نقشه سفر مشتری چیست؟

نقشه سفر مشتری چیست؟

در این مقاله به موضوع نقشه سفر مشتری پرداخته ایم. ابتدا به تعریفی از نقشه سفر مشتری و دلایل اهمیت آن در موفقیت کسب و کار ها اشاره نموده ایم. سپس در مورد عناصر نقشه سفر مشتری و مراحل پیاده سازی آن به تفصیل صحبت کردیم و در نهایت به ذکر چند مثال برای فهم بهتر مطالب پرداختیم. در این مقاله، خواهید آموخت که چگونه نقشه سفر مشتری به شما کمک می‌کند تا رابطه با مشتریان خود را تقویت کنید. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر نقشه سفر مشتری

نقشه سفر مشتری یک ابزار بصری است که به شما کمک می‌کند نیازها، مشکلات و تعامل مشتریان خود با برندتان را تعریف کنید. هنگامی که به درستی استفاده شود، یک نقشه می‌تواند یک جزء حیاتی در مدیریت مؤثر پروژه باشد. سفر مشتری معمولاً از یک فرآیند خرید ساده تشکیل نمی‌شود، بلکه از بسیاری از مراحل فردی تشکیل شده است. مهم است که شرکت‌ها در هر نقطه تماس مشتری، برداشت خوبی داشته باشند. هر سفر مشتری متفاوت است. عاشقان شکلات آب‌شدن‌دهان از طریق یک تبلیغ در نقطه فروش الهام می‌گیرند تا به طور خودجوش یک بسته از شکلات‌های مورد علاقه خود را خریداری کنند یا آنها دوست دارند از پیشنهادات ویژه ای که در یک خبرنامه برای آنها ارائه می‌شود استفاده کنند. از سوی دیگر، مردم معمولاً در سوپرمارکت بیمه نمی‌کنند. آنها بیشتر به پورتال‌های مقایسه‌ای مراجعه می‌کنند که بهترین قیمت‌ها و شرایط را به آنها نشان می‌دهند. آنها از مجلات تخصصی متوجه می‌شوند که کدام بیمه قابل اعتماد است و از طریق دهان به دهان از دایره دوستان خود متوجه می‌شوند که آیا بیمه معمولاً در صورت ادعا هزینه را پرداخت می‌کند یا خیر. برای انجام این کار، شرکت‌ها باید سفر مشتریان خود را به طور دقیق بشناسند. نقاط تماس واقعی کجا هستند و چگونه با مشتریان خود در آنجا ارتباط برقرار می‌کنید؟ نقشه برداری دقیق سفر مشتری راهی برای اطمینان از یک تجربه مشتری کاملاً منسجم و مشتریان مشتاق است. در واقع نقشه برداری به شما امکان می‌دهد کیفیت تماس‌ها را ثبت، ارزیابی و بهبود بخشید و در نتیجه بهترین تجربه مشتری ممکن را ارائه دهید.

 

نقشه سفر مشتری چیست؟

نقشه سفر مشتری یک نمای کلی گرافیکی است که تمام مراحل تعامل مشتری با یک شرکت را نشان می‌دهد. از تماس اولیه تا پس از فروش، نقاط تماس مشتری با برند را نشان می‌دهد. برای توسعه دقیق‌ترین تصویر ممکن از سفر مشتری، نقشه برداری باید بر اساس داده‌ها باشد: تجربیات، حالات روحی، نقاط تماس، اهداف از پیش تعریف شده یا موفقیت‌ها. این نقشه به صورت یک جدول زمانی طراحی شده است که هر تعاملی را که یک مشتری با کسب‌ و کارتان از آگاهی تا آخرین مراحل، ترسیم می‌کند. این مورد به شما یاری می رساند تا ببینید مشتری در هر نقطه تماس چه چیزی را تجربه می‌کند. به عنوان مثال، یک نقشه سفر مشتری ممکن است به شما کمک کند ببینید که یک مشتری در ارزیابی محصول شما از طریق وب‌سایت موبایل خود با مشکل مواجه شده است، نتوانسته اطلاعات مورد نیاز خود را به صورت آنلاین پیدا کند، از خدمات مشتری حضوری شما قدردانی کرده و تصمیم گرفته است دوباره خرید نماید.

بیشتر بخوانید: مدیریت پروژه

عناصر نقشه سفر مشتری

مزایای نقشه سفر مشتری

هر شرکت‌؛ محصول و مدل کسب و کاری دارد اما در عصر دیجیتال ما، این همه چیز نیست. مصرف کنندگان امروزه یک برند را جامع‌تر قضاوت می‌کنند. بسیاری از مصرف کنندگان دقیقاً می‌دانند که از یک برند چه انتظاری دارند، مهم نیست شرکت شما چقدر بزرگ است، نقشه سفر مشتری نقاط تماس را نشان می‌دهد و به شما کمک می‌کند تا نقاط تماس استراتژیک را درک کنید. لحن صدا، اطلاعات، محتوا و پیشنهادات خدمات باید در طول کل سفر مشتری ثابت و قابل تشخیص باشند، اما همچنین همیشه مرتبط باشند.
بنابراین، دانستن نقاط تماس مشتریان فعلی به طور دقیق بسیار مهم است. آنها چه کسانی هستند، چگونه تصمیم می‌گیرند و چه چیزی برای آنها در مورد برند اهمیت ویژه‌ای دارد؟ نقشه سفر مشتری به شما یاری می رساند تا؛

  • درک بهتری از مشتریان خود داشته باشید تا بتوانید نگرانی‌های بالقوه را شناسایی و از آن‌ها جلوگیری کنید، تصمیمات کسب وکاری بهتری بگیرید و حفظ مشتری را بهبود بخشید.
  • این نقشه به شما کمک می‌کند ببینید کدام نقاط تماس مشتریان شما را دوست دارند، بنابراین می‌توانید بر روی آن‌ها تأکید کنید و در کجا نقاط درد مشترک وجود دارد که می‌خواهید بهبود دهید.
  • می‌توانید از این نقشه برای ایجاد رویه‌های عملیاتی استاندارد در کسب‌وکارتان، آموزش کارکنان، کمک به تمام اعضای تیم برای درک بهتر مشتریان و بهبود محصول یا خدمات خود برای یک تجربه کاربری بهتر استفاده کنید.

بیشتر بخوانید: پرسونای مشتری چیست؟

 

پرسونای مشتری چیست و چگونه شرکت‌ها می‌توانند آن‌ها را ایجاد کنند؟

پرسونای مشتری ویژگی‌های مهم گروه مشتری یک برند را گرد هم می‌آورند. آنها علایق گروه هدف را مشخص می‌کنند که به شرکت‌ها کمک می‌کند رویکرد خود را بهتر برنامه‌ریزی نمایند. آنها شخصیت‌های خیالی هستند که یک گروه هدف را از طریق ویژگی‌های خاصی نشان می‌دهند. به هر شخصیت یک نام، یک چهره، یک پیشینه حرفه‌ای و یک زندگی خصوصی اختصاص داده می‌شود. آنها اهداف، رفتارها، ترجیحات و انتظارات خاص خود را دارند. این به بازاریابان کمک می‌کند تا با کاربران همدلی کنند و دیدگاه‌های آنها را در فرآیند بازاریابی در نظر بگیرند. برای ایجاد شخصیت‌های کاربری، شرکت‌ها ابتدا باید داده‌های کاربر را جمع‌آوری کنند. سپس می‌توان از این اطلاعات برای شناسایی گروه‌های اصلی و فرعی کاربر، معروف به شخصیت‌های اصلی و فرعی، استفاده کرد.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

 

عناصر نقشه سفر مشتری

در این بخش به ذکر عناصر نقشه سفر مشتری خواهیم پرداخت:

  • پرسونای مشتری

تا زمانی که ندانید مشتری شما کیست، نمی‌توانید تجربه‌ی مشتری خود را درک کنید. اگر هنوز یک شخصیت و پرسونای مشتری برای نشان دادن گروهی از مشتریان خود ایجاد نکرده‌اید، از آنجا شروع کنید.

  • فازها

یک فاز مرحله‌ی کلی تصمیم‌گیری و خریدی است که مشتری در آن قرار دارد. می‌توانید مراحل خرید را به چندین روش تقسیم کنید، اما در اینجا یک طرح کلی اساسی وجود دارد:

  • آگاهی: مشتری متوجه می‌شود که نیاز، مشکل یا فرصتی دارد.
  • تحقیق: آن‌ها برای تعیین اینکه آیا خرید نمایند یا خیر و ارزیابی گزینه‌ها، راه‌حل‌ها را تحقیق می‌کنند.
  • بررسی: آن‌ها تصمیم می‌گیرند که برای رفع نیاز خود خرید کنند و گزینه‌های خود را محدود می‌نمایند.
  • خرید: آن‌ها یک راه‌حل انتخاب می‌کنند و آن را می‌خرند.
  • پشتیبانی: مشتری از محصول یا خدمات استفاده می‌نماید، با شرکت تعامل دارد و تصمیم می‌گیرد که دوباره خرید کند یا خیر.

 

  • نقاط تماس

نقاط تماس هر تعاملی است که مشتری در طول سفر خرید با برند شما دارد. هر فاز ممکن است شامل چندین نقطه تماس باشد. نقاط تماس سفر مشتری شما به رویکرد شما در بازاریابی، فروش، محصول و خدمات مشتری بستگی دارد. آن‌ها ممکن است شامل مواردی مانند موارد زیر باشند:

  • مواد بازاریابی، مانند پوستر، برچسب، بیلبورد، تراکت، تبلیغات تجاری یا تبلیغات نمایشی
  • املاک فیزیکی، از جمله فروشگاه یا فضای اداری شما
  • املاک دیجیتال، از جمله وب‌سایت و صفحات رسانه‌های اجتماعی شما
  • تعامل با کارکنان شما، مانند صندوق‌داران، نمایندگان خدمات مشتری و نمایندگان فروش
  • تجربه خرید، از جمله قیمت و فرآیند پرداخت
  • هرگونه پیگیری پس از خرید از طرف شرکت شما، مانند ایمیل یا تماس تلفنی
  • پشتیبانی مداوم مشتری
  • تمدید یا لغو خدمات شما

 

  • افکار، اقدامات و احساسات مشتری

اینجا جایی است که شما تجربه‌ی دقیق مشتری را در هر نقطه تماس ترسیم می‌کنید. آن‌ها به خودشان چه فکر می‌کنند؟ چه قدم‌هایی برمی‌دارند؟ چه احساسی دارند؟

اطلاعات را حدس نزنید! بازخورد واقعی بگیرید. از طریق نظرسنجی‌ها و حتی بهتر، تعاملات زنده با کارکنان پشتیبانی مشتری، بازخورد واقعی دریافت کنید. سوالات اولیه رضایت مشتری (CSAT)، نمره خالص تبلیغ‌کننده (NPS) و نمره تلاش مشتری (CES) جای خوبی برای شروع هستند.

 

  • فرصت‌ها

هنگامی که نقشه سفر مشتری خود را ترسیم کردید، می‌توانید فضایی را برای یادداشت فرصت‌های مبتنی بر آنچه در نقشه می‌بینید، در نظر بگیرید. فرصت‌ها در هر جایی که می‌توانید نقاط درد را حذف کرده و سفر خرید مشتری را بهبود بخشید، وجود دارند – مشتریان شما در کجا با موانعی مواجه می‌شوند که مانع خرید (یا بازگشت) آن‌ها می‌شود؟

بیشتر بخوانید: مدل بازاریابی AIDA

نقشه سفر مشتری

۸ مرحله برای نقشه برداری موفق سفر مشتری


برای ایجاد یک نقشه سفر مشتری مؤثر، این ۸ مرحله را دنبال کنید:

  • تیم تشکیل دهید: برای به دست آوردن تصویری جامع از سفر مشتری، باید تیمی از کارمندان از بخش‌های مختلف تشکیل دهید: فروش، خدمات مشتری، بازاریابی و منابع انسانی. اغلب منطقی است که کارمندانی را که مستقیماً درگیر فرآیند خرید نیستند، مانند مدیریت، وارد تیم کنید. هر عضو تیم از یک دیدگاه خاص و مرتبط ورودی ارائه می‌دهد.

 

  • ایجاد پرسونای مشتری: کدام شخصیت‌ها برای برند مرتبط هستند؟ نقشه برداری سفر مشتری سپس بر اساس شخصیت‌ها انجام می‌شود؛ در واقع آنها پایه کار هستند. دانستن این نکته مهم است: شخصیت در چه مرحله‌ای است؟ آیا در مورد جذب، ورود یا وفاداری است؟

 

  • ایجاد لیستی از تمام نقاط تماس مرتبط: شخصیت‌ها در کدام نقاط با برند شما تماس می‌گیرند؟ نه تنها به صورت دیجیتالی فکر کنید، بلکه به بسته‌بندی یا یک نمایشگاه کسب وکاری نیز فکر کنید. هر نقطه تماس متعلق به کدام مرحله از سفر مشتری است: در نظر گرفتن، کاوش، مقایسه، آزمایش یا مذاکره؟ آیا شما مهم‌ترین نقطه تماس را که بیشترین تبدیل را برای برند شما ایجاد می‌کند، می‌دانید؟ باید به این نقطه تماس توجه ویژه داشته باشید و آن را بهینه کنید.

 

  • تجربیات برند مثبت یا نقاط درد: شخصیت در هر یک از نقاط تماس چه تجربه‌ای دارد؟ آیا نقاط تماس مثبت هستند؟ آیا آنها در ذهن می‌مانند؟ در اینجا منطقی است که بازخورد واقعی مشتری را بگنجانید: نقل قول‌های واقعی مشتری یا جزئیاتی که کارمندان مدیریت شکایات ارائه می‌دهند.

 

  • توسعه یک مسیر در امتداد مراحل و نقاط تماس: سفر مشتری با گذشت زمان چگونه است؟ تمام نقاط تماس را در امتداد یک سفر خیالی مشتری گروه بندی کنید. سفر را بر اساس یک توالی معمول تنظیم کنید: آگاهی، بررسی، خرید، حفظ، طرفداری. سپس می‌توانید چند ایستگاه را در زمان برنامه‌ریزی کنید. به عنوان مثال، با استفاده از بازاریابی مجدد.

 

  • تعریف اهداف: اهداف خود را برای هر نقطه تماس وارد کنید. چه می‌خواهید به دست آورید؟ فقط اگر بدانید که یک مصرف‌کننده در هر نقطه تماس در کدام مرحله از نقشه سفر مشتری قرار دارد، می‌توانید دقیقاً با آن‌ها ارتباط برقرار کنید: توجه آن‌ها را جلب کنید، استدلال‌هایی را برای برند خود ارائه دهید یا برجسته کنید که چرا پیشنهاد شما ارزش دارد.

 

  • تجسم: ایجاد یک نمایش بصری از سفر مشتری، از ابزارهایی مانند الگوهای نقشه سفر مشتری یا نرم افزارهای گرافیکی استفاده کنید. تصاویر از پیام نقشه سفر مشتری شما پشتیبانی می‌کنند، اما یک نمایش شماتیک که حاوی تمام اطلاعات است نیز می‌تواند به همان اندازه مفید باشد. مهم است که شما توالی زمانی نقاط تماس مختلف را ترسیم کنید.

 

  • اجرای پیشنهادات: ایده‌هایی را جمع‌آوری کنید که چگونه می‌توانید تجربه برند را برای پرسونای مشتری خود در هر نقطه تماس دلپذیرتر کنید. آیا برای بستن یک معامله به اقدامات اضافی، شاید کاملاً جدید، نیاز دارید؟ رویکرد شخصی‌تر؟ پیگیری بهتر از طریق بازاریابی مجدد؟ مدیریت شکایت کارآمد؟ ایده‌های جدیدی را برای نقاط تماس فردی در نقشه سفر مشتری شناسایی کنید، آنها را اجرا کنید و اقدامات خود را ارزیابی کنید. اقدامات احتمالی که می‌توانید در نقاط تماس مربوطه ارائه دهید همچنین شامل قرار ملاقات‌های مشاوره، خطوط تلفن مستقیم، بسته‌های اطلاعاتی برای دانلود، محتوای آموزنده، دسترسی آزمایشی به تجربه یک نرم‌افزار یا خدمات است. به مشتریان همه چیزهایی که نیاز دارند را بدهید. همچنین از مشتریان خود از طریق خبرنامه یادآوری کنید و سوالات باز در مورد خواسته‌های آنها بپرسید. سعی کنید مشتریان خود را در سفر همراهی کنید. همیشه قدم بعدی را پیشنهاد دهید. نقشه برداری سفر مشتری ابزاری مهم برای تجسم و ارتباط استراتژی سفر مشتری است. بنابراین باید تا حد امکان واضح طراحی شود.

 

  • تحلیل: چگونه کانال‌های مناسب را برای نقشه سفر مشتری خود پیدا کنید؟ شناسایی نقاط تماس فردی با مشتریان برای برندها به طور فزاینده‌ای پیچیده می‌شود. نقاط تماس آنلاین اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند. و یک رسانه متفاوت می‌تواند برای هر مرحله از سفر مصرف‌کننده مرتبط باشد. یک چارچوب احتمالی و طولانی مدت برای سفر مشتری مدل AIDA است، یعنی توجه، علاقه، تمایل و اقدام.

بیشتربخوانید: چند ترفند برای استراتژی های بازاریابی ایمیلی یا همان ایمیل مارکتینگ

 

مثال از عناصر نقشه سفر مشتری

اینفوگرافیک یک سفر مشتری شخصی‌سازی شده

  • تبلیغات (دیجیتال و چاپی)
    دیجیتال: تبلیغی در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی یا در نتایج موتور جستجو.
    چاپی: تبلیغات سنتی در مجلات یا پوسترها.
    مثال: یک پست اسپانسر اینستاگرام که یک گوشی هوشمند جدید را تبلیغ می‌کند.
  • وبسایت شرکت
    وب سایت رسمی یک شرکت که در آن اطلاعات، محصولات یا خدمات ارائه می‌شود.
    مثال: یک صفحه اطلاعات محصول در وب سایت یک تولید کننده پوشاک.
  • بازاریابی ایمیلی
    کمپین‌های ایمیل شخصی‌سازی شده، خبرنامه‌ها یا ایمیل‌های پیگیری خودکار پس از خرید.
    مثال: یک خبرنامه با آخرین پیشنهادات از یک کتابفروشی آنلاین.
  • تعاملات رسانه‌های اجتماعی
    پست‌ها، نظرات و پیام‌های مستقیم در پلتفرم‌هایی مانند فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام.
    مثال: سوال مشتری در مورد محصولی که از طریق صفحه فیس‌بوک یک شرکت پرسیده و پاسخ داده می‌شود.
  • خدمات مشتری
    تعاملات مستقیم با خدمات مشتری، چه از طریق تلفن، ایمیل یا چت زنده.
    مثال: تماس با پشتیبانی مشتری برای کمک به نصب نرم افزار.
  • فروشگاه‌های فیزیکی یا نمایشگاه‌ها
    تجربیات شخصی در فروشگاه‌ها یا نمایشگاه‌ها.
    مثال: مشتری که در حال امتحان کردن یک لباس در یک فروشگاه لباس است.
  • تجربه بسته‌بندی و باز کردن بسته
    نحوه بسته‌بندی یک محصول و تجربه باز کردن آن.
    مثال: باز کردن بسته‌بندی با کیفیت بالای یک گوشی هوشمند.
  • بررسی‌ها و نظرات آنلاین
    بررسی‌ها و نظرات مشتریان دیگر در وب‌سایت‌ها یا رسانه‌های اجتماعی.
    مثال: نظرات مشتریان در مورد یک هتل در یک پلتفرم نقد و بررسی.

بیشتر بخوانید: مدیریت خدمات پس از فروش چیست؟

چارچوب نقشه سفر مشتری

فرضیه به جای تحقیق: تکیه بر فرضیه‌ها درباره سفر مشتری به جای تحقیق و داده‌های واقعی می‌تواند به نتایج گمراه‌کننده‌ای منجر شود. با اجتناب از این اشتباهات، شرکت‌ها می‌توانند اطمینان حاصل کنند که نقشه‌های سفر مشتری آن‌ها دقیق، مرتبط و مؤثر در بهبود تجربه مشتری هستند.
سعی کنید نقشه سفر مشتری را در فرآیند بازاریابی خود ادغام نمایید؛ نقشه سفر مشتری تنها در صورتی مؤثر است که واقعاً از اطلاعات آن استفاده کنید. نمونه‌های سفر مشتری از شرکت‌هایی که این کار را به طور مداوم انجام می‌دهند، به زودی می‌توانند موفقیت و وفاداری بیشتر مشتریان را ببینند.

بیشتر بخوانید: مدیریت خدمات مشتریان چیست؟

 

برای تغییر ترجیحات مشتریان خود آماده باشید
زندگی تغییر می‌کند و دائماً در حال تکامل است. بنابراین، باید نقشه سفر مشتری خود را به طور مداوم با رفتار فعلی و پیش‌بینی شده مشتریان تطبیق دهید. و البته به نقاط تماسی جدیدی که با گذشت زمان ایجاد می‌شوند. آیا شما بازاریابی رسانه‌های اجتماعی خود را در یک کانال جدید برای خود شروع می‌کنید؟ سپس به سیگنال‌های کاربری جدیدی که کاربران ارسال می‌کنند توجه کنید. و آماده باشید که کمپین بزرگ جدید طرفداران جدیدی برای شما به ارمغان بیاورد – اما همچنین می‌تواند باعث بی‌میلی در بین برخی از مشتریان شود. منافع، محصولات یا پیشنهادات اغلب تنها برای یک فاز خاص در کانون توجه کاربران هستند. در برخی موارد، آن‌ها ممکن است به سادگی از دایره شخصیت‌های شما خارج شوند.


نتیجه گیری:

یک نقشه سفر مشتری، سفر مشتری با برند شما را بصری می‌کند. این نشان می‌دهد که مشتریان در چه نقاطی با یک محصول یا برند در تماس هستند. این به شرکت شما نشان می‌دهد که مشتریان چه تجربه‌ای دارند، نقاط درد و درخواست‌های مشتری را جمع‌آوری می‌کند و فرصت‌های بهبود را نشان می‌دهد. یک نقشه سفر مشتری زمانی بهترین عملکرد را دارد که بر اساس داده‌های واقعی باشد. شرکت‌ها می‌توانند به این ترتیب تجربه مشتری را تجزیه و تحلیل کنند و تعامل خود با مشتریان در نقاط تماس را حتی بیشتر با نیازهای آن‌ها تطبیق دهند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع نقشه سفر مشتری برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مدل بازاریابی AIDAچیست؟

مدل بازاریابی AIDA چیست؟

در این مقاله به موضوع مدل بازاریابی AIDA پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از مدل بازاریابی AIDA به تاریخچه این مدل بازاریابی اشاراتی نموده ایم. در ادامه به ذکر چهار مرحله مدل بازاریابی AIDA، چند مورد از معایب و نحوه اعمال این مدل در بازاریابی را مورد بررسی قرار داده ایم. در نهایت مطالعه مقاله پیش رو به فهم شما در زمینه مدل بازاریابی AIDA کمک خواهد کرد. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر مدل بازاریابی AIDA

مدل AIDA یکی از قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مدل‌های بازاریابی است که به شرکت‌ها کمک می‌کند تا مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل کنند. مدل AIDA، که مخفف توجه (Attention)، علاقه (Interest)، تمایل (Desire) و اقدام (Action) است، یک مدل اثرگذاری تبلیغاتی است که مراحل مختلفی را که یک فرد در طول فرآیند خرید یک محصول یا خدمات طی می‌کند، شناسایی می‌نماید. مدل AIDA معمولاً در بازاریابی دیجیتال، استراتژی‌های فروش و کمپین‌های روابط عمومی استفاده می‌شود. مدل AIDA به شما کمک می‌کند تا تمام مراحل فروش را به صورت سیستماتیک و هدفمند بررسی نمایید و به این صورت کل فرآیند فروش را در نظر خواهید داشت. از طرفی با شناخت هر مرحله از مدل AIDA، می‌توانید پیام‌های بازاریابی خود را متناسب با هر مرحله شخصی‌سازی کنید و با تمرکز بر مراحل موثر مدل AIDA، می‌توانید بازده هزینه‌های بازاریابی خود را بهبود بخشیده و موجب افزایش نرخ تبدیل شوید. بنابراین، مدل AIDA می‌گوید که آگاهی منجر به علاقه می‌شود و در ادامه منجر به تمایل شده و در نهایت موجب اقدام می‌شود.

  • توجه (Attention): اولین قدم در بازاریابی یا تبلیغات، توجه به نحوه جذب توجه مصرف‌کنندگان است.
  • علاقه (Interest): پس از اینکه مصرف‌کننده از وجود محصول یا خدمات آگاه شد، کسب‌ و کار باید روی افزایش سطح علاقه مشتریان بالقوه کار کند.
  • تمایل (Desire): پس از اینکه مصرف‌کننده به محصول یا خدمات علاقه‌مند شد، هدف این است که مصرف‌کنندگان را به تمایل به آن سوق دهد و ذهنیت آن‌ها را از “من آن را دوست دارم” به “من آن را می‌خواهم” تغییر دهد.
  • اقدام (Action): هدف نهایی این است که گیرنده کمپین بازاریابی را به آغاز اقدام و خرید محصول یا خدمات سوق دهیم.

شرکت اپل (Apple) یکی از بهترین مثال‌ها برای استفاده موفق از مدل AIDA است. اپل با رویدادهای رونمایی باشکوه خود، ابتدا آگاهی گسترده‌ای در مورد محصولات جدید ایجاد می‌کند. سپس با تمرکز بر طراحی زیبا، عملکرد قدرتمند و اکوسیستم یکپارچه محصولات خود، علاقه مشتریان را برمی‌انگیزد. در ادامه با تاکید بر نوآوری و پیشرفت محصولات خود، نیاز مشتریان به داشتن آخرین تکنولوژی را تقویت کرده و در نهایت با ارائه امکان خرید آسان و اقساطی، مشتریان را به خرید محصولات خود ترغیب می‌کند. در نتیجه، مدل AIDA یک ابزار ارزشمند برای هر کسب‌ و کاری است که می‌خواهد در بازار رقابتی امروز موفق باشد. با درک عمیق این مدل و اجرای استراتژی‌های مناسب، می‌توانید مشتریان بیشتری را جذب کرده و به اهداف فروش خود دست پیدا کنید.

 

مدل بازاریابی AIDA چیست؟

مدل بازاریابی AIDA یک چارچوب است که سفر خریدار را از طریق چهار مرحله کلیدی؛ توجه، علاقه، تصمیم و اقدام توصیف می کند. این مدل و مراحل آن در بازاریابی، تبلیغات و فروش مورد استفاده قرار می‌گیرد و به کسب‌ و کارها کمک می کند تا نحوه طراحی ارتباطات خود را برای هر یک از چهار مرحله تعیین کنند و در نهایت خریداران را به تکمیل خرید تشویق نمایند. AIDA مخففی است که مراحل مورد نیاز برای ارتباطات بازاریابی موفق را نشان می‌دهد: توجه (یا در برخی تغییرات، آگاهی)، علاقه، تمایل (یا در برخی تغییرات، تصمیم) و اقدام. همه مشتریان در طول سفر خرید خود از این مراحل عبور می‌کنند. برای جلب توجه آن‌ها در نقاط تماس مختلف در طول سفر و حمایت از آن‌ها در انجام خرید نهایی، مشاغل باید ارتباطات خود را برای هر مرحله از مدل AIDA اصلاح کنند.

در مرحله توجه/آگاهی، پیام‌های مشتری یک شرکت باید با ایجاد آگاهی از برند، توجه آن‌ها را جلب کند. برای انتقال آن‌ها به مرحله علاقه، محتوا باید کنجکاوی در مورد محصولات و خدمات شرکت را تقویت کند. انتقال مشتری به مرحله تمایل/تصمیم یا مرحله “من می‌خواهم آن را داشته باشم” نیازمند ارتباطاتی است که ارزش محصول را منتقل کند و به آن‌ها کمک کند تا متوجه شوند که به آن “نیاز” دارند. در مرحله نهایی، محتوا باید مشتری را به تکمیل خرید محصول تحریک کند. یکی از شباهت‌های AIDA با قیف‌های بازاریابی دیگر این است که هر مرحله نسبت به مرحله قبلی مشتریان کمتری دارد. این به این دلیل است که معمولاً جذب توجه تعداد بیشتری از مشتریان بالقوه (اولین A در AIDA) آسان‌تر از وادار کردن آن‌ها به تکمیل خرید (دومین A در AIDA) است. در نتیجه، تعداد مشتریانی که از مرحله اول تا مرحله آخر از قیف عبور می‌کنند، کاهش خواهد یافت.

بیشتر بخوانید: تعریف نوآوری چیست؟ مدیریت نوآوری چگونه انجام می‌شود؟

مدل بازاریابی AIDA

 

تاریخچه مدل بازاریابی AIDA

الیاس سنت المو لوئیس (Elias St. Elmo Lewis)، تاجر و مدافع تبلیغات آمریکایی، مدل AIDA را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم معرفی کرد. این مدل به طور کامل و یکباره شکل نگرفت. در ابتدا، لوئیس فقط ایده‌های جلب توجه، حفظ علاقه، ایجاد تمایل، یعنی قسمت‌های A-I-D مدل AIDA را معرفی کرد. او این ایده‌ها را در ستون‌های متعدد روزنامه‌ها، مجلات و کتاب خود، تبلیغات مالی، مورد بحث قرار داد.  بعداً او اقدام به اضافه کردن به شعار اصلی کرد. ایده‌های او در نهایت به مدل AIDA تبدیل شد. امروزه، این مدل سنگ بنای بازاریابی مدرن است، تا حدی که حتی از دست دادن یک مرحله تقریباً تضمین کننده نتیجه ناموفق است. در عصر مدرن، چارچوب AIDA کمی به‌روز شده است تا عامل دیگری را نیز در نظر بگیرد: حفظ. مدل “AIDAR” به‌روز شده به بازاریابان مدرن اجازه می‌دهد تا به اهمیت ایجاد روابط مشتری برای حفظ آن‌ها نیز فکر کنند. برخی از بازاریابان نیز از مدل AIDAL استفاده می‌کنند، که L مخفف Loyalty (وفاداری) است. در این مرحله، شرکت‌ها بر اطمینان از تجربه مثبت مشتریان برای ایجاد وفاداری به برند و افزایش فروش‌های تکراری تمرکز می‌کنند. بیش از یک قرن بعد، این هنوز یک چارچوب قوی برای نوشتن متن‌های بازاریابی است که مشتریان را جذب و درگیر می‌کند، سرنخ ایجاد می‌کند و معاملات را نهایی می‌کند. حتی در عصر هوش مصنوعی، استفاده از یک مدل بازاریابی قدیمی می‌تواند به خوانایی و جذابیت متن‌های بازاریابی شما کمک کند.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

چهار مرحله مدل بازاریابی AIDA چیست؟

چهار مرحله AIDA به شرح زیر است:

  • توجه

اغلب، بخش توجه توسط بسیاری از بازاریابان نادیده گرفته می‌شود. فرض بر این است که محصول یا خدمات قبلاً توجه مصرف‌کنندگان را جلب کرده است – که ممکن است درست یا نادرست باشد. در هر صورت، فرض نکنید که همه از قبل از محصول شما آگاه هستند. برای آگاه کردن مشتریان از پیشنهادات، یک بازاریاب باید توجه آن‌ها را جلب کند. رویکردهای مختلفی مانند قرار دادن تبلیغات در مکان‌های غیرمعمول اما قابل توجه می‌تواند مؤثر باشد. به طور فزاینده‌ای، بازاریابان از شخصی‌سازی محتوا استفاده می‌کنند. پیام‌های شخصی‌سازی‌شده، مانند پیام‌هایی که در بازاریابی یک‌ به‌ یک استفاده می‌شوند، نادیده گرفتن آن‌ها دشوار است و احتمال بیشتری دارد که علاقه خریدار بالقوه را نسبت به بازاریابی و پیشنهادات عمومی جلب کنند. یکی از بهترین رویکردها برای جلب توجه مصرف‌کننده، چیزی است که با عنوان شکستن الگوهای رفتاری موجود از طریق یک پیام بسیار خلاقانه نامیده می‌شود . این کار را می‌توان به چند روش انجام داد:

  • قرار دادن تبلیغات در موقعیت‌ها یا مکان‌های غیرمنتظره که اغلب به عنوان بازاریابی چریکی شناخته می‌شود.
  • ایجاد شوک در تبلیغات از طریق تصاویر محرک.
  • یک پیام بسیار هدفمند. این همچنین به عنوان شخصی‌سازی شناخته می‌شود.

