استراتژی بازاریابی وابستگی

استراتژی بازاریابی وابستگی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی وابستگی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی وابستگی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی وابستگی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی وابستگی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی وابستگی

آیا تا به حال کارت اعتباری با نام خدمات دیگری به شما پیشنهاد شده است؟
هنگامی که بانک جی پی مورگان چیس (J.P. Morgan Chase) با آمازون دات کام (Amazon.com) برای ارائه کارت ویزا پاداش آمازون دات کام شریک شد، آنها متوجه شدند که بازار خرید آنلاین در حال گسترش است. چه راهی بهتر از شراکت با بزرگترین خرده فروش آنلاین جهان برای ارائه خدمات به خریداران آنلاین؟
این همکاری که به عنوان یک کمپین بازاریابی وابستگی نیز شناخته می شود، به این دو شرکت اجازه داد تا برندهای خود را در یک رابطه سودمند متقابل به هم پیوند دهند. این کمپین ها سناریوهای برد-برد برای هر دو طرف هستند. هنگامی که یک کسب وکار با یک سازمان برای ارائه کالا در ازای دسترسی به بازار جدید شریک می شود، هر دو طرف سود می برند. بانک چیس از طریق شراکت وابستگی خود، پایگاه کلی مشتریان خود را افزایش می‌دهد، در حالی که آمازون به کسانی که از کارت اعتباری با خدمات خود استفاده می‌کنند، مشوق‌هایی ارائه می‌دهد و تعداد افرادی که احتمالاً محصولات را از آمازون خریداری می‌کنند، افزایش می‌دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اتحاد (ائتلافی) چیست؟

 

چه کسانی از کمپین های استراتژی بازاریابی وابستگی استفاده می کنند؟

دو طرف در یک کمپین بازاریابی وابستگی دخیل هستند – گروه وابستگی و کسب و کاری که محصول یا خدمات جدیدی را به گروه ارائه می دهد. گروه های وابسته به طور معمول عبارتند از:

  • عضویت در سازمان ها یا انجمن ها
  • موسسات غیر انتفاعی و خیریه
  • شرکت هایی که به جمعیت شناسی خاصی رسیدگی می کنند

کسب‌وکارهایی که با گروه‌های وابستگی شریک می‌شوند، از نظر اندازه، دامنه و محصول ارائه شده بسیار متفاوت هستند. کسب‌وکارهایی که وارد شراکت‌های وابستگی می‌شوند ممکن است به اندازه کافی‌شاپی باشند که شیرینی‌هایی را از یک شیرینی پزی محلی می‌فروشد، یا به بزرگی شرکت‌های کارت اعتباری که برای جذب طرفداران، لوگو تیم‌های ورزشی را روی کارت‌های خود علامت‌گذاری می‌کنند. برخی از نمونه‌های دیگر از کسب‌وکارهایی که معمولاً در کمپین‌های بازاریابی وابستگی دخیل هستند عبارتند از:

  • خطوط هوایی
  • هتل ها
  • بانک ها
  • سوپرمارکت ها
  • فروشگاه های بزرگ لباس
  • شرکت های املاک و مستغلات
  • پمپ بنزین ها

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی سببی چیست؟

 

چرا از استراتژی بازاریابی وابستگی استفاده کنیم؟

  • خط مشی ها و رویه های ارجاع مشتری را تعیین کنید
  • برای ارتقای خدمات خود، سفیران را در جامعه خود ایجاد کنید
  • درباره روابط بازاریابی سودمند متقابل مذاکره کنید
  • درخواست تأییدیه از انجمن هایی با تعداد زیادی از اعضا
  • تلاش گروهی بازاریابی برای جایگاه های فردی
  • فروش متقابل محصولات به اعضای موجود

 

انواع استراتژی بازاریابی وابستگی

 

کمپین های بازاریابی وابستگی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

بزرگ‌ترین نقطه قوت یک کمپین بازاریابی وابستگی ممکن است میزان سفارشی‌سازی آن باشد. صدها گروه وابسته و بازار هدف برای شرکت ها وجود دارد که می توانند خود را به آنها معرفی کنند و با کمپین مناسب، این استراتژی ها تا حد زیادی موفق هستند. اعضای سازمان‌ها همیشه به دنبال انگیزه‌های بیشتری برای ماندن در یک سازمان هستند، و آنها را به یکی از موفق‌ترین گروه‌های وابسته به هدف کمپین‌ها تبدیل می‌کند. به عنوان مثال، ای ای آر پی بزرگترین سازمان برای افراد مسن در آمریکا است – یک جمعیت هدف برای هوم دیپوت (The Home Depot). هنگامی که بازاریابان در هوم دیپوت متوجه شدند که بهترین راه برای دستیابی به این گروه از افراد مسن، جلب کمک ای ای آر پی است، آنها وارد یک شراکت وابستگی با انجمن شدند.نمایندگان ای ای آر پی مزایای بالقوه شراکت با هوم دیپوت، مانند معاملات برای ارائه اعضای فعلی و افزایش تبلیغات از برندسازی در فروشگاه را درک کردند. از طریق خبرنامه‌ها و به‌روزرسانی‌های ای ای آر پی، نمایندگان انجمن تبلیغات و مزایای جدیدی را که هوم دیپوت ارائه می‌داد تبلیغ کردند و به اعضای ای ای آر پی دلایل بیشتری برای تمدید عضویتشان داد. صرف ارتباط با یک گروه یا سازمان جدید برای ایجاد یک رابطه قوی کافی نیست. کمپین های موفقیت آمیز بازاریابی وابستگی، تیم هایی از استراتژیست های بازاریابی و مذاکره کنندگان کسب وکار را مجبور می کند تا یک شراکت قوی با کسب و کار یا سازمان دیگری ایجاد کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مشارکتی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی وابستگی چگونه است؟

در شروع یک کمپین بازاریابی وابستگی، شرکت‌ها معمولاً تصوری تقریبی از اینکه می‌خواهند به چه گروهی نزدیک شوند دارند. مدیران بازاریابی ابتدا به دنبال شناسایی مناطق بالقوه بازار هستند و کار با بخش فروش یک شرکت را برای کشف مزایای بالقوه ورود به این بازارها آغاز می کنند. این بخش از کمپین بازاریابی بسیار فشرده است و تیم بازاریابی را ملزم می کند تا بررسی کند که چگونه گروه های وابسته مختلف می توانند بر فروش یک محصول تأثیر بگذارند.
پس از تصمیم گیری در مورد یک گروه وابسته برای هدف، تیم بازاریابی شروع به ایجاد لیستی از اهداف کلان و اهداف خرد کمپین خود می کند. این نه تنها شامل ارقام فروش، بلکه شامل جنبه هایی مانند تصویر شرکت نیز می شود. تصویر شرکت و برند عنصر مهمی از هر کمپین بازاریابی است، بنابراین تیم بازاریابی باید سازمان هایی را شناسایی نماید که تصویر فعلی آنها را تحسین می کنند. پس از تهیه فهرستی از شرکای بالقوه، مدیران بازاریابی با آن سازمان ها و کسب و کارها تماس می گیرند تا در مورد شرایط مشارکت مذاکره کنند. در طول مذاکرات، متخصصان بازاریابی دقیقاً توضیح می دهند که چرا یک سازمان باید با یک کسب وکار شریک شود – از پیشنهادات و معاملات تبلیغاتی گرفته تا برآورده کردن نیازهای در حال گسترش اعضای سازمان.

مشارکت های کسب وکاری مستلزم مقدار زیادی مسئولیت قانونی است، به این معنی که هر دو سازمان باید شرایط و مسئولیت هایی را برای اطمینان از برآورده شدن همه نیازها پیش نویس کنند. اگر هر دو سازمان با شرایط توافق موافقت کنند، یک مشارکت وابستگی ایجاد می شود. از اینجا، کمپین بازاریابی وابستگی واقعاً شکل می‌گیرد، زیرا کارشناسان روابط عمومی و آژانس‌های تبلیغاتی معاملات جدیدی را پخش می‌کنند و سازمان یا کسب‌وکار را به مشتریان یا شرکت‌های وابسته خود ارائه می‌دهند (همچنین به کارشناس روابط عمومی مراجعه کنید). این کمپین به سمت مخاطب هدف هدایت می شود و نمایندگان فروش شروع به ردیابی تأثیر کمپین می کنند.

رهبران هر دو طرف شراکت به طور مکرر ملاقات می کنند تا با در نظر گرفتن تحقیقات بازار و ارقام فروش، در مورد هر گونه بهبود یا تنظیمی که ممکن است در کمپین ایجاد شود، بحث کنند. اگر یک شرکت با یک سازمان غیرانتفاعی شریک شود، آنها اغلب نظرسنجی هایی را برای یافتن واکنش عمومی نسبت به مشارکت جدید و اینکه آیا این باعث بهبود تصویر شرکت می شود انجام می دهند. سازمان های غیر انتفاعی هرگونه افزایش هجوم بودجه را گزارش می دهند و تصمیم می گیرند که آیا کمپین بازاریابی را ادامه دهند یا خیر.

 

عناصر مهم استراتژی بازاریابی وابستگی

ارتباطات یکی از مهم ترین عناصر یک کمپین بازاریابی وابستگی موفق است. تیم های بازاریابی باید مراحل زیر را انجام دهند:

  • شریک کسب وکاری مناسب را انتخاب کنید
  • اهداف، مقاصد و مسئولیت ها را به وضوح مشخص کنید
  • اطمینان حاصل کنید که اهداف شریک با اهداف شما هماهنگ است

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کشاورزی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی وابستگی باید استخدام شوند؟

برخی از عناوین مختلف شغلی را که در اجرای استراتژی های بازاریابی تمایلی موفق دخیل هستند، کشف کنید.

مدیر بازاریابی

مدیران بازاریابی موثر دارای مجموعه ای از مهارت های تحلیلی و مدیریتی لازم برای اجرای کمپین های بازاریابی وابسته هستند. مسئولیت اصلی مدیران بازاریابی برآورد تقاضا برای یک محصول و شناسایی بازارهای بالقوه برای آن محصول است. مدیران بازاریابی به تعیین گروه‌های وابستگی برای شرکت‌ها کمک می‌کنند، اعداد و ارقام را کاهش می‌دهند و فهرستی از شرکای بالقوه را برای دستیابی به آن گروه‌ها تهیه می‌کنند. مدیران بازاریابی باید مهارت‌های ارتباطی قوی داشته باشند و بتوانند در مورد شراکت‌های کسب وکاری برای ایجاد یک کمپین بازاریابی وابستگی موفق مذاکره کنند.

مدیر تبلیغات

مدیران تبلیغات با مدیران بازاریابی همکاری می‌کنند تا به تعیین اینکه یک شرکت می‌تواند چه تبلیغات یا مزایایی را به یک سازمان در یک شراکت وابستگی ارائه دهد کمک کند. این فرد مزایا و تبلیغات بالقوه مختلف را برای ارائه شرکای وابستگی مورد بررسی قرار می دهد و آنها را به مدیر بازاریابی ارجاع می دهد تا تأثیر آنها را تعیین کند. مدیران تبلیغات به برنامه ریزی استراتژی های تبلیغاتی برای مشارکت، کشف راه هایی برای دستیابی به مشتریان کمک می کنند. این ممکن است شامل کمپین‌های پستی، تماس‌های تلفنی یا بروشورهایی باشد تا اعضای سازمان از مزایا یا معاملات جدیدی که واجد شرایط آن هستند مطلع شوند.

متخصصان بازاریابی

متخصصان بازاریابی برای مشاوره در مورد استراتژی های بازاریابی وارد یک شرکت می شوند. این متخصصان معمولاً سالها تجربه در توسعه کمپین های بازاریابی دارند که به آنها امکان می دهد در کمپین راهنمایی ارائه دهند. بسیاری از متخصصان بازاریابی، پیمانکاران مستقلی هستند که شهرت زیادی برای موفقیت دارند. متخصص بازاریابی گاهی اوقات نقش مدیر بازاریابی را بر عهده می گیرد، در حالی که دیگران نقش بسیار گسترده تری را در کمپین کلی ایفا می کنند و بر حوزه های مختلف از مذاکرات گرفته تا تبلیغات نظارت می کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی وابستگی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی کشاورزی

استراتژی بازاریابی کشاورزی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی کشاورزی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی کشاورزی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی کشاورزی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی کشاورزی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی کشاورزی

قرن ها پیش، شما آنچه را که در محل کشت می شد می خوردید. اگر پول داشتید، ممکن است چند استثنا وجود داشته باشد: میوه های خشک، شراب، ادویه جات ترشی جات، شاید مقداری روغن زیتون. با این حال، در بیشتر موارد، آنچه را که خود یا همسایگان نزدیکتان رشد می‌دادید، می‌خوردید، به شرطی که باران بیاید، محصول خوب باشد و هیچ بلای طبیعی وجود نداشته باشد که آن را از بین ببرد. اگر خودتان غذای خود را پرورش نمی‌دادید، احتمالاً می‌دانستید که چه کسی این کار را می‌کند و آن را شخصاً از آنها در بازار روستا می‌خرید. سپس انقلاب کشاورزی مدرن رخ داد و ناگهان تنوع بیشتری از غذاها از سراسر جهان در دسترس بود. پیشرفت در فناوری و حمل و نقل مازاد مواد غذایی ایجاد کرد و مردم را قادر ساخت تا از دورترین نقاط جهان غذا تهیه کنند.

 

استراتژی بازاریابی کشاورزی چیست؟

امروزه، به جای خرید بیشتر مواد غذایی خود از کشاورزان، از سوپرمارکت هایی خرید می کنیم که مجموعه ای از مواد غذایی را از هزاران مزرعه از سراسر جهان جمع آوری کرده اند (همچنین به بازاریابی خریدار مراجعه کنید). این یک خبر عالی برای مصرف کننده است، اما یک چالش برای کشاورز است، که اکنون باید به جای بازار محلی در یک بازار جهانی رقابت کند. انتخاب های غذایی ما امروز بی سابقه است، اما به طور فزاینده ای پیچیده است. مصرف‌کنندگان می‌توانند از کشورهای دیگر غذا بخرند، اما آیا بهتر است برای کمک به اقتصاد، غذاهایی را که در محل رشد می‌کنند، بخرند؟ آیا یک کشاورز باید از شیوه های سازگار با محیط زیست استفاده کند؟ در مورد غذاهای اصلاح شده ژنتیکی چطور؟غذاهای “ارگانیک”؟
چنین سؤالاتی فرصت های زیادی را برای کشاورزان فراهم می کند، زیرا آنها تلاش می کنند محصول خود را از محصولات مشابه در بازار متمایز کنند. اما چنین وظیفه ای به ارتباط موفق با مشتریان و توزیع کنندگان بستگی دارد، زیرا آنها سعی می کنند محصولات خود را بهتر از رقبا به بازار عرضه کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اتحاد (ائتلافی) چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی کشاورزی استفاده می کنند؟

تکنیک های استراتژی بازاریابی کشاورزی در هر گوشه ای از «کسب و کار کشاورزی»، از جمله مزارع کوچک، مزارع شرکتی و جمعی استفاده می شود. توزیع کنندگان؛ تولید کنندگان تجهیزات کشاورزی، آفت کش ها و بهبودهای ژنتیکی برای محصولات زراعی و دام؛ فروشندگان خوراک و بذر؛ و بیشتر. علاوه بر این، سازمان‌های دولتی نیز وجود دارند که فعالیت‌های کسب وکار کشاورزی را نظارت و هدایت می‌کنند. کشاورزان به دنبال قیمت های بالاتر برای محصولات خود و محافظت در برابر نوسانات قیمت هستند. آنها سعی می کنند میزان ضایعات پس از برداشت را کاهش دهند و برای فروش محصولات خود تضمین کنند. آنها همچنین ممکن است برای باز کردن بازارها یا کانال های جدید کار کنند، مانند فروش مستقیم به مصرف کنندگان به جای فروش از طریق تولیدکنندگان.
شرکت های شیمی کشاورزی راه حل هایی را برای مشکلات مزرعه ترویج می دهند و به کشاورزان بازدهی بالاتر و محافظت در برابر آفات ارائه می دهند. با این حال، اگر روابط عمومی مؤثر نبود، بسیاری از راه‌حل‌ها به شدت مورد مقاومت مصرف‌کنندگان قرار می‌گرفت. سازمان های دولتی در سطح فدرال و ایالتی برای تولید مزرعه کمپین می کنند. خدمات بازاریابی کشاورزی USDA برنامه های مختلفی را برای ترویج فروش (و قیمت) مزرعه اجرا می کند. ایالت غنی از کشاورزی کالیفرنیا سالانه حدود ۳۰ میلیارد دلار محصولات کشاورزی تولید می کند و یکی از بزرگترین صادرکنندگان مواد غذایی در جهان است. برای محافظت از این سرمایه گذاری، ایالت برنامه های دستوری دولت دارد که حدود ۶۶ درصد از تولیدات کشاورزی آن را پوشش می دهد.

