تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟
در این مقاله قصد داریم استراتژی زنجیره تأمین (supply chain strategy) را شرح دهیم و فرآیند های اصلی مدیریت زنجیره تأمین را مشخص نماییم. اجرای استراتژی زنجیره تأمین و لجستیک کالاها و خدمات ارائه شده از سوی سازمان ها، چالش ها و مشکلاتی با خود به همراه دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است. استراتژی زنجیره تأمین اگر در سازمان بدرستی اجرا شود می تواند مزایای متعددی داشته باشد که در نهایت به مزیت رقابتی پایدار برای شرکت ها مبدل می شود. در آخر به نحوه اندازه گیری شاخص ها و ارزیابی عملکرد و اثربخشی اجرای انواع استراتژی های زنجیره تأمین پرداخته شده است.
مقدمه ای برای مدیریت زنجیره تأمین
سازمان ها در خلا نیستند. هر سازمانی، اعم از شرکت های بزرگ، شرکت های دولتی، یا کسب و کارهای کوچک می خواهند خواسته های مشتریان و سهامداران گوناگون را برآورده سازند. بنابراین نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمان های دیگر هستند و عملکرد یک سازمان به وسیله فعالیت های سایر سازمان هایی که تشکیل زنجیره تأمین می دهند، تحت تأثیر قرار می گیرد. کارایی و اثربخشی هر سازمانی، حاصل عملکرد مدیریت و ساختار زنجیره تأمین آن سازمان است. رمز بقای سازمان های امروزی در درک و شناخت نیاز مشتریان و پاسخگویی سریع به این نیازها نهفته است. زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیت های مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است. این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و جریان مالی نیز می شود.شکل زیر نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان می دهد.
بیشتر بخوانید: تحلیل زنجیره ارزش چیست و ارکان اصلی در زنجیره ارزش کسب و کار کدامند؟
سقف خانه مدیریت زنجیره تأمین که در شکل زیر نشان داده شده، هدف نهایی اجرای استراتژی زنجیره تأمین یعنی رقابت پذیری را نشان می دهد. با گسترش جهانی شدن بازارها، تنها راه ادامه بقاء شرکت ها و سازمانها منوط به افزایش رقابت پذیری و کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار می باشد. برای رسیدن به رقابت پذیری زنجیره تأمین، خدمت به مشتریان باید سرلوحه فعالیت ها قرار گیرد. امروزه رقابت بین شرکت های منفرد، جای خود را به رقابت بین زنجیره های تأمین داده است. یکی از راه هایی که می توان بوسیله آن رقابت پذیری زنجیره تأمین را ارتقا داد، همسویی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار است که اساس این مقاله را تشکیل می دهد. در ادامه ابتدا استراتژی های مختلف زنجیره تأمین تشریح شده و سپس هماهنگی های سه گانه که برای یکپارچگی استراتژی زنجیره تأمین با استراتژی کسب و کار ضروری می باشند، بیان گردیده و در مطالعه موردی استراتژی زنجیره تأمین مناسب ارائه شده است.
تاریخچه مدیریت زنجیره تأمین چیست؟
مدیریت زنجیره تأمین در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، بازار دارای رفتارهایی با ثبات نسبی در تولید و درخواست های مشتریان دارای تغییرات قابل پیش بینی و بصورت خطی، متغییرهای بازار بطور پیوسته تغییر می کردند، لذا پیش بینی آینده ممکن بود و شیوه های رقابت بصورت بازار دارای حالت غیر اشباع بود و همه می توانستند در بازار حضور داشته باشند. رقابت بسیار کم تا متوسط میان سازمانها موجود بود و بصورت حیطه بندی (کوچک با کوچک – بزرگ با بزرگ) و تنها دغدغه رقابت کسب سود آوری، بوده است.
تفکر غالب در آن زمان تولید منسجم و هماهنگ، همراه با طراحی قوی در محصولات بوده است و سازمانها همواره در کسب و کار خود افزایش تولید را بعنوان یک عامل رقابتی مهم مدنظر قرار می داده اند. در دهه ۹۰ میلادی، به همراه بهبود در فرایند تولید، مدیران به این نتیجه رسیدند که جهت کسب مزیت های رقابتی و جلب رضایت مشتریان خود، دیگر توجه به درون سازمان کافی نیست و برای ادامه حضور در بازار تأمین کنندگان قطعات و مواد باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار سازمان داشته و الگوهای جدید مصرف را شناخته و با انتقال آنها به سازمان، سازمان را در جهت پاسخگویی هر چه بهتر به این نیازها یاری رسانند.
بیشتر بخوانید: تحلیل هشت نوع استراتژی مینتزبرگ از دیدگاه مدل موعود
از مهمترین ویژگی های این دهه، از منظر رفتار بازار می توان به مواردی همچون: ثبات و تکرارپذیری کم در خواسته های مشتریان، تغییرات غیر قابل پیش بینی و غیر خطی، تغییرات گسسته متغییرهای بازار، غیر ممکن بودن پیش بینی آینده، اشاره کرد. از منظر شیوه رقابت نیز می توان به مواردی همچون: اشباع بودن بازار و رقابت سنگین و بدون حیطه بندی (کوچک با بزرگ) و دغدغه رقابت به صورت ” بود و نبود ” در بازار، اشاره کرد. با چنین نگرشی، مفاهیم زنجیره تأمین و به تبع آن مدیریت زنجیره تأمین پا به عرصه وجود نهادند و سازمان ها با ایجاد این تحولات در صدد یک برنامه ریزی منسجم برای مدیریت این زنجیره برآمدند.
مهمترین عوامل برای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در سازمان چیست؟
از مهمترین عوامل رویکرد سازمان ها به زنجیره تأمین را می توان عواملی چون:
بهبود در فرایند تولید و کاهش هزینه ها؛
ایجاد یک محیط پویا و پر تغییر و به تبع آن رقابتی شدن بازار؛
هماهنگ شدن با تأمین کنندگان و توزیع کنندگان جهت پاسخ گویی سریع به نیازها و خواسته های مشتریان نام برد.
