تعریف مدیریت دانش چیست؟ نقش مدیریت دانش در توسعه و رشد سازمان چگونه است؟
مدیریت دانش یا همان مدیریت دانایی (Knowledge Management) در واقع مفهومی است که در علوم مدیریتی نقش مهمی دارد و قبل از اینکه بخواهیم مساله “مدیریت دانش چیست” را مطرح کنیم، اول مقدمه ای از آن را بیان نماییم. سازمان های امروزی، اهمیت بیشتری برای درک بهتر، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قائل شده اند و همواره در جهت کسب و به کار گیری دانش و اطلاعات روز، به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوبتر، به ارباب رجوعان گام بر میدارند. چنین سازمان هایی نیازمند به کار گیری سبک جدیدی از مدیریت به نام مدیریت دانش می باشند.
تحقیق در ادبیات مدیریت، نشان میدهد که هیچ تعریف مورد توافقی از مدیریت دانش وجود ندارد. تعاریف عمدتاً بر قابلیتهای سازمانی در خصوص تولید ثروت از داراییهای دانش مدار متمرکز هستند و نقش مدیریت دانش، اکتساب، جمعآوری و استفاده از دانش فنی سازمانی و درسهای آموخته شدهاست.
بیش از ده سال از عمر ابداع مفهوم کلی مدیریت دانش میگذرد و در این مدت، تعاریف گوناگونی در این خصوص ارائه گردیده که هر یک ابعادی از این موضوع را نمایش میدهند. در ذیل به بیان مهمترین این تعاریف میپردازیم:
مدیریت دانش فرآیند سیستماتیک منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوری های اطلاعاتی و تعامل انسانی را به کار می گیرد تا سرمایه های اطلاعاتی سازمان راشناسایی، مدیریت وتسهیم کند.این دارایی ها شامل پایگاه های اطلاعاتی، اسناد، سیاست ها، و رویه ها می شود. علاوه براین هم شامل دانش آشکار وهم دانش ضمنی کارکنان را دربر میگیردو از روش های متنوع و گسترده برای تصرف، ذخیره سازی و تسهیم دانش در داخل یک سازمان استفاده می کند.
تعریف مدیریت دانش از منظر نظریه پردازان مختلف
تعریفی که نظریه پردازان از مدیریت دانش ارائه می نمایند میتواند ما را در شناخت هرچه بیشتر آن یاری می دهد و دیدگاهی کلی از این مفهوم به ما بدهد.
- چارلز آرمسترانگ: مدیریت دانش عبارت است ارتقاء خاصیت رسانایی سازمانی به منظور بهبود توانایی ها در جلب مشتری، بدین منظور باید مکان، زمان و حالتی ایجاد کرد که اعمال و راهبردهای معقولانه را که در رفتار ما تأثیر می گذارند، تشویف کند.
- لاری پروساک: مدیریت دانش، تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل کردن این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند
- توماس داونپورت: مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است. به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد
- شانون: مدیریت دانش قصد دارد تا دسترسی به دانشی که پیوسته در حال تغییر است، دانش عینی و دانش ضمنی یا دانش نهفته در اذهان افراد را فراهم کند و با ایجاد “خرد” توانایی در نوآوری و قدرت مقابله با بحرانها را افزایش دهد
- پل کوئینتاس: مدیریت دانش فرایند ایجاد، جذب، بکارگیری مجدد دانش، دانش فردی و سازمانی است. تأکید این تعریف بر فرایند است
- جنیفر راولی: مدیریت دانش در اصطلاح مفهومی یک نمونه است و در اصطلاح تخصصی، مجموعه ای از راهکارها و اعمالی است که در پاسخ به نیازهای سازمانها شامل جوامع و دولتها در جامعه مبتنی بر دانش قرن بیست و یکم پدید آمده است
- عباس حری: در مدیریت دانش، کتابخانه با دانش تولید شده افراد که بروز عینی یافته اند، یعنی دانش عیان سر و کار دارد. کتابداران در انجام فعالیتهای این قسمت از کار کتابخانه باید نسبت به همه ضعفها و قوتهای تولید دانش از جنبه معرفت شناسی، زبان شناسی، فن آوری، اقتصاد و جامعه شناسی آگاهی داشته باشند. کتابداران با مسائلی از این نوع که چه دانشی تولید شده، چه کسانی تولید کرده اند و این تولید چگونه صورت عینی یافته است سر و کار دارند
- هوبرت سنت آنگو: مدیریت دانش عبارت است از ایجاد ارزش از دارایی های پنهان شرکت. زمانی این هدف تأمین می شود که بتوانیم توانایی های سازمانی و فردی را به گونه ای پرورش دهیم که در ایجاد، تبادل و گردآوری دانش، توانا باشند. این امر مستلزم آن است که برای افراد بشر، ارزشی بالا قائل شویم.
- آلوین تافلر: انسان دانش را مدیریت نمی کند. بر عکس، این دانش است که انسان را اداره می نماید.
- کریس آرگریس: هنر مدیریت، مدیریت دانش است. مدیریت دانش به این معناست که ما به تنهایی افراد را مدیریت نمی کنیم. بلکه بیشتر دانش است که آنها را اداره می کند. مدیریت به معنای ایجاد شرایطی است که افراد را به تولید دانش معتبر و پذیرش مسئولیت فردی، قادر سازد.
تعاریف مدیریت دانش از دانشمندان مختلف
کارل اسویی یکی از مشاوران عمده مدیریت دانش، اندیشمندان حوزه تعریفی مدیریت دانش را تقسیم بندی کرده است. دانش پژوهانی هستند که اسویبی آنها را جمعیت دانش شیء مینامد؛ اینها دانش را برحسب نظریه اطلاعات تعریف میکنند، این گروه بر این باورند که دانش اطلاعاتمدار است و از طریق مدیریت اطلاعات تولید میشود.
گروه دوم که اسویبی آنها را گروه دانش – فرایند می نامد، دانش را بر حسب فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی تعریف میکنند، این دو گروه با هم همپوشی ندارند. آنها به مفهوم دانش از نقاط شروع متفاوت نزدیک میشوند و اصلاحات متفاوتی را در اولین گروه، یعنی گروه دانش – شی، بیان کرده اند.
در نهایت دانش را میتوان بر اساس چهار دیدگاه رایج در مورد دانش عطایق زیر بیان کرد:
- دانش، تنها از طریق تفکر عمیق و با مشاهده جهان به دست میاید
- اگر دیگران را در دانش خود سهیم کنیم، از دانش ما کاسته میشود
- دانش را میتوان مستقل از نحوه خلق آن با کاربرد آن، به عنوان یک ماهیت با محصول ارزیابی کرد
- علم بالاترین شکل دانش است و انواع دیگر دانش از طریق علم است که به وجود میایند یا خلق می شوند
در کل مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری می کند اطلاعات مهم را بیابند و آنها را گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیت هایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، یافتن استراتژی مناسب، برنامه ریزی استراتژیک (برنامه راهبردی) و تصمیم گیری استراتژیک ضروری است.
پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان همچون پیاده سازی هر روش دیگری بایستی در یک فرایند گام به گام و آرام صورت گیرد.
