تعریف هوش سازمانی و هوش استراتژیک چیست؟

تعریف دقیق هوش سازمانی و هوش استراتژیک و هوش تاکتیکی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به تعریف هوش سازمانی (Operation intelligence) و هوش استراتژیک (Strategic intelligence) در مدیریت کسب و کار بپردازیم و تفاوت آن را با هوش تاکتیکی بیان نماییم. برای آشنایی بهتر با مفاهیم هوش سازمانی و هوش استراتژیک سعی شده است تا انواع هوش بررسی شوند و نقش هوش کسب و کار، هوش تجاری، هوش سازمانی و هوش استراتژیک در روند تصمیم گیری مشخص گردد. همچنین در ادامه به مفهوم اطلاعات استراتژیک و کاربرد آن در هوش سازمانی و هوش استراتژیک بررسی شده است و رابطه آن با مدیریت دانش دانش نیز تشریح گردیده است. در پایان می توانید نظرات خود را در انتهای مقاله درج نمایید.

مقدمه ای بر هوش سازمانی و هوش استراتژیک

در مورد هوش سازمانی و هوش استراتژیک مطالب و تعاریف متعدد و گاه ناقصی ارائه شده است و بیشتر از آنکه آن را از حیث یک مفهوم مجزا و مستقل بررسی کنند، همتای سایر هوشمندی ها و از جمله هوشمندی رقابتی و کسب و کار به کار گرفته اند. هوشمندی استراتژیک نقش بسیار مهمی در تصمیم گیری استراتژیک سازمانی ایفا می نماید.

هوش استراتژیک را موجب به وجود آمدن هوشمندی رقابتی در سازمان میداند. او این هوشمندی را به کمک هوشمندی رقابتی، هنر جمع آوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعاتی میداند که افراد تمام سطوح سازمان به فراخور نیاز خود به آن دسترسی دارند و به آنها کمک می کند که آینده خود را شکل دهند و در مقابل تهدیدهای رقابتی از آنها محافظت کند.

اما آنچه از هوشمندی استراتژیک می توان از مفاهیم نوین استراتژی در پژوهش های مختلف دریافت، محدود به تأثیر هوشمندی بر صرف توانایی رقابتی نیست و شامل هرگونه توانمندی اطلاعاتی برای کمک به سازمان است که نقش مهمی را در شرایط فعلی سازمان های امروزی ایفا می کند. از طرفی با بررسی مقالات و پژوهش های مدیریت استراتژیک به یک مفهوم متفاوت با هوشمندی استراتژیک به نام تفکر استراتژیک می رسیم.

نقش هوش و تفکر استراتژیک در تعیین استراتژی سازمانی چیست؟

در واقعه تمرکز رویکردهای نوین استراتژی بر این مسئله است که استراتژی نمی تواند حاصل یک فرایند برنامه ریزی باشد و لذا به جای برنامه ریزی بر تفکر استراتژیک تأکید میشود. در این رویکردها استراتژی نه بر اساس پیش بینی آینده بلکه با توانایی خلق آینده محقق می شود. به این ترتیب درک فرصتها و کشف راهکارهای جدید توسط مدیران موجب شکل گیری چشم انداز جدیدی برای سازمان می شود. در این رویکردها نقش ابزار و روش شناسی کمرنگ و انسان به عنوان استراتژیست نقش اصلی را به عهده می گیرد. اینجاست که اهمیت توجه به مقوله ی تفکر استراتژیک در سازمان روشن می شود. در مطالعات اخیر، هوش سازمانی و هوش استراتژیک به عنوان یک مبحث مهم برای پژوهش در حوزه ی مدیریت و یکی از توانمندی های اصلی مدیران و رهبران دارای عملکرد مطلوب مطرح شده است.

توانایی تفکر به صورت استراتژیک مدت هاست به عنوان یکی از نیازمندی های مدیران عالی سازمان شناخته شده است. ضمن اینکه با افزایش پیچیدگی محیط اجتماعی، این توانایی در سطوح پایین تر سازمانی نیز موردنیاز خواهد بود. با توجه به این توضیحات جایگاه و نقش هر یک از این دو مفهوم در ادبیات استراتژی متفاوت بوده و هریک مفهومی خاص ولی نزدیک به هم را برای سازمان به همراه دارد که لازم و ضروری می نماید با شناخت آنها، به چگونگی تأثیر آن دو در سازمان پرداخته شود.

