اهداف PI

اهداف PI

اهداف فاصله برنامه ریزی (PI) خلاصه ای از اهداف تجاری و فنی است که تیم ها و آموزش ها قصد دارند در PI آینده به آن دست یابند و نسبت به آن متعهد یا غیرمتعهد هستند.در طول برنامه ریزی PI، تیم ها اهداف PI را ایجاد می کنند که قصد دارند در PI آینده به انجام برسانند.

اینها چندین مزیت را ارائه می دهند:

  • یک زبان مشترک برای برقراری ارتباط با ذینفعان کسب و کار و فناوری فراهم کنید.
  • تمرکز و دید کوتاه مدت را ایجاد می کند.
  • ART را قادر می‌سازد تا عملکرد خود و ارزش تجاری به‌دست‌آمده از طریق معیار پیش‌بینی‌پذیری ART را ارزیابی کند.
  • مشارکت هر تیم در ارزش کسب و کار را به اشتراک می گذارد و برجسته می کند.
  • وابستگی هایی را آشکار می کند که نیاز به هماهنگی دارند.

اینها از طریق اهداف PI اطلاع رسانی می شوند. در حالی که توسعه به دلیل ماهیت خود نامطمئن است، کسب و کار برای مقداری پیش بینی قابل اعتماد به تیم ها وابسته است. ذینفعان کسب و کار و فناوری به چیزی در این بین نیاز دارند که هدف اصلی اهداف PI است. علاوه بر هم ترازی، تعیین اهداف واقع بینانه نیز به جلوگیری از کار زیاد در فرآیند (WIP) در سیستم کمک می کند.اهداف PI عمدتاً از پایین به بالا ساخته می شوند زیرا تیم ها آنها را در طول برنامه ریزی PI شناسایی می کنند.

ایجاد  اهداف PI تیم

در طول برنامه‌ریزی PI، تیم‌ها با ویژگی‌های جدید ارائه می‌شوند و داستان‌هایی را که باید ارائه کنند در کنار داستان‌هایی که کار ساختار محلی آنها را نشان می‌دهند، برنامه‌ریزی می‌کنند.
این کار به عنوان مجموعه ای از اهداف PI تیم خاص توصیف می شود. انجام این کار مستلزم برآورد و برنامه‌ریزی، آگاهی از ظرفیت تیم، تجزیه و تحلیل ویژگی‌های آینده، تعریف داستان‌ها برای بک‌لاگ تیم و خلاصه کردن اطلاعات در قالب‌های تجاری ساده‌ای است که همه می‌توانند بفهمند.
در مورد تعداد اهدافی که یک تیم باید تعیین کند، هیچ قانون ثابتی وجود ندارد، اما به نظر می رسد ۷-۱۰ هدف متعهد (به علاوه ۲-۳ غیرمتعهد؛ به زیر مراجعه کنید) بهترین عملکرد را دارند. فراتر از این آستانه، سایر تیم ها و شرکای تجاری درک و پردازش جزئیات را چالش برانگیز می دانند. درواقع اگر اهداف بیش از حد وجود داشته باشد، بررسی و پردازش آنها در یک قطار انتشار چابک (ART) متوسط تا بزرگ، که گروهی از تیم‌ها با هم بر روی یک هدف مشترک کار می‌کنند، دشوار می‌شود. از سوی دیگر، اگر اهداف خیلی کمی وجود داشته باشد، ممکن است آنها خیلی انتزاعی یا تجمیع شوند، که اندازه گیری نتایج آنها را به طور عینی در پایان برنامه افزایش (PI)، که یک دوره زمانی در توسعه چابک است، چالش برانگیز می کند.

اهداف PI یک تیم

شکل ۱. اهداف PI یک تیم

بین ویژگی ها و اهداف PI تفاوت قائل شوید

لطفاً توجه داشته باشید که یک تیم فردی می‌تواند برخی از ویژگی‌ها (مانند ویژگی A) را ارائه دهد، در حالی که برخی دیگر (ویژگی B) نیاز به همکاری چندین تیم دارند. علاوه بر ویژگی‌ها و ورودی‌های ویژگی‌ها، هدف‌های دیگر تیم نیز نمایان خواهند شد. این هدف‌ها ممکن است شامل هدف‌های فنی (برای مثال، اثبات مفهوم در شکل ۱) باشند که زمینه را برای ویژگی‌های آینده فراهم می‌کنند، بهبود‌های زیرساخت توسعه، نقاط عطف و دیگر عناصر. تمامی نتایج فرآیند برنامه‌ریزی در هدف‌های تیم ثبت می‌شوند. ویژگی‌ها و معیارهای پذیرش ابزارهای عالی‌اند که در درک، ثبت و همکاری درباره کارهایی که باید انجام شوند، کمک می‌کنند. با این حال، خیلی آسان است که درگیر “پایان دادن به ویژگی‌ها” شویم و اهداف کلی را که درون آن مخفی شده است را از دست بدهیم. هدف‌های دوره برنامه‌ریزی، توجه را از توسعه ویژگی‌ها به دست‌یابی نتایج کسب‌وکار مطلوب جلب می‌کنند.

 درک بهتر هدف ارائه شده توسط گفتگوهای مستقیم با صاحبان کسب و کار اغلب منجر به این می شود که تیم ها دیدگاه های جدیدی را برای معماران سیستم و مدیریت محصول ارائه می دهند و به سرعت راه هایی برای اعمال تخصص خود برای ایجاد راه حل های بهتر پیدا می کنند.
( توجه: مقاله راهنمای توسعه‌یافته Role of PI Objectives ) تفاوت‌های بین اهداف و ویژگی‌های PI تیم را بیشتر توضیح می‌دهد و بینش بیشتری در مورد استفاده و ارزش آنها ارائه می‌دهد.

هدف متعهد و غیرمتعهد

تعهد به یک سری اهداف کوتاه مدت و ارائه آنها به ایجاد اعتماد کمک می کند. اعتماد به همه ذینفعان این امکان را می دهد که با اطمینان به جلو حرکت کنند و تصمیمات و برنامه های خود را بر اساس آنچه “به احتمال زیاد خیلی زود درست می شود” استوار کنند. اما برنامه ریزی با اطمینان در مواجهه با عدم قطعیت ذاتی در تحقیق و توسعه دشوار است. همه چیز همیشه آنطور که برنامه ریزی شده پیش نمی رود، و ایجاد مقدار کمی سپر در سیستم عاقلانه است. اگر سپر بیش از حد بزرگ باشد، ART ممکن است آن طور گه باید انجام نشود. اگر سپر خیلی کوچک باشد، بسیاری از تعهدات ممکن است عملی نباشند. در نتیجه، برنامه ریزی و اعتماد به نفس از بین می رود. برای رسیدگی به این موضوع، به تیم ها توصیه میشود از اهداف متعهد و غیرمتعهد در طول برنامه ریزی استفاده کنند.

اهداف غیرمتعهد به بهبود قابل پیش‌بینی ارائه ارزش تجاری کمک می‌کنند، زیرا در تعهد تیم لحاظ نمی‌شوند یا در معیار پیش‌بینی‌پذیری ART در مقابل تیم‌ها محاسبه نمی‌شوند. اهداف غیرمتعهد برای شناسایی کارهایی که می توانند در محدوده یک PI متغیر باشند، استفاده می شوند. کار برنامه ریزی شده است، اما نتیجه قطعی نیست. تیم ها می توانند اهداف غیرمتعهد را هر زمان که اعتماد به نفس پایینی برای رسیدن به هدف وجود داشته باشد، اعمال کنند. این اعتماد به نفس پایین می تواند به دلیل شرایط زیادی باشد:

  • وابستگی به تیم یا تامین کننده دیگری که نمی توان آن را تضمین کرد.
  • این تیم تجربه کمی در مورد عملکردهای این نوع دارد. در این مورد، تیم ها ممکن است Spikes را در اوایل PI برای کاهش عدم اطمینان برنامه ریزی کنند.
  • تعداد زیادی از اهداف حیاتی وجود دارد که کسب و کار به آنها وابسته است و تیم در حال حاضر با ظرفیت کامل بارگیری شده است.

در این مورد، چند (بیش از ۲-۳) هدف غیرمتعهد محتاطانه است. با این حال، تیم ها تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهداف غیرمتعهد انجام می دهند و در ظرفیت و برنامه ریزی برای PI گنجانده شده اند. با این حال، ذینفعان بر این اساس برنامه ریزی می کنند زیرا ممکن است این اهداف در PI به پایان نرسد.

اهداف غیرمتعهد چندین مزیت را به همراه دارند:

بهبود اقتصاد – بدون اهداف غیرمتعهد، یک تیم به یک محدوده ۱۰۰ درصدی در یک جعبه زمانی ثابت متعهد می شود. این تیم ها را مجبور می کند تا کیفیت را عوض کنند یا بافرهای دیگری را در سیستم ایجاد کنند. بافرهای دیگر می توانند انباشته شده و «زودگی نامطمئن را به تأخیر مشخص» تبدیل کنند و در نتیجه توان عملیاتی کلی کمتری داشته باشند.

افزایش قابلیت اطمینان – اهداف غیرمتعهد دامنه متغیری را نشان می‌دهند که امکان اطمینان در ارائه اولویت‌های اصلی را فراهم می‌کند. به نوبه خود، انجام تعهدات اعلام شده مهم ترین عامل در ایجاد اعتماد بین تیم ها و ذینفعان است.

سازگاری با تغییر – اهداف غیرمتعهد برای اجرای قابل اعتماد یک آهنگ، حاشیه ظرفیت مورد نیاز برای انجام تعهدات را فراهم می کنند، اما در صورت لزوم اولویت ها را تغییر می دهند، زمانی که الگوهای واقعی تغییر می کنند.

اهداف  PI را اسمارت بنویسید

اهداف PI تیم، برنامه یک تیم برای PI را خلاصه می کند. آنها بسیار مهم هستند. گاهی اوقات ممکن است توضیحات بسیار فنی و کمی مبهم باشد. به عنوان یک اقدام متقابل، تیم ها اهداف خود را SMART می کنند:

خاص – نتیجه مورد نظر را تا حد امکان مختصر و صریح بیان می کند. (نکته: سعی کنید با یک فعل عمل شروع کنید.)

قابل اندازه گیری – باید مشخص باشد که یک تیم برای رسیدن به هدف چه کاری باید انجام دهد. معیارها ممکن است توصیفی، بله/خیر، کمی یا ارائه یک محدوده باشند.

قابل دستیابی – دستیابی به هدف باید در کنترل و نفوذ تیم باشد.

واقع بین – عواملی را که نمی توان کنترل کرد را بشناسید. (نکته: از ایجاد فرضیات “مسیر شاد” خودداری کنید.)

زمان محدود – دوره زمانی برای دستیابی باید در محدوده PI یا زودتر باشد، بنابراین همه اهداف باید به طور مناسب در نظر گرفته شوند. توجه: اهداف SMART PI مشابه نتایج کلیدی در قالب OKR هستند زیرا قابل لمس و اندازه گیری هستند. با این حال، فرمت OKR زمانی که برای اهداف PI اعمال می‌شود، کارایی کمتری نشان داده است. برای جزئیات بیشتر به OKR مراجعه کنید.

ارتباط ارزش تجاری با اهداف PI

همانطور که اهداف در طول برنامه ریزی PI نهایی می شوند، صاحبان کسب و کار به طور مشترک “ارزش تجاری” را به اهداف هر تیم به صورت چهره به چهره اختصاص می دهند. ارزش این گفتگو با تیم را نمی توان اغراق کرد، زیرا استراتژی و زمینه پشت این تصمیمات وزن دهی را بیان می کند. صاحبان مشاغل از یک مقیاس از ۱ (کمترین) تا ۱۰ (بالاترین) برای رتبه بندی هر هدف استفاده می کنند. آنها نیازی به “عادی سازی” در بین تیم ها ندارند. هر تیم دارای بالاترین اولویت (رتبه ۱۰) موارد است. ارزش تجاری تخصیص داده می شود، محاسبه نمی شود و به عنوان ورودی ملاحظات اجرا عمل می کند. بسیاری از اهداف تیم ارزش مستقیم و فوری برای راه حل فراهم می کند. سایرین، مانند Enablers (به عنوان مثال، پیشرفت در زیرساخت ها، محیط های توسعه، و ابتکارات با کیفیت)، امکان ایجاد ارزش تجاری آینده را سریعتر می کنند. همه این عوامل باید در ترازوی نهایی سنجیده شوند.

اهداف PI تیم را نهایی کنید

هنگامی که اهداف «هوشمندتر» شدند، اهداف غیرمتعهد شناسایی شدند، و ارزش تجاری ایجاد شد، اهداف در شکل ۱ ممکن است به شکل شکل ۳ تغییر کنند.

اهداف نهایی PI تیم با ارزش تجاری اختصاص داده شده است

شکل ۳. اهداف نهایی PI تیم با ارزش تجاری اختصاص داده شده است

به اهداف PI متعهد شوید

رای اعتماد نزدیک به پایان برنامه ریزی PI برگزار می شود، جایی که تیم ها به اهداف PI متعهد می شوند. (اهداف غیرمتعهد در این تعهد گنجانده نشده است.) با این حال، باید از افرادی که کار را انجام می دهند، یک درخواست منطقی باشد. بنابراین، تعهد دارای دو بخش است:

  • تیم‌ها موافقت می‌کنند که هر کاری را که در توان دارند برای رسیدن به اهداف متعهد انجام دهند.
  • در طول PI، اگر مشخص شود که برخی از اهداف قابل دستیابی نیستند، تیم ها موافقت می کنند که فوراً تشدید شوند تا ذینفعان مطلع شوند و اقدامات اصلاحی انجام شود.

به این ترتیب، همه ذینفعان می‌دانند که یا نتایج ART طبق برنامه‌ریزی به دست می‌آید یا اطلاع کافی برای کاهش و انجام اقدامات اصلاحی، به حداقل رساندن اختلال کسب‌وکار، به آنها ارائه می‌شود. این تقریباً به همان اندازه است که می شود زیرا در نهایت این تحقیق و توسعه است.

ایجاد ART و Solution Train اهداف PI

خروجی فرآیند برنامه ریزی PI مجموعه ای از اهداف PI تایید شده تیم خواهد بود. تیم ها در مورد سطح اطمینان اهداف به عنوان یک مجموعه رای می دهند و اگر اعتماد به اندازه کافی بالا باشد، مجموعه کل اهداف به طرح ART متعهد تبدیل می شود. مهندس Release Train اهداف تیم را در اهداف ART PI در قالبی مناسب برای ارتباطات مدیریت خلاصه می کند.
اهداف خلاصه شده باید مانند اهداف PI تیم SMART باشند و دارای اهداف غیرمتعهد باشند.
همچنین، مانند اهداف PI تیم، اهداف ART PI ممکن است ویژگی‌های تجاری که ART روی آن کار می‌کند، توانمندسازها یا سایر اهداف تجاری یا فنی را توصیف کند. اگر ART بخشی از یک قطار راه‌حل باشد، اهداف توسط مهندس راه‌حل ترن جمع‌آوری می‌شوند و اهداف Solution Train PI ترکیب و خلاصه می‌شوند. این بالاترین سطح اهداف PI است، و آن‌ها آنچه را که Solution Train در PI آینده ارائه می‌دهد به ذینفعان اطلاع می‌دهند.
شکل ۴ زیر این خلاصه را از تیم به ART و از ART تا Solution Train PI نشان می دهد. ارزش تجاری فقط باید به اهداف PI تیم اختصاص داده شود. خود متریک پیش بینی پذیری برای تعیین قابلیت پیش بینی در سطح بالاتر جمع می شود.

شکل 4. جمع آوری اهداف تیم، ART و Solution Train PI

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی تبدیلی

استراتژی بازاریابی تبدیلی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی تبدیلی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی تبدیلی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی تبدیلی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی تبدیلی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی تبدیلی

شما کسب و کار آنلاین خود را راه اندازی کرده اید و وب سایت شما ترافیک بیشتری را تجربه می کند. با این حال، تا کنون، فروش به سطحی که شما انتظار داشتید نرسیده است. مردم وب سایت شما را به راحتی پیدا می کنند، اما به اندازه کافی برای خرید چیزی در آن نمی مانند. مثل این است که شما یک طبقه فروش پر از “خریداران پنجره ای” دارید.(آنها فقط در حال مرور یا «خرید پنجره ای» هستند بدون اینکه قصد خرید داشته باشند.)
مشکل چیه؟ ممکن است تبلیغات خارجی شما خوب باشد، بهینه سازی موتور جستجوی شما نیز خوب باشد. شاید چیزی که شما نیاز دارید بازاریابی تبدیلی باشد.

 

استراتژی بازاریابی تبدیلی چیست؟

استراتژی بازاریابی تبدیلی به تاکتیک‌هایی اشاره دارد که مشتریان را تشویق می‌کند تا اقدامی خاص انجام دهند، «تبدیل» شخصی که وب‌سایت شما را مرور می‌کند به خریدار محصول یا خدمات شما. از نظر بازاریابی آنلاین، این نه تنها شامل زمینه فروش است، بلکه شامل طراحی و طرح‌بندی وب‌سایت و همچنین اقدامات ویژه می‌شود – به عنوان مثال، پیشنهاد ویژه‌ای برای کسانی که سبد خرید خود را رها می‌کنند. نرخ تبدیل بالا به معنای فروش بیشتر، مشتریان از دست رفته کمتر و بازگشت سرمایه بیشتر در تبلیغات است. با تبدیل مشتریان بالقوه – که قبلاً حداقل درجاتی از علاقه خود را ابراز کرده اند – نیازی به دستیابی به تعداد زیادی بالقوه جدید برای ایجاد همان حجم فروش ندارید. (همچنین به بازاریابی مجدد مراجعه کنید)

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی تبدیلی استفاده می کنند؟

هر فروشنده ای نرخ تبدیل بالاتری می خواهد، و هر کسب و کاری با حضور آنلاین نیز چنین است. به طور کلی، نوع فعالیت کسب و کار آنلاین بر روی نوع تاکتیک‌های تبدیلی تأثیر می‌گذارد. بسیاری از وب سایت ها محصولات را مستقیماً به مشتری می فروشند. برای آنها “تبدیل”، موضوع متقاعد کردن مردم برای خرید است (همچنین به بازاریابی متقاعدسازی مراجعه کنید). وب‌سایت‌های دیگر درآمد خود را از تبلیغات دریافت می‌کنند، درست مانند روزنامه‌های چاپی، بخش عمده‌ای از پول خود را از طریق فروش تبلیغات به‌جای فروش خود کاغذ به دست می‌آورند. برای این وب‌سایت‌ها، تبدیل به معنای وادار کردن مردم به کلیک کردن بر روی تبلیغات مختلف نمایش داده شده در وب‌سایت است.

چه یک وب سایت در حال فروش محصولات، خدمات یا تبلیغات باشد، از مشتریان خواسته می شود تا اقدام خاصی انجام دهند. این بدان معنی است که هر وب سایت تجاری در اینترنت می تواند بازاریابی تبدیل را برای ارائه خود اعمال کند. مشتریان آنلاین که صفحات وب را از فهرستی از نتایج موتورهای جستجو مرور می کنند، می توانند به سرعت بیایند و بروند. به طور متوسط حدود هشت ثانیه طول می کشد تا یک فرد تصمیم بگیرد که آیا در یک صفحه بماند یا آن را ترک کند. بنابراین، اولین گام بازاریابی تبدیلی این است که مردم را وادار کنید که فقط به آن بچسبند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مشارکتی چیست؟

 

فرآیندهایی که از بازاریابی تبدیلی استفاده می کنند

  • وب سایت های بروشور
  • وب سایت های پورتالی که محتوا را می فروشند (برخلاف محصولات)
  • تجارت الکترونیک
  • وب سایت به عنوان سرویس
  • وب سایت های خرید در نظر گرفته شده است

 

قیف استراتژی بازاریابی تبدیلی

 

بازاریابی تبدیلی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

تاکتیک های بازاریابی تبدیلی فقط یک بخش مصرف کننده را هدف قرار نمی دهند، بلکه برای همه مشتریانی که از وب سایت یک شرکت بازدید می کنند اعمال می شود. بسیاری، اگر نه بیشتر، از طریق نتایج موتورهای جستجو به دست خواهند آمد. چنین بازدیدکنندگانی بلافاصله بالقوه‌های با ارزشی هستند، زیرا آنها قبلاً به برخی از جنبه‌های محتوای وب‌سایت شما علاقه‌مند هستند، اگر نه به کالاها و خدمات خاصی که ارائه می‌دهید. سایر مشتریان مستقیماً وارد می شوند، زیرا آنها درحال حاضر از وب سایت شما اطلاع دارند – شاید از طریق کسب وکار قبلی یا از طریق پیوندی در خبرنامه ایمیلی شما. این مشتریان همچنین دارای ارزش بالایی هستند و قبلاً با کسب وکار ارتباط برقرار کرده اند.

در هر دوی این موارد، بازاریابی تبدیلی نیازی به ابداع چشم‌اندازها ندارد، و سپس سعی می‌کند آن مشتریان بالقوه را برای خرید به چالش بکشد – فقط باید یک مورد قانع‌کننده برای کسانی که درحال حاضر نیاز دارند ایجاد کند. این بیشتر در مورد تصمیم گیری آسان است تا ارائه تصمیم در وهله اول. (همچنین به بازاریابی دقیق مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی میدانی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی تبدیلی چگونه است؟

قبل از انتخاب استراتژی‌های تبدیل، کسب‌وکارها انواع فرآیندهای خرید را که مشتریانشان استفاده می‌کنند شناسایی می‌کنند. وب سایت های تجارت الکترونیک محصولات را به صورت آنلاین می فروشند. با این حال، بین خرید محصولات فیزیکی که باید برای مشتری ارسال شوند و خرید محصولات دیجیتالی که می‌توانند مستقیماً دانلود شوند، تفاوت‌هایی وجود دارد. در بین محصولات فیزیکی، تبدیل بین اقلام کوچک و اقلام خرید بزرگ متفاوت است که معمولاً قبل از خرید به تحقیق بیشتری نیاز دارند.
سایر شرکت ها انتظار ندارند مشتریانشان آنلاین خرید کنند. آنها ممکن است به سادگی یک تصویر یا برند شرکت را برای معاملات کسب وکار به کسب وکار (B2B) که از طریق تعامل شخصی اتفاق می افتد، تبلیغ کنند. در این مورد، تبدیل شامل وادار کردن بازدیدکنندگان برای صرف زمان بیشتری در وب سایت، یادگیری بیشتر در مورد شرکت و فضایل آن است. پس از شناسایی نحوه خرید مشتریان در وب سایت، بازاریابان شروع به انتخاب تاکتیک هایی می کنند که نرخ تبدیل آنها را افزایش می دهد. برخی از تاکتیک‌ها، مانند داشتن صفحات فرود جذاب و یک وب‌سایت با قابلیت پیمایش آسان برای همه انواع کسب‌وکار مهم هستند. بقیه فقط در انواع خاصی از وب سایت ها استفاده خواهند شد.

