مدیریت بازاریابی چیست؟
در این مقاله به مقوله مدیریت بازاریابی یا همان مدیریت مارکتینگ (Marketing Management) خواهیم پرداخت و مراحل و فرایندهای شکل گیری آن را در سازمان ها بررسی خواهیم کرد و مفاهیم مرتبط به مدیریت بازاریابی را شرح خواهیم داد. همچنین در ادامه میتوانید استراتژی های بازاریابی را بخوبی بشناسید و بدانید که برای همسویی فعالیت های مدیریتی سازمان با استراتژی کلان شرکت چه باید کرد. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
تعریف دقیق مدیریت بازاریابی چیست؟
مدیریت بازاریابی یا مارکتینگ به عنوان فرایندی، مدیریتی اجتماعی تعریف میشود که بوسیلهٔ آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههای خود اقدام میکنند. برای روشن شدن این تعریف باید اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.
تعریف مدیریت بازاریابی یا مارکتینگ از نگاه کاتلر چیست؟
کاتلر بیان میدارد که بازاریابی علم و هنر جستجو، خلق و ارائه ارزش برای برطرف کردن نیازهای بازار همراه با سودآوری است. مارکتینگ نیازها و خواستههای تأمین نشده را شناسایی میکند. بازار آنها را تعریف میکند و با اندازهگیری بازارها، سود بالقوه آن را مشخص میکند. بازاریابی تشخیص میدهد که کدام بخش از بازار بیشترین پتانسیل را برای فروش محصول دارد. (درواقع محصول نیاز آنها را تأمین میکند) و متناسب با آن محصول یا خدمات را طراحی و ترویج میکند.
تعریف مدیریت بازاریابی یا مارکتینگ از نگاه پیتر دراکر چیست؟
هدف بازاریابی شناخت و درک مشتری است تا محصول و خدمات مورد نظر کاملا با انتظارات آنها مطابقت داشته باشد و به خوبی به فروش برسد. وقتی شما مشتریان خود را بشناسید و مطمئن باشید که برند شما به راحتی برای مشتریان قابل پذیرش است، در آن صورت عشق متقابلی از بازاریابی دریافت می کنید و در آن موفق می شوید. به همین دلیل است که مدیریت بازاریابی در هر زمینه ای بسیار حائز اهمیت است.
بازاریابی عمدتا تحت عنوان « هنر فروش محصولات » شناخته شده است. اما پیتر تراکر معتقد است که هدف بازاریابی رساندن میزان فروش به بالاترین حد ممکن است. به طور ایده آل، بازاریابی و مارکتینگ باید بر مشتری که آماده خرید است اثرگذار باشد. در مدیریت بازاریابی و فروش، بحث چرخه عمر محصول نیز مطرح است و اینکه این محصول تا چه زمانی می تواند در بازار بماند و به فروش ادامه بدهد. در نتیجه باید در طراحی قیف فروش در بازاریابی عمر محصول و نوع آن را نیز در نظر گرفت.
تاریخچه بازاریابی مربوط به چه دورانی است؟
قدمت تلاشهای صورتگرفته در این زمینه، ممکن است به قدمت تمدن بشر باشد. به اعتقاد برخی از افراد، این روند با تلاش برای ارائهی کالاها به شیوهی خاصی برای تجارت، آغاز شده است. تاریخچه بازاریابی با تلاش برای توسعهی ارتباطات متقاعدکننده برای فروش کالاها و خدمات آغاز شده و ریشه در چین و هند باستان دارد. شاید آن زمان، این فعالیت به عنوان یک کسب و کار بازاریابی شناختهشده نبوده است، اما ایدهی بازاریابی، آن زمان شکل گرفت و پیشرفت خود را آغاز کرد.
بیشتر بخوانید: اهداف و نتایج کلیدی
تعیین اهداف بازاریابی چگونه است؟
باید به خاطر داشت که دستیابی به موفقیت تنها با تعریف اهداف به دست نمیآید بلکه علاوه بر تعریف دقیق و صحیح اهداف، گام بعدی اقدام جهت اندازهگیری درست و قابل اعتماد از اهداف است. انجام این نوع از اندازهگیری در اهداف بازاریابی میتواند در دورههای زمانی متنوعی نظیر سالانه، سه ماهه، ماهانه، هفتگی یا حتی روزانه به انجام برسد. در یک نگاه کلی توصیه میشود تا پس از تعیین معیارهای اصلی عملکرد، شاخصهایی برای ارزیابی آنها تعیین شود تا ردیابی میزان پیشرفت به سمت تحقق اهداف را به درستی امکانپذیر شود.