 

مشکلات استراتژی بازاریابی کشاورزی

 

چرا از استراتژی بازاریابی کشاورزی استفاده کنیم؟

محصولات کشاورزی فاسد شدنی هستند. بنابراین، عدم فروش به موقع منجر به هدر رفتن محصول می شود. تمام برداشت‌های هدر رفته نشان‌دهنده هزینه‌های زمین، آب، نیروی کار، ذخیره‌سازی – و هیچ درآمدی برای نشان دادن آن نیست. قیمت محصولات کشاورزی می تواند کاملاً متغیر باشد که تحت تأثیر تغییرات آب و هوا و برداشت در نقاط دوردست جهان قرار می گیرد. روش‌های مختلف تولید به این معنی است که همه مواد غذایی یکسان نیستند، اما این اطلاعات تنها در صورتی معنادار است که مصرف‌کننده از آن مطلع باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی محدود چیست؟

 

استراتژی بازاریابی کشاورزی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

هدف نهایی برای شیوه های بازاریابی کشاورزی کسانی هستند که در واقع محصولات مزرعه را می خرند و می خورند (همچنین به بازاریابی B2C مراجعه کنید). از آنجایی که این پایگاه مصرف کننده تقریباً همه را نشان می دهد، کمپین های بازاریابی اغلب بر روی یک بخش از جمعیت در یک زمان متمرکز می شوند. مردم مناطق مختلف و همچنین زمینه های فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی مختلف تمایل به خرید غذاهای مختلف دارند.
بنابراین، کمپین‌هایی برای مواد غذایی «ارگانیک» و همچنین آن‌هایی که از شیوه‌های «مسئولانه برای محیط‌زیست» تبلیغ می‌کنند، در میان قشر مرفه مؤثرتر از بین فقرا هستند. (همچنین به بازاریابی محصولات ارگانیک مراجعه کنید) کمپین های ترویج محصولات محلی (و به طور ضمنی، اقتصاد محلی) در میان طبقه متوسط مؤثرتر است. از آنجایی که مصرف غذا در بین گروه‌های قومی بسیار متفاوت است، کمپین‌های دیگر از کاربرد محصولات در آشپزی قومی یا به عنوان جایگزینی برای مواد سنتی استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2C چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی کشاورزی چگونه است؟

بازاریابی اساساً در مورد ارتباط اطلاعات برای افزایش تقاضا برای یک محصول یا خدمات است. جمع آوری و استفاده موثر از اطلاعات در بازاریابی کشاورزی چالش های منحصر به فردی را ایجاد می کند. به عنوان مثال، مهمترین سیگنال اطلاعاتی در بازار قیمت است. با این حال، کشاورزی اغلب تحت کنترل قیمت است، و بنابراین پیام اشتباه می تواند به مشتریان منتقل شود. تحلیلگران بازار باید به دنبال منابع اطلاعاتی بیشتری در مورد عرضه و تقاضا باشند و از تلاش‌هایی که شرکت‌ها و کشورها برای افزایش عرضه محصولات کشاورزی انجام می‌دهند آگاه باشند. چالش دوم برای بازاریابی کشاورزی شامل برندسازی محصول است. محصولات مشابه یا رقابتی اغلب با نام های متفاوتی عرضه می شوند. برخی از کمپین ها بر موضوع نامگذاری یک محصول و تثبیت برند آن در ذهن مصرف کنندگان تمرکز می کنند. کمپین های بازاریابی موثر کشاورزی با اهداف متعدد از جمله مصرف کنندگان، رستوران ها، سوپرمارکت ها و صنایع دولتی توسعه می یابد.
در واقع، برخی از ایالت ها برنامه های بازاریابی را اجباری کرده اند. یعنی تولیدکنندگان ملزم به پرداخت هزینه های دولت برای تلاش های بازاریابی از طرف صنعت هستند. ایالت به جای بازاریابی برند، به بازاریابی عمومی می پردازد و هدف آن افزایش تقاضای مصرف کننده برای یک محصول معین (مانند سیب زمینی از آیداهو) به جای یک برند خاص است. دولت همچنین الزامات مربوط به کیفیت، اندازه و بسته بندی محصولات را صادر می کند و بسیاری از محصولات کشاورزی را بین تولیدکنندگان مختلف استاندارد می کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی صنعتی چیست؟

 

چند گزینه برای بازاریابی کشاورزی

  • کشاورزی تحت حمایت جامعه
  • فروش و گردشگری در مزرعه
  • فروش رستوران
  • اشتراک محصولات گوشتی
  • تمدید فصول بازاریابی
  • ایجاد محصولات با ارزش افزوده

 

یک شغل بازاریابی کشاورزی پیدا کنید

  • خدمات بازاریابی کشاورزی وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA).
    USDA برنامه های متعددی را برای ترویج (و کنترل) تولید مزرعه حفظ می کند. بسیاری از ایالت ها نیز برنامه هایی دارند.
  • شرکت های کشاورزی
    مزارع و مجموعه های شرکتی شامل مونسانتو، آرچر دنیلز میدلند، اوشن اسپری، لند اولیکز (Monsanto, Archer Daniels Midland, Ocean Spray, Land O’Lakes) و غیره هستند.
  • شرکت های بازاریابی تخصصی
    مزارع کوچک به طور فزاینده ای خدمات بازاریابی خود را به منظور فروش مستقیم به مشتریان به جای اینکه فقط از طریق توزیع کنندگان انجام دهند، منعقد می کنند.
  • هیئت های بازاریابی دولتی یا سازمان های غیردولتی (سازمان های غیر دولتی)
    تقاضای بین المللی برای بازاریابی محصولات کشاورزی بالا است، به ویژه در کشورهایی با مناطق روستایی بزرگ، که در آن کشاورزی به مراتب بیشتر از تولید است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی برند چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی کشاورزی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی کشاورزی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی کشاورزی آورده شده است.

نمایندگان فروش و بازاریابی

نمایندگان فروش و بازاریابی در انواع شرکت های کشاورزی کار می کنند و نهاده های کشاورزی (مانند بذر و کود) و خدمات (مانند نمونه برداری از خاک) را ترویج می کنند. در مورد محصولات کشاورزی ارتباط برقرار می کنند و توصیه های مناسب را به مشتریان احتمالی ارائه می دهند. کمپین هایی برای رشد سهم بازار و باز کردن بازارهای جدید ایجاد می کنند. ارائه فروش با تولیدکنندگان، نظارت بر قیمت‌های محصولات رقبا، و همچنین قیمت‌ها (و قیمت‌های احتمالی) محصولات مشتریانشان؛ به صورت استراتژیک پاسخ می دهند.

متخصصان روابط عمومی، مدیران ارتباطات و لابی‌گران

متخصصان روابط عمومی، مدیران ارتباطات و لابی‌ها برای اطلاع رسانی به مخاطبان هدف خود در مورد فضایل و نیازهای کسب‌وکار خود و همچنین محصولات کسب‌وکار خود کار می‌کنند. مدیریت روابط با رسانه ها، انتشار بیانیه های مطبوعاتی، پاسخ به مطبوعات منفی، و ترتیب پوشش تحولات مثبت و مسائل مهم قانونی، بیانیه‌های رسمی، اسناد پرسش و پاسخ، مطالب پس‌زمینه، پیام‌های موقعیت‌یابی و سایر مواد ارتباطی را توسعه می دهند. هویت عمومی و برندسازی سازمان خود را توسعه دهند (به عنوان مثال، با ترویج تعهد شرکت به روش‌های «ارگانیک» یا شهرت کیفیت)، مواد آموزشی/ترفیعی را برای اطلاع رسانی در مورد صنعت خود تهیه کنند. محافظت از برچسب های منطقه ای (مانند پنیر واقعی کالیفرنیا یا پرتقال فلوریدا). با قانونگذاران ملاقات کنند تا از اقداماتی برای ترویج یا محافظت از شرکت خود حمایت کنند.

متخصصان بازاریابی کشاورزی

متخصصان بازاریابی کشاورزی برای سازمان های دولتی کار می کنند و منافع مزرعه و کالا را در ایالت یا منطقه خود ترویج می کنند. مدیریت کمپین های بازاریابی/مستقیم برای کالاهای خاص، خرید محصولات محلی را ترویج می دهند و برای محصولات محلی در مناطق جدید مشتری جستجو می کنند، مدیریت کمک های مالی دولتی و برنامه های تقسیم هزینه، با کشاورزان، خریداران مواد غذایی، رهبران کسب وکارهای کشاورزی و اعضای رسانه ها دیدار می کنند، نظارت و تنظیم برنامه های بازرسی و کنترل کیفیت، اگر بخشی از وظایف آن آژانس باشد، برنامه های تغذیه و آموزش را ترویج می دهند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کشاورزی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی اتحاد

استراتژی بازاریابی اتحاد (ائتلافی) چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی اتحاد بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی اتحاد را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی اتحاد خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی اتحاد بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی اتحاد

برای خرید گل آرایی برای عروسی وارد یک گل فروشی می شوید. زمانی که آنجا هستید، تبلیغی را مشاهده می کنید که در آن مقدار زیادی کیک عروسی از کیک پزی مجاور به نمایش گذاشته شده است. در همین حال، شخصی که از آن کیک پزی بازدید می کند، متوجه می شود که می تواند از گلفروشی گل آرایی زیادی دریافت کند. از آنجایی که هر کسب‌وکاری با یکدیگر رقابت نمی‌کند، آن‌ها این را به نفع خود می‌دانند که یکدیگر را تبلیغ کنند و مشتریان را به عقب و جلو برای افزایش فروش ارجاع دهند.

استراتژی بازاریابی اتحاد چیست؟

استراتژی بازاریابی اتحاد زمانی اتفاق می افتد که دو یا چند شرکت برای تبلیغ و فروش مشترک یک محصول، خدمات یا حتی یک مفهوم همکاری کنند. این می تواند در هر مقیاسی – از جمله در سطح بین المللی – انجام شود تا زمانی که برای همه سهامداران درگیر منفعت داشته باشد.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی اتحاد استفاده می کنند؟

استراتژی بازاریابی اتحاد می تواند تقریباً توسط هر کسب و کاری به کار گرفته شود که بتواند شرکای علاقه مند به همکاری متقابل سودمند را پیدا کند. اساساً شامل تجمیع منابع – خواه این منابع دانش / تخصص، زیرساخت توزیع، شناخت برند / شهرت یا صرفاً پول باشد – برای دستیابی به نتیجه‌ای که به‌طور مستقل به دست آوردن آن پرهزینه‌تر باشد. مثالها عبارتند از:

اتحاد کسب وکارهای غیر رقابتی این شامل مثال کیک پز/گلفروش در بالا می شود. یا یک سرویس یدک‌کش، تعمیرگاه خودرو، و کسب‌وکار کرایه اتومبیل با هم متحد می‌شوند تا خدمات سرتاسری را به همان مشتری ارائه دهند.
اتحادهای مقصد، که در آن هتل‌ها، رستوران‌ها و کسب‌وکارهای توریستی منابع را برای بازاریابی مکان خود برای مسافران احتمالی ترکیب می‌کنند.
اتحادهای فناوری اغلب برای ترویج یک دستگاه یا مفهوم جدید تشکیل می شوند. در این مورد، شرکت هایی که ممکن است به طور بالقوه در ارائه فناوری جدید رقابت کنند، با رقابت بیشتری از سایر شرکت هایی مواجه می شوند که فناوری جایگزین موجود و تاسیس شده را نمایندگی می کنند. یک اتحاد به این شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا حضور بیشتری در بازار ایجاد کنند تا فناوری قدیمی را جایگزین کنند – و تضمین می‌کند که استانداردهایی برای تولید فناوری جدید ایجاد کنند.
اتحادها برای گسترش به بازارهای جدید به ویژه مفید هستند، زیرا توسعه مستقل مستلزم سرمایه گذاری عظیم منابع و توسعه کانال های توزیع جدید است. این به ویژه برای بهره برداری از بازارهای خارج از کشور مفید است. یک شرکت در یک کشور می تواند محصولی را از طریق شرکت دیگری که قبلاً در کشور دیگری تأسیس شده است ارائه دهد، بنابراین بلافاصله وارد بازار جدید می شود.
این اصل برای توسعه داخلی نیز کار می کند. برای مثال استارباکس با پپسی متحد شد تا نوشیدنی‌های آماده خود را در پمپ بنزین‌ها، خواربارفروشی‌ها و فروشگاه‌های رفاه توزیع کند. استارباکس به شبکه توزیع تاسیس شده پپسی بدون نیاز به ساخت شبکه خود دسترسی پیدا کرد. در مقابل، پپسی از محصولات جدید (مانند فراپوچینوهای بطری) که مستقیماً با نوشیدنی‌های خود رقابت نمی‌کردند، درآمد کسب کرد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کمینی چیست؟

 

بازاریابی اتحاد برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

مشتریان جدید اغلب جذب کسب وکارهایی می شوند که از استراتژی های بازاریابی اتحاد استفاده می کنند. شرکت ها معمولاً با مشتریان وفادار معامله می کنند و کسب و کار را برای هر دو عضو اتحاد افزایش می دهند. مشتریان وفادار متحدان در پایگاه مشتریان جدید ادغام می شوند، زیرا آنها به راحتی به ارجاعات به محصولات و خدمات آن شرکت توجه می کنند. با استفاده از برندها، شهرت، توزیع و پیشنهادات متحد، شرکت ها برای گروه های مشتریانی که قبلاً از دسترس آنها خارج بودند، بازاریابی می کنند.