در اصل، هدف این است که مصرف‌کنندگان را از وجود محصول یا خدمات آگاه کنیم.

 

  • علاقه

پس از جلب توجه مشتری بالقوه، شرکت باید علاقه آن‌ها را برانگیزد و آن را به اندازه کافی برای انتقال اطلاعات در مورد محصول یا خدمات خود حفظ کند. یک روش مؤثر برای حفظ علاقه مشتری بالقوه (و حرکت آن‌ها به سمت مرحله D قیف AIDA) ارائه اطلاعات مختصر و با سرعت مناسب به آن‌ها است که توسط یک شخصیت، صداپیشه یا نماد جالب ارائه می‌شود. اطلاعاتی که جذاب، متقاعدکننده و به شیوه‌ای مناسب برای مخاطب هدف ارائه می‌شود، به خریداران امکان می‌دهد تا اطلاعات بیشتری در مورد محصول کسب کنند و مزایای آن را درک نمایند، و احتمال تصمیم‌گیری آن‌ها برای خرید آن را افزایش می‌دهد. می توان گفت ایجاد علاقه معمولاً سخت‌ترین قسمت است. به عنوان مثال، اگر محصول یا خدمات ذاتاً جالب نباشد، دستیابی به این هدف بسیار دشوار است. اطمینان حاصل کنید که اطلاعات تبلیغاتی به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم شده و با زیرعنوان‌ها و تصاویر جالب به راحتی قابل خواندن هستند. بر روی آنچه برای بازار هدف شما در رابطه با محصول یا خدمات شما مرتبط‌تر است و بر انتقال مهم‌ترین پیامی که می‌خواهید به مصرف‌کنندگان منتقل کنید، تمرکز کنید. یک مثال خوب از این مورد کمپین تبلیغاتی “گوشت کجاست؟” وندی (Wendy’s) است که بر این واقعیت تمرکز داشت که همبرگرهای وندی گوشت بیشتری نسبت به همبرگرهای رقبا داشتند.

 

 

  • تمایل

قدم‌های دوم و سوم مدل AIDA با هم مرتبط هستند. در این مرحله نیز مهم است که به مشتریان کمک کنید تا متوجه شوند که چرا به این محصول یا خدمات “نیاز” دارند. شرکت‌ها می‌توانند با نشان دادن برتری محصول خود نسبت به محصولات مشابه و با نشان دادن تطبیق‌پذیری آن، میل به خرید محصول خود را تحریک کنند. اساساً، این حرکت ارائه ارزش پیشنهادی آن است. در این بخش یک روش قابل اعتماد ایجاد ارتباط عاطفی با مشتری به جای تمرکز بر جنبه‌های معاملاتی یک فروش بالقوه است. برای تشویق به تمایل و تصمیم‌گیری، شرکت‌ها تلاش می‌کنند با درگیر کردن خریدار در محتوای شرکت، با وادار کردن آن‌ها به تصور آینده‌ای روشن‌تر با شرکت (و محصول آن) و با ایجاد “اثبات اجتماعی”، اعتماد خریداران را جلب کنند. در نهایت، هدف تحریک مصرف‌کننده برای انتخاب پیشنهاد شرکت و تکمیل خرید است. اینجا جایی است که محتوایی مانند وبلاگ‌ها، مطالعات موردی و نظرات می‌تواند قدرتمند باشد.

 

  • اقدام

آخرین مرحله در AIDA بستن فروش و متقاعد کردن مشتری برای عمل کردن به علاقه‌شان با ارائه یک فراخوان قوی به عمل (CTA) است. ممکن است کسب‌وکار همچنین نیاز داشته باشد تا هرگونه اعتراضی که ممکن است خریدار هنوز داشته باشد را برطرف کند، مثلاً ابتدا با ارائه قیمت بالاتر برای محصول و سپس کاهش آن برای تحریک خرید. همچنین ممکن است به خریداران پیشنهاداتی مانند خرید دو کالا به قیمت یک کالا، دریافت و ارسال رایگان و موارد دیگر ارائه شود تا بیشتر آن‌ها را به سمت فروش سوق دهد. بهبود ارزش درک شده محصول در ذهن مشتری می‌تواند آن‌ها را انگیزه دهد و شک و تردید آن‌ها را کاهش دهد. مهم است که به مشتریان یک برداشت مثبت پایدار از محصول و شرکت بدهید، حتی اگر خریدی انجام ندهند. یک برداشت مثبت تمایل دارد در ذهن مشتریان باقی بماند و همیشه این احتمال وجود دارد که آن‌ها بازگردند و بعداً خریدی انجام دهند.

بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی چریکی چیست؟

ترتیب مدل بازاریابی AIDA

توسعه‌های جدید در مدل بازاریابی AIDA

بسیاری از افراد مدل AIDA را به دلیل ساده‌انگاری بیش از حد مورد انتقاد قرار می‌دهند. به عنوان مثال، مدل AIDA نقاط فروش مختلف ممکن را در نظر نمی‌گیرد. بازاریابی برای مشتری که از یک فروشگاه آنلاین بازدید می‌کند بسیار متفاوت از مشتری‌ای است که به دنبال خرید یک خودروی جدید در نمایندگی است. بنابراین، تغییرات زیادی در مدل AIDA وجود دارد مانند:

  • مدل AIDCAS (Action, Interest, Desire, Confidence, Action, Satisfaction)
  • مدل REAN (Reach, Engage, Activate, and Nurture)
  • مدل NAITDASE (Need, Attention, and Interest; Trust, Design, and Action; Satisfaction and Evaluation)

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

معایب مدل بازاریابی AIDA

مدل بازاریابی AIDA علاوه بر مزایای بسیاری که دارد، دارای برخی معایب نیز هست که در این بخش به ذکر آن ها خواهیم پرداخت:

  • چارچوب AIDA محدودیت‌های خود را دارد. همه تصمیمات خرید خطی نیستند و مدل AIDA قیف‌های غیرخطی رایج‌تر و روزافزون را در نظر نمی‌گیرد. همچنین استراتژی‌های پس از عمل مانند خوشحالی مشتری را در نظر نمی‌گیرد.
  • از سوی دیگر یک مشتری بالقوه ممکن است به دنبال راه‌حلی برای یک مشکل باشد و شرکت شما را در مرحله “تمایل” مدل پیدا کند. علاوه بر این، مصرف‌کنندگان آگاه‌تر و درگیرتر امروزی، برای جذب توجه و ایجاد علاقه، استاندارد بالاتری برای برندها تعیین می‌کنند.
  • اگرچه مدل AIDA را به چهار مرحله متمایز تقسیم کرده‌ایم، مهم است که به یاد داشته باشید که این بخشی از یک استراتژی رشد جامع است. اعمال یک حرف از مدل به یک تاکتیک واحد در استراتژی بازاریابی شما، شما را با یک برنامه کوتاه‌بینانه رها می‌کند.
  • یک تبلیغ موثر، مانند تبلیغ سوپر بول ۲۰۲۰ هیوندای، ممکن است سه یا چهار مرحله از مدل AIDA را برانگیزد و یک خریدار بالقوه را به عمل وا دارد. مدل‌هایی مانند چرخ‌دنده ممکن است برای استراتژی کلی شما اساسی‌تر باشند.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

 

استفاده از مدل بازاریابی AIDA در عصر هوش مصنوعی

از آنجایی که مدل AIDA بسیار خطی است و از آنجایی که فناوری‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی (AI/ML) می‌توانند در مقایسه با آن کاملاً آشفته به نظر برسند، سؤال در مورد ارتباط مدل AIDA در سال ۲۰۲۴ غیرمنطقی نیست. مدل AIDA و AI/ML متقابلاً انحصاری نیستند. مقاله‌ای در سال ۲۰۲۲ در مجله بیگ دیتا اند کاگنتیو کامپیوتینگ (Big Data and Cognitive Computing) بررسی شده، دلیلی قانع‌کننده برای استفاده خرده فروشان از مدل AIDA برای درک داده‌های مصرف‌کننده بازیابی شده توسط AI/ML ارائه می‌کند. نویسندگان این مقاله، دکتر یانگ-ایم لی و دکتر پیتر آر.جی. تریم، از مدل AIDA برای تمرکز و تفسیر داده‌های مشتری بازیابی شده توسط AI/ML استفاده می‌کنند. در مرحله “علاقه” مصرف‌کننده، خرده فروشان شخصیت و ویژگی‌های برند خود را نشان می‌دهند. در عین حال، چت‌بات‌های مبتنی بر AI/ML، مترجمان زبان زنده و موارد مشابه، داده‌های جمعیتی کلیدی را در مورد مصرف‌کنندگان خود جمع‌آوری می‌کنند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

کارایی مدل بازاریابی AIDA

نکاتی برای استفاده مؤثر از مدل بازاریابی AIDA

در این بخش به ذکر چند نکته برای استفاده موثر از مدل بازاریابی AIDA اشاره خواهد شد:

  • شفاف‌سازی ارتباطات مشتری: مدل AIDA به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا جنبه‌های چه/چگونه/چه زمانی ارتباطات مشتری را در هر مرحله از سفر مشتری شفاف کنند. برای دستیابی به نتایج مؤثر با این مدل، مهم است که این بهترین شیوه‌ها را در ذهن داشته باشید.

 

  • سرمایه‌گذاری در بازاریابی محتوا: محتوای باکیفیت در هر مرحله از سفر خریدار ضروری است. سرمایه‌گذاری AIDA در بازاریابی محتوا می‌تواند مشتریان را به سمت شرکت جذب کند، علاقه آن‌ها را به محصولات یا خدمات آن تشویق کند، تمایل به خرید آن محصولات یا خدمات را برانگیزد و در نهایت، موانع باقی‌مانده برای تکمیل خرید را برطرف کند.

 

  • نشان دادن “چرایی” با روایتگری جذاب: اطلاعاتی که نه تنها “چیستی” یک محصول را منتقل می‌کند، بلکه “چرایی” آن نیز بیشتر احتمال دارد با مشتریان طنین‌انداز شود و آن‌ها را به سمت پایین قیف بازاریابی AIDA سوق دهد. داستان‌های جالب، علاقه و هیجان ایجاد می‌کنند، نشان می‌دهند که شرکت و محصولات آن با نیازهای خریدار همسو هستند و تمایل بین خریداران و برند را تشویق می‌کنند.

 

  • درگیر نگه داشتن چشم‌اندازها با محتوای جالب و شخصی‌سازی‌شده: شخصی‌سازی در حفظ علاقه خریدار و ترغیب آن‌ها به انتخاب یک برند نسبت به برند دیگر بسیار مؤثر است.

 

  • ارائه یک فراخوان به عمل (CTA) واضح: درخواست از یک خریدار بالقوه باید همیشه واضح باشد. باید یک خریدار را به جایی که شرکت می‌خواهد آن‌ها بروند (و کاری که شرکت می‌خواهد آن‌ها انجام دهند) هدایت کند. CTAهای خوب اصطکاک را برای خریداران کاهش می‌دهند در حالی که انگیزه آن‌ها را افزایش می‌دهند. به همین دلیل است که یک CTA ساده و کلی مانند “کلیک کنید” به ندرت باعث اقدام می‌شود در حالی که یک CTA قطعی و با انگیزه بالا مانند “شروع آزمایشی رایگان من” این کار را انجام می‌دهد.

 

  • بازاریابی شخصی‌سازی‌شده می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا مشتریان را به عنوان افراد در نظر بگیرند در حالی که حفظ مشتری و علاقه به برند را بهبود می‌بخشد.

بیشتر بخوانید: استراتژی بازاریابی محتوایی چیست؟

 

چگونه مدل AIDA را در بازاریابی خود اعمال کنیم؟

مدل AIDA از عناصر مشابهی با یک داستان‌گوی خوب استفاده می‌کند که شما را برای شنیدن بیشتر ترغیب نماید. بنابراین حتی اگر قبلاً در مورد مدل بازاریابی AIDA نشنیده باشید، احتمال خوبی وجود دارد که بدون اینکه متوجه شوید از آن در مواد بازاریابی خود استفاده کرده باشید. با کمی ساختار به غرایز خود، می‌توانید محتوا ایجاد کنید و وب سایت خود را با کنترل بیشتر بر مسیر مشتریان بالقوه به سمت تصمیم خرید طراحی کنید.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی بازاریابی شخصی سازی شده چیست؟

 

نتیجه گیری:

مدل AIDA یکی از قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مدل‌های بازاریابی است که به شرکت‌ها کمک می‌کند تا مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل نمایند. در واقع سفر خریدار را از طریق چهار مرحله کلیدی؛ توجه، علاقه، تصمیم و اقدام توصیف می کند. این مدل چهار مرحله‌ای بر اساس نظریه سلسله مراتب اثرات استوار است، به این معنی که مشتریان برای تکمیل اقدام نهایی مورد نظر باید از هر مرحله عبور کنند. مانند یک قیف بازاریابی معمولی، هر مرحله نسبت به مرحله قبلی مشتریان کمتری دارد؛ برخلاف یک قیف بازاریابی، خطی‌تر است و انعطاف‌پذیری زیادی در تطبیق با مسیرهای مختلف کاربر ندارد.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدل بازاریابی AIDA برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

تحلیل گروه های استراتژیک

تحلیل گروه های استراتژیک

در این مقاله به موضوع گروه های استراتژیک پرداخته ایم. در بازار کسب و کار، شرکت‌ها اغلب محصولات مشابهی را ارائه می‌دهند و با روش‌های مشابهی با مصرف‌کنندگان ارتباط برقرار می‌کنند. یک تحلیل گروهی می‌تواند به ارزیابی عملکرد سایر شرکت‌ها با ویژگی‌های مشابه کمک کند. تجزیه و تحلیل فعالیت‌های شرکت‌های رقیب می‌تواند به شما امکان دهد با صنعتی که در آن فعالیت می‌کنید آشنا شوید و بینش‌های کسب و کاری مهمی را شناسایی کنید. در این مقاله، گروه های استراتژیک را تعریف می‌کنیم، توضیح می‌دهیم که تحلیل گروه های استراتژیک چیست، مزایای آن را بررسی نموده و چهار مرحله برای انجام گروه های استراتژیک را شرح می‌دهیم. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر گروه های استراتژیک

 مفهوم گروه استراتژیک بیش از ۴۰ سال پیش با وعده های زیادی ظهور کرد. تحقیقات در مورد گروه های استراتژیک در طول زمان و در طیف گسترده ای از تنظیمات، به دنبال روشن کردن ویژگی های نظری و تجربی آنها بوده است. این یافته های تحقیقاتی به تدریج به دستورالعمل های مدیریتی عملی تبدیل می شوند، به طوری که مفهوم گروه استراتژیک می تواند توسط مدیران درک، عملیاتی و به طور موثر استفاده شود. یک گروه استراتژیک به مجموعه ای از شرکت ها در یک صنعت اطلاق می شود که استراتژی مشابهی را دنبال می کنند. یک صنعت ممکن است از یک تا چندین گروه استراتژیک تشکیل شده باشد. به عنوان مثال، صنعت هواپیمایی شامل گروه های استراتژیک متعددی مانند شرکت های هواپیمایی سنتی، شرکت های هواپیمایی کم هزینه، اپراتورهای تخصصی و شرکت های هواپیمایی بین المللی است. گروه های استراتژیک ممکن است توسط موانع تحرک از یکدیگر جدا شوند. موانع تحرک شامل موانعی برای تقلید توسط شرکت های گروه دیگر و همچنین موانع خروج شرکت ها از گروه خود است. از جمله مثال های موانع تحرک می توان به تخصص ویژه، وابستگی عاطفی، الزامات سرمایه، مزایای متحرک اول، شبکه های توزیع، حق ثبت اختراع و شناخت برند اشاره کرد. موانع تحرک توضیحی برای آنچه که واقعاً گروه های استراتژیک مختلف را از هم جدا می کند، دلیل اینکه شرکت ها نمی توانند به راحتی بین گروه ها جابجا شوند و پایداری یک پیکربندی خاص از گروه های استراتژیک در طول زمان را ارائه می دهد.
مفهوم گروه استراتژیک را می توان به مشاهده هانت (۱۹۷۲) مبنی بر وجود گروه هایی از شرکت ها که استراتژی های مختلفی را در صنعت کالاهای سفید (وسایل خانگی) ایالات متحده دنبال می کنند و بر عملکرد صنعت تأثیر می گذارند، ردیابی کرد. این مشاهده، دیدگاه دقیق تری از صنعت نسبت به دیدگاه غالب در سازمان صنعتی ارائه کرد که شرکت ها معمولاً یک استراتژی را دنبال می کنند که در مقیاس متفاوت بود و بر عملکرد فردی آنها تأثیر می گذاشت. این مشاهده حضور گروه هایی از شرکت ها، مسیرهای جدیدی از تحقیقات را برای تجزیه صنایع به بازیکنان مختلف مشترک؛ مقایسه پروفایل، عملکرد آنها و استخراج بینش ها را تشویق کرد.
 پس از شناسایی، بینش های مدیریتی می تواند از روشن کردن مشخصات یک گروه استراتژیک استخراج شود. عضویت شرکت در یک گروه به شناسایی انواع رقبای نزدیک و دورتر کمک می کند. تفاوت های سودآوری گروهی، مناطق پاداش دهنده تر و کمتر جذاب در یک صنعت را نشان می دهد و همچنین گروه های با بازده کمتر را شناسایی می کند که احتمال خروج شرکت از آنها وجود دارد. پویایی گروهی رفتار رقابتی و همکاری در داخل و بین گروه ها را منعکس می کند. چندین زمینه امیدوارکننده برای تحقیقات آینده در مورد گروه های استراتژیک برای بهبود درک و عمل استراتژی وجود دارد.

 

گروه های استراتژیک چیست؟

یک گروه استراتژیک شامل کسب‌ و کارهایی در یک صنعت با مدل کسب‌ و کار مشابه است. مقایسه‌ها ممکن است ناشی از محصولات و خدماتی باشد که آن‌ها ارائه می‌دهند، ارتباطاتی که با مصرف‌کنندگان برقرار می‌کنند یا روش‌هایی که برای گسترش کسب‌ و کار خود استفاده می‌کنند. اعضای گروه‌های استراتژیک همچنین ممکن است برای دستیابی به موقعیت‌های بالاتر در بازار با هم رقابت کنند. یک مثال ساده از گروه استراتژیک می‌تواند یک زنجیره از رستوران‌های فست فود در بخش خدمات غذایی باشد. رستوران‌های غذاخوری، کافه‌ها و رستوران‌های خانوادگی برخی از گروه‌های استراتژیک دیگر این صنعت هستند. فروشگاه‌های فست فود خود را از طریق تکنیک‌های مختلفی مانند قیمت‌های نسبتاً پایین، خدمات سریع و انتخاب گسترده از اقلام منو، از این گروه‌های استراتژیک دیگر متمایز می‌کنند. یک مثال دیگر از صنعت فناوری تولیدکنندگان تلفن همراه با سیستم عامل اندروید؛ سامسونگ (Samsung)، شیائومی (Xiaomi) و اوپو (Oppo)، تولیدکنندگان تلفن همراه با سیستم عامل iOS؛ اپل (Apple) و تولیدکنندگان تلفن همراه با تمرکز بر بازارهای نوظهور؛ تکنو (Tecno) و اینفینیکس (Infinix) می باشد.

 

تحلیل گروه استراتژیک چیست؟

تحلیل گروه استراتژیک موقعیت‌های مختلف شرکت‌ها را در یک بازار رقابتی بررسی می‌کند و به نشان دادن متغیرهای اساسی تأثیرگذار بر سودآوری یک شرکت کمک می‌کند. این تحلیل دینامیک رقابتی کل یک صنعت را در نظر می‌گیرد. تجزیه و تحلیل یک گروه استراتژیک می‌تواند به شما در بررسی مشکلات مختلفی که ممکن است نیاز به توجه داشته باشند، کمک کند. مسائل مربوط به شناسایی برند، قیمت‌گذاری، موقعیت، انتخاب کانال و اهرم عملیاتی از عوامل کلیدی در تصمیم‌گیری در مورد یک گروه استراتژیک هستند. هر جنبه اصلی یک صنعت یا رابطه رقابتی می‌تواند منجر به تشکیل یک گروه استراتژیک شود.

بیشتر بخوانید: بخش بندی استراتژیک بازار و تعیین گروه های استراتژیک چگونه انجام میشود؟

نقشه گروه های استراتژیک

مزایای تحلیل گروه استراتژیک

در اینجا مزایای اصلی انجام یک تحلیل گروه استراتژیک آورده شده است:

  • امکان ارزیابی تغییرات استراتژیک یک صنعت:

 عملیات و استراتژی‌های کسب و کاری اغلب با گذشت زمان تکامل می‌یابند و شرکت‌هایی که نوآوری را می پذیرند، بیشتر احتمال دارد موفق شوند. یک تحلیل گروهی به یک سازمان اجازه می‌دهد تا صنعت خود و استراتژی‌های سایر شرکت‌ها در بازارهای خود را ارزیابی کند. ارزیابی و حل مسئله می‌تواند به یک کسب‌ و کار کمک کند تا نگرانی‌های مصرف‌کننده را شناسایی کند، موارد کم‌اهمیت‌تر را کم‌اهمیت نماید و یک بیانیه ارزش مرتبط‌تر را ترویج کند که ممکن است به جذب مشتریان هدف یاری رساند.

  • تعریف نزدیک‌ترین رقبا:

اگر یک کسب‌ و کار محصول عالی داشته باشد، رقبا در بازار اغلب تلاش می‌کنند تا آن پیشنهاد ارزش را مطابقت دهند یا از آن پیشی بگیرند. سازمان‌ها ممکن است از تحلیل استراتژیک برای تعیین نزدیک‌ترین رقبا استفاده کنند که می‌تواند به آن‌ها در توسعه یک مزیت رقابتی در محصولاتشان یاری رساند. آن‌ها می‌توانند استراتژی‌های بازار رقبا را مشاهده کنند و محصولاتی را که در حال توسعه هستند، بیابند. این به آن‌ها اطلاعاتی می‌دهد تا با جمعیت شناختی اصلی خود پیش‌دستی نمایند و پایگاه مشتری خود را حفظ کنند.

  • کمک به ارزیابی تفاوت‌های استراتژیک در یک بازار رقابتی:

اگرچه تکرار استراتژی کسب و کاری یک رقیب امکان‌پذیر است، اما رهبران هوشمند معمولاً روش‌های خاص خود را توسعه می‌دهند که با جمعیت هدف آن‌ها همسو است. با یک تحلیل استراتژیک، آن‌ها می‌توانند متوجه شوند که چه چیزی برای رقبا کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند. چنین اطلاعاتی می‌تواند به آن‌ها در بررسی یا آزمایش فرضیه‌های مختلفی که ممکن است با استراتژی رقابتی آن‌ها سازگار باشد، یاری رساند. درک اینکه چگونه مردم به کار رقبا واکنش نشان می‌دهند می‌تواند به یک شرکت کمک کند تا بیانیه‌های ارزش خود را بهبود بخشد و نتیجه استراتژی‌های خود را پیش‌بینی نماید.

  • امکان تعیین حرکات احتمالی رقبای استراتژیک در بازار:

اگر یک کسب‌وکار بتواند استراتژی‌های رقبا را پیش‌بینی کند، می‌تواند برنامه‌هایی با احتمال بالاتر از پیشی گرفتن از رقبا توسعه دهد. تحلیل یک گروه استراتژیک امکان بررسی تاریخچه تصمیم‌گیری یک رقیب را فراهم می‌کند. چنین اطلاعاتی می‌تواند به پیش‌بینی گام‌های بعدی که رقیب ممکن است بردارد، کمک کند و به یک کسب‌وکار اجازه دهد تا در پاسخ خود پیش‌دستی کند.

  • کمک به سازمان در درک آنچه ممکن است بر سودآوری تأثیر بگذارد:

سودآوری بازارهای مختلف معمولاً تا حد بسیار زیادی متفاوت است، بنابراین درک اینکه چگونه می‌توانند بر شرکتی که در آن کار می‌کنید تأثیر بگذارند، مهم است. یک تحلیل استراتژیک معمولاً به اطلاعات و معیارهای مهم مربوط به فروش و درآمد که یک بازار ارائه می‌دهد، نگاه می‌کند. سپس محصولات یا خدماتی را که یک شرکت به مخاطب هدف خود ارائه می‌دهد، بررسی می‌کند. همچنین به یک کسب‌ و کار کمک می‌کند تا مشکلات مشتری را که می‌توانند با محصول یا خدمات خود برطرف نمایند، کشف کند. این فرآیند ممکن است به یک شرکت اجازه دهد تا اندازه بازار را برای پیشنهاد خود تخمین بزند تا پتانسیل سود خود را تعیین کند.

بیشتر بخوانید: برنامه عملیاتی چیست؟

چگونه یک تحلیل گروه استراتژیک انجام دهیم؟

برای انجام یک تحلیل گروهی از استراتژی‌های رقیب، چهار مرحله زیر را در نظر بگیرید:

۱. ایجاد لیستی از رقبا مستقیم

رقبای مستقیم، شرکت‌هایی هستند که شباهت بسیار زیاد به شرکت مورد نظر دارند. به عنوان مثال، اگر یک عضو از مخاطب هدف به یک محصول یا خدمات خاص فکر کند، افکار او ممکن است شامل برند شما و رقبای مستقیم باشد. پیشنهاداتی را که سایر سازمان‌ها تبلیغ می‌کنند و جمعیت هدفی که سعی در دستیابی به آن دارند را به عنوان نشانه‌هایی از رقابت مستقیم بررسی کنید. همچنین می‌توانید ببینید که آیا موقعیت آن‌ها در بازار موانعی هستند که می‌توانید برای رسیدن به اهداف کسب و کاری خود بر آن‌ها غلبه کنید. به عنوان مثال، اگر شرکتی با کالای مشابه، شهرت بهتری در بین مصرف‌کنندگان هدف داشته باشد، ممکن است یک رقیب اصلی باشد.

۲. تمایز بین شرکت‌های موجود در لیست

در حالی که کسب و کارهای موجود در یک گروه استراتژیک معمولاً شباهت‌های زیادی دارند، ممکن است تفاوت‌هایی نیز داشته باشند. مرحله بعدی تمایز بین رقبا مستقیم با توجه به ویژگی‌های آن‌ها است. تمایز می‌تواند به شما در تفسیر آسان نتایج تحلیل کمک کند. شما می‌توانید شرکت‌هایی را که رقبای نزدیک‌تری نسبت به سایرین در لیست هستند را شناسایی نمایید. همچنین ممکن است بهتر باشد که در نظر بگیرید ویژگی‌ها و عملیات آن‌ها چگونه به موفقیتشان کمک می‌کند. در اینجا نمونه‌هایی از ویژگی‌هایی که ممکن است ثبت کنید، آورده شده است:

  • اندازه شرکت
  • تنوع کالا
  • قیمت گذاری محصولات
  • ویژگی های محصولات
  • جمعیت شناسی مخاطبان هدف
  • پلتفرم‌هایی با حضور فعال

۳. سازماندهی کسب و کارها روی یک نقشه

نقشه تحلیل استراتژیک می‌تواند نشان دهد که رقبا چگونه با یکدیگر مقایسه می‌شوند و به شما کمک می‌کند تا موقعیت آنها را بر اساس ویژگی‌های تعیین‌کننده آنها تعیین کنید. به عنوان مثال، شرکتی با موقعیت برجسته در بازار یا اندازه شرکت بزرگ اغلب دارای یک دایره بزرگ روی نقشه است. برندهایی که مکان‌های نزدیک به نقشه دارند ممکن است رقبای مستقیم باشند، در حالی که برندهایی با مکان دورتر ممکن است تأثیر کمتری بر کسب و کاری که در آن کار می‌کنید داشته باشند. همچنین می‌توانید یک محور افقی و عمودی برای بحث در مورد قیمت و تنوع محصولات ایجاد کنید. به عنوان مثال، یک کسب و کار در بالا سمت چپ نقشه ممکن است محصولات گران قیمتی با ویژگی‌های مختلف ارائه دهد. تعیین یک کلید برای خلاصه کردن عناصری که برای توصیف شرکت‌ها روی نقشه استفاده کرده‌اید، مفید است.