شما میتوانید اهداف خود را در فایلی جداگانه ایجاد کنید تا بتوانید به صورت منحصر به فردی، منبعی برای مراجعه به اهداف شرکت خود داشته باشید. با رجوع به این فایل شما میتوانید به راحتی هر چیزی را ردیابی کنید؛ مثلاً اینکه چگونه هر یک از کمپینهای بازاریابی شما یا تولید محتوا به اهدافشان کمک کرده یا شما را در مسیر موفقیت، قدرت بیشتری بخشیده است. داشتن اطلاعات درست و اهداف بازاریابی مناسب و همینطور دادههای خوب میتواند روشی برای اثبات و بهبود استراتژی بازاریابی شما باشد.
باید بدانید که باید اهمیت ویژهای برای این نوع از اهداف قائل باشید. بازاریابی مقولهای بیش از یک امر تبلیغاتی ساده میباشد و نیاز به تعیین اهدافی مانند توسعه محصول و تقسیمبندی بازار، مدیریت برند یا نام تجاری، قیمت گذاری، توزیع و ارتباطات دارد. درک اینکه چگونه اهداف بازاریابی به شما کمک میکند تا تمام فعالیتهای فروش خود را هماهنگ کنید، بیشتر باعث خواهد شد تا شما بتوانید یک کسب و کار قوی و با آینده را ایجاد کنید.
بیشتر بخوانید: OKR چیست؟ و نحوه ردیابی آن چگونه است؟
مولفه های کلیدی مدیریت بازاریابی چیست؟
مدیریت بازاریابی مولفه ها و عناصر مهمی دارد که در کسب وکارها باید به آنها توجه کرد. در ادامه برخی از آن ها را نام برده ایم:
برنامه ریزی بازاریابی:
- تحقیقات بازار: جمع آوری اطلاعات در مورد بازارهای هدف، رقبا و روند صنعت.
- تعیین اهداف: تعیین اهداف خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان (SMART).
- توسعه استراتژی ها: ایجاد یک نقشه راه برای دستیابی به اهداف بازاریابی.
- ایجاد یک آمیخته بازاریابی: تعیین ترکیب بهینه محصول، قیمت، مکان و تبلیغات.
مدیریت محصول:
- توسعه محصول: ایجاد محصولات یا خدمات جدید.
- مدیریت چرخه عمر محصول: مدیریت مراحل زندگی یک محصول (معرفی، رشد، بلوغ، افول).
- برندسازی: ایجاد هویت برند قوی.
استراتژی قیمت گذاری:
- قیمت گذاری مبتنی بر هزینه: تعیین قیمت ها بر اساس هزینه های تولید.
- قیمت گذاری مبتنی بر ارزش: تعیین قیمت ها بر اساس ارزش درک شده مشتری.
- قیمت گذاری رقابتی: تعیین قیمت در رابطه با رقبا.
توزیع:
- انتخاب کانال: انتخاب موثرترین کانال ها برای دستیابی به مشتریان هدف.
- مدیریت زنجیره تامین: مدیریت جریان محصولات از تامین کنندگان به مشتریان.
ترویج:
- تبلیغات: ایجاد و ارسال پیام های پولی به مخاطبان هدف.
- روابط عمومی: ایجاد روابط مثبت با ذینفعان.
- پیشبرد فروش: تحریک فروش کوتاه مدت.
- فروش شخصی: ایجاد روابط با مشتریان از طریق تعاملات چهره به چهره.
- بازاریابی دیجیتال: استفاده از کانال های آنلاین برای دستیابی به مشتریان.
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM):
- ایجاد روابط: تقویت روابط بلندمدت با مشتریان.
- رضایت مشتری: تضمین رضایت و وفاداری مشتری.
- مدیریت داده های مشتری: جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های مشتری برای بهبود تلاش های بازاریابی.