بیشتر بخوانید: تعریف مثلث استراتژیک و نقش مثلث استراتژیک در حسابداری مدیریت چیست؟

از طرفی همان طور که بیان شد نقش تفکر استراتژیک سازمانی برای هر سازمان بسیار مهم و حیاتی است از این رو چگونگی ایجاد یا گسترشان برای سازمانها نیز بسیار مفید و سودمند است. به نظر می رسد نقش هوشمندی استراتژیک می تواند در این مقوله بسیار کمک کننده باشد، در این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال هستیم که جایگاه هوشمندی استراتژیک در توسعه تفکر استراتژیک سازمانی چگونه است؟

هدف این تحقیق ضمن تعریف و تبیین هوشمندی استراتژیک و هوش سازمانی و تفکر استراتژیک، برقراری ارتباط بین این دو مفهوم مهم مدیریت استراتژیک از منظر تئوری می باشد. لذا در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور و تحلیل مفاهیم هر دو مبحث هوشمندی استراتژیک و تفکر استراتژیک سازمانی و تشریح نقش آنها به تفسیر مفاهیم در توسعه رابطه این مفاهیم از منظر تئوریک و نظری پرداخته شده است.

تعریف دقیق هوش سازمانی چیست

مفاهیم مرتبط با هوشمندی استراتژیک

برخی از روان شناسان انواع هوش را به ۳ گروه اصلی دسته بندی کرده اند: ۱. هوش انتزاعی: به معنای توانایی ادراک و به کار گیری ماهرانه نمادهای ریاضی و کلامی. ۲. هوش عینی: به معنای توانایی ادراک برخورد ماهرانه با موضوعات ۳. هوش اجتماعی: به معنای توانایی ادراک دیگران، اما، ساده ترین و قابل فهم ترین تعریف هوش توانایی تطبیق و بر ابرسازی با محیط است» و تطبیق با محیط یعنی فراست، توانایی اندیشیدن و رسیدن به شناخت، درک مشکل و نیاز. همه جانداران برای زنده ماندن می توانند خودشان را با محیط اطراف خود تطبیق دهند.

بیشتر بخوانید: تحلیل هشت نوع استراتژی مینتزبرگ از دیدگاه مدل موعود

گاردنر با تئوری ارائه هوش چندگانه بیان می کند که هوش یک موجودیت مستقل و واحد نیست، بلکه حاوی هفت هوش اساسی مستقل می باشد. این هوش ها از دید او عبارت اند از: هوش زبانی، ریاضی – منطقی، موزیکال، جسمی و حرکتی، فضایی، درون فردی و بین فردی. وی بیان کرد که تئوری اش را بر مبنای «ظرفیت حسابی» می داند و این چنین تعریف می کند: «هوش شامل توانایی حل مسئله است که در جامعه و فرهنگ مهم تلقی می شود و با ظرفیت پردازش که توانایی گرفتن نوع خاصی از اطلاعات (که از روان و چشم انسان سرچشمه می گیرد) ارتباط دارد.»

انواع هوش کدام است؟

انواع هوش با مطالعه گسترده ادبیات حوزه های علوم مختلف می توان انواع هوش را که بیشترین کاربرد در علوم روان شناسی و مدیریت داشته است. انواع هوش عبارتند از هوش جسمی، هوش میان فردی، هوش درون فردی، هوش تصویری، هوش زبان شناختی، هوش منطقی، هوش موسیقیایی، هوش طبیعت گرا، هوش اخلاقی، هوش وجودی، هوش عاطفی، هوش هیجانی، هوش تجاری یا کسب و کار، هوش مصنوعی، هوش فرهنگی،هوش غریزی، هوش خلاق، هوش جمعی، هوش عملی، هوش رقابتی، هوش سازمانی، هوش معنوی، هوش اجتماعی که آن را می توان همچون موارد زیر طبقه بندی کرد:

هوش جسمی یا هوش حرکتی چیست؟

استعداد کنترل حرکات بدن و دست کاری ماهرانه اشیاء را هوش حرکتی می نامند. توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن در این افراد توانایی بیان خودشان است. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند و از طریق تعامل با فضای اطراف قادر به یاد آوری اطلاعات هستند.

هوش میان فردی چیست؟

بخشی از آن چیزی است که امروزه به هوش هیجانی معروف شده است. اولین بار توسط گاردنر بیان شد. هوش میان فردی توانایی برقراری ارتباط با دیگران و درک مطلوب آنهاست. این افراد سعی می کنند چیزها را از نقطه نظر انسان های دیگر ببینند تا بفهمند آنها چگونه می اندیشند و احساس می کنند.

هوش درون فردی چیست؟

هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدف های زندگی است. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و خود گرا هستند. آنها ریزودرشت عیبها و خوبی های خود را می دانند و تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.

هوش تصویری یا هوش فضایی چیست؟

توانایی تجسم تقریبا هر چیزی حتی تجسم فکرها. توانایی درک پدیدهای بصری، یادگیرنده های دارای این نوع هوش، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات، نیاز به خلق یک تصویر ذهنی واضح دارند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر و فیلم لذت می برند. مهارتهای آنها شامل این مواردمی باشد: ساخت پازل، خواندن، استعاره ها و تمثیل های تصویری، دست کاری تصاویر، ساخت و تعمیر و طراحی وسایل علمی و تفسیر تصاویر.