ایجاد یک حس مسئولیت در تأمین کنندگان و توزیع کنندگان به عنوان شریانات اصلی سازمان در جهت جلب رضایت هر چه بهتر مشتریان؛
تعریف دقیق مدیریت زنجیره تأمین چیست؟
مدیریت زنجیره تأمین در ادبیات خود بصورتهای مختلفی تعریف شده و بعضی از مهمترین و معتبر ترین این تعاریف در زیر آمده است:
در یک زنجیره تأمین مدیریت شده، سازنده و تأمین کنندگانش، خریداران و به عبارتی همه اعضاء در سازمان گسترش یافته، با هم کار می کنند تا یک محصول و یا خدمت مشترک را به بازار عرضه کنند که مشتری مایل است برای آن پول پرداخت کند. این شرکت های همکار، بصورت یک سازمان گسترش یافته عمل می کنند و از منابع مشترک استفاده بهینه کرده تا به مزیتی رقابتی به طور منحصر بفرد دست یابند. نتیجه آن محصول یا خدماتی است با کیفیت بالا، قابلیت دسترسی آسان و هزینه پایین.
مدیریت زنجیره تأمین شامل یکپارچه سازی فرآیندهای کسب و کار از استفاده کننده هایی تا تأمین کنندگان اولیه می باشد که محصول، خدمات و یا اطلاعاتی را مهیا می کند که برای مشتریان ایجاد ارزش می کند.
مدیریت زنجیره تأمین بر یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام مشتمل می شود.
بنابراین مدیریت زنجیره تأمین عبارتست از فرآیند یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تأمین تولید و عرضه محصول.
فرایند تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین
تصمیم گیری در مدیریت زنجیره تأمین دارای ۳ مرحله اصلی می باشد که عبارتند از:
مرحله اول، طراحی استراتژی زنجیره تأمین: تصیم گیری درباره چگونگی ایجاد یک ساختار منسجم و منطبق با استراتژی های سازمان و همچنین مشخص کردن ترکیب ها و فرآیندهایی که در هر مرحله مورد نیاز می باشد.
مرحله دوم، برنامه ریزی زنجیره تأمین: اتخاذ تصمیمات و سیاست های عملیاتی در نحوه فعالیتهای سازمان های موجود در زنجیره بدون ایجاد تغییر در تصمیمات استراتژی اتخاذ شده در گام قبل.
مرحله سوم، عملیات زنجیره تأمین: تصمیم گیری و اتخاذ اقداماتی جهت پاسخگویی هر چه بهتر به سفارشات و نیازهای خاص مشتریان که معمولا بصورت روزانه یا هفتگی مورد بررسی و تصمیم گیری قرار می گیرد.
انواع استراتژی های زنجیره تأمین کدامند؟
دسته بندی های مختلفی از استراتژی زنجیره تأمین وجود دارد. فیشر به عنوان شروع کننده مبحث، طرحهای طبقه بندی شده ای برای انتخاب استراتژی زنجیره تأمین پیشنهاد می نماید که شرکتها نیازمند تمایز بین محصولات نوآورانه و جدید با محصولات جاری و اساسی می باشند، و بیان می دارد که محصولات نوآورانه نیازمند استراتژی زنجیره تأمین واکنشی (چابک) می باشند، در حالی که محصولات اساسی که شرکت در حال حاضر آنها را تولید می نماید، نیازمند استراتژی زنجیره تأمین کار آمد (ناب ) می باشند.
تفاوت زیادی بین استراتژی زنجیره تأمین ناب که بر کارآیی تمرکز دارد (مثل هزینه ها و بهره وری و استراتژی زنجیره تأمین چابک که بر واکنش دهی و پاسخگویی متمرکز است، وجود دارد. استراتژی زنجیره تأمین ای که بر کارآیی تأکید دارد، ریسک عدم تطابق با نیاز مشتری را ایجاد می نماید؛ در حالی که استراتژی زنجیره تأمین ای که بر اثربخشی تأکید دارد، ریسک کارآیی پایین محصول را ایجاد می نماید.
انواع زنجیره تامین کدام است؟
ساخت تجمعی برای ذخیره کردن: مدل زنجیره تامین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهت دار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساخته شده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام می شود که به طور کامل یکپارچه است . (SCM/ ERP) بدین طریق که چنین سیستمی می تواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که می تواند برای تعدیل و توسعه برنامه ها و برنامه های عملیاتی تولید استفاده شود را جمع آوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است. این گونه سیستم ها به صورت یکپارچه ای فعالیتهای برنامه ریزی توزیع، ساخت، برنامه ریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تامین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامه ریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام می دهد.
ذخیره کردن مستمر
ایده این مدل بر پایه از نو پر کردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله ک ار کردن به طور نزدیکی با تامین کنندگان و یا واسطه ها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردی ترین مدل برای محیطهایی با الگوهای تقاضای ثابت است
ساخت برای سفارش: مفهوم این مدل بر پایه سفارش برای مونتاژ کردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است. این مدل به مدیریت مفید موجودیهای اجزاء و تحویل تدارکات موردنیاز طی زنجیره تامین نیاز دارد. یک راه حل برای غلبه بر این نیاز استفاده چند منظوره از دستگاهها برای تولید کالاست . یکی از مزیتهای اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری می تواند از محصول موردنیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعا دریافت می کند.
مونتاژ کانالی
با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت بر مبنای سفارش مونتاژ کانالی (CHANNEL ASSEMBLY) به دست می آید. در این مدل بخشهای هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت می کند جمع آوری و مونتاژ می شوند. برای مثال، می توان بعضی شرکتهای رایانه ای که در زنجیره توزیع بخشهای رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری می دهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانه ای مشتری تنها باید برای قرار گرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.