 

تصویر استراتژی بازاریابی اتحاد

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی اتحاد چگونه است؟

استراتژی بازاریابی اتحاد موثر شامل هماهنگی نقاط قوت شرکت های مختلف به منظور پاسخگویی به تقاضای بازار است. این امر مستلزم برنامه ریزی قبلی قابل توجه و همچنین تلاش مداوم برای حفظ روابط کسب وکاری جدید است. در ابتدا، تیم بازاریابی فرصت های کسب وکاری را که به طور بالقوه می تواند از طریق یک اتحاد برآورده شود، شناسایی می کند. در مرحله بعد، آنها با در نظر گرفتن احتمال بازگشت سرمایه در چنین رابطه ای، درباره متحدان احتمالی تحقیق می کنند. این شرکت ها چه چیزی می توانند ارائه دهند؟ آیا آنها با شرکت های دیگر اتحاد دارند و چگونه بوده اند؟ آیا آنها پایدار هستند؟ آیا آنها یک سبک مدیریت سازگار دارند؟
هنگام در نظر گرفتن یک اتحاد بین المللی، تحقیقات بیشتری باید در مورد اقتصاد کشور دیگر انجام شود. آیا احتمال تغییر نرخ ارز وجود دارد؟ نرخ تورم پیش بینی شده آنها چقدر است؟ پیش بینی می شود نرخ بهره در آن کشور چگونه تغییر کند؟ قوانین آن کشور در مورد حقوق مالکیت فکری چیست؟
هنگامی که یک شریک (یا چندین شریک) برای یک اتحاد پیدا شد، هر یک از ذینفعان باید برنامه ها و انتظارات خود را از قبل ایجاد کنند. چه این اتحاد مستلزم ایجاد یک واحد کسب وکاری جدید باشد یا نه (مانند یک سرمایه‌گذاری مشترک)، هر دو کسب‌وکار نیاز به درک روشنی در مورد آنچه از هر شریک انتظار می‌رود انجام دهند، و اینکه چگونه تصمیم‌های مدیریتی در تلاش‌های مشارکتی اتخاذ خواهد شد، دارند. بیان تعهدات و انتظارات، میزان تبادل سودمند دوجانبه را که می‌تواند بین شرکا انجام شود، افزایش می‌دهد. علاوه بر بازاریابی خارجی، انجام «بازاریابی داخلی» نیز مهم است. کارکنان هر دو شریک باید با برنامه همراه باشند و درک کنند که چه چیزی ارائه می کنند و چه ارزشی از این مشارکت دریافت می کنند. بیشتر استراتژی های اتحاد موثر حول اهداف بلند مدت عمل می کنند. سرمایه گذاری قابل توجه در یک شرکت دیگر به زمان نیاز دارد تا توسعه یابد، زیرا بازده کوتاه مدت معمولاً هزینه ها و ریسک های چنین سرمایه گذاری را توجیه نمی کند. با این وجود، ذینفعان در یک اتحاد باید از شرکای خود انتظار عملکرد داشته باشند. اگر یک شرکت به تعهدات خود عمل نکند، باید به نفع یک شریک فعال تر و مؤثرتر از اتحاد حذف شود.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی بین المللی چیست؟

 

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی داخلی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی اتحاد باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی اتحاد باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی اتحاد آورده شده است.

مدیران بازاریابی اتحاد

مدیران بازاریابی اتحاد ممکن است برای شرکتی که وارد یک اتحاد کسب وکاری می شود، یا برای یک شخص ثالث خارجی که به طور خاص برای ترویج یا توسعه استراتژی بازاریابی اتحاد قرارداد بسته است، کار کنند. شرکت های تحقیقاتی و انتخاب شرکای بالقوه؛ شرکای احتمالی را برای اتحاد معرفی می کنند. برای شرکای یک اتحاد اهدافی تعیین، و معیارهایی برای ارزیابی پیشرفت به سوی آن اهداف مشخص می کنند. مدیریت ارتباط بین شرکا و/یا بین شرکا و مشتریانشان، راه اندازی اتحاد از طریق رویدادهای خاص، تبلیغات و ارتباطات، مدیریت برنامه ها و گروه های کاری ایجاد شده توسط اتحاد، ارزیابی اثربخشی اتحاد را و تنظیمات و پیشنهادات استخدام های جدید نیز از وظایف مدیران بازاریابی اتحاد می باشد.

تحلیلگران تحقیقات بازار

تحلیلگران تحقیقات بازار داده‌هایی را در مورد یک بخش بازار جمع‌آوری می‌کنند و آنچه برای دستیابی به مشتریان و بازارهای جدید لازم است را شناسایی می‌کنند. از روش‌های مختلفی برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد ترجیحات، نیازها و عادات خرید مشتریان، از جمله مصاحبه، پرسش‌نامه، گروه‌های متمرکز و بررسی ادبیات استفاده می کنند. جمع آوری داده ها در مورد رقبا، شرایط بازار، و روند صنعت، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و نرم افزار را تحلیلگران تحقیقات بازار انجام می دهند. با استفاده از نمودارها، گراف ها و ابزارهای دیگر، یافته ها را استخراج کرده و به سازمان خود منتقل می کنند. روندها، نیازها و فرصت های آینده را بر اساس داده های جمع آوری شده پیش بینی می کنند. به طور منظم روش های جمع آوری داده ها را ارزیابی و به روز می کنند.

تحلیلگران کسب و کار

تحلیلگران کسب و کار تغییرات را در استراتژی و پیاده سازی کسب و کار بررسی، تجزیه و تحلیل و توصیه می کنند. نیازهای کسب و کار را شناسایی می کنند و آن نیازها را به معیارها و اهداف کمی تبدیل می کنند. ارائه تجزیه و تحلیل کانال های ارتباطی و ارائه توصیه های مبتنی بر داده ها، مطالعه پیشنهادات طرح کسب و کار و ایجاد معیارهایی برای نظارت بر موفقیت آنها از وظایف تحلیلگران کسب وکار است،و در نهایت برنامه های در حال انجام را پیگیری می کنند تا مطمئن شوند که اهداف برآورده می شوند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی اتحاد برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی کمینی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی کمینی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی کمینی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی کمینی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی کمینی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی کمینی

شما در خانه هستید و تیم ورزشی مورد علاقه خود را تماشا می کنید، متوجه چیزی می شوید: هر بار که دوربین به دلیل واکنش مربی به یک بازی روی او زوم می کند، همیشه همان گروهی از افراد وجود دارند که تی شرت های یکسانی به تن دارند و مستقیماً پشت نیمکت می نشینند. سپس مسئله برای شما روشن می شود – آنها در حال تبلیغ یک برند هستند – برندی که به طور رسمی از بازی حمایت نکرده است. استراتژی بازاریابی کمینی یک تکنیک بازاریابی جدید محبوب است که آگاهی از یک برند را به روش های پنهانی افزایش می دهد. در واقع، اصطلاح “بازاریابی کمین” در “کلمات برتر سال ۲۰۱۰” گلوبال لنگویج مانیتور (Global Language Monitor) رتبه ششم را به خود اختصاص داد و شهرت خود را به عنوان یک روش بازاریابی در حال ظهور مستحکم کرد. روش‌های بازاریابی کمینی به شکل‌های بی‌شماری ارائه می‌شوند، اما یک عنصر مشترک دارند: این روش یک برند را با یک رویداد یا دارایی هماهنگ می‌کند، بدون اینکه برای حق حامی بود (اسپانسری) پول پرداخت کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی تحلیلی چیست؟

 

استراتژی بازاریابی کمینی چیست؟

یکی از متمایزترین ویژگی های بازاریابی کمینی این است که چقدر غیر منتظره است. به عنوان مثال، برای میزبانی و پخش رویدادهای ورزشی به پول نیاز است و شرکت‌ها برای کمک به تأمین بودجه، حمایت‌های رسمی را وارد می‌کنند. در حالی که شرکت‌های کوچک‌تر توانایی پرداخت این سطح از بودجه را ندارند، هنوز از تاکتیک‌های خلاقانه برای جلب توجه جمعیت استفاده می‌کنند. هرچه توجه بیشتری به خود جلب کنند، بهتر است.
شرکت‌های بزرگ‌تر نیز در تاکتیک‌های استراتژی بازاریابی کمینی برای تضعیف حامیان مالی رویدادهای رسمی شرکت می‌کنند. به عنوان مثال، کمپین کداک (kodak) را در طول بازی های المپیک ۱۹۸۴ در نظر بگیرید. اگرچه فوجی (Fuji) اسپانسر رسمی بازی‌ها بود، اما کداک یک کمپین تبلیغاتی تلویزیونی تهاجمی راه‌اندازی کرد که این تصور را ایجاد کرد که آنها حامیان رسمی بازی‌ها هستند. در نتیجه تعدادی از قوانین برای جلوگیری از این نوع بازاریابی در هنگام پخش رویدادهای ورزشی پرطرفدار به تصویب رسید.
این روزها کمین ها نسبتاً خلاقانه و جسورانه هستند و در آستانه قانونی قرار دارند – اگرچه راه های زیادی برای ماندن در قانون وجود دارد. اگر در دهه گذشته در یک رویداد ورزشی افراطی و هیجان انگیز شرکت کرده اید، به احتمال زیاد ماشین ردبول یا شاید چندین کارمند ردبول را دیده اید که در کنار کولرها ایستاده اند و نمونه های رایگان را در اختیار عابران قرار می دهند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی همهمه ای چیست؟

 

استراتژی بازاریابی کمین مستقیم در مقابل کمین غیرمستقیم

استراتژی بازاریابی کمین مستقیم رویکردی است که در آن یک برند به شدت برای مرتبط کردن خود با یک رویداد یا دارایی کار می کند، در حالی که آن برند حقوقی را به عنوان حامی رسمی خریداری نکرده است. از سوی دیگر، بازاریابی غیرمستقیم در کمین، انجمن را مجبور نمی کند، بلکه به دنبال تراز کردن یک برند از طریق پیشنهاد یا ارجاع به یک رویداد یا دارایی است.

انواع بازاریابی کمین مستقیم:

  • کمین درنده
  • کمین دم گربه
  • نقض اموال
  • خود کمینی

انواع بازاریابی کمین غیرمستقیم:

  • کمین انجمنی
  • کمین حواس پرتی
  • کمین ارزش ها
  • کمین شورشی
  • کمین اموال موازی

 

نمونه استراتژی بازاریابی کمینی

چه کسانی از بازاریابی کمین استفاده می کنند؟

اساساً، هر شرکتی که اسپانسر رسمی نیست، می‌تواند از استراتژی‌های بازاریابی کمینی در یک رویداد استفاده کند. واقعیت این است که هر شرکتی این کار را نخواهد کرد. نوع کسب و کاری که از بازاریابی کمینی استفاده می کند معمولاً برای یک جمعیت شناسی خاص جذاب است – به ویژه مردان ۱۸ تا ۳۴ ساله. موفق‌ترین کمپین‌های بازاریابی کمینی در حافظه اخیر توسط برندهایی اجرا شده‌اند که برای جمعیت «هزاره‌ساله» جذاب هستند – که هم بسیار اجتماعی و هم هدف‌گرا هستند. برندی مانند ردبول (redbull) با نوشیدنی‌های بسیار کافئین‌دار خود که می‌تواند به کسی اجازه دهد تا سرگرمی خود را در طول شب بیشتر کند، این جمعیت را جذب می‌کند. ردبول خود را برای کمک به یک هزاره کمک می کند تا با مصرف نوشیدنی خود به اهداف خود دست یابد. (همچنین به روانشناسی مصرف کننده مراجعه کنید)
از دیگر ویژگی های نسل هزاره می توان به استفاده از فناوری، حس ارتباط، مصرف رسانه (از جمله رسانه های اجتماعی)، تنوع و ارتباط آنها اشاره کرد. شرکت‌هایی که در تعامل با رسانه‌های اجتماعی شکست می‌خورند، یا به نظر همگن می‌رسند، و/یا نمی‌دانند هشتگ چیست، به احتمال زیاد وارد رادار هزاره نخواهند شد. برندی که همگام با تعریف همیشه در حال تغییر “مد روز” است، در ذهن مصرف کننده هزاره باقی می ماند.

استراتژی بازاریابی تولید شده توسط مصرف کننده چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی کمینی چگونه است؟

یکی از اولویت‌های اصلی در راه‌اندازی کمپین بازاریابی کمینی، یافتن یک برنامه‌نویس (یا تیم) ماهر است که بتواند نوعی حضور در وب ایجاد کند که باعث ویروسی شدن کمپین‌ها شود. این اغلب به یک وب‌سایت با وبلاگ، حساب‌های فیسبوک، حساب‌های توییتر، اینستاگرام و توسعه یک برنامه تلفن هوشمند بصری نیاز دارد. اساساً، یک برند باید بخشی از “املاک” اینترنتی خود را به گونه ای بسازد که بسیار تعاملی، سرگرم کننده و متمایز باشد. (همچنین به بازاریابی ویروسی مراجعه کنید)
پس از جمع آوری تیم وب و سفیران برند، گام بعدی قرار دادن تلفن های هوشمند قدرتمند در دستان افرادی است که در میان جمعیت راه می روند. بازاریابان باید بتوانند توییت کنند، پست کنند، عکس‌ها را آپلود کنند و ویدیوها را با کسانی که برند را دنبال می‌کنند به اشتراک بگذارند. همانطور که مردم انگیزه دارند تا با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشند، یک برند باید حداقل در جستجوی جایگاه خود در درون این حلقه‌های ارتباطی باشد.
پس از جمع آوری تیم وب و سفیران برند، گام بعدی قرار دادن تلفن های هوشمند قدرتمند در دستان افرادی است که در میان جمعیت راه می روند. بازاریابان باید بتوانند توییت کنند، پست کنند، عکس‌ها را آپلود کنند و ویدیوها را با کسانی که برند را دنبال می‌کنند به اشتراک بگذارند. همانطور که مردم انگیزه دارند تا با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشند، یک برند نیز باید به دنبال جایگاه خود در درون این حلقه‌های ارتباطی باشد، حداقل در تعاملات آنلاین.

مرحله آخر این است که برند به صورت فیزیکی جایگاه خود را نشان دهد. این امر مستلزم جمع شدن در رویدادها یا املاکی است که در آن جمعیت تمایل به شکل گیری دارد و سپس ایجاد حضور. این گاهی اوقات شامل رفتار تکان دهنده برای جلب توجه جمعیت است، اما نه لزوما. این کمپین باید غیرمنتظره باشد، اما می‌توان آن را به‌گونه‌ای طراحی کرد که لذت‌بخش باشد تا دلخراش. اکثر مردم از سورپرایزهای دلپذیر استقبال می کنند و مهمتر از آن، آنها را به خاطر بسپارید.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی ویروسی یا وایرال مارکتینگ چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی کمینی باید استخدام شوند؟