پیمایش بصری صفحه به ویژه برای وب سایت های تجارت الکترونیکی که برای بقای خود به خرید مشتری وابسته هستند، مهم است. بین چهار تا هشت صفحه دسته‌بندی اصلی باید محصولات مشابه را گروه‌بندی کنند (شاید با زیر شاخه‌ها)، و از صفحه اصلی و صفحه فرود قابل دسترسی باشند، با یک گزینه جستجو در هر صفحه. صفحه اصلی باید به جای استفاده از فضا برای تبلیغ کلی شرکت، پیشنهادات خاصی را در مورد محصولات ارائه دهد. همه محصولات نمایش داده شده در صفحه اصلی، دسته بندی و محصولات باید دارای یک تصویر، قیمت و مقداری کپی باشند که ارزش پیشنهادی واضحی را ارائه می دهد.

طراحان باید سبد خرید در وب سایت های تجارت الکترونیکی را از دیدگاه مصرف کننده ایجاد کنند تا از دیدگاه مهندسی. بسیاری از مشتریانی که اقلامی را در سبد خرید خود قرار داده اند، آماده هستند تا از هر معامله ای صرف نظر کنند، و اگر صفحه تسویه حساب هر گونه پرچم قرمز یا سورپرایز را به آنها ارائه دهد، این کار را انجام خواهند داد. بنابراین، قبل از تسویه حساب مشتری، مهم است که صفحات محصول درحال حاضر آنها را در مورد گزینه ها و هزینه های حمل و نقل، مالیات ها و مشکلات موجودی مطلع کرده باشند. صفحه تسویه حساب باید فرصتی برای تایید مجدد کپی باشد، نه تقاضای ناگهانی اطلاعات. تغییر در سیستم سبد خرید یک وب سایت می تواند چنین تاثیری در نرخ تبدیل داشته باشد که داشتن یک سیستم به راحتی قابل تنظیم برای یک وب سایت کاملاً ضروری است. اگر سیستم را نتوان به راحتی تغییر داد و به روز کرد، بازاریاب تبدیل هوشمند یک سیستم جدید را به طور کامل توصیه می کند. (به طراح وب نیز مراجعه کنید)

وب سایت هایی که درآمد خود را از درآمدهای تبلیغاتی به دست می آورند، استراتژی های مختلفی را اعمال می کنند. به طور کلی ، آنها محتوای رایگان و جالبی را ارائه می دهند ، که توسط تبلیغات قاب می شوند و با توجه به اینکه مشتری به اندازه کافی علاقه مند می شود تا صفحات بیشتری را کشف کند – و روی تبلیغات بیشتر کلیک کنید. صفحات اصلی باید مانند جلد مجلات باشند، علاقه ایجاد کنند و مشتریان را به سرعت به صفحاتی که می خواهند بخوانند هدایت کنند. مجدداً به جای تبلیغ شرکت، باید محتوای وب سایت را تبلیغ کنند. این صفحات همچنین باید چندین ویژگی را ارائه دهند تا ذهنیت های متفاوتی را که مشتریان هنگام ورود به وب سایت دارند در نظر بگیرند. (همچنین به بازاریابی محتوا مراجعه کنید)

به منظور تبدیل مشتری در یک حالت حل مسئله ، ویژگی جستجوی یک وب سایت باید تصفیه شود تا فقط مهمترین نتایج در بالای صفحه را برگرداند. برای تطبیق افرادی که دارای طرز فکر روشمند هستند، منوهای تودرتو، درختان دسته بندی و پیوندهایی به محتوای مرتبط مهم هستند. و برای کسانی که در یک ذهنیت مرور وارد می شوند ، مهم است که دسته بندی ها و شرایطی را که از آنها استفاده می کنند ، بر خلاف مواردی که ممکن است کسب و کار را انتخاب کنند ، ارائه دهید.

برای همه انواع مشتریان، فرآیندهای اشتراک باید ساده و بدون دردسر باشد، چه برای اشتراک های پولی و چه رایگان. در مورد اشتراک های پرداخت شده، لازم به یادآوری است که هر سؤالی که کاربر پس از تهیه شماره کارت اعتباری باید از آنها بپرسد ، آنها را از وب سایت ناخوشایندتر می کند.

وب‌سایت‌هایی که خدمات خاصی را ارائه می‌کنند معمولاً در تبدیل مشتریان آزمایشی به مشتریان دائمی مشکل دارند. یک تاکتیک مهم در اینجا این است که آزمایش‌های رایگان نداشته باشید، بلکه در عوض آزمایش‌های تخفیف ارائه کنید. پرداخت حتی مبلغی نمادین باعث می‌شود مشتری در طول دوره آزمایشی از سرویس استفاده کند تا اینکه هیچ پولی پرداخت نکند. در صورت لزوم آزمایش های رایگان ، سعی کنید اطلاعات کارت اعتباری را در نقطه ثبت نام در آزمایش رایگان درخواست کنید ، به جای اینکه در نقطه تبدیل از رایگان به پرداخت شده باشد. اینها تنها تعدادی از استراتژی هایی است که برای افزایش نرخ تبدیل در وب سایت ها استفاده می شود. کمپین بازاریابی تبدیل ممکن است بسیاری از استراتژی های دیگر را نیز توسعه دهد ، اما این روند همیشه با بررسی ترافیک موجود وب سایت و شناسایی نکات بزرگترین “ترک” آغاز می شود. بازاریابی تبدیلی و تجزیه و تحلیل وب سایت دست به دست هم می دهند و بازخورد مستمر استراتژی در حال توسعه را اطلاع رسانی می کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی رویدادی چیست؟

 

تبدیل “قلاب”

  • یک وب سایت آسان برای پیمایش، که به مشتریان اجازه می دهد تا به سرعت آنچه را که می خواهند پیدا کنند
  • صفحات فرود جذاب
  • استفاده از ویدئو
  • ارائه تمام اطلاعات لازم برای گفتن “بله” مشتری
  • همیشه تصاویر با محصولات را نشان می دهد
  • ترکیب تصاویر با کپی واضح، ارائه یک ارزش پیشنهادی خاص
  • استفاده از اصطلاحات کلیدی مشتریان

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی درون بازی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی تبدیلی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی تبدیلی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی تبدیلی آورده شده است.

کارشناس بازاریابی اینترنتی

نظارت و اجرای بازاریابی اینترنتی مبتنی بر تبدیل، از جمله بازاریابی وابسته، موتور جستجو، محتوایی، ایمیل، و بازاریابی رسانه های اجتماعی؛ از معیارها برای ارزیابی نرخ تبدیل و بهینه سازی درآمدهای وب سایت های تجارت الکترونیک استفاده می کنند؛ شناسایی رفتار فصلی و سایر روندهای کاربر که بر تبدیل فروش تأثیر می گذارد؛ و از خلاقیت برای ایجاد تاکتیک های عملی برای بهبود تجارت الکترونیک استفاده می نمایند

کارشناس بهینه سازی تبدیل

بهبود نرخ تبدیل فروش در وب سایت های مشتریان، استفاده از روش‌ها و نرم‌افزارهای آماری برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به کلیک و نرخ تبدیل برای تبلیغات آنلاین و ارائه نقشه راه برای بهبود؛ تست ساختار برای صفحات اصلی، صفحات دسته بندی و محصولات، صفحات فرود، سبد خرید، فرم های ثبت نام و دانلود به منظور ردیابی جریان کاربران؛ مدیریت روابط با مشتریان، پشتیبانی از آنها با تخصص دامنه همگی از وظایف کارشناس بهینه سازی تبدیل می باشد.

تحلیلگر وب

تجزیه و تحلیل ترافیک وب هم به وب سایت مشتری و هم در آن، از جمله جریان و نرخ تبدیل مشتریان؛ تجزیه و تحلیل کمپین ها و تاکتیک های بازاریابی آنلاین را تجزیه و ارزیابی اثربخشی و/یا نقاط ضعف آنها؛ ارائه ممیزی/گزارش های مداوم از تجارت وب سایت؛ عیب یابی گزارش های تحلیلی و نتایج آزمایش، به منظور گرفتن دقیق ترین داده ها نیز بر عهده تحلیلگر وب می باشد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی تبدیلی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی مشارکتی

استراتژی بازاریابی مشارکتی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی مشارکتی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی مشارکتی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مشارکتی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مشارکتی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی مشارکتی

یک زیرمجموعه جدید به تازگی در همین نزدیکی ساخته شده است. از آنجایی که این خانه ها کاملاً نوساز هستند، مالکان خانه احتمالاً به دنبال خدمات و محصولات مختلفی هستند: حصار کشی، محوطه سازی، نقاشی، پرده، خانه داری و تهویه مطبوع. بسته‌ای از کوپن‌ها، پیشنهادها و معرفی‌های همه این شرکت‌های مرتبط به صورت بسته‌بندی شده و به صورت دستی یا پستی برای هر صاحب خانه ارسال می‌شود – و با انجام این کار، هزینه‌های بازاریابی، نیروی انسانی و هزینه پست برای هر شرکت به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. شرکت هایی که مشاغل مرتبط دارند می توانند از بازاریابی مشارکتی بهره زیادی ببرند. متحد شدن و تبلیغ متقابل خدمات از نظر زمان و مقرون به صرفه تر است. برای مصرف کنندگان از هر نوع، بازاریابی مشارکتی می تواند بسیار راحت باشد – و همچنین از نظر اقتصادی برای کسب و کارهایی که منابع خود را با هم ترکیب می کنند کارآمد باشد.

 

استراتژی بازاریابی مشارکتی چیست؟

استراتژی بازاریابی مشارکتی عبارت است از هرگونه توافقی برای ترکیب تلاش های بازاریابی و بنابراین می تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. شرکت‌های مکمل و همچنین رقبای مستقیم، می‌توانند کمپین‌های بازاریابی مشارکتی مؤثر و سودمندی را ایجاد کنند. (همچنین به بازاریابی اتحاد مراجعه کنید) صرفه جویی در مقیاس یک مزیت بزرگ است. به همین ترتیب، ترکیب تلاش‌های کل یک صنعت در یک کمپین بازاریابی به نفع همه در صنعت است، حتی اگر برای یک دلار رقابت کنند. به عنوان مثال، کمپین “شیر گرفتی؟” که توسط هیئت فرآوری شیر کالیفرنیا طراحی شده است، به تمام تولیدکنندگان شیر و کشاورزان لبنی، از جمله برندهای رقیب، خدمات می دهد.
اشتراک منابع دلیل مهمی برای بازاریابی مشارکتی است. سازمان‌های محلی خرید می‌توانند یک طراح گرافیک، یک طراح وب و یک مدیر بازاریابی استخدام کنند، که سپس برای کل گروه و حتی برای شرکت‌های عضو، مواد بازاریابی تولید می‌کنند. بازاریابان مشارکتی اغلب از قدرت خود در چانه زنی جمعی نیز استفاده می کنند. در حالی که ممکن است یک کشاورز برای گرفتن بالاترین قیمت برای نخود فرنگی خود مشکل داشته باشد، ۱۰۰ کشاورز که به نیروها می پیوندند، بخش قابل توجهی از عرضه را کنترل می کنند، بنابراین قدرت چانه زنی آنها افزایش می یابد.

سایر اشکال بازاریابی مشارکتی شامل تبلیغات متقابل است. به عنوان مثال، اگر یکی از سخنرانان بسیار مورد تقاضا فهرست مخاطبین بزرگی داشته باشد، ممکن است پیشنهاد کند کتاب یا محصول سخنران دیگری را از طریق فهرست مخاطبین ارزشمند خود تبلیغ کند. یا، ناشر کتاب آن شخص می‌تواند با ناشر دیگری که استعداد بیشتری در تولید کیت‌های رویداد و/یا راهنمای بحث برای همراهی با آن کتاب دارد، شریک شود و نیروهای تبلیغاتی را برای دستیابی به مخاطبان اصلی مربوطه ترکیب کند. کنفرانس ها، کارگاه ها، رویدادهای ورزشی و جشنواره ها نیز اغلب می توانند به عنوان فرصت های بازاریابی مشارکتی برای تیم ها، سخنرانان، فروشندگان و حامیان چنین رویدادهایی عمل کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی بین رسانه ای چیست؟

 

اهداف بازاریابی مشارکتی

  • بهره وری اقتصادی
  • منابع مشترک
  • دید گسترده تر
  • دسترسی به بازار هدف
  • راحتی مصرف کننده

انواع استراتژی بازاریابی مشارکتی

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی مشارکتی استفاده می کنند؟

بسیاری از شرکت ها از قراردادهای بازاریابی مشارکتی استفاده می کنند. هرکسی که در راهروهای والمارت قدم گذاشته باشد، بازاریابی مشارکتی را در عمل دیده است. محصولاتی که در جلوی فروشگاه، انتهای راهروها و سایر مکان‌های بصری استراتژیک ارائه می‌شوند، همگی نمونه‌هایی از این موضوع هستند (به بازاریابی در نقاط فروش مراجعه کنید). شرکت ها برای قرار دادن محصول در املاک و مستغلات اصلی در فروشگاه، و همچنین برای فضای موجود در بخشنامه هفتگی فروشگاه هزینه پرداخت می کنند. برای کسب‌وکارهای کوچک، بازاریابی مشارکتی می‌تواند راه بسیار قدرتمندی برای کسب و کار باشد. فروشندگان مواد غذایی، فروشندگان تی شرت، کشاورزان، هنرمندان و نوازندگان همگی محصولات و خدمات خود را از طریق انواع قراردادهای بازاریابی مشارکتی می فروشند و تبلیغ می کنند. آنها ممکن است در یک بازار هفتگی یا ماهانه کشاورز شرکت کنند، یک غرفه در یک جشنواره یا گردهمایی بزرگ دیگر اجاره کنند، یا یک کوپن در یک کتاب کوپنی صادر کنند که به عنوان جمع آوری کمک مالی برای یک مدرسه محلی ارائه می شود.

اینترنت سرشار از فرصت های بازاریابی مشارکتی است. برای مثال، وب‌سایت‌های بازاریابی وابسته به کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک این امکان را می‌دهند تا محصولاتی را که می‌خواهند در وب‌سایت‌های خودشان، از طریق فهرست تماس‌هایشان و در شبکه‌های رسانه‌های اجتماعی تأیید کنند، انتخاب کنند. با انجام این کار، شرکت وابسته درصدی از هر فروش را به دست می آورد.

آمازون دارای یک سیستم بازاریابی وابسته عظیم است که به وبلاگ نویسان و بازاریابان آنلاین اجازه می دهد تا چهار درصد از هر خرید را از طریق پیوندهای کدگذاری شده منحصر به فرد خود کسب کنند (به بازاریابی همکاری در فروش مراجعه کنید). این نوع بازاریابی می تواند بسیار شخصی تر نیز باشد. دوستان و همکارانی که قبلاً به یک محصول ارجاع می دهند می توانند برای هر ارجاع درآمد کسب کنند. ای بی (EBay) و ایتسی (Etsy) (یک وب سایت بسیار محبوب برای صنعتگران) نیز نمونه هایی از بازاریابی مشارکتی آنلاین هستند. به جای اینکه خودشان همه چیز را تبلیغ کنند، صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ می توانند تقریباً هر چیزی را در این وب سایت های پر ترافیک تبلیغ کنند، که به نوبه خود هزینه ها و درصدهای کمی را در هر فروش دریافت می کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

 

مشارکتی یا رقابتی؟

در حالی که بازاریابی مشارکتی می تواند برای دو طرف سودمند باشد، اما گاهی اوقات می تواند مشکل ساز باشد. در اینجا چند دام وجود دارد که باید از آن اجتناب کنید:

  • قراردادهای برد/باخت – از توافقاتی که به نفع یک طرف بیشتر از طرف دیگر است، اجتناب کنید.
  • رهبر/رهبر – تعیین کنید که دقیقاً چگونه تصمیم‌گیری گرفته می‌شود یا به اشتراک گذاشته می‌شود.
  • سرزنش شکست – اگر رویدادی وعده حضور را جلب نکرد، با انگشت به سمت برگزارکنندگان نروید.
  • تخصیص غیرقانونی املاک و مستغلات – اگر یکی از شرکا غرفه رویداد را در کنار در گرفت و دیگری به گوشه پشتی رسید، راهی برای جبران آن پیدا کنید.

 

بازاریابی مشارکتی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

  • بازاریابی مشارکتی به این دلیل کار می کند که انرژی بسیار کمتری نسبت به خریدهای پیاده روی مصرف می کند. مثلا:
    فردی آگاه به سلامتی که اهداف اخلاقی کشاورزی انبوه دارد، دوست دارد برای خرید محصولات ارگانیک تازه و محلی به بازار کشاورز برود و ممکن است وسوسه شود که گوشت گاو تغذیه شده با غلات را از یک کشاورز جدید امتحان کند.
  • یکی از طرفداران فیلم آواتار هنگام تبلیغات، یک وب‌سایت با گرافیک سه بعدی و تبلیغات تلویزیونی که شخصیت‌های آواتار و کوکا زیرو را با هم نشان می‌دهند، انگیزه خرید کوک زیرو (Coke Zero) را دارد. هنگامی که کوک زیرو در بسته‌ای با برند آواتار عرضه شد، مشتریان بیشتر تشویق به خرید شدند.
  • پس از اینکه فیلم اسمورف ها شخصیت های آبی عجیب و غریب را به نسل جدیدی از بچه ها معرفی می کند و همزمان مام را به کارتون های صبح شنبه خودش برمی گرداند، یک مادر سی و چند ساله و دو بچه اش انگیزه می گیرند تا برای یک غذای شاد مک دونالد توقف کنند تا مجسمه های کلکسیونی اسمورف ها را بسازند. .
  • زنی که از محصولات مراقبت از پوست اولِی(Olay) استفاده می‌کند، زمانی که شرکت‌ها با هم همکاری می‌کنند، به سمت کاورگرل (CoverGirl) کشیده می‌شود و مرطوب‌کننده اولِی را در زیرسازی‌ها و رژگونه‌های کرمی کاورگرل می‌چرخانند. داشتن الن دی جنرس به عنوان سخنگوی افراد مشهور کاورگرل ایجلس کالکشن (CoverGirl Ageless Collection) به شهرت اولِی لطمه ای وارد نمی کند.

در هر مورد، شرکت از بازاریابی مشارکتی برای معرفی خود یا تبلیغ محصول خود استفاده کرده است. هر شرکت با همسویی خود با سایر شرکت‌هایی که مصرف‌کننده هدف مشابهی دارند، هزینه‌های بازاریابی خود را کاهش داده و در معرض دید خود قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی سبز چیست؟

 

آمازون: پادشاه تعاون

فروش سالانه: ۱۳ میلیارد دلار
۲۰ درصد از بازار خرده فروشی آنلاین را نشان می دهد
یک سوم مصرف کنندگان تجربه خرید آنلاین خود را از آمازون شروع می کنند
۶۲ تا ۸۰ درصد از بازار کتاب الکترونیکی را کنترل می کند.

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی مشارکتی چگونه است؟

کمپین های بازاریابی مشارکتی با گسترش افق ها و با کشف (و به اشتراک گذاری) زمینه های مشترک با سایر شرکت ها توسعه می یابند. به عنوان مثال، خطوط هوایی دلتا و امریکن اکسپرس هر دو سود می برند اگر فروشنده ای به طور منظم بلیط هواپیما را با کارت امریکن اکسپرس خود خریداری کند. بنابراین، هر دو انگیزه ای برای ارسال پیشنهادات پست مستقیم برای کارت های اعتباری جدید برای مصرف کنندگانی دارند که درآمد طبقه متوسط بالایی دارند. امریکن اکسپرس «امتیازهای پاداش عضویت» را ارائه می‌کند، در حالی که خطوط هوایی دلتا (و بسیاری دیگر) برای امتیازهای بازخرید شده بلیط رایگان می‌دهد.

مدیران و کارکنان کمپین بازاریابی مشارکتی نمی‌توانند به سادگی یک ایمیل مستقیم تهیه کنند و آن را مشارکت بنامند. مراحل بسیار بیشتری درگیر است. هر شرکت باید مسئولیت‌های مشخصی داشته باشد و باید با سرمایه‌گذاری مالی در مشارکت برابر با منافع هر شریک از کمپین موافقت کند. این بدان معنا نیست که هر شریک دارای سهم برابر است، اما به این معنی است که هر شریک باید سهم منصفانه خود را برای آنچه که انتظار دارد از شراکت دریافت کند، بگذارد.

