مدیریت تجارت الکترونیک چیست؟

مدیریت تجارت الکترونیک چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت تجارت الکترونیک پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریف، مقدمه ای از مدیریت تجارت الکترونیک را مطرح نموده ایم. سپس تعریفی دقیق از مدیریت تجارت الکترونیک و اصول اساسی آن را مورد تشریح قرار داده ایم. در ادامه چالش های مدیریت تجارت الکترونیک و بهترین ابزارهای آن را بررسی کرده ایم. در نهایت نیز به ذکر مزایای مدیریت تجارت الکترونیک پرداخته ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت تجارت الکترونیک دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت تجارت الکترونیک

هنگامی که سفارشی ثبت می‌شود، مرورگر وب مشتری با سروری که وب‌سایت تجارت الکترونیک را میزبانی می‌کند، به صورت رفت و برگشت ارتباط برقرار می‌کند. داده‌های مربوط به سفارش به یک کامپیوتر مرکزی به نام مدیر سفارش منتقل می‌شود. سپس داده‌ها به پایگاه‌های داده‌ای که سطوح موجودی را مدیریت می‌کنند، ارسال می‌شود. یک سیستم تجاری که اطلاعات پرداخت را با استفاده از برنامه‌های پردازش پرداخت، مانند پی پال (PayPal)، مدیریت می‌کند. و یک کامپیوتر بانکی. در نهایت، دوباره به مدیر سفارش برمی‌گردد. این امر تضمین می‌کند که موجودی فروشگاه و وجوه مشتری برای پردازش سفارش کافی است. پس از تأیید سفارش، مدیر سفارش، سرور وب فروشگاه را مطلع می‌کند. این سرور پیامی را نمایش می‌دهد و به مشتری اطلاع می‌دهد که سفارش آنها پردازش شده است. سپس مدیر سفارش، داده‌های سفارش را به انبار یا بخش انجام سفارش ارسال می‌کند و به آنها اطلاع می‌دهد که محصول یا خدمات می‌تواند برای مشتری ارسال شود. در این مرحله، محصولات ملموس و دیجیتال برای مشتری ارسال می‌شوند، یا دسترسی به یک سرویس اعطا می‌شود. پلتفرم‌هایی که تراکنش‌های تجارت الکترونیک را میزبانی می‌نمایند شامل بازارهای آنلاین هستند که فروشندگان در آنها ثبت‌نام می‌کنند، مانند آمازون؛ ابزارهای نرم‌افزار به عنوان سرویس (SaaS) که به مشتریان اجازه می‌دهند زیرساخت‌های فروشگاه آنلاین را اجاره نمایند؛ و ابزارهای متن باز که شرکت‌ها با استفاده از توسعه‌دهندگان داخلی خود آنها را مدیریت می‌کنند. تجارت الکترونیک یکی از سریع‌ترین صنایع در حال رشد امروزی است. اگر به دنبال فروش محصولات به صورت آنلاین هستید، مهم است که بدانید و درک کنید چگونه آگاهی از برند را ایجاد نمایید، مشتریان جدید را جذب کنید و از مشتریان فعلی مراقبت نمایید تا دوباره از کسب و کار خرید کنند. دانستن چگونگی استفاده از این استراتژی‌های مختلف می‌تواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا شغلی در مدیریت تجارت الکترونیک برای شما مناسب است یا خیر. در این مقاله، به این سؤال که “مدیریت تجارت الکترونیک چیست؟” پاسخ می‌دهیم و اصول اساسی آن، چالش‌هایی که می‌توانید انتظار داشته باشید و ابزارهایی که برای مقابله با این چالش‌ها در دسترس هستند را توضیح می‌دهیم.

تجارت الکترونیک چیست؟

تجارت الکترونیک خرید و فروش کالاها و خدمات، یا انتقال وجوه یا داده‌ها، از طریق یک شبکه الکترونیکی، عمدتاً اینترنت است. این تراکنش‌های تجارت الکترونیک معمولاً در چهار نوع قرار می‌گیرند: بنگاه به بنگاه (B2B)، بنگاه به مصرف‌کننده (B2C)، مصرف‌کننده به مصرف‌کننده یا مصرف‌کننده به بنگاه. در دو دهه گذشته، پلتفرم‌های تجارت الکترونیک مانند آمازون (Amazon) و ای بی (eBay) به رشد قابل توجهی در خرده‌فروشی آنلاین کمک کرده‌اند. در سال ۲۰۱۱، طبق گفته اداره سرشماری ایالات متحده، تجارت الکترونیک ۵ درصد از کل فروش خرده‌فروشی را به خود اختصاص داد. تا سه‌ماهه دوم سال ۲۰۲۰، پس از شروع همه‌گیری کووید-۱۹، تجارت الکترونیک ۱۶.۵ درصد از فروش خرده‌فروشی را به خود اختصاص داد. از آن زمان، با بازگشایی فروشگاه‌های فیزیکی، اندکی کاهش یافته و به حدود ۱۵ درصد رسیده است. تجارت الکترونیک توسط اینترنت پشتیبانی می‌شود. مشتریان از دستگاه‌های خود برای دسترسی به فروشگاه‌های آنلاین استفاده می‌کنند. آنها می‌توانند محصولات و خدماتی را که این فروشگاه‌ها ارائه می‌دهند، مرور کرده و سفارش دهند.

مدیریت تجارت الکترونیک چیست؟

مدیریت تجارت الکترونیک (E-commerce Management) فرآیند مدیریت یک کسب و کار آنلاین از ابتدا تا انتها است. هدف اصلی مدیریت تجارت الکترونیک، قرار دادن همه ابزارها در جای خود برای اطمینان از دستیابی کسب و کار به اهداف خود است. این اهداف می‌تواند شامل فروش یک محصول یا خدمات، جذب مشتریان جدید یا حفظ مشتریان فعلی باشد. تمرکز اصلی بر کشف و استفاده از ابزارهای مفید، استخدام افراد مناسب و مدیریت همه کانال‌های مختلف یک کسب و کار برای اطمینان از همکاری همه جنبه‌های تیم گسترده برای دستیابی به اهدافشان است.

مدیریت تجارت الکترونیک

اصول اساسی مدیریت تجارت الکترونیک چیست؟

از آنجا که مدیریت تجارت الکترونیک شامل مراقبت از همه جنبه‌های یک کسب و کار آنلاین است، استراتژی‌ها و اصول مختلف زیادی برای بحث وجود دارد. این موارد شامل موارد زیر است:

  • محصولات

یک مدیر تجارت الکترونیک در تمام جنبه‌های چرخه عمر یک محصول، مانند برنامه‌ریزی توسعه محصول جدید، مدیریت بودجه‌های تبلیغاتی و بازاریابی و تصمیم‌گیری در مورد نحوه قیمت‌گذاری و تخفیف کالاها برای اطمینان از فروش آنها، دخیل است. یک مدیر تجارت الکترونیک ممکن است از نزدیک با تیم‌های خریدار و لجستیک برای ایجاد یا تأمین مواد و محصولات با کیفیت بالا همکاری نماید. آنها همچنین با تیم بازاریابی برای ایجاد استراتژی‌های بازاریابی مؤثر که محصول را به مخاطب مناسب می‌رساند، همکاری می‌کنند. یک مدیر تجارت الکترونیک ممکن است مستقیماً درگیر لجستیک نباشد. اما آنها اطمینان حاصل می‌نمایند که مشتریان محصولات خود را به طور کارآمد و با هزینه رقابتی دریافت می‌کنند. آنها دائماً رقبای خود را محک می‌زنند و ابزارها و فناوری‌های جدیدی را که می‌تواند به بهبود مدل کسب و کار و کمک به تیم برای بهره‌وری بیشتر یاری می رساند، بررسی می‌کنند.

  • جذب مشتری

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های نقش یک مدیر تجارت الکترونیک، اطمینان از این است که همیشه مشتریان جدیدی در حال کشف کسب و کار و محصولات آن هستند. پس از اطمینان از اینکه محصول در دسترس است و به خوبی از طریق یک وب‌سایت کاربرپسند بازاریابی می‌شود، آنها با تیم گسترده‌تر برای ایجاد و بهبود مداوم همه جنبه‌های تجربه کاربر همکاری می‌کنند. آنها با تیم عملیات همکاری می‌نمایند تا اطمینان حاصل کنند که همیشه موجودی محصولات مرتبط وجود دارد و هیچ مشکلی در وب‌سایت یا در تجربه پرداخت وجود ندارد که می‌تواند بر فروش تأثیر بگذارد. مدیران تجارت الکترونیک همچنین با تیم بازاریابی برای ایجاد استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال یا رسانه‌های اجتماعی مؤثر برای افزایش آگاهی از برند و فروش همکاری می‌کنند. این می‌تواند از طریق تبلیغات، رسانه‌های اجتماعی پولی، بازاریابی تأثیرگذار یا برنامه‌های وابسته باشد. استراتژی‌های قدرتمند ممکن است در چندین کانال کار کنند و به بودجه‌های مختلفی نیاز داشته باشند که یک مدیر تجارت الکترونیک از سطح بالا آنها را نظارت می‌نماید.

  • حفظ مشتری

پس از جذب مشتری، اصل مهم بعدی مدیریت تجارت الکترونیک، مراقبت از مشتریان فعلی برای اطمینان از ماندن آنها با کسب و کار است. یکی از کانال‌های اصلی برای حفظ مشتری، بازاریابی ایمیلی و کانال‌های اشتراک است. مدیر تجارت الکترونیک، سفر کاربر را نظارت می‌کند و استراتژی‌هایی را برای شخصی‌سازی تجربه برای مشتریان جدید و فعلی به منظور ارائه پیشنهادات هدفمندتر قرار می‌دهد. آنها همچنین ایده بسیار خوبی از اینکه مشتری اصلی آنها کیست، دارند، می‌توانند رفتار مشتری را برای شناسایی روندها تجزیه و تحلیل کنند و توصیه‌هایی را به تیم‌های خود برای بهبود عملکرد و وفاداری مشتری ارائه دهند.

بیشتر بخوانید: چرخه عمر محصول

 

 

چه چالش‌هایی را می‌توانید از مدیریت تجارت الکترونیک انتظار داشته باشید؟

در اینجا برخی از چالش‌هایی که می‌توانید از یک شغل در مدیریت تجارت الکترونیک انتظار داشته باشید و نحوه غلبه بر آنها آورده شده است:

  • ایجاد پرسونای مشتری

وقتی یک کسب و کار تازه شروع به کار می‌کند، جمع‌آوری داده‌های کافی در مورد اینکه مشتریان اصلی چه کسانی هستند، می‌تواند دشوار باشد. این امر به ویژه برای برندهای مستقیم به مصرف‌کننده که ممکن است کسب و کار خود را بدون دانستن اینکه کدام گروه جمعیتی خاص برای هدف قرار دادن بهترین است، شروع کنند، صادق است. با کسب اطلاعات بیشتر در مورد مخاطب اصلی یک محصول، ایجاد یک مدل کسب و کار قدرتمند و فروش آسان‌تر می‌شود.

  • جلب اعتماد

اگر روی یک کسب و کار جدید کار می‌کنید، در ابتدا واقعاً چالش‌برانگیز است که مشتریان بالقوه را وادار نمایید به شما اعتماد کنند و از شما به عنوان یک برند خرید نمایند. مشتریان جدید ممکن است در مورد اینکه آیا می‌توانند به یک برند با اطلاعات شخصی اعتماد کنند یا محصولی را که برای آن پول پرداخت می‌نمایند تحویل بگیرند، نامطمئن باشند. ایجاد آگاهی بیشتر از برند از طریق بررسی‌های مثبت و شهرت می‌تواند به کسب‌وکارهای جدید کمک کند تا با برندهایی که مدت طولانی‌تری در بازار بوده‌اند یا حضور فیزیکی در فروشگاه‌های خرده‌فروشی معتبر دارند، رقابت نمایند.

  • داده‌ها و امنیت سایبری

امنیت سایبری نگرانی بزرگی برای افراد و مشاغل به طور یکسان است، با تهدید هکرها که در کمین هستند و منتظرند داده‌ها را بدزدند و ویروسی را روی دستگاه شما نصب کنند. برخی از مشتریان هنوز ترجیح می‌دهند به جای آزمایش با کسب‌وکارهای جدید آنلاین، در یک فروشگاه فیزیکی خرید نمایند. اما وقتی مشتریان احساس می‌کنند که تجربه خرید در یک وب‌سایت امن است، احتمال خرید آنها بیشتر است.

  • جذب سرنخ‌های مرتبط

در حالی که جذب ترافیک جدید به یک وب‌سایت ممکن است از طریق تخفیف‌ها و سایر استراتژی‌های بازاریابی نسبتاً آسان باشد، اطمینان از جذب سرنخ‌های مرتبط می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. از آنجا که وب‌سایت‌های آنلاین دامنه بسیار وسیع‌تری دارند، محلی‌سازی آن نسبت به فروشگاه‌های فیزیکی بسیار دشوارتر است. اگر مشتری اشتباه را جذب می‌کنید، تبدیل آنها به فروش بسیار دشوارتر است.

بیشتر بخوانید: پرسونای مشتری چیست؟

 

بهترین ابزارهای مدیریت تجارت الکترونیک کدامند؟

در اینجا برخی از بهترین ابزارهای مدیریت تجارت الکترونیک آورده شده است که می‌توانند راه‌حل‌های بیشتری برای بسیاری از چالش‌های ذکر شده در بالا ارائه دهند:

استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین می‌تواند راهی عالی برای شروع باشد، اگر ایده روشنی از اینکه مشتری یا بازار هدف کیست، ندارید. اگر ابزار مناسبی داشته باشید، می‌توانید از یادگیری ماشین برای ایجاد داده‌های مهم در مورد مشتریان در مدت زمان کوتاهی استفاده کنید. این ابزارها با استفاده از یک الگوریتم، می‌توانند بر اساس اقدامات، مکان، سن و علایق مشتریان، پروفایلی از آنها ایجاد کنند.

  • ایجاد نظرات

یکی از موارد اصلی که مشتری هنگام بازدید از یک وب‌سایت جدید ممکن است بررسی کند، نظرات مشتریان آنهاست. داشتن نظرات معتبر برای هر محصولی که می‌فروشید، تفاوت ایجاد می‌کند. همکاری با سایت‌های بررسی را در نظر بگیرید و مشتریان را تشویق نمایید که نظرات خود را بنویسند. می‌توانید این کار را با ارائه تخفیف یا پاداش در ازای نوشتن یک نظر صادقانه انجام دهید.

  • سرمایه‌گذاری در امنیت

راه‌های مختلفی برای ایجاد یک وب‌سایت معتبر وجود دارد که برای مصرف‌کنندگان خرید از آن احساس امنیت داشته باشد. اطمینان حاصل کنید که تمام اقدامات امنیتی مناسب را انجام داده‌اید.

  • توسعه یک رویکرد بازاریابی هدفمند

برای اطمینان از اینکه به مخاطب مناسب می‌رسید و سرنخ‌های مرتبط ایجاد می‌کنید، حیاتی است که روش‌های بازاریابی را هدفمند نگه دارید. راه‌های مختلفی وجود دارد که اطمینان حاصل نمایید که اکثریت بازدیدکنندگان وب‌سایت در معیارهای صحیح قرار می‌گیرند و احتمال تبدیل آنها بیشتر است. می‌توانید از بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO) استفاده کنید تا اطمینان حاصل نمایید که یک وب‌سایت برای کلمات کلیدی مرتبط با محصولات خاصی که می‌فروشید، رتبه بندی می‌شود. همچنین می‌توانید از تبلیغات پولی رسانه‌های اجتماعی برای هدف قرار دادن یک پایگاه مخاطب خاص استفاده کنید. تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC) راه حل دیگری برای دسترسی به مصرف‌کنندگانی است که طرز فکر مشابهی دارند.

بیشتر بخوانید: مشاوره تجارت الکترونیک

مدیریت تجارت الکترونیک

مزایای مدیریت تجارت الکترونیک

در این بخش مزایای مربوط به مدیریت تجارت الکترونیک را بررسی خواهیم کرد:

  • دسترسی شبانه‌روزی

سایت‌های تجارت الکترونیک به غیر از قطعی‌ها و تعمیرات برنامه‌ریزی شده، به صورت ۲۴ ساعته در دسترس هستند و بازدیدکنندگان را قادر می‌سازند در هر زمان مرور و خرید کنند. کسب‌وکارهای حضوری تمایل دارند برای تعداد ساعات مشخصی باز باشند و حتی در روزهای خاصی کاملاً تعطیل شوند.

  • سرعت دسترسی

در حالی که خریداران در یک فروشگاه فیزیکی می‌توانند به دلیل ازدحام جمعیت کند شوند، سایت‌های تجارت الکترونیک به سرعت اجرا می‌شوند، بسته به ملاحظات محاسباتی و پهنای باند دستگاه مصرف‌کننده و سایت تجارت الکترونیک. صفحات محصول، سبد خرید و پرداخت در چند ثانیه یا کمتر بارگذاری می‌شوند. یک تراکنش معمولی تجارت الکترونیک به چند کلیک نیاز دارد و کمتر از پنج دقیقه طول می‌کشد.

  • انتخاب گسترده

اولین شعار آمازون “بزرگترین کتابفروشی روی زمین” بود. این ادعا را می‌توانست مطرح کند زیرا یک سایت تجارت الکترونیک بود و نه یک فروشگاه فیزیکی که مجبور بود هر کتاب را روی قفسه‌های خود ذخیره نمایند. تجارت الکترونیک برندها را قادر می‌سازد تا مجموعه‌ای از محصولات را در دسترس قرار دهند که پس از خرید از یک انبار یا انبارهای مختلف ارسال می‌شوند. مشتریان به احتمال زیاد موفق به یافتن آنچه می‌خواهند می‌شوند.

  • دسترسی آسان

مشتریانی که در یک فروشگاه فیزیکی خرید می‌کنند، ممکن است در یافتن یک محصول خاص دچار مشکل شوند. بازدیدکنندگان وب‌سایت می‌توانند صفحات دسته‌بندی محصول را به صورت بلادرنگ مرور نمایند و از ویژگی جستجوی سایت برای یافتن سریع محصول استفاده کنند.

  • دسترسی بین‌المللی

کسب‌وکارهای حضوری به مشتریانی که به صورت فیزیکی از فروشگاه‌های آنها بازدید می‌کنند، می‌فروشند. با تجارت الکترونیک، کسب‌وکارها می‌توانند به هر کسی که می‌تواند به وب دسترسی داشته باشد، بفروشند. تجارت الکترونیک این پتانسیل را دارد که پایگاه مشتری کسب‌وکار را گسترش دهد.

بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چیست؟

نتیجه گیری:

مدیریت تجارت الکترونیک (E-commerce Management) به مجموعه فعالیت‌ها و استراتژی‌هایی گفته می‌شود که برای راه‌اندازی، توسعه و مدیریت یک کسب و کار آنلاین به کار گرفته می‌شوند. هدف اصلی مدیریت تجارت الکترونیک، ایجاد یک فروشگاه آنلاین موفق و سودآور است که بتواند محصولات یا خدمات خود را به مشتریان در سراسر جهان عرضه کند. از مهم ترین موارد مدیریت تجارت الکترونیک می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • طراحی و توسعه وب‌سایت: ایجاد یک وب‌سایت جذاب، کاربرپسند و بهینه برای موتورهای جستجو از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • بازاریابی دیجیتال: استفاده از روش‌های مختلف بازاریابی آنلاین مانند سئو، تبلیغات کلیکی، بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و ایمیل مارکتینگ برای جذب مشتریان و افزایش فروش.
  • مدیریت محصولات: دسته‌بندی، قیمت‌گذاری، موجودی و اطلاعات دقیق محصولات باید به درستی مدیریت شوند.
  • پردازش سفارشات: فرآیند دریافت، پردازش، ارسال و پیگیری سفارشات باید به صورت کارآمد و دقیق انجام شود.
  • خدمات مشتریان: ارائه خدمات پشتیبانی و پاسخگویی به سوالات مشتریان از طریق چت، ایمیل یا تلفن بسیار مهم است.
  • امنیت: حفاظت از اطلاعات شخصی و مالی مشتریان و جلوگیری از تقلب و کلاهبرداری از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • تحلیل و بهبود: بررسی و تحلیل داده‌های فروش، ترافیک وب‌سایت و رفتار مشتریان برای بهبود عملکرد و افزایش سودآوری.

مدیریت تجارت الکترونیک علاوه بر مزایای بسیار دارای برخی چالش هاست.

  • رقابت: رقابت در بازار آنلاین بسیار شدید است و کسب و کارها باید بتوانند خود را از رقبا متمایز کنند.
  • تغییرات فناوری: فناوری‌های جدید به سرعت در حال ظهور هستند و کسب و کارها باید بتوانند با این تغییرات سازگار شوند.
  • امنیت: حفظ امنیت اطلاعات مشتریان و جلوگیری از حملات سایبری یک چالش دائمی است.
  • لجستیک: مدیریت ارسال و تحویل محصولات به مشتریان در سراسر جهان می‌تواند پیچیده باشد.

با استفاده از مدیریت تجارت الکترونیک کسب و کارها می‌توانند محصولات خود را به مشتریان در سراسر جهان عرضه کنند و دسترسی جهانی داشته باشند. از سوی دیگر هزینه‌های راه‌اندازی و اداره یک فروشگاه آنلاین معمولا کمتر از یک فروشگاه فیزیکی است و این کار منجر به کاهش هزینه های کسب و کار خواهد شد و کسب و کارها می‌توانند به راحتی محصولات جدید را اضافه یا حذف کنند و قیمت‌ها را تغییر دهند و این منجر به انعطاف‌پذیری بیشتر کسب و کار می شود. با این کار کسب و کارها می‌توانند داده‌های ارزشمندی در مورد مشتریان و رفتار آنها جمع‌آوری کنند و از آنها برای بهبود عملکرد خود استفاده نمایند. در نهایت نیز می توان گفت مدیریت تجارت الکترونیک یک فرآیند پیچیده و چالش‌برانگیز است، اما با برنامه‌ریزی و اجرای صحیح می‌تواند به کسب و کارها کمک کند تا به موفقیت‌های بزرگی دست یابند.

 

.جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت تجارت الکترونیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت شبکه نمایندگان چیست و چگونه منجر به رشد خواهد شد؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت شبکه نمایندگان پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از مدیریت شبکه نمایندگان، نحوه عملکرد آن را بررسی نموده ایم. در ادامه راهکارهای بهبود و دلایل اهمیت مدیریت شبکه نمایندگان را تشریح کرده ایم. در نهایت نیز نحوه ایجاد و مدیریت شبکه نمایندگان همراه با مزایا و چالش های آن توضیح داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت شبکه نمایندگان دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت شبکه نمایندگان

در دنیای پویای امروز، مدیریت شبکه نمایندگان به عنوان یکی از عوامل کلیدی در موفقیت و توسعه کسب و کارها، به ویژه در صنایعی که با فروش و توزیع محصولات و خدمات خود از طریق واسطه‌ها سر و کار دارند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. شبکه نمایندگان، مجموعه‌ای از افراد یا شرکت‌ها هستند که به عنوان نماینده یک کسب و کار، وظایف مختلفی از جمله فروش، بازاریابی، توزیع و خدمات پس از فروش را در مناطق جغرافیایی مختلف بر عهده دارند. مدیریت صحیح و کارآمد این شبکه، می‌تواند به افزایش فروش، بهبود نام تجاری، گسترش بازار و افزایش رضایت مشتریان منجر شود. در واقع نمایندگان فروش، به عنوان بازوی اجرایی کسب و کار در مناطق مختلف، نقش مهمی در افزایش فروش و درآمد ایفا می‌کنند. مدیریت صحیح آنها، می‌تواند به بهبود عملکرد فروش و دستیابی به اهداف تعیین شده یاری رساند. شبکه نمایندگان، امکان حضور کسب و کار را در مناطق جغرافیایی مختلف فراهم می‌نماید و به گسترش بازار و افزایش سهم بازار کمک می‌کند. ارائه خدمات پس از فروش مناسب و به موقع توسط نمایندگان، می‌تواند به افزایش رضایت مشتریان و ایجاد وفاداری در آنها منجر شود. در نتیجه، مدیریت شبکه نمایندگان به عنوان یک فرآیند پیچیده و چالش‌برانگیز، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، اجرای صحیح و نظارت مستمر است. با بهره‌گیری از راهکارهای مناسب و استفاده از فناوری‌های نوین، کسب و کارها می‌توانند شبکه نمایندگان خود را به طور موثر مدیریت کرده و از مزایای آن در جهت توسعه و گسترش کسب و کار خود بهره‌مند شوند.

شبکه نمایندگان چیست؟

شبکه نمایندگان یک اکوسیستم غیرمتمرکز و مرتبط از عوامل خودمختار است. هر نماینده به طور مستقل با چارچوب، پارامترها و مدل‌های تعریف شده خود عمل می‌کند. با این حال، از طریق شبکه نمایندگان، عوامل می‌توانند بینش‌ها را به اشتراک بگذارند، در وظایف هماهنگ شوند و به طور جمعی به نتایجی دست یابند که از قابلیت‌های نمایندگان فردی فراتر می‌رود.

مدیریت شبکه نمایندگان چیست؟

مدیریت شبکه نمایندگان (Agent Network Management) به مجموعه فرآیندها و راهکارهایی گفته می‌شود که سازمان‌ها برای جذب، آموزش، مدیریت، و ارزیابی عملکرد نمایندگان خود به کار می‌برند. هدف از این کار، ایجاد یک شبکه قوی و کارآمد از نمایندگان است که بتوانند به طور مؤثر محصولات یا خدمات سازمان را به مشتریان عرضه کنند و در نتیجه به افزایش فروش و سودآوری سازمان یاری رسانند. نمایندگان می‌توانند به سازمان‌ها کمک کنند تا به بازارهای جدید و مشتریان بیشتری دسترسی پیدا کنند، به ویژه در مناطقی که حضور مستقیم سازمان در آنها دشوار یا هزینه‌بر است. در واقع نمایندگان با فروش محصولات یا خدمات سازمان به مشتریان، به افزایش فروش و درآمد سازمان کمک می‌کنند و می‌توانند خدمات پس از فروش و پشتیبانی را به مشتریان ارائه دهند و در نتیجه رضایت مشتریان را افزایش دهند.

نحوه عملکرد شبکه نمایندگان

در این بخش به بررسی نحوه عملکرد شبکه نمایندگان خواهیم پرداخت.

  • عوامل مستقل

هر نمایندگان برای انجام وظایف خاصی مانند ارزیابی نقدینگی، نظارت بر سلامت پروتکل یا ارزیابی پارامترهای حاکمیتی پیکربندی شده است. این وظایف بر اساس مدل‌های مربوطه آنها هستند.

  • همکاری از طریق هوش دسته‌جمعی

عوامل درون شبکه با یکدیگر داده‌ها را مبادله می‌کنند و خروجی‌های فردی خود را در یک فرآیند تصمیم‌گیری واحد و هوشمند ترکیب می‌نمایند. این هوش جمعی برای پرداختن به ریسک‌های سیستمی، مدیریت منابع و بهینه‌سازی استراتژی‌ها استفاده می‌شود.

  • چارچوب‌های قابل ترکیب

کاربران می‌توانند با ترکیب عواملی که در حوزه‌های مختلف مانند حاکمیت، نقدینگی تخصص دارند، چارچوب‌های نمایندگان ایجاد کنند. این ترکیبات یک سیستم قوی و تطبیق‌پذیر را تشکیل می‌دهند که با اهداف خاصی سازگار است. در ادامه برای فهم بهتر مطالب در زمینه مدیریت شبکه نمایندگان به ذکر برخی مثال ها پرداخته ایم.

گوگل (Google)

گوگل با داشتن پلتفرم‌های مختلف مانند اندروید، گوگل کلود و … با توسعه‌دهندگان، شرکا و مشتریان زیادی در ارتباط است. این شرکت از ابزارهای CRM و پلتفرم‌های ارتباطی مختلف برای مدیریت این ارتباطات استفاده می‌کند. 

مایکروسافت (Microsoft)

مایکروسافت نیز با داشتن محصولات و خدمات متنوع مانند ویندوز، آفیس، آژور و … با مشتریان، توسعه‌دهندگان و شرکای زیادی در ارتباط است. این شرکت از سیستم‌های CRM و پلتفرم‌های همکاری مختلف برای مدیریت این ارتباطات استفاده می‌کند. 

اپل (Apple)

اپل نیز با داشتن فروشگاه‌های فیزیکی و آنلاین، شبکه توزیع گسترده و میلیون‌ها مشتری در سراسر جهان، از سیستم‌های CRM و ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان برای مدیریت این ارتباطات استفاده می‌کند. 
در کل، شرکت‌های فناوری بزرگ نیز از ابزارهای مختلف برای مدیریت ارتباط با ذینفعان خود استفاده می‌کنند که تا حدی کارکردی مشابه سیستم‌های مدیریت شبکه نمایندگان دارد. این شرکت‌ها با استفاده از این ابزارها سعی در بهبود ارتباطات، افزایش فروش و ارائه خدمات بهتر به مشتریان و شرکای خود دارند.

بیشتر بخوانید: مشاوره شبکه نمایندگان

مدیریت شبکه نمایندگان

راهکارهای بهبود مدیریت شبکه نمایندگان:

در این بخش به ذکر برهی راهکارها برای بهبود مدیریت شبکه نمایندگان پرداخته ایم.

  • استفاده از نرم‌افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM): این نرم‌افزارها می‌توانند به سازمان‌ها در مدیریت اطلاعات نمایندگان، پیگیری عملکرد آنها، و بهبود ارتباط با آنها کمک کنند.
  • ارائه آموزش‌های مداوم: برگزاری دوره‌های آموزشی منظم برای نمایندگان به منظور افزایش دانش و مهارت آنها.
  • ایجاد سیستم پاداش و تشویق: ایجاد سیستم پاداش و تشویق مناسب برای نمایندگان به منظور ایجاد انگیزه در آنها.
  • ارتباط مؤثر: ایجاد کانال‌های ارتباطی مؤثر با نمایندگان برای دریافت بازخورد آنها و ارائه پشتیبانی لازم به آنها.

با مدیریت صحیح شبکه نمایندگان، سازمان‌ها می‌توانند به طور قابل توجهی فروش خود را افزایش دهند، خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهند، و هزینه‌های خود را کاهش دهند.

بیشتر بخوانید: نرم افزار CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) چیست؟

دلایل اهمیت مدیریت شبکه نمایندگان

مدیریت شبکه نمایندگان به دلایل متعددی از اهمیت بالایی برخوردار است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

افزایش فروش و درآمد:

  • دسترسی به بازارهای جدید: نمایندگان می‌توانند به بازارهایی که دسترسی مستقیم به آنها برای شرکت دشوار است، نفوذ کنند و فروش و درآمد را افزایش دهند.
  • افزایش پوشش جغرافیایی: با استفاده از شبکه نمایندگان، شرکت می‌تواند پوشش جغرافیایی خود را گسترش دهد و در مناطق بیشتری حضور داشته باشد.
  • فروش بیشتر: نمایندگان به دلیل ارتباط مستقیم با مشتریان و شناخت بازار محلی، می‌توانند فروش بیشتری نسبت به روش‌های دیگر داشته باشند.

کاهش هزینه‌ها:

  • کاهش هزینه‌های بازاریابی و فروش: استفاده از نمایندگان می‌تواند هزینه‌های بازاریابی و فروش را کاهش دهد، زیرا نمایندگان معمولا هزینه‌های مربوط به بازاریابی و فروش در منطقه خود را بر عهده دارند.
  • کاهش هزینه‌های توزیع: نمایندگان می‌توانند به توزیع محصولات در منطقه خود کمک کنند و هزینه‌های حمل و نقل و توزیع را کاهش دهند.

بهبود ارتباط با مشتریان:

  • ارتباط مستقیم با مشتریان: نمایندگان به دلیل ارتباط مستقیم با مشتریان، می‌توانند نیازها و مشکلات آنها را بهتر درک کنند و خدمات بهتری ارائه دهند.
  • ارائه خدمات پس از فروش: نمایندگان می‌توانند خدمات پس از فروش را به مشتریان ارائه دهند و رضایت آنها را افزایش دهند.

افزایش اعتبار برند:

  • حضور در مناطق مختلف: حضور نمایندگان در مناطق مختلف می‌تواند به افزایش اعتبار برند و شناخته شدن آن کمک کند.
  • ارائه خدمات با کیفیت: ارائه خدمات با کیفیت توسط نمایندگان می‌تواند به بهبود تصویر برند در ذهن مشتریان یاری رساند.

مدیریت بهتر شبکه فروش:

  • کنترل بیشتر: با استفاده از سیستم‌های مدیریت شبکه نمایندگان، شرکت می‌تواند کنترل بیشتری بر عملکرد نمایندگان و فروش آنها داشته باشد.
  • ارزیابی عملکرد: شرکت می‌تواند عملکرد نمایندگان را ارزیابی کند و نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی نماید.
  • آموزش و پشتیبانی: شرکت می‌تواند برنامه‌های آموزشی و پشتیبانی برای نمایندگان برگزار کند و عملکرد آنها را بهبود بخشد.

در نهایت، استفاده از مدیریت شبکه نمایندگان می‌تواند به بهبود عملکرد کسب و کار، افزایش فروش و درآمد، کاهش هزینه‌ها و بهبود ارتباط با مشتریان کمک کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

نحوه ایجاد و مدیریت شبکه نمایندگان

ایجاد و مدیریت شبکه نمایندگان می‌تواند به توسعه کسب و کار و افزایش فروش کمک کند. در اینجا مراحلی برای ایجاد و مدیریت موثر شبکه نمایندگان آورده شده است:

۱. تعیین اهداف و استراتژی:

  • تعیین اهداف: ابتدا باید مشخص کنید که از ایجاد شبکه نمایندگان چه هدفی دارید. آیا قصد افزایش فروش، توسعه بازار، یا افزایش آگاهی از برند را دارید؟
  • تعیین استراتژی: بر اساس اهداف خود، استراتژی مناسب را انتخاب کنید. این می‌تواند شامل انتخاب نوع نمایندگان (مثلاً فروشنده، توزیع کننده، یا بازاریاب)، تعیین نحوه همکاری، و تعیین پاداش‌ها و…باشد.

۲. جذب نمایندگان:

  • شناسایی نمایندگان بالقوه: به دنبال افرادی یا شرکت‌هایی باشید که با اهداف و ارزش‌های شما همخوانی دارند و توانایی فروش یا توزیع محصولات شما را دارند.
  • ارتباط با نمایندگان: با نمایندگان بالقوه تماس بگیرید و شرایط همکاری را برای آنها توضیح دهید.
  • انتخاب نمایندگان: پس از بررسی و مصاحبه، نمایندگانی را که بهترین شرایط را دارند انتخاب کنید.

۳. آموزش و آماده‌سازی نمایندگان:

  • آموزش محصول: نمایندگان را با محصولات یا خدمات خود آشنا کنید و اطلاعات کافی در مورد آنها را در اختیارشان قرار دهید.
  • آموزش فروش: به نمایندگان تکنیک‌های فروش، مذاکره، و بازاریابی را آموزش دهید.
  • ارائه ابزارها و منابع: ابزارها و منابع مورد نیاز برای فروش و بازاریابی را در اختیار نمایندگان قرار دهید.

۴. مدیریت و پشتیبانی از نمایندگان:

  • ارتباط منظم: با نمایندگان در تماس باشید و از عملکرد آنها مطلع شوید.
  • ارائه پشتیبانی: به سوالات و مشکلات نمایندگان پاسخ دهید و در صورت نیاز به آنها کمک کنید.
  • ارزیابی عملکرد: عملکرد نمایندگان را به طور دوره‌ای ارزیابی کنید و بازخورد مناسب را ارائه دهید.
  • ایجاد انگیزه: با ارائه پاداش‌ها، نمایندگان را برای بهبود عملکرد خود تشویق کنید.

۵. توسعه و بهبود شبکه:

  • جذب نمایندگان جدید: به طور مداوم به دنبال جذب نمایندگان جدید باشید تا شبکه خود را گسترش دهید.
  • آموزش مداوم: به نمایندگان آموزش‌های جدید و به روز را ارائه دهید تا مهارت‌های آنها بهبود یابد.
  • بهبود فرآیندها: فرآیندهای مربوط به مدیریت نمایندگان را بهبود بخشید تا کارایی شبکه افزایش یابد.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

 

مزایای مدیریت شبکه نمایندگان

مدیریت شبکه نمایندگان به دلایل متعددی برای کسب و کارها حائز اهمیت است:


۱. بهبود کارایی و بهره‌وری:

  • مدیریت متمرکز: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، اطلاعات مربوط به همه نمایندگان را در یک مکان متمرکز جمع‌آوری و سازماندهی می‌کند. این امر باعث می‌شود تا دسترسی به اطلاعات، پیگیری عملکرد و ارتباط با نمایندگان آسان‌تر و سریع‌تر شود.
  • خودکارسازی فرآیندها: بسیاری از فرآیندهای مرتبط با مدیریت نمایندگان، مانند ثبت اطلاعات، صدور فاکتور، پیگیری سفارشات و … می‌توانند به صورت خودکار توسط سیستم انجام شوند. این امر باعث کاهش خطاهای انسانی، صرفه‌جویی در زمان و افزایش بهره‌وری می‌شود.
  • گزارش‌دهی و تحلیل: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، گزارش‌های دقیق و جامعی از عملکرد نمایندگان، میزان فروش، وضعیت موجودی و … ارائه می‌دهد. این گزارش‌ها به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در زمینه بهبود عملکرد نمایندگان و افزایش فروش بگیرند.

۲. افزایش فروش و سودآوری:

  • مدیریت ارتباط با مشتریان: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، اطلاعات مربوط به مشتریان هر نماینده را ثبت و نگهداری می‌کند. این امر به نمایندگان کمک می‌کند تا ارتباط بهتری با مشتریان خود داشته باشند و نیازهای آنها را بهتر شناسایی کنند.
  • بازاریابی هدفمند: با استفاده از اطلاعات موجود در سیستم، می‌توان کمپین‌های بازاریابی هدفمند برای مشتریان هر نماینده اجرا کرد. این امر باعث افزایش فروش و جذب مشتریان جدید می‌شود.
  • تشویق و پاداش: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، امکان تعریف و اجرای برنامه‌های تشویقی و پاداش برای نمایندگان برتر را فراهم می‌کند. این امر باعث افزایش انگیزه نمایندگان و بهبود عملکرد آنها می‌شود.

۳. کاهش هزینه‌ها:

  • کاهش هزینه‌های اداری: خودکارسازی فرآیندها و مدیریت متمرکز اطلاعات، باعث کاهش هزینه‌های اداری مربوط به مدیریت نمایندگان می‌شود.
  • کاهش هزینه‌های بازاریابی: بازاریابی هدفمند و بهبود ارتباط با مشتریان، باعث کاهش هزینه‌های بازاریابی و افزایش بازدهی آن می‌شود.
  • کاهش هزینه‌های توزیع: بهبود مدیریت موجودی و پیگیری سفارشات، باعث کاهش هزینه‌های توزیع و ارسال کالا می‌شود.