۴. ارزیابی داده‌های موجود در تحلیل

نتایج تجزیه و تحلیل داده‌های استراتژیک می‌تواند شما را از موقعیت یک کسب و کار در برابر رقبایش مطلع کند. می‌توانید شرکت‌هایی را پیدا کنید که ممکن است بر بازار تسلط داشته باشند و شما را برای توسعه استراتژی‌هایی به منظور عملکرد بهتر از آن‌ها ترغیب نمایند. نقشه همچنین می‌تواند برندهای کوچک‌تری را به شما نشان دهد که ممکن است به دنبال جایگزینی کسب و کاری که در آن کار می‌کنید در آینده باشند. ویژگی‌های هر برند را ارزیابی کنید تا ببینید آیا موقعیت امیدوارکننده‌ای در بازار دارد یا خیر.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق سود چیست و رابطه ارزش آفرینی باافزایش نرخ سود چیست ؟

 

نحوه قرار گیری گروه های استراتژیک

 

عضویت گروه

تحلیل عضویت شرکت در یک گروه استراتژیک به دو دلیل مهم است. اول، نشان می‌دهد که کدام شرکت‌ها رقبای مستقیم درگیر در رقابت رو در رو هستند. شرکت‌های درون یک گروه بیشتر احتمال دارد که یکدیگر را از نزدیک رصد و تقلید کنند. مدیران ممکن است در نظر بگیرند که چگونه خود را از این رقبا مشابه و نزدیک متمایز کنند یا احتمالاً با یکدیگر ترکیب شوند تا رقابت را کاهش دهند. یک مورد اخیر در این مورد صنعت هواپیمایی است که در آن تعدادی از شرکت‌های هواپیمایی بزرگ ایالات متحده ادغام شدند و قدرت بازار خود را نسبت به مصرف‌کنندگان افزایش دادند و به طور فزاینده‌ای برای چمدان، صندلی، غذا و سایر خدماتی که قبلاً در کرایه گنجانده شده بود، هزینه دریافت می‌کنند.
دوم، اگر موانع تحرک بین گروه‌ها وجود داشته باشد، عضویت ممکن است پایدار باشد زیرا موانعی برای حرکت شرکت‌ها وجود دارد. حرکت ممکن است به ویژه زمانی رخ دهد که عملکرد کاهش یابد و مدیران مجبور به اقدامات شدید مانند خروج از طریق انحلال یا فروش به یک شرکت از گروه یا صنعت دیگر شوند. به عنوان مثال، در صنعت حفاری نفت، تحرک بین گروهی در طول دوره‌های ثبات و رشد اقتصادی کم بود، در حالی که تحرک بیشتر در طول دوره رکود اقتصادی رخ داد. تحرک همچنین بین گروه‌های مشابه بیشتر از بین گروه‌های متفاوت بود.

بیشتر بخوانید: ادغام و تملک

 

پروفایل گروه

میانگین مقادیر عوامل موفقیت شرکت‌های یک گروه به تعریف مشخصات استراتژیک متمایز آن و پایه‌هایی که بر اساس آن‌ها رقابت می‌کنند کمک می‌کند. این میانگین‌های پروفایل در ترکیب می‌توانند به پیشنهاد استراتژی یکپارچه‌ای که توسط شرکت‌های آن گروه دنبال می‌شود، کمک کنند. این استراتژی ممکن است شامل شدت بالا در برخی عوامل و شدت پایین در برخی دیگر و پیوندهای بین ابعاد مختلف باشد. یک مثال می‌تواند یک استراتژی تحقیق محور با گسترش بین‌المللی گسترده برای سرکوب هزینه‌های تحقیق و توسعه در حجم فروش بزرگ‌تر باشد که از طریق فروش به یک منطقه جغرافیایی بزرگ‌تر به دست می‌آید. شرایط تقاضا و هزینه ممکن است بین گروه‌ها متفاوت باشد، مانند پاسخگویی و تبلیغات.
یکی از مزایای بالقوه شناسایی گروه‌های استراتژیک این است که مدل‌های استراتژیک کمی هر گروه می‌تواند تخمین زده شود و اهداف، استراتژی و محیط شرکت را به هم مرتبط کند. پروفایل گروه‌های موجود استراتژی‌های مشترک مختلفی را که در یک صنعت دنبال می‌شود نشان می‌دهد. آنها همچنین این موضوع را که شرکت‌های موجود در حال حاضر در کجا قرار دارند و به طور ضمنی، جایی که هیچ گروهی وجود ندارد یا فضای خالی در صنعت وجود دارد، را نشان می‌دهند. نقشه برداری از این فضاهای خالی بدون رقبا موجود، مناطقی از فرصت برای شرکت ها برای توسعه و ورود به آن است. اگر ورود به فضای خالی که به انواع جدیدی از منابع نیاز دارد رخ دهد، افراد مستقر ممکن است تمایل کمتری داشته باشند و توانایی کمتری برای پاسخگویی داشته باشند.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

 

موانع تحرک گروه‌های استراتژیک و سودآوری

یک بحث طولانی مدت بر سر میزان تأثیر سطوح مختلف تحلیل بر عملکرد – سطح شرکت، گروه استراتژیک و صنعت – متمرکز شده است. سطح گروه استراتژیک تا حد زیادی از این تحقیق حذف شده است، علی‌رغم شواهد پویایی گروه‌های استراتژیک موانع تحرک، مانع حرکت شرکت‌ها هستند. آنها از خروج از یک گروه و همچنین تقلید توسط شرکت‌های گروه دیگر جلوگیری می‌کنند. موانع تحرک را می‌توان با وجود تخصص ویژه، وابستگی عاطفی، الزامات سرمایه، مزایای متحرک اول، شبکه‌های توزیع، حق ثبت اختراع، شناخت برند و … شناسایی کرد. موانع تحرک موانعی هستند که حرکت شرکت را از یک گروه یا بین گروه‌ها دشوار می‌کنند. به طور کلی، موانع تحرک بین گروه‌ها حرکت شرکت‌ها را بین گروه‌ها دلسرد می‌کند. اگر موانع تحرک به یک گروه استراتژیک کم باشد، ورود به گروه دیگر بیشتر احتمال دارد . بنابراین این موانع تحرک می تواند بینش هایی در مورد اینکه چقدر ورود یک شرکت به یک گروه استراتژیک خاص از گروه دیگر محتمل یا ممکن است، ارائه دهد. سودآوری پایین نیز باید مانع ورود باشد، اما مدیران ممکن است همچنان به دنبال ورود به گروه دبگر باشند اگر از عملکرد مالی معمولی یک گروه بی اطلاع باشند و به دنبال اعتبار باشند. شرکت‌ها ممکن است استراتژی خود را تغییر ندهند مگر اینکه با بحران ناشی از کاهش سودآوری مواجه شوند. این استدلال نشان می‌دهد که خروج از یک گروه، معمولاً به شکل انحلال، فروش یا تغییر مسیر، باید از گروه‌هایی با سودآوری پایدار پایین رخ دهد. در حالی که عملکرد ضعیف ممکن است نشان دهنده زمانی باشد که شرکت‌ها احتمالاً استراتژی خود را تغییر می‌دهند و از گروه خارج می‌شوند، مشخص نیست که این امر در کجا در چشم‌انداز صنعتی رخ می‌دهد. یک نقشه گروه استراتژیک و میانگین سودآوری هر گروه می‌تواند گروه‌هایی را در یک صنعت پیشنهاد کند که این حرکت شرکت احتمالاً از آنجا سرچشمه می‌گیرد و به سمت آن حرکت می‌کند.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

تحلیل گروه های استراتژیک برند پوشاک

رفتار رقابتی و همکاری درون و بین گروه‌ها

فیلیپس (۱۹۶۰) حدس زد که برای درک رفتار و عملکرد الیگوپولی (Oligopoly)، لازم است رفتار و عملکرد شرکت‌های فردی را درک کنیم. این نیاز به درک رفتار و عملکرد شرکت‌های فردی دارد. او استدلال کرد که شرکت‌های فردی ممکن است به طور مستقل عمل کنند یا ممکن است به طور مشترک با سایر شرکت‌ها در یک گروه استراتژیک عمل کنند. او همچنین استدلال کرد که شرکت‌های فردی ممکن است به طور مستقل یا مشترک با شرکت‌های گروه‌های استراتژیک دیگر عمل کنند.

رفتار رقابتی و همکاری بین گروه‌های استراتژیک ممکن است به شدت متفاوت باشد. برخی از گروه‌ها ممکن است با هم رقابت شدید داشته باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است در برخی ابعاد همکاری کنند. به عنوان مثال، گروه‌های استراتژیک در صنعت هواپیمایی ممکن است در برخی مسیرها با هم رقابت کنند، در حالی که در سایر مسیرها ممکن است همکاری کنند. این همکاری ممکن است شامل توافقات کد اشتراک یا سایر توافقات تجاری باشد. درک رفتار رقابتی و همکاری بین گروه‌های استراتژیک برای مدیران بسیار مهم است. این می‌تواند به آنها کمک کند تا استراتژی‌های خود را برای رقابت یا همکاری با گروه‌های دیگر تنظیم کنند. به عنوان مثال، اگر یک گروه استراتژیک با یک گروه دیگر همکاری کند، ممکن است بتواند از مزایای صرفه به مقیاس یا سایر مزایای همکاری بهره‌مند شود. از سوی دیگر، اگر یک گروه استراتژیک با یک گروه دیگر رقابت کند، ممکن است مجبور شود برای حفظ سهم بازار خود سرمایه‌گذاری بیشتری کند. تحقیقات آینده در مورد گروه‌های استراتژیک باید بر درک بهتر رفتار رقابتی و همکاری بین گروه‌ها متمرکز شود. این امر می‌تواند شامل مطالعه عوامل تعیین‌کننده رفتار رقابتی و همکاری، پیامدهای این رفتار برای عملکرد شرکت‌ها و صنعت و راه‌هایی برای مدیران برای مدیریت روابط با سایر گروه‌های استراتژیک باشد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع گروه های استراتژیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

آمیخته بازاریابی (4P) چیست؟

آمیخته بازاریابی (۴P) چیست؟

در این مقاله به موضوع آمیخته بازاریابی (۴P) پرداخته ایم. در ابتدا ضمن ارائه تعریفی از آمیخته بازاریابی (۴P)، اجزا و عناصر آن را به تفصیل شرح داده ایم. در ادامه به نحوه استفاده از آمیخته بازاریابی (۴P) دراستراتژی بازاریابی همراه با برخی مثال ها که به فهم بیشتر مطالب یاری رسان خواهد بود، اشاره نموده ایم. در نهایت به تفاوت بین آمیخته بازاریابی (۴P) و (۴C) بازاریابی و تبدیل شدن آمیخته بازاریابی (۴P) به (۷P) پرداخته ایم. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر آمیخته بازاریابی (۴P)

آمیخته بازاریابی یا Marketing Mix، یکی از مفاهیم اساسی در دنیای بازاریابی است و به مجموعه‌ای از ابزارها و استراتژی‌هایی اشاره دارد که یک سازمان برای رسیدن به اهداف بازاریابی خود از آن‌ها استفاده می‌کند. این ابزارها به طور کلی شامل چهار عنصر اصلی هستند که با حرف P شناخته می‌شوند:

  • محصول (Product): خود محصول یا خدماتی که سازمان ارائه می‌دهد. این شامل ویژگی‌های محصول، کیفیت، برندینگ و بسته‌بندی می‌شود.
  • قیمت  (Price): قیمتی که برای محصول یا خدمت تعیین می‌شود. این شامل استراتژی‌های تخفیف، تعیین قیمت بر اساس رقبا و ارزش محصول می‌شود.
  • مکان (Place): جایی که محصول یا خدمت به دست مشتری می‌رسد. این شامل کانال‌های توزیع، مکان‌های فروش و دسترسی مشتری به محصول می‌شود.
  • ترویج (Promotion): فعالیت‌هایی که برای اطلاع‌رسانی و تبلیغ محصول یا خدمت انجام می‌شود. این شامل تبلیغات، روابط عمومی، فروش مستقیم و بازاریابی دیجیتال می‌شود.

آمیخته بازاریابی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با تحلیل نیازها و خواسته‌های مشتریان، محصولات و خدماتی را ارائه دهد که به طور دقیق با نیازهای آن‌ها مطابقت داشته باشد. با ایجاد یک آمیخته بازاریابی منحصر به فرد و جذاب، سازمان می‌تواند از رقبا متمایز شود و سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده و مزیت رقابتی ایجاد کند. از سوی دیگر با ارائه محصولات و خدماتی با کیفیت و برقراری ارتباط موثر با مشتریان، سازمان می‌تواند وفاداری مشتریان را افزایش دهد. به طور خلاصه، آمیخته بازاریابی یک ابزار قدرتمند است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا محصولات و خدمات خود را به طور موثر به بازار عرضه کنند و در نهایت به موفقیت برسند.

 

آمیخته بازاریابی (۴P) چیست؟

چهار اصل بازاریابی از چهار عنصر کلیدی تشکیل شده است: محصول، قیمت، مکان و ترویج. این عوامل کلیدی در معرفی یک محصول یا خدمات به عموم مردم نقش دارند. اغلب به عنوان یک ترکیب بازاریابی شناخته می شوند و چارچوبی را فراهم می کنند که شرکت ها می توانند از آن برای بازاریابی موفق یک محصول یا خدمات به مصرف کنندگان استفاده کنند. از زمان معرفی این چهار اصل در دهه ۱۹۵۰، اصول دیگری نیز به این ترکیب اضافه شده است، از جمله مردم، فرآیند و شواهد فیزیکی. در واقع اصول ماتریس ۴P بر این اساس است که تصمیمات بازاریابی معمولاً در چهار دسته قابل کنترل قرار می‌گیرند: محصول، مکان، قیمت و تبلیغات. موقعیت‌یابی دقیق محصول شما در هر دسته، بیشترین پاسخ را از بازار هدف شما ایجاد خواهد کرد.

 

درک آمیخته بازاریابی (۴P)

نیل بوردن (Neil H. Borden)، استاد تبلیغات در هاروارد، ایده آمیخته بازاریابی و مفاهیمی را که بعدها به عنوان ۴P شناخته شدند، در دهه ۱۹۵۰ محبوب کرد. مقاله او در سال ۱۹۶۴ با عنوان “مفهوم آمیخته بازاریابی” روش هایی را نشان داد که شرکت ها می توانند از تاکتیک های تبلیغاتی برای جذب مصرف کنندگان خود استفاده کنند. دهه ها بعد، مفاهیمی که بوردن محبوب کرد، هنوز هم توسط شرکت ها برای تبلیغ کالاها و خدمات خود استفاده می شود. ایده های بوردن توسط سایر بازیگران کلیدی صنعت توسعه و اصلاح شد. ای.جروم مک کارتی (E. Jerome McCarthy)، استاد بازاریابی در دانشگاه ایالتی میشیگان، مفاهیم مقاله بوردن را اصلاح کرد و آنها را “۴P” بازاریابی نامید. مک کارتی کتاب “بازاریابی پایه: یک رویکرد مدیریتی” را نوشت و این ایده را بیشتر محبوب کرد. زمانی که این مفهوم معرفی شد، به شرکت ها کمک کرد تا موانع فیزیکی را که می توانست مانع از پذیرش گسترده محصول شود، بشکنند. امروزه، اینترنت به کسب و کارها کمک کرده است تا بر برخی از این موانع غلبه کنند.

بیشتر بخوانید: تعریف نوآوری چیست؟ مدیریت نوآوری چگونه انجام می‌شود؟

آمیخته بازاریابی (4P)

اجزا و عناصر آمیخته بازاریابی (۴P)

همانطور که گفته شد آمیخته بازاریابی از ۴ اصل اساسی تشکیل شده است. در این بخش، به معرفی هر یک از این اصول می پردازیم.

  • محصول

تعدادی سوال وجود دارد که هنگام تصمیم‌گیری در مورد بازاریابی محصول باید پرسیده شود. در اینجا چند مورد از مهم‌ترین آنها آمده است:

  • محصول شما چه نیازی را برطرف می‌کند؟ چه مشکلی را حل می‌کند یا به مشتری کمک می‌کند بر چه چالشی غلبه کند؟ به عبارت دیگر، مشتری با استفاده از محصول شما چه چیزی به دست می‌آورد؟ چگونه به نفع او خواهد بود؟
  • محصول شما چه ویژگی‌هایی دارد که به آن کمک می‌کند تا نیازهای مشتری شما را برآورده کند؟
  • مزیت رقابتی محصول شما چیست؟ محصول شما چگونه با محصولات رقبایتان متفاوت است؟ چرا مشتری باید محصول شما را به جای محصول رقبایتان خریداری کند؟
  • اجازه دهید دیگران با محصول شما تعامل داشته باشند و سپس بپرسید آیا ویژگی‌های غیرضروری در آن وجود دارد یا خیر. همچنین بپرسید آیا ویژگی‌هایی وجود دارد که محصول باید ارائه دهد اما نمی‌دهد.
  • در چه شرایطی انتظار دارید مشتری با محصول تعامل داشته باشد؟ چگونه و کجا با آن درگیر خواهند شد؟

ایجاد یک کمپین بازاریابی با درک خود محصول آغاز می شود. شاید این محصول یک چیز کاملاً جدید باشد و در طراحی یا عملکرد خود بسیار جذاب باشد که مصرف کنندگان هنگام دیدن آن مجبور به خرید آن شوند. تعریف یک محصول برای توزیع آن کلیدی است. بازاریابان باید چرخه عمر یک محصول را درک کنند و مدیران اجرایی باید برنامه ای برای برخورد با محصولات در هر مرحله از چرخه عمر داشته باشند. نوع محصول نیز تا حدودی تعیین می کند که چقدر هزینه خواهد داشت، کجا باید قرار گیرد و چگونه باید تبلیغ شود. بسیاری از موفق ترین محصولات اولین محصول در دسته خود بوده اند. به عنوان مثال، اپل (Apple) اولین شرکتی بود که گوشی هوشمند لمسی را ساخت که می توانست موسیقی پخش کند، در اینترنت جستجو نماید و تماس تلفنی برقرار کند. اپل در سال مالی ۲۰۲۲، فروش کلی آیفون را ۲۰۵.۴ میلیارد دلار گزارش کرد.  در مورد کوکاکولا، آنها طیف گسترده‌ای از محصولات دارند و بسیاری از آنها به دلیل نیازهای مخاطبانشان (بدون کافئین، بدون قند و غیره) اختراع شده‌اند. آنها به خوبی با نگرانی‌های عمومی در مورد نوشیدنی‌های قندی اصلی خود سازگار شده‌اند و همچنان یک برند بسیار ارزشمند هستند.

  • قیمت

قیمت مبلغی است که مصرف کنندگان برای یک محصول پرداخت خواهند کرد. بازاریابان باید نقطه قیمت را به ارزش واقعی و ادراک شده محصول مرتبط کنند، در عین حال هزینه های عرضه، تخفیف های فصلی، قیمت های رقبا و افزایش قیمت خرده فروشی را نیز در نظر بگیرند. در برخی موارد، تصمیم گیرندگان کسب و کار ممکن است قیمت یک محصول را افزایش دهند تا به آن ظاهری لوکس یا منحصر به فرد بدهند یا ممکن است قیمت را کاهش دهند تا مصرف کنندگان بیشتری آن را امتحان کنند. همچنین بازاریابان باید تعیین کنند که آیا تخفیف مناسب است یا خیر (اگر بله چه زمانی؟). تخفیف می تواند مشتریان بیشتری را جذب کند، اما همچنین می تواند این تصور را ایجاد کند که محصول کمتر از آنچه بوده است مطلوب می باشد.
یونیکلو (Uniqlo)، با مقر اصلی در ژاپن، یک تولید کننده جهانی لباس های غیر رسمی است. مانند رقبای خود، گپ و زارا، یونیکلو لباس های ارزان قیمت و مد روز را برای خریداران جوان تر ایجاد می کند.
آنچه یونیکلو را منحصر به فرد می کند این است که محصولات آن نوآورانه و با کیفیت بالا هستند. این کار را با خرید پارچه به حجم زیاد و جستجوی مداوم باکیفیت ترین و کم هزینه ترین مواد در جهان انجام می دهد. این شرکت همچنین مستقیماً با تولیدکنندگان خود مذاکره می کند و مشارکت های استراتژیک با تولیدکنندگان نوآور ژاپنی برقرار کرده است. یونیکلو همچنین تولید خود را به کارخانه های شریک خود برون سپاری می کند. این مورد به آن انعطاف پذیری می دهد تا با تغییر نیازهای خود، شرکای تولید را تغییر دهد. در نهایت، این شرکت تیمی از صنعتگران ماهر نساجی را استخدام می کند که برای کنترل کیفیت به کارخانه های شریک خود در سراسر جهان می فرستد. مدیران تولید هفته ای یکبار از کارخانه ها بازدید می کنند تا مشکلات کیفی را حل کنند. هنگام تعیین قیمت محصول خود، این سوالات را در نظر بگیرید:

  • رقبای شما محصول را با چه قیمتی می‌فروشد؟ آیا می‌توانید یک قیمت بازار رقابتی را تعیین و حفظ کنید؟ قیمت شما چگونه با رقبا مقایسه می‌شود؟
  • آیا تخفیف یا مزایای خرید ارائه خواهید داد؟ آیا برنامه وفاداری یا برنامه پاداش ارائه خواهید داد؟
  • آیا محصول شما با بیش از یک قیمت ارائه خواهد شد؟ اگر اینطور است، چرا؟
  • کمترین قیمتی که می‌توانید برای محصول خود تعیین کنید و همچنان حاشیه سود مورد نیاز خود را حفظ کنید، چقدر است؟
  • کدام قسمت یا فرآیند بیشترین سهم را در قیمت خرده فروشی محصول دارد؟ آیا می‌توانید کاری برای کاهش هزینه آن قسمت یا فرآیند انجام دهید؟

  • مکان

مکان، در نظر گرفتن این موضوع است که محصول باید در کجا در دسترس باشد؛ در فروشگاه های فیزیکی و آنلاین و چگونه نمایش داده خواهد شد. این یک تصمیم کلیدی است: سازندگان یک محصول آرایشی لوکس می خواهند در سفورا (Sephora) نمایش داده شوند، نه در والمارت (Walmart). هدف مدیران کسب و کار همیشه این است که محصولات خود را در مقابل مصرف کنندگانی قرار دهند که احتمال خرید آنها بیشتر است. این به معنای قرار دادن یک محصول در فروشگاه های خاص و نمایش آن به بهترین نحو می باشد.
اصطلاح مکان همچنین به تبلیغ محصول در رسانه های مناسب برای جلب توجه مخاطبان هدف آن اشاره دارد. به عنوان مثال، فیلم چشم طلایی GoldenEye در سال ۱۹۹۵، هفدهمین قسمت از سری فیلم های جیمز باند بود و اولین فیلمی بود که در آن خودروی آستون مارتین حضور نداشت. در عوض، پیرس برازنان، بازیگر نقش باند، سوار بر BMW Z3 شد. اگرچه Z3 تا ماه ها پس از اکران فیلم عرضه نشد، اما BMW در ماه پس از اکران فیلم، ۹۰۰۰ سفارش برای این خودرو دریافت کرد. سوالات مربوط به مکان از نحوه توزیع آن تا اینکه در چه بازاری یافت می‌شود، متغیر است. در اینجا چند سوال برای شروع فکر کردن در مورد مکان آورده شده است:

  • خریدار بالقوه شما به دنبال محصول شما کجا خواهد گشت؟ آیا در یک فروشگاه فیزیکی، در یک کاتالوگ، فقط در وب یا ترکیبی از یک یا چند مکان یافت می‌شود؟
  • اگر محصول شما در یک فروشگاه فیزیکی فروخته شود، چه ویژگی‌هایی خواهد داشت؟ به عنوان مثال، آیا در یک بوتیک فروخته می‌شود یا از طریق یک فروشگاه تخفیفی؟ آیا در یک فروشگاه لوازم خانگی، فروشگاه مواد غذایی، فروشگاه کودک و غیره یافت می‌شود؟
  • برنامه شما برای ورود محصول به بازار چیست؟
  • آیا مستقیماً به مشتریان خود می‌فروشید یا از یک توزیع‌کننده یا یک تیم فروش استفاده می‌کنید؟
  • چگونه موجودی خود را مدیریت خواهید کرد؟

 

  • ترویج

هدف ترویج این است که به مصرف کنندگان اطلاع دهد که به این محصول نیاز دارند و قیمت آن مناسب است. ترویج شامل تبلیغات، روابط عمومی و استراتژی کلی رسانه برای معرفی یک محصول است.
بازاریابان تمایل دارند عناصر ترویج و مکان را برای رسیدن به مخاطبان اصلی خود با هم ترکیب کنند. به عنوان مثال، در عصر دیجیتال، عوامل مکان و ترویج به همان اندازه آنلاین و آفلاین هستند. به طور خاص، این بدان معنی است که یک محصول در کجا (در صفحه وب یا رسانه های اجتماعی یک شرکت) ظاهر می شود، همچنین چه نوع عملکردهای جستجو برای تبلیغات هدفمند محصول را فعال می کند. هنگام بررسی نحوه تبلیغ محصول خود، از خود این سوالات مهم را بپرسید:

  • چگونه پیام بازاریابی خود را به مشتری بالقوه خود خواهید رساند؟ به عنوان مثال، آیا از پست مستقیم، بیلبورد، وب، رسانه‌های اجتماعی و… استفاده خواهید کرد؟
  • چه زمانی شروع به تبلیغ محصول خود خواهید کرد و دلیل تبلیغ آن در آن زمان چیست؟ آیا دو ماه قبل از عرضه محصول را تبلیغ خواهید کرد؟ شش ماه قبل؟
  • آیا محصول فصلی است؟ اگر چنین است، چگونه بر زمان، مکان و نحوه تبلیغ آن تأثیر می‌گذارد؟
  • اگر از یک پلتفرم رسانه اجتماعی برای تبلیغ محصول خود استفاده می‌کنید، چه زمانی (چه روز/هایی از هفته و چه ساعتی) هدف شما با آن رسانه اجتماعی تعامل دارد؟ به عنوان مثال، مادرانی که خارج از منزل کار می‌کنند در ساعات مختلف روز با رسانه‌های اجتماعی تعامل دارند.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

آمیخته بازاریابی (4P)

چگونه از آمیخته بازاریابی (۴P) در استراتژی بازاریابی خود استفاده کنیم؟

۴P چارچوبی را برای ساخت استراتژی بازاریابی شما فراهم می کند. اول، محصولی را که بازاریابی خواهید کرد، تجزیه و تحلیل کنید. چه ویژگی هایی آن را جذاب می کند؟ محصولات مشابهی را که در حال حاضر در بازار هستند در نظر بگیرید. محصول شما ممکن است سخت تر، آسان تر در استفاده، جذاب تر یا بادوام تر باشد. مواد تشکیل دهنده آن ممکن است سازگار با محیط زیست یا منبع طبیعی باشد. ویژگی هایی را که آن را برای مصرف کنندگان هدف شما جذاب می کند، شناسایی کنید. در مورد قیمت مناسب برای محصول فکر کنید. این فقط هزینه تولید به علاوه حاشیه سود نیست. ممکن است آن را به عنوان یک محصول ممتاز یا لوکس یا به عنوان یک جایگزین بدون زرق و برق و با قیمت پایین تر موقعیت یابی کنید. مکان شامل شناسایی نوع فروشگاه، آنلاین و آفلاین، است که محصولات مشابه شما را برای مصرف کنندگان مانند شما ذخیره می کند. استراتژی های تبلیغاتی شما فقط می تواند در زمینه مصرف کننده هدف شما در نظر گرفته شود. این محصول ممکن است برای یک جمعیت جوان شیک یا برای حرفه ای های سطح بالا  جذاب باشد. استراتژی رسانه ای شما باید با پیام مناسب به مخاطب مناسب برسد.

بیشتر بخوانید: چرخه عمر محصول

مثالی از آمیخته بازاریابی (۴P)

  • مکان به جایی اشاره دارد که مصرف کنندگان محصول شما را خریداری می کنند یا آن را کشف می کنند. مصرف کنندگان امروز ممکن است از طریق آنلاین، از طریق یک برنامه تلفن هوشمند، در مکان های خرده فروشی یا از طریق یک متخصص فروش، در مورد محصولات اطلاعات کسب کنند و آنها را خریداری کنند.
  • قیمت به هزینه محصول یا خدمات اشاره دارد. تعیین صحیح قیمت محصول شامل تجزیه و تحلیل رقابت، تقاضا، هزینه های تولید و آنچه مصرف کنندگان مایل به پرداخت آن هستند، می شود. ممکن است مدل های قیمت گذاری مختلفی در نظر گرفته شود، مانند انتخاب بین مدل های خرید یکباره و اشتراک.
  • محصولی که یک شرکت ارائه می دهد به نوع شرکت و بهترین کاری که انجام می دهد بستگی دارد. به عنوان مثال، مک دونالدز غذای سریع ثابت را در یک محیط غیررسمی ارائه می دهد. این شرکت ممکن است پیشنهادات خود را گسترش دهد، اما از هویت اصلی خود دور نخواهد شد.
  • ترویج به تبلیغات خاص و دقیق اشاره دارد که به بازار هدف محصول می رسد. ممکن است از یک کمپین اینستاگرام، یک کمپین روابط عمومی، قرار دادن تبلیغات، بازاریابی ایمیلی یا ترکیبی از همه اینها برای تبلیغ محصولات خود و رسیدن به مخاطب مناسب در مکان مناسب استفاده کنید.

برای درک بهتر این موضوع، بیایید یک شرکت مراقبت از پوست خیالی را در نظر بگیریم که محصولات مراقبت از پوست ارگانیک تولید می کند. در اینجا نحوه استفاده از چهار اصل ممکن است:

  • محصول: این شرکت طیف وسیعی از محصولات مراقبت از پوست ارگانیک از جمله پاک کننده ها، مرطوب کننده ها و سرم ها را ارائه می دهد. این محصولات با مواد طبیعی فرموله شده اند، عاری از مواد شیمیایی مضر هستند و برای ارتقای پوست سالم و درخشان طراحی شده اند.
  • قیمت: استراتژی قیمت گذاری برای این محصولات مراقبت از پوست به عنوان یک محصول ممتاز موقعیت یابی شده است که نشان دهنده کیفیت بالای مواد اولیه و تعهد شرکت به پایداری و تامین اخلاقی است.
  • مکان: این محصولات از طریق کانال های مختلف از جمله وب سایت شرکت، فروشگاه های خرده فروشی منتخب متخصص در محصولات ارگانیک و سالن های زیبایی سطح بالا فروخته می شوند. این استراتژی توزیع دسترسی به مصرف کنندگان آگاه به محیط زیست را که به دنبال راه حل های مراقبت از پوست طبیعی هستند، تضمین می کند.
  • ترویج: تلاش های تبلیغاتی شرکت بر تاکید بر مزایای مراقبت از پوست ارگانیک مانند تغذیه، آبرسانی و جوانسازی پوست متمرکز است. این شامل کمپین های رسانه های اجتماعی، مشارکت های تأثیرگذار و محتوای آموزشی است که بر اهمیت استفاده از محصولات غیر سمی برای روتین مراقبت از پوست تأکید می کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

تفاوت بین آمیخته بازاریابی (۴P) و (۴C) بازاریابی چیست؟

آمیخته بازاریابی محصول، قیمت، مکان و ترویج است. چهار C شامل مصرف کننده، هزینه، راحتی و ارتباط می شود. ۴C توسط باب لاوتربورن (Lauterborn)در مقاله ای در سال ۱۹۹۰ به عنوان جایگزینی برای ۴P پیشنهاد شد. ۴C به گونه ای طراحی شده است که یک مدل متمرکزتر بر مصرف کننده باشد که بر نیازها و تجربه مشتری تأکید بیشتری دارد. برای درک بهتر مصرف کننده (محصول)، بازاریابان شخصیت های خریدار دقیقی از مشتری ایده آل را با هدف بهبود ارتباط و فروش توسعه می دهند. هزینه (قیمت) از دیدگاه مصرف کننده در نظر گرفته می شود (آنچه مشتریان قادر به پرداخت آن هستند و مایل به پرداخت آن هستند، از جمله “اضافات” مانند مالیات و هزینه های حمل و نقل). ارتباط (ترویج) تمرکز را از تبلیغات یک طرفه به تعامل با مشتریان، به ویژه در رسانه های اجتماعی، تغییر می دهد. و راحتی (مکان) همه چیز در مورد بهبود دسترسی به محصولات شما است و خرید آنها را برای مشتریان آسان تر می کند.
اکنون یک آمیخته بازاریابی جدیدتر نیز وجود دارد که به عنوان ۴E شناخته می شود: تجربه، تبادل، تبشیر و همه جا. آنها به اهمیت ایجاد تجربیات به یاد ماندنی و ارتباطات عاطفی بین مصرف کنندگان و برندها اشاره می کنند.