زنجیره تامین جهانی
زنجیره تامینی که تامین کنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود می کند به عنوان زنجیره تامین جهانی شناخته می شود. دلایل اصلی که چرا شرکتها وارد زنجیره تامین جهانی می شوند عبارتند از : قیمتهای پایین تر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل در دسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بازارهای جهانی؛ استراتژی های فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانی که در نتیجه کاهش هزینه شرکت می شود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بین المللی. برخی از مشکلاتی که ممکن است در زنجیره های تامین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیاتهای داد و ستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخهای پولهای رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی
سه عامل اصلی در طبقه بندی استراتژی زنجیره تأمین چیست؟
کریستوفر یک مدل طبقه بندی استراتژی ها که در بر دارنده سه عامل زیر می باشد را ارائه داده است که می توانند نقش مهمی در طبقه بندی انواع استراتژی زنجیره تأمین ایفا نماید. این عوامل عبارتند از:
- نوع تقاضا (ثابت یا متغیر)
- نوع محصولات (استاندارد یا ویژه)
- زمانهای تأخیر در بارگیری مجدد ( کوتاه یا بلند)
محصول ویژه به محصولی گفته می شود که حجم تولید پایین، تقاضای نامنظم، چرخه حیات کوتاه یا سطح بالای سفارشی شدگی را دارد. در مقابل محصول استاندارد به محصولی گفته می شود که تقاضای ثابت تر، چرخه حیات طولانی تر یا سطح سفارشی شدگی محدودتری را دارد.
کریستوفر بیان می دارد که زمان تأخیر بارگیری مجدد، بخاطر تأثیر مهمی که بر پاسخگویی دارد و بخاطر اینکه جهانی شدن گرایش به افزایش زمانهای تأخیر دارد، باید در هر دسته بندی مناسب انتخاب استراتژی زنجیره تأمین مدنظر قرار گیرد. او همچنین بیان می دارد که بخاطر ارتباط پیش بینی پذیری و نوع محصول و نوع تقاضای آن (مثلا محصولات استاندارد) قابلیت پیش بینی پذیری بیشتری دارند، امکان طبقه بندی استراتژی های مختلف زنجیره تأمین بر اساس دو مشخصه پیش بینی پذیری و زمان تأخیر بارگیری مجدد وجود دارد. شکل زیر ماتریس استراتژی های چهارگانه زنجیره تأمین را نشان می دهد.
انتخاب استراتژی زنجیره تأمین با توجه به مشخصه های عرضه تقاضا چگونه است؟
همانطور که در شکل نشان داده شده، چهار استراتژی عمومی زنجیره تأمین وجود دارد. زمانی که تقاضا قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری مجدد کوتاه است، استراتژی بارگیری مجدد پیوسته ناب مناسب است. در مقابل زمانی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر بارگیری نیز بلند است، استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک مناسب می باشد. به تأخیر انداختن یکی از راه هایی می باشد که با آن می توان استراتژی زنجیره تأمین ناب – چابک را تشخیص داد.
بیشتر بخوانید: استراتژی تولید بدون کارخانه یا همان برون سپاری ساخت و تولید چگونه است؟
به اضافه وقتی زمان تأخیر طولانی بوده و تقاضا نیز قابل پیش بینی است، استراتژی ناب مناسب می باشد. برای مثال زمانی که می خواهیم به تقاضا با بیشترین کارآیی پاسخ دهیم، در نهایت وقتی که تقاضا غیر قابل پیش بینی بوده و زمان تأخیر نیز کوتاه می باشد، استراتژی زنجیره تأمین چابک که مبتنی بر پاسخ گویی سریع می باشد، مناسب است. کریستوفر همچنین بیان می کند که در هر کدام از این سلولها (استراتژی ها)، تاکتیک های اتخاذ شده برای اجرای استراتژی توسط استاندارد و یا سفارشی بودن محصول تحت تأثیر قرار می گیرند. برای مثال در سلول تعویق (ناب – چابک) برای محصول سفارشی می توانیم تولید را به تعویق اندازیم، اما برای محصولات استاندارد بهتر است که توزیع را به تعویق اندازیم. سه الگوی زنجیره تأمین یعنی ناب، چابک و ناب -چابک در ادامه تشریح خواهد شد.
استراتژی زنجیره تأمین ناب چیست؟
در سال های اخیر مباحثات در ارتباط با استراتژی زنجیره تأمین مبتنی بر توانایی زنجیره تأمین، در ناب بودن یا چابک بودن تمرکز دارد. نظریه تولید ناب توسط “ومک و جونز” در سال ۱۹۹۰ میلادی تشریح گردید، و بعدا توسط همان ها در سال ۱۹۹۶ به مفهوم گسترده تر تفکر ناب توسعه یافت. تفکر ناب در اصل بر کاهش یا حذف ضایعات متمرکز بوده و همچنین تحت عنوان مدال شهرت یافته است.
منشأ رویکرد ناب سیستم تولید تویوتا است، که تمرکزش بر بکار گیری کار آمد منابع از طریق برنامه ریزی مرحله ای می باشد. تفکر ناب از نقطه نظر زنجیره تأمین به مفهوم ایجاد یک جریان ارزشی بوده که تمام ضایعات اعم از زمان را حذف نموده و یک برنامه ریزی مرحله ای را امکانپذیر می سازد. این استراتژی می تواند شامل کاهش موجودی ها، کاهش حجم تولید، کاهش حجم پایه تحویلی عرضه کننده، و ارزیابی عرضه کنندگان بر اساس کیفیت و عملکرد تحویل دهی، ایجاد ارتباطات بلندمدت با عرضه کنندگان، و حذف کاغذبازی باشد. اصول ناب در بازارهایی قابل استفاده می باشد که تقاضا به نسبت ثابت بوده و به تبع قابل پیش بینی است و تنوع نیز پایین می باشد.
تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک چیست؟
در بازارهایی که تقاضا بسیار متغیر بوده و نیاز مشتری به تنوع بالا می باشد، سطح بالاتری از چابکی نیاز است. چابکی در اصل با پاسخگو بودن، و توانایی تطبیق عرضه و تقاضا در بازارهای متغیر و غیر قابل پیش بینی مرتبط است. در اصل این رویکرد تقاضامحور بوده تا پیش بینی محور. چابکی را به عنوان توانایی پاسخگویی به تغییرات بازار با کارآمدی در هزینه و سود آوری تعریف می نماید، در حالی که کریستوفر چابکی را به عنوان یک قابلیت کسب و کاری می داند که شامل ساختارهای سازمانی، سیستم های اطلاعاتی، فرایندهای لجستیک و ویژه و مجموعه های ذهنی می باشد. بنابراین می توان گفت که چابکی بازار و پاسخگویی سازمان به آن را مرتبط می نماید، تا بدین وسیله از فرصت های سودده و با تغییرات سریع بازار بهره برداری نماید.
بیشتر بخوانید: استراتژی چابک در عصر دیجیتال چگونه طرح ریزی می شود؟
منشأ چابکی به عنوان یک مفهوم تجاری تا حدی در سیستم های تولید منعطف نهفته است، که از طریق خود کار سازی (یعنی کاهش زمان راه اندازی) تلاش دارد تا تغییر تجهیزات را تسریع بخشیده و در نتیجه پاسخگوی تغییرات در آمیخته (ترکیب) و حجم محصول باشد. بعدا نظریه انعطاف پذیری تولید توسط محققان دیگر به زمینه های تجاری – کسب و کاری گسترده تری توسعه یافت، و مفهوم چابکی به عنوان یکی پارادایم زنجیره تأمین به وجود آمد. تمرکز تلاش ها در رویکرد چابک بر یکپارچه سازی جریان اطلاعات در زنجیره تأمین می باشد، به منظور ایجاد زنجیره تأمین بازار محوری که به سرعت به تقاضاهای غیرقابل پیش بینی پاسخ داده تا بدین وسیله از دست دادن مشتری، کاهش قیمت اجباری و موجودی منسوخ شده را کاهش دهد.
تعریف استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب چیست؟
اگر چه رویکردهای ناب و چابک اغلب به عنوان الگوهای مخالف مدنظر قرار می گیرند، با این حال آنها در یک هدف کلی مشتر کند: یعنی پاسخگویی به نیاز مشتری با کمترین هزینه کل. پاسخگویی به نیاز مشتری بر اساس مشخصه های تقاضا صورت می پذیرد و اساس پاسخگویی به نیاز مشتری در این دو روش متفاوت است. به اضافه اینکه بسیاری از تحقیقات بیان می دارند که رویکرد ناب و چابک می توانند از راه های مختلفی برای ایجاد آنچه استراتژی زنجیره تأمین چابک ناب خوانده می شود، یکپارچه شوند. در حقیقت سؤال چابکی یا ناب بودن نیست، بلکه به عبارتی انتخاب عقلایی و یکپارچه سازی جنبه های مناسب و مثبت این الگوها، استراتژی زنجیره تأمین خاصی را ارائه داده که آن را استراتژی زنجیره تأمین ناب-چابک گویند. جدول زیر مقایسه ای بین مشخصه های مختلف استراتژی های زنجیره تأمین ناب، چابک و ناب-چابک را ارائه میدهد.
همسویی استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین
از آنجا که هر سازمانی به مثابه یک سیستم است، بنابراین وجود یکپارچگی و هماهنگی بین تمام اجزای آن از الزامات می باشد، لذا سازمان باید تلاش نماید که بین استراتژی های کلان و استراتژی های خرد خود، هماهنگی و یکپارچگی برقرار نماید؛ به ویژه بین استراتژی های کسب و کار و زنجیره تأمین بخاطر اینکه این نوع هماهنگی متضمن رقابت پذیری سازمان در بازار فروش محصولات خواهد بود. سازمان باید یکپارچگی و هماهنگی سه جنبه اهداف زنجیره تأمین کسب و کار (اهداف زنجیره تأمین از اهداف کسب و کار استخراج می گردد.
فرایندهای زنجیره تأمین، ابزارهای مدیریتی مدیریت زنجیره تأمین فرایندهای مدیریت تقاضا، تولید، مدیریت موجودی، پردازش تقاضا و پاسخگویی به آن، انبار گردانی، حمل و نقل، مدیریت توزیع، مدیریت واردات صادرات، و توسعه محصول، برنامه ریزی ارتقا محصول و خدمات مشتری را تحت پوشش قرار می دهد و حوزه تمرکز زنجیره تأمین امدیریت ارشد را مدنظر قرار دهد تا یک استراتژی زنجیره تأمین هم افزا و سینرژیک را توسعه دهد.