هوش زبان شناختی چیست؟

این هوش در واقع بخشی از همان چیزی است که میان عامه مردم هم به عنوان هوش پذیرفته شده است. داشتن اطلاعات عمومی زیاد، توانایی سخنوری و زبان بازی، توانای خوب خواندن و نوشتن و در کل کسی که بتواند از زبان به بهترین نحوه استفاده کند. این یادگیرنده ها و مهارت های شنیداری تکامل یافته ای دارند و معمولا سخنورانه برجسته ای هستند.

هوش منطقی یا هوش ریاضی چیست؟

توانایی استفاده از استدلال منطق و اعداد، یادگیری به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی، برقرار رابطه بین اطلاعات مختلف. افرادی باهوش منطقی در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند. مهارتهای آنها شامل: حل مسئله، تقسیم و طبقه بندی اطلاعات، کار با مفاهیم انتزاعی، به کارگیری زنجیر طولانی استدلال برای پیشرفت، انجام آزمایش های کنترل شده، کنجکاوی در پدیده های طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی و کار با اشکال هندسی. رشته شغلی موردعلاقه آنها مهندسی، برنامه نویسی، پژوهشگری و حسابداری است.

هوش موسیقیایی یا هوش ریتمیک چیست؟

کسی که به زیروبم آهنگ ها، ریتمها و تن صداها حساس است، مطمئنا از هوش موسیقیایی برخوردار است. آنها با استفاده از صداها، ریتمها و الگوهای موسیقی فکر می کنند و به صداهای محیطی بسیار حساس اند. مهارتشان عمل به فعالیتهای مرتبط با موسیقی است

هوش طبیعت گرا چیست؟

هوش طبیعت گرا انسان را قادر به تشخیص، طبقه بندی و لذت از موجودات (مثل گیاهان، جانوران، کوهستان و آرایش ابرها) طبیعت می سازد. این توانایی ها محدود معین به یک نگرش خاص نبوده، بلکه می توانند بر مبنای هر یک از حواس پنج گانه باشند؛ مانند شنوایی که می توان لذت بردن از صدای پرندگان را در این طبقه جای داد. گاردنر پیشنهاد می کند که در کشورهای توسعه یافته، توانایی طبیعت گرا حالت منحصر به فردی دارد که فرهنگ مصرف کنندگان بر مبنای هوش طبیعت گرا است، خرید فرد از یک سوپرمارکت یا خرید یک مدل خاص ماشین از میان دیگر مدل ها می توان مثالی برای این طبقه دانست.

هوش اخلاقی چیست؟

ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست که چهار اصل از هوش اخلاقی برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است: ۱. درستکاری ۲. مسئولیت پذیری ۳. دلسوزی ۴. بخشش

هوش وجودی چیست؟

هوش وجودی را می توان پیش نیاز هوش معنوی دانست. هوش وجودی به عنوان «هوش سؤالات بزرگ» مطرح میشود که می توان آن را بر مبنای گرایش انسان برای اندیشیدن نسبت به سؤالات بنیادی زندگی دانست.

هوش عاطفی چیست؟

زیرمجموعه هوش اجتماعی است که توانایی کنترل احساسات خود و دیگران جهت تمایز قائل شدن بین آنها برای جهت دادن به فکر و عمل می باشد هوش عاطفی در جهت ارتقا و افزایش سازگاری اجتماعی است و بیانگر آن است که در روابط اجتماعی و در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است.

هوش هیجانی چیست؟

نوعی استعداد عاطفی است که تعیین می کند از مهارت های خود چگونه به بهترین نحوه استفاده کنیم. هوش هیجانی، احساسی یا عاطفی شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهٔ گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانش‌های پیشین، مانند بهرهٔ هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.

هوش تجاری یا کسب و کار چیست؟

یک معماری و رویکردی جدیدی است که شامل مجموعه ای از برنامه های کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاه های داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیم گیری برای فعالیت های هوشمند تجاری و کسب و کار می پردازند.

هوش مصنوعی چیست؟

توانایی فکر کردن کامپیوتر و استفاده از کامپیوتر به عنوان جایگزین انسان که هوشمندانه عمل کند. هوش مصنوعی که گاهی اوقات هوش ماشینی نامیده می‌شود، به هوشمندی نشان داده شده توسط ماشین‌ها در شرایط مختلف اطلاق می‌شود که در مقابل هوش طبیعی در انسان‌ها قرار دارد. به عبارت دیگر هوش مصنوعی به سامانه‌هایی گفته می‌شود که می‌توانند واکنش‌هایی مشابه رفتارهای هوشمند انسانی از جمله درک شرایط پیچیده، شبیه‌سازی فرایندهای تفکری و شیوه‌های استدلالی انسانی و پاسخ موفق به آنها، یادگیری و توانایی کسب دانش و استدلال برای حل مسایل را داشته باشند.

هوش فرهنگی چیست؟

قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها. در مواجه موقعیت های فرهنگی جدید، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست. در این موارد، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند. حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلی نداشته باشد تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی بر می آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند.