پس از تعیین پارامترهای مشارکت، تحقیقات پروژه آغاز می شود. تحقیقات گسترده، از طریق تاریخچه خرید کارت اعتباری، گزارش‌های فروش عمومی خانه، گزارش‌های اعتباری، و سایر ابزارهای تحقیقاتی مانند داده‌های مصرف‌کننده نیلسن، تعیین می‌کند که چه کسی ممکن است به چنین کمپین‌هایی پاسخگو باشد (مسافران تجاری، طبقه متوسط، دارندگان وام مسکن از محله‌های خاص، و غیره.). با مسلح شدن به این دانش، تیم بازاریابی پیشنهادی را ارائه خواهد کرد که برای رد کردن توسط مصرف کنندگان بسیار جذاب خواهد بود، در حالی که همچنان برای شرکت های درگیر سودآور است.
هنگامی که قرارداد منعقد شد، مصرف کننده شناسایی شد و پیشنهاد مفهومی شد، زمان اجرای طرح فرا می رسد. برای انجام این کار، کارکنان بازاریابی از هر دو شرکت مسئولیت‌ها را تقسیم می‌کنند و در حالت ایده‌آل با نقاط قوت هر یک از شرکا عمل می‌کنند. تلاش کلی بازاریابی مشارکتی همچنین مستلزم همکاری و تعامل گسترده با مذاکره کنندگان قرارداد، وکلا، طراحان خلاق، متخصصان رسانه های اجتماعی و به ویژه مدیریت هر دو طرف است. این می تواند بسیار ظریف باشد، زیرا هر شرکت دارای سلسله مراتبی است که انتظار دارد به رسمیت شناخته شود، همچنین فرهنگ سازمانی، سبک مدیریت و جریان کاری خود را دارد. شرکایی که می توانند به آن دیدگاه ها و نقاط قوت مختلف احترام بگذارند و با آنها بازی کنند، بهترین شانس را برای دستیابی به یک کمپین موفق خواهند داشت.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی شرکتی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی مشارکتی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی مشارکتی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی مشارکتی آورده شده است.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی کمپین‌ها را طراحی، هدایت و اجرا می‌کنند، و همچنین بر تمام تلاش‌های بازاریابی دیگر در یک شرکت استراتژی و نظارت خواهند داشت.همکاری نزدیک با تیم بازاریابی شریک برای ایجاد کمپین، ایجاد تقسیم مسئولیت ها و گردش کار با مهلت های توافق شده؛ ایجاد یک فرهنگ خلاق مشترک که در آن هر بازیکن احساس ارزشمندی و احترام کند – اغلب در اطراف سلسله مراتب پیچیده و مسائل نفسانی حرکت می کند؛ واگذاری مسئولیت به دیگران در کارکنان بازاریابی، نظارت بر بار کار، پیشرفت پروژه؛ تعامل با دیگر صاحبان شرکت و سایر مدیران بازاریابی تا اطمینان حاصل شود که مسئولیت های توافقنامه همکاری برآورده شده است. هر گونه مشکل پیش آمده را کاهش دهد؛ حفظ بودجه و دنبال کردن نتایج تلاش های بازاریابی مشارکتی از وظایف این افراد می باشد.

تحلیلگران تحقیقات بازار

تحلیلگران تحقیقات بازار برای تعیین موثرترین موقعیت محصول در بازار، داده های بازار را بررسی و تفسیر می کنند. تحلیلگران همچنین بر اثربخشی قراردادهای همکاری فعلی و سایر تلاش‌های بازاریابی نظارت می‌کنند. از مصاحبه ها، نظرسنجی ها، گروه های متمرکز، نرم افزار جمع آوری داده ها و بررسی روند مصرف کنندگان استفاده می کنند تا اطلاعاتی در مورد مشتریان ایده آل برای این تلاش جمعی جمع آوری نمایند. در مورد انواع تبلیغاتی که گروه های جمعیتی خاص به آن پاسخ می دهند تحقیق می کنند، و تفسیر می کنند که چگونه تلاش های بازاریابی مشارکتی می تواند بر این اساس تنظیم شود. روندهای بازار، شاخص‌های اقتصادی، بینش‌های جدید در مورد انگیزه‌های انسانی و پاسخ به متقاعدسازی را دنبال می کنند و این بینش‌ها را در تلاش‌های مشترک آینده می گنجانند.

مدیران فروش B2B

مدیران فروش B2B برای ایجاد یک قرارداد همکاری بین شرکت‌ها، با تمرکز بر مزایایی که از اشتراک منابع حاصل می‌شود، مانند دوام اقتصادی و دید گسترده، کار می‌کنند. ایجاد شبکه با شرکت های مشابه یا مکمل و تصمیم گیرندگان آنها؛ برای جذب شرکا، بسته های بازاریابی مشارکتی را کنار هم قرار می دهند؛ راه هایی برای دستیابی به مشتریان جمعی همه شرکت های درگیر شناسایی می کنند؛ تعیین مسئولیت ها و مزایای قرارداد تعاون و تحکیم آنها در قراردادهای قراردادی نیز از وظایف این مدیران می باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی مشارکتی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی شرکتی

استراتژی بازاریابی شرکتی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی شرکتی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی شرکتی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی شرکتی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی شرکتی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی شرکتی

مصرف کنندگان تحت تأثیر هر پیام، صدای جینگ، لوگو، بیلبوردها و سخنگرانی افراد مشهور مرتبط با یک شرکت هستند. حتی زمانی که مصرف کنندگان توجه نمی کنند، پیام در حوزه آگاهی یا دید پیرامونی آنها باقی می ماند. بخش‌های بازاریابی شرکتی، پیام‌ها و ظواهر بیرونی سازمان‌های خود را مدیریت می‌کنند – از بیانیه‌های مأموریت گرفته تا اجرای تبلیغات. به عنوان مثال، اپل از همان ابتدا تصمیم گرفت تا به یک شرکت رویایی و انقلابی تبدیل شود و هدف خود را تغییر جهان قرار داد. این چشم انداز در اولین کمپین بازاریابی آن منعکس شد: تبلیغات “۱۹۸۴” که در طول سوپربول (Super Bowl) پخش شد، که طی آن یک زن ورزشکار جهان را از دست برادر بزرگ نجات می دهد (نمایشنامه ای در رمان کلاسیک جورج اورول ۱۹۸۴) – همه در فضای ۵۸ ثانیه اتفاق افتاد. اپل فناوری را متصور بود که هنرمندانه و شهودی بود، و تیم بازاریابی شرکتی آن به بقیه دنیا کمک کرد تا به وضوح این چشم انداز را ببینند.

استراتژی بازاریابی شرکتی چیست؟

استراتژی بازاریابی شرکتی ابزاری است که توسط آن یک شرکت یا سازمان مشتریان بالقوه را جذب می کند. یک تیم بازاریابی شرکتی مسئولیت تعیین نحوه دستیابی به مشتریان مورد نظر شرکت و تعیین اینکه چه نوع تاکتیک های تبلیغاتی و پیام رسانی برای آنها جذاب است را برعهده دارد. کمپین‌های بازاریابی که بی‌ثمر می‌شوند، اغلب اثرات مخربی بر سود شرکت دارند. به معرفی نیو کوک(New Coke) در جشن گرفتن ۱۰۰ سالگی موفقیت کوکاکولا اصلی فکر کنید. مشتریان فرمول قدیمی کوکاکولا را ترجیح دادند و در نتیجه شرکت ضربه قابل توجهی خورد. هیچ مقدار دلار بازاریابی نمی تواند یک ایده بد را نجات دهد – و بسیاری از آنها صرف تلاش شدند. با این حال، کمپین های موفق تأثیرات عظیمی دارند که باعث می شود یک برند برای دهه ها در آگاهی فرهنگی باقی بماند. کمپین چالش پپسی، که در سال ۱۹۷۵ آغاز شد، به قدری موفقیت آمیز بوده است که از آن زمان بسیاری از شرکت ها از “تست سلیقه کور” در کمپین های بازاریابی خود استفاده کرده اند.

در حالی که اینها نمونه های بسیار قابل مشاهده ای از بازاریابی شرکتی هستند، بسیاری از اشکال بازاریابی شرکتی ظریف تر هستند. خبرنامه‌های شرکتی، کمپین‌های ایمیل، فروش، کوپن‌ها، مسابقات، تبلیغات، درج‌های مجله، تبلیغات آنلاین، رسانه‌های اجتماعی، اخبار رادیویی و کمپین‌های پست مستقیم، همگی در یک کمپین بازاریابی شرکتی نقش دارند (به بازاریابی سنتی مراجعه کنید). و به همین ترتیب، بازاریابان شرکتی ممکن است در زمینه‌های مختلفی از جمله طراحی گرافیک، طراحی وب‌سایت، برندسازی، رسانه‌های اجتماعی، کپی‌نویسی، تحقیق و ارتباطات شرکتی تخصص داشته باشند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مخرب چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی شرکتی استفاده می کنند؟

بدیهی است که شرکت ها از بازاریابی شرکتی استفاده می کنند. با این حال، هر کسب و کار، باشگاه، سازمان سیاسی، غیر انتفاعی و حتی سازمان مذهبی از نوعی استراتژی بازاریابی شرکتی استفاده می کند. یک شرکت تولید پوشک به جمعیتی خدمات می‌دهد که از مرحله کودک وارد و خارج می‌شوند، بنابراین جمعیت‌شناسی را هدف قرار می‌دهد. با این حال، همچنین می خواهد شهرت خوبی نزد افرادی که در حال حاضر بچه دار نمی شوند، حفظ کند. مادربزرگ ممکن است برای یک نوه محبوب پوشک بخرد. یک دوست ممکن است یک کیک پوشک برای جشن “حمام نوزاد” بیاورد. یا یک بچه دانشگاهی در نهایت به سنین باروری می رسد.
یک سازمان غیرانتفاعی یا خیریه از شیوه های بازاریابی شرکتی برای اطلاع رسانی به جامعه در مورد خدمات خود استفاده می کند. می خواهد مردم را متقاعد کند که مشارکت کنند و جامعه را در مورد نیاز به خدمات خود با تبلیغات در مکان های استراتژیک آموزش دهد. یک کمپین بازاریابی غیرانتفاعی نیز ممکن است برای به دست آوردن قوانین مطلوب، بودجه تخصیص یافته و کمک های مالی مورد توجه مقامات دولتی و شرکت ها قرار گیرد.
یک سازمان سیاسی از شیوه های بازاریابی شرکتی برای رساندن پیام خود به رای دهندگان بالقوه استفاده می کند. تبلیغات را اجرا می کند یا بیلبوردی را نصب می کند که خود را از موقعیت یا نامزد سیاسی مخالف متمایز می کند. یک کمپین بازاریابی ممکن است ایده های جدیدی در مورد چگونگی حل مشکلات و مسائل ارائه دهد و از ایمیل انبوه برای اطلاع دادن به رأی دهندگان استفاده کند. گروه های سیاسی از شیوه های بازاریابی شرکت ها برای جمع آوری کمک های مالی و ایجاد شهرت نامزدهای خود، یا به دست آوردن حمایت عمومی از قوانین و همه پرسی در حال حاضر در جدول استفاده می کنند.
یک سازمان مذهبی از شیوه های بازاریابی شرکتی برای دعوت از مردم برای شرکت در خدمات خود استفاده می کند. شاهدان یهودی مجله‌ای رایگان منتشر می‌کنند که برای تبدیل اعضای جدید آن را خانه به خانه پخش می کنند. کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان کمپین “من یک مورمون هستم” را برای افزایش شهرت اعضای خود راه اندازی کرد. سایر کلیساها ممکن است بخواهند خدماتی را که به جامعه گسترده‌تر ارائه می‌دهند تبلیغ کنند (گروه‌های حمایتی، گروه‌های مجرد، مأموریت‌های بانک غذا). آنها ممکن است از یک صفحه فیسبوک یا سایر رسانه های اجتماعی برای انتشار این خبر استفاده کنند. تقریباً هر سازمان موفق و مطمئناً هر شرکتی ، هویتی دارد که قصد دارد به جهانیان ابراز کند – و به طور خاص به جمعیتی که در آن خدمت می کند. یک بازاریاب شرکتی می داند که چگونه آن افراد را پیدا کند – و سپس به آنها دسترسی پیدا کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی بین رسانه ای چیست؟

 

برترین کمپین های استراتژی بازاریابی شرکتی در سال ۲۰۱۱

  • کرامر و سیمنز، مسابقه”چه کسی به شما الهام می دهد؟”
  • کمپین آی سی سی و جانسون بیبی برندز (ICC & Johnson’s Baby Brands)، “ما هنوز هر کلمه را معنا می کنیم”.
  • بازاریابی فینگر پینت (FingerPaint) و الیمرا ساینس ( Alimera scinece)، کمپین شرکت الیمرا ( Alimera)
  • ویدیوی لِمن میلت و آبوت مدیکال اپتیکس (LehmanMillet و Abbott Medical Optics) ، “نیروی فروش جهانی جراحی”.
  • کمپین بازاریابی یکپارچه جهانی لمن میلت، آی ام زیمر و زیمر دنتال (LehmanMillet و Zimmer Dental، IM Zimmer)

 

انواع استراتژی بازاریابی شرکتی

 

بازاریابی شرکتی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

همه افراد تا حدی مستعد بازاریابی شرکتی هستند. مردم ممکن است فکر کنند که تبلیغات آنلاین را نادیده می گیرند، اما حداقل یک نگاه به یک لینک تبلیغاتی بالای صندوق ورودی خود می اندازند، زیرا یک کلمه کلیدی عمداً با پیامی در صندوق ورودی آنها مرتبط است. بازاریابی شرکتی تقریباً در هر جنبه ای از زندگی افراد نفوذ می کند، خواه آنها از آن آگاه باشند یا نه. مردم معمولاً متوجه بیلبوردی می‌شوند که هر روز در راه رفتن به محل کار از کنار آن عبور می‌کنند، البته فقط به این دلیل که باعث حواس‌پرتی از ترافیک می‌شود. یک قطعه پست مستقیم که از انتخاب کنندگان می خواهد به یک کاندیدای خاص رای دهند، یادداشت می شود، و تصوری از چهره، وضعیت بدن، لباس نامزد، همراه با عبارت روی کارت پستال، قبل از انداختن آن به سطل بازیافت ایجاد می شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پستی مستقیم چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی شرکتی چگونه است؟

اولین قدم در توسعه کمپین بازاریابی شرکتی، تعیین اهداف است. شرکت می خواهد به چه کسانی دست یابد و چه نوع پیام هایی برای این مخاطب هدف جذاب است؟ آیا هدف ایجاد ترافیک بیشتر به یک وب سایت برای افزایش فروش آنلاین است؟ آیا برای آگاه کردن مصرف کنندگان از حمایت مالی آینده در بازی های المپیک است؟
پاسخ به این سوالات به این بستگی دارد که مشتریان واقعی شرکت چه کسانی هستند. برخی از این اطلاعات را می توان با ردیابی فروش های قبلی به دست آورد، توجه داشت که چه کسی محصولات خاصی را خریداری کرده و در کدام فروشگاه ها بهترین فروش را داشته است. تحقیقات دیگر شامل برنامه‌های «باشگاهی» است که بسیاری از فروشگاه‌ها و خرده‌فروشان از آن استفاده می‌کنند – در ازای آن ۱۰ سنت از یک کیسه چیپس، در واقع بسیاری از شرکت‌ها را در مورد عادات خرید خود آگاه کرده‌اید. داده‌های جمعیت‌شناختی نیز در اینترنت جمع‌آوری می‌شوند—نمایه‌های فیس‌بوک به تبلیغ‌کنندگان این امکان را می‌دهد تا محصولاتی را بر اساس جمعیت‌شناسی خاص مانند جنسیت، سن، وضعیت تأهل، جغرافیا و ترجیحات مذهبی به مصرف‌کنندگان ارائه دهند.

علاوه بر این، شرکت ها اغلب از خدمات داده های خارجی مانند تحقیقات رسانه ای نیلسن استفاده می کنند. اگرچه نیلسن بیشتر به دلیل ردیابی برنامه هایی که مردم در تلویزیون تماشا می کنند شناخته شده است، اما آنها همچنین داده هایی مانند تعداد دفعات خرید سینه مرغ توسط مادران را در مقایسه با تعداد پدرانی که همبرگر خریده اند، ردیابی می کنند. هنگامی که آنها هدفی را شناسایی کردند و متوجه شدند به چه کسی می خواهند برسند، وقت آن است که به طوفان فکری و خلاقانه فکر کردن بپردازند. بخش بازاریابی شرکتی ممکن است همه ایده‌های خود را، بزرگ یا کوچک، عجیب و غریب یا محافظه‌کارانه، جمع‌آوری کرده و برای بررسی بیرون بیاورد. معمولاً یک یا دو ایده جذاب‌تر و قابل انجام‌تر از بقیه هستند. ایده هایی که اهداف را برآورده می کنند، بازار مناسب را هدف قرار می دهند، هیجان ایجاد می کنند و دستورالعمل های بودجه را برآورده می کنند، سپس توسط تیم بازاریابی شرکتی اجرا می شوند.

ملاحظات بودجه مهم است. داشتن توانایی فکر کردن به یک بازرگانی خلاقانه و قانع کننده بسیار خوب است – اما اگر یک شرکت فقط برای یک کمپین ایمیل مستقیم پول کافی داشته باشد، باید به بودجه آن احترام گذاشته شود. بنابراین، بخش بزرگی از بازاریابی شرکتی “بازاریابی داخلی” است – سلسله مراتب شرکت را متقاعد می کند تا ایده های جدید را امضا کند و بودجه کافی را به آنها اختصاص دهد.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی داخلی چیست؟

 

شش چهره بازاریابی شرکتی

  • هویت سازمانی
  • هویت شرکتی
  • برند شرکت
  • تصویر شرکتی
  • ارتباطات سازمانی
  • شهرت شرکت

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی شرکتی باید استخدام شوند؟

در یک کسب وکار کوچک، بازاریاب های شرکتی ممکن است کلاه های زیادی بر سر بگذارند. آنها ممکن است مسئول کپی رایتینگ، طراحی گرافیک، انتشارات مطبوعاتی و رسانه های اجتماعی باشند. با این حال، در یک شرکت بزرگ، اعضای تیم دارای تخصص هستند که به هر یک از آنها اجازه می دهد تا بر یک جنبه از کار تمرکز کنند.

مدیران ارتباطات بازاریابی

مدیران ارتباطات بازاریابی مسئول انتقال پیام شرکت به رسانه ها، سرمایه گذاران و مردم هستند. نظارت بر تلاش‌های بازاریابی شرکت از طریق همه اشکال ارتباطی، حصول اطمینان از لحن و پیام منسجم و متمرکز، نوشتن یا نظارت بر نوشتن وبلاگ ها، رسانه های اجتماعی، محتوای وب سایت، خبرنامه ها و گزارش های سرمایه گذاران، نوشتن بیانیه های مطبوعاتی برای برجسته کردن راه اندازی محصولات جدید، رویدادهای آینده، اشاره به اهدای خیریه، یا تبلیغ موفقیت شرکت در رسانه ها، ر ارائه پاسخ های مناسب به هرگونه مطبوعات منفی یا نارضایتی مصرف کننده، مذاکره به موقع و برجسته کردن موقعیت شرکت را به شیوه ای مثبت از وظابف مدیران ارتباطات بازاریابی می باشد.

تحلیلگران تحقیقات بازار

تحلیلگران تحقیقات بازار داده ها را برای ارزیابی اثربخشی استراتژی بازاریابی شرکتی تفسیر می کنند. این افراد با استفاده از داده‌های منابع مختلف از جمله تاریخچه خرید، خدمات انبوه داده‌ها، روندهای تاریخی درون شرکت و شاخص‌های بازار گسترده‌تر، پیش‌بینی‌های آگاهانه‌ای را برای استراتژی کمپین انجام می‌دهند. آنها تصمیم می گیرند که کدام ابزارهای تحقیقاتی مفیدتر هستند – کلوپ های خرید از فروشگاه های مواد غذایی، کوپن ها، جمع آوری داده های آنلاین، نتایج آزمایش محصول نمونه، نظرسنجی از مشتریان، و خدمات جمع آوری داده ها مانند نیلسن، و از آنها برای ردیابی داده های مشتری استفاده می کنند. از روش‌ها و نرم‌افزارهای آماری برای پیش‌بینی‌های آگاهانه درباره نحوه فروش یک محصول یا خدمات استفاده می کنند تا اطمینان حاصل شود که عرضه کافی (اما نه بیش از حد) برای تقاضای مورد انتظار وجود دارد.انجام نظرسنجی از مشتری، آزمایش نمونه محصول، و پیش از انتشار در بازارهای خاص برای تعیین اینکه آیا، و چگونه، بازاریابی باید برای بهبود فروش تنظیم شود یا خیر نیز از جمله وظایف تحلیلگران تحقیقات بازار می باشد.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی سایر متخصصان بازاریابی را در مفهوم خلاقانه پروژه ها و اجرای پروژه، رهبری می کنند. آنها وظایف اداری و مدیریتی را انجام می دهند تا اطمینان حاصل کنند که پروژه ها به موقع و با بودجه تکمیل می شوند. مدیریت روزانه کارکنان بازاریابی از جمله طراحان، نویسندگان و محققان؛ و نظارت منظم بر حجم کار و عملکرد، نظارت بر مفهوم استراتژی های جدید بازاریابی ، از جمله جلسات پیشرو در تیم ، ایجاد محیطی که برای بیان خلاق باز است و انتخاب بهترین ایده ها از تیم بازاریابی شرکت ها، تعیین راه هایی برای ورود به بازار هدف ، از جمله آگاهی از استراتژی های نوآورانه بازاریابی ، رسانه های اجتماعی جدید ، رسانه های جدید و سایر فرصت های تبلیغاتی جدید و نظارت بر قراردادها با فروشندگان و مراکز تبلیغاتی و مذاکره در مورد قراردادها برعهده مدیران بازاریابی است.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی شرکتی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی بین رسانه ای

استراتژی بازاریابی بین رسانه ای چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی بین رسانه ای بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی بین رسانه ای را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی بین رسانه ای خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی بین رسانه ای بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی بین رسانه ای

مردم تقریباً به هر کجا که سر می‌گردانند غرق تبلیغات هستند. چه در حال اسکن کردن برچسب خمیردندان در حین فشار دادن یک عروسک باشند، چه تی شرتی با لوگوی الد نوی (Old Navy) در قسمت جلویی بپوشند، تحت تاثیر نوعی بازاریابی قرار می گیرند. متخصصان بازاریابی با “قانون هفت” آشنا هستند – این ایده که مصرف کننده حداقل هفت بار طول می کشد تا یک محصول یا تبلیغات شرکت را ببیند قبل از اینکه احساس کند مجبور به تصمیم گیری می شود – و از آن استفاده می کنند.