مهمترین هدف به کار گیری مدیریت دانش در انواع مؤسسات، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاء کارایی و سودآوری بیشتر می باشد. در نتیجه مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق، انتشار و به کارگیری دانش در سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش شامل تسهیم دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان میباشد.
از طرفی حرکت به سوی جامعه های مبتنی بر دانش مقوله ای است که امروزه در همه جا مورد بحث واقع می شود. ظهور و بروز فناوری اطلاعات و ارتباطات و نفوذ آن به تمامی ابعاد زندگی بشر پارادایم های جدیدی را پیش روی همگان قرار داده و زندگی بشر را متحول ساخته است، سازمان ها نیز از این امر مستثنی نبوده و در همین راستا دچار تغییرات و تحولات زیادی شده اند.
سیر تحولات در سازمانها
سازمانها نیز در عصر تحولات روز افزون و شتابان به منظور کسب مزیت رقابتی و جهت ادامه بقا و حیات و مقابله با شرایط متغیر محیطی به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین، تکنیک ها و اصول نو، روی آورده اند. مدیریت دانش به عنوان یکی از آخرین مباحث سازمانی مطرح شده در همین راستا به کمک سازمانها آمده است واژه مدیریت دانش در دنیای مدیریت موضوعات مختلفی را در بر می گیرد. علت ایجاد این نگرش به دلیل انتقال و حرکت سیستم های اقتصادی مبتنی بر صنعت به سوی جامعه های مبتنی بر دانش و توسعه اقتصاد دانش محور است.
کسب دانش به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی مزیت رقابتی بنگاههای بزرگ و کوچک صنعتی و خدماتی شناخته می شود، اگر سازمانها به دقت به مقوله استفاده از دانش توجه کنند به این نکته پی خواهند برد که میزان دانش موجود در سازمان آنها بیشتر از آن چیزی است که خود تشخیص می دهند. با توجه به اهمیت دانش در دنیای امروز، لازم است قبل از ورود به بحث اصلی مدیریت دانش، به مفاهیم اصلی آن میپردازیم.
مفهوم مدیریت دانش چیست و چگونه تعریف میشود؟
مفهوم مدیریت دانش برای مدت های مدیدی به صورت عملی اما غیررسمی مورد استفاده واقع شده است. بنابراین به منظور درک بهتر مهفوم مدیریت دانش ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها بپردازیم؛ دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هر دو مربوط بوده و تفاوت آنها لزوما ماهوی نیست و صرفا از نظر مراتب با هم متفاوتند.
داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد. در این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در موفقیت کارهای علمی دارد.
داده چیست و به چه معناست؟
داده ها که اولین سطح مدیریت دانش را تشکیل میدهند، عبارتند از ارقامی اعداد، نمودارها و نظایر اینها که به خودی خود تولید معنی نمیکنند، در واقع می توان گفت که داده ها، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. سازمانهای نوین، معمولا داده ها را در یک سیستم فناوری ذخیره میکنند. این داده ها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق میشوند. بنابراین همه سازمانها به انواع داده ها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی نقطه کانونی، فرهنگ داده به شمار میرود و مدیریت مؤثر داده ها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد.
نقش داده ها در مدیریت دانش چیست و چگونه در تصمیم گیری استفاده میشوند؟
بعضی از سازمانها به اشتباه فکر میکنند داده های بیشتر نسبت به داده های کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آنها میتوانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه داده های زیاد، کار تشخیص داده های لازم و درک آنها را دشوار میکند، دیگر آن که داده ها فاقد معنی قابل استفاده اند. یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مینای قابل اتکاء برای اقدام مناسب، تهی هستند. از این داده ها را می توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری، به شمار آورد؛ چرا که نمیتوانند عمل لازم را تجویز کنند. داده ها نشانگر ربط، بی ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمان ها و محصوصأ سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند.
تعریف اطلاعات و نقش آن در مدیریت دانش
دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل میدهد. این سطح، داده های کمی خلاصه شده را در بر میگیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دار شوند. این سطح از داده ها نیز بیانگر دانش نیستند. آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند، اطلاعاتی که مدیر می تواند به کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی انجام دهد. اطلاعات غالبا تشکیل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه میکند که بزرگتر از آن چیزی است که از داده های خام مکشوف میگردد.
تعریف اصلی مدیریت دانش چیست؟
مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیتها است که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایههای فکری در سطح کلان به کار میرود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان میشود. مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که بعنوان حافظه سازمانی محسوب میشود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و موثر قادر میسازد.
تعریف دانش چیست و چگونه در علم مدیریت بیان میشود
دانش اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هرچه بیشتر انباشت اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینش های حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.
دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است به افزایش دسترسی به اطلاعات دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هریک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شودو در علم مدیریت، دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارت ها بیان کرده اند.
فرآیند مدیریت دانش در سازمان چگونه تعریف میشود؟
چرخه دانش و یا به عبارتی، فرایند مدیریت دانش از چهار بخش اصلی تشکیل شده است: در مرحله اول میباید دانش موجود در سطح سازمان و موانع آن(اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد،بانکهای اطلاعاتی،مستندات)مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب گشته به صورت مناسبی ذخیرهسازی گردد. سپس برای اینکه دانش با ارزش شده،به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر گردد.باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم گردد. پس از طی این مراحل،اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد.خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراکگذاری و تسهیم دانش نزد افراد است.خلق دانش خود شامل اکتساب،کشف و توسعه دانش است.
فرانس بوتیلییر و کاتلین شیرر مطالعه عملی در مورد ۱۲ سازمان (۶ سازمان خصوصی و ۶ سازمان دولتی) انجام دادند تا آنچه را که آنها روشهای مدیریت دانش مینامیدند، مشخص سازد. نتیجه حاصله عبارت بود از:
– تمرکز بر ارتباطات که گروههای همکار و محلهای پرسش و پاسخ نامیده میشود.
– تمرکز بر ذخیره و بازیابی دانش که بانکهای اطلاعاتی خبره و دانش نامیده میشود.
– تمرکز بر اشاعه گزیده که آگاهی رسانیهای اطلاعات و اخبار و یادگیری سازمانی نامیده میشود.
– تمرکز بر عمل که همکاری مجازی نامیده میشود.
برنامههای مدیریت دانش و روند تولید دانش
مؤلفههای اصلی مدیریت دانش شامل چه مواردی است؟
داون پورت مؤلفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
- فرهنگ : شامل ارزشها و اعتقادات اعضای سازمان در ارتباط با مفاهیم اطلاعات و دانش میباشد.
- فرایند عمل : در حقیقت افراد چگونه از اطلاعات و دانش در موسسات خود بهرهگیری مینمایند.
- سیاستها : شامل موانعی که در فرایند تسهیم دانش و اطلاعات در سازمان پدید میآید.
- فناوری : چه سیستمهای اطلاعاتی در مؤسسه موجود است.
