرایشهای سازمان به طور گستردهای به عنوان مدل كنترل به كار گرفته میشود.
برای اینكه سازمان را یك سیستم سایبرنتیک در نظر بگیریم باید به عملیات، كنترل، مراكز تعیین خط مشی و تبادل اطلاعات بین آنها اهمیت زیادی قائل شویم.
تعریف یادگیری دو حلقه ای چیست؟
اشبای اشاره میكند كه در سیستمهای با بازخورد دو حلقهای، حلقه اول بازخورد با به كار گرفتن روشهای تصمیمات موجود، نامنظمیهای مربوط به شدت را كنترل میكند. در حالی كه دومین حلقه بازخورد نامنظمیهای مربوط به «نوع» را با تعیین اینكه آیا لازم است روشهای كنترل در سطح عملیاتی دوباره تعریف شوند یا نه كنترل مینماید. آرجریس چنان رفتارهای تطابقی كه نه تنها منجر به فعالیتهای متفاوت، بلكه منجر به روشهای متفاوت برای انتخاب فعالیتها میگردند را «یادگیری دو حلقهای» مینامد.
باكلی تأكید میكند كه سیستمهای سایبرنتیك به رفتار هدفدار منتهی میشوند، زیرا به جای تعقیب كوركورانه چند مكانیزم داخلی از پیش تعیین شده، انحرافات از هدفهای موجود است كه به عنوان تنظیم کننده رفتار سیستم عمل میکند.
مكاتب منتخب دیدگاه سازمان سیستم باز کدامند؟
مكاتبی كه در بحث سازمانها به عنوان سیستمهای باز مطرح میشوند عبارتند از دیدگاه طراحی سیستمها، مدل تصمیم گیری استراتژیک مارچ، نظریه آشوب، نظریه سیستم های فنی و اجتماعی، نظریه اقتضایی و مدل روانشناسی اجتماعی «ویک». اگرچه دیدگاه سیستمهای باز در مورد سازمانها آخرین دیدگاهی بود كه پدید آمد، اما به سرعت گسترش یافت و تأثیر بسیار زیادی بر نظریه سازمان گذاشته است.


شمای کلی یک سازمان سیستم باز
تعریف دقیق دیدگاه طراحی سیستم ها چیست؟
بسیاری از تحلیلگران كه برای به كار بردن نظریات سیستمها درباره سازمانها تلاش میكنند هم از پیچیدگی زیاد سازمانها به عنوان نوعی سیستم و هم از خطر قیاس افراطی سازمان با عملیات سیستمهای سادهتر آگاه میباشند. مطالعه سیستم های پیچیده و احتمالی موجب پیدایش رشته سایبرنتیک و طراحی سیستمها شدهاند. سیستمهای پیچیده، با تحلیلی كه سعی میكند سیستم را به اجزای تشكیل دهنده اش تجزیه كند و به بررسی اجزا و روابط آن بپردازد قابل درک نیستند. این كار صرفاً تعداد بسیاری زیادی از اجزای جداگانه یا اقلام اطلاعاتی را به ما میدهد كه نتایج ارتباط بین آنها را هیچكس نمیتواند پیشبینی كند. اگر ما چنان سیستمی را به اجزایش تقسیم كنیم، در مییابیم كه نمیتوانیم دوباره آنها را سر هم كنیم.
یك تحلیل گر طراح سیستم ها، به جای بررسی جداول رسمی سازمان بیشتر علاقهمند به جمعآوری نمودارهایی است كه جریان اطلاعات، انرژی و مواد را در سازمان نشان میدهد. این مسئله با تأكید بر كل گرایی تحلیلگر سیستمها سازگار است. چرا كه دیدگاه مذكور با اجزای سیستمها سر و كار ندارد و ساختار مشروح اجزای سیستمها یا ناشناخته و یا نامعلوم تلقی میشوند. واحدهای اصلی كه به نام جعبه سیاه معروف میباشند از اجزای اصلی سیستم تحت مطالعه میباشند. همه اطلاعاتی كه برای تحلیلگر سیستمی لازم است فقط توضیح واردهها و صادرههای هر كدام از این عوامل اصلی میباشد. اطلاع از كار داخلی اجزاء تشكیلدهنده سیستم برای درك یا شبیهسازی كارهای سیستم بزرگتر ضروری نیستند.