گفته می شود، مردم ممکن است عمداً اشکال خاصی از تبلیغات را نادیده بگیرند، زیرا، اجازه دهید با آن روبرو شویم، آنها می توانند نفرت انگیز باشند. بنابراین، چالشی که برای متخصصان بازاریابی وجود دارد، این است که بازاریابی و تبلیغات را به سمت آگاهی مصرف کننده سوق دهند، بدون اینکه آزاردهنده باشند یا به سادگی نادیده گرفته شوند. هدف بازاریابی بین رسانه ای این است که نام و محصول یک شرکت را به طور مداوم در جلوی چشم قرار دهد و مصرف کنندگان را در رسانه های مختلف جذب کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی یکپارچه چیست؟

 

استراتژی بازاریابی بین رسانه ای چیست؟

استراتژی بازاریابی بین رسانه ای همان چیزی است که از نام آن پیداست – شامل استفاده از انواع اشکال رسانه ای برای ادغام پیام بازاریابی شما در آگاهی مردم است. استفاده از رسانه های مختلف پیام شرکت شما را بیشتر در معرض دید مصرف کنندگان قرار می دهد. به جای بازاریابی انحصاری یک محصول در یک وب سایت، بازاریاب های متقابل از ترکیبی از برنامه های تلفن همراه، بازده موتور جستجوی پولی، تبلیغات لینک، تبلیغات تلویزیونی، ویدیوهای یوتیوب، بازاریابی محتوا، بروشورهای چاپی، تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، رسانه های اجتماعی و نمایش های تجاری استفاده می کنند. -نمایش بازاریابی بسیاری از اشکال بازاریابی بین رسانه ای آنقدر ظریف هستند که مصرف کنندگان اغلب متوجه نمی شوند که برای آنها بازاریابی می شود. (به بازاریابی مخفی نگاه کنید)

احمقانه است که کل بودجه بازاریابی را صرف یک وب سایت کنید و آن وب سایت را از طریق کانال های رسانه های اجتماعی بازاریابی نکنید. در واقع، یکی از اصول اساسی بازاریابی متقاطع اینترنتی این است که نام، محصولات و پیوندهای خود را در هر جایی که ممکن است پخش کنید. تعیین اینکه چه کسی قرار است از طریق یک نظر در وبلاگ به وب سایت شما کلیک کند، دشوار است. اما وقتی این اتفاق بیفتد، فرصت دیگری برای دعوت به فعالیت است. به همین ترتیب، استفاده از چندین سایت رسانه اجتماعی بهترین روش است. توییترهای سرسخت ممکن است با لینکدین طنین انداز نشوند و متعصبان فیسبوک ممکن است از بیان خود با ۱۴۰ کاراکتر در توییتر اجتناب کنند. با این حال، افرادی که محصول یا خدماتی برای فروش دارند، نباید در مورد رسانه های اجتماعی خود حساس باشند. از همه مشتریان استقبال می شود.

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی بین رسانه ای استفاده می کنند؟

تقریباً هر سازمان یا شرکتی حداقل از دو شکل رسانه برای بازاریابی محصولات یا خدمات خود استفاده می کند. به عنوان مثال، تماشاگران سینما و تماشاگران تلویزیون اغلب جایگذاری محصول را ثبت نمی کنند، که این فقط یکی از شکل های بازاریابی بین رسانه ای است. وقتی بیننده ای در حال تماشای امریکن ایدل (American Idol) است، ممکن است متوجه نشود که داوران برای تبلیغ کوکاکولا از فنجان های برجسته کوکاکولا می نوشند.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی چندکاناله چیست؟

به همین ترتیب، تصادفی نیست که در حالی که دیزنی فیلم جدیدی را منتشر می کند، قفسه های تارگت به طور همزمان با مجموعه جدیدی از عروسک ها و مجسمه های اسباب بازی که در آن فیلم نمایش داده شده اند، پر می شود – و نه اینکه مدارس و پزشکان اطفال ناگهان مقدار زیادی فیلم رایگان دیزنی دارند. برچسب هایی برای تقدیم به کودکان بازاریابی بین رسانه ای از یکی از فیلم های دیزنی به اسباب بازی های فست فود، کوله پشتی، جعبه ناهار، لباس، کفش، کتاب های رنگ آمیزی، جوایز رایگان، و حتی «سوآپ رایگان» برای مادرانی که تازه از بیمارستان خارج می شوند، گسترش می یابد. علاوه بر این، تبلیغات بین رسانه ای آنلاین برای یک فیلم دیزنی ممکن است شامل یک برنامه تلفن هوشمند، یک وب سایت بازی، یک صفحه فیس بوک، یک کد آنلاین برای کسب امتیاز یا بردن جایزه از یک وب سایت تعاملی و حتی تبلیغات در حمایت های مالی مدرسه باشد.

بسیاری از شرکت‌ها از تبلیغات بین‌رسانه‌ای و کمپین‌های بازاریابی برای رشد کسب‌وکار خود با قرار دادن خود در برابر آگاهی مشتریان تا حد امکان استفاده می‌کنند. خواربارفروشی ها و سایر فروشگاه های خرده فروشی از فیس بوک برای اعلام فروش و تبلیغات استفاده می کنند و همچنین بخشنامه های خرده فروشی را از طریق پست یا ایمیل ارسال می کنند. فروشگاه‌های خرده‌فروشی همچنین اغلب از فیس‌بوک استفاده می‌کنند تا از مشتریان بپرسند که می‌خواهند چه چیز بیشتری در فروشگاه‌ها ببینند، در حالی که به طور همزمان یک کمپین پست مستقیم بزرگ و تبلیغات تلویزیونی با حضور طراحان مشهور را اجرا می‌کنند. بسیاری از شرکت ها محصولات را از طریق مسابقه در وبلاگ ها ارائه می دهند و همچنین بازاریابی محتوا را به صورت نقد خریداری می کنند.

این استراتژی در عرصه های دیگر نیز جواب می دهد. بسیاری از نویسندگان با ارائه تقویم، سی دی یا پادکست سخنرانی، و هدایایی از طریق کتاب گردی و تورهای وبلاگ، تبلیغات بین رسانه ای ایجاد می کنند. به همین ترتیب، سازمان‌ها و نامزدهای سیاسی، سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه، و سازمان‌های مذهبی نیز از بازاریابی بین رسانه‌ای برای جلب توجه اهداکنندگان بالقوه، رأی‌دهندگان و کلیساها استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی فیسبوک چیست؟

 

۵ ایده انفجار مغز

بازاریابی بین رسانه ای با طوفان فکری خلاقانه آغاز می شود. از این استراتژی های موثر برای شروع استفاده کنید:

  • درست قبل از خواب از خود بپرسید: “چگونه می توانم محصول خود را به بهترین شکل بازاریابی کنم؟” در صبح، ممکن است یک ایده تازه داشته باشید.
  • در حین ورزش ایده ها را در نظر بگیرید. حرکت انرژی را تغییر می دهد و ایده ها به سرعت با دوزهای اندورفین به دست می آیند.
  • در پینترست بچرخید. نگاه کردن به انفجارهای دیگر نبوغ و خلاقیت، جرقه خود را برمی انگیزد.
  • اگر مسدود شد، روی پروژه دیگری کار کنید یا استراحت کنید. اضطراب و استرس قاتل خلاقیت هستند.
  • هر ایده را در نظر بگیرید. اگر الهام گرفتید، ذهن خود را باز نگه دارید. ممکن است چیزی آنجا باشد.

 

انواع استراتژی بازاریابی بین رسانه ای

 

بازاریابی بین رسانه ای برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

هر فردی به صورت روزانه با بازاریابی بین رسانه ای مواجه است. هر چه بیشتر یک پیام شرکت را ببینند، بیشتر با شرکت یا محصول آشنا می شوند. اغلب دیدن یا شنیدن مکرر یک شرکت، هرگونه شک و تردید اولیه در مورد یک محصول یا شرکت جدید را کاهش می دهد. به عنوان مثال، مردم به طور کلی هرگونه ادعای قرص های لاغری یا مکمل را باور نمی کنند – تا زمانی که در برنامه تلویزیونی دکتر مهمت اوز به عنوان موثر نمایش داده شود و در وب سایت او برای فروش عرضه شود. در نمونه های دیگر:

  • یک مادر شاغل ممکن است ماشینی با لوگو خدمات خانه داری ببیند و به نام هوشمندانه و ادعای اینکه یک شرکت سبز است توجه کند. سپس ممکن است کوپنی دریافت کند که از او دعوت می کند تا با ۵۰ درصد تخفیف، از طریق یک پست مستقیم، این سرویس را امتحان کند. او ممکن است در نهایت تصمیم بگیرد که با دیدن تابلویی در جلوی چمن خانه همسایه اش تماس بگیرد.
  • کودکی که فیلم دیزنی را دیده است برای تولدش یک عروسک یا مجسمه می خواهد، در روز اول مدرسه التماس می کند که یک کوله پشتی با شخصیت بپوشد و به سادگی روی یک لباس شاهزاده خانم و تاج شیک گیج می شود. والدین تمایل دارند به آزار و اذیت مکرر تسلیم شوند – که دلیل دیگری برای تأثیرگذاری بازاریابی بین رسانه ای است.
  • افراد بی خواب ممکن است متقاعد شوند که یک دستشویی جدید واقعاً جادویی است، یا اینکه یک چاقوی خاص هرگز کسل کننده نخواهد بود، زیرا به دلیل تبلیغات اطلاعاتی “همانطور که در تلویزیون دیده می شود” . سپس بازاریابی محتوا را در قالب بررسی وبلاگ می بینند و بیشتر متقاعد می شوند. هنگامی که آنها در نهایت در یک فروشگاه خرده فروشی محلی با کالا مواجه می شوند، در نهایت محصول را خریداری می کنند.

آگاهی مشتری از یک محصول هر بار که با نوعی تبلیغات در مورد محصول مواجه می شود افزایش می یابد. هر بار تأثیر می گذارد و محصول را به عنوان قانونی و شناخته شده استحکام می بخشد. هر برداشت احتمال تبدیل شدن یک مشتری بالقوه به مشتری واقعی را افزایش می دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

 

۱۰ محصول محبوب “همانطور که در تلویزیون دیده می شود”.

  • تخم مرغ (پدیکور سوهان)
  • پت سوار (پتوی ماشین)
  • ادج آف گلوری (Edge of Glory) (چاقو تیزکن)
  • اسلیم اوی (Slim Away) (کمربند زیپ دار)
  • دیپ رومنس (Deep Romance) (جواهرات جواهری)
  • کیف پول آلوما (کیف پول امنیتی)
  • اسلایس او ماتیک (Slice-O-Matic) (قطع کننده سبزیجات)
  • لینت لیزارد (Lint Lizard) (ضمیمه جاروبرقی برای خشک کن)
  • استیکی بادی (Sticky Buddy) (غلتک پرزدار)
  • اورگرینیک فرای پی ان ( OrGreenic (“green”) Fry P an)

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی بین رسانه ای چگونه است؟

هر کسب و کاری به یک استراتژی بازاریابی جامع نیاز دارد و این استراتژی تقریباً به طور قطع شامل بازاریابی بین رسانه ای خواهد بود. مطالعه‌ای که اخیراً توسط مدرسه بازرگانی هاروارد انجام شد، گزارش داد که خرده‌فروشانی که از بازاریابی بین رسانه‌ای استفاده می‌کنند، سود بیشتری نسبت به فروشندگانی دارند که فقط از یک کانال برای تبلیغ استفاده می‌کنند.

اولین گام در ساختن یک استراتژی، تشکیل یک پیام منسجم و یکپارچه است که می تواند در همه رسانه ها استفاده شود. طرح ادعاهای مختلف، با لحن های مختلف، در رسانه های مختلف، مصرف کنندگان را گیج می کند و باعث سوء ظن می شود (همچنین به بازاریابی برند مراجعه کنید). اینکه چگونه می خواهید خود را به عنوان یک شرکت معرفی کنید نیز یک ملاحظه است. تویوتا را در حال تبلیغ خودروهای خود در کانال خرید نخواهید دید. با این حال، اسناگی (Snuggie) میلیون‌ها فروش را با تبلیغات تلویزیونی کم‌هزینه و تبلیغاتی در نوار کناری اینترنتی «همانطور که در تلویزیون دیده می‌شود» به دست آورد.
استفاده از مجموعه ای جامع از ابزارهای تحقیقاتی به شما کمک می کند تا دریابید که چگونه مخاطبان خود را به مؤثرترین راه ها هدف قرار دهید. برای مثال، شرکت نیلسن(Nielsen)، کسب‌وکار خود را به این امر تبدیل می‌کند که بداند چه کسی چه چیزی، از کجا و چگونه می‌خرد تا توجه مشتریان شما را حفظ کند. نیلسن می‌تواند به شما بگوید که کدام برنامه‌های تلویزیونی را نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله تماشا می‌کنند، یا اینکه سینه‌های مرغ ساندویچ شده در آلبرت سانس (Albertsons) به دلیل قرار دادن محصول و کوپن‌های تخفیف ۱ دلاری بهتر از والمارت فروش می‌رود.

علاوه بر این، سایت‌های شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو، مانند گوگل، می‌توانند منابع اطلاعاتی خارق‌العاده‌ای باشند تا بفهمند مردم درباره چه چیزی صحبت می‌کنند و کجا جمع می‌شوند. حتی ابزارهای تحقیقاتی وجود دارد که به شما کمک می کند تعیین کنید که مخاطبان هدف شما چه زمانی در فیسبوک یا توییتر می گذرند، که به نوبه خود به شما امکان می دهد پست های رسانه های اجتماعی را در زمان های اصلی تنظیم کنید. شما همچنین می توانید اطلاعاتی را از تجزیه و تحلیل وب سایت خود به دست آورید، مانند پست هایی که بیشترین ترافیک را دریافت می کنند، خوانندگان موقعیت جغرافیایی شما از کدام ابزارها و پیوندها کلیک می کنند.

هنگام ایجاد کمپین های بین رسانه ای، بهتر است یک اقدام دلخواه را مشخص کنید. به عنوان مثال، هدف شما ممکن است این باشد که کمپین بین رسانه ای خود را به گونه ای طراحی کنید که خوانندگان را به سمت وب سایت شما سوق دهد تا هزینه اشتراک چاپی یا آنلاین را پرداخت کنند. بنابراین، برای انجام این کار می‌توانید برنامه‌های تلفن همراه، خبرنامه‌های ایمیل، حساب‌های فیس‌بوک و توییتر، ویدیوهای یوتیوب با مفسران، و پادکست‌هایی با سردبیران یا کارشناسان مالی ایجاد کنید. یا ممکن است از وبلاگ نویسان محبوب استفاده کنید و سعی کنید از سایت های رسانه ای دیگر پیوند دریافت کنید. همه این رسانه های بازاریابی می توانند مشتریان را به سمت وب سایت سوق دهند. با این حال، مهم است که از قبل تعیین کنید که چه استراتژی‌هایی واقعاً جواب می‌دهند، نه اینکه «همه چیز را به دیوار بیندازید تا ببینید چه چیزی می‌چسبد».

بسته به اندازه شرکت شما، هر یک از این مراحل ممکن است شامل یک نفر باشد که کلاه های زیادی بر سر دارد یا کارکنانی از طراحان گرافیک، توسعه دهندگان اپلیکیشن موبایل و تبلت، توسعه دهندگان وب سایت، کپی رایترها، مدیران بازاریابی، تحلیلگران پژوهشی و متخصصان رسانه های اجتماعی. در یک شرکت بزرگتر، هر یک از این بازیکنان نقش های خاص خود را خواهند داشت، در حالی که با هم به عنوان یک تیم منسجم برای گسترش شبکه بازاریابی همکاری می کنند. (همچنین به مشاغل در بازاریابی مراجعه کنید)

 

پاپ توییت

آیا موفقیت با فالوورهای توییتر قابل سنجش است؟ در اینجا تعدادی از محبوب ترین توییترها آورده شده است:

  • لیدی گاگا، ۲۷,۰۰۰,۰۰۰+
  • جاستین بیبر، ۲۵,۰۰۰,۰۰۰+
  • کیتی پری، ۲۴,۰۰۰,۰۰۰+
  • ریحانا، ۲۳,۰۰۰,۰۰۰+
  • بریتنی اسپیرز، ۱۹,۰۰۰,۰۰۰+
  • باراک اوباما، ۱۸۰۰۰۰۰۰+

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مخرب چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی بین رسانه ای باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی بین رسانه ای باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی بین رسانه ای آورده شده است.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی ممکن است کمپین های بازاریابی بین رسانه ای را به عنوان بخشی از یک استراتژی بازاریابی کلی هدایت کنند. آنها اغلب بر کارکنان بازاریابی نیز نظارت می کنند. نظارت بر کمپین بازاریابی کلی، ایجاد لحن و احساس، ایجاد یک پیام موثر، همراهی با رسانه های مختلف جدید و شناسایی راه هایی که بازاریابی بین رسانه ای ممکن است به طور موثر در آن مکان ها مورد استفاده قرار گیرد. توسعه استراتژی های خلاقانه برای معرفی محصولات و خدمات به روش های مختلف، به طوری که در خط مقدم ذهن مردم باقی بماند. مذاکره در مورد توافقنامه بین منابع رسانه ای شخص ثالث مانند وبلاگ نویسان، نشریات، بخش های تبلیغات رسانه ای و شرکت های تبلیغات متقابل، همگی برعهده این افراد می باشد.

متخصصان رسانه های اجتماعی

متخصصان رسانه‌های اجتماعی، کمپین‌های بازاریابی رسانه‌های اجتماعی را راه‌اندازی و اجرا می‌کنند که برای اطلاع‌رسانی به مصرف‌کنندگان در مورد یک محصول یا خدمات و سوق دادن آنها به سمت یک اقدام مشخص طراحی شده‌اند. انها با مشاهده تغییر توجه مصرف کننده، از آخرین، همیشه در حال تغییر، روند رسانه های اجتماعی مطلع می شوند. و با خواندن وبلاگ های صنعتی، مجلات و سایر رسانه های خبری، استراتژی و اجرای کمپین های بازاریابی رسانه های اجتماعی، با استفاده از ابزارهایی مانند TweetDeck، Network Blogs، یا HootSuite. آنها همچنین پاسخ به بازخورد مصرف کنندگان در سایت های رسانه های اجتماعی، و همچنین نظارت بر داده های تحلیلی حاوی نتایج قابل ردیابی و اثبات کمپین رسانه های اجتماعی را نیز انجام میدهند.

طراحان گرافیک

طراحان گرافیک عناصر یک کمپین بازاریابی بین رسانه ای را طراحی می کنند و یکپارچگی بین رسانه ها را برای تشویق به رسمیت شناختن برند حفظ می کنند. طراحی وب سایت، لوگو، صفحات شخصی فیس بوک و توییتر، تبلیغات بنری، تبلیغات دکمه ای و سایر وثیقه ها برای جلب توجه مشتریان و ارائه یک برند به طور مداوم قابل تشخیص، با آخرین تکنیک های طراحی همراه هستند و عناصر طراحی بصری را بر اساس آن تنظیم میکنند. ادغام عملکرد و قابلیت استفاده در وب سایت ها، حساب های رسانه های اجتماعی و سایر اشکال تبلیغات با استفاده از کد html و CSS، طراحی بروشورها، بنرها، علائم و سایر اشکال چاپ وثیقه مطابق با برند از دیگر وظایف طراحان گرافیک می باشد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی بین رسانه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

داستان

داستان

داستان‌ها معرفی‌های کوتاهی از یک قسمت کوچک از عملکرد موردنیاز از دیدگاه کاربر هستند. تیم‌های چابک داستان‌ها را به عنوان برش‌های عمودی کوچکی از عملکرد سیستم پیاده‌سازی می‌کنند که می‌توانند در چند روز یا کمتر به پایان برسند. داستان‌ها، نمونه اصلی استفاده شده برای تعریف رفتار سیستم در روش چابک هستند. آنها توصیف‌های کوتاه و ساده‌ای از عملکرد هستند که از دیدگاه کاربر گفته شده‌اند و به زبان او نوشته شده‌اند. هر کدام یک برش کوچک، عمودی از رفتار سیستم پیاده‌سازی می‌کنند. داستان‌ها تنها اطلاعات کافی را فراهم می‌کنند تا افراد فنی و مرتبط با کسب و کار بتوانند هدف را درک کنند. جزئیات تا زمانی که داستان آماده پیاده‌سازی شود به تعویق می‌افتد. از طریق معیارهای پذیرش و آزمون‌های پذیرش، داستان‌ها دقیق‌تر می‌شوند تا به حفظ کیفیت سیستم کمک می‌کند. داستان‌های کاربر، عملکرد را مستقیماً به کاربر نهایی ارائه می‌دهند. داستان های کاربر قابلیت ها را مستقیماً به کاربر نهایی ارائه می دهند. داستان‌های فعال‌کننده، آیتم‌های کاری مورد نیاز برای پشتیبانی از اکتشاف، معماری، زیرساخت و انطباق را نشان می‌دهند.

در زمینه توسعه Agile، «برش‌های عمودی» به قطعات کوچک و مستقل از عملکرد سیستم اطلاق می‌شود که تمام لایه‌های برنامه نرم‌افزاری را برش می‌دهد. این به این معنی است که هر بخش از عملکرد شامل تمام اجزای لازم از رابط کاربری گرفته تا لایه پایگاه داده است که امکان توسعه و ارائه یک ویژگی کامل از پایان به انتها را در یک بازه زمانی کوتاه، معمولاً چند روز یا کمتر، فراهم می‌کند. این رویکرد با یک “برش افقی” در تضاد است، که شامل پیاده سازی یک ویژگی فقط در یک لایه از برنامه، مانند رابط کاربری، بدون ادغام آن با پشته کامل فناوری ها است. “برش های عمودی” تضمین می کند که هر بخش از عملکرد اضافه شده به سیستم کاملاً کاربردی است و می تواند ارزشی را برای کاربر نهایی فراهم کند.

سلسله مراتب چهار سطحی از مصنوعات که رفتار عملکردی سیستم را مشخص می کند: آرمان، قابلیت، ویژگی و داستان. در مجموع، این مصنوعات برای توصیف رفتار مورد نظر راه حل استفاده می شود. کار پیاده‌سازی دقیق از طریق داستان‌هایی بیان می‌شود، که شامل تیم بک لاگ  است. برخی از داستان‌ها از ویژگی‌های تجاری و فعال‌کننده در ای آر تی بک لاگ استخراج می شوند، در حالی که برخی دیگر از بافت محلی تیم می‌آیند.
هر داستان یک رفتار کوچک و مستقل است که می تواند به صورت تدریجی پیاده سازی شود و مقداری ارزش برای کاربر یا راه حل فراهم می کند. این یک برش عمودی از عملکرد است تا اطمینان حاصل شود که هر تکرار ارزش جدیدی ارائه می دهد. داستان ها کوچک هستند و باید در یک تکرار کامل شوند (به بخش داستان های تقسیم شده مراجعه کنید).