۴. بهبود ارتباطات:

  • ارتباط موثر: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، امکان برقراری ارتباط موثر و سریع بین شرکت و نمایندگان را فراهم می‌کند. این امر باعث بهبود هماهنگی و همکاری بین آنها می‌شود.
  • اطلاع‌رسانی سریع: از طریق سیستم می‌توان به سرعت آخرین اخبار، اطلاعات مربوط به محصولات و … را به نمایندگان اطلاع‌رسانی کرد.
  • بازخورد: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، امکان دریافت بازخورد از نمایندگان و مشتریان را فراهم می‌نماید. این امر به شرکت کمک می‌کند تا مشکلات را شناسایی و بهبودهای لازم را انجام دهد.

۵. افزایش رضایت نمایندگان:

  • دسترسی آسان به اطلاعات: نمایندگان به راحتی می‌توانند به اطلاعات مورد نیاز خود، مانند اطلاعات محصولات، قیمت‌ها، موجودی و … از طریق سیستم دسترسی داشته باشند.
  • پشتیبانی بهتر: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، امکان ارائه پشتیبانی بهتر و سریع‌تر به نمایندگان را فراهم می‌کند.
  • شفافیت: سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، اطلاعات مربوط به عملکرد نمایندگان، پاداش‌ها و … را به صورت شفاف در اختیار آنها قرار می‌دهد. این امر باعث افزایش اعتماد و رضایت نمایندگان می‌شود.

در نهایت، استفاده از سیستم مدیریت شبکه نمایندگان، به کسب و کارها کمک می‌کند تا عملکرد نمایندگان خود را بهبود بخشند، فروش و سودآوری خود را افزایش دهند، هزینه‌ها را کاهش دهند و ارتباط بهتری با نمایندگان و مشتریان خود داشته باشند.

بیشتر بخوانید: تعریف علمی پیاده سازی و اجرای استراتژی چیست؟

مدیریت شبکه نمایندگان

چالش های مدیریت شبکه نمایندگان 

مدیریت شبکه نمایندگان چالش‌های متعددی دارد که در ادامه به برخی از این چالش‌ها اشاره می‌شود:

  • جذب و استخدام نمایندگان: یافتن و جذب نمایندگان واجد شرایط و متعهد که با اهداف و ارزش‌های شرکت همسو باشند، می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
  • آموزش و توسعه: آموزش و توسعه مداوم نمایندگان برای به‌روز ماندن با محصولات، خدمات و تکنیک‌های فروش جدید، از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • مدیریت عملکرد: ارزیابی و مدیریت عملکرد نمایندگان و ارائه بازخورد سازنده به آنها، می‌تواند به بهبود عملکرد و افزایش فروش کمک کند.
  • ایجاد انگیزه: ایجاد انگیزه در نمایندگان و حفظ انگیزه آنها در طول زمان، از جمله چالش‌های مهم در مدیریت شبکه نمایندگان است.
  • ارتباط و تعامل: برقراری ارتباط موثر و مستمر با نمایندگان و ایجاد یک کانال ارتباطی شفاف، می‌تواند به بهبود همکاری و افزایش فروش کمک کند.
  • مدیریت تعارض: حل و فصل اختلافات و تعارضات احتمالی بین نمایندگان و شرکت، می‌تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد.
  • کنترل و نظارت: نظارت بر عملکرد نمایندگان و اطمینان از رعایت قوانین و مقررات شرکت، می‌تواند از چالش‌های مدیریتی باشد.
  • مدیریت داده‌ها: جمع‌آوری، تحلیل و مدیریت داده‌های مربوط به عملکرد نمایندگان و بازار، می‌تواند به بهبود تصمیم‌گیری‌های مدیریتی کمک کند.

علاوه بر این چالش‌ها، عوامل دیگری مانند شرایط اقتصادی، رقابت در بازار و تغییرات فناوری نیز می‌توانند بر مدیریت شبکه نمایندگان تأثیر بگذارند. برای مقابله با این چالش‌ها، شرکت‌ها می‌توانند از راهکارهای مختلفی مانند استفاده از سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، ارائه آموزش‌های تخصصی، ایجاد برنامه‌های انگیزشی، و برقراری ارتباط موثر با نمایندگان استفاده کنند.

نتیجه گیری:

مدیریت شبکه نمایندگان (Agent Network Management) به مجموعه فرآیندها و راهکارهایی گفته می‌شود که سازمان‌ها برای جذب، آموزش، مدیریت، و ارزیابی عملکرد نمایندگان خود به کار می‌برند. مدیریت شبکه نمایندگان یک جنبه حیاتی برای کسب و کارها است زیرا منجر به رشد کسب و کار، افزایش فروش، ارتقاء برند و ارتباط با مشتریان خواهد شد. برای مدیریت شبکه نمایندگان باید ابتدا: 

  • استراتژی مشخص: تعیین استراتژی مشخص برای جذب، آموزش، انگیزش و مدیریت نمایندگان.
  • سیستم‌های پشتیبانی: ارائه سیستم‌های پشتیبانی مناسب برای نمایندگان، از جمله آموزش، ابزارها و منابع لازم.
  • برنامه‌های انگیزشی: طراحی برنامه‌های انگیزشی جذاب برای نمایندگان، از جمله پاداش‌ها، کمیسیون‌ها و مزایا.
  • ارتباط موثر: ایجاد کانال‌های ارتباطی موثر برای ارتباط مداوم و شفاف با نمایندگان.
  • ارزیابی عملکرد: ارزیابی دوره‌ای عملکرد نمایندگان و ارائه بازخورد سازنده.
  • استفاده از فناوری: استفاده از نرم‌افزارها و ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) برای بهبود مدیریت نمایندگان.

مدیریت موثر شبکه نمایندگان می‌تواند به کسب و کارها در دستیابی به اهداف خود، از جمله افزایش فروش، رشد و توسعه، و بهبود ارتباط با مشتریان کمک کند. با توجه به چالش‌های موجود، استفاده از راهکارهای مناسب و بهبود مداوم فرآیندها ضروری است.

.جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت شبکه نمایندگان برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت قراردادها چیست؟ مدیریت چرخه عمر قرارداد

مدیریت قراردادها چیست؟ مدیریت چرخه عمر قرارداد

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت قراردادها پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از مدیریت قراردادها، دلایل اهمیت آن را تشریح نمودیم. سپس توضیحاتی در زمینه مدیریت چرخه عمر قراردادها و مراحل آن ارائه دادیم. در ادامه نرم افزار مدیریت قراردادها و مزایای مربوط به آن را بررسی نمودیم. در نهایت نیز چالش ها و آینده مدیریت قراردادها را شرح دادیم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت قراردادها دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت قراردادها

برای فهم بهتر مدیریت قراردادها در ابتدا باید توضیحاتی مختصر در زمینه عناصر اساسی یک قرارداد بدهیم.

  • پیشنهاد: چیزی که کسب و کار شما یا طرف مقابل می‌خواهد و چه کسی مسئول آن خواهد بود.
  • پذیرش: پاسخی به پیشنهاد. اگر پذیرفته شود، این می‌تواند شامل پذیرش مشروط، پذیرش از طریق عمل یا توافق گزینه نیز باشد.
  • آگاهی: تأیید متقابل توافق‌نامه. با قرارداد دیجیتال، این دیگر مرحله‌ای نیست که نیاز به ارسال یک نسخه از قرارداد برای امضا داشته باشد. CLMها به هر دو طرف اجازه می‌دهند نسخه یکسانی از توافق‌نامه را تأیید و امضا کنند، بدون نیاز به ایمیل یا پست.
  • مابه‌ازا: ارزش، پولی یا …، کالاها یا خدماتی که قرارداد ارائه می‌دهد.
  • ظرفیت: همه امضاکنندگان باید نشان دهند که قرارداد را قبل از امضای آن به وضوح درک می‌کنند.
  • قانونی بودن: تأیید اینکه قرارداد تابع قوانین حوزه قضایی است که در آن فعالیت می‌کند. از آنجا که این بندها برای هر حوزه قضایی متفاوت است، قرارداد دیجیتال می‌تواند با داشتن قالب‌ها و گردش‌های کاری از پیش تأیید شده با زبان صحیح به شما کمک کند.

مدیریت قرارداد یک وظیفه ضروری است که نحوه ایجاد، اجرای، نظارت و تمدید توافقات قانونی را تعیین می‌کند. با این حال، بسیاری از سازمان‌ها هنوز به مدیریت دستی قرارداد متکی هستند که منجر به ناکارآمدی، خطرات انطباق و فرصت‌های از دست رفته می‌شود. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که مدیریت ضعیف قرارداد می‌تواند منجر به از دست رفتن درآمد تا ۹.۲٪ شود.  وظایف مرتبط با قرارداد حداقل نیمی از کار روزانه مشاوران حقوقی شرکت‌ها را تشکیل می‌دهد. این مقاله مدیریت قراردادها، اصول مدیریت چرخه عمر قرارداد (CLM)، چالش‌های استفاده از فرآیندهای دستی CLM و چگونگی بهینه‌سازی فرآیندهای مدیریت قرارداد سازمان شما از طریق خودکارسازی و اعمال بهترین شیوه‌ها به نفع تیم‌های حقوقی و تدارکاتی آن را بررسی می‌کند.

مدیریت قراردادها چیست؟

مدیریت قرارداد فرآیند نظارت بر توافقات قانونی از ایجاد تا اجرا، نظارت و تمدید است. این امر تضمین می‌کند که همه طرفین به تعهدات قراردادی خود پایبند هستند و در عین حال خطرات را به حداقل می‌رسانند و ارزش را به حداکثر می‌رسانند. مدیریت مؤثر قرارداد، توافقات را با اهداف تجاری هماهنگ می‌کند، انطباق را افزایش می‌دهد و کارایی عملیاتی را بهبود می‌بخشد. به‌طور سنتی، مدیریت قرارداد یک فرآیند پر زحمت بوده و نیاز به پیگیری دستی گسترده، پیمایش سیستم‌های پراکنده و سطوح بالای کار اداری داشته است. در واقع مدیریت قرارداد چارچوبی برای نگهداری دیجیتالی توافقات تجاری منعقده با مشتریان، فروشندگان، شرکا یا کارکنان است. این شامل ایجاد، مدیریت، اشتراک و بایگانی قراردادها می‌شود که به بخش‌های حقوقی داخلی و سایر کاربران اجازه می‌دهد فرآیندهای مدیریتی را خودکار کرده و در عین حال هوش تجاری را از آن قراردادها استخراج کنند. به عبارت دیگر، این فرصتی برای صرفه‌جویی در زمان، افزایش درآمد و کسب بینش است. تیم‌های حقوقی که امروزه با کمبود نیرو مواجه‌اند و مسئولیت مدیریت قراردادها و کاهش ریسک‌های تجاری مرتبط را بر عهده دارند، اغلب قادر به همگام شدن نیستند. به جای توجه به بهترین منافع کسب‌وکار مذاکره برای معاملات بهتر، پیشی گرفتن از تمدید توافق‌نامه‌ها یا برجسته کردن بندهای پرخطر قرارداد آنها زمان زیادی را صرف پیگیری کاغذبازی، پیگیری امضا و بررسی خطوط قرمز می‌کنند. ۵۰% از رهبران کسب‌وکار گزارش می‌دهند که ناکارآمدی‌های قراردادی منجر به از دست رفتن کسب‌وکار شده است. به طور خلاصه، مدیریت قراردادها فرصت تجاری بزرگی را ارائه می‌دهد.

چرا مدیریت قرارداد مورد نیاز است؟

از آنجایی که از تیم‌های حقوقی داخلی و سایر تیم‌های تجاری خواسته می‌شود با منابع کمتر کارهای بیشتری انجام دهند، شناسایی و پیاده‌سازی ابزارها، تکنیک‌ها و فناوری مناسب می‌تواند تفاوت بین عقب‌ماندگی‌های غیرقابل مدیریت و عملیات کارآمد را ایجاد کند. مدیریت قرارداد و سیستم‌های مدیریت قرارداد در اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع به افزایش کردند. پیش از این، تیم‌های حقوقی راه‌حل‌های مدیریتی موقت خود را مانند زنجیره‌های ایمیل و صفحات گسترده کنار هم می‌گذاشتند یا از سیستم‌های پیچیده مدیریت پایگاه داده برای مدیریت قراردادهای خود استفاده می‌کردند. از آنجایی که تیم‌های حقوقی به طور تاریخی قراردادهایی در همه جا پراکنده داشتند در بایگانی، در درایوها و جاهای دیگر این تمرکززدایی شرکت‌ها را در معرض خطرات قابل توجهی قرار می‌داد. به همین دلیل است که در روزهای اولیه، مدیریت قرارداد فقط بر بخش پس از اجرا، یعنی ذخیره توافق‌نامه‌ها در یک مکان متمرکز، متمرکز بود. با این حال، قراردادها همچنان به عنوان اسناد ایستا در نظر گرفته می‌شدند که نیاز به یک راه‌حل ایستا داشتند، که اغلب به یک راه‌حل “فایل و فراموش کن” تبدیل می‌شد، یعنی یک سفر یک طرفه به بایگانی. پاسخ منطقی پایگاه داده قرارداد بود. همانطور که هر کسی که با قراردادها کار می‌کند می‌داند، قراردادها اسناد زنده هستند که نیاز به راه‌حل‌های زنده دارند.

بیشتر بخوانید: مدیریت هوش تجاری چیست و چه مزایایی دارد؟

 

مدیریت چرخه عمر قراردادها چیست؟

مدیریت چرخه عمر قرارداد (CLM) مفهوم مدیریت قرارداد را یک قدم فراتر می‌برد. اضافه شدن کلمه “چرخه عمر” نشان دهنده مدیریت سرتاسری قراردادها در تمام مراحل فرآیند است. “مدیریت قرارداد” و “CLM” اغلب به جای یکدیگر و بیشتر به عنوان مخفف نرم‌افزار مدیریت قرارداد استفاده می‌شوند.

مدیریت قراردادها

 

مراحل مدیریت چرخه عمر قراردادها و چالش‌های سنتی

مدیریت چرخه عمر قراردادها برای هر توافق شامل هفت مرحله سطح بالا است:

۱. آغاز: شناسایی الزامات قرارداد و ذینفعان

در این مرحله، سازمان شما باید تعیین کند که از یک قرارداد چه می‌خواهد و چه کسی باید در آن دخیل باشد. بدون یک فرآیند ساختاریافته، الزامات می‌تواند نامشخص باشد و ذینفعان کلیدی ممکن است نادیده گرفته شوند. این می‌تواند منجر به گستره‌های مبهم یا ناقص قرارداد و تأییدیه‌های ناکارآمد شود که باعث تأخیر و سوءتفاهم قبل از شروع قرارداد می‌شود.

۲. مذاکره قرارداد: پیش‌نویس و توافق در مورد شرایط

فرآیندهای مذاکره دستی اغلب منجر به تبادلات طولانی رفت و برگشتی، رشته‌های ایمیل از دست رفته و مشکلات کنترل نسخه می‌شود. عدم وجود قالب‌های استاندارد قرارداد، خطر عدم هماهنگی بین طرفین را افزایش می‌دهد، در حالی که گلوگاه‌های قانونی می‌تواند توافقات حیاتی کسب‌وکار را کند نماید.

۳. اجرا: امضا و نهایی کردن توافقات

اگر اجرا به صورت دستی مدیریت شود، اسناد قرارداد ممکن است گم شوند یا ناقص باشند. اگر کسب و کار شما به امضای فیزیکی متکی باشد، می‌تواند زمان‌های گردش طولانی را تجربه نماید، در حالی که عدم وجود پیگیری متمرکز، تأیید نهایی را دشوار می‌کند و تضمین دسترسی همه طرفین به آخرین نسخه را با مشکل مواجه می‌سازد.

۴. شروع: استخراج و مستندسازی فراداده قرارداد

بدون خودکارسازی قرارداد، کسب‌وکارها برای ثبت و ضبط شرایط، تاریخ‌ها و تعهدات کلیدی قرارداد به طور مؤثر با مشکل مواجه می‌شوند. ثبت دستی جزئیات قرارداد در صفحات گسترده یا سیستم‌های پراکنده، خطر خطا را افزایش می‌دهد و منجر به شکاف‌های انطباق و تعهدات از دست رفته می‌شود.

۵. نظارت: پیگیری انطباق قرارداد، تعهدات و عملکرد

هنگامی که تعهدات قرارداد و نقاط عطف کلیدی از طریق سیستم‌های پراکنده مدیریت می‌شوند، به راحتی نادیده گرفته می‌شوند. بدون پیگیری بی‌درنگ، سازمان‌ها فاقد دید نسبت به عملکرد هستند که می‌تواند منجر به جریمه‌ها، تعهدات انجام نشده یا اختلافات با فروشندگان و شرکا شود.

۶. تمدید قرارداد: بررسی توافقات و مذاکره مجدد در مورد شرایط

هنگامی که تمدید قراردادها به صورت دستی انجام می‌شود، سازمان‌ها خطر از دست دادن مهلت‌های حیاتی را دارند که منجر به تمدید خودکار ناخواسته یا فرصت‌های از دست رفته برای مذاکره مجدد می‌شود. بدون یک استراتژی تمدید ساختاریافته، کسب‌وکارها ممکن است به شرایط قراردادی نامطلوب که می‌توانستند بهینه شوند، ادامه دهند.

۷. خاتمه: بایگانی قراردادها و نگهداری سوابق انطباق

نهایی کردن و بایگانی دستی قراردادها می‌تواند ناپایدار و بی‌نظم باشد. سوابق انطباق ممکن است ناقص باشد و ممیزی‌ها را دشوار کند. بدون یک مخزن مرکزی، بازیابی توافقات گذشته برای مرجع یا اهداف قانونی می‌تواند زمان‌بر و غیرقابل اعتماد باشد.

بیشتر بخوانید: مشاوره قراردادها

 

نرم‌افزار مدیریت قراردادها چیست؟

نرم‌افزار مدیریت قراردادها یک پلتفرم دیجیتال است که برای کمک به بخش‌های حقوقی و سایر بخش‌های کسب و کاری طراحی شده تا به راحتی توافق‌نامه‌ها را ایجاد، مذاکره، نگهداری و تمدید نمایند. نرم‌افزار مدیریت قراردادها، چرخه عمر مدیریت قراردادها شما را ساده می‌کند. این نرم‌افزار در هر مرحله از فرآیند مدیریت قرارداد به شما یاری می رساند و تلاش‌های شما را در طول مسیر ساده می‌کند. چگونه این کار را انجام می‌دهد؟ این ابزارها فرآیندها را خودکار کرده و به شما امکان دسترسی به فراداده‌های حیاتی را می‌دهند که می‌توانید از آنها برای افزایش سود خود استفاده کنید.

مذاکره و همکاری
بخش‌های کسب و کار شما می‌توانند از نرم‌افزار مدیریت قراردادها برای مذاکره و همکاری در طول چرخه عمر قرارداد استفاده کنند. یک ابزار ویرایشگر به شما این امکان را می‌دهد که قراردادها را در یک مکان بدون مجبور کردن طرف‌های مقابل خود به انجام همین کار، خط بزنید و اصلاح نمایید. شما می‌توانید روی یک پلتفرم مذاکره نمایید یا به دیگران اجازه دهید با فناوری که به آن عادت دارند، کار کنند. نرم‌افزار همکاری، انجام موارد زیر را آسان می‌کند:

  • ویرایش و اصلاح مفاد قرارداد
  • پیگیری تغییرات ایجاد شده توسط کاربران مختلف و طرف‌های مقابل
  • استفاده از منشن کردن و نظرات داخلی برای اطلاع‌رسانی به همکاران
  • پذیرش یا رد تغییرات پیگیری شده
  • استانداردسازی جایگزینی بندها
  • تسریع مذاکرات با زبان استاندارد که ممکن است به راحتی تطبیق داده شود

مخزن پویای قرارداد
یک مخزن پویا چیزی بیش از یک مکان برای ذخیره قراردادهای شما است. این مخزن داده‌های ارزشمند موجود در آنها را روشن می‌کند و به تیم حقوقی شما و سایر بخش‌ها امکان دسترسی به ابزارهای حیاتی را می‌دهد که:

  • امکان جستجوی بصری، از جمله جستجوهای ساختاریافته و تمام متن را فراهم می‌نماید
  • معیارهای فرآیند را اندازه‌گیری می‌کند
  • گزارش‌دهی داده‌های قرارداد را ارائه می‌دهد
  • توافق‌نامه‌ها را فوراً ضبط و ایمن می‌نماید
  • از فناوری واردات هوشمند برای دریافت آسان قرارداد استفاده می‌کند
  • به سوالات قرارداد در عرض چند ثانیه پاسخ می‌دهد (مثلاً تاریخ تمدید X چه زمانی است؟)

بسیاری از شرکت‌ها هنوز از روش‌های قدیمی مانند کاغذ یا ذخیره‌سازی سرور استفاده می‌کنند. این امر باعث می‌شود که اسناد به راحتی گم شوند و تاریخ‌های مهم موجود در آنها از دست بروند. مخزن پویا به مشکل پراکندگی سوابق پایان می‌دهد. یک راه حل هوشمند، که توسط هوش مصنوعی پشتیبانی می‌شود، ابزارهایی را برای کاهش ریسک در اختیار شما قرار می‌دهد. دانستن اینکه چه چیزی در قراردادهای شما وجود دارد و کجا آنها را پیدا کنید، در زمان صرفه‌جویی می‌نماید و خطر دعوی قضایی احتمالی را کاهش می‌دهد.

امنیت قرارداد و داده‌ها
نرم‌افزار مدیریت قرارداد همچنین از توافق‌نامه‌ها و داده‌های ارزشمند شما محافظت می‌کند. شما می‌خواهید بدانید که این اسناد حیاتی در حین ذخیره، انتقال و پردازش محافظت می‌شوند. همچنین به شما کمک می‌کند تا سیاست‌هایی را برای ایجاد فرهنگ امنیتی در تیم خود توسعه و اجرا نمایید. نرم‌افزار مناسب، امنیت را در اولویت قرار می‌دهد و دارای ویژگی‌های مهمی مانند موارد زیر است:

  • یک سیاست جامع نگهداری داده‌ها
  • مدیریت مجوز کاربر کنترل شده
  • رمزگذاری برای همه داده‌های در حال انتقال و در حالت استراحت
  • آزمایش منظم نفوذ و آسیب‌پذیری

توافق‌نامه‌های کلیک رپ (Clickwrap)
توافق‌نامه‌های Clickwrap یک روش آسان و تک کلیک برای تضمین پذیرش قرارداد هستند. آنها در انواع بی‌شماری از قراردادها برای ساده‌سازی نحوه پذیرش یک توافق‌نامه توسط مصرف‌کننده یا طرف مقابل استفاده می‌شوند. کاربران به سادگی روی یک کادر، دکمه یا کلماتی که نشان دهنده “من موافقم” هستند کلیک می‌کنند. یک کلیک جایگزین عمل فیزیکی امضا یا امضای الکترونیکی دست و پا گیر می‌شود. این توافق‌نامه‌ها بهترین راه برای کسب و کار شما برای محدود کردن ریسک بدون تأثیر منفی بر تجربه مشتری هستند. اینها معمولاً به صفحات ثبت نام، صفحات ورود و جریان‌های پرداخت اضافه می‌شوند. با این حال، تقریباً هر نوع توافق‌نامه‌ای می‌تواند از آنها استفاده کند. پذیرش قرارداد یکی از بخش‌های ضروری چرخه عمر مدیریت قرارداد است. شما برای قراردادهای خود به یک روش آسان و در عین حال قابل اجرا نیاز دارید. 

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

چگونه نرم‌افزار مدیریت قراردادها، کارایی را افزایش می‌دهد؟

تیم‌های حقوقی و تدارکاتی با فشار فزاینده‌ای برای مدیریت کارآمد قراردادها در عین کاهش ریسک و تضمین انطباق مواجه هستند. نرم‌افزار مدیریت قراردادها، نحوه رسیدگی سازمان شما به توافقات را با خودکارسازی فرآیندهای کلیدی و بهبود کارایی در طول چرخه عمر قرارداد تغییر می‌دهد.

بازیابی دید

  • یک مخزن متمرکز تضمین می‌کند که همه قراردادها ذخیره، پیگیری و به راحتی در زمان واقعی در دسترس هستند.
  • جستجوی پیشرفته و خلاصه‌های هوش مصنوعی، بینش‌های فوری در مورد عملکرد قرارداد، نقاط عطف کلیدی و میزان ریسک ارائه می‌دهند.
  •  هشدارها و گردش‌های کاری خودکار، تیم‌ها را از مهلت‌های حیاتی مطلع می نمایند و تضمین می‌کنند که هیچ قراردادی نادیده گرفته یا به درستی مدیریت نشود.

بازپس‌گیری کنترل

  • گردش‌های کاری استاندارد و بهترین شیوه، سازگاری در تأییدیه‌ها، مذاکره و اجرای قرارداد را تضمین می‌کنند.
  • کنترل‌های دسترسی مبتنی بر نقش، تیم‌های مناسب را قادر می‌سازد تا مجوزهای مناسب را داشته باشند و در عین حال خطرات امنیتی را کاهش دهند.
  • ادغام با ابزارهای تدارکات، مالی و حقوقی از طریق ای پی آی (API)، همکاری و انطباق یکپارچه را تضمین می‌کند.

حفاظت از انطباق

  • گردش‌های کاری خودکار تأیید قرارداد، دیدگاهی از گلوگاه‌های تأیید ارائه می‌دهند، امکان افزایش خودکار را در صورت لزوم فراهم می‌کنند و تضمین می‌نمایند که ذینفعان مناسب، قراردادها را در زمان مناسب بررسی می‌کنند.
  • گردش‌های کاری خودکار انطباق، خطر جریمه‌ها و نقض‌های قراردادی را کاهش می‌دهند و می‌توانند فروشنده را مستقیماً درگیر کنند.
  • مسیرهای ممیزی کامل و قابل دفاع، دید کاملی از اصلاحات و تأییدیه‌های قرارداد ارائه می‌دهند و ممیزی‌های قانونی را ساده می‌کنند.

 

بهترین شیوه های مدیریت قراردادها

اجرای مدیریت مؤثر قرارداد نیازمند برنامه‌ریزی پیشگیرانه و فرآیندهای ساختاریافته است. تیم‌های حقوقی و تدارکاتی باید بر روی گام‌های عملی برای بهبود کارایی، کاهش ریسک و دستیابی به نتایج بهتر قرارداد تمرکز کنند.

برای تیم‌های حقوقی

  • وضوح قرارداد را از ابتدا تضمین کنید: شرایط کلیدی قرارداد، تعهدات و نقاط عطف را به وضوح تعریف نمایید تا از ابهام جلوگیری شود.
  • یک فرآیند بررسی منظم ایجاد نمایید: بررسی‌های دوره‌ای قرارداد را برای شناسایی ریسک‌ها، تمدیدهای آینده و فرصت‌های بالقوه برای مذاکره مجدد برنامه‌ریزی کنید.
  • تیم‌ها را در مورد انطباق و تعهدات قانونی آموزش دهید: اطمینان حاصل کنید که تیم‌های داخلی در مورد الزامات قرارداد، تغییرات قانونی و نقش‌های خود در اجرای قرارداد آموزش دیده‌اند.
  • همه مذاکرات و تغییرات را مستند نمایید: سابقه روشنی از اصلاحات و تأییدیه‌های قرارداد برای تضمین شفافیت و کاهش اختلافات حقوقی حفظ کنید.
  • یک طرح احتمالی برای قراردادهای کلیدی ایجاد نمایید: قراردادهای حیاتی را شناسایی کنید و در صورت شکست تأمین‌کننده، تغییرات قانونی یا اختلافات حقوقی، طرح‌های عملیاتی تهیه نمایید.
  • یک منبع واحد از حقیقت بسازید: اطمینان حاصل کنید که همه قراردادها و اسناد پشتیبان در یک مخزن متمرکز با کنترل‌های دسترسی مبتنی بر نقش ذخیره می‌شوند.
  • قالب‌های قرارداد را استاندارد کنید: یک کتابخانه مورد تأیید قانونی از بندها و قالب‌های قرارداد برای به حداقل رساندن خطاهای پیش‌نویس و ناکارآمدی‌های مذاکره ایجاد نمایید.
  • به طور پیشگیرانه ریسک‌ها را کاهش دهید: تعهدات قراردادی، غرامت‌ها و بندهای مسئولیت را به طور مرتب بررسی کنید تا از قرار گرفتن در معرض اختلافات حقوقی کاسته شود.
  • بررسی‌های انطباق قانونی را کامل کنید: یک سیستم خودکار برای پیگیری مقررات قضایی و اطمینان از به‌روز ماندن قراردادها با قوانین در حال تکامل پیاده‌سازی نمایید.

برای تیم‌های تدارکاتی

  • گردش‌های کاری تأیید واضح را تعریف کنید: فرآیندهای تأیید ساختاریافته را برای حذف گلوگاه‌ها و کاهش زمان‌های مذاکره ایجاد نمایید.
  • شرایط قرارداد را در برابر استانداردهای بازار محک بزنید: قیمت، شرایط و ضوابط قرارداد را به طور مرتب با سایرین مقایسه کنید تا از توافقات رقابتی اطمینان حاصل نمایید.
  • فرآیند تمدید و خاتمه را ساده کنید: تاریخ‌های بررسی را خیلی قبل از انقضای قراردادها تعیین نمایید تا از فرصت‌های از دست رفته برای مذاکره مجدد یا تمدیدهای غیرضروری جلوگیری شود.
  • همکاری داخلی را بهبود بخشید: ارتباط واضح بین تیم‌های تدارکات، مالی و حقوقی را برای هماهنگ کردن اهداف قرارداد با اهداف تجاری گسترده‌تر تسهیل کنید.
  • عملکرد فروشنده را نظارت نمایید: از کارت‌های امتیازی عملکرد برای ارزیابی قابلیت اطمینان فروشنده، جدول‌های زمانی تحویل و پایبندی به توافق‌نامه‌های سطح خدمات (SLA) استفاده کنید.
  • دسترسی به قرارداد را در بخش‌ها اولویت‌بندی نمایید: اطمینان حاصل کنید که تیم‌های تدارکات، مالی و حقوقی به داده‌های قرارداد در زمان واقعی دسترسی دارند تا تصمیم‌گیری آگاهانه را تسهیل نمایند.
  • از هشدارهای خودکار برای تاریخ‌های کلیدی قرارداد استفاده کنید: اعلان‌ها را برای تمدیدهای آینده، انقضاها و فرصت‌های مذاکره مجدد تنظیم نمایید تا از وقفه‌های پرهزینه جلوگیری شود.

بیشتر بخوانید: چرخه عمر محصول

 

مزایای مدیریت قراردادها چیست؟

شرکت‌های نوآور با اهداف بلندمدت بلندپروازانه به پلتفرم‌های CLM روی می‌آورند زیرا این تنها راه واقعی برای اطمینان از این است که فرآیند قرارداد آنها با سرعت کسب و کار مدرن همگام باشد. در اینجا برخی از مزایایی است که این سازمان‌ها تجربه می‌کنند.

  • صرفه جویی در وقت

با قرارداد دیجیتال، شما با اجرای یک پلتفرم قدرتمند که هر کسی می‌تواند از آن استفاده کند، سردرد و فرهنگ عجله و انتظار پیرامون قراردادها را حذف خواهید کرد.

  • کاهش حجم قرارداد

قرارداد دیجیتال به شما امکان می‌دهد بخش بزرگی از فرآیند قرارداد را مقیاس و خودکار کنید، که به این معنی است که تعداد قراردادهای فردی برای ایجاد و بررسی را کاهش می‌دهید.

  • تشویق به همکاری

نرم‌افزار CLM همکاری در یک پلتفرم واحد را آسان می‌کند، ویرایش‌هایی را که همه می‌توانند ببینند انجام می‌دهد و خطوط قرمز را برای همیشه می‌پذیرد. همچنین به شما امکان می‌دهد سریع‌تر کار کنید و به سؤالات فوری رهبری خود پاسخ دهید.

  • کاهش ریسک

بسیاری از کسب و کارها بر این باورند که صرفه‌جویی در زمان فرآیند قراردادشان معادل با کوتاه کردن گوشه‌ها است که آنها را بیشتر از ایجاد و بررسی دستی هر قرارداد در معرض خطر قرار می‌دهد. اما با راه‌حل CLM مناسب، این اصلاً جای نگرانی نخواهد داشت در واقع، قرارداد دیجیتال تیم شما را پاسخگو نگه می‌دارد، شفافیت ایجاد می‌کند و هشدارهایی را برای حفظ و افزایش امنیت و انطباق شما ایجاد می‌نماید.

مدیریت چرخه عمر قراردادها

چالش‌های مدیریت قراردادها چیست؟

انواع مختلفی از قراردادها در تجارت استفاده می‌شود، مانند توافق‌نامه‌های عدم افشا (NDA)، توافق‌نامه‌های فروشنده، فرم‌های سفارش، توافق‌نامه‌های خدمات اصلی (MSA)، اظهارنامه‌های کار (SOW) و بسیاری موارد دیگر. در حالی که وکیل حقوقی داخلی معمولاً قراردادها را بررسی یا تأیید می‌کند، آنها برای هر بخش دیگری از کسب و کار نیز ضروری هستند، از تدارکات و امور مالی گرفته تا منابع انسانی، فروش و بازاریابی. دقیقاً به همین دلیل است که مدیریت قراردادها بسیار دشوار است: هر بخش آنها را به طور متفاوتی مدیریت می‌کند و یک سیستم مجزا و ناپیوسته ایجاد می‌نماید که سرعت کسب و کار را کاهش می‌دهد و آن را در معرض خطر قرار می‌دهد.
قراردادها کسب و کار شما را کنار هم نگه می‌دارند. آنها در هسته اصلی هر بخش مهم شرکت شما قرار دارند و هر تصمیم، رابطه، پروژه و معامله را هدایت می‌کنند. قراردادها بیش از هر بخش دیگری از تجارت مدرن، حاوی ریسک و پاداش بیشتری هستند و با این وجود، آنها اغلب آشفته‌ترین و بدترین مدیریت‌شده‌ترین بخش‌ها هستند. تقریباً فرآیندهای مدیریت قرارداد هر کسب و کاری سخت و وقت‌گیر است و باعث اصطحکاک و تأخیر می‌شود که مانع از توانایی شرکت شما برای بستن معاملات و اجرای عملیات تجاری مهم می‌شود. در نهایت، این منجر به پیامدهای منفی بسیاری برای کسب و کار شما می‌شود، از جمله تصمیمات مجزا، افزایش ریسک و نشت درآمد که ممکن است از مدیریت بد مانند از دست دادن تاریخ تمدید رخ دهد.
تیم‌های حقوقی داخلی تمام وقت و انرژی خود را صرف تلاش برای مدیریت قراردادها می‌کنند به جای تمرکز بر ابتکارات استراتژیک که به پیشبرد کسب و کار یاری می رسانند.
قراردادها به عنوان اسناد ایستا و یکباره دیده می‌شوند، نه آنچه که واقعاً هستند: اسناد پویا و غنی از داده که پتانسیل باز کردن ارزش عظیم برای کسب و کارها را دارند.
وارد شوید: مدیریت چرخه عمر قرارداد (CLM)، که برای کمک به قراردادها و هر کسی که آنها را مدیریت می‌کند، از جمله تیم‌های حقوقی داخلی و عملیات حقوقی، ایجاد شده است تا پتانسیل کامل خود را در ایجاد ارزش تجاری تحقق بخشند.

بیشتر بخوانید: ماتریس ریسک چیست؟

 

چه کسی از نرم‌افزار مدیریت قراردادها استفاده می‌کند؟

شرکت‌های نوآور با اهداف بلندمدت بلندپروازانه به پلتفرم‌های CLM روی می‌آورند زیرا این تنها راه واقعی برای اطمینان از این است که فرآیند قرارداد آنها با سرعت کسب و کار مدرن همگام باشد. در این بخش برخی از گروه هایی که در این سازمان‌ها از نرم افزار مدیریت قراردادها استفاده می‌کنند؛ شرح داده شده اند:
حقوقی
مشاور عمومی و تیم حقوقی داخلی، که ممکن است شامل عملیات حقوقی باشد، معمولاً مالک فرآیند قرارداد در یک سازمان هستند. آنها به صورت روزانه از نرم‌افزار مدیریت قرارداد حقوقی برای نظارت بر کل چرخه عمر قرارداد، از ایجاد تا تمدید، استفاده می‌کنند. به احتمال زیاد تیم‌های حقوقی در حال ایجاد قالب‌های گردش کار، نوشتن بندها، مذاکره در مورد شرایط یا بررسی اصلاحات در نرم‌افزار مدیریت قرارداد یافت می‌شوند.

منابع انسانی
منابع انسانی قراردادهای زیادی را در فرآیند استخدام پردازش می‌کند، به همین دلیل است که دسترسی آنها به نرم‌افزار مدیریت قرارداد ضروری است. شما می‌توانید آنها را در حال ارسال قراردادهای استاندارد که توسط بخش حقوقی از قبل تأیید شده‌اند، مانند نامه‌های پیشنهاد، توافق‌نامه‌های عدم افشا و اظهارنامه‌های کار، بیابید.

تدارکات
از آنجا که تیم‌های تدارکات مسئول تهیه کالاها و خدمات برای شرکت از اشخاص ثالث هستند، مدیریت قرارداد تدارکات جنبه مهمی است که هنگام ارزیابی CLMها باید در نظر گرفته شود. تیم‌های تدارکات اغلب می‌توانند در حال ارسال درخواست‌های قرارداد به بخش حقوقی یافت شوند، بنابراین انتخاب یک پلتفرم CLM که در آن بتوانند قراردادهای خود را به صورت سلف سرویس انجام دهند، کلیدی است.

امور مالی
تیم‌های مالی برای کمک به آنها در اطلاع از بودجه، پیش‌بینی درآمد و یافتن اطلاعات صورت‌حساب، به نرم‌افزار مدیریت قرارداد متکی هستند. 

فروش
تیم‌های فروش باید به سرعت حرکت کنند تا معاملات را ببندند، و نرم‌افزار مدیریت قرارداد به آنها کمک می‌کند دقیقاً همین کار را انجام دهند.

بازاریابی
تیم‌های بازاریابی درخواست‌های قراردادی زیادی می‌دهند، برخی برای خدمات، مانند توافق‌نامه‌های فروشنده برای یک نرم‌افزار یا ابزار جدید، و برخی دیگر برای روابط کاری، مانند پیمانکارانی که نیاز به توافق‌نامه اینفلوئنسر یا مجوزهای عکاسی دارند. آنها کمپین‌هایی برای راه‌اندازی و اهدافی برای رسیدن دارند، بنابراین ضروری است که یک CLM داشته باشند که بتواند با آنها همگام باشد.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

آینده مدیریت قراردادها چیست؟

تا همین اواخر، پلتفرم‌های مدیریت قرارداد و تکنیک‌های مدیریت قرارداد به طور محدود بر نیازهای حقوقی قبل یا بعد از قرارداد مانند ذخیره‌سازی به ضرر کسب و کار متمرکز بوده‌اند. کسب‌وکارها و شرکت‌های مدرن امروزی به ابزارهایی نیاز دارند که از کل چرخه عمر مدیریت قرارداد پشتیبانی کنند برای بخش حقوقی داخلی و عملیات حقوقی و همچنین سایر بخش‌ها مانند فروش و امور مالی که قراردادها را ایجاد یا مدیریت می‌کنند. در این دنیا، مدیریت تماس دیگر نمی‌تواند به عنوان یک فرآیند جانبی، ایستا و یک طرفه دیده شود. در عوض، قرارداد باید به عنوان مرکز اتصال و هدایت سایر واحدهای تجاری عمل نماید. از ساخت تا مدیریت و ذخیره‌سازی، یک سیستم مدیریت قرارداد قوی باید همه قراردادها، از ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین، را خودکار و ساده کند و همکاری و مذاکره را برای همه ذینفعان قرارداد تسهیل کند.
برخلاف راه‌حل‌های CLM و مدیریت قرارداد قدیمی، مدیریت قرارداد دیجیتال (و قراردادهای دیجیتالی که نگه می‌دارد) به این نیاز پاسخ می‌دهد و کاربران تجاری خود را با یک راه‌حل مدرن و شهودی درگیر می‌کند. شما می‌خواهید یک راه‌حل CLM را انتخاب نمایید که با کسب و کار شما رشد کند و یک شریک بلندمدت قابل اعتماد باشد. پلتفرم‌هایی را که برای همه کاربران تجاری آسان هستند، با ویژگی‌هایی مانند طراح گردش کار، ویرایشگر و مخزن، در اولویت قرار دهید. 
آینده مدیریت قرارداد، قرارداد دیجیتالی است که به شما امکان می‌دهد همه قراردادهای خود، از مذاکره بالا تا بدون مذاکره، را تسریع، کنترل و درک کنید. به طور خلاصه، کارایی مدیریت قرارداد می‌تواند مشاور حقوقی و تیم‌های عملیات حقوقی را از فعالیت‌های تکراری، تکراری و وقت‌گیر به نفع تبدیل شدن به مشاوران تجاری مورد اعتماد و استراتژیک برای سازمان آزاد نماید.