بیشتر بخوانید: شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
بیشتر بخوانید: تعیین اهداف خرد SMART به چه معناست؟
فرآیند مدیریت بازاریابی چطور تعریف میشود؟
برنامه استراتژیک، اهداف و رسالت کلی شرکت را تعیین می کند. در درون هر واحد فعالیت، بازاریابی برای رسیدن به اهداف مدیریت استراتژیک مساعدت لازم را به عمل می آورد. شرکت های هوشیار برای نظارت بر جریانات و تغییرات بازار و همسو شدن با آن به سیستم بازاریابی تکیه می کنند بعبارتی استراتژی مدیریت بازاریابی باید باید استراتژی های سطح کلان سازمان همسو باشد. تعریف مدیریت بازاریابی بطور کلی در فروش و تبلیغات ساده خلاصه نمیشود، بلکه عبارت است از یک فرآیند کامل برای هماهنگ کردن شرکت با بهترین فرصت ها. بنابراین فرآیند مدیریت بازاریابی این چنین تعریف می شود:
- تجزیه و تحلیل فرصت های بازار
- انتخاب بازارهای هدف
- تهیه ترکیب عناصر بازاریابی
- اداره تلاشها و فعالیت های بازار
در ادامه به بررسی هریک از ابعاد فرآیند مدیریت بازاریابی خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید: تعریف استراتژی زنجیره تأمین چیست؟ انواع مدیریت زنجیره تأمین چگونه اجرا می شوند؟
تجزیه و تحلیل فرصت های بازار (Market Analysis)
هر شرکتی باید توانایی تشخیص فرصت های جدید بازار را داشته باشد. هیچ شرکتی نمی تواند به محصولات و بازارهای فعلی خود برای همیشه وابسته باشد؛ زیرا محیطِ پیچیده و در حال تغییر، همواره فرصت ها و تهدید های جدیدی را به همراه دارد. شرکت باید دائما محیط و مشتریان را زیر نظر داشته باشد، به طوری که از تهدید ها مصون بماند و از فرصت های پیش آمده، نهایت استفاده را به عمل آورد. برای بقا چاره ای جز جستجوی راه های جدید برای ارائه ارزش و فایده به مصرف کنندگان وجود ندارد.
شرکت ها ممکن است تصور کنند که با فرصت های کمی روبرو هستند. اما این عقیده فقط معلول قصور در تفکر استراتژیک این شرکت ها نسبت به نوع فعالیت و نقاط قوتشان است که از عدم فعالیت صحیح مدیریت بازاریابی در سازمان نشأت میگیرد. این یک امر مفروض و ثابت شده است که هر شرکتی با فرصت های زیادی روبرو است. شرکت ها می توانند به طور اتفاقی یا سیستماتیک به دنبال فرصت های جدید باشند. بسیاری از شرکت ها به آسانی و با باز نگهداشتن چشم و گوش خود نسبت به تغییرات بازار، ایده های جدیدی را کشف می کنند. در بسیاری از سازمان های بزرگ، وظیفه چشم بینای سازمان را بخش تحقیقات بازار در واحد مدیریت بازاریابی انجام میدهد که بسیاری از آنان برای تجزیه و تحلیل محیط بازاریابی از روشهای رسمی استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل SWOT
تمام فرصت ها برای یک شرکت مطلوب نیستند
هیچ امری قطعی نیست و این نکته را باید بدانید، تمام فرصت ها برای یک شرکت مطلوب نیستند. تشخیص فایده یک فرصت در مدیریت بازاریابی باید با منابع و اهداف شرکت تناسب داشته باشد. تلفن های سلولار، ماشین های فاکسی میل، تلویزیون های های – دفنیشن، وی سی آر، کامپیوترهای جیبی و بشقاب های ماهواره های خانگی از جمله بازارهای طلایی به شمار می روند ولی نه برای هر شرکتی. برای مثال، مک دونالدز به دنبال فروش، رشد و سودآوری قابل توجه از طریق فروش غذای فوری است و محصولات یادشده اساسا مناسب برای بدست آوردن مزیت رقابتی چنین شرکتی نیستند. اگرچه شرکت مک دونالدز دارای منابع قابل ملاحظه ای است، با این حال برای موفقیت در فروش محصولاتی با تکنولوژی بالا فاقد دانش فنی، تجربه مدیریت بازاریابی صنعتی و کانال های توزیع مخصوص موردنیاز این محصولات است.
هنگام تجزیه و تحلیل فرصت های بازار از طریق فرآیند مدیریت بازاریابی مشاهده می کنید که مدیران به اطلاعات زیادی نیازمندند. این نیازهای اطلاعاتی، بیشتر در مورد مصرف کنندگان و نحوه تصمیم گیری های خرید آنها است. مدیران در محیط بازاریابی به دنبال عوامل مهمی نظیر رقبا، عرضه کنندگان مواد اولیه، واسطه های فروش و مردم اند. آنها همچنین به اطلاعاتی در خصوص عوامل و نیروهای محیطی، نظیر نیروهای جمعیت شناختی، اقتصادی، طبیعی، تکنولوژیکی، سیاسی و فرهنگی نیاز دارند که مصرف کنندگان و شرکت را تحت تأثیر قرار می دهند. سیستم اطلاع رسانی بازاریابی، نیازهای اطلاعاتی مدیران بازاریابی را برآورده میکند. سپس اطلاعات مورد نیاز از منابع مختلفی شامل، مدارک داخلی، سرویس های اطلاعاتی بازاریابی و تحقیقات بازاریابی تهیه می گردند. آنگاه این اطلاعات در قالب صحیح و در زمان مقتضی در اختیار مدیرانی قرار می گیرند که به آنها نیازمندند.
بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل TOWS
بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟
تقسیم بازار یا (Segmentation) در مدیریت بازاریابی به چه معناست
فرض کنید میزان تقاضا در آینده به نظر خوب می رسد. در این حالت، شرکت باید در مورد نحوه ورود به این قسمت از مدیریت بازاریابی تصمیم گیری کند. یک بازار، خود از انواع مشتری، محصولات و نیازها تشکیل می شود و این وظیفه بازاریاب (Marketer) است که تعیین کند کدام قسمت این بازار شانس دستیابی به اهداف شرکت را بیشتر میکند. مصرف کنندگان را می توان بر اساس عوامل مختلف، به شرح زیر طبقه بندی کرد:
- عوامل جغرافیایی (منطقه، شهر)؛
- عوامل جمعیت شناختی (جنس، سن، درآمد و تحصیلات)؛
- عوامل روانشناختی (طبقه اجتماعی و سبک زندگی)؛
- عوامل رفتاری (نرخ مصرف، مزایای مورد انتظار و اوقات خرید).
به فرآیند طبقه بندی مشتریان به گروه هایی با خصوصیات و نیازها یا رفتار مختلف، تقسیم بازار گویند.
ویژگی های بازار و نحوه تقسیم بندی بازار
هر بازار از قسمت های مختلفی تشکیل می شود ولی هر نوع قسمت بندی بازار، به طور مساوی مفید فایده نخواهد بود. برای مثال، تی لنول از طریق تقسیم بازار خود به مصرف کنندگان مؤنث و مذکر، نفع چندانی نخواهد برد، زیرا اگر این دو گروه نسبت به یک محرک بازاریابی، پاسخ مشابهی نشان دهند، یک قسمت بازار، از مصرف کنندگانی تشکیل می شود که نسبت به مجموعه ای از محرک های بازاریابی از خود پاسخ مشابهی نشان می دهند و همین نکته میتواند فرآیند تقسیم بازار و تشخیص رفتار مشتری را تحت تأثیر قرار دهد.
در بازار اتومبیل، مصرف کنندگانی که راحت ترین و بزرگترین اتومبیل را بدون توجه به قیمت آن انتخاب می کنند، تشکیل یک قسمت بازار را می دهند و مابقی قسمت های بازار، شامل خریدارانی است که اساسا به قیمت و صرفه جویی حین استفاده توجه دارند و نیز کسانی که به دنبال سبک و شأن اجتماعی اند و آنهایی که خواهان زیبایی و کارآیی بالایی هستند، یا خریدارانی که به دنبال دوام و ایمنی اند.
تولید یک مدل اتومبیل که انتخاب اول خریداران هر یک از این قسمت های بازار باشد، دشوار خواهد بود. سیاستی که در مدیریت بازاریابی نیاز به آن نیاز داریم، بصورت عاقلانه و منطقی این است که شرکتها کلیه تلاش های خود را بر نیازهای برجسته و شاخص یک قسمت یا بیشتر از یک قسمت بازار متمرکز کنند. بدین ترتیب، برای ارزیابی جذابیت قسمتی از بازار در مقام یک فرصت بازاریابی، باید خصوصیات جغرافیایی، جمعیت شناختی رفتاری و سایر ویژگی های هر قسمت بازار، مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید: تعریف دقیق ذی نفع یا ذینفعان چیست؟ تحلیل ذینفعان در سازمان و پروژه چگونه انجام می شود؟
انتخاب بازار هدف (Targeting) و شناسایی رفتار مصرف کنندگان
شرکتها به این امر واقفند که در یک بازار مفروض، توانایی تأمین رضایت تمام مصرف کنندگان را ندارند یا حداقل جلب رضایت کلیه مصرف کنندگان به یک روش امکان پذیر نیست. چرا که در یک بازار، همواره تعداد زیادی مصرف کننده مختلف و با نیازهایی بسیار متفاوت وجود دارند و بعضی از شرکت ها برای خدمت به قسمت های مشخصی از بازار، در وضعیت بهتری قرار دارند. هر شرکت باید کل بازار را بررسی کند و آنگاه قسمت هایی از آن را برای خود انتخاب کند که در مقایسه با رقبا می تواند به نحوه سودآورتری بدان پاسخگو باشد. این بررسی محیطی در فرآیند مدیریت بازاریابی طی چهار مرحله زیر اجرا میشود:
- اندازه گیری تقاضا و پیش بینی آن
- تقسیم بازار
- هدف گیری در بازار
- جایگاه یابی در بازار
فرض کنید یک شرکت برای یک محصول بالقوه جدید، بازارهای موجود را بررسی میکند، این شرکت برآورد دقیقی از اندازه فعلی و آتی بازار و قسمت های مختلف آن نیازمند است. برای تخمین اندازه فعلی بازار، شرکت باید کالاهای رقیب را بشناسد و برآوردی از فروش این کالاها به دست آورد و آنگاه نسبت به بزرگ و کافی بودن حجم این بازار اطمینان حاصل کند.