بسیاری از شرکت‌های جوان، به‌ویژه آن‌هایی که «استارت‌آپ‌های ناب» در نظر گرفته می‌شوند، از استراتژی‌های بازاریابی کمینی استفاده می‌کنند. همچنین شرکت‌های بازاریابی وجود دارند که با شرکت‌های دیگر قرارداد می‌بندند تا کمین‌های خود را راه بیندازند. بنابراین، بیش از چند گزینه برای کسانی که مایل به استفاده از مهارت های بازاریابی کمین هستند، وجود دارد.
در سطح ورودی، متخصصان بازاریابی رسانه های اجتماعی هستند. این موقعیت‌ها جنبه‌های عملی‌تر یک کمپین بازاریابی را شامل می‌شوند: غربال کردن و تفسیر مقادیر زیادی از داده‌ها، نوشتن ارائه‌ها و بیانیه‌های مطبوعاتی، و پیگیری نتایج کمپین برای یک گزارش خلاصه. این موقعیت ها همچنین مستلزم سطح بالایی از خلاقیت و مشارکت اجتماعی در ایجاد یک برنامه بازاریابی اجتماعی موفق است.
یکی دیگر از کسب وکارهای رو به رشد، شغل مدیر رسانه های اجتماعی است. افراد در این جنبه بازاریابی در چندین پلتفرم رسانه های اجتماعی (فیس بوک، توییتر، پینترست، یوتیوب، وبلاگ ها و غیره) شرکت می کنند. مدیران رسانه‌های اجتماعی همچنین به منظور شناسایی فرصت‌های بیشتر برای جذب مخاطبان رسانه‌های اجتماعی، مکالمات رسانه‌ها را رصد و تحقیق می‌کنند. به عنوان مثال، اگر رسانه‌های خبری محبوب همه در مورد یک رویداد گزارش می‌دهند، مدیران رسانه‌های اجتماعی محتوا یا مضامین آن گزارش‌ها را در استراتژی‌های بازاریابی کمینی خود قرار می‌دهند.
در حالی که متخصصان رسانه های اجتماعی انرژی خود را بر توسعه یک کمپین متمرکز می کنند، مدیران توجه خود را به جنبه های متعدد برندسازی مشتری خود حفظ می کنند. مدیران رسانه های اجتماعی برای حفظ یکپارچگی یک برند در طول فرایند یک برنامه بازاریابی تلاش می کنند و ارتباط بین تیم بازاریابی و مدیران یک شرکت را تسهیل می کنند.
یکی دیگر از مسیرهای شغلی در بازاریابی کمینی، تحلیلگر تحقیقات بازار رسانه های اجتماعی است. تحلیلگران میلیون‌ها مکالمه آنلاین را که هر روز انجام می‌شود، ردیابی و مطالعه می‌کنند و بینش‌هایی را که یک برند را به سمت موقعیت عمومی مطلوب هدایت می‌کند، تفسیر می‌کنند. این نوع شغل نه تنها به مهارت‌های تحلیل انتقادی عمیق نیاز دارد، بلکه به توانایی تبدیل سریع اطلاعات به گزارش برای اقدامات عملی در کمپین بازاریابی نیاز دارد. اگرچه این بیشتر یک شغل چپ مغز است، مهارت های افراد در نوشتن و ارتباطات شفاهی ضروری است. این یکی از جنبه‌های حیاتی بازاریابی کمین است، زیرا تحلیلگران به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا برندهای خود را با آنچه مشتریان بالقوه می‌خواهند مرتبط کنند، و همچنین به آنها کمک می‌کنند تا میزان هزینه‌ای را که مصرف‌کنندگان برای آن محصول یا خدمات بپردازند، بسنجند. به این ترتیب، این موقعیت ها همچنین دارای نرخ رشد پیش بینی شده بسیار سریع تری هستند – ۴۱ درصد تا سال ۲۰۲۰.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کمینی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی تحلیلی

استراتژی بازاریابی تحلیلی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی تحلیلی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی تحلیلی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی تحلیلی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی تحلیلی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی تحلیلی

بست بای (Best Buy)، که به عنوان یک خرده فروش لوازم الکترونیکی مصرفی شناخته می شود، در شیوه های بازاریابی تحلیلی نیز پیشگام است. از سال ۱۹۹۷، این شرکت داده های مصرف کننده را از معاملات روزمره خود با مشتریان ثبت کرده است و به بست بای کمک می کند تا خود را به یک کسب وکار موفق با تجزیه و تحلیل تبدیل کند.

استراتژی بازاریابی تحلیلی چیست؟

امروزه شرکت‌ها ترجیحات مشتریان خود را دنبال می‌کنند، داده‌های مربوط به لایک‌ها، ریتوییت‌ها، اعلام حضور و سایر محتوای اشتراک‌گذاری شده در خدمات شبکه‌های اجتماعی را نگه می‌دارند. آنها همچنین می توانند ببینند که مشتریان از کدام وب سایت ها بیشتر و برای طولانی ترین زمان بازدید کرده اند. این داده‌ها بینش‌های مهمی را در مورد نحوه تعامل مصرف‌کنندگان با شرکت‌ها و یکدیگر به دست می‌دهد و به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تصمیمات هوشمندانه‌تر و حساب شده‌تری بگیرند. با در نظر گرفتن آنچه مشتریان می‌خرند (یا نمی‌خرند) و جمع‌آوری داده‌هایی درباره زندگی آنلاین و آفلاین آنها، کسب‌وکارها بهتر می‌توانند به مصرف‌کنندگان فردی پاسخ دهند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مقاله چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی تحلیلی استفاده می کند؟

استراتژی بازاریابی تحلیلی اطلاعاتی را ارائه می دهد که کسب وکارها در صنایع مختلف می توانند به نفع خود استفاده کنند. اکثر شرکت هایی که لیست های ایمیل، خبرنامه ها یا برنامه های وفاداری مشتری را ارائه می دهند، اطلاعاتی را در مورد مصرف کنندگان خود جمع آوری می کنند تا پایگاه های داده بزرگ بسازند. آنها از این پایگاه‌های داده برای ایجاد فهرست‌های قابل مرتب‌سازی برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و استراتژیک آنها استفاده میکنند که در آینده کمک کننده خواهد بود.
تجزیه و تحلیل بازاریابی برای کسب وکارها در همه صنایع اهمیت پیدا کرده است. در یک نظرسنجی CMO در فوریه ۲۰۱۲، مشخص شد که شرکت هایی با کمتر از ۲۵ میلیون دلار در حال حاضر ۴.۸ درصد از بودجه بازاریابی خود را به تجزیه و تحلیل بازاریابی اختصاص می دهند. شرکت هایی با درآمد فروش ۱۰ میلیارد دلار یا بیشتر در حال حاضر ۷.۳ درصد از بودجه بازاریابی خود را صرف تجزیه و تحلیل بازاریابی می کنند. پیش بینی می شود طی سه سال این درصدها به ترتیب به ۷.۳ و ۱۰.۸ درصد افزایش یابد.
بازاریابی تحلیلی نیز توسط سازمان‌های غیرانتفاعی استفاده می‌شود که امیدوارند کمک‌کنندگان را بهتر جذب کنند و آگاهی را به روش‌های مؤثرتری افزایش دهند. سازمان‌های غیرانتفاعی از تاکتیک‌های بازاریابی تحلیلی برای ردیابی اهداکنندگان فعلی، گذشته و بالقوه، ذینفعان و اهداکنندگان بالقوه علاقه‌مند یا بی‌علاقه استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، یک سازمان غیرانتفاعی ممکن است بتواند تشخیص دهد که از آدرس های IP در یک منطقه خاص از کشور کمک های مالی دریافت نمی کند، اما افراد در مناطق دیگر به طور منظم کمک می کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی حلقه بسته چیست؟

 

کوکاکولا از بازاریابی تحلیلی استفاده می کند

مای کوک ریواردز دات کام (MyCokeRewards.com) یکی از راه‌هایی است که کوکاکولا با مشتریان جوان‌تر خود ارتباط برقرار کرده است. کوکاکولا با ارائه تبلیغات و پذیرایی از سبک زندگی آنلاین این پایگاه مشتریان، عملاً توانسته است نه تنها با مشتریان جوانتر خود ارتباط برقرار کند، بلکه از سایت برای جمع آوری اطلاعات بیشتر در مورد آنها و رفتار با آنها به عنوان یک فرد استفاده کند. آنچه که مصرف کنندگان باهوش فناوری امروزی می خواهند. بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸، این سایت تعداد بازدیدکنندگان خود را حدود ۱۳۰۰۰ درصد افزایش داد.

 

استراتژی بازاریابی تحلیلی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

تکنیک‌های بازاریابی تحلیلی برای مصرف‌کنندگانی که با فناوری آشنا هستند و در فهرست‌های بازاریابی ایمیلی ثبت‌نام می‌کنند و نوع اطلاعاتی را که می‌خواهند دریافت نمایند، انتخاب می‌کنند، مؤثرتر است. این پایگاه مشتری همچنین می‌خواهد علایق آنها را مطابق با نیازها یا خواسته‌های خاصشان در وب‌سایت‌ها منعکس کند. امروزه مصرف کنندگان این آزادی را دارند که نظرات، قیمت ها، ویژگی ها، محصولات و خدمات را به صورت آنلاین مقایسه کنند و به کسب و کارها این امکان را می دهد تا به راحتی پیگیری کنند که این مشتریان چقدر در مورد آنها صحبت می کنند و در وب سایت های مختلف چه می گویند. این امکان تطبیق ملایم تر را هنگام استفاده از بازخورد مصرف‌کننده برای ایجاد یک تجربه مثبت از خدمات مشتری فراهم می‌کند. (همچنین به بازاریابی بلادرنگ رجوع کنید)
مشتریانی که به صورت دیجیتالی متصل نیستند نیز می توانند برای بازاریابی تحلیلی استفاده شوند، اما ردیابی ترجیحات و عادات آنها به این آسانی نیست. نظرسنجی‌ها، پرسشنامه‌ها و سایر تکنیک‌های بازاریابی تحلیلی، سنتی‌تر، می‌توانند به کشف اینکه چه چیزی باعث می‌شود آنها محصولات یا خدمات خاصی را بخرند یا نخرند، کمک کنند.

نمودار استراتژی بازاریابی تحلیلی

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی تحلیلی چگونه است؟

یک طرح بازاریابی تحلیلی با به دست آوردن بینش در مورد مشتریان یک کسب و کار آغاز می شود. استراتژیست های تحلیلی باید تصمیم بگیرند که چه چیزی را از مشتریان بدانند، داده ها را مدیریت و سازماندهی کنند و پروفایل های مشتری را برای به دست آوردن بینش ایجاد کنند. سپس شرکت ها می توانند رفتار مصرف کنندگان را از روی داده های خود پیش بینی کنند. در نهایت، کسب و کارها به طور مداوم به دنبال بهبود استراتژی های بازاریابی خود با استفاده از داده های به دست آمده از بازاریابی تحلیلی هستند. اگر یک استراتژی بازاریابی بازده موفقیت آمیزی ارائه نکرد، بررسی مجدد داده ها و مفروضات استخراج شده از آن برای مذاکره مجدد یا ایجاد کمپین های آینده در صورت سودآوری حیاتی است. نتایج کمپین های بازاریابی باید به وضوح به جریان داده ها برای مراجعات بعدی مرتبط باشد. هر معامله و تعامل با مشتری یک قطعه مهم از پازل بازاریابی است و ردیابی داده ها برای بهبود عملکرد فردا باید در اولویت باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کلاه سیاه چیست؟

 

منابع اطلاعات بازاریابی تحلیلی

  • نظرسنجی ها
  • گروه های تمرکز
  • پرسشنامه ها
  • نظرسنجی
  • ردیابی مشتری آنلاین

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کانالی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی تحلیلی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی تحلیلی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی تحلیلی آورده شده است.

متخصصان و تحلیلگران بازاریابی

متخصصان و تحلیلگران بازاریابی به طور مرتب از بازاریابی تحلیلی برای بهبود رقابت پذیری شرکت های خود استفاده می کنند. بازاریابی تحلیلی همیشه ردیابی رفتار آنلاین مشتریان در مورد یک شرکت یا محصول خاص نیست. متخصصان و تحلیلگران بازاریابی همچنین از نظرسنجی ها، مصاحبه ها، پرسشنامه ها، بررسی ادبیات و گروه های متمرکز برای جمع آوری داده هایی استفاده می کنند که آنها را قادر می سازد تا الگوهای فروش و بازاریابی را مشاهده و پیش بینی کنند. آنها همچنین تعیین می کنند که برنامه ها و طرح های بازاریابی چقدر موفق بوده اند. متخصصان بازاریابی با استفاده از اطلاعات مربوط به قیمت گذاری رقبا، مشتریان و استراتژی های فروش، بهتر می توانند یک برنامه بازاریابی برای مشتریان خود طراحی کنند.
یکی دیگر از جنبه‌های کار متخصصان و تحلیلگران بازاریابی، تبدیل آنچه می‌یابند به اطلاعات قابل استفاده برای مدیران سطح بالاست. آنها گزارش هایی را با نمودارها، چارت ها و سایر مطالب بصری می نویسند تا انتقال روندهای اصلی در یافته های خود آسان تر و سریع تر شود. آنها همچنین ممکن است همین کار را برای مدیران سطوح پایین تر که تصمیمات روزمره در شرکت می گیرند، انجام دهند. متخصصان بازاریابی با اطلاعاتی که در مورد رقبا و مشتریان جمع‌آوری می‌کنند، می‌توانند به مدیران اجرایی در شناسایی بازارهای احتمالی، تعیین قیمت، تقاضا و نحوه بهترین بازاریابی محصولات یا خدمات شرکت کمک کنند.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی کمپین های بازاریابی را طراحی می کنند تا مشتریان بالقوه را به یک محصول یا خدمات خاص علاقه مند کنند. آنها با مدیران بخش در زمینه هایی مانند روابط عمومی، توسعه محصول و فروش مشورت می کنند. مهمتر از همه، آنها از داده های بازاریابی تحلیلی برای کمک به ایجاد برنامه های بازاریابی خود استفاده می کنند و قراردادهای تبلیغاتی و قیمت گذاری را مدیریت می کنند. مدیران بازاریابی همچنین تقاضا را تعیین می کنند و بازارهای جدید احتمالی را شناسایی می کنند.

مدیران تبلیغات

مدیران تبلیغات از داده های بازاریابی تحلیلی استفاده می کنند تا به آنها کمک کند تبلیغاتی ایجاد کنند که بخش هایی از پایگاه مشتری یک کسب و کار را تشویق به خرید محصولات یا خدمات آن می کند. خبرنامه‌های ایمیلی با تبلیغات فروش، تبلیغات اینترنتی، رویدادهای ویژه، ارسال‌های مستقیم، نمونه‌ها، تخفیف‌ها، مسابقات، تخفیف‌ها، قرعه‌کشی‌ها و رویدادهای ویژه برخی از راه‌هایی هستند که مدیران تبلیغاتی برای یک شرکت کسب‌وکار ایجاد می‌کنند. آنها می دانند که چگونه این روش ها را برای افراد و گروه های کوچک مشتریان برای ایجاد فروش بیشتر تنظیم کنند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی تحلیلی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی مقاله

استراتژی بازاریابی مقاله چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی مقاله بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی مقاله را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مقاله خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مقاله بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی مقاله

مقاله ای را که به صورت آنلاین در مورد آن ماشین اسپورت جدید منتشر شده عالی خواندید یا مروری بر یک تعطیلات گران قیمت را به خاطر دارید؟ یا شاید در پست وبلاگ در مورد رژیم غذایی جدیدی که وعده داده بود اگر دقیقاً از آن پیروی کنید، چربی ها را آب می کند، مرور کرده اید. همه این مقالات احتمالاً بخشی از یک کمپین بزرگتر به نام بازاریابی مقاله بودند. (همچنین به بازاریابی وب مراجعه کنید)

 

استراتژی بازاریابی مقاله چیست؟

استراتژی بازاریابی مقاله یکی از قدیمی ترین استراتژی هایی است که بازاریابان آنلاین برای جذب بازدیدکنندگان جدید و افزایش فروش در وب سایت خود استفاده می کنند. این عمل معمولاً شامل نویسندگان و ناشران به‌عنوان شرکت‌کنندگان اصلی می‌شود و خدمات بازاریابی مقاله به‌عنوان واسطه کار می‌کنند که به تطبیق نویسندگان با ناشران علاقه‌مند کمک می‌کند. هدف اساسی از استراتژی بازاریابی مقاله جذب مخاطبان آنلاین گسترده تر و افزایش تعداد فرصت های فروش برای محصولات یا خدمات ارائه شده در وب سایت ها است. محبوب ترین مقالات از اعتبار یک نویسنده یا شرکت به عنوان متخصص در یک زمینه خاص حمایت می کند و به پرورش مخاطب وفادار کمک می کند. افزایش ترافیک سایت در جایی که صفحه وب آنها در نتایج موتورهای جستجو رتبه بندی می شود، افزایش می یابد، به این معنی که افراد بیشتری سایت را می بینند و فرصت خرید آنچه را که نویسنده می فروشد، خواهند داشت.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی رفتاری چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی مقاله استفاده می کنند؟

بازاریابان مقاله اغلب کارآفرینانی هستند که خدمات خود را با منابع خبری آنلاین، سایر نویسندگان مستقل و ناشران آنلاین، وبلاگ نویسان، مجلات تجاری صنعتی یا سایر مجلات با موضوع خاص قرارداد می دهند. در بیشتر موارد، بازاریابان و نویسندگان مقاله به تعدادی از خدمات بازاریابی آنلاین تعلق دارند که در تطبیق مقاله نویسان با ناشران در ازای پرداخت هزینه تخصص دارند. تولیدکنندگان محصولات، ارائه دهندگان خدمات، و شرکت های فرصت های کسب وکار یا فرانچایز کننده اغلب بازاریاب های مقاله یا منبع محتوا را از بازاریابان مقاله برای کمک به کسب و کار خود استخدام می کنند. صرف نظر از صنعت، یک مقاله خوب نوشته شده می تواند کمک بزرگی به نتیجه کسب و کار باشد.