در هر صورت همانطور که بیان شد برای مدیریت یک استراتژی زنجیره تأمین به منظور دستیابی به رقابت پذیری، نیازمند مدنظر قرار دادن جهت گیری کلان کسب و کار برای رقابت می باشیم. به عبارتی دیگر برای رقابت پذیری، استراتژی زنجیره تأمین باید با استراتژی کسب و کار هماهنگ باشد. شمای کلی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین را با مدنظر داشتن جنبه های سه گانه مربوطه می توان در شکل زیر مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید: استراتژی مدیریت مالی شرکت ها باید چگونه باشد؟
همانطور که نشان داده شده، استراتژی کسب و کار نتیجه اهداف کسب و کار، بکار گیری ابزار و فرایندهای مدیریتی و تمرکز مدیریت ارشد می باشد. بدین ترتیب به منظور کسب رقابت پذیری زنجیره تأمین هماهنگی و یکپارچگی بردارهای مجموع (بردار مربوط به استراتژی کسب و کار و استراتژی زنجیره تأمین) حاصل از سه بردار اهداف زنجیره تأمین، فرایندهای زنجیره تأمین و تمرکز مدیریت بر فعالیت های زنجیره تأمین الزامی می باشد. به منظور کسب رقابت پذیری بهترین رویکرد هماهنگی جزبه جز جنبه های سه گانه استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار می باشد. بنابراین عدم هماهنگی حتی در یکی از جنبه های بیان شده منجر به عدم بھینگی، کارآیی و اثربخشی مدیریت زنجیره تأمین برای کسب رقابت پذیری می شود. هماهنگی و یکپارچگی چارچوب استراتژیک کسب و کار و زنجیره تأمین مزایایی در بر خواهد داشت که عبارتند از:
مهمترین مزایای بکارگیری استراتژی زنجیره تأمین در برنامه ریزی استراتژیک
مهمترین مزیت اثربخشی زنجیره تأمین در تکمیل سفارشات و پاسخ گویی به نیاز مشتری می باشد. به عبارت دیگر راه ساده ای فراهم می آورد تا از طریق آن بتوان تعیین کرد که آیا سازمان زنجیره تأمین مناسبی برای محصولاتش به منظور پاسخ گویی به نیازهای مشتری را دارد، این موضوع اساس رقابت می باشد.
دوم اینکه منجر به یکپارچگی جهت گیری فعالیت های زنجیره تأمین با جهت گیری فعالیتهای کسب و کار شده و بدین ترتیب این دو مقوله یکدیگر را تکمیل می نمایند.
آخرین مزیت عبارت است از اینکه یکپارچگی استراتژی ها، پاسخگویی زنجیره تأمین به محیط کسب و کاری متغیر را بهبود بخشیده و حتی پایه و اساس رقابت را نیز تغییر می دهد. این مزیت کمک نموده تا از تکامل زنجیره تأمین همراه با تغییر نیازمندی های بازار و تطابق آن با نیازهای متغیر مشتری در مواجه با رقابت اطمینان حاصل شود.
در نهایت اگر تمام جنبه های سه گانه اهداف زنجیره تأمین اکسب و کار، فرایندهای زنجیره تأمین ابزارهای مدیریتی و حوزه تمرکز زنجیره تأمین امدیریت ارشد هماهنگ باشند می توان انتظار داشت که بیشترین همسویی استراتژی زنجیره تأمین و استراتژی کسب و کار سازمان حاصل گردد.
اجزای اصلی مدیریت زنجیره تامین کدامند؟
زنجیره تامین شبکه ای از امکانات و گزینه های توزیع که توابع زیر را انجام می دهد: تهیه مواد، تبدیل این مواد به محصولات میانی و نهایی، توزیع این محصولات نهایی به مشتریان .مدیریت زنجیره تامین یک استراتژی است که از طریق آن ادغام این توابع مختلف را می توان به دست آورد. تعاریف مختصر و جامعی که می توان از استراتژی زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین ارائه داد که عبارتند از: زنجیره تامین مشتمل بر تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها است و از اجزای زیر تشکیل شده است:
زنجیره تامین بالادست: این بخش شامل تامین کنندگان اولیه (که خودشان میتوانند مونتاژ کننده یا سازنده باشند) و تامین کنندگانشان هستند که همه این مسیرها از مواد سرچشمه می گیرد. فعالیتهای اصلی این قسمت خرید و حمل است.
زنجیره تامین داخلی: این بخش شامل همه پردازشهای استفاده شده به وسیله یک سازمان در تبدیل داده های حمل شده به سازمان به وسیله تامین کنندگان به خروجی هاست، از زمانی که مواد وارد سازمان می شود تا زمانی که محصول نهایی برای توزیع به خارج سازمان حرکت می کند؛ فعالیتها اینجا شامل حمل مواد، مدیریت موجودی، ساخت و کنترل کیفیت است.
زنجیره تامین پایین دست: این بخش شامل همه فرایندهای درگیر در توزیع و تحویل محصولات به مشتریان نهایی است. خیلی زیاد مشاهده می شود که زنجیره تامین وقتی محصول واگذار یا مصرف می گردد، پایان می پذیرد. اینجا با استفاده از چندین توزیع کننده انجام شود مثل کل فروشان و خرده فروشان. زنجیره تامین در همه شکلها و اندازه ها وجود دارد و ممکن است بسیار پیچیده باشد. زنجیره تامین برای یک ماشین شامل صدها عرضه کننده، هزاران کارگاه ساخت و کارگاه مونتاژ، انبارها، دلالها، فروشندگان تجاری مستقیم، عمده فروشان، مشتریان و وظایف پشتیبانی از قبیل مهندسی محصول، آژانس های خرید، بانک ها و شرکتهای نقل و انتقال است.
بیشتر بخوانید: تعریف مدیریت دانش چیست؟
بطور کلی زنجیره تامین، زنجیره ای است که همه فعالیتهای مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. درباره جریان کالا در جریان اطلاعات و جریان منابع مالی و اعتبارات نیز حضور دارد. مدیریت زنجیره تامین تلفیقی است از هنر و علم که در جهت بهبود دسترسی به مواد اولیه، ساخت محصولات و یا خدمات و انتقال آن به مشتری بکار می رود. لذا، مدیریت زنجیره تامین عبارتست از فرایند یکپارچه سازی فعالیتهای زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تامین تولید و عرضه محصول.