هوش غریزی چیست؟

هوش غریزی را مختص جانداران، غیر از انسان، دانسته اند. همه جانداران از آمیب و کرم های خاکی گرفته تا شیر، ببر درنده، پرندگان، حشرات و آبزیان هوش غریزی دارند. هر کدام از این جانداران بنا بر طبیعت ذاتی و فطری خود می توانند تا زمانی بخت و اقبالشان اجازه دهد زنده بمانند و زندگی کنند.

هوش خلاق چیست؟

هوش خلاق ویژه جانداری به نام «انسان» است. هوشی که می تواند همواره رشد کند، پیشرفت داشته باشد و «تغییر» بیافریند. تاریخ زندگی بشر در روی کره زمین نشان داده که در گذر عمر، هیچ لحظه ای از لحظه های زندگی انسان شبیه روزهای پیشین او نبوده است. «عنصر تغییر» در زندگی انسان نشان داده که انسان باید پیوسته انسان دیگری بشود، خلق کند، نوآوری کند و عوض شود.

هوش جمعی چیست؟

مورچه ها، زنبورهای عسل، دسته های پرندگان و گله های حیوانات، چنان هماهنگ باهم عمل می کنند که گویی هرکدام با طرح و برنامه ای از پیش تعیین شده میداند که چه باید بکند. با این حال، حیوانات به تنهایی باهوش نیستند؛ اما گروهی از آنها کنار هم به شیوه ای هوشمندانه عمل می کنند. نظریه علمی مرسوم به «هوش جمعی» | که بر مبنای رفتار جمعی دسته های حیوانات ارائه شده است، راه مواجهه با شرایط پیچیده زندگی را به ما می آموزد. مطالعه هوش جمعی، افقهای تازه ای را در برابر انسان می گشاید که به وسیله آن می توان سیستم های پیچیده ای را مانند مسیرهای خودروها و روبات های نظامی، کنترل کرد.

هوش عملی چیست؟

به عنوان جزئی از هوش موفق به شمار می رود که تناسب بهینه ای میان مدیر و تقاضای محیط پیرامون ایجاد می کند. این تناسب بهینه از طریق تغییر یا شکل دهی محیط و سازش با آن در محیطها و شرایط محیطی متفاوت صورت می گیرد.

هوش رقابتی چیست؟

هوش رقابتی فرایند جمع آوری اطلاعات علمی در مورد رقبا و کاربرد آن در یک سطح استراتژیک بلندمدت و کوتاه مدت می باشد. به کمک هوش رقابتی، سازمان ها میدانند که چه رقابت هایی باید در اولویت قرار گیرد. | واحدهای هوش رقابتی در واقع به تحلیل رقبای یک سازمان می پردازد. این واحدها از برنامه ریزی و تصمیم گیری استراتژیک و کاربرد آن حمایت می کنند و فرصتها و تهدیدات تجاری را سریعا هشدار میدهند.

هوش سازمانی چیست؟

هوش سازمانی را حاصل عملکرد ۵ زیرسیستم شناختی است: ساختار سازمانی، فرهنگ، مدیریت روابط و تحلیل ذینفعان، مدیریت دانش و فرایندهای استراتژیک. هوش سازمانی، استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت قدرت ذهنی و تمرکز این قدرت ذهنی در رسیدن به رسالت سازمان است.

هوش معنوی چیست؟

هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس، معنا، هوشیاری اوج یافته و تعالی در ارتباط است، هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده می کند.

هوش اجتماعی چیست؟

ارتباط نزدیکی با شایستگی ها و مهارتهای اجتماعی دارد و توسط سه مؤلفه فرآیندهای اجتماعی (توانایی درک و پیش بینی رفتارها و احساسات دیگران)، مهارتهای اجتماعی (توانایی ورود به موقعیت های جدید اجتماعی و سازگاری اجتماعی)، آگاهی اجتماعی (آگاهی از موقعیت های اجتماعی) اندازه گیری می‌شود.

تعریف هوش استراتژیک چیست

 تعریف دقیق هوش سازمانی چیست؟

هوش سازمانی که به آن (Ql) نیز می گویند، به معنای کسب دانش و اطلاعات جامع از همه عواملی که بر سازمان تأثیر می گذارد. منظور از همه عوامل یعنی اطلاعاتی که از مشتریان، ارباب رجوع، رقبا، محیط اقتصادی، محیط فرهنگی، فرایندهای سازمانی (مالی، اداری، حفاظتی، تولیدی، منابع انسانی، بودجه و …) که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می گذارد هوش سازمانی است.

هوش سازمانی بر اساس نظریه کارل آلبرخت در هفت بعد ۱ – چشم انداز استراتژیک ۲ – سرنوشت مشترک ۳- میل به تغییر ۴ – روحیه ۵ – اتحاد و توافق ۶ – کاربرد دانش ۷ – فشار عملکرد تعریف گردیده تا رابطه هوش سازمانی و ابعاد آن با عملکرد مدیران مورد بررسی قرار گیرد. هوش سازمانی شمارا برای تصمیم گیری در همه عوامل مؤثر بر سازمان و شرکت ها توانمند می سازد. هوش سازمانی به لحاظ تعهد و وجه مشترک آن در سازمان رابطه مستقیمی با هوشمندی استراتژیک دارد.