چگونه اپل از آمیخته بازاریابی (۴P) استفاده می کند؟

اپل (Apple) با تمرکز بر موارد زیر از چهار اصل بازاریابی استفاده می کند:

  • نوآوری محصول: مشهود در توسعه مداوم فناوری پیشرفته مانند آیفون، مک بوک و اپل واچ.
  • استراتژی قیمت گذاری: اپل اغلب محصولات خود را به عنوان پیشنهادات ممتاز موقعیت می دهد و به دنبال پایگاه مصرف کنندگان ثروتمندتر است.
  • مکان: اپل بر توزیع از طریق فروشگاه های خرده فروشی خود، پلتفرم های آنلاین و مشارکت های استراتژیک با فروشندگان مجاز تأکید می کند.
    تلاش های تبلیغاتی: اپل بر طراحی شیک، تجربه کاربری و برندسازی جاه طلبانه تأکید می کند و حس منحصر به فرد بودن و مطلوبیت را در مورد محصولات خود ایجاد می کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

آمیخته بازاریابی (4P) و نحوه تبدیل آن به (7P)

چه زمانی از آمیخته بازاریابی (۴P) می توان بهره برد؟

مدل ۴P را می توان هنگام برنامه ریزی برای عرضه یک محصول جدید، ارزیابی یک محصول موجود یا تلاش برای بهینه سازی فروش یک محصول موجود استفاده کرد. تجزیه و تحلیل دقیق این چهار عامل؛ محصول، قیمت، مکان و ترویج به یک متخصص بازاریابی کمک می کند تا استراتژی ای تدوین کند که با موفقیت یک محصول را معرفی یا مجدداً معرفی نماید.

چه زمانی آمیخته بازاریابی (۴P) به (۷P) تبدیل شد؟

تمرکز بر چهار اصل؛ محصول، قیمت، مکان و ترویج از دهه ۱۹۵۰ یک اصل اساسی بازاریابی بوده است. سه P جدیدتر، ترکیب بازاریابی را برای قرن ۲۱ گسترش می دهند که شامل مردم، فرآیند و شواهد فیزیکی می باشد.

  • مردم تمرکز را بر شخصیت هایی که محصول را نمایندگی می کنند، قرار می دهند. در عصر حاضر، این نه تنها شامل کارمندان فروش و خدمات مشتری، بلکه شامل تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی و کمپین های رسانه ای نیز می شود.
  • فرآیند لجستیک است. مصرف کنندگان به طور فزاینده ای خواستار تحویل سریع و کارآمد چیزهایی هستند که می خواهند، در زمانی که می خواهند.
  • شواهد فیزیکی شاید مدرن ترین بخش ۷P باشد. اگر شما جواهرات الماس را در یک وب سایت می فروشید، باید برای مصرف کننده بلافاصله روشن باشد که شما یک کسب و کار معتبر و شناخته شده هستید که طبق وعده خود محصول را تحویل می دهد. یک وب سایت حرفه ای طراحی شده با عملکرد عالی، یک بخش “درباره ما” که اصول شرکت و آدرس فیزیکی آن را فهرست می کند، بسته بندی حرفه ای و خدمات تحویل کارآمد، همه برای متقاعد کردن مصرف کننده که محصول شما نه تنها خوب است، بلکه واقعی است، ضروری هستند.

 بیشتر بخوانید: مشاوره لجستیک


نتیجه گیری:

در نهایت می توان گفت؛ آمیخته بازاریابی ۴P شامل محصول، قیمت، مکان، ترویج می باشد و اغلب به عنوان ترکیب بازاریابی شناخته می شود. اینها عناصر کلیدی در برنامه ریزی و بازاریابی یک محصول یا خدمات هستند و به طور قابل توجهی با یکدیگر تعامل دارند. در نظر گرفتن همه این عناصر یکی از راه های نزدیک شدن به یک استراتژی بازاریابی جامع است.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع آمیخته بازاریابی (۴P) برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

تجزیه و تحلیل VRIO

تجزیه و تحلیل VRIO

در این مقاله به موضوع تجزیه و تحلیل VRIO پرداخته ایم. ضمن ارائه تعریفی از تجزیه و تحلیل VRIO؛ هر یک از اجزای آن را تحلیل نموده و سوالات مربوط به هر بخش برای دستیابی به پاسخ درست را بیان نموده ایم. در ادامه به ذکر مزایا و معایب تجزیه و تحلیل VRIO و مراحل آن و برخی مثال هایی که برای فهم بیشتر مطالب یاری رسان خواهد بود، پرداخته ایم. در نهایت به تفاوت بین تجزیه و تحلیل VRIO و SWOT اشاره نموده ایم. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر تجزیه و تحلیل VRIO

بسیاری از سازمان‌ها، همیشه در تلاش هستند تا مزیت رقابتی پیدا کنندکه از رقبای خود پیشی بگیرند. اما حتی زمانی که شما یک برتری رقابتی ایجاد کنید، بازارهای اشباع شده و پیشرفت‌های تکنولوژیکی به این معنی است که مدت زیادی طول نمی‌کشد تا رقبا بتوانند برتری رقابتی شما را تکرار کنند. به منظور درک منابع مزیت رقابتی، شرکت ها از ابزارهای بسیاری برای تجزیه و تحلیل محیط خارجی؛ ۵ نیروی پورتر، تحلیل PESTEL و داخلی؛ تحلیل زنجیره ارزش، ماتریس BCG خود استفاده می کنند. یکی از این ابزارها که منابع داخلی یک شرکت را تجزیه و تحلیل می کند، تحلیل VRIO است؛ چارچوب VRIO یکی از چارچوب‌های استراتژیکی مهم است و ابزاری برای شناسایی مزیت‌های رقابتی یک سازمان (در صورت وجود) می باشد. مخفف VRIO مخفف ارزشمند (value)، نادر (rarity)، غیر قابل تقلید (imitability)، سازمان یافته (organization) است. تحلیل VRIO مخفف چهار سوال است که می پرسد آیا یک منبع ارزشمند است؟ نادر است؟ تقلید از آن هزینه بر است؟ آیا یک شرکت برای بهره برداری از ارزش منابع سازماندهی شده است؟ یک منبع یا قابلیت که تمام چهار شرط را برآورده می کند، می تواند مزیت رقابتی پایدار برای شرکت به همراه آورد.

بیشتر بخوانید: چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر چیست؟

 

تجزیه و تحلیل VRIO چیست؟

 چارچوب VRIO ابزاری است که برای تجزیه و تحلیل منابع و قابلیت های داخلی یک شرکت به منظور کشف اینکه آیا آنها می توانند منبعی برای مزیت رقابتی پایدار باشند، استفاده می شود. این طبقه‌بندی سپس به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا منابع و قابلیت‌های شرکت را که مزیت رقابتی فراهم می‌کنند، شناسایی کنند.
مدل VRIO از ابعاد کلیدی زیر تشکیل شده است:

  • ارزشمند (Valuable)
  • نادر (Rare)
  • غیرقابل تقلید (Imitable)
  • سازمان‌یافته (Organized)

در ادامه، در مورد هر یک از این ابعاد بیشتر توضیح خواهیم داد. ابتدا می‌خواهیم توضیح دهیم که چرا تجزیه و تحلیل VRIO، که توسط جی بارنی (Jay Barney) در سال ۱۹۹۱ ارائه شد، چنین ابزار محبوبی است. به گفته او، منابع باید ارزشمند، نادر، غیرقابل تقلید و غیرقابل جایگزینی باشند. این چارچوب ساده برای درک کردن می باشد و استفاده از آن آسان است و می‌تواند ارزش زیادی را برای سازمان‌ها فراهم کند تا دیدگاه مبتنی بر منابع کسب و کار خود را با هدف پیشی گرفتن از رقبا به دست آورند. این امر این ابزار را به یک انتخاب واضح برای بسیاری از شرکت‌هایی که به دنبال تجزیه و تحلیل محیط داخلی خود هستند، تبدیل کرده است.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

اجزای تجزیه و تحلیل VRIO

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟

 

اجزای تحلیلVRIO و نحوه ارزیابی آن‌ها

اکنون که چارچوب VRIO را معرفی کردیم، زمان آن است که در هر بعد عمیق‌تر شویم. درک اینکه چه چیزی منابع و قابلیت‌های شما را ارزشمند، نادر، سخت تقلید و سازمان‌یافته می‌کند، می‌تواند یاری رسان شما باشد تا نقاط قوت واقعی رقابتی خود را کشف کنید. این چارچوب فراتر از شناسایی نقاط قوت است بلکه عواملی را آشکار می‌نماید که تعیین می‌کنند آیا این نقاط قوت می‌تواند منجر به یک مزیت پایدار شود.

  • منابع ارزشمند

هنگامی که یک منبع ارزشمند است، به سازمان نوعی مزیت ارائه می‌دهد. با این حال، یک منبع ارزشمند که در هیچ یک از ابعاد دیگر چارچوب قرار نمی‌گیرد، یک مزیت رقابتی نیست. یک سازمان تنها می‌تواند با یک منبع ارزشمند که نه نادر است و نه سخت تقلید می‌شود، به برابری رقابتی دست یابد.
برای ارزیابی ارزش منبع، از سوالات زیر استفاده کنید:

  •  آیا این منبع و یا قابلیت به مشتریان سود می‌رساند؟
  • آیا با استراتژی و اهداف کسب و کار همسو است؟
  • آیا می‌تواند موقعیت رقابتی را بهبود بخشد؟

 

  • منابع نادر

یک منبع که غیر معمول است و در اختیار اکثر سازمان‌ها نیست، نادر است. هنگامی که یک منبع هم ارزشمند و هم نادر است، شما یک منبعی دارید که به شما مزیت رقابتی می‌دهد. با این حال، مزیت رقابتی حاصل از منابع ارزشمند و نادر معمولاً کوتاه مدت است. رقبا به سرعت متوجه می‌شوند و می‌توانند بدون مشکل زیاد منبع را تقلید کنند. بنابراین، این تنها یک مزیت رقابتی موقتی است.
در اینجا چند سوال برای درک اینکه آیا منبع شما “نادر” است، وجود دارد:

  • آیا این منبع یا قابلیت در صنعت شما منحصر به فرد است؟
  • آیا رقبا فاقد آن هستند؟
  • آیا این منبعی برای مزیت رقابتی است؟

بیشتر بخوانید: تحلیل زنجیره ارزش چیست و ارکان اصلی در زنجیره ارزش کسب و کار کدامند؟

 

  • منابع غیرقابل تقلید

منابع و قابلیت‌ها در صورتی که کسب آن‌ها برای سازمان دیگری بسیار گران باشد، سخت تقلید می‌شوند. همچنین ممکن است یک سازمان به دلیل حفاظت قانونی، مانند مالکیت معنوی، حق اختراع یا علائم تجاری، تقلید از یک منبع برایش سخت باشد. اگر منابع ارزشمند، نادر و سخت تقلید باشند، به عنوان یک مزیت رقابتی در نظر گرفته می‌شوند. با این حال، سازمان‌هایی که برای بهره‌برداری کامل از این منبع سازماندهی نشده‌اند، ممکن است این منبع را یک مزیت رقابتی استفاده نشده بدانند.برای تجزیه و تحلیل “غیرقابل تقلید بودن”، از سوالات زیر استفاده کنید:

  • آیا تقلید از آن برای رقبا سخت است؟
  • آیا موانعی برای تقلید وجود دارد؟ اگر بله، چه هستند؟
  • آیا نیاز به دانش یا فناوری تخصصی دارد؟

 

  • منابع سازمان‌یافته برای جذب ارزش

یک منبع سازمان تنها زمانی برای جذب ارزش سازمان‌یافته است که توسط فرآیندها، ساختار و فرهنگ شرکت پشتیبانی شود. یک منبع ارزشمند، نادر، سخت تقلید و سازمان‌یافته برای جذب ارزش، یک مزیت رقابتی بلندمدت است. تنها شرکتی که قادر به بهره‌برداری از منابع ارزشمند، نادر و غیرقابل تقلید است، می‌تواند به مزیت رقابتی پایدار دست یابد.
 این سوالات به شما کمک می‌کنند تا درک کنید که آیا این منبع سازمان‌یافته است:

  • آیا ما فرآیندهایی برای استفاده مؤثر از آن داریم؟
  • آیا یک استراتژی واضح برای استفاده از آن وجود دارد؟
  • آیا مکانیزم‌هایی برای بهبود مداوم وجود دارد؟

بیشتر بخوانید: نحوه دستیابی به مزیت رقابتی برای شرکتهای مختلف چگونه است؟

تجزیع وتحلیل VRIO

بیشتر بخوانید: ماتریس رشد/سهم چیست؟

 

مزایا و معایب تجزیه و تحلیل VRIO

مانند هر ابزار تجزیه و تحلیل داخلی، تجزیه و تحلیل VRIO با مجموعه مزایا و معایب خاص خود همراه است. بیایید به آن‌ها بپردازیم تا درک کنیم که چه زمانی یک دارایی استراتژیک است و چه زمانی ممکن است به پشتیبانی از رویکردهای دیگر نیاز داشته باشد.


مزایا

  • نقاط قوت اصلی: VRIO به شناسایی قابلیت‌های اصلی کمک می‌کند که می‌تواند برای ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار حیاتی باشد.
  • راهنمایی استراتژیک: با ارزیابی منابع و قابلیت‌های داخلی در رابطه با مزیت رقابتی، رویکردی ساختار یافته برای تصمیم‌گیری استراتژیک ارائه می‌دهد.
  • بینش‌های رقابتی: به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا بینش در مورد اینکه چرا برخی منابع یا قابلیت‌ها از رقبای خود پیشی می‌گیرند، به دست آورند.
  • کارایی منابع: با هدایت سرمایه‌گذاری به سمت منابع و قابلیت‌هایی که ارزشمند، نادر و سخت تقلید هستند، به تخصیص کارآمد منابع کمک می‌کند.
  • موقعیت رقابتی: درک موقعیت رقابتی فعلی یک سازمان و پتانسیل بهبود آن را افزایش می‌دهد.

معایب

  • سادگی: می‌تواند تصمیم‌گیری پیچیده را با تمرکز اصلی بر عوامل داخلی در حالی که پویایی بازار خارجی را نادیده می‌گیرد، ساده‌سازی کند.
  • ذهنی بودن: ارزیابی معیارهایی مانند “ارزش” و “غیرقابل تقلید بودن” می‌تواند ذهنی باشد و ممکن است بسته به اینکه چه کسی تجزیه و تحلیل را انجام می‌دهد، متفاوت باشد.
  • دید استاتیک: تصویری لحظه به لحظه از منابع و قابلیت‌های یک سازمان در یک زمان معین ارائه می‌دهد و تغییرات پویای بازار را از دست می‌دهد.
  • تمرکز محدود: عوامل خارجی مانند روندهای بازار، ترجیحات مشتریان یا تغییرات نظارتی را که می‌توانند تأثیر قابل توجهی بر استراتژی یک سازمان داشته باشند، در نظر نمی‌گیرد.
  • مصرف منابع: انجام یک تجزیه و تحلیل VRIO کامل می‌تواند منابع زیادی مصرف کند و زمان‌بر باشد که ممکن است در محیط‌های کسب و کاری سریع غیرعملی باشد.

بیشتر بخوانید: مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

 

 

مراحل تجزیه و تحلیل VRIO


مراحل زیر شما را در اعمال چارچوب VRIO به منابع سازمان خود راهنمایی خواهند کرد. این فرآیند به شما یاری می رساند تا کشف کنید کدام دارایی‌ها بیشترین ارزش استراتژیک را دارند و چگونه آن‌ها را با اهداف گسترده‌تر خود برای مزیت رقابتی بلندمدت هماهنگ کنید.


۱. منابع خود را تعریف کنید

برای استفاده از چارچوب، ابتدا باید منابع خود را تعریف کنید. سازمان شما مطمئناً منابع ملموس و ناملموس خواهد داشت که معمولاً در یکی از دسته‌های زیر قرار می‌گیرند:

  • منابع مالی مانند پول، سهام، اوراق قرضه و اوراق قرضه.
  • منابع انسانی مانند مهارت‌ها و دانش افراد شما.
  • منابع مادی مانند مواد اولیه، امکانات، ماشین‌آلات و تجهیزات.
  • منابع غیرمادی مانند حق اختراع، نام تجاری و مالکیت معنوی.

 

۲.  منابع خود را طبقه‌بندی کنید

پس از تعریف تمام منابع خود، هر منبع را از طریق چارچوب VRIO؛ ارزش، ندرت، غیرقابل تقلید بودن و سازماندهی بررسی نمایید و هر کدام را بر اساس ویژگی‌های آن طبقه‌بندی کنید. منابع را در یکی از گروه‌های زیر طبقه‌بندی کنید:

  • برابری رقابتی
      اینها منابعی هستند که ارزش افزوده دارند اما در سراسر صنعت به طور گسترده در دسترس هستند، به این معنی که فقط سطح پایه رقابتی را ارائه می‌دهند. در حالی که آن‌ها به سازمان شما کمک می‌کنند تا الزامات استاندارد را برآورده کنید، هیچ مزیت منحصر به فردی ارائه نمی‌دهند.
  • مزیت رقابتی موقت
      منابع در این دسته ارزشمند و نادر هستند اما می‌توانند به راحتی توسط رقبا تکثیر شوند. آن‌ها یک برتری کوتاه مدت ارائه می‌دهند اما فاقد پایداری بلندمدت هستند.
  • مزیت رقابتی استفاده نشده
      این منابع ارزشمند، نادر و سخت تقلید هستند، اما هنوز به طور کامل در داخل سازمان مورد استفاده قرار نگرفته‌اند. آن‌ها پتانسیل قابل توجهی برای ایجاد یک موقعیت رقابتی قوی‌تر دارند اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرند.
  • مزیت رقابتی پایدار
      منابعی که تمام معیارهای VRIO را برآورده می‌کنند در این دسته قرار می‌گیرند و مزایای استراتژیک بلندمدتی را ارائه می‌دهند که برای رقبا دشوار است تا آن‌ها را از بین ببرند. این دارایی‌ها برای حفظ یک برتری پایدار در بازار ضروری هستند.


این چارچوب باید به شما کمک کند تا این فرآیند را تجسم نمایید. پس از طبقه‌بندی منابع خود در چهار دسته، باید درک خوبی از اینکه مزیت‌های رقابتی شما در کجا قرار دارند و اینکه آیا آن‌ها مزایای کوتاه‌مدت یا بلندمدت خواهند بود، داشته باشید.

 


۳. هر منبع را تجزیه و تحلیل کنید

با طبقه‌بندی منابع خود از طریق چارچوب VRIO، اکنون می‌توانید شروع به تجزیه و تحلیل هر کدام کنید.

  • تاثیرات رقابتی را شناسایی کنید: تعیین کنید که هر منبع چگونه به موقعیت بازار شما کمک می‌کند. آیا به شما کمک می‌کند برجسته شوید یا صرفاً یک نیاز برای رقابت در صنعت شما است؟
  • فرصت‌های بهبود را بررسی کنید: به دنبال راه‌هایی برای ارتقای منابع از دسته‌های پایین‌تر به دسته‌های بالاتر باشید. به عنوان مثال، آیا می‌توان یک مزیت رقابتی موقت (ارزشمند و نادر اما آسان برای تقلید) را بادوام‌تر کرد؟

هدف، شناسایی منابع با پتانسیل حرکت به یک دسته قوی‌تر است. به عنوان مثال، یک اختراع ارزشمند و نادر که سازمان شما در حال حاضر آن را به عنوان یک مزیت رقابتی موقت می‌بیند زیرا می‌تواند به راحتی توسط رقبا تکثیر شود. با تجزیه و تحلیل عمیق‌تر، ممکن است فرصتی را برای افزایش ارزش استراتژیک آن با ثبت اختراع تشخیص دهید، که تقلید از آن را بسیار دشوارتر خواهد کرد. با انجام این کار، این منبع به یک دسته بالاتر ارتقا می‌یابد، اکنون ارزشمند، نادر و سخت تقلید است.

بیشتر بخوانید: تعریف تصمیم گیری استراتژیک چیست؟ انواع سبک ها و فرآیند تصمیم گیری استراتژیک کدام است؟

نحوه انجام تجزیه و تحلیل VRIO

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

تجزیه و تحلیل VRIO برای یک مزیت رقابتی پایدار

منبعی که یک مزیت رقابتی است، تضمینی برای ارزش ارائه شده به سازمان نیست. این منبع ممکن است توسط سازمان استفاده نشده باشد یا ممکن است فقط یک مزیت موقتی باشد که در نهایت اگر رقبا آن را جبران کنند می‌تواند به یک مزیت رقابتی تبدیل شود. آنچه سازمان‌ها واقعاً نیاز دارند ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار است. دسته‌ای که معمولاً بزرگترین پتانسیل بهبود را دارد، دسته مزیت رقابتی استفاده نشده است. این منابع از قبل مزیت‌های رقابتی هستند، آن‌ها فقط فاقد سازماندهی مورد نیاز برای استفاده کامل و کسب ارزش از آن‌ها هستند. در اینجا یک فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک وارد عمل می‌شود.
توسعه یک برنامه استراتژیک که این مزیت‌های رقابتی استفاده نشده را در نظر می‌گیرد و با مدیریت استراتژیک از این منابع پشتیبانی می‌کند، به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا منابع خود را به مزیت‌های رقابتی پایدار تبدیل کنند.
یک برنامه استراتژیک فرآیندها، افراد و ساختار مورد نیاز برای پشتیبانی از این منابع و تبدیل آن‌ها به مزیت‌های رقابتی پایدار را همسو خواهد کرد. این مورد به هیچ وجه یک راه‌حل آسان یا سریع نیست، در واقع توسعه یک برنامه استراتژیک خوب که از مزیت‌های رقابتی استفاده نشده شما بهره‌برداری می‌کند، تنها آغاز است. شما باید آن را اجرا نمایید، معیارهای روشنی تعیین کنید و پیشرفت استراتژی را برای اطمینان از اجرای موفقیت‌آمیز آن به طور مداوم نظارت کنید.

بیشتر بخوانید: تخصیص منابع

 

بهره‌برداری از برنامه‌ریزی استراتژیک برای حداکثر استفاده از تمام منابع

در حالی که تبدیل مزیت‌های رقابتی استفاده نشده می‌تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد، برنامه‌ریزی استراتژیک همچنین باید سایر انواع مزیت‌های شناسایی شده در تجزیه و تحلیل VRIO را مورد بررسی قرار دهد. هر دسته به تقویت موقعیت سازمان در بازار یاری می رساند و رسیدگی جمعی به آن‌ها تضمین می‌کند که هیچ فرصتی از دست نرود. منابع برابری رقابتی برای رعایت استانداردهای صنعت و پشتیبانی از عملیات ضروری هستند. این‌ها باید به عنوان عناصر بنیادی برای ابتکارات استراتژیک حفظ و بهینه‌سازی شوند.
مزایای موقت باید تقویت شوند تا تأثیر آن‌ها افزایش یابد. تقویت آن‌ها از طریق حمایت‌های قانونی، فرآیندهای اصلاح شده یا دارایی‌های مکمل می‌تواند به حفظ برتری سازمان کمک کند. حتی مزایای پایدار نیز نیاز به بهبود مداوم دارند. ارزش بلندمدت آن‌ها می‌تواند از بین برود اگر به طور منظم ارزیابی و با شرایط تغییر یافته سازگار نشوند. برنامه‌ریزی استراتژیک باید شامل تلاش‌هایی برای محافظت و افزایش این منابع از طریق نوآوری یا ارتقای کیفیت باشد.

بیشتر بخوانید: رتبه بندی موقعیت رقابتی چیست؟

 

مثال‌ تجزیه و تحلیل VRIO

بیایید بررسی کنیم که چگونه سازمان‌هایی از بخش‌های مختلف چارچوب VRIO را برای ایجاد مزیت‌های رقابتی پایدار مورد استفاده قرار داده‌اند. این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه منابع ارزشمند، نادر، غیرقابل تقلید و سازمان‌یافته می‌توانند موفقیت بلندمدت را هدایت کنند.


زنجیره تأمین چابک زارا (ZARA)

  • ارزش: زنجیره تأمین زارا به این شرکت اجازه می‌دهد تا آخرین روندهای مد را سریع‌تر از رقبا به بازار عرضه کند. این سرعت در صنعت فشن، جایی که روندها به سرعت تغییر می‌کنند، بسیار ارزشمند است.
  • ندرت: تعداد کمی از خرده فروشان مد می‌توانند توانایی زارا در رفتن از طراحی تا قفسه در عرض چند هفته را تکرار کنند. بیشتر رقبا ماه‌ها زمان نیاز دارند تا محصولات جدید را به بازار عرضه نمایند، که به زارا برتری می‌دهد.
  • غیرقابل تقلید بودن: زنجیره تأمین زارا به دلیل عملیات یکپارچه عمودی شرکت و روابط نزدیک با تامین‌کنندگان، سخت تقلید است. رقبا باید کل زنجیره تأمین خود را بازسازی کنند تا با سرعت زارا مطابقت داشته باشند.
  • سازماندهی: زارا برای بهره‌برداری کامل از زنجیره تأمین خود سازماندهی شده است. تصمیم‌گیری غیرمتمرکز شرکت به آن اجازه می‌دهد تا به سرعت با تقاضای بازار سازگار شود، در حالی که فروشگاه‌های آن بازخورد درلحظه به دفتر مرکزی ارائه می‌دهند.

زنجیره تأمین سریع و انعطاف‌پذیر زارا به آن یک مزیت رقابتی پایدار داده است، که به آن اجازه می‌دهد تا در یکی از پویاترین صنایع جهان پیشی بگیرد.

بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟


استراتژی محتوای مبتنی بر داده نتفلیکس (Netflix)

  • ارزش: رویکرد مبتنی بر داده نتفلیکس برای ایجاد محتوا بسیار ارزشمند است زیرا به این شرکت اجازه می‌دهد تا پیشنهادات محتوا را با ترجیحات بینندگان مطابقت دهد. با تجزیه و تحلیل داده‌های کاربر، نتفلیکس می‌تواند پیش‌بینی کند که کدام نمایش‌ها و فیلم‌ها با مخاطبان طنین انداز خواهند شد.
  • ندرت: در حالی که بسیاری از سرویس‌های پخش به داده‌ها دسترسی دارند، توانایی نتفلیکس در استفاده از این داده‌ها برای اطلاع مستقیم تولید محتوا نادر است. تعداد کمی از شرکت‌ها داده‌های مشتری را با تولید محتوا در این مقیاس ترکیب می‌کنند.
  • غیرقابل تقلید بودن: مخزن عظیم داده‌های کاربر نتفلیکس و الگوریتم‌های توصیه پیشرفته آن سخت تقلید می شود. سرویس‌های رقیب ممکن است داده داشته باشند، اما ادغام منحصر به فرد نتفلیکس از فناوری، تحلیل و تولید محتوا بر سال‌ها پالایش ساخته شده است و باعث می‌شود دیگران به سختی به آن دست پیدا کنند.
  • سازماندهی: نتفلیکس کاملاً سازماندهی شده است تا از بینش‌های داده‌ای خود بهره‌برداری کند. کل مدل کسب و کار شرکت، از تولید محتوا تا بازاریابی، حول محور تصمیم‌گیری مبتنی بر داده می‌چرخد. این هماهنگی سازمانی تضمین می‌کند که نتفلیکس ارزش داده‌های خود را برای پیشی گرفتن از رقبا به حداکثر می‌رساند.

استراتژی محتوای مبتنی بر داده نتفلیکس یک مزیت رقابتی پایدار را فراهم کرده است، که به آن اجازه می‌دهد تا صنعت پخش را با محتوای اصلی که به طور مداوم بینندگان را درگیر و حفظ می‌کند، رهبری کند.
این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه سازمان‌ها در صنایع بسیار متفاوت می‌توانند چارچوب VRIO را برای حداکثر استفاده از منابع منحصر به فرد خود اعمال کنند. چه زنجیره‌های تأمین چابک باشد یا تصمیم‌گیری مبتنی بر داده، VRIO به شرکت‌ها کمک می‌کند تا آنچه آن‌ها را متمایز می‌کند شناسایی کنند و از آن نقاط قوت برای موفقیت بلندمدت بهره‌برداری کنند.