نقش فرهنگ در مدیریت دانش چیست؟
فرهنگ Culture و ساختار سازمانی باید پشتیبان سیستم مدیریت دانش در سازمان باشد.فرهنگ سازمانی که در آن خلاقیت و نوآوری یک ارزش محسوب میشود یکی از ابعاد پیش برنده مدیریت دانش است.
فرهنگ(باورها و تصورات)،توسط اعضای سازمان به اشتراک گذاشته میشود.ارزشهای سازمان، اصول و مقررات نانوشته و روشهای اجرایی،منابع فرهنگی دانش را تشکیل میدهند. محتوای فرهنگ سازمان،به عنوان منبع دانش میتواند توسط افراد، دستورالعملها، روش کار و دستگاههای رایانهای سازمان تقویت شود.بنابراین، یادگیری سازمانی و رشد فردی و سازمانی باید یک ارزش تلقی شود،تمامی کارکنان سازمان در تمامی سطوح و در هر موقعیتی،براین باورند که باید دانش و اطلاعات خود را،جهت رشد و موفقیت سازمان،با یکدیگر به اشتراک گذارند و این تفکر در سازمان تشویق و حمایت میشود.
افراد منبعی برای تولید دانش
به کارکنان اجازه سعی و خطا،تجربه و یادگیری داده میشود.در چنین فرهنگ سازمانی،تفکر،اتلافوقت تلقی نمیشود بلکه تشویق هم میگردد.فضای حاکم بر سازمان به گونهای است که تمام افراد با شوروشوق تمام در پی یادگیری و انتقال آموختههایشان به دیگران هستند.ارتباطات به مرزهای تیمی،بخشی و حتی سازمانی محدود نمیشود و جریان آزاد اطلاعات،دانش و ایدهها برقرار است.تمامی افراد سازمان براساس سهمی که در رشد دانش سازمان داشتهاند مورد ارزیابی و تشویق قرار میگیرند. افراد به سادگی میتوانند به خبرگان و متخصصان دسترسی داشته باشند و از دانش آنها بهرهمند شوند.ساختار و فضای کاری به گونهای است که افراد میتوانند بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران و بدون محدودیت،در فضای غیررسمی به بحث و گفتوگو بپردازند. جلسات به گونهای مدیریت میشود که هرگز یک نفر بر جلسه حاکم نیست و گفتوگوی آزاد و چند جانبه،با مشارکت همگان وجود دارد.محیط سازمانی مشخصههای زیادی دارد که منبع دانش بالقوه هستند.
بنابراین از طریق ارتباط با این مشخصهها،یک سازمان میتواند منابع دانش خود را پیدا کند.این موضوع میتواند به صورت منبع دانش مجازی که میتواند در دسترس باشد یا از محیط کسب شود،مورد توجه قرار گیرد. برای مثال شبکه گسترده جهانی اینترنت یک منبع دانش مجازی است که به طور نسبی ساده و کمهزینه است.
اهداف اصلی پیاده سازی مدیریت دانش چیست؟
یکی از اهداف آشکار مدیریت دانش، ایجاد ارزش در سازمانهاست. یکی از عمومیترین راههای ایجاد ارزش از سوی دانشکاران، پشتیبانی برای تصمیمگیری کارامد است. ایجاد ارزش، لزوماً به معنی ایجاد ارزش اقتصادی نیست. سازمانهای غیرانتفاعی، سازمانهای دولتی و خیریه، به روشهای غیراقتصادی ایجاد ارزش میکنند. آنها چیزی ایجاد میکنند که سرمایه اجتماعی نامیده میشود. دانش دانشکارانی که میتوانند با تصمیمگیری مؤثر در سازمان ارزش ایجاد کنند، پیش نیاز مدیریت دانش است.
تبدیل دانش غیررسمی، ذهنی و شخصی (ضمنی) به دانش ثبت شده رسمی (صریح)، یکی از اهداف کلیدی مدیریت دانش است که باعث کاهش ریسک از دست رفتن دانش با ارزش سازمان با ترک همکاری کارکنان و کاهش خطر از دست دادن حافظه شرکت به هنگام تعدیل نیروی انسانی میشود.
ماسن و پائولین (۲۰۰۳) مطالعهای در مورد درک استنباط مدیران شرکتهای نیوزیلندی از مدیریت دانش انجام دادهاند. مدیران مورد تحقیق باید به سؤالات زیر پاسخ میدادند:
۱. اصلیترین هدف شرکتها برای بهکارگیری مدیریت دانش چیست؟
۲. بزرگترین موانع بهکارگیری موفقیتآمیز مدیریت دانش چیست؟
۳. مهمترین عامل موفقیت مدیریت دانش چیست؟
اصلیترین اهداف عبارتند از: تهدید رقبا، آگاهی یافتن از اهمیت دانش و کارامدی تکنولوژی مدیریت دانش.
بزرگترین موانع عبارتند از: فرهنگ سازمانی (فقدان اعتماد، ارتباطات و اشتراک دانش) و نیز فقدان آگاهی و درک و بصیرت درباره مدیریت دانش
مهمترین عامل موفقیت: فرهنگ سازمانی (افراد، اعتماد، اشتراک) است.
دسته بندی کلی مدیریت دانش چیست
در کل میتوان از دیدگاههای مختلفی مدیریت دانش را دستهبندی و نسل بندی کرد. به عنوان مثال، اگر همگرایی میان آن و مدیریت فناوری را معیار قرار دهیم به نسلهایی همچون مدیریت دانش سنتی،اجتماعی، معنایی و هوشمند میرسیم. اما در این نوشتار معیار دستهبندی انواع را مقیاس و حجم پروژهها در نظر میگیریم. از این دیدگاه سه دسته وجود دارد:
- مدیریت دانش بزرگ (Big KM): دربارهٔ برنامههای مدیریت دانش در مقیاس بنگاه اقتصادی است که با یک استراتژی بالا به پایین شروع میشود و به دنبال دستیابی به دورترین نقاط یک سازمان میباشد
- مدیریت دانش کوچک (Little KM): دربارهٔ کاربرد سریع روشهای مدیریت دانش برای مسائل کسب و کار به طریقی است که موجب ایجاد درک و حس شود
- مدیریت دانش شخصی (Personal KM): دربارهٔ توسعه آگاهانه منشها و عادتها برای شناسایی، مکانیابی و پردازش دانش و اتصالات شخصی است.
مدیریت دانش ابزاری برای پاسخگویی به تغییر ها
سازمانهای دولتی و خصوصی و محیطی که این سازمانها در آن به فعالیت مشغولند، شدیدا تغییر یافتهاند.سازمانها ناگزیرند برای سازگاری با محیط متغیر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کرده و بدین منظور بایستی در مقابل تغییرات محیط انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهند و همچنین برای مدیریت سرمایههای دانشی خود به روشها و فنون پیچیدهتری نیاز دارند. در واقع مدیریت دانش می تواند در کنار فرایند مدیریت تغییر نقش سازنده ای در شرکتها داشته باشد و ایجاد ارزش نماید. سازمانهای نوین میدانند که:
- بخش عمدهای از سرمایههای علمی آنان به صورت دانش ضمنی (دانشی که از طریق تجربه و ضمن کار به دست میآید و به صورت مستند نوشته شده در نیامده است)در دسترس آنان است که این شکل دانش بایستی بیشتر از سوی سازمان مورد حمایت قرار گیرد.
