استراتژی بازاریابی قطره ای

استراتژی بازاریابی قطره ای چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی قطره ای بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی قطره ای را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی قطره ای خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی قطره ای بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی قطره ای

مطالعه انجام شده توسط IBM نشان می دهد که ارسال نامه های منظم و شخصی به مشتریان احتمالی و فعلی به طور متوسط ۴۸ درصد افزایش فروش تکراری را به همراه خواهد داشت. به گفته شرکت نرم‌افزار مارکت تو لید (Market2Lead)، شرکت‌ها از این تاکتیک معروف به کمپین‌های بازاریابی قطره‌ای استفاده می‌کنند تا زمان بسته شدن یک معامله را تا ۲۳ درصد کاهش دهند. این کمپین‌ها از این واقعیت بهره می‌برند که مشتریان احتمالاً محصولی را از شرکتی خریداری می‌کنند که از قبل می‌شناسند و به آن اعتماد دارند. بازاریابی قطره‌ای به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که در ذهن مشتریان تازه باقی بمانند، حتی زمانی که آنها در بازار محصولی که یک کسب وکار می‌فروشد نیستند. با برقراری ارتباط مستمر با مصرف کنندگان، کسب و کارها امیدوارند که روزی، زمانی که (مصرف کنندگان) آماده شدند، محصول را به خاطر بسپارند و خرید کنند.

 

استراتژی بازاریابی قطره ای چیست؟

استراتژی بازاریابی قطره‌ای برنامه‌ای برای انتقال اطلاعات در مورد یک شرکت از طریق یک جریان ثابت از پیام‌های بازاریابی، از جمله ایمیل‌ها، پست‌های رسانه‌های اجتماعی، کارت‌پستال‌ها، تماس‌های تلفنی، بروشورها و خبرنامه‌های چاپی است. این ابزارها آگاهی از برند را برای مصرف کنندگان افزایش می دهد و منجر به تیم های فروش می شود. در بسیاری از موارد، بازاریابی قطره‌ای از خدمات خودکار برای ارسال این پیام‌ها در مقاطع زمانی خاص استفاده می‌کند و به شرکت‌ها اجازه می‌دهد بلافاصله پس از ابراز علاقه مشتری به اطلاعات، پاسخ‌ها را ارسال کنند. به همین ترتیب، آن‌ها می‌توانند پست‌های رسانه‌های اجتماعی را از قبل برنامه‌ریزی کنند تا مثلاً به‌روزرسانی‌های توییتر آن‌ها به طور منظم، اما نه خیلی مکرر، منتشر شود.

بازاریابی قطره ای به یک اصطلاح کشاورزی اشاره دارد. وقتی کشاورزان از آبیاری قطره‌ای استفاده می‌کنند، به آرامی اما به طور مداوم محصولات خود را آبیاری می‌کنند تا آب زیادی ریخته نشود، اما همچنان گیاهان سیر باشند. به همین ترتیب، متخصصان بازاریابی که از کمپین‌های بازاریابی قطره‌ای استفاده می‌کنند، سعی می‌کنند اطلاعات مورد نیاز خود را به طور منظم به مصرف‌کنندگان ارائه دهند و مراقب باشند که در آن زیاده روی نکنند. مصرف کنندگان ممکن است تعداد زیادی ایمیل از یک شرکت را به عنوان هرزنامه ببینند و از پیام ها انصراف دهند. بدیهی است که این نتیجه ای است که متخصصان بازاریابی می خواهند از آن اجتناب کنند.

بازاریابی قطره ای که به عنوان «پرورش سرنخ» نیز شناخته می شود، هم مشتریان فعلی و هم مشتریان بالقوه جدید را هدف قرار می دهد. برای آگاه کردن مردم از محصولات جدید استفاده می شود. به عنوان مثال، یک فروشگاه پوشاک در ابتدای هر فصل بروشورهای الکترونیکی را برای مردم ارسال می کند تا جدیدترین سبک ها را به نمایش بگذارد. بازاریابی قطره‌ای نیز برای تشویق مردم به استفاده مجدد از خدمات شرکت استفاده می‌شود. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی، پس از تعویض روغن، ایمیل هایی برای مشتریان ارسال می کند تا نیازهای تعمیر و نگهداری آینده آنها را یادآوری کند.

در واقع، مانند یک کشاورز که از محصولات خود مراقبت می کند، شرکت هایی که از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند، از مشتریان خود مراقبت می کنند. بدون این نوع بازاریابی، شرکت ها این ریسک را دارند که به مشتریان بالقوه ت کسب وکار اجازه دهند خدمات خود را فراموش کنند یا آنها را به خاطر کمپین بازاریابی قطره ای رقبا از دست بدهند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی خبرنامه ای چیست؟

 

مزایای بازاریابی قطره ای

  • مخاطب توجه: به طور کلی، این کمپین ها با افرادی به اشتراک گذاشته می شود که سطحی از علاقه خود را به یک شرکت نشان داده اند، یا از طریق ثبت نام برای کسب اطلاعات بیشتر در یک وب سایت یا با اشتراک گذاری کارت ویزیت با یک فروشنده. برخلاف تماس‌های سرد یا ایمیل‌های تصادفی، مصرف‌کنندگانی که پیام بازاریابی قطره‌ای را می‌بینند، تا حدی با برند آشنا هستند.
  • ایجاد رابطه: بازاریابی قطره‌ای به شرکت‌ها این توانایی را می‌دهد تا با گروه‌های بزرگی از مصرف‌کنندگان یا مشتریان بالقوه بدون تلاش یا هزینه زیاد ، در مقایسه با وظیفه فراخوانی هر فرد در فهرست مشتریان بالقوه. ابطه برقرار کنند. هنگامی که یک شرکت اطلاعات آموزنده و مرتبط را به طور مداوم ارسال می کند، اعتماد مشتریان را پرورش می دهد.
  • زمان‌بندی خوب: با برنامه‌ریزی دقیق زمان ارسال پیام، متخصصان بازاریابی که از کمپین‌های بازاریابی قطره‌ای استفاده می‌کنند، احتمالاً اطلاعات مرتبط را به اشتراک می‌گذارند. پیام‌های آن‌ها به‌عنوان یک یادآوری بلافاصله پس از بازدید مشتری از یک فروشگاه یا به‌عنوان پیامی برای بازدید در طول یک فروش بزرگ عمل می‌کنند.
  • احتمال فروش بیشتر: از آنجایی که آنها مخاطبان خاصی را هدف قرار می دهند – افرادی که به یک شرکت علاقه نشان داده اند – کمپین های بازاریابی قطره ای منجر به نرخ پاسخ بیشتر می شود. به عبارت دیگر، هر پیامی که ارسال می‌شود بیشتر به فروش منجر می‌شود تا پیامی که به گروه بزرگ‌تری که شامل مصرف‌کنندگان بی‌علاقه می‌شود ارسال شود.

انواع استراتژی بازاریابی قطره ای

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی قطره ای استفاده می کنند؟

شرکت های کوچک و بزرگ در تمام صنایع از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند. این نوع بازاریابی عموماً توسط شرکت هایی استفاده می شود که مستقیماً به مصرف کنندگان می فروشند و همچنین شرکت هایی که محصولات و خدمات را به سایر مشاغل می فروشند.
شرکت هایی که از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند می خواهند به خاطر سپرده شوند. برای مثال، یک خرده‌فروش لباس، یادداشتی با عنوان «دلم برایت تنگ شده است» ارسال می‌کند. به طور مشابه، یک رستوران زنجیره ای شناخته شده ممکن است برای یک مشتری غریبه یک کوپن برای یک دسر رایگان بفرستد. دلالان املاک پس از فروش خانه از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند. آنها پیام‌های نادری را برای خریداران قبلی درباره روند خرید خانه در منطقه و هدایای کوچک مانند آهنربا، تقویم یا دستور العمل‌ها ارسال می‌کنند تا صرفاً به مشتریان سابق خود در مورد خدمات خود یادآوری کنند. این مشاورین املاک امیدوارند خریداران آنها را به سایر خریداران خانه ارجاع دهند و زمانی که می خواهند خانه خود را بفروشند دوباره از آنها استفاده کنند.
در واقع، شرکت‌هایی که محصولات و خدماتشان به‌ندرت خریداری می‌شوند – مانند خانه‌ها، بیمه‌ها و اتومبیل‌ها – بیشترین نیاز را به کمپین‌های بازاریابی قطره‌ای دارند. (به بازاریابی بیمه خودرو مراجعه کنید)
متخصصان بازاریابی نیز از این کمپین ها برای تبلیغ یک رویداد آینده استفاده می کنند. آنها قبل از رویداد، ایمیل های آموزنده یا مقالاتی را از طریق پست برای شرکت کنندگان در کنفرانس ارسال می کنند. این مطالب ممکن است شامل اطلاعاتی درباره هتل، لینکی برای دانلود فصل اول کتاب سخنران یا نکاتی در مورد زندگی شبانه منطقه کنفرانس باشد.

نمونه هایی از مشاغل و سازمان هایی که از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند عبارتند از:

  • زنجیره های خرده فروشی
  • شرکت های خودروسازی
  • موسسات مالی
  • آژانس های املاک و مستغلات
  • برنامه ریزان رویداد
  • شرکت های وام مسکن
  • شرکت های بیمه
  • آژانس های بیمه عمر

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چیست؟

 

چرا فناوری به اثربخشی بازاریابی قطره‌ای می‌افزاید؟

از آنجایی که بیشتر کمپین‌های بازاریابی قطره‌ای تلاش‌های بلندمدتی هستند، متخصصان بازاریابی باید نحوه دریافت کمپین‌هایشان را زیر نظر داشته باشند. آنها از فناوری برای ردیابی استفاده می‌کنند، به‌عنوان مثال، تعداد افرادی که ایمیل خود را باز کرده‌اند، روی پیوندهای وب در یک ایمیل کلیک می‌شود، و تعداد افرادی که درخواست کرده‌اند از لیست پستی شرکت حذف شوند. نتایج این بررسی‌ها می‌تواند نحوه پیشرفت کمپین را هدایت کند. تیم بازاریابی ممکن است تاکتیک دیگری را امتحان کند یا از لحن دیگری در نوشتار خود برای جذب مشتری استفاده کند.
شرکت ها از نرم افزار مدیریت سرنخ برای پیگیری کمپین ها و سرنخ های خود، افرادی که ممکن است در نهایت محصول یا خدمات آنها را خریداری کنند، استفاده می کنند. بر اساس نظرسنجی ابردین گروپ (Aberdeen Group) از متخصصان بازاریابی و فروش، شرکت ها از فناوری مدیریت سرنخ برای موارد زیر استفاده می کنند:

  • اندازه گیری پاسخگویی و اندازه گیری ۵۹%
  • یادگیری در مورد مشتریان و مشتریان بالقوه ۵۰%
  • مدیریت فعالیت های چند کاناله از یک برنامه ۳۹%
  • اولویت بندی سرنخ ها برای تیم فروش ۳۸%

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی میدانی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی قطره ای چگونه است؟

شرکت ها معمولاً با نگاه کردن به سال پیش رو یک کمپین بازاریابی قطره ای ایجاد می کنند. آنها می خواهند زمانی به مشتریان دسترسی پیدا کنند که به احتمال زیاد پیامی را دریافت کنند. این پیام‌ها ممکن است به راه‌اندازی محصول، تعطیلات یا فصل‌های خاصی مرتبط باشند. به عنوان مثال، بخش بازاریابی یک فروشگاه بزرگ در ماه آگوست، زمانی که والدین در فکر خرید وسایل مدرسه هستند، یادآوری درباره محصولات شرکت خود ارسال می کند. (به بازاریابی زمان مراجعه کنید) در عین حال، متخصصان بازاریابی نمی‌خواهند مشتریان را با مواد بازاریابی غرق کنند، بنابراین مهم است که یک استراتژی برای زمان ارسال مطالب برنامه‌ریزی کنید. همانطور که آنها به ۱۲ ماه آینده یا بیشتر نگاه می کنند، تصمیم می گیرند که یادداشت های هفتگی، دو هفته ای یا ماهانه موثرترین باشند.

بقیه مراحل برنامه ریزی شامل تصمیم گیری در مورد لحن پیام های بازاریابی، افرادی که پیام ها را دریافت می کنند و نحوه ارزیابی کلی کمپین در طول سال است. برای ایجاد یک برنامه بازاریابی قطره ای موثر، متخصصان بازاریابی:

  • لیست مخاطبین خود را تقسیم بندی می کنند: قبل از اینکه کارمندان بازاریابی یک کمپین بازاریابی قطره ای انجام دهند، لیست مشتریان خود را تجزیه و تحلیل کرده و آن را به گروه هایی تقسیم می کنند. به این ترتیب آنها می توانند یک نوع پیام را برای مشتریان قدیمی ارسال کنند و از پیام های دیگر برای مشتریان جوان استفاده کنند.
  • اطلاعات مفید و جالب ارائه می دهند: کمپین های بازاریابی قطره ای معمولاً شامل اطلاعات مفیدی در کنار فراخوان ها برای اقدام هستند. برای مثال، یک ایمیل ممکن است حاوی نکاتی در مورد خرید خانه یا نمودار مقایسه قیمت پخش‌کننده‌های DVD محبوب با پیوندهایی باشد که مصرف‌کنندگان را تشویق می‌کند تا از وب‌سایت شرکت بازدید کنند.
  • پیام‌های شخصی‌سازی شده طراحی می کنند: پیام‌های سفارشی تمایل بیشتری به جذب مشتریان دارند (به عنوان مثال، زنی که سن باروری را پشت سر گذاشته است، به‌خوبی به ایمیل‌های ارسالی درباره کالسکه‌های جدید پاسخ نمی‌دهد). وقتی مشتریان اطلاعاتی را می بینند که به آنها مربوط است، به احتمال زیاد به آنها توجه می کنند.
  • پیشرفت کمپین را ارزیابی می کنند: متخصصان بازاریابی به طور مداوم مراقب نحوه دریافت پیام هایشان هستند. ایمیل یک راه آسان برای اندازه گیری اثربخشی آنها فراهم می کند. آنها می توانند ببینند که چند نفر روی پیوندهای خاص در پیام ها کلیک کرده اند و چه تعداد از این کلیک ها منجر به فروش واقعی شده است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی سبز چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی قطره ای باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی قطره ای باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی قطره ای آورده شده است.

مشاوران بازاریابی

مشاوران بازاریابی صاحب یک آژانس بازاریابی هستند یا برای آژانسی کار می کنند که توسط یک کسب و کار برای انجام یک کمپین بازاریابی قطره ای استخدام شده است. شرکت ها خدمات آنها را استخدام می کنند زیرا تجربه اجرای کمپین های بازاریابی قطره ای را دارند. شرکت‌ها ممکن است واحد بازاریابی قوی نداشته باشند، یا بخش بازاریابی آنها فاقد تخصص و منابع لازم برای اجرای کامل یک کمپین بازاریابی قطره‌ای باشد. این مشاوران می دانند چه چیزی برای این نوع کمپین ها مفید است و چه چیزی مفید نیست. آنها احتمالاً فناوری و ابزار (مانند الگوهای ایمیل یا نمونه خبرنامه) لازم برای یک کمپین بازاریابی قطره‌ای را در اختیار دارند.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی بر کل بخش بازاریابی شرکت و همه کمپین های آن، از جمله آنهایی که از بازاریابی قطره ای استفاده می کنند، نظارت می کنند. این مدیران ممکن است ایده ارسال پیام های عمدی و منظم به مشتریان و مشتریان بالقوه را به عنوان راهی برای ایجاد سرنخ برای تیم فروش مطرح کنند. مدیران بازاریابی یک خط ارتباط مستقیم با مدیران سایر بخش ها دارند و آنها را در جریان تلاش های بازاریابی قطره ای شرکت قرار می دهند. آنها همچنین از زیردستان خود انتظار به روز رسانی در مورد پیشرفت یک کمپین بازاریابی قطره ای خواهند داشت.

دستیاران بازاریابی

دستیاران بازاریابی معمولاً عبارت مورد استفاده در کمپین های بازاریابی قطره ای را می نویسند. آنها کسانی هستند که با کمک مدیر بازاریابی کمپین را راه اندازی می کنند. این کار شامل برنامه‌ریزی این است که چگونه پیام‌ها به پایگاه مشتریان و مشتریان بالقوه آنها “چکه کند”. برای موفقیت در بازاریابی قطره ای، این متخصصان بازاریابی دوست دارند برای بلندمدت برنامه ریزی کنند. دستیاران بازاریابی باید بسیار سازماندهی شده باشند، توجه دقیقی به جزئیات داشته باشند و مهارت های ارتباطی قوی داشته باشند تا کمپین های بازاریابی قطره ای را به خوبی اجرا کنند. آنها از روندهای فعلی و ابزارهای فناوری در کمپین های بازاریابی قطره ای آگاه هستند و به آنچه رقبای خود انجام می دهند توجه دارند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی قطره ای برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

قطار انتشار و راه حل چابک

قطار انتشار و راه حل چابک

بک لاگ قطار انتشار چابک ART Backlog یک سیستم کانبان ( Kanban ) است که برای ضبط و مدیریت ویژگی‌ها و توانمندسازی‌های در نظر گرفته شده برای بهبود راه‌حل و گسترش باند معماری آن استفاده می‌شود. Solution Train Backlog یک سیستم Kanban است که برای ضبط و مدیریت قابلیت ها و توانمندسازی های در نظر گرفته شده برای بهبود راه حل بزرگ و گسترش باند معماری آن استفاده می شود.
پس لاگ‌های ART و Solution ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و نیازمندی‌های غیرعملکردی (NFR) آینده راه‌حل را نشان می‌دهند. مدیریت بک لاگ ها یک محرک اقتصادی حیاتی برای قطارها و مجموعه است. مدیریت محصول مسئولیت ART Backlog را بر عهده دارد، در حالی که Solution Management مسئول بک لاگ قطار راه حل Solution Train Backlog است. این پس‌ بک لاگ‌ها در سیستم‌های کانبان تجسم و مدیریت می‌شوند، جایی که ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و توانمندسازها ضبط، تعریف، تکامل و اولویت‌بندی می‌شوند تا از جریان مداوم ارزش برای مشتریان اطمینان حاصل شود.

مدیریت محصول و راه حل، بک لاگ های ART و Solution Train را توسعه، حفظ و اولویت بندی می کند. آنها به طور فعال با ذینفعان از جمله مشتریان، صاحبان مشاغل، صاحبان محصول (POs)، معماران سیستم و راه حل، و دیگران (به عنوان مثال، RTEs/STEs) همکاری می کنند تا ویژگی ها و قابلیت های مورد نیاز برای پیشبرد راه حل را کشف کنند.
شکل ۱ نمایی از عقب ماندگی های ART و Solution Train را با منابع ورودی اولیه آنها نشان می دهد:

۱) Portfolio Epics به ویژگی ها یا قابلیت ها تقسیم می شود
۲) قابلیت ها و توانمندسازی های ناشی از زمینه محلی راه حل قطار
۳) قابلیت های Solution Train به ویژگی ها و توانمندسازها تقسیم می شوند
۴) ویژگی‌ها و توانمندسازهای ایجاد شده از زمینه محلی ART

یک راه حل موثر باید تمام الزامات عملکردی و غیر کاربردی (NFR) خود را برآورده کند. NFR های نشان داده شده در پایین بک لاگ در شکل ۱ به عنوان محدودیت یا محدودیت در سرتاسر بک لاگ عمل می کنند و بر طراحی و عملکرد راه حل تاثیر می گذارند. آنها معمولاً در معیارهای پذیرش به عنوان بخشی از تعریف انجام شده ( DoD ) در نظر گرفته می شوند. NFR ها کیفیت های پایداری هستند و ART ها اغلب آنها را به عنوان بخشی از تعریف انجام شده ( DoD ) بازبینی می کنند.

