استراتژی بازاریابی خدمات

استراتژی بازاریابی خدمات چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی خدمات بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی خدمات را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی خدمات خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی خدمات بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی خدمات

در ایالات متحده، گردشگری یک صنعت تریلیون دلاری است. با این حال، فروش یک محصول نامشهود برای اکثر شهرهای کشور یک کار چالش برانگیز است. چگونه می توانید محصولی را بفروشید که مصرف کننده هرگز صاحب آن نخواهد شد؟
موفق ترین کمپین های گردشگری محصولات را نمی فروشند، بلکه تجربیات را به فروش می رسانند. کمپین «اینجا چه اتفاقی می‌افتد، اینجا می‌ماند» توسط سازمان کنوانسیون و بازدیدکنندگان لاس وگاس را در نظر بگیرید. ال وی سی وی ای (LVCVA) هر ساله مسئول آوردن میلیون ها نفر به شهر است و “اینجا چه اتفاقی می افتد” موفق ترین کمپین تبلیغاتی آن تا به امروز است. این برنامه که در سال ۲۰۰۴ راه اندازی شد، قبل از رکوردشکنی نرخ بازدیدکننده ۳۷.۴ میلیون نفر از لاس وگاس تنها در یک سال بود. آژانس بازاریابی آر اند آر پارتنرز (R&R Partners) پس از انجام تحقیقات گسترده خاطرنشان کرد: “پیوند عاطفی بین لاس وگاس و مشتریانش آزادی بود.” این کمپین ممکن است کالایی را به فروش نرساند، اما همچنان به مصرف کنندگان وعده می دهد که چیزی را که می توانند با خود به خانه ببرند، دریافت خواهند کرد: تجربه ای منحصر به فرد برای شهر لاس وگاس. (به بازاریابی گردشگری نیز مراجعه کنید)

 

استراتژی بازاریابی خدمات چیست؟

استراتژی بازاریابی خدمات دسته وسیعی از استراتژی های بازاریابی است که بر فروش هر چیزی که یک محصول فیزیکی نیست متمرکز است. این شامل همه چیز می شود، از خدمات شخصی مانند مراقبت های پزشکی و درمان های آبگرم، اجاره وسایل نقلیه و فضاها، تجربیاتی مانند کنسرت و آموزش رقص. هر روشی که بتواند جذابیت و مزایای خدمات را به مشتریان منتقل کند، یک رویکرد معتبر است، از جمله محتوای اطلاعاتی، معاملات ترویجی، تبلیغات و بسیاری از انواع دیگر مواد بازاریابی. در مورد کمپین “اینجا چه اتفاقی می افتد”، LVCVA تجربه بازدید از لاس وگاس را در تلاش جهت خلق مشتری برای هتل ها، رستوران ها و سایر کسب وکار محلی فروخت. این کمپین شامل طیف گسترده‌ای از مواد، مانند تبلیغات تلویزیونی، آگهی‌های مجلات، تبلیغات اینترنتی، بیلبوردها، و سایر مواد بازاریابی بود که پیام کمپین را به طور مداوم منتقل می‌کردند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اطلاعاتی چیست؟

 

کالاها در مقابل خدمات

شرکتی که کالا تولید می کند نسبت به یک ارائه دهنده خدمات شرایط زمانی آسان تری در تعیین قیمت برای محصولات خود دارد. کالاها برای تولید، بسته بندی و ارسال مقدار معینی پول هزینه می کنند. خدمات می توانند از نظر ارزش واقعی و درک شده آنچه ارائه می دهند بسیار متفاوت باشد. ارائه، باورهای مصرف کننده و نادر بودن تخصص در خدمات ارائه شده، همگی می توانند بر قیمت یک خدمات تأثیر بگذارند.

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی خدمات استفاده می کنند؟

همه سازمان هایی که به نوعی خدمات ارائه می دهند از استراتژی های بازاریابی خدمات استفاده می کنند. اینها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: سازمان‌هایی که به افراد خدمات ارائه می‌کنند (کسب و کار به مشتری یا B2C)، و سازمان‌هایی که خدمات را به سازمان‌های دیگر ارائه می‌کنند (کسب‌وکار به کسب‌وکار یا B2B). ) بازاریابی خدمات بیشتر توسط شرکت هایی استفاده می شود که به افراد می فروشند. آنها در مورد رفتار مصرف کننده تحقیق می کنند تا تبلیغاتی را ایجاد کنند که برای جمعیتی خاص جذاب باشد و به شرکت ها اجازه می دهد تمرکز بازاریابی را به یک تلاش متمرکز محدود کنند.
برای مثال، شرکتی که درس‌های رقص سوئینگ را ارائه می‌کند، از استراتژی‌های بازاریابی خدماتی برای تحقیق در مورد چه نوع افرادی استفاده می‌کند که بیشتر به رقص سوئینگ علاقه‌مند هستند، و سپس عناصر تبلیغاتی و ترویجی را ایجاد می‌کند که به‌طور خاص برای آن دسته از افراد جذاب باشد. سازمان‌هایی که به سایر سازمان‌ها خدمات ارائه می‌کنند، این تکنیک‌های بازاریابی را در تلاش‌های بازاریابی صنعتی خود به کار می‌گیرند – زمینه‌ای که به تلاش‌های بازاریابی B2B اختصاص دارد. این معمولاً مستلزم رویکردی است که شامل تماس بیشتر فرد به فرد باشد، زیرا یک نماینده فروش از ارائه‌دهنده خدمات با نماینده کسب‌وکار مشتری مذاکره می‌کند. به عنوان مثال، شرکتی که پشتیبانی فنی را برای رایانه های شرکت دیگری ارائه می کند، از بازاریابی خدماتی استفاده می کند تا مشتریان را متقاعد کند که خدماتش به نوعی ضروری است یا سرمایه گذاری خوبی است. این احتمالاً شامل جلسات، ارائه ها، و مذاکرات قرارداد علاوه بر ایجاد مطالب تبلیغاتی است که برای کسب وکارهایی که از رایانه استفاده می کنند جذاب باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی صنعتی چیست؟

 

صنعت خدمات ایالات متحده

اکثریت اقتصاد ایالات متحده به صنعت خدمات وابسته است. علاوه بر این، بخش خدمات در آمریکا برای سال ها به طور پیوسته در حال رشد بوده است. ۸۰ درصد از کل کسب وکارها در کشور و بسیاری از کل پول تولید شده در کشور در داخل و خارج از کشور را تشکیل می دهد. از کل تولید ناخالص داخلی (GDP) ایالات متحده، ۶۸ درصد آن از صنعت خدمات تامین می شود.

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی خدمات چگونه است؟

صرف نظر از اینکه یک شرکت از چه نوع خاصی از تکنیک های تبلیغاتی و فروش در ارتباط با بازاریابی خدمات استفاده می کند، طرح کلی سه مرحله را دنبال می کند: تحقیق، مواد و ارزیابی.
قبل از شروع کمپین ها، شرکت ها معمولاً در مورد مشتریان خود تحقیق می کنند تا علایق و نیازهای آنها را پیش بینی کنند. برای کمپین “اینجا چه اتفاقی می افتد” توسط شهر لاس وگاس، LVCVA شرکت بازاریابی آر اند آر پارتنرز را استخدام کرد تا از مردم در چندین شهر ایالات متحده نظرسنجی کند تا مشخص کند که آنها در مورد لاس وگاس به عنوان یک مقصد گردشگری چه احساسی دارند.
هنگامی که یک شرکت داده‌های تحقیقات بازار را گردآوری و بررسی می‌کند، می‌تواند بر اساس پیامی که معتقد است برای جمعیت هدف جذاب است، مواد بازاریابی ایجاد کند. داده‌هایی که آر اند آر پارتنرز برای LVCVA جمع‌آوری کردند قویاً پیشنهاد می‌کنند که مردم لاس وگاس را با آزادی و لذت مرتبط بدانند که اگرچه در خانه قابل قبول نیست، اما در وگاس مجاز است. آر اند آر پارتنرز مجموعه‌ای از تبلیغات را در رسانه‌های مختلف ایجاد کرد که این پیام را به همراه شعار «اینجا چه اتفاقی می‌افتد، اینجا می‌ماند» را منتقل می‌کرد.
مرحله نهایی در طرح بازاریابی خدمات، ارزیابی موفقیت طرح است. ارائه دهنده خدمات باید اهداف خاصی را برای فروش، نرخ تبدیل، هزینه تبلیغات به ازای هر مشتری و سایر معیارهای مشخص تعیین کند. پس از یک دوره زمانی مشخص، کمپین باید به پایان برسد و شرکت باید هرگونه تغییر در معیارهایی را که امیدوار بود با کمپین بازاریابی ایجاد کند، اندازه گیری کند.
در ارزیابی‌های سالانه کمپین «اینجا چه اتفاقی می‌افتد»، LVCVA دریافت که بازدهی کاهشی داشته است. سال اول کمپین موفقیت‌آمیز بود و به ازای هر ۱ دلاری که برای کمپین خرج می‌شد، ۲۶ دلار به شهر برمی‌گرداند، اما تأثیر آن بر مصرف‌کنندگان هر سال کمتر آشکار می‌شد و باعث شد LVCVA کمپین را تا پایان دهه کاهش دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی خود بازاریابی چیست؟

 

پیام لوگو

ارائه دهندگان خدمات باید پیام شرکت و محصولاتش را با همان بصری تولیدکنندگان کالا منتقل کنند، اما لزوماً محصولاتی ندارند که بتوانند از آنها عکس بگیرند. یک لوگوی خوب می تواند در عوض آن پیام را منتقل کند.

  • بیمه الستیت (Allstate) به دلیل لوگوی خود که دست ها را از شعار خود نشان می دهد، “شما در دستان خوبی هستید” شناخته شده است.
  • گوگل فوراً حروف کوچک “g” خود را در نوعی از فونت غیر معمول کاتول پرو رگولار (Catull Pro Regular) دارد.
  • صندوق جهانی حیات وحش (The World Wildlife Fund) از یک لوگوی ساده و سیاه و سفید پاندا استفاده می کند تا پیامی پیچیده از آگاهی جهانی حیات وحش را القا کند، گونه های در معرض خطر را به بینندگان یادآوری کند و بدون استفاده از هیچ کلمه ای، همدردی را تشویق کند.

 

آمیخته بازاریابی خدمات

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی خدمات باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی خدمات باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی خدمات آورده شده است.

محقق بازار

در ابتدای هر کمپین بازاریابی خدمات، یک محقق بازار داده‌های لازم را برای شناسایی جمعیت هدف یک خدمت جمع‌آوری می‌کند و پیامی معنادار برای آن جمعیت ارائه می‌کند. محققان بازار باید مهارت های ارتباطی خوبی برای انجام نظرسنجی ها و مصاحبه ها و همچنین مهارت های فنی برای پردازش داده ها و ایجاد پیش بینی ها داشته باشند.

کپی رایتر

کپی رایترها مسئول ایجاد تبلیغات و سایر مواد ارتباطی در کمپین بازاریابی خدمات هستند. این شامل برچسب ها، اسکریپت های تجاری، متن آگهی و موارد دیگر است. کپی‌رایترها باید مهارت‌های ارتباطی نوشتاری و کلامی عالی و توانایی خلاقیت در مهلت‌های زمانی محدود داشته باشند.

تحلیلگر داده

در طول کمپین بازاریابی خدمات، یک تحلیلگر داده معیارها و سایر اطلاعات مربوط به کمپین را ارزیابی می کند. این شامل داده های جمعیت شناختی جمع آوری شده توسط محققان بازار، تجزیه و تحلیل وب سایت در طول کمپین و ارزیابی اثربخشی کلی کمپین است. این یک موقعیت بسیار فنی است که به سواد کامپیوتری بالا و توانایی توضیح اطلاعات پیچیده برای کسانی که پیشینه فنی کمتری دارند نیاز دارد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی خدمات برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی خودبازاریابی

استراتژی خود بازاریابی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی خود بازاریابی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی خود بازاریابی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی خود بازاریابی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی خود بازاریابی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی خود بازاریابی

بازار کار در طول سال ها رقابتی تر شده است. تعداد فزاینده ای از کارگران ماهر برای کاهش تعداد مشاغل در حال رقابت هستند و هر ساله میلیون ها دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد وارد نیروی کار می شوند تا با کارگران با تجربه تر رقابت کنند. این امر با این واقعیت بدتر شده است که جهان اکنون دارای بازار کار جهانی شده است و کارگران ایالات متحده را مجبور می کند با نامزدهای بسیار واجد شرایط از کشورهای دیگر که به دنبال مشاغل و قراردادهای پرسود هستند، مبارزه کنند. با وجود رقابت زیاد برای مشاغل، برای هر کسی که به دنبال کار است لازم است تمام تلاش خود را برای برجسته شدن انجام دهد. یک رزومه صیقلی و یک جلد نامه جذاب دیگر برای یافتن شغل کافی نیست. کارگران امروزی باید از ابزارهای اینترنت و تکنیک‌های بازاریابی استفاده کنند تا مهارت‌ها و تجربیات خود را به بهترین شکل ممکن بسازند تا خود را در این گروه گم نکنند.

 

استراتژی خود بازاریابی چیست؟

استراتژی خود بازاریابی به افراد کمک می کند تا تصویر و شهرت خود را برای پیشرفت شغلی خود بهبود بخشند. گاهی اوقات خود بازاریابی را برندسازی شخصی می نامند، زیرا از ابزارهای برندسازی برای ایجاد تصویری پیرامون یک کارمند به جای یک محصول استفاده می کند. این به کاندیداها فرصت های بیشتری می دهد تا به طور مؤثر ارزش ها، مهارت ها، تجارب و چشم انداز خود را به کارفرمایان بالقوه انتقال دهند. خودبازاریابی موفق به کارمندان کمک می کند تا خود را از صدها متقاضی دیگر که ممکن است برای شغل مشابه در حال رقابت هستند جدا کنند. استراتژی های زیادی وجود دارد که جویندگان کار می توانند از آنها برای متمایز ساختن خود استفاده کنند. سایت‌های شبکه‌های اجتماعی به بازاریابان خود اجازه می‌دهند تا پروفایل‌هایی ایجاد کنند که بتوانند نمونه‌هایی از کار خود را نشان دهند، تجربیات خود را برجسته کنند و با کارفرمایان ارتباط برقرار کنند. وبلاگ ها به کاربران فرصتی برای نشان دادن تخصص و اظهار نظر در مورد روندهای صنعت ارائه می دهند. کنفرانس‌های حرفه‌ای فرصت‌هایی را برای ارتباط با کارفرمایان و ایجاد تأثیر شخصی ارائه می‌دهند، در حالی که کار داوطلبانه بیانیه‌ای مثبت در مورد ارزش‌های کارمند می‌دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی برند چیست؟

نکاتی برای خود بازاریابی

  • از توصیفات استفاده کنید – اجازه دهید پاسخ های رضایت بخش مشتریان سابق به بازاریابی خدمات شما برای مشتریان آینده کمک کند.
  • خود بازاریابی را به یک عادت تبدیل کنید – با خود بازاریابی مانند شغل دوم رفتار کنید. بخشی از هر روز را به تلاش‌های خود بازاریابی اختصاص دهید.
  • از رسانه های اجتماعی استفاده کنید – از سایت هایی مانند فیس بوک، لینکدین و گوگل پلاس برای نشان دادن نمونه ها و شبکه سازی با مشتریان یا کارفرمایان بالقوه استفاده کنید.
  • ارسال رزومه به صورت آنلاین – یافتن و دانلود رزومه جامع از وب را برای کارفرمایان و مشتریان آسان کنید.
  • از تالارهای گفتگوی آنلاین استفاده کنید – به گفتگو در انجمن های مرتبط با صنعت بپیوندید و از برجسته کردن تجربیات و صلاحیت ها خجالت نکشید.
  • از «گراواتار» استفاده کنید – گراواتار «آواتار شناخته شده جهانی است و تصویری است که در کنار پست‌های وبلاگ و نظرات هیئت گفتگو ظاهر می‌شود». استفاده از یکی به انسانی کردن فعالیت های آنلاین و ارتقای شناخت کمک می کند.
  • برای خود یک مورد بسازید – بخشی را در وب سایت شخصی خود قرار دهید که ۵ تا ۱۰ دلیل صریح برای بهتر بودن کار شما از دیگران را بیان می کند.
  • از کلمات کلیدی استفاده کنید – استفاده از کلمات کلیدی مرتبط با صنعت در پست های وبلاگ، پروفایل های رسانه های اجتماعی و وب سایت های شخصی، یافتن آنها را برای کارفرمایان آسان تر می کند.
  • با دیگران بازاریابی کنید – اگر وبلاگی دارید، پیشنهاد کنید اگر دوست یا همکار شما را در وبلاگ خود نام بردند، کار را توصیه کنید.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی جستجو چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی خود بازاریابی استفاده می کنند؟