بیشتر بحوانید: تجزیه و تحلیل SWOT

تجزیه و تحلیل VRIO در مقابل SWOT

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

تفاوت بین تجزیه و تحلیل VRIO و تجزیه و تحلیل SWOT چیست؟

تجزیه و تحلیل VRIO و تجزیه و تحلیل SWOT ابزارهای استراتژیک هستند که توسط سازمان‌ها استفاده می‌شوند، اما تمرکز و اهداف متفاوتی دارند:
VRIO بر ارزیابی منابع و قابلیت‌های داخلی برای تعیین مزیت‌های رقابتی پایدار از طریق چهار معیار تمرکز دارد: ارزش، ندرت، غیرقابل تقلید بودن و سازماندهی. اما، تجزیه و تحلیل SWOT دیدگاه گسترده‌تری را با ارزیابی نقاط قوت و ضعف یک سازمان (عوامل داخلی) همراه با فرصت‌ها و تهدیدها (عوامل خارجی) ارائه می‌دهد. در حالی که VRIO استراتژیک‌تر و آینده‌نگر است، SWOT دیدگاهی جامع ارائه می‌دهد که هم عوامل داخلی و هم خارجی را در نظر می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل TOWS

 

نتیجه گیری:

بنابراین می توان گفت؛ چارچوب VRIO ابزاری است که برای تجزیه و تحلیل منابع و قابلیت های داخلی یک شرکت به منظور کشف اینکه آیا آنها می توانند منبعی برای مزیت رقابتی پایدار باشند، استفاده می شود. اصطلاح VRIO از کلمات ارزش، ندرت، قابلیت تقلید و سازماندهی گرفته شده است. تحلیل VRIO مخفف چهار سوال است که می پرسد آیا یک منبع ارزشمند است؟ نادر است؟ تقلید از آن هزینه بر است؟ آیا یک شرکت برای بهره برداری از ارزش منابع سازماندهی شده است؟ یک منبع یا قابلیت که تمام چهار شرط را برآورده می کند، می تواند مزیت رقابتی پایدار برای شرکت به همراه آورد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تجزیه و تحلیل VRIO برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

تجزیه و تحلیل TOWS چیست؟

تجزیه و تحلیل TOWS چیست؟

در این مقاله به موضوع تجزیه و تحلیل TOWS پرداخته ایم. علاوه بر ارائه تعریفی از تجزیه و تحلیل TOWS، اجزای تشکیل دهنده و مراحل آن را نیز شرح داده ایم. در ادامه به مقایسه تجزیه و تحلیل SWOT و تجزیه و تحلیل TOWS، ذکر مثال هایی واقعی که موجب فهم بهتر موضوع می شود به طور مفصل بحث کرده ایم. در پایان نیز با مطالعه این مقاله درک جامعی از تجزیه و تحلیل TOWS برای توسعه استراتژی سازمانی خواهید یافت. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر تجزیه و تحلیل TOWS

در دنیای پویای کسب‌ و کار امروز، ابزارها و مدل‌های برنامه‌ریزی استراتژیک مانند قطب‌نما عمل می‌کنند. آن‌ها سازمان‌ها را در مسیر پیچیده هدایت می‌کنند. این ابزارها با ارائه شفافیت در میان ابهام، به کسب‌ و کارها کمک می‌کنند تا فرصت‌ها را شناسایی نمایند، ریسک‌ها را کاهش دهند و مسیر موفقیت را ترسیم کنند. از تحلیل SWOT تا برنامه‌ریزی سناریو، این چارچوب‌ها بینش‌های ارزشمندی ارائه می‌دهند و شرکت‌ها را قادر می‌سازند تا با تغییرات سازگار شوند و در محیط‌های پویا رشد کنند. در این مقاله به بررسی جامع تجزیه و تحلیل TOWS، یک ابزار قدرتمند برنامه‌ریزی استراتژیک خواهیم پرداخت. این مقاله به روش‌شناسی، مقایسه با ابزارهای مشابه، مثال‌های واقعی، مزایا و معایب، کاربردهای ایده‌آل و سوالات متداول خواهد پرداخت.

 

تجزیه و تحلیل TOWS چیست؟

تجزیه و تحلیل TOWS یک ابزار ارزشمند برای برنامه‌ریزی استراتژیک و توسعه سازمانی است. این ابزار رویکردی سیستماتیک برای تحلیل استراتژیک ارائه می‌دهد. همچنین به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا گزینه‌های استراتژیک کلیدی را شناسایی نموده و تصمیمات آگاهانه‌ای اتخاذ کنند که با اهداف آن‌ها همسو باشد. این کار با ارزیابی نقاط قوت و ضعف داخلی آن‌ها در برابر فرصت‌ها و تهدیدات خارجی انجام می‌شود. این ابزار به سازمان‌ها یاری می رساند تا با تطبیق نقاط قوت (Strengths) با فرصت‌ها (Opportunities) نقاط ضعف (Weaknesses) با تهدیدات (Threats) و بالعکس، گزینه‌های استراتژیک را شناسایی کنند. این تحلیل یک چارچوب ساختاریافته برای تحلیل استراتژیک و تصمیم‌گیری فراهم می‌کند. این ابزار به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا استراتژی‌های پیشگیرانه‌ای را توسعه دهند که از نقاط قوت و فرصت‌های خود بهره‌برداری کنند و در عین حال نقاط ضعف را برطرف کرده و تهدیدات را کاهش دهند. با ارزیابی سیستماتیک عوامل داخلی و خارجی، تحلیل TOWS به سازمان‌ها کمک می‌کند تا منابع و قابلیت‌های خود را با محیط خارجی هماهنگ نمایند. این امر چابکی استراتژیک و مزیت رقابتی آن‌ها را افزایش می‌دهد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

اجزای تجزیه و تحلیل TOWS

اجزای تجزیه و تحلیل TOWS

این چهارچوب شامل ایجاد یک ماتریس برای تطبیق عوامل داخلی (نقاط قوت و ضعف) با عوامل خارجی (فرصت‌ها و تهدیدات) است. این منجر به بینش‌های استراتژیک و توصیه‌های عملی می‌شود. بیایید به هر مؤلفه نگاهی بیندازیم:

  • تهدیدات (T)

این عوامل یا چالش‌های خارجی می‌توانند خطراتی برای موفقیت یا ثبات یک سازمان ایجاد کنند. مثال‌هایی از این موارد شامل فشارهای رقابتی، رکود اقتصادی، تغییرات مقرراتی یا تغییر در رفتار مصرف‌کننده است. شناسایی تهدیدات به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا به طور پیشگیرانه ریسک‌ها را مدیریت کنند، با محیط‌های متغیر سازگار شوند و اقدامات استراتژیک را برای حفظ منافع خود و پایداری بلندمدت اجرا کنند.

  • فرصت‌ها (O)

   این عوامل یا تحلیل‌های موقعیتی خارجی می‌توانند بر عملکرد یا رشد یک سازمان تأثیر مثبت بگذارند. مثال‌هایی از این موارد شامل روندهای بازار، فناوری‌های نوظهور، تغییرات صنعتی یا ترجیحات جدید مصرف‌کننده است. تشخیص مزیت فرصت‌ها به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا از شرایط مطلوب بهره‌برداری کنند، وسعت بازار خود را گسترش دهند و نوآوری را برای پیشی گرفتن از رقبا هدایت کنند.

  • نقاط ضعف (W)

این عوامل داخلی مانع عملکرد یا رقابت‌پذیری یک سازمان می‌شوند. مثال‌هایی از این موارد ممکن است شامل کمبود منابع، فناوری قدیمی، شیوه‌های مدیریت ضعیف یا حضور محدود در بازار باشد. شناسایی نقاط ضعف برای سازمان‌ها برای رسیدگی به حوزه‌های بهبود، افزایش کارایی عملیاتی و کاهش ریسک‌های بالقوه برای موفقیت آن‌ها ضروری است.

  • نقاط قوت (S)

این‌ها ویژگی‌ها یا منابع داخلی هستند که به یک سازمان مزیت رقابتی می‌دهند. مثال‌هایی از این موارد شامل نیروی کار ماهر، شهرت برند قوی، فناوری پیشرفته و فرآیندهای کارآمد است. بهره‌برداری از نقاط قوت به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا در صنایع مربوطه خود برتری پیدا کنند، از رقبای خود پیشی بگیرند و اهداف استراتژیک خود را مؤثرتر محقق کنند.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

تجزیه و تحلیل TOWS؛ گسترش تجزیه و تحلیل SWOT

تحلیل TOWS بر اصول اساسی تحلیل SWOT گسترش می‌یابد. این کار با معرفی یک رویکرد جامع‌تر و استراتژیک‌تر به برنامه‌ریزی انجام می‌شود. تحلیل SWOT تصویری از نقاط قوت و ضعف داخلی یک سازمان، و همچنین فرصت‌ها و تهدیدات خارجی را ارائه می‌دهد. TOWS این تحلیل را یک گام فراتر می‌برد. این تحلیل بر روابط بین این عوامل تأکید می‌ نماید و سازمان‌ها را تشویق می‌کند تا استراتژی‌های خاصی را بر اساس این تعاملات توسعه دهند. یکی از تفاوت‌های کلیدی بین تحلیل TOWS و SWOT در تمرکز استراتژیک آن‌ها نهفته است. تحلیل SWOT در درجه اول عوامل داخلی و خارجی را که بر یک سازمان تأثیر می‌گذارند، شناسایی می‌کند، در حالی که تحلیل TOWS فراتر از شناسایی می‌رود و استراتژی‌های عملی را پیشنهاد می‌کند. این ماتریس نحوه بهره‌برداری یا کاهش نقاط قوت و ضعف داخلی در پاسخ به فرصت‌ها و تهدیدات خارجی را تحلیل می‌کند. ماتریس TOWS به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا برنامه‌های استراتژیک هدفمندتر و مؤثرتری را توسعه دهند.

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل SWOT

 

مراحل تجزیه و تحلیل TOWS

چندین مرحله در تحلیل TOWS وجود دارد. با دنبال کردن این مراحل، می‌توانید یک تحلیل TOWS موفق انجام دهید. همچنین می‌توانید عوامل داخلی و خارجی را شناسایی نموده و استراتژی‌ها را ایجاد نمایید و از سوی دیگر می‌توانید آن‌ها را ارزیابی و اولویت‌بندی کنید.

  • شناسایی عوامل داخلی

   با انجام یک ارزیابی جامع از نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان خود شروع کنید. این شامل تجزیه و تحلیل منابع، قابلیت‌ها و توانایی‌های اصلی آن است. درک اینکه سازمان شما در چه چیزی برتری دارد و در کجا با چالش‌هایی مواجه است، بینش‌های ارزشمندی را برای برنامه‌ریزی استراتژیک فراهم می‌کند.

  • شناسایی عوامل خارجی

   تمرکز خود را به سمت محیط بیرونی تغییر دهید تا عوامل خارجی تأثیرگذار بر عملیات سازمان خود را ارزیابی کنید. این شامل تحلیل روندهای بازار، پویایی رقابتی و تغییرات مقرراتی است. با درک این تأثیرات خارجی، می‌توانید فرصت‌های بالقوه برای رشد را شناسایی کرده و از تهدیدات موفقیت سازمان خود جلوگیری کنید.

  • تطبیق عوامل داخلی و خارجی

   از تحلیل TOWS برای تطبیق نقاط قوت داخلی با فرصت‌های خارجی (استراتژی‌های SO) استفاده کنید. همچنین می‌توانید نقاط قوت داخلی را با تهدیدات خارجی (استراتژی‌های ST)، نقاط ضعف داخلی را با فرصت‌های خارجی (استراتژی‌های WO) و نقاط ضعف داخلی را با تهدیدات خارجی (استراتژی‌های WT) تطبیق دهید. این فرآیند تطبیق استراتژیک به شناسایی استراتژی‌های عملی متناسب با شرایط منحصر به فرد سازمان شما کمک می‌کند.

  • ایجاد استراتژی‌ها

   بر اساس عوامل تطبیق‌شده شناسایی‌شده در تحلیل TOWS، استراتژی‌های خاصی را برای هر دسته تدوین کنید. این استراتژی‌ها باید از نقاط قوت داخلی برای بهره‌برداری از فرصت‌های خارجی، کاهش نقاط ضعف داخلی برای رسیدگی به تهدیدات خارجی، و حداکثر کردن مزیت رقابتی سازمان شما استفاده کنند.

  • ارزیابی و اولویت‌بندی استراتژی‌ها

   امکان‌پذیری، تأثیر بالقوه و همسو بودن هر استراتژی با اهداف و منابع سازمان خود را ارزیابی کنید. استراتژی‌هایی را اولویت‌بندی کنید که بیشترین پتانسیل موفقیت را داشته باشند و در محدودیت‌های سازمان شما قابل اجرا باشند. این تضمین می‌کند که تلاش‌های شما در زمینه ابتکارات با اهداف استراتژیک کلی شما همسو باشد.

  • اجرا و نظارت

   پس از انتخاب استراتژی‌ها، آن‌ها را به طور مؤثر اجرا کنید و مکانیزم‌هایی برای نظارت بر پیشرفت آن‌ها ایجاد کنید. عملکرد استراتژی‌های اجرا شده را به طور مرتب ارزیابی کنید و در صورت نیاز تنظیمات لازم را انجام دهید. این امر برای اطمینان از همسو بودن آن‌ها با اهداف سازمان شما و پاسخگو بودن به شرایط متغیر بازار ضروری است. نظارت و تطبیق مداوم کلید دستیابی به نتایج موفقیت‌آمیز است.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

مراحل تجزیه و تحلیل TOWS

تجزیه و تحلیل SWOT در مقابل تجزیه و تحلیل TOWS

چارچوب‌های بسیاری از تحلیل اس او ای آر (SOAR) تا تحلیل PESTEL وجود دارد. تحلیل TOWS یکی از این چارچوب‌ها است و در واقع یک همتای دیگر به نام تحلیل SWOT نیز دارد. در اینجا، بیایید نگاهی به تفاوت‌ها و شباهت‌های مدل‌های TOWS و SWOT بیندازیم. مقایسه به شما کمک می‌کند تا این مدل‌ها را بهتر درک کنید.

شباهت‌ها

  • عوامل داخلی و خارجی: هر دو تحلیل SWOT و TOWS نقاط قوت و ضعف داخلی و همچنین فرصت‌ها و تهدیدات خارجی را در نظر می‌گیرند.
  •  ابزارهای برنامه‌ریزی استراتژیک: هر دو ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک هستند که برای ارزیابی موقعیت فعلی یک سازمان و توسعه استراتژی‌های آینده استفاده می‌شوند.
  • تمرکز بر تدوین استراتژی: هر دو تحلیل بر تدوین استراتژی‌ها بر اساس عوامل شناسایی‌شده برای دستیابی به اهداف سازمانی متمرکز هستند.
  • چارچوب برای تصمیم‌گیری: هر دو چارچوب ساختاریافته‌ای را برای تصمیم‌گیری با برجسته کردن عوامل کلیدی تأثیرگذار بر سازمان ارائه می‌دهند.
  • انعطاف‌پذیری: هر دو تحلیل SWOT و TOWS انعطاف‌پذیری را از نظر سفارشی‌سازی و تطبیق با زمینه‌ها و اهداف سازمانی مختلف ارائه می‌دهند.

تفاوت‌ها

  • رویکرد: تحلیل SWOT بر شناسایی جداگانه نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات تمرکز دارد، در حالی که تحلیل TOWS این عوامل را برای توسعه استراتژی‌های خاص ادغام می‌کند.
  • توسعه استراتژی: تحلیل SWOT در درجه اول شامل فهرست کردن عوامل بدون لزوماً توسعه استراتژی‌های عملی می‌شود، در حالی که تحلیل TOWS بر توسعه جایگزین‌های استراتژیک بر اساس تحلیل تأکید دارد.
  • تأکید بر روابط: تحلیل TOWS بر روابط بین عوامل داخلی و خارجی تأکید بیشتری دارد. این تحلیل شناسایی می‌کند که چگونه از نقاط قوت برای بهره‌برداری از فرصت‌ها استفاده شود و چگونه نقاط ضعف را در برابر تهدیدات کاهش داد.
  • پیچیدگی: تحلیل TOWS به دلیل رویکرد یکپارچه و تمرکز بر تدوین استراتژی، به طور کلی پیچیده‌تر و جامع‌تر از تحلیل SWOT است.
  • تمرکز بر اجرا: در حالی که تحلیل SWOT برای ارزیابی شرایط فعلی و تولید ایده‌ها است، تحلیل TOWS بیشتر بر توسعه برنامه‌های عمل و استراتژی‌های خاص برای اجرا متمرکز است.

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟

 

مثال‌ تجزیه و تحلیل TOWS

اکنون، بیایید به دو سناریو بپردازیم تا درک عمیق‌تری از تحلیل TOWS داشته باشیم. با بررسی نحوه استفاده شرکت‌های مختلف از این ابزار استراتژیک، می‌توانیم پیامدهای عملی و اثربخشی آن را بهتر درک کنیم. این به ویژه به ما کمک می‌کند تا آن را در زمینه هدایت تصمیم‌گیری سازمانی و برنامه‌ریزی استراتژیک درک نماییم. در اینجا مثال‌های تحلیل TOWS آمده است:

۱- شرکت A (خرده فروشی)

در شرکت A، یک زنجیره خرده فروشی که با رقابت شدیدی در بازار مواجه است، یک تحلیل TOWS چندین بینش استراتژیک را نشان داد. این شرکت با بهره‌برداری از نقاط قوت خود در خدمات مشتری و وفاداری به برند، فرصت گسترش حضور آنلاین خود را شناسایی کرد. با سرمایه‌گذاری در پلتفرم‌های کسب و کار الکترونیک و بازاریابی دیجیتال، شرکت A از روند رو به رشد خرید آنلاین بهره‌برداری کرد. بنابراین، آن‌ها فروش و سهم بازار خود را افزایش داده‌اند. با این حال، این تحلیل همچنین نقاط ضعف در مدیریت موجودی و فناوری قدیمی را برجسته کرد که تهدیدی برای رقابت‌پذیری آن بود. برای رسیدگی به این موضوع، شرکت استراتژی‌های بهینه‌سازی موجودی را اجرا کرد و سیستم‌های نقطه فروش خود را ارتقا داد. این ابتکارات کارایی عملیاتی و تجربه مشتری را بهبود بخشید. آن‌ها همچنین نقاط ضعف را کاهش داده و تأثیر تهدیدات خارجی مانند تغییر ترجیحات مصرف‌کننده و اشباع بازار را کاهش دادند. از طریق تحلیل جامع TOWS، شرکت A استراتژیک نقاط قوت داخلی قوی خود مانند پرسنل ماهر و فناوری نوآورانه را با فرصت‌های خارجی امیدوارکننده هماهنگ کرد، در حالی که به طور پیشگیرانه تهدیدات بالقوه را کاهش داد. این رویکرد هم افزایی نه تنها سودآوری را تقویت کرد، بلکه موقعیت خود را در بازار مستحکم کرد و رشد پایدار و انعطاف‌پذیری را در میان پویایی‌های صنعت تضمین کرد.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

۲- شرکت B (فناوری)

در شرکت B، یک استارتاپ فناوری که در یک صنعت در حال تکامل سریع فعالیت می‌کند، یک تحلیل TOWS فرصت‌هایی را برای بهره‌برداری از محصولات نوآورانه و فرآیندهای توسعه چابک خود شناسایی کرد. این شرکت بر نقاط قوت خود در تخصص فناوری و نوآوری محصول تمرکز کرده است. این شرکت برای گسترش وسعت بازار و دسترسی به منابع جدید، با شرکت‌های بزرگ‌تر همکاری کرده است. با این حال، این تحلیل همچنین نقاط ضعف در بازاریابی و پشتیبانی مشتری را نشان داد که تهدیدی برای پتانسیل رشد آن بود. برای رسیدگی به این موضوع، شرکت B در کمپین‌های بازاریابی سرمایه‌گذاری کرد و قابلیت‌های خدمات مشتری را بهبود بخشید و باعث افزایش دید برند و رضایت مشتری شد. این تلاش‌ها موقعیت رقابتی آن را تقویت کرد و تهدیداتی مانند افزایش رقابت و نوسانات بازار را کاهش داد. از طریق هماهنگی استراتژیک نقاط قوت داخلی خود مانند نیروی کار با استعداد و فناوری پیشرفته با فرصت‌های خارجی، شرکت B به طور ماهرانه در پیچیدگی‌های بخش فناوری حرکت کرد. این رویکرد هدفمند رشد و نوآوری را در بازار هدف خود تقویت کرد. این شرکت موقعیت خود را به عنوان یک رهبر در چشم‌انداز فناوری در حال تکامل تثبیت کرد.

بیشتر بخوانید: چرا تحولات کسب و کار شکست می خورند؟

تجزیه و تحلیل TOWS در مقابل SWOT

 

مثال‌های کاربرد تجزیه و تحلیل TOWS در شرکت‌های بزرگ

TOWS یک ابزار قدرتمند برای تحلیل محیط کسب‌ و کار و تدوین استراتژی‌های موثر است. بسیاری از شرکت‌های بزرگ از این ماتریس برای ارزیابی موقعیت خود و شناسایی فرصت‌های جدید استفاده می‌کنند. در زیر چند مثال از شرکت‌هایی که از این چارچوب استفاده کرده‌اند، آورده شده است:

  • مایکروسافت (Microsoft)
    قبل از ظهور اینترنت: مایکروسافت با استفاده از ماتریس TOWS، توانست نقاط قوت خود در زمینه سیستم‌عامل‌ها را شناسایی کند و با توجه به فرصت‌های رو به رشد اینترنت، استراتژی خود را به سمت توسعه نرم‌افزارهای تحت وب و خدمات ابری تغییر دهد.
    در رقابت با گوگل (Google): مایکروسافت با تحلیل نقاط ضعف خود در موتورهای جستجو و تهدید گوگل، استراتژی‌های دفاعی و تهاجمی را تدوین کرد. با سرمایه‌گذاری در بینگ (Bing) و توسعه خدمات ابری آژور(Microsoft Azure)، توانست جایگاه خود را در این بازارها تقویت کند.

 

  •  اپل (Apple)
    نوآوری و طراحی: اپل با استفاده از ماتریس TOWS، بر نقاط قوت خود در زمینه طراحی و نوآوری تمرکز کرده و با شناسایی فرصت‌های بازار موبایل، محصولات انقلابی مانند آیفون و آیپد را معرفی کرده است.
    اکوسیستم محصولات: اپل با ایجاد یک اکوسیستم یکپارچه از محصولات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، توانسته است وفاداری مشتریان را افزایش دهد و در برابر رقبا از خود دفاع کند.

 

  • نایک (Nike)
    بازاریابی و برندسازی: نایکی با استفاده از ماتریس TOWS، بر نقاط قوت خود در زمینه بازاریابی و برندسازی تمرکز کرده و با شناسایی فرصت‌های بازارهای نوظهور، محصولات و کمپین‌های تبلیغاتی موثری را طراحی کرده است.
    تکنولوژی ورزشی: نایکی با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های ورزشی مانند کفش‌های هوشمند، توانسته است تجربه ورزش را برای مشتریان خود بهبود بخشد و از رقبا پیشی بگیرد.

بیشتر بخوانید: اولویت های استراتژیک چیست؟

 

مزایا و معایب تجزیه و تحلیل TOWS

اکنون، به بررسی مزایا و معایب تحلیل TOWS خواهیم پرداخت. بیایید نقش آن را به عنوان یک ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک تأیید کنیم. درک مزایا و معایب بالقوه آن برای تصمیم‌گیری آگاهانه و حداکثر استفاده از آن در فرآیندهای تصمیم‌گیری سازمانی ضروری است. در اینجا برخی از تأثیرات مثبت و منفی آمده است:

مزایا

  • تحلیل جامع: تحلیل TOWS ارزیابی جامعی از نقاط قوت و ضعف داخلی و همچنین فرصت‌ها و تهدیدات خارجی ارائه می‌دهد. از سوی دیگر نیز شامل یک دیدگاه جامع از چشم‌انداز استراتژیک می شود.
  • تراز استراتژیک: به هماهنگی استراتژی‌های سازمانی با قابلیت‌های داخلی و پویایی بازار خارجی یاری می رساند و تضمین می‌کند که ابتکارات استراتژیک برای دستیابی به اهداف سازمانی مناسب هستند.
  • برنامه‌ریزی پیشگیرانه: تحلیل TOWS به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا به طور پیشگیرانه چالش‌ها و فرصت‌های بالقوه را شناسایی نمایند و به آن‌ها امکان می‌دهد تا استراتژی‌های پیشگیرانه‌ای را برای بهره‌برداری از نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف توسعه دهند.
  • تصمیم‌گیری آگاهانه: با ارزیابی سیستماتیک نیروهای داخلی و خارجی، تحلیل TOWS تصمیم‌گیری آگاهانه را تسهیل می‌کند. این به سازمان‌ها امکان می‌دهد تا انتخاب‌های استراتژیک را بر اساس بینش‌های مبتنی بر داده انجام دهند.
  • انعطاف‌پذیری بیشتر: تحلیل TOWS سازمان‌ها را تشویق می‌کند تا با شناسایی فرصت‌ها و تهدیدات نوظهور، با شرایط متغیر بازار سازگار شوند. این انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری را در مواجهه با عدم قطعیت تقویت می‌کند.
  • مزیت رقابتی: استفاده از تحلیل TOWS می‌تواند به سازمان‌ها مزیت رقابتی بدهد. به آن‌ها کمک می‌کند تا از نقاط قوت خود برای بهره‌برداری از فرصت‌های بازار استفاده کنند و در عین حال ریسک‌ها و تهدیدات بالقوه را کاهش دهند.

معایب

  • پیچیدگی: تحلیل TOWS می‌تواند پیچیده و زمان‌بر باشد. ممکن است برای انجام مؤثر آن به منابع و تخصص قابل توجهی نیاز باشد که ممکن است برای سازمان‌هایی با قابلیت‌ها یا تجربه محدود چالش‌برانگیز باشد.
  • ذهنی بودن: تفسیر عوامل داخلی و خارجی در تحلیل TOWS ممکن است ذهنی باشد. می‌تواند تحت تأثیر تعصبات فردی یا دیدگاه‌های سازمانی قرار گیرد و منجر به ارزیابی‌های استراتژیک مغرضانه یا نادرست شود.
  • منابع فشرده: اجرای تحلیل TOWS به منابع قابل توجهی از جمله زمان، پرسنل و سرمایه‌گذاری مالی نیاز دارد. این ممکن است برای همه سازمان‌ها، به ویژه شرکت‌های کوچکتر با منابع محدود، امکان‌پذیر نباشد.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

نحوه قرار گیری اجزا در چارچوب تحلیل TOWS

چه زمانی از تجزیه و تحلیل TOWS استفاده کنیم؟

اکنون، بیایید محیط‌های مناسب برای تحلیل TOWS را بیابیم. شناسایی زمینه‌های مناسب برای کاربرد آن تصمیم‌گیری مؤثر را تضمین می‌کند و پتانسیل آن را برای پیشبرد موفقیت سازمانی به حداکثر می‌رساند. می‌توانید ببینید که TOWS در زمینه‌های مختلفی مانند موارد زیر کار می‌کند:

  • برنامه‌ریزی استراتژیک:

در فرآیندهای جامع برنامه‌ریزی استراتژیک از تحلیل TOWS استفاده کنید. برای ارزیابی دقیق و استراتژی‌سازی در مورد نقاط قوت و ضعف داخلی و همچنین فرصت‌ها و تهدیدات خارجی سازمان، از این روش بهره ببرید.

  • تصمیم‌گیری:

از تحلیل TOWS به عنوان یک ابزار تصمیم‌گیری قوی استفاده کنید. می‌توانید با دقت پیامدهای عوامل داخلی و خارجی را بر تصمیمات کسب و کاری مهم ارزیابی کنید. این امر انتخاب‌های آگاهانه و استراتژیک را تضمین می‌کند.

  • مدیریت تغییر:

تحلیل TOWS را به عنوان بخشی از ابتکارات مدیریت تغییر پیاده‌سازی کنید تا چشم‌انداز سازمانی را به طور کامل تحلیل کنید. همچنین می‌توانید موانع و تسهیل‌کننده‌های بالقوه تغییر را شناسایی کرده و استراتژی‌های هدفمند برای اجرای موفق توسعه دهید.

  • تحلیل رقابتی:

تحلیل TOWS را برای انجام یک تحلیل رقابتی جامع اعمال کنید. نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات رقبای خود را با دقت بررسی کنید تا بینش‌های عملی به دست آورید و موقعیت استراتژیک خود را اطلاع دهید.

  • ورود به بازار:

از تحلیل TOWS برای انجام ارزیابی دقیق بازارهای جدید بالقوه استفاده کنید. سازگاری قابلیت‌های داخلی با پویایی بازار خارجی را ارزیابی نمایید تا استراتژی‌های ورود به بازار آگاهانه را اطلاع دهید.

  • ارزیابی عملکرد:

از تحلیل TOWS به عنوان یک ابزار ارزیابی عملکرد قوی برای انجام ارزیابی جامع عملکرد سازمانی استفاده کنید. حوزه‌های کلیدی قدرت و بهبود را شناسایی کنید تا ابتکارات هدایت مجدد و بهبود استراتژیک را هدایت کنید.

  • مدیریت ریسک:

تحلیل TOWS را به عنوان بخشی از یک استراتژی جامع مدیریت ریسک پیاده‌سازی کنید. این به شما امکان می‌دهد تا به طور سیستماتیک ریسک‌های ناشی از آسیب‌پذیری‌های داخلی و تهدیدات خارجی را شناسایی، ارزیابی و کاهش دهید. همچنین اقدامات پیشگیرانه کاهش ریسک را تضمین می‌کند.

  • نوآوری:

تحلیل TOWS را برای تقویت فرهنگ نوآوری در سازمان اعمال کنید. از نقاط قوت داخلی برای بهره‌برداری از فرصت‌های بازار نوظهور و پیشرفت‌های تکنولوژیکی استفاده کنید. رشد پایدار و مزیت رقابتی را هدایت کنید.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

نتیجه‌گیری:

در نتیجه می توان گفت تحلیل TOWS یک ابزار برنامه‌ریزی استراتژیک است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا عوامل کلیدی مؤثر بر عملکرد خود را شناسایی و اولویت‌بندی کنند. در واقع تحلیل TOWS به سازمان ها یاری می رساند تا موقعیت خود را در بازار ارزیابی کنند و استراتژی‌های موثری را برای دستیابی به اهداف خود تدوین نمایند. با استفاده از این تحلیل، شرکت‌ها می‌توانند رقابتی‌تر شده و در بازار موفق‌تر عمل کنند و با دنبال کردن مراحل، درک مزایا و شناخت محیط‌های مناسب برای استفاده از آن، کسب‌ و کارها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌ای برای دستیابی به اهداف خود اتخاذ کنند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تجزیه و تحلیل TOWS برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

چرخه عمر صنعت

چرخه عمر صنعت

در این مقاله به موضوع چرخه عمر صنعت پرداخته ایم. در این زمینه علاوه بر ارائه تعریفی از چرخه عمر صنعت، مراحل آن را نیز به تفضیل شرح داده ایم. در ادامه مثال هایی در زمینه چرخه عمر صنعت ذکر شده اند که به فهم هر چه بیشتر مطالب کمک خواهد کرد. در نهایت به دلایل اهمیت و مراحلی برای طولانی تر شدن چرخه عمر صنعت پیشنهاد خواهیم کرد. در آخر نیز می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر چرخه عمر صنعت

مشاغل می توانند سال ها در یک صنعت فعالیت کنند، اما محیط رقابتی آنها ممکن است با گذشت زمان تغییر نماید؛ این بدان معناست که یک کسب‌ و کار ممکن است مزیت رقابتی و مشتریان خود را از دست بدهد، در حالی که کسب‌ و کار دیگری ممکن است تقاضای بیشتری برای محصولات یا خدمات خود داشته و درآمد و سود خود را افزایش دهد. کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه‌های عمر صنعت و روندهای صنعت می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری‌های کسب و کاری بهتر یاری رساند و به یک شرکت در تداوم فعالیت خود در یک حوزه خاص کمک کند. در این مقاله، ما در مورد چرخه عمر صنعت، مراحل مختلف آن و نکات مختلف برای حفظ عملیات یک شرکت در یک زمینه مشخص صحبت می‌کنیم.