بیشتر بخوانید: مدیریت تدارکات چیست؟

 

نتیجه گیری:  

مدیریت قرارداد فرآیند نظارت بر توافقات قانونی از ایجاد تا اجرا، نظارت و تمدید است. این امر تضمین می‌کند که همه طرفین به تعهدات قراردادی خود پایبند هستند و در عین حال خطرات را به حداقل می‌رسانند و ارزش را به حداکثر می‌رسانند. چرخه عمر مدیریت قرارداد شامل ذینفعان و مراحل بسیاری است، بنابراین مهم است که یک CLM را انتخاب کنید که فرآیند را ساده نماید تا کاربران مجبور به نگرانی در مورد آن نباشند. مرحله فرآیند مدیریت قراردادها شامل : ایجاد، مذاکره، تأیید، پذیرش، اجرا، تجزیه و تحلیل، بهینه‌سازی و تمدید می باشد.

 

.جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت قراردادها برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت هوش تجاری چیست و چه مزایایی دارد؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت هوش تجاری خواهیم پرداخت. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از مدیریت هوش تجاری، کارایی آن را مورد بررسی قرار داده ایم. سپس عناصر مربوط به مدیریت هوش تجاری و حاکمیت آن را توضیح داده ایم. در ادامه نیز به اینکه مدیر هوش تجاری کیست و چه مهارت هایی مورد نیاز آن است، پرداخته ایم. در نهایت نیز به سود و مزایای مدیریت هوش تجاری برای کسب و کار اشاراتی نموده ایم و برای فهم بهتر مطالب نیز در این زمینه به ذکر برخی مثال ها پرداخته ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت هوش تجاری دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت هوش تجاری

هوش تجاری (BI) یا Business Intelligence به مجموعه فرآیندها، فناوری‌ها و ابزارهایی گفته می‌شود که برای جمع‌آوری، تحلیل و تفسیر داده‌های کسب و کار به منظور اتخاذ تصمیمات هوشمندانه‌تر و بهبود عملکرد سازمان استفاده می‌شوند. از مهمترین جنبه‌های مدیریت هوش تجاری می توان به جمع‌آوری داده‌، ذخیره‌سازی و سازماندهی داده‌ها، تحلیل داده‌ها، ارائه اطلاعات و تصمیم‌گیری اشاره کرد. از سوی دیگر در زمینه مزایای مدیریت هوش تجاری می توان؛ افزایش سرعت و دقت در تصمیم‌گیری، بهبود عملکرد کسب و کار، افزایش رضایت مشتری، کاهش هزینه‌ها و افزایش رقابت‌پذیری را نام برد. در دنیای امروز، مدیریت هوش تجاری به یک ابزار ضروری برای سازمان‌ها تبدیل شده است. سازمان‌هایی که از این ابزار به درستی استفاده می‌کنند، می‌توانند عملکرد خود را بهبود بخشند و در بازار رقابتی موفق‌تر باشند. مدیریت هوش تجاری، مدیریت و هدایت هوش تجاری و واحدهای سازمانی درگیر را تضمین می‌کند و همچنین یکپارچگی آن را در یک محیط تخصصی، فنی و سازمانی موجود هوش تجاری فراهم می‌نماید. برای اطمینان از اجرای بهینه، توصیه می‌کنیم یک استراتژی هوش تجاری و همچنین حاکمیت هوش تجاری مربوطه را با یک مرکز شایستگی هوش تجاری ایجاد نماییم. مدیران هوش تجاری مسئول استفاده از تحلیل داده‌ها و مهارت‌های توسعه کسب‌وکار برای تأثیرگذاری و اجرای تصمیماتی هستند که کل کسب‌وکار را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در اینجا آنچه باید در مورد مهارت‌های مورد نیاز یک مدیر هوش تجاری، حقوق و نحوه تبدیل شدن به یک مدیر هوش تجاری بدانید، آمده است.

مدیریت هوش تجاری چیست؟

در گذشته، مدیریت هوش تجاری یا (business intelligence management)، صرفاً تحلیل داده بود. اکنون، این مدیریت کامل هوش تجاری است که همه زمینه‌های فناوری‌ها، استراتژی‌ها، برنامه‌های کاربردی و بهترین شیوه‌ها را برای بهینه‌سازی عملیات تجاری، فروش، زنجیره تأمین و در نهایت، رشد، در خود جای می‌دهد. تقریباً همه شرکت‌های بزرگ از راه‌حل‌های BI برای پیشبرد عملکرد کسب‌وکار خود استفاده می‌کنند. مدیریت هوش تجاری یک عامل مهم برای موفقیت پروژه‌های پیاده‌سازی هوش تجاری است. اغلب اوقات، دامنه پروژه اجرا می‌شود، اما نمای کلی هوش تجاری و وابستگی‌های متقابل مربوطه نادیده گرفته می‌شوند. این امر به لطف مدیریت صحیح هوش تجاری قابل اجتناب است.

کارایی مدیریت هوش تجاری 

از هوش تجاری برای بهبود و هدایت تصمیم‌گیری‌های تجاری استفاده کنید و در عین حال در زمان و هزینه صرفه‌جویی نمایید. ارزیابی دشوار استراتژیک اکنون به یک چیز منسوخ تبدیل شده است. آنچه که زمانی سال‌ها کاوش و تحلیل طاقت‌فرسای داده‌ها طول می‌کشید، اکنون می‌تواند به طور کارآمد و مؤثر با ابزارهای BI و مدیریت صحیح هوش تجاری انجام شود. در حالی که بسیاری از شرکت‌ها به دنبال چیز بزرگ بعدی، سرمایه‌گذاری روی یک روند، پیروی از یک تأثیرگذار یا توسعه ایده‌های کاملاً جدید هستند. کسانی که از مدیریت BI استفاده می‌کنند، می‌توانند به سرعت تصمیمات تجاری و اقدامات بعدی را که واقعاً با ماموریت‌ها و اهداف مربوطه همسو هستند، توجیه کنند. مطمئناً، برای هر شرکتی آسان است که بگوید، “ما می‌خواهیم درآمد را افزایش دهیم، هزینه‌های عملیاتی را کاهش دهیم و سهم بازار را به دست آوریم.” همه شرکت‌ها خواهان درآمد بیشتر، هزینه کمتر و سهم بازار بیشتر هستند، اما تا چه هدفی و از چه راهی؟
چنین اهداف گسترده‌ای ممکن است با ماموریت شرکت همسو نباشند یا یک هدف کوتاه‌مدت را مختل نمایند. این زمانی است که مدیریت هوش تجاری برای ساختار کلی و طرح شرکت اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. امروزه، بیش از هر زمان دیگری، برای هر سازمانی حیاتی است که از مدیریت هوش تجاری برای بررسی استراتژی‌ها، عملیات، عملکرد بازار و سپس ترویج بهترین شیوه‌های تجاری برای اهداف نهایی شرکت، هر چه که باشد، استفاده کند. اعلامیه‌ای برای توسعه جدیدترین و بهترین محصول ممکن است هیجان‌انگیز باشد، اما همچنین ممکن است به نفع بهترین استراتژی رشد کلی شرکت نباشد. هزینه‌های تحقیق و توسعه، توسعه محصول، تحلیل سهم بازار و آزمایش بتا ممکن است با طرح استراتژیک شرکت در این زمان خاص همسو نباشد. با این حال، اگر توسعه محصول با طرح استراتژیک فعلی شرکت همسو باشد، BIM کامل و جامع بسیار مهم است. در هر سرمایه‌گذاری جدید، بررسی فناوری‌ها، استراتژی‌ها، برنامه‌های کاربردی و شیوه‌ها برای اطمینان از موفقیت مورد نیاز است. به لطف مدیریت صحیح هوش تجاری، دامنه کامل یک پروژه می‌تواند هم به طور کامل و هم در هر حوزه تمرکز بررسی شود. این امر امکان بررسی کامل‌تر و پیچیده‌تر یک پروژه را فراهم می‌کند. شما ممکن است اغلب بشنوید که هوش تجاری به عنوان تحلیل تجاری یا تحلیل داده شناخته می‌شود، اما هوش تجاری بسیار عمیق‌تر از آن است. این فرآیند صرفاً ارزیابی داده‌های موجود نیست، بلکه بررسی عمیق تصمیم‌گیری، ساختار کسب‌وکار و فرآیندهای عملیاتی است که به پیشبرد کارایی و درآمد کمک می‌کند و مزیت رقابتی کلی را در بازار حفظ می‌کند.

بیشتر بخوانید: مشاوره هوش تجاری

مدیریت هوش تجاری

مدیریت هوش تجاری شامل چه عناصری می‌شود؟

مدیریت BI به فرآیند مدیریت داده اشاره دارد. به طور کلی از چهار مؤلفه تشکیل شده است: تحلیلگران، راه‌حل‌های داده، تصمیم‌گیری و نظارت. نرم‌افزار BI داده‌های واقعی را تولید می‌کند و سپس مدیریت BI داده‌ها را با استفاده از ابزارهای موجود در سیستم‌های BI تفسیر می‌نمایند. داده‌های خام تجزیه و تحلیل و به معیارهای عملکردی تبدیل می‌شوند که کاربران تجاری برای تصمیم‌گیری به آنها تکیه می‌کنند. مدیریت هوش تجاری به صورت تکراری تحلیلگران، راه‌حل‌ها، تصمیم‌گیری و نظارت را برای رشد یک شرکت ترکیب می‌نمایند.

  • تحلیلگران

مدیریت BI به تحلیلگرانی نیاز دارد که در آماده‌سازی داده‌ها متخصص باشند. این تحلیلگران داده‌ها را تجزیه می‌کنند، شواهد آماری را بررسی می‌نمایند، کیفیت داده‌ها را تأیید می‌کنند و مشکلات، مسائل و نگرانی‌های قابل اندازه‌گیری را حل می‌نمایند. تحلیلگران مسئول همه اعداد مبتنی بر داده در چارچوب یک سازمان یا پروژه هستند. این تحلیلگران گزارش‌ها را با استفاده از نرم‌افزار BI تولید می‌کنند که حاوی اطلاعات حیاتی استراتژی BI مانند شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) یا سایر داده‌های تجاری مورد نیاز برای تصمیم‌گیری است.

  • راه‌حل‌ها

تحلیلگران راه‌حل‌های داده مرتبط با استراتژی‌های تجاری را ارائه می‌دهند. در واقع، داده‌ها دروغ نمی‌گویند، تا زمانی که معتبر باشند. با فرض اینکه داده‌های خوبی دارید، مدیریت BI می‌تواند عمیقاً در آن اطلاعات مرتبط با استراتژی کلی، رشد یا پروژه خاص شرکت غوطه ور شود. این می‌تواند شامل داده‌هایی مانند آمار مشتری، ارقام فروش، عملکرد کسب‌وکار، معیارهای تولید، عملکرد زنجیره تأمین و موارد دیگر باشد. شرکت‌ها، تیم‌های ورزشی و سایر نهادها در حال انجام حرکات بزرگ داده‌های عظیم هستند. تحلیل پیش‌بینی‌کننده برای همه چیز تغییردهنده بازی است و با فناوری جدید، انبار کردن داده‌ها آسان‌تر از همیشه است. با انبوهی از داده‌ها در اختیارمان، نرم‌افزار BI سلف سرویس در دسترس ما، تصمیمات و راه‌حل‌های ما برای همه چیز وابسته به داده‌ها است.

  • تصمیم‌گیری بهتر

تصمیم‌گیرندگان از تجزیه و تحلیل داده‌ها به شکل KPI برای بهبود فرآیندهای تجاری و افزایش سودآوری استفاده می‌کنند. به خاطر داشته باشید که هوش تجاری فقط در مورد استخراج داده‌های داخلی نیست. BI هوشمند از منابع داده خارجی نیز می‌گیرد. یافتن و تجزیه داده‌ها از منابع خارجی در بازار و رقبای شما می‌تواند به اندازه استخراج داده‌های داخلی مهم باشد. به یاد داشته باشید، هنگام استخراج داده‌ها از منابع داده خارجی، بررسی کیفیت داده‌ها نیز مهم است. استفاده از داده‌های بد هنگام تصمیم‌گیری در مورد عملکرد کسب‌وکار به کسب‌وکار شما آسیب می‌زند.

  • نظارت

مدیریت هوش تجاری با ادغام، بررسی و گزارش اطلاعات از همه زمینه‌ها، نظارت بر همه جنبه‌های یک شرکت را فراهم می‌کند. BIM فقط در مورد بیرون کشیدن ارقام فروش و آمار مشتری نیست. این در مورد جمع‌آوری حقایق و ارقام از هر گوشه شرکت و ارائه داده‌های واضح، مختصر و قابل اجرا توسط مدیران، روسا و مدیران اجرایی است. قبلاً، داده‌ها فقط برای اهداف آی تی (IT) یا حسابداری استفاده می‌شدند. با توجه به عمق اطلاعات موجود در حال حاضر، به ویژه با پیشرفت‌های تکنولوژیکی اخیر، این داده‌ها واقعاً برای همه جنبه‌های هوش تجاری قابل اجرا هستند. شرکت‌های متخصص در این نوع داده‌کاوی در خط مقدم فناوری تجاری مدرن قرار دارند. بسیاری در حال توسعه نرم‌افزار مبتنی بر ابر هستند که به کاربران امکان دسترسی آسان و سازمان‌یافته به اطلاعات تجاری را می‌دهد. روزهای صفحات گسترده و پرس و جوها گذشته است. 

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

 

حاکمیت هوش تجاری چیست؟

حاکمیت هوش تجاری قوانینی را تعریف می‌کند که بر اساس آنها هوش تجاری هدایت، سازماندهی، اجرا و توسعه بیشتر می‌یابد. فعالیت‌های مرتبط با هوش تجاری باید هماهنگ شوند. ساختار سازمانی، فرآیندها و طراحی برنامه‌ها باید تعریف شوند. منابع و مهارت‌های مورد نیاز باید شناسایی و سیستم‌های مربوطه در دسترس قرار گیرند. حاکمیت هوش تجاری باید با استراتژی همسو باشد. از دیگر اجزای مهم یک راهکار موفق هوش تجاری، تعامل بین کسب و کار و فناوری اطلاعات، مدیریت الزامات، مدیریت چرخه عمر اطلاعات و داده‌گردانی (تضمین کیفیت داده) و همچنین اطلاعات‌گردانی (تضمین کیفیت اطلاعات) است. یک جزء اصلی از حاکمیت هوش تجاری، تعریف استانداردهای عالی و یکنواخت هوش تجاری از دیدگاه تخصصی و فنی (دستورالعمل‌های هوش تجاری) است. سپس می‌توان تعاریف هوش تجاری را از این دستورالعمل‌ها برای استفاده در داخل شرکت استخراج کرد.

آگاهی از هوش تجاری

آگاهی از هوش تجاری، درک سراسری شرکت از هوش تجاری را توصیف می‌کند. درک یکنواخت و سازگار از هوش تجاری، اساس پروژه‌های موفق هوش تجاری را تشکیل می‌دهد. در مرحله اول، درک غالب هوش تجاری در یک شرکت و همچنین ذینفعان هوش تجاری در مدیریت، زمینه‌های تخصصی و فناوری اطلاعات تعیین می‌شوند. در مرحله دوم، اهداف و شکاف‌ها تجزیه و تحلیل می‌شوند و بر اساس آن، اقدامات مشخصی مانند تعاریف مکتوب و روش‌های ارتباطی تعریف می‌شوند.

استراتژی هوش تجاری

استراتژی هوش تجاری، توسعه هدفمند هوش تجاری را مطابق با اهداف شرکت تضمین می‌کند. یک استراتژی هوش تجاری باید به طور مداوم توسعه، تطبیق و به روز شود. یک نقشه راه مبتنی بر استراتژی هوش تجاری باید اهداف استراتژیک و عملیاتی و همچنین مهلت‌های مربوط به اجرای یک چشم‌انداز برنامه کاربردی، یک معماری سیستم و یک پورتفولیو نرم‌افزاری را تعریف کند. طرح‌ها و پروژه‌های فردی، از جمله اقدامات، باید به تفصیل در یک طرح جامع مشخص شوند.

سازمان هوش تجاری

مرکز شایستگی هوش تجاری (BICC) یک واحد سازمانی است که به طور ایده‌آل، یک بخش خدماتی خواهد بود که بخشی از یک زمینه مدیریتی خاص است. بسته به ساختار سازمانی یک شرکت، انواع مختلفی امکان‌پذیر است، به عنوان مثال یک BICC مجازی. BICCها به عنوان نقطه تماس واحد برای همه موضوعات، درخواست‌ها و پروژه‌های مرتبط با هوش تجاری عمل می‌کنند. مسئولیت‌ها و رابط‌های هوش تجاری و همچنین ذینفعان هوش تجاری در مفهوم BICC و نمودار سازمانی که نقش‌ها و وظایف خاص شرکت و همچنین اقدامات ارتباطی و تشدید را تعریف می‌نماید، مشخص می‌شوند. بنابراین، یک BICC چارچوب سازمانی محکمی را برای مدیریت موفق و قابل فهم پروژه هوش تجاری شما فراهم می‌کند.

مهندسی الزامات هوش تجاری

مهندسی الزامات هوش تجاری یکی از مهم‌ترین و دشوارترین وظایف پروژه‌های هوش تجاری است. مستندات مکتوب به شکل یک فهرست اقدامات، شامل تمام الزامات فنی و تخصصی، بخشی از این وظیفه است. 

مربیگری هوش تجاری

مربیگری هوش تجاری به تضمین کیفیت اجرای بالای پروژه‌ها و ابتکارات هوش تجاری کمک می‌کند. به عنوان یک قاعده، مربیگری هوش تجاری در مراحل خاصی از پروژه یا به صورت بلندمدت برای حمایت از یک ابتکار خاص انجام می‌شود. مربیگری هوش تجاری به ویژه در مرحله اولیه طراحی و توسعه استراتژی هوش تجاری و حاکمیت هوش تجاری مهم است. با این حال، مربیگری هوش تجاری می‌تواند در مراحل چالش‌برانگیز بعدی نیز به عنوان ستون فقرات موفقیت پروژه باشد.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

انواع ابزار مدیریت هوش تجاری

مدیر هوش تجاری کیست؟

مدیران هوش تجاری از مهارت‌های تحلیل داده خود برای اطلاع‌رسانی تصمیمات تجاری و رهبری تیم‌های تحلیلگران هوش تجاری و توسعه‌دهندگان BI استفاده می‌کنند. هدف اصلی یک مدیر هوش تجاری، هدایت تیم خود و کل کسب‌وکار برای اتخاذ تصمیمات مالی و رشد آگاهانه است. مدیران هوش تجاری مسئول رهبری تیم‌های تحلیلگران و توسعه‌دهندگان BI هستند که از حجم زیادی از داده‌ها بینش‌هایی را استخراج می‌کنند و تمام ابزارهای هوش تجاری مورد استفاده یک سازمان را نگهداری می‌کنند.

مسئولیت‌های مدیر هوش تجاری

شرکت‌ها برای اتخاذ تصمیمات تجاری مبتنی بر داده که بر روی شیوه‌های استخدام، بودجه‌های مالی و موارد دیگر تأثیر می‌گذارد، به مدیران هوش تجاری و تیم‌های آنها تکیه می‌کنند. در این بخش به ذکر برخی مسئولیت های مدیر هوش تجاری پرداخته ایم.

  • جمع‌آوری، پاکسازی و تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به درآمد، فروش رقیب، روندهای بازار و تعامل مشتری.
  • مدیریت تیم تحلیلگران و توسعه‌دهندگان BI.
  • استخدام و آموزش تحلیلگران و توسعه‌دهندگان جدید هوش تجاری.
  • به اشتراک گذاشتن یافته‌های کلیدی از یافته‌های داده با رهبران و ذینفعان کسب‌وکار.
  • ایجاد و نگهداری ابزارهای هوش تجاری برای تیم خود.
  • نظارت بر روندهای صنعت و شناسایی فرصت‌های جدید برای شرکت خود.
  • انتقال یافته‌ها و توصیه‌ها به رهبران و ذینفعان شرکت.

بیشتر بخوانید: مدیریت تحقیقات بازار چیست؟

چه مهارت‌هایی برای مدیر هوش تجاری شدن لازم است؟

صلاحیت‌های لازم برای مدیر هوش تجاری:

  • توانایی برقراری ارتباط واضح یافته‌های تحلیل داده با مدیران اجرایی شرکت و ارائه توصیه‌ها.
  • درک کامل از ابزارهای تحلیل، تجسم و مدل‌سازی داده‌ها.
  • دانش عمیق از هوش تجاری.
  • درک و توانایی استفاده از زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف.

مهارت‌های سخت مدیر هوش تجاری:

  • تحلیل داده‌ها.
  • مدل‌سازی و تجسم داده‌ها.
  • تحقیقات بازار.
  • تحلیل مالی و برنامه‌ریزی بودجه.
  • مدیریت افراد و مهارت‌های رهبری.

مهارت‌های نرم مدیر هوش تجاری:

  • مهارت‌های ارتباطی و ارائه.
  • مهارت‌های تفکر انتقادی و حل مسئله.
  • مهارت‌های مذاکره.
  • مهارت‌های همکاری.
  • مهارت‌های بین فردی.

بیشتر بخوانید: مدیریت فناوری اطلاعات چیست؟

مسیر شغلی مدیر هوش تجاری

مدیران هوش تجاری ممکن است کار خود را به عنوان تحلیلگر داده یا دانشمند داده سطح ابتدایی آغاز کنند و به نقش‌های تحلیلگر هوش تجاری یا توسعه‌دهنده BI پیشرفت نمایند. عناوین رایج پس از مدیر هوش تجاری شامل مدیر ارشد هوش تجاری و مدیر پروژه فناوری اطلاعات است.

مدیریت هوش تجاری چه کاری برای کسب و کار انجام می‌دهد؟

با استفاده از BIM، شرکت‌ها می‌توانند با دسترسی، دستکاری و درک داده‌ها به روشی مؤثر و عملی، بهبودهای تجاری را هدایت کنند. دستگاه‌های تلفن همراه این فرآیند را به سطح جدیدی و در هر مکانی می‌برند و امکان جمع‌آوری داده‌ها را بدون تأخیر فراهم می‌نمایند. نتایج را می‌توان در زمان واقعی مشاهده کرد که کارایی عملیاتی را افزایش می‌دهد و گردش‌های کاری را در تمام سطوح یک سازمان ساده می‌کند.
اگر هنوز گزینه‌های موجود برای مدیریت هوش تجاری را بررسی نکرده‌اید، انجام این کار را در نظر بگیرید. اتخاذ یک نرم‌افزار BI به شما این امکان را می‌دهد که به سرعت کسب‌وکار خود را بر اساس ماموریت و اهداف خاص خود مقیاس و اصلاح کنید. این داده‌های لازم برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک را در اختیار شما قرار می‌دهد.

برای فهم بهتر مطالب در زمینه‌ ی هوش تجاری (BI) در ادامه به ذکر چند مثال خواهیم پرداخت.

آمازون (Amazon): این شرکت از BI برای تحلیل رفتار مشتریان، پیش‌بینی تقاضا، بهینه‌سازی زنجیره تأمین و ارائه پیشنهادات شخصی به کاربران استفاده می‌کند.

نتفلیکس (Netflix): نتفلیکس با استفاده از BI، الگوهای تماشای کاربران را تحلیل کرده و بر اساس آن، فیلم‌ها و سریال‌های جدید را پیشنهاد می‌دهد و حتی در تولید محتواهای جدید نیز از این داده‌ها بهره می‌برد.

جنرال الکتریک (General Electric): جنرال الکتریک از BI برای تحلیل داده‌های تولید، پیش‌بینی خرابی دستگاه‌ها و بهینه‌سازی عملکرد آنها استفاده می‌کند که منجر به کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری می‌شود.

گوگل (Google): بهینه‌سازی موتور جستجو: گوگل از BI برای تحلیل داده‌های جستجوی کاربران، شناسایی ترندها و بهبود الگوریتم‌های جستجوی خود استفاده می‌کند. این امر منجر به ارائه نتایج دقیق‌تر و مرتبط‌تر به کاربران می‌شود.

مایکروسافت (Microsoft): بهبود محصولات نرم‌افزاری: مایکروسافت از BI برای تحلیل داده‌های مربوط به نحوه استفاده کاربران از محصولات نرم‌افزاری خود، شناسایی مشکلات و بهبود آنها استفاده می‌کند. این امر منجر به ارائه محصولات با کیفیت‌تر و کاربرپسندتر می‌شود.

ببیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

نتیجه‌گیری:

مدیریت هوش تجاری (BI) به عنوان یک رشته‌ی پویا و حیاتی، نقش بسیار مهمی در موفقیت سازمان‌ها در دنیای پیچیده و پُررقابت امروز ایفا می‌کند. با استفاده از ابزارها و تکنیک‌های BI، سازمان‌ها قادرند داده‌های خود را به اطلاعات معنادار و قابل فهم تبدیل کرده و از آن‌ها برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه‌تر، بهبود عملکرد، افزایش سودآوری و کسب مزیت رقابتی استفاده کنند.
مزایای کلیدی مدیریت هوش تجاری

  • تصمیم‌گیری بهتر و سریع‌تر: BI با فراهم کردن اطلاعات دقیق و به روز، مدیران را قادر می‌سازد تا تصمیمات آگاهانه‌تر و سریع‌تری بگیرند.
  • بهبود عملکرد و کارایی: BI به سازمان‌ها کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و با بهبود فرآیندها و بهینه‌سازی منابع، عملکرد و کارایی خود را افزایش دهند.
  • افزایش سودآوری: با استفاده از BI، سازمان‌ها می‌توانند هزینه‌ها را کاهش داده، فروش را افزایش دهند و سودآوری خود را بهبود بخشند.
  • شناخت بهتر مشتریان: BI به سازمان‌ها کمک می‌کند تا رفتار و نیازهای مشتریان خود را بهتر درک کرده و خدمات و محصولات خود را بر اساس آن بهبود بخشند.
  • پیش‌بینی آینده: با استفاده از BI، سازمان‌ها می‌توانند روندهای بازار را پیش‌بینی کرده و برای آینده برنامه‌ریزی کنند.

چالش‌های مدیریت هوش تجاری

  • کیفیت داده‌ها: داده‌های نادرست یا ناقص می‌توانند منجر به تصمیمات اشتباه شوند. بنابراین، اطمینان از کیفیت داده‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • امنیت داده‌ها: حفاظت از داده‌های حساس در برابر دسترسی‌های غیرمجاز از چالش‌های مهم در مدیریت BI است.
  • هزینه: پیاده‌سازی و نگهداری سیستم‌های BI می‌تواند هزینه‌بر باشد.
  • نیاز به تخصص: مدیریت BI نیازمند تخصص و دانش کافی در زمینه تحلیل داده‌ها و استفاده از ابزارهای BI است.

مدیریت هوش تجاری با ارائه بینش‌های عمیق و دقیق از داده‌ها، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا در دنیای رقابتی امروز موفق عمل کنند. با این حال، برای دستیابی به نتایج مطلوب، سازمان‌ها باید به چالش‌های مربوط به کیفیت داده‌ها، امنیت، هزینه و نیاز به تخصص توجه داشته باشند و راهکارهای مناسبی برای آن‌ها اتخاذ نمایند.

 

.جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت هوش تجاری برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت برند چیست؟

مدیریت برند چیست؟

در این مقاله قصد داریم به مفهوم مدیریت برند و تا حدی برندینگ ببپردازیم و اهمیت آن را در کسب و کار مشخص کنیم. برند و برندسازی جایگاه ویژه ای در حوزه مارکتینگ یا همان بازاریابی دارد و می تواند نتایج خیره کننده ای در بلندمدت بدست آورد. در ادامه نحوه کار مدیریت برند و وظایف مدیر برند را تشریح کرده ایم. در آخر نیز موضوعات مهم مربوط به برند یا همان نام تجاری را واکاوی کرده ایم. میتوان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه مدیریت برند دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مدیریت برند چیست؟

مدیریت برند تابعی از مارکتنیگ یا همان بازاریابی است که از تکنیک های خاصی برای افزایش ارزش درک شده محصول یا برند در طول زمان استفاده می کند. مدیریت اثربخش برند، قیمت محصولات را افزایش می‌دهد و از طریق تداعی‌ برند و تصویرسازی برند یا آگاهی بخشی برند، مشتریان وفادار به خود را ایجاد می‌کند. تدوین یک برنامه استراتژیک برای حفظ ارزش ویژه برند یا به دست آوردن ارزش برند، مستلزم درک جامعی از مفهوم و ماهیت برند است و نیازمند شناخت دقیق بازار هدف و چشم انداز کلی شرکت است.

نکات کلیدی

  • مدیریت برند تابعی از بازاریابی است که از تکنیک های خاصی برای افزایش ارزش درک شده محصول یا برند در طول زمان استفاده می کند
  • مدیریت موثر برند به یک شرکت کمک می کند تا یک پایگاه مشتری وفادار بسازد و به سودآوری شرکت کمک نماید.
  • مدیر برند، نوآوری یک محصول یا برند را تضمین می‌کند و از طریق قیمت، بسته‌بندی، لوگو، رنگ‌های مرتبط و قالب حروف، آگاهی از برند را ایجاد می‌کند.
  • مدیریت برند معمولاً حول محور تقویت شناخت برند، ارزش ویژه برند و وفاداری به برند یک محصول است
  • ارزش ویژه برند به ارزشی اشاره دارد که یک شرکت از شهرت نام خود به دست می آورد، و آن را قادر می سازد تادر مقایسه با یک برند عمومی با قیمت پایین تر، گزینه انتخابی محبوب در بین مصرف کنندگان باشد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

مدیریت برند چگونه اجرا می‌شود؟

برندها تأثیر قدرتمندی بر تعامل با مشتری، رقابت در بازارها و مدیریت یک شرکت دارند. حضور قوی برند در بازار، محصولات یک شرکت را از رقبای خود متمایز می کند و باعث ایجاد تمایل به برند محصولات یا خدمات یک شرکت می شود. برندی که تاسیس شده است باید به طور مداوم تصویر برند خود را از طریق مدیریت برند حفظ کند. مدیریت اثربخش برند، آگاهی از برند را افزایش می‌دهد، ارزش ویژه برند را اندازه‌گیری و مدیریت می‌کند، ابتکاراتی را هدایت و جهت دهی می نماید که از پیام یکپارچه برند پشتیبانی کند، محصولات برند جدید را شناسایی نموده و با آن سازگار کند، و به طور موثر جایگاه مناسبی برای برند ایجاد نماید. جایگاه مناسب  برند در بازار می تواند ارزش قابل توجهی را به مخاطب ارائه نماید. سال ها طول می کشد تا یک برند ساخته شود، اما نهایتا زمانی که برند جایگاه خود را بدست آورد، باید همچنان از طریق نوآوری و خلاقیتف جایگاهش را در بازار حفظ کند. برندهای قابل توجهی که طی سال‌ها خود را به عنوان برندی پیشرو در صنایع مختلف تثبیت کرده‌اند عبارتند از: کوکاکولا (Coca-Cola)، مک دونالد (McDonald’s)، مایکروسافت (Microsoft)، آی‌بی‌ام (IBM)، پراکتر اند گمبل، سی‌ان‌ان، دیزنی، نایک، فورد، لگو و استارباکس.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

 

مزایای مدیریت برند چیست؟

طبق آخرین داده‌های سرشماری ایالات متحده، تا سال ۲۰۱۹ بیش از ۲۵۰۰۰۰ رستوران با خدمات کامل در ایالات متحده وجود داشت. اگر هر یک از این رستوران ها بخواهند ماهیتی جداگانه از رقبای خود داشته باشند و هویتی قابل تشخیص داشته باشند، نیاز به یک مدیریت برند قوی دارند. در ادامه چند مزیت مهم را شرح داده ایم که اهمیت مدیریت برند را به خوبی بیان می‌کنند:

  • مشارکت قوی کارکنان

مدیریت برند با خرید درونی ارزش ها، اصول و ادراک یک محصول آغاز می شود. باید اطمینان داشته باشید که همه افراد در شرکت بعنوان بخشی از فرآیند مدیریت برند هستند. کارمندان ممکن است بیشتر به برنامه استراتژیک برند و شرکت بپردازند.

  • افزایش مقدار فروش

همانطور که مشخص است، مدیریت برند قوی‌تر که وفاداری به برند و ارزش ویژه برند را افزایش می‌دهد، ممکن است باعث افزایش فروش بیشتر شود. از آنجایی که اگر مصرف کنندگان به یک برند گره خوردند یا یک برند را به طور مثبت درک کنند، احتمال بیشتری دارد که آن را به جای یک جایگزین ناآشنا انتخاب نمایند. یعنی ترجیح مصرف کنندگان به سمت برندهای شناخته شده ای است که حس مثبتی از آن گرفته اند و آنها را جایگزین محصولات بدون برند یا جایگزین محصولاتی با برند ضعیف تر می کنند.  (با فرض اینکه متغیرهای دیگر برابر باشند).

  • افزایش ارزش طول عمر مشتری CLV

مدیریت برند علاوه بر افزایش فروش، می تواند ارزش بیشتری را در طول عمر مشتری ایجاد نماید. اگر مشتریان تجربه مثبتی داشته باشند، احتمالاً خریدهای خود را تکرار می کنند و در صورت ایجاد حس وفاداری با یک برند، ممکن است با احتمال بیشتری برای خرید اقدام نمایند و از دیگر محصولات مختلف و مشابه صرف نظر کنند.

  • قیمت گذاری اهرمی

اگر شرکتی شهرت بالایی در بازار داشته باشد، مدیریت برند آنها ممکن است برای محصولات دیگر اعمال شود. این بدان معناست که یک شرکت در صورتی می‌تواند محصولات را با قیمتی بالا بفروشد، که برند آنها ارتباط کافی قوی با مصرف‌کنندگان برقرار کند. (همانند برند اپل)

  • موقعیت بازار با نوسان کمتر

اگرچه شرکت‌ها همیشه در طول رکود بازار در معرض افت نتایج مالی هستند، شرکت‌هایی که مدیریت برند قوی‌تری دارند ممکن است بتوانند راحت‌تر از این طوفان اقتصادی عبور کنند. این امر به خاظر آنست که مصرف‌کنندگان ممکن است، شرکت‌هایی را که با آن‌ها ارتباط قوی و مثبت دارند را از دست ندهند. و حتی در زمان‌های رکود اقتصادی، جدایی از برندهای محبوب شان را غیرقابل انجام بدانند.

بیشتر بخوانید: جایگاه یابی برند

اجزای مدیریت برند

 

تکنیک های مدیریت برند موثر

مدیریت‌برند ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما تعدادی تکنیک ساده و ظریفی وجود دارد که می تواند این فرآیند حساس را به خوبی مدیریت کند. در اینجا برخی از روش های کارآمد که برای مدیریت برند کاربرد دارد را شرح داده ایم:

زمینه برندسازی را ایجاد کنید

مدیریت‌برند اغلب با اصول اولیه شروع می شود و این به معنای ایجاد یک بیانیه ماموریت قوی، لوگوی تجاری، مخاطبان هدف و بیانیه چشم انداز است. اگرچه اینها اغلب توسط تیم بازاریابی در دوران طفولیت یک شرکت یا محصول ایجاد می‌شوند، ولی با این وجود به تیم مدیریت برند بستگی دارد که اصول برندسازی را بیشتر از قبل اصلاح و هدایت گری نماید.

داستان های جذاب بسازید

زمانیکه محصول یا خدمات توسط مصرف کنندگان شروع به استفاده می شود، بسیار مهم است که تیم مدیریت‌برند رابطه بین محصول و کاربر را تقویت کند. این به معنای سرمایه گذاری بر روی داستان های احساسی با استفاده از ارتباط انسانی و محصولات شرکت است. محصولاتی که توسط همین انسانها مصرف می شود و ارتباط سازنده با انها می تواند بسیار کارگشا باشد.

نرم افزار اهرمی

مدیریت‌برند که اغلب توسط رسانه های اجتماعی و یک وب سایت هدایت می شود، باید در همه بسترهای رسانه ای منسجم باشد. این امور شامل هر گونه تبلیغات تلویزیونی، رادیویی یا چاپی می گردد. هرچقدر یک شرکت کانال‌های بازاریابی بیشتری داشته باشد، برای مدیریت برند مهم‌تر است که به طور منسجم این کانال‌ها را برای انتقال یک پیام واحد و ثابت به مصرف‌کنندگان مرتبط و همسو سازد.

زبان برندسازی را رصد کنید

در یک یادداشت مرتبط، فرآیند مدیریت‌برند باید با استفاده مداوم از زبان و لحن هدایت شود. این کار ممکن است با استفاده از عکس ها یا تبلیغات چاپی راحت تر منتقل گردد. با این حال، اگر افراد مختلف کانال های بازاریابی متفاوتی را مدیریت کنند، ممکن است چالش های مختلفی ایجاد شود. تا زمانی که کانال‌های دریافت در خطوط تولید یکسان هستند، تیم مدیریت برند باید اطمینان حاصل نماید که پیام و احساس پشت ارتباطات یکسان است.

قوانین داخلی را تبیین کنید

اگر تیم های برندسازی و بازاریابی داخلی همسو نباشند، همه نکات که در بالا ذکر شدند، اهمیتی نخواهند داشت. بنابراین، تیم مدیریت‌برند باید به طور موثر محدودیت ها و قوانینی را در مورد نحوه انجام برخی فعالیت ها اعمال نماید. برای مثال، تیم مدیریت برند ممکن است استفاده فونت‌ها، تصاویر، طرح‌ها یا طرح‌های رنگی خاص محدود کند. هرگونه انحراف از این قوانین و جهت تایید نهایی باید از طریق تیم مدیریت برند اقدامات مقتضی انجام شود.

بیشتر بخوانید: مدل تشدید برند چیست؟

 

عناصر اصلی مدیریت برند

سه عنصر حیاتی برای مدیریت‌برند وجود دارد: ارزش ویژه، شناخت و وفاداری. اگرچه ممکن است اندازه گیری کمی مزایای هر یک دشوار باشد، مدیریت برند نقش مستقیمی در توسعه هر سه جنبه یک برند دارد.