دو گروه از افرادی وجود دارند که بیشتر به بازاریابی شخصی علاقه مند هستند، از جمله آن دسته از کاندیداهایی که به دنبال شغل هستند، به دنبال ارتقاء یا تلاش برای تغییر شغل هستند. آنها باید فرصت های شغلی را شناسایی کنند، سپس مهارت ها و تجربیات خود را برای مدیران استخدام کنند. اگر آنها به دنبال ارتقاء هستند، باید خود را در یک شرکت بازاریابی کنند، در حالی که کسانی که به دنبال تغییر شغل هستند باید تلاش های بازاریابی را به صنایع مختلف گسترش دهند. فریلنسرها دومین گروه از افرادی هستند که باید به طور تهاجمی خود را بازاریابی کنند. آنها به طور مستقل کار می کنند و باید با کارفرمایان مختلفی قرارداد ببندند. توسعه روابط با سایر فریلنسرها، مشتریان گذشته و متخصصان صنعت برای یافتن کار ثابت به عنوان یک فریلنسر ضروری است. این پیمانکاران مستقل باید به طور مداوم خود را بازاریابی کنند تا مشتریان را از برند، توانایی ها و شهرت خود آگاه کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی معکوس چیست؟

 

ظهور خود بازاریابی

در چند سال گذشته، افراد بیشتری تصمیم گرفته‌اند که برای خود وارد تجارت شوند. نمودار زیر بر اساس داده های اداره آمار کار، رشد خود بازاریابی را در سال های اخیر نشان می دهد. در سال ۲۰۱۰، سال اوج، افرادی که برای خود شاغل بودند، ۱۴.۵ درصد از کل نیروی کار را تشکیل می دادند. واضح است که این شکلی از اشتغال است که محبوب و رو به رشد است. همانطور که خود بازاریابی رشد می کند، نیاز به خود بازاریابی نیز افزایش می یابد.

نمودار استراتژی خودبازاریابی

ابزارهایی برای خود بازاریابی

  • کوورا (Quora) – یک سایت پرسش و پاسخ اجتماعی که در بین کارمندان صنعت فناوری محبوب است. از این سایت می توان برای انجام تحقیقات و گسترش یک برند شخصی استفاده کرد.
  • کیک استارتر (Kickstarter) – این سایت به کاربران اجازه می دهد تا برای پروژه های خلاقانه بودجه اهدا کنند. انجام یک پروژه بلندپروازانه با یارانه مالی کیک استارتر می‌تواند راهی عالی برای نشان دادن مهارت‌هایی باشد که در غیر این صورت ابزار لازم را نداشتید.
  • رفالو (Refollow) – این ابزار ساده حذف فالوورهای غیرفعال توییتر را از لیست دنبال کنندگان شما آسان می کند. پاک کردن فالوورهای غیرفعال فضایی را برای دیگرانی که علاقه مشروع به کار شما دارند آزاد می کند.
  • پینگوماتیک (Pingomatic) – این سرویس به کاربران اجازه می دهد تا پست ها و نظرات وبلاگ را “پینگ” کنند تا راحت تر آنها را در وب پیدا کنند.
  • لیتر برو (Later Bro) – کاربران می توانند به روز رسانی های وضعیت را در لیتر برو وارد کنند و سپس زمان های برنامه ریزی شده ای را برای ارسال آنها تعیین نمایند. این باعث می شود که به طور مداوم و یکنواخت پروفایل رسانه های اجتماعی خود را به روز نگه دارید.
  • توییت بیپ (TweetBeep) – این سایت توییت هایی را برای کاربران ارسال می کند که حاوی کلمات کلیدی تجویز شده است. این یک راه عالی برای همگام شدن با مکالمات صنعت در توییتر است.
  • تامبلر (Tumblr) – این سایت وبلاگ راه اندازی یک وبلاگ و اشتراک گذاری محتوا را در وب و رسانه های اجتماعی آسان می کند. در مقایسه با سایر سایت های وبلاگ، تامبلر برای شبکه بهینه سازی شده است.

 

نحوه اجرای استراتژی خود بازاریابی چگونه است؟

در تدوین یک طرح خود بازاریابی، جویندگان کار باید مشخص کنند که چه نوع کسب وکارهایی را می خواهند، بزرگترین نقاط قوت و ضعف آنها چیست و چگونه از نظر حرفه ای درک می شوند. خود بازاریابان باید بفهمند که کجا هستند تا بدانند به کجا می روند. هنگامی که به این سوالات پاسخ داده شد، کارجو می تواند شروع به شناسایی فرصت های شغلی بالقوه کند. درک محل جمع شدن کارفرمایان در فرآیند شبکه‌سازی کلیدی است. افرادی که به دنبال کسب وکارهای فناوری هستند ممکن است به دنبال وبلاگ ها یا تابلوهای پیام با مشخصات بالا باشند تا شروع به برقراری ارتباط کنند. برعکس، شخصی که به‌دنبال کار به‌عنوان سرآشپز است، ممکن است در تظاهرات آشپزی یا بازارهای کشاورز شرکت کند تا با افراد علاقه‌مند به غذا ارتباط برقرار کند. همانطور که بازاریابان سنتی باید مشتریان را هدف قرار دهند، خود بازاریابان نیز باید کارفرمایان خاصی را هدف قرار دهند.
فرآیند ساخت یک برند شخصی کار فشرده است. جویندگان کار باید دائماً وبلاگ ها را به روز کنند، به ایمیل ها پاسخ دهند، مکاتبات را حفظ کنند و تصویر کلی خود را اصلاح کنند. طرح خودبازاریابی آنها باید به زبانی روشن رویکردی سیستماتیک برای جستجوی شغل را توصیف کند. باید وظایف روزانه، تماس‌های کلیدی، پروژه‌های در حال انجام و فرصت‌های شبکه‌ای جدید را شناسایی کند و به کارکنان بالقوه درک روشنی از زمان، مکان و نحوه ارتقای خود بدهد. در ابتدا، خود بازاریاب باید اهدافی را برای خود تعیین کند. هدف می تواند به سادگی یافتن کار باشد یا شامل اهداف ظریف تری مانند افزایش فالوورهای توییتر یا دریافت ایمیل شخصی از یک رهبر صنعت باشد. همانطور که تلاش بازاریابی به جلو می رود، باید در چارچوب آن اهداف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر کارها طبق برنامه ریزی انجام نمی شود، استراتژی بازاریابی باید تنظیم شود.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی هدفمند چیست؟

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی خودبازاریابی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی جستجو

استراتژی بازاریابی جستجو چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی جستجو بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی جستجو را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی جستجو خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی جستجو بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی جستجو

وقتی یک برند مترادف با دسته محصول می شود، زمان بزرگی را به خود اختصاص می دهد. “کلینکس (Kleenex)” را در نظر بگیرید، به معنای تمام بافت های صورت، “باند چسب” برای هر باند چسبنده عمومی، یا “گوگل (Google)” که اکنون به عنوان یک فعل به معنای “آن را نگاه کنید” استفاده می شود. گوگل در حال حاضر یک اصطلاح آشنا برای همه از مهدکودک گرفته تا هشتاد سالگی است. با افزایش تصاعدی تعداد وب سایت ها در اواسط دهه ۱۹۹۰، پلتفرم های موتورهای جستجو مانند گوگل برای کمک به مردم برای یافتن سریع اطلاعات مورد نظرشان توسعه یافتند. با گذشت زمان، آنها الگوریتم های بسیار پیچیده ای را توسعه دادند و تعیین کردند که کدام وب سایت ها باید بیشترین وزن (و بالاترین نتایج) را برای هر عبارت جستجوی تایپ شده داشته باشند.
امروزه شهرت یک کسب وکار اغلب به کیفیت وب سایت آن بستگی دارد. کاربران باهوش اینترنت به وب‌سایت‌هایی که قدیمی و آماتور به نظر می‌رسند، و به کسب‌وکارهایی که نمی‌توانند یک وب‌سایت مدرن و قابل استفاده داشته باشند عتماد ندارند. این بدان معناست که کسب‌وکارها از سراسر جهان زمان، پول و تلاش صرف می‌کنند تا مطمئن شوند وب‌سایت‌هایشان براق و قابل استفاده است. اما اگر کاربران اینترنت نتوانند آن را پیدا کنند، یک وب سایت چشمگیر و جذاب نیز بی ارزش است – و اینجاست که تکنیک های بازاریابی جستجو به کار می آیند. برخلاف اشکال سنتی بازاریابی، که در آن مشتریان می توانند به یک کمپین تبلیغاتی یا برند اشاره کنند و آن را به عنوان متعلق به یک شرکت خاص تشخیص دهند، بازاریابی جستجو به معنای معمول چشم نواز، متفاوت یا خلاقانه نیست. این بدان معنا نیست که بازاریابی جستجو به تحقیق، زمان یا توجه کمتری نسبت به سایر کمپین های بازاریابی نیاز دارد. بدون یک برنامه بازاریابی جستجوی استراتژیک، یک وب سایت احتمالاً در میان هزاران وب سایت دیگر که محصولات مشابه را با قیمت های مشابه ارائه می دهند، از بین خواهد رفت.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی محتوایی چیست؟

 

استراتژی بازاریابی جستجو چیست؟

استراتژی بازاریابی جستجو، همچنین به عنوان بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM شناخته می شود، نوعی استراتژی بازاریابی آنلاین است که وب سایت ها را با افزایش رتبه و دیده شدن آنها در موتورهای جستجو مانند گوگل، یاهو یا بینگ ارتقا می دهد. بازاریابی جستجو از تاکتیک‌های پولی و بدون دستمزد (ارگانیک) استفاده می‌کند تا به کاربران اینترنت کمک کند تا وب‌سایت مناسب را در میان میلیون‌ها نفر پیدا کنند. تاکتیک های بازاریابی جستجوی پولی شامل لیست های PPC (پرداخت به ازای کلیک)، تبلیغات متنی و گنجاندن پولی است. تبلیغات پرداخت به ازای کلیک مشابه SEO عمل می کند زیرا بر اساس کلمات کلیدی است. در حالی که بهینه سازی موتور جستجو به صورت ارگانیک کار می کند (به این معنی که یک شرکت بازاریابی مجبور نیست برای آن هزینه ای بپردازد)، نتایج PPC در جعبه های تبلیغاتی در گوگل نمایش داده می شود. شرکت‌ها هزینه می‌پردازند تا با کلمات کلیدی خاص نشان داده شوند و هر بار که کاربر روی یکی از این پیوندهای «حمایت‌شده» کلیک می‌کند، بدهکار هستند.
بهینه سازی موتورهای جستجو، که بیشتر به عنوان سئو شناخته می شود، یکی از حیاتی ترین بخش های بازاریابی جستجو است که شامل تنظیمات کلیدواژه، بهینه سازی محتوا و طعمه لینک می شود. این بر اساس الگوریتم های خاصی است که نمونه های کلمات کلیدی خاص را در یک وب سایت تجزیه و تحلیل می کند. یک کمپین موثر سئو می‌تواند یک سایت تجارت الکترونیک را در بالاترین رتبه‌بندی گوگل قرار دهد. برای مثال، جستجوی “پنیر بز آمریکایی” جستجوگر را مستقیماً به کارخانه لبنیات بز کوهی کاه در کلرادو هدایت می کند. آیا های استک مونتن (Haystack Mountain) پنیر بز بهتر از هرکس دیگری در آمریکا دارد؟ نه لزوما. آنچه که دارد سئوی عالی است – چون خیلی سریع در نتایج جستجو نشان داده می شود، احتمالاً ترافیک بسیار بیشتری نسبت به رقبای خود تجربه می کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چیست؟

 

بازاریابی جستجو چقدر اهمیت دارد؟

  • ۹۹ درصد از کاربران اینترنت از موتورهای جستجو استفاده می کنند
  • در هر دقیقه ۱.۴ میلیون جستجو در سراسر جهان انجام می شود
  • بیش از ۵۰ درصد از جستجوگران اینترنتی بر روی اولین موقعیت تبلیغ پولی کلیک می کنند
  • انتظار می رود هزینه های SEM از ۱۳.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ به ۲۶.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ افزایش یابد.

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی جستجو استفاده می کنند؟

همه وب‌سایت‌ها توسط موتورهای جستجو در تلاش برای تعیین رتبه‌بندی صفحه یک سایت خاص «خزیدن (crawled)» می‌شوند. آنهایی که تیم‌های اختصاصی را برای دستکاری فعالانه آن رتبه‌بندی از طریق بازاریابی جستجو به کار می‌گیرند، احتمالاً در صدر نتایج قرار می‌گیرند. این بدان معنی است که همه وب سایت هایی که به دنبال جذب ترافیک هستند (چه برای تجارت الکترونیک، اطلاعات یا خدمات دیگر) باید از بازاریابی جستجو استفاده کنند. توجه به کلمات کلیدی مرتبط برای همه وب سایت ها بدون توجه به محصول یا خدماتی که ارائه می دهند بسیار ارزشمند است. هر وب سایتی می تواند از تجزیه و تحلیل هر صفحه از سایت خود بهره مند شود تا مطمئن شود که ترکیبی از کلمات کلیدی مرتبط در محتوا نشان داده می شود.
برای مثال، جستجوی عبارت «کوکی‌های سفارشی» در گوگل، ابتدا وب‌سایت www.CustomCookies.com را برمی‌گرداند. از آنجا که آنها آن URL را خریدند، ابتدا نمایش داده می شوند. با این حال، در جایگاه‌های دوم، سوم و چهارم، مماوس کوکیز، ورونیکاز تریتس و رولینگ پین پروداکشنس (Veronica’s Treats، Memaw’s Cookies and Rolling Pin Productions) قرار دارند – همه تولیدکنندگان کوکی‌هایی با اندازه متوسط که در اجرای استراتژی‌های بازاریابی جستجو به خوبی کار می‌کنند. از آنجا که آنها مطمئن شدند که عبارت “کوکی های سفارشی” در محتوای وب آنها برجسته است، پیدا کردن خود را آسان کرده اند.

تعریف استراتژی بازاریابی جستجو

۱۰ موتور جستجوی محبوب در سال ۲۰۲۰

فاصله بین استفاده از گوگل، سه موتور جستجوی بعدی و باقیمانده ۱۰ موتور برتر نجومی است. گوگل به طور متوسط ۹۰۰,۰۰۰,۰۰۰ بازدید کننده ماهانه منحصر به فرد دارد. اسک دات کام، یاهو و بینگ (Ask.com ، Yahoo! and Bing) به طور متوسط بین ۱۲۵,۰۰۰,۰۰۰ و ۱۶۵,۰۰۰,۰۰۰ و جستجوی آ او ال (AOL) فقط ۳۳,۰۰۰,۰۰۰ است.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی معکوس چیست؟

 

استراتژی بازاریابی جستجو برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

کاربران جوان و آگاه به اینترنت به خصوص از نحوه ظاهر و عملکرد یک وب سایت انتقاد می کنند و روی تمام نتایج برتر در صفحه جستجو کلیک می کنند تا آنچه را که به دنبال آن هستند بیابند. کسانی که به زبان ساده تایپ می‌کنند به تیم‌های بازاریابی جستجوگر اعتماد می‌کنند تا مطمئن شوند که وب‌سایت مناسب برای نیازهایشان در مکانی آسان برای یافتن ظاهر می‌شود.