- نیازمند مکانیسمهای منسجمی در جهت تسهیل ترویج مبادله سازمانی هستند.
- نیاز است تا فرایندهای کاری سازمان با ویژگیهای خاص استفادهکنندگان از دانش(مانند جایگاه فرد در سازمان، شایستگیهای فرد، سبک شناختی و علایق و انگیزههای فرد) تطبیق داده شود تا کیفیت کاری افراد را به بالاترین حد ممکن ارتقا دهند.
گرچه تا کنون سیستمهای مدیریت دانش زیادی پا به عرصه وجود نهادهاند و همچنان در حال به وجود آمدن هستند، اما آنها تنها به میزان بسیار اندکی توانستهاند نیازهای افراد و سازمانها را در رابطه با دانش سازمانی برآورده نمایند.اغلب این سیستمها از رویکردهای سنتی مدیریت دانش تشکیل شدهاند و تنها توانستهاند از یکی از اجزای چرخه دانش (طبقهبندی دانش، ذخیرهسازی دانش و اصلاح دانش)حمایت موثر به عمل آورند. اینچنین سیستمهایی دارای سه محدودیت میباشند که در ذیل به توضیح مختصر این محدودیتها میپردازیم:
- محدودیت مربوط به مدیریت دانش ضمنی
- محدودیت مربوط به توانایی درگیر ساختن استفادهکنندگان دانش در یک مبادله پویا، فعال و مداوم دانش.
- محدودیت مربوط به حمایت از هر کاربر(استفادهکننده از دانش)و همچنین توجه داشتن به تأثیر متقابل نقش ویژه هر کاربر در سازمان با شایستگیها، سبک شناختی، علایق و انگیزههای کاربر.
انواع مختلف تولید دانش در سازمان
روند تولید دانش در سازمانها به اعتقاد نوناکا، از چهار عمل زیر پیروی میکند:
۱. از ضمنی به ضمنی: زمانی اتفاق میافتد که افراد در ارتباطات رو در رو به تبادل دانش میپردازند.
۲. از صریح به صریح: تولید دانش جدید با ترکیب دانشهای موجود است. مثلاً، مدیر امور مالی یک سازمان، اطلاعات مالی قسمتهای مختلف سازمان را گردآوری کرده و براساس آنها، گزارش مالی ارائه میدهد.
۳. از ضمنی به صریح: تدوین تجربیات، عقاید، نظرات کارکنان به طوری که توسط دیگران قابل استفاده باشد.
۴. از صریح به ضمنی: وقتی اتفاق میافتد که دانش صریح در کارکنان درونی شده و باعث گسترش و توسعه دانش شخصی آنان میشود.
تعریف دانش صریح و ضمنی چیست؟
تحقیقات بسیاری نشان میدهد که تنها ۲۰٪ دانایی آشکار و واضح (Explicit) و ۸۰٪ مابقی تلویحی و نهفته (Tacit or implicit) است. مفاهیم مربوط به این دو نوع دانایی و صفات و ویژگی های آ نها را در تعاریف زیر بهتر میتوان دریافت:
تعریف دانش صریح چیست؟
دانشی است که وضوح کافی برای درک آن وجود دارد. دانای صریح، دانایی است که قابل کد شدن است. منظور از کد، هر گونه کد، اعم از کد نوشتاری، گفتاری، رفتاری و… است. مصادیق این نوع از دانایی، کتاب، مقاله، سخنرانی، روشهای مدون سازمانی و سایر مستندات مشابه، میباشد
تعریف دانش تلویحی چیست؟
چنین دانشی به سه دلیل از شفافیت و وضوح کافی برخوردار نیست:
- توانایی تشریح و تعریف دانایی وجود دارد ولی هنوز به عنوان یک دانایی عرضه و معرفی نشدهاست.
- توانایی تشریح و تعریف وجود دارد، اما اراده و قصد آن وجود ندارد.
- توانایی تشریح دانایی وجود ندارد.
معمولاً باید این نوع دانایی را در درون اذهان انسانها، رویههای سازمان، و نیز در اندوختههای فرهنگی جوامع گوناگون مستتر یافت. هرچند که مدیریت دانایی ضمنی، به مراتب مشکلتر از دانایی آشکار است، اما ارزش آن در کسب مزیت رقابتی در سازمان، بیشتر میباشد.
مدیریت دانش یعنی مدیریت فعالیتهای دانشی؛ یعنی مدیریت اذهان و مستندات. مدیریت دانش فراتر از انجام فعالیتهای دانشی است. لایهای فراتر از فعالیتهای دانشی بوده و متمرکز بر اهداف و راهبردهایی است که فعالیتهای دانشی را بهبود دهد. فعالیتهای خلق، اشتراک، بهرهبرداری و … فعالیتهای دانشی هستند که باید مدیریت شوند. به عنوان مثال اشتراک دانش، جز مدیریت دانش نیست، بلک موضوع مدیریت دانش است. نقش، بهبود اشتراک دانش است، نه انجام آن.
تعریف دانش ضمنی و نقش آن در پیاده سازی سیستم
دید سیستمهای سنتی مدیریت دانش نسبت به دانش، بسیار محدود و سطحی بوده و دانش ضمنی افراد را مورد توجه قرار نمیدهند.دانش ضمنی تمامی تجارب و مهارتهایی را شامل میشود که افراد بدون آگاهی و در حین کار به دست میآورند و این شکل دانش، یکی از مهمترین اشکال دانش برای سازمانهای جدید است.
- سازمانهای جدید دائما در حال تغییر و تحول هستند و زمان کافی برای به شکل رسمی درآوردن این گونه دانش را ندارند.
- به شکل رسمی درآوردن این دانش،کار بسیار مشکلی است.
- استخراج این دانش از بین کارکنان،ممکن است باعث بروز مقاومتهای جدی از سوی افراد شود(به خاطر این که افراد این نوع دانش را به عنوان یک ابزار استراتژیک در نظر میگیرند که به وسیله آن میتوانند موقعیت خویش را در سازمان حفظ کنند).
- دانش ضمنی بیانکننده یک عنصر اساسی و ضروری برای یادگیری سازمانی است.مدیریت دانش ضمنی،تنها محدود به فراهم کردن ابزارهای ارتباطی(نظیر ایمیل و…)نمیشود بلکه مدیریت دانش ضمنی باید پویایی تعاملات اجتماعی بین افراد را مورد حمایت قرار دهد.در واقع فرض این نکته اشتباه است که افراد به طور ناخودآگاه و بدون هیچ گونه دلیلی دست به تعاملات اجتماعی میزنند.
برای مثال نظریههای مبادلات اجتماعی براین فرض استوارند که روابط دواطلبانه بین افراد به پیامدهای رضایتبخشی بستگی دارد که از این راه نصیب آنها میشود و تعهد نسبت به ارتقای روابط موجود، به میزان رضایت افراد از این روابط بستگی دارد.ایجاد فرایند تعاملات اجتماعی در گروه پیچیده و وقتگیر است و شامل فاکتورهای بسیاری مانند(رسیدن به سطح قابل قبول اعتماد بین افراد)برای موفقیت میشوند،به همین دلیل نیازمند حمایت زیادی هستند.