شناخت برند

مدیریت برند اغلب با شناخت برند شروع می شود. اگر یک شرکت نتواند با دیدن یک برند، احساسات مثبتی را در مشتریان ایجاد کند، ممکن است برندی برای مدیریت وجود نداشته نباشد. بعلاوه، شناخت برند مستلزم حصول اطمینان از شناخت یک برند به جای مخالفت با برند، پاسخی مطلوب را به دنبال دارد.

این امر به ویژه برای محصولات جدیدی که به بازار عرضه می شوند بسیار مهم است. یک شرکت باید تصمیم بگیرد که چگونه برند را به بهترین شکل مدیریت نماید و مبلغ اولیه را برای شناسایی بیشتر برند سرمایه گذاری کند. از سوی دیگر، برندهای معتبرتر باید تصمیم بگیرند که چه تعداد منابع را برای حفظ یا تقویت موقعیت موجود یک برند اختصاص دهند.

ارزش ویژه برند

ارزش ویژه برند ارزش تجاری تصویر یک محصول است. اگرچه یک شرکت در واقع دلارهای مستقیم ارزش را از محصولات خود دریافت نمی کند که ارزش ویژه برند بالایی دارند، ارزش ویژه برند اغلب به فروش بیشتر ترجمه می شود زیرا مصرف کنندگان یک محصول یا برند را با ارزش بیشتری مرتبط می نمایند. ارزش ویژه برند در طول زمان از طریق تجربیات مثبت، همکاران و ارزش نشان داده شده ایجاد می شود.

نمونه ای از بیلبوردی را در نظر بگیرید که تبلیغاتی برای Powerade نمایش می دهد. به دلیل ارتباط مثبت نام Powerade (از طریق مشارکت با لیگ های ورزشی حرفه ای و بازارهای بزرگ)، ممکن است ارزش ویژه برند بیشتری نسبت به یک برند عمومی داشته باشد. مشابه اینکه چگونه یک شرکت ممکن است در طول زمان ارزشمندتر شود و ارزش آن بیشتر گردد، ارزش یک برند نیز می تواند در طول زمان به همان روش افزایش یابد.

وفاداری به برند

یک مشتری ممکن است یک برند را بشناسد و یک مشتری حتی ممکن است ارزش مثبت قوی را با یک برند ارزیابی کند. با این حال، اگر آن مشتری به راحتی به سمت یک محصول رقیب سوق داده شود، مدیریت برند شکست خورده است. هدف از وفاداری به برند، فراخوانی روابط قوی بین مصرف‌کننده و برند است که مصرف‌کننده نمی‌تواند به انحراف از محصولات برند پی ببرد.

در حالی که شناخت برند در قسمت جلویی مدیریت برند اتفاق می افتد، وفاداری به برند یک دستاورد بلندمدت است که از راه های مختلف به دست می آید. شرکت ها باید نشان دهند که محصولاتشان مطابق با نیازهای مصرف کننده است. علاوه بر این، شرکت ها باید اطمینان حاصل کنند که خدمات مشتری قوی تضمین می کند که مشتری در طول کل عمر محصول تجربه مثبتی دارد.

شرکت‌های کوچک‌تر با تعداد کارکنان کمتر ممکن است یک تیم اختصاصی برای ایجاد (مدیریت برند) و اجرای استراتژی‌ بازاریابی و برندسازی داشته باشند.

بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی یا مارکتینگ استراتژی چیست؟

 

مدیریت برند یا مدیریت بازاریابی

پرواضح است که مدیریت برند و مدیریت بازاریابی هر دو یک کار را انجام می دهند. به هر حال، هر دو بخش بر نحوه درک سهامداران خارجی از برندهای شرکت یا محصول تأثیر می‌گذارند. با این حال، تفاوت های ظریفی بین این دو وجود دارد.

بازاریابی در ابتدا رهبری می کند، مدیریت برند دنبال می کند

هنگامی که شرکت ها یا محصولات راه اندازی می شوند، آن شرکت ها یا بخش ها ممکن است تیم کاملاً اختصاصی برای مدیریت برند نداشته باشند. در عوض، آنها اغلب دارای مجموعه‌ای از متخصصان بازاریابی هستند که مدیریت خارجی اولیه درک عمومی را هدایت می‌کنند. آن تیم بازاریابی ممکن است بسیاری از جنبه های اولیه مدیریت برند را در اختیار داشته باشد، اگرچه نقش آنها اغلب بسیار بیشتر از صرفاً تقویت استراتژی برندسازی است.

بازاریابی گسترده است، مدیریت برند بطور خاص عمل می‌کند

همانطور که یک خط محصول یا شرکت بالغ می شود، برند مورد نظر ممکن است منابع بیشتری دریافت کند، به خصوص اگر برند سازمانی موفق عمل کرده باشد. در این مرحله، تیم مدیریت برند، استراتژی برند را مستند، تعریف و رسمی می کند. این طرح بسیار دقیق تر از برنامه های اولیه است که توسط تیم بازاریابی ارائه شده است. علاوه بر این، تیم مدیریت برند به احتمال زیاد اطلاعاتی را از سایر بخش‌ها جمع‌آوری می‌کند تا از پذیرش گسترده‌تر و در سطح شرکت از طرح پیاده‌سازی مدیریت برند اطمینان حاصل نماید.

بازاریابی بیشتر خارجی است، مدیریت برند بیشتر داخلی است

تیم بازاریابی یک شرکت در درجه اول بر تعاملات بیرونی متمرکز است. این شامل ارتباطات، حضور در رویداد، ادراک عمومی و روابط عمومی است. اگرچه این جنبه‌ها ممکن است در ایجاد برند نقش داشته باشند، مدیریت برند بیشتر بر روی طراحی استراتژیک مسیر کاری متمرکز است. مدیریت برند به احتمال زیاد استراتژی و خرید داخلی را ترسیم می نماید، در حالی که بازاریابی به احتمال زیاد استراتژی خارجی و پذیرش خارجی برند را اجرا می کند.

بیشتر بخوانید: مدیریت بازاریابی چیست؟

مدیریت برند

نمونه هایی از مدیریت برند

برای برخی، دیدن میمون آنها را به یاد بیمه چی توز می اندازد که از میمون بازیگوش در بیشتر کمپین های تبلیغاتی خود استفاده می کند. به طور مشابه، کوکاکولا با کمپین  “این چیز واقعی است” که برای اولین بار در سال ۱۹۷۱ به عنوان یک تبلیغ تلویزیونی پخش شد و افرادی از نژادها و فرهنگ های مختلف را نشان می داد، هنوز برای نسل های مصرف کنندگان کوکاکولا محبوب و آشنا است. لازم نیست یک برند به یک محصول گره بخورد. یک برند می تواند محصولات یا خدمات مختلفی را پوشش دهد. به عنوان مثال، فورد چندین مدل خودرو تحت برند فورد دارد. به همین ترتیب، یک نام تجاری می تواند چندین برند را زیر چتر خود بگیرد. به عنوان مثال، پراکتر اند گمبل (Procter & Gamble) چندین برند را تحت لوای برند اصلی خود دارد، مانند مواد شوینده لباسشویی آریل (Ariel)، دستمال کاغذی چارمین (Charmin)، دستمال کاغذی بانتی (Bounty)، مایع ظرفشویی داوون (Dawn) و خمیر دندان کرست (Crest).

 

الزامات یک مدیر برند چیست؟

یک مدیر برند وظیفه دارد ویژگی های ملموس و ناملموس یک برند را مدیریت کند. جنبه های ملموس برند یک شرکت شامل قیمت محصول، بسته بندی، لوگو، رنگ های مرتبط و قالب حروف است. نقش یک مدیر برند این است که با در نظر گرفتن عناصر ناملموس یک برند، تجزیه و تحلیل کند که چگونه یک برند در بازار درک می شود. عوامل نامشهود شامل تجربه ای است که مصرف کنندگان با برند داشته اند و ارتباط عاطفی آنها با محصول یا خدمات. ویژگی های ناملموس یک برند ارزش ویژه برند را ایجاد می کند. ارزش ویژه برند قیمتی بالاتر از ارزش محصول است که مصرف کنندگان مایل به پرداخت آن برای به دست آوردن برند هستند. ارزش ویژه برند یک دارایی نامشهود داخلی است که ارزش آن در نهایت با درک مصرف کنندگان از برند تعیین می شود. اگر مصرف کنندگان بخواهند برای یک برند شناخته شده بیشتر از یک برند عمومی که عملکردهای مشابهی را انجام می دهد، هزینه پرداخت نمایند، ارزش ویژه برند افزایش می یابد. از سوی دیگر، ارزش ویژه برند زمانی کاهش می‌یابد که مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند محصول مشابهی را خریداری کنند که قیمت آن کمتر از برند باشد.

یک نام تجاری فرقه نمونه ای از یک “فرقه خوش خیم” است که در آن پایگاه مشتری برای یک محصول یا خدمات بسیار وفادار است، که منجر به موفقیت برند می شود، زیرا لشکر فزاینده ای از مشتریان ارتباط عاطفی منحصر به فردی را با برند احساس می کنند.

 

اهمیت نوآوری در مدیریت برند

مدیریت‌برند نه تنها شامل ساخت یک برند یا همان نام تجاری می‌شود، بلکه همچنین فهمیدن اینکه چه محصولاتی می توانند تحت برند یک شرکت قرار گیرند نیز تحت لوای کار مدیریت برند قرار می‌گیرند. یک مدیر برند همیشه باید بازار هدف خود را در هنگام تصور محصولات جدید در نظر داشته باشد تا برند شرکت را تصاحب کند یا با تحلیلگران کار نماید تا تصمیم بگیرد با چه شرکت هایی ادغام  شود یا اینکه کدام شرکت را خریداری نماید.

تفاوت بین موفقیت و شکست مدیریت برند به نوآوری مداوم باز می گردد. مدیر برندی که به طور مداوم به دنبال راه‌های نوآورانه برای حفظ کیفیت یک برند است، در مقایسه با مدیری که از نام خوب فعلی برند شرکت راضی است، مشتریان وفادار خود را حفظ می‌کند و تمایل بیشتری به برند به دست می‌آورد. مدیر برند نوآور و ریسک پذیر بهتر از مدیر برندی است که صرفا به فکر حفظ وضع موجود است، البته این قاعده در بازاریابی و فروش هم صدق می‌کند.

بیشتر بخوانید: برند چیست؟ انواع برند کدامند؟

 

تعریف از مدیریت برند چیست؟

مدیریت‌برند عبارت است از ایجاد و اجرای قواعدی در مورد نحوه ارتباط یک شرکت یا محصول با بازارهای هدف. این امر شامل تعیین مرزهای تبلیغاتی، زبان، لحن و آهنگ ارتباط با مشتریان است.

چرا مدیریت برند مهم است؟

مدیریت‌برند مهم است زیرا نحوه فهم بازارهای عمومی از کالاها را دیکته می کند. بدون مدیریت‌برند، مصرف کنندگان ممکن است به خط تولید وفادار نشوند یا پس از یک تجربه مثبت، خریدهای خود را با یک شرکت تکرار نکنند. مدیریت اثربخش برند ممکن است نه تنها منجر به فروش بیشتر در کوتاه مدت شود، بلکه منجر به موفقیت مالی بلندمدت بیشتر به دلیل مشتریان بلند مدت می شود.

هدف مدیریت برند چیست؟

هدف مدیریت برند ایجاد یک تصور خاص در مورد یک محصول یا شرکت است. با تعیین استراتژیک المان های حساس نظیر فونت، زبان، سبک پیام‌رسانی و برنامه‌های بازاریابی، تیم مدیریت برند خواهان آن هستند که عموم مردم یک محصول یا شرکت را از یک منظر خاص ببینند و در نگاه مخاطب تمایز ایجاد نماید.

خلاصه مدیریت برند

مدیریت‌برند یک استراتژی مبهم برای هدایت ادراک عمومی از یک کالا، محصول، خدمات یا شرکت است. مدیریت‌برند به شدت با ایجاد ارزش ویژه برند، وفاداری برند و شناخت برند مرتبط است. همچنین کلیه اقدامات برندینگ توسط یک تیم اختصاصی فرموله می شود، پس از اینکه تیم بازاریابی یک برنامه بازاریابی اولیه را تهیه نماید. با تدوین استراتژی مدیریت برند، یک شرکت ممکن است موفقیت مالی قابل توجهی را در کوتاه مدت و بلندمدت تجربه نماید.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت برند برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت تدارکات چیست؟

مدیریت تدارکات چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت تدارکات پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از مدیریت تدارکات، دلایل اهمیت آن را مورد بررسی قرار داده ایم. سپس مراحل مربوط به فرآیند مدیریت تدارکات می باشد را تشریح نموده ایم و برای فهم بهتر مطالب به ذکر برخی مثال ها در این زمینه پرداخته ایم. در ادامه نیز مزایای مدیریت تدارکات را توضیح داده ایم و در نهایت نیز به نکاتی برای بهبود بخشیدن به مدیریت تدارکات، اشاره نموده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت تدارکات دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت تدارکات

مدیریت تدارکات (Procurement Management) فرآیندی استراتژیک برای تأمین کالاها و خدماتی که یک سازمان برای انجام فعالیت‌های خود به آن‌ها نیاز دارد. این فرآیند شامل برنامه‌ریزی، خرید، انبارداری، و توزیع کالاها و خدمات می‌شود. هدف اصلی مدیریت تدارکات، تضمین تأمین به موقع و با کیفیت کالاها و خدمات مورد نیاز سازمان با کمترین هزینه ممکن است. درک فرآیند مدیریت تدارکات می‌تواند به شما کمک کند گردش‌های کاری کارآمد را برای تیم خود تسهیل نمایید و در مورد زمان، مکان و نحوه تهیه کالاها و خدمات خارجی استراتژیک باشید. شما می‌توانید با بررسی عناصر و تکنیک‌های دخیل در فرآیند تدارکات، بهترین شیوه‌ها را برای مدیریت تدارکات در سازمان خود اجرا کنید.
مدیریت تدارکات یک فرآیند حیاتی برای سازمان‌ها است که به آن‌ها کمک می‌کند تا کالاها و خدمات مورد نیاز خود را به طور مؤثر و کارآمد تأمین کنند. با مدیریت صحیح تدارکات، سازمان‌ها می‌توانند هزینه‌های خود را کاهش دهند، کیفیت محصولات و خدمات خود را بهبود بخشند، و ریسک‌های مرتبط با تأمین را کاهش دهند. در این مقاله، اصول اولیه مدیریت تدارکات را توضیح می‌دهیم و استراتژی‌هایی را برای اعمال این سیستم‌ها در محل کار شما ارائه می‌دهیم.

مدیریت تدارکات چیست؟

مدیریت تدارکات (Procurement Management) به فرآیندها و رویه‌های مرتبط با تهیه لوازم برای عملیات کسب و کاری اشاره دارد. از آنجا که همه کسب‌وکارها نمی‌توانند مواد خام، لوازم و خدمات دخیل در زنجیره تامین خود را به صورت داخلی تولید نمایند، بسیاری از شرکت‌ها از نوعی مدیریت تدارکات برای برآوردن تقاضای مصرف‌کننده و دستیابی به اهداف تجاری استفاده می‌کنند. هر زمان که شرکتی نیاز به برون‌سپاری بخشی از کسب‌وکار خود داشته باشد، از مدیریت تدارکات برای اطمینان از حداکثر کارایی و مقرون‌به‌صرفه بودن استفاده می‌کند. مدیریت تدارکات مسئول نظارت بر تمام فرآیندهای مرتبط با تهیه محصولات، مواد، کالاها و خدماتی است که برای عملکرد کارآمد کسب و کار مورد نیاز است. بسته به نوع کسب و کار و صنعت، اصطلاحات “تأمین منابع”، “خرید” و “تدارکات” ممکن است به جای یکدیگر برای توصیف وظیفه تهیه لوازم و مدیریت فرآیند استفاده شوند، به طوری که “تأمین منابع” استراتژیک‌تر در نظر گرفته می‌شود، و “خرید” و “تدارکات” برای اشاره به عملکرد عملیاتی واقعی استفاده می‌شوند. سازمان‌ها در همه صنایع به تخصص مدیریت تدارکات در جستجوی و مدیریت روابط با تامین‌کنندگان خارجی وابسته هستند تا اطمینان حاصل کنند که این اقلام مورد نیاز با بهترین هزینه ممکن تهیه می‌شوند. به همین دلایل، مدیریت تدارکات تأثیر مستقیمی بر سود و زیان و عملیات استراتژیک کسب و کار یک سازمان دارد.


اهمیت مدیریت تدارکات چیست؟

بدون تدارکات، عملکرد اکثر کسب و کارها غیرممکن خواهد بود. مدیریت تدارکات تضمین می‌کند که همه اقلام و خدمات به درستی تهیه می‌شوند تا پروژه‌ها و فرآیندها بتوانند به طور کارآمد و موفقیت‌آمیز پیش بروند. تدارکات چیزی فراتر از یک ضرورت تجاری است و زمانی که برای صرفه‌جویی در هزینه، زمان و منابع بهینه شود، می‌تواند به عنوان یک مزیت رقابتی مورد استفاده قرار گیرد. اما کاهش هزینه‌ها با جلوگیری از تأخیرها و خطاها و به حداکثر رساندن منابع تنها بخشی از دلیلی است که مدیریت تدارکات نقش مهمی در سود و زیان یک شرکت ایفا می‌کند. مدیریت تدارکات می‌تواند مسئول مذاکره در مورد قراردادهای تولید و تأمین‌کننده سودآور، پیشگام فرآیندهای جدید نوآورانه باشد و نقش مهمی در جهانی شدن عملیات کسب و کار داخلی ایفا نماید. مدیریت تدارکات همچنین می‌تواند با جستجوی فعالانه تأمین‌کنندگان متنوع، نقش مهمی در پیشبرد مسئولیت اجتماعی شرکت در تنوع و شمول ایفا کند. الکس ژانگ، مدیر زنجیره تأمین آی بی ام استرلینگ (IBM Sterling) می‌گوید: “تمرکز صرف بر هزینه قطعاً کافی نیست.” مدیریت تدارکات “موقعیت استراتژیکی برای حمایت واقعی از رشد کسب و کار از دیدگاه درآمد دارد.” ژانگ می‌گوید: “وقتی به پنج تا ۱۰ سال گذشته نگاه می‌کنید، زنجیره تأمین نقش بسیار بزرگتری به خود گرفته و تدارکات را به عنوان یک عملکرد کلیدی در سازمان در بر گرفته است، به جای اینکه خارج از وظایف زنجیره تأمین باشد.” در این بخش نیز چند نمونه از شرکت‌های بزرگ معروف در زمینه مدیریت تدارکات و نحوه عملکرد آن‌ها آورده شده است:

  • شرکت آمازون (Amazon):

آمازون به عنوان بزرگترین خرده‌فروش آنلاین در جهان، دارای سیستم تدارکاتی بسیار پیچیده و کارآمد است. این شرکت از فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای بهینه‌سازی مسیرهای حمل‌ونقل، مدیریت انبار و پیش‌بینی تقاضا استفاده می‌کند. آمازون با استفاده از این سیستم تدارکاتی قادر است محصولات را به سرعت و با کمترین هزینه به دست مشتریان خود برساند.

  • شرکت وال‌مارت (Walmart):

وال‌مارت به عنوان یکی از بزرگترین خرده‌فروشان زنجیره‌ای در جهان، دارای سیستم تدارکاتی بسیار گسترده‌ای است. این شرکت با استفاده از سیستم‌های مدیریت زنجیره تأمین پیشرفته، قادر است موجودی کالاها را در فروشگاه‌های خود به طور دقیق مدیریت کند و از کمبود یا عدم موجودی کالاها جلوگیری کند.

  • شرکت اپل (Apple):

اپل به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات الکترونیکی در جهان، دارای سیستم تدارکاتی بسیار پیچیده‌ای است. این شرکت با استفاده از شبکه‌ای از تأمین‌کنندگان جهانی، قادر است قطعات مورد نیاز برای تولید محصولات خود را به موقع و با کیفیت بالا تأمین کند.

  • شرکت تویوتا (Toyota):

تویوتا به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان خودرو در جهان، دارای سیستم تدارکاتی بسیار کارآمدی است. این شرکت با استفاده از سیستم تولید به موقع (Just-in-Time)، قادر است قطعات مورد نیاز برای تولید خودروها را به موقع و با کمترین هزینه تأمین کند. این شرکت‌ها با استفاده از سیستم‌های تدارکاتی پیشرفته، قادرند عملکرد خود را بهبود بخشند، هزینه‌ها را کاهش دهند و رضایت مشتریان خود را افزایش دهند.

بیشتر بخوانید: مدیریت زنجیره تامین چیست؟

مدیریت تحقیقات بازار

مراحل فرآیند مدیریت تدارکات چیست؟

مدیریت مؤثر تدارک محصولات، مواد، کالاها و خدمات شامل ایجاد و پیروی از مراحل فرآیند در طول کل چرخه عمر تدارکات است. این مراحل فرآیند بسته به نیازهای شرکت و اهداف کسب و کاری، می‌تواند برای سازمان‌های مختلف، متفاوت باشد. همانطور که دکتر توبیاس شونهر (Tobias SCHOENHERR)، استاد کرسی هوواگلند-متزلر (Hoagland-Metzler) در دانشگاه ایالتی میشیگان، در دوره منبع‌یابی استراتژیک خود به تفصیل شرح داده است، فرآیند اصلی “تدارک تا پرداخت” (فرآیند کلی خرید که یک شرکت هنگام خرید انجام می‌دهد) به طور معمول شامل این مراحل کلیدی است:

مرحله ۱: تعیین مشخصات و برنامه‌ریزی
نیاز محصول یا خدمات را مشخص کنید، مشخصات خود محصول را تعیین نمایید و بر اساس داده‌ها و پیش‌بینی‌های موجود، برای زمان و نحوه سفارش یا سفارش مجدد محصول، برنامه‌ریزی یا پیش‌بینی انجام دهید.

مرحله ۲: شناسایی و انتخاب تامین‌کنندگان
تامین‌کننده‌ای را برای تأمین نیازهای محصول، یا از روابط با فروشندگان تأیید شده یا تامین‌کنندگان ترجیحی، یا با تحقیق در مورد تامین‌کنندگان جدید و ارسال درخواست اطلاعات/پیشنهاد/قیمت، شناسایی و انتخاب کنید.

مرحله ۳: مذاکره و عقد قرارداد
بهترین قیمت و شرایط محصول را از طریق مناقصه رقابتی از تامین‌کنندگان با قیمت‌های پیشنهادی آنها و سپس مذاکرات مستقیم برای برقراری ارتباط واضح با الزامات و تعیین انتظارات، مذاکره نمایید. با توافق بر سر همه شرایط، قرارداد تامین‌کننده را نهایی و امضا کنید.

مرحله ۴: ثبت سفارش خرید
سفارش خرید (PO) به طور خاص قیمت، مشخصات محصول و همه شرایط و ضوابط محصول و یا خدمات ارائه شده را تعریف می‌کند. همچنین به عنوان “منبع حقیقت” محصولی که برای واحدهای کسب  و کاری مختلف تحت تأثیر قرار می‌گیرد، تهیه می‌شود.

مرحله ۵: تسریع
تسریع سفارش محصول گاهی اوقات ضروری است به عنوان مثال، منسوخ شدن محصول زودتر از موعد، تغییر برنامه و …. بررسی به موقع بودن تحویل‌ها در این مرحله می‌تواند مسائل اساسی را برای رسیدگی، مانند عدم شفافیت در تاریخ‌های پرداخت، زمان‌های تحویل و تکمیل کار، آشکار کند.

مرحله ۶: دریافت و بازرسی خرید
همه سفارش‌ها را در برابر مشخصات و استانداردهای کیفیت تعیین شده بررسی کنید و “تطبیق سه جانبه” PO را با فاکتور و برگه بسته‌بندی/سند دریافت انجام دهید. اگر آنچه تحویل داده شده با استانداردهای مشخص شده مطابقت ندارد، تکمیل گزارش مغایرت دریافت ممکن است بخشی از این مرحله باشد.

مرحله ۷: تسویه حساب و پرداخت فاکتور
خرید و حساب‌های پرداخت را هماهنگ کنید تا فرآیند خرید محصول پس از بازرسی و تأیید تطبیق اسناد (PO، فاکتور، برگه بسته‌بندی/سند دریافت) کامل شود.

مرحله ۸: نگهداری سوابق و روابط
همه سوابق مناسب را در صورت ممیزی، برای اطلاعات مالیاتی، برای تأیید ضمانت محصول و برای سهولت سفارش مجدد محصول، نگه دارید. داده‌ها و بازخورد را بر اساس شاخص‌های کلیدی عملکرد به تامین‌کننده ارائه دهید تا زمینه‌های بهبود و یا تغییرات مورد نیاز در محصول یا قرارداد تامین‌کننده شناسایی شود.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

مزایای مدیریت تدارکات

اجرای رویه‌های مدیریت تدارکات مداوم در محل کار شما می‌تواند منجر به تغییرات مثبت در سراسر سازمان شما شود. برخی از راه‌های مفیدی که مدیریت تدارکات بر کسب و کار تأثیر می‌گذارد عبارتند از:

  • قابلیت اطمینان: با داشتن سیاست‌های مدیریت تدارکات مداوم، تیم داخلی شما می‌تواند در هنگام به اشتراک گذاشتن مسئولیت‌های خرید، قابل اعتمادتر و ثابت‌تر شود.
  • صرفه جویی مالی: مدیریت تدارکات شامل تأمین مقرون‌به‌صرفه‌ترین منابع ممکن است که منجر به صرفه‌جویی قابل توجهی در بودجه می‌شود.
  • مدیریت زمان: وقتی به سیستم مدیریت تدارکات اطمینان دارید و قادر به خودکارسازی وظایف کلیدی هستید، از زمان خود عاقلانه‌تر استفاده می‌کنید.
  • انطباق با صنعت: در نظر گرفتن قوانین و مقررات انطباق با صنعت در فرآیند مدیریت تدارکات خود تضمین می نماید که کسب و کار شما و شرکای آن همگی الزامات اساسی برای فعالیت را برآورده می‌کنند.
  • ارتباط: سیستم‌های مدیریت‌تدارکات، ارتباط بین کارکنان داخلی را در مورد موجودی، تأمین و نیازهای نیروی کارشان آسان‌تر می‌کند.
  • شناسایی ضایعات: هنگام استفاده از استراتژی‌های مدیریت تدارکات، شناسایی ضایعات و ناکارآمدی‌های مرتبط با تهیه لوازم آسان‌تر است.
  • بهره‌وری: تیم شما می‌تواند سازنده‌تر باشد و بر مسئولیت‌های فردی خود تمرکز نماید، زمانی که یک سیستم مدیریت تدارکات قابل اعتماد، کار آنها را راهنمایی می‌کند.
  • روابط تجاری بهتر: مدیریت تدارکات نه تنها می‌تواند ارتباطات داخلی را بهبود بخشد، بلکه می‌تواند با تعیین انتظارات واضح با تامین کنندگان، روابط تجاری بهتری را نیز پرورش دهد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

چگونه مدیریت تدارکات را بهبود بخشیم؟

عمدی بودن در مورد شیوه های مدیریت تدارکات خود می تواند تأثیر قابل توجهی بر سود و عملکرد تیم شما داشته باشد. این مراحل توضیح می دهد که چگونه سیستم مدیریت تدارکات را در محل کار خود اصلاح کنید تا کارایی و مقرون به صرفه بودن بهینه شود:

۱. تعیین زمان برون‌سپاری

انتخاب کالاها و خدمات مناسب برای برون‌سپاری، جنبه‌ای حیاتی از مدیریت مؤثر تدارکات است. تحقیق در مورد هزینه‌ها در مقابل مزایای انجام هر جنبه از کسب و کارتان به صورت داخلی در مقابل خارجی، می‌تواند به شما کمک کند تلاش‌های مدیریت‌تدارکات خود را به روش‌های صحیح متمرکز نمایید. این شامل جمع‌آوری داده‌ها در مورد هزینه‌های اولیه راه‌اندازی تولید و بودجه بلندمدت مورد نیاز برای دسترسی به منابع لازم از طریق کانال‌های مختلف است.

۲. مستندسازی گزینه‌های تدارکات

پایگاه داده‌ای از اطلاعات مربوط به تامین‌کنندگان بالقوه ایجاد کنید که بتوانید با رشد و تغییر کسب‌وکارتان به آن مراجعه نمایید. دسترسی آسان تیمتان به تحقیقات و اطلاعات تماس شما، آنها را قادر می‌سازد تا از زمان خود کارآمدتر استفاده کنند و در صورت لزوم به سرعت با تامین‌کنندگان بالقوه تماس بگیرند. این پایگاه داده همچنین تأیید درخواست‌ها و اطلاعات را در آینده با افزایش سفارش‌ها و تقاضا برای شما آسان‌تر می‌کند.

۳. ایجاد کنترل‌های کیفیت

اطمینان از اینکه کیفیت منابع برون‌سپاری شده با انتظارات مطابقت دارد، برای عملیات کارآمد ضروری است. همکاری با فروشندگان برای توافق در مورد مشخصات کیفیت و راه‌اندازی فرآیندهای کنترل کیفیت می‌تواند به شما در جلوگیری از خسارات مالی، ناکارآمدی‌ها و ضایعات کمک کند. این می‌تواند شامل ارزیابی‌های خودکار و بازرسی‌های دستی کیفیت پس از دریافت کالاهای سفارش داده شده باشد.

۴. ثبت رفتار فروشنده

سابقه‌ای از رفتار فروشنده مانند ارسال‌های دیر، مسائل مربوط به کیفیت، افزایش هزینه‌ها و سایر مسائل را ثبت کنید. پیگیری فعالیت‌های ناپایدار فروشنده می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری‌های خرید آینده یاری رساند و استراتژی‌های تدارکات خود را برای جلوگیری از رفتار غیرقابل اعتماد تنظیم کنید. جمع‌آوری این داده‌ها و تجزیه و تحلیل منظم آن به شما و تیمتان امکان می‌دهد سود را به حداکثر برسانید، کارایی را حفظ کنید و از تأخیر در تحویل محصولات نهایی خود به مصرف‌کنندگان جلوگیری نمایید.

۵. دیجیتالی کردن و ادغام

یکی از بهترین راه‌ها برای بهبود فرآیند مدیریت‌تدارکات فعلی خود، استفاده از نرم‌افزار و ابزارهای دیجیتال برای ادغام هر مرحله از فرآیند است. استفاده از سیستم‌های نرم‌افزاری خودکار می‌تواند کل تیم شما را هنگام درخواست‌های خرید، ارتباط با فروشندگان و تأیید محموله‌ها هماهنگ نگه دارد. ادغام عناصر مدیریت تدارکات با استفاده از برنامه‌های نرم‌افزاری همچنین می‌تواند تجزیه و تحلیل داده‌ها و گزارش‌های کارایی را برای اطلاع‌رسانی تصمیمات تجاری ساده کند.

۶. تنظیم اعلان‌ها

سیستمی ایجاد نمایید که به طور خودکار افراد در نقش‌های خاص را هنگام وقوع اقدامات یا وظایف خاص مطلع کند. با پیکربندی سیستم مدیریت‌تدارکات خود برای به‌روزرسانی فوری تیمتان در مورد وضعیت یک وظیفه، ارتباط داخلی را بهبود می‌بخشید و از مشکلات گردش کار یا تأیید جلوگیری می نمایید.

بیشتر بخوانید: مشاوره تدارکات

مدیریت تدارکات

عناوین شغلی مدیریت تدارکات

مدیران تدارکات در نظارت بر این فرآیند، بهترین مواد با کیفیت را با کمترین هزینه ممکن از مطمئن‌ترین تامین‌کنندگان پیدا می‌کنند و روابط مثبت و بلندمدت را برای ایجاد تامین‌کنندگان ترجیحی پرورش می‌دهند. مدیران تدارکات در هدایت فرآیندهای تدارکات، فعالیت‌های عوامل یا خریداران خرید را هماهنگ می‌کنند و اطمینان حاصل می نمایند که بخش‌های مختلف یعنی حسابداری، دریافت، عملیات، بخش تولید از سیاست‌ها و رویه‌های تدارکات پیروی می‌کنند و از آنها مطلع هستند. نقش‌ها و یا عناوین شغلی اضافی که با مدیر تدارکات کار می‌کنند می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

  • تحلیلگر تدارکات
  • خریدار تدارکات
  • متخصص تدارکات
  • عامل خرید
  • مدیر خرید
  • مدیر تأمین منابع

تأثیر مدیریت تدارکات بر سود و زیان، پذیرش فرآیندهای نوآورانه و پتانسیل استراتژیک آن، همگی منجر به ظهور موقعیت‌های سطح اجرایی در تدارکات، مانند مدیر ارشد تدارکات (CPO) شده است. ذCPOها با حضور در میز رهبری سازمان، وظیفه دارند از طریق برنامه‌ریزی سناریوی ریسک، کاهش کل چرخه عمر تدارکات و هزینه‌های مالکیت و تشویق نوآوری در تدارکات و فراتر از آن، استراتژیک‌تر باشند.

بیشتر بخوانید: تحلیل سناریو

نتیجه گیری:

مدیریت تدارکات (Procurement Management) به فرآیندها و رویه‌های مرتبط با تهیه لوازم برای عملیات کسب و کاری اشاره دارد. فرآیند مدیریت تدارکات یک چرخه است که با انتخاب منابع برای تهیه شروع می‌شود و با دریافت و پرداخت هزینه آن منابع به پایان می‌رسد. هر عنصر از فرآیند مدیریت تدارکات شامل مستندات عمیق برای هماهنگ نگه داشتن همه اعضای تیم است. ویژگی‌های اصلی مدیریت تدارکات عبارتند از:

  • برنامه‌ریزی: قبل از انجام هرگونه خرید، تیم تدارکات برنامه‌ای را تهیه می‌کند که تمام خدمات و کالاهای مورد نیاز برای عملیات تجاری را به تفصیل شرح می‌دهد. آنها تصمیم می‌گیرند که چه چیزی را برون‌سپاری نمایند و بودجه‌ای را برای هر دسته از تدارکات تعیین می‌کنند. جنبه برنامه‌ریزی مدیریت تدارکات شامل ایجاد سیستمی برای ارتباط کارکنان شرکت با یکدیگر در مورد وضعیت هر نوع تدارکات در هر لحظه معین است.
  • انتخاب فروشنده: تحقیق و انتخاب فروشندگان مناسب برای رفع نیازهای تدارکاتی یکی دیگر از عناصر مهم مدیریت تدارکات است. این شامل شناسایی فهرستی از تامین‌کنندگان بالقوه بر اساس مجموعه‌ای از معیارها مانند کیفیت، ایمنی، سیاست‌های شرکت، قابلیت اطمینان، هزینه، زمان تحویل و موارد دیگر است. فرآیندهای کارآمد مدیریت تدارکات معمولاً شامل چندین فروشنده است تا در صورت بروز مشکلات غیرمنتظره برای یک تامین‌کننده، یک گزینه پشتیبان ایجاد شود.
  • مذاکره قرارداد: مرحله بعدی در چرخه مدیریت تدارکات، ارسال پیشنهادات تجاری به تامین کنندگان و مذاکره برای توافق است. فرآیند مذاکره و عقد قرارداد می‌تواند بینش‌هایی در مورد نحوه تجارت تامین‌کننده به تیم شما ارائه دهد و به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا خدمات آنها را استخدام کنید یا خیر.
  • درخواست خرید: پس از انعقاد قرارداد و قرار دادن یک شریک تجاری در لیست فروشندگان مورد تایید خود، تیم شما می‌تواند درخواست‌های خرید را برای ثبت سفارش‌های جداگانه ارسال نماید. کارمندان فرمی را برای درخواست بودجه برای خرید خاص از فروشندگان مورد تایید پر می‌کنند و پس از دریافت تأیید شرکت، با تامین‌کنندگان ارتباط برقرار می نمایند. به جای اینکه کارمندان به اختیار خود خرید کنند، داشتن یک فرآیند درخواست خرید تضمین می نماید که هیچ کس سفارش تکراری ندهد یا اقلام را از تامین‌کننده اشتباه خریداری نکند.
  • تحویل: دریافت واقعی اقلام از طریق تحویل به موقع، بخش اصلی مدیریت تدارکات است. فرآیندهای مرتبط با تحویل شامل ملاقات با تامین کنندگان برای تعیین جدول زمانی، پیگیری محموله‌ها، بررسی سفارش‌های خرید، برنامه‌ریزی کارمندان برای دریافت محموله‌ها و انجام بازرسی‌های کیفیت است.
  • مدیریت فاکتور: تکمیل معامله با پرداخت به فروشندگان و مدیریت فاکتورها، بخش پایانی چرخه مدیریت تدارکات است. این شامل تطبیق سفارش‌ها با کالاها و خدمات واقعی دریافت شده، تراز کردن حساب‌های شرکت و پیگیری رسیدها است. شیوه‌های مدیریت فاکتور می‌تواند به شما کمک کند تا اثربخشی هزینه روابط فروشنده خود را در طول زمان پیگیری کنید و امکانات استفاده مؤثرتر از بودجه تدارکات خود را شناسایی نمایید.

سازمان‌ها در همه صنایع به تخصص مدیریت تدارکات در جستجوی و مدیریت روابط با تامین‌کنندگان خارجی وابسته هستند تا اطمینان حاصل کنند که این اقلام مورد نیاز با بهترین هزینه ممکن تهیه می‌شوند. به همین دلایل، مدیریت تدارکات تأثیر مستقیمی بر سود و زیان و عملیات استراتژیک کسب و کار یک سازمان دارد.

.جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت تدارکات برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت تحقیقات بازار چیست؟

مدیریت تحقیقات بازار چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت تحقیقات بازار پرداخته ایم. ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از مدیریت تحقیقات بازار، دلایل اهمیت آن را مورد بررسی قرار داده ایم.  در ادامه دلایل پیچیدگی و مزایای مدیریت تحقیقات بازار را شرح داده ایم. در نهایت نیز نحوه عملکرد مدیریت تحقیقات بازار را تشریح نموده و برای فهم بهتر مطالب به ذکر برخی مثال ها در این زمینه پرداخته ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت تحقیقات بازار دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت تحقیقات بازار

با افزایش استفاده از تحقیقات بازاریابی در این روزها، مشخص شده است که این کار پیچیده ای است و اگر قرار باشد نتایج مطلوب به دست آید، باید به درستی مدیریت شود. بر این اساس، مدیریت تحقیقات بازاریابی، امروزه اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است. در دنیای تجارت پرشتاب امروز، استراتژی‌های تحقیقات بازار نقشی محوری در هدایت سازمان‌ها به سوی موفقیت ایفا می‌کنند. واقعیت این است که همه تحقیقات بازار به یک اندازه خوب نیستند؛ چیزی به عنوان “تحقیق بد” وجود دارد.