تیم های بازاریابی جستجو از پاندا می ترسند

در سال ۲۰۱۱، گوگل یک الگوریتم رتبه‌بندی وب‌سایت به نام گوگل پاندا (Google Panda) منتشر کرد. این راه‌اندازی هوشمندانه‌تر، دقیق‌تر و حیاتی‌تر از الگوریتم‌های قبلی گوگل بود. در ابتدا، پاندا دنیای بازاریابی جستجو را در یک چرخش قرار داد، زیرا بسیاری از شهرت‌ها به سختی انجام شد. ساخته شده توسط تیم های بازاریابی جستجو به طور ناگهانی تحت سیستم رتبه بندی جدید باطل شد. بسیاری از سایت هایی که از ترافیک ثابت لذت می بردند، به لطف تغییرات اعمال شده توسط پاندا، ناگهان سقوط حماسی را تجربه کردند. در یک سال و نیم پس از انتشار، تیم های جستجو تطبیق داده شده اند و دوباره یادگیری را آغاز کرده اند. درس مهم این است که هیچ چیز در بازاریابی جستجو امن نیست.

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی جستجو چگونه است؟

در هر دو کمپین سئو ارگانیک و PPC، سه روش مهم بازاریابی جستجو عبارتند از تجزیه و تحلیل کلمات کلیدی، محبوبیت وب سایت و ابزارهای پشتیبان. این روش ها که با هم استفاده می شوند و به طور دقیق نظارت می شوند، اکثر مسئولیت های یک تیم بازاریابی جستجو را تشکیل می دهند. قبل از اینکه یک تیم یک کمپین بازاریابی جستجوی فعال ایجاد کند، آنها باید مطمئن شوند که وب سایت های آنها کافی است. بازدیدکنندگان پس از رسیدن به وب سایت مورد نظر باید آنچه را که پیدا می کنند دوست داشته باشند. این بدان معنی است که همه لینک ها باید کار کنند، همه محتواها باید آموزنده و قابل خواندن باشد و ظاهر سایت باید با پیام برند یا شرکت مطابقت داشته باشد. سپس، تیم بازاریابی جستجو می تواند کار بر روی تحقیق و تجزیه و تحلیل کلمات کلیدی را آغاز کند. تحقیقات مرتبط ترین و جستجو شده ترین کلمات کلیدی را در سایت تعیین می کند و از این یافته ها به گونه ای استفاده می کند که ترافیک ایجاد کند و برای کاربران منطقی باشد. به عنوان مثال، وقتی یک تیم بازاریابی جستجویی که برای یک وب‌سایت الکترونیکی کار می‌کند، تشخیص می‌دهد که محبوب‌ترین عبارات جستجویی که باعث ترافیک سایت می‌شود، «بهترین دوربین دیجیتال»، «هارد دیسک بازسازی‌شده» و «ده گوشی هوشمند برتر» هستند، نمی‌توانند فقط آن عبارات را بارها و بارها در بالای صفحه وب فهرست کنید یا بدتر از آن – آنها را در متنی با پس‌زمینه پنهان کنید.
این شیوه‌ها، که به سئو کلاه سیاه معروف هستند، در دنیای بازاریابی جستجو بسیار ناپسند هستند. در حالی که ممکن است به وب‌سایت کمک کنند تا به طور موقت به بالای نتایج جستجو بپیوندد، تجزیه و تحلیل هوشمند گوگل نه تنها این رتبه‌های بالا را حذف می‌کند، بلکه ممنوع می‌کند. وب سایت در آینده نزدیک به درستی ایندکس نمی شود. علاوه بر این، کاربران اینترنت از این شیوه‌ها بدشان می‌آید. برای استفاده صحیح از کلمات کلیدی، آنها باید در محتوا، سرفصل ها، متا تگ ها و توضیحات جستجو به گونه ای ادغام شوند که برای خواننده طبیعی باشد، نه اجباری. علاوه بر این، تیم‌های بازاریابی جستجو باید عبارت‌های جستجوی کمتر استفاده شده را که ممکن است بتوانند آن‌ها را در انحصار خود درآورند، تجزیه و تحلیل کنند. برای مثال، در حالی که یک وب‌سایت فروشگاه لوازم الکترونیکی محلی ممکن است نتواند با غول‌های آنلاین آمازون (amazon) و بست بای (Best Buy) برای عبارات جستجویی مانند «بهترین دوربین دیجیتال» رقابت کند، آنها می‌توانند بازار را با عبارت جستجویی مانند «رفوربیشد کنون الف، اسپرینگ فیلد ام او (Refurbished Canon Elph, (Springfield MO» منحرف کنند. ” اگر به درستی از این کلمه کلیدی استفاده شود، ممکن است در پاراگرافی بپاشید که می‌خواند: «آیا به دنبال یک کنون الف (Canon Elph) مرمت شده هستید؟ فروشگاه لوازم الکترونیکی اسپرینگ فیلد ام او الکتریک شاپ (Springfield MO Electric Shop) همه مدل ها را حمل می کند و محصولات بازسازی شده آنها را برای ۲۴ ماه ضمانت می کند.
در مرحله بعد، تیم جستجو می تواند تجزیه و تحلیل اشباع وب سایت و محبوبیت لینک خود را آغاز کند. اینها میزان حضور یک سایت در موتورهای جستجو را تعیین می کنند و می توانند از طریق تعداد صفحات، صفحات ایندکس شده و بک لینک ها از مکان های دیگر تجزیه و تحلیل شوند. اگر تمام صفحات وب سایت حاوی کلمات کلیدی و محتوای «قابل جستجو» باشد (متن قابل جستجو، نه عکس هایی با کلمات نوشته شده در آنها، فلش یا ویدیوها)، باید افراد را به سایت هدایت کند و در موتورهای جستجو رتبه خوبی داشته باشد. برای کمک به اندازه‌گیری اشباع و محبوبیت، یک تیم جستجو می‌تواند از ابزارهایی مانند گوگل آنالیز مارکت لیپز لینک پاپیولاریتی و سرچ انجین ستوریشن (Google Analysis, Marketleap’s Link Popularity and Search Engine Saturation) استفاده کند.
ابزارهای پشتیبان مانند گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) و اعتبارسنجی‌های HTML موفقیت یک وب‌سایت را با ارائه داده‌های بازدیدکنندگان اندازه‌گیری می‌کنند. هنگامی که یک تیم جستجو می‌داند که بازدیدکنندگان وب‌سایت را از کجا به دست می‌آورد و از کجا از دست می‌دهد، می‌تواند کلمات کلیدی خود را برای پر کردن این حفره‌ها هدف قرار دهد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کلاه سیاه چیست؟

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی جستجو باید استخدام شوند؟

از آنجایی که استراتژی بازاریابی جستجو یک حوزه بازاریابی دیجیتال است، شغل در بازاریابی جستجو مستلزم آن است که بازاریابان نه تنها پیشینه بازاریابی داشته باشند، بلکه درک محکمی از دنیای همیشه در حال تغییر رسانه های اجتماعی، تجزیه و تحلیل موتورهای جستجو و بازاریابی آنلاین گسترده داشته باشند. یک تیم بازاریابی جستجوی موثر متشکل از افرادی خواهد بود که با روندهای فناوری بسیار راحت هستند و از خلاقیت کمک می کنند تا یک وب سایت از بقیه متمایز شود.

مدیران بازاریابی

یک کمپین بازاریابی جستجوی موفق باید توسط یک مدیر بازاریابی با دانش و آموزش لازم برای مدیریت و استراتژی موثر فعالیت کمپین رهبری شود. به طور معمول، مدیران بازاریابی بر تمام فعالیت‌های بخش بازاریابی، تبلیغات و ترویجات یک شرکت نظارت می‌کنند. آنها دستورالعمل‌های برند و استراتژی‌های رشد را ایجاد می‌کنند، نیازهای مشتری را ارزیابی می‌کنند و برنامه‌های بازاریابی وابسته به موفقیت را تغییر می‌دهند.

متخصص سئو

متخصصان سئو بخش عمده ای از کارهای پشت صحنه بازاریابی جستجو را انجام می دهند. آن‌ها اطمینان می‌دهند که وب‌سایت‌هایشان برای جذب و جذب بیشترین تعداد بازدیدکنندگانی که در نهایت به مشتریان تبدیل می‌شوند، بهینه شده است. آنها این کار را با اطمینان از اینکه محتوای برند وب سایت در تمام پلتفرم ها با ایجاد رتبه، شهرت و ترافیک موتور جستجو، کاربران اینترنت را به سمت پیشنهادات خود هدایت می کند، انجام می دهند.

مدیر وب سایت (وب مستر)

یک وب مستر با تیم بازاریابی جستجو برای توسعه و حفظ ظاهر و احساس یک وب سایت همکاری می کند. او مسئول قابلیت استفاده و عملکرد روزانه یک سایت است و از عملکرد آن در بهترین سطح ممکن اطمینان می دهد. با نظارت بر ترافیک و تجربه مشتری، مدیر وب سایت می تواند به تیم بازاریابی جستجو کمک کند تا انتظارات را تنظیم کند و عملکرد را بهبود بخشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی جستجو برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی معکوس

استراتژی بازاریابی معکوس چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی معکوس بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی معکوس را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی معکوس خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی معکوس بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی معکوس

در طول رکود اقتصادی ملی که در سال ۲۰۰۸ آغاز شد، بسیاری از شرکت ها شاهد آسیب دیدگی سهام خود بودند. در زمانی که مصرف‌کنندگان کمتر خرید می‌کردند و بیشتر پس‌انداز می‌کردند، چگونه یک شرکت بوتیک لباس در فضای باز مانند پاتاگونیا فروش خود را بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ افزایش داد؟ به طور خلاصه آنها مشتریان خود را درک می کردند و به آنها احترام می گذاشتند. پاتاگونیا به جای تلاش برای رقابت با سایر شرکت‌های پوشاک در فضای باز در بازار و تلاش برای متقاعد کردن مصرف‌کنندگان که محصولاتش بهترین هستند، شروع به ایجاد تصویری از احترام بین مشتریان و خود کرد. در یک کمپین بدنام “سایبر ماندی (Cyber Monday)۱″ در ۲۰۱۱، پاتاگونیا تبلیغی را منتشر کرد که یکی از ژاکت های خود را با متن “این ژاکت را نخرید” به تصویر می کشید.
تبلیغات آنلاین «این را نخرید» به کمپین بزرگتری گره خورد که از مصرف‌کنندگان می‌خواست تا در مورد هر خریدی که انجام می‌دهند، دو بار فکر کنند، به‌ویژه در دوران جنون خرید مانند سایبر ماندی. پاتاگونیا مطالب آموزنده ای در مورد میزان ضایعات و زباله ایجاد کرد که توسط مصرف گرایی بی فکر ایجاد می شود. پیام واقعی این شرکت این بود که از خرید محصولات پاتاگونیا خودداری نکنید. این بود که پاتاگونیا را به عنوان شرکتی نشان دهیم که بیشتر به فکر پایداری و احترام است تا سود خود. این پیام با مشتریان سبز اندیش پاتاگونیا مرتبط شد و در واقع فروش شرکت را به شکلی بسیار موثر از بازاریابی معکوس افزایش داد.

استراتژی بازاریابی معکوس چیست؟

استراتژی بازاریابی معکوس هر استراتژی بازاریابی است که مصرف کنندگان را تشویق می کند تا به دنبال یک شرکت یا محصول به تنهایی باشند، نه اینکه شرکتی سعی کند محصولات خاصی را به مصرف کنندگان بفروشد. شرکت‌ها این کار را به روش‌های بسیار متنوعی انجام می‌دهند، اما رایج‌ترین روش ارائه اطلاعات ارزشمند به مصرف‌کنندگان بدون درخواست از آنها برای خرید چیزی است. ارزش ساختن مفهوم اصلی بازاریابی معکوس است. برای کمپین «این را نخرید» پاتاگونیا، این شرکت موفق شد خود را به عنوان یک منبع قابل اعتماد اطلاعات در مورد پایداری زیست محیطی و اقتصادی قرار دهد. پاتاگونیا این ویژگی ها را برای مشتریانش مهم تشخیص داد، بنابراین این شرکت موادی را ایجاد کرد تا خود را به عنوان یک مرجع در چنین موضوعاتی قرار دهد. پاتاگونیا به جای اینکه بخواهد مشتریان را متقاعد کند که یک محصول خاص، مانند ژاکت پاتاگونیا، دوستدار محیط زیست بیشتری نسبت به محصول مشابه یک رقیب است، به مشتریان دلیلی داد که باور کنند خود شرکت دوستدار محیط زیست است. این استراتژی مصرف کنندگان را تشویق می کرد تا زمانی که می خواهند لباس های سازگار با محیط زیست پیدا کنند، خودشان به دنبال محصولات پاتاگونیا باشند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی سبز چیست؟

 

ویژگی های کلیدی استراتژی بازاریابی معکوس

اگرچه راه های مختلفی برای استفاده از استراتژی های بازاریابی معکوس وجود دارد، اما هر روشی از اصول یکسانی پیروی می کند:

  • بدانید که مشتریان شما چه چیزی را مهم می دانند.
  • به مشتری دلیلی برای مراجعه به شما ارائه دهید.
  • قبل از اقدام برای بستن فروش، چیزی ارزشمند به مشتری پیشنهاد دهید.