چرا باید به خصوصیات هر کاربر توجه داشت؟
سیستمهای سنتی مدیریت دانش معمولا به ویژگیهای خاص هر کاربر توجه نمیکنند ولی سیستمهای جدید باید سعی کنند که یک درک عمیق از کاربر به دست آورند که این فهم میتواند در برگیرنده نقش فرد در سازمان،شایستگیهای فرد،سبک شناختی و علایق و انگیزههای او شود.
چرا درک عمیق از ویژگیهای شخصی کاربر اهمیت دارد؟زیرا هرچه سیستمهای مدیریت دانش از ویژگیهای فردی کاربران آگاهی بیشتری داشته باشند بهتر قادر خواهند بود که دانش را به افراد منتقل کنند.دلیل دیگر اینکه سیستمهای کاربر محور،امکان تغییر شدید نقش افراد و امکان درک سیستمهای مدیریت دانش را به وجود میآورند.
تاریخچه و علل پیدایش مدیریت دانش چیست؟
علل پیدایش مدیریت دانش را میتوان عوامل متعددی دانست که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره خواهیم نمود:
- دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایههای یک سازمان اساساً سرمایههای قابل لمس و مالی بودند (امکانات تولید، ماشین، زمین و غیره) به سمت سازمانهایی که دارایی اصلی آنها غیرقابل لمس بوده و با دانش، خبرگی، توانایی و مدیریت برای خلاقسازی کارکنان آنها گره خوردهاست.
- افزایش فوقالعاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات بهطور کلی ارزش دانش را افزودهاست؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا میکند، دانش همچنین ارزش بالایی پیدا میکند. زیرا به اقدام نزدیک تر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمیکند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسانها است که به تصمیم و بنابراین به اقدام میانجامد.
- تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگیهای جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شدهاست. بسیاری از سازمانها دریافتهاند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازهگیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج میشود.
- تخصصی تر شدن فعالیتها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را بهمراه داشته باشد.
در بدو امر به آن فقط از بعد فناوری نگاه میشد و آن را یک فناوری میپنداشتند. اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات موردنیاز است. انسانها در مقابل بعد فناوری و الکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت قرار میگیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است.
اجزای اصلی در روند اجرای مدیریت دانش
عناصر مدیریت دانش عبارتند از:
- فرد: کارگر دانشی،واحد اصلی ایجاد،ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
- گروه: شبکهها(رسمی و غیررسمی)،از نظر دانش،سرمایه مهمیاند که معمولا غیرعینی هستند.گروهها متشکل از کارکنانی هستند دارای تجربیات مشترک که معمولا فزایندهای از دانش را به وجود میآورند.
- سازمان: کل سازمان میتواند به صورت نهادی نگریسته شود،که نتایج مجموعهای از دانش را تجسم میبخشد.
مراحل عملیاتی کردن (پیادهسازی) مدیریت دانش در سازمان
طبیعی است که پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان همچون پیادهسازی هر روش دیگری،بایستی در یک فرایند گامبهگام و آرام صورت گیرد،پیادهسازی مدیریت دانش شامل شش مرحله میباشد.
۱. آموزش رکن اصلی اجرای موفق مدیریت دانش
آموزش ناکافی کاربران، یکی از عوامل شایع عدم موفقیت برنامههای مدیریت دانش است. نتیجه تحقیقات نشان میدهد که افزونبر نیمی از دلایل عدم موفقیت برنامههای مدیریت دانش، به آموزش ناکارامد کاربران مربوط میشود.
کونیگ، در مقاله خود با عنوان «آموزش مدیریت دانش» ۴ عنصر اساسی مؤثر در برنامه آموزشی مدیریت دانش را معرفی کرده است.
– تکنولوژی اطلاعات و کاربردهای آن
– فرهنگ سازمانی
– مبانی مدیریت دانش
– مبانی اقتصاد و تجارت
و در خصوص تفاوت میان سازمان یادگیرنده و مدیریت دانش مینویسد: مفهوم سازمان یادگیرنده، بر تولید دانش تأکید دارد، در حالی که مدیریت دانش بر گردآوری، سازماندهی و اشاعه دانش متمرکز است. مدیریت دانش، گسترش یافته است تا سازمان یاد گیرنده و تولید دانش را پوشش بدهد.
آموزش مفاهیم و جلب نظر مدیران
اجرای هر طرح جامعی در سازمان، احتیاج به جلب نظر مدیران و نیز آموزش مفاهیم و موضوع طرح در سطح کارشناسی دارد.به خصوص آن که مدیریت دانش،بایستی توسط خود اعضای سازمان راهبری و هدایت شود.بنابراین در ابتدای طرح بایستی کارگاههای آموزشی مشارکتی در جهت جلب نظر و آشناسازی تخصصی اعضای سازمان پیادهسازی شود.این کارگاههای آموزشی شامل موضوعاتی همچون موارد ذیل میشود:
- مفاهیم مدیریت دانش در سازمان(مقدماتی)
- مفاهیم مدیریت دانش در سازمان(پیشرفته)
- مدیریت دانش و فناوری اطلاعات
- فرهنگ سازمانی تسهیم دانش،هستها و بایدها؟
- چگونه سطح دانشی سازمان را افزایش دهیم؟
- مشکلات دانشی سازمان ما
- راهحلهای پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان مشابه.
۲. ارزیابی سطح دانش سازمان
پس از آشنایی و جلب نظر مدیران،لازم است وضعیت موجود به صورتی کاملا شفاف مورد بررسی قرار گیرد.در این راستا پرسشنامههایی در سازمان و در میان کارشناسان توزیع میشود که برگرفته از نوع سازمان،چک لیستهای مشابه طرحهای مدیریت دانش و نیز موقعیت کلی سازمان میباشد.نتایج این پرسشنامهها و نیز اطلاعات سازمانی در یک سیستم دینامیک کامپیوتری وارد شده و نمودارهای رشد دانشهای مختلف سازمانی(براساس آخرین نظریههای مدیریت دانش)به عنوان خروجی به دست میآید.سیستم دینامیک به شبیهسازی سناریوی دانش سازمانی میپردازد و آن را به صورت نمودارهایی ترسیم میکند.این نمودارها نشانگر وضعیت فعلی دانشی سازمان و آینده آن با ادامه وضع موجود میباشد.این نمودارها توسط متخصصان مدیریت دانش و نیز در جلسات مشترک با مدیران تحلیل شده و نقاط ضعف و قوت سازمان در ابعاد مختلف ساختاری،تکنولوژی و انسانی به لحاظ دانش مشخص میشود.
۳. تشکیل تیم دانش
پس از ارزیابی متخصصان مدیریت دانش و مدیران سازمان و برگزیدن سناریوی مطلوب و گام دانشی بعدی،با توجه به نیازهای سناریوی پیشرو،تیمهای مدیریت دانش در سطوح مختلف سازمان از میان اعضای سازمان انتخاب میشود.این افراد در کنار امور پیشین خود،وظایف جدیدی را(که البته به لحاظ زمانی ایجاد مشکل نمیکند)برعهده میگیرند.