اغلب، داستان ها ابتدا روی یک کارت شاخص یا یادداشت چسبناک نوشته می شوند. ماهیت فیزیکی کارت یک رابطه ملموس بین تیم، داستان و کاربر ایجاد می کند: این به مشارکت کل تیم در نوشتن داستان کمک می کند. یادداشت های چسبنده مزایای دیگری نیز دارند:
آنها به تجسم کار کمک می کنند و می توانند به راحتی روی دیوار یا میز قرار داده شوند، به ترتیب مرتب شوند و حتی در صورت لزوم از بین بروند.
داستان‌ها درک بهتری از دامنه و پیشرفت را امکان‌پذیر می‌کنند:

  • «وای، به همه این داستان‌هایی که قرار است در آن‌ها ثبت‌نام کنیم نگاه کنید» (محدوده)
  • «به تمام داستان‌هایی که در این تکرار انجام دادیم نگاه کنید» (پیشرفت)

در حالی که هر کسی می‌تواند داستان بنویسد ، تأیید آنها در تبم بک لاگ و پذیرش آنها در خط پایه سیستم بر عهده مالک محصول است. البته، چسب‌ها به خوبی در سراسر Enterprise مقیاس نمی‌شوند، بنابراین داستان‌ها اغلب به سرعت به ابزار Agile Lifecycle Management (ALM) منتقل می‌شوند. همانطور که در زیر توضیح داده شده است، دو نوع داستان وجود دارد، داستان های کاربر و داستان های فعال کننده.

منابع داستان

همانطور که شکل ۱ نشان می دهد، داستان ها معمولاً با تقسیم کردن ویژگی های کسب و کار و توانمندساز هدایت می شوند.

مثالی از یک ویژگی تجاری که به داستان تقسیم شده است

شکل ۱. مثالی از یک ویژگی تجاری که به داستان تقسیم شده است

داستان های کاربر

داستان های کاربر ابزار اصلی برای بیان عملکرد مورد نیاز است. آنها اساساً جایگزین مشخصات الزامات سنتی می شوند. با این حال، در برخی موارد، آنها به عنوان وسیله ای برای توضیح و توسعه رفتار سیستم عمل می کنند که بعداً در مشخصاتی که از انطباق، تأمین کنندگان، قابلیت ردیابی یا سایر نیازها پشتیبانی می کند، ثبت می شود. از آنجا که آنها بر روی کاربر به عنوان موضوع مورد علاقه تمرکز می کنند و نه سیستم، داستان های کاربر ارزش و مشتری محور هستند.
برای حمایت از این، شکل پیشنهادی عبارت «فرم صدای کاربر» به شرح زیر است: به عنوان یک (نقش کاربر)، می خواهم (فعالیت) را انجام دهم تا (ارزش کسب و کاری) با استفاده از این قالب، تیم ها راهنمایی شوند تا بفهمند چه کسی از سیستم استفاده می کند، با آن چه می کند و چرا آن را انجام می دهد. استفاده از قالب “صدای کاربر” به طور معمول باعث افزایش شایستگی دامنه تیم می شود. آنها نیازهای تجاری واقعی کاربران خود را بهتر درک می کنند. شکل ۲ یک مثال را نشان می دهد.

 مثال داستان کاربر در فرم صدای کاربر

شکل ۲. مثال داستان کاربر در فرم صدای کاربر

همانطور که در Design Thinking توضیح داده شد، پرسوناها ویژگی های خاص کاربران نماینده را توصیف می کنند که به تیم ها کمک می کند تا کاربر نهایی خود را بهتر درک کنند. نمونه شخصیت‌های سوارکار در شکل ۲ می‌تواند یک «جین» ماجراجوی پرهیجان و «باب» یک سوارکار ترسو باشد. سپس شرح داستان‌ها می‌توانند به این شخصیت‌ها اشاره کنند (همانطور که جین می‌خواهم…).
در حالی که صدای داستان کاربر معمولی است، هر سیستمی با کاربر نهایی تعامل ندارد. گاهی اوقات «کاربر» یک دستگاه (مثلاً چاپگر) یا یک سیستم (مثلاً سرور تراکنش) است.
در این موارد، داستان می تواند شکل نشان داده شده در شکل ۳ را به خود بگیرد.

مثالی از یک داستان کاربر با یک "سیستم" به عنوان کاربر

شکل ۳. مثالی از یک داستان کاربر با یک “سیستم” به عنوان کاربر

داستان های توانمندساز

تیم ها همچنین معماری جدید و زیرساخت مورد نیاز برای پیاده سازی داستان های کاربر جدید را توسعه می دهند. در این مورد، داستان ممکن است مستقیماً هیچ کاربر نهایی را لمس نکند.
تیم‌ها از «داستان‌های توانمندساز» برای پشتیبانی از اکتشاف، معماری یا زیرساخت استفاده می‌کنند. همانطور که در شکل ۴ نشان داده شده است، داستان های توانمند را می توان به زبان فنی به جای کاربر محور بیان کرد.

مثال داستان توانمندساز

شکل ۴. مثال داستان فعال کننده

انواع دیگری از داستان های توانمنساز وجود دارد، از جمله:

  • Refactoring و Spikes (همانطور که به طور سنتی در XP تعریف شده است)
  • ایجاد یا بهبود زیرساخت توسعه/استقرار
  • انجام کارهایی که نیاز به تعامل انسانی دارند (مثلاً فهرست کردن ۱ میلیون صفحه وب)
  • ایجاد تنظیمات محصول یا اجزای مورد نیاز برای اهداف مختلف
  • تأیید کیفیت سیستم (به عنوان مثال، تست عملکرد و آسیب پذیری)

داستان‌های فعال‌کننده درست مانند داستان‌های کاربر، معمولاً با نشان دادن دانش به‌دست‌آمده، مصنوعات تولید شده، یا رابط کاربری، خرد، یا ماکت نشان داده می‌شوند.

نوشتن داستان های خوب

داستان های خوب نیاز به دیدگاه های متعدد دارند. در Agile، کل تیم درک مشترکی از آنچه برای کاهش دوباره کاری و افزایش توان عملیاتی باید بسازید ایجاد می کند. تیم ها با استفاده از توسعه رفتار محور (BDD) برای تعریف آزمون های پذیرش دقیق که به طور قطعی هر داستان را توصیف می کند، همکاری می کنند. داستان نویسی مشارکتی تضمین می کند که همه دیدگاه ها مورد توجه قرار می گیرند و همه در مورد رفتار داستان با نتایج نشان داده شده در شرح داستان، معیارهای پذیرش و آزمون های پذیرش موافق هستند. آزمون های پذیرش با استفاده از زبان دامنه سیستم نوشته می شوند با استفاده از BDD استفاده میکنند. سپس تست‌های BDD خودکار می‌شوند و به طور مداوم برای حفظ کیفیت داخلی اجرا می‌شوند. تست‌های BDD بر اساس نیازهای سیستم (داستان‌ها) نوشته شده‌اند و بنابراین، می‌توانند به عنوان بیانیه قطعی برای رفتار سیستم، جایگزین مشخصات مبتنی بر سند استفاده شوند.

۳Cs: کارت، مکالمه، تایید

ران جفریس، یکی از مخترعان XP، با توصیف ۳Cهای یک داستان اعتبار دارد:

کارت – بیانیه قصد کاربر را با استفاده از کارت فهرست، یادداشت چسبنده یا ابزار ضبط می کند. کارت های شاخص یک رابطه فیزیکی بین تیم و داستان ارائه می دهند. اندازه کارت از نظر فیزیکی طول داستان و پیشنهادات زودهنگام را برای ویژگی رفتار سیستم محدود می کند. کارت‌ها همچنین به تیم کمک می‌کنند تا محدوده آینده را «احساس» کند، زیرا بین داشتن ده کارت و نگاه کردن به ده خط تفاوت وجود دارد.

گفتگو – نشان دهنده یک “وعده برای گفتگو” در مورد داستان بین تیم، مشتری (یا نماینده مشتری)، PO (که ممکن است نماینده مشتری باشد) و سایر سهامداران است. بحث برای تعیین رفتار دقیق‌تر مورد نیاز برای اجرای هدف ضروری است. مکالمه ممکن است ویژگی های بیشتری را در قالب معیارهای پذیرش (تایید زیر) یا پیوست های داستان کاربر ایجاد کند. مکالمه تمام مراحل چرخه زندگی داستان را در بر می گیرد:

  • پالایش بک لاگ
  • برنامه ریزی
  • پیاده سازی
  • نسخه ی نمایشی

این بحث‌های به‌موقع، درک مشترکی از حوزه‌ای ایجاد می‌کنند که اسناد رسمی نمی‌توانند ارائه کنند. مشخصات با مثال جایگزین مستندات دقیق می شود. مکالمات همچنین به کشف شکاف در سناریوهای کاربر و NFR کمک می کند.

تائیدیه – معیارهای پذیرش اطلاعات مورد نیاز برای اطمینان از اجرای صحیح داستان و پوشش عملکرد و NFR های مربوطه را فراهم می کند. شکل ۵ یک مثال را نشان می دهد. برخی از تیم‌ها معمولاً از بخش تأیید کارت داستان برای نوشتن نسخه نمایشی استفاده می‌کنند.

تیم‌های چابک، آزمون‌های پذیرش را هر جا که ممکن است، اغلب به زبانی که برای کسب‌وکار خوانا و مختص دامنه است، خودکار می‌کند. اتوماسیون یک مشخصات اجرایی برای تایید و تایید راه حل ایجاد می کند. اتوماسیون همچنین توانایی تست رگرسیون سریع سیستم را فراهم می کند و یکپارچگی مداوم، بازسازی و نگهداری را افزایش می دهد.

معیارهای پذیرش داستان با BDD

شکل ۵. معیارهای پذیرش داستان با BDD

سرمایه گذاری در داستان های خوب

تیم های چابک زمان قابل توجهی را صرف کشف، توضیح و درک داستان های کاربران و نوشتن تست های پذیرش می کنند. این همانگونه است که باید باشد، زیرا نشان دهنده این واقعیت است که: نوشتن کد برای یک هدف قابل درک لزوماً چالش برانگیزترین بخش توسعه نرم افزار نیست. آن چیزی که مهم است درک هدف واقعی کد است. بنابراین، سرمایه‌گذاری روی داستان‌های کاربری خوب، هرچند در آخرین لحظه تلاشی شایسته برای تیم است. بیل ویک مخفف INVEST را برای توصیف ویژگی های یک داستان کاربر خوب ابداع کرد.

  • I- مستقل (از جمله داستان های دیگر)
  • N – قابل مذاکره (یک بیانیه منعطف از قصد، نه یک قرارداد)
  • V – ارزشمند (ارائه یک برش عمودی با ارزش به مشتری)
  • E – قابل تخمین (کوچک و قابل مذاکره)
  • S – کوچک (در یک تکرار قرار می گیرد)
  • T – قابل آزمایش (به اندازه کافی فهمیده شده است که چگونه آن را آزمایش کنید)

تقسیم خوب

داستان‌های کوتاه تر امکان اجرای سریع‌تر و مطمئن‌تر را می‌دهند، زیرا اقلام کوچک در هر سیستمی سریع‌تر جریان می‌یابند، با تنوع کمتر و ریسک کمتر. بنابراین، تقسیم داستان های بزرگتر به داستان های کوچکتر یک مهارت اجباری برای هر تیم چابک است. این هم هنر و هم علم توسعه تدریجی است. Agile Software Requirements ده روش برای تقسیم داستان ها را شرح می دهد.
خلاصه ای از این تکنیک ها به شرح زیر است:

  • مراحل گردش کار
  • تغییرات قوانین کسب و کار
  • تلاش عمده ساده/پیچیده
  • تغییرات در داده ها
  • روش های ورود داده ها
  • کیفیت سیستم معوق
  • عملیات (مثلا، ایجاد، خواندن، به‌روزرسانی، حذف [CRUD])
  • سناریوهای مورد استفاده
  • سنبله شکست

شکل ۶ نمونه ای از تقسیم بر اساس سناریوهای مورد استفاده را نشان می دهد.

نمونه ای از تقسیم یک داستان بزرگ به داستان های کوچکتر

شکل ۶. نمونه ای از تقسیم یک داستان بزرگ به داستان های کوچکتر

تخمین داستان ها

تیم‌های چابک از نقاط داستانی و «تخمین پوکر» برای ارزش دادن به کار خود استفاده می‌کنند. نقطه داستان یک عدد منفرد است که ترکیبی از کیفیت ها را نشان می دهد:

حجم – چقدر است؟
پیچیدگی – چقدر سخت است؟
دانش – چه چیزی شناخته شده است؟
عدم قطعیت – چه چیزی ناشناخته است؟

نقاط داستان نسبی هستند، بدون ارتباط با واحد اندازه گیری خاصی. اندازه (تلاش) هر داستان نسبت به کوچکترین داستان، که اندازه “یک” به آن اختصاص داده شده است، تخمین زده می شود. یک دنباله فیبوناچی اصلاح شده (۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۳، ۲۰، ۴۰، ۱۰۰) اعمال می شود که عدم قطعیت ذاتی را در تخمین، به خصوص اعداد بزرگ (مثلاً ۲۰، ۴۰، ۱۰۰) منعکس می کند.

تخمین پوکر

تیم‌های چابک اغلب از «تخمین پوکر» استفاده می‌کنند که نظرات متخصص، قیاس و تفکیک را برای ایجاد تخمین‌های سریع اما قابل اعتماد ترکیب می‌کند. تفکیک به تقسیم یک داستان یا ویژگی به قطعات کوچکتر و آسانتر برای تخمین اشاره دارد.
(توجه داشته باشید که چندین روش دیگر نیز وجود دارد.) قوانین تخمین پوکر عبارتند از:

  • شرکت کنندگان شامل همه اعضای تیم هستند
  • به هر برآوردگر یک دسته کارت داده می شود که حاوی دنباله فیبوناچی اصلاح شده است
  • PO شرکت می کند اما تخمین نمی زند
  • Scrum Master/Team Coach شرکت می کند اما تخمین نمی زند مگر اینکه کار توسعه واقعی را انجام دهند
  • برای هر اقلام بک لاگ که باید تخمین زده شود، PO شرح داستان را می خواند
  • سوالات مطرح و پاسخ داده می شود
  • هر برآوردگر به طور خصوصی یک کارت تخمین را انتخاب می کند که نشان دهنده برآورد آنها است
  • همه کارت‌ها به طور همزمان برگردانده می‌شوند تا از سوگیری جلوگیری شود و همه تخمین‌ها قابل مشاهده باشند
  • برآوردگران حد بالا و پایین تخمین های خود را توضیح می دهند
  • پس از بحث، هر برآوردگر با انتخاب یک کارت، مجدداً برآورد می کند
  • برآوردها احتمالاً همگرا خواهند شد. در غیر این صورت، روند تکرار می شود

مقداری بحث طراحی اولیه مناسب است. با این حال، صرف زمان بیش از حد برای بحث‌های طراحی اغلب تلاشی بیهوده است. ارزش واقعی تخمین پوکر توافق بر سر دامنه داستان است. این هم سرگرم کننده است!

سرعت

سرعت تیم برای یک تکرار برابر است با مجموع امتیازات برای تمام داستان های تکمیل شده که با تعریف آنها از انجام شده (DoD) مطابقت دارد. همانطور که تیم در طول زمان با هم کار می کند، سرعت متوسط آنها (نقاط داستانی تکمیل شده در هر تکرار) قابل اعتماد و قابل پیش بینی می شود. سرعت قابل پیش‌بینی به برنامه‌ریزی کمک می‌کند و به محدود کردن کار در فرآیند (WIP) کمک می‌کند، زیرا تیم‌ها داستان‌های بیشتری از سرعت تاریخی‌شان نمی‌پذیرد. این معیار همچنین مدت زمان لازم برای ارائه آرمان ها، ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و توانمندسازها را تخمین می‌زند که با استفاده از نکات داستانی نیز پیش‌بینی می‌شوند.

ظرفیت

ظرفیت قسمتی از سرعت تیم است که برای هر دوره خاصی در دسترس است. تعطیلی‌ها، آموزش‌ها و رویدادهای دیگر ممکن است باعث شود که اعضای تیم برای قسمتی از اهداف یک دوره قادر به کمک به تحقق اهداف این دوره نباشند. این امر سرعت بالقوه بیشینه تیم برای آن دوره را کاهش می‌دهد. به عنوان مثال، یک تیم که میانگین ۴۰ امتیاز را در هر دوره تحویل می‌دهد، اگر یکی از اعضای تیم برای یک هفته در تعطیلی باشد، سرعت بیشینه خود را به ۳۶ اصلاح خواهد کرد. با اطلاع از این موضوع به صورت پیشین، تیم فقط به حداکثر ۳۶ امتیاز داستانی در طول برنامه‌ریزی دوره تعهد می‌دهد. همچنین این موضوع در طول برنامه‌ریزی PI به پیش‌بینی ظرفیت واقعی موجود برای هر دوره در PI کمک می‌کند، تا تیم در زمان تعیین اهداف PI خود از تعهد زیاد خودداری کند.

شروع پایه برای تخمین

در اسکرام استاندارد، تخمین نقطه داستان هر تیم – و سرعت حاصل از آن – یک نگرانی محلی و مستقل است. در مقیاس، زمانی که سرعت تیم به شدت متفاوت است، پیش بینی اندازه نقطه داستان برای آرمان ها و ویژگی های بزرگتر دشوار می شود. برای غلبه بر این موضوع، تیم‌ها در ابتدا یک نقطه شروع داستان را کالیبره می‌کنند که در آن یک نقطه داستان تقریباً در همه تیم‌ها یکسان تعریف می‌شود. نیازی به تنظیم مجدد تخمین یا سرعت تیم نیست. کالیبراسیون یک بار هنگام راه‌اندازی قطارهای انتشار سریع چابک انجام می‌شود. نقاط داستان نرمال شده روشی را برای رسیدن به یک خط پایه توافق شده برای داستان ها و سرعت به شرح زیر ارائه می دهد:

  • به هر برنامه‌نویس آزمایش‌کننده در تیم هشت امتیاز برای تکرار دو هفته‌ای بدهید (یک امتیاز برای هر روز کاری ایده‌آل، کم کردن دو روز برای سربار کلی).
  • برای روز تعطیلات و تعطیلات هر عضو تیم یک امتیاز کم کنید.
  • یک داستان کوچک پیدا کنید که کدگذاری آن نیم روز و تست و اعتبارسنجی آن نیم روز طول می کشد. اسمش را بگذار “یک”.
  • هر داستان دیگری را نسبت به آن «یک» تخمین بزنید.

مثال:

با فرض یک تیم شش نفره متشکل از سه توسعه‌دهنده، دو آزمایش‌کننده و یک PO، بدون تعطیلات یا تعطیلات، سرعت اولیه تخمینی = ۵ × ۸ امتیاز = ۴۰ امتیاز/تکرار.(توجه: اگر یکی از توسعه‌دهندگان و آزمایش‌کننده‌ها نیز Scrum Master/Team Coach باشد، ممکن است کمی پایین‌تر تنظیم شود.) به این ترتیب، نقاط داستان تا حدودی در بین تیم ها قابل مقایسه است. مدیریت می‌تواند هزینه یک نقطه داستان را بهتر درک کند و هزینه یک ویژگی یا حماسه آینده را با دقت بیشتری تعیین کند. در حالی که تیم ها تمایل دارند سرعت خود را در طول زمان افزایش دهند – و این چیز خوبی است – در واقعیت، این تعداد تمایل دارد ثابت بماند. سرعت یک تیم به مراتب بیشتر تحت تأثیر تغییر اندازه تیم و زمینه فنی قرار می گیرد تا تغییرات بهره وری.

توجه داشته باشید:
تیم‌های کانبان معمولاً زمان کمتری را نسبت به تیم‌های اسکرام برای تخمین داستان‌ها صرف می‌کنند. در مدل مبتنی بر جریان کانبان، آیتم‌های کاری یا داستان‌ها معمولاً تقسیم و اندازه می‌شوند تا تیم عموماً بتواند یک داستان را ظرف چند روز ارائه دهد.  تیم‌ها باید در برنامه‌ریزی تکرار شرکت کنند و داستان‌ها را به تکرارهای آینده اختصاص دهند، تصوری از اندازه مورد نیاز است. تیم‌های کانبان در ابتدا ممکن است از تخمین پوکر یا مکانیزم مشابهی برای اندازه‌گیری داستان‌های خود استفاده کنند. با این حال، به احتمال زیاد، آن‌ها حس تقسیم کار را به داستان‌هایی با اندازه مشابه ایجاد می‌کنند، زیرا به طور کلی به جریان کمک می‌کند و اطمینان می‌دهد که هیچ داستان بزرگی جلوی داستان‌هایی را که همچنین باید از طریق سیستم کانبان عبور کنند، نمی‌گیرد.