  • تحقیقی که با اهداف اشتباه شروع می‌شود
  • تحقیقی که سؤالات اشتباهی می‌پرسد
  • تحقیقی که در زمان نامناسبی انجام می‌شود
  • تحقیقی که شامل افراد اشتباهی می‌شود
  • تحقیقی که از تأمین‌کننده اشتباهی استفاده می‌کند
  • تحقیقی که به نتایج اشتباهی می‌رسد

این برای ترساندن شما نیست، اما بیایید با آن روبرو شویم. انجام تحقیقات بازار فقط به خاطر انجام آن، به کسی کمکی نخواهد کرد. نه تنها اتلاف منابع گرانبها (مانند وقت مردم، پهنای باند تأمین‌کننده و پول) است، بلکه اگر قصد کار از ابتدا کاملاً مشخص نباشد، می‌تواند مشکلات بیشتری از آنچه حل می‌کند، ایجاد نماید. با این حال، کسب‌وکارها اغلب خود را در این موقعیت ناخوشایند انکارناپذیر می‌یابند، پس از ۳ ماه تحقیق پرانرژی، دور میز جلسه هیئت مدیره نشسته‌اند و از خود سوالاتی می‌پرسند. اما بیایید به اصول اولیه برگردیم و ببینیم که دنیای تحقیقات بازار امروز چگونه به نظر می‌رسد، چرا اینقدر مهم است و چگونه کسب‌وکارها می‌توانند یاد بگیرند که آن را مدیریت کنند و منجر به موفقیت شوند.

مدیریت تحقیقات بازار چیست؟

بلانکشیپ و دویل پاسخ بسیار واضحی به این سوال ارائه می دهند: مدیریت تحقیقات بازار (Market Research Management) بر هدایت و اداره فرآیندها، پروژه ها، پرسنل، امور مالی و آژانس های درگیر در تحقیق تمرکز دارد. وظایف آن شامل این است که اطمینان حاصل شود که طرح تحقیق برای کار درست است و مطالعه به درستی انجام می شود. در یک سطح بسیار بنیادی، تحقیقات بازار فرآیند جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر داده‌ها در مورد یک بازار خاص، از جمله مصرف‌کنندگان، رقبا و روندهای صنعت است. این امر افراد را قادر می‌سازد تا بر اساس بینش‌های مبتنی بر داده، تصمیمات آگاهانه بگیرند. این امر مراقب است که ارائه نتایج به مدیریت به درستی انجام شود و همه این فعالیت ها در یک بودجه کنترل شده مدیریت شوند. این بدان معناست که سازمان تحقیقاتی مناسب باید برای رسیدگی به پروژه ها و وظایف فردی ایجاد شود. در واقع مدیریت تحقیقات بازار شامل مجموعه ای از فعالیت های مرتبط به هم است. بنابراین، انواع پروژه های تحقیقاتی که باید انجام شود، انتخاب، انتخاب پرسنل تحقیق، تامین مالی مدیر تحقیق باید مورد توجه قرار گیرد. باید اطمینان حاصل کرد که یک طرح تحقیق مناسب توسعه یافته است و مطالعه به درستی، طبق برنامه از پیش تعیین شده و در بودجه اختصاص داده شده برای این منظور انجام می شود. از آنجا که این فعالیت ها با یکدیگر مرتبط هستند، اگر هر یک از آنها به درستی انجام نشود، تأثیر نامطلوبی بر دیگری خواهد داشت. به عنوان مثال، اگر یک پروژه تحقیقاتی طبق برنامه زمانی تعیین شده قبلی انجام نشود، هزینه آن افزایش می یابد و تکمیل پروژه را در بودجه اختصاص داده شده غیرممکن می کند. شایان ذکر است که تحقیقات بازار به اشکال مختلفی وجود دارد، اهداف بسیاری را دنبال می‌کند و تحت تأثیر عوامل خارجی بسیاری قرار می‌گیرد (که برخی از آنها خارج از کنترل ما هستند). بنابراین، علی‌رغم درک بسیار ابتدایی ما از چیستی آن و نحوه خدمت آن به ما، واقعیت این است که با تغییر مردم، بازارها تغییر می‌کنند و با تغییر بازارها، تحقیقات بازار نیز تغییر می‌کند 

 

اهمیت مدیریت تحقیقات بازار

همانطور که می دانیم مفهوم بازاریابی برای دستیابی به هدف مفید بازاریابی یکپارچه است، مدیریت تحقیق نیز برای مفید کردن واقعی تحقیقات بازاریابی مرتبط است. با مدیریت برتر، تکنیک تحقیق بازاریابی را می توان گردآوری و هماهنگ کرد تا تحقیقات بازاریابی واقعاً مؤثر باشد. مدیر بازاریابی که فقط تکنیک ها را می فهمد، باید بداند که چگونه تمام تلاش های موجود در حوزه مسئولیت خود را گرد هم آورد. از مدیریت بهبود یافته تحقیقات بازاریابی، یک شرکت می تواند از دو مزیت عمده برخوردار شود. اینها عبارتند از:

  • تحقیقات بازاریابی در تصمیم گیری برای مدیریت بازاریابی مفیدتر خواهد بود.
  • تحقیقات بازاریابی اقتصادی تر و مؤثرتر خواهد بود.

نقش تحقیق در زمینه تجارت و اقتصاد به طور کلی بسیار افزایش یافته است. مطالعه روش های تحقیق، دانش و مهارت های لازم را برای حل مشکلات و مقابله با چالش های سرعت توسعه مدرن امروزی در اختیار شما قرار می دهد. سه عامل علاقه به یک تحقیق علمی برای تصمیم گیری را بر می انگیزند.

  • نیاز روزافزون مدیران به اطلاعات بیشتر و بهتر.
  • دسترسی به تکنیک‌ها و ابزارهای بهبودیافته برای رفع این نیاز.
  • بار اطلاعاتی ناشی از آن.

سودمندی و نقش تحقیق در کمک به تصمیمات بازاریابی آنقدر حیاتی است که منجر به ایجاد رشته جدیدی به نام “تحقیقات بازاریابی” شده است. تحقیقات بازاریابی اساساً جمع‌آوری، ثبت و تحلیل سیستماتیک حقایق مربوط به مشکلات تجاری با هدف بررسی ساختار و توسعه بازار به منظور تدوین سیاست‌های کارآمد برای خرید، تولید و فروش است. تحقیق در مورد عوامل تقاضا و بازار، کاربرد زیادی در کسب و کار دارد. تحلیل بازار به ابزاری جدایی‌ناپذیر از سیاست تجاری تبدیل شده است. پس از انجام پیش‌بینی فروش، برنامه تولید اصلی (MPS) و برنامه‌ریزی نیازمندی مواد (MRP) می‌توانند به طور کارآمد در محدوده ظرفیت پیش‌بینی‌شده بر اساس MPS انجام شوند. کنترل بودجه‌ای می‌تواند کارآمدتر شود و در نتیجه تصمیمات ذهنی کسب وکاری را با تصمیمات منطقی‌تر و علمی‌تر جایگزین کند. صنعت مدرن با عملیات وسیع خود تمایل به ایجاد شکاف بین مشتری و تولیدکننده دارد. به ویژه هنگامی که کسب و کار خیلی بزرگ و عملیات بسیار گسترده باشد، نمی‌توان به تماس‌های تصادفی و برداشت‌های شخصی تکیه کرد. روش تحقیق به عنوان ابزاری توسعه یافته است که توسط آن مدیران اجرایی تجارت با مشتریان خود در ارتباط هستند. اگر یک کارآفرین بخواهد تصمیماتی بگیرد، باید بداند مشتریانش چه کسانی هستند و چه می‌خواهند. تا حدی به فروشندگان و نمایندگان خود برای تأمین اطلاعات بازار متکی است، اما در سال‌های اخیر، مدیران اجرایی شرکت‌های بیشتر و بیشتر به روش تحقیق به عنوان وسیله‌ای برای ارتباط بین مشتری و شرکت روی آورده‌اند.

تحقیقات بازاریابی حلقه ارتباطی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده و وسیله‌ای برای ارائه گرایش مصرف‌کننده در همه جنبه‌های عملکرد بازاریابی است. این ابزاری برای کسب دانش در مورد بازار و مصرف‌کننده از طریق روش‌های عینی است که در برابر سوگیری ذهنی تولیدکننده محافظت می نماید. بسیاری از محققان، تحقیقات بازاریابی را به عنوان جمع‌آوری، ثبت و تحلیل همه حقایق درباره مشکلات مربوط به انتقال و فروش کالاها و خدمات از تولیدکننده به مصرف‌کننده تعریف می‌کنند. روش تحقیق یک پیش‌شرط ضروری برای بازاریابی مصرف‌محور است. این امر برای توسعه استراتژی بازاریابی ضروری است که در آن عواملی که تحت کنترل سازمان هستند، یعنی سیستم توزیع محصول، تبلیغات، ترویج و قیمت می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند تا حداکثر نتایج در زمینه عواملی که خارج از کنترل سازمان هستند، یعنی محیط اقتصادی، رقیب و قوانین سرزمین، به دست آید.

بیشتر بخوانید: مدیریت بازاریابی چیست؟

مدیریت تحقیقات بازار

چه چیزی مدیریت تحقیقات بازار را پیچیده‌تر می‌کند؟

در این بخش به ذکر برخی موارد که منجر به پیچیده تر شدن مدیریت تحقیقات بازار خواهند شد، پرداخته ایم.

  • تغییر رفتار مصرف‌کننده

رفتار انسان پویا است و تحت تأثیر عوامل متعددی مانند فرهنگ، فناوری، روندها و شرایط اقتصادی قرار می‌گیرد. درک و پیش‌بینی این تغییرات نیازمند نظارت و تحلیل مداوم است. به عبارت دیگر، شما باید به طور مداوم به دنبال آن باشید.

  • تغییر بازارهای جهانی

با جهانی شدن، کسب‌وکارها اغلب در بازارهای متنوعی با هنجارها، مقررات و ترجیحات مصرف‌کننده متفاوت فعالیت می‌کنند. انجام تحقیق در مناطق مختلف به دلیل این تفاوت‌ها، پیچیدگی را افزایش می‌دهد و بسیار مهم است که نکات ظریف فرهنگی از دست نروند.

  • تغییر فناوری‌ها

فناوری به سرعت تکامل می‌یابد و بر نحوه تعامل مصرف‌کنندگان با محصولات و برندها تأثیر می‌گذارد. همگام بودن با پیشرفت‌های فناوری و تأثیر آنها بر رفتار مردم نیازمند هوشیاری دائمی است.

  • تغییر دستورالعمل‌ها

اطمینان از انجام تحقیقات به صورت اخلاقی، احترام به حریم خصوصی و اجتناب از سوگیری، برای محافظت از مردم و یکپارچگی کار بسیار مهم است و لایه دیگری از پیچیدگی را اضافه می‌کند که باید به آن توجه داشت. به بسیاری از جهات، تغییرات در صنعت تحقیقات بازار منعکس کننده تغییرات در دنیای وسیع‌تر است. که به این معنی است که این وظیفه کسانی است که در این صنعت هستند (و کسانی که از تحقیقات بازار برای تصمیم‌گیری‌های تجاری خود استفاده می‌کنند) که همگام باشند.

بیشتر بخوانید: مدیریت یکپارچه بازاریابی

 

 

مزایای استراتژی‌های مدیریت تحقیقات بازار 

چرا اصلا تحقیقات بازار انجام دهیم؟ زیرا انجام تحقیقات بازار برای سلامت و موفقیت اکثر شرکت‌ها حیاتی است. این به سازمان‌ها کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از مشتریان، رقبا و بازار به دست آورند تا بتوانند تصمیمات درستی برای کسب‌وکار خود بگیرند که نه تنها به خوبی به آنها خدمت می‌کند، بلکه به خوبی به افرادی که به آنها خدمت می نمایند نیز خدمت می‌کند. بدون آن، کسب‌وکارها در تاریکی جستجو می نمودند و تصمیمات را بر اساس حدس یا نظر به جای داده‌های ملموس می‌گرفتند. که قطعا جایی نیست که کسی بخواهد در آنجا باشد. استراتژی‌های تحقیقات بازار به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا:

  • مردم را درک کنند

  این به برندها یاری می رساند تا مخاطب هدف خود را نسبت به  آنچه می‌خواهند، نیاز دارند و ترجیح می‌دهند درک کنند؛ که برای ایجاد محصولات یا خدماتی که واقعاً با آنها همخوانی داشته باشد، ضروری است. گفتن اینکه “اعداد ماهانه را بررسی کرده‌اید” یک چیز است و گفتن اینکه تجربه روزانه مخاطب خود را درک می‌کنید، چیز دیگری است.

  • فرصت‌ها را شناسایی کنند

  تحقیقات شکاف‌های بازار، نیازهای برآورده نشده یا روندهای نوظهور را کشف می‌کند و به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد از فرصت‌های جدید استفاده کنند و از رقبا جلوتر بمانند. به طور خاص، بینش‌هایی را برای توسعه استراتژی‌های بازاریابی مؤثر، مدل‌های قیمت‌گذاری، کانال‌های توزیع و جایگاه محصول بر اساس رفتار انسان و روندهای بازار فراهم می‌کند.

  • ریسک را کاهش دهند

این کار ریسک شکست محصول یا ورود به بازاری که مناسب نیست را به حداقل می‌رساند. درک تقاضای بازار به تصمیم‌گیری آگاهانه کمک می‌کند و احتمال اشتباهات پرهزینه را کاهش می‌دهد.

  • بهینه‌سازی تلاش‌های بازاریابی

تحقیق به هدف قرار دادن مخاطب مناسب با پیام مناسب از طریق مؤثرترین کانال‌ها کمک می‌کند و تأثیر کمپین‌های بازاریابی را به حداکثر می‌رساند.

  • هدایت توسعه

برای کسب‌وکارهایی که قصد توسعه به بازارهای جدید یا راه‌اندازی محصولات جدید را دارند، تحقیقات بازار بینش‌های ارزشمندی را برای تصمیم‌گیری آگاهانه ارائه می‌دهد.

  • تخصیص منابع

  این به شرکت‌ها کمک می‌کند تا منابع را به طور مؤثر تخصیص دهند؛ چه مالی، چه زمان و چه نیروی انسانی با تمرکز تلاش‌ها بر مناطقی که بیشترین پتانسیل موفقیت را دارند.

  • در تماس باشید  

این احتمالاً مهمترین جنبه است. بسیار آسان است که فرض نماییم افرادی که از یک محصول خاص استفاده می‌کنند “مانند ما” یا مانند اعضای خانواده شما هستند. این موضوع به ندرت درست است. واقعیت این است که مردم مجموعه‌ای وسیع از انگیزه‌ها برای فکر کردن به چیزها، انجام کارها، خرید چیزها دارند که بیشتر آنها خودشان هم واقعاً آن را درک نمی‌کنند. اگر ماه‌ها یا حتی سال‌ها را صرف توسعه یا بازاریابی یک محصول کرده‌اید، دیدگاه شما تقریباً مطمئناً با خریدار، یا به احتمال زیاد طیف وسیعی از خریداران بسیار متفاوت، یکسان نیست. حداقل به این دلیل که شما بسیار بیشتر از آنها مطلع هستید. به علاوه، اوضاع به سرعت تغییر می‌کند، بنابراین آنچه سال گذشته درست بود، احتمالاً دیگر درست نیست. حتی اگر “فقط یک تفاوت ظریف” باشد، در بازاریابی، تفاوت‌های ظریف اهمیت دارند. 

بیشتر بخوانید: آمیخته بازاریابی (۴P) چیست؟

 

تحقیقات اولیه در مقابل تحقیقات ثانویه در مدیریت تحقیقات بازار 

قبل از اینکه بتوانید در مورد رویکرد خاصی که می‌خواهید اتخاذ کنید تصمیم بگیرید، باید در مورد نوع تحقیقی که به دنبال آن هستید تصمیم بگیرید. بیایید از اینجا شروع کنیم. دو نوع اصلی تحقیق بازار وجود دارد: تحقیق اولیه و تحقیق ثانویه. تحقیق اولیه شامل جمع‌آوری داده‌ها به طور مستقیم از منابع اصلی (افراد) است. به عبارت دیگر، شما به آنجا می‌روید و آن را به طور مستقیم از افراد دریافت می کنید. در حالی که تحقیق ثانویه شامل تجزیه و تحلیل داده‌های موجود است. این داده‌ها نیز از افراد می‌آیند، اما اغلب غیرمستقیم یا تجمیع شده هستند. به عبارت دیگر، داده‌ها از قبل در آنجا هستند. به فروش خرده‌فروشی برای برندها یا محصولات بزرگ یا اطلاعات حجم و غیره فکر کنید. این می‌تواند از نوعی “ردیابی” تا سطح فردی مانند رفتار آنلاین و … باشد. 

تحقیقات اولیه

  • هدف: به طور خاص برای پرداختن به یک سؤال یا هدف تحقیقاتی خاص انجام می‌شود. این تحقیق برای جمع‌آوری داده‌های مرتبط مستقیم با نیازهای تحقیقاتی فعلی طراحی شده است.
  • جمع‌آوری داده‌ها: شامل جمع‌آوری مستقیم داده‌ها است. این می‌تواند از طریق نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌ها، مشاهدات یا گروه‌های متمرکز باشد.
  • زمان و هزینه: اغلب زمان‌بر و پرهزینه‌تر است زیرا شامل جمع‌آوری داده‌ها از ابتدا، انجام نظرسنجی‌ها و تجزیه و تحلیل نتایج است.
  • کنترل: محققان کنترل کاملی بر فرآیند جمع‌آوری داده‌ها دارند و به آنها اجازه می‌دهد روش‌ها، سؤالات و رویکردها را در صورت نیاز تنظیم کنند.

تحقیقات ثانویه

  • هدف: برای جمع‌آوری اطلاعات موجود که ممکن است زمینه، داده‌های تاریخی یا بینش‌های کلی را ارائه دهد، انجام می‌شود. این تحقیق برای یک سؤال تحقیقاتی خاص سفارشی نشده است، اما می‌تواند دیدگاه وسیع‌تری ارائه دهد.
  • جمع‌آوری داده‌ها: شامل استفاده از داده‌های موجود است که توسط دیگران جمع‌آوری شده است. این داده‌ها می‌تواند از گزارش‌ها، مقالات، آمار یا مطالعات انجام شده توسط منابع دیگر باشد.
  • زمان و هزینه: به طور کلی سریع‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر است زیرا شامل استفاده از داده‌های موجود است و باعث صرفه‌جویی در زمان و منابع برای جمع‌آوری داده‌ها می‌شود.
    کنترل: محققان کنترل محدود یا هیچ کنترلی بر نحوه جمع‌آوری اولیه داده‌ها ندارند. آنها به آنچه در دسترس است تکیه می‌کنند و ممکن است به دلیل روش یا دامنه تحقیق یا ثبت داده اصلی با محدودیت‌هایی روبرو شوند.

تصمیم‌گیری در مورد انجام تحقیقات اولیه یا ثانویه به سؤال تحقیق شما و زمینه کاری که انجام می‌دهید بستگی دارد. به عنوان مثال، داده‌های ثانویه را در نظر بگیرید. جهان پر از آن است و اغلب توسط اکثر شرکت‌ها کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این داده‌ها می‌تواند اطلاعات زیادی در مورد آنچه مردم انجام داده‌اند به شما بدهد و برای تشخیص روندها عالی است. اما گاهی اوقات در مورد چرایی آن کوتاهی می‌کند. از سوی دیگر، تحقیقات بازار اولیه اغلب بر چرایی یا چگونگی تمرکز دارد، یا برای توضیح آنچه در اطلاعات ثانویه ظاهر می‌شود انجام می‌شود، یا برای به دست آوردن اطلاعات خاصی که ردیابی نشده یا به راحتی در دسترس نیست. اما هزینه زمان و پول بیشتری دارد و مجموعه‌ای از سوگیری‌ها، از جمله سوگیری محقق که می‌تواند منجر به نتایج یا تفسیرهای نادرست شود، را معرفی می‌کند. نکته مهم هنگام تصمیم‌گیری در مورد اینکه از چه رویکرد تحقیقاتی استفاده شود، این است که عاقلانه انتخاب کنید و محدودیت‌های خود را بشناسید.

هنگامی که بین تحقیقات اولیه یا ثانویه تصمیم گرفتید، می‌توانید شروع به ایجاد استراتژی‌های تحقیقات بازار خود کنید. راه‌های مختلفی برای انجام یک پروژه تحقیقاتی وجود دارد. روزهایی که شما فقط یک نظرسنجی یا رشته‌ای از گروه‌های متمرکز را اجرا می‌کردید و آن را تمام شده می‌دانستید، گذشته است. شما باید روش تحقیق بازار مناسب را برای استراتژی خود انتخاب کنید. اولین تصمیمی که اغلب باید گرفت این است که آیا می‌خواهند در تحقیقات کیفی یا کمی (یا ترکیبی از آنها، اگر هوشمند باشند) سرمایه‌گذاری نمایند. 
حال، اگر می‌خواهید یک سطح عمیق‌تر بروید، گام بعدی تصمیم‌گیری در مورد رویکرد خاصی است که می‌خواهید برای پاسخ به اهداف تحقیق اتخاذ کنید. و این بستگی به اهداف تحقیق دارد. برای مثال:

  • اگر به دنبال درک مخاطب مصرف‌کننده خود، نحوه زندگی آنها و نحوه تعامل آنها با دسته و برند خود هستید. ممکن است بخواهید یک تکلیف ثبت خاطرات چند روزه انجام دهید و چند جلسه قوم‌نگاری در خانه اجرا کنید.
  • اگر به دنبال پیگیری سلامت برند خود قبل و بعد از راه‌اندازی یک کمپین تبلیغاتی جدید هستید. ممکن است بخواهید یک نظرسنجی قبل و بعد از آن انجام دهید.
  • اگر به دنبال پر کردن پایپ لاین نوآوری خود برای ۵ سال آینده هستید. ممکن است بخواهید اسکن روندها را انجام دهید و پس از آن گروه‌های متمرکز مصرف‌کننده، و در پایان با یک کارگاه ایده‌پردازی ۳ روزه.

اما بار دیگر، انتخاب روش به اهداف تحقیق و گروهی از افرادی که می‌خواهید آنها را درک کنید بستگی دارد. هیچ دو پروژه تحقیقاتی شبیه هم نیستند و شما باید با هر کدام مانند یک دانه برف منحصر به فرد رفتار کنید.

بیشتر بخوانید: تخصیص منابع

 

نحوه عملکرد مدیریت تحقیقات بازار

تأمین‌کنندگان تحقیق ممکن است ادعا کنند که یک فرآیند منحصر به فرد و سفارشی ارائه می‌دهند که فقط آنها می‌توانند انجام دهند، که طی دهه‌ها کار با برخی از بزرگترین شرکت‌های جهان، در طیف وسیعی از صنایع، با استفاده از ابزارهایی که ایجاد کرده‌اند، طراحی نموده اند. که ممکن است درست باشد. اما پایه و اساس یک پروژه تحقیقاتی اغلب در بین تأمین‌کنندگان یکسان است. مراحل اساسی یک پروژه تحقیقات بازار باید درست و دقیق باشد. در واقع، فناوری‌های مدرن، از جمله هوش مصنوعی، این فرآیند را متحول کرده و آن را کارآمدتر و در دسترس‌تر از همیشه ساخته است. زمانی که رویکردهای تحقیق بیش از حد پیچیده می‌شوند، تأمین‌کنندگان (و مشتریان آنها) شروع به گم کردن موضوع می‌کنند. در اینجا، مراحل اساسی یک پروژه تحقیقات بازار را توضیح می‌دهیم و منظورمان را خواهید دید.
مراحل اساسی:

  • اهداف و نتایج تحقیق را تعریف کنید:

با یادآوری اینکه چرا اصلاً تحقیق را انجام می‌دهید و چه تصمیمات تجاری را با آنچه برمی‌گردانید، می‌گیرید، شروع کنید و به یادآوری خود ادامه دهید. شگفت‌زده خواهید شد که چقدر آسان است که هدف را از دست بدهید. این زمانی است که شما لیست کلیدی سؤالات تحقیق (معروف به اهداف) خود را مطرح می‌کنید. شما می‌خواهید سؤالات شما به اندازه کافی خاص باشند که جوهر آنچه را که مطالعه می‌کنید، ثبت نمایند، اما به اندازه کافی گسترده باشند که زمینه مهم را از دست ندهید.

  • افراد خود را پیدا کنید:
     

مهمترین قدم بعدی انتخاب گروهی از افراد برای مطالعه است. زیرا “همه” هرگز پاسخ درستی نیست. “افراد زیاد” نیز معمولاً چیز درستی نیست، حتی اگر مسئله هزینه را حذف کنید. شما می‌خواهید فهرستی از مشخصات (که فقط یک کلمه جالب برای مشخصات است) تهیه کنید که نوع افرادی را که می‌خواهید با آنها صحبت کنید، مانند به عنوان مثال، سن، تحصیلات، درآمد خانوار، رفتار دسته‌بندی به عنوان مثال، فراوانی خرید و وابستگی به برند به عنوان مثال، وفاداری توصیف می‌کند. نکته کلیدی این است که هنگام تصمیم‌گیری در مورد اینکه در برابر چه مشخصاتی استخدام نمایید، متفکر باشید و از شرکای استخدام معتبر استفاده نمایید. کیفیت یک مطالعه اغلب به اندازه کیفیت نمونه‌ای که استخدام می‌کنید، خوب است.

  • داده‌ها را جمع‌آوری کنید:

 سپس به میدان می‌روید تا داده‌های خود را جمع‌آوری کنید، چه این کار اجرای مجموعه‌ای از گروه‌های متمرکز باشد، چه انجام یک سری آی دی آی (IDI)، یا انجام یک نظرسنجی ۱۰ دقیقه‌ای. داده‌ها می‌توانند در اشکال و اندازه‌های مختلف، مانند اعداد، کلمات، تصاویر و فیلم‌ها باشند. ما همه آنها را دوست خواهیم داشت. مهمترین چیزی که در این مرحله باید به خاطر داشته باشید این است که با ذهنی باز بیایید و اجازه دهید افرادی که مطالعه می‌کنید، داستان خود را بگویند. بهترین محققان (و خریداران تحقیق) تمایل دارند بهترین شنوندگان باشند.

  • داده‌ها را تجزیه و تحلیل کنید:

هنگامی که داده‌ها برمی‌گردند، زمانی است که اوضاع می‌تواند کمی بهم ریخته شود. این زمانی است که تأمین‌کننده تحقیق شما خود را در اتاقی با مقدار زیادی کاغذ نمودار، تخته‌های سفید و نشانگرها حبس می‌کند و دیوارها را با ایده‌ها و بینش‌های نوظهور می‌پوشاند. همانطور که آنها داده‌ها را بررسی می‌کنند، به دنبال موضوعات، اساساً الگوهایی در رفتار و تجربه انسان هستند. سپس آنها با شناسایی ارتباطات بزرگتر بین موضوعات، به دنبال الگوها می‌گردند و پیامدهای برند را در طول مسیر جمع‌آوری می نمایند. نکته مهم این است که شما، به عنوان مشتری، در مشارکت با تأمین‌کننده تحقیق خود کار کنید. داشتن نقاط تماس استراتژیک با یکدیگر برای ساختن داستان با هم برای موفقیت پروژه حیاتی خواهد بود.

  • گزارش را تحویل دهید:
     

هنگامی که موضوعات و بینش‌های نوظهور خود را کشف کردید، وقت آن است که سرفصل‌ها را بنویسید. تیم تحقیق شما یک سری سرفصل می‌نویسد که یادگیری‌های کلیدی را زنده می‌کند و آن سرفصل‌ها را به یک روایت منسجم و استراتژیک سازماندهی می نماید. آسان به نظر می‌رسد، درست است؟ نه کاملاً. هر کسی می‌تواند چند سرفصل را به هم بچسباند و آن را یک داستان بنامد. زیبایی همه اینها زمانی است که بتوانید داستانی بسازید که احساسات را برانگیزد و الهام‌بخش تفکر باشد. اما مهمتر از همه، داستانی که به مجموعه‌ای کلیدی از توصیه‌های استراتژیک که الهام‌بخش عمل هستند، می‌رسد.

مدیریت تحقیقات بازار می‌تواند به شرکت‌ها در تصمیم‌گیری‌های بهتر در زمینه بازاریابی کمک کند و در نتیجه، به افزایش فروش و سودآوری آنها منجر شود. بسیاری از شرکت‌های معروف در سراسر جهان از مدیریت تحقیقات بازار به عنوان یک ابزار کلیدی برای موفقیت خود استفاده می‌کنند. در زیر به چند نمونه از این شرکت‌ها و نحوه استفاده آنها از تحقیقات بازار اشاره می‌کنیم:

شرکت اپل (Apple)

اپل به طور گسترده از تحقیقات بازار برای درک نیازها و خواسته‌های مشتریان خود استفاده می‌کند. این شرکت از طریق نظرسنجی‌ها، گروه‌های متمرکز و تحلیل داده‌های فروش، اطلاعات ارزشمندی در مورد ترجیحات مشتریان خود به دست می‌آورد و از این اطلاعات برای توسعه محصولات جدید و بهبود محصولات فعلی خود استفاده می‌کند. برای مثال، اپل قبل از عرضه آیفون، تحقیقات گسترده‌ای را برای بررسی نیازهای مشتریان به تلفن‌های هوشمند انجام داد و بر اساس نتایج این تحقیقات، آیفون را با ویژگی‌هایی که مورد توجه مشتریان بود، طراحی و عرضه کرد.

شرکت آمازون (Amazon)

آمازون به طور گسترده از تحقیقات بازار برای درک رفتار خرید مشتریان، بهبود تجربه خرید آنلاین و ارائه پیشنهادات شخصی به مشتریان استفاده می‌کند. این شرکت با استفاده از داده‌های جمع‌آوری شده از طریق وب‌سایت خود و سایر منابع، اطلاعات دقیقی در مورد ترجیحات مشتریان خود به دست می‌آورد و از این اطلاعات برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان و افزایش فروش خود استفاده می‌کند. برای مثال، آمازون با استفاده از تحقیقات بازار، متوجه شد که مشتریان به دنبال ارسال سریع‌تر کالاها هستند و بر این اساس، سرویس ارسال سریع خود را راه‌اندازی کرد.
اینها تنها چند نمونه از شرکت‌های هستند که از مدیریت تحقیقات بازار به عنوان یک ابزار کلیدی برای موفقیت خود استفاده می نمایند. بسیاری از شرکت‌های دیگر نیز از تحقیقات بازار برای بهبود محصولات و خدمات خود، افزایش فروش و سودآوری و درک بهتر مشتریان خود استفاده می‌کنند.

نتیجه گیری:

مدیریت تحقیقات بازار (Market Research Management) به مجموعه فعالیت‌ها و فرآیندهایی گفته می‌شود که به منظور برنامه‌ریزی، اجرا، تحلیل و تفسیر داده‌های تحقیقات بازار انجام می‌شوند. هدف از مدیریت تحقیقات بازار، اطمینان از این است که تحقیقات بازاریابی به طور مؤثر و کارآمد انجام می‌شوند و نتایج آنها به درستی برای تصمیم‌گیری‌های بازاریابی مورد استفاده قرار می‌گیرند. مدیریت تحقیقات بازار شامل مراحل مختلفی مانند تعریف مسئله، تعیین اهداف، طراحی تحقیق، اجرای تحقیق، تحلیل داده‌ها، ارائه نتایج و استفاده از نتایج می باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت تحقیقات بازار برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت فناوری اطلاعات چیست؟

مدیریت فناوری اطلاعات چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت فناوری اطلاعات پرداخته ایم. ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از مدیریت فناوری اطلاعات، ملزومات مورد نظر آن را تشریح نموده ایم. در ادامه نیز برای فهم بهتر مطالب به ذکر برخی مثال ها در زمینه موضوع مدیریت فناوری اطلاعات پرداخته ایم. سپس دلایل اهمیت مدیریت فناوری اطلاعات و ویژگی های کلیدی آن را شرح داده ایم. در نهایت نیز وظائف مدیر فناوری اطلاعات را توضیح داده ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه موضوع مدیریت فناوری اطلاعات دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر مدیریت فناوری اطلاعات

بسیاری از اطلاعاتی که شرکت‌ها مدیریت می‌کنند، مبتنی بر فناوری هستند. برای مثال، هک یک ترابایت اطلاعات می‌تواند ریسک‌های بالایی را به همراه داشته باشد. یک سیستم ابری از کارافتاده می‌تواند به ضررهای مالی قابل توجهی منجر شود. به همین دلیل است که عملکرد سیستم‌های اطلاعاتی، طبق یک نظرسنجی توسط شرکت دلویته (Deloitte)، به عنوان یک ریسک داخلی برتر برای شرکت‌ها در سراسر جهان در نظر گرفته می‌شود. عملکرد مؤثر بخش‌های مدیریت فناوری اطلاعات تعیین خواهد کرد که آیا یک کسب و کار در دنیای اختلال دیجیتال زنده می‌ماند یا خیر. هر کاری که مدیریت فناوری اطلاعات انجام می‌دهد، صرف نظر از اندازه کسب و کار، همیشه بر آن تأثیر خواهد داشت. مدیریت فناوری اطلاعات (ITM) رشته‌ای است که به برنامه‌ریزی، سازماندهی، اجرا و کنترل منابع فناوری اطلاعات در یک سازمان می‌پردازد. هدف اصلی ITM، همسو کردن فناوری اطلاعات با اهداف کسب و کار و ایجاد ارزش از طریق استفاده مؤثر از فناوری است.
در دنیای امروز، فناوری اطلاعات به بخش جدایی‌ناپذیر از کسب و کارها تبدیل شده است. سازمان‌ها برای انجام عملیات خود، ارائه خدمات به مشتریان و کسب مزیت رقابتی به فناوری اطلاعات وابسته هستند. ITM نقش مهمی در موفقیت سازمان‌ها ایفا می‌کند، زیرا به آن‌ها کمک می‌کند تا به بهبود کارایی و بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها، افزایش رضایت مشتری و کسب مزیت رقابتی دست یابد.  ITM شامل وظایف مختلفی است که از جمله آن‌ها می‌توان به مواردی همچون؛ برنامه‌ریزی، سازماندهی، اجرا و کنترل اشاره کرد. در واقع می توان گفت  مدیریت فناوری اطلاعات نقش حیاتی در موفقیت سازمان‌ها در دنیای امروز ایفا می‌کند. سازمان‌هایی که به ITM توجه کافی داشته باشند، می‌توانند از مزایای بسیاری بهره‌مند شوند.

 

مدیریت فناوری اطلاعات چیست؟

مدیریت فناوری اطلاعات به نظارت و مدیریت سیستم‌های فناوری اطلاعات یک سازمان، اعم از سخت‌افزار، نرم‌افزار و شبکه‌ها، اشاره دارد. مدیریت فناوری اطلاعات بر چگونگی عملکرد کارآمد سیستم‌های اطلاعاتی تمرکز دارد. به همان اندازه مهم، در مورد کمک به افراد برای عملکرد بهتر است. تعداد فزاینده‌ای از سازمان‌ها، فناوری اطلاعات را در مرکز استراتژی‌های خود قرار می‌دهند. در دنیای دیجیتال، بخش‌های فناوری اطلاعات وظایف بیشتری نسبت به گذشته دارند و به اهرمی برای بازآفرینی تبدیل می‌شوند. مدیریت فناوری اطلاعات به عنوان مسئولیت تجزیه و تحلیل و نظارت بر سیستم‌های فناوری یک شرکت تعریف می‌شود. متخصصان درگیر در مدیریت فناوری اطلاعات بر کارآمد کردن سیستم‌های اطلاعاتی تمرکز دارند. اما، برخلاف ۲۰ سال پیش، زمانی که بخش‌های فناوری اطلاعات صرفاً مسئول اجرای زیرساخت‌های دیجیتال شرکت بودند، اکنون فناوری اطلاعات در مرکز صحنه قرار دارد و کل عملیات تجاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شرکت‌ها نمی‌توانند بدون مدیریت صحیح فناوری اطلاعات فعالیت کنند. امروزه، پردازش داده‌ها و اتصال همیشگی، قابلیت‌ها و کارایی‌های غیرقابل برگشتی را امکان‌پذیر کرده است. جدا کردن فناوری از عملیات روزانه اکثر شرکت‌ها امروزه ممکن نیست. پنج مؤلفه اصلی زیر از زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، همه سیستم‌های اطلاعاتی را در سراسر کسب و کار پشتیبانی می‌کنند:

  • سخت افزار کامپیوتر
  • نرم افزار کامپیوتر
  • فناوری مدیریت داده
  • مخابرات
  • منابع انسانی

در ادامه به توضیح بیشتر این موارد خواهیم پرداخت.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

مدیریت فناوری اطلاعات

ملزومات مدیریت فناوری اطلاعات

یک محیط فناوری اطلاعات شامل مجموعه‌ای از اجزای سخت‌افزاری، شبکه و نرم‌افزاری از جمله رایانه‌ها، سرورها، روترها، برنامه‌ها، خدمات خرد و فناوری‌های تلفن همراه است. یک زیرساخت فناوری اطلاعات می‌تواند در محل، در ابر یا روی یک پلتفرم ترکیبی که هر دو را ادغام می‌کند، باشد. مدیران فناوری اطلاعات، سیستم‌های فناوری اطلاعات را برای اطمینان از دسترسی دائمی و عملکرد مطمئن آنها نظارت و مدیریت می‌کنند. مسئولیت‌ها و وظایف مدیریت فناوری اطلاعات شامل موارد زیر است:

  • تعیین الزامات تجاری برای سیستم‌های فناوری اطلاعات
  • مدیریت بودجه‌ها و هزینه‌های فناوری اطلاعات
  • نظارت بر ایمنی و انطباق
  • کنترل امنیت سیستم و شبکه
  • پیاده‌سازی نرم‌افزار، سخت‌افزار و سیستم‌های داده جدید
  • ارائه پشتیبانی فنی یا میز کمک

بخش‌های فناوری اطلاعات معمولاً توسط مدیران ارشد اطلاعات (CIO) اداره می‌شوند. آنها استراتژی‌ها و اهداف فناوری اطلاعات را برای کسب و کار تعیین می‌کنند و از اجرای آنها اطمینان حاصل می‌کنند. بسیاری از مدیران ارشد اطلاعات معتقدند که نقش آنها در دو تا سه سال آینده تکامل خواهد یافت. آنها انتظار دارند که از تعمیر و نگهداری و مدیریت به فعالیت‌های استراتژیک و با ارزش‌تر تغییر کنند. یک مسئولیت کلیدی، “پیاده‌سازی تغییر دیجیتال معنادار از طریق ایجاد ابزارها، راه‌حل‌ها و مدل‌های کسب‌وکار جدید” است.

دستیابی به آمادگی برای هوش مصنوعی با ابر ترکیبی
این برنامه آموزشی که توسط برترین رهبران فکری آی بی ام (IBM) هدایت می‌شود، به گونه‌ای طراحی شده است که به رهبران کسب‌وکار کمک کند تا دانش لازم برای اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری‌های هوش مصنوعی که می‌تواند رشد را تسریع کند، به دست آورند.

بیشتر بخوانید: مشاوره فناوری اطلاعات (IT)

در این بخش نیز چند نمونه از شرکت‌ها که از مدیریت فناوری اطلاعات (ITM) به طور موثر استفاده کرده‌اند آورده شده است:

آمازون یک شرکت تجارت الکترونیک و رایانش ابری است که از ITM برای مدیریت زیرساخت‌های عظیم خود، ارائه خدمات به مشتریان و نوآوری در محصولات و خدمات خود استفاده می‌کند.

گوگل یک شرکت فناوری است که از ITM برای مدیریت داده‌های خود، ارائه خدمات جستجو و تبلیغات و توسعه محصولات جدید مانند خودروهای خودران استفاده می‌کند.

مایکروسافت یک شرکت نرم‌افزاری است که از ITM برای توسعه و ارائه محصولات نرم‌افزاری خود، مدیریت زیرساخت‌های ابری و ارائه خدمات به مشتریان استفاده می‌کند.

اپل یک شرکت فناوری است که از ITM برای توسعه و ارائه محصولات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خود، مدیریت زنجیره تأمین و ارائه خدمات به مشتریان استفاده می‌کند.

 

چرا مدیریت فناوری اطلاعات مهم است؟

فناوری اطلاعات تقریباً تمام فعالیت‌های سازمانی را پشتیبانی می‌کند. خودکارسازی، پردازش داده‌ها و اتصال همیشگی، دریچه‌ای را به قابلیت‌ها و کارایی‌هایی که قبلاً تصور نمی‌شد، باز کرده است. شاید جداسازی فناوری از عملیات روزانه کسب‌وکار غیرممکن باشد. در عین حال، یک سازمان زمانی آسیب‌پذیر است که سیستم‌ها عملکرد ضعیفی داشته باشند یا از کار بیفتند. از کار افتادن شبکه، از دست رفتن داده‌ها یا بدافزار می‌تواند به شدت بر عملیات روزانه تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، میانگین هزینه نقض داده در ایالات متحده، ۳.۸۶ میلیون دلار آمریکا است.
شیوه‌های مدیریت فناوری اطلاعات تضمین می‌کند که فناوری‌های اطلاعات ایمن، بسیار در دسترس و در اوج عملکرد خود هستند. مدیران ارشد اطلاعات (CIO) نیز نقش پیشرویی در پذیرش سیستم‌های جدید برای بهبود عملیات ایفا می‌کنند. یکی از مدیران فناوری اطلاعات پیشنهاد می‌کند: “فناوری‌های نوظهور، مانند یادگیری ماشین، تجزیه و تحلیل، چت‌بات‌ها و بلاک چین، می‌توانند نحوه ارائه خدمات ما را به طور کامل متحول نمایند.” مجله CIO می‌گوید: “فناوری اطلاعات در آستانه تغییر بی‌سابقه‌ای قرار دارد. هر شرکتی، که اکنون در تجارت فناوری است، نشانه‌هایی از تغییرات بزرگ‌تر آینده را تجربه می‌کند: خودکارسازی، بودجه‌های فناوری غیرمتمرکز، پذیرش سریع خدمات مبتنی بر ابر، و اخیراً، هوش مصنوعی به عنوان یک ضرورت تجاری.”
مدیران ارشد اطلاعات ممکن است نیاز به انجام کاری بیش از سرمایه‌گذاری در آخرین سرویس یا سیستم داشته باشند. تحول دیجیتال نیازمند نوآوری و توانمندسازی استراتژیک است. یکی از مدیران فناوری اطلاعات خاطرنشان می‌کند: “برای ما، نقش مدیر ارشد اطلاعات دیگر مدیر فناوری پشت صحنه قدیمی نیست. هیچ گفتگوی اتاق هیئتی بدون حضور مدیر ارشد اطلاعات انجام نمی‌شود.” یکی دیگر از آنها خاطرنشان می‌کند: “من فکر می‌کنم مدیران ارشد اطلاعات باید از نظر کسب و کاری زیرک‌تر شوند. ما باید در کسب‌وکار ادغام و نهادینه شویم، بنابراین می‌دانیم چگونه از فناوری برای حل چالش‌های کسب و کاری و ایجاد چشم‌انداز آینده از دیدگاه صنعت استفاده کنیم.” سازمان‌ها باید اطمینان حاصل نمایند که اقدامات مدیریت فناوری اطلاعات آنها تضمین می‌کند که فناوری‌های اطلاعات ایمن هستند و در اوج خود عمل می‌کنند. با نفوذ فناوری دیجیتال به هر بخش از یک کسب و کار و تبدیل شدن به یک اولویت شرکتی، اطلاعات در برابر هک آسیب‌پذیر می‌شود. اگر یک سیستم فناوری اطلاعات دچار نقض داده شود، می‌تواند به طور متوسط ​​۳.۹۲ میلیون دلار برای یک شرکت هزینه داشته باشد.

بیشتر بخوانید: مدیریت استراتژیک چیست؟ فرایند برنامه ریزی در مدیریت استراتژیک چگونه است؟

 

 

ویژگی‌های کلیدی مدیریت مؤثر فناوری اطلاعات

نظارت بر پروژه‌ها و عملیات فناوری اطلاعات فعلی همیشه بخشی از وظایف مدیریت فناوری اطلاعات خواهد بود. اما مدیران ارشد اطلاعات امروزی باید از فناوری به روش‌های جدید و نوآورانه استفاده نمایند تا به کسب‌وکار کمک کنند با تغییر سریع همگام باشد. نرم‌افزارها و ابزارهای مدیریت فناوری اطلاعات می‌توانند در این امر یاری رسان باشند. داده‌ها و تجزیه و تحلیل، و همچنین ابر، از جمله زمینه‌هایی هستند که مدیران ارشد اطلاعات دنبال کرده‌اند. در عین حال، آنها به هوش مصنوعی، اینترنت اشیا (IoT) و موارد دیگر نگاه می‌کنند تا برای آینده آماده شوند.

  • تجزیه و تحلیل

یک راه‌حل تحلیلی می‌تواند ترابایت‌ها داده عملیاتی را به سرعت استخراج نماید تا علت اصلی تأثیرات سرویس را پیدا کند. این به شناسایی گلوگاه‌های بالقوه، پیش‌بینی قطعی‌ها و افزایش کارایی بیشتر یاری می رساند. سازمان‌ها بینش‌هایی در مورد مسائل داده یا پردازش، روندهای منفی فناوری اطلاعات و ناهنجاری‌ها به دست می‌آورند که گام برداشتن برای جلوگیری از هرج و مرج سیستم را آسان‌تر می‌کند. فراتر از دیدگاه‌های داخلی، تجزیه و تحلیل بینش‌هایی را برای کمک به شرکت‌ها در درک بهتر مشتریان خود فراهم می‌کند، که به نوبه خود می‌تواند استراتژی کسب‌وکار را هدایت نماید.

  • رایانش ابری

خدمات ابری مقیاس‌پذیری، امنیت داده، خدمات بازیابی داده و موارد دیگر را ارائه می‌دهند. استفاده از ابر می‌تواند کارایی را بهبود بخشد و هزینه‌های زیرساخت را کاهش دهد. این می‌تواند برای همه جنبه‌های کسب‌وکار، از عملیات گرفته تا امور مالی، مفید باشد و به سازمان کمک کند تا برای راه‌حل‌های تحول‌آفرین مبتنی بر ابر در آینده آماده شود. بسیاری از شرکت‌ها برنامه‌های اصلی کسب‌وکار خود را روی رایانه‌های مرکزی میزبانی می نمایند که میلیون‌ها تراکنش را هر روز پردازش می‌کنند. فعال‌سازی ابر به بخش‌های فناوری اطلاعات کمک می‌کند تا سیستم‌های رایانه مرکزی خود را مدرن نمایند، در حالی که مدیران ارشد اطلاعات را آزاد می‌کند تا روی اولویت‌های دیگر تمرکز نمایند. سازمان‌ها از سطوح بالاتری از بهره‌وری و عملکرد با سربار کمتر بهره می‌برند.

  • هوش مصنوعی و محاسبات شناختی

سیستم‌های هوش مصنوعی داده‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کنند، یاد می‌گیرند و مشکلات را پیش‌بینی می نمایند تا به مدیران فناوری اطلاعات کمک کنند کیفیت خدمات بهتری ارائه دهند. به همین ترتیب، چت‌بات‌های مبتنی بر هوش مصنوعی می‌توانند به عنوان عوامل مجازی عمل نمایند و با کاربران صحبت کنند تا مشکلات فنی را حل نمایند. مشتریان همچنین می‌توانند از آنها برای کسب اطلاعات در مورد محصولات و خدمات استفاده کنند. در آینده، محاسبات شناختی ممکن است برای کمک به شرکت‌ها در مدیریت فناوری اطلاعات و تسریع نوآوری حیاتی شود.

  • اینترنت اشیا (IoT)

پلتفرم‌های اینترنت اشیا داده‌ها را از دستگاه‌ها و حسگرها جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل می نمایند و به حل فعالانه مشکلات و بهبود بهره‌وری کمک می‌کنند. مدیران فناوری اطلاعات می‌توانند به سرعت بینش‌هایی در مورد آنچه سازمان به درستی انجام می‌دهد و آنچه می‌تواند بهتر انجام دهد به دست آورند. یادگیری شناختی بیشتر کسب‌وکار را قادر می‌سازد تا ارزش اینترنت اشیا را باز کند. برای مثال، ممکن است جریان‌های داده متعدد را برای شناسایی الگوها و ارائه زمینه بیشتری نسبت به آنچه در غیر این صورت در دسترس بود، ترکیب نماید. حسگرهای هوشمند نیز این پتانسیل را دارند که خودشان را تشخیص دهند و بدون نیاز به دخالت انسان با محیط خود سازگار شوند.

مدیریت فناوری اطلاعات

مزایای مدیریت فناوری اطلاعات:

مدیریت فناوری اطلاعات (ITM) فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل منابع فناوری اطلاعات برای دستیابی به اهداف سازمانی است. این شامل انتخاب، استقرار، نگهداری و استفاده از نرم افزار، سخت افزار، داده ها و شبکه های کامپیوتری است. در این بخش نیز مزایای مدیریت فناوری اطلاعات را بررسی خواهیم کرد:

  • بهبود کارایی و بهره وری: ITM می تواند به خودکارسازی وظایف، ساده سازی فرآیندها و بهبود ارتباطات کمک کند که منجر به افزایش کارایی و بهره وری در سازمان می شود.
  • کاهش هزینه ها: با بهینه سازی استفاده از منابع فناوری اطلاعات و جلوگیری از دوباره کاری، ITM می تواند به کاهش هزینه های سازمان کمک کند.
  • افزایش امنیت: ITM می تواند به محافظت از داده ها و سیستم های سازمان در برابر تهدیدات سایبری و سایر خطرات کمک کند.
  • بهبود تصمیم گیری: با ارائه اطلاعات دقیق و به موقع، ITM می تواند به مدیران در تصمیم گیری های بهتر و آگاهانه تر کمک کند.
  • افزایش رضایت مشتری: با ارائه خدمات بهتر و سریعتر، ITM می تواند به افزایش رضایت مشتریان کمک کند.
  • ایجاد مزیت رقابتی: با استفاده از فناوری اطلاعات به طور موثر، سازمان می تواند مزیت رقابتی در بازار کسب کند.
  • انطباق با قوانین و مقررات: ITM می تواند به سازمان در انطباق با قوانین و مقررات مربوط به فناوری اطلاعات کمک کند.

 

مدیر فناوری اطلاعات چه کار می‌کند؟

متخصصانی که نقش اصلی را در پذیرش سیستم‌ها برای بهبود عملیات کسب و کاری بر عهده دارند، شامل مدیران فناوری اطلاعات، مدیران ارشد فناوری و مدیران IT هستند. مدیران فناوری اطلاعات مسئول نظارت بر هر گروه عملیاتی هستند و اطمینان حاصل می‌کنند که پروژه‌ها به درستی و به موقع مدیریت می‌شوند. هنگامی که یک مدیر فناوری اطلاعات یا یک مدیر ارشد فناوری (CTO) یک پروژه اجرایی را اعلام می‌کند، مدیران فناوری اطلاعات باید مسئولیت‌ها را به کارکنان واگذار نمایند، جدول زمانی تعیین کنند و اطمینان حاصل نمایند که بودجه‌ها انتظارات هدف را منعکس می‌کنند. در یک زمینه وسیع، مدیران و مدیران ارشد فناوری (CTO) نحوه دستیابی به یک چشم‌انداز را بیان می نمایند و مدیران فناوری اطلاعات باید نحوه مدیریت نقشه راه رهبر، آنچه قابل دستیابی است و نحوه استفاده بهینه از منابع را مشخص کنند. طبق گفته اداره آمار کار (BLS)، مدیران سیستم‌های کامپیوتری و اطلاعاتی، که نوعی از مدیران فناوری اطلاعات هستند، معمولاً دارای مدرک لیسانس در یک رشته مرتبط با علوم کامپیوتر یا اطلاعات هستند. طبق BLS، آنها همچنین ممکن است دارای مدرک تحصیلات تکمیلی مانند ام بی ای (MBA) باشند. 

 

 

نتیجه گیری:

در دنیای امروز، فناوری اطلاعات به بخش جدایی‌ناپذیر از کسب و کارها تبدیل شده است. سازمان‌ها برای انجام عملیات خود، ارائه خدمات به مشتریان و کسب مزیت رقابتی به فناوری اطلاعات وابسته هستند. مدیریت فناوری اطلاعات به نظارت و مدیریت سیستم‌های فناوری اطلاعات یک سازمان، اعم از سخت‌افزار، نرم‌افزار و شبکه‌ها، اشاره دارد. مدیریت فناوری اطلاعات بر چگونگی عملکرد کارآمد سیستم‌های اطلاعاتی تمرکز دارد. از مهم ترین ویژگی های کلیدی مدیریت فناوری اطلاعات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تجزیه و تحلیل: تجزیه و تحلیل داده‌ها می‌تواند به کاهش زمان شناسایی تأثیرات خدمات کمک کند. و تجزیه و تحلیل پیشرفته می‌تواند بینش‌های بیشتری در مورد مسائل و ناهنجاری‌های پردازش به دست آورد و این امر را برای مدیران فناوری اطلاعات آسان‌تر می‌کند تا از خرابی سیستم جلوگیری کنند.

محاسبات ابری: محاسبات ابری خدمات داده امنیتی، بازیابی و مقیاس‌پذیری را در خارج از سخت‌افزار ارائه می‌دهد. قبل از ادغام ابر، بسیاری از شرکت‌ها به استفاده از هارد دیسک‌های خود برای مدیریت حجم زیادی از مجموعه‌های داده متوسل می‌شدند، اما با محاسبات ابری، بخش‌های فناوری اطلاعات می‌توانند روی سرورهای متحدتر و ایمن‌تر حساب کنند. 

هوش مصنوعی و محاسبات شناختی: سیستم‌های مصنوعی به مدیران فناوری اطلاعات کمک می‌کنند تا خدمات بهتری را در شرکت خود ارائه دهند. این سیستم‌ها داده‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کنند و مشکلاتی را پیش‌بینی می‌کنند که حل مسئله را تسریع می‌کنند. برخی از سازمان‌ها از ابزارهای هوش مصنوعی خاص، مانند چت‌بات‌ها، استفاده می‌کنند که به عنوان دستیاران مجازی عمل می‌کنند و با کاربران صحبت می‌کنند تا مشکلات فنی را حل کنند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت فناوری اطلاعات برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدیریت محصول چیست؟

مدیریت محصول چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت محصول پرداخته ایم. در ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از مدیریت محصول، وظائف کلیدی آن را نیز بررسی نموده ایم. سپس فرآیند مدیریت محصول و مشاغل مربوط به آن را تشریح کرده ایم. در ادامه مهم ترین مهارت های مدیریت محصول را شرح داده ایم. در نهایت نیز به مدیریت محصول B2B و B2C پرداخته ایم. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه مدیریت محصول دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر مدیریت محصول

سوال “مدیریت محصول چیست؟” اغلب مطرح می شود، حتی از سوی افراد با تجربه در دنیای تجارت. یکی از دلایل آن این است که مدیریت محصول حوزه وسیعی از مسئولیت ها را در بر می گیرد. در واقع، این نقش در سازمان های مختلف معانی بسیار متفاوتی دارد. در اینجا مختصرترین پاسخی است که برای سوال “مدیریت محصول چیست؟”در این مقاله ارائه خواهیم کرد. البته، این توضیحی انتزاعی از این نقش است. پس مدیریت محصول چیست؟ این شغل شامل چه مواردی می شود؟ در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت محصول و پاسخ این سوالات خواهیم پرداخت.

 

مدیریت محصول چیست؟

مدیریت محصول، عملِ هدایت استراتژیک توسعه، عرضه به بازار و پشتیبانی و بهبود مستمر محصولات یک شرکت است. وظایف روزانه شامل طیف گسترده ای از وظایف استراتژیک و تاکتیکی است. اکثر مدیران محصول یا صاحبان محصول همه این مسئولیت ها را بر عهده نمی گیرند. حداقل برخی از آنها در اکثر شرکت ها متعلق به تیم ها یا بخش های دیگر هستند. اما اکثر متخصصان محصول، بیشتر وقت خود را بر موارد زیر متمرکز می کنند:

  • انجام تحقیق: تحقیق برای کسب تخصص در مورد بازار شرکت، شخصیت های کاربر و رقبا.
  • توسعه استراتژی: شکل دادن دانش صنعت که به یک طرح استراتژیک سطح بالا برای محصول خود، از جمله اهداف و مقاصد، یک نمای کلی از محصول و شاید یک جدول زمانی تقریبی.
  • ارتباط برنامه ها: توسعه یک طرح استراتژیک کاربردی با استفاده از نقشه راه محصول و ارائه آن به ذینفعان کلیدی در سراسر سازمان خود: مدیران اجرایی، سرمایه گذاران، تیم های توسعه و…. ارتباط مداوم در بین تیم های بین وظیفه ای خود در طول فرآیند توسعه و فراتر از آن.
    هماهنگی توسعه: با فرض اینکه چراغ سبز برای پیشبرد طرح استراتژیک محصول خود را دریافت کرده اند، با تیم های مربوطه، بازاریابی محصول، توسعه و… هماهنگ می شوند تا اجرای طرح را آغاز کنند.
  • اقدام بر اساس بازخورد و تحلیل داده ها: در نهایت، پس از ساخت، آزمایش و معرفی محصول به بازار، از طریق تحلیل داده ها و درخواست بازخورد مستقیم از کاربران، یاد می گیرند که چه چیزی کار می کند، چه چیزی کار نمی کند و چه چیزی را اضافه نمایند. با تیم های مربوطه همکاری می کنند تا این بازخورد را در تکرارهای آینده محصول بگنجانند.

 

وظایف کلیدی مدیریت محصول در مقابل مدیریت پروژه

این تصور غلط رایج است که مدیران محصول، جزئیات روزانه توسعه محصول را بر عهده دارند. اما در ادامه در این باره توضیحات بیشتری خواهیم داد.

وظیفه استراتژیک مدیریت محصول
مدیریت محصول یک وظیفه استراتژیک است. وظیفه مدیران محصول تعیین دلیل کلی وجود یک محصول؛ “چرایی” محصول است. آنها همچنین مسئول برقراری ارتباط اهداف و برنامه های محصول برای بقیه شرکت هستند. آنها باید اطمینان حاصل نمایند که همه در جهت یک هدف سازمانی مشترک کار می کنند. مدیریت محصول مجموعه گسترده ای از مسئولیت های استراتژیک مداوم را در بر می گیرد. آنها نباید مسئول جزئیات سطح پایین فرآیند توسعه باشند. سازمان‌های نوآور این وظیفه را جدا می‌کنند و عناصر تاکتیکی را به مدیران پروژه، مانند برنامه‌ریزی و مدیریت حجم کاری، واگذار می نمایند. این تقسیم مشخص، مدیر محصول را آزاد می‌گذارد تا بر استراتژی سطح بالاتر تمرکز کند.

بیشتر بخوانید: مدیریت پروژه

مدیریت محصول

فرآیند مدیریت محصول چیست؟

هیچ راه “درست” واحدی برای مدیریت یک محصول وجود ندارد. فرآیندها تکامل می‌یابند و با سازمان، مرحله چرخه عمر محصول و ترجیحات شخصی اعضای تیم محصول و مدیران اجرایی سازگار می‌شوند. اما این رشته در مورد بهترین شیوه ها به توافقاتی رسیده است. 

  • تعریف مشکل

همه چیز با شناسایی یک نقطه درد مشتری با ارزش بالا شروع می شود. پس از آن، افراد یا سازمان ها در تلاشند کاری را انجام دهند، اما نمی توانند. یا، اگر بتوانند، هزینه بر یا وقت گیر یا منابع فشرده یا ناکارآمد یا فقط ناخوشایند است. چه جابجایی شخص یا چیزی از نقطه A به نقطه B باشد، یافتن هدیه عالی، دسترسی به مخاطب مناسب، سرگرم نگه داشتن افراد یا برخی از اهداف دیگر، آنچه در حال حاضر در دسترس است، کاملاً کافی نیست. مردم چیز بهتری می خواهند یا چیزی که اصلا ندارند. مدیریت محصول این شکایات، خواسته ها و آرزوهای انتزاعی را به یک بیانیه مشکل تبدیل می کند که به دنبال راه حل است. حل آن مشکل و تسکین آن درد، جرقه و انگیزه ای برای همه چیزهایی است که در ادامه می آیند. بدون یک هدف واضح بیان شده که مستقیماً بر آن نقطه درد تأثیر می گذارد، امید زیادی وجود ندارد که محصول بتواند کشش یا ماندگاری پیدا کند.

  • تعیین کمیت فرصت

مشکلات و نقاط درد زیادی وجود دارد، اما حل همه آنها ارزشش را ندارد. این زمانی است که مدیران محصول کلاه مشتری محور خود را با کلاه تجاری عوض می کنند. برای توجیه سرمایه گذاری در ساخت یک محصول یا راه حل جدید، مدیریت محصول باید به سوالات زیر پاسخ دهد و بتواند بر اساس پاسخ هایی که پیدا می کند، یک طرح تجاری ایجاد کند:

  • کل بازار قابل دسترسی چقدر است؟
  • آیا مشکل یا درد به اندازه ای شدید است که مردم راه حل های جایگزین را در نظر بگیرند؟
  • آیا آنها حاضرند برای یک راه حل جایگزین هزینه کنند (یا راه دیگری برای کسب درآمد از راه حل وجود دارد؟)

هنگامی که مدیریت محصول بازار بالقوه را ارزیابی کرد، در صورت وجود فرصت به اندازه کافی قابل توجه، می توانند سعی در رفع آن داشته باشند.

  • تحقیق در مورد راه حل های بالقوه

با داشتن یک هدف در ذهن، مدیریت محصول اکنون می تواند به طور کامل بررسی کند که چگونه می توانند مشکلات و نقاط درد مشتری را حل نمایند. آنها باید دامنه وسیعی از راه حل های ممکن را در نظر بگیرند و هیچ چیز را خیلی سریع رد نکنند. به عنوان مثال، فرض کنید سازمان از قبل دارای فناوری یا آی پی (IP) اختصاصی یا یک حوزه خاص از تخصص باشد که به شرکت مزیت می دهد. در این صورت، راه حل های بالقوه احتمالاً به نوعی از آن استفاده خواهند کرد. با این حال، این بدان معنا نیست که مدیران محصول باید شروع به تهیه پیش نویس الزامات و درگیر کردن تیم توسعه محصول کنند. آنها ابتدا می خواهند آن نامزدها را با بازار هدف تأیید نمایند، اگرچه عاقلانه است که برخی از این ایده ها را با تیم فنی در میان بگذارند تا مطمئن شوند که حداقل امکان پذیر هستند. مدیریت محصول اغلب شخصیت هایی را توسعه می دهد تا ببیند آیا علاقه واقعی در بین آن گروه ها با استفاده از هر یک از ایده های جدول وجود دارد یا خیر. نادیده گرفتن این مرحله و پریدن مستقیم به ساخت چیزی می تواند یک نقص مرگبار باشد یا باعث تاخیرهای شدید شود. در حالی که هیچ تضمینی وجود ندارد، گرفتن تأیید از مشتریان بالقوه مبنی بر اینکه ایده چیزی است که آنها می خواهند، استفاده می نمایند و برای آن هزینه می کنند، یک دروازه حیاتی در کل فرآیند و دستیابی به تناسب محصول با بازار است.

  • ساخت ام وی پی (MVP)

پس از تأیید جذابیت و یک راه حل خاص، اکنون زمان آن است که تیم توسعه محصول را به طور جدی درگیر کنیم. ابتدا، حداقل مجموعه عملکرد باید تعریف شود و سپس تیم می تواند یک نسخه کاری از محصول را بسازد که می تواند در میدان با کاربران واقعی آزمایش شود. بسیاری از زرق و برق ها عمداً از حداقل محصول قابل دوام حذف می شوند، زیرا هدف این است که اطمینان حاصل شود که عملکرد اصلی نیازهای بازار را برآورده می کند. موارد خوب را می توان برای مرحله بعدی در چرخه عمر محصول منتظر گذاشت، زیرا دلیلی برای صرف منابع اضافی روی یک محصول اثبات نشده وجود ندارد. MVPها می توانند نحوه عملکرد محصول و پیام رسانی و موقعیت کلی پیشنهاد ارزش را همراه با بازاریابی محصول آزمایش کنند. نکته کلیدی این است که بفهمیم آیا این محصول نوپا چیزی است که بازار می خواهد و آیا به اندازه کافی الزامات اصلی خود را برآورده می کند یا خیر.

  • ایجاد یک حلقه بازخورد

در حالی که بازخورد مشتری در طول عمر محصول ضروری است، هیچ زمانی مهمتر از زمان معرفی MVP نیست. اینجاست که تیم مدیریت محصول می تواند یاد بگیرد که مشتریان چه فکر می کنند، نیاز دارند و دوست ندارند، زیرا آنها به یک تجربه محصول واقعی واکنش نشان می دهند و نه فقط ایده های نظری که در یک گفتگو مطرح می شوند.
مدیریت محصول باید ارائه بازخورد را برای مشتریان آسان کند و درخواست های مکرر برای آن ایجاد کند. اما، به همان اندازه مهم، آنها باید این بازخورد را پردازش، ترکیب و به آن واکنش نشان دهند و این ورودی را به ایده های عملی تبدیل کنند که راه خود را به نقشه راه یا بک لاگ (backlog) محصول باز می کنند. نباید فراموش کرد، مدیریت محصول همچنین باید روشی برای بستن حلقه با مشتریان ایجاد کند تا آنها بدانند که شکایات و پیشنهادات آنها شنیده شده است و در صورت لزوم، به آنها رسیدگی شده است.

  • تعیین استراتژی

با فرض اینکه MVP به خوبی دریافت شود، زمان سرمایه گذاری در یک استراتژی محصول فرا رسیده است. تیم اکنون می داند که روی چیزی هستند که می تواند کشش پیدا کند، بنابراین اهداف و مقاصد باید برای بهبود محصول، عرضه آن به بازار، گسترش دسترسی آن و همسو شدن با استراتژی کلی شرکت و نتایج دلخواه تعیین شوند.
این استراتژی باید بر اساس پیشرفت معقول و تدریجی به سوی اهداف قابل دستیابی، با شاخص های کلیدی عملکرد و سایر معیارهای تعریف شده برای ارزیابی موفقیت باشد. این معیارهای قابل اندازه گیری باید با اهداف کلی سازمان همخوانی داشته باشند و آنچه را که شرکت از قبل به خوبی انجام می دهد (با فرض اینکه هنوز یک استارت آپ در مراحل اولیه خود نیست) تکمیل کنند. بیش از هر چیز دیگری، استراتژی جایی است که مدیریت محصول باید همسویی و پذیرش ذینفعان را تضمین کند. اگر هیچ درک محکم و مشترکی از این عنصر اساسی محصول وجود نداشته باشد، از قبل زمینه برای درگیری ها و اختلافات آینده گذاشته شده است.

  • اجرا

با یک مفهوم محصول، یک سیستم مدیریت بازخورد مقیاس پذیر و یک استراتژی زمان تبدیل ایده ها به واقعیت فرا رسیده است. این بدان معناست که اولویت بندی موارد توسعه بالقوه و ترسیم نقشه راه محصول. مدیریت محصول می تواند از چارچوب های اولویت بندی مختلفی استفاده کند تا تصمیم بگیرد که کدام فعالیت های توسعه به محصول کمک می کند تا به سرعت و کارآمدترین شکل ممکن به مهمترین اهداف خود برسد و موارد را برای کار کوتاه مدت آماده کند. البته، همه چیز نمی تواند ابتدا باشد، بنابراین مبنا قرار دادن این تصمیمات بر اساس اینکه کدام موارد بیشترین تأثیر را بر اهداف حیاتی دارند، از جمله نمایندگان از سراسر سازمان، کلیدی است. با تعیین اولویت های اولیه، مدیریت محصول می تواند نقشه راه محصول خود را بسازد. این ابزار قدرتمند ذینفعان را قادر می سازد تا آنچه را در چشم انداز است و چرا با استراتژی مرتبط است، به ویژه اگر حول مضامین و نتایج در مقابل ویژگی های خاص و تاریخ تحویل ساختار یافته باشد، تجسم کنند.

بیشتر بخوانید: چرخه عمر محصول

 

 

 

مشاغل مدیریت محصول

مدیریت محصول تخصص‌های فرعی زیادی ندارد، عمدتاً به این دلیل که از افراد محصول انتظار می‌رود کمی از همه چیز را انجام دهند. با این حال، این حرفه دارای تنوعی است، همراه با سطوح مورد انتظار ارشدیت و مسئولیت اضافی. برخی از مشاغل اغلب با محصول اشتباه گرفته می‌شوند که به آن تعلق ندارند. این شامل مدیریت پروژه، مدیریت برنامه، بازاریابی محصول و اسکرام مسترها می‌شود. هر یک از این نقش‌های حیاتی با تیم مدیریت محصول بسیار در تعامل هستند. برخی از سازمان‌ها حتی ممکن است این مشاغل را در گروه‌های یکسانی قرار دهند، مانند اینکه مدیریت محصول و بازاریابی محصول را بخشی از سازمان بازاریابی کلی قرار دهند. اما این موقعیت‌ها مشاغل مدیریت محصول نیستند، زیرا به طور فعال تعریف نمی‌کنند که چه چیزی در محصول است یا به افرادی که این کار را انجام می‌دهند، گزارش نمی‌دهند. شغل ایده‌آل مدیریت محصول، به طور غیرمنتظره، مدیر محصول بودن است. یک مدیر محصول معمولاً مالک یک یا چند محصول یا یک عملکرد افقی در چندین محصول، مانند “تجربه کاربر” یا “تجارت الکترونیک” خواهد بود. مدیران محصول وابسته و مدیران محصول جونیور (junior) معمولاً در این حوزه جدید هستند و مسئولیت‌های محدودتری دارند. یک مدیر محصول ارشد کمی تجربه بیشتر و دامنه وسیع‌تری از نقش خود خواهد داشت. اما اینها اساساً طعم‌های کمی متفاوت از مدیر محصول اصلی شما هستند. مدیران محصول فنی نوع دیگری از این نقش هستند. این افراد اغلب از یک نقش در تیم‌های مهندسی یا فناوری اطلاعات در حال انتقال هستند و وظیفه مدیریت جنبه‌هایی از یک یا چند محصول را دارند که نیاز به درک عمیق‌تری از مسائل فنی، مانند زیرساخت و  ای پی آی (API) دارند.

مدیران محصول چابک

در یک سازمان چابک، صاحبان محصول نیز ممکن است بخشی از پازل باشند. در حالی که بحث‌هایی وجود دارد، صاحبان محصول اغلب بخشی از مدیریت محصول در نظر گرفته می‌شوند. با این حال، آنها از مدیران محصول متمایز هستند. یک صاحب محصول در یک یا چند تیم اسکرام قرار دارد، اما تمرکز آنها عمدتاً تاکتیکی است و به اطمینان از اجرای مناسب استراتژی تعیین شده توسط مدیران محصول کمک می‌کند. همانطور که فرد در رتبه‌ها بالا می‌رود، نقش‌های مدیریت محصول ارشدتر تمایزات بیشتری دارند. به عنوان مثال، یک مدیر خط تولید، چندین محصول را که معمولاً با یکدیگر مرتبط هستند، در اختیار خواهد داشت، که گاهی اوقات بر مدیران محصول مشارکت‌کننده فردی که یک محصول یا زیرمجموعه را مدیریت می‌کنند، نظارت می نمایند.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

 

مهمترین مهارت‌های مدیریت محصول چیست؟

با درک مشترک از دامنه مدیریت محصول، می‌توانیم به آنچه برای مدیر محصول بودن لازم است، بپردازیم. مدیران محصول با پیروی از مسیر کسانی که قبل از آنها آمده‌اند، راه خود را پیدا می‌کنند و کسانی که در این حرفه باتجربه‌تر هستند، درس‌های زیادی برای ارائه به همکاران و تازه‌واردان خود دارند. شما نمی‌توانید مدرک مدیریت محصول بگیرید. هیچ مسیر شغلی واحدی برای رسیدن به آن وجود ندارد. این بیشتر در مورد مهارت‌های لازم برای انجام خوب کار است تا یک نسب خاص. در اینجا برخی از مهارت‌های سخت کلیدی در مدیریت محصول آورده شده است.

  • ارتباط

مهارت‌های ارتباطی هنگام بررسی آنچه برای مدیر محصول موفق بودن لازم است، در صدر لیست قرار می‌گیرند. جنبه‌های زیادی از این شغل به توانایی در این حوزه بستگی دارد. برای درخواست و جمع‌آوری بازخورد، مدیران محصول باید شنوندگان خوبی باشند. آنها همچنین باید بدانند که چگونه آن روابط را مدیریت کنند و همدلی قابل توجهی با مشتری نشان دهند. البته، مشتریان تنها منبع ورودی برای فرآیند اولویت‌بندی نیستند. مدیران محصول همچنین باید با ذینفعان مختلف همکاری کنند تا اهداف و نیازهای آنها را درک کنند. پس از آن، مدیران محصول باید ماموریت محصول را به طور مختصر بیان نمایند. این باید ترکیبی از همه آن ورودی‌ها باشد که به چیزی به راحتی قابل مصرف تبدیل شده است که دیگران می‌توانند از آن الهام بگیرند.

  • تبلیغ و همسویی

با تعریف چشم‌انداز، اهداف و نقشه راه، مدیران محصول باید این ارکان محصول را در کل سازمان اجتماعی و تبلیغ کنند. همه چیز در مورد ایجاد همسویی، ایجاد پذیرش و قرار دادن کل شرکت در یک صفحه، از جمله استفاده از انجمن‌های عمومی مانند جلسات عمومی و همچنین انجمن‌های کوچکتر و جلسات تک نفره است. هنگامی که برنامه‌های محصول شروع به شکل‌گیری می‌کنند، مدیران محصول باید به طور گسترده با سازمان توسعه محصول همکاری نمایند. این همکاری شامل مهندسان و همچنین مدیران محصول، معماران و تیم‌های تضمین کیفیت می‌شود.

  • همکاری

برای ایجاد یک تجربه کاربری فوق‌العاده، مدیران محصول باید با طراحان یو ایکس (UX) نیز همکاری کنند. پرورش یک مشارکت واقعی و صرفاً معاملاتی نبودن، کلید ارائه محصولات استثنایی است. در نهایت، با آماده شدن محصول برای راه‌اندازی، دور دیگری از ارتباط و هماهنگی وجود دارد. مدیریت محصول باید برنامه‌های بازاریابی محصول را آموزش و ویرایش کند. آنها همچنین باید تیم فروش را با آموزش‌های لازم و نکات گفتگویی که به آنها نیاز دارند، فراهم نمایند.

  • مهارت‌های فنی

شاید هیچ بحثی به اندازه این موضوع در جامعه مدیریت محصول قطبی کننده نباشد. مدیر محصول چقدر باید فنی باشد؟ آیا مدیران محصول غیر فنی منقرض خواهند شد؟ هیچ بحثی وجود ندارد که یک مدیر محصول باید سطح مشخصی از درک فنی داشته باشد. لودیت‌ها مدیران محصول خوبی نمی‌سازند، حداقل نه برای محصولات نرم‌افزاری. مدیران محصول باید به اندازه کافی در اصول اولیه برای گفتگوی معنادار با مهندسی آشنا باشند. آنها باید درک کنند که آیا با تصمیمات خود مقدار زیادی بدهی فنی ایجاد می‌کنند یا بدهی موجود را مدیریت می نمایند. و آنها احتمالاً باید به اندازه کافی آگاه باشند که از محصول خود استفاده کنند و با مشتریانی که قرار است به آنها خدمت کند، ارتباط برقرار نمایند. با این حال، هیچ قانونی وجود ندارد که مدیران محصول باید بدانند چگونه کد بنویسند یا یک پرس و جو اس کیو ال (SQL) را روی یک پایگاه داده اجرا کنند. در حالی که اینها ممکن است مهارت‌های عملی باشند، یک مدیر محصول این کارها را روزانه انجام نخواهد داد.

  • درک کسب و کار

وقتی مدیران محصول خود را “مدیر عامل محصول” می‌نامند، عموماً به این دسته از مهارت‌ها اشاره می‌کنند. مدیران محصول ممکن است مسئولیت درآمد یک محصول را بر عهده نداشته باشند یا نداشته باشند. اما آنها برای اطمینان از موفقیت مالی و استراتژیک محصول ضروری هستند. این کار با تعریف چشم‌انداز و اهداف محصول شروع می‌شود. در حالی که اینها ممکن است از بنیانگذار یا تیم اجرایی باشد، مدیریت محصول پس از استقرار آنها باید مالک آنها باشد. سپس، تبدیل آن ایده‌های انتزاعی به تاکتیک‌های لازم برای تبدیل آنها به واقعیت، همگی بخشی از کار است. سایر وظایف، مانند یافتن تناسب محصول با بازار و ارزیابی درخواست‌ها از مشتریان و مشتریان بالقوه، نیز نیاز به ذکاوت تجاری بالایی دارد.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

مدیریت محصول

مدیریت محصول B2B در مقابل B2C

یکی از باورهای رایج در مدیریت محصول این است که تفاوت زیادی بین کار روی محصولات بی تو بی (B2B) و بی تو سی (B2C) وجود دارد. در حالی که مطمئناً جنبه‌های متمایز بین این دو جهان وجود دارد، آنها چیزهای زیادی مشترک دارند. برای B2C، کاربران شما عموماً خریداران شما نیز هستند و شما به یک شخصیت واحد خدمت می‌کنید. برای B2B، شخصی که بودجه را کنترل می‌کند اغلب با شخصی که به طور مرتب از محصول استفاده می‌کند، مرتبط نیست. پس از شناسایی هر شخصیت، مدیران محصول می‌توانند محصول و تبلیغ را برای هر یک از آنها تنظیم کنند. هر دو موقعیت نیاز به چندین پیشنهاد ارزش دارند. حتی مصرف کنندگان مجرد به دنبال دلایل متعددی برای خرید و استفاده از یک محصول هستند. بنابراین، پیام‌رسانی همیشه باید به توجیهات عملی، عاطفی و مالی برای انجام این کار اشاره کند. این بر فرآیند فروش تأثیر می‌گذارد، زیرا فروش B2B نیاز به متقاعد کردن بیشتر و جلب دل و ذهن بسیاری برای یک معامله واحد دارد. و هزینه جذب بیشتر خواهد بود و نرخ رشد برای یک محصول B2B کندتر خواهد بود. اما با انتظارات مناسب، دلیلی وجود ندارد که همان مهارت‌ها و تجربیات نتوانند از یک بازار به بازار دیگر منتقل شوند. مدیران محصول نباید احساس کنند که فقط در یک بازار یا بازار دیگر کار می‌کنند. فقط ممکن است کمی بیشتر متقاعد کردن در طول فرآیند استخدام لازم باشد تا آنها را از تصورات غلط خود بیرون بیاورند.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

بهینه‌سازی عملیات مدیریت محصول

مدیران محصول تعهدات اغلب طاقت‌فرسایی دارند. زمان یک کالای گرانبها است. آنها باید کارآمد و سازمان‌یافته باشند تا مکالمات و جلسات لازم را انجام دهند و در عین حال پهنای باند کافی برای انجام برخی از کارها را داشته باشند. تصمیم‌گیری و کسب اجماع داخلی در مورد آن تصمیمات  می‌تواند زمان زیادی را تلف کند. برای اینکه به سرعت از همه آنها عبور کنید، مدیران محصول باید راهی مقیاس‌پذیر برای رسیدن سریع به توافق پیدا نمایند. نقش‌های به وضوح تعریف شده و یک فرآیند ثابت به طرفین درگیر اجازه می‌دهد تا روی موضوع مورد نظر تمرکز کنند. رویکرد تقسیم و تسخیر تاکتیک دیگری برای انجام کار بیشتر در زمان کمتر است. تشخیص نقاط قوت اصلی همه افراد در دسترس، تقسیم وظایف و تفویض امور به مدیران محصول اجازه می‌دهد تا روی آنچه در آن بهترین هستند تمرکز نمایند و در عین حال از هیچ چیز دیگری که مهم است غفلت نکنند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت محصول برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

 

مدیریت خرید چیست؟

مدیریت خرید چیست؟

در این مقاله به بررسی موضوع مدیریت خرید پرداخته ایم. ابتدای امر ضمن ارائه تعریفی از مدیریت خرید، دلایل اهمیت آن را مورد بررسی قرار داده ایم. سپس فرآیند مدیریت خرید و بهترین روش های آن را تشریح کرده ایم. در ادامه اهداف مدیریت خرید و مزایای آن را توضیح داده ایم. در نهایت نیز نکاتی را برای ساده تر کردن مدیریت خرید ذکر نموده ایم و برای درک بهتر مطالب نیز به ذکر برخی مثال ها در این زمینه پرداخته ایم. در واقع می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه مدیریت خرید دست خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مدیریت خرید

مدیریت خرید به عنوان مکانیزم کنترلی برای فرآیند خرید یک کسب و کار عمل می‌کند تا اقلام ضروری را با استانداردهای مورد نیاز و با قیمت مناسب خریداری نماید. مدیریت خرید چه یک شرکت در تولید، عمده‌فروشی یا خرده‌فروشی باشد، باید گنجانده شود. مدیریت خرید، شیوه‌های خرید سازمان را برای کنترل هزینه‌ها، کسب سود و اداره موفقیت‌آمیز کسب و کار نظارت می‌کند و به فرآیند خرید از تامین کنندگان خارجی مربوط می‌شود. همه خریدها، دریافت‌ها، بررسی‌ها و تأییدیه‌ها تحت مدیریت خرید کنترل می‌شوند. مدیریت خرید، روابط تأمین کننده، سفارش‌های خرید، ریسک‌ها و درخواست‌ها را از شرکای داخلی مانند بخش حساب‌های پرداختنی یا تیم تدارکات مدیریت می‌کند. مدیریت خرید فراتر از صرفاً خرید کالاها و خدمات است. این فرآیند شامل بررسی مواد و تامین کنندگان بالقوه، اطمینان از تحویل به موقع، بازرسی محصولات از نظر کیفیت و کنترل دقیق و ثبت موجودی است. جنبه رابطه، یک جزء حیاتی از مدیریت خرید است. هر مرحله از فرآیند خرید حیاتی است و مشکلات ناشی از روابط تیره می‌شود. خریدهایی که روان‌تر پیش می‌روند، اغلب روابط بهتر فروشنده و شرکت را تقویت می‌کنند. یک مدیر خرید اغلب با فروشندگان همکاری می نماید و تلاش می‌کند تحویل مواد ضروری را با نیازهای تولید هماهنگ نماید. اگر مدیریت خرید را درک کنید، می‌توانید به بهینه‌سازی تولید کارکنان، حذف ضایعات و پاسخگویی به تقاضای مصرف‌کننده یاری رسانید. در این مقاله، به بررسی اینکه مدیریت خرید چیست، چرا مهم است، انواع چرخه‌های خرید و بهترین روش‌های مدیریت خرید می‌پردازیم.

مدیریت خرید چیست؟

مدیریت خرید، اداره فرآیند خرید مواد مورد نیاز برای عملکرد شرکت و تولید محصول آن است. یک فرآیند خرید کارآمد می‌تواند به شرکت کمک کند هزینه‌ها را محدود کرده و در عین حال سود خود را به حداکثر برساند. مدیریت خرید اغلب شامل ارزیابی موجودی، پیگیری ظرفیت ذخیره‌سازی و رسیدگی به مسائل توزیع است. همچنین، مدیریت خرید شامل ارزیابی اجزای زنجیره تامین و تلاش برای شناسایی بهترین قیمت ممکن برای مواد مورد نیاز است. اغلب، یک مدیر خرید با فروشندگان خارجی که مواد یا لوازم را برای شرکت فراهم می‌کنند، همکاری می نماید. مدیر همچنین ممکن است روابط با شرکت‌های حمل‌کننده‌ای که مواد را تحویل می‌دهند، مدیریت کند. در این نقش، مدیر ممکن است در مورد قراردادها مذاکره نماید و عملکرد فروشندگان را ارزیابی کند. مدیر ممکن است به طور مرتب برای خدمات و مواد، پیشنهاد قیمت بگیرد تا هزینه‌ها را کنترل کند.

مدیریت خرید شامل خرید کالاها و خدمات به صورت کارآمد برای محدود کردن هزینه‌ها و به حداکثر رساندن سود است. یکی از عناصر کلیدی مدیریت خرید، مدیریت ریسک است که نیاز به ارزیابی منظم عملکرد تأمین کننده دارد. کسب‌وکارها به لطف این رویکرد، برای مدیریت مشکلات پیش‌بینی نشده مانند تعدیل قیمت یا اختلالات زنجیره تأمین، آماده‌تر هستند. شناخت روندهای بازار، شناسایی تأمین کنندگان ضروری و حفظ استانداردهای اخلاقی تأمین، همگی نیازمند درک زنجیره تأمین هستند. ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد با تأمین کنندگان برای دستیابی به شرایط سودمند، بهبود کیفیت محصول و تضمین تحویل به موقع ضروری است. یک شرکت از مدیریت خرید عالی مزایای بسیاری به دست می‌آورد که مهم‌ترین آنها تضمین تأمین مداوم محصولات یا خدمات و حذف وقفه‌هایی است که کارایی عملیاتی را کاهش می‌دهند. تأمین هوشمندانه، قراردادهای خوب مذاکره شده و خرید عمده همگی به کاهش هزینه‌ها کمک می‌کنند. روابط قوی با تأمین کنندگان منجر به کالاهای با کیفیت بالا، تحویل‌های مداوم، پشتیبانی پس از فروش درجه یک و دفاع در برابر اختلالات پیش‌بینی نشده می‌شود. عملیات داخلی روان، کاغذبازی کمتر، چرخه‌های تأمین سریع‌تر و قابلیت‌های بهبودیافته در ردیابی و پیش‌بینی، همگی ناشی از مدیریت مؤثر هستند.

چرا مدیریت خرید مهم است؟

مدیریت خرید نقش حیاتی در کسب و کارها، عمدتاً برای کنترل هزینه و افزایش سودآوری ایفا می‌کند. این فرآیند از تأمین استراتژیک و مذاکرات استفاده می‌کند و به کسب و کارها اجازه می‌دهد خریدهای عمده انجام دهند و قراردادهای بلندمدت منعقد کنند که باعث صرفه‌جویی قابل توجهی می‌شود. این امر به ویژه برای شرکت‌های عمده‌فروشی، توزیع و تولیدی بسیار مهم است زیرا فرصت‌هایی را برای افزایش درآمد با کاهش هزینه کالاهای ضروری فراهم می‌کند. کارایی یکی دیگر از مزایای کلیدی مدیریت خرید مؤثر است. یک سیستم خرید به خوبی سازماندهی شده، زمان مورد نیاز برای مراحل سفارش، دریافت و پرداخت را به حداقل می‌رساند. روش‌های استاندارد و خودکار، کاغذبازی و خطاهای احتمالی را کاهش می‌دهند و در نتیجه عملیات خرید و کنترل موجودی را ساده می‌کنند.
مدیریت خرید بر مدیریت ریسک و کنترل موجودی تأثیر می‌گذارد. شرکت‌ها با ایجاد طرح‌های پشتیبان و مدیریت سطح موجودی سهام بر اساس آن، ریسک‌های زنجیره تأمین را کاهش می‌دهند. این امر تداوم عملیات را حتی در شرایط چالش‌برانگیز تضمین می‌کند. مدیریت خرید مؤثر، روابط قوی با تأمین کنندگان و شیوه‌های خرید اخلاقی را پرورش می‌دهد. ارتباط قوی با تأمین کننده، کیفیت ثابت محصولات و خدمات را تضمین می‌کند و مهارت‌های مذاکره را بهبود می‌بخشد و منجر به رفتار ترجیحی در هنگام کمبود عرضه می‌شود. این امر تضمین می‌کند که تأمین کنندگان به استانداردهای قانونی، زیست‌محیطی و اجتماعی پایبند هستند. در اینجا به برخی از دلایلی که مدیریت خرید مهم است، اشاره می‌کنیم:

  • بهینه‌سازی فضا

مدیریت خرید می‌تواند به شرکت در استفاده صحیح از فضای خود کمک کند. به عنوان مثال، اگر شرکت بیش از حد مواد اولیه را در زمان نامناسب خریداری نماید، ممکن است مواد در انبار بمانند تا زمانی که به آنها نیاز باشد. این ذخیره‌سازی برای شرکت هزینه دارد و منجر به هدر رفتن فضا می‌شود. اگر شرکت در زمان‌بندی خریدها کارآمدتر باشد، به فضای کمتری نیاز خواهد داشت یا می‌تواند از فضای خود برای چیزی غیر از ذخیره‌سازی استفاده کند.

  • اجرای تولید به موقع

جریان تولید به موقع به یک فلسفه مدیریتی اشاره دارد که به دنبال هماهنگ کردن تولید و تقاضای مصرف‌کننده است. این فلسفه به دنبال حذف تولید بیش از حد و تحویل کالاها به مشتریان “Just-in-time” (به موقع) برای پاسخگویی به تقاضای مشتری است. این امر پتانسیل مواد هدر رفته یا نیاز به ذخیره‌سازی را از بین می‌برد. مدیریت خرید می‌تواند نقشی محوری در اجرای تولید به موقع ایفا کند، زیرا ورود مواد اولیه باید با تولید و تحویل محصولات به مصرف‌کنندگان هماهنگ باشد.

  • به حداکثر رساندن تولید

مدیریت خرید مناسب می‌تواند به شرکت اجازه دهد با اطمینان از اینکه کارکنان مواد مورد نیاز خود را دارند، تولید را به حداکثر برساند. اگر شرکتی بیش از حد مواد سفارش دهد، مواد در انبار می‌مانند یا هدر می‌روند. اگر شرکتی مواد خیلی کمی سفارش دهد، می‌تواند بر تولید تأثیر منفی بگذارد، زیرا ممکن است کارکنان مواد کافی برای تکمیل وظایف خود نداشته باشند.

  • افزایش سود

یک فرآیند مدیریت خرید کارآمد می‌تواند منجر به افزایش سود شود. اگر مدیریت خرید به درستی انجام شود، می‌تواند به افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه هر واحد و افزایش حاشیه سود محصول کمک کند. مدیریت خرید همچنین می‌تواند به شرکت اجازه دهد از هدر رفتن مواد اولیه یا تحمل هزینه‌های ذخیره‌سازی غیرضروری جلوگیری نماید.

  • کنترل هزینه‌ها

مدیریت خرید می‌تواند به کنترل هزینه‌ها به روش‌های مختلفی کمک کند. به عنوان مثال، مدیریت خرید شامل درک زنجیره تامین و نوسانات بازار مواد اولیه است. مدیریت خرید مناسب شامل جستجوی بهترین قیمت ممکن برای مواد اولیه است. سایر اقدامات کنترل هزینه شامل کاهش و حذف ناکارآمدی‌ها، مانند هزینه‌های ذخیره‌سازی است.

بیشتر بخوانید: مدیریت زنجیره تامین چیست؟

مدیریت خرید

فرآیند مدیریت خرید چیست؟

در این بخش به بررسی و تشریح فرآیند مدیریت خرید پرداخته ایم:

  • شناسایی نیاز

شناسایی نیاز اولین قدم در فرآیند خرید است.  نیاز به یک کالا یا خدمت خاص پس از شناسایی نیازهای شرکت مشخص می‌شود. برخی از عوامل مؤثر، سطوح پایین موجودی، معرفی یک محصول جدید یا جایگزینی تجهیزات قدیمی هستند. درک کامل فعالیت‌ها و اهداف استراتژیک کسب و کار برای شناسایی نیازها ضروری است. این فرآیند زمانی آغاز می‌شود که یک شرکت متوجه می‌شود که به یک ابزار، کالا یا خدمت خوب برای بهبود عملیات خود نیاز دارد. اعضای تیم با هشدار به مدیران خود در مورد هرگونه مشکلی که در انجام وظایف روزانه خود دارند، به شناسایی نیازها یاری می رسانند. شرکت پس از تعیین ضرورت خرید، مراحل خرید را آغاز می‌کند. نیازهای شرکتی در نتیجه سناریوهایی مانند سطوح پایین موجودی، راه‌اندازی خط تولید جدید یا جایگزینی تجهیزات قدیمی به وجود می‌آیند. شناسایی نیازهای شرکت ضروری است زیرا لحن کل فرآیند تدارکات را تعیین می‌کند. شناسایی صحیح نیازها تضمین می نماید که کسب و کار فقط آنچه را که لازم است به دست می‌آورد و از اتلاف منابع جلوگیری می‌کند. این سنگ بنایی است که تمام فعالیت‌های مرتبط با تدارکات دیگر بر روی آن ساخته می‌شوند. دانستن آنچه یک مؤسسه نیاز دارد، هماهنگی قوی با بخش‌های متعدد را می‌طلبد. این فرآیند از ابزارهایی از جمله سیستم‌های مدیریت موجودی، مدل‌های پیش‌بینی تقاضا و ورودی‌های برنامه‌ریزی تولید برای ارائه مؤثر اطلاعات دقیق استفاده می‌کند.

  • بررسی نیاز

بررسی جزئیات تقاضا پس از شناسایی نیاز ضروری است. بررسی شامل تعیین تعداد اقلام یا خدمات مورد نیاز، کیفیت آنها و زمان تحویل آنها است. هدف از چنین گامی، اطمینان از انطباق خرید با الزامات کسب و کار و محدودیت‌های مالی است. بررسی نیاز، فرآیند تأیید نیازهایی است که برای یک کالا یا خدمت شناسایی شده‌اند. این فرآیند شامل تأیید الزامات، مقدار و بازه زمانی تحویل کالاها یا خدمات مورد نیاز است. بررسی بسیار مهم است زیرا تضمین می‌کند که خرید مورد نظر با نیازهای واقعی و محدودیت‌های مالی شرکت مطابقت دارد. این فرآیند تضمین می‌کند که تلاش‌های تدارکاتی به صورت استراتژیک هدفمند هستند و به جلوگیری از خرید بیش از حد، خرید کمتر از حد یا خرید اقلام نادرست یاری می رساند. بررسی الزامات از طریق کمک یک تیم بین عملکردی انجام می‌شود که نیازهای شناسایی شده را از طرح‌های استراتژیک، محدودیت‌های مالی و تقاضاهای عملیاتی مقایسه می‌کند. این فرآیند شامل تأیید الزامات فنی توسط تیم مهندسی، گفتگو با عملیات در مورد برنامه‌های تحویل یا تأیید موجود بودن بودجه توسط بخش مالی است. هدف این است که تأیید شود که خرید پیشنهادی ضروری، عملی و برای کسب و کار مفید است. رهبران بیشتر به بررسی نیاز می‌پردازند و استراتژی‌ای را برای تعیین دقیق آنچه مورد نیاز است، توسعه می‌دهند. فردی که نیاز را کشف کرده است، اغلب با سایر اعضای تیم و مدیریت همکاری می‌کند تا بهترین راه حل را برای مشکل پیدا کند، به ویژه زمانی که شامل یک خرید قابل توجه باشد. به عنوان مثال، نیاز مداوم به کاغذ چاپگر منجر به نیاز به لوازم هفتگی ۵۰۰ ورق کاغذ چاپگر جوهرافشان می‌شود. فردی که نیاز به کاغذ چاپگر بیشتر را کشف کرده است، این اختیار را دارد که نیاز را به تنهایی تعریف کند.

  • درخواست خرید

یک درخواست خرید که اقلام یا خدمات خاص مورد نیاز را مشخص می‌کند، از الزامات تأیید شده رسمی می‌شود. فرآیند تدارکات بر اساس درخواست خرید است. درخواست خرید برای اطمینان از پاسخگویی و استفاده خردمندانه از منابع، نیاز به تأیید از مقامات مشخص شده در سازمان دارد. درخواست خرید یک فرم داخلی است که معمولاً توسط یک مدیر بخش یا سرپرست ارسال می‌شود. این درخواست، کالاها یا خدمات مورد نیاز را مشخص می‌کند. این درخواست اغلب شامل نام بخش، نام درخواست کننده و توضیح مختصری از محتوا است. این توضیح معمولاً شامل این است که چرا خرید لازم است، چه مقدار مواد مورد نیاز است و بهترین قیمت. درخواست خرید یک مرحله مهم در مدیریت خرید است زیرا تقاضا برای مواد را رسمی می نماید و فرآیند خرید را آغاز می‌کند. الزامات خاص برای آنچه باید خریداری شود، تعیین می‌شود و چارچوبی برای ارزیابی و مذاکره با تأمین کنندگان ارائه می‌شود. درخواست خرید به عنوان یک مسیر حسابرسی و پاسخگویی نیز عمل می‌کند. درخواست خرید با تکمیل فرم درخواست خرید که در آن کالاها یا خدمات مورد نیاز، از جمله تعداد آنها، هزینه پیش‌بینی شده و تاریخ تحویل ترجیحی مشخص شده است، انجام می‌شود. این درخواست از طریق یک روش تأییدیه که شامل بخش تدارکات و گاهی اوقات مدیریت بالاتر بسته به میزان و نوع روش خرید است، انجام می‌شود. پس از پذیرش، برای درخواست قیمت یا پیشنهادات از فروشندگان بالقوه استفاده می‌شود.

  • تأیید خرید

درخواست خرید تأیید می‌شود تا اطمینان حاصل شود که خرید برنامه‌ریزی شده واقعاً مورد نیاز است، در بودجه تخصیص یافته است و با اهداف و اصول سازمان سازگار است. تأییدکننده یا آن را همانطور که هست تأیید می‌کند یا در صورت لزوم تغییراتی را پیشنهاد می‌دهد. این فرآیند به حفظ محدودیت بودجه و هماهنگ کردن تدارکات با اهداف استراتژیک کمک می‌کند. فرآیند تأیید خرید شامل بررسی و تأیید خرید پیشنهادی توسط مقام ذیصلاح در سازمان است. ارزیابی درخواست تعیین می‌کند که آیا با بودجه شرکت مطابقت دارد یا خیر. بررسی هر زمان که درخواست کالا یا خدماتی باعث شود شرکت از بودجه تخصیص یافته خود برای اقلام خاص فراتر رود، ضروری است. تأیید خرید به عنوان یک سیستم کنترلی برای مدیریت خرید عمل می‌کند که تضمین می‌کند که خرید پیشنهادی مرتبط، در محدوده بودجه و مطابق با اهداف و اصول کسب و کار است. این امر به مدیریت هزینه‌ها و کاهش خطرات با جلوگیری از خریدهای غیرمجاز یا جعلی کمک می‌کند. تأیید خرید به عنوان یک سیستم کنترلی برای مدیریت خرید عمل می نماید که تضمین می‌کند که خرید پیشنهادی مرتبط، در محدوده بودجه و مطابق با اهداف و اصول کسب و کار است. این امر به مدیریت هزینه‌ها و کاهش خطرات با جلوگیری از خریدهای غیرمجاز یا جعلی کمک می‌کند. فرآیند تأیید خرید با ارزیابی درخواست خرید آغاز می‌شود تا تضمین شود که همه اطلاعات کامل، دقیق و موجه هستند. مقام تعیین شده، اغلب یک مدیر، مدیرعامل یا خود بخش خرید، یک درخواست خرید را ارزیابی می نماید. آنها بررسی می‌کنند که آیا محصولات یا خدمات درخواست شده مقرون به صرفه هستند و با استراتژی شرکت هماهنگ هستند یا خیر. آنها قبل از تأیید، رد یا پیشنهاد تغییرات، معامله را به دقت تجزیه و تحلیل می نمایند.

  • شناسایی تأمین کننده

شناسایی تأمین کننده مربوط به یافتن فروشندگان بالقوه‌ای است که قادر به ارائه کالاها یا خدمات دقیق مورد نظر هستند. انتخاب تأمین کننده پس از درخواست برای پیشنهادات انجام می‌شود. ملاحظات برای تأمین کنندگان باید شامل قیمت، قابلیت اطمینان و زمان تحویل باشد. تعیین تأمین کننده مناسب ضروری است زیرا آنها تأثیر زیادی بر میزان هزینه چیزی، میزان کیفیت آن و سرعت تحویل آن دارند. این امر برای به دست آوردن بهترین ارزش برای پول یک سازمان، اطمینان از تحویل به موقع و کاهش خطرات زنجیره تأمین ضروری است. تحقیقات بازار اولین قدم در فرآیند یافتن تأمین کنندگان بالقوه است. انجام تحقیقات پیچیده آنلاین یا درخواست پیشنهادات از افراد در شبکه حرفه‌ای خود یک استراتژی خوب برای شناخت فروشندگان مناسب است. مرحله بعدی، ارزیابی جایگاه تأمین کنندگان با استفاده از عوامل مختلف، از جمله هزینه، سطح کالاها یا خدمات، بازه زمانی تحویل، شهرت، ثبات مالی و استانداردهای اخلاقی است. این ارزیابی شامل تماس با ارائه دهنده با درخواست قیمت، بررسی نمونه‌ها، بررسی منابع یا بازدید از سایت در صورت لزوم است. تعدادی از ارائه دهندگان باید در نظر گرفته شوند و باید با یکدیگر مقایسه شوند. هنگامی که هزینه حمل و نقل بر خرید تأثیر می‌گذارد، به دنبال فروشندگان محلی باشید.

  • تهیه کالاهای خریداری شده

تهیه کالاهای خریداری شده شامل بررسی محصولات هنگام تحویل سفارش است تا ببیند آیا مشکلی وجود دارد یا خیر. این مرحله تحویل محصولات یا خدمات تأمین کننده انتخاب شده به کسب و کار را توصیف می‌کند. این شامل تصاحب، بررسی و پذیرش کالاهای ارائه شده است. این مرحله مهم است زیرا پایان فرآیند تدارکات را نشان می‌دهد. تهیه محصولات خریداری شده تأیید می‌کند که کالاها یا خدمات تحویل شده با الزامات و استانداردهای کیفی مشخص شده در سفارش مطابقت دارند. هرگونه مغایرت یا نقص باید فوراً برطرف شود تا از تأخیر یا پیچیدگی در تولید جلوگیری شود. مدیر خرید باید کامل بودن اقلام دریافتی را بررسی کند و یادداشت نماید که آیا محصولاتی وجود دارد که تامین کننده ارائه نکرده است. معاینه فیزیکی، آزمایش یا مطالعه اسناد پشتیبان فعالیت‌های ضروری هستند. کالاها پس از پذیرش و مناسب تشخیص داده شدن، نگهداری یا مورد استفاده قرار می‌گیرند. این مرحله جدول زمانی تامین کننده انتخاب شده را تعیین می‌کند. تحویل به موقع مهم است زیرا ارائه دهنده باید هرگونه مشکل را قبل از آزاد شدن باقی مانده پرداخت برطرف کند. هرگونه مشکل برای اصلاح به اطلاع تامین کننده می‌رسد.

  • پرداخت به ارائه دهنده

پرداخت مطابق با شرایط تعیین شده پس از دریافت و تأیید کالاها یا خدمات انجام می‌شود. پرداخت به موقع برای حفظ روابط خوب با تأمین کننده ضروری است. حسابداری مالی دقیق و انطباق با ممیزی به پرداخت به موقع نیز بستگی دارد. پرداخت به ارائه دهنده، عمل ارسال مبلغ توافق شده پول به تامین کننده است، پس از تحویل و تأیید کالاها یا خدمات. پرداخت به ارائه دهنده، رضایت تعهد مالی مرتبط با خرید است.
ارائه پرداخت به تامین کننده یک مرحله مهم برای حفظ روابط مثبت با تامین کننده و تضمین تداوم تامین کالاها یا خدمات در آینده است. قابلیت اطمینان مالی شرکت و پایبندی آن به مسئولیت‌های قراردادی از طریق پرداخت به موقع و دقیق نشان داده می‌شود. تامین کننده پس از دریافت و پذیرش محصولات یا خدمات، فاکتوری را صادر می‌کند که موجودی بدهی را مشخص می نماید. تیم مالی شرکت فاکتور را با سفارش خرید و محصولات دریافتی بررسی می‌کند. اگر همه موارد درست باشد، پرداخت مطابق با شرایط توافق شده پردازش می‌شود. شرایط پرداخت مورد استفاده، پرداخت فوری، پرداخت پس از مدت زمان مشخص یا پرداخت به صورت اقساط است. روش‌های پرداخت توافق شده شامل چک، کارت اعتباری، حواله بانکی و موارد دیگر است.

  • نگهداری سوابق

نگهداری سوابق به مستندسازی و بایگانی سیستماتیک تمام داده‌های مربوط به فرآیند خرید اشاره دارد. اطلاعات سفارش خرید، رسیدهای تحویل، گزارش‌های بازرسی، فاکتورها و سابقه پرداخت در چنین سوابقی گنجانده شده است. جمع‌آوری سوابق برای فرآیند خرید ضروری است زیرا پاسخگویی، انطباق با ممیزی و ارزیابی عملکرد به آن بستگی دارد. نگهداری سوابق، گزارشی از همه برخوردهای خرید با تامین کنندگان خاص ارائه می‌دهد، به گزارش‌های مالی کمک می‌کند و به نظارت بر عملکرد تامین کننده یاری می رساند. فرآیند نگهداری سوابق با ثبت و نگهداری داده‌های مرتبط در پرونده پس از هر مرحله از فرآیند خرید، اغلب در یک سیستم تدارکات کامپیوتری، آغاز می‌شود. این فرآیند شامل اطلاعاتی در مورد کالاها یا خدمات خریداری شده، تامین کننده، قیمت‌ها، برنامه‌های تحویل، یافته‌های بازرسی، اطلاعات پرداخت و هرگونه مشکل پیش آمده است. سوابق به صورت منظم و ایمن نگهداری می‌شوند و بازیابی سریع آنها برای استفاده در مرجع، تجزیه و تحلیل، ممیزی یا گزارش‌دهی را امکان‌پذیر می‌سازد. یک ارزیابی معمول از تامین کنندگان باید از نظر وقت‌شناسی و کیفیت انجام شود، چه همکاری با آنها فقط یک بار اتفاق افتاده باشد و چه یک معامله برنامه‌ریزی شده باشد. با نگهداری سابقه چنین بررسی‌هایی، از هرگونه مشکلی که انتظار می‌رود بعداً در قرارداد ظاهر شود، مطلع شوید و پیگیری کنید. ارتباط خود را با تامین کنندگانی که همچنان نیازهای شرکت را برآورده می‌کنند، حفظ نمایید.

بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟

 

 

بهترین روش‌های مدیریت خرید چیست؟

در این بخش برخی از بهترین روش ها وجود دارد که می‌تواند به شما در تبدیل شدن به یک مدیر خرید مؤثر کمک کند:

  • توسعه استراتژی

استراتژی خرید به معنای ایجاد یک طرح برای پرداختن به نیازهای شرکت شما است. به عنوان مثال، شما ممکن است گروهی از تامین‌کنندگان منطقه‌ای را برای مدیریت نیازهای مکرر شرکت به کالاها یا خدمات انتخاب کنید. آنها قابلیت اطمینان، انعطاف‌پذیری، کیفیت خوب و قیمت رقابتی را ارائه می‌دهند. با این حال، هنگام تهیه مواد برای تولید، شما تامین‌کنندگان ملی را انتخاب می نمایید تا به بازار بزرگتر و قیمت‌های رقابتی‌تر دسترسی پیدا کنید. استراتژی شما ممکن است شامل استفاده از درخواست برای پیشنهاد در صورت لزوم باشد.

  • درک زنجیره تأمین

درک زنجیره تأمین می‌تواند به شما در پیمایش خرید کالاها و خدمات کمک کند. این می‌تواند به شما در تشخیص اختلالات و چگونگی تأثیر آنها بر تأمین شما یاری رساند. به عنوان مثال، فروشندگان شما ممکن است به تامین‌کنندگان خود وابسته باشند. یک اختلال می‌تواند یک اثر قطره‌ای ایجاد کند که در نهایت بر شرکت شما تأثیر می‌گذارد. فرض کنید یکی از فروشندگان شما مواد را از یک تامین‌کننده ساحل غربی دریافت می‌کند، اما آتش‌سوزی در حال تأثیرگذاری بر تامین‌کننده است. در این صورت، ممکن است بتوانید منابع موقت را از فروشنده‌ای که از یک تامین‌کننده ساحل شرقی که تحت تأثیر اختلال نیست، استفاده می‌کند، تهیه نمایید.

  • سرمایه‌گذاری در یک سیستم سفارش خرید

یک سیستم سفارش کامپیوتری می‌تواند به ایجاد کارایی و ساده‌سازی فرآیند سفارش کمک کند. با استفاده از این نوع نرم‌افزار، می‌توانید چرخه خرید خود را سازماندهی نمایید و درخواست‌ها را مدیریت کنید. حتی اگر انبارها و تأسیساتی در چندین مکان داشته باشید، سیستم می‌تواند به همه اجازه سفارش دهد. همه سفارش‌ها را می‌توان در یک مکان مدیریتی بررسی و پردازش کرد. یک سیستم سفارش خرید همچنین به شما کمک می‌کند پیشرفت سفارش را مدیریت نمایید و عملکرد فروشندگان را ارزیابی کنید. به عنوان مثال، سیستم می‌تواند پیگیری کند که آیا فروشنده مهلت را رعایت کرده است یا چقدر طول کشیده است تا سفارش پس از پردازش انجام شود. این سیستم می‌تواند تا حد زیادی سوابق کاغذی را حذف نماید و زمان صرف شده توسط کارکنان برای ثبت سفارش را کاهش دهد.

  • مدیریت ریسک

مدیریت خرید اغلب می‌تواند شامل مدیریت و درک ریسک‌های بالقوه باشد. قبل از تصمیم‌گیری در مورد یک تامین‌کننده، بهتر است ریسک را در مقابل سود بالقوه ارزیابی کنید. به عنوان مثال، شاید یک تامین‌کننده به شما تخفیف در مواد اولیه مورد نیاز برای تولید ارائه دهد. با این حال، تامین‌کننده دورتر است و شما نگرانی‌هایی در مورد توانایی آنها در تحویل به موقع دارید. انتخاب تامین‌کننده می‌تواند باعث صرفه‌جویی در هزینه شود، اما اگر مواد دیر برسند، می‌توانید با یک اختلال پرهزینه در تولید مواجه شوید. گاهی اوقات، بهتر است ایمن باشید تا اینکه یک تصمیم بالقوه پرخطر برای صرفه‌جویی در هزینه بگیرید.

  • ایجاد روابط

یک عمل خوب در مدیریت خرید، ایجاد روابط با فروشندگان و تامین‌کنندگان است. رابطه با یک تامین‌کننده می‌تواند به شما در غلبه بر چالش‌های غیرمنتظره کمک کند. اگر رابطه قوی با یک تامین‌کننده داشته باشید، آنها ممکن است در صورت قرار گرفتن در موقعیت دشوار به شما یاری برسانند. به عنوان مثال، فرض کنید به طور غیرمنتظره به یک محموله اضافی خارج از قرارداد خود نیاز دارید. در این صورت، یک تامین‌کننده ممکن است آن را بر اساس اعتماد و رابطه تجاری موجود شما تحویل دهد.

  • ارزیابی کیفیت

اگرچه بخش قابل توجهی از مدیریت خرید بر صرفه‌جویی در هزینه متمرکز است، کیفیت نیز عامل مهمی است. فروشنده‌ای که کمی بیشتر هزینه می‌گیرد اما همیشه به موقع تحویل می‌دهد، می‌تواند ارزشمندتر از فروشنده‌ای با قیمت پایین‌تر باشد که دیر می‌کند. یک مدیر خرید می‌تواند کیفیت یک فروشنده را به روش‌های مختلفی ارزیابی نماید. به عنوان مثال، ایجاد یک کارت امتیازی فروشنده را که انتظارات فروشنده را فهرست می‌کند، در نظر بگیرید. این کارت امتیازی می‌تواند شامل دسته‌هایی مانند به موقع بودن، پاسخگویی و کیفیت کالاهای تحویل داده شده باشد.

بیشتر بخوانید: توسعه استراتژی: اصول کلیدی توسعه استراتژی چیست؟

چرخه خرید و مدیریت خرید

چه کسی مسئول مدیریت خرید است؟

فرد مسئول مدیریت خرید، بسته به اندازه شرکت، یا یک کارمند واحد است یا گروهی از افراد. افرادی که یک تیم خرید را رهبری می‌کنند، مدیران خرید نامیده می‌شوند و واحدی که آنها بر آن نظارت می‌کنند، بخش خرید است. تیمی که مسئول تهیه کالاها و خدمات برای فروش مجدد یا استفاده شرکتی است، توسط یک مدیر خرید، که گاهی اوقات به عنوان مدیر خرید یا مدیر تأمین شناخته می‌شود، رهبری می‌شود. آنها به دنبال بالاترین کیفیت محصول با مقرون به صرفه‌ترین قیمت هستند. مدیران خرید کیفیت محصول را بررسی می‌کنند، در مورد قراردادها مذاکره می‌کنند و تامین کنندگان را ارزیابی می نمایند. یک مدیر خرید بسته به صنعت، وظایف مختلفی دارد. مدیران خریدی که مواد خام یا به سختی فرآوری شده را خریداری می نمایند، در مؤسسات تولیدی کار می‌کنند. مدیران خریدی که برای عمده‌فروشان یا بازرگانان کار می‌کنند، اقلام نهایی را خریداری می نمایند و مسئول تحقیق در بازار برای تعیین الگوهای قیمت و در دسترس بودن آینده لوازم و کالاها و بسیاری موارد دیگر هستند. آنها معمولاً بر سایر متخصصان نظارت می‌کنند و با یک تیم بزرگتر همکاری می‌کنند.
بخش خرید یک شرکت مسئول تهیه محصولات، مواد خام و خدماتی است که برای اداره کارآمد کسب و کار مورد نیاز است. وظایف و استراتژی‌های تدارکات بخش خرید بر اساس نیازهای خاص شرکت برای جلوگیری از تنگناهای تقاضا و عرضه است. بخش‌های خرید اغلب دو وظیفه را انجام می‌دهند، مانند تدارکات عملیاتی و تدارکات استراتژیک. افرادی که دارای مدرک لیسانس در رشته‌های تجارت، مالی یا اقتصاد هستند، نامزدهای ترجیحی برای موقعیت مدیر خرید هستند. برخی از کارفرمایان متقاضیانی را که توانایی‌های عملی عالی را نشان می‌دهند و گواهینامه‌ای در موضوع مربوطه دریافت کرده‌اند، ترجیح می‌دهند.

بیشتر بخوانید: تعریف مدیریت ریسک چیست؟ انواع مدیریت ریسک در شرکتهای مالی و بیمه ها چگونه انجام میشود؟

 

اهداف مدیریت خرید چیست؟

در این بخش نیز اهداف مدیریت خرید ذکر شده است:

  • تهیه لوازم، ابزار و مواد با کمترین قیمت

مدیریت تدارکات قصد دارد هزینه‌های خرید را در عین حفظ الزامات کیفیت به حداقل برساند. این شامل تأمین استراتژیک است که نیاز به مقایسه تأمین کنندگان مختلف و چانه‌زنی بر سر قراردادها برای دریافت بهترین معاملات دارد. سودآوری و رقابت‌پذیری یک شرکت به شدت تحت تأثیر چنین فرآیندی قرار می‌گیرد. برخی از مزایای تهیه مواد با هزینه‌های کاهش‌یافته شامل ایجاد سودآوری کسب‌وکار و یک مزیت رقابتی با فعال کردن گزینه‌های قیمت‌گذاری انعطاف‌پذیر و سهم بازار بزرگ‌تر است. پس‌اندازها به سمت ابتکارات استراتژیک مانند کمپین‌های بازاریابی یا تحقیق و توسعه هدایت می‌شوند. محدودیت‌هایی برای تهیه محصولات با قیمت‌های پایین‌تر وجود دارد. این محدودیت‌ها شامل مصالحه در کیفیت، قابلیت اطمینان یا تأمین اخلاقی مواد است. تأمین‌کنندگان کم‌هزینه اغلب در برآورده کردن استانداردها یا ارائه محصولات و خدمات پایین‌تر از حد مطلوب شکست می‌خورند که بر شهرت شرکت و رضایت مشتری تأثیر می‌گذارد. مدیریت کارآمد هزینه در تدارکات برای شرکت‌ها ضروری است تا منابع خود را بهینه کنند، رقابت‌پذیری خود را حفظ کنند و سودآوری را افزایش دهند. چنین عواملی باید در برابر سایر ملاحظات مانند کیفیت، تحویل به موقع و قابلیت اطمینان تأمین کننده متعادل شوند. کاهش هزینه‌های تدارکات، حاشیه سود را بهبود می‌بخشد و به کسب‌وکار اجازه می‌دهد بیشتر در توسعه و نوآوری سرمایه‌گذاری کند. این فرآیند باید ضمن رعایت اصول اخلاقی، شیوه‌های تجاری صادقانه و حفظ روابط قوی با تأمین کننده انجام شود.