آینده پژوهی در تخمین میزان رشد بازار
رشد بازار در آینده نیز اهمیت دارد بطوریکه شرکت ها علاقه مندند وارد بازارهایی شوند که دورنمای رشد قابل قبولی را نوید میدهند. رشد بالقوه، خود احتمالا به نرخ رشد گروه های سنی، درآمد یا گروه هایی با ملیت های مختلف بستگی دارد. این رشد، ممکن است به تغییر و تحولات بزرگتری که در محیط روی می دهد نیز ارتباط داشته باشد. این تحولات، شامل تغییر در شرایط اقتصادی، نرخ جرائم و سبک زندگی است که همگی آنها باید توسط واحد مدیریت بازاریابی شناسایی و برآورد شود.
برای مثال، بازار آتی برای اسباب بازی و پوشاک کودکان شدید به نرخ زاد و ولد فعلی، روند رفاه مصرف کننده و سبک زندگی رایج بستگی دارد. پیش بینی تأثیرات این نیروهای محیطی بسیار دشوار است، ولی برای تصمیم گیری در مورد بازار این کار باید صورت گیرد. طی فرآیند مدیریت بازاریابی که مدام در حال تکاپو است، کارشناسان اطلاعاتی شرکت احتمالا از روشهای پیچیده ای برای اندازه گیری و پیش بینی تقاضا استفاده خواهند کرد.
بیشتر بخوانید: نرم افزار CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) چیست؟
هدف گیری در بازار
پس از اینکه یک شرکت، قسمت های مختلف بازار را بررسی کرد، نوبت ورود به یک قسمت یا بیشتر بازار می رسد. یک شرکت احتمالا با توجه به منابع و مهارت های محدود خود، تصمیم می گیرد به یک قسمت یا قسمت های اندک، ولی مخصوص بازار وارد شود. این خط مشی، فروش را در قسمت مدیریت بازاریابی، محدود می کند ولی می تواند بسیار سودآور باشد. ممکن است یک شرکت در یک بازار، چندین قسمت وابسته به هم را انتخاب کند. قسمت هایی که مشتریان مختلفی دارند، اما این مشتریان دارای خواسته های اساسی یکسانی هستند. یک شرکت بزرگ نیز ممکن است با عرضه طیف کاملی از محصولات، کلیه قسمت های بازار را به عنوان هدف انتخاب کند. اکثر شرکت ها ابتدا وارد یک قسمت از یک بازار جدید می شوند و در صورت موفقیت به قسمت های دیگر نیز وارد می شوند. هوندا، تویوتا و نیسان ابتدا با اتومبیل های ارزان قیمت، پیروزمندانه وارد بازار ایالات متحده شدند و سپس اتومبیل هایی با قیمت متوسط و گران قیمت عرضه کردند. شرکت های بزرگ نهایتا به دنبال پوشش کامل بازارند. آنها در صنعت خود خواهان «جنرال موتورز» شدن اند. جی ام ادعا می کند اتومبیلی برای «هر کس، هر نوع درآمد و هر نوع شخصیت» تولید میکند. شرکت پیشتاز معمولا برای پاسخگویی به نیازهای خاص هر قسمت بازار، محصولات مختلفی را در اختیار دارد.
بیشتر بخوانید: هدف از برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی چیست و چگونه تدوین میشود؟
جایگاه یابی و موقعیت در بازار (Positioning)
یک شرکت پس از تصمیم در مورد این که وارد کدام قسمت از بازار شود، در خصوص (جایگاه هایی) که در نظر دارد در قسمت مدیریت بازاریابی اشغال کند، تصمیم می گیرد. جایگاه یک کالا، رتبه ای است که آن کالا در مقایسه با کالاهای رقیب در اذهان مصرف کنندگان جای میگیرد. اگر یک کالا از نظر مصرف کنندگان در بازار با کالای موجود دیگری مشابه تلقی گردد، دلیلی برای خرید آن وجود نخواهد داشت.