همانطور که سرعت آنها را درک می کنند، می توانند بفهمند که چه تعداد داستان می توانند در یک واحد زمان ارائه دهند، به آنها اجازه می دهد داستان ها را در طول برنامه ریزی PI در تکرارها قرار دهند و بتوانند به تیم های دیگر تعهد بدهند که داستان های خاص چه زمانی در دسترس هستند. برای تیم هایی که به طور منظم فعالیت های تعمیر و نگهداری و پشتیبانی را انجام می دهند، تخمین اقلام عادی آنها اغلب ارزش کمتری دارد. در بسیاری از موارد، این تیم ها این نوع کار پاسخگویی را برآورد نمی کنند. با این حال، همه تیم‌ها آیتم‌های قدیمی، پیشرفت‌های بالقوه در خط لوله CD خود و سایر وظایف مهمی دارند که نیاز به توجه، زمان‌بندی و برآورد دارند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی پایگاه داده

استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی پایگاه داده بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی پایگاه داده را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی پایگاه داده خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی پایگاه داده بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی پایگاه داده

تصور کنید که برای یک شرکت متخصص در دستگاه‌ها و ابزارهای الکترونیکی کار می‌کنید. شما در این هفته چندین محصول جدید وارد فروشگاه‌هایتان کرده‌اید، و برای انتشار این خبر، تصمیم دارید یک کمپین پست مستقیم در محله‌های نزدیک فروشگاه خود اجرا کنید. اما آیا ارسال ایمیل به همه موثرترین روش است؟ و مشتریان فناوری و ابزارهایی که درست خارج از آن محله ها زندگی می کنند چطور؟

اگر تنها راهی وجود داشت که می‌توانید دکمه‌ای را در رایانه فشار دهید و لیستی از تمام افرادی که در این مناطق ممکن است علاقه واقعی به محصول شما داشته باشند ایجاد کنید…

 

استراتژی بازاریابی پایگاه داده چیست؟

بازاریابی پایگاه داده شکلی از بازاریابی مستقیم است که از پایگاه های داده مشتریان برای ایجاد لیست های هدفمند برای ارتباطات بازاریابی مستقیم استفاده می کند. این پایگاه‌های اطلاعاتی شامل نام‌ها و آدرس‌های مشتریان، شماره تلفن، ایمیل‌ها، تاریخچه خرید، درخواست‌های اطلاعات و هر داده دیگری است که می‌توان به طور قانونی و دقیق جمع‌آوری کرد. فرم های شرکت در مسابقه، کارت های گارانتی محصولات و اشتراک در خبرنامه های محصول. با استفاده از مثال افتتاحیه ما، یک پایگاه داده در یک فروشگاه فناوری به خوبی می‌تواند فهرستی از مشتریانی را که محصولات مشابهی را خریداری کرده‌اند و ممکن است به یک تبلیغ جدید علاقه‌مند باشند، تهیه کند. این پایگاه‌های اطلاعاتی، پس از ساخته شدن، به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد تا مشتریان را با ارتباطات بازاریابی مرتبط شناسایی کرده و با آنها تماس بگیرند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مستقیم چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی پایگاه داده استفاده می کنند؟

کسب و کارهای مختلف از تکنیک های پایگاه داده برای اصلاح کمپین های بازاریابی مستقیم خود استفاده می کنند، از جمله شرکت های مالی، خرده فروشان، فروشندگان فناوری، شرکت های خدمات اینترنتی، شرکت های بیمه و شرکت های B2B. بازاریابی پایگاه داده به ویژه برای شرکت های بزرگ مفید است، که پایگاه های مشتریان بزرگی دارند که حجم عظیمی از داده های تراکنش را تولید می کنند. هرچه مجموعه داده‌های اولیه بزرگ‌تر باشد، فرصت‌های بیشتری برای یافتن گروه‌هایی از مشتریان و/یا بالقوه‌هایی وجود دارد که می‌توان با ارتباطات سفارشی‌شده به آنها دسترسی پیدا کرد.

بسیاری از آن شرکت‌های بزرگتر در کنفرانس و نمایشگاه سالانه مرکز ملی بازاریابی پایگاه داده انجمن بازاریابی مستقیم شرکت کردند، جایی که شرکت‌ها شبکه‌بندی می‌کنند و در مورد چگونگی بهبود بازاریابی پایگاه داده بحث می‌کنند. غرفه داران در کنفرانس ۲۰۱۱ شامل امریکن اکپرس، اکسپرین مارکتینگ، پیتنی بوز (American Express ، Experian Marketing، Pitney Bowes) و موسسه SAS بودند. شرکت هایی که به دلیل عملکرد عالی در بازاریابی پایگاه داده شناخته شده اند عبارتند از: مایکروسافت(Microsoft)، بیمه کشاورزان (Farmers Insurance)، جنرال موتورز (General Motors)، آی بی ام (IBM)، و شرکت ویرپول (Whirlpool Corporation).

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پستی مستقیم چیست؟

 

برندگان جایزه تعالی پایگاه داده ۲۰۱۱

  • بیمه کشاورزان – تحلیل و مدل سازی
  • مایکروسافت – راه حل های فناوری
  • زینوس بنکروپوریشن (Zions Bankorporation) – استراتژی های بازاریابی

 

بازاریابی پایگاه داده برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

مانند سایر اشکال بازاریابی مستقیم، پاسخگوترین مشتریان به بازاریابی پایگاه داده کسانی هستند که لیست های پستی را انتخاب کرده اند – مانند زمانی که یک خریدار آنلاین کادری با علامت «اطلاعات در مورد تبلیغات آینده برای من ارسال کنید» را علامت می زند. چنین مشتریانی قبلاً نسبت به محصولات شرکت ابراز علاقه کرده اند و به همین دلیل تمایل بیشتری به محصولات جدید و فروش آن شرکت دارند. (همچنین به بازاریابی اجازه ای مراجعه کنید)

با این حال، تجزیه و تحلیل دقیق پایگاه داده می‌تواند لیست‌های دیگری از مشتریان را بر اساس فعالیت‌های دیگر تولید کند که به همان اندازه (یا بیشتر) احتمال دارد به یک پیام بازاریابی مستقیم خاص پاسخ دهند. تمام هدف بازاریابی پایگاه داده این است که اطمینان حاصل شود که ارتباطات بازاریابی به سمت پذیراترین گروه ها هدایت می شود. برای یک کمپین، این ممکن است خریداران دستگاه های تلفن همراه و ابزارها باشند. برای کمپین دیگری، گروه هدف ممکن است زوج‌هایی در مرحله «لانه خالی» باشند. در حالی که یک کمپین سوم ممکن است به مجردانی که از نظر سیاسی فعال هستند هدایت شود. نگهداری صحیح داده ها و گزینه های انصراف، تعداد افرادی را که علاقه ای به دریافت چنین ارتباطاتی ندارند، کاهش می دهد.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی اجازه ای چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی پایگاه داده چگونه است؟

بازاریابی پایگاه داده با … داده ها آغاز می شود. هر چه داده های مفیدتر در دسترس باشد، کمپین موثرتر است. چنین داده هایی از منابع متعددی به دست می آیند. بسیاری از کسب و کارها داده ها را به عنوان بخشی از یک معامله کسب وکاری معمولی جمع آوری می کنند. برای مثال، از آنجایی که شرکت‌های مالی و بیمه قبلاً باید نام، آدرس و سایر اطلاعات را برای فروش جمع‌آوری کنند، حفظ این اطلاعات در پایگاه داده به تلاش کمی نیاز دارد. خرده فروشان آنلاین همچنین می توانند به راحتی چنین اطلاعاتی و همچنین تاریخچه خرید را جمع آوری کنند. خرده‌فروشان آفلاین ممکن است از سیستم‌های کارت باشگاه برای انجام همین کار استفاده کنند. داده‌های اضافی از خدمات مشتری دریافت می‌شود، که می‌تواند تمام ارتباطات مشتری را ثبت کند. در همین حال، سرنخ های بازاریابی و فروش، سوابق مشتری بیشتری ایجاد می کنند.
در حالی که داده‌های مربوط به مشتریان موجود را می‌توان از طریق معاملات جمع‌آوری کرد، داده‌های مربوط به مشتریان احتمالی عمدتاً از اشخاص ثالث به‌دست می‌آیند (خرید می‌شوند). کشورهای مختلف قوانین مختلفی دارند که کنترل می کنند چه اطلاعاتی را می توان و چه اطلاعاتی را نمی توان فروخت، و اغلب آن را به نام، آدرس، شماره تلفن و شاید برخی از مشخصات جمعیتی محدود می کند. بسیاری از کسب و کارها به راحتی این اطلاعات را به بازاریابان می فروشند. دیگران ممکن است قراردادهای حفظ حریم خصوصی با مشتریان خود داشته باشند که آنها را از انجام این کار باز می دارد.

گاهی اوقات، تاریخچه معاملات نیز ممکن است فروخته شود. هنگامی که کتابفروشی های بوردرز (Borders) از کار افتادند، شرکت سوابق مشتریان خود را به بارنز اند نوبل (Barnes and Noble) فروخت، که سپس توانست مستقیماً به مشتریان سابق بوردرز بازاریابی کند (به عنوان مثال، با ارائه کارت های عضو بارنز اند نوبل به کسانی که قبلاً کارت بوردرز خریداری کرده بودند). . علاوه بر اشخاص ثالث، داده های احتمالی را می توان از طریق قرعه کشی، ثبت نام آنلاین و روش های دیگر نیز به دست آورد.

شرکت‌های بزرگ‌تر اغلب تمام داده‌هایی را که از منابع مختلف جمع‌آوری می‌کنند، از طریق یک انبار داده مدیریت می‌کنند. انبار مجموعه داده‌های متنوعی را از بخش‌ها و شرکت‌های مختلف دریافت می‌کند، آن‌ها را در یک مگا پایگاه داده (اغلب در اندازه چند ترابایت) ادغام می‌کند و سپس آن را در پایگاه‌های داده کوچک‌تر مورد استفاده برای عملکردهای مختلف تجزیه می‌کند. استفاده از انبار داده به یک کسب و کار اجازه می دهد تا حجم بسیار بیشتری از داده ها را پردازش کند – و دوباره، هرچه داده های بیشتری در دسترس باشد، فرصت های بیشتری برای یافتن گروه هایی از مشتریان که به یک پیام سفارشی پاسخ می دهند، بیشتر می شود.

در این مرحله کار واقعی بازاریابی پایگاه داده انجام می شود. تحلیلگران پایگاه داده برنامه هایی را برای فیلتر کردن و استخراج داده ها برای اطلاعات قابل اجرا توسعه می دهند. آنها ممکن است مشتریان را بر اساس تعدادی از عوامل جمعیتی و رفتاری مختلف تقسیم بندی کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است از تجزیه و تحلیل RFM استفاده کنند – گروه ها را بر اساس میزان خریدهای اخیر، تکرار یا ارزش پولی مشتریان تقسیم بندی کنند. آنها همچنین ممکن است از مدل های آماری مانند رگرسیون لجستیک برای پیش بینی رفتار آینده و ایجاد لیست مشتریان استفاده کنند.

علاوه بر بازاریابی مستقیم، اطلاعات پایگاه داده همچنین می‌تواند در برخی سیستم‌ها برای جمع‌آوری اطلاعات مشتری در حین تعامل با مشتری مورد استفاده قرار گیرد (معروف به هوش تجاری بلادرنگ)، که امکان شخصی‌سازی بیشتر را فراهم می‌کند. علاوه بر این، پایگاه‌های اطلاعاتی سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) را تقویت می‌کنند که از اطلاعات برای ارائه پیشنهادهای شخصی‌شده محصولات و خدمات استفاده می‌کنند.

میزان استفاده مؤثر از سیستم های پایگاه داده به عوامل متعددی بستگی دارد: به روز بودن اطلاعات، تجزیه و تحلیل مورد استفاده، و شبکه نرم افزاری و سطح اتصال در کسب وکار. شرکت‌های بزرگ فناوری اطلاعات، مانند گوگل و اپل، در استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی خود برای هوشمندسازی و شخصی‌سازی کسب‌وکار در زمان واقعی بیشترین تأثیر را دارند.

 

روش های استراتژی بازاریابی پایگاه داده

 

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی یک به یک چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی پایگاه داده باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی پایگاه داده باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی پایگاه داده آورده شده است.

مدیر بازاریابی پایگاه داده

ایجاد و/یا مدیریت پایگاه داده های تشکیل شده از لیست های بازاریابی، استفاده از نرم افزار پایگاه داده برای تولید لیست های بازاریابی هدفمند، پیشنهاد راه حل های بازاریابی بر اساس داده های جمع آوری و تجزیه و تحلیل از طریق نرم افزار پایگاه داده و برقراری ارتباط بین بخش بازاریابی و پایگاه داده از وظایف برجسته مدیران بازاریابی پایگاه داده می باشد.

مدیر بازاریابی مستقیم

شروع تحقیقات بازار، از جمله تشکیل پایگاه داده، برای هدایت کمپین های بازاریابی مستقیم، استفاده از اطلاعات پایگاه داده برای شناسایی بازارهای هدف برای یک کمپین، هماهنگی تیم های بازاریابی برای ورود بازخورد به طور مداوم در پایگاه داده بازاریابی، انتخاب استراتژی های بازاریابی مستقیم بر اساس اطلاعات پایگاه داده و تجزیه و تحلیل بر عهده مدیر بازاریابی مستقیم می باشد.

کامپایلر / کارگزار لیست

داده ها را از منابع تجاری و عمومی برای ایجاد لیست های پستی/بازاریابی برای کمپین های بازاریابی پایگاه داده جمع آوری می کند، لیست هایی را با نقاط داده متعدد برای ورود به پایگاه های داده بازاریابی جمع آوری می کند، پایگاه‌های داده‌ای را گردآوری می کنند که می‌توانند لیست‌های بازاریابی/پست‌های را بر اساس معیارهای هدف تولید کنند و به برنامه ریزی کمپین های بازاریابی پایگاه داده و تجزیه و تحلیل پاسخ ها کمک می نمایند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی پایگاه داده برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

برنامه ریزی PI

برنامه ریزی PI یک رویداد مبتنی بر آهنگ برای کل ای آر تی است که تیم ها و سهامداران را با یک ماموریت و چشم انداز مشترک هماهنگ می کند.
مانیفست چابک می‌گوید: «کارآمدترین و مؤثرترین روش انتقال اطلاعات به تیم توسعه و درون آن، گفتگوی رو در رو است.»
این موضوع به مرحله بعدی برنامه ریزی PI مرتبط می باشد.
در صورت امکان، همه چهره به چهره (مجازی یا فیزیکی) هستند و این رویدادهای برنامه ریزی PI در مقیاس بزرگ اکنون در بسیاری از شرکت ها در سراسر جهان رخ می دهد. آنها به وضوح بازده مالی واقعی را نشان داده‌اند، نه به چیزهای نامشهودی که وقتی تیم‌های چابک یک ساختار اجتماعی ایجاد می‌کنند که به صورت شخصی و جمعی پاداش‌دهنده است، رخ می‌دهد. ممکن است همیشه برای کل قطار انتشار چابک (ART) عملی نباشد. با این حال، در زمان کنونی ما، COVID-19 موقعیتی را ایجاد کرده است که این یک گزینه نیست. در حالی که برنامه ب برنامه ریزی فیزیکی حضوری دارای مزایایی است، “قاعده” نانوشته این است که افرادی که کار را انجام می دهند، کار را برنامه ریزی می کنند.
زمان واقعی، همزمان، مجازی، برنامه ریزی چهره به چهره اکنون در زمانی که حضور فیزیکی امکان پذیر نیست موثر است. در واقع بسیاری از هنرها در ایجاد یک موقعیت ترکیبی که در آن چندین تیم از راه دور به یکدیگر ملحق می شوند، شکوفا شده اند، همانطور که در شکل ۱ در زیر نشان داده شده است. برنامه ریزی دارای یک دستور کار استاندارد است که شامل ارائه زمینه و چشم انداز کسب و کار و به دنبال آن برنامه ریزی تیمی است – جایی که تیم ها برنامه های تکراری و اهداف خود را برای PI آینده ایجاد می کنند. این رویداد که توسط مهندس قطار آزاد (RTE) تسهیل می‌شود، شامل همه اعضای ای آر تی است و در نوآوری و برنامه‌ریزی (IP) تکرار می‌شود. برگزاری رویداد در طول تکرار نوآوری و برنامه‌ریزی (IP) از تأثیرگذاری بر زمان‌بندی یا ظرفیت سایر تکرارها در نوآوری و برنامه‌ریزی (IP) جلوگیری می‌کند. برنامه‌ریزی PI دو روز طول می‌کشد، اگرچه ART می‌تواند این جعبه زمانی را برای تطبیق برنامه‌ریزی در چندین منطقه زمانی گسترش دهد.

برنامه ریزی PI چهره به چهره. تیم های راه دور در حال برنامه ریزی همزمان با استفاده از کنفرانس ویدئویی هستند.

شکل ۱. برنامه ریزی PI چهره به چهره. تیم های راه دور در حال برنامه ریزی همزمان با استفاده از کنفرانس ویدئویی هستند.

مزایای کاری برنامه ریزی PI

برنامه ریزی PI مزایای تجاری بسیاری را ارائه می دهد، از جمله:

  • برقراری ارتباط چهره به چهره بین تمام اعضای تیم و ذینفعان
  • ساخت شبکه اجتماعی ART به آن بستگی دارد
  • همراستایی توسعه با اهداف تجاری با زمینه کسب و کار، چشم انداز، و اهداف تیم و ART PI
  • شناسایی وابستگی ها و تقویت همکاری بین تیمی و متقابل ART
  • ارائه فرصت برای مقدار مناسبی از معماری و راهنمای تجربه کاربری ناب (UX).
  • تطبیق تقاضا با ظرفیت و حذف کار اضافی در فرآیند (WIP)
  • تصمیم گیری سریع

 

ورودی ها و خروجی های برنامه ریزی PI

ورودی های برنامه ریزی PI عبارتند از:

  • زمینه کسب و کار (به «آمادگی محتوا» در زیر مراجعه کنید)
  • نقشه راه و چشم انداز
  • بالاترین اولویت ویژگی های ART Backlog

یک رویداد برنامه ریزی PI موفق دو خروجی اصلی را ارائه می دهد:

اهداف PI متعهد – هر تیم مجموعه ای از اهداف SMART را با ارزش تجاری اختصاص داده شده توسط صاحبان کسب و کار ایجاد می کند.

هیئت برنامه‌ریزی ART – برجسته کردن تاریخ‌های ارائه ویژگی جدید، وابستگی ویژگی‌ها در بین تیم‌ها و نقاط عطف مرتبط

آماده سازی

برنامه ریزی PI یک رویداد مهم است که نیاز به آمادگی، هماهنگی و ارتباط دارد. این توسط مهندسی قطار آزاد (RTE) و شرکت کنندگان رویداد، از جمله صاحبان کسب و کار، مدیریت محصول، تیم های چابک، معماران سیستم و راه حل، تیم سیستم و سایر ذینفعان تسهیل می شود. RTE باید تمام برنامه ریزی های PI را از قبل برنامه ریزی کند تا به خوبی آماده شود. مشارکت فعال صاحبان مشاغل در این رویداد یک محافظ اساسی در هزینه های بودجه ای فراهم می کند. برای موفقیت این رویداد، آماده سازی در سه زمینه اصلی مورد نیاز است:

  1. آمادگی سازمانی
  2. آمادگی محتوا
  3. آمادگی لجستیک

بخش های بعدی این سه حوزه را توضیح می دهند.

آمادگی سازمانی

قبل از برنامه ریزی PI، باید همسویی استراتژی بین شرکت کنندگان، سهامداران و صاحبان کسب و کار وجود داشته باشد. نقش های مهم تعیین می شود. با این حال، برای رسیدگی به این موضوع از قبل، برگزارکنندگان رویداد باید موارد زیر را در نظر بگیرند:

  • محدوده و زمینه برنامه ریزی – آیا محدوده فرآیند برنامه ریزی (محصول، سیستم، حوزه فناوری) درک شده است؟ آیا می دانیم کدام تیم ها باید با هم برنامه ریزی کنند؟
  • همسویی کسب و کار _ آیا توافق منطقی در مورد اولویت ها بین صاحبان مشاغل وجود دارد؟ تیم های چابک – آیا ما تیم های چابک داریم؟ آیا اعضای تیم اختصاصی و یک Scrum Master/Team Coach و مالک محصول مشخص برای هر تیم وجود دارد؟
  • تیم های چابک – آیا ما تیم های چابک داریم؟ آیا اعضای تیم اختصاصی و یک Scrum Master/Team Coach و مالک محصول مشخص برای هر تیم وجود دارد؟

آمادگی محتوا

داشتن چشم انداز و زمینه روشن به همان اندازه مهم است تا ذینفعان مناسب بتوانند مشارکت کنند. بنابراین، برنامه ریزی PI باید شامل موارد زیر باشد:

  • جلسه توجیهی اجرایی – خلاصه ای که زمینه کسب و کار فعلی را تعریف می کند
  • خلاصه (های) چشم انداز محصول – جلسات توجیهی تهیه شده توسط مدیریت محصول، شامل ۱۰ ویژگی برتر در Backlog ART
  • خلاصه چشم انداز معماری – ارائه‌ای که توسط CTO، Enterprise Architect، یا System Architect برای برقراری ارتباط با توانمندسازها، ویژگی‌ها و الزامات غیرعملکردی جدید (NFR) انجام شده است.

آمادگی لجستیک

آماده کردن یک رویداد برای حمایت از تعداد زیادی از شرکت کنندگان بی اهمیت نیست. این آمادگی می تواند شامل ایمن سازی و آماده سازی فضا برای برنامه ریزی فیزیکی باشد.
برای شرکت کنندگان از راه دور یا برنامه ریزی PI کاملاً توزیع شده، این شامل سرمایه گذاری در زیرساخت های فنی لازم نیز می شود. ملاحظات عبارتند از:

مکان ها – هر مکانی که در آن برنامه ریزی انجام می شود نیاز به آماده سازی از قبل دارد.
فناوری و ابزار – دسترسی بلادرنگ به اطلاعات و ابزار برای حمایت از برنامه ریزی توزیع شده یا شرکت کنندگان از راه دور
کانالهای ارتباطی – کانال های صوتی، تصویری و ارائه اولیه و ثانویه باید در دسترس باشند

دستور کار استاندارد

این رویداد از دستور کار مشابه شکل ۲ پیروی می کند. توضیحات هر مورد در ادامه می آید. برای راهنمایی در مورد انطباق این دستور کار برای پشتیبانی از برنامه ریزی در چندین منطقه زمانی، به مقاله مبحث پیشرفته، برنامه ریزی PI تمراجعه کنید.

دستور کار برنامه ریزی PI دو روزه استاندارد

شکل ۲. دستور کار برنامه ریزی PI دو روزه استاندارد

دستور کار روز اول

زمینه کسب و کار – یک صاحب کسب و کار یا یک مدیر ارشد وضعیت فعلی کسب و کار را توصیف می کند، چشم انداز پورتفولیو را به اشتراک می گذارد، و دیدگاهی در مورد اینکه چگونه راه حل های موجود به طور موثر نیازهای فعلی مشتری را برطرف می کند، ارائه می دهد.

  • چشم انداز محصول/راه حل – مدیریت محصول چشم انداز فعلی را ارائه می دهد (معمولاً با ده ویژگی برتر آینده نشان داده می شود). آنها تغییرات رویداد برنامه ریزی PI قبلی و هر نقطه عطف مربوطه را برجسته می کنند.
  • چشم انداز معماری و شیوه های توسعه – معمار سیستم چشم انداز معماری را ارائه می دهد. همچنین، یک مدیر ارشد توسعه ممکن است تغییرات حامی چابک را در شیوه‌های توسعه، مانند اتوماسیون تست، DevOps، Continuous Integration و Continuous Deployment که تیم‌ها در PI آتی اتخاذ خواهند کرد، معرفی کند.
  • برنامه ریزی زمینه و ناهار – RTE فرآیند برنامه ریزی و نتایج مورد انتظار را ارائه می دهد.
  • شکست های تیمی شماره ۱ – در مرحله شکست، تیم‌ها ظرفیت خود را برای هر تکرار تخمین می‌زنند و موارد عقب مانده را که احتمالاً برای درک ویژگی‌ها به آن نیاز دارند، شناسایی می‌کنند. هر تیم پیش نویس طرح هایی را ایجاد می کند که برای همه قابل مشاهده است، تکرار به تکرار.