چه کسانی از استراتژی بازاریابی معکوس استفاده می کنند؟

کسب‌وکاری که کالا می‌فروشد می‌تواند از بازاریابی معکوس برای بهبود برند یا تصویر شرکت استفاده کند، نه صرفاً افزایش آگاهی در مورد محصولات. به عنوان مثال، کمپین پاتاگونیا شامل تبلیغاتی بود که بسیاری از محصولات شرکت را نشان می داد، اما پیام تبلیغات در مورد اصول خود شرکت بود. پاتاگونیا یا هر خرده‌فروشی که از تکنیک‌های بازاریابی معکوس استفاده می‌کند، با هدایت مجدد توجه از کالاها و به سمت کسب‌وکار، می‌تواند بدون در نظر گرفتن محصولاتش، وفاداری مشتری را به شرکت ایجاد کند. ارائه دهندگان خدمات از بازاریابی معکوس برای اجتناب از آنچه به عنوان بازاریابی “اجباری” شناخته می شود، استفاده می کنند. بازاریابی اجباری به مشتریان می گوید که باید خدماتی مانند کوتاه کردن مو را به دلیل خاصی بخواهند. یک سالن ممکن است از مواد تبلیغاتی اجباری استفاده کند تا نشان دهد افرادی که از کوتاه کردن موهای خود در سالن مراقبت نمی کنند جذابیت کمتری دارند. با استفاده از یک استراتژی بازاریابی معکوس، سالن ممکن است به جای آن از تبلیغات استفاده کند تا به مشتریان بگوید که در حال حاضر زیبا هستند و سالن زیبایی آنها را بدون توجه به اینکه مشتریان برای بازدید انتخاب می‌کنند تحسین می‌کند. هدف از این پیام ایجاد یک ارتباط مثبت و تقویت‌کننده اعتماد با سالن برای مشتری است که این احتمال را افزایش می‌دهد که مشتری به تنهایی از سالن بازدید کند. استراتژی بازاریابی معکوس همچنین برای شرکت‌هایی که می‌توانند اطلاعات ارزشمندی را به‌طور رایگان به مشتریان ارائه دهند، به عنوان راهی برای تثبیت شرکت به عنوان یک مرجع بسیار مفید است. مردم به کسب‌وکارهایی اعتماد می‌کنند که باعث می‌شود احساس کنند از تصمیمات خرید خود مطلع هستند. برای مثال، یک فروشگاه کتاب می‌تواند به هر کسی که از فروشگاه بازدید می‌کند، یک خبرنامه رایگان ارائه دهد که شامل نقد و توصیه‌های کتاب است. خبرنامه به مشتریان فروشگاه کمک می کند تا بهتر بفهمند چه محصولاتی در دسترس هستند و هر کدام چه چیزی برای ارائه دارند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی خبرنامه ای چیست؟

 

اورابراش (Orabrush) بازگشت سرمایه شگفت انگیزی را از طریق بازاریابی معکوس مشاهده می کند

اورابراش، یک محصول تمیز کننده زبان، در اولین سال عرضه خود به سختی موفق به فروش ۲۰۰۰ دستگاه شد. سپس، این شرکت مجموعه‌ای از ویدیوهای طنز یوتیوب را ایجاد کرد که تقریباً هیچ فروشی نداشت، فقط مردی با لباس زبان غول‌پیکر که ماجراجویی‌های کوچکی داشت برای سرگرمی. بینندگان ویدیوها را دوست داشتند و خیلی زود در فضای مجازی منتشر شدند. این امر منجر به سفارش عظیمی از غول خرده‌فروشی والمارت (Walmart) شد و ۷۳۵۰۰۰ واحد اورابراش را در قفسه‌های والمارت در سراسر کشور قرار داد. کمتر از یک سال تولید ویدیوی کم‌هزینه و یک تبلیغ کوچک فیس‌بوک به ارزش ۲۸ دلار، قراردادی چند میلیون دلاری برای اورابرش به همراه داشت.
ارقام فروش اورابراش:
نمودار استراتژی بازاریابی معکوس

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی معکوس چگونه است؟

اولین گام هر طرح استراتژی بازاریابی معکوس باید ارزیابی صادقانه از تصویر فعلی شرکت، مشتریانی باشد که می‌خواهد جذب کند و آن‌چه مشتریان برای آن ارزش قائل هستند. این برای خلق عناصر بازاریابی که به روشی معنادار با مشتریان ارتباط برقرار می کند، حیاتی است. در مثال قبلی یک فروشگاه کتاب، تصمیم به بررسی و توصیه خبرنامه آن ناشی از درک مشتریان ایده آل فروشگاه بود. صاحبان کتابفروشی می‌دانستند که می‌خواهند خوانندگان باهوشی را جذب کنند، آن دسته از مشتریانی که احتمالاً اغلب برای خرید کتاب برای لذت شخصی به فروشگاه مراجعه می‌کنند. فروشگاه می‌تواند از مشتریان در فروشگاه و وب‌سایت شرکت نظرسنجی کند و از آنها بپرسد که چه نوع کتاب‌هایی را می‌خواهند بخوانند، چه چیزی آنها را مجبور به خرید یک کتاب می‌کند و احتمالاً هر ماه چند کتاب را می‌خوانند. هر روشی برای جمع آوری داده های مفید در مورد تمایل و رفتار مشتری منجر به کمپین موفق تری می شود. هنگامی که فروشگاه داده های بازار را جمع آوری کرد، می تواند تشخیص دهد که مشتریان ایده آل خود بیشترین علاقه را به کیفیت کتاب هایی که می خرند دارند. از آنجایی که فروشگاه کتاب، خبرنامه را مستقل از هرگونه خرید یا تعهد دیگری ارائه می‌کند، مشتریان آن را عمل خیرخواهانه و نشان دادن این موضوع می‌دانند که کارکنان فروشگاه افرادی هستند که به اندازه مشتریان به کتاب اهمیت می‌دهند. ایجاد اعتماد بین یک کسب و کار و مشتریان می تواند مشتریان را به طور مکرر و به تنهایی به کسب و کار بیاورد، نه اینکه صرفاً به دنبال یک محصول خاص باشد. برای آزمایش اثربخشی این کمپین، فروشگاه کتاب باید هرگونه تغییر در کسب وکار را در طول کمپین پیگیری کند. اگر فروش تغییر کند، احتمالاً در نتیجه کمپین است. اگر تغییر قابل توجهی در فروش ایجاد نشود، کمپین اتلاف منابع است و باید به طور کامل اصلاح یا حذف شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی ترویجی چیست؟

 

پرسونای خریدار

دیوید میرمن اسکات یک متخصص برجسته بازاریابی است که از تجربیات گذشته خود به عنوان مدیر بازاریابی برای چندین شرکت چند ملیتی استفاده می کند تا به بازاریابان نوظهور در مورد روندها و استراتژی های جدید آموزش دهد. یکی از مهم‌ترین کمک‌های اسکات، ترویج مفهوم شخصیت خریدار است. به زبان ساده، پرسونای خریدار یک شخص خیالی است که توسط یک تیم بازاریابی ایجاد شده است تا ترکیبی از نگرش های مصرف کننده را که یک شرکت در طول تحقیقات بازار بررسی می کند، نشان دهد. یک تیم بازاریابی می تواند با گرفتن یک سری نظرات انتزاعی و دادن چهره، نام و شخصیت به آنها درک متمرکزتری از خواسته های مشتریان خود ایجاد کند. به جای اینکه بگوییم «مشتری ایده‌آل ما X، Y و Z می‌خواهد» یک تیم می‌تواند به شخصیت خریدار خود «باب» فکر کند که نه تنها X، Y و Z را می‌خواهد، بلکه دلایلی برای خواستن آنها دارد. در بازاریابی معکوس، برقراری ارتباط با مشتریان بسیار مهم است. ارتباط با باب آسانتر از یک “مشتری ایده آل” بدون چهره است.

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی معکوس باید استخدام شوند؟

استراتژی بازاریابی معکوس یک تلاش تیمی در هر شرکتی است. این نیاز به تحقیقات خوب، ارتباطات خوب با مشتری و یک برنامه محکم برای اثربخشی بهینه دارد. موارد زیر سه شغلی است که احتمالاً شامل کار در بازاریابی معکوس می شود، اگرچه هر موقعیتی در یک تیم بازاریابی می تواند در استراتژی بازاریابی معکوس ارزشمند باشد.

محقق بازار

قبل از اینکه یک شرکت بتواند مواد بازاریابی معکوس کارآمد ایجاد کند، باید درک کند که مشتریان برای چه چیزی ارزش قائل هستند. تحقیقات بازار فرآیند جمع‌آوری داده‌ها در مورد رفتار مصرف‌کننده و روندهای کسب وکاری است که در مواد بازاریابی اعمال می‌شود. این امر مستلزم تمایل به تعامل با طیف وسیعی از افراد و توانایی انتقال نظرات آنها به یک تیم بازاریابی به صورت مشخص است.

کپی رایتر

وقتی یک شرکت داده‌های تحقیقات بازار را برای یک کمپین بازاریابی معکوس جمع‌آوری می‌کند، وظیفه یک کپی‌نویس این است که از آن اطلاعات یک پیام تبلیغاتی ایجاد کند. کپی‌رایترها متن تبلیغاتی، برچسب‌ها، ایمیل‌های بازاریابی و هر گونه مطالب مکتوب تبلیغاتی را که مشتریان می‌بینند ایجاد می‌کنند. این شامل مهارت های ارتباطی نوشتاری و کلامی قوی و همچنین توانایی بیان ایده های پیچیده به روشی است که هر کسی بتواند آن را درک کند.

مدیر بازاریابی

مدیران بازاریابی درک کاملی از هر جنبه ای از استراتژی های بازاریابی یک شرکت دارند. در کمپین‌هایی مانند برنامه‌های بازاریابی معکوس که دارایی‌های بسیار متفاوتی را در سراسر تیم شامل می‌شود، رهبری برای اطمینان از اینکه افراد در موقعیت‌های فنی‌تر و مبتنی بر داده‌ها و افرادی که در موقعیت‌های خلاقانه و مبتنی بر محتوا قرار دارند، اطلاعات مناسب را در طول دوره به اشتراک می‌گذارند ضروری است. کمپین مدیران بازاریابی به همه اعضای تیم کمک می کنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به تعیین معیارهای واضح برای موفقیت از ابتدا تا انتها کمک کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی معکوس برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی ترویجی

استراتژی بازاریابی ترویجی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی ترویجی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی ترویجی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی ترویجی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی ترویجی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی ترویجی

در سال ۲۰۰۸، یک شرکت پوشاک به نام فابریکو (Fabriko) می خواست تعداد خرده فروشان آنلاینی را که محصولاتشان را میفروختند، افزایش دهد. این شرکت در زمانی که عباراتی مانند “سبز” و “پایدار” به تازگی در آگاهی عمومی جا افتاده بود، در پوشاک سازگار با محیط زیست تخصص داشت. فابریکو یک چالش داشت: چگونه یک شرکت پوشاک دوستدار محیط زیست می تواند در بازار شلوغ اینترنتی نامی برای خود دست و پا کند؟
فابریکو تصمیم گرفت مشتریانی را هدف قرار دهد که مانند بسیاری از افرادی که به پایداری فکر می کنند، کمتر محصولاتی را که دارای بسته بندی یکبار مصرف بیش از حد هستند و باعث ایجاد زباله و ضایعات می شود، خریداری می کنند. این شرکت یک پیشنهاد ویژه به خرده فروشان ارائه کرد و محصولات خود را در یک کیف حمل حمل می‌کرد که به راحتی می‌توان آن را به یک کیسه زنجیر سبک برای استفاده روزمره تبدیل کرد. این روش حمل و نقل منحصر به فرد، نبوغ فابریکو و همچنین تعهد آن به پایداری را نشان داد. پس از گذشت تنها یک ماه از این کمپین تبلیغاتی، فابریکو ۲۸ درخواست از مشتریان بالقوه دریافت کرد و دو خرده فروش آنلاین دیگر را خریداری کرد.

 

استراتژی بازاریابی ترویجی چیست؟

استراتژی بازاریابی ترویجی استفاده از هر پیشنهاد ویژه ای است که به منظور جلب علاقه مشتری و تأثیرگذاری بر خرید، و متمایز کردن یک محصول یا شرکت خاص در میان رقبا انجام می شود. عناصر ترویجی می تواند به عنوان بخشی از بازاریابی مستقیم وجود داشته باشد، مانند مطالب پستی یا ایمیلی که شامل کوپن است. آنها همچنین می‌توانند شامل مسابقاتی باشند که مشارکت با یک شرکت را تشویق می‌کنند، یا نمونه‌های محصولی که چیزی را رایگان به مشتریان ارائه می‌دهند تا علاقه‌شان به محصول ایجاد شود. تبلیغات همچنین در طول تعاملات زنده بین مشتریان و فروشندگان رایج است و خرید محصولات اضافی را تشویق می کند. در نهایت، هدف هر کمپین بازاریابی ترویجی افزایش آگاهی در مورد یک محصول یا افزایش جذابیت آن است. بازاریابی ترویجی این مزیت را دارد که هم برای مشتریان جدید و هم برای مشتریان فعلی ارزشمند است – به مشتریان جدید دلیلی برای امتحان کردن محصول برای اولین بار ارائه می دهد و در عین حال باعث ایجاد وفاداری در مشتریان فعلی می شود.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مستقیم چیست؟

 

مردم تبلیغات را به خاطر می آورند

استراتژی بازاریابی ترویجی نه تنها فروش یک محصول خاص را تشویق می کند، بلکه این احتمال را نیز افزایش می دهد که مشتریان جزئیات خاصی را در مورد شرکت به خاطر بسپارند. داده‌های اخیر انجمن محصولات ترویجی نشان می‌دهد که ۷۶ درصد از افرادی که دارای عناصر ترویجی هستند، جزئیات مربوط به خود ترویجات، شرکتی که ترویج می‌کند و حتی اطلاعات تماس خاص مانند شماره تلفن و آدرس ایمیل مرتبط با کمپین ترویجاتی را به خاطر می‌آورند.

 

چه کسانی از بازاریابی ترویجی استفاده می کنند؟

هر شرکتی که بتواند در کنار خرید معمولی به مشتریان خود مزایای بیشتری ارائه دهد، می تواند از تکنیک های بازاریابی ترویجی استفاده کند. خرده‌فروشی‌ها و ارائه‌دهندگان خدماتی که خارج از ویترین فروشگاه‌ها فعالیت می‌کنند، از استراتژی‌های بازاریابی ترویجی برای افزایش میزان کسب‌وکارشان استفاده می‌کنند. یک تبلیغ تلویزیونی برای یک رستوران پیتزا را در نظر بگیرید که یک وعده ناهار را تبلیغ می کند که یک نوشیدنی رایگان با خرید دو تکه پیتزا ارائه می دهد. این ترویج توجه را به عنصر “اضافی” نوشیدنی رایگان جلب می کند، که صاحبان رستوران امیدوارند مردمی را تشویق کند که از رستوران آنها بازدید کنند، که آنها در غیر این صورت این کار را انجام نمی دهند.
سایر کسب و کارهایی که می خواهند فروش محصولاتی را افزایش دهند که فروش آنها به صورت جداگانه دشوارتر است، از آنچه به عنوان ترویجات نقطه فروش شناخته می شود استفاده می کنند تا محصولات دیگر را برای مشتریانی که قبلاً چیزی خریداری کرده اند جذاب تر کنند. به عنوان مثال، اگر یک فروشگاه تلفن همراه می‌خواهد اقلام جانبی مانند هدست و شارژر خودرو را جذاب‌تر کند، فروشگاه می‌تواند ترویجاتی ارائه دهد که به مشتریان در صورت خرید آن لوازم جانبی در همان روزی که گوشی خود را خریداری می‌کنند، تخفیف می‌دهد. از آنجایی که مشتریان فروشگاه قبلاً متعهد به خرید بزرگتر (تلفن) شده اند، نسبت به سایر مشتریان بالقوه بیشتر به خرید لوازم جانبی مربوط به تلفن علاقه مند هستند. این تخفیف مشتریان خریدار تلفن را مجبور می‌کند تصور کنند که مجبورند در زمان بعدی قیمت کامل را برای همان محصول بپردازند.