جایگاه یابی در بازار برای مدیریت بازاریابی یک کالا عبارت است از اختصاص یک مکان روشن، مشخص و مطلوب در اذهان مصرف کنندگان هدف نسبت به کالاهای مشابه. بدین ترتیب، بازاریابان برای کالاهای خود جایگاهی طراحی میکنند که نسبت به کالاهای مشابه برجسته تر باشد. جایگاه انتخابی باید در بازارهای هدف، بالاترین مزیت استراتژیک را برای آنها به ارمغان آورد.
برای مثال، اتومبیل هیوندایی (Hyundai) جایگاهی در بازار پیدا کرده است که در سطح اتومبیل های با قیمت پایین «اتومبیل ایده آل» بشمار می آید؛ کرایسلر (Chrysler) عنوان می کند: «بهترین ساخت که بالاترین طرفدار را دارد». پونتیاک (pontiac) ادعا دارد: «ما هیجان ایجاد میکنیم»؛ و این در شرکت فورد (Ford) این گونه مطرح می شود «کیفیت، اولویت اول»؛ جاگوار (Jaguar) اتومبیل خود را در این جایگاه قرار داده است: «ترکیبی از هنر و فن»، و ساب «تیز ترین اتومبیلی که تاکنون ساخته شده است». مرسدس (Mercedes-Benz) در جایگاه «از نظر مهندسی هیچ اتومبیلی به گرد آن نمی رسد و بنتلی تجملی دارای جایگاه اتومبیلی که فاصله چندانی با بال داشتن ندارد». چنین شعارهای ساده ولی فریبندهای ستون فقرات خط مشی مدیریت بازاریابی یک کالا را تشکیل می دهند.
برای ایجاد جایگاه مناسب در بازار باید چه کرد؟
هنگام تعیین جایگاه کالا، شرکت ابتدا باید مزایای رقابتی (USP) ممکن را شناسایی کند که در مدیریت بازاریابی قرار است این جایگاه بر مبنای آن ایجاد گردد. برای به دست آوردن مزیت رقابتی، شرکت باید برای قسمت های برگزیده خود، ارزش و فایده بیشتری را ارائه کند. این فایده می تواند ارائه قیمتی پایین تر از قیمت رقبا باشد یا ارائه مزایای بیشتری برای توجیه قیمتهای بالاتر. اگر شرکت کالای خود را در جایگاه ارائه فایده بیشتر قرار دهد، در این صورت باید واقعا این فایده بیشتر را تحویل دهد. بدین ترتیب، جایگاه یابی مؤثر با متمایز کردن واقعی آن چیزی آغاز می شود که بازاریابی شرکت ارائه میکند و آن چیزی که بازاریابی شرکت ارائه می کند، باید نسبت به آنچه که رقبا ارائه می کنند برای مصرف کنندگان فایده بیشتری در بر داشته باشد.
شرکت ممکن است به چندین روش مختلف عرضه خود را در مدیریت بازاریابی متمایز کند. شرکت می تواند با ارائه ویژگی های بیشتر، کارایی بالاتر یا شکل و طراحی بهتر، کالای فیزیکی خود را متمایز کند. این وجه تمایز می تواند در خدمات همراه کالا یا با به کارگیری، آموزش و تربیت پرسنل بهتری ایجاد گردد که با مشتری تماس میگیرند و بالاخره این وجه تمایز می تواند با ایجاد یک تصویر ذهنی از مارک کالا یا شرکت به وجود آید.
بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟
ایجاد تمایز و تفاوت در بازار (Differentiation)
تمام عوامل و فاکتورهای تمایز ارزشمند نیستند، بازاریابان علاقه مند به انتخاب تفاوت هایی هستند که از نظر مصرف کنندگان با اهمیت تلقی می شوند، تفاوتهایی که شرکت را از رقبا جدا می کند. افرادی که در حوزه مدیریت بازاریابی فعالیت میکنند باید دائما در پی وجوه تمایزی باشند که به آسانی توسط رقبا تقلید نشوند و سودآوری مطلوب و قابل توجیهی نیز برای شرکت در پی داشته باشند و خریداران نیز از عهده تأمین هزینه های آن برآیند. شرکت می تواند جایگاه یک کالا را بر اساس یک یا چندین عامل مورد تمایز قرار دهد. در هر صورت، تعیین جایگاه بر اساس چند عامل مختلف می تواند نهایتا به سردرگمی و عدم باور مصرف کننده بیانجامد. پس از اینکه شرکت، جایگاه مطلوب خود را انتخاب کرد باید برای ارائه و ارتباط آن جایگاه به مصرف کنندگان هدف، اقدامات جدی به عمل آورد. در نهایت برنامه مدیریت بازاریابی شرکت نیز باید به طور کامل از خط مشی انتخاب شده جایگاه یابی شرکت، حمایت کند.