بیشتر بخوانید: استراتژی چابک در عصر دیجیتال چگونه طرح ریزی می شود؟
در عمل پیشبینی و پیشگیری تمام راههای ممكن كه موجب شكست سیستمهای اجتماعی میشود، ممكن نیست. چارلز پرو چنین شكستهایی را اتفاقات عادی مینامد، بدین دلیل عادی كه اتفاقات از ویژگیهای چند بعدی و غیرقابل پیشبینی خود سیستمها به وجود میآیند. وی خاطرنشان میسازد كه وجود مسائلی مستمر در طراحی، نقش تجهیزات و اشتباه عاملین اجتنابناپذیر است. از میان جریانهای مختلفی كه عوامل سیستم را به یكدیگر مرتبط میسازد، جریان اطلاعات از حیاتیترین آنهاست. چالشی كه طراحان سیستم با آن مواجهند این است كه چگونه ساختارهایی ایجاد كنند تا بر محدودیتها غلبه كرده و نقاط قوت هر سیستم از جمله افراد شركتكننده آن را توسعه دهند.
تعریف دقیق دیدگاه تصمیم گیری در سازمان چیست؟
در جهان ما خرد و عقلانیت به مرزهای ادراكی، سیاسی و سازمانی محدود میشود. از نظر ادراكی، توجه به كمیابترین منبع است. انسانها نمیتوانند در آن واحد به همه چیز توجه كنند و نمیتوانند در یك زمان همه جا باشند؛ بنابراین آنان به بعضی عناصر برخی تصمیمها توجه میكنند و برخلاف تصور کلاسیک، همه جنبهها مدنظر قرار نمیگیرند.
مارچ هم مانند همكار دیرین خود، سایمون، قائل به محدودیت خردمندی است. به نظر این محققان نه تنها توجه و تمركز منبعی كمیاب، بلكه ظرفیت ذهن نیز محدود است. ذهن هر تصمیم گیرنده گنجایش مقدار معینی از اطلاعات را دارد. این ذهن فقط میتواند اطلاعات معینی را پردازش كند و فقط میتواند به چند گزینه بپردازد. با توجه به این واقعیت اگر هم تصمیمگیرنده بخواهد با لحاظ كردن كلیه هزینههای مربوط به یك موضوع عقلایی رفتار كند به دلیل محدودیتهای ادراكی قادر به انجام خواسته خود نخواهد بود.
در واقع تصمیمها با اطلاعاتی به مراتب كمتر از آنچه در اساس میتوان داشت گرفته میشوند. بر كمیابی توجه و محدودیت خردمندی خواستههای متغیر را نیز باید افزود. افراد نظر خود را درباره خواستههای خود تغییر میدهند یا به عبارتی آنان مرتباً خواستهها و توقعات خود را تغییر میدهند. حتی اگر آنان بدانند چه میخواهند بعید نیست از خواستههای خود صرفنظر و نصایح یا دستورهای دیگران را دنبال كنند. ممكن است آنان خواستههای خود را به صورتی مبهم مطرح سازند و یا احتمال دارد خواستههای آنان با خواستههای دیگر ذینفعان در تضاد قرار گیرد.