شرکت هایی که به سایر کسب وکارهای بازاریابی می کنند نیز از بازاریابی ترویجی سود می برند. همانطور که در مورد قبلی فابریکو و روش های حمل و نقل دوستدار محیط زیست آن ذکر شد، این شرکت با ارائه چیزهای اضافی و خاطره انگیز به مشتریان خود، خود را در میان سایر تولید کنندگان لباس متمایز کرد. یک ترویج کسب و کار به کسب و کار نیز می تواند به سادگی ارائه تخفیف به مشتریان برای ایجاد وفاداری به برند، تشویق به فروش یا دادن فرصت به مشتری برای انتقال پس انداز به مشتریان خود باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی در نقطه فروش چیست؟

 

انواع استراتژی بازاریابی ترویجی

 

در حال حاضر سوار (بازی) کشتی خود را در دیزنی

دیزنی در حال حاضر به خاطر سفرهای تفریحی لوکس اما خانوادگی خود مشهور است. برای ماندن در صدر این بازار در دنیایی که مشتریان به طور فزاینده ای به تجربیات آنلاین و تعاملی علاقه مند هستند، دیزنی با شرکتی به نامر پرایزلاجیک (Prizelogic) همکاری کرد تا یک بازی ترویجی خلق کند که به یک مسابقه مرتبط با سفر دریایی گره خورده است. ترویج به سبک بازی تخته ای، بخشی از قرعه کشی های ماجراجویی کروز جادویی (لینک: http://chiefmarketer.com/promotional-marketing/2012- pro-award-finalist-prizelogic-disney-cruise-line)، نه تنها به بازیکنان پیشنهاد داد شانس برنده شدن در سفر دریایی، بازدیدهای مکرر از وب سایت خط کروز و افزایش آگاهی در مورد امکانات موجود در کشتی های دیزنی را تشویق کرد. بازیکنان می‌توانستند ارتقاهای درون بازی را برنده شوند که با امکانات واقعی در خطوط کروز دیزنی مطابقت داشت. این کمپین هشت برابر بیشتر شرکت کنندگان را به قرعه کشی ماجراجویی کروز جادویی آورد و ترافیک سایت را تا ۳۰۰ درصد افزایش داد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی متقاعدکننده چیست؟

 

استفاده از استراتژی های بازاریابی ترویجی

کمپین های بازاریابی ترویجی همیشه باید هدف خاصی را در ذهن داشته باشند. برخی از ترویجات برای آوردن مشتریان جدید به یک شرکت وجود دارد، در حالی که برخی دیگر بر اطمینان از تکرار کسب وکار از سوی مشتریان فعلی تمرکز دارند. صرف نظر از اینکه هدف چه کسی است، یک شرکت باید یک هدف روشن داشته باشد که بتواند قبل از شروع یک کمپین ترویجاتی جدید، آن را اندازه گیری کند. شرکت ها ابتدا باید مشتریان هدف خود و بهترین روش دسترسی به آنها را مشخص کنند. انواع مختلف مشتریان به خوبی به انواع مختلف ترویجات پاسخ می دهند. شاید مشتری معمولی یک شرکت احتمالاً از کوپن استفاده می کند، یا شاید ترویجات در فروشگاه مؤثرتر باشد.
در مثالی که در مورد رستوران پیتزا بررسی کردیم، آنها تصمیم گرفتند برای یک ناهار ترویجی در فروشگاه شروع کنند. این کمپین دارای دو مؤلفه اصلی است: اول، رستوران ترویجی را در قالب یک محصول رایگان (یک نوشیدنی) مشروط به خرید چیز دیگری (دو تکه پیتزا) ارائه می دهد. رستوران این ترویج را انتخاب کرد زیرا معتقد است مشتریان به دنبال این هستند که بیشترین هزینه را برای پول خود داشته باشند.
اگر عموم مردم از آن اطلاعی نداشته باشند، ترویج مؤثر نیست، بنابراین رستوران باید اطلاعاتی درباره پیشنهاد ویژه در عناصر ترویجی نیز درج کند. مطالب ترویجی، چه در تبلیغات تلویزیونی و چه در پست های مستقیم نمایش داده شوند، آگاهی را در مورد معامله افزایش می دهند. در عین حال، ترویج محتوای آگهی را جذاب‌تر می‌کند و بینندگان بیشتری را متقاعد می‌کند که در تبلیغات شرکت کنند.

در پایان ترویجات، شرکت باید اثربخشی کمپین را ارزیابی کند. آیا باعث افزایش مشتریان شد؟ اگر چنین است، تا چه حدی؟ آیا هزینه کمپین ارزش کسب و کاری را داشت که ایجاد کرد؟ با داده‌های جمع‌آوری‌شده در طول کمپین ترویجی، این شرکت می‌تواند درباره آنچه مشتریانش می‌خواهند و نحوه بهبود استفاده از ترویجات در کمپین‌های آینده اطلاعات بیشتری کسب کند.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی موبایلی چیست؟

 

قانونی نگه داشتن ترویج خود

  • چندین قانون ایالتی و فدرال وجود دارد که بر چه چیزی یک ترفیع قانونی است حاکم است. هر شرکتی که به بازاریابی ترویجی علاقه دارد باید موارد زیر را بداند.
  • در ایالات متحده غیرقانونی است که قیمت یک محصول را برای جبران هزینه یک کالای ترویجی که “رایگان” نامیده می شود، افزایش دهید.
  • در ایالات متحده دریافت هزینه برای شرکت در مسابقه یا قرعه کشی غیرقانونی است، به همین دلیل است که اغلب عبارت “لازم به خرید نیست” را می شنویم.
  • برخی از ایالت ها قوانینی دارند که ترویجاتی را که شامل الکل، تنباکو یا هر ماده کنترل شده دیگری است محدود یا ممنوع می کند.

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی ترویجی باید استخدام شوند؟

استراتژی بازاریابی ترویجی با بسیاری از کسب وکارهای مختلف، از جمله کسب وکارهایی که حول کار خلاقانه، فروش، روابط عمومی و بسیاری موارد دیگر متمرکز هستند، تلاقی می کند.

همکار فروش

افرادی که در بخش فروش یک شرکت کار می کنند اغلب این فرصت را دارند که محصولات ویژه ترویجی را به مشتریان ارائه دهند. این می تواند به معنای اطلاع دادن به مشتریان از ترویجات در زمان فروش یا تماس با مشتریان و مشتریان برای تشویق خرید جدید باشد. همکاران فروش باید در برقراری ارتباط با افراد مختلف بسیار راحت باشند و باید بتوانند بفهمند چه چیزی محصولاتی را که می فروشند برای دیگران جذاب می کند. فروشندگان از نزدیک با سایر متخصصان بازاریابی همکاری می کنند تا پیام پشت محصول و مشتریان آن را بیاموزند.

نماینده روابط عمومی

استراتژی بازاریابی ترویجی فقط مربوط به محصولات و جریان درآمد نیست. این در مورد ارتباط یک شرکت با مشتریان است. کمپین های ترویجی می توانند از یک متخصص روابط عمومی بهره ببرند که می داند چگونه با مردم صحبت کند و می داند چگونه بهترین تصویر از شرکت را حفظ کند. کارشناسان روابط عمومی می توانند به کارکنان فروش کمک کنند تا مهارت های ارتباطی خود را با مشتریان بهبود بخشند، به تیم بازاریابی در ارتقای یک برند کمک کنند و اطمینان حاصل نمایند که یک شرکت اطلاعات درست را با مشتریان به اشتراک می گذارد.

کپی رایتر

کپی رایترها مسئول ایجاد مواد ترویجی یک شرکت هستند که شامل اطلاعات تبلیغاتی است. یک کپی رایتر عبارت هر کوپن، آگهی تبلیغاتی، پست مستقیم یا هر مورد دیگری را که برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات با مشتریان است، ایجاد می کند. این موقعیت به طور طبیعی به مهارت های نوشتاری عالی نیاز دارد، اما از درک خوب مشتریان یک شرکت برای ایجاد مواد ارتباطی مؤثر نیز سود می برد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی ترویجی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی در نقطه فروش

استراتژی بازاریابی در نقطه فروش چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی در نقطه فروش بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی در نقطه فروش را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی در نقطه فروش خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی در نقطه فروش بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی در نقطه فروش

شما در صف سوپرمارکت منتظر هستید – و چون علاقه خاصی به خیره شدن به پشت مشتری مقابل خود ندارید، به اطراف صف نگاه می کنید. دیدن قفسه های آبنبات به شما یاد آور می شود که کمی گرسنه هستید، بنابراین یکی را بردارید (تخفیف خورده است). اوه، و آن مجله جالب به نظر می رسد. وقتی به صندوق پول رسیدید، در حال خواندن مقاله ای هستید، که عابری از شما می پرسد آیا می خواهید ۱ دلار به یک موسسه خیریه کمک کنید. و با انجام این کار، نام خود را روی پلاکارد قلبی کوچکی می نویسید که با صدها قلب دیگر از اهداکنندگان دیگر روی دیوار قرار می گیرد. در نهایت، خرید(های) خود را تکمیل می‌کنید و رسید خود را دریافت می‌کنید – با چندین مورد اضافی که انتظار خرید آن را نداشتید.

 

استراتژی بازاریابی در نقطه فروش (POS) چیست؟

استراتژی بازاریابی در نقطه‌ فروش به تمام تلاش‌هایی اطلاق می‌شود که در نقطه‌ای که خرید واقعاً انجام می‌شود، فروش را افزایش می‌دهد. اساساً این کار حول یک صندوق پول می چرخد (اگرچه یک نقطه خرید برای یک کسب و کار ممکن است یک میز جلسه یا یک صفحه اینترنتی باشد)، و جزء اصلی محیط های خرده فروشی و رستوران است. متداول ترین روش بازاریابی در نقطه فروش، نمایش کالا است، در حالی که روش های دیگر شامل استفاده از علامت، رسید، و فروش پیشنهادی توسط خرده فروش در POS است. (همچنین به بازاریابی خریداران مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی عملکردی چیست؟

 

چه کسانی استراتژی بازاریابی در نقطه فروش را اجرا می کند؟

رستوران‌ها و خرده‌فروشان اغلب از تاکتیک‌های بازاریابی در نقطه‌ی فروش برای تشویق مشتریان به خرید در لحظه آخر استفاده می‌کنند. با این حال، از آنجایی که خرده‌فروش‌ها محصولات کسب‌وکار دیگر را مجدداً می‌فروشند، بازاریابی در نقطه فروش برای هر شرکتی که اقلامی را که در/نزدیک نقطه فروش یک خرده‌فروش قرار دارد می‌فروشد، مهم است. فروشگاه های مواد غذایی معمولاً قفسه های کالا را در بین هر باجه در دسترس قرار می دهند که شامل اقلامی مانند مجله، آبنبات، آدامس و باتری است. نوشابه ها اغلب در یک واحد یخچال کوچک در انتهای این نمایشگرها نمایش داده می شوند. اقلام نزدیک POS اغلب با یک و نیم تا سه برابر سریع‌تر از همان محصول در قفسه‌ای در جای دیگر فروشگاه جابه‌جا می‌شوند و برخی از اقلام در سوپرمارکت‌های پربازدید ۶۴ برابر سریع‌تر به فروش می‌رسند.
پمپ بنزین ها نیز به طور مشابه محصولات را در پیشخوان باجه خود می چینند. در اینجا، ویتامین های انرژی و گوشت گاو اقلامی هستند که به آنهایی که معمولاً در فروشگاه های مواد غذایی فروخته می شوند اضافه می شوند.
رستوران های فست فود معمولا دسرها و کارت های هدیه را در POS خود نمایش می دهند. رستوران‌های غذاخوری که در آن‌ها مشتریان به جای پرداخت از طریق سرورشان (مانند دنیز و سیزلر (Denny’s and Sizzler)) در پیشخوان پرداخت می‌کنند، ممکن است مواردی را در اینجا داشته باشند.
کسب‌وکارهای خرده‌فروشی، از جمله فروشگاه‌های سخت‌افزار، فروشگاه‌های قطعات خودرو، فروشگاه‌های سرگرمی و سایر موارد، اقلام ارزان قیمت خود را در اطراف مکان‌های پرداخت خود قرار می‌دهند.
شرکت های دخانیات بیشتر تبلیغات خود را حول نقطه فروش متمرکز می کنند. اگرچه نمایش و تبلیغات آنها بیش از سایر محصولات مشمول مقررات قانونی است.
برندها می توانند فضای نمایش را در POS خرده فروش خریداری کنند یا حتی از نرم افزار سیستم POS برای تبلیغ محصول خود استفاده کنند. به عنوان مثال، هلمن برنامه‌ای طراحی کرد که دستور العمل‌های حاوی سس مایونز هلمن (و سایر محصولات خریداری شده در همان زمان) را روی رسید مشتریان چاپ می‌کرد، که منجر به افزایش فروش شد زیرا مشتریان از سس مایونز خود استفاده بیشتری کردند.
استارباکس نمونه خوبی از بازاریابی POS است، تا جایی که آنها کالاهای ارزان قیمتی را در آنجا به نمایش می گذارند، یک نرم افزار POS که فروش پیشنهادی را تسهیل می کند، و یک برنامه رسید که تکرار کسب وکار را تشویق می کند.
سازمان‌های غیرانتفاعی و سازمان‌های خیریه می‌توانند پلاک‌های کاغذی (که به آن پین‌آپ، آیکون یا موبایل نیز گفته می‌شود) را در محل فروش بفروشند که به صورت بصری نشان‌دهنده کمک مالی است و به مشتری برای اهدای یک جایزه اجتماعی (مانند گذاشتن نام اهداکننده بر روی صفحه نمایش آن) ارائه می دهند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی همکاری در فروش چیست؟

 

استراتژی بازاریابی نقطه فروش برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

کالاهای در نقطه فروش تمایل دارند بر روی اقلام فوری با بلیط کم تمرکز کنند که به راحتی می توانند به سایر خریدها اضافه شوند. آنها بیشتر به مشتریانی علاقه دارند که به یک برند وفادار نیستند (خریداران برند معمولاً به جای اینکه آن را در POS کشف کنند، برند مورد علاقه خود را در قفسه معمولی آن پیدا می کنند). در حالی که انواع مختلف خرده فروشان ممکن است پایگاه های مشتریان بسیار متفاوتی داشته باشند، نمایشگرهای POS معمولا جذابیت جهانی دارند. اقلام POS علیرغم اینکه نشان دهنده یک خرید برنامه ریزی نشده هستند، به ویژه برای مشتریان حساس به قیمت جذاب هستند، زیرا معمولاً به عنوان اقلام “معامله” نمایش داده می شوند، خواه به معنای فروش هستند، یا “نو در فروشگاه” یا “اقلام هفته” ” (به بازاریابی تبلیغاتی نیز مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی متقاعدکننده چیست؟

 

جلب علاقه مشتری در POS

  • اقلام با بلیط کم
  • اقلام جدید و هدیه
  • اقلام فروش (اقلام تبلیغ شده حتی می توانند همیشه “در فروش” باشند)
  • سطح دید «سطح خرید» است

 

تعریف استراتژی بازاریابی در نقطه فروش

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی در نقطه فروش چگونه است؟

خرده فروشان گزینه های زیادی در بازاریابی نقطه فروش در دسترس دارند، بنابراین ابتدا باید مشخص کنند که می خواهند به چه اهدافی دست یابند. آیا آن‌ها می‌خواهند اقلام زیادی را جابه‌جا کنند، دید اقلام جدید را افزایش دهند، خط تولید خاصی را برجسته کنند یا به منافع فصلی خدمت کنند؟
در مرحله بعد، آنها باید طرح فیزیکی فروشگاه های خود، از جمله مسیرهای مشتریان به POS را در نظر بگیرند. سوپرمارکت ها معمولاً یک ردیف در هر باجه دارند، در حالی که سایر خرده فروشان، مانند بست بای (Best Buy) یا بارنز اند نوبل (Barnes and Noble)، معمولاً از یک ردیف برای چندین باجه استفاده می کنند. این امر به کسب و کارها اجازه می دهد تا کالاهای مختلف را در تمام طول ردیف ها به نمایش بگذارند و مشتریانی را که در صف انتظار به دنبال عوامل حواس پرتی هستند، جذب کند.

تولیدکنندگان محصولات همچنین باید محدودیت‌های مکانی را هنگام طراحی نمایشگرهای POS در نظر بگیرند، و اغلب نمایندگان را برای بازدید از فروشگاه‌های مختلف می‌فرستند تا تغییرات نمایشگر را توصیه کنند. این نمایندگان همچنین با خرده فروشان برای فضای نمایش مذاکره خواهند کرد – منبع کمیاب، زیرا محصولات بسیار بیشتری نسبت به فضای مجاز برای نمایش وجود دارد. این مذاکره ممکن است با صاحبان فروشگاه‌ها، یا با دفاتر شرکت‌هایی که بسیاری از فروشگاه‌ها را کنترل می‌کنند، انجام شود.

رستوران‌های فست‌فود و سایر کسب وکارهایی که در آن‌ها تصمیمات خرید مشتریان در POS گرفته می‌شود، ممکن است خط‌مشی‌ها و آموزش‌هایی را ایجاد کنند که فروش پیشنهادی را ترویج می‌کند، که در آن منشی موارد بیشتری را برای خرید توصیه می‌کند. علاوه بر این، آنها ممکن است نرم‌افزار POS را خریداری کنند که مستقیماً آن را با خرید ترکیب می‌کند: برای مثال، با ارائه خطوط اسکریپت‌شده به کارمند بر اساس مواردی که پله‌آپ شده‌اند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی یک به یک چیست؟

 

انواع نمایشگر POS

  • نمایشگرهای پیشخوان – معمولاً کوچک هستند، زیرا هرگز نباید خط دید بین کارمند و مشتری را مسدود کنند
  • نمایشگرهای کف (“محل زباله”) – معمولاً از انبار کارت ساخته می شوند
  • بلندگوهای قفسه – تابلوهای کوچکی که در کنار محصول در قفسه ظاهر می شوند
  • پوسترها – زمانی که فضای دیوار وجود دارد
  • تابلوهای تصویری و دیجیتال – بالای مشتریان در صف معلق هستند

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی نقطه فروش باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی نقطه فروش باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی نقطه فروش آورده شده است.