اجزای اصلی در فرایند مدیریت زنجیره تأمین چیست؟
مدیریت زنجیره تأمین (SCM) فرآیند و فعالیت تأمین مواد اولیه یا اجزای سازمانی است که شرکت برای ایجاد یک محصول یا خدمات و ارائه آن کالا یا خدمات به مشتریان نیاز دارد. هدف مدیریت زنجیره تأمین بهبود عملکرد زنجیره تأمین است. به بیان دیگر اطلاعات به موقع و دقیق زنجیره تأمین به تولیدکنندگان این امکان را میدهد تا فقط محصول قابل فروش را تولید و ارسال کنند. سیستمهای زنجیره تأمین موثر به تولیدکنندگان و خردهفروشان کمک میکند تا فعالیت اضافی را کاهش دهند. این امر هزینه تولید، حمل و نقل، بیمه و ذخیره سازی کالایی را که قابل فروش نیستند، کاهش میدهد. شش جز اصلی این مدیریت عبارتند از:
- برنامه ریزی
- یافتن منابع مناسب
- تولید
- توزیع کالا
- پشتیبانی
- ارزیابی نهائی
برنامهریزی: شرکتها باید تمام منابع مورد نیاز در راستای تأمین تقاضای مشتری برای دریافت محصول یا خدمات خود را برنامهریزی و مدیریت کنند. آنها همچنین باید زنجیره تأمین خود را طراحی و سپس تعیین کنند که از کدام معیارها استفاده خواهند کرد تا اطمینان حاصل شود که زنجیره تأمین کارآمد و موثر است.
یافتن منابع مناسب: منظور از این مهم همان تأمین کنندگان هستند که شرکتها برای تهیه کالا و خدمات مورد نیاز برای تولید محصول خود انتخاب میکنند. پس از عقد قرارداد، مدیران زنجیره تأمین از فرآیندهای مختلفی برای نظارت و مدیریت روابط میان دو طرف بهره میبرند. فرآیندهای اصلی این بخش شامل سفارش، دریافت، مدیریت موجودی کالا و تأیید مجوز پرداختهای تأمین کننده میباشد.
تولید: مدیران زنجیره تأمین، فعالیتهای لازم برای پذیرش مواد اولیه، تولید محصول، آزمایش کیفیت، بستهبندی، حمل و نقل و برنامه تحویل را همواره جزو اصول اصلی در نظر دارند. بیشتر شرکتها کیفیت، میزان تولید و بهرهوری کارگران را مورد ارزیابی قرار میدهند تا اطمینان حاصل کنند که شرکت محصولاتی مطابق با استانداردهای مورد قبول بازار تولید میکند.
توزیع کالا: که معمولاً لجستیک نامیده میشود، این امر شامل هماهنگی سفارشات مشتری، تعیین زمان تحویل، ارسال بار، صورتحساب مشتری و دریافت پرداختیها میباشد. این بخش به وسایل نقلیه برای ارسال محصول به مشتریان متکی است. بسیاری از سازمانها بخشهای زیادی از فرآیند تحویل را به سازمانهای متخصص واگذار میکنند، به خصوص زمانی که محصول به بررسیهای خاصی نیاز دارد.
پشتیبانی: تأمین کننده به یک شبکه پاسخگو و انعطافپذیر برای بازگرداندن محصولات معیوب، مازاد یا ناخواسته نیاز دارد. اگر محصول معیوب باشد، محصول مورد نظر مشتری نباشد و یا مازاد آنچه سفارش داده شده تحویل داده شده باشد، باید برای بررسی به انبار برگردانده شود.
ارزیابی نهائی: برای کارایی بیشتر، زنجیره تأمین به نظارت بر اطلاعات در سراسر زنجیره و اطمینان از انطباق با همه مقررات نیاز دارد. فرآیندهای این مرحله شامل امور مالی، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، امکانات، مدیریت نمونه کارها، طراحی محصول، فروش و تضمین کیفیت میباشد.
شبیه سازی استراتژی زنجیره تامین
شبیه سازی استراتژی زنجیره تامین اشاره دارد که عامل یک مدل است که نشان دهنده مناسب یک زنجیره تامین است . مدیریت زنجیره تامین را می توان در مدل انجام داد انجام آن به دلیل گران بودن غیرممکن است و یا غیر عملی است که این کار در سازمان واقعی انجام شود. عملکرد مدل را می توان مورد مطالعه قرار داده و سپس خواص مربوط به عملکرد زنجیره تامین واقعی را می توان استنباط کرد.
دلایل متعددی برای شبیه سازی استراتژی زنجیره تامین وجود دارد. آن می تواند غیر ممکن بودن و یا پر هزینه بودن مشاهده فرآیندهای خاص در یک زنجیره تامین واقعی را اثبات کند. به عنوان مثال، خرید و فروش در سال های آینده، و غیره. زنجیره تامین برای توصیف آن به عنوان معادلات ریاضی می تواند بیش از حد پیچیده باشد. حتی اگر یک مدل ریاضی فرمول بندی شد، برای به دست آوردن یک راه حل با استفاده از تکنیک های تحلیلی می تواند بیش از حد پیچیده باشد.
این امکان پذیر است مطالعه تغییرات در یک زنجیره تامین در یک مدل انجام شود و یا راه حل های تحلیلی بررسی شود. شبیه سازی زنجیره تامین یک ایده ارزشمند در مورد مهم ترین متغییرها و چگونگی تداخل آنها فراهم می کند. همچنین برای آزمایش موقعیت های جدید درباره زمانی که اطلاعات کم است و یا هیچ اطلاعاتی وجود ندارد (عدم اطمینان) می تواند مورد استفاده قرار گیرد، و برای چک کردن سیاست های جدید و قوانین تصمیم گیری قبل از خطر آزمایشات با زنجیره تامین واقعی است . مطالعه در زنجیره تامین با استفاده از مفهوم شبیه سازی زمانی که یک یا چند تا از شرایط زیر بکار گرفته شود، انجام می شود.
تعریف مدیریت لجستیک زنجیره تامین چیست؟
مدیریت لجستیک زنجیره تامین: لجستک قسمت مهمی از فرایند زنجیره تامین است که شامل طرح ها و برنامه ها، به کار گیری و کنترل کارا و اثر بخش جریانات و ذخایر کالاها و خدمات می باشد و اطلاعات مرتبط از نقطه شروع تا مصرف را به منظور برآورده ساختن نیازها و الزامات مشتریان در نظر می گیرد. پنج اصل اساسی در موفقیت مدیریت لجستیک عبارتند از: عرضه محصولات صحیح در زمان صحیح و در مکان صحیح، با شرایط صحیح و با هزینه صحیح به مشتریانی که آن محصول را مصرف می کنند.
مزایای مدیریت لجستیک زنجیره تامین چیست؟
- سود بالاتر
- بهره وری بالاتر
- چابکی بیشتر
- کاهش هزینه ها
- موجودی های کمتر
- موعدهای تحویل کوتاه تر
- رعایت حقوق بیشتر مشتری
- قابلیت مشاهده و ردگیری رخدادها
- افزایش خدمت دهی به مصرف کنندگان
- وجود موجودی ها و اندازه انباشته ها به مقدار صحیح
مدیریت روابط زنجیره تامین چیست؟
جریان های مربوط به اطلاعات و مواد و یا کالا در فرایند زنجیره تامین حوزه های مذکور مدیریت را ضروری کرده است. مدیریت روابط شاید مهمترین بخش زنجیره تامین است و تاثیر شگرفی بر همه زمینه های زنجیره تامین و همچنین سطح عملکردی آن دارد. در بسیاری از موارد سیستم های اطلاعاتی و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت مدیریت زنجیره تأمین (scm) به سهولت در دسترس بوده، اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تامین معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که ما بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندد. علاوه بر این مهمترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تامین ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است به گونه ای که شرکا اعتماد متقابل به قابلیت ها و عملیات یکدیگر داشته باشند.
معیار های اندازه گیری استراتژی زنجیره تامین چیست؟
عملکرد اصلی مدیریت زنجیره تامین که شامل: مدیریت موجودی، مدیریت توزیع مدیریت ، کانال ، مدیریت پرداخت، مدیریت مالی، مدیریت تامین کنندگان و با معیار های زیر قابل اندازه گیری می باشد.
خدمت دهی مشتری: خدمت دهی به مشتری توانایی زنجیره تامین را در برآورده نمودن انتظارات مشتریان اندازه گیری می کند. بسته به نوع بازار مشتریان انتظارات متفاوتی از زنجیره تامین دارند و هزینه خدمت دهی را می پردازند. بازار مورد نظر هرچه که باشد زنجیره تامین باید انتظارات مشریان را برآورده کند.
ارایی داخلی: کارایی داخلی توانایی شرکت یا زنجیره تامین در انجام کارها می باشد به گونه ای که سطح مناسبی از سود آوری داشته باشد و از توجیه مالی مناسب برخوردار گردد.
انعطاف پذیری تقاضا: در اینجا توانایی زنجیره تامین در پاسخ دهی به عدم قطعیت موجودر تقاضای محصول اندازه کمی می شود و نشان می دهد که چه میزان افزایش در سطح فعلی تقاضا می تواند توسط زنجیره تامین پاسخ داده شود.
توسعه محصول: این مورد شامل توانایی شرکت یا زنجیره تامین در تداوم بخشیدن به توسعه همگام با بازارهاست. در اینجا توانایی توسعه و ارائه محصول جدید در زمان مناسب اندازه گیری می شود . این توانایی برای بازار های در حال توسعه ضروری است.
چالش های و مشکلات اجرای استراتژی زنجیره تأمین چیست؟
در جهان تجارت مثالهای بی شماری از شرکت هایی که قادر نیستند به سطح تقاضایشان برسند و در نتیجه موجودی های هزینه بر و زیادی پروژهای را متحمل میشوند، وجود دارد. در این بخش ما به تشریح این مشکلات و علل آنها می پردازیم. به طورکلی مشکالت پیش روی زنجیره تامین از دو منبع ناشی می شوند:
عدم اطمینان در اجرای استراتژی زنجیره تأمین
یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تامین پیش بینی تقاضا است. پیش بینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر می پذیرد. دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تامین زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشینها در فرایند تولید خطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت می کند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است.
عدم هماهنگی در اجرای استراتژی زنجیره تأمین
این نوع مشکلات هنگامی اتفاق می افتد که یک بخش شرکت با دیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد، وقتی پیغام برای شرکای تجاری غیر قابل فهم باشد و وقتی بخشهای شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند و یا خیلی دیر از آنچه مورد نیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه می شوند. با توجه به منابع مزمن ترین مشکلات زنجیره تامین عبارتند از :
اثر شلاق چرمی؛ مزمن ترین مشکلات زنجیره تامین
به افزایش نامنظم سفارشات در بالا و پایین زنجیره تامین اطلاق می شود که در اثر بی ثباتی پیش بینی توزیع کنندگان ناشی از پیش بینی ضعیف تقاضا، نوسان قیمت ، دسته بندی تقاضا، و سهمیه بندی در زنجیره تامین بوده است که سبب مشکلات موجودی و تولید می شود موجودی پرهزینه، غیرضروری، شفارش غلط به تامین کننده می شود و باعث ناکارآمدی، کاهش سود، از دست دادن در آمد، خدمت رسانی ضعیف به مشتری، حمل و نقل ناموثر و تعویق می شود.
ذخیره فریبنده
این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی را می خواهند که در دسترس نیست اتفاق می افتد گرچه در حقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول در جایی نادرست قرار می گیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است.
نحوه اندازه گیری عملکرد و اثربخشی استراتژی زنجیره تأمین چگونه است؟
اندازه گیری عملکرد، برای تعیین کارایی و یا اثربخشی یک سیستم موجود، و یا برای مقایسه سیستم های رقیب استفاده می شود . اقدامات عملکرد نیز برای طراحی سیستم های ارائه شده با تعیین ارزشهای متغیرهای تصمیم است. برای رسیدن به کارایی و اثربخشی در اجرای استراتژی زنجیره تامین را به پنج جز اصلی تفکیک کرده اند که این پنج وظیفه تا اندازه ای عاملی برای سازماندهی است و مهارت و اثربخشی استراتژی زنجیره تامین به صلاحیت و درستی این پنج عملکرد وابسته است.