 

چرخه عمر صنعت چیست؟

صنایع، مانند محصولات و کسب‌ و کارها، در نقاط خاصی از تاریخ ظهور کرده و در نهایت افول می‌کنند؛ دوره زمانی بین آغاز و زوال نهایی (در صورت وجود) چرخه حیات صنعت است. درک اینکه یک صنعت در کدام مرحله از چرخه حیات خود قرار دارد، برای تحلیلگران مالی، کارآفرینان و سایر ذینفعان مهم است، زیرا آن‌ها به دنبال ارزیابی چشم‌انداز رقابتی و توانایی یک شرکت در رشد، تولید سود و تولید جریان نقدینگی آزاد هستند. چرخه حیات صنعت با مرحله راه‌اندازی آغاز می‌شود و با زوال پایان می‌یابد. در واقع چرخه عمر صنعت دوره‌ای است که یک کسب‌ و کار در یک حوزه خاص فعالیت می‌کند و این چرخه شامل پنج مرحله است که روند شروع فعالیت‌های کسب و کاری یک شرکت، سازگاری با محیط کسب و کار در حال تغییر و بلوغ به یک شرکت موفق را ترسیم می‌نماید. این مراحل همچنین نشان می‌دهند که چگونه تقاضا برای محصول یا خدمات شرکت با گذشت زمان تغییر می‌کند، که نشان‌دهنده موفقیت یا شکست کسب‌ و کار است. چرخه عمر زمانی پایان می‌یابد که کسب‌ و کار به پایان عمر خود برسد و در نهایت عملیات خود را متوقف کند. این چرخه می‌تواند ماه‌ها، سال‌ها یا حتی دهه‌ها طول بکشد که ممکن است بسته به صنعت متفاوت باشد.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

 

درک چرخه عمر صنعت

تعریف جهانی برای مراحل مختلف چرخه حیات صنعت وجود ندارد، اما معمولاً می‌توان آن را به مراحل معرفی، رشد، ترقی، بلوغ و افول تقسیم کرد. چرخه‌های حیات در همه جنبه‌های زندگی وجود دارند. چرخه حیات صنعت می‌تواند به جوانی، بی‌تجربگی و عزم راسخ (توسعه)، یادگیری (رشد)، بهبود و گسترش اجتماعی (ترقی)، دستاورد و تحقق (بلوغ) و کاهش توانایی رقابت، پیروزی و شکوفایی (افول) مرتبط باشد. طول نسبی هر مرحله از چرخه حیات صنعت می‌تواند در بین صنایع بسیار متفاوت باشد. مدل استاندارد معمولاً با کالاهای تولیدی سروکار دارد، اما اقتصاد خدمات امروزه می‌تواند عملکردی متفاوت داشته باشد، به‌ویژه در حوزه فناوری ارتباطات اینترنتی.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق ذی نفع یا ذینفعان چیست؟ تحلیل ذینفعان در سازمان و پروژه چگونه انجام می شود؟

 

مراحل چرخه عمر صنعت چیست؟

در اینجا مراحل مختلفی که یک کسب‌ و کار ممکن است در طول چرخه عمر خود تجربه کند، آورده شده است:

 

  • توسعه

مرحله ای است که در آن یک فناوری یا محصول جدید به بازار معرفی می شود، در این مرحله، یک کسب‌ و کار شروع به فعالیت در یک صنعت می‌کند و به دنبال فرصت‌هایی برای رشد و کسب سهم بازار است. در اینجا، کسب‌ و کارها تقاضای ثابتی برای محصولات و خدمات خود ندارند، بنابراین استراتژی‌های آنها ممکن است بر درک مشتریان بالقوه خود برای یافتن راه‌هایی برای پاسخگویی به نیازهای آنها متمرکز شود. آنها همچنین ممکن است بر حفظ فعالیت‌های خود، ارزیابی شرایط بازار و غلبه بر چالش‌ها و ریسک‌های اولیه تمرکز کنند. با انجام این کار، آنها می‌توانند از تعطیلی کسب‌ و کار در مرحله اولیه جلوگیری نموده، فرصت‌های جدیدی را شناسایی کنند که ممکن است به آنها در رشد سریع‌تر یاری رساند و هزینه‌ها را برای بهبود عملکرد مالی خود کاهش دهند. مرحله معرفی همچنین به کسب‌ و کارهای جدید اجازه می‌دهد تا نوآوری کنند و فناوری‌های جدید کم‌هزینه را معرفی نمایند که شرکت‌های بزرگ‌تر ممکن است به دلیل عدم توانایی در کنار آمدن با تقاضای بالای خود از آنها استفاده نکنند. این کسب‌وکارهای جدید همچنین می‌توانند به دنبال مشتریانی با نیازهای خاص باشند که شرکت‌های بزرگ‌تر نمی‌توانند آنها را برآورده کنند، زیرا این مصرف‌کنندگان ممکن است بخش کوچکی از بازار کلی آنها را تشکیل دهند. معمولاً در این مرحله، شرکت‌ها تلاش‌های خود را بر تولید یک یا دو کالا یا خدمات و بازاریابی آن محصولات برای افزایش آگاهی از برند و ایجاد پایگاه مشتری متمرکز می‌کنند.

 

  • رشد

در مرحله رشد، شرکت‌ها شروع به افزایش پایگاه مشتری خود می‌کنند، سفارش‌های بیشتری از مشتریان فعلی خود دریافت نموده و درآمد و سود خود را افزایش می‌دهند. در اینجا، آنها می‌توانند سطوح جریان نقدی مثبت را مشاهده کنند که ممکن است آنها را به سرمایه‌گذاری در محصولات، گسترش‌ها و امکانات جدید تشویق نماید. با رشد آنها، همچنین می‌توانند هزینه بیشتری را برای کمپین‌های بازاریابی و ابتکارات خدمات مشتری برای افزایش مشتریان وفادار و ترغیب مشتریان جدید برای شرکت خود صرف کنند. در این مرحله، شرکت‌ها تمایل دارند مزایای بیشتر و محصولات مکمل را به مشتریان خود ارائه دهند و این مزایا را به یک ارزش پیشنهادی بالاتر متصل کنند. با مشاهده روند واضح رشد و سودآوری و افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات خود، آنها می‌توانند قیمت‌های خود را افزایش دهند. در اینجا، کسب‌ و کارهای بزرگ‌تر می‌توانند روند موفقیت شرکت‌های در حال رشد را متوجه شوند و شروع به پیگیری عملیات، سهم بازار و استراتژی‌های قیمت‌گذاری آنها کنند. آنها این کار را برای مطالعه چگونگی تأثیر این شرکت‌ها بر کسب‌ و کار خود و بهبود موقعیت رقابتی خود انجام می‌دهند. شرکت‌های بزرگ‌تر همچنین می‌توانند کمپین‌های بازاریابی تهاجمی‌تری را برای جلوگیری از دست دادن مشتریان به رقبا کوچک‌تر راه‌اندازی نمایند، که ممکن است آنها را به کاهش قیمت‌های خود تشویق کند.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

  • ترقی

در این مرحله، پس از رشد سریع، بازار به نقطه اشباع می رسد و رقابت به شدت افزایش می یابد. شرکت‌ها ممکن است پایگاه مشتری ثابت و تقاضای پایدار برای محصولات یا خدمات خود را ببینند. در اینجا، یک شرکت دارای یک موقعیت بازار مشخص است که رقبا آن را تشخیص می‌دهند و سعی دارند آن را تکرار کنند. به دلیل ارزش سهم بازار و جریان نقدی ثابت آن، شرکت‌های بزرگ‌تر ممکن است سعی کنند شرکت‌های تثبیت‌شده را خریداری نموده یا با آنها ادغام شوند تا مزیت رقابتی خود را در صنعت خود افزایش دهند. این بدان معناست که برخی از شرکت‌ها ممکن است در طول این مرحله از بازار ناپدید شوند یا بزرگ‌تر از آنچه بودند شوند، که ممکن است به آنها در گسترش عملیات و دستیابی به بازارهای جدید کمک کند. اگر یک شرکت تثبیت شده به بازار جدیدی وارد شود، ممکن است برای رقبا در آن حوزه چالش ایجاد نماید، زیرا شرکت ممکن است منابع کافی برای ورود موفق به بازار داشته باشد. این ممکن است رقابت را به استفاده از استراتژی‌های بازاریابی تهاجمی‌تر، بررسی پیشنهادات محصول خود برای شناسایی نقاط ضعف و کاهش قیمت‌ها برای جلوگیری از از دست دادن مشتریان به شرکت جدید تشویق کند.

 

  • بلوغ

این مرحله نشان دهنده نقطه اشباع صنعت است که ممکن است برخی از توافقات بین بازیگران اصلی صنعت را برای جلوگیری از هرگونه همپوشانی یا تضاد قابل توجهی که ممکن است کل کسب‌ و کار آنها را به خطر بیندازد، ایجاد کند. این توافقات، که می‌تواند ضمنی باشد، همچنین می‌تواند بر انجام برخی اقدامات برای جلوگیری از ورود رقبای جدید به بازار متمرکز شود. در طول این مرحله، شرکت‌های تثبیت‌شده ممکن است از استراتژی‌های بازاریابی، مدل‌های قیمت‌گذاری و تکنیک‌های خدمات مشتری مشابه برای حفظ سهم بازار و محافظت از مشتریان موجود خود استفاده کنند. با انجام این کار، آنها می‌توانند از رقابت بین خود جلوگیری کرده و سطوح فعلی تسلط بازار خود را حفظ کنند. در این مرحله، مصرف‌کنندگان محصولات و خدمات شرکت‌ها را به خوبی می‌شناسند و شرایط، ضوابط و قیمت‌های آنها را می‌پذیرند. این به این دلیل است که شرکت‌های بالغ می‌توانند قیمت‌ها و مزایایی را ارائه دهند که ممکن است رقبای جدید بدون خطرپذیری در حیات کسب و کاری خود نتوانند با آن مطابقت کنند. این بدان معناست که شرکت‌های تثبیت‌شده ممکن است از سود بالا، جریان نقدی و ثبات مالی برخوردار باشند.

 

  • افول

مرحله افول چرخه عمر شامل شرکت‌هایی است که با نرخ‌های رشد منفی، رکود، سطوح جریان نقدی منفی، ورشکستگی و انحلال مواجه هستند. آنها ممکن است به دلایل مختلفی مانند عدم نوآوری، مشکلات سازمانی داخلی، کاهش بازار یا تغییرات نظارتی با این شرایط مواجه شوند. برای جلوگیری از کاهش، برخی از شرکت‌ها ممکن است با دیگران ادغام شوند، رقبای رو به افول را خریداری کنند یا کسب و کار خود را برای بهبود عملکرد و کاهش هزینه‌ها بازسازی کنند. شرکت‌ها همچنین ممکن است به دلیل سطوح بالای بدهی، عدم سودآوری، کاهش فروش، کنترل‌های مالی ضعیف یا رقابت بیش از حد بازار وارد این مرحله شوند. اگر رقابت زیادی در بازار وجود داشته باشد، شرکت‌ها ممکن است هزینه‌های بازاریابی خود را افزایش، تولید را کاهش و قیمت‌ها را تغییر دهند تا مصرف‌کنندگان را جذب کنند. این اقدامات می‌تواند باعث کاهش سوددهی و سهم بازار آنها شود که می‌تواند منجر به کاهش ارزش بازار آنها شود. احتمالاً شرکت‌های در این مرحله ناپدید می‌شوند یا بخشی از یک سازمان بزرگ‌تر خواهند شد.

بیشتر بخوانید: ادغام و تملک

چرخه عمر صنعت

مثال‌ها

برای فهم بهتر مطالب، به ذکر چند مثال در این زمینه پرداخته ایم:

  • مرحله توسعه

برخی از صنایع در مرحله توسعه عبارتند از صنعت هوش مصنوعی (AI)، صنعت خودروهای خودران و صنعت واقعیت مجازی (Virtual Reality).

  • مرحله رشد

کوکاکولا (Coca Cola) نمونه‌ای از یک بازمانده باهوش چرخه عمر است. در کشورهای غربی، این شرکت در مرحله بلوغ در نظر گرفته می‌شود زیرا بازار آن فضایی برای گسترش ندارد. اما توانایی آن در تغییر کارآمد و مؤثر کسب‌ و کار خود برای خدمت به جمعیت‌های عظیم در آسیا، آن را در مرحله رشد نیز قرار می‌دهد.

  • ترقی

از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ صنعت خودرو سازی وارد مرحله ترقی شد.

  • مرحله بلوغ

در ایالات متحده، صنایع بالغ شامل غذا و کشاورزی، معدن و خدمات مالی هستند. شرکت‌هایی مانند اپل (Apple)، اینتل (Intel)، آی بی ام (IBM) و پروکتر اند گمبل (Procter & Gamble) به‌عنوان شرکت‌های مرحله بلوغ در نظر گرفته می‌شوند.

  • مرحله افول

تحقیقات خاص تجزیه و تحلیل درآمد نشان می‌دهد که سریع‌ترین صنایع رو به افول در ایالات متحده عبارتند از: تولید آهن و فولاد، توزیع گاز طبیعی، حفاری نفت و استخراج گاز.

بیشتر بخوانید: تعریف نوآوری چیست؟ مدیریت نوآوری چگونه انجام می‌شود؟

 

آیا چرخه  صنعت برای همه کسب‌وکارها اعمال می‌شود؟

در نهایت، بله. با این حال، مراحل مجزا ممکن است متفاوت رخ دهند و بسته به یک کسب‌ و کار و صنعت آن، مدت‌زمان متفاوتی داشته باشند.

 

چرا چرخه عمر صنعت مهم است؟

برای شرکت‌ها، مراحل چرخه عمر مهم هستند زیرا می‌توانند استراتژی‌ها و اقدامات مربوط به فروش، تحقیق، هزینه‌ها، رقابت و موارد دیگر را هدایت کنند. برای سرمایه‌گذاران، درک چرخه‌های عمر و مرحله‌ای که یک صنعت یا کسب‌ و کار در آن قرار دارد می‌تواند به آن‌ها در تصمیم‌گیری برای ورود یا خروج از یک سرمایه‌گذاری کمک کند.

 

چه چیزی می‌تواند چرخه حیات صنعت را طولانی کند؟

کارایی تولید، توسعه‌های جدید که صنعت و یا کسب‌وکار را برای دستاوردهای بیشتر آماده می‌کنند، مدیریت مؤثر، فناوری‌های جدید که به درستی مهار می‌شوند و توسعه پایدار پایگاه مشتری و روابط می‌توانند همگی به حفظ مراحل رشد و بلوغ کمک کنند.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

چارچوب چرخه عمر صنعت

نکاتی برای طولانی کردن چرخه عمر صنعت

در اینجا چند نکته وجود دارد که می‌توانید برای کمک به طولانی کردن این چرخه‌های عمر و دستیابی به نتایج دلخواه ارزیابی کنید:

  1. تبدیل شدن به یک متخصص صنعت

یادگیری همه چیز در مورد یک صنعت می‌تواند به شما کمک کند تا به یک مشاور ارزشمند برای شرکت‌ها تبدیل شوید و به آنها در تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد کسب‌ و کار خود کمک کنید. شما در مورد فناوری‌های موجود و آینده، روندهای مالی، بهترین شیوه‌ها، مقررات فعلی و آینده و رقبا موجود اطلاعات کسب می‌کنید. همچنین می‌توانید مطالعات موردی را تحقیق نموده تا درک بهتری از نحوه توسعه یک صنعت خاص و استراتژی‌هایی که سایر شرکت‌ها برای موفقیت در آن استفاده کرده‌اند، به دست آورید.

  1. نظارت بر رفتار و روند مصرف‌کننده

پیگیری رفتار مصرف‌کنندگان می‌تواند به شما در درک نیازها و ترجیحات آنها و پیش‌بینی هرگونه تغییر در تقاضای محصول یا خدمات کمک کند. همچنین می‌توانید از این اطلاعات برای ایجاد کمپین‌های بازاریابی موفق‌تر، بهبود تجربیات خدمات مشتری و تصمیم‌گیری بهتر در طراحی و بسته‌بندی محصول استفاده کنید. با انجام این کار، می‌توانید به یک شرکت کمک کنید تا از ورود به مرحله افول جلوگیری نماید، چرخه عمر خود را طولانی کرده و سوددهی و سهم بازار خود را حفظ کند. می‌توانید رفتار مصرف‌کننده را از طریق نظرسنجی، رسانه‌های اجتماعی، گروه‌های تمرکز و مصاحبه تحقیق کنید.

  1. تحقیق در مورد برند

تحقیق در مورد یک برند می‌تواند به شما در شناسایی نقاط قوت و ضعف آن و درک نحوه درک مشتریان از آن کمک کند. این اطلاعات می‌تواند برای شناسایی مناطقی که شرکت می‌تواند تلاش‌های بازاریابی خود را تقویت کند، پیشنهادات محصول خود را تغییر دهد، خدمات مکمل بیشتری ارائه دهد یا حتی عملیات خود را گسترش دهد، مفید باشد. می‌توانید با بررسی ارزش‌گذاری، مخاطب و رقبا، برند را تحقیق کنید. سپس می‌توانید نحوه عملکرد برند را در طول زمان و اینکه چه رقبایی پیشنهادات بهتری را در همان بازار ایجاد کرده‌اند، مقایسه کنید. با انجام این کار، می‌توانید به یک شرکت کمک کنید تا آگاهی از برند را افزایش دهد و از دست دادن مشتریان به رقبا جلوگیری نماید.

نکته: به دنبال نوآوری در صنعت باشید

یکی از موثرترین راه‌ها برای حفظ رقابت و سودآوری یک کسب‌وکار، نوآوری و سازگاری مداوم با آخرین فناوری‌ها است. می‌توانید فناوری‌های آینده را که می‌توانند به یک شرکت در حفظ رقابت کمک کنند، تحقیق کنید یا حتی رهبری فعلی شرکت را متقاعد نمایید که در فناوری جدید سرمایه‌گذاری کند. شرکت می‌تواند این کار را با ایجاد یک بخش برای تمرکز بر تحقیق و توسعه نرم‌افزارها یا کالاهای جدیدی که می‌تواند به تغییر نحوه عملکرد کسب‌ و کارها در صنعت کمک کند، انجام دهد. همچنین می‌تواند با ایجاد یک اتحاد با توسعه‌دهندگان فناوری و نوآوران صنعت این کار را انجام دهد.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

نتیجه گیری:

در نهایت می توان گفت چرخه عمر صنعت به مراحل وجودی که یک صنعت یا کسب‌ و کار تجربه می‌کند، از آغاز تا پایان آن، اشاره دارد. مراحل آن عبارتند از توسعه، رشد، ترقی، بلوغ و افول. درک چرخه حیات می‌تواند به شرکت‌ها در مدیریت تصمیمات و فعالیت‌های عملیاتی و مالی خود کمک کند تا بتوانند خود را برای دستیابی به اهداف مهم آماده نمایند. این اهداف می‌تواند شامل تحقیق و توسعه محصول، سوددهی بهتر، اجرای فناوری نوآورانه، گسترش پایگاه مشتری و موارد دیگر باشد. درک اینکه یک شرکت در صنعت خود کجا قرار دارد و چگونه چرخه عمر آن صنعت ممکن است خطرات یا فرصت‌هایی را برای آن تیم مدیریتی ایجاد کند، برای درک واقعی یک کسب‌ و کار بسیار مهم است.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع چرخه عمر صنعت برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

تحولات کسب و کار

چرا تحولات کسب و کار شکست می خورند؟

در این مقاله به موضوع تحولات کسب و کار پرداخته ایم. ضمن ارائه تعریفی از تحولات کسب و کار به اهمیت این تحولات برای فهم بیشتر مطالب اشاره نموده ایم. در ادامه، مواردی که موجب موفقیت تحولات کسب و کار می شوند را شرح داده ایم و در نهایت دلایل شکست تحولات کسب و کار را مورد بررسی قرار دادیم که به درک بیشتر و بهتر مفاهیم کمک خواهد کرد. می توان گفت با مطالعه این مقاله به فهم مناسبی در زمینه تحولات کسب و کار دست خواهید یافت. در آخر نیز می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر تحولات کسب و کار

جهان کسب‌وکار، دریایی است مواج و بی‌قرار. با پیشرفت تکنولوژی، تغییر ذائقه‌ی مشتریان و رقابت فشرده‌تر، کسب‌ و کارها همواره در حال تحول و تغییر هستند. آن‌هایی که با این تغییرات همگام شوند، به قله‌های موفقیت می‌رسند و بقیه، در گرداب فراموشی غرق می‌شوند بنابراین کسب‌ و کارها برای بقا مجبورند خود را با شرایط جدید وفق دهند. نوآوری و تغییر، تنها راه برای رشد و توسعه‌ی پایدار است. مشتریان امروز، خواستار محصولات و خدماتی هستند که به روز و متناسب با نیازهای آن‌ها باشد، پس برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، کسب و کارها باید متحول شوند اگر ساکن بمانند، عقب می افتند و شکست می خورند. با این وجود برخی از کسب‌ و کارها علی رغم تلاش‌های فراوان، به دلایل مختلفی همچون تعیین اهداف کلی و نامربوط، کمبود ارتباط داخلی، ناتوانی در تطبیق با تغییرات بازار، عدم توجه به نیازها و خواسته‌های مشتریان، تکیه بر روش‌های قدیمی و سنتی، مدیریت نادرست منابع مالی، ناتوانی در رقابت با رقبای قدرتمند و… به شکست می‌انجامند. باید به چه تغییراتی واکنش نشان داد؟ کدام یک از این تغییرات مستلزم تحول کسب و کار است؟ آیا تحول باید واکنشی یا پیشگیرانه باشد؟ اینها سوالات سختی هستند و پاسخ های اشتباه منجر به تصمیمات فاجعه بار می شوند. 

تحولات کسب و کار

 تحولات کسب و کار فرآیندی است که طی آن، سازمان‌ها به طور بنیادین رویکردها، فرآیندها، ساختارها و فرهنگ خود را برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت بازنگری و تغییر می‌دهند. این تحولات معمولاً در پاسخ به تغییرات محیطی، فناوری، بازار یا نیازهای مشتریان صورت می‌گیرد. فرآیند تحول کسب و کار یک مسیر پرپیچ و خم است و برای موفقیت به یک نقشه راه جامع نیاز دارد زیرا با شروع سفر تحول، بدون نقشه راه، خطر از دست دادن ارزش کسب و کار را تهدید می کند. در واقع، تحقیقات مکینزی (McKinsey) نشان می دهد که اکثر سازمان ها کمتر از یک سوم ارزش مورد انتظار از تلاش های تحول خود را به دست می آورند. کسب و کارها برای حفظ رقابت‌پذیری باید با تغییرات سریع محیطی سازگار شوند و این کار باعث بقا کسب و کار در بازار رقابتی می شود. از سوی دیگر این تحولات می‌توانند با افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصولات و خدمات منجر به بهبود عملکرد شوند. تحولات فرصتی برای ایجاد محصولات و خدمات جدید و ورود به بازارهای جدید فراهم می‌کنند و با درک بهتر نیازهای مشتریان و ارائه خدمات بهتر، می‌توان به افزایش رضایت مشتری نیز دست یافت. برای ایجاد تحولات مناسب در کسب و کار بهتر است زمان مناسب برای شروع را بدانید، هنگامی که در مورد تحول فکر می کنیم، به محرک، مقیاس و هدف نیز فکر می کنیم. محرک های بالقوه زیادی برای تحول وجود دارد، مقررات جدید، تغییرات در رفتار مصرف کننده، اختلالات فناوری و…. اما همه تغییرات برای سازمان شما به یک اندازه مهم نیستند. شما باید محرک خود را بشناسید و باید عنصری را که شما را به واکنش و پیشبرد امور وادار می کند درک نمایید، پس از آن می توانید تصمیم بگیرید که چگونه تحول را انجام دهید و چه کسی را درگیر کنید. به عنوان مثال، افزایش قیمت انرژی، محرک قدرتمندی بود که یک شرکت لوازم خانگی را متقاعد کرد تا شروع به تولید دستگاه های کم مصرف و تغییر موقعیت برند خود کند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

روند تحولات در کسب و کار

دلایل شکست استراتژی تحولات کسب و کار

در حالی که اجرا بزرگترین تأثیر را دارد، می توانیم ببینیم که سازمان ها می توانند از همان روز اول، اگر اهداف روشن و معناداری تعیین نکنند، شروع به از دست دادن ارزش نمایند. 

 

۱. تعیین اهداف مبهم و کلی

شما باید اهداف روشنی از آنچه می خواهید با تحول خود به دست آورید داشته باشید، یک چشم انداز مبهم کافی نیست. نظرسنجی مکینزی نشان می دهد که تفاوت اصلی بین موفقیت و شکست در تعداد اقدامات در طول چرخه حیات تحول سازمانی نهفته است. ما معتقدیم آنچه تفاوت ایجاد می کند، نه تنها داشتن یک برنامه، بلکه توانایی تقسیم آن برنامه به بخش های کوچک است که یکی یکی تفاوت ایجاد می کنند. هنگامی که بخش های مختلف را درگیر می کنید، تجزیه یک استراتژی بسیار مهم است. این کمک زیادی می کند تا اهداف را به فرآیندهای کسب و کاری خاص خود متصل کرده و ببینید که آیا آنها عملی هستند و چگونه به هدف اصلی شما منتهی می شوند. بیایید مثالی از شرکتی که به سمت لوازم خانگی کم مصرف حرکت می کند را بررسی نماییم و ببینیم تحول چه کسانی را تحت تأثیر قرار می دهد:

  • مهندسی: بهبود محصول، نوآوری ها
  • تولید: ابزارسازی، فرآیندهای تولید
  • حقوقی: گواهینامه های زیست محیطی و انرژی، ادعاهای مجاز پایداری
  • بازاریابی و فروش: تصویر و ارتباط جدید برند، تحقیق بازار هدف
  • پشتیبانی مشتری: یادگیری مشخصات جدید، پاسخگویی به مسائل جدید
  • مالی: برنامه ریزی مالی
  • مدیریت پروژه و محصول: برنامه زمان بندی ورود به بازار، همسو شدن بخش ها
  • لجستیک: برنامه ریزی زنجیره تامین، برنامه ریزی تولید

اینها تنها برخی از بخش های درگیر هستند و همه آنها از داشتن اهداف خاص بهره مند می شوند. مرحله بعدی یک علت رایج تنظیم نادرست هدف و بسیاری از مشکلات دیگر است.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

۲. فکر کردن به اینکه تحول فقط در مورد فناوری است

از آنجایی که تحول با دیجیتال، با حرکت به سمت دیجیتال و با تأثیر فناوری مرتبط است، اکثر مردم فکر می کنند که تحول فقط یک جزء فناوری است اما در واقع بسیار فراتر از آن است. پیاده سازی فناوری جدید به این معنی است که شما باید نحوه کار خود را تغییر دهید. همچنین به این معنی است که باید نحوه آموزش افراد و نحوه بررسی خروجی آنها را نیز تغییر دهید. به همین دلیل باید اذعان کرد که تحول، در مورد افراد نیز می باشد و این نیاز مورد به تلاش دارد و مستلزم درگیر کردن افراد، تغییر روش کار و انجام ارتباطات زیادی است و نیاز به ارتباطات زیادی از بالا و همچنین از پایین (درک اینکه مردم با چه چیزی مشکل دارند و توانایی پاسخ دادن به آن) دارد. اگرچه ما اغلب از تحول دیجیتال صحبت می کنیم، اما به سادگی پیاده سازی نرم افزار نحوه کار افراد را متحول نمی کند. قطعات متحرک دیگری نیز وجود دارد و کسی باید همه آنها را گرد هم آورد.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

۳. کمبود ارتباط داخلی

مردم زیاد تمایلی به تغییر ندارند، به همین دلیل است که اگر می خواهید آنها از تغیییر حمایت کنند، بسیار مهم است که درک کنند که چرا تغییر رخ می دهد. تغییر باید منطقی باشد تا بخشی از کار روزانه و زندگی روزمره مردم شود. شما ممکن است روزانه از ۱۰ تا ۱۵ برنامه مانند ایمیل، اسناد، نمودارها و… استفاده کنید. اگر یکی از آنها را با این ایده تغییر دهید که شما در حال افزایش بهره وری به عنوان بخشی از تحول هستید، باید همه این قطعاتی را که تحت تأثیر قرار می دهید در نظر بگیرید. شما باید متوجه این واقعیت باشید که به طور آنی نحوه کار افراد را تغییر داده اید. این فقط یک برنامه نیست. شما نباید فقط بگویید: اینجا، از این مورد استفاده نمایید، این کار شما را بهینه می کند. بلکه نیاز دارید کارمندان شما درک کنند که سازمان در تلاش است چه چیزی را به دست آورد و باید نحوه تأثیرگذاری حتی تغییرات کوچک بر سازمان، فرآیندها و روزهای کاری افراد را در نظر بگیرید. هنگامی که به مشارکت بازیگران اصلی در تحول کسب و کار نگاه می کنیم، این امر بسیار واضح می شود:

  • مدیرعامل

۹۴٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۸۳٪ در همه شرکت های دیگر

  • مدیران خط

۸۲٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۵۷٪ در همه شرکت های دیگر

  • کارمندان خط مقدم

۷۳٪ در شرکت هایی که تحول موفقیت آمیز گزارش می دهند

۴۶٪ در همه شرکت های دیگر

می توانید ببینید که سازمان هایی که همه سطوح کارکنان را در ابتکارات تحول درگیر می کنند، نرخ موفقیت بسیار بالاتری دارند. این به این دلیل است که کارمندان آگاه یک مزیت رقابتی هستند. آنها کسانی هستند که استراتژی کسب و کاری شما را اجرا می کنند و اگر آن را درک نمایند، شانس موفقیت بسیار بالاتری دارد. 

بیشتر بخوانید: مدیریت نوآوری

 

۴. حذف ذینفعان از فرآیند برنامه ریزی

هنگامی که کار را شروع می کنید، باید همه بازیگران و همه ذینفعان را وارد عرصه کنید تا افراد بتوانند صحبت کنند، بنابراین درگیر کردن همه ذینفعانی که در ابتدای تحول بخشی از آن هستند، بسیار مهم است. شما باید چالش ها را کشف نموده، محدودیت ها را درک کنید، طرح را ایجاد یا اصلاح کرده و یک جدول زمانی واقع بینانه بسازید. در غیر این صورت، دچار شکست در زمینه های مختلف مانند عدم دستیابی به اهداف تحول خود در زمان یا فراتر رفتن از بودجه پیش بینی شده خواهید شد.

بیشتر بخوانید:مدیریت زنجیره تامین چیست؟

 

۵. عدم انطباق به دلیل کمبود داده

 اگر می خواهید بدانید کجا می روید، به شاخص کلیدی عملکرد (KPI) نیاز دارید. شکست زمانی رخ می دهد که یک سازمان به وضوح تعریف نکرده باشد که چه چیزی می خواهد به دست آورد و دید روشنی از اینکه از نظر زمان، بودجه یا پیشرفت به سمت اهداف خاص، نداشته باشد. اگر ندانید چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند، نمی توانید انعطاف پذیر باشید. اگر ندانید چه چیزی استراتژی تحول شما را عقب می اندازد، نمی توانید انطباق پیدا کنید و توجه خود را به جایی که بیشترین نیاز است تغییر دهید. یک سوال کلیدی که هر سازمان باید از خود بپرسد:

  • آیا ما به اندازه کافی انعطاف پذیر هستیم تا تشخیص دهیم که کارها خوب پیش نمی رود و یک شکست قریب الوقوع را به تغییر جهت تبدیل کنیم؟

برای دستیابی به چنین انعطاف پذیری، باید تصمیم بگیرید که کدام شاخص کلیدی عملکرد را اندازه گیری کنید. اما جنبه مهم دیگری از شاخص کلیدی عملکرد تحول وجود دارد، آنها به شما اجازه می دهند اهداف تحول را با اهداف استراتژیک گسترده تر خود مقایسه کنید. می توانید به سرعت ببینید که آیا شاخص های تحول و استراتژی کسب و کار شما به یک جهت اشاره می کنند یا خیر. در این صورت، می توانید ارزیابی کنید که آیا برخی از برنامه ها باید اصلاح شوند یا قبل از برخورد، باید متوقف شوند. 