مدیر بازاریابی

با خرده فروشانی که محصولشان را ذخیره می کنند، درباره کمپین های نقطه فروش مذاکره می کنند. تحقیقات بازار در مورد رفتار مصرف کننده در محل فروش را آغاز و ارزیابی می کنند و این تحقیق را در توسعه محصول، قیمت گذاری، قرار دادن و تصمیمات تبلیغاتی به کار می برند. هماهنگ کردن تیم های مختلف (تبلیغات، بازرگانی، توسعه محصول) درگیر در بازاریابی نقطه فروش نیز از دیگر وظایف مدیران بازاریابی است.

مدیر اکانت تبلیغاتی

ایده های خلاقانه برای تبلیغات و نمایش هایی که می توانند در محل فروش اجرا شوند، ارائه می دهند. یک نسخه کوتاه و چشم نواز برای تابلوهای POS می نویسند. ویدئو و تابلوهای دیجیتال برای نمایشگرهای تلویزیون در محل فروش را ایجاد میکنند.

تحلیلگر تحقیقات بازار

پاستفاده از روش‌های مختلف (از جمله مصاحبه، تجزیه و تحلیل آماری و فناوری ردیابی چشم) برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد فعالیت و عادات مشتریان در محل فروش. شناسایی تقاضا برای محصولات یک شرکت در یک محیط خرده فروشی خاص، و همچنین سطح انگیزه کلی آنها در آنجا. ارزیابی نتایج تاکتیک های بازاریابی نقطه فروش انجام میدهند و توصیه های مبتنی بر داده را در مورد استراتژی و اجرا ارائه می دهند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی نقطه فروش برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی متقاعدسازی

استراتژی بازاریابی متقاعدکننده چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی متقاعدسازی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی متقاعدسازی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی متقاعدسازی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی متقاعدسازی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

 

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی متقاعدسازی

حداقل به گفته طرفداران “تکنیک آینه ای” تقلید صادقانه ترین شکل چاپلوسی است. با انعکاس وضعیت بدنی و ژست‌های یک هدف (در حالی که مکالمه معمولی را حفظ می‌کنید)، می‌توانید یک پیوند ناگفته با آن هدف ایجاد کنید، و باعث می‌شود آنها احساس کنند که شما دو نفر “همگام”هستید. سپس، یک ژست از خودتان معرفی کنید—اگر هدف از ژست شما کپی می کند، می دانید که از دنبال کردن به رهبری تبدیل شده اید. فقط اکنون می‌توانید ایده‌های خود را در مکالمه مطرح کنید، و امیدواریم پاسخی از جمله «این همان چیزی بود که من فکر می‌کردم» را دریافت کنید. بسیاری از ارتباطات و تصمیم‌گیری‌ها در سطح ناخودآگاه اتفاق می‌افتد و بازاریابان را ملزم می‌کند که زیربنای روانی رفتار خرید را در نظر بگیرند. با درک عواملی که در این سطح اعمال می شود، آنها می توانند در ترغیب افراد به انتخاب آنچه می خواهند انتخاب کنند (و بخرند) بسیار مؤثرتر باشند.

 

استراتژی بازاریابی متقاعدسازی چیست؟

استراتژی بازاریابی متقاعدسازی آنچه را که در مورد روانشناسی انسان می دانیم برای توسعه تکنیک هایی برای بازاریابی محصولات یا خدمات به کار می گیرد. در این مورد، به طور خاص در جنبه تبلیغاتی آمیخته بازاریابی اعمال می شود و بر رفتار تکانشی مشتری برای هدایت آنها به سمت خرید استوار است. از نظر تجارت اینترنتی، بازاریابی متقاعدسازی شامل نحوه طراحی یک صفحه وب است. باز هم، استفاده از روانشناسی انسان در طراحی وب – با تمرکز بر بخشی از فرآیند تصمیم گیری که آگاهانه کنترل نمی شود – عناصری مانند طرح بندی، کپی و تایپوگرافی، همراه با پیام های تبلیغاتی مناسب، بازدیدکنندگان وب سایت را تشویق می کند تا مسیرهای از پیش برنامه ریزی شده را دنبال کنند. در وب سایت، و اقدامات خاصی را انجام دهید، به جای اینکه به آنها حق انتخاب آزاد در نحوه تعامل آنها با وب سایت بدهید. (همچنین به روانشناسی مصرف کننده مراجعه کنید)

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کمینی چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی متقاعدسازی استفاده می کنند؟

فروشندگان از زمانی که وجود داشتند از تکنیک های متقاعدسازی استفاده می کردند و اکنون برای ترجمه این تکنیک ها در وب تلاش می کنند. بازاریابی متقاعدسازی، در واقع، موضوع مهمی بود که توسط سخنران اصلی سوزان براتون در کنوانسیون SES (استراتژی های موتور جستجو) ۲۰۱۱ سانفرانسیسکو، با حضور بیش از ۱۰۰۰ متخصص بازاریابی و تبلیغات مورد بحث قرار گرفت. این یک موضوع و یک رویکرد استراتژیک است که برای بازاریابان در صنایع مختلف جذاب است. اگر وب‌سایت تجارت الکترونیک دارید، می‌خواهید بازدیدها را به فروش تبدیل کنید و تکنیک‌های بازاریابی متقاعدسازی این فرآیند را تسهیل می‌کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی تجارت الکترونیک چیست؟

 

استراتژی بازاریابی متقاعدسازی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

یکی از دیدگاه‌های بازاریابی متقاعدسازی این است که حساسیت مشتریان نسبت به استدلال‌های متقاعدسازی بر اساس تعدادی از عوامل از جمله وضعیت عاطفی فوری آنها متفاوت است. بنابراین، برای افزایش شانس تبدیل مشتری، یک فروشنده یا بازاریاب باید به دنبال “پنجره متقاعدسازی” باشد، در صورت امکان پنجره ای را باز کند و قبل از بسته شدن مجدد، معامله را انجام دهد. بازدیدکننده ای را در نظر بگیرید که به تازگی برای یک خبرنامه یا تبلیغ در یک وب سایت ثبت نام کرده است و در صفحه «سپاسگزاری» قرار دارد. از آنجایی که آن بازدیدکننده قبلاً با وب سایت درگیر شده است و در یک “وضعیت تعاملی” است، پیشنهادات اضافی در صفحات “سپاسگزاری” معمولاً نرخ تبدیل ۳۹٪ را به دست می آورند. راه دیگر برای ایجاد پنجره های متقاعدسازی، “ساعت زنگ دار” یک وب سایت است. بسیاری از بازاریابان صفحاتی را به گونه ای طراحی می کنند که افراد دلایلی برای بررسی منظم آن داشته باشند تا از «از دست دادن» فرصت ها یا پیشنهادات جلوگیری کنند. هنگامی که افراد در زمان خود از یک وب سایت بازدید می کنند، از قبل برای متقاعد کردن باز می آیند.

 

نمونه هایی از پنجره متقاعدسازی

  • زمانی که حال و هوای خوبی دارد
  • وقتی دنیا معنی نداره
  • وقتی مدیون یک لطف است
  • می تواند (یا باید) اقدام فوری انجام دهد
  • درست بعد از یک اشتباه
  • درست پس از رد درخواست

 

عناصر استراتژی بازاریابی متقاعدسازی

  • ارتباطات ساختاریافته – ترتیب یک مکالمه یا نحوه نمایش اطلاعات برای مصرف کننده را کنترل کنید
  • داستان سرایی و کپی رایتینگ
  • بازاریابی عصبی – بازار ۹۰ درصد از فرآیند تصمیم گیری را آگاهانه کنترل نمی کند

 

نمونه استراتژی بازاریابی متقاعدسازی

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی متقاعدسازی چگونه است؟

چهار عنصر اصلی در بازاریابی متقاعدسازی وجود دارد: ارتباطات ساختاریافته، داستان سرایی، کپی رایتینگ و بازاریابی عصبی.
ارتباطات ساختاریافته، مانند “مکالمه برنامه ریزی شده” فروش بین فردی، در مورد کنترل ترتیب گفتگو یا نحوه ارائه اطلاعات به مصرف کننده است. هدف این است که یک مشتری را در امتداد “منحنی تکانه” خود حرکت دهیم، در ابتدا انگیزه مشتری را تشویق کنیم، و پس از اینکه آن سطح تکانه به بالاترین حد خود رسید، یک فراخوان برای اقدام ایجاد کنیم. در طراحی وب سایت، به این معنی است که اولین صفحه ای که مشتری می بیند بلافاصله به دنبال فروش نیست، بلکه پیام اولیه را ارائه می دهد و کاوش بیشتر در وب سایت را تشویق می کند.
داستان سرایی از یک چارچوب روایی برای فراخوانی پاسخ‌های احساسی و ناخودآگاه مشتری استفاده می‌کند تا آنها به پاسخ‌های تحلیلی‌تر خود بپیوندند یا بر آنها تسلط پیدا کنند. استفاده از کلمات و تصاویر خاص واکنش های عاطفی معمولی مانند محبت، آشنایی، همدلی و میل به پیروزی/قطعیت را برمی انگیزد.
کپی رایتینگ استفاده از کلمات و عبارات مناسب برای سرفصل ها، زیرنویس ها، توضیحات محصول و سایر متن هاست. به عنوان مثال، هنگامی که افراد مطالب را اسکن می کنند (و اکثر صفحات اینترنتی قبل از خواندن اسکن می شوند)، سوالات بیشتر از جملات برجسته می شوند، بنابراین “بهترین راه برای جلب توجه چیست؟” توجه بیشتری نسبت به «چگونه توجه را جلب کنیم» جلب می کند. بازاریاب متقاعدسازی، انواع مختلف کپی را آزمایش می کند تا مشخص کند کدام یک به احتمال زیاد احساس یا پاسخی را که به دنبال آن است ایجاد می کند.
کلمات مختلف که یک چیز را توصیف می کنند، می توانند معانی بسیار متفاوتی داشته باشند. برای مثال، «انتخاب‌ها» یک پاسخ احساسی مثبت ایجاد می‌کنند، اما «معادل» یک پاسخ منفی ایجاد می‌کند. علاوه بر این، کپی رایتر و بازاریاب باید به خاطر داشته باشند که ترس از دست دادن برای اکثر مردم انگیزه بیشتری نسبت به وعده سود دارد. بنابراین «از دست نده» تأثیر بیشتری نسبت به «این می تواند مال شما باشد» دارد.
بازاریابی عصبی (همچنین به بازاریابی عصبی مراجعه کنید) شاید مهمترین مؤلفه بازاریابی متقاعدسازی است که روانشناسی را در پیام بازاریابی به کار می برد. تحقیقات روانشناختی اطلاعاتی را در مورد عوامل مختلفی که به یک تصمیم کمک می‌کنند، نشان می‌دهد – و تا ۹۰ درصد از آن فراتر از استدلال آگاهانه ما رخ می‌دهد. برای مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که نشانه‌های بصری و بویایی برای ایجاد یک خلق و خوی خاص مهم هستند. بنابراین، خواربارفروشی‌ها گل‌ها را در جلو به نمایش می‌گذارند تا مشتریان را با تصویری از تازگی و طراوت به نمایش بگذارند. از نظر طراحی وب سایت، به معنای استفاده از طرح رنگ و تصاویر بصری خاص برای بهبود پاسخ بازدیدکنندگان به وب سایت است.

یکی دیگر از ویژگی های مهم شهادت افراد دیگر است. کسب‌وکارها معمولاً شهادت مشتری را در وب‌سایت‌های خود نشان می‌دهند و رویکرد «دیوار اثبات اجتماعی» را توسعه می‌دهند. کسب‌وکارها عکس‌هایی از مشتریان شاد و جذاب ارسال می‌کنند تا مشتریان جدید راحت با آنها ارتباط برقرار کنند.

 

عناصر داستان سرایی

  • شور
  • قهرمان (مشتری)
  • آنتاگونیست (یا بوگی، مانند ترس از دست دادن)
  • لحظه آگاهی
  • دگرگونی

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی عملکردی چیست؟

 

سلاح های متقاعدسازی

  • متقابل – افراد را با دادن چیزی به آنها از نظر احساسی ملزم کنید
  • تعهد – یک تعهد کوچک را تضمین کنید، سپس بر روی آن بسازید. مردم نمی خواهند از تعهد اولیه خود عقب نشینی کنند، بنابراین احتمال بیشتری دارد که از شرایط جدید پیروی کنند
  • اثبات اجتماعی – شهادت همسالان
  • اختیار – تخصص درک شده
  • لایک کردن – اگر مردم شما را دوست داشته باشند، احتمالاً خرید می‌کنند، پس دوستانه رفتار کنید (و از نظر فیزیکی جذاب باشید – هرگز افراد زشت را در عکس‌های خود نشان ندهید)
  • کمبود – محصول، پیشنهاد یا زمان؛ این لازم نیست واقعی باشد، فقط درک شود

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی متقاعدسازی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی متقاعدسازی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی متقاعدسازی آورده شده است.

مدیر بازاریابی

از تکنیک های بازاریابی متقاعدسازی در کمپین های مختلف از جمله بازاریابی مستقیم و بازاریابی اینترنتی استفاده می کنند. تحقیقات بازار در مورد بخش‌های مختلف مصرف‌کننده و نحوه پاسخگویی آنها به تکنیک‌های متقاعدسازی مختلف را سفارش و ارزیابی می نمایند. در تحقیقات بازاریابی عصبی به روز هستند. هماهنگی تلاش‌ها و پیام‌رسانی تیم‌های بازاریابی مختلف، از جمله تیم‌های تبلیغاتی و توسعه وب نیز برعهده مدیران بازاریابی می باشد.

مدیر اکانت تبلیغاتی

ایده های خلاقانه برای تبلیغات از جمله تکنیک های متقاعدسازی، مانند اثبات اجتماعی، دوست داشتنی بودن، و کمبود/ترس از دست دادن ارائه می دهند. روایت های قانع کننده ای برای پیام های مصرف کننده و تبلیغات خاص ایجاد می کنند. برای وب سایت ها می نویسند و آزمایش می کنند.
توصیفاتی از مشتریان راضی برای استفاده در تبلیغات جمع‌آوری می نمایند.

توسعه دهنده وب

توسعه دهندگان وب صفحات فرود برای تبلیغات اینترنتی ایجاد می کنند. طرح‌بندی صفحه را برای بسیاری از صفحات در وب‌سایت شرکت طراحی می کنند و مسیر مشتری را از طریق آن صفحات برنامه‌ریزی می نمایند (ارتباطات ساختاریافته). از تحقیقات بازاریابی عصبی برای انتخاب رنگ ها، طرح بندی و تایپوگرافی یک وب سایت استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل ترافیک در یک صفحه وب، شناسایی مسائل و فرصت های مهم را انجام می دهند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی متقاعدسازی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی عملکردی

استراتژی بازاریابی عملکردی چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی عملکردی بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی عملکردی را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی عملکردی خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی عملکردی بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی عملکردی

آیا هنگام خواندن یک مجله، برای خواندن هر آگهی وقت می گذارید یا از همه به جز جذاب ترین آنها می گذرید؟ هنگام خرید آگهی در مجله‌ای با مخاطبان زیاد، یک شرکت باید برای آن مخاطبان زیاد هزینه بپردازد—اما بسیاری از خوانندگان ممکن است هرگز متوجه آگهی نشوند (مخصوصاً اگر با یکی از کم‌جذاب‌ترین مقاله‌های مجله روبرو شود که خوانده نمی‌شود. ). به جای پرداخت هزینه کامل برای یک آگهی مجله بدون هیچ نشانه ای از عملکرد آن، شرکت های بیشتری به دنبال جایگزین های ارزان تر هستند.