مدیریت بازاریابی دیجیتال چگونه است؟
بازاریابی دیجیتال یعنی استفاده از ابزارهای موجود در اینترنت و دنیای دیجیتال برای بازاریابی خدمات و محصولات. در واقع در این روش بازاریابی بیشتر وابسته به رسانه های دیجیتالی مثل شبکه های اجتماعی می باشد. استفاده از شبکه های اجتماعی به نوعی به بازاریابی دیجیتالی ما کمک می کنند. حال فرقی نمی کند بازاریابی ما در شبکه های اجتماعی به صورت رایگان یا شامل هزینه باشد.
استفاده از هر نوع رسانه ای که مربوط به کسب و کارهای دیجیتال است می تواند به بازاریابی دیجیتال ما کمک کند. مثلا با استفاده از بهینه سازی سایتمان برای موتورهای جست و جو می توانیم از طریق موتورهای جست و جو و به ویژه گوگل مشتریان زیادی را با محصولات و خدمات خود آشنا کنیم. در ادامه بیشتر در مورد ابزارها و روش های بازاریابی دیجیتال صحبت خواهم کرد.
بازاریابی دیجیتال یا همان دیجیتال مارکتینگ فقط محدود به کسب و کارهای آنلاین نمی شود. خیلی از افراد فکر می کنند بازاریابی دیجیتالی فقط برای کسب و کارهایی است که دارای یک وب سایت هستند. در صورتی که به هیچ وجه این طور نیست. خیلی از کسب و کارهای سنتی هم هستند که از طریق تبلیغات دیجیتال سعی دارند تا خدمات خود را به مشتریان احتمالی خود معرفی کنند. در دیجیتال مارکتینگ سعی می شود از طریق ابزارهایی مثل وب سایت، ایمیل، شبکه های اجتماعی رفتار کاربران و مخاطبان تحلیل شود تا بعد از بررسی های انجام شده بتوان بیشترین بازدهی را از بازاریابی بر روی این افراد کسب کرد. در حقیقت در دیجیتال مارکتینگ هدف اصلی ما فروش است البته فروش بیشتر با داشتن مخاطبان هدف گسترده تر. شاید در بازاریابی سنتی هیچگاه نتوانید به طیف گسترده ای از مخاطبین دست یابید.
بیشتر بخوانید: استراتژی کسب و کارهای آنلاین چگونه تعیین میشود؟
مقاله مدیریت بازاریابی و فروش در مجله های معتبر
برای آشنایی کامل با مبحث مدیریت بازاریابی باید بطور مداوم مقالات و دیدگاه افراد صاحب نام را در مجلات و نشریه های معتبر دنبال کنید؛ زیرا مباحث مربوط به حوزه مدیریت بازاریابی یا همان مارکتینگ دائما به روز میشود و یک فرد متخصص باید بطور روزمره و مداوم خود را با دانش روز جهانی تطبیق دهد. از همین رو برای آشنایی علاقه مند به حوزه چند لینک معتبر خارجی برای شما به اشتراک گذاشته میشود، همچنین شما میتوانید مباحث مرتبط دیگر را در وبسایت شریف استراتژی دنبال کنید.
سوالات متداول در زمینه مدیریت بازار یابی
در این بخش، به برخی از سوالات متداول در این زمینه و پاسخهای آنها میپردازیم:
اهمیت مدیریت بازاریابی در کسب و کار چیست؟
مدیریت بازاریابی قلب تپنده هر کسب و کاری است؛ نه تنها به شما کمک میکند تا محصولات یا خدماتتان را به فروش برسانید، بلکه به شما امکان میدهد تا در بازار رقابتی امروز، نام خود را ماندگار کرده و رشد کنید. مدیریت بازاریابی به شما یاری می رساند تا نیازها، خواستهها و رفتارهای مشتریان خود را به خوبی درک کنید. با این دانش، میتوانید محصولات یا خدماتی را ارائه دهید که دقیقاً مطابق با نیازهای آنها باشد و به درک عمیق از مشتریان خود دست یابید. می توان گفت مدیریت بازاریابی به شما ابزارهایی میدهد تا با مشتریان خود ارتباط مؤثری برقرار کنید. از طریق بازاریابی محتوا، شبکههای اجتماعی و سایر کانالها، میتوانید با مشتریان خود در تعامل باشید و آنها را به برند خود وفادار کنید تا ارتباط قوی با مشتریان خود ایجاد نمایید. باید به این نکته نیز اشاره کرد که هدف اصلی هر کسب و کاری، افزایش فروش و درآمد است، مدیریت بازاریابی با شناسایی بازار هدف، طراحی کمپینهای تبلیغاتی مؤثر و ایجاد انگیزه در مشتریان، به شما کمک میکند تا به این هدف نیز دست یابید. در واقع مدیریت بازاریابی نقش کلیدی در موفقیت یک کسب و کار دارد. این نقش شامل ایجاد آگاهی از برند، افزایش فروش، حفظ مشتریان وفادار، شناسایی فرصتهای جدید بازار و مقابله با رقبا است.