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

 

موارد مورد نیاز برای انجام تحولات موفق کسب و کار

اکنون که ۵ خطای بالقوه را از نزدیک بررسی کردیم، بیایید ببینیم که رهبران کسب و کار به چه مواردی برای تحولات نیاز دارند.

  • دید در لحظه از آنچه در سازمان اتفاق می افتد

شما به ابزارهایی نیاز دارید که به شما امکان می دهد شاخص کلیدی عملکرد خود را اندازه گیری کنید، استراتژی تحول خود را پیگیری نموده و داده های تحول را به اشتراک بگذارید. اگر می خواهید همه افراد درگیر شرکت کنند، پیشرفت را ببینند و نسبت به بخش و اهداف خود احساس مسئولیت و افتخار کنند، شما باید آن را شفاف و جذاب کنید. به این ترتیب، شما قادر خواهید بود استراتژی تحول خود را بسیار سریعتر از شرکت هایی که پیشرفت را پنهان نگه می دارند و فقط نتایج را به ندرت به اشتراک می گذارند، اجرا و تطبیق کنید.

  • تعامل کارکنان دورکار و ترکیبی

هنگامی که کسب و کار شما در حال تغییر بنیادی است و می خواهید مشارکت در سطح شرکت داشته باشید، باید کارکنان دورکار و ترکیبی را در نظر بگیرید. این برای بسیاری از سازمان‌ها نسبتا جدید است و به همین دلیل، تحول فرهنگی و بازسازی پویایی همکاری ضروری است. اگر چه جلسات آنلاین مفید هستند، اما شما همچنین به ابزارهایی که همزمان نیستند مانند سیلزفورس (Salesforce) و اسلاک (Slack) نیاز دارید تا حرکت همکاری را ادامه دهید. شما باید به سازمان خود توانایی این را بدهید که هر کجا که هستند، همچنان بهره‌ور باقی بمانند. به آنها ابزارهای همکاری بدهید. همه این چیزها در این ایده حفظ حرکت و توانایی حفظ بهره‌وری از هر کجا که هستید، بسیار مهم هستند. هیچ کس در خلأ زندگی نمی کند و مشارکت در سطح شرکت فقط زمانی اتفاق می افتد که افراد احساس کنند بخشی از سازمان هستند. شما می خواهید محیطی بسازید که به کارکنان این امکان را بدهد تا کار خود را به روشی که برای آنها خیلی سخت نیست ادامه دهند و اگر قرار است از آنها بخواهید که بخشی از یک پروژه تحول کسب و کار باشند، این امر بسیار ضروری است.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

  • توانایی حفظ حرکت

ممکن است کمی کلیشه به نظر برسد، اما شما به رهبری نیاز دارید که بتواند با عدم قطعیت کنار بیاید، آیا نقل قول معروف مایک تایسون را می شناسید؟ همه یک برنامه دارند تا زمانی که مشت به صورتشان بخورد. تحول شما را غافلگیر خواهد کرد، مشکلات و موانع رخ خواهد داد، اما نحوه برخورد با آنها مهم است. شما باید بدانید که چگونه واکنش نشان دهید و به کسی نیاز دارید که به تیم هنگام سخت شدن کار انگیزه دهد و درگیر کند. تحولات سخت و طولانی هستند و شما باید بتوانید با این موضوع کنار بیایید، افراد را درگیر کنید، به آنها انگیزه داده و آنها را متقاعد کنید. توانایی ایجاد اجماع و هدایت مشارکت یک مهارت بسیار مهم است.

  • یک هدف در هفته، تحول را پایدار می کند

تمرکز، ثبات و نزدیک ماندن به چیزی که می خواهید به دست آورید، چیزی است که اجرای استراتژی را عملی می کند. پس از تنظیم مسیر، به آن پایبند باشید و ابزارها و تعهد لازم برای ادامه کار را داشته باشید، این سخت ترین کاری است که باید انجام شود. اما شما باید به اهداف خود نزدیک بمانید و آنها را برای هر بخش واضح، عملی و شخصی کنید. شما باید از ابزارها استفاده کرده و شاخص کلیدی عملکرد را پیگیری نمایید. باید مطمئن شوید که آنها شفاف هستند و سعی کنید تا در صورت نیاز تغییر مسیر دهید و باید تعهد داشته باشید و کارمندان خود را درگیر کنید. اجازه دهید آنها طرح را ایجاد کنند و با استراتژی تعامل داشته و احساس مالکیت بخشی از فرآیند تحول را داشته باشند.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

مراحل تحولات کسب و کار

 

نتیجه گیری:

در نتیجه می توان گفت؛ تحول به این معنی است که باید در مورد افراد، فرآیندها و فناوری، موارد سه گانه ای که کارهایی را که می خواهید انجام دهید را پیش می برد، فکر کنید. در واقع تحولات کسب و کار فرآیندی است که طی آن، سازمان‌ها به طور بنیادین رویکردها، فرآیندها، ساختارها و فرهنگ خود را برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت بازنگری و تغییر می‌دهند. مشتریان امروز، خواستار محصولات و خدماتی هستند که به روز و متناسب با نیازهای آن‌ها باشد، پس برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، کسب و کارها باید متحول شوند اگر ساکن بمانند، عقب می افتند و شکست می خورند. با این وجود برخی از کسب‌ و کارها علی رغم تلاش‌های فراوان، به دلایل مختلفی همچون تعیین اهداف کلی و نامربوط، کمبود ارتباط داخلی، ناتوانی در تطبیق با تغییرات بازار، عدم توجه به نیازها و خواسته‌های مشتریان، تکیه بر روش‌های قدیمی و سنتی، مدیریت نادرست منابع مالی، ناتوانی در رقابت با رقبای قدرتمند و… به شکست می‌انجامند.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع  تحولات کسب و کار برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات

برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

در این مقاله به موضوع برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات پرداخته شده است. علاوه بر تعریف یک برنامه استراتژی فناوری اطلاعات، مزایا و اجزای آن را پوشش خواهیم داد و طی چند مرحله نحوه دستیابی به یک فرآیند برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات را برای کمک به شما در ایجاد و اجرای برنامه خود به اشتراک خواهیم گذاشت. در ادامه نیز به دلایل موفقیت برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات و حوزه های تمرکز استراتژی فناوری اطلاعات اشاره خواهیم کرد. در آخر نیز می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

 

مقدمه ای بر برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

اگر به دنبال راهی برای اجرای سریع‌ کلیدی‌ترین ابتکارات فناوری اطلاعات و دیجیتال برای پشتیبانی از رشد کسب‌ و کار هستید به نظر می‌رسد شما به یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات قوی و کاملاً فکر شده نیاز دارید. یک استراتژی فناوری اطلاعات به خوبی تدوین شده باید یک مسیر واضح را تعیین کند که چگونه قصد دارید عملکرد کسب‌ و کار را با فناوری ارتقا دهید. روی کاغذ، انجام آن آسان به نظر می‌رسد، اما توسعه و اجرای آن کار ساده‌ای نیست. طبق نظرسنجی مدیران فناوری اطلاعات گارتنر (Gartner)، تنها ۲۹% از مدیران فناوری اطلاعات سازمان خود را در زمینه استراتژی و برنامه‌ریزی فناوری اطلاعات موثر می‌دانند و اگر رویکرد درستی نداشته باشید این یک فرآیند پیچیده، زمان‌بر خواهد بود.


برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) چیست؟

برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) یک نقشه راه است که اهداف و چشم‌اندازهای سازمان را برای استفاده از فناوری جهت دستیابی به اهداف کسب و کاری خود ترسیم می‌کند. این برنامه چارچوبی را برای تصمیم‌گیری و سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با فناوری ارائه می‌دهد که با استراتژی کلی سازمان همسو است. در واقع، برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات یک سند است که فرآیندهای جامع مدیریت کسب‌ و کار فعال‌شده با فناوری را که یک سازمان برای هدایت عملیات خود استفاده می‌کند، تشریح می‌نماید. این برنامه به عنوان یک راهنما برای تصمیم‌گیری‌های مرتبط با فناوری اطلاعات؛ با اولویت‌بندی و پیاده‌سازی وظایف فناوری اطلاعات و استفاده از برنامه به عنوان یک چارچوب، عمل می‌کند. این برنامه همچنین به سازمان یاری می رساند تا استراتژی کلی فناوری اطلاعات خود را تدوین نماید. از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که یک استراتژی فناوری اطلاعات بر نحوه یاری رساندن فناوری اطلاعات به موفقیت کسب‌ و کار تمرکز دارد، اما برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات یک نقشه راه برای کمک به کسب‌ و کار در اجرای این استراتژی‌ها است.

 

مزایای برنامه‌ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) برای مدیران فناوری اطلاعات (IT)

در محیط پرشتاب و رقابتی امروز، مدیران فناوری اطلاعات (IT) از فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) برای موارد زیر استفاده می‌کنند:

  •  تعیین و همسو کردن اولویت‌های فناوری اطلاعات با اهداف و چشم‌اندازهای کسب و کار.
  • اثبات ارزش و تأثیر فناوری اطلاعات در سازمان برای افزایش اعتبار و نفوذ.
  • ارزیابی ریسک‌ها و آسیب‌پذیری‌های بالقوه و توسعه اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از ضررهای مالی و آسیب به شهرت.
  • بهبود ارتباطات و همکاری با از بین بردن انزوا، اطمینان از اینکه همه در یک جهت حرکت می‌کنند.
  • تمرکز بر پروژه‌های فناوری اطلاعات با بیشترین پتانسیل تأثیر بازده سرمایه‌گذاری و حداکثر کردن ارزش سرمایه‌گذاری‌های فناوری اطلاعات و اطمینان از استفاده کارآمد از منابع.
  • کمک به سازمان‌ها برای پیشی گرفتن از تحول دیجیتال، روندهای فناوری و سازگاری با نیازهای متغیر کسب‌ و کار، حفظ همسو بودن فناوری با نیازهای سازمانی.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

مزایای بررنامه استراتژیک فناوری اطلاعات

اجزای کلیدی یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)


یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) یک برنامه عملی برای بهبود قابلیت‌های فناوری شرکت شما و ارائه ارزش کسب و کار است. اگر می‌خواهید همسو شدن را الهام ببخشید و مالکیت را برای اجرای موفق استراتژی هدایت کنید، برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات شما باید شامل این عناصر باشد:

  • حوزه تمرکز: تیم شما باید توجه و تلاش خود را در کجا متمرکز کند؟ کدام حوزه فناوری اطلاعات بیشترین تأثیر را بر استراتژی کسب و کار خواهد داشت؟

 

  • اهداف و چشم‌اندازها: دقیقاً چه می‌خواهید به دست آورید؟ اهداف و چشم‌اندازهای شما نتایجی هستند که به دنبال آن‌ها هستید.

 

  • بودجه: چه منابعی برای دستیابی به اهداف و چشم‌اندازهای خود دارید؟ آیا برنامه‌های شما واقع‌بینانه هستند؟

 

  • مالکان: چه کسی مسئول پروژه‌ها و پاسخگو در قبال موفقیت آن‌ها است؟ برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات شما نیازمند افراد یا تیم‌هایی برای اطمینان از اجرای دقیق است.

 

  •  موعد مقرر: چه زمانی اقدامات، ابتکارات و پروژه‌های خاصی باید انجام شوند؟ برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات شما نیاز به مهلت‌ها و موعد مقرر دارد که اجرا و عمل شود.

 

  • اقدامات: چه ابتکارات، تحویل‌داده‌ها یا پروژه‌های خاصی نیاز است در حوزه تمرکز شما انجام شود؟ برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات شما باید مراحل واضح و عملی تیم‌ها برای رسیدن به اهداف را ارائه دهد.

 

  • اندازه‌گیری‌ها: چگونه پیشرفت را در حین اجرای تیم‌ها ردیابی خواهید کرد؟ کدام شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) فناوری اطلاعات مهم‌ترین هستند که تیم شما باید ردیابی و گزارش دهد؟ یک برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات دارای عنصری از ردیابی پیشرفت است که ثبات و پاسخگویی را ارتقا می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اولویت های استراتژیک چیست؟

عناصر برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات

حوزه های تمرکز استراتژی فناوری اطلاعات (IT)

 مدیران فناوری اطلاعات که در برنامه‌ریزی استراتژیک مشارکت دارند، باید هر اقدام فناوری اطلاعات را به عناصر خاصی از استراتژی کسب و کار مرتبط کنند. مدیران فناوری اطلاعات این کار را با تمرکز استراتژی فناوری اطلاعات بر سه حوزه کلیدی انجام می‌دهند:

  • زمینه: عوامل داخلی و خارجی که محیط عملیاتی و فرصت‌ها و تهدیدات ایجاد شده توسط این عوامل را برای فناوری اطلاعات شکل می‌دهند. زمینه شامل عوامل کسب و کار و فناوری است.
  • جهت: اهداف و استراتژی‌های کسب و کاری شرکت و اصول استراتژیک که برای اطمینان از همراستا بودن فناوری اطلاعات با آنها استفاده خواهد شد.
  • اقدامات: اقدامات فناوری اطلاعات مورد نیاز برای حرکت شرکت به سمت جهت استراتژیک خود و معیارهای کسب و کاری که برای نظارت بر تأثیر این اقدامات استفاده خواهد شد.

با شناسایی اولیه قابلیت‌های مورد نیاز کسب و کار برای پیگیری استراتژی خود و ارزیابی این قابلیت‌ها برای شکاف‌ها، اقدامات فناوری اطلاعاتی را که به اهداف استراتژیک شرکت یاری می رسانند، تعریف کنید. اقدامات استراتژیک فناوری اطلاعات را بر رفع این شکاف‌ها متمرکز کنید. در سازمان‌هایی که اهداف کسب و کار خود را به وضوح ندارند یا اهداف گذرا تعیین کرده‌اند، استراتژی فناوری اطلاعات می‌تواند بر مجموعه‌ای پایه از قابلیت‌های کسب و کاری متمرکز شود. این موارد باید الزامی، فوری، بنیادی یا مشترک در طیف گسترده‌ای از سناریوها باشند، زیرا همیشه مورد نیاز خواهند بود. تمرکز بر آنها استراتژی فناوری اطلاعات را در برابر تغییر مقاوم‌تر خواهد کرد.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق ذی نفع یا ذینفعان چیست؟ تحلیل ذینفعان در سازمان و پروژه چگونه انجام می شود؟

 

۵ مرحله یک فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

اکنون که می‌دانید کدام عناصر را باید در برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) خود بگنجانید، بیایید نحوه رسیدن به آن را بررسی کنیم. در اینجا پنج مرحله برای دستیابی به برنامه‌ریزی و اجرای موثر استراتژیک فناوری اطلاعات آورده شده است:


۱. مرحله همسو شدن: استراتژی فناوری اطلاعات (IT) بخشی از استراتژی کسب‌ و کار شما است

در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات بر اهداف میان‌مدت تمرکز دارد، مدیران فناوری اطلاعات باید قلمرو فراتر از محیط فناوری اطلاعات خود یعنی اهداف شرکت را نیز در نظر بگیرند. در نظرسنجی هاروارد بیزینس ریویو (HBR)، ۷۷% از پاسخ دهندگان اعلام کردند که عدم ارتباط بین استراتژی‌های فناوری اطلاعات و کسب‌ و کار منجر به هزینه‌های قابل توجهی می‌شود و این یک نکته حیاتی برای رهبران فناوری اطلاعات است. شما باید از خطرات برنامه‌ریزی استراتژیک نامرتبط  آگاه باشید. در دام فکر کردن به این که فرآیند برنامه‌ریزی فناوری اطلاعات شما جدا از سایر فرآیندها یا اهداف کسب‌ و کار است، نیفتید. به علاوه، یک مطالعه از ورک دی (Workday) نشان داد که یک سوم (۳۱%) شرکت‌ها به ندرت در مورد اهداف تحول دیجیتال مالی خود هماهنگ هستند، و مدیران مالی این را به عنوان یک مانع اصلی برای ابتکارات موفق تحول دیجیتال ذکر می‌کنند. بنابراین کمتر روی صحبت‌های فناوری و بیشتر روی نتایج استراتژی کسب‌ و کار تمرکز کنید. در برنامه خود یک کارگاه برنامه‌ریزی استراتژیک قرار دهید و آن را با یک مرور و بحث در مورد اهدافی که شرکت در حال دنبال کردن آن‌ها است، آغاز کنید تا درک نمایید که چگونه فناوری می‌تواند به دستیابی به این اهداف یاری می رساند.

 

۲. مرحله تحلیل: استراتژی فناوری اطلاعات (IT) شما باید بر چه تمرکز کند

طبق نظرسنجی مدیران فناوری اطلاعات و اجرای فناوری گارتنر (Gartner) در سال ۲۰۲۳، ۹۵% سازمان‌ها در توسعه چشم‌اندازی برای تغییر دیجیتال مشکل دارند، که اغلب به دلیل انتظارات متضاد ذینفعان است. سعی کنید بر آنچه در آینده بیشترین تأثیر را بر سازمان خواهد داشت تمرکز کرده و آن ابتکارات را اولویت‌بندی نمایید. به عنوان یک رهبر استراتژیک و تغییرساز، باید از خود بپرسید:

  • کسب‌وکار باید چگونه با این چالش‌ها برخورد کند؟
  • ما باید کدام پروژه‌ها را برای حداکثر تأثیر در آینده اولویت‌بندی کنیم؟
  • اگر همه در حال سرمایه‌گذاری در اتوماسیون، امنیت سایبری، امنیت اطلاعات و مراکز داده هستند، آیا ما نیز باید همین کار را انجام دهیم؟
  • آیا منابع کافی برای پشتیبانی از استراتژی فعلی خود داریم یا نیاز به توسعه منابع جدید داریم؟

تحقیق در مورد اولویت‌های فناوری اطلاعات برای سازمان شما بر اساس تأثیر بازار یک شروع خوب است و می‌توانید این کار را با گزارش‌ها، تحقیقات صنعت و سایر داده‌ها انجام دهید. اما، گارتنر پیشنهاد می‌کند که شما باید به دیگران در سازمان خود نیز نگاه کنید تا بینش‌ها و دیدگاه‌های مختلفی در مورد اولویت‌ها و چالش‌ها ارائه دهند، به عنوان مثال:

  •  سیگنال‌های رهبری.
  •  ذینفعان در کسب‌ و کار که چشم‌انداز شما را به اشتراک می‌گذارند (شرکای ایده‌آل).

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

۳. مرحله تعیین هدف: چه کسی مسئول چه چیزی است؟

سپس تصمیم بگیرید که چگونه برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) شما به پروژه‌های عملی قابل اجرا برای تیم‌های مختلف تبدیل می شود. برای هدایت نتایج، اهداف باید دارای مالکانی باشند که ابتکارات خود را تا زمان تکمیل کار، مدیریت کنند. این ابتکارات همچنین باید با برنامه‌ریزی سطح بالای شما و همچنین اهداف گسترده‌تر استراتژیک سازمان همسو باشند. به نظر می‌رسد یک عمل دشوار است؛ اما اگر یک رویکرد سیستماتیک داشته باشید اینطور نخواهد بود. یک راه ساده برای شروع تعیین هدف به طوری که با استراتژی همسو باشد، استفاده از یک جدول سه ستونه است.

  •  اهداف و مشکلات کسب‌ و کار را در ستون A بنویسید.
  •  ببینید چگونه استراتژی فناوری اطلاعات شما می‌تواند از آن‌ها پشتیبانی یا آن‌ها را بهبود بخشد در ستون B.
  •  مالکان پروژه را به هر ابتکار در ستون C اختصاص دهید.

به عنوان مثال:
ستون A: اهداف یا مشکلات کسب‌ و کار چیست؟

  •  بهبود تجربه مشتری

ستون B: چگونه استراتژی فناوری اطلاعات می‌تواند از آن پشتیبانی کند؟

  • قابلیت‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها و زیرساخت فناوری اطلاعات را بهینه کنید.
  • نرم‌افزار جدید CRM را پیاده‌سازی کنید.
  • راه حل‌های دیجیتال جدید برای بهبود تجربه مشتری را توسعه و استقرار دهید.

ستون C: چه کسی مسئول دستیابی به این کار است؟

  • بهینه‌سازی قابلیت‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها و زیرساخت فناوری اطلاعات ← مدیر تجزیه و تحلیل داده‌ها و تیم داده.
  • پیاده‌سازی نرم‌افزار جدید CRM ← تیم پشتیبانی مشتری و تیم فناوری اطلاعات.
  • توسعه و استقرار راه حل‌های دیجیتال جدید برای بهبود تجربه مشتری ← مدیر تجربه مشتری و تیم فناوری اطلاعات.

تنظیم اهداف فناوری اطلاعات به این روش تضمین می‌کند که اقدامات به طور مداوم با اهداف استراتژیک شرکت شما همسو هستند. علاوه بر این، اطمینان حاصل خواهید کرد که هر هدف یک مالک دارد تا از عدم وضوح در مورد پاسخگویی و تحقق آن در بررسی بعدی خود جلوگیری کنید. پس از اتمام، از جدول خود عبور نمایید و به دنبال الزامات همپوشانی فرصت‌ها برای ساده‌سازی اجرا و نحوه اولویت‌بندی اهداف باشید. علاوه بر این، آن‌ها را با سایر ذینفعان کلیدی داخلی و خارجی به اشتراک بگذارید، بازخورد دریافت کنید و بر اساس دیدگاه‌های آن‌ها تغییراتی ایجاد نمایید.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

۴. مرحله اجرا: چگونه آن را درست انجام دهیم

نحوه برخورد شما با اجرای استراتژی می‌تواند کارهایی را که در برنامه‌ریزی استراتژیک خود انجام داده‌اید، خراب کند یا بسازد. یک مرحله اجرای موفق و سریع دارای دو بخش به یک اندازه مهم است:

  •  ایجاد یک برنامه اجرایی واضح و عملی با عناصر کلیدی توسعه یافته در مراحل قبلی.
  •  برقراری ارتباط این برنامه با ذینفعان خود. 

برای اجرای موفقیت‌آمیز برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات خود، اطمینان حاصل نمایید که ذینفعان شما اهداف، اهمیت و تأثیر بالقوه استراتژی فناوری اطلاعات را درک می‌کنند. حاکمیت، عملکردها و مسئولیت‌های فناوری اطلاعات را راه اندازی کنید و کانال‌های ارتباطی را برای پشتیبانی از شفافیت و همکاری متقابل ایجاد نمایید. وضوح و اجرای قوی برای دستیابی به اهداف فناوری اطلاعات و ارائه ارزش واقعی ضروری هستند. در اینجا دو کاری که می‌توانید برای درست انجام دادن آن انجام دهید:

  •  از ابزارهای بصری استفاده کنید: نقشه‌های راه استراتژیک برای برقراری ارتباط برنامه‌ها و زمان‌بندی‌ها ایجاد نمایید.
  • کار را به جریان بیندازید: یک کارگاه یا جلسه برگزار کنید تا مرحله اجرای خود را به طور رسمی آغاز نمایید. از این فرصت برای توضیح جهت استراتژیک، افرادی که در اجرا شرکت خواهند کرد و دلیل انجام آن استفاده کنید.


۵. مرحله نظارت و سازگاری: هوشیار باشید

طبق نظرسنجی گارتنر از ۲۳۸۷ مدیر فناوری اطلاعات و اجرای فناوری، بیش از نیمی از ابتکارات تحول دیجیتال زمان زیادی برای اجرا می‌برند و بیش از ۵۰% زمان زیادی برای تحقق ارزش می‌برند. اگر ابتکارات استراتژیک را به طور فعال نظارت نکنید، چگونه می‌دانید که آیا می‌توانید ارزش کسب و کاری وعده داده شده فناوری اطلاعات را ارائه دهید؟
از آنجایی که تنها ۱۸% از اعضای تیم پیشرفت را به صورت هفتگی بررسی می‌کنند، گزارش‌دهی و نظارت بر پیشرفت باید پس از آغاز استراتژی، یک اولویت اصلی برای مدیران فناوری اطلاعات باشد. این به معنای اجرای شاخص‌های کلیدی عملکرد، استفاده از ابزارهای مناسب برای نظارت بر عملکرد و بررسی‌های منظم با مالکان پروژه‌های فناوری اطلاعات است. در اینجا چند نکته برای درست انجام دادن آن وجود دارد:

  • از یک سیستم مدیریت عملکرد استفاده کنید: از آن برای به دست آوردن تصویری دقیق از نقاط عطف، برترین‌ها و رسیدگی پیشگیرانه به مسائل اجرایی بهره ببرید.
  • آماده سازگاری و بهینه‌سازی باشید: هر برنامه استراتژیک شامل ابتکارات بلندمدتی خواهد بود که می‌تواند سه یا پنج سال طول بکشد. انعطاف‌پذیری و گشودگی نسبت به فرصت‌های جدید برای پیشی گرفتن در چشم‌انداز دائماً در حال تغییر امروز ضروری است.
  • از هدر دادن زمان با گزارش‌دهی دستی دست بردارید: روش قدیمی ارائه‌های پی پی تی (PPT)، اسناد ورد (Word) و گزارش‌های پی دی اف (PDF) در سرعت امروز کسب‌ و کار جوابگو نخواهد بود. در مورد آن فکر کنید؛ هر ثانیه صرف تایپ، ارسال و خواندن آن گزارش‌ها می‌تواند برای دستیابی به نتایج  بهتر هدایت شود.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات

 

دلایل موفقیت برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات

به یاد داشته باشید که استراتژی‌های موفق فناوری اطلاعات به موارد زیر بستگی دارند:

  • تحقیق و برنامه‌ریزی مناسب
  • مشارکت ذینفعان مختلف در فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک
  • تعیین اهداف واقع‌بینانه
  • برقراری ارتباط موثر برنامه استراتژیک با مخاطبان گسترده‌تر
  • نظارت بر پیشرفت و تنظیم در حین اجرای تیم‌ها

بیشتر بخوانید: نرم افزار CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) چیست؟

 

نتیجه گیری:

در نتیجه می توان گفت؛ برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) مانند یک نقشه راه است که اهداف و چشم‌اندازهای سازمان را برای استفاده از فناوری جهت دستیابی به اهداف کسب و کاری خود ترسیم می‌کند. برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT) یک برنامه عملی برای بهبود قابلیت‌های فناوری شرکت شما و ارائه ارزش کسب و کار است. یک استراتژی فناوری اطلاعات بر نحوه یاری رساندن فناوری اطلاعات به موفقیت کسب‌ و کار تمرکز دارد، اما برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات یک نقشه راه برای کمک به کسب‌ و کار در اجرای این استراتژی‌ها است.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

برنامه‌ ریزی استراتژیک خرده‌ فروشی

برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

در این مقاله به موضوع برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی پرداخته شده است. علاوه بر تعریف برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی به روند تحول دیجیتالی شدن خرده فروشی و دلایل اهمیت آن اشاره شده و در ادامه نحوه ایجاد یک استراتژی تحول دیجیتال خرده فروشی و  اجرای آن نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت مراحل برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی همراه با مثال‌هایی ذکر شده که به درک بیشتر مفاهیم کمک خواهد کرد. در آخر نیز می‌توانید دیدگاه‌ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی فرآیندی است که در آن یک شرکت خرده‌فروشی، چشم‌انداز بلندمدت خود را تعیین کرده و سپس اقدامات لازم برای رسیدن به آن را مشخص می‌کند. این برنامه‌ریزی به کسب‌وکار یاری می رساند تا در بازار رقابتی خرده فروشی، موقعیت خود را تقویت کرده و به طور مداوم رشد کند. برنامه‌ریزی استراتژیک به شرکت‌ها یاری می‌رساند تا یک مسیر مشخص برای آینده خود تعیین کنند و از انحراف از مسیر اصلی جلوگیری نمایند. با انجام تحلیل محیطی، شرکت‌ها می‌توانند فرصت‌های جدید را شناسایی کرده و برای بهره‌برداری از آن‌ها برنامه‌ریزی کنند. همچنین، تهدیدهای بالقوه را شناسایی کرده و برای مقابله با آن‌ها آماده شوند. به طور خلاصه، برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی نقشه راهی برای موفقیت بلندمدت کسب‌ و کار است. از سوی دیگر روند دیجیتالی شدن خرده فروشی تحولی عظیم در این صنعت ایجاد کرده و مزایای بسیاری را برای کسب و کارها و مشتریان به همراه داشته است. برای بسیاری از صاحبان کسب و کار، این چالش بزرگتر از آن چیزی است که می توانند از پس آن برآیند. سال هاست که فشار برای تغییرات دیجیتالی بر شانه فروشگاه ها سنگینی می کند. اما اکنون، دیگر نمی توان  آن را نادیده گرفت. فروش کسب و کار الکترونیک در سال ۲۰۲۰ به میزان ۲۷.۶% رشد کرد. در حالی که همه گیری بیماری کرونا پایان یافته است اما خرید آنلاین همچنان ادامه دارد. حقیقت این است که الان زمان سازگاری یا عقب ماندن است. اگر اکنون نحوه انجام استراتژی خود را تغییر ندهید، ممکن است بعداً پشیمان شوید. در واقع می‌توان گفت؛ دیجیتالی شدن خرده فروشی به کسب و کارها کمک می‌کند تا کارآمدتر، انعطاف‌پذیرتر و مشتری‌مدارتر شوند و به مشتریان امکان می‌دهد تا تجربه خرید بهتری داشته باشند.