چند نمونه از مشاغلی که از بازاریابی مقاله استفاده می کنند عبارتند از:

  • ارائه دهندگان خدمات سلامت و تندرستی در جستجوی مشتریان جدید هستند
  • مجلات علمی با هدف افزایش اشتراک
  • خرده فروشان و فروشندگان آنلاین به دنبال مشتریان جدید هستند
  • گروه های مسافرتی و هتل هایی که مایل به افزایش رزرو هستند

تولید محتوا و نوشتن همیشه نباید از یک نویسنده باشد. کارکنانی که در بخش بازاریابی یک شرکت کار می کنند شامل استراتژیست ها، هماهنگ کننده های بازاریابی و مدیران بازاریابی هستند. آنها علاوه بر سایر مسئولیت های روزانه خود – ایجاد مواد بازاریابی یا مدیریت بودجه – اغلب در نوشتن کمپین ها نیز مشارکت می کنند. از کارمندان خواسته می‌شود که مقالات یا ویدیوهای جدیدی را برای بخش وبلاگ وب‌سایت شرکت تولید کنند، بیانیه‌های مطبوعاتی درباره کسب مشتری جدید یا انتشار محصول بنویسند، یا حتی یک شبکه کامل از نویسندگان و بازاریابان آزاد را مدیریت کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی محتوایی چیست؟

 

سبک های بازاریابی مقاله

مقالاتی که برای بازاریابی استفاده می شوند معمولاً در یکی از سه دسته قرار می گیرند:

  • مقالاتی که برای وبلاگ ها یا وب سایت ها استفاده می شود
  • مقالاتی که برای بیانیه های مطبوعاتی استفاده می شوند
  • مقالات ارسال شده به فهرست مقالات برای توزیع

 

۴ گام حیاتی برای بازاریابی مقاله موفق

بازاریابی مقاله یکی از سریع‌ترین و ارزان‌ترین راه‌ها برای تبلیغ محتوای آنلاین و جذب بازدیدکنندگان جدید است. در اینجا ۴ مورد از مهمترین عوامل در یک کمپین بازاریابی مقاله موفق آورده شده است:

– بهینه سازی جستجوی کلمات کلیدی. به طور کامل درمورد کلمات کلیدی که متناسب با نیازهای جایگاه های هدف شما هستند، تحقیق کنید. کلمات کلیدی یا عباراتی را که حاوی ۳-۵ کلمه کلیدی منحصر به فرد هستند پیدا کنید و مطمئن شوید که رقبا از کلمات کلیدی استفاده می کنند. این تضمین می کند که کلمه کلیدی واقعاً ارزش دارد.
– محتوای مقاله را توسعه دهید. محتوای مقاله ای را ایجاد کنید که به شخصیت و نیازهای مصرف کنندگان بازار خاص شما می پردازد. مقالات را می توان در داخل توسعه داد یا با پرداخت هزینه به نویسندگان مستقل برون سپاری کرد. در هر دو مورد، محتوای مرتبط جزء کلیدی است.
– مقاله را ارسال کنید. مقالات را به صورت آنلاین به فهرست مقالات با امتیاز پیج رنک (PageRank) بالا ارسال کنید و مطمئن شوید که شامل یک جعبه منبع با لینک ها، جملات توضیحات و نام خود می باشد. برخی از محبوب ترین ها عبارتند از:

– مقاله را ترویج کنید. توجه به مقاله شما آخرین مرحله است. مقاله را در وبلاگ‌های پرطرفدار و جمع‌آوری محتوا ترویج کنید تا به گسترده‌ترین مخاطبان ممکن دسترسی پیدا کنید. برخی از نمونه ها عبارتند از:

 

چگونه استراتژی بازاریابی مقاله را اجرا کنیم؟

استراتژی بازاریابی مقاله برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

استراتژی بازاریابی مقاله بسیار قابل تنظیم است و به آن اجازه می دهد تا نیازهای طیف گسترده ای از مشتریان احتمالی را برآورده کند. این روزها، بیشتر مصرف‌کنندگان تحقیقات آنلاین انجام می‌دهند که دسترسی مستقیم و کم‌هزینه را برای میلیون‌ها مشتری بالقوه فراهم می‌کند. با ارائه محتوای مناسب و به موقع در مورد یک مبحث یا موضوع، هر شرکتی که هر نوع خدمات یا محصولی را می فروشد می تواند به بازار هدف خود برسد و فرصت های فروش جدیدی را با محتوای مناسب توسعه دهد. به عنوان مثال، شرکت هواپیمایی که به دنبال افزایش رزرو است، احتمالاً از محتوای مربوط به تعمیر خودرو سودی نخواهد برد. با این حال، شرکت هواپیمایی می‌تواند از بازاریاب‌های مقاله برای ارائه نکاتی در مورد بهترین راه‌بری امنیت فرودگاه، یافتن معاملات پنهان تعطیلات لحظه آخری، یا کسب ارتقاء رایگان با برنامه‌های وفاداری استفاده کند. با همسو کردن محتوای مفید و غیر مرتبط با فروش با برند شرکت هواپیمایی، شرکت می تواند تصویر برند خود را تقویت کند و شروع به پرورش یک مخاطب وفادار و اختصاصی کند. افزایش ترافیک به وب‌سایت این شرکت هواپیمایی را قادر می‌سازد تا کارت‌های اعتباری، عضویت‌های پاداش سریع و سایر پیشنهادات ویژه را برای مشترکین تبلیغ کند که در نهایت به افزایش درآمد کمک می‌کند.(به بازاریابی هواپیمایی نیز مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مشارکتی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی مقاله چگونه است؟

کمپین های بازاریابی مقاله بر اساس ارتباط محتوا است. هدف جذب بک لینک های ارگانیک و با کیفیت به سایر وب سایت های محبوب (و مرتبط) برای کمک به افزایش ترافیک است. پیوندهای ارگانیک و نتایج جستجوی طبیعی تقریباً شش برابر میزان ترافیکی است که تبلیغات جستجوی پولی انجام می دهد. بنابراین، یک کمپین بازاریابی مقاله به درستی اجرا می‌شود که می‌تواند میلیون‌ها بازدیدکننده جدید را بدون هیچ هزینه‌ای جذب کند. (همچنین به بازاریابی جستجو مراجعه کنید) اولین گام در این فرآیند، شناسایی جایگاه‌های هدف خاص و ایجاد فهرستی از موضوعات احتمالی است که هر جایگاه را جذب و درگیر کند. پس از ایجاد فهرستی از موضوعات، گام بعدی تدوین برنامه زمان‌بندی تولید است، تقویمی از زمانی که مقالات برای موضوعات خاص باید تهیه و منتشر شوند. مقالات را می توان هر هفته توسعه داد و در وب سایت یک شرکت یا نویسنده منتشر کرد و سپس برای توزیع بیشتر به خدمات ارسال، ارسال کرد. نویسندگان از خطوط فرعی اختصاصی، لینکی به محتوای خود، و چند خط توضیحات استفاده می کنند تا به راحتی به خوانندگان و شرکای انتشاراتی بالقوه نشان دهند که مقاله آنها در مورد چیست. تبلیغ مقاله‌هایشان به نویسندگان کمک می‌کند تا با ایجاد محتوای آن‌ها به راحتی توسط تعداد زیادی از طرف‌های آنلاین، در معرض دید بیشتری قرار بگیرند. قرار گرفتن در معرض افزایش به ایجاد لینک های جدید به سایت های آنها کمک می کند که نتایج موتورهای جستجو را بیشتر تقویت می کند و منجر به فرصت های نوشتن در آینده می شود. برای ناشران، بازاریابی مقاله محتوای رایگان تقریبا نامحدودی را با حداقل تلاش ارائه می دهد. ناشران می توانند از مقالاتی برای تولید خبرنامه یا وبلاگ هایی استفاده کنند که محتوای مرتبط و جذابی را در اختیار مشتریان خود قرار دهند که نتایج موتور جستجوی آنها را افزایش می دهد. رتبه بندی جستجوی بهبود یافته می تواند به ناشران کمک کند، صرف نظر از اینکه در چه کسب وکاری هستند، ترافیک وب سایت خود را افزایش دهند و فرصت های فروش جدید و تکراری ایجاد کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی متنی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی مقاله باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی مقاله باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی مقاله آورده شده است.

مدیر بازاریابی و رسانه های اجتماعی

مدیران بازاریابی و رسانه های اجتماعی با افسران سطح اجرایی برای ایجاد، ترویج و اجرای برنامه هایی مانند ابزارهای همکاری آنلاین، مواد عضویت و محتوای رهبری فکری کار می کنند. در این نقش، مدیران اغلب مسئول هدایت فرآیندهای ارسال مقاله و انتشار پست مهمان، و همچنین برنامه ریزی و اجرای کمپین های تبلیغاتی در فیس بوک، توییتر و دیگر پلتفرم های رسانه های اجتماعی هستند.

محتوا / کپی رایتر

کپی رایترها و توسعه دهندگان محتوا، محتوای مبتنی بر وب ایجاد می کنند که شامل کپی وب سایت، پست های وبلاگ، بیانیه های مطبوعاتی، مقالات، خبرنامه های ایمیل و موارد دیگر می شود. پروژه‌ها در اشکال و اندازه‌های مختلف هستند، اما هدف همه آنها کمک به صاحبان کسب‌وکار است که استراتژی‌های تبلیغاتی و بازاریابی خود را به‌طور دقیق اندازه‌گیری و پیگیری کنند و از وب‌سایت خود سرنخ و فروش بیشتری ایجاد کنند.

متخصص / استراتژیست رسانه های اجتماعی

یک استراتژیست رسانه اجتماعی که به عنوان بخشی از تیم برندسازی فعالیت می کند، مسئول نظارت بر گفتگوها و تعاملات رسانه های اجتماعی، از جمله انتشار و توزیع مقالات ارائه شده است. استراتژیست ها وظیفه دارند روندهای به روز در کمپین های رسانه های اجتماعی شرکت را درک کنند و فعالیت ها را بر اساس آن اصلاح کنند تا به بهترین شکل با مخاطبان مورد نظر ارتباط برقرار کنند. آنها باید متفکرانی بسیار تحلیلی و استراتژیک باشند، با فناوری های فعلی وب آشنا باشند و بهترین شیوه های فعلی سئو را کاملاً درک کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی مقاله برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی رفتاری

استراتژی بازاریابی رفتاری چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی رفتاری بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی رفتاری را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی رفتاری خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی رفتاری بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی رفتاری

همانطور که در صفحات وب مورد علاقه خود جستجو می کنید، چشمانتان برای مدت کوتاهی به سمت یک صفحه وب می چرخد. ناگهان متوجه تبلیغاتی می‌شوید که در تمام مدت وجود داشته‌اند – تبلیغاتی که برای یک بار هم که شده برای شما جالب به نظر می‌رسند. همچنین به عنوان هدف‌گیری رفتاری شناخته می‌شود، بازاریابی رفتاری رفتار قبلی کاربران آنلاین را پروفایل می‌کند تا مشخص کند آن کاربران کدام تبلیغات را در مرحله بعد مشاهده خواهند کرد. این به سطح عمیق‌تری از سفارشی‌سازی تبلیغات اجازه می‌دهد و به کسب‌وکارها بینشی نسبت به عادات و خواسته‌های مصرف‌کنندگان می‌دهد.
تبلیغات هدفمند بیشتر برای کاربران جالب به نظر می رسند و ترجیحات فردی آنها را برای نمایش محتوای مرتبط در نظر می گیرند. درک نحوه اجرای کمپین های بازاریابی رفتاری به بازاریابان اجازه می دهد تا به مخاطبان پذیرنده تری دست یابند.

 

استراتژی بازاریابی رفتاری چیست؟

برخلاف بازاریابی مستقیم، که در آن تبلیغ‌کنندگان پیام یکسانی را برای همه ارسال می‌کنند – و انتظار دارند بخش بزرگی از آن افراد پیام را رد کنند – بازاریابی رفتاری اطلاعات آنلاین را دریافت می‌کند و از آن جهت تنظیم پیام برای کاربر استفاده می‌کند. هدف‌گیری رفتاری از تجزیه و تحلیل وب، برنامه‌های رایانه‌ای و کوکی‌ها، تاریخچه مرور و جستجو و آدرس‌های IP برای ایجاد پروفایل های کاربری تک تک مصرف‌کنندگان استفاده می‌کند. با این اطلاعات، سرور تبلیغات وب سایت محتوای مرتبط و هدفمند یا تبلیغاتی را تولید می کند که علایق آنها را جلب می کند. به عنوان مثال، کسانی که از بخش خودرو در یک سایت خبری عمومی بازدید می‌کنند، هنگام مرور بخش‌های دیگر آن سایت، شروع به دیدن آگهی‌های خودرو می‌کنند – و این تبلیغات با گذشت زمان تغییر می‌کنند و «هدف‌مندتر» می‌شوند.

فیسبوک را در نظر بگیرید، جایی که کاربران هر روز اطلاعات مختلفی را به اشتراک می‌گذارند – نه تنها در مورد علاقه‌مندی‌ها و علایق خود، بلکه در مورد دوستانشان نیز. این اطلاعات نه برای اتصال مصرف‌کنندگان به تبلیغات در مناطق مورد علاقه، بلکه برای ایجاد فشار همسالان آنلاین استفاده می‌شود—«XX این را دوست دارد»، پس چرا نباید این کار را انجام دهید؟
تبلیغاتی که برای مصرف کنندگانی که ویدیوهای یوتیوب را تماشا می کنند هدف قرار می گیرند، اغلب نتیجه بازاریابی رفتاری هستند. لایک های گذشته، موقعیت IP و حتی نظرات یک مصرف کننده هنگام ارائه تبلیغ “مناسب” برای سلیقه و مکان آنها در نظر گرفته می شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی حلقه بسته چیست؟

 

هدف گذاری رفتاری آنسایت (Onsight) در مقابل هدف گیری رفتاری شبکه

هدف گذاری رفتاری بر تک تک کاربران متمرکز است. با تجزیه و تحلیل پاسخ های کاربران و اطلاعات جمعیتی، تبلیغات می تواند نیازها و علایق هر فرد را هدف قرار دهد. از سوی دیگر، هدف گیری رفتاری شبکه، بیشتر بر روی انواع کاربران تمرکز دارد. به عنوان مثال، یک بازدیدکننده از یک سایت فانتزی-فوتبالی احتمالاً مرد است، و تبلیغات (و ارائه آن) به این ترتیب برای مخاطبان مرد طراحی خواهد شد. علاوه بر این، می‌توان از هدف‌گیری رفتاری برای مشخص کردن بیشتر ترجیحات هر کاربر استفاده کرد.