 

استراتژی بازاریابی عملکردی چیست؟

استراتژی بازاریابی عملکردی روشی از تبلیغات تعاملی است که نه با قیمت تعیین شده، بلکه با قیمت متغیری که به عملکرد تبلیغ بستگی دارد پرداخت می شود. به عنوان مثال، هزینه یک تبلیغ ممکن است بر اساس تعداد دفعات مشاهده آن در یک صفحه وب، تعداد دفعات کلیک بر روی آن، تعداد دفعاتی که واقعاً منجر به تولید می شود یا چند بار منجر به فروش می شود، باشد. در حالی که این شکل از تبلیغات برای اینترنت ایجاد و توسعه یافته است، و اخیراً به بازاریابی موبایلی گسترش یافته است، نسخه‌های آن می‌توانند در رسانه‌های دیگر نیز کار کنند. به عنوان مثال، تبلیغات CPM (به پرداخت بازاریابی عملکردی مراجعه کنید) توسط ارائه دهندگان راهنمای پیاده سازی شده است. زیرمجموعه‌ای از بازاریابی عملکردی، بازاریابی همکاری در فروش است که به ناشران اینترنتی (همکاران در فروش) برای تبلیغ یک محصول یا خدمات خاص پول می‌دهد و برای هر سرنخ یا فروش ایجاد شده توسط وب‌سایت همکار در فروش، پورسانت می‌پردازد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی اتحاد (ائتلافی) چیست؟

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی عملکردی استفاده می کنند؟

تبلیغات عملکردی توسط شرکت هایی خریداری می شود که از اینترنت برای دستیابی به مشتریان استفاده می کنند. اینها از نمایندگی‌های خودرو گرفته تا خرده‌فروشی‌های مد و شرکت‌های بیمه، تا آن دسته از فروشندگان مشکوک که قول «یک ترفند» برای جوان‌تر به‌نظر رسیدن یا کاهش وزن می‌دهند، را شامل می‌شود. در همین حال، تبلیغات عملکردی به ویژه برای کسب وکارهای کوچک با بودجه کمتر جذاب است. با خرید تبلیغات هزینه به ازای هر اقدام (CPA)، می توان به آنها اطمینان داد که هر دلار تبلیغاتی منجر به بازگشت سرمایه مثبت می شود. تبلیغات عملکردی را می توان از طیف گسترده ای از ناشران وب خریداری کرد – تقریباً هر وب سایتی که به دنبال کسب درآمد از ترافیکی است که ایجاد می کند، برخلاف (یا علاوه بر) فروش محصولات و خدمات خود. میزبان های محبوب تبلیغات عملکردی عبارتند از موتورهای جستجو مانند گوگل، صفحات اصلی محبوب مانند یاهو، شبکه های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، ارائه دهندگان ایمیل مانند جونو (Juno) و تعدادی از وبلاگ های فردی. (همچنین به بازاریابی جستجو مراجعه کنید)

 

پرداخت بازاریابی عملکردی

CPM: هزینه به ازای هر هزار بازدید – قیمت به تعداد دفعات نمایش تبلیغ به کاربر بستگی دارد
CPC: هزینه به ازای هر کلیک – هر زمان که مشتری روی تبلیغ کلیک کند
CPL: هزینه به ازای هر سرنخ – هر زمان که مشتری اطلاعات تماس را ارائه دهد
CPA: هزینه به ازای هر اقدام – معمولاً یک فروش که به اطلاعات کارت اعتباری نیاز دارد

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب چیست؟

 

استراتژی بازاریابی عملکردی برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

به عنوان یک ابزار اینترنتی، بازاریابی عملکردی معمولاً به کسانی می رسد که بیشترین زمان را به صورت آنلاین سپری می کنند. علاوه بر این، در حالی که یک تبلیغ CPM می تواند یک خرید آفلاین را ترویج کند، بیشتر تبلیغات عملکردی باعث ارتقای فروش آنلاین می شود. بنابراین، فرض بر این است که مخاطبان یک تبلیغ خاص از قبل با انجام معاملات آنلاین راحت هستند. این باعث می‌شود چنین پیام‌هایی برای سالمندان نسبت به نسلی که با دستگاه‌های تلفن همراه و تجارت آنلاین بزرگ شده‌اند، مؤثر نباشد.

 

مراحل استراتژی بازاریابی عملکردی

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی عملکردی چگونه است؟

در حالی که تبلیغات عملکردی فقط زمانی هزینه دارد که موثر باشد، این ویژگی به طور خودکار آن را بالاتر از سایر اشکال بازاریابی قرار نمی دهد. بازگشت سرمایه ممکن است مثبت باشد، در عین حال کمتر از روش های جایگزین. به منظور انجام بازاریابی عملکردی، کسب و کارها باید تبلیغات جذاب و صفحات فرود و فرآیندهای کلیکی قابل درک را ایجاد کنند. انواع مختلفی از تبلیغات اینترنتی برای خرید بر اساس هزینه به ازای هر نمایش (CPM؛ “M” عدد رومی برای یک هزار) موجود است، از جمله تبلیغات بنری و تبلیغات پاپ آپ/پاپ آندر. با این حال، این ضعیف‌ترین شکل تبلیغات عملکردی است – زیرا در حالی که شرکت‌ها براساس اندازه مخاطب پرداخت می‌کنند، هنوز تضمینی وجود ندارد که مخاطب به تبلیغ پاسخ دهد.
هزینه به ازای هر کلیک (CPC) گزینه بهتری است، زیرا شرکت ها تنها زمانی پرداخت می کنند که مشتریان واقعاً به آگهی پاسخ دهند. اما آیا آنها خرید خواهند کرد؟ این قسمت بستگی به این دارد که کلیک آنها را کجا می برد – “صفحه فرود” ارائه شده.
صفحه فرود باید برای تجربه کاربر بهینه شود. باید به راحتی خوانده شود، استفاده از آن آسان باشد و ارزش پیشنهادی قانع کننده ای را به مشتری ارائه دهد (که به یاد داشته باشید، از عمد به صفحه آمده است). صفحه فرود ناکارآمد به این معنی است که یک شرکت برای حضور مشتریان، تکان دادن سر و رفتن به خانه، هزینه پرداخت می کند. بنابراین، کمپین بازاریابی باید هم تیم های تبلیغاتی و هم تیم توسعه وب را درگیر کند، با تاکید بر اینکه تبلیغات CPC تنها زمانی موثر هستند که به صفحات فرود موثر متصل شوند.
تبلیغات CPC وقتی با محتوای مرتبط پست شوند، مانند وبلاگی که در مورد صنعت بحث می‌کند یا محصولاتی مانند محصولات فروخته شده را بررسی می‌کند، بهترین عملکرد را دارند. یکی از قوی‌ترین روش‌ها برای همسویی با محتوای مرتبط، تبلیغات با موتور جستجویی مانند گوگل است. با پیوند دادن یک تبلیغ CPC با یک کلمه کلیدی جستجو، فقط برای افرادی که جستجوهای مرتبط با آگهی را انجام می دهند ظاهر می شود. با این حال، محبوب ترین کلمات کلیدی به طور طبیعی گران ترین هستند (عرضه و تقاضای ساده: بسیاری از تبلیغ کنندگان، فضای محدود برای نمایش تبلیغات). بنابراین یک کلمه کلیدی محبوب ممکن است چندین دلار به ازای هر کلیک هزینه داشته باشد، در حالی که یک کلمه کلیدی کمتر محبوب فقط چند سنت برای هر کلیک هزینه دارد. هزینه دقیق معمولاً توسط حراج تعیین می شود. (با این حال، فروشنده ممکن است فروش به غیر از بالاترین پیشنهاد را انتخاب کند: اگر پیش بینی می شود پیشنهاد دهنده با هر کلیک کمتر، پاسخ بسیار بیشتری داشته باشد – و در نتیجه، کل کلیک های بیشتری ایجاد کند – ممکن است فروشنده در عوض از آنها پول بیشتری کسب کند. )

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چیست؟

 

عناصر حیاتی استراتژی بازاریابی عملکردی

  • تبلیغاتی که جلب توجه می کند
  • قرار دادن آنها در مکان های مربوطه (هدف گذاری)
  • صفحات فرود کاربر پسند برای تبلیغات کلیکی
  • نظارت و تنظیم برای افزایش پاسخ کلیک

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی عملکردی باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی عملکردی باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی عملکردی آورده شده است.

مدیر بازاریابی اینترنتی

مدیران بازاریابی اینترنتی منابع بازاریابی را به برنامه های همکاری در فروش و تبلیغات CPM، CPC، CPL و CPA تخصیص می دهند. پیشنهاد قیمت برای کلمات کلیدی برای تبلیغات CPC در موتورهای جستجو را انجام می دهند. تحقیقات بازار در مورد پایگاه مشتریان اینترنتی یک شرکت را سفارش می دهند و بررسی می کنند. تلاش های تیم های مختلف (از جمله تبلیغات و توسعه وب) برای حفظ کیفیت و ثبات کمپین را هماهنگ می کنند

مدیر اکانت تبلیغاتی

مدیر اکانت تبلیغاتی ایده های خلاقانه برای تبلیغات اینترنتی ارائه می دهد. پیام برای تبلیغات بنری طراحی می کند. ویدئو برای تبلیغات اینترنتی تعاملی تولید می نماید. برای تبلیغات CPC در موتورهای جستجو و سایر وب سایت ها کپی می نویسند.

توسعه دهنده وب

صفحات فرود برای تبلیغات اینترنتی ایجاد می کنند. طراحی، نظارت و به روز رسانی سیستم خرید یک صفحه وب نیز برعهده این افراد است. تجزیه و تحلیل ترافیک در یک صفحه وب، و همچنین ترافیک ورودی از تبلیغات، و شناسایی مسائل مهم (مانند تقلب کلیک ایجاد شده توسط یک رقیب)؛ ایجاد و اشکال زدایی برنامه های وب سایت همگی از وظایف توسعه دهندگان وب می باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی عملکردی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک (PPC)

برای اثبات قدرت اقتصادی بازاریابی اینترنتی، به روند خرید گسترده کسب وکار اینترنتی نگاه نکنید. شرکت هایی که حتی دفاتر فیزیکی ندارند هر سال میلیون ها دلار جذب شرکت های بزرگی مانند گوگل، یاهو، فیس بوک و مایکروسافت می شوند. خرید تبلیغات پیشگام اورچور (Overture) با پرداخت به ازای کلیک توسط یاهو (Yahoo!) در سال ۲۰۰۳ به مبلغ ۱.۶۳ میلیارد دلار. این خرید ارزش سرمایه گذاری را داشت، زیرا بازاریابی پرداخت به ازای کلیک تنها در سال ۲۰۰۴ بیش از ۹ میلیارد دلار درآمد ایجاد کرد. تا آن زمان، یاهو تنها شرکت در کسب وکار رداخت به ازای کلیک نبود، اما در مدت کوتاهی شاهد سودهای بزرگی از خرید اورچور بود. امروزه، شرکت‌های بیشتری به دنبال اجرای کمپین‌های بازاریابی مقرون‌به‌صرفه و در عین حال سودآور هستند و به دنبال بازاریاب‌هایی هستند که مهارت‌های فنی و پیشینه آموزشی سنتی دارند تا این تلاش‌ها را رهبری کنند.

 

استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چیست؟

پرداخت به ازای کلیک (PPC) روشی برای خرید فضای تبلیغاتی هدفمند در بسترهای اینترنتی است که از عبارات جستجوی ارگانیک استفاده می کند. تبلیغ‌کنندگان به صاحبان یک فضای وب، مانند صفحه نتایج موتور جستجو یا یک صفحه وب خاص، هر بار که کاربر اینترنتی روی تبلیغ خاص خود کلیک می‌کند، مبلغ مشخصی پول می‌پردازند. از زمانی که این فناوری برای اولین بار در کنفرانس تد (TED) در سال ۱۹۹۸ توسط بنیانگذار آیدیالب (Idealab)، بیل گروس معرفی شد، این شکل‌های متفاوتی دارد. موتورهای جستجو مانند گوگل و بینگ برخی از پرکارترین ارائه دهندگان فضای PPC هستند (همچنین به بازاریابی جستجو مراجعه کنید). تبلیغ‌کنندگان به‌جای قرار دادن تبلیغات خود در وب‌سایت‌های خاصی که معتقدند مشتریان خود را پیدا می‌کنند، با پلتفرم‌های موتورهای جستجو معامله می‌کنند. وب‌سایت آن تبلیغ‌کننده در نتایج موتورهای جستجو بالاتر به نظر می‌رسد، و به شرکت‌های کوچک‌تر اجازه می‌دهد تا در غیاب روش‌های بهینه‌سازی موتور جستجوی سنتی، دید خود را افزایش دهند. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی که می‌خواهد وانت ۲۰۱۲ خود را به بازار عرضه کند، می‌تواند هر زمان که کاربر عباراتی مانند “کامیون وانت” و “کامیون جدید ۲۰۱۲” را در نوار جستجوی گوگل تایپ می‌کند، به گوگل برای درج یک لینک تبلیغاتی به وب‌سایت شرکت خودروسازی پرداخت کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب چیست؟

 

بازگشت سرمایه برای PPC

با قیمت مناسب به ازای هر کلیک، قرار دادن تبلیغات مناسب و تعداد کلیک های مناسب خریداری شده، PPC می تواند بازده سرمایه گذاری چشمگیری داشته باشد. طبق محاسبات ارائه شده توسط اینترپرنور دات کام (Entrepreneur.com)، ردیابی هزینه در مقابل سود در مدل پرداخت به ازای کلیک بسیار آسان است. یک شرکت می‌تواند با تعیین حداکثر تعداد کلیک‌های پرداختی، دقیقاً چند نفر را کنترل کند که چه تعداد از آن افراد به فروش تبدیل شده‌اند. با استفاده از معادله ای شامل تعداد کلیک های پرداخت شده، هزینه به ازای هر کلیک، میانگین قیمت فروش و تعداد دفعات تبدیل مشتری، محاسبه بازگشت سرمایه (ROI) با پرداخت به ازای هر کلیک حسابی ساده است.