  • حفظ مؤثر سوابق و گزارش به مدیریت

هدف، شفاف و مؤثر کردن فرآیند تدارکات است. نگهداری سوابق مؤثر، پیگیری سفارش‌ها، تحویل‌ها و پرداخت‌ها را آسان‌تر می‌کند و به پیش‌بینی تقاضا یاری می رساند. گزارش‌های دقیق، جزئیات عملکرد تدارکات را ارائه می‌دهند که به تصمیم‌گیری آگاهانه کمک می‌کند. حفظ مؤثر سوابق و گزارش به مدیریت در تدارکات شامل ثبت و تجزیه و تحلیل سیستماتیک اقدامات مرتبط با تدارکات است. هدف، پیگیری سفارش‌های خرید، تأییدیه‌های تحویل، فاکتورها و اطلاعات پرداخت است که گزارش‌های روشنگرانه‌ای در مورد عملکرد و روندهای تدارکات ارائه می‌دهد. مزایای حفظ سوابق و گزارش‌ها شامل ترویج شفافیت و پاسخگویی در فرآیند تدارکات است. مستندات به‌روز، با پیگیری سفارش‌ها، پرداخت‌ها و عملکرد تأمین کننده، خطاها و تقلب را کاهش می‌دهد. گزارش‌ها داده‌های حیاتی را برای تصمیم‌گیری، شناسایی فرصت‌های صرفه‌جویی در هزینه، ارزیابی قابلیت اطمینان تأمین کننده و پیش‌بینی نیازهای تدارکاتی آینده ارائه می‌دهند. حفظ مؤثر سوابق و گزارش‌ها به کیفیت داده‌ها و سیستم‌های مدیریتی موجود محدود است. داده‌های نادرست یا ضعیف مدیریت‌شده منجر به تصمیمات بد، ارتباط نادرست با تأمین کننده یا ناهماهنگی‌های مالی می‌شود. توسعه و نگهداری یک سیستم مؤثر برای نگهداری سوابق و گزارش‌دهی از نظر زمان، نیروی انسانی و منابع فناوری، پرزحمت و پرهزینه است. نگهداری دقیق سوابق برای کارایی عملیاتی، انطباق با ممیزی و پاسخگویی مالی بسیار مهم است. گزارش‌ها اطلاعات لازم را برای برنامه‌ریزی استراتژیک، ارزیابی عملکرد و بهبود مستمر فرآیند تدارکات فراهم می‌کنند. نگهداری سوابق و گزارش‌دهی بخشی جدایی‌ناپذیر از مدیریت خرید است و دیدگاهی از عملیات تدارکات را برای مدیران فراهم می نماید. نگهداری سوابق و گزارش‌دهی، نظارت بهتر بر عملکرد، مدیریت هزینه، مدیریت ریسک و تصمیم‌گیری آگاهانه را امکان‌پذیر می‌سازد. دستیابی به این هدف، دقت، کارایی و ارزش استراتژیک تدارکات را برای اهداف سازمان افزایش می‌دهد.

  • ارتقاء نیروی کار از طریق آموزش

این هدف شامل ارائه آموزش و اطلاعات مناسب به تیم تدارکات است. آموزش مداوم در مورد نرم‌افزار تدارکات، مدیریت تأمین کننده، شرایط اقتصادی و استراتژی‌های مذاکره، بهره‌وری را افزایش می‌دهد. نیروی کاری که به اندازه کافی آموزش دیده باشد، با تغییرات در محیط کسب و کار یا رویه‌های تدارکات سازگار می‌شود. ارتقاء نیروی کار از طریق آموزش شامل تقویت مهارت‌ها و دانش تیم تدارکات است. این هدف از طریق کارگاه‌ها، سمینارها، آموزش حضوری و برنامه‌های آموزشی آنلاین محقق می‌شود. این ابتکارات طیف وسیعی از موضوعات مرتبط با تدارکات، مانند مدیریت قرارداد، تحقیقات بازار، مذاکره با تأمین کننده و استفاده از نرم‌افزار تدارکات را پوشش می‌دهند. ارتقاء نیروی کار مزایای متعددی از جمله افزایش مهارت تیم، بهبود روابط با تأمین کننده، افزایش اثربخشی فرآیند و نتایج بهتر مذاکره را به همراه دارد. آموزش، تیم را در جریان آخرین روندهای تدارکات، روش‌ها و مقررات قرار می‌دهد که باعث بهبود روحیه، کاهش گردش پرسنل و افزایش رضایت شغلی می‌شود. محدودیت‌های ارتقاء اثربخشی نیروی کار از طریق آموزش؛ نیاز به زمان و هزینه دارد. اعمال مهارت‌های تازه کسب‌شده در محل کار چالش‌برانگیز است. اثربخشی آموزش بر اساس کیفیت آموزش، میزان مشارکت شرکت‌کنندگان و پشتیبانی ارائه شده برای اجرای مهارت‌های جدید متفاوت است. مزایای آموزش بلافاصله آشکار نمی‌شوند. ارتقاء اثربخشی نیروی کار از طریق آموزش همچنان حیاتی است، به ویژه با تمرکز بیشتر تدارکات بر استراتژیک. این تیم را برای انجام وظایف پیچیده تدارکات، مدیریت تغییر و دستیابی به نتایج بهتر مجهز می‌کند. ایجاد یک تیم تدارکات ماهر، هدف کلیدی مدیریت خرید است. یک تیم بسیار ماهر به طور مستقیم کارایی و اثربخشی فرآیند تدارکات را بهبود می‌بخشد و عملکرد تأمین کننده، مدیریت ریسک، کاهش هزینه و عملکرد کلی کسب و کار را افزایش می‌دهد.

  • ایجاد هماهنگی نزدیک با سایر بخش‌ها

خرید نباید در خلاء انجام شود، بلکه باید از نزدیک با سایر بخش‌ها از جمله مالی، تولید و مدیریت موجودی همکاری کند. هدف، تطبیق استراتژی‌های تدارکات با اهداف شرکت، محدودیت‌های مالی و نیازهای عملیاتی است. این همکاری، اثربخشی عملیاتی و استفاده از منابع را بهبود می‌بخشد. ایجاد هماهنگی نزدیک با سایر بخش‌ها، از جمله مالی، تولید، مهندسی و فروش ضروری است. این هماهنگی تضمین می‌کند که ابتکارات تدارکات با اهداف کلی سازمان و الزامات خاص بخش‌ها هماهنگ باشد. تعاملات بین‌بخشی مزایای متعددی دارد، از جمله اطمینان از اینکه انتخاب‌های خرید با تقاضاهای عملیاتی و اهداف استراتژیک مطابقت دارد. پیش‌بینی دقیق تقاضا، سفارش به موقع و کنترل موجودی کارآمد از طریق روابط بین‌بخشی قوی قابل دستیابی می‌شوند. این امر با بهبود آگاهی از وظیفه تدارکات در داخل شرکت، همکاری و احترام را تقویت می‌کند.
برخی از محدودیت‌های همکاری مؤثر بین‌بخشی، دشواری آن است، زیرا هر بخش اهداف، مقاصد یا رویه‌های کاری متفاوتی دارد. این فرآیند برای ایجاد و حفظ روابط محکم بین بخش‌ها نیاز به تلاش، شفافیت و رهبری خوب دارد. هنگام انتقال اطلاعات بین بخش‌ها، نگرانی‌های مربوط به محرمانه‌بودن و امنیت داده‌ها به وجود می‌آید. ایجاد روابط قوی با سایر تیم‌ها علی‌رغم مشکلات ضروری است، زیرا خرید در خلاء عمل نمی‌کند. میزان انطباق مدیریت خرید با خواسته‌ها و اهداف سایر بخش‌ها، عامل مهمی در اثربخشی آن است. کلید ساده‌سازی فرآیندهای تدارکات و دستیابی به اهداف سازمانی، پرورش کار تیمی مؤثر است.
ایجاد همکاری قوی با سایر بخش‌ها یکی از اهداف اصلی مدیریت خرید است. خریدها با درک و کمک به نیازهای چنین بخش‌هایی، موقعیت استراتژیک‌تری به خود می‌گیرند که باعث افزایش اثربخشی عملیاتی، کاهش هزینه‌ها، بهبود کیفیت محصول و افزایش رضایت مشتری می‌شود.

  • ایجاد روابط دوستانه با تأمین کنندگان

مشارکت‌های قوی‌تر با تأمین کنندگان منجر به مزایایی از جمله هزینه‌های مقرون‌به‌صرفه، تحویل مداوم و پشتیبانی پس از فروش بهبودیافته می‌شود. این شامل ارتباط مداوم، رفتار اخلاقی و پرداخت به موقع است. این ارتباطات، مزیت رقابتی را از نظر کیفیت، نوآوری و کنترل ریسک ارائه می‌دهند. ایجاد روابط دوستانه با تأمین کنندگان شامل فراتر رفتن از تماس‌های صرفاً معاملاتی و ایجاد رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد، ارتباط باز و همکاری است. قیمت‌های تخفیف‌دار، خدمات اولویت‌دار و دسترسی زودهنگام به محصولات یا خدمات جدید قبل از رقبا، همگی از مزایای مرتبط با مشارکت‌های قوی با تأمین کنندگان هستند. تأمین کنندگان زمانی که یک رابطه محکم ایجاد شود، تمایل بیشتری به ارائه برنامه‌های تحویل انعطاف‌پذیر یا شرایط پرداخت دارند. آنها به شرکت‌ها اطلاعاتی در مورد روندهای صنعت می‌دهند که آنها را یک قدم جلوتر از رقابت قرار می‌دهد. روابط خوب با تأمین کنندگان به ایجاد شهرت شرکت کمک می‌کند و اغلب منجر به شرایط سودمند در مواقع کمبود مواد می‌شود.
ایجاد ارتباطات محکم با تأمین کنندگان نیازمند زمان، هزینه و حتی ریسک است. کسب‌وکارها این خطر را دارند که بیش از حد به یک تأمین‌کننده وابسته شوند و آنها را در برابر اختلالات عرضه آسیب‌پذیرتر می‌کند. ایجاد تعادل بین ایجاد روابط و حفظ یک محیط تأمین‌کننده رقابتی دشوار است. مدیریت مؤثر خرید، علی‌رغم چنین مشکلاتی، به ایجاد روابط قوی با تأمین کنندگان بستگی دارد. کسب مزیت رقابتی به همان اندازه مهم است که مذاکره برای بهترین قیمت. یکی از اهداف اصلی مدیریت خرید، ایجاد مشارکت‌های سازنده با تأمین کنندگان است. چنین ارتباطاتی تأثیر مستقیمی بر اثربخشی، اقتصاد و استحکام زنجیره تأمین دارد. این امر منجر به مذاکرات مؤثرتر، تحویل مطمئن، کالاهای با کیفیت بالاتر، حل سریع‌تر مشکلات و بهبود کلی در اثربخشی و جایگاه کسب و کار می‌شود.

  • ایجاد منابع تأمین جایگزین

هدف، کاهش ریسک با کاهش وابستگی به یک ارائه دهنده واحد است. داشتن چندین تأمین کننده به مؤسسات این امکان را می‌دهد که بر اساس قیمت، کیفیت یا شرایط تحویل انتخاب کنند و در عین حال تداوم عرضه را در صورت اختلال تضمین نمایند. این یک تاکتیک حیاتی برای کنترل خطرات زنجیره تأمین است. ایجاد منابع تأمین جایگزین برای محصولات و خدمات مشابه و با کیفیت بالا ضروری است. یافتن و تضمین تأمین کنندگان مختلف یک تاکتیک مدیریت ریسک است که برای ارائه گزینه‌ها و انعطاف‌پذیری به خریداران در خریدهایشان طراحی شده است و در عین حال وابستگی بیش از حد به یک منبع را به حداقل می‌رساند.
داشتن منابع متعدد تأمین مزایای بسیاری دارد، از جمله کاهش خطر اختلالات عرضه. یک شرکت به سرعت تأمین کنندگان را تغییر می‌دهد اگر یکی از آنها به دلیل مشکلات عملیاتی یا مالی قادر به ارائه آنها نباشد. انتخاب‌های متعدد تأمین کننده، فضای رقابتی را برای چانه‌زنی بر سر شرایط و قیمت‌ها تشویق می‌کند. موقعیت مذاکره خریدار تقویت می‌شود، قیمت مواد کاهش می‌یابد و توانایی آنها برای مقابله با شرایط اضطراری با بررسی تأمین کنندگان جایگزین افزایش می‌یابد. مدیریت فروشندگان متعدد پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر می‌شود. پخش حجم سفارش بین فروشندگان، قدرت خرید را کاهش می‌دهد. ایجاد و حفظ مشارکت با چندین تأمین کننده منابع زیادی را می‌طلبد. ایجاد منابع تأمین جایگزین در دنیای پیچیده و ناپایدار کسب و کار امروزی، علی‌رغم چنین مشکلاتی، حیاتی است. زنجیره تأمین در نتیجه منابع پشتیبان، مقاوم‌تر می‌شود و تضمین می‌کند که عملیات حتی در شرایط دشوار نیز ادامه یابد. قابلیت اطمینان زنجیره تأمین و مدیریت ریسک تحت تأثیر ایجاد منابع تأمین جایگزین قرار می‌گیرد که یک هدف اصلی مدیریت خرید است. مدیران خرید با ایجاد منابع جایگزین، ریسک‌های مرتبط با هزینه، کیفیت و تحویل را در بین چندین تأمین کننده متعادل می‌کنند. این تاکتیک اختلالات را کاهش می‌دهد و در عین حال قیمت‌ها را رقابتی نگه می‌دارد.

  • افزایش نرخ گردش دارایی

افزایش اثربخشی استفاده از دارایی‌ها، مفهوم چنین هدفی است. این شامل کاهش سطح موجودی و در عین حال اطمینان از توقف تولید به دلیل کمبود لوازم است. استفاده بهتر از دارایی‌ها، همانطور که توسط نرخ گردش دارایی بالاتر نشان داده می‌شود، سودآوری را افزایش می‌دهد. افزایش نرخ گردش دارایی مربوط به روش افزایش کارایی یک شرکت در استفاده از دارایی‌های خود برای تولید فروش است. این روش شامل راه‌حل‌های موجودی “Just-in-time” در زمینه مدیریت تدارکات است که میزان دارایی‌های نگهداری شده در انبار را کاهش می‌دهد. مزایای بهبود نرخ گردش دارایی شامل نمایش تولید مؤثر درآمد از دارایی‌ها است. افزایش نرخ گردش دارایی، سودآوری و رقابت‌پذیری شرکت را افزایش می‌دهد و سرمایه را آزاد می‌کند تا برای سایر اهداف تجاری، مانند ایجاد محصولات جدید یا طرح‌های رشد استفاده شود. گردش دارایی زمانی که سرمایه‌گذاری موجودی در مقایسه با فروش کمتر باشد، بالاتر است که سودآوری را افزایش می‌دهد. تسریع نرخ گردش دارایی گاهی اوقات به دلیل دشواری در داشتن پیش‌بینی دقیق تقاضا، تأمین کنندگان قابل اعتماد و فرآیندهای سفارش کارآمد محدود می‌شود. تمرکز بیش از حد بر گردش دارایی منجر به کمبود موجودی می‌شود که خطر توقف تولید ناشی از تأخیر یا مشکلات تأمین کننده را افزایش می‌دهد.
ثبات مالی و رقابت‌پذیری یک شرکت مستقیماً تحت تأثیر نرخ گردش دارایی قرار می‌گیرد، بنابراین بهبود آن ضروری است. نرخ گردش دارایی در بازارهایی با حاشیه سود کم یا رقابت شدید بسیار مهم است، جایی که استفاده مؤثر از دارایی‌ها مزیت رقابتی بزرگی ارائه می‌دهد. یکی از اهداف اصلی مدیریت خرید، افزایش نرخ گردش دارایی است که سودآوری و جریان نقدی را بهبود می‌بخشد. عملیات کارآمدتر می‌شود، هزینه‌های نگهداری کاهش می‌یابد و عملکرد مالی بهبود می‌یابد.

  • تضمین جریان تولید مداوم

برای اطمینان از تولید بدون وقفه، باید تأمین مداوم منابع فراهم شود. این امر مستلزم پیش‌بینی دقیق تقاضا، سفارش به موقع و مدیریت کارآمد تأمین کننده است. جریان تولید مداوم منجر به تحویل به موقع محصول، رضایت بیشتر مشتری و شهرت قوی‌تر شرکت می‌شود. تضمین جریان تولید مداوم شامل حفظ تأمین مداوم مواد تولیدی است. این روش‌ها مستلزم سفارش و تحویل به موقع مواد، همکاری مؤثر با تأمین کننده و سطوح موجودی کنترل‌شده مناسب است. عملیات روان‌تر، کاهش زمان توقف تولید و راندمان بیشتر از مزایای یک فرآیند تولید مداوم است. این فرآیند با کمک به تحقق ضرب‌الاجل‌ها و برنامه‌های تولید به دلیل تحویل به موقع، رضایت مشتری را بهبود می‌بخشد. این امر موجودی اضافی را کاهش می‌دهد که باعث کاهش ضایعات و هزینه‌های ذخیره‌سازی می‌شود. تولید با ارائه خدمات تعمیر، نگهداری مداوم و تأمین مداوم قطعات و مواد خام به خوبی پیش می‌رود. حفظ جریان تولید منظم با مشکلاتی محدود می‌شود. یک جریان تولید مداوم نیازمند تأمین کنندگان قابل اعتماد، مدیریت موجودی کارآمد و پیش‌بینی دقیق تقاضا است. وابستگی بیش از حد به منابع just-in-time خطراتی را به همراه دارد و منجر به وقفه‌ها می‌شود. حفظ جریان تولید ثابت برای مدیریت مؤثر خرید، علی‌رغم چنین محدودیت‌هایی، ضروری است. ناهنجاری‌های فرآیند تولید منجر به توقف تولید، تحویل‌های به تعویق افتاده، هزینه‌های بالاتر و فروش از دست رفته می‌شود. بهبود اثربخشی عملیاتی، رضایت مشتری و عملکرد مالی همگی به حفظ تأمین مداوم مواد بستگی دارد. یکی از اهداف اصلی مدیریت خرید، تضمین جریان ثابت تولید است. رضایت بهتر مشتری، تحویل به موقع محصول، تولید پربارتر و عملیات موفق تجاری همگی تحت تأثیر مدیریت مؤثر تدارکات هستند.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

مدیریت خرید چگونه کار می‌کند؟

مدیریت خرید با تعیین آنچه سازمان نیاز دارد، آغاز می‌شود. درک اینکه چه کالاها یا خدماتی برای دستیابی به اهداف سازمان مورد نیاز است، مستلزم همکاری با بخش‌هایی مانند تولید، فروش یا بازاریابی است. تأمین کنندگان بالقوه پس از درک کامل مشخصات، بر اساس تعدادی از معیارها، مانند قیمت، کیفیت، قابلیت اطمینان و استانداردهای اخلاقی، یافت و ارزیابی می‌شوند. رسمی کردن اطلاعاتی مانند قیمت، تاریخ تحویل و شرایط پرداخت در یک قرارداد یا سفارش خرید در طی فرآیند بحث و قراردادنویسی رخ می‌دهد. اقلام یا خدمات پس از تحویل بررسی می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که با الزامات سفارش و استانداردهای کیفیت مطابقت دارند. پرداخت مطابق با شرایط توافق شده انجام می‌شود و هرگونه اختلاف با ارائه دهنده حل می‌شود.  این فرآیند با ارزیابی‌های منظم مبتنی بر عملکرد تأمین کنندگان، ورودی برای برخوردهای آینده و تصمیمی در مورد اینکه آیا یک مشارکت تجاری را ادامه دهیم یا خیر، تکمیل می‌شود. مدیریت خرید با تضمین کالاها و خدمات با کیفیت بالا، کاهش هزینه‌ها، مدیریت ریسک‌ها و پرورش روابط قوی با تأمین کننده، از عملیات تجاری و اهداف استراتژیک پشتیبانی می‌کند. این روش مستلزم همکاری و ارتباط گسترده هم در داخل و هم در خارج است.

مزایای مدیریت خرید چیست؟

در این بخش برخی از مزایای مدیریت خرید ذکر شده است:

  • صرفه‌جویی در هزینه

سنگ بنای بهره‌وری هزینه در یک کسب و کار، مدیریت خرید مؤثر است. کاهش هزینه‌های قابل توجهی از طریق چانه‌زنی برای قیمت‌های پایین‌تر، دستیابی به صرفه‌جویی در مقیاس از طریق خریدهای عمده و کاهش ضایعات تدارکات به دست می‌آید. یک بخش خرید که به درستی اداره می‌شود، خریدهای بی‌معنی را شناسایی و متوقف می‌کند یا اقلام گران‌قیمت را با اقلام ارزان‌تر بدون کاهش کیفیت جایگزین می نماید. چنین صرفه‌جویی‌هایی با گذشت زمان جمع می‌شوند و تأثیر قابل توجهی بر سودآوری یک سازمان دارند.

  • روابط بهتر با تامین کنندگان

روابط قوی با تامین کنندگان منجر به مزایای متعددی می‌شود. یک مشارکت قوی مبتنی بر احترام و اعتماد متقابل، تولید بهتر، تحویل سریع‌تر و شرایط انعطاف‌پذیرتر را پرورش می‌دهد. ظرفیت برآوردن انتظارات مصرف کننده و پاسخگویی موفقیت‌آمیز به تغییرات در بازار بهبود می‌یابد. تامین کنندگان بیشتر تمایل دارند که در صورت بروز رویدادهای پیش‌بینی نشده یا تقاضاهای فوری، به شرکت‌هایی که با آنها رابطه خوبی دارند، کمک کنند و وقفه‌های احتمالی را به حداقل برسانند.

  • مدیریت ریسک

مدیریت خرید برای کاهش خطرات زنجیره تأمین ضروری است. اقدامات پیشگیرانه برای کاهش مواجهه با ریسک از طریق ارزیابی قابلیت اطمینان تامین کننده، ثبات سیاسی و اقتصادی در مناطق تامین کننده و سایر خطرات احتمالی انجام می‌شود. یک طرح مدیریت ریسک قوی از اختلالات زنجیره تأمین جلوگیری می‌کند و تداوم عملیات تجاری را تضمین می نماید. این امر از کسب و کار در برابر افزایش قیمت‌های پیش‌بینی نشده، مشکلات تحویل و مشکلات کیفیت محافظت می‌کند.

  • کارایی

کارایی فرآیند خرید تا حد زیادی با ساده‌سازی آن افزایش می‌یابد. دیجیتالی شدن و خودکارسازی این ظرفیت را دارند که زمان‌های پردازش را کوتاه کنند، خطای انسانی را حذف نمایند و کاغذبازی را کاهش دهند. این نه تنها منابع را برای سایر وظایف حیاتی در دسترس قرار می‌دهد، بلکه یک عملکرد خرید انعطاف‌پذیرتر و سریع پاسخگو را نیز امکان‌پذیر می‌سازد. تقاضاهای عملیاتی یک شرکت بهتر پشتیبانی می‌شوند و فرآیند تولید به طور روان‌تر با یک بخش خرید مؤثر اجرا می‌شود.

  • تضمین کیفیت

تضمین اینکه اقلام و خدمات از بالاترین کیفیت ممکن برخوردارند، یک جزء حیاتی از مدیریت خرید است. تعیین استانداردهای کیفیت سختگیرانه برای تامین کنندگان، انجام بازرسی‌های دوره‌ای کیفیت و حل مؤثر عدم انطباق همگی بخشی از تضمین کیفیت هستند. رضایت مشتری و شهرت برند با اجرای ورودی‌ها و خروجی‌های با کیفیت بالا افزایش می‌یابد. مدیریت خرید با اجرای کنترل کیفیت دقیق، مستقیماً بر کیفیت کل محصول و در نتیجه موفقیت شرکت تأثیر می‌گذارد.

  • کنترل موجودی

مدیریت موجودی برای متعادل کردن هزینه نگهداری موجودی با خطر تمام شدن موجودی ضروری است. پیش‌بینی دقیق تقاضا، برنامه‌ریزی استراتژیک خریدها و حفظ سطح ایده‌آل موجودی از اجزای ضروری مدیریت خرید مؤثر هستند. کاهش ذخیره‌سازی نه تنها هزینه‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه تأمین مداوم اقلام ضروری برای برآوردن تقاضا را تضمین می‌کند. این امر منجر به عملیات تجاری مداوم و بهبود خدمات مشتری می‌شود.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

مدیریت خرید در مدیریت منابع سازمانی

چگونه می‌توان مدیریت خرید را ساده‌تر کرد؟

در این بخش مراحلی برای ساده‌تر کردن مدیریت خرید ذکر شده است:

  • دریابید که کجا و چگونه پول خرج شده است.

اولین قدم برای ساده‌سازی مدیریت خرید، درک عادات هزینه‌کرد سازمان است. داده‌های خرید قبلی باید تجزیه و تحلیل شوند تا مشخص شود کجا پول خرج شده است، کدام بخش‌ها بیشترین هزینه را می‌کنند و کدام تامین کنندگان اکثریت کسب و کار را دریافت می نمایند. این بینش‌ها به خریداران کمک می‌کند تا راه‌هایی برای کاهش هزینه‌ها بیابند، مانند از طریق خریدهای عمده یا مذاکره مجدد قرار داد. این امر توجه را به هرگونه هزینه ناکارآمد یا بی‌معنی که در نهایت کاهش می‌یابد، جلب می‌کند.

  • تامین کنندگان را بشناسید و ارتباطات خود را با آنها تقویت کنید.

دومین قدم به سوی یک خرید ساده‌تر، شناخت تامین کنندگان و تقویت ارتباط با آنهاست. فرآیند خرید با داشتن آگاهی کامل از ظرفیت‌ها، قابلیت اطمینان و رویه‌های تجاری تامین کنندگان ساده‌تر می‌شود. ایجاد روابط مبتنی بر اعتماد با چنین فروشندگانی منجر به مذاکرات موفق‌تر، خدمات بهتر و گاهی اوقات حتی شرایط سودمندتر می‌شود. روابط از طریق تماس و بازخورد مداوم تقویت می‌شود که در نهایت فرآیند خرید را تسریع می‌کند. فروشندگانی که به خوبی با مشتریان تجاری خود در ارتباط هستند، مشتاق‌ترند که فراتر از آن برای برآوردن الزامات شرکت تلاش نمایند.

  • لیستی از فروشندگان مورد علاقه تهیه کنید.

تهیه لیستی از فروشندگان مورد علاقه سومین قدم برای بسیار ساده‌تر کردن خرید است. تامین کنندگان مورد علاقه، فروشندگانی هستند که قابلیت اطمینان خود را نشان داده‌اند، قیمت‌های رقابتی ارائه کرده‌اند و کالاها یا خدمات برتر را ارائه نموده اند. مؤسسات با اولویت دادن به چنین تامین کنندگانی برای معاملات آینده، در زمان و تلاش خود صرفه‌جویی می‌کنند. با این حال، انتخاب و مذاکره با تامین کننده زمان و تلاش می‌برد. ارزیابی و به‌روزرسانی مداوم لیست بر اساس خواسته‌های کسب و کار و عملکرد تامین کنندگان ضروری است.

  • مدیریت بودجه و هزینه را به دست آورید.

استقرار سیستمی برای پیگیری هزینه‌ها و تعیین بودجه، مدیریت خرید را ساده‌تر و کارآمدتر می‌کند. این استراتژی با ارائه دید بی‌درنگ به مدیر خرید در مورد هزینه‌های خود، برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری در مورد خریدها را آسان‌تر می نماید و اطمینان می‌دهد که آنها در محدوده بودجه خود باقی می‌مانند. این امر هرگونه ناهماهنگی یا مشکلی را که نیاز به توجه دارد، مانند هزینه‌های بیش از حد توسط بخش‌ها یا الگوهای عجیب و غریب خرید، شناسایی می‌کند. استفاده کارآمدتر از منابع و کاهش قابل توجه هزینه‌ها از مدیریت خوب بودجه و هزینه ناشی می‌شود.

  • انطباق با کنترل و سیاست را ایجاد کنید.

پنجمین قدم در ساده‌تر کردن فرآیند خرید، ایجاد هنجارها و رویه‌های واضح و نظارت بر انطباق است. این مرحله شامل توسعه پروتکل‌هایی برای درخواست قیمت و تأیید خریدها در حالی است که مشخص می‌کند چه کسی این اختیار را دارد که خرید نماید و محدودیت‌های هزینه را تعیین کند. چنین کنترل‌هایی از طریق ممیزی‌ها یا بررسی‌های معمول برای انطباق بررسی می‌شوند که هرگونه فرصت برای توسعه را نشان می‌دهد. سیاست‌ها و فرآیندهای واضح، رویکردی ثابت برای خرید در سراسر شرکت ارائه می‌دهند، سوءتفاهم را کاهش می‌دهند و از هزینه‌های غیرقانونی یا غیرضروری جلوگیری می‌کنند.

  • مدیریت ریسک را افزایش دهید.

ششم، افزایش مدیریت ریسک است. پیشگیری از اختلالات زنجیره تأمین از طریق مدیریت فعالانه ریسک باعث صرفه‌جویی در زمان و هزینه می‌شود. خطرات احتمالی باید شناسایی شوند و روش‌هایی برای کاهش آنها، مانند قابلیت اطمینان تامین کننده یا نگرانی‌های ژئوپلیتیکی، ایجاد شوند. اثربخشی و ارتباط مداوم تکنیک‌های مدیریت ریسک با بررسی و به‌روزرسانی دوره‌ای آنها تضمین می‌شود. یک فرآیند خرید قابل اعتمادتر و کارآمدتر از مدیریت مؤثر ریسک ناشی می‌شود و از کسب و کار در برابر هزینه‌ها یا تأخیرهای پیش‌بینی نشده محافظت می‌کند.

  • فرآیند خرید را ساده کنید.

هفتمین قدم، ساده‌سازی فرآیند خرید است. فرآیند خرید با ساده‌سازی آن کارآمدتر و کاربرپسندتر می‌شود. این مرحله شامل خودکارسازی وظایف تکراری، به حداقل رساندن کاغذبازی و ساده‌سازی مراحل تأیید است. آموزش کارکنان تضمین می‌کند که رویه‌های ساده‌شده به درستی دنبال می‌شوند و خطاها و تأخیرها را به حداقل می‌رسانند. فرآیند مدیریت خرید با یک فرآیند خرید ساده‌تر و مؤثرتر، ساده‌تر و قابل مدیریت‌تر می‌شود.

  • سرمایه‌گذاری در موجودی را کاهش دهید.

هشتمین مرحله نشان می‌دهد که کاهش سطح موجودی، فرآیندهای خرید را ساده‌تر و هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. ساده‌سازی مراحل مدیریت موجودی برای تضمین مقدار مناسب کالا برای برآوردن تقاضا بدون انبار بیش از حد ضروری است. با نظارت و تعدیل دوره‌ای سطوح موجودی بر اساس برآوردهای تقاضا، آنچه لازم است سفارش دهید. سطوح موجودی پایین‌تر با کاهش هزینه‌های ذخیره‌سازی و اتلاف، فرآیند خرید را ساده‌تر و کارآمدتر می‌کند.

  • اثربخشی خریدها را بسنجید.

نهم، این فرآیند با ارزیابی مداوم نتایج خریدها ساده‌تر و کارآمدتر می‌شود. شاخص‌های اندازه‌گیری مورد نیاز برای این مرحله مانند کاهش هزینه، عملکرد تامین کننده و مدت زمان چرخه سفارش خرید وجود دارد. انتظار می‌رود چنین بینش‌هایی زمینه‌هایی را برای توسعه نشان دهد و مدیران خرید را به سمت تاکتیک‌هایی برای ساده‌سازی فرآیند خرید هدایت کند. 

بیشتر بخوانید: همکاری متقابل عملکردی

تعدادی از شرکت های مشهور در زمینه مدیریت خرید به شرح زیر است:

شرکت سپ (SAP):

یک شرکت نرم افزاری بزرگ است که راهکارهای مختلفی را برای کسب و کارها ارائه می دهد که یکی از آنها راهکار مدیریت خرید است. این راهکار به شرکت ها کمک می کند تا فرآیندهای خرید خود را به طور کامل مدیریت کنند.

شرکت اوراکل (Oracle):

این شرکت نیز راهکارهای نرم افزاری مختلفی را برای کسب و کارها ارائه می دهد که یکی از آنها راهکار مدیریت خرید است. این راهکار به شرکت ها کمک می کند تا فرآیندهای خرید خود را به طور کامل مدیریت کنند.

شرکت آی بی ام (IBM): این شرکت نیز راهکارهای نرم افزاری مختلفی را برای کسب و کارها ارائه می دهد که یکی از آنها راهکار مدیریت خرید است. این راهکار به شرکت ها کمک می کند تا فرآیندهای خرید خود را به طور کامل مدیریت کنند.

 

 

نتیجه گیری:

مدیریت خرید فرآیند خرید محصولات از تامین کنندگان خارجی است. مدیریت خرید کل چرخه خرید را از سفارش محصولات، دریافت، بررسی و تأیید سفارش‌های خرید تا ایجاد یک رابطه کاری مثبت با فروشنده محصول تسهیل می‌کند. فرآیند مدیریت خرید با شناخت نیاز به یک کالا یا خدمت مفید که عملیات تجاری را بهبود می‌بخشد، آغاز می‌شود. برای مدیریت خریدها، تعدادی از مراحل باید انجام شود، مانند تعیین دقیق مواد مورد نیاز، انتخاب تامین کننده ایده‌آل، تسهیل مذاکرات و تأیید سفارش‌ها. تیم مدیریت خرید پس از فعالیت خرید، عملکرد تامین کننده را ارزیابی می‌کند و به قابلیت اطمینان و برنامه‌های تحویل توجه ویژه‌ای دارد. درک درخواست‌های بخش‌ها و توسعه یک استراتژی جامع که شامل تأمین، سفارش و پرداخت باشد، دو استراتژی هستند که برای به حداکثر رساندن مدیریت خرید حیاتی هستند. استفاده از فناوری برای خودکارسازی درخواست‌های خرید، تأییدیه‌ها و تخصیص سفارش، خطاها را کاهش می‌دهد و بهره‌وری را افزایش می‌دهد. مراحل زیر از چرخه خرید می‌تواند به شما در درک و مدیریت فرآیند کمک کند:

  • درخواست خرید: درخواست خرید یک سند داخلی است که معمولاً توسط مدیر بخش یا سرپرست ثبت می‌شود. این درخواست نیاز به کالا یا خدمات را مشخص می‌کند. گاهی اوقات یک درخواست ممکن است برای یک نیاز باشد. مواقع دیگر، یک شخص ممکن است به طور مرتب موادی را که برای نقش تیمشان ضروری است، درخواست کند. این درخواست معمولاً شامل نام شخصی که درخواست را می‌دهد، بخش، شرح مختصری از مواد، دلیل نیاز به آن، مقدار مواد و قیمت بهینه است. معمولاً، یک شرکت فرم استانداردی دارد که اطلاعات اولیه مشابهی را برای هر درخواست درخواست می‌کند.
  • تایید هزینه: درخواست کالا معمولاً از طریق یک فرآیند تأییدیه می‌گذرد. بررسی درخواست ممکن است ارزیابی کند که آیا درخواست با بودجه شرکت همخوانی دارد یا خیر. معمولاً، یک شرکت نیازهای خود را برای سال پیش‌بینی می‌کند و بودجه‌ای را تقسیم بر فصول مالی ایجاد می نماید. اغلب، ارزیابی انجام می‌شود اگر درخواست محصولات یا کالاها، شرکت را از بودجه برنامه‌ریزی شده خود برای مواد خارج کند. دلایل مختلفی می‌تواند برای درخواست بیش از بودجه وجود داشته باشد. به عنوان مثال، شاید فروش شرکت بیشتر از حد انتظار باشد و بخش تولید برای همگام شدن، مواد بیشتری را درخواست نماید.
  • فرآیند پیشنهاد: گاهی اوقات، چرخه خرید ممکن است شامل ایجاد یک درخواست برای پیشنهاد باشد. این پیشنهاد بیان می‌کند که شرکت به چه چیزی نیاز دارد، انتظارات خود را مشخص می‌کند و از فروشندگان بالقوه می‌خواهد برای قرارداد پیشنهاد قیمت بدهند. درخواست‌های معمول برای لوازم معمولی احتمالاً هر بار منجر به درخواست پیشنهاد نمی‌شوند. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است قراردادی با یک تامین‌کننده برای مواد با قیمت تعیین شده برای یک سال داشته باشد. در چنین شرایطی، شرکت ممکن است سالی یک بار درخواست پیشنهاد ارسال نماید و امیدوار باشد بهترین قیمت ممکن را دریافت کند.
  • انتخاب تامین‌کننده: انتخاب تامین‌کننده معمولاً پس از درخواست برای پیشنهاد انجام می‌شود. یک مدیر خرید پیشنهادات شرکت را ارزیابی می نماید و سپس پیشنهاد هر فروشنده را بررسی می‌کند. گاهی اوقات مدیر ممکن است با بهترین پیشنهادات پیگیری نماید و از فروشندگان سؤال بپرسد. در برخی موارد، مدیر ممکن است با یک فروشنده بالقوه تماس بگیرد و مستقیماً مذاکره کند. به عنوان مثال، شاید فروشنده شهرت بسیار خوبی داشته باشد، اما پیشنهاد او کمی بیشتر از رقیب باشد. مدیر ممکن است با فروشنده مذاکره کند تا سعی در اصلاح پیشنهاد داشته باشد. اگرچه هزینه‌ها می‌توانند نقش مهمی در انتخاب تامین‌کننده ایفا نمایند، یک مدیر خرید عوامل دیگری مانند خدمات مشتری، پشتیبانی و شهرت کلی برای کیفیت کار را نیز در نظر می‌گیرد.
  • ایجاد سفارش خرید: سفارش خرید یا قرارداد، شرایط مورد توافق بین شرکت و فروشنده را منعکس می‌کند. به عنوان مثال، یک مدیر خرید ممکن است یک فروشنده را برای ارائه مواد خاص برای شرکت خود استخدام نماید. در این صورت، قرارداد ممکن است بیان کند که چه مقدار مواد در ماه دریافت می‌کنند، قیمت مواد و مهلت‌های تعیین شده برای زمان رسیدن مواد تا هر ماه. قرارداد ممکن است برای یک تحویل یکباره، مقدار مشخصی از مواد یا زمان مشخصی باشد. گاهی اوقات قرارداد ممکن است شامل استثنائاتی برای شرکت یا فروشنده باشد. به عنوان مثال، اگر هزینه مواد به سطح معینی افزایش یابد، ممکن است عاملی وجود داشته باشد که به یک طرف اجازه فسخ قرارداد را بدهد.
  • بررسی فاکتور: فاکتور، قبضی است که شرکت برای خدمات ارائه شده دریافت می‌کند. برای یک قرارداد جاری، فروشنده ممکن است به طور مرتب یک فاکتور استاندارد مربوط به کار قراردادی ارسال نماید. هر بار که فروشنده فاکتور را ارسال می‌کند، از طریق یک فرآیند تأییدیه می‌گذرد. گاهی اوقات شرکت‌ها کارت امتیازی برای فروشندگان ایجاد می‌کنند که به آنها در ارزیابی عملکردشان یاری می رساند. ارسال فاکتور می‌تواند بخشی از فرآیند باشد، زیرا فرصتی را برای بررسی مجدد کار مطابق با قرارداد مورد توافق فراهم می‌کند.
  • تأیید قرارداد: قبل از اینکه فروشنده کار برای شرکت را شروع کند، قرارداد نهایی از طریق یک فرآیند تأییدیه می‌گذرد. این فرآیند ممکن است شامل بررسی قرارداد، بررسی پیشنهادات مخالف و مقایسه قرارداد با درخواست برای پیشنهاد باشد. همچنین، شرکت‌ها معمولاً اطمینان حاصل می‌کنند که یک قرارداد با بودجه برنامه‌ریزی شده آنها برای کار همخوانی دارد. اگر قرارداد با بودجه متفاوت باشد، مدیر خرید توجیه ارائه می‌دهد. به عنوان مثال، شاید کمترین پیشنهاد بیشتر از مبلغ بودجه شده برای کار باشد.

اهداف متعددی وجود دارد که باید در مدیریت خرید محقق شوند. این اهداف شامل کاهش هزینه خرید، به حداقل رساندن ریسک‌ها و تضمین امنیت تأمین، مدیریت روابط و افزایش کیفیت محصول یا خدمات است. هدف مدیریت خرید، توجه دقیق به نوآوری و استفاده از فناوری‌های خرید است. مدیریت خرید تضمین می‌کند که منابع جایگزین تأمین در دسترس باشند و جریان مداوم مواد تولیدی تضمین شود.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت خرید برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.