 

برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی

برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی فرآیندی جامع و مبتنی بر داده است که با هدف ایجاد یک نقشه راه روشن برای کسب‌ و کار، به منظور برآوردن نیازهای مشتریان، افزایش سهم بازار، و دستیابی به رشد پایدار در یک محیط رقابتی پویا انجام می‌شود. این فرایند شامل تحلیل دقیق بازار، شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها، تعیین اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت، طراحی استراتژی‌های عملیاتی برای دستیابی به این اهداف و ارزیابی مستمر عملکرد است. برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی با بهینه سازی منابع، کاهش هزینه‌ها و ارائه محصولات و خدماتی متناسب با نیازهای مشتریان موجب افزایش سودآوری و رضایت مشتری شده و با شناسایی فرصت‌های جدید و پاسخگویی به تغییرات بازار باعث تقویت موقعیت رقابتی می‌شود. از سوی دیگر با شناسایی، مدیریت عوامل تهدیدکننده و ایجاد یک پایه قوی برای توسعه بلندمدت کسب‌ و کار موجب کاهش ریسک و رشد پایدار خواهد شد. برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی نه تنها به کسب‌ و کارهای بزرگ، بلکه به کسب‌ و کارهای کوچک و متوسط نیز کمک می‌کند تا در بازار رقابتی امروز موفق شوند. در کل، برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی یک ابزار قدرتمند برای هدایت کسب‌ و کار به سمت موفقیت است. با داشتن یک برنامه جامع و مبتنی بر داده، کسب‌ و کارها می‌توانند در دنیای پیچیده و پویای خرده فروشی امروز، به رشد و توسعه پایدار دست یابند. با داشتن یک برنامه استراتژیک مشخص، کسب‌ و کارها می‌توانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، منابع خود را به طور موثر مدیریت نمایند و به اهداف خود دست یابند.

بیشتر بخوانید: بیانیه چشم انداز

 

تحول دیجیتال خرده فروشی چیست؟

تحول دیجیتال خرده فروشی زمانی است که برندهای خرده فروشی فناوری ها، ابزارها، شیوه ها و فرآیندهای جدیدی را برای موثرتر، نوآورانه تر و پایدارتر کردن سازمان خود اتخاذ می‌نمایند. بسیاری از افراد فرض می کنند که این تحول دیجیتال صرفاً تغییر فروشگاه فیزیکی به کسب و کار الکترونیک است، اما حرکت به سمت آنلاین شدن فقط بخشی از این فرآیند است، در واقع شما نمی توانید یک سایت جدید را ایجاد کنید و آن را کار تمام شده بنامید. ممکن است از قبل بدانید که تحول دیجیتال از ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل داده ها و نرم افزار اتوماسیون برای مدرن و آینده نگر کردن یک کسب و کار استفاده می کند. در نهایت، حرکت با زمان به سازمان شما یاری می‌رساند تا یک مزیت رقابتی به دست آورید که نتیجه نهایی را بهبود ببخشد.

بیشتر بخوانید: برنامه عملیاتی چیست؟

برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

 چرا یک استراتژی تحول دیجیتال برای خرده فروشان مهم است؟

در برنامه ریزی استراتژی خرده فروشی، یک استراتژی تحول دیجیتال صرفاً “مدرن سازی” فروشگاه شما به منظور فروش چند مورد اضافی یا جالب به نظر رسیدن برای بچه ها نیست. مزایای ملموسی وجود دارد که هنگام تغییر کردن نحوه انجام استراتژی و پذیرش نوآوری به دست می آورید. در اینجا مزایای تحول دیجیتال خرده فروشی عبارتند از:

  • مدیریت بهتر موجودی و کاهش ضایعات

با استفاده از یادگیری هوش مصنوعی و یک استراتژی واضح، می توانید مدیریت موجودی را بهبود ببخشید و دیگر مشکلی در سفارش بیش از حد، ضایعات یا خارج از موجودی وجود نخواهد داشت.

  • بینش ارزشمند از تجزیه و تحلیل داده ها

مکان‌های خرده فروشی سنتی فقط می‌توانند در زمینه تجزیه و تحلیل کارهای زیادی انجام دهند اما درک و تجزیه و تحلیل رفتار مصرف کننده، به صورت آنلاین آسان‌تر است.

  • پوشش گسترده‌تر

فناوری به شما امکان می‌دهد استراتژی‌ای را اجرا نمایید که به شما اجازه می‌دهد به افراد بیشتری نسبت به یک کسب‌ و کار خرده فروشی که فقط فروشگاه‌های فیزیکی را اداره می‌کند، دسترسی داشته باشید. به عنوان مثال، می‌توانید یک برنامه تلفن هوشمند راه‌اندازی کنید تا به افراد اجازه دهید به راحتی از دستگاه‌های تلفن همراه سفارش دهند، روی قابلیت مشاهده موتور جستجو تمرکز کنید و استراتژی‌های جدید بازاریابی رسانه‌های اجتماعی را بسازید.

  • تجربه بهبود یافته مشتری

در یک نظرسنجی اخیر، بی دی او (BDO) اعلام کرد که تجربه مشتری (CX) بالاترین اولویت دیجیتال برای خرده فروشانی است که در حال تحول دیجیتال هستند. علاوه بر اینکه سفارش را آسان می کند، می توانید توصیه های شخصی سازی شده و چندین روش پرداخت ارائه دهید که سبدهای خرید رها شده را کاهش می دهد.

  • بهبود فرآیندهای زنجیره تامین و لجستیک

با آزمایش نوآوری، فناوری جدید و تجزیه و تحلیل داده ها، می توانید مدیریت سطوح موجودی را خودکار کرده و رفتار مشتری را به روش هایی که در فروشگاه های خرده فروشی سنتی نمی توانید انجام دهید، تجزیه و تحلیل کنید.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

مزایای دیجیتالی شدن برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

چگونه یک استراتژی تحول دیجیتال خرده فروشی ایجاد کنیم؟

اگرچه در خرده فروشی هر تحول دیجیتال کمی متفاوت است، اما شروع با استفاده از یک الگو و روش‌های آزمایش‌شده یاری رسان خواهد بود. مراحل زیر را برای طراحی یک استراتژی تحول دیجیتال خرده فروشی که اجرا و مقیاس‌بندی آن آسان‌تر است، دنبال کنید.

  •  حوزه‌های تمرکز اصلی را برای استراتژی خود انتخاب کنید

   مزایای بالقوه را بررسی کرده و شناسایی نمایید که کدام حوزه‌ها می‌توانند مزایای حیاتی برای کسب‌ و کار شما داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است بخواهید اولویت را بر تجربه مشتری، اجرای یک استراتژی رشد دیجیتال یا بهینه‌سازی سایت خود با استفاده از تجزیه و تحلیل داده‌ها قرار دهید.

  • اهداف روشنی ایجاد کنید

نکته این است که بدون راهنمایی، تیم شما شکست خواهد خورد. اطمینان حاصل کنید که اهداف روشن و مشخصی مرتبط با استراتژی خود تعیین کرده‌اید، در غیر این صورت رشد تقریباً غیرممکن است.

  • شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را تنظیم کنید

  شاخص‌های کلیدی عملکرد خرده فروشی، شما و تیم‌تان را پاسخگو نگه می‌دارند. گفتن اینکه “ما به ترافیک وب بیشتری نیاز داریم” فقط یک آرزو است. اهداف باید خاص، قابل اندازه گیری و مبتنی بر زمان باشند. زمانی که اهداف روشنی دارید، معیارهایی دارید که به ترسیم پیشرفت و پیشبرد رشد کمک می کند. به عنوان مثال، زمانی که هدف خود را افزایش ۲۵ درصدی بازدیدها تا سه ماه آینده قرار می‌دهید، یک هدف واضح برای کار دارید. 

  • پروژه‌های مرتبط با شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) و اهداف خود را اختصاص دهید

   به یاد داشته باشید که همه پروژه‌ها باید با استراتژی کلی شرکت همسو باشند. به عنوان مثال، پروژه‌های شما ممکن است هدف قرار دادن تجربه اپلیکیشن موبایل خود با انتظارات مشتری یا آسان‌تر کردن سفارش‌های تکراری را داشته باشند. هر دو پروژه می‌توانند به نرخ تبدیل بهتر و فروش بهبود یافته کمک کنند. پروژه‌های خود را با تصویر بزرگ‌تر مرتبط کنید تا به کارمندان پیش‌زمینه بدهید و به آنها کمک کنید تا نقش خود را در روند رشد شرکت ببینند.

  • پیشرفت را پیگیری کنید

   از ابزارهای مناسب برای اندازه گیری پیشرفت پروژه ها استفاده کنید. می توانید از ابزارهای بصری برای کمک به افراد در درک تأثیر تلاش های آنها بر اهداف سازمانی استفاده نمایید.

بیشتر بخوانید: مدیریت نوآوری

 

چگونه یک استراتژی تحول دیجیتال خرده فروشی را اجرا کنیم؟

وقتی زمان آن می‌رسد که بهترین برنامه‌های خود را عملی کنید؛ می‌دانیم که همیشه گفتن آسان‌تر از انجام دادن است، اما باید اقدام کنید. از این گذشته، یک استراتژی بدون اجرا فقط یک فرضیه است. در اینجا چهار رکن یک استراتژی خرده فروشی موفق آورده شده است که کسب و کار خرده فروشی شما باید برای تبدیل ایده های خود به عمل آن را اجرا کند:

  1. استراتژی دموکراتیک را پیاده‌سازی کنید

   در صنعت خرده فروشی، بسیاری از شرکت ها در جلسات مفهومی مبهم در مورد تلاش برای بهبود حوزه‌های کسب و کار گیر می‌افتند. مهم است که برنامه استراتژیک خود را با همه ذینفعان به اشتراک بگذارید. اقدام در اتاق هیئت مدیره اتفاق نمی افتد بلکه توسط افراد در زمین صورت می گیرد. زمانی که مرزها را محو کنید تا به همه آگاهی دهید، هم ترازی تیم را بهبود می‌بخشید تا به چشم‌انداز خود بهترین شانس را برای تبدیل شدن به واقعیت بدهید.

  1. چشم انداز خود را با وضوح هدایت کنید

اگر می‌خواهید افراد بهتر اجرا نمایند، به یک نقشه راه استراتژی روشن نیاز دارید که به افراد جزئیات را ارائه بدهد تا اهداف و چشم‌انداز کلی شما را درک کنند. این رویکرد به افراد یاری می‌رساند تا درک نمایند که اقدامات آنها چگونه به نتایج مثبت برای شرکت مفید است. زمانی که به افراد کمک کنید تا برنامه خود را با اجرا مرتبط نمایند، می توانند مسیر تغییر را بدون ترس طی کنند.

  1. انسان را در مرکز توجه قرار دهید

مردم نباید خود را با تحول دیجیتال خرده فروشی شما تطبیق دهند. با تطبیق استراتژی خود با مردم، می توانید افراد مناسب را به نقش های مناسب اختصاص دهید. این رویکرد محتاطانه با نقاط قوت هر فرد بازی می کند، بنابراین همه می توانند با معنا کار کنند و بهترین تاثیر را داشته باشند. مسئولیت پذیری نیز بسیار مهم است. استفاده از گزارش‌ها و شاخص‌های کلیدی عملکرد نشان می‌دهد که تلاش‌های شما در پیشرفت کلی چقدر مؤثر هستند. با یک اخلاق انسان‌محور که بر اساس داده‌ها تأکید می‌شود، می‌توانید سریع‌تر تصمیمات بهتری بگیرید.

  1. نوآوری پیشگامانه را بپذیرید

حتی بهترین استراتژی نیز می تواند زمانی که ابزارهای اشتباهی دارید شکست بخورد. هرچه بیشتر به سیستم‌های موجود وابسته باشید، کمتر رشد خواهید کرد. تحول دیجیتال بستگی به توانایی شما در پاسخ سریع به تغییر دارد. شما باید فناوری‌ها، ابزارها و روش‌های جدید برای انجام بهتر کارها را بپذیرید. با گسترش دسترسی به آخرین فناوری در سراسر سازمان خود، همه می‌توانند ارزش را به حداکثر برسانند و از فرصت‌های جدید بهره‌برداری کنند. مزایای تحول دیجیتال به این خلاصه می‌شود: شما برای زنده ماندن سازگار می‌شوید و برای موفقیت تکامل می‌یابید.

بیشتر بخوانید: مدیریت زنجیره تامین چیست؟

چالش های دیجیتالی شدن برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

مثال از تحول دیجیتال موفق خرده فروشی

 بهتر است شاهد برنامه ریزی استراتژی‌های تحول دیجیتال خرده فروشی در عمل باشیم، در اینجا سه نمونه از شرکت‌هایی که کار را درست انجام دادند آورده شده است.

والمارت (Walmart)

والمارت در حال انجام مأموریتی برای مقابله با امپراتوری خرده فروشی آمازون (Amazon) با تحویل سریع و قیمت رقابتی و همچنین یک استراتژی چند کاناله است. رشد والمارت عمدتاً بر روی درون‌سازی یک شبکه عظیم لجستیک متمرکز شده است. این رویکرد راه را برای مشارکت با برندهای بیشتر و ظرفیت تحویل سریع محصولات در سراسر ایالات متحده هموار کرد.

تسکو (Tesco)

استراتژی‌های تحول دیجیتال تسکو عمدتاً بر روی کلاب کارد (Clubcard) مشهور خود متمرکز شده است. علاوه بر اینکه یک استراتژی وفاداری برای بهبود تجربه فروشگاه مشتریان است، به خرده فروش اجازه می دهد تا انبوهی از داده ها را در مورد رفتار مصرف کننده خود جمع آوری کند. این داده‌های قدرتمند تصمیم‌گیری به تسکو اجازه می‌دهد تا تبلیغات و قیمت‌گذاری را متناسب با آن هدف قرار دهد. تسکو همچنین تمرکز قابل توجهی بر تلاش‌های پایدار دارد که به بهبود تصویر عمومی و در برخی موارد کاهش هزینه‌ها کمک می‌کند.

کاستکو (Costco)

کاستکو مزایای عضویت و قدرت داده‌ها را نشان می‌دهد، با یک استراتژی تحول دیجیتال بر اساس پایین نگه داشتن هزینه‌ها و استفاده از حجم عظیمی از داده‌های جمع‌آوری شده از مدل عضویت آنها ساخته شده است. مدیرعامل کاستکو، اهداف شرکت را در “حذف تقریباً تمام زرق و برق‌ها و هزینه‌های مرتبط با عمده فروشان و خرده فروشان معمولی” توضیح می‌دهد.

بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

چرا رویکرد سنتی برنامه‌ریزی استراتژیک در خرده‌فروشی ناکافی است؟

بازار خرده‌فروشی امروز نیازمند رویکرد متفاوتی به برنامه‌ریزی استراتژیک است، زیرا چرخه‌های برنامه‌ریزی بلندمدت و صفحات گسترده دیگر مؤثر نیستند. این رویکرد سنتی از عملیات روزانه جدا است و رهبران کسب‌ و کار بیش از حد روی برنامه‌ریزی و تکمیل استراتژی‌های خود تمرکز می‌کنند تا اجرای آن‌ها. در نتیجه، استراتژی‌های آن‌ها قبل از اینکه حتی به زمین بخورند، محکوم به شکست هستند. از مهم‌ترین دلایل آن نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • شرایط پویای بازار و اختلالات زنجیره تأمین جهانی: صنعت خرده‌فروشی دائماً در حال تغییر است و این کار را دشوار می‌کند که به یک برنامه بلندمدت پایبند باشید.
  • دیجیتالی شدن و اختلالات فناوری: تحول دیجیتال نیازمند اقدام و انطباق سریع در تمام سطوح سازمان است، اما رویکرد سنتی نمی‌تواند از سیلوهای (Silo) سازمانی عبور کند و با سرعت تغییر همراه شود.
  • افزایش انتظارات مصرف‌کنندگان: با تغییر مداوم انتظارات مشتریان، تکیه بر رویکرد کند و انعطاف‌ناپذیر، برنامه‌ریزی استراتژیک می‌تواند منجر به از دست دادن سهم بازار شود.

این عوامل نیاز به یک رویکرد انعطاف‌پذیرتر و سازگارتر به فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی و مدل عملیاتی خرده‌فروشی نیاز دارند. با اتخاذ یک ذهنیت اولویت‌بندی اجرا، داده‌محور و انعطاف‌پذیر برای استراتژی خرده‌فروشی، خرده‌فروشان می‌توانند تحول دیجیتال خود را تسریع کنند، از رقابت پیشی بگیرند و رشد سودآور ارائه دهند.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

 

مراحل برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

۶ مرحله برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی

در مراحل زیر، شما درک خواهید کرد که چگونه یک برنامه ریزی استراتژی خرده‌فروشی را در سطح سازمانی توسعه دهید، نقاط اتصال بین استراتژی و اجرای روزمره را متصل کنید و انطباق سریع را در عملیات خرده‌فروشی خود ادغام کنید. بیایید نحوه درست انجام آن را بررسی کنیم:



۱. شروع با تحلیل موقعیتی

اولین گام برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی موثر انجام یک تحلیل موقعیتی کامل است. این تحلیل استراتژیک شامل ارزیابی عوامل داخلی و خارجی است که ممکن است بر کسب‌ و کار خرده‌فروشی شما تأثیر بگذارند. یک ابزار مفید در این فرآیند، تحلیل SWOT است که نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای کسب‌ و کار خرده‌فروشی شما را ارزیابی می‌کند. تحلیل داخلی باید به دقت به نقاط قوت و ضعف شرکت شما نگاه کند، در حالی که تحلیل خارجی باید فرصت‌ها و تهدیدها در چشم‌انداز رقابتی، شرایط اقتصادی، روندهای صنعت و نیروهای گسترده‌تر بازار را بررسی نماید. شما همچنین می‌توانید برای یک تحلیل عمیق‌تر از محیط خارجی از ابزارهای تحلیل دیگر مانند تحلیل پستل (PESTLE) یا ۵ نیروی پورتر استفاده کنید.
حتی اگر در سطح سازمانی برنامه‌ریزی می‌کنید، نباید در این مرحله سهامداران کلیدی خود را نادیده بگیرید. این افراد مسئول تحقق استراتژی کسب‌ و کار خرده‌فروشی شما خواهند بود، بنابراین دریافت نظرات آن‌ها مهم است. برای مثال؛ تیم بازاریابی خرده‌فروشی شما در مورد رقبا، تقسیم‌بندی بازار و جمعیت‌شناسی بازار هدف اطلاعات بیشتری به شما خواهند داد. علاوه بر این، آن‌ها باید بینش‌هایی در مورد اینکه کدام استراتژی‌های رشد بازاریابی برای بازارهای هدف مختلف بهترین هستند به شما ارائه دهند. تیم مدیریت کالای شما می‌تواند بینش‌هایی در مورد برنامه‌ریزی کالا و استراتژی‌های قیمت‌گذاری ارائه دهد که بهترین عملکرد را برای به حداکثر رساندن گردش کار دارند. علاوه بر این، زمانی که آن‌ها بخشی از این فرآیند هستند، احساس سرمایه‌گذاری بیشتری برای موفقیت استراتژی شما خواهند داشت.

 

۲. دریافت بینش از مصرف‌کنندگان خود

استراتژی‌های مشتری‌محور یکی از عوامل کلیدی در تضمین موفقیت یک کسب‌ و کار خرده‌فروشی هستند. شرکت‌ها می‌توانند در نتیجه بهبود تجربه مشتری و تحول دیجیتال، هزینه‌های عملیاتی خود را ۱۰ تا ۲۵ درصد کاهش دهند، به همین دلیل دریافت بینش از مصرف‌کنندگان شما مهم است. هدف شما باید داشتن یک دید کامل و ۳۶۰ درجه از مصرف‌کننده شما باشد. می‌توانید با نگاه کردن به جمعیت‌شناسی شروع کنید. مخاطب هدف شما چیست؟ پیشینه، عادات و انگیزه‌های آن‌ها چیست؟ سفر مشتری معمولی آن‌ها چگونه است؟
با اطلاع‌رسانی استراتژی خرده‌فروشی خود با بینش مصرف‌کننده، می‌توانید استراتژی خود را بر اساس داده‌ها قرار دهید و کسب‌ و کار خود را برای موفقیت آماده کنید. بیایید به نایک (Nike) نگاه کنیم، آن‌ها متوجه شدند که بخش بزرگی از مشتریان آن‌ها ورزشکاران جوانی بودند که می‌خواستند از تجهیزات برای بهبود عملکرد خود استفاده کنند. این بینش منجر به ایجاد خط نوآورانه درای فیت (Dri-Fit) نایک شد که به یک عنصر اصلی برای ورزشکاران در سراسر جهان تبدیل شده است. با انجام یک تحلیل جامع رفتار مصرف‌کننده، درک بهتری از رفتار مصرف‌کننده و نیازهای آن‌ها به دست خواهید آورد. با این بینش‌ها، می‌توانید حوزه‌های بهبود، نوآوری و فرصت‌های استراتژیک برای رشد را شناسایی کنید.

بیشتر بخوانید: نرم افزار CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) چیست؟

 


۳. توسعه یک استراتژی فراگیر خرده‌فروشی، تعیین اهداف و ساخت یک نقشه راه

در این مرحله از برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی، شما می‌خواهید هدف کلی کسب‌ و کار را ترسیم کنید، استراتژی کلی خرده‌فروشی خود را تدوین کرده و یک نقشه راه استراتژیک بسازید. این شامل تعریف اولویت‌های استراتژیک و اهداف کلیدی خرده‌فروشی و تعیین معیارهای موفقیت می‌شود. برای ایجاد یک استراتژی و نقشه راه قوی، چند عنصر کلیدی وجود دارد که باید رعایت کنید:

  • اهداف کلیدی خرده‌فروشی

اهداف خاص، قابل اندازه‌گیری، محدود به زمان و قابل دستیابی را برای هر حوزه تمرکز استراتژیک تعریف کنید. به عنوان مثال، افزایش رضایت مشتری به میزان ۱۰% در ۱۲ ماه آینده یا راه‌اندازی یک پلتفرم جدید کسب و کار الکترونیک در شش ماه آینده.

  • معیارهای موفقیت

این مورد تعریف می‌کند که موفقیت استراتژی‌های شما چگونه ارزیابی خواهد شد. به عنوان مثال، یک شاخص عملکرد کلیدی برای یک کسب‌ و کار خرده‌فروشی ممکن است امتیازهای رضایت مشتری، تعداد مشتریان فعال وفادار، سهم بازار یا رشد فروش آنلاین باشد.

  • برنامه عملیاتی

 برنامه استراتژیک کلی را به اقدامات یا پروژه‌های کوچک‌تر، کوتاه‌مدت و خاص تقسیم کنید که برای دستیابی به اهداف بلندمدت خود و اولویت‌بندی مهم‌ترین ابتکارات نیاز دارید. این ممکن است شامل راه‌اندازی یک برنامه جدید موبایل، سرمایه‌گذاری در یک سیستم جدید سی آر ام (CRM)، استخدام کارکنان اضافی یا آموزش کارکنان در مورد خدمات مشتری باشد.

  • بازه زمانی

برای نقاط عطف و تحویل کلیدی مهلت تعیین کنید تا اطمینان حاصل نمایید که در مسیر خود باقی می‌مانید و اهداف خود را برآورده می‌کنید.

  • مالکان

 شناسایی کنید که چه کسی مسئول اجرای هر جنبه از استراتژی خواهد بود. این می‌تواند شامل هر کسی از مدیریت ارشد یا مدیران بخش شما باشد.

  • بودجه

منابع مالی مورد نیاز برای اجرای استراتژی‌ها را تخصیص دهید و بودجه صرف شده را پیگیری کنید.

با گنجاندن این عناصر کلیدی در استراتژی و نقشه راه برنامه‌ریزی خرده‌فروشی خود، درک روشنی از این که می‌خواهید کسب‌ و کار خود را به کجا ببرید و چگونه به آنجا خواهید رسید، خواهید داشت. این نقشه راه به عنوان یک اصل راهنما عمل خواهد کرد زیرا شما با بقیه فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک و اجرای استراتژی پیش می‌روید.

 


۴. تراز کردن عملیات خرده‌فروشی با استراتژی کلی کسب‌ و کار

در این مرحله از برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی همه چیز در مورد جذب افراد شما است، به اشتراک گذاشتن استراتژی شرکت با تیم‌های خود بسیار مهم است. این نه تنها به آن‌ها درک روشنی از تصویر بزرگ تر ارائه می‌دهد، همچنین به اطمینان از اتصال تلاش‌های روزانه آن‌ها به اهداف سازمانی کمک می‌کند. با این حال، یکی از مشکلات کلیدی در فرآیند تعیین هدف، به‌ویژه در سازمان‌های بزرگ‌تر، پیچیده‌تر و چندملیتی، طبق گزارش بازنگری مدیریت عملکرد از سی آی ام ای و ای آی سی پی ای (CIMA- AICPA) و شورای جهانی کسب‌ و کار برای توسعه پایدار این است که با پایین آمدن اهداف از طریق سلسله مراتب شفافیت کاهش می یابد و اهداف مبهم می شوند. 

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل SWOT (اندروز)

عوامل برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی


۵. اجرای برنامه استراتژیک خرده‌فروشی

در گام پنجم همه چیز در مورد اجرای برنامه استراتژیک خرده فروشی شما است، زمان آن است که فقط حرف زدن را متوقف نمایید و شروع به راه رفتن کنید. شما یک استراتژی خرده‌فروشی خارق‌العاده توسعه داده‌اید، اکنون زمان آن است که آن را با جهان یا حداقل سازمان خود به اشتراک بگذارید. مطمئن شوید که همه استراتژی کلی کسب‌ و کار خرده‌فروشی شما و نحوه تناسب آن با تصویر بزرگ‌تر را درک می‌کنند. در اینجا چند نکته برای کمک به شما در برقراری ارتباط مؤثر آورده شده است:

  • دسترسی‌پذیر کردن: استراتژی خود را در یک ارائه پاورپوینت خاک گرفته پنهان نکنید؛ اطمینان حاصل نمایید که برای همه افراد در سازمان در یک مکان به راحتی قابل دسترسی است. این به شما کمک می‌کند تا استراتژی را در طول مرحله اجرا مرتبط و زنده نگه دارید.
  • الگو باشید: به عنوان یک رهبر، شما باید الگو باشید، هر کسی را تشویق کنید تا استراتژی را درک کرده و در اجرای آن فعالانه عمل نماید.
  • از کانال‌های ارتباطی مختلف استفاده کنید: افراد مختلف سبک‌های ارتباطی مختلفی را ترجیح می‌دهند، بنابراین مطمئن شوید که از طیف وسیعی از کانال‌ها استفاده می‌کنید. مدیر دفتر برنامه‌ریزی استراتژیک در فداکس (FedEx)، جلسات منظم عمومی و اطلاعیه‌های رهبری ارشد را پیشنهاد می‌کند. سایت‌های اینترانت، جلسات منظم و گزارش‌های روزانه را امتحان کنید یا شخصاً از فروشگاه‌های خرده‌فروشی شرکت بازدید نمایید. این به شما کمک می‌کند تا اعتماد مدیران فروشگاه و کارگران خط مقدم را به دست آورده و خرید را در آنچه باید انجام شود برای اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی خود دریافت کنید.

با پیروی از این نکات، شما در مسیر اجرای استراتژی خرده‌فروشی خود و دستیابی به اهداف خود خواهید بود.

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟


۶. نظارت و تطبیق در حین حرکت

در این مرحله نهایی فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی، داشتن یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر برای نظارت بر پیشرفت، تجزیه و تحلیل عملکرد و تصمیم‌گیری مبتنی بر داده‌ها ضروری است. هدف این است که اطمینان حاصل شود که کسب‌ و کار خرده‌فروشی در مسیر دستیابی به اهداف خود باقی می‌ماند و در طول مسیر تنظیمات سریعی انجام می‌دهد. در این مرحله باید به نکته ای توجه داشت تا اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی را تضمین کنید:

  •  فراتر از گزارش‌دهی دستی حرکت کنید

بسیاری از خرده‌فروشان به روش‌های دستی جمع‌آوری گزارش‌ها متکی هستند که می‌تواند زمان‌بر باشد و منجر به از دست دادن فرصت‌ها شود. برای دسترسی به اطلاعات عملکرد فروش، هزینه و سودآوری در لحظه، ضروری است که در فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی و اجرای آن، اتوماسیون و دیدگاه ابتدا به انتها را بپذیرید.

  • یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر ایجاد کنید

بررسی‌های منظم فصلی، گزارش‌های پیشرفت برنامه‌ریزی شده، یک سیستم پاداش‌دهی و همگام‌سازی‌های یک به یک با رهبران کلیدی تیم می‌توانند به اطمینان از اینکه کسب‌ و کار خرده‌فروشی در مسیر دستیابی به اهداف خود باقی می‌ماند کمک کنند. 

بیشتر بخوانید: چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر چیست؟ چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر ابزاری برای تحلیل صنعت

 

مثال و الگوی برنامه ریزی استراتژیک خرده‌ فروشی

برای آسان‌تر کردن فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی خود، ما یک برنامه استراتژیک الهام گرفته از دنیای واقعی بر اساس گزارش سالانه کاستکو، سومین خرده‌فروش بزرگ جهان، ایجاد کرده‌ایم. در اینجا نمونه‌ای از برنامه استراتژیک کاستکو پس از پیروی از مدل برنامه‌ریزی استراتژیک که در مرحله ۲ بالا توضیح داده شد، به نظر می‌رسد:

  • حوزه تمرکز: کارایی
  • هدف: کاهش هزینه‌های ما بدون از بین رفتن کیفیت
  • اقدامات: گسترش گزینه‌های تامین محلی، خرید و توسعه نرم‌افزار مبتنی بر فضای ابری برای مدیریت لجستیک اقلام بزرگ و حجیم، کاهش هزینه کالای فروخته شده (COGS) به میزان ۱۸%
  • معیارها: فروش خالص، کاهش هزینه کالای فروخته شده، زمان تحویل

 

آمیخته بازاریابی خرده‌فروشی چیست؟

میکس خرده‌فروشی ترکیبی از عناصری است که خرده‌فروشان برای ایجاد یک تجربه خرید منحصر به فرد و پاسخگویی به نیازهای مشتریان خود استفاده می‌کنند. این شامل هفت عنصر است که به عنوان آمیخته  بازاریابی خرده‌فروشی نیز شناخته می‌شوند: محصول، قیمت، تبلیغ، مکان، افراد، فرآیند و شواهد فیزیکی. با بررسی هر یک از آمیخته بازاریابی خرده فروشی و در نظر گرفتن نحوه تراز شدن آن‌ها با استراتژی کلی کسب‌ و کار، خرده‌فروشان می‌توانند یک برنامه منسجم برای رشد و موقعیت‌یابی موفق خرده‌فروشی ایجاد کنند.

بیشتر بحوانید: ابتکارات استراتژیک

آمیخته بازاریابی برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

 

نتیجه گیری:

بنابراین می توان گفت برنامه‌ریزی استراتژیک خرده فروشی فرآیندی جامع و مبتنی بر داده است که با هدف ایجاد یک نقشه راه روشن برای کسب‌ و کار، به منظور برآوردن نیازهای مشتریان، افزایش سهم بازار، و دستیابی به رشد پایدار در یک محیط رقابتی پویا انجام می‌شود. این فرایند شامل تحلیل دقیق بازار، شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها، تعیین اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت، طراحی استراتژی‌های عملیاتی برای دستیابی به این اهداف و ارزیابی مستمر عملکرد است.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع برنامه‌ریزی استراتژیک خرده‌فروشی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.