ساختار شرکای زنجیره تامین
طراحی زنجیره تامین بر اساس کارایی که بر روی عوامل استراتژیک و با توجه و نیازمندیهای مشتری برای طراحی زنجیره تامین است، پایه ریزی شده است، به گونه ای که محدوده محصولات موجود، سرویس ها، محصولات جدید یا بخش مشتریان را پوشش می دهد. بر پایه آگاهی از محصول نهایی در زنجیره تامین پایه ریزی می شود
پیاده سازی ارتباطات مشارکتی
این بخش به انواع مشارکت های ضروری برای شرکت اشاره می کند. این عملکرد ارتباطات زنجیره تامین رابه مشارکت با عوامل خارج از شرکت گسترش می دهد. هر تغییری در زنجیره تامین باید به اطلاع شرکابرسد و در کل زنجیره پیاده شود.
طراحی زنجیره تامین برای سوددهی استراتژیک: مدیریت زنجیره تامین، مشارکت موثر عوامل خارج از شرکت را ایجاب می کند. اما ارتباط هر شرکت با شرکت های خارج از آن بسیار مشکل زاست.
اطلاعات مدیریت زنجیره تامین: نقش سیستم های اطلاعاتی را در اصلاح زنجیره تامین نباید نادیده گرفت. این بخش نقش تکنولوژی را در اصلاح زنجیره تامین نشان می دهد. تغییرات سیستمی باید تغییرات (اصلاح) فرایندها و استراتژی شرکت را تحت الشعاع قرار دهد.
کاهش هزینه زنجیره تامین: شاخص اصلی بهبودی زنجیره تامین کاهش هزینه است. این کوشش ها برای استراتژی ها و سیاست های کارایی انجام می شود. پنج دلیل اصلی هزینه زایی عبارت اند از:
- ضعف موجود در طراحی تولید
- عدم وضوح فرایند زنجیره تامین
- وجود اطلاعات ناقص برای تصمیم گیری
- تغییرات رویه های داخلی و خارجی شرکت
- ضعف حلقه های زنجیره در ارتباط میان شرکا زنجیره تامین
خلاصه استراتژی زنجیره تأمین و مدیریت آن
بخش خرید سازمانها در افزایش کارآیی و اثربخشی آنها مؤثر است. به همین دلیل شرکتها سعی در انتخاب شیوه مناسب دارند تا بتوانند به اهداف استراتژیک و خرید شرکت دست یابند. زنجیره تامین یکی از علوم زیر بنایی در شکل گیری، تولید و توزیع یک محصول یا خدمت است. بدون دانش زنجیره تامین راه های رسیدن محصول به دست مصرف کننده نهایی مصدود می شود و یا به طور ناقص اجرا شده و شرکت های تولید کننده کالا و خدمات را متضرر می سازد.
بیشتر بخوانید: هم افزایی و ارزش آفرینی در سازمان های هلدینگ چگونه ایجاد میشود؟
پیاده سازی استراتژی زنجیره تامین و مدیریت آن یکی از مراحل مهم و حیاتی در چرخه تولید و مصرف توسط مصرف کننده نهایی یک محصول یا خدمت می باشد. امروزه اطلاعات در یک زنجیره تامین یک عامل مهم جهت جهت تصمیم گیری مطلوب و بهینه برای توسعه و بقا است و بنابر این دو هدف هماهنگی و پیش بینی و برنامه ریزی را دربر می گیرد. با توجه به اهمیت جریان اطلاعات و نقش آن در زنجیره تامین می توان گفت زنجیره تامین در مقایسه با بنگاههای انفرادی سه ویژگی خاص دارد که عبارتند از پوشش بیشتر، کانالهای دسترسی بیشتر و کیفیت مطلوب اطلاعات. فناوری اطلاعات به طور مؤثری باعث بهبود کارآئی زنجیره تامین می شود و از پدید آمدن اثر شلاق چرمی نیز جلوگیری می نماید.
شبیه سازی مدلی برای نشان دادن زنجیره تامین در موقعیت های جدید که اطلاعات کم و شرایط عدم اطمینان است. دلایلی از جمله گران بودن و غیر ممکن بودن موجب شده است برای بررسی و آزمایش فرآیندهای خاص، شبیه سازی زنجیره تامین انجام شود. فرآیندهای اصلی زنجیره تامین شامل مدیریت اطلاعات، مدیریت لجستیک، مدیریت روابط و مدیریت استراتژیک است که به طور کلی در این مقاله مزایای آنها بررسی شد. یکی از عوامل موفقیت سازمانها و محصولاتشان، داشتن زنجیره تامین کارا و اثربخش و مدیریت صحیح آن است که در این میان حرکت منظم اطلاعات میان اعضای زنجیره تامین بسیار حائز اهمیت است. که در این زمینه بکار گیری سیستمها و فناوری اطلاعات و نرم افزارهای زنجیره تامین میتواند زنجیره تامین را حمایت نماید و باعث برقراری ارتباط با مشتری و انتقال اطلاعات از سمت مشتری به سمت سازمان شده و اطلاعاتی را با درجه بالا از شفافیت، سرعت و دقت فراهم می کنند که تمام برنامه ریزی فرآیندها بر آن اساس شکل می گیرد.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی زنجیره تأمین برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.
- the next-generation digital supply chain
- What Are the Five Basic Components of a Supply Chain
- Supply Chain – Overview, Importance, and Examples
- Supply Chain Management and Logistics, Retail Examples
- Supply Chain Digital – Procurement & Supply Chain Platform
- Supply Chain Strategy: Back to Basics – Strategy+Business
در گفتگو ها شرکت کنید.