۴. تدوین چشمانداز دانش
براساس سناریوی مقبول،چشمانداز دانشی سازمان ترسیم و بر مبنای آن برنامه استراتژیک دانشی مبتنی بر نقاط قوت و ضعف سازمان به لحاظ دانش مشخص میشود. پس از آن آییننامههایی در جهت پیادهسازی مدیریت دانش در بخشی از سازمان طراحی و ابلاغ میشود.طرح مدیریت دانش در ابتدا بایستی در حیطهای کوچک به عنوان طرح پایلوت پیادهسازی شود.بنابراین کل امور فوق در همین بخش طراحی میشود.
۵. اجرای طرح پایلوت
بخشی از سازمان که به عنوان طرح پایلوت مورد تصویب قرار گرفته،مورد تحلیل مجدد قرار گرفته و براساس نتایج تحلیل با همان روش قبلی و با در نظر گرفتن نتایج به دست آمده از کل سازمان، روشها و راهحلهای مدیریت دانش در سه حوزه ساختار،تکنولوژی و انسان مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین این راهحلها،تحلیل هزینه شده و با استفاده از روش گوناگون یافتن جواب بهینه(مرجح)با توجه به نظرات مدیران و کارشناسان،راهحلهایی مصوب تعیین میشود.این راهحلها در طرح پایلوت برنامهریزی و اجرا میشود.در حین مراحل اجرا و پس آن،نتایج پیادهسازی،ارزیابی و گزارشدهی میشود و در نهایت، گزارش به مدیران،جهت تصحیح روند و ارزیابی عملکرد مدیریت دانش ارایه میشود. برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله تحلیل استراتژیک را بخوانید.
۶. ادامه مستقل واحد مدیریت دانش
در صورت مقبول بودن طرح پایلوت،طرح پیادهسازی مدیریت دانش در فرایند مرحلهای،در بخشهای دیگر سازمان پیاده میشود.البته در این بخش شکلگیری واحد مدیریت دانش در سازمان الزامی است و این بخش بایستی به عنوان بخشی از چارت سازمانی شناخته شود. این واحد از این پس،صرفا با دریافت توصیههایی از مشاور مدیریت دانش به صورت مستقل به پیادهسازی کامل مدیریت دانش در سازمان میپردازد.ادامه موفقیتآمیز این روند باعث همآوایی سازمان با تحولات دانش در اقتصاد جهانی و حفظ رقابتپذیری و خلق بازارهای جدید و به طور کلی مبدل شدن سازمان به یک شرکت دانشمحور میشود.
مزایای اجرای مدیریت دانش در سازمان چیست؟
با حدود ۱۵ سال شیوهی مستندشدهی مدیریت دانش در همهی انواع سازمانها، مزایای یک رویکرد سیستماتیک به مدیریت دانش واضح است. سلسلهی مزایا به شرح زیر است:
۱. مزایای ناشی از فرآیند مؤثرتر اطلاعات و دانش، شامل:
بازیابی سریعتر اطلاعات؛
کاهش نسخهبرداری و تکرار مثل «یک نسخه از واقعیت»؛
صرفهجویی یا آزادسازی زمان افراد حرفهای پرمشغله؛
دانستن اینکه هرکس چه چیز میداند و چه کاری انجام میدهد؛
کیفیت بهتر اطلاعات؛
دسترسی به آخرین تفکر و رایجترین دانش.
که منجر میشود به:
۲. مزایای داخلی سازمانی، شامل بهرهوریها و بازده از طریق:
اشتراک بهترین شیوهها؛
زمان سریعتر رسیدن محصولات جدید به بازار؛
کاهش اتلاف و دوبارهکاری؛
مدیریت بهتر ریسک؛
ابقاء دانش پیش از اینکه متخصصان از شرکت بروند یا بازنشسته شوند؛
صرفهجویی هم در زمان افراد و هم در پردازش اطلاعات.
که منجر میشود به:
۳. مزایایی برای مشتریان و ذینفعان خارجی، شامل:
ارائه خدمات بهتر به مشتری و رضایت بیشتر ذینفعان؛
حل سریعتر مشکلاتی که جدید هستند و کنترلشان دشوار است؛
ثبات بیشتر در خدماتدهی به مشتریان جهانی در مکانهای مختلف؛
کیفیت بهتر محصول و خدمت که با نیازهای مشتری بیشتر مطابقت دارد؛
ارزش بهتر برای پول؛
شهرت بیشتر و تصویر بهتر برند.
ابزار استفاده شده برای شناسایی و تعیین کمیت مزایا شامل ممیزی دانش، درخت مزایا و تکنیکهای سنجش بوده است.
از دیگر آثار و فواید اصلی اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان چیست؟
برخی دیگر از فواید بهکارگیری مدیریت دانش در سازمانها، عبارتند از:
- تشخیص کمبودها (خلاها) در دانش سازمانی
- بهرهوری بیشتر از سرمایههای انسانی
- یادگیری کارامدتر و مؤثرتر کارکنان
- ارائه کالاها و خدمات دارای ارزش افزوده
- افزایش رضایتمندی مشتریان
- جلوگیری از تکرار اشتباهات
- کاهش دوبارهکاری
- صرفهجویی در زمان به هنگام حل مسئله
- برانگیختن خلاقیت و نواوری
- ایجاد رابطهای نزدیکتر با مشتریان
- روشهای مدیریت دانش
مراحل استراتژیک مدیریت دانش
دیوید اسکایرم، یکی از نویسندگان معتبر حوزه مدیریت دانش، میگوید بیشتر برنامههای مدیریت دانش، بر هفت مرحله استراتژیک ذیل تمرکز دارند:
دانش مشتری: حیاتیترین دانش در بیشتر سازمانها
دانش در فرایندها: بهکارگیری بهترین دانستهها در حال انجام دادن وظایف
دانش در محصولات و خدمات: راهحلهای هوشمندانه براساس نیازهای مشتریان
دانش افراد: پرورش و کنترل قدرت ذهنی که ارزشمندترین سرمایه است.
حافظه سازمانی: اتصال به دروس گذشته یا هر جای دیگری در سازمان
دانش در ارتباطات: دانش فردی عمیق که همکاری موفقیتآمیز را پشتیبانی میکند.
داراییهای دانش: اندازهگیری و مدیریت سرمایه فکری شما
عوامل موثر در موفقیت مدیریت دانش
پیوند با عملکرد اقتصادی و ارزش صنعت؛ زیربنای فنی و سازمانی؛ ساختار استاندارد و قابل انعطاف؛ فرهنگ دانش دوستی؛ مقصد و زبان شفاف؛ ایجاد کانال و معبر برای انتقال دانش و حمایت مدیریت ارشد.