نقش هوش سازمانی در مدیریت استراتژیک سازمان چیست؟

در عصر اطلاعات، کسی که اطلاعات دارد، دارای قدرت است. هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در صنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز می‌شود. سازمان‌ها و شرکت‌ها، امروزه با سرعت حرکت و تغییر می‌کنند. اخذ اطلاعات صحیح در زمان صحیح اساس و پایه این سازمان‌ها است. دلیل دیگر استفاده از هوش سازمانی اقتصاد است. بقای سازمان‌ها و شرکت‌ها در توفان اقتصاد رقابتی امروز بر دو محدوده متمرکز شده است.

بیشتر بخوانید: معرفی انواع استراتژی های سازمانی در سطوح مختلف کسب و کار

در یک دهه گذشته بسیاری از سازمان‌ها سرمایه‌گذاری‌های بسیاری را روی تکنولوژی اطلاعات اعم از نرم‌افزار و سخت‌افزار کرده‌اند. در اقتصاد امروزه که هزینه‌ها باید کاهش یابد، سازمان‌ها و شرکت‌ها از خود می‌پرسند: «چه مقدار تا کنون برای تکنولوژی سرمایه‌گذاری کرده‌ایم؟» و اینکه «از این سرمایه‌گذاری چه سودی برده‌ایم؟» امروزه در کشورهای پیشرو و توسعه یافته سرمایه‌گذاری در هوش سازمانی در حال افزایش است. تحقیقات فارستر در سال ۲۰۰۳ از ۸۷۷ سازمان (کوچک و بزرگ) و تصمیم‌گیرندگان در حوزه IT نشان می‌دهد که از رشد سرمایه‌گذاری ۹/۱% در زمینه IT برخوردارند ولی ۴۵% آنها نیاز به خرید ابزارهای هوش سازمانی را دریافته‌اند و برای آن اقدام می‌کنند. چرا؟ دو دلیل عمده وجود دارد که چرا صنایع و سازمان‌ها به هوش سازمانی علاقه‌مند شده‌اند. اول عصر اطلاعات، دوم مسائل اقتصادی.

هوش سازمانی در راستای کسب مزیت رقابتی

به یک عبارت ساده و کاربردی، هوش سازمانی در راستای کسب مزیت رقابتی است. امروزه با اطمینان کامل می‌توان ادعا کرد که استفاده از راه‌حل های هوش سازمانی می‌تواند قدرت رقابت‌پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمان‌ها متمایز نماید. این راه‌حل این امکان را به سازمان‌ها می‌دهد تا با بکارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره‌برداری نمایند. این راه امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندی‌های مشتریان (ارباب رجوع) و مدیریت ارتباط با آنان را میسر می‌سازد. این راه‌حل این امکان را به سازمان ها می‌دهد تا بتواند تغییرات مثبت یا منفی را حس کنند. امروزه سازمان‌های پیشتاز صحبت از ERP و CRM و … نمی‌کنند، رویکرد سازمان‌ها به سمت هوش سازمانی است. آنها به دنبال بهینه‌سازی فرآیندها از طریق ارزیابی و بهبود عملکرد خود و زیرمجموعه‌های وابسته به خود می‌باشند. امروزه افزایش کارایی عملکرد آنچه که سرمایه‌گذاری شده، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

تعریف دقیق هوش استراتژیک چیست؟

تعدادی از دانشمندان معتقد اند هوش استراتژیک رهبران سازمانی، موجب به وجود آمدن هوشمندی رقابتی میشود. هوشمندی رقابتی، هنر جمع آوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعات است که افراد تمام سطوح سازمان به فراخور نیاز خود به آن دسترسی دارند و به آنها کمک می کند که آینده خود را شکل دهند و در مقابل تهدیدهای رقابتی از آنها محافظت می کند.

هوش استراتژیک توانایی سازگار پذیری با شرایط دائما متغیر امروزی میباشد که با گام برداشتن در یک مسیر ثابت و هموار مغایرت دارد؛ زیرا تمامی سیگنالها و نشانه های رقابتی امروزی، ما را به سازگاری با شرایط متغیر فرامی خوانند. “هوش استراتژیک ” را قابلیتی نام نهاده اند که از طریق آن و با توجه به رفتارهای فردی و اجتماعی خود می توانیم روش صحیح سازگار پذیری با شرایط جدید را بیاموزیم. هوشمندی استراتژیک دارای ابعاد و انواع مختلفی می باشد که در ادامه به آن ها پرداخته می شود.

ابعاد هوشمندی استراتژیک با توجه به تحقیقات پژوهشگران در مورد هوش سازمانی و هوش استراتژیک، هوشمندی استراتژیک ترکیبی از انواع دیگری از هوش می باشد که برای ایجاد ارزش افزوده اطلاعات و دانش در راستای تصمیم گیری استراتژیک سازمانی به کار میرود.