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک استفاده می کند؟

امروزه، بازاریابی پرداخت به ازای کلیک معمولاً توسط کسب‌وکارها و سازمان‌های مختلف از شرکت‌های کوچک‌تر فروش کالا گرفته تا کمپین‌های سیاسی به امید افزایش آگاهی در مورد یک موضوع استفاده می‌شود. صاحبان کسب وکار جذب بازاریابی پرداخت به ازای کلیک می شوند زیرا می تواند با هزینه کم بسیار موثر باشد. PPC به یک کسب‌وکار اجازه می‌دهد تا به افرادی دسترسی پیدا کند که احتمالاً از قبل به آنچه کسب‌وکار می‌فروشد علاقه‌مند هستند، زیرا بسیاری از تبلیغات PPC فقط در وب‌سایت‌ها و صفحات نتایج موتورهای جستجو مرتبط با محصول ظاهر می‌شوند. برای کمپین های سیاسی یا سایر تلاش های افزایش آگاهی، پرداخت به ازای کلیک نیز می تواند راهی مقرون به صرفه برای دستیابی به ذینفعان احتمالی باشد. اگر کمپینی برای ایجاد مناطق بدون افسار برای صاحبان سگ در شهر دنور می خواست از PPC برای افزایش آگاهی در مورد این موضوع یا حتی تشویق کمک های مالی استفاده کند، می تواند از بینگ برای قرار دادن پیوند تبلیغات در صفحات نتایج جستجو که توسط کلمات کلیدی درباره دنور ، سگ ها و مناطق بدون افسار ایجاد شده است استفاده کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی محتوایی چیست؟

 

Joy for Page & Moy

در سال ۲۰۱۱، شرکت صنعت مسافرت پیج و موی تراول گروپ مستقر در بریتانیا، طرح بازاریابی خود را از جمله کاربرد قابل توجهی از استراتژی‌های پرداخت به ازای کلیک، بازنگری کرد. مشاوران بازاریابی آنها در شرکتی به نام رسپشنال (Receptional) طرح جدیدی را ایجاد کردند که سود P&M را تا حد زیادی بهبود بخشید. آن‌ها از طریق گسترش گسترده فهرست‌های کلیدواژه، پایگاه‌های اطلاعاتی از مناطق قرار دادن تبلیغات مانند صفحات جستجوی گوگل به‌روزرسانی می‌شدند، و تعداد کمپین‌های PPC برای جذب جمعیت‌شناسی هدف جدید افزایش یافت. پس از یک سال کمپین‌های هوشمند و اصلاح‌شده PPC، نرخ رزرو پیج اند موی بیش از دو برابر شد، هزینه هر مشتری ۱۲ درصد کاهش یافت و بازگشت سرمایه آن‌ها ۱۸ درصد افزایش یافت.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی وابستگی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک چگونه است؟

بسته به ساختار آن، کمپین بازاریابی پرداخت به ازای کلیک می تواند یک نوع تبلیغات بسیار مقرون به صرفه یا بسیار گران قیمت باشد. سازمانی که قبلاً هرگز از PPC استفاده نکرده است، باید با یک کمپین کوچک با بودجه محدود شروع کند و سپس دامنه کمپین بعدی را بر اساس درس های آموخته شده از اولین حمله گسترش دهد. قبل از ثبت نام در یک سرویس پرداخت به ازای کلیک و خرج کردن پول، یک تبلیغ‌کننده باید مشخص کند که تبلیغ چه کسی را هدف قرار می‌دهد و کجا بیشترین تأثیر را خواهد داشت. معمولاً بازاریابان ابتدا از نرم افزار تجزیه و تحلیل وب برای ردیابی ترافیک وب و تعیین بهترین مکان برای تبلیغات استفاده می کنند. به دلیل فراگیر شدن PPC، برخی از خدمات، به ویژه خدماتی که در موتورهای جستجوی اصلی قرار دارند، می توانند بسیار رقابتی باشند. به عنوان مثال، یک رستوران محلی کوچک تاکو، باید دو بار در مورد وارد شدن به یک جنگ پیشنهادی با تاکو بل بر سر فضای تبلیغاتی پریمیوم پرداخت به ازای کلیک در گوگل فکر کند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی رفتاری چیست؟

 

چه کسی بازار PPC را کنترل می کند؟

فضای تبلیغاتی پرداخت به ازای کلیک در موتورهای جستجو محبوب ترین در این زمینه است. در آگوست ۲۰۱۲ موتورهای جستجوی اصلی جهان هر کدام چه مقدار از بازار را در دست دارند.
نمودار استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک
بسیاری از بسته‌های مدرن پرداخت به ازای کلیک بسیار انعطاف‌پذیر هستند و به تبلیغ‌کنندگان این امکان را می‌دهند که بودجه محدودی را برای هر روز، هفته یا ماه تعیین کنند، و همچنین به تبلیغ‌کنندگان اجازه می‌دهند تا خدمات را در صورت درخواست مسدود کنند. یک تبلیغ‌کننده می‌تواند بودجه ماهانه تبلیغات PPC را با مقدار معینی، مثلاً ۶۰۰ دلار، اختصاص دهد و سپس از ارائه‌دهنده فضای تبلیغاتی بخواهد که وقتی تعداد کلیک‌ها به آن حد رسید، آگهی را حذف کند. این نه تنها یک راه عالی برای حفظ سوابق مالی ساده در طول کمپین بازاریابی است. همچنین یک راه عالی برای کنترل تعداد بازدیدکنندگان از وب سایت شرکت است. چنین کنترلی امکان تجزیه و تحلیل بسیار ساده و تعاملات قابل مدیریت با مشتری را فراهم می کند. بازاریابی پرداخت به ازای کلیک به عنوان کمپین های کوتاه، معمولاً از یک تا سه ماه، بهترین کار را دارد. تبلیغ‌کننده باید اثربخشی هر کمپین را تجزیه و تحلیل کند و سپس کلمات کلیدی، محل قرارگیری و تخصیص بودجه را برای استفاده از داده‌های کمپین‌های قبلی تنظیم کند.

چه کسانی در استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک باید استخدام شوند؟

یک کمپین خوب پرداخت به ازای کلیک، شامل هر عضوی از یک تیم بازاریابی است که تخصص موقعیت‌های فنی و خلاقانه را ترکیب می‌کند. اینها تنها چند نمونه از بسیاری از مسیرهای شغلی مرتبط با استراتژی های PPC هستند.

تحلیلگر داده

قرار دادن مناسب یک تبلیغ پرداخت به ازای کلیک و اثربخشی آن تبلیغ پس از قرار دادن با تجزیه و تحلیل مواردی مانند ترافیک سایت و ارزیابی صفحه وب تعیین می شود. تحلیلگران داده از نرم افزار و سایر مهارت های فنی برای انجام این محاسبات استفاده می کنند و بر اساس آنها توصیه هایی را ارائه می دهند.

طراح وب

کاربران اینترنت اغلب تبلیغات پرداخت به ازای کلیک را از طریق تصاویری مانند تبلیغات بنری یا از طریق پیوندهای متنی تجربه می کنند. هر دو به وب سایت تبلیغ کننده منتهی می شوند. یک طراح وب از مهارت های برنامه نویسی کامپیوتری و ارائه بصری استفاده می کند تا تبلیغات بصری را جذاب کند و اطمینان حاصل کند که مشتریان بالقوه پس از رسیدن به وب سایت محصول، درک خوبی از گزینه هایشان دارند.

متخصص محتوا

در حالی که طراحان وب روی عناصر بصری و ساختاری مواد بازاریابی مرتبط با کمپین پرداخت به ازای کلیک تمرکز می کنند، متخصصان محتوا پیام کلی محصول را مهندسی می کنند. آنها متن مواد تبلیغاتی را می نویسند و لحن برند شرکت را برای هر کمپین توسعه می دهند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی پرداخت به ازای کلیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.

استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب چیست؟

در این مقاله قصد داریم به معرفی استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب بپردازیم و تعریفی دقیق از استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب را بیان کنیم. در ادامه به نحوه اجرا و پیاده سازی یک کمپین با رویکرد استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب خواهیم پرداخت و شاخص های ارزیابی موفقیت آن را مورد بررسی قرار میدهیم. پس از خواندن این مقاله شما میدانید که چه نفراتی باید برای اجرای موفقیت آمیز یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب بکار گرفته شوند و نقش هر یک از این ارکان چه خواهد بود.

مقدمه ای بر استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب

تصور کنید که مسئول یک کسب وکار چند میلیون دلاری هستید و در حال مذاکره با چند فروشنده برای تامین تجهیزات، سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر هستید. یکی از فروشندگان مورد علاقه شما چندین خدمات اضافی را به شما معرفی می کند که می تواند سیستم های موجود شما را به روز کند و تجهیزات و نرم افزارهایی را که به طور خاص برای توسعه برنامه ریزی شده شما طراحی شده است در اختیار شما قرار دهد. از آنجایی که این کالاها و خدمات دقیقاً با نیازهای کسب وکاری شما مطابقت دارند، تصمیم می گیرید با آن فروشنده قرارداد ببندید.

 

استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب چیست؟

استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب به جای هدف قرار دادن بزرگترین گروه از مشتریان ممکن، یک مشتری اصلی(معمولاً یک مشتری فعلی، اما گاهی اوقات یک مشتری جدید) را هدف قرار می دهد، و با یک «حساب کلیدی» به عنوان یک بازار کامل برای انجام تحقیقات بازار و توسعه استراتژی های فروش رفتار می کند. وقتی استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر حساب به طور مؤثر اجرا می‌شوند، می‌توانند منجر به قراردادهای بزرگ شوند – همانطور که با نورث راپ گرامن (Northrop Grumman) انجام داد، که در سال ۲۰۰۳ یک قرارداد ۲ میلیارد دلاری با آژانس فناوری اطلاعات ویرجینیا منعقد کرد. رویکردهای بازاریابی مبتنی بر حساب معمولاً بیشترین سود را برای صنعت فناوری اطلاعات دارند. تصمیمات خرید پیرامون سیستم های محاسباتی و مخابراتی نیاز به تحقیق، برنامه ریزی و همکاری گسترده ای دارد که باعث می شود کسب و کارها قراردادهای جامعی را با یکدیگر ایجاد کنند.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی همکاری در فروش چیست؟

 

چرا از بازاریابی مبتنی بر حساب استفاده کنیم؟

کسب و کارها برای ارائه نوآوری ها به تامین کنندگان موجود نگاه می کنند. به طور متوسط، تصمیم گیرندگان انتظار دارند که پنج بار در سال در مورد خدمات جدید با آنها تماس گرفته شود. هفتاد و هشت درصد از تصمیم گیرندگان موافق هستند که رویکردهای بازاریابی ارائه شده توسط تامین کنندگان جدید هدف گذاری ضعیفی دارند. هشتاد و یک درصد از آنها بیشتر احتمال دارد که یک ارتباط حاوی محتوای شخصی را بخوانند.

استراتژی بازاریابی سنتی در مقابل استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب

 

چه کسانی از استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب استفاده می کنند؟

انواع دیگر شرکت هایی که از این رویکرد سود می برند عبارتند از:

  • شرکت های شیمیایی
  • شرکت های مهندسی و ساخت و ساز (که اغلب به سازمان های دولتی بازاریابی می کنند)
  • سازمان های مردم نهاد (سازمان های غیر دولتی) که در توسعه اجتماعی و اقتصادی فعالیت می کنند

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی B2B چیست؟

 

بازاریابی مبتنی بر حساب برای چه نوع مشتریانی موثر است؟

استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر حساب عموماً به سمت شرکت‌های بزرگی هدایت می‌شوند که اقلام یا خدمات با تعهد بالا را خریداری می‌کنند – چه از نظر حجم یا از نظر روابط آینده. خریدهای فناوری اطلاعات به طور ایده‌آل مناسب است، زیرا سیستم‌های محاسباتی و مخابراتی باید مرتباً به روز شوند تا از فناوری و نرم‌افزار جدید بهره ببرند. هدف بازاریابی مبتنی بر حساب، هم افزایش فروش و هم فروش متقابل محصولات و خدمات به چنین شرکت‌هایی و ایجاد چارچوبی برای فروش آتی به شرکت با رشد آن است.
از آنجایی که تاکتیک های بازاریابی مبتنی بر حساب امیدوار است که حجم معاملات کسب وکار با یک شرکت خاص را افزایش دهد، نشان دهنده یک سرمایه گذاری با ریسک بالا است. انتخاب حساب های مناسب، شانس موفقیت شرکت را در اجرای استراتژی های بازاریابی افزایش می دهد. در حالت ایده‌آل، حساب کلیدی باید شرکتی باشد که دارای منافع قابل‌توجهی با شرکت باشد، سابقه تثبیت شده در امور مالی داشته باشد و علاقه نشان داده به دنبال کردن یک رابطه کسب وکاری بلندمدت باشد.

بیشتر بخوانید:استراتژی بازاریابی کانالی چیست؟

 

نحوه اجرای استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب چگونه است؟

بازاریابی مؤثر مبتنی بر حساب شامل جمع‌آوری داده‌ها، توسعه روابط/آگاهی متقابل با شرکت هدف، و هماهنگی با تیم‌های بازاریابی و فروش در تلاش‌های فراگیر است. ابتدا، تیم بازاریابی باید حساب های برتر خود را شناسایی کند و آنها را بر اساس پتانسیل افزایش کسب وکار رتبه بندی نماید. حساب ها چه ارزشی دارند؟ چگونه شرکت می تواند این ارزش را ارائه دهد؟ هزینه ها چقدر است؟
وقتی تیم‌ها در مورد یک حساب هدف تصمیم می‌گیرند، محققان بازار نیازهای آن حساب، تصمیمات گذشته حساب و تاکتیک‌های بازاریابی را که مستعد آن بوده‌اند را شناسایی می‌کنند. بازاریابان با حمایت از شرکت خود، قابلیت ها و پیشنهادات بالقوه خود را به حساب مورد نظر ترسیم می کنند. در صورت امکان، باید مدیران خود حساب را در انتخاب طرح‌ها بر اساس پیشنهادهای موجود و بالقوه مشارکت دهید. با استفاده از این اطلاعات، تیم‌های بازاریابی مبتنی بر حساب از فروش با توسعه محتوای خاص برای حساب هدف پشتیبانی می‌کنند. همه ارتباطات – ایمیل ها، ارائه ها، جلسات حضوری – متناسب با این مشتری تنظیم شده اند.  در نهایت، بخش بازاریابی کمپین را با معیارهای تعیین شده بررسی می کند – زیرا “اگر نمی توان آن را اندازه گیری کرد، بازاریابی نیست” – و کمپین در حال انجام را بر این اساس تطبیق می دهد. بسیاری از تصمیمات خرید در شرکت های بزرگتر از چندین مرحله عبور می کنند و ماه ها طول می کشد تا تکمیل شوند. داده‌هایی که جمع‌آوری می‌شوند نیز در کمپین‌های آتی استفاده می‌شوند، درس‌هایی برای نزدیک شدن به حساب‌های دیگر و مقیاس‌بندی رویکردها بر این اساس.

بیشتر بخوانید:تعریف دقیق استراتژی بازاریابی هدفمند چیست؟

 

عناصر استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب

  • استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب تماماً در مورد عمق تعامل مشتری است، از جمله:
  • تحقیق در مورد حساب
  • تنظیم ارتباط برای آن حساب خاص
  • مشارکت دادن ذینفعان از حساب در برنامه ریزی
  • افزایش تماس های اجرایی

 

چه کسانی در استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب باید استخدام شوند؟

فرآیند استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب باید در چندین مرحله از چرخه زندگی محصول اجرا شود، بنابراین موقعیت های گوناگونی از حوزه بازاریابی را می توان برای اجرای این استراتژی بازاریابی به کار گرفت. همچنین برای موفقیت در یک کمپین بازاریابی باید تمام ارکان فعال در ان حوزه به خوبی در کنار هم کار کنند. در ادامه چند سمت اصلی در اجرای استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب آورده شده است.

مدیران بازاریابی

مدیران بازاریابی ممکن است بازاریابی مبتنی بر حساب را به سمت مشتریان بالقوه هدایت کنند یا کسب وکار با مشتریان فعلی را افزایش دهند.

تحلیلگران تحقیقات بازار

تحلیلگران تحقیقات بازار داده‌هایی را در مورد یک بخش بازار – یا یک حساب واحد، در مورد بازاریابی مبتنی بر حساب – جمع‌آوری می‌نمایند تا راهنمایی کنند یک شرکت چگونه محصولات و/یا خدمات خود را به مشتریان ارائه می‌کند. از روش‌های مختلف (از جمله مصاحبه، پرسشنامه، گروه‌های متمرکز و بررسی ادبیات) برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد ترجیحات، نیازها و عادات خرید مشتریان استفاده کنید؛ جمع آوری داده ها در مورد رقبا، شرایط بازار، و روند صنعت؛ تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و نرم افزار؛ با استفاده از چارت ها، نمودارها و ابزارهای دیگر، یافته ها را استخراج کرده و به سازمان خود منتقل می کنند؛ روندها، نیازها و فرصت های آینده را بر اساس داده های جمع آوری شده پیش بینی می کنند؛ ارزیابی و به روز رسانی روش های جمع آوری داده ها از دیگر وظایف تحلیلگران تحقیقات بازار می باشد.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوطه، لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع استراتژی بازاریابی مبتنی بر حساب برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است.