 

 

 منابع ورودی برای ART و Solution Train Backlogs

 

شکل ۱. منابع ورودی برای ART و Solution Train Backlogs

 

 

ساخت و اصلاح بک الگ

مدیریت محصول و راه‌حل، رویکردی مستمر و مبتنی بر جریان را برای اصلاح بک لاگ های خود اتخاذ می‌کند و اطمینان می‌دهد که ویژگی‌ها و قابلیت‌ها برای پیاده‌سازی در سطح مناسبی از کشف و ریسک آماده هستند. پالایش بک لاگ های قطار انتشار و راه حل چابک ( ART و Solution Train ) برای اطمینان از آمادگی اغلب شامل فعالیت های زیر است:

  • کشف ویژگی ها و قابلیت های جدید
  • بررسی و به روز رسانی تعاریف اقلام عقب مانده، از جمله ایجاد معیارهای پذیرش و فرضیه سود
  • شناسایی توانمندسازهای مورد نیاز برای پشتیبانی از ویژگی ها و قابلیت های جدید
  • بکارگیری تکنیک‌های توسعه رفتار محور (BDD) برای کمک به شفاف‌سازی ویژگی‌ها و قابلیت‌ها یا برگزاری کارگاه‌های تخصصی اولویت‌بندی بک لاگ ها با استفاده از اولویت بندی شغل (WSJF) با همکاری صاحبان کسب‌وکار، معماران سیستم، PO، و سایر ذینفعان، مانند RTEs/STE
  • اطلاع رسانی به تیم های چابک و ذینفعان در مورد ویژگی ها و قابلیت های آینده برای برنامه ریزی PI
  • حذف موارد قدیمی و دیگر مرتبط

فعالیت‌های پالایش اغلب در طول همگام‌سازی PO اتفاق می‌افتد، جایی که مدیریت محصول و صاحبان محصول موارد جدید را شناسایی می‌کنند، موارد دیگر را اصلاح می‌کنند و موارد منسوخ را حذف می‌کنند. یک بک لاگ به خوبی حفظ شده پیش نیاز یک رویداد برنامه ریزی PI و اجرای موفق است.

 

مدیریت بک لاگ با کانبان

سیستم قطار انتشار و راه حل چابک ( ART و Solution Train Kanban ) جریان ویژگی ها و قابلیت ها را از طریق خط لوله تحویل مداوم تسهیل می کند. شکل ۲ یک ART Kanban معمولی را با سیاست های نمونه و محدودیت های WIP حاکم بر هر ایالت نشان می دهد. در حالی که این نقطه شروع خوبی است، سیستم باید متناسب با نیازهای قطار، از جمله تعریف محدودیت های WIP و سیاست های خاص برای هر ایالت، سازگار شود.

 

یک سیستم ART یا Solution Train Kanban معمولی

 

شکل ۲. یک سیستم ART یا Solution Train Kanban معمولی

 

حالت‌های فرآیند زیر نمونه‌ای از جریان ART و Solution Train Kanban را توصیف می‌کنند.

  • قیف – از همه ایده‌های بزرگ جدید در اینجا استقبال می‌شود، که معمولاً به عنوان ویژگی‌ها یا قابلیت‌ها بیان می‌شوند. این ایده ها ممکن است نشان دهنده عملکردهای جدید مورد نیاز، بهبود عملکردهای موجود سیستم یا توانمندسازها باشد.
  • تجزیه و تحلیل – ایده های جدیدی که با چشم انداز راه حل و مضامین استراتژیک مطابقت دارند، توسط تیم های چابک در صورت داشتن ظرفیت بیشتر مورد بررسی قرار می گیرند.
    تجزیه و تحلیل شامل فعالیت‌های اکتشاف مستمر (به عنوان مثال، تمرکز بر مشتری، تفکر طراحی) و همکاری برای ایجاد یک یا چند ویژگی به خوبی شکل‌گرفته شده است (به اصلاح بک لاگ بالا مراجعه کنید). محدودیت WIP برای این ایالت، در دسترس بودن مدیریت محصول و راه حل، ظرفیت تیم ها و سایر کارشناسان موضوعی را در نظر می گیرد.
  • آماده – ویژگی های با بالاترین اولویت تجزیه و تحلیل و تایید شده توسط مدیریت محصول یا مدیریت راه حل به این حالت می رسد. آنها با WSJF نسبت به بقیه موارد عقب افتاده اولویت بندی شده اند و منتظر اجرا هستند.
  • پیاده سازی – با شروع کار تیم ها روی آن ها، ویژگی ها به حالت پیاده سازی کشیده می شوند.
    تیم ها آنها را در سراسر PI پیاده سازی می کنند.
  • اعتبار سنجی در مرحله – مرحله تأیید مرحله مرحله بندی دارای دو حالت فرعی است، در حال انجام و آماده:

 

  1. در حال پیشرفت – ویژگی هایی که پیاده سازی شده و آماده بازخورد هستند به این حالت کشیده می شوند. تیم ها آنها را با بقیه سیستم در یک محیط مرحله ادغام و آزمایش می کنند و برای تایید ارائه می کنند.
  2. آماده – ویژگی‌های تأیید شده به بافر «آماده» این حالت منتقل می‌شوند، جایی که با استفاده از WSJF دوباره اولویت‌بندی می‌شوند تا در انتظار استقرار باشند.

 

  • استقرار به تولید – مرحله استقرار تا تولید نیز دارای دو حالت فرعی است، در حال انجام و آماده:

 

  1. در حال پیشرفت – ویژگی ها بلافاصله در یک محیط تحویل مداوم خودکار یا به حالت در حال پیشرفت برای استقرار دستی در صورت وجود ظرفیت به تولید منتقل می شوند.
  2. آماده – ای آر تی هایی که استقرار را از انتشار جدا می کنند، مورد را به بافر آماده استقرار به تولید منتقل می کنند تا منتظر انتشار باشند. در موارد دیگر، ویژگی ها به طور خودکار منتشر می شوند و کاربران می توانند بلافاصله به آنها دسترسی داشته باشند. این حالت WIP محدود است تا از ایجاد ویژگی‌های مستقر شده (اما هنوز منتشر نشده) جلوگیری شود.
  • انتشار – زمانی که ارزش، نیازهای بازار و فرصت کافی وجود داشته باشد، ویژگی ها برای برخی یا همه مشتریان برای ارزیابی فرضیه سود آنها منتشر می شود.
  • انجام شد – پس از انتشار و ارزیابی یک ویژگی، به حالت انجام شده منتقل می شود. با این حال، موارد کاری جدید ممکن است بر اساس بازخورد مشتری ایجاد شود.

مدیریت ای آر تی و قطار راه حل آرمان

برخی از ابتکارات قطار انتشار و راه حل چابک ( ART و Solution Train ) آنقدر بزرگ هستند که در یک PI منفرد تکمیل شوند. این آرمانهای ( قطار انتشار و راه حل چابک ) ART یا Solution Train معمولاً در یک سیستم Kanban جداگانه شناسایی و مدیریت می‌شوند، همانطور که در شکل ۳ نشان داده شده است. همچنین، برخی از حماسه‌های نمونه کارها ممکن است برای تسهیل اجرای تدریجی نیاز به تقسیم به ART و Solution Train داشته باشند. در حالی که این حماسه ها عمدتاً یک نگرانی محلی هستند، ممکن است بر منابع مالی، انسانی و سایر منابع تأثیر بگذارند که ممکن است به اندازه کافی بزرگ باشند تا یک مورد تجاری ناب، بحث و تأیید مالی از مدیریت پورتفولیوی ناب (LPM) را تضمین کنند. آرمان هایی که از آستانه حماسی نمونه کارها فراتر می روند، نیاز به بررسی و تأیید دارند.
این یک حفاظ مهم در هزینه های بودجه است.
هدف اصلی این سیستم Kanban تجزیه و تحلیل و تأیید آرمانهای ART و Solution Train، تقسیم آنها به ویژگی‌ها یا قابلیت‌هایی است که با استفاده از ART یا Solution Train Kanban بیشتر مورد بررسی و پیاده‌سازی قرار خواهند گرفت. این سیستم‌های کانبان ممکن است بسته به تعداد دفعات رخ دادن آرمانهای ART و Solution Train در زمینه محلی مورد نیاز نباشند.

حالت‌های فرآیند در ART یا Solution Train Epic Kanban مانند Portfolio Kanban هستند، برای مثال:

  • قیف – از همه ابتکارات بزرگ در حالت “قیف” استقبال می شود. محدودیت WIP وجود ندارد.
  • بازنگری – کارشناسان موضوع (SMEs) و ذینفعان حماسه ها را بررسی می کنند و با استفاده از WSJF و معیارهای دیگر آنها را اولویت بندی می کنند تا تعیین کنند کدام یک باید برای کاوش عمیق تر حرکت کنند. اگر آیتم از آستانه حماسی نمونه کارها که توسط LPM تعیین شده است فراتر رود، آنها به کانبان نمونه کارها منتقل می شوند. محدودیت WIP برای این ایالت در دسترس بودن SMEها را در نظر می گیرد.
  • تجزیه و تحلیل – در طول این وضعیت اکتشافی، SMEها و ذینفعان انواع تجزیه و تحلیل زیر را انجام می دهند:
  1. تخمین اندازه و WSJF را نسبت به سایر حماسه ها اصلاح کنید
  2. راه حل های جایگزین را در نظر بگیرید
  3. حداقل ویژگی‌های بازاری (MMF) یا حداقل محصولات قابل دوام (MVP) را شناسایی کنید
  4. پیش‌بینی هزینه‌ها و شناسایی فناوری، قابلیت‌های معماری، و زیرساخت‌ها با استفاده از یک مورد تجاری ناب (شرح شده در مقاله epics)

با هدایت تجزیه و تحلیل و بینش، مدیریت محصول و راه حل و صاحبان مشاغل (و LPM در صورت لزوم) حماسه ها را تأیید یا رد می کنند. حماسه های تایید شده به ویژگی ها یا قابلیت ها تقسیم می شوند و به قیف قطار انتشار و راه حل چابک( ART یا Solution Train Kanban ) منتقل می شوند، جایی که بر اساس WSJF اولویت بندی می شوند. محدودیت های WIP برای حالت تجزیه و تحلیل اعمال می شود. مانند نمونه کارها Kanban، آرمانهای ART و Solution Train معمولاً به صاحبان Epic نیاز دارند تا به تعریف، کاوش و پیاده سازی آنها کمک کنند.

 یک ART یا Solution Train Epic Kanban معمولی

شکل ۳. یک ART یا Solution Train Epic Kanban معمولی

 

 

متعادل کردن ارائه ارزش و سلامت راه حل با تخصیص ظرفیت

 

هر قطاری باید با سرمایه‌گذاری مستمر در توانمندسازی‌ها برای ساخت و نگهداری باند فرودگاه معماری، توازن انباشته ویژگی‌ها یا قابلیت‌های تجاری را متعادل کند و از کاهش سرعت و منسوخ شدن فناوری جلوگیری کند. علاوه بر این، این توانمندسازها از کاوش نیازمندی‌ها و استفاده از تفکر طراحی برای PIهای آینده، ایجاد نمونه‌های اولیه و مدل‌ها، و افزایش دید در فرصت‌ها و مناطق مشکل‌دار پشتیبانی می‌کنند.
همکاری در طول اولویت بندی WSJF اغلب برای برقراری ارتباط با نگرانی ها و رسیدن به تعادل خوبی از کار کافی است. هنگامی که این رویکرد کافی نیست، مدیریت محصول و راه حل ممکن است با معماران همکاری کند تا تخصیص ظرفیت را اعمال کند تا تصمیم بگیرد که ART چه مقدار از کل تلاش را برای هر نوع فعالیت برای PI آتی ذخیره کند. شکل ۴ نمونه ای از ظرفیت را نشان می دهد

در حالی که تخصیص ظرفیت توافق شده می تواند برای چندین PI ادامه داشته باشد، باید به طور دوره ای در طول پالایش عقب مانده در آماده سازی برای برنامه ریزی PI بازبینی و تنظیم شود.

نمونه ای از تخصیص ظرفیت برای یک PI

شکل ۴. نمونه ای از تخصیص ظرفیت برای یک PI

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

اکتشاف مستمر

اکتشاف مستمر ( CE ) جنبه ای از خط لوله ارائه مستمر است که باعث خلاقیت و نوآوری میشود و با کاوش مستمر بازار و نیازهای مشتری، تعریف چشم انداز، نقشه راه و مجموعه ای از ویژگی ها برای راه حل، همسویی را در آنچه باید ساخته شود، تقویت می کند. اکتشاف مستمر ( CE ) اولین جنبه از خط لوله ارائه مستمر چهار قسمتی ( CDP ) است که شامل یکپارچه سازی پیوسته ( CI )، استقرار مداوم و انتشار بر اساس تقاضا است (شکل ۱).

در طول CE، ایده‌های جدید مطرح، پالایش و به‌عنوان فهرستی از ویژگی‌های اولویت‌دار در بک لاگ ای آر تی تهیه می‌شوند. تیم های چابک ویژگی های اولویت بندی شده توسط مدیریت محصول را در طول برنامه ریزی PI پیاده سازی می کنند، که فرآیند CI را آغاز می کند. پس از آن، چرخه ارائه مستمر آنها را به تولید می کشاند، جایی که اعتبار سنجی شده و برای انتشار آماده می شوند.

کاوش مستمر در زمینه CDP

 

 

شکل ۱. کاوش مستمر در زمینه CDP

چابکی ارائه محصول به شرکت اجازه می دهد تا راه حل های با ارزش فزاینده ای را با فرکانس مطلوب به کاربران نهایی ارائه دهد. اکتشاف مستمر CE جزء لاینفک این فرآیند است و بر روی بکارگیری تمرکز بر مشتری و تفکر طراحی برای درک و ایجاد همسویی بر روی فرصت‌های توسعه جدید تمرکز می‌کند و در عین حال می‌داند که همه این ایده‌ها فرضیه‌هایی هستند که نیاز به تایید دارند.

اکتشاف مستمر (CE) روشی است که با رویکردهای سنتی آبشار با تأکید بر جریان ثابتی از ویژگی هایی که آماده اجرا هستند به جای الزامات دقیق و غیر قابل انعطاف در ابتدای پروژه، در تضاد است. با تقسیم ویژگی‌ها به قطعات کوچک‌تر قابل مدیریت به نام داستان ها، تیم‌ها می‌توانند به طور موثر روی آنها کار کنند و به سرعت آنها را در مراحل مختلف توسعه حرکت دهند تا به مشتری تحویل دهند. این رویکرد چابک امکان حلقه‌های بازخورد سریع را فراهم می‌کند و تیم‌ها را قادر می‌سازد تا به طور موثر با نیازهای متغیر بازار سازگار شوند. علاوه بر این، با پیروی از اصول ایجاد جریان ارزش بدون وقفه، CE جریان روان و بدون وقفه ویژگی‌ها را از ایده‌پردازی تا تحویل تضمین می‌کند، که در نهایت منجر به تولید محصول سریع‌تر و پاسخ‌گویانه‌تر می‌شود.

مشتریان، تامین کنندگان، شرکا، صاحبان کسب و کار، تیم های چابک، صاحبان محصولات و مدیریت پورتفولیوی ناب از جمله ذینفعان داخلی و خارجی درگیر در این فرآیند هستند. دخالت آنها ممکن است غیرمستقیم باشد، مانند تحقیقات ثانویه در مورد نیازهای بازار. یا می تواند مستقیم باشد، مانند زمانی که تیم های چابک در یک نوآوری و تکرار برنامه ریزی شرکت می کنند. فعالیت‌های CE سازمان را قادر می‌سازد تا با یک چشم‌انداز مشترک، مجموعه‌ای از ویژگی‌های موجود در بک‌لاگ تعریف‌شده برای پیاده‌سازی و یک نقشه راه پیش‌بینی‌شده هماهنگ شود.

چهار فعالیت اکتشاف مستمر

شکل ۲ چهار مرحله کاوش مداوم را نشان می دهد که در بخش های زیر توضیح داده شده است.

 چهار فعالیت اکتشاف مستمر

شکل ۲. چهار فعالیت اکتشاف مستمر

 

 

فرضیه سازی کنید

Hypothesize شیوه‌های تولید ایده‌ها و اندازه‌گیری‌های مورد نیاز برای اعتبارسنجی آن‌ها را با مشتریان توصیف می‌کند. هدف اصلی این تعریف یک فرضیه راه حل است که تیم ها از طریق CDP اعتبار سنجی می کنند.
مدیریت محصول بر اساس درک آنها از بازار، موضوعات استراتژیک، چشم انداز پورتفولیوها و نقشه راه، مفاهیمی از نیازهای مشتری دارد. با این حال، این ایده ها را نباید واقعیت در نظر گرفت. در عوض، تیم ها باید آنها را فرضیه ای در نظر بگیرند که نیاز به آزمایش و اثبات دارد. بر این اساس، اقدامات مرتبط با توسعه فرضیه محور عبارتند از:

  • تفکر استارت آپ ناب – تعریف حداقل ویژگی های قابل بازار (MMF) و حداقل محصولات قابل دوام (MVP) به ارزیابی سریع فرضیه ها با حداقل سرمایه کمک می کند. MMF ها و MVP ها کمترین میزان عملکرد قابل استفاده را برای مشتریان اولیه نشان می دهند که می توانند بازخوردی برای توسعه محصول آینده ارائه دهند.
  • حسابداری نوآوری – ارزیابی فرضیه ها برای یک محصول یا ویژگی جدید به رویکردی متفاوت از اندازه گیری راه حل های موجود نیاز دارد. ما را ملزم به بررسی دو سؤال می کند: ۱) آیا ما به سمت فرضیه نتیجه خود پیش می رویم؟ ۲) چگونه بدانیم؟ حسابداری نوآوری از معیارهای قابل اجرا (شاخص‌های پیشرو) برای تعیین نتایج اولیه استفاده می‌کند و پیش‌بینی‌کننده خوبی برای نتایج آینده کسب‌وکار است. شاخص های پیشرو به این دو سوال پاسخ می دهند و تصمیمات اقتصادی را در طول توسعه راه حل اولیه و ارزیابی MMF یا MVP بهبود می بخشند.

همکاری و تحقیق

ایجاد یک چشم‌انداز متقاعدکننده و متمایز، نیازمند مدیریت محصول است تا فرآیندی مستمر و مشارکتی را تسهیل کند، همانطور که در شکل ۳ نشان داده شده است، ورودی از ذینفعان مختلف خواسته شده است.

  • معماران سیستم – معماران سیستم دانش فنی عمیقی از راه حل ها دارند. آنها مسئول درک راه حل ها در سطح سیستم و موارد استفاده و الزامات غیر عملکردی (NFR) هستند.
    اگرچه طبیعی است که این نقش‌ها را از نظر فنی و داخلی در نظر بگیریم، معماران همچنین باید مشارکت قابل توجه و مداومی با مشتری داشته باشند که آنها را قادر می‌سازد راه‌های جدیدی را برای حل نیازهای برآورده نشده شناسایی کنند.

 

  • مشتریان – مشتریان با تصمیم گیری در مورد خرید خود یا انتخاب راه حل، نقش مهمی در تعیین ارزش یک محصول یا خدمات دارند. بازخورد آنها ضروری است زیرا بینش هایی را در مورد اینکه چگونه یک راه حل با نیازها و انتظارات آنها مطابقت دارد، ارائه می دهد. با این حال، تکیه صرف به بازخورد مشتری ممکن است محدودیت هایی داشته باشد. بازخورد مشتریان اغلب تحت تأثیر تجربیات موجود آنها است و ممکن است به جای نوآوری قابل توجه منجر به بهبودهای تدریجی شود. توجه به این نکته مهم است که بازخورد مشتری به تنهایی یک استراتژی کامل محصول را تعریف نمی کند. برای جلوگیری از شکست، کسب و کارها باید تعادلی بین پاسخگویی به نیازهای فعلی مشتری و پیش بینی نیازهای آینده ایجاد کنند. عدم تطبیق با نیازهای در حال تحول مشتری می تواند منجر به سقوط یک محصول یا خدمات شود. بنابراین، برای کسب و کارها بسیار مهم است که به مشتریان خود گوش دهند، بازخورد آنها را درک کنند، اما همچنین به طور فعال نوآوری کنند تا در بازار باقی بمانند و تقاضاهای در حال تغییر را برآورده کنند.

 

  • صاحبان مشاغل و ذینفعان – صاحبان مشاغل دانش تجاری و بازار مورد نیاز برای تعیین ماموریت و چشم انداز را دارند. راه حلی که انتظارات آنها را برآورده نمی کند احتمالاً ارزشی ندارد.

 

  • صاحبان محصول و تیم ها – صاحبان محصول و تیم های چابک از طریق کار خود در ایجاد راه حل، تخصص را ایجاد می کنند. در بسیاری از موارد، آنها به هر دو نگرانی فنی و کاربر نزدیک هستند. ورودی آنها برای تکامل مداوم راه حل جدایی ناپذیر است.

همکاری و تحقیق بر اساس شیوه های خاص است:

تحقیقات بازار اولیه – مدیریت محصول بینش های بیشتری را از طریق تحقیقات بازار اولیه، از جمله نظرسنجی، گروه های متمرکز، پرسشنامه ها و تجزیه و تحلیل رقابتی برای درک مشتری ایجاد می کند.