مدیریت دانش مستلزم تعیین فرصت ها و تهدیدات فراروی سازمان است. پس از آن که تعیین شکاف دانش سازمان که گواه بر فاصله بین وضع موجود دانش سازمانی و دانش مطلوب و مورد نیاز سازمان است، خلاء دانش سازمان را مشخص می کند. دانش ضمنی (implicit Knowledge) و آشکاری (Explicit knowledgt) که در سازمان ها وجود دارد، باید شناسایی و سازماندهی شده، مورد استفاده صحیح قرار گیرد و انتقال یابد. مدیریت دانش همانند ذکاوت در امور مالی، مهارت است و مدیرانی در رقابت پیروز خواهند شد که این مهارت را یاد گرفته و آن را توسعه دهند. دانش را می توان به شیوه های مختلفی مدیریت کرد: ایجاد شبکه های دانش، جابه جایی افراد در این شبکه ها و به کار گماردن مدیران و کارکنان. عامل انسانی در فرایند مدیریت دانش و سازمان های دانش محور از نقش اساسی برخوردار است. توانایی افراد برای کار در شرایط جدید و بهره گیری از دانش و اطلاعات موجود و انتقال آن، عامل تعیین کننده در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش در سازمان است. ظرفیت یادگیری افراد در بهره گیری از دانش موجود برای بهبود مستمر عملکرد شغلی نیز در تبدیل شدن به سازمان یاد گیرنده از نقشی اساسی برخوردار است. سازمان های یاد گیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول استراتژیک هستند که عمدتاً از طریق آموزش و بهره ور ساختن نیروی انسانی میسر می گردد.
چالشهای پیش روی مدیریت دانش
اساسیترین چالشهای مدیریت دانش، تولید دانش نیست بلکه تصرف دانش و اشاعه آن است. براستی دانشی که اشاعه داده نشود، ارزش بسیار محدودی برای سازمان دارد. روش سنتی اشاعه و تولید دانش، گفتوگوهای رو در رو بود، اما امروزه که سازمانها و شرکتها به سوی جهانی شدن حرکت کرده و شکل مجازی پیدا میکنند، روشهای سنتی بسیار کند و غیرمؤثر هستند. بنابراین، لزوماً باید از تکنولوژی برای گردش دانش سود جست. یکی از دیگر چالشهای واقعی مدیریت دانش، تدوین تجربیات و عقاید کارکنان به صورتی قابل استفاده برای دیگران است.
نقش مدیریت مستندات در فرآیند اجرای مدیریت دانش چیست؟
مدیریت مستندات چرخه زندگی اسناد در سازمان را کنترل میکند. چگونگی ایجاد، بازبینی، انتشار و مصرف آنها و چگونگی ابقاء و امحاء آنها. همچنین عبارت مدیریت بر کنترل بالا به پایین اطلاعات دلالت دارد. یک سیستم مدیریت مستندات موثر بایستی منعکس کننده فرهنگ سازمانی که از آن استفاده می کنند باشد. همچنین در یک سیستم مدیریت دانش موثر، بخشی از دانش سازمانی که در حوزههای شیوه برخود با مسائل و یا شرایط و الزامات فرایندها، تولید می شود جهت حداکثر شدن اثرات ناشی از آن بایستی بر اساس یک رویه سیستمی به چرخه مستندات سازمانی وارد شده و بعنوان بخشی از مفروضات موجود در حرکت های بعدی در آن حوزه مورد استفاده خودکار قرار گیرد.
یک سیستم مدیریت مستندات که به خوبی طراحی شده باشد یافتن و اشتراک اطلاعات را به سادگی فراهم میکند. این سیستم محتوا را در یک روش منطقی سازماندهی می کند، و شرایط لازم برای استانداردسازی رویه ایجاد و نمایش دانش درون سازمان را تسهیل می نماید. این سیستم همچنین باعث توسعه مدیریت دانش و پالایش اطلاعات می گردد. این سیستم به سازمان در برآورده ساختن مسئولیتهای قانونی کمک خواهد کرد. این سیستم ویژگیهایی را برای هر گام از چرخه زندگی مستند فراهم میکند. از ایجاد قالب تا نوشتن، بازبینی، انتشار، ممیزی، و سرانجام حذف یا آرشیو آن.
دانش صریح سازمان که قبلا مستند سازی شده یا به راحتی قابل مستند سازی است در یک سو و تجربه، فهم، بینش و مهارت کارکنان از یک سوی دیگر دو رکن اصلی دانش را تشکیل می دهند. بخش دوم یعنی تجربه، فهم و … ارزشمندترین دانش در سازمان بوده و در اختیار افراد قرار دارد. وجه ملموس یا عینی دانش در قالبهای مختلف در شکل مستندات موجود هستند، با توجه به نیاز مبرم و به عنوان بخشی از نظام مدیریت دانش چرخه سازماندهی و دسترسپذیر کردن این دانش مد نظر قرار گرفته است هر چند با توجه به گستره سازمان این فعالیتها در حال توسعه و در چرخه بهبود مستمر قرار دارد. به عبارت دیگر مدیریت مستندات جزء مکمل سیستم مدیریت دانش می باشد.
انواع مدل های اجرایی مدیریت دانش کدامند؟
تاکنون در تحقیقات مختلف مدلهای مدیریت دانش مختلفی معرفی شدهاند که هریک از آنها بر روی یک جنبه از مدیریت تمرکز کردهاند.
مدل مفهومی مدیریت دانش: این مدل بر سه محور داده، اطلاعات،دانش از طریق دانش ضمنی و دانش تلویحی در تولید دانش تأکید دارد و بر اهمیت سیستمهای اطلاعاتی به عنوان یک عامل ورودی عمده تأکید میکند.با استفاده از دانش تلویحی، اسناد،منابع دادههای مستند و گزارشات به درک،قضاوت و تجربه از طریق دانش ضمنی میرسد.
مدل دانش ضمنی: براساس این مدل بیشتر از دو سوم دانش حیاتی هر سازمان مستقیما از دانش ضمنی ناشی میشود.این دانشی است که کارکنان در ذهن خود نگه میدارند.با تکا برداشتن ضمنی بیشتر سازمانها بر دانش صریح و بازیابی اطلاعات متمرکز میشوند.این مدل نشان میدهد که چگونه دانش ضمنی عمیقا بر فرایندهای خلق دانش تأثیر میگذارد.این بازخوردها فقط از دانش حاصل نمیگردد بلکه با اطلاعات غیر کمی نیز غنی میشود.عمدتا این مدل بر چهار عامل غیر ملموس،نوآوری،درک و فهم قضاوت و تجربه تکیه دارد.
مدل بینش از اطلاعات به بصیرت و دانایی: چگونگی استفاه از هوش و مراحل آن از اطلاعات به دانایی،دریافت اطلاعات، سازماندهی اطلاعات،و کاربرد علمی دانش در زندگی،طبقهبندی شده است.موفقیت یک سازمان بستگی به این دارد که تا چه حد از دانش استفاده کرده و دانش جدید به وجود آورد.قبل از این که سازمان بتواند دانش را مدیریت کند یا آراء جدیدی خلق کند باید بداند چقد دانش در اختیار دارد.