تعریف دقیق تئوری آشوب چیست؟
دستاورد اصلی تئوری آشوب توانایی آن در بیان روابط مجموعههای سادهای است كه میتوانند الگویی برای نتایج غیرقابل پیشبینی ارائه دهند. سیستمهای آشوبناک در عین محدود كردن نتایج و ایجاد الگوهایی با مقادیر ثابت ریاضی، هرگز به وضعیت اولیه خود برنمیگردند. این امر نویدبخش پیدایی امكان درك نظم بنیادی و ساختار نهفته در بطن پدیده پیچیده فیزیكی و نیز اجتماعی است
سیستمهای آشوبناك جاذبها یا ربایندههایی شگرف دارند، كه مدارهایی بیضی شكل یا مدور به وجود میآورند. این مدارها هرگز دقیقاً به همان صورت قبلی تكرار نمیشوند اما فضای حالت را محدود میكنند. آب و هوا نمونههایی گویا برای سیستم آشوبناك است. با تأملی در جهان و حتی با وجود الگوها و محدودیتهای قابل پیشبینی، هرگز نمیتوان شاهد تكرار وضعیت هایی همانند در مكانی مشخص بود. هر چند احتمال دارد سیستم هنگام تغییر پارامترها، به دلیل وجود جاذب یا ربایندههای آشوبناك، كه توابع آماری یكسانی دارند، باز ثابت باقی بماند، در عین حال ممكن است سیستم هنگام عبور از سطوح مختلف، ناگهان جذب ربایندهای دیگر شود. به دلیل همین وابستگی میان رفتار سیستم و وجود ربایندههای شگرف است كه نمیتوان از سیستم انتظار داشت حتماً به وضعیت اولیه خود بازگردد.
سیستمهای آشوبناك حتی با وجود مبانی ساده معادلات قادرند ناگهان دگرگون شوند. یكی از بنیادهای مهم تئوری آشوب، درونزا بودن تغییر نمایشی در سیستم است. چنانكه گونهای خاص در جمعیت هرگز به علت اثر نیرویی ماورائی نابود نمیشود، بلكه این نابودی نتیجه پویاییهای خود سیستم است. به همین ترتیب، ممكن است نابودی در بازار موجودی كالا حاصل سازوكارهای بازخورد مثبت منتج از اطمینان سرمایهگذار باشد.
بیشتر بخوانید: تعریف دقیق اتحاد استراتژیک یا همان ائتلاف استراتژیک چیست؟
در حالت كلی، در یك سیستم آشوبناک، درجه تغییر در هر دوره، به تبعیت از قانون قدرت گرایش دارد. همواره تغییرات كوچك اتفاق میافتد، اما احتمال بروز تغییرات بزرگ، متناسب با اندازه تغییر نیست. بلكه با نسبتی کوچکتر از اندازه تغییر كم میشود.
تئوری آشوب بیانگر آن است كه اختلالات ناچیز به دلیل وجود روابط غیرخطی و آثار بازخوردی به تدریج تكثیر و تشدید میشوند. پس میتوان گفت این سیستمها نسبت به شرایط اولیه كه وضعیت آینده را مبهم و تصادفی میسازد، بسیار حساس هستند. شبكهها، حتی زمانی كه در چارچوبی منظم هستند، در معرض اختلالات ناشی از عناصر بیرونی قرار دارند. این اختلالات گاهی تركیبهایی بسیار متفاوت و در عین حال غیرقابل پیشبینی به وجود میآورند.
سیستمهای آشوبناک هرگز به تعادلی ایستا منجر نمیشوند و هرگز از یك موقعیت مشخص بیش از یك بار عبور نمیكنند. سازمانها در فضاهای تطابقی متغیر سرگردان میمانند. هر چند ممكن است صنایع به الگویی نسبتاً ثابت و موقتی برسند، این امر اصلاً دیرپا نیست. در اثر تصمیمهای مربوط به ورود و خروج از صنایع یا ایجاد فناوریهای جدید، تغییرات درونزاد قواعد تطابق و جاذبهای سیستم را جابجا میكنند. صنایع زیر سیستمهای ساختارهای بزرگتر اقتصادی و اجتماعی هستند، كه نه تنها خود سیستمهایی پیچیده و پویا هستند، بلكه در مسیرهای غیرقابل پیشبینی هم حركت میكنند.
تعریف دقیق نظریه سیستم های فنی و اجتماعی چیست؟
اریك تریست با تحقیقات مربوط به سیستمهای فنی و اجتماعی در مؤسسه تاویستاک، مطالبی عالی را تشکیل را داد که نام آن را در زمره محققان سازمان سیستم باز ثبت نمود. تریست با همكاری بمفورث ، كه خود زمانی یك معدنچی بود، آثار استفاده از ماشینآلات و وسایل مكانیكی را برای انجام كارهای معادن زغالسنگ در بریتانیا مطالعه كرد.
تغییر فناوری، پیامدهای اجتماعی و روانی متعددی را برای سازمان كاری به وجود میآورد؛ قبل از استفاده از فناوری جدید، بروز آن پیامدها و طبعاً چگونگی مقابله با آنها مورد توجه قرار نگرفته بود. در مطالعهای که تریست انجام داد، هر گروه كاری در سیستم تونلهای كوتاه از یك سرگروه مجرب، یك دستیار و دو تا سه نفر كارگر غیرماهر تشكیل میشد. اما با رواج یافتن تونلهای بلند، روش كار تغییر پیدا كرد و اعضای هر گروه كاری به جای چهار یا پنج نفر به چهل تا پنجاه نفر به همراه سرگروه و چند دستیار افزایش یافت. بدینسان واحد اولیه استخراج معدن از نظر اندازه و ساختار به شكل واحد كوچكی از یك كارخانه درآمد. این اتفاق، روال سنتی و آزادی عمل گروهها را مختل و در روابط كاری صمیمانه گذشته آثار نامطلوبی ایجاد كرد.
وقتی سازمان كاری از چارچوب گروههای كوچكی كه اعضای محدود آنها ضمن تماسهای رو در رو تمام كار را از ابتدا تا انتها خود انجام میدهند فراتر رفته، آنها را تحتالشعاع قرار دهد مسایل اجتماعی و روانی كه به طبع آن ایجاد خواهد شد ماهیتی متفاوت خواهد داشت. وقتی انسجام قبلی گروهها به وسیله فناوری جدید از هم میپاشد و هیچگونه تلاشی برای ایجاد انسجامی جدید در درون گروه بزرگ كاری به عمل نمیآید علایم فشارهای اجتماعی بسیاری بروز میكند.
بیشتر بخوانید: مسئولیت اجتماعی شرکتی چیست؟
افراد نسبت به رویدادها، واكنشهایی انفعالی نشان میدهند و در مورد گزارش كار و چگونگی گذراندن وقت به فریب کاری روی میآورند. آنان برای به دست آوردن جای بهتر كار، با یكدیگر رقابت میكنند، سپر بلا قرار دادن افراد شیفتهای دیگر، برنامه روز میشود و هر فرد، گناه یك خرابی را به گردن دیگران میاندازد. كارگران با حاضر نشدن در محل كار و غیبت سعی میكنند از سختی كار بگریزند.
مطالعه آثار تغییر فناوری باعث شد تریست این طور نتیجه بگیرد كه یك گروه كاری نه یك سیستم فنی و نه یك سیستم اجتماعی بلكه یک سیستم فنی و اجتماعی به هم پیوسته است. مقتضیات فنی، قائل شدن محدودیتهای مكانی بر حسب نوع سازمان كاری را ممكن میسازد، اما یك سازمان كاری دارای ویژگیهای اجتماعی و روانی كه مستقل از خصوصیات فنی آن است نیز هست.
تریست در ادامه مطالعاتی كه در مورد مسایل كاركنان معدن انجام داد دریافت كه میتوان در متن شرایط اقتصادی، فناوری همسان سیستمهای مختلفی را در مورد سازمانهای كاری به كار بست و به نتایج اجتماعی، روانی متفاوتی رسید. تریست از این تحقیقات اینطور نتیجه گرفت كه مدیران از نظر سازمانی دارای آزادی عمل قابل ملاحظهای هستند و به دلیل همین آزادی عمل میتوانند جنبههای روانی و اجتماعی كار را در نظر گیرند.
مطالعات و تحقیقاتی كه در مؤسسه تاویستاك انجام گرفت باعث شد امری و تریست بنگاه را یك سیستم اجتماعی- فنی باز تصویر كنند. با این استدلال كه این سیستم ملزومات خود را از محیط تأمین و محصولات خود را به محیط صادر میكند و در عین حال عمل تبدیل منابعی كه از بیرون به دست میآورد به آنچه به بیرون باز میگرداند انجام میدهد. به نظر این دو محقق سازمان را نمیتوان سیستم فیزیكی بسته كه قادر به داشتن مجموعهای ثابت از نیروهای فعال در تعادلی ایستا است در نظر گرفت، بلكه سازمان را باید در پرتو مفهوم زیستشناختی جدید كه (با نظریه ون برتالانفی) که برای توصیف سازمان سیستم باز بكار میرود، تشریح كرد.
در واقع به عقیده امری و تریست وظیفه اصلی مدیریتو مدیران عالی سازمان، کلا این نیست كه امور داخلی را اداره كند، بلكه مدیریت باید روابط سازمان را با محیط آن نیز سامان دهد. مدیریتی كه محیط سازمان خود را به صورتی كه آن را میبیند میپذیرد و تلاش خویش را صرفاً بر سازماندهی درون بنگاه خود متمركز میسازد در راه خطرناكی گام برمیدارد.
تعریف دقیق نظریه اقتضایی در سازمان سیستم باز چیست؟
گالبریت دو فرضیهای را كه زمینه نظریه اقتضایی را فراهم نموده به طور فشرده چنین ابراز میكند:
- بهترین روش برای سازماندهی وجود ندارد.
- روشهای سازماندهی دارای كارآیی مساوی نمیباشند.
اولین فرضیه، دیدگاه نظریهپردازان اداری كه در جستجوی توسعه اصل عمومی قابل استفاده در همه زمانها و مكانها بودهاند را به چالش میکشد. دومین فرضیه نیز با این فكر اقتصاددانان اولیه كه نظریه شركت را ارائه دادند و ساختارهای سازمانی با عملكرد سازمانی ارتباط ندارند، مقابله میکند. فرضیه سومی كه وضعیت نظریهپردازان اقتضایی را نشان میدهد میتواند بدین شكل ارائه گردد: بهترین راه برای سازماندهی، به ماهیت محیطی كه سازمان با آن در ارتباط است بستگی دارد.
نظریه اقتضایی در این فرض عمومی ریشه دارد كه سازمانهایی كه جنبههای داخلی آنها به بهترین وجه با تقاضاهای محیط آن جور شود، به بهترین شكل تطابق نائل خواهند شد. لارنس و لورش كه عنوان نظریه اقتضایی را ابداع كردند، مطرح میكنند كه محیطهای گوناگون، الزامات مختلفی را در سازمانها ایجاب میكنند، مخصوصاً محیطهایی كه با ویژگی عدم قطعیت و نرخ سریع تغییر در شرایط بازار یا فناوری مشخص میشوند، تقاضاهای مختلفی را به نسبت محیطهای آرام و باثبات به سازمانها وارد میكنند. آنها همچنین مطرح كردند كه اجزای مختلف و واحدهای یك سازمان معین ممكن است با تقاضاهای خارجی تفاوتی روبهرو گردند. سازمانها برای مقابله با این گونه محیطهای متفاوت، واحدهای تخصصی با ویژگیهای ساختاری متفاوتی را ایجاد میكنند.
گالبریت معتقد است عدم قطعیت با تحت تأثیر قرار دادن كار یا وظیفهای كه سازمانها انجام میدهند به سازمان وارد میشود و هر چه عدم قطعیت وظیفه بیشتر باشد، در خلال اجرای وظیفه به منظور رسیدن به سطح معینی از عملكرد مورد قبول باید اطلاعات بیشتری در اختیار تصمیمگیرندگان قرار گیرد.
تعریف دقیق مدل روان شناسی اجتماعی در سازمان سیستم باز چیست؟
ویک سازمانها را نظامهای معنابخشی به شمار میآورد كه مرتباً انگاشت خود را از خویشتن و جهان گرداگرد خویش- كه برای مدیریت معنیدار و پایدار است- آفریده و دوباره باز میآفرینند. اعضای سازمانها درستی این واقعیتها را برای هم تأیید میكنند. اما معنابخشی بیش از یك تعبیر و تفسیر معمولی است. معنابخشی عبارت است از خلق كردن و آفرینش آنچه تعبیر میشود. انسانها تصویری از خویش و آنچه در جریان است خلق میكنند و سپس به تعبیر و تفسیر آنچه كه خود آفریدهاند میپردازند.
شركتها محیط مربوط خود را مكرراً اجرایی یا خلق میكنند و این عمل را با روابط اجتماعی و جمعی خود با هم و با دیگران به تأیید میرسانند.
همه سازمانها با هر شكلی كه دارند باید با اطلاعاتی مبهم، نامطمئن، دوپهلو و متغیر كار كنند. هر چند سازمانها و مدیران آنها به ظاهر در برابر اعداد ارزشیابیهایی كه جنبهای عینی دارند قرار داده میشوند در واقع ناگزیر باید در میان حدس و گمانها، ذهنیتها و خودرأییها پا بگذارند. ویك بر این باور است كه زبان، این جریان پایان ناپذیر مبهم را وقتی از فعل و نه از اسمها استفاده شود بیان خواهد كرد. در واقع، چنان كه قبلاً هم اشاره شد ویک همه را به «زیر پا نهادن اسمها» و تفكر در مورد اداره (به جای مدیریت) و سازماندهی (به جای سازمان) دعوت میكند.
بیشتر بخوانید: ایده سیاست استراتژیک تجاری از کجا شروع شد؟
كارل ویك تلاش كرده است كه برخی از مصادیق دیدگاه سیستمهای باز را در سطح روانشناسی تحلیل نماید. وی در جایی اظهار میکند: «واژه سازمان یك اسم است و نیز یك افسانه. اگر كسی به دنبال سازمان بگردد، آن را نخواهد یافت. آنچه كه یافت میشود اتفاقاتی است كه به یكدیگر مرتبط شدهاند و در چارچوب دیوارهای سیمانی واقع میشوند و این سری اتفاقات، مسیر آنها، زمانبندی آنها، قسمت هایی هستند كه ما به اشتباه و هنگام صحبت از سازمانها آنها را وارد این مفهوم مینماییم.»
ویک معتقد است به جای صحبت در مورد سازمان، كانون توجه ما باید بر سازماندهی متمركز شود. این تغییر توجه از ساختار به فرآیند برگرفته از نظریه سیستمها است. ویک سازماندهی را راهحلی برای غلبه بر مجهولات محیط اجرایی تعریف میكند كه به وسیله رفتارهای به یكدیگر پیوستهای در فرآیندهای مرتبط مشروط متبلور میگردد. ویك بحث میكند كه سازماندهی به طور اعم به سمت پردازش اطلاعات و به طور اخص در جهت رفع مجهولات سوق مییابد.
رفتارهای پیوسته در سازمان های سیستم باز
فعالیتهای سازمانی با یك سری رفتارهای پیوسته به یكدیگر انجام میپذیرد. این فعالیتها در سه مرحله صورت میگیرد: وضع، انتخاب و استقرار. این سه مرحله در واقع تعبیر ویك از سه مرحله انتخاب طبیعی یا تکاملی تنوع، گزینش و بقا است كه از سوی كمپل توسعه یافته است.
مفهوم وضع به نقش فرآیند ادراكی تأكید داشته و نشان میدهد كه افراد سازمانی نه تنها آنچه را كه درك میكنند، انتخاب میکنند، بلكه آنها مستقیماً وضعیت محیطشان را نیز با اعمال خود تحت تأثیر قرار میدهند. از آنجا که موجودات بشری فعالانه با ادراك خود دنیای اطراف خود را میسازند، بنابراین اعضای سازمان نیز صرفاً به عینیت پذیرفته شده از محیط فیزیكی واكنش نشان نمیدهند، بلكه محیط خود را از طریق اطلاعات و خلق معنا وضع مینمایند.
كار اصلی ویك روشن ساختن معنا بین نگرش سیستمهای باز در زمانی است كه این دیدگاه در سطح افراد شركت كننده و روابط میان آنها به كار میرود. نیمه مستقل بودن کنشگران و مشروط و منظم بودن روابطی كه آنها را به یكدیگر مرتبط میسازد، مورد تأكید ویک است. در حالی كه دانش مرسوم اذعان دارد كه اهداف مقدم بر فعالیتها و گرایشها مقدم بر فعالیتها میباشند، ویک اصرار دارد كه ابتدا رفتار به وقوع میپیوندد و سپس تفسیر میشود و معنا مییابد.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت مالی شرکت ها برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.