 

نمودار استراتژی بازاریابی رفتاری

 

چه کسانی از بازاریابی رفتاری استفاده می کنند؟

اکثر بزرگ‌ترین خرده‌فروش‌های آنلاین و سایت‌های رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر از تکنیک‌های بازاریابی رفتاری استفاده می‌کنند – همانطور که شرکت‌هایی که تبلیغات را از آن سایت‌ها خریداری می‌کنند. با این حال، بازاریابی رفتاری صرفاً برای «فروش چیزهای شما» استفاده نمی‌شود. با هدف قرار دادن تبلیغات برای نیازهای خاص، شرکت ها همچنین می توانند کالاها و خدماتی را ارائه دهند که نه تنها کمد مصرف کنندگان را پر می کند، بلکه کیفیت زندگی آنها را بهبود می بخشد. به عنوان مثال، یک شرکت داروسازی می‌تواند تبلیغاتی ایجاد و اجرا کند که افراد را تشویق به استفاده و ادامه مصرف یک داروی جدید سرطان یا بیش فعالی کند.
از آنجایی که بازاریابی رفتاری بسیار هدفمند است، این استراتژی با محصولاتی که برای مخاطبان عمومی تر جذاب هستند، به خوبی کار نمی کند. علاوه بر این، به دلیل داده‌های مورد استفاده، مسائل مربوط به حریم خصوصی – و قوانینی برای رسیدگی به این مسائل – روی رویکردهای مورد استفاده بازاریابان در آینده تأثیر خواهد گذاشت. با این حال، هنگامی که به درستی مورد استفاده قرار گیرد، هدف‌گیری رفتاری می‌تواند راهی بسیار موثر برای دستیابی به مشتریان مناسب با محصولات و خدمات مناسب باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کلاه سیاه چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی رفتاری چگونه است؟

استراتژی‌های بازاریابی رفتاری معمولاً توسط شرکت‌هایی اعمال می‌شوند که به فناوری مورد نیاز دسترسی دارند. شرکت ها از پلتفرم های خودکار داده هایی مانند بازدید از وب سایت، نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و تجزیه و تحلیل ایمیل استفاده می کنند. مصرف کنندگان چه چیزی می خرند – و چرا آن را می خرند؟ (همچنین به بازاریابی تحلیلی مراجعه کنید)
با این اطلاعات، کسب و کارها سپس پروفایل های رفتاری مشتریان را ایجاد می کنند. آن شخص چند بار از وب سایت بازدید کرده است، و برای چه؟ قبل/بعد از بازدید از چه وب سایت هایی آمده یا به آنها رفته است؟ او درباره چه چیز دیگری پست، وبلاگ یا توییت کرده است؟ آیا ارتباط مستقیمی با مشتری وجود داشته است؟

با ایجاد سریع پیام هایی که مصرف کنندگان را هدف قرار می دهد، نرخ پاسخ مصرف کننده در طول زمان افزایش می یابد. همانطور که مشتریان بیشتر با یک وب سایت تعامل می کنند، شرکت ها بهتر می توانند تجربه وب سایت را با رفتارهای گذشته خود شخصی سازی کنند. کسب‌وکارها می‌توانند بر اساس فعالیت‌های گذشته هر بازدیدکننده، بخش های محتوایی را در وب‌سایت‌های خود ایجاد کنند که آگهی‌ها، متن‌ها و ویدیوها را ارائه می‌دهد.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی هدفمند چیست؟

 

تبلیغات واقعاً هدفمند

مقاله ای در فوریه ۲۰۱۲ در نیویورک تایمز درباره کمپین بازاریابی رفتاری اخیر توسط تارگت (Target) با هدف افزایش فروش محصولات به زنان باردار و مادران تازه وارد بحث شد. ممکن است کمی بیش از حد خوب کار کرده باشد. در یک فروشگاه تارگت در خارج از مینیاپولیس، مردی وارد شد و خواست تا مدیر را ببیند. “دخترم این را از طریق پست دریافت کرد!” او گفت، با نگه داشتن کوپن هایی که شرکت برای او ارسال کرده بود. «او هنوز در دبیرستان است، و شما کوپن‌هایی برای لباس‌های کودک و گهواره برای او می‌فرستید؟ آیا می‌خواهید او را تشویق کنید که باردار شود؟» مدیر ناامید عذرخواهی کرد و چند روز بعد تماس گرفت تا دوباره عذرخواهی کند.
پدر هم عذرخواهی کرد. او از آن زمان متوجه شده بود که دخترش در هفته ششم باردار است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مرکز تماس چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی رفتاری باید استخدام شوند؟

در سطح مبتدی، بیشتر متخصصانی که در کمپین های بازاریابی رفتاری کار می کنند، به عنوان تحلیلگر تحقیقات بازاریابی شروع به کار می کنند. تحلیلگران داده‌های مصرف‌کننده را بررسی می‌کنند و به پالایش و استفاده از آن در طرح‌های بازاریابی آینده کمک می‌کنند. بسته به سطح تحقیق، می توان بدون تجربه کاری قبلی به یک تحلیلگر تبدیل شد، اگرچه این موقعیت معمولاً به مدرک لیسانس نیاز دارد. چشم انداز شغلی در این زمینه امیدوارکننده است و انتظار می رود از هم اکنون تا سال ۲۰۲۰ به میزان ۴۱ درصد رشد کند که بسیار سریعتر از میانگین ملی برای همه کسب وکارها. بر اساس دفتر آمار کار، متوسط دستمزد سالانه برای تحلیلگران تحقیقات بازار ۶۰۵۷۰ دلار است.
بسیاری از تجزیه و تحلیل تحقیقات بازاریابی به عنوان پله ای برای مدیریت بازاریابی استفاده می کنند. مدیران بازاریابی کمپین ها و ابتکارات بازاریابی تعریف شده، توسعه وثیقه و مدیریت پایگاه داده و همچنین مدیریت موجودی و فروشنده را اجرا می کنند.
افرادی که خود شروع می کنند با مهارت های ارتباطی عالی، چند کاره و حل مسئله در این موقعیت ها به خوبی عمل می کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی رفتاری برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی کلاه سیاه

استراتژی بازاریابی کلاه سیاه چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی کلاه سیاه بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی کلاه سیاه را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی کلاه سیاه خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی کلاه سیاه بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی کلاه سیاه

تصور کنید که به تازگی یک شرکت جدید راه اندازی کرده اید و به دنبال اینترنت برای رشد کسب و کار خود هستید. به عنوان یک تازه وارد در این زمینه، شما تلاش های بازاریابی اینترنتی خود را به شرکتی واگذار می کنید که وعده نتایج فوری در ترافیک آنلاین را می دهد. یک هفته بعد، متوجه می شوید که وب سایت شرکت شما در حال حاضر در صفحه اول نتایج جستجوی گوگل نمایش داده می شود. تقریباً خیلی خوب است که واقعیت داشته باشد!
و در واقع همینطور است. یک هفته بعد، گوگل وب سایت شما را به طور کامل از نتایج جستجوی خود محروم می کند و دلیل آن اعمال غیراخلاقی وب است. چه کار کردین؟ کاری که شما انجام دادید این بود که بازاریابی اینترنتی خود را به یک بازاریاب «کلاه سیاه» سپردید. بازاریابی کلاه سیاه استفاده از استراتژی های غیراخلاقی (و گاهی، اما نه همیشه، غیرقانونی) برای ترویج کسب وکار آنلاین است.

 

استراتژی بازاریابی کلاه سیاه چیست؟

برخلاف استراتژی‌های اخلاقی «کلاه سفید»، استراتژی‌های کلاه سیاه از فریب و دستکاری برای دستیابی به اهداف خود استفاده می‌کنند. کلاه سیاه نوید نتایج فوری را می دهد و اغلب آنها را به دست می آورد. با این حال، چنین نتایجی می تواند به قیمت اعتبار یک کسب و کار تمام شود. بازاریاب‌های کلاه سیاه ممکن است استراتژی‌های خود را صرفاً «بخشی از بازی» بدانند، اما انجام این بازی می‌تواند عواقب ناگواری داشته باشد – از پاسخ‌های منفی سایر کسب وکار(مانند گوگل از انجام کسب وکار با شما) تا جریمه‌های قابل توجه دولتی.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اخلاقی چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی کلاه سیاه استفاده می کنند؟

در حالی که شرکت‌های مستقر که علاقه‌مند به حفظ شهرت خود هستند، ممکن است از شیوه‌های بازاریابی کلاه سیاه اجتناب کنند، شرکت‌های کوچک‌تر و جدیدتر – از جمله کسب‌وکارهای اینترنتی مشابه کسب‌وکارهای «پرواز تا شب» – ممکن است از آن برای به دست آوردن نتایج سریع یا برای ایجاد حضور در بازار استفاده کنند. علاوه بر این، اگر برخی از شرکت‌ها برای بازاریابی خود با یک شرکت بازاریابی اینترنتی یا شرکت SEO که از چنین تاکتیک‌هایی استفاده می‌کند، قرارداد ببندند، ممکن است بدون اینکه متوجه شوند، درگیر بازاریابی کلاه سیاه شوند. در نهایت، وب‌سایت‌های پورنوگرافی معمولاً از چنین استراتژی‌هایی برای ایجاد ترافیک اضافی استفاده می‌کنند. برای آنها، شهرت مسئله چندانی نیست.
تاکتیک های بازاریابی کلاه سیاه بیشتر به تکنیک های بهینه سازی موتور جستجو (SEO) اشاره دارد. بهینه سازی موتورهای جستجو شامل طراحی یک وب سایت به گونه ای است که بتوان آن را به راحتی در موتورهای جستجو پیدا کرد و به رتبه بالایی در آن موتورهای جستجو دست یافت. تکنیک های کلاه سفید شامل ایجاد صفحات وب است که اطلاعات مورد نظر را در اختیار کاربران (مشتریان) قرار می دهد. شرکت‌های موتور جستجو آن وب‌سایت‌ها را بر اساس میزان موفقیت آنها رتبه‌بندی می‌کنند (همچنین به بازاریابی جستجو مراجعه کنید).
در مقابل، تکنیک‌های کلاه سیاه سعی می‌کنند موتورهای جستجو را فریب دهند تا رتبه‌بندی بالاتری کسب کنند – حتی زمانی که این به معنای ارائه چیزی کاملاً متفاوت از آنچه کاربران می‌خواهند باشد. به عنوان مثال، کاربری که در جستجوی «رستوران پنج ستاره» است، امیدوار است که به نتایجی برسد که آن رستوران‌های استثنایی را نشان می‌دهد. اما یک شرکت سئو کلاه سیاه می‌تواند نوع کاملاً متفاوتی از وب‌سایت را برای نمایش در صفحه یکی از نتایج جستجو داشته باشد – مانند سایتی که اتومبیل، رسانه یا هر چیز دیگری (از جمله رستوران) می‌فروشد.
نمایش در صفحه اول نتایج جستجو به معنای بازدیدکنندگان بیشتر از وب سایت شما، به ترتیب ده ها و حتی صدها هزار بازدید اضافی است – حتی اگر بیشتر این بازدیدها از طرف کاربرانی باشد که به سرعت وب سایت را ترک می کنند، زیرا آنچه آنها به دنبال آن بودند اینطور نبود. با این وجود، حجم عظیم ترافیک برای بسیاری از شرکت‌ها کافی است تا ریسک استفاده از سئو کلاه سیاه را داشته باشند.
با این حال، وقتی جستجوها نتایجی را به دست می‌آورند که کاربر را راضی نمی‌کند، شهرت موتور جستجو آسیب می‌بیند. بنابراین، گوگل، یاهو و همه موتورهای جستجوی دیگر به طور مداوم الگوریتم های جستجوی خود را به روز می کنند تا از انتخاب وب سایت هایی با استفاده از تکنیک های کلاه سیاه اجتناب کنند. و هنگامی که آنها یک وب سایت متخلف را شناسایی می کنند، آنها را از نتایج خود حذف می کنند. بنابراین، شرکت‌هایی که از بازاریابی کلاه سیاه استفاده می‌کنند، تنها می‌توانند امیدوار باشند که بازدهی کوتاه‌مدت و به دنبال آن عواقب بلندمدت به دست آورند.

علاوه بر سئو، چندین استراتژی بازاریابی اینترنتی مرتبط را نیز می توان به عنوان کلاه سیاه نام برد، مانند:

  • پر کردن کوکی ها: بازاریابی وابسته قانونی از کوکی ها برای ردیابی زمانی که روی پیوند یک شرکت همکاری در فروش کلیک می شود استفاده می کند تا به منبع ارجاع کمیسیون پرداخت کند. یک بازاریاب وابسته به کلاه سیاه، رایانه های کاربران را به طور مخفیانه با کوکی های جعلی بارگذاری می کند، حتی زمانی که آنها روی پیوند کلیک نمی کنند. این تاکتیک غیرقانونی است و می‌تواند منجر به جریمه‌های هنگفت شود، اما تا آن زمان، منجر به هزاران ارجاع می‌شود.
  • بلاگ های Scraper ( اسپلاگز splogs): وبلاگ ها را می توان بدون محتوای اصلی، با «اسکرپینگ» (کپی) محتوای سایر وب سایت ها ایجاد کرد. اساساً این امر مستلزم سرقت مقالات و سایر مطالب از سایر ناشران است تا وبلاگی ایجاد کند که بتواند ترافیک ایجاد کند و درآمد تبلیغاتی بیشتری کسب کند.
  • دستکاری رسانه‌های اجتماعی: وب‌سایت‌ها می‌توانند ویجت‌هایی را نصب کنند که بازدیدکنندگان را مجبور می‌کند تا به‌طور خودکار وب‌سایت را در فیس‌بوک یا سایر حساب‌های رسانه‌های اجتماعی خود «لایک» یا به اشتراک بگذارند. کاربرانی که اکانت هایشان تا این حد ربوده شده است، عموماً ناراحت هستند. اما تا آن زمان، همه مخاطبین آنها قبلاً آگهی را دریافت کرده اند.

پی نوشت: “scraper” به ابزار یا برنامه ای اطلاق می شود که به طور خودکار محتوای سایر وب سایت ها را کپی می کند. “Scraping” به عمل استفاده از چنین ابزاری برای کپی کردن محتوا بدون اجازه از سازندگان اصلی اشاره دارد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی متنی چیست؟

 

اهداف بازاریابی کلاه سیاه

  • بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO): در نتایج موتورهای جستجو رتبه های بالاتری کسب کنند
  • بازاریابی همکاری در فروش افزایش کمیسیون برای لینک ها
  • رسانه های اجتماعی: مجبور به “لایک” و اشتراک گذاری صفحه خود شوند
  • وبلاگ ها: افزایش بازدید به منظور افزایش درآمد تبلیغات

 

مقایسه استراتژی بازاریابی کلاه سیاه و کلاه سفید

 

چه نوع استراتژی هایی به عنوان کلاه سیاه به حساب می آیند؟

شرکت های موتورهای جستجو با ارائه اطلاعات مورد نظر کاربران به شهرت می رسند. گوگل به شدت از الگوریتم های جستجوی خاص خود محافظت می کند، اما برخی از استراتژی های کلی شناخته شده است. «spiders (عنکبوت‌ها)» موتورهای جستجو وب‌سایت‌ها را بررسی می‌کنند و داده‌هایی را درباره لینک ها و کلمات کلیدی آن‌ها (کلماتی که کاربران در موتور جستجو تایپ می‌کنند) جمع‌آوری می‌نمایند. وب‌سایت‌هایی که برای مشتریان ساخته شده‌اند و طبیعتاً کلمات کلیدی مورد جستجوی آنها را با پیوندهایی از سایر وب‌سایت‌ها نشان می‌دهند، در موتورهای جستجو امتیاز بالایی کسب می‌کنند.
شرکت‌ها و وب‌سایت‌هایی که از استراتژی‌های کلاه سیاه استفاده می‌کنند، علاقه‌ای به تلاش برای رسیدن به بالای نتایج جستجو ندارند. آنها به سادگی می خواهند در اوج باشند. بنابراین، آنها از محصول و شهرت یک شرکت دیگر برای دستیابی به اهدافی که شرکت به آنها اعتراض دارد، استفاده خواهند کرد.