فرآیند اصلی و مراحل بازاریابی چیست؟
مراحل بازاریابی شامل مواردی همچون: درک رسالت سیستم و نقش بازاریابی در تحقق آن، تعیین اهداف بازاریابی، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به نقاط قوت و ضعف سیستم و فرصت ها و تهدیدات محیطی، تدوین راهبردهای بازاریابی با توجه به این نکته که سیستم به دنبال ارضای چه نوع نیازهایی است و این نیازها متعلق به چه افرادی می باشند، اجرای راهبردهای بازاریابی، تعیین معیارهای اندازه گیری عملکرد، ارزیابی فعالیت های بازاریابی در فواصل زمانی معین و ایجاد تغییر در آنها است.
چه مهارتهایی برای یک مدیر بازاریابی موفق ضروری است؟
مدیریت بازاریابی به مجموعهای از فعالیتها و مهارتهایی اشاره دارد که برای پشتیبانی و بهبود عملکرد بخشهای مختلف بازاریابی ضروری هستند. این بخش اغلب شامل تحلیل دادهها، استراتژی، و مدیریت پروژههای بازاریابی است. یک مدیر بازاریابی موفق باید دارای مهارتهای مختلفی از جمله تفکر استراتژیک، خلاقیت، تحلیل داده، ارتباطات موثر، توانایی رهبری تیم، دانش بازار و توانایی استفاده از ابزارهای بازاریابی دیجیتال باشد.
بیشتر بخوانید: مدیریت پروژه
مفهوم قیف بازاریابی چیست؟
قیف بازاریابی یا Marketing Funnel نشان دهنده مراحل یا مسیری است که یک مشتری طی می کند تا به هدف برسد. از این سبک از بازاریابی در دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی استقبال بسیاری شده است و بسیاری از شرکت ها برای افزایش فروش خود بدون آنکه بازدید سایت خود را افزایش بدهند، استفاده می کنند.
مهمترین عناصر یک استراتژی بازاریابی موفق کدامند؟
مهمترین عناصر یک استراتژی بازاریابی موفق عبارتند از:
- ارزش پیشنهادی منحصربهفرد (Unique Selling Proposition): چیزی که محصول یا خدمات شما را از رقبا متمایز میکند.
- مخاطب هدف مشخص: شناخت دقیق افرادی که میخواهید به آنها محصول یا خدمات خود را بفروشید.
- کانالهای بازاریابی مناسب: انتخاب بهترین کانالها برای رسیدن به مخاطب هدف.
- پیگیری و اندازهگیری نتایج: ارزیابی مداوم عملکرد استراتژی و انجام تغییرات لازم.
دانلود رایگان کتاب مدیریت بازاریابی
برای مطالعه تخصصی در حوزه مدیریت بازاریابی و مارکتینگ استراتژی میتوانید نسخه انگلیسی بهترین کتابهای این حوزه را در قسمت کتب آموزشی سایت شریف استراتژی دانلود کنید؛ کتابهایی مثل اصول بازاریابی نوشته کاتلر و گری آرمسترانگ و کتاب مدیریت بازاریابی نوشته کاتلر و کلر و کتاب استراتژی بازاریابی (مارکتینگ استراتژی) نوشته واکر و کتاب استراتژی دیجیتال مارکتینگ نوشته دیو چفی که از بهترین کتابهای حوزه مدیریت بازاریابی تلقی میشوند.
جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مدیریت بازاریابی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.
Marketing Management – ResearchGate
What Should You Know About Marketing Management?
Marketing Management Solutions
از چه منابعی استفاده کردین؟
سپاس از فیدبک شما
فرایند مدیریت بازاریابی دیجیتال رو هم مقاله کنید ممنون
وبسایت خوبی دارین
موفق باشید
ممنون میشم استراتژی های بازاریابی رو شرح بدید
عالی بود لطفا در مورد چگونگی رشد کسب و کار هم مقاله بگذارید
مطالبتون واقعا عالیه، بازاریابی و مارکتینگ رو خوب توضیح دادین
سلام ضمن تشکر و قدردانی بابت مطالب خوبتون امیدوارم مطالب عمیق تری راجع به مارکتینگ بگذارید