بازدید از مشتری و پیاده روی Gemba – پیاده روی Gemba یا بازدید مشتری فرآیندی است که در آن تیم محصول مشاهده می کند که چگونه سهامداران فعالیت های خاص را در جریان ارزش عملیاتی خود اجرا می کنند تا فرصت هایی را برای بهبود بی وقفه شناسایی کنند. هیچ جایگزینی برای مشاهده اول شخص از فعالیت های روزانه افرادی که کار را انجام می دهند وجود ندارد. چه ساختار یافته و چه غیررسمی، مدیران محصول و صاحبان محصول باید بدانند که مردم چگونه از سیستم ها در محیط های کاری خود استفاده می کنند.آنها نمی توانند این کار را روی میز خود انجام دهند، بنابراین هیچ جایگزینی برای “رفتن به بیرون از ساختمان”، بازدید از مشتریان و مشاهده کاربران در زمینه راه حل خاص آنها وجود ندارد.

تحقیقات بازار ثانویه – مدیریت محصول برای گسترش تفکر خود، از تکنیک‌های مختلف تحقیقات بازار ثانویه برای درک مشتریان و بازارهایی که به آنها خدمات ارائه می‌کنند، استفاده می‌کند.
همگام ماندن با روندهای بازار/صنعت یک نتیجه حیاتی از تحقیقات بازار ثانویه است.

تفکر UX ناب – UX ناب فرآیندی مشترک برای کار با سهامداران برای تعریف حداقل ویژگی‌های قابل بازار (MMF) و اعتبارسنجی سریع آنها با مشتریان است. تحقیقات مشارکتی سازمان را قادر می‌سازد تا فرآیندهای خود را بیشتر اصلاح کند و مصنوعاتی ایجاد کند که درک نوظهور خود را از فضای مشکل به وضوح بیان کند.
این شامل:

  • توسعه پرسوناها برای تمرکز بر طراحی – پرسوناها با تحقیقات انجام شده به سازمان کمک می کنند تا مشتریان هدف خود را درک کند.
  • ایجاد همدلی برای کاربر – نقشه های همدلی تضمین می کند که تیم نیازهای کاربر و چگونگی تکامل آنها را از طریق انتشارات متوالی در نظر می گیرد.
  • طراحی تجربه مشتری – نقشه‌های سفر مشتری پیوند طراحی را بین جریان ارزش عملیاتی و تجربه کاربری مشتری فراهم می‌کنند در حالی که این مصنوعات نسبتاً در نسخه‌های متوالی پایدار هستند، کل شرکت باید راه‌هایی برای اجتناب از تصمیم‌گیری استراتژیک در مورد بینش‌های قدیمی پیدا کند.

 مدیریت محصول با ذینفعان متعدد برای اصلاح الزامات همکاری می کند

 

شکل ۳. مدیریت محصول با ذینفعان متعدد برای اصلاح الزامات همکاری می کند

معمار

هنگامی که مشکل در زمینه اکتشاف مداوم (CE) به خوبی درک شد، تمرکز به سمت یافتن راه حل تغییر می کند. این شامل تعریف حداقل چارچوب معماری مورد نیاز برای پشتیبانی از راه حل و تسهیل تحویل مداوم محصول است. معماران با حصول اطمینان از اینکه باند فرودگاه معماری برای ارائه عملکردهای لازم و ساختاری برای فعال کردن خط لوله تحویل مداوم (CDP) ایجاد شده است، نقش مهمی در این مرحله ایفا می کنند. معماران سیستم از طریق پنج روش از CDP پشتیبانی می کنند:

  • معماری برای قابلیت آزادسازی – بخش‌های مختلف راه‌حل به استراتژی‌های انتشار مجزا نیاز دارند. بنابراین، راه‌حل‌هایی برای فعال کردن استراتژی‌های مختلف انتشار تدریجی و تکامل آنها در طول زمان بر اساس تقاضای کسب‌وکار طراحی کنید.
  • معماری برای آزمایش پذیری – سیستم هایی که به صورت ماژولار طراحی و معماری شده اند، آزمایش مداوم را امکان پذیر می کنند.
  • جداسازی استقرار و انتشار – جداسازی استقرار و رهاسازی یک مفهوم کلیدی در شیوه های تحویل مداوم است. این مورد به توانایی استقرار عملکردها یا به روز رسانی های جدید به یک سیستم در محیط تولید به طور مداوم، بدون اینکه آنها را بلافاصله برای کاربران نهایی یا مشتریان قابل مشاهده باشد اشاره می کند. این جداسازی به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا زمانی که ویژگی‌های جدید در دسترس مشتریان قرار می‌گیرند، حتی اگر فرآیند استقرار به‌صورت مداوم انجام شود، کنترل کنند.
  • معماری برای عملیات – معماری برای عملیات شامل طراحی سیستم ها با در نظر گرفتن نحوه نظارت، نگهداری و پشتیبانی آنها در طول چرخه عمرشان است. ایجاد قابلیت های دورسنجی و ثبت در هر برنامه و راه حلی برای پشتیبانی عملیاتی موثر ضروری است.
  • مدل‌سازی تهدید – ملاحظات امنیت اطلاعات باید زودتر شروع شود و تهدیدات موجود برای معماری، زیرساخت‌ها و برنامه‌های کاربردی را شناسایی کند. الزامات امنیتی ضروری را به عنوان الزامات غیرعملکردی برای تأثیرگذاری بر انباشتگی ها در نظر بگیرید.

ترکیب کردن

ترکیب کردن ( Synthesize ) دانش به دست آمده را برای آینده راه حل ها پالایش می کند. چشم انداز، نقشه راه، و ویژگی های دارای اولویت، تیم های ART را در جهتی مشترک تراز می کند. برای اطمینان از آماده بودن این دارایی ها بر روی برنامه ریزی PI تمرکز کنید. برای انجام این کار به تمرینات زیر نیاز است:

ایجاد چشم انداز راه حل – چشم انداز دلایل یا هدفی را برای توسعه ویژگی های جدید ارائه می دهد.

حفظ نقشه راه راه حل – نقشه راه ART چشم اندازی به آینده نزدیک ارائه می دهد، به مدیریت محصول کمک می کند تا کار را اولویت بندی کند، معماران سیستم را قادر می سازد معماری را اولویت بندی کنند، و دید را برای صاحبان کسب و کار فراهم می کند.

تعریف بک لاگ ها با آیتم‌های کاملاً نوشته شده – تعریف ویژگی‌هایی که در یک PI مناسب هستند برای ARTها برای همسویی با آنچه مورد نیاز است و برای تیم‌ها برای برنامه‌ریزی حیاتی است. بک لاگ ها همچنین الزامات امنیتی ضروری را منعکس می کند.

توسعه رفتار محور (BDD) همکاری بین مدیریت محصول، صاحبان محصول و تیم‌های چابک را تقویت می‌کند که با افزودن معیارهای پذیرش، الزامات را روشن می‌کند.

اولویت بندی اقتصادی – ویژگی های اولویت بندی شده توسعه موثر را امکان پذیر می کند. حفاظ های بودجه تخصیص ظرفیت، افق های سرمایه گذاری، و مشارکت مستمر صاحبان کسب و کار در اولویت بندی حیاتی هستند.

برنامه ریزی PI – کار اکتشافی انجام شده توسط ART یک ورودی ضروری برای رویداد برنامه ریزی PI زیر است و به همسویی کمک می کند.

در جایی که در مورد آنچه باید ساخته شود، همسویی وجود دارد، ویژگی‌ها به آرامی به بخش CI از CDP جریان می‌یابند. با این حال، این بدان معنا نیست که کاوش به پایان رسیده است.
بازخورد به طور مداوم از ویژگی های مستقر و منتشر شده باز می گردد. این بازخورد تصمیمات جدید را در مورد آنچه که ART باید در مرحله بعد روی آن کار کند و جزء فرآیند CE است، اطلاع می دهد.

فعال کردن کاوش مداوم با DevOps

فعالیت های اکتشاف مستمر سرعت کل CDP را تعیین می کند. زمانی که آنها شامل دسته‌های بزرگ، مشخصات سخت و تعهد به برنامه‌های ثابت باشند، اجرا کند است. بنابراین، برای دستیابی ART ها به تحویل مستمر، این فعالیت های «بالادستی» باید توسط سوگیری برای سرعت و یادگیری معتبر هدایت شوند. به کارگیری تفکر، تمرین و ابزار DevOps در اوایل جریان ارزش، تمام اصول را تقویت می‌کند، کل ART را با طرز فکر DevOps همسو می‌کند و CDP را آغاز می‌کند. بسیاری از مفاهیم مرتبط با DevOps در این سطح کاربرد دارند. شکل ۴ رویکرد CALMR  را به DevOps (مرکز) و دامنه‌های تمرینی (حلقه‌های داخلی) از CE نشان می‌دهد.
هر یک از چهار فعالیت (به رنگ سبز) یک تلاش مشترک است که از تخصص DevOps از چندین رشته برای به حداکثر رساندن سرعت و کیفیت تحویل استفاده می کند. به عنوان مثال،معماری برای تحویل مداوم یک فعالیت تک بعدی نیست. همانطور که شکل ۴ نشان می دهد، از چندین رشته عبور می کند. معماری چابک باید کیفیت و سطوح امنیتی مورد نظر را در نظر بگیرد، با اهداف عملکرد جریان ارزشی هماهنگ باشد، پیکربندی‌های ملموس را تحت کنترل نسخه تولید کند، و آیتم‌های بک لاگ و NFRهایی را تولید کند که از برنامه‌ریزی چابک و طراحی اضطراری پشتیبانی می‌کنند. علاوه بر این، طرز فکر CALMR باید تمام تصمیمات و اقدامات معماری را برای به حداکثر رساندن سرعت تحویل و ارزش راه حل هدایت کند. هر چهار فعالیت CE توسط DevOps فعال می شوند، البته با ترکیبی از شیوه های فنی و ابزار.

 DevOps کاوش مداوم را فعال می کند

 

کل ۴. DevOps کاوش مداوم را فعال می کند

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب (Lean UX ) یک رویکرد مبتنی بر تیم برای ساخت محصولات بهتر با تمرکز کمتر بر روی طراحی از نظر تئوری ایده آل و بیشتر بر یادگیری تکرار پذیر، تجربه کلی کاربر و نتایج مشتری است. طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) نقش تجربه کاربری ( UX ) سنتی را فراتر از اجرای صرف عناصر طراحی و پیش‌بینی نحوه تعامل کاربران با یک سیستم گسترش می‌دهد. درعوض، دید بسیار جامع‌تری از چرایی وجود یک ویژگی، عملکرد مورد نیاز برای پیاده‌سازی آن و مزایایی که ارائه می‌دهد را تشویق می‌کند. تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با دریافت بازخورد فوری برای درک اینکه آیا سیستم به اهداف اساسی کسب و کار می رسد یا خیر، یک روش حلقه بسته برای تعریف و اندازه گیری ارزش ارائه می دهد.

به طور کلی، تجربه کاربری ( UX ) نمایانگر ادراک کاربر از یک سیستم است – سهولت استفاده، سودمندی و اثربخشی رابط کاربری ( UI ) . طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) بر روی سیستم‌هایی متمرکز است که درک عمیق کاربران نهایی را نشان می‌دهند. نیازها و خواسته‌های کاربران را در نظر می‌گیرد و در عین حال محدودیت‌ها و زمینه‌های آنها را در نظر می‌گیرد.
هنگام استفاده از روش‌های چابک ( Agile )، یک مشکل رایج این است که چگونه می‌توان طراحی تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) را در یک چرخه تکرار پذیر سریع ترکیب کرد، که منجر به اجرای کامل مجموعه ای از عملکرد جدید می‌شود.
زمانی که تیم‌ها سعی می‌کنند تعاملات پیچیده و ظاهراً ذهنی کاربر را حل کنند، در حالی که به طور همزمان تلاش می‌کنند تا نتایج تدریجی را توسعه دهند، ممکن است در بسیاری از طرح‌ها دار مشکل شوند و باعث ناامیدی چابکی ( Agile ) شوند. خوشبختانه جنبش تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با استفاده از توسعه چابکی ( Agile ) با رویکردهای پیاده‌سازی استارت آپ چابک ( Lean Startup ) به این موضوع می‌پردازد. این فرآیند اغلب با چرخه راه اندازی ناب که در مقاله آرمان ( Epic ) توضیح داده شده است، آغاز می شود. با استفاده از فرآیند تجربه ناب کاربری ( Lean UX  ) که در اینجا توضیح داده شده است، به توسعه ویژگی‌ها و قابلیت‌ها ادامه می‌دهد. در نتیجه، تیم های چابک ( Agile Teams ) و تیم های ای آر تی Agile Release Trains (ARTs) می توانند از یک استراتژی مشترک برای ایجاد توسعه سریع، بازخورد سریع و یک تجربه کاربری جامع استفاده کنند که کاربران را خوشحال می کند.

 فرآیند UX ناب

شکل ۱. فرآیند UX ناب (اقتباس از Ref [2])

 

 

فرضیه سود

رویکرد تجربه ناب کاربری ( Lean UX ) با یک فرضیه سود شروع می شود: تیم‌های چابک و طراحان تجربه کاربری ( UX ) قبول دارند که پاسخ درست از قبل غیرقابل تشخیص است. در عوض، تیم‌ها از روش‌های چابک ( Agile ) برای اجتناب از طراحی بزرگ (BDUF) استفاده می‌کنند و بر ایجاد فرضیه‌ای در مورد نتیجه ویژگی کسب و کاری مورد انتظار تمرکز می‌کنند. سپس آن فرضیه را به صورت تدریجی اجرا و آزمایش می کنند. ماتریس ویژگی ها و مزایا (FAB) می تواند برای توصیف فرضیه در حین حرکت در جنبه کاوش مداوم CDP استفاده شود:

  • ویژگی – عبارت کوتاهی که نام و زمینه را ارائه می دهد
  • فرضیه سود – سود قابل اندازه گیری پیشنهادی برای کاربر نهایی یا کسب و کار

 

توجه داشته باشید:

شیوه‌های تفکر طراحی نشان می‌دهد که ترتیب عناصر فرضیه مزایای ویژگی را تغییر دهید تا ابتدا مزایای مشتری شناسایی شود و سپس مشخص شود که چه ویژگی‌هایی ممکن است نیازهای آنها را برآورده کند.

نتایج در جنبه انتشار بر اساس تقاضای CDP اندازه گیری می شود. آنها به بهترین وجه با استفاده از شاخص‌های پیشرو انجام می‌شوند تا ارزیابی شوند که ویژگی جدید چقدر با فرضیه مزایای آن مطابقت دارد. به عنوان مثال، “ما معتقدیم که مدیر می تواند یک کاربر جدید را در نیمی از زمان قبلی اضافه کند.”

طراحی مشارکتی

به طور سنتی، طراحی تجربه کاربری ( UX ) حوزه ای با تخصص بالا بوده است. افرادی که استعداد طراحی، احساس تعامل با کاربر و آموزش های تخصصی دارند، اغلب به طور کامل مسئول فرآیند طراحی هستند. هدف، طراحی‌های اولیه «پیکسل کامل» بود که قبل از اجرا انجام شد. اما این کار اغلب در سیلوها توسط متخصصانی انجام می شد که ممکن است بیشتر در مورد سیستم و زمینه آن بدانند یا ندانند. موفقیت با میزان سازگاری رابط کاربری پیاده سازی شده با طراحی تجربه کاربری ( UX ) اولیه اندازه گیری شد. در تجربه کاربری ناب ( Lean UX )، این به طور چشمگیری تغییر می کند:

در تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) زمانی برای قهرمانان وجود ندارد. کل مفهوم طراحی به عنوان یک فرضیه مفاهیم قهرمانی را از تخت می اندازد. به عنوان یک طراح، باید انتظار داشته باشید که بسیاری از ایده های شما در آزمایش شکست بخورند. قهرمانان شکست را نمی پذیرند. اما طراحان تجربه کاربری ناب ( lean UX )  آن را به عنوان بخشی از فرآیند پذیرفته اند.

کاوش مستمر این فرضیه را  در نظر می گیرد و یک فرآیند مداوم و مشارکتی را تسهیل می کند که از گروه متنوعی از ذینفعان – معماران، مشتریان، صاحبان کسب و کار، صاحبان محصول و تیم های چابک، ورودی می خواهد. این گروه بیشتر مشکل را اصلاح می کند و مصنوعاتی ایجاد می کند که به وضوح درک در حال ظهور را بیان می کند، از جمله شخصیت ها، نقشه های همدلی، و نقشه های تجربه مشتری (به تفکر طراحی مراجعه کنید).
تیم‌های چابک برای طراحی و پیاده‌سازی UX مشترک قدرت دارند که نتایج کسب‌وکار و زمان رسیدن به بازار را به طور قابل‌توجهی بهبود می‌بخشند. علاوه بر این، هدف مهم دیگر ارائه یک تجربه کاربری ثابت در عناصر یا کانال‌های مختلف سیستم (به عنوان مثال، موبایل، وب، کیوسک) یا حتی محصولات مختلف از یک شرکت است. فعال کردن این سازگاری مستلزم ایجاد تعادل در کنترل غیرمتمرکز با متمرکز کردن دارایی‌های طراحی قابل استفاده مجدد است. به عنوان مثال، ایجاد یک سیستم طراحی با مجموعه‌ای از استانداردها که حاوی هر عنصر UI است که ARTs و Value Streams مفید هستند، از جمله:

  • قوانین ویرایشی، راهنماهای سبک، دستورالعمل‌های صوتی و لحنی، قراردادهای نام‌گذاری، اصطلاحات استاندارد و اختصارات
  • کیت های نام تجاری و هویت شرکتی، پالت های رنگی، دستورالعمل های استفاده برای کپی رایت، آرم ها، علائم تجاری و سایر اسناد
  • کتابخانه‌های دارایی رابط کاربری، که شامل نمادها و سایر تصاویر، الگوها، طرح‌بندی‌های استاندارد و شبکه‌ها می‌شود.
  • اهداف UI که شامل طراحی دکمه ها و سایر عناصر مشابه می شود

این دارایی‌های متمرکز جزء لاینفک باند معماری هستند، که از کنترل غیرمتمرکز پشتیبانی می‌کند و در عین حال تشخیص می‌دهد که برخی از عناصر طراحی باید متمرکز باشند.
به هر حال، این تصمیمات نادر، طولانی مدت هستند، و صرفه جویی قابل توجهی از مقیاس را در هر دو پایه کاربر و برنامه های کاربردی سازمانی، فراهم می کنند.

ایجاد حداقل ویژگی قابل فروش

با یک فرضیه و طراحی، تیم ها می توانند عملکرد را به عنوان یک ویژگی حداقلی قابل بازار (MMF) پیاده سازی کنند. MMF باید کوچکترین مقدار کارکردی باشد که باید برای مشتری ارائه شود تا هر ارزشی را تشخیص دهد و تیم ها بدانند که آیا فرضیه سود معتبر است یا خیر. با ایجاد یک MMF، ART ها اصل ساختن تدریجی با چرخه یادگیری سریع و یکپارچه برای پیاده سازی و ارزیابی ویژگی را اجرا می کنند. تیم ها ممکن است گزینه های با طراحی مبتنی بر مجموعه را همانطور که MMF اولیه را تعریف می کنند حفظ کنند. در بسیاری از موارد، طراحی‌های بسیار سبک و حتی غیر کاربردی می‌توانند به اعتبارسنجی نیازهای کاربر کمک کنند (مثلاً نمونه‌های اولیه کاغذی، مدل‌های با وفاداری پایین، شبیه‌سازی‌ها، خردهای API).
در موارد دیگر، یک رشته عمودی (پشته کامل) فقط بخشی از یک MMF ممکن است برای آزمایش معماری و دریافت بازخورد سریع در یک سیستم نمایشی ضروری باشد. با این حال، در برخی موارد، عملکرد ممکن است نیاز به استقرار و انتشار داشته باشد، جایی که ابزار دقیق برنامه و تله متری داده های بازخورد را از کاربران تولید ارائه می دهند.

 

مرحله ارزیابی

MMF ها به عنوان بخشی از استقرار و آزادسازی (در صورت لزوم) ارزیابی می شوند. راه های مختلفی برای تعیین اینکه آیا این ویژگی نتایج مناسبی را ارائه می دهد وجود دارد. این شامل:

مشاهده – در صورت امکان، مستقیماً استفاده واقعی از سیستم را مشاهده کنید. این فرصتی برای درک زمینه و رفتار کاربر است.

نظرسنجی کاربران – یک پرسشنامه ساده کاربر نهایی می تواند بازخورد سریعی را در زمانی که مشاهده مستقیم امکان پذیر نیست، دریافت کند.

تجزیه و تحلیل استفاده – تیم های Lean-Agile تجزیه و تحلیل را در برنامه های خود ایجاد می کنند، که به اعتبارسنجی استفاده اولیه کمک می کند و برنامه دور سنج مورد نیاز برای پشتیبانی از یک مدل تحویل مداوم را فراهم می کند. دورسنج کاربردی بازخورد عملیاتی و کاربر ثابت را از سیستم مستقر ارائه می دهد.