مدل حلزونی مدیریت دانش: این مدل به شرح زیر به تجزیه دانش میپردازد: ۱- تولید دانش، کسب دانش فرایند-ترکیب دانش واقعی بودن دانش-ایجاد دانش ثبت دانش. ۲- ذخیره دانش، روند دانش (چگونگی دانش). ۳- کاربرد دانش، علت (چرا بدانیم)
مدل مشارکتی در یاددهی و یادگیری: مدل مشارکتی در یاددهی و یادگیری بر محورهای زیر تأکید دارد: ایجاد یک مدل ذهنی نو برای هر موقعیت جدید به جای به کارگیری دستورالعملهای کلی یکسان در موقعیتهای متعدد. استدلال در مورد الگوهای کیفی و درک مستقیم به جای تجربه و تحلیل و تعیین مقدار و کمیت و در نهایت تفکر برحسب یک نظام کلی و به هم مرتبط به جای اجزاء جداگانه.
مدل فرایند دانش: داونپورت و پروساک با ارائه مدل اظهار داشتند فردی که اطلاعات را تولید میکند و میتواند به دادهها معنا بخشد آنها روی فرایندهای پنجگانه زیر تأکید معنادار میکنند. این مدل به واقعیتهای خام موجود در دادهها معنا میبخشد.این مدل همچنین قواعدی را که در کاربرد نرمافزارها یا پایگاه دادهها برای تبدیل دادهها به اطلاعات معنادار وجود دارد بیان میکند.فرایند اطلاعات تحت تأثیر و عامل قرار میگیرد: این عوامل دانش صریح و دانش ضمنی هستند.
نتیجه گیری مقاله مدیریت دانش
زمانی که مدیریت دانش در عرصهی مدیریت جریان اصلی در سال ۱۹۹۵ پدیدار شد، پیمایشی در آن زمان نشان داد که ۷۰ درصد از دانش بهعنوان محرک اولیهی رشد درآمد دیده میشود. نتیجهی تحقیقات ایکوجیرو نوناکا (Ikujiro Nonaka) که از پیشگامان دانش است مشخص کرد که:
«شرکتهای موفق شرکتهایی هستند که دائما دانش جدید خلق میکنند، آن را به شکل گسترده در سراسر سازمان منتشر میکنند و بهسرعت در فناوریها و محصولات جدید بهکار میبرند.»
همانطور که میدانیم امروزه دانش در خدمات نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. اکنون دلیل لزوم جدی گرفتن مدیریت دانش باید برای شما مشخص شده باشد. بسیاری از سازمانها در سراسر جهان اکنون دانش خود را بهشکل سیستماتیک مدیریت میکنند، اما تجربه نشان داده است که فقط تعداد بسیاری کمی آن را در بالاترین سطوحی بهکار میبرند که میتواند حداکثر منافع را برایشان به ارمغان بیاورد.
منابع تحقیقاتی و پژوهی
- ( قربانی، صابر مدیریت دانش، عملکرد و چالش ها، ماهنامه کار و جامعه، شماره ۱۱۶ بهمن ۴۸)
- (نوروزیان میثم، ماهنامه تدبیر سال هفدهم شماره ۱۷۶)
- آذری،مهرداد.مدیریت دانش،عملکردها و چالشها،ماهنامه تدبیر شماره ۴۱۱،مرداد ۰۸۳۱
- چنگ مینگیو. نقش و تأثیر رهبران سازمانی در نهادینهسازی مدیریت دانش.ترجمه لاله جمشیدی. آموزش عالی.شماره ۸۱ اسفند ۴۸۳۱
- دانپورت و پروساک.مدیریت دانش.ترجمه:رحمان سرشت.جلد اول.تهران:نشر ساپکو ۹۷۳۱
- رمضانی،احسان،فرایند مدیریت دانش.ماهنامه تدبیر شماره ۳۸۳۱،۷۴۱
- عدلی،فریبا.مدیریت دانش حرکت به فراسوی دانش.تهران:انتشارات فراشناختی اندیشه،۴۸۳۱
- کارل،کاست.مدیریت دانش از دیدگاه یک استراتژی تجاری.ترجمه:صدیقه،احمدی،فصلنامه علوم اطلاع رسانی.شماره ۳ و ۴ و ۴۸۳۱
- گانت دی،بات،مدیریت دانش در سازمانها:بررسی تأثیر متقابل فناوری،فنون و انسان.محمد، ایرانشاهی.فصلنامه علوم اطلاع رسانی.شماره ۱ و ۲ و ۴۸۳۱
- گروه مدیریت دانش.مدیریت دانش مفاهیم،تجربهها و پیادهسازی.تهران:شرکت مشاوران توسعه آینده ۵۸۳۱
- منوریان،عباس.مدیریت دانش و دانایی.ماهنامه کار و جامعه شماره ۴۷-۳۷-۵۸۳۱
- نوروزیان،میثم،کاربرد مدیریت دانش در بخش دولتی،ماهنامه تدبیر.شماره ۶۵۱،۴۸۳۱
- واعظی،ر.و متولی،م،بررسی نقش دانش و مدیریت دانش در شکست ادغام شرکتها،مجله مدیریت.شماره ۷۱،۷۸۳۱
- Blom,J(2002).A Theory of personalized Recommendations:Proceedings:CHI 02 conference on Human factors in computing systems,540-541 Minneapolis,Minnesota, USA,Acm press New York,NY,OSA.
- carneiro,Alberto,The Role of Intelligent Resources in Knowledge Management, Journal of Knowledge Management,Volume 5.Numbers 4,pp.358-367,2001.
- Davenport,T.H(2002).some principles of knowledge Management,www.Bus. Utexas.Edu/Kman/Kmprin.Htm.
- Dore,L(2001),Winning Though knowlege:How to succeed in the Knowlege Economy,Special Report by the financial world.The chartered Institue of Bankers in Association with Xerox.
دانش سازمان باید بواسطه مدیریت دانش نگهداشت بشود تا موفقیت حاصل گردد
مدیریت دانش واقعا ابعاد و زوایای مختلفی داره و باید بیشتر بدان پرداخته شود
سلام بسیار مطلب عالی و آموزنده ای بود کاش کتابهایی ساده برای راه اندازی مدیریت دانش در شرکتها و موسسات مردم نهاد و خیریه نیز طراحی میشد. اگر کتابهایی هست که ساده توضیح بدهند معرفی فرمایید . نرم افزاری برای ثبت مدیریت دانش شرکت های کوچک وجود دارد ؟
سلام مقاله مدیریت دانش به مفهوم اصلی مدیریت رنگ و بوی تازه داده است باعث شده بسیاری از شرکتها و سازمانهای معتبر در سراسر دنیا مدیریت دانش را به عنوان یکی از مباحث اصلی در شرکت خود قلمداد نمایند این مقاله هم به خوبی توانسته است مفاهیم مربوط به مدیریت دانش را توضیح دهد و درک درستی از آن را به مخاطبان ارائه کند واقعا از سایتتون راضی هستم و خیلی خوشحال میشم که مطالبش رو دنبال کنم
مدیریت دانش چه مدل های اجرایی دارد؟ لطفا مطلب بنویسید
در مورد مدیریت دانش خوب توضیح دادید، لطفا مدیریت تغییر هم توضیح بدید
بروز ترین سایتی هستین که دیدم