تکنیک‌های رایج سئو کلاه سیاه شامل کلمات کلیدی اسپم در قسمت‌هایی از وب‌سایت است که توسط کاربر دیده نمی‌شود (مانند تگ‌های نظرات، در متن‌های کوچک یا در متنی همرنگ با پس‌زمینه). کلمات کلیدی هرزنامه تلاشی است برای اینکه یک وب سایت مرتبط تر به نظر برسد به موتور جستجویی که به دنبال آن کلمات کلیدی است – چه وب سایت واقعاً در مورد آن موضوع باشد یا در مورد چیزی کاملاً متفاوت.
راه دیگر برای فریب موتورهای جستجو این است که به عنکبوت جستجو یک صفحه مربوط به جستجو را نشان دهید، اما سپس یک صفحه دیگر را به طور کامل به کاربران نشان دهید. به عنوان یک گزینه اضافی، کلاه سیاه می تواند از دستکاری لینک برای تکمیل دستکاری کلمات کلیدی استفاده کند. برای مثال، آن‌ها می‌توانند سعی کنند با ارسال هرزنامه به آن وب‌سایت در وبلاگ‌های دیگران، یا در «مزرعه‌های لینک (link farms)»، که فقط برای ارائه لینک‌هایی به صفحات برای مشاهده عنکبوت‌های جستجوگر وجود دارند، یک وب‌سایت را محبوب‌تر نشان دهند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی آجر و ملات(فیزیکی) چیست؟

 

۵ ترفند برتر سئو کلاه سیاه

  • محتوای پنهان: کلمات کلیدی را در برچسب های نظر، بدون اسکریپت و متن نامرئی قرار دهید
  • متا کی ورد استافینگ/اسپمینگ(Meta Keyword Stuffing/Spamming): تکرار کلمات کلیدی در متا تگ به جای توصیف وب سایت
  • صفحات دروازه: ایجاد صفحاتی که کاربر هرگز آنها را ندیده برای جذب موتورهای جستجو، که کاربر را به وب سایت دیگری هدایت می کند (خواه مرتبط یا کاملاً نامرتبط)
  • لینک فارمینگ (Link Farming): پیوندهای ورودی را با استفاده از صفحاتی که هدفی جز فهرست کردن لینک ها ندارند، افزایش دهید
  • کلاکینگ (Cloaking): نمایش وب‌سایت‌های مختلف به روبات‌های موتورهای جستجو و کاربران، به طوری که کاربران به محتوای کاملاً متفاوتی با آنچه که موتور جستجو فهرست‌بندی و توصیه می‌کند برسند.

 

استراتژی های کلاه سفید چگونه می توانند با استراتژی های کلاه سیاه رقابت کنند؟

استراتژی‌های کلاه سیاه ممکن است هوشمندانه به نظر برسند، اما شرکت‌های موتورهای جستجو نیز باهوش هستند و دائماً الگوریتم‌های جستجوی خود را برای شناسایی و رد وب‌سایت‌هایی که از چنین تکنیک‌هایی استفاده می‌کنند، به روز می‌کنند. بسیاری از استراتژی های کلاه سیاه که در گذشته بسیار موفق بودند، دیگر در زمان حال به خوبی کار نمی کنند.
در مقابل، سئو کلاه سفید شامل نوشتن وب‌سایت‌های وب به‌طور مؤثر می‌شود تا موتورهای جستجو بتوانند دقیقاً آنچه را که می‌خواهند انجام دهند، انجام دهند – نتایجی را که کاربران می‌خواهند ارائه دهند. سئوی اخلاقی از کلمات کلیدی برای شناسایی اطلاعات واقعی در وب سایت استفاده می کند و محتوایی را می نویسد که بر موضوع آن کلمات کلیدی تمرکز دارد. کلمات کلیدی در این مورد به روشی استفاده می شوند که موتور جستجو انتظار دارد از آنها استفاده شود – به صورت کلمات فهرست یا عنوان در فهرست مطالب.
یک اشتباه رایج توسط بسیاری از وب سایت ها این است که صفحاتی با محتوایی که از موضوع منحرف می شود، پست می کنند که در نتیجه تعداد کلمات کلیدی کم است. راه حل کلاه سفید نوشتن محتوای مرتبط تر است. راه حل کلاه سیاه عبارت است از اسپم کردن کلمات کلیدی برای موضوعات مختلف در قسمت های مختلف صفحه. کاربرانی که از وب سایت کلاه سفید بازدید می کنند اطلاعات مورد نظر خود را پیدا می کنند و بازدیدها به فروش تبدیل می شود.
کاربرانی که از وب سایتی با سئوی کلاه سیاه بازدید می کنند، احتمال خرید بسیار کمتری دارند. بازاریاب کلاه سیاه ممکن است در ایجاد یک وب سایت برای عنکبوت های جستجو بسیار خوب باشد. اما سئو کلاه سفید وب سایت هایی را ایجاد می کند که هم برای عنکبوت ها و هم برای مصرف کنندگان جذاب هستند. روش های کلاه سفید برای ایجاد نتایج بیشتر طول می کشد. اما آنها شما را از حضور در موتورهای جستجو محروم نخواهند کرد یا به اعتبار شرکت شما لطمه نمی زنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی محتوایی چیست؟

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کلاه سیاه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی آجر و ملات

استراتژی بازاریابی آجر و ملات(فیزیکی) چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی آجر و ملات بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی آجر و ملات را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی آجر و ملات خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی آجر و ملات بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی آجر و ملات

در همین یک دهه پیش، تجارب خرید اکثر مردم همچنان شامل سوار ماشین شدن و رانندگی به سمت فروشگاه یا مرکز خرید بود. این سفر هفتگی برای بسیاری از خانواده‌ها که تجربه خرید سنتی خود را با فروشگاه‌های جدیدتر در اینترنت تقسیم می‌کنند، بیشتر به گذشته تبدیل شده است. در حالی که برخی از کسب وکارها هر دو گزینه را به مصرف کنندگان ارائه می دهند، برخی دیگر مانند آمازون دات کام (Amazon.com) فقط خرید آنلاین را ارائه می دهند. آن دسته از کسب‌وکارهایی که عمدتاً خارج از یک فروشگاه فیزیکی فعالیت می‌کنند، اکنون به عنوان «آجر و ملات» شناخته شده‌اند که نشان‌دهنده عدم حضور آنلاین آنهاست. از آنجایی که تجربه خرید از مکان‌های فیزیکی به نمایشگرهای کامپیوتری ادامه می‌یابد، کسب‌وکارهایی که ویترین فروشگاه‌ها را نگه می‌دارند به دنبال توسعه راه‌های جدید و خلاقانه برای جلب توجه مصرف‌کنندگان هستند.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی سنتی چیست؟

 

استراتژی بازاریابی آجر و ملات چیست؟

چندین رویکرد وجود دارد که یک کسب و کار آجر و ملات می تواند برای بازاریابی استفاده کند که منعکس کننده تغییر چهره تجربه خرید امروز است. اولین رویکرد شامل استفاده از روش‌های سنتی‌تر تبلیغاتی است که با یک تابلوی چشم‌نواز در ویترین فروشگاه شروع می‌شود و سپس سایر اشکال رسانه‌های فیزیکی را معرفی می‌کند: کاتالوگ، آگهی‌های مجلات، بریده‌های روزنامه، و شاید حتی یک بیلبورد در بزرگراه. در سطح عمومی‌تر، می‌تواند شامل چاپ بروشور برای توزیع، پست بر روی تابلوهای اعلانات یا تحویل خانه به خانه در محله‌های مجاور باشد.
یکی دیگر از رویکردهای رو به رشد بازاریابی آجر و ملات به عنوان “آجر و کلیک” شناخته می شود. این زمانی اتفاق می‌افتد که یک کسب وکار آجر و ملات از رسانه‌های آنلاین برای تبلیغ برند خود استفاده می‌کند. همچنین شامل ادغام گزینه های خرید آنلاین است که بسته به محصولی که شرکت می فروشد متفاوت است. برای مثال، استارباکس عمدتاً خارج از مکان‌های فیزیکی کار می‌کند. با این حال، این شرکت همچنین دارای حضور آنلاین رو به رشدی است که به مصرف کننده امکان خرید در فروشگاه یا خانه را می دهد. بنابراین، رویکرد آجر و کلیک، یک کسب‌وکار را هم به‌صورت فیزیکی و هم آنلاین در مسیر مصرف‌کننده قرار می‌دهد – و این افزایش قرار گرفتن به کسب‌وکار در هر دو طرف کمک می‌کند.
چه یک کسب‌وکار از رویکرد سنتی استفاده کند یا از آجر و کلیک، هدف تلاش بازاریابی یکسان است: جذب مشتریان به فروشگاه برای تجربه خرید سنتی‌تر و عملی‌تر.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چیست؟

 

استراتژی هایی برای جذب افراد در فروشگاه شما

  • میزبان افتتاحیه باشکوه
  • رویدادهای هدیه، برای اولین مشتریان XX
  • ظاهرشدن افراد مشهور (در صورت امکان)
  • رویداد فروش فقط در فروشگاه
  • مسابقات درون فروشگاهی
  • محصول یا خدمات خود را به یک رویداد منطقه بزرگ بیاورید

 

مقایسه استراتژی بازاریابی آجر و ملات و بازاریابی تجارت الکترونیک

 

چه کسانی از بازاریابی آجر و ملات استفاده می کنند؟

انواع خاصی از محصولات و خدمات نیاز به حضور فیزیکی مشتری در فروشگاه دارند. کسب‌وکارهایی که این نوع محصولات یا خدمات را می‌فروشند، می‌خواهند مشتریان بیشتری را به محل خود جذب کنند. آن‌ها می‌خواهند مشتریان حاضر بتوانند محصولاتشان را ببینند و با آن‌ها کار کنند. مطمئناً بسیاری از مشتریان در اینترنت درباره وسایل نقلیه تحقیق می‌کنند، اما در نهایت برای آزمایش رانندگی خودروهای انتخابی خود به نمایندگی مراجعه می‌کنند. علاوه بر این، یک فروشنده ممکن است اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه که می توانستند به صورت آنلاین پیدا کنند به مشتریان ارائه دهد.
تجربه در فروشگاه نیز فرصتی برای “فروش” محصولات دیگر است. به عنوان مثال، شما نمی توانید مدل مو را به صورت آنلاین خریداری کنید. از آنجایی که مشتریان برای آن مدل مو باید از درها عبور کنند، فرصت هایی را نیز فراهم می کند تا قفسه ها را با سایر محصولات مراقبت از مو که ممکن است مشتریان بخواهند بخرند، ذخیره کنند. به دلیل راحتی، مشتری ممکن است دوست داشته باشد محصول را به جای یک فروشگاه آنلاین (یا یک فروشگاه آجر و ملات دیگر) از آنجا خریداری کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی میدانی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی آجر و ملات چگونه است؟

اولین اولویت هر کسب و کار آجر و ملات، جذب افراد به فروشگاه است. برای انجام این کار، یک فروشگاه یک کمپین بازاریابی موثر را برنامه ریزی می کند که با دو محور اصلی شروع می شود: درک منطقه اطراف مکان فروشگاه و بازار هدف. چه کسب‌وکار کاملاً جدید باشد یا دهه‌ها خارج از ویترین کار کرده باشد، مهم است که بدانید مشتریان بالقوه چه کسانی هستند. از آنجایی که بازارها در نوسان دائمی هستند، بازار هدف یک شرکت باید مرتباً مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. برای شرکت آجر و ملات، این امر مستلزم کارشناسان بازاریابی است تا در مورد جمعیت شناسی منطقه اطراف فروشگاه تحقیق کنند. بازاریابان باید بیاموزند که اعضای مخاطب هدف چگونه فکر و احساس می کنند، درآمد خانوار آنها، حرفه آنها و نیازهای خرید آنها.
هنگامی که یک تیم بازاریابی متوجه شد که به چه کسی می فروشد، باید رقابت در آن منطقه و نحوه متمایز شدن شرکتشان را مشخص کند. موقعیت فروش منحصر به فرد این شرکت چیست و چگونه می توانند آن را “پاپ (برجسته کردن یا قابل توجه کردن)” کنند؟ این امر از طریق تجزیه و تحلیل و تفسیر تحقیقات جمعیت شناختی مخاطبان هدف تعیین می شود. ممکن است کسب‌وکارهای دیگری نیز وجود داشته باشند که بتوانند نیازهای بازار هدف را برآورده کنند، اما با رویکرد بازاریابی مناسب، این شرکت می‌تواند پیام مختصرتری ایجاد کند که کسب وکار بیشتری را جذب کند.
گام بعدی طراحی پیام و تصاویری است که برند شرکت را در ذهن مصرف کنندگان قرار می دهد – و پای آنها را از در می گذراند (همچنین به بازاریابی با برد نزدیک مراجعه کنید). آیا رویکردهای سنتی بازاریابی منطقه‌ای مانند نمایش‌های خلاقانه، آگهی‌ها یا پست‌ها کارساز هستند؟ آیا تقویت تهاجمی حضور شرکت در یک رویداد محلی سودمندتر است؟ یا شاید قرار دادن تبلیغات در نشریات محلی (به عنوان مثال، روزنامه، مجله، خبرنامه، و غیره) بسیار سودمند باشد. باز هم، شناخت مخاطب هدف کلیدی است.
پس از اجرای طرح، تیم بازاریابی اثربخشی کمپین را ارزیابی می کند. آیا فروش افزایش یافت؟ آیا مشتریان جدید از در عبور کردند؟ تیم بازاریابی باید پاسخ های این سوالات را جمع آوری و تفسیر کند تا به طور موثر نتایج را به شرکت گزارش دهد و کمپین بازاریابی را در آینده تنظیم کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی برند چیست؟

 

محصولات معمولی آجر و ملات

  • مواد غذایی
  • مراقبت از مو
  • بهبود منزل
  • ناهار خوری
  • مشاور املاک
  • فروش خودرو

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی آجر و ملات باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی آجر و ملات باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی آجر و ملات آورده شده است.

بازرگانان بصری

در مفهوم فیزیکی، این افراد قفسه‌های فروشگاه‌هایی را که در آن بازار عرضه می‌کنند، مرتب و سازماندهی می‌کنند. البته این نیز یک ساده سازی بیش از حد است; این نقش همچنین مستلزم آگاهی عمیق از بازار، و درک آنچه که رفتار خرج کردن و خلاقیت را تحریک می کند، دارد. اولویت یک بازرگان بصری ایجاد تجربه ای لذت بخش و زیبایی شناختی برای مشتری است که بسیار تعاملی نیز باشد.
بازرگانان بصری نمایشگرهای بصری جذابی ایجاد می کنند که چشمان مشتریان را به خود جلب می کند و بر اساس تجزیه و تحلیل روند بازار، علایق آنها را درگیر می کند. در بخش پیچ و مهره کار، این فروشنده‌ها محصولات را در قفسه‌ها – یا در نمایشگرهای «درپوش انتهایی» (که از فضای خرده‌فروشی در انتهای راهرو استفاده می‌کنند) مرتب می‌کنند – به گونه ای که خریداران نه تنها مقدار بیشتری از آنچه را که به دنبال آن بودند خریداری می کنند، بلکه اقلامی را که قبلاً جستجو نشده بود و اکنون توجه آنها را به خود جلب کرده است خریداری می کنند.بنابراین، بخش بزرگی از نقش یک فروشنده بصری پیش بینی خریدهای برنامه ریزی نشده خریداران قبل از بازدید از فروشگاه است.