در طول این فرآیند، تیم‌ها ریسک‌ها و وابستگی‌ها را شناسایی کرده و اهداف اولیه تیم خود را پیش‌نویس می‌کنند. اهداف PI معمولاً شامل «اهداف غیرمتعهد» هستند، که اهدافی هستند که در برنامه گنجانده شده‌اند (مثلاً داستان‌هایی که برای این اهداف تعریف و گنجانده شده‌اند) اما به دلیل ناشناخته‌ها یا خطرات زیاد توسط تیم متعهد به آن نیستند. در صورت وجود زمان، اهداف غیرمتعهد، کارهای اضافی نیستند. درعوض، قابلیت اطمینان طرح را افزایش می‌دهند و به مدیریت در مورد هر هدفی که ممکن است ART قادر به انجام آن نباشد، هشدار می‌دهند.
همانطور که در شکل ۳ نشان داده شده است، تیم ها همچنین ویژگی ها و وابستگی های مرتبط را به هیئت برنامه ریزی ART اضافه می کنند.

بررسی طرح پیش نویس  – در طول بازنگری طرح پیش نویس کاملاً بسته بندی شده، تیم ها خروجی های برنامه ریزی کلیدی را ارائه می دهند که شامل ظرفیت و بار، پیش نویس اهداف PI، خطرات بالقوه و وابستگی ها می شود. صاحبان کسب و کار، مدیریت محصول و سایر تیم ها و ذینفعان نظرات را بررسی و ارائه می کنند.
بررسی مدیریت و حل مسئله – طرح‌های پیش‌نویس احتمالاً چالش‌هایی مانند محدوده، محدودیت‌های افراد و منابع و وابستگی‌ها را به همراه دارند. در طول جلسه حل مسئله، مدیریت ممکن است درباره تغییرات دامنه مذاکره کند و سایر مشکلات را با موافقت با تنظیمات مختلف برنامه ریزی حل کند. RTE ذینفعان اصلی را تا زمانی که لازم است برای اتخاذ تصمیمات لازم برای رسیدن به اهداف قابل دستیابی تسهیل می کند و آنها را کنار هم نگه می دارد.
Solution Trains اغلب پس از اولین روز برنامه ریزی برای رسیدگی به مسائل متقابل ART یک کارگاه بررسی مدیریت و حل مسئله اضافی برگزار می کند. از طرف دیگر، RTEs قطارهای درگیر ممکن است با یکدیگر صحبت کنند تا در مورد مشکلات مربوط به جلسه بررسی و حل مشکل مدیریت خاص ART صحبت کنند. Solution Train Engineer (STE) به تسهیل و حل مشکلات سراسر هنرها کمک می کند.

 

تابلوی برنامه ریزی ART که ویژگی ها و وابستگی ها را نشان می دهد

شکل ۳. تابلوی برنامه ریزی ART که ویژگی ها و وابستگی ها را نشان می دهد

دستور کار روز دوم

تعدیل برنامه ریزی –  روز بعد، رویداد با ارائه تغییرات در حوزه برنامه ریزی، افراد و منابع توسط مدیریت آغاز می شود.
شکست های تیمی شماره ۲ – تیم ها به برنامه ریزی و انجام تنظیمات مناسب ادامه می دهند. همانطور که در شکل ۴ نشان داده شده است، آنها اهداف خود را برای PI نهایی می کنند، که صاحبان کسب و کار ارزش تجاری را به آن اختصاص می دهند.

برگه اهداف PI یک تیم با ارزش تجاری اختصاص داده شده

شکل ۴. برگه اهداف PI یک تیم با ارزش تجاری اختصاص داده شده

بررسی طرح نهایی و ناهار – تمامی تیم ها در این جلسه برنامه های خود را به گروه ارائه می کنند. در پایان بازه زمانی هر تیم، تیم خطرات و موانع خود را بیان می‌کند و خطرات را برای RTE برای استفاده بعداً در تمرین رومینگ ارائه می‌کند. سپس تیم از صاحبان مشاغل می پرسد که آیا این طرح قابل قبول است یا خیر. اگر این طرح پذیرفته شود، تیم برگه هدف PI تیم خود را به جلوی اتاق می‌آورد تا همه بتوانند اهداف کلی را در زمان واقعی مشاهده کنند. اگر صاحبان کسب‌وکار نگرانی‌هایی دارند، تیم‌ها می‌توانند طرح را برای رسیدگی به مشکلات شناسایی‌شده تنظیم کنند. سپس تیم طرح اصلاح شده خود را ارائه می کند.

خطرات ART PI – در طول برنامه ریزی، تیم ها خطرات و موانعی را شناسایی کرده اند که می تواند بر توانایی آنها برای دستیابی به اهدافشان تأثیر بگذارد. اینها در یک زمینه مدیریتی گسترده‌تر قبل از کل قطار حل می‌شوند. یک به یک، خطرات با صداقت و شفافیت مورد بحث و بررسی قرار می گیرند و سپس به یکی از دسته های زیر دسته بندی می شوند:

  1. حل شده – تیم ها موافق هستند که خطر دیگر نگران کننده نیست
  2. متعلق به – شخصی در قطار مالک این خطر است زیرا در طول برنامه ریزی PI نمی توان به آن پرداخت
  3. پذیرفته شده – برخی موارد صرفاً حقایق یا مشکلات احتمالی هستند که باید درک و پذیرفته شوند
  4. کاهش یافته – تیم ها طرحی را برای کاهش تاثیر ریسک شناسایی می کنند

رای اعتماد – هنگامی که خطرات ART PI مورد توجه قرار گرفت، تیم ها در مورد اعتماد خود در تحقق اهداف PI تیم خود رای می دهند. هر تیم با استفاده از انگشتان خود (مشت از پنج نفر) یا یک ابزار دیجیتالی برای رویدادهای از راه دور، رأی گیری می کند. اگر میانگین سه انگشت یا بالاتر باشد، مدیریت باید تعهد را بپذیرد. اگر کمتر از سه باشد، تیم برنامه خود را دوباره کار می کند. هر کسی که دو انگشت یا کمتر رای می‌دهد باید اجازه داشته باشد که نگرانی‌های خود را بیان کند. این نگرانی ها ممکن است به لیست ریسک اضافه شوند، نیاز به برنامه ریزی مجدد داشته باشند یا اطلاعاتی را ارائه دهند. هنگامی که هر تیم رای داد، برای کل ART تکرار می شود، و همه اعتماد خود را به طرح جمعی ابراز می کنند، همانطور که در شکل ۵ نشان داده شده است.

شکل ۵. رای اعتماد به یک ART

برنامه ریزی مجدد – در صورت لزوم، تیم ها اهداف خود را تا زمانی تنظیم می کنند که اعتماد به نفس بالایی داشته باشند. این برنامه ریزی اضافی یکی از مواردی است که در آن همسویی و تعهد ارزش بیشتری نسبت به پایبندی به یک جعبه زمانی دارد.
برنامه ریزی گذشته نگر و حرکت رو به جلو – در نهایت، RTE یک گذشته‌نگر مختصر برای رویداد برنامه‌ریزی PI انجام می‌دهد تا آنچه را که خوب پیش رفته، آنچه را که نه، و چه کاری را دفعه بعد بهتر انجام دهیم، به تصویر بکشد، همانطور که در شکل ۶ نشان داده شده است.

شکل 6. گذشته نگر برنامه ریزی PI

شکل ۶. گذشته نگر برنامه ریزی PI

مراحل بعدی – به طور معمول، بحث در مورد مراحل بعدی، همراه با دستورالعمل های نهایی به تیم ها، از جمله:

  1. تمیز کردن اتاق های مورد استفاده برای برنامه ریزی (در صورت وجود)
  2. وارد کردن اهداف و داستان های PI تیم در ابزار مدیریت چرخه حیات چابک (ALM)
  3. بررسی تقویم رویدادهای تیم و ART
  4. تعیین مکان ها و زمان بندی برنامه ریزی تکرار و همگام سازی تیم

پس از رویداد برنامه ریزی، RTE و سایر ذینفعان ART اهداف PI تیم فردی را در مجموعه ای از اهداف ART PI خلاصه می کنند (شکل ۷) و از آن برای برقراری ارتباط خارجی و پیگیری پیشرفت به سمت اهداف استفاده می کنند.

مدیریت محصول از اهداف ART PI برای اصلاح نقشه راه استفاده می کند و پیش بینی دو PI زیر را بهبود می بخشد.

هیئت برنامه ریزی ART اغلب در طول همگام سازی مربی برای ردیابی وابستگی ها استفاده می شود. ممکن است پس از تکمیل برنامه ریزی (به صورت دستی) نگهداری شود یا خیر.
یک ابزار دیجیتال برای مدیریت وابستگی ها، پیگیری آنها را تسهیل می کند.

تیم‌ها رویداد برنامه‌ریزی PI را با یک بک لاگ تکراری از پیش برای PI آینده ترک می‌کنند. آنها اهداف PI، برنامه های تکرار و خطرات تیم خود را به حوزه کاری معمولی خود می برند. خطرات ART در RTE باقی می‌ماند، که تضمین می‌کند افرادی که مسئول مالکیت یا کاهش خطر هستند اطلاعات را به دست آورده‌اند و به طور فعال ریسک را مدیریت می‌کنند.

مهمتر از همه، ART PI را اجرا می کند، پیشرفت را دنبال می کند و در صورت لزوم تنظیم می کند که دانش جدید ظهور کند. اجرای PI با برنامه ریزی تمام تیم ها برای اولین تکرار و با استفاده از طرح های PI خود به عنوان نقطه شروع آغاز می شود. ورودی تازه ای را برای فرآیندهای برنامه ریزی تکراری ارائه می دهد. از آنجایی که طرح‌های تکرار ایجاد شده در برنامه‌ریزی PI معیارهای پذیرش دقیق در سطح داستان را در نظر نمی‌گیرند، تیم احتمالاً طرح‌های تکرار اول و بعدی را تنظیم خواهد کرد.

اهداف ART PI

شکل ۷. اهداف ART PI

راه حل برنامه ریزی PI قطار

این مقاله بر روی فعالیت های برنامه ریزی یک ART متمرکز است.با این حال، جریان‌های ارزش بزرگ ممکن است حاوی چندین ART و تامین‌کننده باشند.در این مورد، راه حل قطار با استفاده از فعالیت های Pre-Plan و Coordinate and Deliver هماهنگی ایجاد می کند.

انتشار براساس تقاضا

انتشار براساس تقاضا

انتشار بر اساس تقاضا جنبه ای از خط تحویل مستمر است که بر اساس نیازهای تجاری و مشتری، فوراً یا به صورت تدریجی عملکردهای جدیدی را منتشر می کند.
انتشار بر اساس تقاضا آخرین جنبه در خط لوله تحویل مداوم چهار قسمتی اکتشاف مستمر (CE)، یکپارچه سازی مداوم (CI)، استقرار مستمر، و انتشار بر اساس تقاضا است (شکل ۱).

از آنجایی که ارزش توسعه ملموس تنها زمانی اتفاق می‌افتد که کاربران نهایی راه‌حل را در محیط خود کار می‌کنند، انتشار آن ارزش در زمان مناسب برای سازمان برای به دست آوردن مزایای واقعی چابکی حیاتی است.
تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی و چه زمانی منتشر شود یک محرک اقتصادی مهم است که نیاز به بررسی دقیق دارد. برای بسیاری، تحویل مداوم حالت نهایی مطلوب است که امکان انتشار عملکرد جدید را بلافاصله پس از استقرار آن فراهم می کند. اما بیشتر اوقات، انتشار یک فعالیت جدا شده و بر اساس تقاضا است که برای کاربران خاص رخ می دهد، زمانی که به آن نیاز دارند یا زمانی که برای مشتریان و کسب و کار مقرون به صرفه است، زمان بندی می شود.

مقاله شایستگی تحویل محصول چابک توضیح می‌دهد که چگونه «توسعه بر اساس ریتم».انتشار بر اساس تقاضا، توانایی ارائه راه حل های ارزشمند به کاربران نهایی را با زمان و فرکانس بهینه ایجاد می کند. این سه سوال زیر را برای مدیریت محصول و راه حل مطرح می کند:

  • چه زمانی باید آزادی اتفاق بیفتد؟
  • چه عناصری از راه حل باید آزاد شود؟
  • کدام کاربران نهایی باید انتشار را دریافت کنند؟

یک ذهنیت مشتری محور راهنمایی می کند که چگونه مدیریت محصول و راه حل به این سوالات پاسخ می دهد:

  • ریتم بازار و رویدادهای بازار در نقشه راه، زمان انتشار را اعلام می کند و با نیازهای مشتری همسو می شود
  • مدیریت محصول باید عناصر انتشار مانند ویژگی ها یا کل سیستم را به بخش های خاص مشتری هدف قرار دهد

نسخه‌های جداسازی مزایای بیشتری را ارائه می‌کنند که چابکی تجاری را ارتقا می‌دهد، به‌ویژه برای جریان‌های ارزش عملیاتی که به مشتریان خارجی خدمت می‌کنند، به عنوان مثال:

  • بازاریابی محصول می تواند فعالیت های تبلیغاتی را برای مخاطبان خاص هدف قرار دهد
  • تیم های فروش می توانند فعالیت ها را با اطمینان بیشتری نسبت به زمان بندی و عملکرد راه حل برنامه ریزی کنند

 آزادسازی در صورت تقاضا عنصر نهایی خط لوله تحویل مداوم است

 

شکل ۱. آزادسازی براساس تقاضا عنصر نهایی خط لوله تحویل مداوم است

چهار فعالیت انتشار براساس تقاضا

شکل ۲ چهار روش انتشار بر اساس تقاضا را نشان می دهد:

  • انتشار – شیوه‌های مورد نیاز برای ارائه راه‌حل به کاربران نهایی، یک‌باره یا تدریجی
  • تثبیت و کارکرد _ تضمین می کند که راه حل از منظر الزامات کاربردی و غیرعملکردی (NFR) به خوبی کار می کند.
  • اندازه گیری – نحوه تعیین کمیت اگر عملکرد تازه منتشر شده مقدار مورد نظر را ارائه می دهد
  • یادگیری – جمع آوری بازخورد و آماده شدن برای حلقه بعدی از طریق CDP.

چهار فعالیت انتشار بر اساس تقاضا

شکل ۲. چهار فعالیت انتشار بر اساس تقاضا

 

 آزادسازی ارزش برای مشتریان

هنگامی که راه حل در حال تولید و تأیید است، زمان آن رسیده است که آن را در اختیار مشتریان قرار دهید. با این حال، این زمان‌بندی یک تصمیم تجاری حیاتی است زیرا انتشار ارزش خیلی زود یا خیلی دیر می‌تواند بر اقتصاد تأثیر منفی بگذارد. با همکاری سایر ذینفعان، مدیریت محصول سیاست‌هایی را وضع می‌کند که فرآیند انتشار را کنترل می‌کنند، از اجازه دادن خودکار به کد واجد شرایط برای دسترسی فوری به مشتریان یا برگزاری یک فرآیند بررسی رسمی‌تر با یک دروازه دستی. هرچه سیستم پیچیده تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که یک دروازه دستی برای تعیین پاسخ به سؤالات مهم قبلی (چه چیزی، به چه کسی و چه زمانی منتشر شود) وجود خواهد داشت.شیوه های زیر به توانایی انتشار کمک می کند:

  • راه اندازی تاریک – امکان استقرار در یک محیط تولیدی را بدون ارائه عملکرد به کاربران نهایی می دهد.
  • تغییر ویژگی – مکانیزمی را ارائه می دهد که به کد اجازه می دهد بدون نیاز به استقرار اضافی، “روشن” یا “خاموش” شود.
  • انتشارات قناری – تمرین انتشار راه حل برای یک بخش مشتری خاص و اندازه گیری نتایج قبل از گسترش و انتشار آن برای مشتریان بیشتر.
  • عناصر انتشار جدا شده – این تکنیک عناصر انتشار خاصی را شناسایی می کند که هر کدام می توانند به طور مستقل آزاد شوند. همانطور که شکل ۳ نشان می دهد، حتی راه حل های ساده دارای چندین عنصر انتشار خواهند بود که هر کدام با استراتژی های انتشار متفاوتی عمل می کنند.

 

 عناصر آزاد کننده را از محلول جدا کنید

شکل ۳. عناصر آزاد کننده را از محلول جدا کنید

چابکی می تواند:

  • یک مشکل امنیتی در زیرساخت میزبانی خود را در هر زمان برطرف کند (یک کلاس سرویس موقت، اما سریع)
  • هر مقاله ای را در هر زمان به روز کنید و از طریق یک پست وبلاگ به خوانندگان اطلاع دهید (فرکانس بالا)
  • هر زمان که در دسترس بود محتوای جدیدایجاد کنید (فرکانس متوسط)
  • به‌روزرسانی‌های قابل توجهی در چارچوب ایجاد کنید، از جمله یک تصویر بزرگ جدید، با فرکانسی که توانایی مشتریان برای مصرف نسخه‌های جدید و تلاش‌های توسعه ما را متعادل می‌کند (فرکانس پایین)

این جریان‌های جداگانه – «جریان‌های ارزش» – همچنان یک پایان کامل را نشان می‌دهند. -جریان ارزش به انتها در یک جریان ارزش، که هرکدام مطابق با نیازها و سرعت خود ارزش ارائه می کنند. شناسایی جریان‌ها برای فعال کردن انتشار در صورت تقاضا حیاتی است، زیرا آنها اجازه می‌دهند عناصر مختلف راه‌حل به طور مستقل در یک آهنگ جداگانه منتشر شوند.
آنها همچنین بینش هایی در مورد سازماندهی تیم ها و هنرهای هنری ارائه می دهند تا بتوانند به طور مستقل در صورت تقاضا آزاد شوند.

تثبیت و عملیات

هنگامی که مشتریان به راه حل های تازه تأیید شده و مستقر شده دسترسی پیدا می کنند، مشکلات پیش بینی نشده ای ایجاد می شود. حجم بالای استفاده یا الگوهای استفاده غیرمنتظره ممکن است باعث این مشکلات شود. تیم‌ها باید به سرعت حوادث و تهدیدات امنیتی را در قراردادهای سطح سرویس (SLA) حل کنند. چندین روش به اجرای راه حل کمک می کند:

مهندسی قابلیت اطمینان سایت (SRE) – راه‌حل‌های مدرن و دیجیتالی فعال اغلب از اکوسیستم‌های پیچیده سیستم‌های مرتبط به هم تشکیل شده‌اند که به جمعیت کاربرانی که در سراسر جهان هستند خدمات می‌دهند. مهندسی قابلیت اطمینان سایت، قابلیت اطمینان و مقیاس پذیری این سیستم ها را با خودکارسازی فعالیت های عملیاتی با ابزارهای مبتنی بر نرم افزار افزایش می دهد.
Failover/Disaster Recovery – شکست ها رخ خواهند داد. توسعه یک مکانیسم Failover برای اجازه دادن به سرویس برای از سرگیری سریع یا حتی جلوگیری از وقفه در سرویس حیاتی است. بازیابی بلایا باید برنامه ریزی شود، در خدمات طراحی شود و تمرین شود.
نظارت مستمر امنیتی – امنیت به عنوان کد و تست نفوذ بر جلوگیری از رسیدن آسیب‌پذیری‌های شناخته شده به تولید تمرکز دارد.
اما آزمایش مداوم سرویس‌ها برای آسیب‌پذیری‌های تازه کشف‌شده و گزارش‌شده و شناسایی نفوذها و حملات به سرویس‌ها و زیرساخت‌ها نیز ضروری است.
معمار برای عملیات – شرکت ها باید نیازهای عملیاتی را در نظر بگیرند. بارهای زیاد، حملات امنیتی و پاسخ به حوادث، طیف وسیعی از گزینه ها را از کاهش یا حذف خدمات گرفته تا افزایش ظرفیت ایجاد می کند. قابلیت‌های تله‌متری و گزارش‌گیری، سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا معماری خود را درک، بهبود و تنظیم کنند تا با الگوهای استفاده در حال تکامل مطابقت داشته باشند.
نظارت بر الزامات غیرعملکردی (NFR) – برای جلوگیری از اختلال در خدمات، تیم ها باید به طور مداوم ویژگی های سیستم مانند قابلیت اطمینان، عملکرد، مقیاس پذیری و موارد دیگر را نظارت کنند.

ارزش کسب و کار را اندازه گیری کنید

اولین فعالیت اکتشاف مستمر، فرضیه‌سازی و استفاده از تله‌متری کاربردی برای اندازه‌گیری اینکه آیا فرضیه اثبات شده و ارزش تجاری ارائه شده است، است.
دو روش از این تلاش حمایت می کنند:
تله متری کاربردی – تله متری کاربردی مکانیزم اصلی برای ردیابی و اندازه گیری میزان استفاده از داده در برابر فرضیه است.
حسابداری نوآوری – ارزیابی یک فرضیه به معیارهای متفاوتی نسبت به معیارهایی که برای اندازه گیری راه حل های کاری حالت پایانی استفاده می شود، نیاز دارد.
حسابداری نوآوری، نتایج تجاری میانی و پیش‌بینی‌کننده ایده را در طول توسعه راه‌حل افزایشی اولیه و ارزیابی حداقل محصول قابل دوام (MVP) اندازه‌گیری می‌کند.
(در مقاله حسابداری نوآوری بیشتر بخوانید.)

یاد بگیرید و واکنش نشان دهید

اطلاعات جمع آوری شده از انتشار برای بستن حلقه در CDP استفاده می شود. مدیریت محصول از این بازخورد برای انتخاب سرمایه گذاری در مورد ویژگی ها و Epics استفاده می کند.
بخشی از فرآیند یادگیری تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد چگونگی جریان ارزش برای بهبود CDP است. سه روش به دستیابی به جریان سریعتر و ارزش بالاتر کمک می کند:

تفکر راه اندازی ناب – فرضیه سود برای MVP ها و MMF ها ارزیابی می شود. اگر ثابت نشود، سازمان تصمیم می گیرد که آیا تلاش های توسعه باید ادامه یابد، متوقف شود یا به سمت یک ایده جدید و آزمایش با رویکردهای مختلف برای دستیابی به استراتژی حرکت کند.
نقشه برداری جریان ارزش _ یک ابزار ضروری برای بهبود جریان ارزش در سراسر خط لوله، نگاشت جریان ارزش است. این ابزار دید مورد نیاز را برای شناسایی تنگناها و مناطق مشکل دار برای جریان، طراحی وضعیت آینده و ایجاد توانمندسازها برای بهبود خط لوله فراهم می کند.
بهبود بی وقفه – ART می تواند به طور مداوم جریان ارزش را بهبود بخشد. این طرز فکر برای دستیابی به نتایج بسیار مهم است.

مشتریان تنها زمانی ارزش را درک می کنند که ویژگی ها در دست آنها باشد. هنگامی که این مقدار اندازه گیری می شود، دانش جدید تلاش های اکتشافی در حال انجام را مطلع می کند و چرخه را از نو آغاز می کند. برای یک ویژگی، این پایان خط لوله است. با این حال، برای دیگری، این شروع است، زیرا فرآیند تحویل مستمر ارزش جدیدی را برای کاربران و یادگیری جدید برای سازمان ایجاد می کند. دریافت بازخورد سریع در فرآیند تعبیه شده است و به تیم ها اجازه می دهد تا با نیازهای بازار سازگار شوند.

حاکمیت را آزاد کنید

حاکمیت انتشار فرآیند برنامه‌ریزی، مدیریت، و انتشار راه‌حل‌های حاکم است که به هدایت جریان ارزش به سمت اهداف تجاری کمک می‌کند. در برخی از شرکت‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که معیارهای نظارتی و انطباق قابل توجهی دارند، این یک تیم یا عملکرد متمرکز پورتفولیو است (مدیریت انتشار یک اصطلاح رایج است) که تضمین می‌کند نسخه‌ها همه معیارهای تجاری مرتبط را برآورده می‌کنند. در شرایط دیگر، رهبری ART و Solution Train و ذینفعان عملیات توسعه، کیفیت، فروش و سایر ذینفعان برخی از مسئولیت‌های مدیریت انتشار و حاکمیت را بر عهده می‌گیرند.
در هر صورت، حاکمیت انتشار به ذینفعان داخلی و خارجی کمک می‌کند تا راه‌حل جدید را دریافت و به کار گیرند، و تضمین می‌کند که ART قبل از استقرار به عناصر حیاتی کیفیت حاکمیت – از جمله امنیت داخلی و خارجی، نظارتی و سایر نگرانی‌های مربوط به انطباق، توجه می‌کند.

برنامه ARTs در طول برنامه ریزی PI منتشر می شود. این قسمت آسان است. مشکل در هماهنگی اجرای ویژگی ها در چندین تکرار در PI نهفته است. این چالش به‌ویژه زمانی که مسائل جدید، موانع، وابستگی‌ها و شکاف‌هایی در Vision و عقب ماندگی‌ها به وجود می‌آیند صادق است. با توجه به این چالش ها، دامنه هر نسخه باید به طور مستمر مدیریت شود، اعتبار سنجی شود، و ارتباط برقرار شود. ملاحظات اولیه عبارتند از:

  • اطمینان از درک و رعایت حاکمیت انتشار سازمان
  • اطلاع رسانی وضعیت انتشار به ذینفعان داخلی و خارجی حصول اطمینان از وجود طرح استقرار مناسب
  • هماهنگی با بازاریابی و مدیریت محصول و راه حل در ارتباطات داخلی و خارجی
  • تأیید اینکه راه حل مطابق با معیارهای کیفیت راه حل و انطباق است
  • شرکت در Inspect and Adapt (I&A) برای بهبود فرآیند انتشار، بهره وری جریان ارزش و کیفیت راه حل ارائه مجوز نهایی برای انتشار
  • در صورت لزوم به عنوان یک رابط با مدیریت پورتفولیوی ناب (LPM) فعال باشید.
  • مشارکت و نظارت بر فعالیت های انتشار نهایی

بسیاری از شرکت‌ها جلسات مدیریت انتشار را به طور منظم برای پاسخگویی به سؤالات زیر برگزار می‌کنند:

  • آیا چشم انداز هنوز درک شده است، و آیا قطارها و تیم ها به طور بهینه همسو هستند؟
  • آیا همه می دانند که چه چیزی می سازند، و آیا همسویی آنها با هدف جریان ارزش و موضوعات استراتژیک فعلی است؟
  • آیا قطارها تا تاریخ رهاسازی مورد نظر در حال پیگیری هستند؟
  • آیا Solution کیفیت داخلی مناسبی دارد؟
  • برای تسهیل پیشرفت چه موانعی باید برطرف شود؟

PO یا ART Sync به مدیریت ارشد امکان مشاهده منظم پیشرفت انتشار را می دهد. همچنین مکانی برای تأیید هر گونه محدوده، زمان، افراد یا تنظیمات منابع لازم برای اطمینان از انتشار است. در یک محیط تحویل مداوم تر، شرکت کنندگان از نزدیک بخش انتشار ART Kanban را زیر نظر دارند. آنها تأیید می‌کنند که موارد در صورت نیاز برای بخش‌های مشتری مناسب منتشر می‌شوند، انتشار قناری و تیره را مدیریت می‌کنند، فرضیه‌ها را ارزیابی می‌کنند و حذف تغییر ویژگی‌ها پس از تأیید تولید را تأیید می‌کنند.

فعال کردن انتشار در صورت تقاضا با DevOps

این جنبه از خط تحویل مداوم ( CDP ) ارزش تجمعی همه تلاش‌های بالادستی را نشان می‌دهد و حلقه یادگیری را که با کاوش مداوم آغاز شده بود، می‌بندد. همه فعالیت ها باید سریع، کم خطر، همسو با نتایج کسب و کار، و برای بازخورد سریع و دقیق بهینه شده باشند. شیوه‌ها و ابزار DevOps پاسخگویی را که در این «آخرین مایل» خط لوله تحویل بسیار حیاتی است، ممکن می‌سازد.
شکل ۴ نشان می‌دهد که چگونه رویکرد CALMR به DevOps (مرکز) و چندین حوزه عملی (حلقه‌های داخلی) امکان انتشار در صورت تقاضا را می‌دهد. هر یک از چهار فعالیت (به رنگ سبز) یک تلاش مشترک است که از تخصص DevOps از چندین رشته برای به حداکثر رساندن ارزش تجاری و اعتبار بخشیدن به یادگیری استفاده می کند.

برای مثال، انتشار، نیازمند فعال‌سازی فوری راه‌حل‌های مستقر شده با استفاده از پیکربندی‌های زیرساخت ذخیره‌شده در کنترل نسخه، نظارت پیشگیرانه است که تیم‌های عملیات را از سلامت، امنیت و ارزش آن راه‌حل‌ها مطلع می‌کند، و بازیابی سریع از مسائل تولید مشخص‌شده در SLA. DevOps هر چهار فعالیت انتشار بر اساس تقاضا را امکان پذیر می کند، البته با ترکیبی متفاوت از شیوه های فنی و ابزار. برای راهنمایی بیشتر در مورد چگونگی قدرت بخشیدن به CDP، سری مقالات DevOps را ببینید.
حتی پس از پیاده‌سازی CDP و اعمال DevOps، سازمان‌ها ممکن است همچنان با تأخیرهایی مواجه شوند که در زمانی که نیازهای کسب‌وکار حکم می‌کند، از کسب ارزش برای مشتریان جلوگیری می‌کند. برای اطلاعات بیشتر در مورد ایجاد جریان ارزش بدون وقفه به مقاله ART Flow مراجعه کنید (اصل شماره ۶).

DevOps، انتشار در صورت تقاضا را فعال می کند

شکل ۴. DevOps انتشار در صورت تقاضا را فعال می کند

 

استراتژی بازاریابی پستی مستقیم چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی پستی مستقیم بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی پستی مستقیم را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی پستی مستقیم خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی پستی مستقیم بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی پستی مستقیم

شرکت ها می خواهند با استفاده از کارآمدترین و مقرون به صرفه ترین راه های ممکن به مشتریان خود دسترسی پیدا کنند. آنها نمی خواهند پول خود را برای تبلیغات محصولات و خدمات به کسانی که در بازار هدف آنها نیستند هدر دهند. آن‌ها می‌خواهند مطمئن شوند که به جمعیتی می‌رسند که به آنچه انجام می‌دهند، می‌گویند یا می‌فروشند علاقه‌مند است. در حالی که شاید به اندازه سایر اشکال بازاریابی جذاب نباشد، بازاریابی پستی مستقیم یکی از مقرون‌به‌صرفه‌ترین و کم‌هزینه‌ترین شکل تبلیغات است. با استفاده از ابزارهای تحقیقاتی مناسب، شرکت‌ها می‌توانند پیام‌های خود را مستقیماً به جمعیت‌شناسی خاص ارسال کنند و مشتریان احتمالی را هدف قرار دهند. با استفاده از استراتژی‌های خلاقانه، شرکت‌های پست مستقیم می‌توانند توجه مشتریان ایده‌آل خود را جلب کرده و آنها را به خرید کالا یا خدمات ترغیب کنند.

 

استراتژی بازاریابی پستی مستقیم چیست؟

هر کسی که صندوق پستی داشته باشد نوعی از بازاریابی پستی مستقیم دریافت می کند – خواه یک کوپن با تخفیف ۱۵ درصدی برای Kohl’s یا Macy’s که منحصراً برای دارندگان کارت اعتباری فروشگاه ارسال می شود، یا نامه ای از یک دلال مسکن محلی که شما را از بازار فعلی و ارزش خانه شما مطلع می کند. (به بازاریابی تبلیغاتی مراجعه کنید).
برخی دیگر از استراتژی های بازاریابی پستی مستقیم شامل کارت پستال، کوپن، پیشنهادات ویژه، بخشنامه های تبلیغاتی، روزنامه های رایگان، سی دی های آزمایشی رایگان، کاتالوگ ها، و برنامه های کاربردی کارت اعتباری از قبل تایید شده است. بازاریابی ایمیلی در حال حاضر یک شاخه بسیار محبوب از استراتژی بازاریابی پستی مستقیم است. با این حال، شایان ذکر است که اکنون ۳۷ ایالت قوانینی در مورد “اسپم” یا ایمیل های ناخواسته دارند. بنابراین، شرکت‌هایی که می‌خواهند شهرت مثبت خود را حفظ کنند، از یک خط‌مشی «انتخاب کردن» برای بازاریابی ایمیل استفاده می‌کنند که فقط مشتریان علاقه‌مند را هدف قرار می‌دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی ایمیل مارکتینگ چیست؟

 

اهداف استراتژی بازاریابی پستی مستقیم

  • مشتریان جدید را جذب کنید
  • اطلاع رسانی و آموزش دهید
  • جمع آوری کمک مالی یا ایجاد انگیزه در رای دهندگان
  • مشتریان فعلی را جذب کنید
  • خدمات یا محصولات را معرفی کنید

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مستقیم چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی پستی مستقیم استفاده می کنند؟

طیف گسترده ای از سازمان ها و شرکت ها از نوعی استراتژی بازاریابی پستی مستقیم استفاده می کنند. به عنوان مثال، ممکن است قبلاً یک پاکت نامه از ولپک (ValPak) دریافت کنید، یک شرکت پست مستقیم که فضایی را در پاکت های خود به انواع مشاغل محلی ارائه می دهد که کوپن ها و تخفیف ها ارائه می دهند. علاوه بر این، آنها با قول اینکه ۱۰۰ دلار در ۱۰ پاکت تصادفی درج شده است، مصرف کنندگان را ترغیب می کنند تا از طریق این کوپن ها نگاه کنند. برخی از شرکت‌ها در کمپین‌های پست مستقیم خود پول (بالقوه) را به طور کامل اهدا می‌کنند. فروشگاه‌های بزرگ کوپن‌های ۱۰ دلاری ارسال می‌کنند، زیرا می‌دانند که اکثر مشتریان بیش از ۱۰ دلار برای یک بار داخل شدن هزینه می‌کنند. اگر مشتریان یک حساب جاری با سپرده مستقیم باز کنند، بانک‌ها پیشنهادهایی را ارسال می‌کنند که وعده دریافت ۵۰ تا ۱۵۰ دلار رایگان را می‌دهند.

سیاستمداران و گروه های دارای منافع خاص از پست مستقیم برای درخواست کمک های مالی یا رأی استفاده می کنند. ممکن است به شکل یک نامه “شخصی” باشد. یا به عنوان یک کارت پستال با درخواست تجدید نظر برای یا علیه یک نامزد، مالیات اضافی، یا قانون جدید.

موسسات خیریه و گروه های غیرانتفاعی نیز از بازاریابی پستی مستقیم برای جذب سرمایه استفاده می کنند. یکی از روش‌های رایج برای موسسات خیریه ارسال برچسب‌های آدرس بازگشت رایگان به اهداکنندگان بالقوه است – همراه با یک برگه و پاکت برگشتی. مارچ آف دایمس (March of Dimes) با این روش موفقیت خارق العاده ای داشته است. نمایندگان آنجا اضافه کرده‌اند که راز مشارکت های پستی مستقیم تماس با مردم است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مخرب چیست؟

 

بازاریابی پستی مستقیم برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

اگرچه مصرف‌کنندگان می‌توانند تنسبت به تبلیغات کور (کمتر پاسخگوی سایر اشکال تبلیغات) شوند، بازده قابل توجهی در بازاریابی پستی مستقیم وجود دارد. نکته کلیدی این است که جمعیت شناسی صحیح را هدف قرار دهید (به بازاریابی هدفمند مراجعه کنید). لیستی از نام ها و آدرس ها را می توان از شرکت های شخص ثالث خریداری کرد که می توانند مصرف کنندگان بالقوه را بر اساس درآمد، جنسیت، محدودیت اعتباری، سابقه خرید، وضعیت والدین و سن فرزندان، وضعیت تاهل، تحصیلات و جغرافیا محدود کنند.
از آنجا، پیشنهادات برای مصرف کنندگان بالقوه مربوطه تنظیم می شوند:

  • شخصی که کارت اعتباری در نوردستورم (Nordstrom) دارد، در صورت دریافت پستی با ۲۰ درصد تخفیف، احتمالاً دوباره در فروشگاه توقف خواهد کرد.
  • فردی که اعتبار ضعیفی دارد می تواند انگیزه داشته باشد که یک پیشنهاد کارت اعتباری از پیش تأیید شده را بپذیرد.
  • کمک کننده سابق به یک حزب سیاسی می تواند متقاعد شود که دوباره کمک کند.
  • صاحبان خانه ممکن است یک پیشنهاد و/یا تخفیف رایگان از پیمانکاران حصار کشی، نقاشان، معماران منظره، نصب کنندگان گرمایش و تهویه مطبوع، سیستم های امنیتی، و نظافت خانه بپذیرند – که به نوبه خود می تواند به کسب وکار آینده تبدیل شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی قطره ای چیست؟

 

۱۰ نکته پست مستقیم

  • ایجاد پست چشمگیر، با جذابیت بصری
  • از یک لیست تماس قوی و شفاف استفاده کنید
  • از ادعاهای “هزینه رایگان” خودداری کنید
  • تیترهای عالی بنویسید و کپی کنید
  • به طور مستقیم به جمعیت شناسی مراجعه کنید
  • حقیقت را بگویید، بدون “چاپ ریز”
  • چندین بار درخواست اقدام کنید
  • از مواد با کیفیت استفاده کنید
  • باتوجه به بودجه ای که دارید، هزینه کنید
  • با یک نام، شخصی سازی کنید

 

انواع بازاریابی پستی مستقیم

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی پستی مستقیم چگونه است؟

بازاریابان ابتدا باید تعیین کنند که آیا هدف حفظ مشتریان است یا جذب مشتریان جدید، مخاطبان هدف آنها چه کسانی هستند و به دنبال چه هستند. آنها سپس به بودجه خود نگاه می کنند تا تعیین کنند کدام استراتژی بازاریابی مستقیم برای آنها بهتر عمل می کند، خواه کاتالوگ، کارت پستال یا کمپین های ایمیلی باشد. هنگامی که آنها پاسخ این سؤالات را می دانند، شروع به ساختن یک برنامه اجرای استراتژیک می کنند.

تصویر شرکت باید از طریق پست مستقیم منتقل شود، به این معنی که طراحی و جهت قوی مورد نیاز است. تصویر شرکتی حیاتی است و جزئیات به ظاهر کوچک مانند کیفیت کاغذ و وضوح گرافیک استفاده شده تاثیرگذار خواهد بود. برخی از شرکت ها ممکن است یک شرکت پست مستقیم شخص ثالث را برای ایجاد فهرست، طراحی و چاپ استخدام کنند. شرکت‌های بزرگ‌تر ممکن است ایجاد فهرست، طراحی، نوشتن، و احتمالاً حتی چاپ در داخل را انجام دهند. (به مدیر هنری مراجعه کنید)

بازاریابان برای ایجاد یک لیست maling، اطلاعاتی را در مورد مشتریان و مشتریان بالقوه از طریق تحقیقات داخلی جمع آوری می کنند. بسیاری از فروشگاه‌ها درصد قابل توجهی را برای اولین خرید، زمانی که مصرف‌کنندگان برای کارت اعتباری در فروشگاه درخواست می‌کنند، یا زمانی که فهرست ایمیل را انتخاب می‌کنند، ارائه می‌دهند. سازمان‌ها و شرکت‌های دیگر ممکن است غرفه‌ای را در نمایشگاه یا کنفرانسی راه‌اندازی کنند و زمانی که مشتریان برای خبرنامه‌ها و نامه‌های پستی خود ثبت‌نام می‌کنند، فرصتی برای برنده شدن یک آیپد ارائه می‌دهند.

شرکت های شخص ثالث نیز اطلاعات تماس را به شرکت ها و سازمان ها جمع آوری و می فروشند. نظرسنجی‌های مشتریان، سوابق عمومی، گزارش‌های خرده‌فروشی و نرم‌افزار داده‌ها همگی می‌توانند برای جمع‌آوری روندهای جمعیتی استفاده شوند. شرکت های دیگر فقط از لیست های مبتنی بر مجوز استفاده می کنند. این شرکت‌ها معمولاً می‌توانند فهرست پستی خود را بر اساس جمعیت‌شناختی محدود کنند – به عنوان مثال، فقط برای مادران شاغلی که فرزندان زیر سه سال دارند، با حداقل مدرک لیسانس، صاحب خانه‌های خود، حداقل یک کارت اعتباری، امتیاز اعتباری بیش از ۵۶۰ و ۵۰۰۰۰ دلار یا بیشتر در سال درآمد داشته باشید. شرکت ها این لیست جمعیتی را خریداری می کنند و پیشنهادات پست مستقیم خود را به این بازار بسیار هدفمند ارسال می کنند.

زمانی که کمپین پست مستقیم از بین رفت و مشتریان پاسخ دادند، شرکت‌ها نتایج را دنبال می‌کنند تا تأثیر کمپین را تعیین کنند. اندازه‌گیری تعداد پاسخ‌ها، افزایش ترافیک و حاشیه سود به بازاریابان اطلاعات مهمی در مورد اینکه آیا پست مستقیم نتایج مورد نظر را ایجاد کرده است یا خیر و اینکه چه چیز دیگری (یا به جای آن) باید در کمپین‌های آینده مورد هدف قرار گیرد، به بازاریابان می‌دهد.

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی پستی مستقیم باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی پستی مستقیم باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی پستی مستقیم آورده شده است.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی اغلب کمپین های پست مستقیم را طوفان فکری، سازماندهی، استراتژی و رهبری می کنند. آنها همچنین بسیاری (یا همه) طرف‌های درگیر در کمپین نظارت و مسئولیت‌ها را محول می‌کنند و همچنین با فروشندگان شخص ثالث مذاکره می‌کنند. این مدیران مطمئن می شوند که کمپین پست مستقیم از تلاش‌های بازاریابی کلی شرکت پشتیبانی می‌کند و با آن سازگار است. نظارت و تفویض مسئولیت ها به کارکنان از جمله کپی رایترها، محققان بازار و طراحان گرافیک، برقراری ارتباط با شرکت های شخص ثالث برای خدماتی مانند تهیه لیست، چاپ و ارسال انبوه، مشخص کنردن اینکه جمعیت هدف چه کسی است و چه نوع پیام هایی برای آنها جذاب است، ارزیابی نتایج کمپین های بازاریابی پستی مستقیم، یادداشت تعداد پاسخ دهندگان در هر پست و تعیین بازگشت سرمایه همگی برعهده مدیران بازاریابی است.

پژوهشگران بازار

محققان بازار از روش‌های جمع‌آوری داده‌ها مانند سوابق عمومی و نرم‌افزار جمع‌آوری داده‌ها استفاده می‌کنند تا فهرست‌هایی را ایجاد کنند که جمعیت‌شناسی خاص و الگوهای خرید را هدف قرار می‌دهد. جمع آوری داده ها از سوابق عمومی، برنامه های نرم افزاری آماری، سایر کسب و کارها یا سازمان ها، گزارش های رسانه ای و شرکت های شخص ثالث به منظور ایجاد لیستی از جمعیت هدف، را انجام می دهند؛ معنی و پیامدهای روند خرید، افکار عمومی و نگرانی های اقتصادی را به عنوان مرتبط با روند خرید تفسیر می کنند؛ ارزیابی اثربخشی لیست‌های ایجاد شده و بازگشت سرمایه پست‌های مستقیم، به‌گونه‌ای که بتوان برای کمپین‌های آتی تنظیمات را انجام داد نیز از دیگر وظایف پژوهشگران بازار است.

طراحان گرافیک

طراحان گرافیک “جذابیت” و تحریک بصری را برای مواد بازاریابی پستی مستقیم ایجاد می کنند. آنها برندسازی ثابتی را در تمامی پلتفرم های بازاریابی حفظ می کنند. طراحی لوگو، کارت پستال، بروشور، کاتالوگ، خبرنامه و غیره؛ حفظ ظاهر و احساس ثابت در تمام تلاش های بازاریابی؛ دنبال کردن روندهای طراحی تبلیغات – به عنوان مثال، که امروزی و مدرن هستند – و از این ویژگی ها برای تطبیق یا ارتقاء ایمیل های مستقیم موجود و آینده و تلاش های برند استفاده می کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی پستی مستقیم برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.