بیشتر بخوانید: چالش ها و موانع اجرای استراتژی اثربخش در سازمان چیست؟

در موفقیت کسب و کار، هوش استراتژیک همان معنی را دارد که در ابزار هوشمند ارتش متعارف است اما نقش اصلی آن تأکید در چگونگی بهتر بودن موقعیت سازمانی برای کنترل آینده، چالش ها و فرصت هایی است که موفقیت سازمان را افزایش میدهد. تجمیع انواع هوش برای ایجاد ارزش افزوده اطلاعات و دانش و همچنین مجموع هوش تجاری و هوش رقابتی به همراه مدیریت دانش به سازمان کمک می کند که عملکرد بهتری داشته باشد. در شکل فوق هوش رقابتی، هوش کسب و کار و مدیریت دانش که ابعاد هوش استراتژیک را از منظر کریگور نشان می دهد و شکل شماتیک دیگر، ابعاد هوش استراتژیک را از تجمیع نظرات محققین در تعاریف ارائه شده است را نشان میدهند.

هوش سازمانی و هوش استراتژیک در کسب و کار

نقش اطلاعات استراتژیک بر هوش استراتژیک چیست؟

از لحاظ استراتژیکی اطلاعات مهم بخشی از اطلاعات ساکن که به صورت سریع قابل دسترسی از منابع معین باشند به حساب نمی آیند و اغلب برگرفته شده از حسی است که به وجود آورنده فرآیندی است که به دانش و قضاوت مدیریتی احتیاج دارد و از لحاظ استراتژیکی اطلاعات مهم را می توان از دو دیدگاه متفاوت نگاه کرد.

تعریف اطلاعات استراتژیک چیست؟

اطلاعات استراتژیکی که شامل دو گرایش داخلی و خارجی است. آگیلار دو نوع از اطلاعات استراتژیکی را پیشنهاد می کند. اطلاعات استراتژیکی خارجی نوعی اطلاعاتی است که در مورد رویدادها و روابط موجود در محیط بیرونی یک شرکت است که ممکن است سیاست ها و استراتژی آن شرکت را تغیییر دهد .

اطلاعات استراتژیک داخلی نوعی اطلاعاتی است که در مورد عملکردها و قابلیت های یک شرکت که به صورت مشخص بر روی پیاده سازی استراتژیک شرکت تاثیر می گذارد .به دلیل آنکه تصمیم گیری های استراتژیک به صورت ابتدایی با مسائل خارجی یک شرکت در ارتباط است .گرایش خارجی اطلاعات استراتژیک توسط بسیاری از پژوهشگرین تاکید شده است از جمله می توان به مینتز برگ اشاره کرد.او معتقد است که مدیران تشنه ی اطلاعات بیرونی هستند .این نظریه توسط مک دونالد در سال ۱۹۹۵ تایید شد. او معتقد است که تغییرات در یک سازمان به عنوان یک فرآیندی که در آن کسب اطلاعات خارجی مهم می باشد و دیده می شود.تحقیقات عملی هنوز این نظریه را به صورت عمومی تاکید نکرده است.

انواع هوشمندی استراتژیک سازمانی کدام است؟

انواع هوشمندی استراتژیک سازمانی را می توان مدل جامعی از هوشمندی استراتژیک بر اساس مبانی هوشمندی رقابتی با تاکید بر محیط بیرونی سازمان تحت عنوان هوشمندی برون سازمانی ارائه نمود که شامل انواع هوشمندی از جمله هوشمندی بازار و هوشمندی کلان محیطی باشد از طرفی بخش دیگری از هوشمندی استراتژیک را نیز می توان بر اساس مبانی هوشمندی کسب و کار با تأکید بر محیط درون سازمان تحت عنوان هوشمندی درون سازمانی قرارداد که هوشمندی درون سازمانی از ترکیب هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی فرایندهای سازمانی، هوشمندی اطلاعاتی تشکیل شده است.

رابطه هوش استراتژیک با دانش سازمانی چگونه است؟

عبارت هوش استراتژیک که در این مقاله به کار رفته است به معنای یک سری اطلاعاتی است که از لحاظ استراتژیکی برای مدیران ارشد حائز اهمیت است و این اطلاعت که بررسی تحلیل و هضم و معنادار شده اند بر روی باورها، تعهدها و اقدامات مدیران ارشد تاثیر گذارد.تمام فرآیند تبدیل داده های اصلی برگرفته از هر دو محیط بیرونی و درونی به هوش به فعالیت های مربوط به هوش باز می گردد.داده، اطلاعات و هوش به طور خیلی نزدیکی به دانش مرتبط هستند .عبارت دانش اشاره دارد به کلیت اطلاعاتی که مربوط به سیاست ، مسئه یا موضوع خواه کمی باشد یا کیفی و یا داده، نظریات، قضاوتها، اخبار و یا مفاهیم باشد.