کارشناس تبلیغات

این وظیفه یک متخصص تبلیغات آجر و ملات است که به طور فیزیکی با جامعه اطراف کارفرما یا مشتری خود درگیر شود. از آنجایی که هر جامعه یا منطقه متفاوت است، متخصص تبلیغات باید از انواع مختلفی از تحقیقات رو در رو استفاده کند: نظرسنجی، مصاحبه، و شاید گروه های متمرکز. هنگامی که تمام داده های مربوطه جمع آوری شد، متخصصان ممکن است یکی یا همه موارد زیر را انجام دهند:

  • ترکیب تبلیغات با مشوق های خرید، مانند درج در کتاب کوپن محلی
  • کوپن های پست مستقیم برای افرادی که به تازگی به منطقه نقل مکان کرده اند ایجاد کنید
  • تبلیغاتی برای نشریات رسانه های محلی ایجاد کنید که مخاطبان هدف احتمالاً آن را بخوانند
  • رویدادهای فروشگاهی ویژه ای را ایجاد کنید که مشتریان را جذب کند، مانند مشارکت با یک سازمان غیرانتفاعی محلی که در آن بخشی از فروش از تلاش های آن سازمان حمایت می کند.

پس از تکمیل این تلاش‌ها، متخصصان اعداد را بررسی کرده و اثربخشی استراتژی تبلیغاتی را اندازه‌گیری می‌کنند و بر اساس نتایج، گزارشی را برای مدیران اجرایی و/یا صاحبان مشاغل ایجاد می‌کنند.

تحلیلگر تحقیقات بازار

یک تحلیلگر تحقیقات بازار در صنعت آجر و ملات، روندهای بازاریابی و فروش منطقه را بر اساس رفتار مصرف کننده کسانی که در نزدیکی محل شرکت یا مشتری خود زندگی می کنند، نظارت و پیش بینی می کند. تحلیلگران با تجزیه بیشتر آن در تلاش برای تعیین موقعیت فروش منحصر به فرد مشتری یا کارفرما، هستند و در مورد قیمت‌ها، فروش و روش‌های بازاریابی رقابت تحقیق می کنند؛ اثربخشی تلاش‌های بازاریابی کارفرما یا مشتری را اندازه‌گیری ، موفقیت روش‌های بازاریابی فعلی را تعیین و نتایج بالقوه استفاده از روش‌های جدید را پیش‌بینی می کنند.
تحقیقات جمعیت شناختی منطقه محلی، کشف سطح درآمد و تحصیلات ساکنان مجاور، را انجام و از آن استفاده می کنند. از تحقیقات برای ایجاد پروفایلی از بازار هدف برای یک کارفرما یا مشتری استفاده می کنند برای آماده شدن جهت بازاریابی پستی مستقیم و قرار دادن تبلیغات بنری، مشخصاً محل زندگی این مخاطب هدف را تعیین می نمایند. در مورد تمام داده های مرتبط قبل، در طول و بعد از کمپین های بازاریابی گزارش اماده می کنند؛ و گزارش های مذکور را در قالب مورد نظر کارفرما یا مشتری منتشر می نمایند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی آجر و ملات برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی برند

استراتژی بازاریابی برند چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی برند بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی برند را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی برند خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی برند بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی برند یا برند مارکتینگ

خرید مقایسه ای فراتر از بررسی قیمت ها است. بیشتر خریداران همچنین نگران کیفیت محصول و قابل اعتماد بودن یک شرکت هستند. آیا این شرکت محصول استثنایی ارائه می دهد؟ آیا آنها پای کالاهای خود می ایستند؟ آیا محصولات آنها نظرات مثبتی دریافت می کنند؟ بسته به اینکه خرید چقدر اهمیت دارد، مشتری ممکن است همه این سؤالات را بپرسد و lمکن است سوالات بیشتری فراتر از موارد ذکر شده بپرسد تا قبل از تصمیم گیری در مورد خرید محصول، تمام اطلاعات لازم را جمع آوری کند. البته، بررسی کامل در مورد هر کسب و کاری زمان‌بر است و حتی زیرک‌ترین مشتری هم زمان زیادی دارد. اگر پاسخی سریع و آموزنده برای سؤالات خود ببینند، از تحقیق صرف نظر خواهند کرد.
این پاسخ سریع، برندسازی است. یک برند فوراً مشتریان را در مورد شهرت یک شرکت آگاه می کند و آنها را قادر می سازد به کیفیت هر محصول یا خدماتی که کسب و کار ارائه می دهد اعتماد کنند. ذکر نام برند (یا مشاهده لوگوی برند) تمام تجربیات و تصورات مشتری از یک کسب وکار را تداعی می کند – خوب و بد.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی برند استفاده می کنند؟

برندسازی مفهومی است که فراتر از بازاریابی شلوار جین طراح «نام برند» و سایر محصولات است. برند یک شرکت نمایانگر هویت بازار آنها است – چه کسانی هستند، چه کاری انجام می دهند، چه نوع کیفیتی ارائه می دهند، شهرت آنها برای قابل اعتماد بودن و موارد دیگر. در نتیجه، بازاریابی برند تقریباً برای هر کسب و کاری مهم است، از فروش غلات صبحانه گرفته تا کسانی که فناوری‌های جدید را توسعه می‌دهند، تا کسانی که پشتیبانی لجستیکی را برای سایر کسب وکارها ارائه می‌کنند.
حتی زمانی که یک کسب‌وکار محصولی را به‌عنوان یک جایگزین عمومی و بی‌برند می‌فروشد (مانند غلات گل ختمی مشابه لاکی چارمز(Lucky Charms)، یا یک شوینده لباس‌شویی شبیه تاید(Tide))، آن محصول «عمومی» نام آن شرکت را یدک می‌کشد و بر شهرت آن تأثیر می‌گذارد. . اگر غلات نات لاکی چارمز (Not-Lucky-Charms) یا مواد شوینده نات تاید (Not-Tide) خود را دوست ندارید، قبل از خرید محصول “عمومی” دیگری از همان شرکت، دو بار فکر می کنید.

در همین حال، خرده‌فروش‌های بزرگ مانند والمارت و تارگت، تنوع عظیمی از محصولات خود را در کنار محصولات «برند» در قفسه‌های خود به فروش می‌رسانند (همچنین به بازاریابی خریدار مراجعه کنید). سمز چویس (Sam’s Choice) تنها یکی از برندهای متعدد والمارت است، زیرا مارکت پنتری (Market Pantry) یکی از برندهای تارگت است. در هر دو مورد، مشتریانی که محصولات سمز چویس یا مارکت پنتری را امتحان می‌کنند، انتظار محصولات دیگری را دارند که با همان برند فروخته می‌شوند، درست مانند خریداران نبسیکو، پپسی، نستله، هینز (Nabisco، Pepsi، Nestle، Heinz) یا هر یک از میلیون‌ها برند دیگر.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2B چیست؟

 

اهداف بازاریابی برند

  • تداعی فوری پیام خود
  • افزایش اعتبار
  • تحریک یک تأیید عاطفی
  • ایجاد انگیزه در خریدار
  • افزایش وفاداری مشتری

 

روش های اجرای استراتژی بازاریابی برند

استراتژی بازاریابی برند برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

استراتژی بازاریابی برند بر تصمیم گیری های مشتریان مختلف از جمله مصرف کنندگان نهایی و کسب و کارها تأثیر می گذارد. برای توسعه کسب و کار تکراری بسیار مؤثر است، زیرا تصور هر مشتری از یک برند تا حد زیادی با تجربه (های) قبلی آنها با آن برند مشخص می شود (به بازاریابی دقیق مراجعه کنید). برای مشتریان، برند شرکت نشان دهنده دانش فوری آن شرکت است. مثلا:
مسافری که یک مسافرخانه کامفورت را می بیند بلافاصله می داند که چه نوع اتاقی ممکن است به آنجا برسد (با حداقل تضمین خدمات و تمیزی) و در چه محدوده قیمتی.
والدینی که به سینما می روند، تصور می کنند که یک فیلم دیزنی قرار است خانواده پسند باشد.
یک کسب و کار در حال رشد با خرید یک پردازنده مرکزی و سیستم جدید از IBM می تواند مطمئن باشد که سخت افزار و نرم افزار جدید در بسیاری از کسب وکارهای دیگر به اثبات رسیده است. علاوه بر این، پشتیبانی مستمر IBM نشان‌دهنده یک پایگاه تجربه شامل سال‌ها پیاده‌سازی، در صدها هزار کسب‌وکار مختلف در مقیاس‌های مختلف خواهد بود. (به رایانه های بازاریابی مراجعه کنید)
یک مشتری قهوه می‌داند که یک پیشنهاد جدید از استارباکس چندین سطح آزمایش و کنترل کیفیت را پشت سر گذاشته است و از مزارع قهوه است که کشاورزی پایدار را انجام می‌دهند. در هر مورد، آگاهی مشتری از برند یک شرکت باعث صرفه جویی در وقت و انرژی آنها در بررسی شرکت می شود و تصمیم گیری در مورد خرید محصول و/یا خدمات آن شرکت را برای آنها آسان تر می کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2C چیست؟

 

۱۰ برند برتر سال ۲۰۱۱

  • کوکاکولا
  • IBM
  • مایکروسافت
  • گوگل
  • شرکت جنرال الکتریک
  • مک دونالد
  • اینتل
  • اپل
  • دیزنی
  • هیولت پاکارد

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی برند چگونه است؟

هنگام توسعه یک کمپین برند، شرکت ها برای افزایش آگاهی مشتریان از شهرت خود تلاش می کنند. این شامل برقراری ارتباط با شرکت و چگونگی انجام آن و ارائه راهی برای یادآوری آن اطلاعات در یک لحظه است (به بازاریابی اطلاعاتی نیز مراجعه کنید). این جنبه فوری ممکن است از طریق یک لوگو که بر روی تمام مواد شرکت ظاهر می شود – بسته بندی محصول، وب سایت شرکت، کارت ویزیت و لوازم التحریر، آدرس ایمیل، و (برای شعارها) سیستم پاسخگویی تلفن، ارتباط برقرار کند. نام/لوگوی برند باید در همه جا وجود داشته باشد، به طوری که مشتریان شرکت و شهرت آن را با هر محصول و خدماتی که شرکت ارائه می دهد مرتبط کنند.
بازاریابی برند به همان اندازه که به کیفیت محصول مربوط می شود ارتباط دارد، کیفیت پایین محصول بر درک مشتری از یک برند بسیار بیشتر از کیفیت خوب تأثیر می گذارد. این توجه به کیفیت باید به تمام جنبه های تعامل شرکت با مشتریان از جمله وب سایت شرکت و فعالیت های رسانه های اجتماعی گسترش یابد. بازاریابی اینترنتی یک برند را نمی توان به عنوان یک فکر بعدی و با سرمایه گذاری کمی انجام داد. هرگونه نقصی بر شهرت شرکت و تمام محصولات و خدمات آن منعکس خواهد شد.
تعیین اهداف برای بازاریابی برند شامل شناسایی چیزی است که شرکت می‌خواهد برای آن شناخته شود، و سپس ایجاد یک پیام ثابت در کانال‌های تبلیغاتی متعدد. آیا این شرکت نوآور است؟ پر انرژی؟ ناهموار؟ خلاق؟ پیچیده؟ شخصیت یا شخصیت برند شرکت باید با ارزش های اصلی مشتری هدف همخوانی داشته باشد.

کمپین های برند باید تعدادی هدف تعریف شده و قابل اندازه گیری داشته باشند.
به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است بخواهد که برند آن نماینده رهبری/نوآوری در صنعت باشد (همانطور که با ارجاعات رسانه ای به این موضوع اندازه گیری می شود). در جستجوی دستیابی به این هدف، بازاریابان ممکن است بیانیه های مطبوعاتی ایجاد کنند، مقالاتی را منتشر کنند و از رسانه های اجتماعی برای برجسته کردن تلاش های تحقیق و توسعه شرکت استفاده کنند.
از طرف دیگر، یک شرکت تجهیزات دوومیدانی ممکن است آرزو کند که برند آنها نشان دهنده “پیروزی” باشد. آنها ممکن است از رسانه های اجتماعی مانند توییتر یا فیس بوک برای اعلام جوایزی که برنده شده اند یا برای دنبال کردن دستاوردهای ورزشکارانی که محصولات آنها را به کار میگیرند، استفاده کنند. طرفدارانی که این ورزشکاران را دنبال می کنند، موفقیت های ورزشکاران را با نام برندی که آنها نمایندگی می کنند شناسایی می کنند. (به بازاریابی ورزشی نیز مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی اینترنتی چیست؟

 

موانع بالقوه توسعه برند

اگر یک کمپین برند موفق به دستیابی به نتایج نشد، عوامل زیر را در نظر بگیرید که می‌توانند به توجه خاصی نیاز داشته باشند:

  • کیفیت محصول/خدمت
  • رقابت
  • زمان بندی بد
  • موقعیت مکانی ضعیف
  • عدم تقاضا
  • رزونانس ضعیف با ارزش های بازار هدف

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2P چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی برند باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی برند باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی برند آورده شده است.

مدیر بازاریابی

مدیران بازاریابی ممکن است کمپین های برند را هدایت کنند، و همچنین بر تمام ابتکارات بازاریابی دیگر در یک برند خاص نظارت کنند. این افراد باید اطمینان حاصل کنند که همه کمپین های بازاریابی از کمپین برند پشتیبانی می کنند و با آن سازگار هستند. نظارت بر عملیات روزانه کارکنان بازاریابی و تیم های مختلف آن، مانند طراحی لوگو؛ تعامل با بخش‌های فروش، روابط عمومی و توسعه محصول، اغلب بر توسعه یک محصول، خدمات یا کمپین روابط عمومی جدید برای رفع نیازهای یک برند خاص نظارت می‌کند. آگاه کردن شرکت در مورد اینکه مشتریانش چه کسانی هستند و چگونه به برند پاسخ می دهند از وظایف مدیران بازاریابی می باشد.

تحلیلگر تحقیقات بازار

تحلیلگران تحقیقات بازار داده‌هایی را در مورد یک بخش بازار جمع‌آوری می‌کنند تا راهنمایی کنند که یک شرکت چگونه محصولات و/یا خدمات خود را به مشتریان ارائه می‌کند. از روش‌های مختلفی (از جمله مصاحبه، پرسشنامه و گروه‌های متمرکز) برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد ترجیحات و ارزش‌های مشتریان استفاده می کنند – به‌ویژه ارزش‌هایی که توسط برند تبلیغ می‌شوند. در مورد نشانه‌شناسی (استفاده از نمادها) بازار هدف تحقیق می کنند- تصاویر برای آنها چه معنایی دارند و احتمالاً چگونه به ارائه برندهای مختلف پاسخ می‌دهند – و پاسخ‌های پیش‌بینی‌شده بازار را به مشتریان منتقل می کنند. پاسخ مشتریان به کمپین های بازاریابی فعال و برند شرکت را ارزیابی می کنند.

مدیر حسابداری روابط عمومی

مدیران حساب روابط عمومی، تصاویر عمومی مطلوبی را برای مشتریان خود در مکان‌های مختلف تبلیغ می‌کنند و باعث شهرت (و برندسازی) شرکت می‌شوند. بیانیه های مطبوعاتی می نویسند، به سؤالات رسانه ها رسیدگی می کنند و پوشش رسانه ها را زیر نظر می گیرند. از برند در برابر تداعی های منفی در رسانه ها محافظت می کنند. کانال های اطلاعاتی مشتریان را شناسایی و بر روی حضور بیشتر برند شرکت در آن مناطق تمرکز می کنند. تبلیغات را ارزیابی می کنند تا تأیید کنند که با تصویر/برند عمومی مورد نظر مطابقت دارد. توسعه برندسازی شرکت از طریق رسانه های اجتماعی را انجام می دهند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی برند برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.