تست A/B – این یک شکل از فرضیه آماری است که دو نمونه را با هم مقایسه می‌کند، که تأیید می‌کند که ترجیحات کاربر از قبل غیرقابل تشخیص هستند. تشخیص این امر آزادی بخش است و بحث های بی پایان بین طراحان و توسعه دهندگان را حذف می کند – که احتمالاً از سیستم استفاده نمی کنند.
براین اساس متغیر بودن را فرض کنید. گزینه ها را برای باز نگه داشتن گزینه های طراحی تا زمانی که ممکن است حفظ کنید. و هر جا که عملی و از نظر اقتصادی امکان پذیر باشد، آنها باید جایگزین های متعددی را برای فعالیت های حیاتی کاربر پیاده سازی کنند. سپس آن‌ها می‌توانند آن گزینه‌های دیگر را با ماکاپ‌ها، نمونه‌های اولیه یا حتی پیاده‌سازی‌های تمام پشته آزمایش کنند.
در این مورد اخیر، نسخه‌های مختلف ممکن است برای زیرمجموعه‌های متعددی از کاربران مستقر شوند، شاید در طول زمان ترتیب داده شوند و از طریق تجزیه و تحلیل اندازه‌گیری شوند. به‌ طور خلاصه، نتایج قابل اندازه‌گیری به گروه‌های دانشی ارائه می‌دهد که نیاز به بازسازی، تنظیم، طراحی مجدد یا حتی محوری برای کنار گذاشتن یک ویژگی صرفاً بر اساس داده‌های عینی و بازخورد کاربر دارند. اندازه‌گیری یک فرآیند UX ناب حلقه بسته ایجاد می‌کند که به سمت یک نتیجه موفقیت‌آمیز تکرار می‌شود، که بر اساس شواهدی مبنی بر اینکه آیا یک ویژگی فرضیه را برآورده می‌کند یا خیر.

 

پیاده سازی تجربه کاربری ناب

تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) با رویکرد سنتی و متمرکز طراحی تجربه کاربر متفاوت است. تفاوت اصلی این است که چگونه جنبه های فرضیه محور با پیاده سازی کد، ابزارسازی در صورت لزوم و کسب بازخورد کاربر در یک محیط صحنه سازی یا تولید ارزیابی می شوند. اجرای طرح های جدید در درجه اول بر عهده تیم های چابک است که در همکاری با کارشناسان تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) کار می کنند.
البته، این تغییر مانند بسیاری از موارد دیگر با توسعه Lean-Agile، می‌تواند تغییرات قابل توجهی در نحوه سازماندهی تیم‌ها و عملکردها ایجاد کند و جریان مداوم ارزش را امکان‌پذیر کند.
برای اطلاعات بیشتر در مورد هماهنگی و اجرای تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) – به ویژه نحوه ادغام تجربه کاربری ناب ( Lean UX )در چرخه PI – مقاله مبحث پیشرفته تجربه کاربری ناب ( Lean UX ) و چرخه حیات PI را بخوانید.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک

استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک

طبق نظرسنجی «چشم انداز خرید ۲۰۱۲» توسط پرایس گربر (PriceGrabber)، تقریباً ۴۲٪ از آمریکایی ها قصد دارند در سال ۲۰۱۲ بیشتر به صورت آنلاین خرید کنند. ۴۵ درصد دیگر قصد دارند بیشتر خریدهای خود را از طریق ترکیبی از خرید آنلاین، حضوری و خرید موبایل انجام دهند، در حالی که فقط ۱۲ درصد قصد دارند فقط از فروشگاه های واقعی خرید کنند.
تجارت الکترونیک، که به عنوان خرید آنلاین نیز شناخته می شود، با توجه به اینکه مشتریان بیشتری برای تصمیم گیری به اینترنت مراجعه می کنند، در حال گسترش است. مصرف‌کنندگان می‌توانند طیف وسیع‌تری از کالاها را، اغلب با قیمت‌های رقابتی‌تر، نسبت به خرده‌فروشان محلی فیزیکی بیابند. با توجه به درک رفتارهای خریداران آنلاین توسط تحقیقات فارستر(Forester Research)، فروش محصولات تجارت الکترونیکی کسب وکار به مصرف کننده (B2C) در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۱۴۲.۵ میلیارد دلار بود که حدود ۸ درصد از فروش محصولات خرده فروشی در ایالات متحده را نشان می دهد.
با این حال، از آنجایی که خرید آنلاین به تعهد بسیار کمتری نسبت به خرید در فروشگاه نیاز دارد – مصرف‌کنندگان می‌توانند یک سبد خرید مجازی را به راحتی اتاق نشیمن خود در هر ساعتی از روز پر کنند – تا آنجا که ۹۵ درصد خریداران آنلاین از یک وب سایت در اولین بازدید آنها “به مشتری تبدیل نمی‌شوند” (یا خرید نمی کنند). کسب‌وکارها استراتژی‌های بازاریابی تجارت الکترونیک را به امید حل این مشکل پیاده‌سازی می‌کنند و تصمیم‌گیری آنلاین مصرف‌کننده را آسان می‌کنند.
هنگامی که خریداران آماده خرید هستند، چه چیزی باعث می شود که خرید از فروشگاه آنلاین را بیش از سایر گزینه ها انتخاب کنند؟ بسیاری از صاحبان فروشگاه های تجارت الکترونیکی جدید بر این باورند که یک وب سایت چشم نواز و قابل استفاده آسان و قیمت رقابتی کافی است. با این حال، وب‌سایت‌های تجارت الکترونیک برای جدا شدن از رقبا به چیزی بیش از این نیاز دارند. آنها باید بدانند که چگونه حضور آنلاین خود را افزایش دهند، ترافیک وب خود را به مشتریان پولی تبدیل کنند و خریدهای تکراری را انجام دهند. (به بازاریابی وب مراجعه کنید)

بدون یک برنامه بازاریابی استراتژیک تجارت الکترونیک، وب سایت یک کسب و کار در میان هزاران شرکت دیگر قرار می گیرد که محصولات مشابه را با قیمت های مشابه می فروشند. استراتژی‌های بازاریابی مانند بهینه‌سازی موتورهای جستجو، بازاریابی پرداخت به ازای کلیک، بازاریابی ایمیلی و تجزیه و تحلیل ترافیک می‌توانند به وب‌سایت تجارت الکترونیک کمک کنند تا خریداران را به دست آورد – و آنها را حفظ کند.

استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چیست؟

استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیکی عملی است که خریداران آنلاین را به یک وب سایت تجارت الکترونیک راهنمایی می کند و آنها را متقاعد می کند که محصولات یا خدمات را به صورت آنلاین خریداری کنند. بازاریابی تجارت الکترونیک می تواند شامل اقداماتی مانند موارد زیر باشد:

  • بهینه سازی موتور جستجو برای کمک به یک وب سایت برای رتبه بالاتر در لیست های موتور جستجوی ارگانیک
  • وابستگی به وب سایت های شناخته شده از طریق بازاریابی ارجاعی یا تبلیغات بنری و
  • حفظ مشتریان فعلی از طریق ایمیل مارکتینگ

در حالی که شباهت‌های زیادی بین بازاریابی یک وب‌سایت تجارت الکترونیک و بازاریابی یک فروشگاه فیزیکی وجود دارد، بازاریابی تجارت الکترونیکی شامل برخی چالش‌ها و فرصت‌های منحصربه‌فرد است (به بازاریابی فیزیکی مراجعه کنید). به‌طور آنلاین، مصرف‌کنندگان آن‌طور که اگر برای بازدید از یک مکان فیزیکی سوار ماشینشان می‌شدند، درگیر یا متعهد به تجربه خرید نمی‌شوند، زیرا بازدید از یک وب‌سایت تجارت الکترونیک به تلاشی بیش از یک کلیک ماوس نیاز ندارد در حالی که رفتن به یک فروشگاه فیزیکی به تلاش و سرمایه گذاری زمان و انرژی بیشتری نیاز دارد.

به‌علاوه، کسب وکارهای تجارت الکترونیک فرصت های مشابه فروشگاه های فیزیکی برای ایجاد یک محیط خرید دلپذیر و جذاب را ندارند. هیچ تجربه حسی مانند موسیقی ملایم یا بوهای مطبوع برای جذب مشتریان وجود ندارد و هیچ فروشنده خوش پوشی وجود ندارد که در فرآیند تصمیم گیری آن ها را راهنمایی و پشتیبانی کند. این می تواند باعث شود که تجربه خرید آنلاین نسبت به خرید در یک فروشگاه فیزیکی کمتر شخصی و جذاب باشد.

با این حال، از طرف دیگر، خرید آنلاین سریع‌تر، آسان‌تر و خصوصی‌تر است، که آن را برای مصرف‌کنندگان آگاه به فناوری بسیار جذاب می‌کند. یک وب سایت تجارت الکترونیک با یک وب سایت کاملاً کارآمد و با استفاده آسان و ابزارهای موثر تعامل با مشتری، می تواند خریداران را وادار به انجام معاملات آنلاین خود کند. این از نظر مالی سودمند است، زیرا کسب و کارهای تجارت الکترونیک برای اجرای موفقیت آمیز به سربار بسیار کمتری نیاز دارند.

با این حال، بسیاری از شرکت های بازاریابی تجارت الکترونیک از این عدم سرمایه گذاری در خرید آنلاین برای توجیه هزینه های بالا برای افزایش ترافیک وب سایت استفاده می کنند. اغلب، اگر یک شرکت بازاریابی در استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک خود فکر کند، ممکن است این هزینه بالا ضروری نباشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی ایمیل مارکتینگ چیست؟

 

۱۰ خرده فروش اینترنتی برتر

 

مراحل استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک استفاده می کنند؟

تمامی خرده فروشان – از جمله فروشگاه های پوشاک، عمده فروشان پارچه، تولید کنندگان مبلمان و شرکت های فناوری از بازاریابی تجارت الکترونیک استفاده می کنند. گاهی اوقات، خرده فروشان فیزیکی آگاهانه تصمیم می گیرند که وب سایت های تجارت الکترونیکی را ایجاد نکنند، زیرا می خواهند تجربه بازدید از فروشگاه خود یک تجربه منحصر به فرد و نخبه باشد. این خرده فروشان اغلب علاقه ای به گسترش کسب وکار خود یا فروش با قیمت رقابتی ندارند. با این حال، هر کسب و کار دیگری که علاقه مند به افزایش فروش خود است، نه تنها باید یک وب سایت تجارت الکترونیک بسازد، بلکه باید برای بازاریابی موثر آن فکر و تلاش کند. به عنوان مثال، دُر تو دُر اورگانیکز (Door-to-Door Organics) کسب و کاری است که با کشاورزان محلی شریک می شود تا محصولات تازه و ارگانیک را به درب منزل مشتریان تحویل دهد. در حالی که محصولات تازه اولین محصولی نیستند که برای یک وب سایت تجارت الکترونیک به ذهن خطور می کند، قابلیت استفاده و عملکرد بصری وب سایت به موفقیت دُر تو دُر اورگانیکز کمک می کند (به بازاریابی محصولات ارگانیک مراجعه کنید).

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی فیسبوک چیست؟

 

یک کمپین بازاریابی معروف تجارت الکترونیک:

آمازون دات کام (Amazon.com) در سال ۱۹۹۴ به عنوان یک کتابفروشی آنلاین شروع به کار کرد. در حالی که آنها هنوز به این شکل شناخته می شوند، وب سایت تجارت الکترونیک اکنون همه چیز را می فروشد، از لباس، ویتامین ها، MP3 و لوازم الکترونیکی که قبلاً متعلق به آنها بود. فروش از طریق تامین کنندگان خود، فروشندگان شخص ثالث و افراد خصوصی انجام می شود. سلطنت آمازون ادامه می‌یابد زیرا آن‌ها همچنان مرزهای فناوری را پیش می‌برند (کتابخوان الکترونیکی اختصاصی آن‌ها، کیندل (Kindle)، کشور را تحت تأثیر قرار داده است) و به دلیل اینکه پلتفرم تجارت الکترونیک آن‌ها کاربردی، با قابلیت استفاده آسان و ایمن است.

 

استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیکی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

مصرف کنندگان جوان و آگاه به اینترنت بیشترین احتمال را دارند که تحت تأثیر یک کمپین بازاریابی تجارت الکترونیک قرار بگیرند (به بازاریابی جوانان مراجعه کنید). مصرف‌کنندگان مسن‌تری که آشنایی چندانی با اینترنت ندارند، در وهله اول کمتر به خرید آنلاین خود می‌پردازند. اما وقتی این کار را انجام می دهند، در مورد کیفیت وب سایت تجارت الکترونیک نیز اهمیت کمتری دارند. یکی از مواردی که به طور جهانی برای مصرف کنندگان تجارت الکترونیک مهم است امنیت است. از آنجایی که خرید آنلاین نیاز به انتقال اطلاعات شخصی از جمله شماره کارت اعتباری و آدرس حمل و نقل شخصی دارد، بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود که وب سایت تجارت الکترونیک شما مراقب اطلاعات مشتری است. هیچ چیز نمی تواند سریعتر از تعداد زیادی از هویت های سرقت شده یا سایر موارد نقض امنیت مالی به کمپین بازاریابی تجارت الکترونیک و شهرت آسیب برساند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی جناحی چیست؟

 

اولویت های بازاریابی تجارت الکترونیک

جذب بازدیدکنندگان به وب سایت تجارت الکترونیک خود از طریق:

  • بهینه سازی موتور جستجو
  • کمپین های پرداخت به ازای کلیک
  • روابط عمومی – اخبار، مقالات و داستان ها
  • تبلیغات آنلاین

تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری از طریق:

  • تبلیغات داخل سایت
  • تخفیف محصولات
  • توصیه های مشتری
  • انتخاب تبلیغات ایمیلی
  • قابلیت استفاده از وب سایت

مشتریان تکراری را از طریق:

  • محصولات با کیفیت
  • قیمت های رقابتی
  • ایجاد روابط
  • افزایش خرید به ازای هر مشتری
  • بازاریابی پس از فروش و ایجاد رابطه

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چگونه است؟

یک طرح استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک با تمرکز بر سه هدف ایجاد می‌شود: کمک به بازدیدکنندگان جدید برای یافتن وب‌سایت، تبدیل بازدیدکنندگان به مشتری، و افزایش قابلیت استفاده وب‌سایت و بازاریابی پس از فروش برای تشویق بازدیدکنندگان تکراری. جذب بازدیدکنندگان و تبدیل بازدیدکنندگان دست به دست هم می دهند. هرکدام بدون دیگری به طور چشمگیری فرصت های ایجاد مشتریان جدید را کاهش می دهد. یک وب سایت باید بازدیدکنندگان جدیدی را برای بازدید ترغیب کند و سپس انگیزه کافی برای تبدیل آن بازدیدکنندگان به مشتریان خریدار فراهم کند.
کمک به بازدیدکنندگان جدید برای یافتن وب سایت تجارت الکترونیک یک شرکت تا حد زیادی به موقعیت یابی موتور جستجو و تبلیغات بنر بستگی دارد. یک تیم بازاریابی تجارت الکترونیک موفق باید در بهینه‌سازی موتورهای جستجو، بازاریابی پرداخت به ازای کلیک، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی و تبلیغات نمایشی تخصص داشته باشد تا به نتایج جستجو در بالای صفحه برسد.
بهینه سازی موتورهای جستجو که بیشتر به عنوان سئو شناخته می شود، یکی از حیاتی ترین بخش های بازاریابی تجارت الکترونیک است. این بر اساس الگوریتم های خاصی است که نمونه های کلمات کلیدی خاص را در وب سایت شما تجزیه و تحلیل می کند. از آنجایی که کاربران از طریق موتورهای جستجو مانند گوگل در اینترنت حرکت می کنند، این نتایج نقش زیادی در موفقیت وب سایت شما دارند. یک کمپین سئو خوب می‌تواند وب‌سایت تجارت الکترونیک شما را در بالاترین رتبه‌بندی گوگل قرار دهد. برای مثال، «نخ‌های زیبا» در گوگل، نخ‌های داستان اژدها را که توسط شعبه تجارت الکترونیک ارث گیلد (Earth Guild)، فروشگاهی مستقر در کارولینای شمالی، فروخته می‌شود، به عنوان چهارمین نتیجه معرفی می‌کند. ارث گیلد یک فروشگاه صنایع دستی بزرگ و شناخته شده نیست، و نه حتی حضور وب جذابی دارد. آنچه که دارد سئوی عالی است – چون خیلی سریع در نتایج جستجو نشان داده می شود، احتمالاً ترافیک بسیار بیشتری را نسبت به رقبای خود تجربه می کند.
تبلیغات پرداخت به ازای کلیک مشابه سئو(SEO) عمل می کند زیرا بر اساس کلمات کلیدی است. با این حال، در حالی که بهینه سازی موتور جستجو به صورت ارگانیک کار می کند (به این معنی که یک شرکت بازاریابی مجبور نیست برای آن هزینه ای بپردازد)، نتایج PPC نتایجی هستند که در جعبه های زرد در گوگل نشان داده می شوند. کمپین های بازاریابی برای نمایش با کلمات کلیدی خاص هزینه پرداخت می کنند و هر بار که کاربر روی یکی از این پیوندهای «حمایت شده(اسپانسر شده)» کلیک می کند، بدهکار میشوند. کمپین های PPC و سئو اغلب با پوشش دادن انواع کلمات کلیدی ارگانیک و پولی با هم بسیار خوب کار می کنند. (بازاریابی پرداخت به ازای کلیک را ببینید)
بازاریابی رسانه های اجتماعی می تواند برای وب سایت های تجارت الکترونیک بسیار مهم باشد. با ایجاد یک صفحه کسب وکار موثر در فیس بوک و ترغیب مشتریان بالقوه به لایک کردن صفحه شما با پیشنهادات و تخفیف های منحصر به فرد، نه تنها تبلیغات دهان به دهان بی اندازه از طریق شبکه به دست خواهید آورد، بلکه خود را به عنوان یک کسب و کار اینترنتی قابل اعتماد و معتبر معرفی خواهید کرد.
تبلیغات نمایشی می تواند برای خرده فروشان اینترنتی کوچکتر ترسناک باشد، اما مشخص شده است که بسیار ارزشمند نیز می باشد. با خرید بنرهای کوچک در وبلاگ‌های مرتبط، تابلوهای پیام و سایر وب‌سایت‌ها، می‌توانید کسب‌وکار خود را در مقابل افرادی که در غیر این صورت آن را پیدا نمی‌کردند به نمایش بگذارید.
بازاریابی استراتژیک و مؤثر گاهی اوقات برای جذب بازدیدکنندگان به یک وب سایت کافی است، اما کار به همین جا ختم نمی شود. در مرحله بعد، یک کمپین بازاریابی تجارت الکترونیک، آنها را متقاعد می کند که محصول یا خدمات موجود را خریداری کنند. بازدیدکنندگان وب سایت به دلیل تجربه ای که در وب سایت شما دارند به مشتری تبدیل می شوند. در حالی که کیفیت و قیمت محصول مهم است، تجربه کاربر نیز به همان اندازه مهم است. نام دامنه باید املای آسانی داشته باشد، باید سریع بارگذاری شود، و ظاهر خوبی داشته باشد و به راحتی خوانده شود.
در صفحات محصول، ضروری است که همه پیشنهادات به راحتی پیدا شوند، به راحتی قابل درک باشند و با جزئیات و عکس های گسترده همراه باشند. خریداران آنلاین در صورتی جذب خرید می شوند که فوراً بدانند هزینه محصول و حمل و نقل شما چقدر است، اگر بتوانند چندین نما از یک محصول را ببینند، عکس های شما را بزرگنمایی کنند، نظرات مشتریان دیگر را بخوانند و محصولاتی را که در نظر دارند در سبد خرید ذخیره کنند. همه این اقدامات نشان دهنده نحوه خرید آنها در یک مکان فیزیکی است.
مشتریان مکرر از طریق خدمات مشتری به دست می آیند. سال به سال،زاپس دات کام (Zappos.com)، یک خرده‌فروش آنلاین که در زمینه کفش تخصص دارد، به عنوان مکانی که مشتریان به دوستان خود توصیه می‌کنند و دفعه بعد که نیاز به خرید کفش دارند از آن استفاده می‌کنند، رتبه بسیار بالایی دارد. دلیل این امر خدمات عالی به مشتریان است. زاپس حمل و نقل رایگان به هر دو صورت، بازگرداندن بدون سوال و تعویض برای یک سال کامل، توضیحات ویدیویی و بررسی جامع تقریباً هر محصول را ارائه می دهد. علاوه بر این، آنها کارکنانی از نمایندگان خدمات مشتری را به کار می گیرند که هر تعاملی را با مهارتی دلسوزانه انجام می دهند. (به نمایندگان فروش مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اعزامی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک آورده شده است.

مدیران بازاریابی

یک کمپین بازاریابی موفق تجارت الکترونیک باید توسط یک مدیر بازاریابی با دانش و آموزش لازم برای مدیریت و استراتژی موثر فعالیت کمپین رهبری شود. به طور معمول، مدیران بازاریابی بر تمام فعالیت‌های بخش بازاریابی، آگهی ها و تبلیغات یک شرکت نظارت می‌کنند. آنها دستورالعمل‌های برند و استراتژی‌های رشد را ایجاد می‌کنند، نیازهای مشتری را ارزیابی می‌کنند و برنامه‌های بازاریابی وابسته به موفقیت را تغییر می‌دهند.

متخصص سئو

متخصصان سئو اطمینان می‌دهند که وب‌سایت‌هایشان برای جذب و درگیر کردن بیشترین تعداد بازدیدکنندگانی که در نهایت به مشتریان تبدیل می‌شوند، بهینه شده است. آنها این کار را با اطمینان از اینکه محتوای برند وب سایت در تمام پلتفرم ها با ایجاد رتبه، شهرت و ترافیک موتور جستجو، کاربران اینترنت را به پیشنهادات خود هدایت می کند، انجام می دهند.

مدیر وب سایت (وب مستر)

یک وب مستر با تیم بازاریابی تجارت الکترونیک برای توسعه و حفظ ظاهر و احساس یک وب سایت همکاری می کند. او مسئول قابلیت استفاده و عملکرد روزانه یک وب سایت است و از عملکرد آن در بهترین سطح ممکن اطمینان می دهد. با نظارت بر ترافیک و تجربه مشتری، مدیر وب سایت می تواند انتظارات را تنظیم کرده و عملکرد را بهبود بخشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

مشتری مداری

مشتریان ذینفعان نهایی ارزش راه حل های ایجاد شده و حفظ شده توسط جریان های ارزش پورتفولیو هستند. مشتری مداری ذهنیتی است که بر ایجاد تجربیات مثبت برای مشتری از طریق مجموعه کامل محصولات و خدماتی که شرکت ارائه می دهد تمرکز دارد. سازمان های مشتری مدار ر راه حل های کل محصول را با درک عمیق نیازهای مشتری ارائه می دهند. این منجر به سود بیشتر، افزایش مشارکت کارکنان و رضایت بیشتر مشتریان در بخش خصوصی می شود. سازمان‌های غیرانتفاعی و بخش عمومی (دولت‌ها) می‌توانند به انعطاف‌پذیری، پایداری و همسویی مورد نیاز برای انجام مأموریت خود دست یابند. مشتری مداری ذهنیتی است که به سازمان ها کمک می کند تا تصمیماتی اتخاذ کنند که مبتنی بر درک عمیق تأثیر آن بر مشتریان و کاربران نهایی است که رفتارهای زیر را تحریک می کند:

تمرکز بر مشتری – همسوسازی و تمرکز سازمان بر روی بخش های خاص و هدفمند کاربران
درک نیازهای مشتری – فراتر از گوش دادن صرف به مشتریانی که ویژگی ها را می خواهند و صرف زمان برای شناسایی نیازهای اساسی و مداوم مشتری
فکر کردن و احساس کردن مانند مشتری – تلاش برای دیدن جهان از دیدگاه مشتری
ساخت راه‌حل‌های کامل محصول – طراحی راه‌حلی کامل برای نیازهای کاربر، و اطمینان از اینکه تجربه اولیه و بلندمدت مشتری به‌طور مستمر به سمت راه‌حل ایده‌آل در حال تکامل است.
دانستن ارزش مادام العمر مشتری – فراتر از ذهنیت معاملاتی و تمرکز بر ایجاد روابط بلندمدت بر اساس درک روشنی از چگونگی به دست آوردن ارزش مشتری

 

 

 تحقیقات بازار و کاربر جنبه های مختلف مشکل و فضای راه حل را بررسی می کند

شکل ۱. تحقیقات بازار و کاربر جنبه های مختلف مشکل و فضای راه حل را بررسی می کند

 

 

شناسایی محرک

شالوده شرکت مشتری مداری را در پیش میگیرد، تحقیقات بازار و کاربر است که بینش عملی را در مورد مشکلاتی که مشتریان با آن روبرو هستند، زمینه راه حل و الزامات ایجاد می کند. همانطور که در شکل ۱ نشان داده شده است، تحقیقات بازار به هدایت استراتژی کمک می کند، در حالی که تحقیقات کاربر طراحی را هدایت می کند. فعالیت‌های تحقیقاتی در حال انجام از طریق کاوش مداوم، جمع‌آوری خودکار داده‌ها، و حلقه‌های بازخورد بین راه‌حل و زمینه راه‌حل آن پشتیبانی می‌شوند.

 تحقیقات بازار و کاربر جنبه های مختلف مشکل و فضای راه حل را بررسی می کند

 

شکل ۱. تحقیقات بازار و کاربر جنبه های مختلف مشکل و فضای راه حل را بررسی می کند

 

 

طراحی با همدلی

طراحی با همدلی، ایده های از پیش تعیین شده را کنار می گذارد و به ایجاد راه حل ها از دیدگاه مشتریان کمک می کند. این روش تیم ها را تشویق می کند تا جهان را از دیدگاه مشتری درک و تجربه کنند، مشکلاتی که با آن ها روبرو هستند، نقش ها و زمینه آنها را بیاموزند و قدردانی کنند. این دیدگاه بر تحقیقات کاربر، از جمله فعالیت هایی مانند پیاده روی Gemba (به عنوان مثال، رفتن به محل کار مشتری) تأکید می کند. Gemba به تیم های Agile کمک می کند تا برای درک بهتر نیازهای عاطفی و فیزیکی کاربر، همدلی ایجاد کنند.
نحوه دیدن، درک و تعامل آنها با جهان اطرافشان. شرکت‌هایی که دیدگاه مشتری مداری را در پیش می گیرند، طراحی همدلانه را در طول چرخه عمر محصول به کار می‌گیرند و توسعه راه‌حل‌هایی را هدایت می‌کنند که فراتر از نیازهای عملکردی حرکت می‌کنند و به موارد زیر می‌پردازند:

  • نیازهای زیبایی شناختی و احساسی
  • الزامات ارگونومیک، مانند قرار دادن ویژگی‌های فیزیکی ویژگی‌های محصول که کاربران ممکن است به صراحت درخواست نکنند، مانند عملکرد، امنیت، و انطباق، اما برای دوام ضروری هستند.
  • درک چگونگی تأثیر راه حل بر زمینه راه حل تأثیر راه حل بر گروه های مرتبط یا تحت تأثیر
  • معماری راه حل عملیات، نگهداری و پشتیبانی از نیازهای مشتری را تضمین می کند.

 

درک تعامل با مشتری

تحقیقات بازار به تعیین ماهیت روابط با مشتری کمک می کند، که تا حد زیادی با نوع راه حل تعیین می شود:

راه حل های عمومی – برای بخش وسیعی از مشتریان در نظر گرفته شده است

راه حل های سفارشی – ساخته و طراحی شده برای یک مشتری خاص

شکل ۲ سطح مشارکت غیرمستقیم یا مستقیم مشتری را در هر مورد نشان می دهد

مدل های تعامل با مشتری در راه حل های کلی و سفارشی ساخته شده

شکل ۲. مدل های تعامل با مشتری در راه حل های کلی و سفارشی ساخته شده

 

راه حل های عمومی

راه‌حل‌های عمومی باید به نیازهای بازار یا بخش وسیع‌تری پاسخ دهند که در آن هیچ مشتری واحدی به‌اندازه کافی کل بازار را نمایندگی نمی‌کند. در این حالت، مدیریت محصول و راه حل به پروکسی غیرمستقیم مشتری تبدیل می شود. آنها بر محتوای راه حل اختیار دارند. این مسئولیت آنها است که تعامل خارجی را تسهیل کنند و اطمینان حاصل کنند که تیم ها صدای مشتری را خواهند شنید و سازمان به طور مداوم ایده های جدید را تأیید می کند. محدوده، برنامه و بودجه برای توسعه عموماً در اختیار صاحبان مشاغل داخلی است. از آنجایی که بعید است مشتریان به طور منظم در برنامه‌ریزی و رویدادهای نمایشی سیستم شرکت کنند، تعامل آنها اغلب بر اساس کارگاه‌های مورد نیاز، گروه‌های تمرکز، تست قابلیت استفاده و نسخه‌های بتا محدود است. این راه حل از طریق بازخورد از تجزیه و تحلیل رفتار کاربر، معیارها و هوش تجاری برای تأیید فرضیه های مختلف تکامل می یابد.

 

راه حل های سفارشی ساخته شده

مشتریان خارجی با مدیریت محصول و راه حل برای راه حل های سفارشی در تلاش های طراحی مشترک همکاری می کنند. در حالی که مشتری مسئول چیزی است که ساخته می شود، پیاده سازی مسئولیت سازنده راه حل است. موارد قابل تحویل، توالی، زمان بندی و سایر جنبه های توسعه نیاز به همکاری، هماهنگی و مذاکره دارند. این همکاری باعث ترویج یادگیری تدریجی می شود و فرصت هایی را برای تنظیم برنامه ها بر اساس بهترین داده های موجود ایجاد می کند. تمرکز بر توسعه مبتنی بر ریتم به طور مستقیم از همکاری هایی پشتیبانی می کند که بهترین نتایج را در راه حل های سفارشی ایجاد می کنند. به عنوان مثال، برنامه ریزی PI زمان و مکان را برای همسویی همه ذینفعان حول مجموعه بعدی قابل تحویل فراهم می کند.
تکمیل موفقیت آمیز اهداف PI درجه بالایی از اعتماد را در فرآیند توسعه مشترک ایجاد می کند و داده هایی را تولید می کند که پیش بینی و مدل سازی اقتصادی را بهبود می بخشد.

 

راه حل های عمیق و باریک

راه حل های عمیق و باریک حد وسط بین راه حل های عمومی و سفارشی هستند. این راه حل ها تعداد کمی مشتری دارند که اغلب مبلغ قابل توجهی را برای این محصولات و خدمات پرداخت می کنند. به عنوان مثال، راه حلی برای مدیریت تدارکات برای استادیوم های NFL با بیش از ۵۰۰۰۰ نفر، به بازار بالقوه ای با کمتر از ۳۲ مشتری خدمات ارائه می دهد.
ضمن حفظ نظم ایجاد یک راه حل واحد که به نیازهای بازار هدف پاسخ می دهد، مدیریت محصول و راه حل باید از آشنایی خود با تعداد کمی از مشتریانی که به آنها خدمت می کنند، استفاده کند.

 

راه حل های چند بخش

برخی از راه حل ها بازارهای مختلفی را ارائه می دهند که هر کدام از راه حل ها کمی متفاوت استفاده می کنند. در این شرایط، مشتری مداری مستلزم درک نیازهای منحصر به فرد هر بخش است. مثال‌های زیر نیاز به راه‌حل‌های چندبخشی را برجسته می‌کنند: B2C – یک شرکت نرم‌افزاری B2C که از طریق یک وب‌سایت به صدها هزار تا میلیون‌ها مشتری غیرمستقیم خدمات ارائه می‌دهد، ممکن است مجموعه‌ای از APIهای توسعه‌دهنده را به شرکا ارائه دهد. B2B – اعضای یک بخش شریک B2B ممکن است بیشتر شبیه مشتریان راه حل های سفارشی ساخته شده عمل کنند و هر کدام درخواست های خاصی را از ارائه دهنده نرم افزار برای تنظیم، گسترش یا بهبود API برای برآورده کردن بهتر نیازهای منحصر به فرد خود ارائه کنند.

تفکر کل محصول

درست همانطور که تفکر سیستمی رویکردی کل نگر برای توسعه راه حل دارد، تفکر کل محصول شامل مشاهده یک محصول به عنوان چیزی فراتر از مجموع ویژگی های آن است، بلکه به عنوان هر چیزی که در ارتباط با تجربه مشتریان از خرید، استفاده و پشتیبانی از محصول است. شرکت ها باید حداقل محصول اصلی را تحویل دهند. با این حال، اگر جنبه‌های حیاتی تجربه مالکیت را از دست بدهد، مشتریان خوشحال نخواهند شد. به عنوان مثال، فرض کنید گوشی هوشمندی خریداری کنید که جک هدفون (یا بلوتوث) ندارد، یا باید یک شارژر، باتری یا سیم کارت جداگانه برای کار با گوشی بخرید، مشتریان راضی نخواهند بود. به طور مشابه، اگر یک تلفن عالی بدون گارانتی یا پشتیبانی مشتری داشته باشید یا اگر به وای فای متصل نباشد، مشتریان شما ناراضی خواهند بود. “شما می توانید شگفت انگیزترین محصول جهان را داشته باشید، اما اگر به مفهوم کل محصول توجه نکنید، ممکن است شکست بخورد.”

توسعه یک محصول کامل مستلزم شروع با درک مزایای واقعی است که مشتریان می توانند انتظار دریافت یا تجربه از محصول را داشته باشند. پس از آن، تمام جنبه‌های تجربه مشتری، از خرید، اولین استفاده، تجربه کاربری مداوم، تعمیر و نگهداری، افزونه‌ها و لوازم جانبی را در نظر بگیرید – حتی تا نحوه ارتقا و پشتیبانی محصول. تمام نقاط تماسی که مشتری با محصول خواهد داشت، مانند راه‌اندازی تلفن با اپراتور تلفن همراه ترجیحی یا وای فای خانگی را درک کنید. مشتریان تنها زمانی راضی می شوند که ارزش واقعی محصول یکسان باشد یا از ارزش درک شده آنها بیشتر باشد. کاتلر، لویت و مور تغییراتی از یک مدل محصول کامل ابداع کردند که سطوح نیازهای مشتری را تشخیص می‌دهد. شکل ۳ نسخه ای از این مدل را ارائه می دهد.

 

MVP – نسخه اولیه و حداقلی یک محصول جدید است که برای اثبات یا رد فرضیه سود استفاده می شود. MVP به پاسخ به این سوال کمک می کند: آیا مشتریان و کاربران راه حل را می خواهند و آیا می توان آن را ساخت؟ MVP یک محصول واقعی است که مشتریان واقعی می توانند از آن استفاده کنند و به شرکت اجازه می دهد تا یادگیری معتبر برای تعیین ویژگی های اصلی محصول و فراتر از آن. همانطور که در شکل ۳ نشان داده شده است. MVP یک محصول کامل نیست، بلکه نقطه شروعی است که فرضیه را اثبات می کند.

محصول اصلی – نیازهای عملکردی اساسی مشتری را برطرف می کند. برای انجام کارهایی که باید به صورت حداقلی انجام شوند، کافی است، اما فاقد ویژگی ها یا ویژگی های خاصی از محصول است که مشتری انتظار دارد.

محصول مورد انتظار – ویژگی هایی را ارائه می دهد که خریداران معمولاً هنگام خرید یک محصول انتظار دارند و با آنها موافقت می کنند. محصول مورد انتظار شامل محصول اصلی و سایر مزایایی است که مشتری هنگام خرید آن انتظار دارد.
به عنوان مثال، محصول دارای راهنمای آنلاین، مستندات، پشتیبانی مشتری در طول دوره گارانتی و غیره است.

محصول افزوده – ویژگی‌ها، مزایا، ویژگی‌ها یا خدمات مرتبط دیگری را ارائه می‌کند که محصول را از رقبای خود متمایز می‌کند تا مشتریان را خوشحال کند.
به عنوان مثال، یک لپ تاپ با افزونه های شخص ثالث رایگان، مانند مدیر رمز عبور، VPN، صفحه نمایش لمسی و غیره ارائه می شود.

محصول بالقوه – ویژگی ها و سایر ویژگی های لازم برای جذب و حفظ مشتریان به طور نامحدود را در نظر می گیرد. بر اساس تحقیقات بازار و کاربر، محصول بالقوه به برنامه ریزی استراتژیک بلندمدت دامن می زند و فرصت هایی برای مزایای محصول پایدار ایجاد می کند.

 

مدل کل محصول

شکل ۳. مدل کل محصول

 

استفاده از ریتم ها و رویدادهای بازار

طرز تفکر ناب-چابک جریان مستمر و پایدار ارزش را به مشتریان هدایت می‌کند و سازمان‌ها را تشویق می‌کند تا بفهمند زمان‌بندی انتشار خاص چگونه بر ارزش درک شده آن‌ها تأثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر، ارزش یک محصول برای مشتریان و سازمان می تواند به طور قابل توجهی بر اساس زمان عرضه آن متفاوت باشد. برای ایجاد بالاترین ارزش برای همه ذینفعان، سازمان های مشتری محور از ریتم بازار و رویدادهای بازار استفاده می کنند:

  • ریتم بازار مجموعه ای از رویدادهایی است که به طور مکرر در یک آهنگ قابل پیش بینی رخ می دهد. به عنوان مثال، خرده فروشان به طور معمول برای فصل خرید تعطیلات با ارتقاء سیستم های خود برای به دست آوردن مزیت رقابتی برای حمایت از حجم معاملات بالاتر آماده می شوند.

 

  • رویداد بازار یک رویداد آتی یکباره با احتمال زیاد تأثیر مادی بر یک یا چند راه حل است. آنها می توانند خارجی باشند، مانند راه اندازی مقررات دولتی، یا در داخل ایجاد شوند، مانند کنفرانس سالانه کاربران یک شرکت.

 

ریتم های بازار

ریتم‌های بازار به شرکت‌ها کمک می‌کند فرصت‌هایی را که قابل پیش‌بینی هستند و به برنامه‌ریزی طولانی‌مدت نیاز دارند، بشناسند و از آن‌ها بهره ببرند. شکل ۴ نمونه ای از ریتم بازار سه شرکت مختلف را نشان می دهد.

 

  • یک شرکت نرم‌افزار خرده‌فروشی B2B که به‌روزرسانی‌های قیمت‌ها را در زمان واقعی ارائه می‌کند، باید قبل از فصل خرید، هشدارهای مهمی را صادر کند. همچنین باید هر پایانه فروش را در ۴۰۰ فروشگاه مختلف به روز کند و همه کارکنان را در مورد قابلیت های جدید نرم افزار آموزش دهد.
  • یک شرکت رسانه اجتماعی B2C که ارزش آن در طول زمان نسبتاً ثابت است نشان می دهد که کمتر تحت تأثیر ریتم های بازار قرار می گیرد.
  • یک سازنده اسباب بازی باید یک «اسباب بازی داغ جدید» را به موقع برای فصل خرید تعطیلات تحویل دهد، در غیر این صورت قیمت و ارزش آن به میزان قابل توجهی کاهش می یابد!

 

نمونه ای از ریتم های بازار برای سه نوع مختلف شرکت

شکل ۴. نمونه ای از ریتم های بازار برای سه نوع مختلف شرکت

 

رویدادهای بازار

 

با درک ریتم بازار، فعالیت های نقشه راه مشتری محور معمولاً بر تأثیر رویدادهای بازار تمرکز می کنند. شکل ۵ سه رویداد بازار را نشان می دهد که با نقاط عطف الماس شکل برجسته شده اند:

  1. تغییرات شناخته شده در مقررات انتشار مورد انتظار توسط یک رقیب تغییر فناوری بالقوه
  2. رویدادهای بازار معمولاً به عنوان نقاط عطف نشان داده می شوند و به شدت بر زمان بندی انتشار راه حل ها تأثیر می گذارند.
  3. آنها همچنین ممکن است محتوا و زمان‌بندی ویژگی‌ها یا فعالیت‌های توسعه راه‌حل شناسایی شده در طول برنامه‌ریزی PI را اطلاع دهند.

 

 

نمونه ای از رویدادهای بازار

شکل ۵. نمونه ای از رویدادهای بازار

 

 

درک زمینه راه حل

بینش های به دست آمده از پیاده روی Gemba و سایر فعالیت های تحقیقاتی، الزامات عملکردی و عملیاتی محیط عملیاتی راه حل را تعریف می کند. این به عنوان زمینه راه حل شناخته می شود که نیازهای محیطی، نصب، عملیات و پشتیبانی را در بر می گیرد. درک زمینه راه حل برای ارائه ارزش بسیار مهم است. محدودیت های خارج از کنترل سازمان را شناسایی می کند.
به عنوان مثال، یک وسیله نقلیه خودران باید همزمان با رعایت مقررات رانندگان، رانندگی کند و در جاده های یخ زده حرکت کند. در موقعیتی دیگر، زمینه راه حل ممکن است محدودیت های مورد مذاکره را توصیف کند، مانند زمانی که سازمان از اصول طراحی مبتنی بر مجموعه استفاده می کند و با یک یا چند تامین کننده برای بهینه سازی فضای کل سیستم، نیاز به توان و وزن همکاری می کند. بر این اساس، برخی از جنبه های زمینه راه حل ثابت هستند، و برخی قابل مذاکره هستند. این یک سطح از جفت شدن بین راه حل، تامین کنندگان، و زمینه راه حل ایجاد می کند. دستور چابکی تجاری، مدیران محصول و راه حل را به دنبال راه حل های بهینه، از جمله تغییر زمینه راه حل برای تشویق نوآوری، برمی انگیزد.

 

درک ارزش مشتری

ایجاد پیشنهادهای بادوام و پایدار مستلزم درک عمیق درک مشتری از ارزش است. یک شرکت انتفاعی را در نظر بگیرید که مشکل مشتری را شناسایی کرده است که ۸۰۰ هزار هزینه دارد. اگر مشتری کمتر از ۸۰۰ هزار ارزش از راه حل دریافت کند، سازمان نمی تواند آن را به قیمتی بفروشد که یک پیشنهاد قابل دوام ایجاد کند. و حتی اگر مشتری بیش از ۸۰۰ هزار ارزش را درک کند که نشان می‌دهد شرکت می‌تواند سود کسب کند، اگر درآمد برای تأمین مالی کار جدید و در حال انجام کافی نباشد، راه‌حل ممکن است پایدار نباشد. چندین جنبه دیگر از ارزش وجود دارد – به عنوان مثال، ارزش نام تجاری و همسویی ارزش ها و باورهای سازمان با مشتریان.

شکل ۶ دو راه اصلی را نشان می دهد که مشتریان ارزش را از محصولات و راه حل ها به دست می آورند:

 

عناصر ارزش مشتری

شکل ۶. عناصر ارزش مشتری

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کششی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی ایمیل مارکتینگ

استراتژی ایمیل مارکتینگ چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی ایمیل مارکتینگ بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی ایمیل مارکتینگ را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی ایمیل مارکتینگ خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی ایمیل مارکتینگ بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی ایمیل مارکتینگ

ایمیل به یکی از محبوب ترین اشکال ارتباطی تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۰، حدود ۹۰ تریلیون ایمیل در سراسر جهان ارسال شد. به این معنی که به طور متوسط در هر ثانیه ۲.۸ میلیون ایمیل ارسال شده است. این اعداد بسیار بزرگ هستند، اما وقتی در نظر بگیرید که نامه ها در تمام اشکال چقدر در طول تاریخ اهمیت داشته‌اند، جای تعجب نیست. هنگامی که خدمات پستی ایالات متحده یک شبکه پستی سراسری را در دهه ۱۸۴۰ ایجاد کرد، پست به ابزار مهمی برای بازاریابی تبدیل شد. ارتباط با افراد از طریق صندوق پستی آنها به کسب و کارها این امکان را می دهد که پیام های بازاریابی سفارشی را به بخش های خاصی از پایگاه مشتری ارائه دهند. این احتمال وجود دارد که بسیاری از نامه هایی که اکنون دریافت می کنید حاوی نوعی پیام بازاریابی باشد. کاتالوگ ها، بروشورها، کوپن ها و درخواست های سیاسی همه به صورت روزانه از طریق خدمات پستی ارسال می شوند. (همچنین به بازاریابی ایمیل مستقیم مراجعه کنید)

اما با افزایش هزینه پست و چاپ، اثربخشی بازاریابی از طریق پست کاهش یافته است. کسب‌وکارها در حال حاضر باید پول بیشتری بپردازند و بازدهی کمتری را مشاهده کنند. این امر با این واقعیت تشدید می شود که ابزارهای ارتباطی جدید بسیاری از خدمات مشابهی را ارائه می دهند که پست استاندارد انجام می دهد. اگرچه بازاریابی پست مستقیم به هیچ وجه از بین نرفته است، اما سال هاست که رو به کاهش بوده است. از آنجایی که تبلیغ‌کنندگان اغلب تلاش‌های خود را به صورت آنلاین تغییر داده‌اند، سعی کرده‌اند راه‌هایی برای استفاده از استراتژی‌های توسعه‌یافته در تبلیغات چاپی در محیط‌های آنلاین جدید بیابند. بیشتر ترافیکی که زمانی توسط سرویس پستی اداره می شد، اکنون از طریق ایمیل اتفاق می افتد و روش جدیدی برای بازاریابی مستقیم ایجاد می کند. امروزه، یک بازاریاب به طور متوسط سالانه ۶۴ ایمیل برای مشتریان خود ارسال می کند.

استراتژی ایمیل مارکتینگ چیست؟

استراتژی ایمیل مارکتینگ (یا بازاریابی ایمیلی) به سادگی استفاده از ابزارهای ایمیل برای ارائه پیام های تبلیغاتی است. اکثریت قریب به اتفاق کاربران اینترنت دارای حساب های ایمیل هستند که به آنها امکان می دهد تعداد تقریباً نامحدودی از پیام ها را بلافاصله دریافت کنند. طبق نظرسنجی انجام شده توسط پو اینترنت (Pew Internet)، هشتاد و دو درصد از بزرگسالان ایالات متحده از اینترنت استفاده می کنند و ایمیل یکی از سریع ترین، ارزان ترین و آسان ترین راه ها برای ارتباط بازاریابان با مشتریان است.
ایمیل یک ابزار انعطاف‌پذیر قابل توجه است که می‌تواند طیف وسیعی از پیام‌ها را در خود جای دهد. تبلیغات می توانند بسیار ساده باشند، یا می توانند بسته های چند رسانه ای پر زرق و برق باشند. زیبایی تبلیغات به شرکت و محصول برای فروش بستگی دارد. برخی از تبلیغات فقط متنی هستند در حالی که برخی دیگر شامل تصاویر، ویدیو و لیست طولانی پیوندها هستند.

ایمیل می تواند تقریباً هر پیامی را که یک بازاریاب بخواهد ارسال کند، در خود جای دهد. به عنوان مثال، اوربن ددی دات کام (UrbanDaddy.com)، یک وب سایت تفریحی شبانه، یک کمپین بازاریابی ایمیلی بسیار موفق را با گنجاندن تصاویر بزرگ و چشم نواز در هدر ایمیل اجرا کرد. تصاویر مربوط به یک مرد جوان و برای جذب چنین مخاطبانی بود و زمینه ایمیل را نشان می داد. آنها خواننده را تشویق کردند که به پایین پیمایش کند و با پیام های فروش موجود در متن ایمیل درگیر شود. (همچنین به بازاریابی هدفمند مراجعه کنید)

یکی از بزرگترین مزایای بازاریابی ایمیلی این است که به بازاریابان اجازه می دهد پیام های هدفمند ارسال کنند. تبلیغات چاپی، رادیویی و تلویزیونی به طور بی رویه پخش می شود و اغلب به دست مصرف کنندگانی می رسد که علاقه ای به محصول ارائه شده ندارند. اما بازاریابی ایمیلی به شرکت ها این امکان را می دهد که تبلیغات خاصی را برای مشتریان خاص تنظیم کنند. اگر مشتری در گذشته برای برندی از کفش خرید کرده باشد، شرکت‌ها می‌توانند کوپن‌های مربوط به همان برند را برای او ایمیل کنند و بدانند که قبلاً علاقه خود را ابراز کرده‌اند.

شرکت ها می توانند کمپین های بازاریابی ایمیلی خود را مدیریت کنند یا می توانند از بین بیش از ۱۰۰ شرکت مختلف که خدمات بازاریابی ایمیلی را ارائه می دهند، انتخاب کنند. این خدمات ابزارهای نرم افزاری آسانی را ارائه می دهند که به شرکت ها امکان می دهد لیست های ایمیل خود را مدیریت کنند، تبلیغات طراحی کنند و تعداد دفعات دسترسی به آنها را پیگیری کنند. شرکت‌های بزرگ‌تری که روزانه ده‌ها ایمیل به ده‌ها هزار مشتری مختلف ارسال می‌کنند، اغلب از خدمات بازاریابی ایمیلی برای مدیریت فرآیند استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کارافرینانه چیست؟

 

محبوب ترین خدمات ایمیل

ده ها شرکت مختلف وجود دارند که خدمات ایمیل را ارائه می دهند. بازاریابان می توانند با هدف قرار دادن محبوب ترین کمپین ها، موفقیت کمپین های خود را افزایش دهند. سرویس گیرنده های ایمیل لیست شده در زیر بر اساس تعداد دفعات باز شدن ایمیل های آنها رتبه بندی می شوند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اخلاقی چیست؟

 

ارائه دهندگان محبوب خدمات ایمیل مارکتینگ

صنعت ایمیل مارکتینگ در ۱۵ سال گذشته منفجر شده است. در سال ۲۰۱۱، شرکت ها ۱.۵۱ میلیارد دلار برای تلاش های بازاریابی ایمیلی هزینه کردند. به منظور بهره برداری از این رشد، تعدادی از شرکت ها شروع به ارائه خدمات بازاریابی ایمیلی به مشاغل بزرگ و کوچک کرده اند. در زیر برخی از محبوب ترین ارائه دهندگان آورده شده است.

انواع استراتژی ایمیل مارکتینگ

 

انواع ایمیل مارکتینگ

  • خبرنامه‌های ایمیل – اینها ایمیل‌های معمولی هستند که برای فهرستی از مشترکینی که انتخاب کرده‌اند به‌روزرسانی‌ها را از یک شرکت دریافت کنند، ارسال می‌شوند. خبرنامه ها معمولاً پیام های فروش صریحی ندارند، اما در عوض سعی کنید رابطه ای بین مشتری و برند ایجاد کنید. آنها اغلب لحن محاوره ای دارند و حاوی اخبار و اطلاعاتی هستند که برای مشتری جالب خواهد بود. هدف این است که مشتری را به یک شرکت متصل نگه دارید حتی زمانی که چیزی نمی‌خرد.
  • ایمیل های تراکنشی – اینها ایمیل هایی هستند که پس از انجام اقدامات خاصی ارسال می شوند. هنگامی که مشتری محصولی را خریداری می کند یا رزرو می کند، ایمیل هایی ارسال می شود که آن تراکنش را تایید می کند. آنها تجارت آنلاین را با دادن راهی به مشتریان برای اثبات اینکه چیزی خریده اند مشروع می کنند. ایمیل های تراکنش اغلب حاوی پیام های فروش جدید نیز هستند. مطالعات نشان داده است که ایمیل‌های تراکنشی در ۵۱.۳ درصد مواقع باز می‌شوند، در حالی که خبرنامه‌ها تنها در ۳۶.۶ درصد مواقع باز می‌شوند. بازاریابان با دانستن اینکه مخاطبان اسیر خود دارند، اغلب سعی می‌کنند فروش‌های جدیدی را در ایمیل‌هایی وارد کنند که صراحتاً برای فروش نیستند. به عنوان مثال، ایمیل های رزرو خطوط هوایی اغلب از شما می پرسند که آیا می خواهید صندلی خود را با هزینه ای ارتقا دهید.
  • ایمیل های مستقیم – برای اطلاع رسانی به مشتریان در مورد محصولات جدید، فروش و پیشنهادات ویژه استفاده می شود. آنها اطلاعات مستقیمی در مورد محصولات به مشتریان ارائه می دهند و معمولاً پیوند یا راه آسان دیگری را برای دسترسی مشتریان به محصول ارائه می دهند. آنها شبیه کوپن ها، کاتالوگ ها و بروشورهای فروش هستند که قبلاً از طریق اداره پست ارسال می شدند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی صنعتی چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی ایمیل مارکتینگ استفاده می کنند؟

بازاریابی ایمیلی اغلب توسط سازمان هایی با حضور آنلاین قوی استفاده می شود. رقابت بین سایت‌های تجارت الکترونیک شدید است و بازاریابی ایمیلی روشی اثبات شده برای تعامل با مشتریان و متمایز کردن شرکت شما است. کسب‌وکارهای آنلاین ترجیح می‌دهند از بازاریابی ایمیلی استفاده کنند، زیرا پیوند مستقیم از یک ایمیل به صفحه محصول را برای مشتریان آسان می‌کند. با این حال، ایمیل مارکتینگ فقط برای فروش آنلاین محصولات استفاده نمی شود. سازمان‌های غیرانتفاعی و کمپین‌های سیاسی از ایمیل برای ارتباط با حامیان و اهداکنندگان استفاده می‌کنند. آنها به اندازه دیگران از بازاریابی ایمیلی سود می برند. اکنون درخواست یک آدرس ایمیل هنگام جمع آوری اطلاعات از طرف های ذینفع، استاندارد است.

هزینه کم و سهولت نسبی اجرای کمپین بازاریابی ایمیلی به این معنی است که ابزاری است که تقریباً برای هر کسب و کاری قابل دسترسی است. یک مغازه مکانیکی کوچک می تواند یک لیست ایمیل تهیه کند و سپس کوپن هایی را برای تعویض روغن یا کارهای ترمز ارسال کند. دامنه و پیچیدگی این کمپین‌ها ممکن است به اندازه کسب‌وکارهای بزرگ‌تر نباشد، اما این بدان معنا نیست که آنها مؤثر نیستند.

نحوه اجرای استراتژی ایمیل مارکتینگ چگونه است؟

بازاریابی ایمیلی یک راه ارزان و آسان برای ارتباط با مشتریان است، اما کمپین ها باید به طور سیستماتیک انجام شوند. یک کمپین ایمیلی با برنامه ریزی ضعیف می تواند به سرعت منجر به آزار مشتریان و فروش ناامید کننده شود. اولین قدم جمع آوری یک لیست جامع از آدرس های ایمیل است. تنها عیب قابل توجه بازاریابی ایمیلی این است که بسیاری از کشورها قوانینی برای ارسال هرزنامه دارند. شرکت هایی که ایمیل های ناخواسته ارسال می کنند ممکن است با جریمه های قابل توجهی روبرو شوند. بسیار مهم است که فقط برای مشتریانی که می خواهند آنها را دریافت کنند ایمیل ارسال کنید. مهم است که فرآیند ثبت نام برای مشتریان برای به روز رسانی ایمیل آسان شود (به بازاریابی اجازه ای مراجعه کنید). آنها همچنین می توانند مشوق هایی مانند کوپن های یکبار مصرف برای تشویق نرخ های اشتراک بالاتر ارائه دهند.

تجزیه و تحلیل ایمیل‌های کسب‌وکارهای رقیب می‌تواند راهی عالی برای شرکت‌ها برای برنامه‌ریزی برای خود باشد. این را می توان به راحتی با ثبت نام در لیست ایمیل آنها انجام داد. ایمیل‌های رقیب نشان می‌دهد که از چه نوع تصاویر، پیام‌ها و موارد ویژه برای جذب مشتریان خود استفاده می‌کنند. سپس کسب‌وکارها می‌توانند کمپین‌های ایمیلی خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که با پیشنهادات رقبای خود مطابقت داشته باشند یا از آنها غلبه کنند.

طراحی ظاهر و احساس ایمیل یک فرآیند مهم اما دشوار است. انتخاب تصاویر و متن باید منعکس کننده جمعیتی باشد که برای آن بازاریابی می شود. ایمیل باید توجه خواننده را به خود جلب کند و آنها را در سریع ترین زمان و به طور خلاصه به جزئیات مربوط به فروش جلب کند. اگر ایمیل گیج کننده یا خسته کننده باشد، خوانندگان احتمالاً قبل از خواندن کامل، آن را حذف می کنند. سپس تمام آن تلاش به هدر می رود. تصمیم گیری در مورد اینکه مشتریان کدام ایمیل را دریافت می کنند راهی برای ارتباط پیام های بازاریابی است. شرکت‌های بزرگ‌تر از ایمیل برای ارائه محصولات، به‌روزرسانی‌ها و پیشنهادات مختلف استفاده می‌کنند. تطبیق پیام با مشتری منجر به فروش بالاتر و سطح رضایت بیشتر مشتری می شود. نرم افزار بازاریابی ایمیلی به شرکت ها این امکان را می دهد که تحویل ایمیل خود را بر اساس معیارهایی که تعیین می کنند تقسیم کنند. پس از ارسال یک کمپین ایمیل، پیگیری و ارزیابی موفقیت آن کمپین بسیار مهم است. برای تعیین موفقیت یا شکست باید از معیارهای از پیش تعیین شده استفاده شود. اگر یک کمپین خوب عمل نکند، بازاریابان می توانند طراحی تبلیغات، محصولات مورد تاکید یا معاملات ارائه شده را تغییر دهند. انعطاف پذیری ایمیل، اجرای سریع و کم هزینه تغییرات را آسان می کند.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی اجازه ای چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی ایمیل مارکتینگ باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی ایمیل مارکتینگ باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی ایمیل مارکتینگ آورده شده است.

مدیر بازاریابی ایمیلی

مدیران بازاریابی ایمیلی مسئول تمام جنبه های کمپین بازاریابی ایمیلی هستند. وظایف آنها هم خلاقانه و هم فنی خواهد بود. آن‌ها باید کمپین‌های تبلیغاتی ایجاد کنند که برای مشتریان جذاب باشد و سپس از قدرت فناوری ایمیل برای انتشار هر چه مؤثرتر پیام خود استفاده کنند.

کپی رایترها

کپی رایترها مسئولیت نوشتن پیام های تبلیغاتی در تمامی قالب ها را بر عهده دارند. این امر می تواند شامل همه چیز باشد، از شعارهای کوتاه گرفته تا توضیحات محصول، تا طول مقاله برای یک محصول. هر متنی که در یک ایمیل بازاریابی وجود دارد، از خط موضوع تا متن ایمیل، توسط یک کپی رایتر تهیه می شود.

توسعه دهندگان نرم افزار

ارائه دهندگان خدمات ایمیل مارکتینگ به شدت به توسعه دهندگان نرم افزار تکیه می کنند تا برنامه های خود را برای استفاده آسان تر و موثرتر کنند. آنها همه چیز را از رابط مشتری گرفته تا ابزارهای پایگاه داده ای که آدرس های ایمیل را ذخیره می کنند، طراحی می کنند. توسعه دهندگان نرم افزار از مزایای فناوری برای اهداف بازاریابی به حداکثر می رسند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی ایمیل مارکتینگ برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش

شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش

شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش معیارهای قابل سنجشی هستند که برای ارزیابی عملکرد یک جریان ارزش در مورد اهداف تجاری‌اش استفاده می‌شوند.

شاخص های کلیدی عملکرد ( KPI ) جریان ارزش توسعه به تکمیل شدن حلقه بازخورد از طریق موارد زیر میکند:

  • مضامین استراتژیک از طریق فرآیند بودجه ریزی ناب
  • آرمان های پورتفولیو ( Epics ) ایجاد شده در پورتفولیو کانبان
  • نتایج کسب و کار ایجاد شده توسط سرمایه گذاری های پرتفولیو در جریان های ارزش توسعه

تصمیم گیری غیرمتمرکز یک ذهنیت حیاتی برای راه اندازی پورتفولیو است. به کارگیری این اصل به کسب و کار و کارمندان آن پاداش زیادی می دهد. با این حال، بسیاری از جنبه های حکمرانی و عملیات سنتی را به چالش می کشد. به عنوان مثال، رویکرد بودجه ناب مدیریت مالی را ساده می کند، تصمیم گیری غیرمتمرکز را توانمند می کند و جریان ارزش را از شرکت به مشتریانش افزایش می دهد. اما چگونه شرکت می داند که آیا آن تصمیمات بهینه بوده اند؟ یک راه حل، ایجاد اهداف روشن برای نتایج مورد انتظار به جای شناسایی و مدیریت پروژه ها (یا وظایف) مورد نیاز برای دستیابی به نتایج است. هر جریان ارزش توسعه مجموعه ای از اندازه گیری های قابل سنجش یا شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را تعریف می کند که سرمایه گذاری مداوم آنها را ارزیابی می کند.

مضامین استراتژیک شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش را نشان می دهند

هر پورتفولیو دارای مجموعه ای از مضامین استراتژیک است که استراتژی سازمانی را به چشم انداز پورتفولیو متصل می کند. آنها منعکس کننده نتایج کسب و کار مورد نظر استراتژی، سرمایه گذاری و چشم انداز پورتفولیو هستند. همانطور که مقاله مضامین استراتژیک توضیح می‌دهد، فرمول‌بندی مضامین به‌عنوان نتایج هدف و شاخص های کلیدی عملکرد (OKR) رویکرد ترجیحی برای تعریف نتایج اولیه کسب‌وکار در سطح بالا است. کل مجموعه نتایج منعکس کننده هدف کلی کسب و کار آن پورتفولیو است. بنابراین، شاخص های کلیدی عملکرد توسط جریان های ارزش توسعه پورتفولیو، به صورت جداگانه یا با هم، ارائه یا پشتیبانی می شوند. در نتیجه، همانطور که شکل ۱ نشان می‌دهد، OKR ها احتمالاً مستقیم یا غیرمستقیم با KPIها مرتبط هستند.

 KPIهای جریان ارزش از موضوعات استراتژیک و نگرانی های محلی مشتق شده اند

شکل ۱. KPIهای جریان ارزش از موضوعات استراتژیک و نگرانی های محلی مشتق شده اند

 

شکل ۲ نمونه ای از یک موضوع استراتژیک، “افزایش درآمد تکرارشونده سالانه” را نشان می دهد که به عنوان OKR برای پورتفولیوی راه حل های خودمختار بیان شده است.
برای اندازه گیری این هدف سه نتیجه کلیدی دارد:

  • افزایش تمدید حساب از ۷۵% به ۹۰%
  • افزایش تبدیل سرنخ از ۲۰ به ۴۰ درصد
  • بهینه سازی فرآیند جذب مشتری

 برخی از نتایج کلیدی با یک KPI جریان مقدار اندازه گیری می شوند، مانند مثال در شکل ۲. به عنوان مثال، نتیجه کلیدی، “افزایش تمدید حساب از ۷۵٪ به ۹۰٪” با “KPI جریان ارزش برای تعداد تمدید حساب” اندازه گیری می شود. گاهی اوقات، نتایج کلیدی به چندین KPI برای اندازه‌گیری نیاز دارند. با این حال، روابط دیگر کمتر روشن است. آن‌ها ممکن است از جریان‌های ارزشی عبور کنند، نتایج هماهنگی جریان ارزش را خلاصه کنند، یا به روش‌های دیگری بر نتایج تأثیر بگذارند که مستقیماً KPI خاصی را هدایت نمی‌کند.

KPIهای جریان ارزش می توانند به اندازه گیری نتایج کلیدی برای یک OKR کمک کنند

شکل ۲. KPIهای جریان ارزش می توانند به اندازه گیری نتایج کلیدی برای یک OKR کمک کنند

زمینه بومی از KPIهای جریان ارزش توسعه اطلاع می دهد

علاوه بر این، همانطور که شکل ۱ نشان می دهد، در حالی که شاخص های کلیدی عملکرد در واقع بخش مهمی از پورتفولیو هستند، هر جریان ارزش توسعه یک زمینه بومی دارد. این زمینه بومی به این معنی است که برخی از شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش از اهداف کسب و کاری یک جریان ارزش خاص مشتق شده اند. در نتیجه، آنها ممکن است مستقیماً نتیجه کلیدی یک موضوع استراتژیک ردیابی نکنند. جریان‌های ارزش توسعه‌ای، جریان‌های ارزش عملیاتی (OVS) را قادر می‌سازد تا به نتایج کسب‌وکار هدفمند دست یابند. بنابراین، جریان‌های ارزش عملیاتی ممکن است KPIها را برای جریان ارزش توسعه بومی اطلاع دهند. این KPIها ممکن است از یک جریان ارزشی به جریان دیگر در همان پورتفولیو متفاوت باشند. مثلا:

  • برخی از جریان‌های ارزش توسعه مستقیماً از تولید درآمد پشتیبانی می‌کنند و درآمد را به یک KPI محتمل تبدیل می‌کنند. سایر معیارها – مانند حاشیه سود عملیاتی، سهم بازار یا استفاده از راه حل – ممکن است بینش بیشتری ارائه دهند.
  • دیگر جریان‌های ارزش توسعه در حال توسعه پیشنهادهای نوظهور هستند. اگرچه بازگشت سرمایه (ROI) یک KPI واضح به نظر می رسد، ROI یک شاخص اقتصادی بک لاگ است و ممکن است به اندازه گیری سرمایه گذاری در مراحل اولیه کمکی نکند.
  • در عوض، حسابداری نوآوری، KPIهای غیر مالی، بازخورد سریع تری ارائه می دهند. برخی از جریان‌های ارزش توسعه عمدتاً مراکز هزینه هستند که به جریان‌های ارزش عملیاتی داخلی خدمت می‌کنند. در این مورد، اقدامات دیگر ممکن است مرتبط تر باشد، از جمله:
  1. رضایت مشتری و صاحب کسب و کار
  2. هزینه های مطلق و نسبت های توسعه جدید در مقابل تعمیر و نگهداری
  3. امتیاز خالص پروموتر
  4. اندازه گیری های خروجی مانند زمان چرخه ویژگی

نکاتی برای ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد

از آنجایی که KPIها مختص نوع جریان ارزش توسعه هستند، نکات و مثال‌های زیر توصیه‌های جهانی برای ایجاد KPI ارائه می‌کنند:

  • KPIهای خوب بر روی نتایج تجاری عینی و قابل اندازه‌گیری تمرکز دارند
  • برخی از شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش باید بر معیارهای فرآیندی مانند سرعت، کیفیت، جریان و خود ارزیابی تمرکز کنند (برای اطلاعات بیشتر به اندازه گیری و رشد مراجعه کنید).
  • داده‌های پرطرفدار به شما امکان می‌دهد تا بر اساس تاریخچه بهتر پیش‌بینی کنید چه اتفاقی خواهد افتاد.
  • داده های نسبت امکان مقایسه را فراهم می کند.
  • اگر یک متریک روزانه را با همان معیار در طول یک ماه مقایسه کنید یک جهش ناگهانی یا یک روند بلندمدت قابل مشاهده است .
  • تعداد KPIهای ردیابی شده برای هر جریان ارزش را محدود کنید.

به طور معمول، چهار تا هفت مجموعه خوبی از معیارها را ارائه می دهد. اغلب، معنی‌دارترین معیارها برای ارزیابی نتایج کسب‌وکار جریان ارزش توسعه، با جریان‌های ارزش عملیاتی آنها مرتبط است. به عنوان مثال، شکل ۳ برخی KPIهای مناسب برای جریان های ارزش عملیاتی مختلف را برجسته می کند. این معیارها حکایت از این دارد که جریان ارزش توسعه به خوبی نتایج تجاری را ایجاد می کند.

KPI های مثال برای انواع مختلف جریان های ارزش

شکل ۳. KPI های مثال برای انواع مختلف جریان های ارزش

تکامل حلقه بودجه ناب

 شاخص های کلیدی عملکرد جریان ارزش توسعه نقش مهمی در همسوسازی استراتژی و اجرا دارند. در حالی که تیم های چابک توانمند و مسئول اجرای کار هستند، استراتژی سرمایه گذاری بر عهده کسانی است که مسئول اطمینان از وجود سرمایه کافی برای اداره تجارت هستند. همچنین برای پرداخت به تامین کنندگان، هزینه های عمومی و اداری و تمام هزینه های مرتبط با مجموعه ای از سرمایه گذاری ها، بودجه لازم است. این شامل تعهد به ارائه بازده اقتصادی مناسب برای ذینفعان است. تدوین استراتژی و تخصیص سرمایه شرکت یک مسئولیت مالی حیاتی است.
علاوه بر این، این یک تعهد اخلاقی است که نمی توان آن را به شانس واگذار کرد یا فراتر از سطح مناسب مسئولیت و مسئولیت پذیری واگذار کرد. بنابراین، سرمایه گذاری های پرتفوی بدون توجه به نوع یا اندازه کسب و کار باید برنامه ریزی، تخصیص و پیگیری شود. این نقش مدیریت پورتفولیوی ناب (LPM) است که به طور قابل توجهی از KPIهای جریان ارزش سود می برد.

استراتژی بازاریابی کارافرینانه

استراتژی بازاریابی کارافرینانه چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی کارآفرینانه بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی کارافرینانه را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی کارافرینانه خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی کارآفرینانه بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی کارآفرینانه

مدت کمی است که کارآفرینی به عنوان دسته متمایز کسب و کار مورد مطالعه قرار گرفته است. موفقیت شگفت‌انگیز شرکت‌هایی که زمانی کوچک بودند مانند مایکروسافت، ویرجین و دل نشان داده است که کارآفرینی کیک نوع متمایز از کسب و کار با مجموعه ای از مشکلات و مزایای خاص خود است. همانطور که این زمینه به مرور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، استراتژی های خاصی برای کارآفرینی موفق شروع به ظهور کرده است. چالش اصلی پیش روی کارآفرین، رقابت با شرکت‌های بزرگ‌تر، شناخته‌شده‌تر و مدبرتر است. چگونه یک استارتاپ با پرسنل کم، بودجه محدود، و مشتریان اندک می تواند امیدوار به رقابت با غول های صنعت خود باشد؟ آنها این کار را با تبدیل نقاط ضعف خود به نقاط قوت خود انجام می دهند. شرکت‌های نوپا به دلیل ماهیت خود می‌توانند انعطاف‌پذیرتر و غیرمتعارف‌تر از رقبای اصلی خود باشند.

بازاریابی حوزه ای است که در آن کارآفرینان می توانند هویت منحصر به فردی را برای خود تعریف کنند. به تمام تبلیغات هوشمندانه ای فکر کنید که از موج اول استارت آپ های اینترنتی بیرون آمدند. به عنوان مثال، پتز دات کام (Pets.com) توانست یک عروسک جورابی ساده را به یک سخنگوی رسمی در سطح ملی تبدیل کند. از آنجایی که بازاریابی ابزاری است که برای هر کسب و کاری که مایل به سرمایه گذاری در آن است در دسترس است، یکی از بهترین راه ها برای شرکت های نوظهور است تا تصویر خود را در ذهن مصرف کنندگان تعریف کنند.

 

استراتژی بازاریابی کارافرینانه چیست؟

استراتژی بازاریابی کارآفرینانه کمتر در مورد یک استراتژی بازاریابی واحد است و بیشتر در مورد یک روح بازاریابی است که خود را از شیوه های بازاریابی سنتی متمایز می کند. از بسیاری از اصول اساسی بازاریابی اجتناب می‌کند، زیرا آنها معمولاً برای شرکت‌های بزرگ و معتبر طراحی شده‌اند. بازاریابی کارآفرینانه از مجموعه ابزاری از شیوه های بازاریابی جدید و غیرمتعارف برای کمک به شرکت های نوظهور برای به دست آوردن جایگاهی در بازارهای شلوغ استفاده می کند. بسیاری از استراتژی‌های بازاریابی کارآفرینانه از سر ضرورت زاده می‌شوند. کسب‌وکارهای جدید ممکن است ۱۰، پنج یا فقط یک نفر داشته باشند که روی تلاش‌های بازاریابی خود کار می‌کنند. آنها با بودجه محدود کار می کنند و به کسری از منابعی که رقبای اصلی خود دارند دسترسی دارند. تجملاتی مانند تیم‌های طراحی گرافیک و مشاوران تبلیغاتی اغلب خارج از ابزار استارتاپ‌ها هستند و از آن‌ها می‌خواهند راه‌هایی برای ایجاد حداکثر تأثیر با منابع محدود بیابند.

رایج ترین ویژگی های بازاریابی کارآفرینانه شامل نوآوری، ریسک پذیری و فعال بودن است. کمپین های بازاریابی کارآفرینانه سعی می کنند تا بزرگترین نقاط قوت شرکت را برجسته کنند و در عین حال بر ارزش آنها برای مشتری تأکید کنند. تمرکز بر محصولات نوآورانه یا خدمات مثال زدنی به مشتری راهی برای متمایز شدن از رقبا است. آنها با استفاده از ابزارهای ارزان و در دسترس از جمله ویدئوهای ویروسی، توییت‌ها، صفحات فیس‌بوک و بازاریابی ایمیلی این طرح را ایجاد می‌کنند. همه استراتژی های بازاریابی را می توان تا زمانی در نظر گرفت که نتیجه ای داشته باشند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی چریکی چیست؟

 

استراتژی های بازاریابی برای کارآفرینان

در بازارهای رقابتی، گم شدن در میان ازدحام آسان است. یکی از بزرگترین چالش های کارآفرینان، متمایز شدن از رقبای خود است. بازاریابی به روش های جدید، غیرمعمول یا تهاجمی بهترین راه برای نشان دادن چیزی است که یک کسب و کار را منحصر به فرد می کند. در زیر برخی از استراتژی های بازاریابی که کارآفرینان در گذشته با موفقیت استفاده کرده اند، آورده شده است. یک شرکت می‌تواند تمام تلاش‌های بازاریابی خود را به سمت یک استراتژی هدایت کند یا از چندین مورد در یک زمان استفاده کند.

  • بازاریابی رابطه مند – بر ایجاد پیوند قوی بین برند و مشتری تمرکز دارد.
  • بازاریابی اعزامی – شامل ایجاد بازارها و توسعه محصولات نوآورانه است. شرکت ها به جای پیرو، به عنوان رهبر عمل می کنند.
  • بازاریابی یک به یک – مشتریان به عنوان یک فرد بازاریابی می شوند. تمام تلاش های بازاریابی شخصی سازی شده است.
  • بازاریابی زمان واقعی – از قدرت فناوری برای تعامل با مشتری در زمان واقعی استفاده می کند.
  • بازاریابی ویروسی – پیام‌های بازاریابی را در اینترنت قرار می‌دهد تا بتوانند توسط مشتریان به اشتراک گذاشته و گسترش یابند.
  • بازاریابی دیجیتال – از قدرت ابزارهای اینترنتی مانند ایمیل و شبکه های اجتماعی برای حمایت از تلاش های بازاریابی استفاده می کند.

 

آمیخته استراتژی بازاریابی کارافرینانه

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی کارافرینانه استفاده می کنند؟

استراتژی بازاریابی کارآفرینانه به بهترین وجه با انواع شرکت هایی که از آن استفاده می کنند تعریف می شود. ساده ترین راه برای شناسایی تلاش های بازاریابی کارآفرینانه این است که به شرکتی که بازاریابی را انجام می دهد نگاه کنید. استارتاپ ها و شرکت های نوظهور از بازاریابی کارآفرینی برای کمک به تثبیت خود در صنایع نوظهور استفاده می کنند. مهم است که این مشاغل را از مشاغل کوچک متمایز کنیم. در حالی که آنها از کوچک شروع می کنند، هدف آنها رشد سریع و تبدیل شدن به بازیگران اصلی در صنعت خود در سریع ترین زمان ممکن است. این به شدت با یک رستوران یا ماشین‌فروشی متفاوت است که ممکن است برای همیشه کوچک بماند. رشد هدف اولیه کارآفرینی است و بازاریابی ابزار اولیه رشد است. ( به بازاریابی اعزامی مراجعه کنید)

استراتژی های بازاریابی مورد استفاده توسط کسب و کارهای نوظهور منحصر به آنها نیست. در واقع، بسیاری از شرکت های بزرگ از برخی از استراتژی های مشابه استفاده می کنند. نایک و برگر کینگ هر دو از بازاریابی ویروسی به خوبی استفاده کرده اند. کسب‌وکارهای بزرگ از این استراتژی‌ها برای استفاده از فرصت ها برای رشد برند خود و دستیابی به مشتریان جدید استفاده می کنند. از سوی دیگر، کارآفرینان از روی ناچاری از این استراتژی‌ها استفاده می‌کنند، زیرا اغلب منابع محدودی دارند و برای رقابت با شرکت‌های بزرگ‌تر نیاز به خلاقیت دارند.

زاپوس دات کام (Zappos.com)، یک فروشگاه اینترنتی کفش است که توانست با ارائه بازپرداخت رایگان و آسان، خرید آنلاین کفش را رایج کند. آنها با برجسته کردن این خدمات نوآورانه در بازاریابی خود، توانستند به مشتریانی که در مورد خرید کفشی که نمی‌توانستند امتحان کنند مطمئن نبودند، اطمینان دهند. آنها اکنون سالانه میلیون ها دلار کفش می فروشند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اخلاقی چیست؟

 

کامپیوترهای دل: مطالعه موردی در استراتژی بازاریابی کارافرینانه

در سال ۱۹۸۴، یک دانشجو به نام مایکل دل تصمیم گرفت یک شرکت کامپیوتری تاسیس کند. امروزه یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین شرکت های کامپیوتری در جهان است. در زیر برخی از مراحلی که دل در اولین مراحل خود برای جلب توجه در بازار کامپیوتر انجام داد، آورده شده است.

  • مشتریان خود را تعریف کنید – دل خیلی زود متوجه شد که در بازار برای کامپیوترهای کسب وکاری سفارشی شده حفره ای وجود دارد. اولین محصولات آنها برای شرکت های بزرگ و متوسط به بازار عرضه شد که به دنبال خرید همزمان کامپیوترهای زیادی بودند. تنها در اواخر دهه ۹۰ بود که آنها شروع به تمرکز بر رایانه های شخصی برای دانش آموزان و خانواده ها کردند.
  • چیز جدیدی را ارائه دهید – در اوایل دهه ۸۰، رایانه ها عمدتاً از طریق فروشگاه های خرده فروشی خرید و فروش می شدند. دل گامی رادیکال در آن زمان برای فروش مستقیم به مصرف کنندگان برداشت و واسطه خرده فروشی را حذف کرد. این امر باعث شد تا مشتریان تجاری سفارش های بزرگ را سفارش دهند و هر رایانه ای را که خریداری کرده اند سفارشی کنند.
  • به جایی بروید که مشتریان هستند – دل در نمایشگاه‌های الکترونیک، مجلات کسب وکاری و سایر راه‌هایی که افسران فناوری شرکت‌ها دنبال می‌کردند، بازاریابی می‌کرد. پیام‌های تبلیغاتی روش‌هایی را که رایانه‌های دل برای مشتریان کسب وکار بهینه می‌شدند برجسته می‌کرد.
  • ارائه خدمات استثنایی – دل پشتیبانی فنی ۲۴ ساعته را به همه مشتریان خود ارائه می دهد. این یک خدمات ارزشمند برای مشتریانی بود که تازه شروع به ادغام رایانه در کسب وکار خود کرده بودند.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی موبایلی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی کارافرینانه چگونه است؟

برنامه های بازاریابی تنها زمانی می توانند توسعه یابند که یک شرکت چندین جنبه را در مورد مدل کسب و کار خود تعیین کند. آنها باید ماموریت اصلی شرکت را درک کنند، مشتریانی که آنها را هدف قرار خواهند داد و رقبای آنها چه کسانی هستند. انجام یک خود تحلیلی دقیق می تواند به کسب و کارهای نوظهور کمک کند تا جایگاه خود را در بازار مشخص کنند و اهداف واقع بینانه تعیین کنند. نوع کسب و کاری که یک استارتاپ برای آن تلاش می کند نیز بر تصمیمات بازاریابی آن تأثیر می گذارد. اگر شرکتی تصمیم بگیرد که برای مشتریان کسب وکاری حرفه ای بازاریابی کند، احتمالاً از ویدیوهای ویروسی خنده دار در یوتیوب استفاده نخواهد کرد.

جزئیات طرح تا حد زیادی به استراتژی بازاریابی خاصی که یک شرکت انتخاب می کند بستگی دارد. استراتژی های بازاریابی رابطه مند به طور قابل توجهی با بازاریابی ویروسی متفاوت است (همچنین به بازاریابی رابطه مند مراجعه کنید). مهم است که تعریف کنید بر روی کدام نوع بازاریابی تمرکز کنید و سپس تمام تلاش ها را در آن زمینه متمرکز کنید. یک برنامه بازاریابی جامع به شرکت ها کمک می کند تا با تجدیدنظر در استراتژی های خود، این تمرکز را حفظ کنند. بیشتر برنامه‌های بازاریابی بیش از یک سال زمان را پوشش نمی‌دهند، زیرا استارت‌آپ‌ها با چنین شرایط نامطمئنی مواجه هستند، که از کسب‌وکارها می‌خواهد انعطاف‌پذیر بوده و برای تغییرات سریع باز باشند.

برنامه‌های بازاریابی کارآفرینانه بر پایه ورودی‌های هر جنبه‌ای از شرکت – از تولید، تا امور مالی و پرسنل استوار است. برای موفقیت، استارت‌آپ‌ها باید به شیوه‌ای هماهنگ کار کنند تا از منابع خود تا حد امکان به شکل کارآمدی استفاده کنند. تصمیمات بازاریابی باید منعکس کننده شرایط دنیای واقعی پیش روی شرکت باشد. معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی طرح بازاریابی باید منعکس کننده اهداف شرکت باشد. این اهداف می توانند از حداکثر کردن سود، دستیابی به گسترده ترین پایگاه مشتری تا بازتعریف یک بازار خاص متغیر باشند. هر هدف به استراتژی بازاریابی متفاوتی نیاز دارد و با شرایط متفاوتی ارزیابی می شود. شرکت های نوظهور باید اهداف کمی را برای خود تعیین کنند و سپس در صورت عدم تحقق آن اهداف، استراتژی های خود را تجدید نظر کنند. در غیر این صورت، رشد غیرممکن است.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی داخلی چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی کارافرینانه باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی کارافرینانه باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی کارافرینانه آورده شده است.

مدیر محصول

مدیران محصول بیشتر در مشاغلی که چندین محصول خرده فروشی ارائه می دهند، رایج هستند. آنها مسئول توسعه محصولات جدید و موجود بر اساس تحقیقات بازار و اهداف شرکت هستند. مدیران محصول از نزدیک با متخصصان بازاریابی همکاری خواهند کرد تا پیشنهادات شرکت را با موقعیت بازار خود هماهنگ کنند. در حالی که به صراحت یک موقعیت بازاریابی نیست، مدیران محصول بسیار نگران این هستند که چه چیزی بفروشد و چگونه آن را به بهترین نحو بفروشند.

برنامه ریز استراتژیک

برنامه ریزان استراتژیک استراتژی های شرکتی را برای افزایش رشد و سودآوری توسعه می دهند. بیشتر کارآفرینان از یک برنامه ریز استراتژیک استفاده می کنند تا به آنها کمک کند که از کسب و کارهای کوچک به بزرگ تبدیل شوند. برنامه ریزان در مورد تعدادی از تصمیمات کسب وکاری، از جمله تلاش های بازاریابی، تصمیم می گیرند. آنها خودشان تبلیغات ایجاد نمی کنند، بلکه فرصت ها و روش های جدیدی را برای بازاریابی شناسایی می کنند.

مدیر بازاریابی

مدیران بازاریابی مسئول نظارت بر هر جنبه ای از فرآیند بازاریابی هستند. در محیط‌های کارآفرینی، ممکن است مسئولیت تیم‌های کوچک را بر عهده بگیرند یا خودشان مسئولیت بازاریابی را بر عهده بگیرند. وظایف آنها شامل انجام تحقیقات بازار، تأیید تصاویر و متن، و مذاکره در مورد نرخ فضای تبلیغاتی است. آنها همچنین نقش محوری در توسعه برنامه های بازاریابی خواهند داشت.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی کارافرینانه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

جریان های توسعه ارزش

جریانهای توسعه ارزش

جریان های توسعه ارزش دنباله ای از فعالیت های مورد نیاز برای تبدیل یک فرضیه کسب و کار به یک راه حل دیجیتالی فعال است که ارزش مشتری را ارائه می دهد. همانطور که در اصل سازماندهی حول ارزش توضیح داده شد، مفهوم جریان ارزش زیربنای حیاتی تفکر ناب است. در وقع ما دو نوع جریان ارزش داریم. که شامل:

جریان های توسعه ارزش (DVS).

این مقاله جریان های توسعه ارزش ( DVS )را اینگونه توصیف می‌کند – توالی فعالیت‌ها برای توسعه و پشتیبانی از راه‌حل‌های مورد استفاده توسط جریان‌های ارزش عملیاتی (OVS). یک یا چند قطار انتشار چابک هر جریان توسعه ارزش ( DVS ) را تشکیل می دهند.

جریان های ارزش عملیاتی (OVS).

OVS دنباله ای از فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمات به مشتری است. به عنوان مثال می توان به تولید یک محصول، انجام یک سفارش، پذیرش و درمان یک بیمار پزشکی، ارائه وام یا ارائه خدمات حرفه ای اشاره کرد.

توسعه دهندگان سیستم ها و نرم افزارها، مدیران محصول، مهندسان، دانشمندان و متخصصان فناوری اطلاعات عمدتاً در DVS کار می کنند. مشتریان خارجی از راه حل هایی که ایجاد می کنند استفاده می کنند، اما بسیاری از آنها مرتبط با موارد داخلی کسب و کار هستند. این مشتریان (یا کاربران) افرادی در داخل شرکت هستند که از آن سیستم ها برای انجام کار خود استفاده می کنند. برخی دیگر محصولات، خدمات یا سیستم های توسعه یافته توسط DVS را به مشتریان خارجی ارائه می دهند.

یک پورتفولیو مجموعه ای از DVS را تعریف و اداره می کند. هر DVS متعهد به ساخت، استقرار و پشتیبانی از راه حل هایی است که شرکت برای انجام ماموریت تجاری خود به آن نیاز دارد (شکل ۱). بودجه های ناب و حفاظ‌ها از آنها حمایت می‌کند و کارگرانی را که تصمیم‌های روزانه‌ای می‌گیرند که ارزش اقتصادی را بهینه می‌کنند، توانمند می‌سازد.

این مقدار توسط شاخص‌های عملکرد کلیدی (KPI)، اهداف و نتایج کلیدی (OKR) و سه حوزه اندازه‌گیری (نتیجه‌ها، جریان، و شایستگی، به اندازه‌گیری و رشد) اندازه‌گیری می‌شود که برای ارزیابی نحوه عملکرد جریان ارزش در دستیابی به استراتژی پورتفولیو

شکل 1. پورتفولیو مجموعه ای از DVS را تعریف و اداره می کند

 

شکل ۱. پورتفولیو مجموعه ای از DVS را تعریف و اداره می کند

چرا افراد را در جریان های توسعه ارزش سازماندهی کنیم؟

به عبارت ساده، سازماندهی افراد در جریان های توسعه ارزش ( DVS ) گردش کار، کارایی را بهبود می بخشد و زمان ورود به بازار را تسریع می کند. این امر با بهینه سازی جریان ارزش برای مشتری در بخش ها و بخش های عملکردی از طریق تامین کنندگان، کانال ها و کل سیستم انجام می شود.
جریان های ارزش مزایای زیادی را ارائه می دهند، زیرا:

  • تیم های پایدار و طولانی مدت را فعال کنید که بر ارائه ارزش تمرکز دارند
  • کمک به شناسایی و تجسم تمام کارهای لازم برای تولید راه حل ها
  • ایجاد شفافیت تاخیرها، گلوگاه ها و دستکاری ها
  • از اندازه های کوچکتر کار پشتیبانی کنید
  • امکان رشد دانش و یادگیری مستمر بیشتر
  • اجازه دهید مدل تأمین مالی از بودجه‌های پروژه سنتی به سمت جریان‌های ارزشی  تغییر کند

در واقع، هنگامی که شما شروع به درک ارزش آنها می کنید، باعث می شود متعجب شوید که چگونه شرکت ها بدون آنها کار می کردند. بله، آنها همیشه آنجا بودند، اما ما آنها را ندیدیم.

تعریف جریان های توسعه ارزش

جریان های توسعه ارزش شامل تمام فعالیت ها، افراد، سیستم ها و جریان اطلاعات و مواد مورد نیاز برای ارائه ارزش است. در حالی که OVS بسته به هدف آنها به طور قابل توجهی متفاوت است، مراحل DVS نسبتا استاندارد هستند. شکل ۲ ساختار ساده شده یک DVS را نشان می دهد.

این ساختار شامل عناصر زیر است:

ماشه – جریان ارزش توسط یک درخواست جدید راه اندازی می شود، اگرچه بسیاری از درخواست های جدید به طور همزمان در جریان ارزش حرکت می کنند.

مراحل – شامل فعالیت های مورد نیاز برای تعریف، ساخت، اعتبارسنجی و انتشار ارزش جدید است.

نوار – نوار بین مراحل نشان دهنده اطلاعات و موادی است که از یک فرآیند به فرآیند دیگر در جریان هستند. این همچنین مستلزم انتقال اطلاعات معمولی است که وقتی افراد در مراحل مختلف به فرآیند ارزش می‌افزایند، رخ می‌دهد.

بیضی ها (…) – تأخیر بین این مراحل را نشان می دهد، که معمولاً مهم ترین عوامل در زمان های طولانی است. کاهش تأخیرها معمولاً سریعترین و کارآمدترین راه برای کاهش زمان تحویل است.

خروجی DVS افزایش جدیدی از راه حل است،که ارزش اضافی که این ویژگی های جدید را ارائه می دهند.

این مثال DVS در شکل ۲ یک مدل ساده‌شده باورنکردنی از آنچه برای ایجاد راه‌حل‌های فنی نوآورانه در شرکت‌های دیجیتال امروزی نیاز است، است. با این حال، هدف مهمی را دنبال می کند: فعالیت های مورد نیاز برای ارائه راه حل ها و زمان لازم را نشان می دهد. مقاله جریان‌های ارزش عملیاتی توضیح می‌دهد که چگونه جریان‌های ارزش راه‌حل‌ها را ارائه می‌کنند و نیازهای مشتری را پشتیبانی می‌کنند. در واقع، همانطور که وارد اشاره می‌کند، تمام هدف جریان‌های ارزش توسعه این است که جریان‌های ارزش عملیاتی و در نتیجه کل شرکت را سودآورتر و در ارائه ارزش کارآمدتر کنند. همانطور که آن مقاله نشان می دهد، چهار الگوی رایج جریان ارزش OVS – تحقق، تولید، محصولات نرم افزاری و پشتیبانی – خود را به انواع مختلف الگوهای DVS می رسانند.

 ساختار نمونه یک DVS

شکل ۲. ساختار نمونه یک DVS

۱. تحقق الگوی جریان های توسعه ارزش DVS الگوی اول

(شکل ۳) یک نمونه وام مصرفی است. الگوهایی مانند این در بیمه، بانکداری، خدمات مالی و صنایع مرتبط که محصولات و خدمات پیچیده و دیجیتالی را به مصرف کنندگان (B2C) و مشاغل (B2B) ارائه می دهند، نسبتاً استاندارد هستند.
OVS تکمیلی مراحل پردازش درخواست مشتری، ارائه محصول یا خدمات با قابلیت دیجیتالی و دریافت پرداخت را نشان می‌دهد. به عنوان مثال می توان به ارائه محصول بیمه ای به مصرف کننده یا انجام یک سفارش فروش تجارت الکترونیک اشاره کرد (شکل ۳).

در این مورد، محصول بیشتر مجازی است تا ملموس، زیرا «محصول وام» مجموعه‌ای از تعهدات، رابط‌ها، برنامه‌های کاربردی، خدمات، قراردادها، مجوزها و سایر روابطی است که محصول یا خدمات مصرف‌کننده را تشکیل می‌دهند.
مشتری در طول سفر خود در نقاط مختلف تعامل دارد. گرچه نقاط دسترسی مشتری بسیار مهم است، اما تنها نوک کوه یخ توسعه هستند. بیشتر توسعه ها در سیستم های داخلی کلاس سازمانی اتفاق می افتد، مانند آنچه برای سیستم بانکداری تجاری نشان داده شده است.
برای ساخت و نگهداری این سیستم ها، ممکن است به چندین جریان توسعه نیاز باشد. به عنوان مثال، یک جریان ارزش توسعه از خدمات وام اولیه و امتیازدهی اعتبار پشتیبانی می کند. دیگری خدمات اصلی بانکی را ایجاد می کند.

الگوی تحقق DVS برای وام مصرفی

شکل ۳. الگوی تحقق DVS برای وام مصرفی

۲. ساخت الگوی جریان های توسعه ارزش DVS

شکل ۴ الگویی را برای ساخت یک سیستم فیزیکی-سایبری قابل توجه، در این مورد، یک وسیله نقلیه مسافربری نشان می دهد. این الگو تفاوت‌های اساسی را بین جریان‌های توسعه‌ای که مستقیماً راه‌حل‌های دیجیتال را پشتیبانی می‌کنند و آنهایی که محصولاتی را که باید قبل از استفاده تولید شوند، پشتیبانی می‌کنند، نشان می‌دهد.
در این حالت، ارزش تحویلی محصول نیست، بلکه مشخصات مورد نیاز برای ساخت و اعتبارسنجی آن است. تمرکز روی Solution Intent، مخزن مشخصات طراحی، رویه‌های ساخت، صورتحساب‌های مواد و غیره است که برای تولید دستگاه مورد نیاز است.
در این زمینه، تیم ها به دو نوع مشتری خدمات ارائه می دهند:
۱. مشتری نهایی، کاربر نهایی محصول تولید شده (راننده وسیله نقلیه در این مورد) است.
۲. پرسنل تولیدی که از مشخصات برای ساخت محصول استفاده می کنند (نشان داده شده با نماد آبی “سرکارگر مغازه”).

البته، اندازه و تعداد DVS با پیچیدگی راه حل متفاوت است. در برخی موارد، هزاران نفر در طراحی چنین سیستمی (خودرو، هواپیما، ماهواره، گوشی هوشمند و غیره) مشارکت دارند.
اما همچنین این مورد نیز وجود دارد که بسیاری از محصولات تولیدی را می توان با یک جریان ارزش توسعه واحد (پهپاد، وب کم، کنترل از راه دور و غیره) توسعه داد. مورد پیچیده تری که در بالا نشان داده شده است، الگوی فرعی رایج دیگری را نشان می دهد که در آن برخی از DVS به طور مستقیم از دیگران پشتیبانی می کنند. در این مثال، یک DVS به ساخت ابزارهای طراحان وسایل نقلیه مورد نیاز DVS دیگر برای طراحی، شبیه سازی و اعتبارسنجی محصولاتشان اختصاص داده شده است. همچنین تصویر یک «دوقلو دیجیتال» است، یک کپی از محصول مورد استفاده برای تأیید مفروضات طراحی. این دوقلو یک استراتژی معمولی Lean-Agile برای ساختن سیستم‌های فیزیکی-سایبری قابل توجه است.

 نمونه الگوی DVS برای ساخت

 

شکل ۴. نمونه الگوی DVS برای ساخت

۳. الگوی جریان های توسعه ارزش DVS محصولات نرم افزاری

بسیاری از متخصصان توسعه نرم افزار و فناوری اطلاعات در صنعت فروشنده نرم افزار مستقل (ISV) کار می کنند، جایی که فروشندگان مستقیماً محصولات نرم افزاری را تولید و به بازار عرضه می کنند. بخش محصولات نرم‌افزاری شامل بزرگترین شرکت‌های بومی دیجیتال و صدها هزار شرکت می‌شود که همه چیز را از خدمات فناوری اطلاعات گرفته تا سیستم‌های اطلاعات بیمارستانی، نرم‌افزار دسکتاپ، بازی‌ها و برنامه‌های ساده موبایل می‌فروشند. شکل ۵ الگویی را برای یک شرکت مهم نشان می دهد که یک برنامه نرم افزاری قابل توجه را توسعه و پشتیبانی می کند. این تصویر نشان می دهد که چگونه بزرگترین تمرکز تلاش برای توسعه مستقیماً به راه حل نرم افزاری می رود. مشتریان (و شخصیت های مختلف مشتری) کاربران سیستم هستند. صدها یا حتی هزاران نفر ممکن است مستقیماً در توسعه، استقرار و نگهداری چنین سیستم هایی مشارکت داشته باشند. اما این سیستم خودش را نمی فروشد، به تماس های پشتیبانی پاسخ نمی دهد، یا درآمدی را جمع آوری نمی کند. OVS مسئول جذب مشتری، عملیات داخلی، پشتیبانی و غیره است. همانطور که در تصویر نشان داده شده است، برخی از نرم افزارها و متخصصان فناوری اطلاعات آن سیستم های داخلی را پشتیبانی و نگهداری می کنند. همچنین توجه به این نکته مهم است که مشتریان در طول سفر خریدار خود در حین استفاده از برنامه با شرکت تعامل دارند. همانطور که در اینجا نشان داده شده است، یک DVS به پشتیبانی از آن عملکرد اختصاص داده شده است. می‌توان آن را برای توسعه‌ی Agile Release Trains (ARTs) برای یک رویکرد انتها به انتها با جریان همترازتر توزیع کرد. با این حال، یک رویکرد مشترک به تجربه مشتری ممکن است یک جریان ارزش توسعه جداگانه را تضمین کند.

جریان ارزش محصولات نرم افزاری

شکل ۵. جریان ارزش محصولات نرم افزاری

۴. پشتیبانی از الگوی جریان های توسعه ارزش DVS

نوع نهایی OVS در خدمت «جریان‌های ارزش پشتیبانی»، عملکردهای داخلی و حیاتی، و افراد و فرآیندهایی است که سازمان را در حال اجرا نگه می‌دارند. نمونه‌های رایج شامل فرآیند حسابرسی سالانه، استخدام و استخدام پرسنل، و بسیاری دیگر از گردش‌های کاری مهم و تکراری است. علاوه بر این، شرکت‌هایی که در لجستیک، زنجیره تامین، تحقیقات، داده‌کاوی، کشف دارو و غیره فعالیت می‌کنند، دارای جریان‌های ارزش پشتیبان داخلی گسترده و حیاتی هستند، با فعالیت‌هایی که خیلی زودتر از مشتریان نهایی انجام می‌شوند. بسیاری از این جریان‌های ارزش حمایتی وجود دارند که تقاضای قابل‌توجهی برای توسعه ایجاد می‌کنند. اغلب، چند OVS می تواند توسط یک DVS پشتیبانی شود که سیستم هایی را که OVS برای عملکرد و اشتراک گذاری اطلاعات استاندارد به آن نیاز دارد، می سازد، پیکربندی می کند و پشتیبانی می کند. شکل ۶ نمونه ای از یک DVS منفرد را نشان می دهد که از یک سیستم ERP در سراسر سازمان پشتیبانی می کند.

در این مثال فقط یک مشتری داخلی وجود دارد. به این دلیل که، در این مورد، DVS از OVS داخلی سازمان پشتیبانی می کند. مشتریان DVS کاربران، ذینفعان و کارمندانی هستند که در OVS کار می کنند (که با نماد افراد دایره شده مشخص شده است). درک این جریان داخلی ارزش به اندازه درک مشتری خارجی حیاتی است. طرز فکر، روش‌ها و شیوه‌های مشتری مداری و تفکر طراحی به طور یکسان برای تیم‌های این DVS اعمال می‌شود.

نمونه ای از یک DVS که از چند OVS پشتیبانی می کند

شکل ۶. نمونه ای از یک DVS که از چند OVS پشتیبانی می کند

تعریف جریان های توسعه ارزش

 

چهار الگوی OVS که قبلا توضیح داده شد به تعریف ساختار جریان های توسعه ارزش DVS برای تحویل بهینه مقدار کمک می کند. پس از شناسایی اولیه، تجزیه و تحلیل اضافی برای تعیین مرزهای DVS، افراد، راه حل ها و سایر قابل تحویل ها مورد نیاز است. شکل ۷ یک بوم جریان ارزش توسعه را ارائه می دهد، یک الگوی ساده که می تواند درک در حال ظهور را به تصویر بکشد و اصلاح کند.

بوم جریان ارزش توسعه

شکل ۷. بوم جریان ارزش توسعه

بهینه سازی جریان های توسعه ارزش

 

در نهایت، یک مزیت قابل توجه دیگر برای تجزیه و تحلیل جریان ارزش وجود دارد. هر جریان ارزش یک جریان ارزش قابل شناسایی و قابل اندازه گیری را برای مشتری فراهم می کند.
به این ترتیب، نقشه‌برداری جریان ارزش [۲،۴] می‌تواند برای اندازه‌گیری و بهبود سرعت و کیفیت تحویل به طور سیستماتیک اعمال شود. همانطور که تیم ها و ART ها شروع به پذیرش DevOps می کنند، یادگیری از این سفر اغلب شگفت آور است. شکل ۸ نمونه ای از یک تیم را نشان می دهد که اولین نقشه برداری خود را از یک ویژگی معمولی در حین حرکت از تعریف به تولید انجام می دهد.

نتایج تمرین نقشه برداری جریان توسعه یک تیم

 

شکل ۸. نتایج تمرین نقشه برداری جریان توسعه یک تیم

 

معیارهای جریان برای جریان ارزش شواهد قوی ارائه می دهد که بهبود قابل توجهی مورد نیاز است. تنها ۵ درصد از زمان جریان، زمان کار با ارزش افزوده است. ۹۵ درصد دیگر صرف انتظار می شود! همچنین، تلاطم در سیستم وجود دارد. فقط ۳۵ درصد از ویژگی ها بدون نیاز به کار مجدد در یک یا چند مرحله در جریان ارزش جریان دارند. همانطور که در شکل ۹ نشان داده شده است، این نتایج یک مورد تجاری خوب برای ART ها برای سرمایه گذاری در نقشه برداری جریان ارزش و خودکارسازی بیشتر خط لوله تحویل مداوم فراهم می کند. فرآیند بهبود مستمر DVS را قادر می سازد تا به طور قابل پیش بینی نوآوری و ارزش را در کوتاه ترین زمان تولید پایدار با بالاترین کیفیت ممکن ارائه دهد.

جریان ارزش توسعه با یک خط لوله تحویل مداوم

شکل ۹. جریان ارزش توسعه با یک خط لوله تحویل مداوم

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع چشم انداز پورتفولیو برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.