 بیشتر بخوانید: استراتژی چابک در عصر دیجیتال چگونه طرح ریزی می شود؟

بر طبق نظریات نونا کاوتاکشی، دانش یک باور درست تایید شده است و یک فرآیند پویای بشری برای تایید عقاید شخصی در راستای صحت آنهاست.اطلاعات یک دیدگاه جدیدی برای تفسیر رویدادها و اشیا را به وجود می آورد که معانی که در گذشته ناپیدا بوده اند آشکار می کند و نوری بر روی پیوند های غیر منتظره می تاباند. بنابراین اطلاعات یک نوع وسیله ارتباطی ضروری جهت به وجود آمدن علم و دانش است.اطلاعات از طریق اضافه کردن چیزهایی به آن و یا بازسازی آن بر روی دانش اثر می گذارد.نوناکاو تاکشی نتیجه می گیرند که اطلاعات یک جریان پیغام هایی است در زمانی که دانش از طریق این جریان اطلاعات به وجود می آید و بر روی عقاید و تعهدات دارندگان این علم و دانش اثر می گذارد.

تعریف دقیق هوش تاکتیکی چیست؟

هوش تاکتیکی به شرکت ها این امکان را می دهد که از طریق تجزیه و تحلیل حرکات رقبا قبل از آن که تحت تأثیر محیط پیرامون قرار بگیرند، از طریق اقدامات تاکتیکی و روشمند، بازار خود را پیش بینی کنند و توسعه دهند. هوش تاکتیکی بیشتر به نقاط ضعف داخلی که در حقیقت نقاط قوت رقبا نیز محسوب می شود، توجه می کند و سعی در آشکار کردن آنها دارد. هوش تاکتیکی یک برنامه سیستمی و اخلاقی برای جمع آوری، تجزیه و تحلیل مدیریت اطلاعات است که می تواند طرحها، تصمیم ها وعملیات شرکت را تحت تأثیر خود قرار دهد. هوشمندی تاکتیکی می تواند بزرگترین غیرممکن ها را ساده و امکان پذیر و موفقیت را در هر کاری میسر کند.

تفاوت هوش استراتژیک و هوش تاکتیکی در سازمان چیست؟

کاربران هوش استراتژیک در سازمان‌ها تمایل دارند تا چندین مسئولیت مختلف را به عهده بگیرند؛ درواقع آنها در جنبه‌های مختلف و در زمینه‌های مختلف فعالیت می‌کنند و شاید حتی تصمیمات بزرگ سازمان را بگیرند. در تجارت و کسب‌وکار این افراد معمولاً از اعضای هیئت مدیره شرکت یا سازمان هستند در بیشتر زمینه‌های کسب و کار صاحب نظرند. کاربران هوش تاکتیکی در سازمان‌ها تمایل دارند تا در یک زمینه خاص متخصص شوند و در آن فعالیت داشته باشند. برای مثال، مدیران فروش فقط سعی دارند استراتژی ‌های از قبل تعیین شده را درک کنند و تأثیرگذاری این استراتژی ‌ها را با فرآیندها و تصمیم ‌های تاکتیکی به بالاترین حد برسانند.

هوش استراتژیک به کاربران اطلاعات لازم را برای یک شروع جدید در راستای پیشبرد بردن مسیر می‌دهد. هوش تاکتیکی اطلاعات لازم را برای تصحیح یا بهبود فرآیندهای عملیاتی فعلی سازمان به کاربران می‌دهد. مدیریت بازاریابی، تولید، منابع انسانی و اقتصاد به اطلاعات تاکتیکی نیاز دارند تا بتوانند مسئولیت‌هایی را که در این حوزه وجود دارد اجرا کنند. از آنجا که هوش تاکتیکی با شرایط فعلی سروکار دارد، پس بیشتر سعی دارد که خلاق باشد تا بتواند یک فرآیند در حال اجرا را به یک نتیجه بهتر بکشاند.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق مشاوره مدیریت استراتژیک چیست؟

هوش استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد تا چشم‌اندازی به آینده داشته باشد تا بتواند الگوها و ترندهای آینده را تشخیص دهد. هوش راهبردی به تصمیم‌گیرندگان این امکان را می‌دهد تا براساس انتخاب‌های موجود، درآمدهای احتمالی شرکت را تخمین بزنند. هوش تاکتیکی از طرف دیگر، با زمان حال سروکار دارد؛ استراتژی‌های تصمیم‌گیری گذشته، سازمان را به وضعیت فعلی کشانده است. تصمیم‌های تاکتیکی تصمیم‌گیرندگان را قادر می‌سازد تا تصمیم‌ها و وظایف را عملی سازند.

یکی از تفاوت‌های بین هوش استراتژیک یا هوش راهبردی با هوش تاکتیکی، اهداف آن‌ها است. هوش استراتژیک به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به آینده خود بهتر و دقیق‌تر نگاه کنند. هدف اصلی آن‌ها این است که اطلاعاتی را به کاربران بدهند تا بتوانند سیاست‌های سازمان را شکل دهند. هوش تاکتیکی از طرفی به شرایط کنونی نگاه می‌کند و اطلاعاتی را به کاربر می‌دهد تا بتواند سیاست‌های فعلی را عملی کنند.

هوش استراتژیک سازمانی در کسب و کار

کاربرد هوش استراتژیک در مدیریت کسب و کار چیست؟

در موقعیت کسب و کار نقش اصلی هوش استراتژیک تأکید بر چگونگی بهتر شدن موقعیت سازمانی برای کنترل آینده، چالش ها و فرصت هایی است که موفقیت سازمان را افزایش میدهد. هوش استراتژیک یکی از موارد بهینه سازی تصمیم گیری رهبران ارشد است که در خلال هم افزایی مدیریت دانش، هوش رقابتی و هوش تجاری از هوش استراتژیک به عنوان یکی از تعیین کنندگان کلیدی تصمیم گیری موفق یاد می شود. هوش استراتژیک اغلب با مفاهیمی همچون داده، اطلاعات، هوش و دانش در تعامل است؛ و در حوزه تصمیم گیری استراتژیک نقش کلیدی ایفا می کند.

از طرفی تفکر استراتژیک را به عنوان سبک جداگانه ای از اندیشیدن، در برابر انواع دیگر تفکر از قبیل تفکر سیستمی، شهودی، تحلیلی و … مطرح می کنند که یک فرایند تحلیل، ارزیابی و بازتاب طبیعت کسب و کار، درک موقعیت فعلی و وضعیت های ممکن آینده، خلق چشم انداز از آیندهی سازمان، توسعه ی ابزارها و روش های ممکن برای دستیابی به این چشم انداز، وزن دادن به انتخاب ها و تصمیم گیری در مورد نحوهی عمل کردن است.

خلاصه مقاله هوش سازمانی و هوش استراتژیک

هدف این مقاله تبیین ویژگی های هوشمندی استراتژیک و تفکر استراتژیک و مقایسه آنها و مشخص سازی نقش هوشمندی استراتژیک در ارتباط با تفکر استراتژیک سازمانی است که بر اساس تحلیل محتوا و تفسیر مفاهیم مرتبط با موضوع هوش استراتژیک و تفکر استراتژیک به صورت فرا تحلیل درصدد یافتن نقش هوش استراتژیک در توسعه تفکر استراتژیک است. مطالب این مقاله نشان میدهد که ابعاد هوشمندی استراتژیک شامل هوش تجاری، هوش رقابتی و مدیریت دانش و همین طور انواع هوشمندی استراتژیک برای توسعه و بهبود تفکر استراتژیک نقش بسزایی دارد. ما در مقاله ای دیگر نیز به بیان تفصیلی تفکر استراتژیک پرداخته ایم که ویژگی های آن به طور کامل بیان شده است.

بیشتر بخوانید: استراتژی صادرات چگونه میتواند ورود به بازارهای بین المللی را آسان کند؟

پیشرفت سریع تکنولوژی در قرن بیست و یکم در برقراری ارتباط شناختی، نتایجی که از طریق انجام مطالعات در زمینه‌های علمی مانند تدریس و یادگیری به اجرا درآمده موجب شده است تا بحث‌ها بالا بگیرد.سازمان‌ها نیز باید همان کارهایی که موثر هستند و برای تغییر محیط سازمانی اثربخش است را انجام دهند. آنها باید سیستم‌ها و داده‌های داخلی را براساس تجربیات گذشته ادامه دهند، ولی باید به اندازه کافی به محیط‌های متغیر و قابل انعطاف برای توسعه سیستم‌ها و دانش جدید برای کنار آمدن با این تغییرات حساس باشند. بنابراین هوش سازمانی در سازمان‌های پیچیده امروزی برآیند و ترکیبی از دو هوش فعال انسانی و هوش مصنوعی ماشینی خواهد بود که بی‌تردید مدیران سازمان‌ها برای پویایی وافزایش کارآیی سازمان خود راهی جز بهره‌گیری از این دو جریان هوشمند نخواهند داشت.

این نکته نیز قابل توجه است که هوش کسب‌وکار (Business intelligence) زیر مجموعه هوش سازمانی (Organizational intelligence) و هوش سازمانی در راستای ایجاد مفهومی به عنوان هوش رقابتی (Competitive intelligence) شناخته می‏شود که نهایتا به هموش استراتژیک سازمانی منجر می شود و علت آن این موضوع است که بسیاری از سازمان‏ها استفاده از هوش کسب و کار را در جهت کسب مزیت رقابتی انتخاب می‏کنند. بالاترین سطح در رده‌بندی هوش سازمانی میتواند هوش استراتژیک (Strategic intelligence) تعریف شود که در برخی موارد به آن هوش دفاعی و ملی نیز می‌گویند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع هوش سازمانی و هوش استراتژیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

0 پاسخ
دیدگاه خود را ثبت کنیدتمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *