مشاوره خدمات پس از فروش

یکی از بخش های حائز اهمیت در صنعت مشاوره، مشاوره خدمات پس از فروش می باشد. این مقاله به بررسی عمیق مشاوره خدمات پس از فروش می پردازد و اهمیت، مزایا، چالش ها، انواع و بهترین شیوه های آن را برای ایجاد یک استراتژی مشاوره خدمات پس از فروش موفق پوشش می دهد.

مقدمه ای بر مشاوره خدمات پس از فروش

در چشم انداز کسب وکار رقابتی امروزی، سفر با مشتری به فروش ختم نمی شود. مشاوره خدمات پس از فروش پلی است که فروش موفق را به رضایت و وفاداری پایدار مشتری متصل می کند. با ارائه خدمات مشاوره ای متمرکز بر پشتیبانی پس از خرید، کسب و کارها می توانند به مشتریان کمک کنند تا بیشترین ارزش را از خرید خود دریافت کنند، روابط قوی ایجاد کنند و ارزش طول عمر خود را افزایش دهند.

مشاوره خدمات پس از فروش چیست؟

مشاوره خدمات پس از فروش شامل مجموعه ای از خدمات پشتیبانی، راهنمایی و مشاوره است که پس از فروش اولیه به مشتریان ارائه می شود. برخلاف پشتیبانی اولیه مشتری، که معمولاً بر عیب یابی و حل مشکلات فوری تمرکز دارد، مشاوره پس از فروش بیشتر استراتژیک و فعال است. این شامل مشاوره‌های مداوم، آموزش به مشتری، توصیه‌های بهینه‌سازی، و راهنمایی‌های متناسب است که مشتریان را قادر می‌سازد تا مزایای خرید خود را به حداکثر برسانند.

تکامل خدمات پس از فروش

از لحاظ تاریخی، خدمات پس از فروش به تعمیر و نگهداری و عیب یابی محدود می شد. با این حال، با درک اهمیت حفظ مشتریان و افزایش تجربه مشتری، مشاوره خدمات پس از فروش تکامل یافت. امروزه شامل طیف گسترده ای از خدمات – مانند نظارت بر عملکرد، بهینه سازی استفاده و مشاوره استراتژیک – برای اطمینان از دستیابی مشتریان به نتایج دلخواه خود است.

بیشتر بخوانید:مشاوره فروش

 

نقش های کلیدی در مشاوره خدمات پس از فروش

مشاوره خدمات پس از فروش اغلب شامل یک تیم چند رشته ای است که شامل مشاوران فنی، مدیران موفقیت مشتری و کارشناسان صنعت است. این مشاوران برای رسیدگی به نیازهای مشتری، تقویت وفاداری و کمک به مشتریان در دستیابی به اهداف خود با محصول یا خدمات، به طور مشترک کار می کنند.

​​چرا مشاوره خدمات پس از فروش ضروری است؟

این بخش به بررسی اهمیت ضرورت حضور مشاور خدمات پس از فروش در کسب وکارها و سازمان ها پرداخته است:

افزایش رضایت مشتری

رضایت مشتری اغلب به این بستگی دارد که مشتری چگونه می تواند از یک محصول یا خدمات استفاده کند. مشاوره خدمات پس از فروش می تواند با کمک به مشتریان برای غلبه بر چالش ها، استفاده از ویژگی های پیشرفته و تطبیق محصول با نیازهای خاص خود، رضایت را افزایش دهد.

ایجاد روابط بلندمدت با مشتری

مشاوره پس از فروش امکان تعامل مداوم با مشتری را فراهم می کند و روابط بلندمدت را تقویت می کند. ارتباطات منظم، کمک های شخصی، و توصیه های مبتنی بر ارزش باعث ایجاد اعتماد می شود و احتمال وفادار ماندن مشتریان را بیشتر می کند.

افزایش حفظ مشتری و کاهش ریزش

حفظ مشتری نسبت به جذب مشتریان جدید مقرون به صرفه تر است. مشاوره خدمات پس از فروش با رسیدگی به مسائل قبل از تشدید آنها، ریزش را کاهش می دهد. مشتریانی که احساس حمایت و درک می کنند، کمتر به رقبا روی می آورند.

افزایش درآمد از طریق فرصت های فروش متقابل

مشاوران پس از فروش موقعیت خوبی دارند تا تشخیص دهند مشتری چه زمانی از خدمات اضافی یا ارتقاء محصول بهره مند می شود. با ارائه توصیه های مرتبط، مشاوران می توانند درها را برای فروش و فروش متقابل باز کنند و درآمد مشتریان فعلی را افزایش دهند.

ایجاد حامیان برند

هنگامی که مشتریان پشتیبانی پس از فروش ثابت و باکیفیت دریافت می کنند، به احتمال زیاد به طرفداران برند تبدیل می شوند. مشتریان راضی تجربیات مثبت خود را به اشتراک می گذارند و به شهرت برند کمک می کنند و به جذب مشتریان جدید کمک می کنند.

 

انواع مشاوره خدمات پس از فروش

انواع مشاوره خدمات پس از فروش کدام اند؟

خدمات نصب و آموزش

مشاوران پس از فروش می توانند از طریق جلسات آموزشی و حضوری به مشتریان جدید کمک کنند تا خرید خود را شروع نمایند. این جلسات تضمین می کند که مشتریان نحوه استفاده موثر از محصول را درک می کنند، در نتیجه منحنی های یادگیری را کاهش می دهند و استفاده کارآمد را ارتقا می دهند.

نظارت بر عملکرد و بهینه سازی

مشاوران بر عملکرد محصول یا خدمات در زمان واقعی نظارت می کنند و بینش هایی در مورد بهینه سازی ارائه می دهند. به عنوان مثال، در صنعت فناوری، مشاوران ممکن است عملکرد نرم‌افزار را نظارت کنند و تغییرات پیکربندی را که کارایی را افزایش می‌دهند توصیه کنند.

سفارشی سازی و خدمات شخصی سازی

برخی از محصولات یا خدمات گزینه‌های سفارشی‌سازی را برای رفع نیازهای مشتری ارائه می‌دهند. مشاوران پس از فروش می توانند به مشتریان در مورد نحوه تنظیم محصول مطابق با نیازهای منحصر به فرد آنها مشاوره دهند و از حداکثر سودمندی و رضایت آنها اطمینان حاصل کنند.

نگهداری و پشتیبانی پیشگیرانه

پشتیبانی پیشگیرانه بر رسیدگی پیشگیرانه به مسائل احتمالی تمرکز دارد. از طریق خدمات نگهداری و بازرسی منظم، مشاوران پس از فروش به مشتریان کمک می کنند تا از اختلالات جلوگیری کنند، طول عمر محصول را افزایش دهند و زمان خرابی عملیات را کاهش دهند.

خدمات استراتژیک و مشاوره

خدمات مشاوره استراتژیک شامل ارائه بینش و توصیه هایی است که استفاده از محصول را با اهداف گسترده تر مشتری همسو می کند. این می‌تواند شامل بینش‌های بازار، بهترین شیوه‌ها و راهنمایی در مورد نحوه استفاده از محصول برای دستیابی به اهداف تجاری خاص باشد.

ارتقاء و آموزش ویژگی های جدید

با تکامل محصولات، ویژگی های جدید اغلب معرفی می شوند. مشاوران پس از فروش می توانند به مشتریان در مورد عملکردهای جدید آموزش دهند و اطمینان حاصل کنند که آنها می دانند چگونه از به روز رسانی ها و ارتقاها برای افزایش تجربه خود استفاده کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره استراتژی

 

مزایای مشاوره خدمات پس از فروش چیست؟

مشاوره خدمات پس از فروش مزایای متفاوتی دارد که به برخی از موارد آن در زیر پرداخته ایم:

  • افزایش ارزش طول عمر مشتری (CLV)

مشاوره پس از فروش، کسب وکار مجدد و خریدهای اضافی را تشویق می کند و ارزش طول عمر مشتری را افزایش می دهد. با ارائه پشتیبانی مداوم، کسب و کارها ارزشی را که هر مشتری در طول رابطه خود به ارمغان می آورد، به حداکثر می رساند.

  • بهبود شهرت برند

یک برنامه مشاوره قوی پس از فروش باعث افزایش اعتبار شرکت می شود. مشتریان به احتمال زیاد تجربیات مثبت خود را به اشتراک می گذارند، وجهه برند را تقویت می کنند و اعتماد را در بین مشتریان بالقوه افزایش می دهند.

  • توسعه محصول پیشرفته

بازخورد مشتری که از طریق مشاوره پس از فروش جمع آوری می شود، بینش هایی را ارائه می دهد که می تواند توسعه محصول را هدایت کند. درک مسائل رایج، ویژگی‌های درخواستی، و زمینه‌های بهبود می‌تواند از تکرارهای بعدی محصول مطلع شود.

  • تمایز رقابتی

در بسیاری از صنایع، مشاوره پس از فروش، شرکت ها را از رقبا متمایز می کند. خدمات پس از فروش استثنایی به عاملی رقابتی تبدیل می‌شود و به شرکت‌ها کمک می‌کند تا مشتریان را در یک بازار شلوغ جذب و حفظ کنند.

چالش های اجرای مشاوره خدمات پس از فروش چیست؟

چالش های مشاوره خدمات پس از فروش در موارد زیر خلاصه می شود:

تخصیص منابع

ارائه مشاوره جامع پس از فروش نیازمند پرسنل ماهر، زیرساخت فناوری و زمان است. تخصیص این منابع می تواند یک چالش به خصوص برای شرکت های کوچکتر باشد.

مقیاس بندی خدمات شخصی شده

پشتیبانی شخصی یکی از اجزای کلیدی مشاوره پس از فروش موثر است، اما گسترش این نوع خدمات در یک پایگاه بزرگ مشتری می‌تواند پیچیده و نیازمند منابع باشد. ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان و اتوماسیون اغلب برای مدیریت این در مقیاس ضروری هستند.

آموزش و توسعه برای مشاوران

مشاوران پس از فروش به دانش عمیق محصول و مهارت های ارتباط موثر نیاز دارند. جذب، آموزش و حفظ مشاوران واجد شرایط به سرمایه گذاری قابل توجهی نیاز دارد، به ویژه در صنایع دارای محصولات فنی پیچیده.

رسیدگی به نیازهای متنوع مشتری

مشتریان ممکن است سطوح مختلف تخصص و نیازهای متفاوتی داشته باشند که ارائه خدمات ثابت را چالش برانگیز می کند. مشاوران باید انعطاف پذیر و سازگار باشند تا انتظارات مشتریان مختلف را برآورده کنند.

متعادل کردن پشتیبانی فعال و واکنشی

در حالی که مشاوره پس از فروش تا حد زیادی فعال است، مشتریان ممکن است نیازهای فوری داشته باشند که نیاز به پاسخ فوری دارد. ایجاد تعادل در برنامه ریزی پیشگیرانه با حل مسئله واکنشی می تواند برای تیم های مشاوره ای سخت باشد.

بیشتر بخوانید:مشاوره فنی

فرایند مشاوره خدمات پس از فروش

بهترین روش ها برای مشاوره خدمات پس از فروش

برای اینکه مشاوره خدمات پس ار فروش به بهترین شکل انجام شود می توانیم اعمال زیر را انجام دهیم:

۱. اهداف روشن را تعریف کنید

ایجاد اهداف روشن، مانند افزایش حفظ،رضایت، یا درآمد مشتریان، به تمرکز تلاش‌های مشاوره پس از فروش و همسو کردن آنها با اهداف کسب وکار گسترده‌تر کمک می‌کند.

۲. یک برنامه حضوری قوی ایجاد کنید

یک برنامه جامع ورود به سیستم برای موفقیت مشتری ضروری است. ورود موثر با اطمینان از درک مشتریان از نحوه استفاده و بهره مندی از محصول، زمینه را برای ارتباط با مشتری فراهم می کند.

۳. از ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) استفاده کنید

سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری یک نقطه مرکزی برای داده‌ها و تعاملات مشتری فراهم می‌کنند و مشاوران را قادر می‌سازد تا تاریخچه مشتری را ردیابی کنند، روندها را شناسایی نمایند و خدمات را به‌طور مؤثر انجام دهند. نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری به حفظ ثبات و شخصی سازی در مقیاس کمک می کند.

۴. در آموزش مشاوران سرمایه گذاری کنید

مشاوران باید در جنبه های فنی محصول و مهارت های بین فردی مورد نیاز برای ایجاد ارتباط با مشتریان به خوبی آموزش دیده باشند. آموزش منظم تضمین می کند که مشاوران آگاه، مطمئن و قادر به رفع نیازهای مختلف مشتریان هستند.

۵. ورودهای منظم را ایجاد کنید

بررسی‌های دوره‌ای به مشاوران اجازه می‌دهد تا پیشرفت را ارزیابی کنند، رضایت را ارزیابی کنند و به طور فعال به مسائل احتمالی رسیدگی کنند. ارتباط منظم تضمین می کند که مشتریان در طول سفر خود احساس حمایت و ارزش می کنند.

۶. نظارت و اندازه گیری عملکرد

ایجاد شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) مانند رضایت مشتری، نرخ‌های حفظ و نرخ فروش بالا، کسب‌وکارها را قادر می‌سازد تا موفقیت تلاش‌های مشاوره پس از فروش خود را اندازه‌گیری کنند. تجزیه و تحلیل منظم امکان تنظیمات و بهینه سازی را فراهم می کند.

صنایع مشاوره خدمات پس از فروش موفق

  • بخش فناوری

یک شرکت نرم افزاری پیشگام یک برنامه مشاوره با تمرکز بر آموزش مشتری اجرا کرد که به مشتریان کمک کرد تا پتانسیل نرم افزار را به حداکثر برسانند. این برنامه منجر به افزایش نرخ استفاده، بازخورد مثبت مشتری و کاهش چشمگیر ریزش شد.

  • صنعت مراقبت های بهداشتی

یک تولید کننده تجهیزات پزشکی یک برنامه مشاوره پس از فروش را برای کمک به ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی در بهینه سازی استفاده از دستگاه راه اندازی کرد. این برنامه با ارائه بررسی‌های منظم عملکرد و توصیه‌های شخصی‌سازی، رضایت مشتری را افزایش داد و به نرخ‌های بالاتر استفاده از دستگاه کمک کرد.

  • صنعت مخابرات

یک شرکت مخابراتی مشاوره پس از فروش را برای ارائه مشاوره بهینه سازی شبکه به مشتریان معرفی کرد. این پشتیبانی فعال باعث افزایش رضایت مشتری و کاهش تعداد بلیط های پشتیبانی فنی، ساده سازی عملیات و بهبود روابط مشتری شد.

بیشتر بخوانید:مشاوره فناوری اطلاعات (IT)

 

روندهای آتی در مشاوره خدمات پس از فروش چگونه است؟

مشاوره خدمات پس از فروش مانند سایر مشاوره های دیگر، دستخوش تغییراتی خواهد شد که مشاوران و حتی صاحبین کسب وکار باید به آن ها آگاه باشند:

ظهور هوش مصنوعی و اتوماسیون

هوش مصنوعی و اتوماسیون شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا با ساده‌سازی تحلیل داده‌ها، شخصی‌سازی توصیه‌ها و خودکارسازی پیگیری‌های معمول، مشاوره پس از فروش را افزایش دهند. تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده می‌تواند مسائل بالقوه را قبل از بروز شناسایی کند و مشاوران را قادر می‌سازد تا پشتیبانی فعال‌تری ارائه دهند.

ادغام راه حل های سلف سرویس

بسیاری از شرکت ها منابع سلف سرویس مانند پایگاه های دانش و چت بات ها را برای تکمیل مشاوره پس از فروش یکپارچه می کنند. این ابزارها به مشتریان این امکان را می دهند که به طور مستقل پاسخ های سریع پیدا کنند، در حالی که مشاوران بر نیازهای پیچیده تر تمرکز می کنند.

تأکید بر مشاوره داده محور

تجزیه و تحلیل داده ها نقش مهمی را در مشاوره پس از فروش بازی می کند. با دسترسی به داده‌های استفاده دقیق، مشاوران می‌توانند مشاوره دقیق‌تر و شخصی‌شده‌تری ارائه دهند و اطمینان حاصل کنند که مشتریان ارزش محصولات خود را به حداکثر می‌رسانند.

گسترش بین صنعتی خدمات پس از فروش

در حالی که مشاوره پس از فروش در بخش هایی مانند فناوری و مالی رایج است، سایر صنایع – از جمله خرده فروشی، لوازم الکترونیکی مصرفی و تولید – به طور فزاینده ای ارزش آن را تشخیص می دهند. گسترش در بین صنایع منجر به نوآوری و بهترین شیوه های جدید خواهد شد.

تمرکز بر پایداری و تاثیرات زیست محیطی

ملاحظات پایداری در حال تبدیل شدن به یکپارچه شدن خدمات پس از فروش، با تمرکز فزاینده مشاوره بر افزایش طول عمر محصول، ترویج استفاده بهینه انرژی، و ارائه راهنمایی در مورد شیوه های سازگار با محیط زیست است.

در اینجا چند شرکت پیشگام که در سطح جهانی به دلیل برتری در مشاوره خدمات پس از فروش شناخته شده اند آورده شده است:

۱. آمازون (Amazon)

  • صنعت: تجارت الکترونیک و فناوری

  • خدمات پس از فروش: آمازون پشتیبانی کامل پس از فروش را از طریق کانال های متعدد، از جمله پلت فرم سلف سرویس گسترده، چت بلادرنگ، پشتیبانی تلفنی، و فرآیند بازگشت مشتری محور ارائه می کند. علاوه بر این، برای دستگاه‌های با فناوری پیشرفته مانند محصولات آمازون اکو (Amazon Echo) و فایر (Fire)، آمازون کمک راه‌اندازی، عیب‌یابی، و پشتیبانی دوره‌ای به‌روزرسانی نرم‌افزار را برای بهینه‌سازی تجربه کاربر ارائه می‌دهد.

۲. شرکت اپل (Apple)

  • صنعت: لوازم الکترونیکی مصرفی

  • خدمات پس از فروش: خدمات پس از فروش اپل در سراسر جهان مشهور است، عمدتاً از طریق برنامه اپل کر (AppleCare) آن، که گارانتی گسترده و پشتیبانی فنی شخصی را ارائه می دهد. فروشگاه‌های اپل قرار ملاقات‌های جنیس بار (Genius Bar) را برای پشتیبانی در فروشگاه و مشاوره در مورد بهینه‌سازی دستگاه، عیب‌یابی و آموزش ویژگی‌های جدید ارائه می‌دهند و تجربه‌ای جامع پس از خرید ایجاد می‌کنند.

۳. تسلا (Tesla)

  • صنعت: خودرو و انرژی

  • خدمات پس از فروش: تسلا رویکردی فعال در خدمات پس از فروش دارد و از به روز رسانی های نرم افزاری او تی آ (OTA) برای بهبود عملکرد خودرو و افزودن ویژگی های جدید از راه دور استفاده می کند. آنها همچنین مشاوره شخصی را از طریق تیم پشتیبانی مشتری خود ارائه می دهند، به عمر باتری، برنامه های تعمیر و نگهداری و بهینه سازی عملکرد می پردازند. رویکرد تسلا به آموزش مشتریان خودروهای الکتریکی (EV)، زیرساخت شارژ و نظارت مداوم بر عملکرد در صنعت خودرو برجسته است.

۴. مایکروسافت (Microsoft)

  • صنعت: فناوری و نرم افزار

  • خدمات پس از فروش: مایکروسافت از طریق خدمات مشاوره مایکروسافت پریمیر ساپورت  (Microsoft Premier Support) و مایکروسافت داینامیکس (Microsoft Dynamics)، به ویژه برای مشتریان سازمانی، مشاوره گسترده ای ارائه می دهد. خدمات مشاوره آن‌ها شامل مشاوره استراتژیک برای راه‌حل‌های سازمانی، بررسی‌های منظم، و آموزش مشتریان در مورد به حداکثر رساندن ارزش محصولات مایکروسافت مانند آژور (Azure)، آفیس ۳۶۵ (Office 365) و داینامیک سی آر ام (Dynamics CRM) است.

۵. سامسونگ الکترونیکس (Samsung Electronics)

  • صنعت: لوازم الکترونیک مصرفی و لوازم خانگی

  • خدمات پس از فروش: سامسونگ پشتیبانی و مشاوره گسترده ای را از طریق برنامه سامسونگ کر (Samsung Care) خود ارائه می دهد که شامل تعمیرات دستگاه، تشخیص و به روز رسانی نرم افزار می شود. مشاوران سامسونگ به مشتریان در نصب دستگاه های پیچیده مانند تلویزیون و لوازم خانگی کمک می کنند. سامسونگ همچنین دارای پشتیبانی تخصصی برای مشتریان تجاری است که بر روی یکپارچه سازی و پیکربندی دستگاه برای به حداکثر رساندن بهره وری تمرکز دارد.

۶. آی بی ام (IBM)

  • صنعت: فناوری و مشاوره

  • خدمات پس از فروش: خدمات فناوری جهانی آی بی ام (GTS) مشاوره پس از فروش را برای کمک به مشتریان سازمانی در بهینه سازی زیرساخت های فناوری اطلاعات، خدمات ابری و اقدامات امنیت سایبری ارائه می دهد. پشتیبانی پس از فروش آی بی ام شامل مشاوره در محل، تشخیص پیشگیرانه مشکلات، و راه حل های خدمات سفارشی شده، به ویژه در مورد تنظیمات پیچیده فناوری اطلاعات و مهاجرت ابری است.

۷. سپ (SAP)

  • صنعت: نرم افزار و برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)

  • خدمات پس از فروش: سپ خدمات مشاوره ای را به عنوان بخشی از برنامه های سپ کاستومر اکسپرینس (SAP Customer Experience) و سپ ساپورت (SAP Support) ارائه می دهد. آنها پشتیبانی مشتری را از طریق به روز رسانی منظم، بررسی سلامت سیستم و مشاوره در مورد بهینه سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی برای همسویی با اهداف کسب وکار ارائه می دهند. مشاوران سپ همچنین راهنمایی استراتژیک در مورد کاربردهای خاص صنعت نرم افزار خود برای بهبود کارایی عملیاتی ارائه می دهند.

۸. سلزفورس (Salesforce)

  • صنعت: نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM).

  • خدمات پس از فروش: سلزفورس خدمات مشاوره ای را از طریق برنامه های موفقیت مشتری و پشتیبانی برتر خود ارائه می دهد، که در آن مشتریان مشاوره های مناسب برای به حداکثر رساندن راه حل های مدیریت ارتباط با مشتری خود را دریافت می کنند. سلزفورس با مدیران حساب اختصاصی و متخصصان محصول، به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا استفاده را بهینه کنند، با ابزارهای دیگر ادغام شوند و از تجزیه و تحلیل برای رشد استفاده کنند.

۹. تویوتا (Toyota)

  • صنعت: خودروسازی

  • خدمات پس از فروش: تویوتا یک برنامه جامع پس از فروش ارائه می دهد که شامل تعمیر و نگهداری منظم خودرو، ضمانت های طولانی مدت و مشاوره شخصی از طریق شبکه نمایندگی خود می باشد. برنامه تویوتتا کر (Toyota Care) برنامه های تعمیر و نگهداری و مشاوره در مورد مراقبت از خودرو را به مشتریان ارائه می دهد که به رضایت مشتری و طول عمر خودرو کمک می کند.

۱۰. سیسکو سیستمز (Sysco Systems)

  • صنعت: شبکه و مخابرات

  • خدمات پس از فروش: سیسکو مشاوره گسترده ای را از طریق تیم تجربه مشتری سیسکو ارائه می دهد. مشاوران سیسکو با ارائه آموزش، بررسی سلامت سیستم و نظارت بر عملکرد به کسب و کارها کمک می کنند تا راه حل های شبکه خود را به حداکثر برسانند. خدمات پس از فروش آنها همچنین شامل مشاوره استراتژیک در زمینه امنیت سایبری، بهینه سازی شبکه و مدیریت چرخه عمر تجهیزات است.

نتیجه گیری

مشاوره خدمات پس از فروش چیزی بیش از یک توسعه پشتیبانی مشتری است. این بخش مهمی از تجربه مشتری است که رضایت، وفاداری و ارزش مادام العمر را افزایش می دهد. با سرمایه گذاری در مشاوره پس از فروش ساختاریافته و استراتژیک، شرکت ها می توانند خود را متمایز کنند، رشد پایدار را هدایت کنند و روابط وفادار با مشتری را پرورش دهند. با پیشرفت فناوری و انتظارات مشتریان، مشاوره خدمات پس از فروش همچنان جزء حیاتی کسب و کارهای موفق در صنایع مختلف خواهد بود.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مشاوره خدمات پس از فروش برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مشاوره فنی

مشاوره فنی

در این مقاله موضوع مشاوره فنی را بررسی کرده ایم. انواع، اهمیت، مزایا و چالش های مشاوره فنی را بیان کرده ایم. به بررسی شرکت های معروف در این حوزه پرداخته ایم و در نهایت شما میتوانید برای استخدام یک مشاوره فنی متخصص اقدام نمایید.

 

مقدمه ای بر مشاوره فنی

در دنیای سریع و پیچیده کسب وکار مدرن، شرکت ها اغلب با چالش های فنی روبرو هستند که فراتر از تخصص داخلی آنها است. تصور کنید یک شرکت تولیدی متوسط ​​با افزایش هزینه ها و ناکارآمدی در خط تولید خود دست و پنجه نرم می کند. علیرغم بهترین تلاش‌ها، تیم داخلی نمی‌تواند گلوگاهی را که باعث کندی عملیات می‌شود، مشخص کند. این زمانی است که آنها با یک مشاور فنی – یک متخصص با دیدگاه تازه و دانش عمیق در مهندسی صنایع – تماس می گیرند.
این مشاور می آید، جریان کار را مشاهده می کند، به تیم گوش می دهد و به بررسی داده ها می پردازد. آنها آنچه را که دیگران از دست داده اند می بینند: یک نقص جزئی در راه اندازی خط مونتاژ که باعث تاخیر می شود. مشاور با توصیه‌های مبتنی بر داده و یک برنامه گام به گام، تیم را از طریق پیکربندی مجدد راهنمایی می‌کند، زمان خرابی را تا ۲۰% کاهش می‌دهد و در هر ماه هزاران هزینه را کاهش می‌دهد.

مشاوره فنی فراتر از ارائه مشاوره است. این در مورد درک ضربان قلب فنی منحصر به فرد هر کسب و کار و ایجاد راه حل های عملی برای مشکلات پیچیده است. از بهینه سازی خطوط تولید تا ایمن سازی شبکه های فناوری اطلاعات، مشاوران فنی مهارت های تخصصی را در زمینه مهندسی، فناوری اطلاعات، علوم محیطی یا ساخت و ساز به ارمغان می آورند. آنها به عنوان شریک و حل کننده مشکل عمل می نمایند و با چالش هایی که اغلب برای افراد درون سازمان قابل مشاهده نیستند مقابله می کنند.

در چشم‌انداز رقابتی امروزی، جایی که هر ناکارآمدی و هر ریسکی می‌تواند باعث موفقیت شرکت شود یا آن را از بین ببرد، مشاوره فنی به‌عنوان یک پل ارزشمند عمل می‌کند – بینش فنی عمیق را با راه‌حل‌های دنیای واقعی که باعث رشد و نوآوری پایدار می‌شود، پیوند می‌دهد.

مشاوره فنی چیست؟

مشاوره فنی یک حرفه بسیار تخصصی است که در آن کارشناسان دانش فنی پیشرفته را برای رسیدگی به مسائل پیچیده درون سازمان ها به کار می گیرند. این در سراسر صنایع مانند تولید، انرژی، فناوری اطلاعات و غیره را شامل می شود. مشاوران فنی تجزیه و تحلیل عینی ارائه می کنند، زمینه های بهبود را شناسایی می کنند و راه حل های فنی متناسب با نیازهای منحصر به فرد مشتریان خود را ارائه می دهند. بر خلاف مشاوره عمومی، که ممکن است بر مدیریت سازمانی یا امور مالی تمرکز کند، مشاوره فنی به طور خاص به مسائل تخصصی می پردازد. اینها ممکن است شامل بهبود کارایی یک خط تولید، ایجاد شیوه های زیست محیطی ایمن تر، یا افزایش امنیت یک سیستم داده باشد.

 

اهمیت و ارتباط مشاوره فنی در صنایع مدرن

کسب و کارهای امروزی با تقاضاهای فنی رو به رشدی روبرو هستند. از انطباق با مقررات در حال تحول گرفته تا رقابتی ماندن از طریق اتوماسیون فرآیند، سازمان ها برای راهنمایی در مورد به حداکثر رساندن کارایی، پایداری و کیفیت به مشاوران فنی روی می آورند. مشاوره فنی در سراسر صنایع برای رفع پیچیدگی روزافزون مشکلات فنی، رقابتی ماندن و استقبال از پیشرفت های تکنولوژیکی بسیار مهم است. با مشاوره فنی مناسب، کسب و کارها می توانند کارایی را افزایش دهند، هزینه ها را کاهش دهند و به اهداف پایداری دست یابند. همچنین مشاوره فنی به کسب و کارها امکان می دهد بر شکاف های مهارتی داخلی غلبه کنند و یک چشم انداز خارجی و عینی را برای چالش های فنی به ارمغان می آورد. با پیشرفت سریع صنایعی مانند هوش مصنوعی، انرژی های تجدیدپذیر و امنیت سایبری، مشاوران فنی در کمک به شرکت ها در جهت یابی تغییرات بسیار ارزشمند هستند.

بیشتر بخوانید:مشاوره فناوری اطلاعات (IT)

 

تفاوت بین مشاوره فنی و سایر اشکال مشاوره

برخلاف مشاوره مدیریت که بر فرآیندهای کسب و کار و برنامه ریزی استراتژیک تمرکز دارد، مشاوره فنی بر راه حل های عملی و خاص دامنه تأکید دارد. مشاوران فنی نه تنها مشاوره می دهند، بلکه راه حل های فنی را نیز اجرا و ارزیابی می کنند. تمرکز اولیه بر روی استفاده از دانش فنی خاص در زمینه هایی مانند مهندسی، فناوری اطلاعات یا علوم محیطی برای دستیابی به نتایج ملموس است، چه از طریق بهبود کارایی، انطباق، یا نوآوری.

 

انواع خدمات مشاوره فنی کدام اند؟

یک مشاور فنی میتواند خدمات متفاوتی در سازمان ها داشته باشد. در ادامه به برخی خدمات آن ها پرداخته ایم:

مشاوره مهندسی و طراحی

مشاوران مهندسی ممکن است روی پروژه های مرتبط با طراحی محصول، یکپارچگی ساختاری یا بهینه سازی تولید کار کنند. نقش آنها اغلب شامل حصول اطمینان از مطابقت طرح ها با استانداردهای ایمنی و نظارتی و همچنین ارائه بینش برای بهبود دوام، هزینه یا پایداری محصول است.

مشاوره فناوری اطلاعات و نرم افزار

این حوزه موضوعاتی مانند امنیت شبکه، زیرساخت ابری، توسعه نرم افزار و یکپارچه سازی سیستم ها را پوشش می دهد. مشاوران فناوری اطلاعات نقشی حیاتی در کمک به سازمان‌ها در ایجاد سیستم‌های دیجیتال قوی، محافظت در برابر تهدیدات سایبری و پیاده‌سازی فناوری‌های جدید دارند. خدمات می تواند شامل ابتکارات تحول دیجیتال، پیاده سازی برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)، انتقال داده یا حتی توسعه نرم افزار سفارشی باشد.

مشاوره صنعتی و بهینه سازی فرآیند

مشاوران بهینه سازی فرآیند عمدتاً در بخش تولید و تدارکات کار می کنند و بر بهبود کارایی، کاهش ضایعات و صرفه جویی در هزینه تمرکز دارند. این مشاوران با استفاده از روش‌هایی مانند روش ناب (Lean) و شش سیگما (Six Sigma)، گردش‌های کاری موجود را تجزیه و تحلیل می‌کنند و اصلاحاتی را برای ساده‌سازی عملیات پیشنهاد می‌کنند.

مشاوره تحقیق و توسعه و توسعه محصول

این مشاوران از طراحی و نمونه سازی محصولات جدید پشتیبانی می کنند. آن‌ها با بخش‌های تحقیق و توسعه همکاری می‌کنند تا ایده‌های نوآورانه را زنده، به آزمایش مواد کمک و درنهایت اطمینان حاصل کنند که محصولات ایمن هستند و الزامات قانونی را برآورده می‌نمایند. آنها ممکن است مطالعات امکان سنجی را انجام دهند، ارزیابی ریسک را انجام دهند و به شرکت کمک کنند تا درخواست های ثبت اختراع یا بررسی های انطباق را هدایت کند.

مشاوره محیطی و پایداری

مشاوران محیط زیست راهنمایی هایی را در مورد کاهش اثرات زیست محیطی، دستیابی به انطباق با مقررات، و یکپارچه سازی شیوه های پایدار ارائه می دهند. آنها ممکن است ارزیابی‌های اثرات زیست‌محیطی را انجام دهند، راه‌حل‌های مدیریت زباله را توصیه و به سازمان‌ها کمک کنند تا استانداردهایی مانند ISO 14001 را رعایت کنند.

مشاوره ساخت و ساز و زیرساخت

خدمات مشاوره در این زمینه به برنامه ریزی پروژه، انتخاب مواد، مدیریت هزینه و انطباق با مقررات می پردازد. این مشاوران کمک می کنند تا اطمینان حاصل شود که پروژه های زیرساختی به موقع، در حد بودجه و مطابق با استانداردهای ایمنی تکمیل می شوند.

بیشتر بخوانید:مشاوره فناوری

وظایف و مسئولیت های مشاوره فنی

مهارت ها و صلاحیت های کلیدی برای مشاوران فنی

تخصص فنی و دانش دامنه

تخصص در یک زمینه خاص، مانند مهندسی شیمی، توسعه نرم افزار، یا طراحی مکانیکی، بسیار مهم است. مشتریان برای ارائه بینشی که نیازمند سالها آموزش و تجربه عملی است، به مشاوران فنی متکی هستند.

مهارت های تحلیلی و حل مسئله

مشاوران باید مسائل پیچیده را، اغلب در مهلت های زمانی محدود، تجزیه و تحلیل کنند و راه حل هایی ایجاد نمایند که هم مؤثر و هم کارآمد باشد. مهارت‌های تحلیلی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا داده‌ها را تفسیر کنند، مشکلات اساسی را شناسایی کنند و راه‌حل‌های قابل قبولی ارائه دهند.

مهارت های ارتباطی و بین فردی

مشاوران فنی اغلب با ذینفعانی از زمینه های مختلف کار می کنند. آنها باید اطلاعات فنی پیچیده را به زبانی ترجمه کنند که افراد غیرمتخصص بتوانند آن را درک کنند و توصیه‌ها را به طور مؤثر ارسال کنند.

مهارت های مدیریت پروژه

قابلیت‌های مدیریت پروژه به مشاوران کمک می‌کند تا منابع را مدیریت، جدول‌های زمانی را تعیین، نقاط عطف را پیگیری کنند، و همچنین اطمینان حاصل کنند که محصولات قابل تحویل برآورده می‌شوند. بسیاری از مشاوران فنی از گواهینامه های متدولوژی های مدیریت پروژه مانند مدیریت حرفه ای پروژه (PMP) یا چابک (Agile) بهره مند می شوند.

گواهینامه ها و صلاحیت های حرفه ای

گواهینامه ها بسته به زمینه مشاوره متفاوت است، اما اغلب شامل مدارکی مانند شش سیگما، مهندس حرفه ای (PE)، یا گواهینامه امنیت سیستم های اطلاعات حرفه ای (CISSP) می شود.

سازگاری و یادگیری مادام العمر

با توجه به پیشرفت های سریع در فناوری و تکنیک ها، مشاوران فنی باید از روندهای صنعت، روش های جدید و بهترین شیوه های در حال ظهور مطلع باشند.

بیشتر بخوانید:مشاوره تجارت الکترونیک

 

نقش ها و مسئولیت های یک مشاور فنی

یک شماور فنی نقش ها و مسئولیت های مختلفی در سازمان میتواند داشته باشد. مانند موارد زیر:

  • ارزیابی و تحلیل نیازهای مشتری

مشاوران با شناسایی نیازهای خاص مشتری از طریق مصاحبه، بازدید از سایت، جمع آوری داده ها و مشاهده شروع می کنند. هدف این است که قبل از پیشنهاد راه حل، زمینه کسب و کار و چالش های فنی را درک کنید.

  • طراحی راه حل و توسعه استراتژی

هنگامی که آنها مشکل را درک کردند، مشاوران یک راه حل سفارشی ایجاد می کنند. این می تواند شامل طراحی یک فرآیند جدید، توصیه یک پشته فناوری یا ترسیم طرح تعمیر و نگهداری باشد.

  • پشتیبانی و اجرا

بسیاری از مشاوران فنی بر اجرای راه حل های توصیه شده خود نظارت می کنند یا مستقیماً به آنها کمک می کنند و اطمینان حاصل می کنند که بهترین شیوه ها دنبال می شوند.

  • آموزش و انتقال دانش

آموزش تضمین می کند که تیم مشتری می تواند سیستم ها یا فرآیندهای جدید را حفظ و عیب یابی کند. مشاوران اغلب مستندات را ارائه می دهند، کارگاه های آموزشی را اجرا می کنند یا پشتیبانی مداوم ارائه می دهند.

  • ارزیابی پروژه و پیگیری

پس از اجرا، مشاوران موفقیت پروژه را بر اساس معیارهای تعریف شده ارزیابی می کنند. آنها ممکن است پس از چند ماه مجدداً به مشتری مراجعه کنند تا تأثیرات بلندمدت را ارزیابی کنند و در صورت نیاز توصیه های بیشتری ارائه دهند.

 

مزایای استخدام مشاور فنی چیست؟

دسترسی به مهارت های تخصصی: دسترسی فوری به مهارت های متخصص را فراهم می کند.
صرفه جویی در هزینه و سود بهره وری: هزینه های عملیاتی را از طریق راه حل های بهینه کاهش می دهد.
دیدگاه تازه: دیدگاهی عینی به ارمغان می آورد.
انعطاف پذیری و مقیاس پذیری: کسب و کارها را قادر می سازد تا منابع را بر اساس نیازهای پروژه مقیاس کنند.
ارزش بلند مدت: بهبودهای پایدار و فرصت های نوآوری را فراهم می کند.

بیشتر بخوانید:مشاوره محصول

 

فرآیند مشاوره فنی چگونه است؟

مراحل یک پروژه مشاوره فنی معمولی به شرح زیر می باشد:

کشف و نیازسنجی

مشاوران با ملاقات با ذینفعان شروع می کنند تا دامنه کامل موضوع را درک کنند و اهداف پروژه را روشن کنند. این مرحله پایه و اساس کل پروژه مشاوره را تعیین می کند.

تحقیق و گردآوری داده ها

در این مرحله مشاوران تجزیه و تحلیل های دقیق، جمع آوری داده ها و بررسی اسناد مربوطه را انجام می دهند. آنها ممکن است آزمایش های فنی، شبیه سازی ها یا ارزیابی ها را انجام دهند.

توسعه و طراحی راه حل

براساس داده های جمع آوری شده، مشاوران یک برنامه اقدام دقیق ایجاد می کنند. این مرحله اغلب شامل ایجاد نقشه های فنی، نمودارها یا نمونه های اولیه کد است که نشان می دهد راه حل چگونه عمل می کند.

ارائه و تایید از طرف ذینفعان

مشاوران راه حل پیشنهادی خود را اغلب در یک محیط رسمی به تصمیم گیرندگان مشتری ارائه می کنند. ذینفعان ممکن است بازخورد ارائه دهند یا درخواست تغییرات کنند.

پیاده سازی و اجرا

این مرحله شامل پشتیبانی عملی برای تحقق راه حل است، چه از طریق آموزش، نظارت بر تیم ها، یا مشارکت مستقیم در مراحل پروژه.

نظارت و تنظیم

مشاوران بر عملکرد در برابر نتایج مورد انتظار نظارت می کنند و در صورت نیاز برای بهبود نتایج، تنظیمات لازم را انجام می دهند.

ارزیابی و بررسی پس از پروژه

این مرحله نهایی شامل بررسی کامل اثربخشی پروژه، از جمله نگاهی به نتایج کوتاه مدت و اثرات بلند مدت است. این اطلاعات برای بهبود پروژه های آینده استفاده می شود.

 

مهارت ها و توانمندی های مشاوره فنی

 

چالش های موجود در مشاوره فنی چیست؟

در حرفه مشاوره فنی چالش هایی نیز ممکن است وجود داشته باشد. مانند موارد زیر:

  • مدیریت انتظارات مشتری

اطمینان از اینکه مشتریان انتظارات واقع بینانه دارند، کلیدی است. برای جلوگیری از سوء تفاهم و جلوگیری از خزش دامنه، ارتباط شفاف و مداوم ضروری است.

  • رسیدگی به پیچیدگی های فنی

پروژه ها ممکن است با موانع فنی پیش بینی نشده مواجه شوند. مشاوران باید در حل مسئله ماهر باشند و در صورت لزوم آماده باشند.

  • ارتباطات و انتقال دانش

برای اطمینان از تحویل موفقیت آمیز، مشاوران باید فرآیندها را به طور کامل مستند کرده و کارکنان مشتری را آموزش دهند. این ممکن است شامل ایجاد راهنمای کاربر یا میزبانی کارگاه های آموزشی باشد.

  • مقابله با محدودیت های بودجه و زمانی

ایجاد تعادل در محدودیت های بودجه و محدودیت های زمانی نیازمند برنامه ریزی دقیق، اولویت بندی و مدیریت کارآمد منابع است.

  • پیمایش مدیریت تغییر

مقاومت در برابر تغییر در پروژه های مشاوره فنی رایج است. مشاوران باید با ذینفعان درگیر شوند، مزایا را نشان دهند و مشتریان را از طریق استراتژی های مدیریت تغییر رهبری کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره تدارکات

 

بهترین روش های مشاوره فنی

در این بخش بهترین روش های مشاوره فنی را نام برده ایم که برای بهبود فرایند مشاوری میتواند کاربردی باشد.

روش های چابک و ناب

روش چابک اغلب در مشاوره فناوری اطلاعات و نرم افزار استفاده می شود، در حالی که اصول ناب در مشاوره تولید برای به حداقل رساندن ضایعات محبوب هستند.

رویکرد شش سیگما برای بهبود فرآیند

شش سیگما بر بهینه سازی فرآیند و کاهش نقص تمرکز دارد. بسیاری از مشاوران صنعتی از شش سیگما برای بهبود خطوط تولید یا کاهش خطا استفاده می کنند.

پروتکل های تست و تضمین کیفیت

مشاوران فنی اطمینان حاصل می کنند که راه حل ها با استانداردهای نظارتی و معیارهای صنعت از طریق آزمایش کیفیت دقیق مطابقت دارند.

مدیریت ریسک و تکنیک های کاهش

شناسایی و برنامه ریزی برای ریسک های احتمالی در هر پروژه مشاوره ای حیاتی است. تکنیک ها شامل برنامه ریزی اضطراری، نظارت پیشگیرانه و ماتریس های ریسک است.

تصمیم گیری مبتنی بر داده

تجزیه و تحلیل داده ها بینش هایی را ارائه می دهد که تصمیم گیری آگاهانه را هدایت می کند. مشاوران اغلب از ابزارهایی مانند مدلسازی پیش بینی و تجزیه و تحلیل آماری برای شناسایی روندها و ارائه توصیه ها استفاده می کنند.

 

نقش مشاوره فنی

 

شرکت های برتر جهان در حوزه مشاوره فنی

چندین شرکت معروف در سراسر جهان خدمات مشاوره فنی را در صنایع مختلف از جمله مهندسی، فناوری اطلاعات، خدمات زیست محیطی و بهینه سازی صنعتی ارائه می دهند. در اینجا چند شرکت قابل توجه در حوزه مشاوره فنی آورده شده است:

۱. مک کینزی (McKinsey & Company)

مک کینزی به دلیل مشاوره مدیریت و استراتژی مشهور است اما در مشاوره فنی نیز حضور پررنگی دارد. در مورد موضوعاتی مانند تحول دیجیتال، معماری فناوری اطلاعات و راه حل های مهندسی، به ویژه در صنایع پیشرفته و پیشرفته مشاوره می دهد.
تمرکز صنعت: تولید، فناوری اطلاعات، انرژی، مراقبت های بهداشتی.

۲. اکسنچر (Accenture)

اکسنچر مشاوره فنی را با تمرکز بر فناوری و تحول دیجیتال ارائه می دهد. آنها روی سیستم‌های فناوری اطلاعات، امنیت سایبری، راه‌حل‌های ابری و راه‌حل‌های فناوری پیشرفته کار می‌کنند و به مشتریان کمک می‌کنند تا فرآیندهای دیجیتالی نوآورانه را ادغام کنند.
تمرکز بر صنعت: فناوری اطلاعات، امور مالی، مراقبت های بهداشتی، مخابرات و بخش عمومی.

۳. خدمات مشاوره تاتا (TCS)

تی سی اس یک رهبر جهانی در مشاوره و خدمات فناوری اطلاعات است که مشاوره فنی در توسعه نرم افزار، زیرساخت و تحول دیجیتال ارائه می دهد. آنها در کمک به کسب و کارها در نوسازی و بهینه سازی اکوسیستم های فناوری اطلاعات خود تخصص دارند.
تمرکز صنعت: بانکداری، خرده فروشی، مراقبت های بهداشتی، مخابرات، تولید.

۴. گروه مشاوره بوستون (BCG)

فناوری و رویه دیجیتال گروه مشاوره بوستون خدمات مشاوره فنی را در سراسر بخش ها ارائه می دهد. آنها در زمینه هایی مانند هوش مصنوعی، امنیت سایبری، معماری فناوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها تخصص دارند و اغلب بر روی پروژه های پیچیده تحول دیجیتال کار می کنند.
تمرکز صنعت: فناوری، خدمات مالی، مراقبت های بهداشتی، کالاهای صنعتی.

۵. دیلویت (Deloitte)

دیلویت یکی از چهار شرکت بزرگ با بخش مشاوره فنی قوی است. آنها مشاوره مهندسی، فناوری اطلاعات و امنیت سایبری را ارائه می دهند و مشاوره تخصصی برای محاسبات ابری، تجزیه و تحلیل و پایداری ارائه می دهند.
تمرکز صنعت: انرژی، مراقبت های بهداشتی، فناوری، مالی، محصولات مصرفی.

نتیجه گیری

مشاوره فنی به یک منبع حیاتی برای شرکت‌هایی تبدیل شده است که در چالش‌های دنیایی که به سرعت در حال توسعه هستند، پیمایش می‌کنند. در صنایع مختلفی مانند تولید، فناوری اطلاعات، مراقبت های بهداشتی و خدمات محیطی، مشاوران فنی تخصصی، مهارت های عمیق حل مسئله و دیدگاهی عینی را به ارمغان می آورند که سازمان ها را قادر می سازد تا با مسائل پیچیده مقابله، عملیات را ساده و نوآوری را هدایت کنند. مشاوران فنی چه بهینه سازی خط تولید، ایمن سازی زیرساخت های فناوری اطلاعات، طراحی شیوه های پایدار یا هدایت تحول دیجیتال، شکاف های دانش و منابع را پر می کنند و راه حل های متناسبی را ارائه می دهند که به شرکت ها کمک می کند تا اهداف استراتژیک خود را برآورده کنند. در چشم‌اندازی که فناوری و تقاضای بازار به سرعت تغییر می‌کند، مشاوره فنی کسب‌وکارها را برای سازگاری، رقابت ماندن و آینده‌نداشتن فعالیت‌هایشان مجهز می‌کند.
همانطور که صنایع به تکامل خود ادامه می دهند، نقش مشاوره فنی نیز بیشتر خواهد شد. حوزه‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی، امنیت سایبری و پایداری آینده چشم‌انداز مشاوره را شکل می‌دهند و نیاز به مشاورانی دارند که می‌توانند هوش فنی را با تفکر رویایی ترکیب کنند. برای شرکت ها، سرمایه گذاری در مشاوره فنی نه تنها چالش های فوری را حل می کند، بلکه پایه ای برای رشد پایدار، نوآوری و انعطاف پذیری ایجاد می کند. در نهایت، مشاوره فنی چیزی فراتر از یک خدمت است – این مشارکتی است که شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا پتانسیل کامل خود را باز کنند، از آخرین پیشرفت‌ها استفاده کنند و با اطمینان در دنیایی که همیشه در حال تغییر است رهبری کنند.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مشاوره فنی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مشاوره فناوری اطلاعات

مشاوره فناوری اطلاعات (IT)

این مقاله به دنیای چند وجهی مشاوره فناوری اطلاعات می پردازد – به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه سازمان ها را برای غلبه بر موانع تکنولوژیکی، سازگاری با تغییرات و باز کردن پتانسیل کامل خود توانمند می کند. از طریق مثال‌های واقعی و نگاهی دقیق‌تر به رهبران مشاوره جهانی، داستان مشاوره فناوری اطلاعات نشان می‌دهد که چگونه، گام به گام، صنایع را متحول می‌کند، شرکت‌ها را برای رقابت در یک چشم‌انداز دیجیتالی که به سرعت در حال تکامل است آماده می‌کند و در نهایت شکاف بین را پر می‌کند. کسب و کارها کجا هستند و آرزو دارند کجا باشند.

 

مقدمه ای بر مشاوره فناوری اطلاعات (IT)

در بطن یک شهر شلوغ، یک شرکت جوان جاه طلب به نام هوریزون منیوفکچرینگ (Horizon Manufacturing) خود را بر سر دوراهی می بیند. رشد هوریزون که زمانی پیشگام در روش‌های سنتی بود، به دلیل تکنولوژی منسوخ و فرآیندهای آهسته، شروع به رکود کرده است. علیرغم داشتن چشم‌انداز روشن از جایی که می‌خواهد برود، مسیر مدرن‌سازی و ساده‌سازی عملیات‌هایش روشن و شفاف نیست. رهبران هوریزون مطمئن نیستند که چگونه از قدرت رایانش ابری استفاده کنند، از داده ها برای بینش بهتر استفاده کنند، یا کسب وکار خود را در برابر موج فزاینده تهدیدات سایبری ایمن کنند. اینجاست که دنیای مشاوره فناوری اطلاعات پا به عرصه گذاشته است.
مشاوره فناوری اطلاعات راهنمای استراتژیک برای کسب وکارهایی مانند هوریزون است که راه دیجیتالی پیش رو را روشن می کند. مشاوران فناوری اطلاعات با ارائه تخصص در زمینه‌هایی مانند تحول دیجیتال، امنیت سایبری و تجزیه و تحلیل داده‌ها، به‌عنوان ناوبری عمل می‌کنند و شرکت‌ها را با راه‌حل‌های متناسبی که باعث کارایی، نوآوری و انعطاف‌پذیری می‌شوند، تجهیز می‌کنند. از ترسیم استراتژی های فناوری بلندمدت تا ادغام راه حل های پیشرفته در عملیات پیچیده، مشاوره فناوری اطلاعات یک نیروی پویا و ضروری در صنعت مدرن است.

مشاوره فناوری اطلاعات (IT) چیست؟

با ردیابی ریشه های فناوری اطلاعات در ظهور محاسبات سازمانی در اواسط قرن بیستم، مشاوره فناوری اطلاعات در کنار پیشرفت های تکنولوژیک تکامل یافته است. امروزه، طیف وسیعی از جمله محاسبات ابری، امنیت سایبری، هوش مصنوعی و غیره را در بر می گیرد. مشاوره فناوری اطلاعات یک کسب وکار خدمات محور است که در آن متخصصان با تجربه به سازمان ها در مورد بهترین راه های استفاده از فناوری اطلاعات (IT) برای دستیابی به اهداف کسب وکاری مشاوره می دهند. مشاوران فناوری اطلاعات با مشتریان برای تجزیه و تحلیل استفاده از فناوری فعلی، توصیه فناوری‌های جدید و راهنمایی پیاده‌سازی کار می‌کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره تجارت الکترونیک

 

اهمیت مشاوره فناوری اطلاعات در کسب وکار مدرن

با پیشرفت سریع فناوری، به روز ماندن و استفاده از فناوری اطلاعات برای مزیت رقابتی بسیار مهم است. مشاوران فناوری اطلاعات تخصص مورد نیاز را برای مهار آخرین نوآوری‌ها و در عین حال بهینه‌سازی هزینه‌ها، بهبود امنیت و افزایش کارایی عملیاتی ارائه می‌کنند.

وظایف اصلی مشاوران فناوری اطلاعات چیست؟

مهارت های کلیدی شامل دانش فنی، مدیریت پروژه، توانایی های حل مسئله و مهارت های ارتباطی قوی است. مشاوران ممکن است در زمینه هایی مانند امنیت سایبری، تجزیه و تحلیل داده ها، یا محاسبات ابری تخصص داشته باشند، با مسیرهای بالقوه ای که منجر به نقش های مشاور ارشد یا حتی راه اندازی شرکت های مشاوره خود می شوند. همچنین متخصصین مشاوره فناوری اطلاعات وظایف متعددی در کسب وکارها دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره کرده ایم:

برنامه ریزی استراتژیک و نقشه راه

مشاوران فناوری اطلاعات به سازمان ها کمک می کنند تا اهداف فناوری را با استراتژی های کسب وکاری هماهنگ کنند. این شامل ایجاد نقشه‌های راه فناوری اطلاعات است که چگونگی تکامل فناوری و پشتیبانی از اهداف بلندمدت کسب وکار را نشان می‌دهد.

تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم ها

ارزیابی زیرساخت‌های فعلی فناوری اطلاعات برای شناسایی ناکارآمدی‌ها، شکاف‌ها و زمینه‌های بالقوه برای بهبود، یکی دیگر از وظایف اصلی است. مشاوران ممکن است ارتقاء سیستم یا طراحی سیستم های کاملاً جدید را توصیه کنند.

پیاده سازی و یکپارچه سازی فناوری

مشاوران نقش مهمی در اجرای فناوری‌های جدید، از استقرار نرم‌افزار گرفته تا یکپارچه‌سازی سیستم‌های مختلف برای اطمینان از جریان روان داده‌ها در بخش‌ها، ایفا می‌کنند.

مدیریت تغییر و آموزش

دگرگونی‌های فناوری اطلاعات اغلب نیازمند تغییر در جریان کار و مجموعه مهارت‌های کارکنان است. مشاوران فناوری اطلاعات با آماده سازی کارکنان و ارائه آموزش برای فناوری های جدید به مدیریت تغییر کمک می کنند.

مدیریت ریسک و امنیت سایبری

با افزایش تهدیدات امنیت سایبری، مشاوران برای ارزیابی آسیب‌پذیری‌ها، اجرای اقدامات امنیتی و ایجاد برنامه‌های مدیریت ریسک برای حفاظت از دارایی‌ها و داده‌های شرکت تلاش می‌کنند.

پشتیبانی فناوری اطلاعات و خدمات مدیریت شده

پشتیبانی پس از اجرا تضمین می کند که سیستم ها به طور موثر به کار خود ادامه می دهند. برخی از شرکت های مشاوره فناوری اطلاعات خدمات مدیریت شده را برای نگهداری و بهینه سازی مداوم ارائه می دهند.

بیشتر بخوانید:مشاوره نرم افزار

 

مشاوره فناوری اطلاعات چیست؟

 

انواع خدمات مشاوران فناوری اطلاعات

خدمات مشاوره فناوری اطلاعات می توانند انواع گوناگونی داشته باشد. مانند:

۱. مشاوره استراتژیک فناوری اطلاعات

تمرکز بر همسویی سرمایه‌گذاری‌های فناوری اطلاعات با اهداف استراتژیک کسب‌وکار، به شرکت‌ها در شناسایی و اولویت‌بندی فناوری‌های کلیدی برای رشد.

۲. مشاوره فناوری اطلاعات عملیاتی

با بهبود عملیات روزانه فناوری اطلاعات، رسیدگی به ناکارآمدی در گردش کار و بهینه سازی عملکرد سروکار دارد.

۳. مشاوره زیرساخت فناوری اطلاعات

متخصص در معماری سیستم های فناوری اطلاعات، پوشش سخت افزار، شبکه ها، راه حل های ذخیره سازی و مراکز داده.

۴. مشاوره تحول دیجیتال

هدف شرکت هایی است که به دنبال انتقال از فرآیندهای سنتی به دیجیتال، افزایش کارایی از طریق محاسبات ابری، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و سایر ابزارهای دیجیتال هستند.

۵. مشاوره رایانش ابری

به شرکت ها در انتقال داده ها و برنامه های کاربردی به ابر، انتخاب ارائه دهندگان ابری مناسب و طراحی استراتژی های ترکیبی و چند ابری کمک می کند.

۶. مشاوره امنیت سایبری

به نیاز روزافزون به حفاظت از داده ها، ارزیابی خطرات، اجرای راه حل های امنیتی و اطمینان از انطباق با مقررات می پردازد.

۷. تجزیه و تحلیل داده ها و مشاوره هوش تجاری (BI)

تمرکز بر مدیریت و تجزیه و تحلیل داده ها برای پشتیبانی از فرآیندهای تصمیم گیری، استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل، ذخیره سازی داده ها، و راه حل های تجسمی.

بیشتر بخوانید:مشاوره هوش تجاری

 

فرآیند مشاوره فناوری اطلاعات چگونه است؟

فرایند مشاوره فناوری اطلاعات از ارزیابی اولیه تا تکمیل پروژه را شامل می شود. فرآیند به صورت جزئی در زیر توضیح داده شده است:

  • ارزیابی اولیه مشتری و جمع آوری نیاز

فرآیند مشاوره با تجزیه و تحلیل عمیق زیرساخت های فعلی فناوری اطلاعات، نیازهای کسب وکار و اهداف مشتری آغاز می شود.

  • طراحی راه حل و توسعه پیشنهاد

بر اساس ارزیابی، مشاوران یک راه حل مناسب ایجاد می کنند که به اهداف، زمان بندی و بودجه مشتری می پردازد.

  • برنامه ریزی پروژه و تنظیم جدول زمانی

یک نقشه راه پروژه ایجاد می شود که نقاط عطف کلیدی، قابل تحویل و جدول زمانی اجرای راه حل پیشنهادی را مشخص می کند.

  • پیاده سازی و آزمایش

راه حل پیشنهادی با آزمایش های دقیق برای اطمینان از عملکرد، قابلیت اطمینان و عملکرد پیاده سازی می شود.

  • آموزش و انتقال دانش

کارکنان آموزش می بینند تا از سیستم های جدید به طور موثر استفاده کنند و اطمینان حاصل شود که سازمان می تواند پس از تکمیل پروژه به طور مستقل عمل کند.

  • پشتیبانی و نظارت پس از اجرا

مشاوران ممکن است خدمات پشتیبانی یا نظارت مستمر ارائه دهند تا اطمینان حاصل شود که راه حل همچنان نیازهای در حال تحول را برآورده می کند.

 

نقش مشاوره فناوری اطلاعات

مزایای مشاوره فناوری اطلاعات چیست؟

برخی صاحبین کسب وکار در این ابهام هستند که چرا باید از مشاوران فناوری اطلاعات کمک بگیرند و دلیل استخدام آنها در سازمان چه می تواند باشد. ما سعی کردیم برخی مزایای همکاری با مشاوران فناوری اطلاعات را بیان کنیم.

۱. دسترسی به مهارت ها و دانش تخصصی

مشاوران تخصص صنعت را به ارمغان می آورند و به شرکت ها امکان دسترسی به متخصصان ماهر را بدون هزینه های استخدام داخلی می دهند.

۲. صرفه جویی در هزینه و بهره وری

با بهینه سازی منابع موجود و اجرای راه حل های کارآمد، مشاوره فناوری اطلاعات اغلب منجر به صرفه جویی در هزینه و عملیات ساده می شود.

۳. افزایش امنیت و کاهش ریسک

مشاوران با اجرای پروتکل های امنیتی و اطمینان از انطباق، به محافظت از شرکت ها در برابر تهدیدات سایبری کمک می کنند.

۴. بهبود چابکی و نوآوری کسب و کار

مشاوره شرکت ها را قادر می سازد تا جدیدترین فناوری ها را به سرعت اتخاذ کنند و در بازاری که به سرعت در حال تحول است، رقابتی باقی بمانند.

۵. دیدگاه های عینی و بی طرفانه

مشاوران خارجی دیدگاهی خنثی ارائه می دهند و به سازمان ها کمک می کنند تا مسائلی را که تیم های داخلی ممکن است نادیده بگیرند، شناسایی کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره برنامه ریزی کسب وکار

 

چالش ها و ریسک ها در مشاوره فناوری اطلاعات

مانند هر شغل دیگری، کمک گرفتن از مشاوره فناوری اطلاعات نیز با چالش هایی روبرو می باشد. مشاوران فناوری اطلاعات باید دائماً در مورد فناوری های نوظهور به روز باشند، نیازهای پیچیده مشتری را بررسی کنند و اغلب در محیط های پرفشار کار کنند. و موارد زیر:

۱. هزینه های بالا
استخدام مشاوران می تواند گران باشد، به خصوص برای کسب وکارهای کوچک و متوسط ​​با بودجه محدود.

۲. وابستگی به مشاوران خارجی
اتکای بیش از حد به مشاوران می‌تواند منجر به وابستگی شود، زیرا شرکت‌ها ممکن است پس از پایان پروژه، بدون آنها کار کنند.

۳. مقاومت در برابر تغییر
کارمندان ممکن است در برابر سیستم‌ها یا جریان‌های کاری جدید مقاومت کنند و مانعی در پذیرش راه‌حل‌های پیشنهادی ایجاد کنند.

۴. امنیت داده ها و نگرانی های حفظ حریم خصوصی
به اشتراک گذاری داده های حساس با مشاوران خارجی نگرانی هایی را در مورد نقض داده ها و محرمانگی ایجاد می کند.

۵. ناهماهنگی انتظارات
اگر اهداف و زمان‌بندی‌ها به‌طور واضح تعریف نشده باشند، ممکن است پروژه‌ها از انتظارات مشتری کوتاهی کنند و در نتیجه نارضایتی ایجاد کنند.

 

روندهای کلیدی در مشاوره فناوری اطلاعات

۱. تاکید بر استراتژی های کلود فرست (Cloud-First)
رایانش ابری زیرساخت‌های فناوری اطلاعات را متحول کرده است و بسیاری از سازمان‌ها رویکردهای ابری را برای افزایش مقیاس‌پذیری، انعطاف‌پذیری و کارایی هزینه اتخاذ می‌کنند.

۲. ظهور هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی
هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای مشاوره فناوری اطلاعات، از اتوماسیون گرفته تا تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده، به مشتریان کمک می‌کنند تا بینش عملی کسب نمایند.

۳. افزایش تمرکز بر امنیت سایبری
با افزایش تهدیدات سایبری، مشاوره امنیت سایبری به طور قابل توجهی رشد کرده است و نیاز به استراتژی های قوی حفاظت از داده ها را برطرف می کند.

۴. رشد مشاوره فناوری اطلاعات از راه دور و ترکیبی
همه‌گیری کووید ۱۹ (COVID-19) کار از راه دور را تسریع کرد و شرکت‌های مشاور را وادار کرد تا با مدل‌های تحویل مجازی سازگار شوند و از محیط‌های فناوری اطلاعات ترکیبی پشتیبانی کنند.

۵. تصمیم گیری مبتنی بر داده و هوش تجاری
مشاوره تجزیه و تحلیل داده ها افزایش یافته است زیرا شرکت ها به دنبال تصمیم گیری های مبتنی بر داده، با استفاده از داده های بزرگ و ابزارهای هوش تجاری هستند.

۶. پایداری و فناوری اطلاعات سبز
پایداری به یک عامل مهم تبدیل شده است، زیرا شرکت‌های مشاور در مورد شیوه‌های سازگار با محیط زیست، کاهش مصرف انرژی و اجرای طرح‌های فناوری اطلاعات سبز مشاوره می‌دهند.

بیشتر بخوانید:مشاوره خرید

 

بهترین روش ها در مشاوره فناوری اطلاعات

اینکه چگونه بتوانیم در فناوری اطلاعات بهینه تر و با عملکرد بهتر عمل کنیم، جز با هوشمندی مشاور فناوری اطلاعات رقم نمی خورد. در این بخش به گام های آن اشاره کرده ایم:

۱. اهداف و محدوده روشن را تعیین کنید

تعیین اهداف پروژه، محصولات قابل تحویل و جدول زمانی برای یک مشارکت مشاوره موفق بسیار مهم است.

۲. ارتباطات و همکاری باز را تقویت کنید

ارتباط موثر بین مشاوران و مشتریان تضمین می کند که پروژه با انتظارات همسو است و هر گونه مشکلی به سرعت مورد توجه قرار می گیرد.

۳. بر انتقال دانش تمرکز کنید

تشویق به اشتراک گذاری دانش با تیم های داخلی، تداوم را پس از تکمیل کار مشاور تضمین می کند.

۴. بر مدیریت تغییر تاکید کنید

یک رویکرد مدیریت تغییر قوی، سازمان را برای فرآیندهای جدید آماده می کند و به کاهش مقاومت کمک می کند.

۵. اولویت بندی امنیت و انطباق

امنیت باید در هر مرحله از فرآیند مشاوره تعبیه شود، به ویژه در صنایعی که الزامات نظارتی دقیق دارند.

 

 

خدمات مشاوره فناوری اطلاعات

 

آینده مشاوره فناوری اطلاعات چگونه است؟

آینده مشاوره فناوری اطلاعات در سازگاری و نوآوری نهفته است. از آنجایی که کسب‌وکارها با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی روبرو هستند، مشاوران فناوری اطلاعات در خط مقدم خواهند بود و آنها را از طریق فناوری‌های متحول کننده راهنمایی می‌کنند و به آنها در ایجاد زیرساخت‌های فناوری اطلاعات پایدار، ایمن و مقیاس‌پذیر کمک می‌کنند.

۱. افزایش نقش اتوماسیون

اتوماسیون نقش بزرگ تری در مشاوره IT ایفا می کند، وظایف تکراری را ساده می کند و به مشاوران اجازه می دهد بر روی کارهای با ارزش تمرکز کنند.

۲. گسترش دامنه تحول دیجیتال

تقاضا برای مشاوره تحول دیجیتال همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد زیرا صنایع فناوری های جدید را برای ماندن در رقابت پذیرفته اند.

۳. تمرکز بیشتر بر انعطاف پذیری سایبری

مشاوره آینده تاکید بیشتری بر ایجاد سازمان های مقاوم در برابر سایبری برای مقاومت در برابر تهدیدات سایبری پیچیده خواهد داشت.

۴. ادغام بلاک چین و اینترنت اشیا

همانطور که فناوری‌های بلاک چین و اینترنت اشیا به بلوغ می‌رسند، احتمالاً در شیوه‌های مشاوره برای صنایعی مانند زنجیره تامین، امور مالی و مراقبت‌های بهداشتی گنجانده می‌شوند.

۵. تغییر به سمت مدل های مشاوره مبتنی بر نتیجه

مشتریان به طور فزاینده ای به دنبال نتایج قابل اندازه گیری هستند و شرکت های مشاوره را به سمت مدل های مبتنی بر عملکرد سوق می دهند که در آن موفقیت به نتایج پروژه گره خورده است.

بیشتر بخوانید:مشاوره قراردادها

 

شرکت های برتر در حوزه مشاوره فناوری اطلاعات

بسیاری از شرکت ها در مشاوره فناوری اطلاعات تخصص دارند و خدماتی را ارائه می دهند که از برنامه ریزی استراتژیک و تحول دیجیتال تا امنیت سایبری، مهاجرت ابری و تجزیه و تحلیل داده ها را شامل می شود. در اینجا برخی از شرکت های مشاوره فناوری اطلاعات در سطح جهان آورده شده است:

اکسنچر (Accenture)

اکسنچر یک نیروگاه مشاوره جهانی، طیف گسترده ای از خدمات را در استراتژی، مشاوره، دیجیتال، فناوری و عملیات ارائه می دهد. اکسنچر به دلیل تحول دیجیتال و مشاوره نوآوری، خدمات ابری و تجزیه و تحلیل داده ها شناخته شده است. این به مشتریان در سراسر صنایع کمک می کند تا از فناوری های جدید مانند هوش مصنوعی، بلاک چین و اینترنت اشیا استفاده کنند. اکسنچر با شرکت های فورچون ۵۰۰ (Fortune 500) در صنایع مختلف از جمله مالی، مراقبت های بهداشتی، تولید و خرده فروشی همکاری می کند.

مشاوره دیلویت (Deloitte)

دیلویت به عنوان یکی از چهار شرکت حسابداری بزرگ، یک بخش مشاوره فناوری اطلاعات قوی دارد که بر استراتژی و پیاده سازی فناوری تمرکز دارد. دیلویت که به خاطر تحول سازمانی شناخته می شود، خدماتی را در زمینه امنیت سایبری، محاسبات ابری، و تجزیه و تحلیل داده ارائه می دهد. همچنین خدمات مشاوره ای خاص صنعت را برای بخش هایی مانند دولت، خدمات مالی و مراقبت های بهداشتی ارائه می دهد. مشتریان دیلویت شامل شرکت های بزرگ، سازمان های دولتی و موسسات مالی در سطح جهان هستند.

خدمات جهانی آی بی ام (IBM)

آی بی ام مشاوره و خدمات فناوری اطلاعات را در سراسر ابر، هوش مصنوعی و راه حل های محاسباتی سازمانی ارائه می دهد و از تخصص دیرینه خود در فناوری و نوآوری استفاده می کند. آی بی ام محاسبات ابری (به ویژه راه حل های ابری ترکیبی)، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، و امنیت سایبری محورهای اصلی آی بی ام هستند. این شرکت همچنین به دلیل کار خود در زیرساخت های فناوری اطلاعات سازمانی شناخته شده است. آی بی ام با مشتریان در صنایعی مانند ارتباطات راه دور، امور مالی، و مراقبت های بهداشتی، از جمله چندین شرکت جهانی کار می کند.

مک کینزی دیجیتال (McKinsey Digital)

مک کینزی که به طور سنتی برای مشاوره مدیریت استراتژیک خود شناخته می شود، از طریق مک کینزی دیجیتال به مشاوره فناوری اطلاعات گسترش یافته است. مک کینزی دیجیتال بر تحول دیجیتال، تجزیه و تحلیل، امنیت سایبری و شیوه های توسعه چابک تمرکز دارد. آنها به شرکت ها کمک می کنند تا با ادغام دیجیتال و فناوری در مدل های کسب وکار خود نوآوری کنند. مشتریان مک‌کینزی معمولاً شرکت‌های چند ملیتی بزرگ در صنایع مختلف از جمله کالاهای مصرفی، امور مالی و فناوری هستند.

گروه مشاوره بوستون (BCG)

گروه مشاوره بوستون یکی دیگر از شرکت‌های مشاوره مدیریت سطح بالا، خدمات مشاوره فناوری اطلاعات را از طریق بخش‌های بی سی جی دیجیتال ونچرز (BCG Digital Ventures) و بی سی جی گاما (BCG Gamma) ارائه می‌کند. بی سی جی تحول دیجیتال، مشاوره هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و استراتژی نوآوری را ارائه می دهد. بی سی جی گاما، به طور خاص، بر تجزیه و تحلیل داده های پیشرفته و راه حل های مبتنی بر هوش مصنوعی تمرکز دارد. بی سی جی با مشتریان در بخش های مختلف، به ویژه در امور مالی، مراقبت های بهداشتی، و خودرو کار می کند.

خدمات مشاوره تاتا (TCS)

تی سی اس مستقر در هند، یکی از بزرگترین شرکت های مشاوره و خدمات فناوری اطلاعات در سطح جهان است که راه حل های جامع فناوری اطلاعات را ارائه می دهد. تی سی اس خدماتی را در زمینه هایی مانند رایانش ابری، امنیت سایبری، تحول دیجیتال و اتوماسیون ارائه می دهد. همچنین به دلیل توسعه نرم افزار و قابلیت های برون سپاری خود شناخته شده است. تی سی اس به مجموعه متنوعی از صنایع، از جمله خرده فروشی، بانکداری، مراقبت های بهداشتی، و تولیدی، با مشتریان در سراسر جهان خدمات ارائه می دهد.

کپ جمینای (Capgemini)

کپ جمینای یک شرکت چندملیتی مشاوره فناوری اطلاعات مستقر در فرانسه می باشد که طیف وسیعی از خدمات فناوری و مشاوره را ارائه می دهد. کپ جمینای بر خدمات ابری، امنیت سایبری، تجزیه و تحلیل داده ها و تحول دیجیتال تمرکز دارد. همچنین دارای تخصص قوی در هوش مصنوعی و اتوماسیون برای فرآیندهای تجاری است. کپ جمینای به صنایعی از جمله خودروسازی، مخابرات، و بخش عمومی با حضور قوی در اروپا و آمریکای شمالی خدمات می‌دهد.

راه حل های فناوری کاگنیزنت (Cognizant)

کاگنیزنت، یک بازیگر اصلی در خدمات و مشاوره فناوری اطلاعات، در تحول دیجیتال و فناوری اطلاعات، به ویژه برای مشتریان آمریکای شمالی، متخصص است. تحول دیجیتال، هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل، اینترنت اشیا و مهاجرت ابری از جمله پیشنهادات آن است. کاگنیزنت همچنین راه‌حل‌های فناوری اطلاعات خاص صنعت، به‌ویژه برای مراقبت‌های بهداشتی و خدمات مالی را ارائه می‌کند. کاگنیزنت با مشتریان در بخش هایی مانند امور مالی، مراقبت های بهداشتی، خرده فروشی، و تولید کار می کند.

پرایس واترهاوس کوپرز (PwC =PricewaterhouseCoopers)

پی دبلیو سی، یکی دیگر از شرکت های “چهار بزرگ”، دارای بخش مشاوره فناوری قابل توجهی است که استراتژی و راه حل های فناوری اطلاعات را ارائه می دهد. پی دبلیو سی در امنیت سایبری، تحول دیجیتال و تجزیه و تحلیل داده ها تخصص دارد. همچنین خدمات مشاوره ای خاص صنعت را برای بخش هایی مانند مراقبت های بهداشتی، مالی و دولت ارائه می دهد. پی دبلیو سی با شرکت های چند ملیتی، سازمان های دولتی و کسب و کارهای متوسط ​​در سطح جهانی کار می کند.

کی پی ام جی (KPMG)

کی پی ام جی خدمات مشاوره فناوری اطلاعات را با تمرکز بر تحول دیجیتال، امنیت سایبری و انطباق با مقررات ارائه می دهد. کی پی ام جی که برای امنیت سایبری و مدیریت ریسک شناخته شده است، خدماتی را در زمینه تجزیه و تحلیل داده ها، رایانش ابری و اتوماسیون فرآیندهای کسب وکار نیز ارائه می دهد. کی پی ام جی به طیف وسیعی از صنایع، از جمله خدمات مالی، مراقبت های بهداشتی، و دولت، با تاکید زیادی بر ریسک و رعایت قوانین خدمات ارائه می دهد.

اینفوسیس (Infosys)

یکی دیگر از شرکت های بزرگ خدمات فناوری اطلاعات هند، اینفوسیس به دلیل فعالیت های خود در زمینه تحول دیجیتال، برون سپاری فناوری اطلاعات و مشاوره شناخته شده است. اینفوسیس در زمینه ابر، تجزیه و تحلیل داده ها، هوش مصنوعی و تبدیل محیط کار دیجیتال تخصص دارد. همچنین به شدت در اتوماسیون و راه حل های سازمانی درگیر است. اینفوسیس با صنایعی از جمله مالی، تولید، انرژی، و مراقبت های بهداشتی، به ویژه در آسیا، اروپا و آمریکای شمالی کار می کند.

ارنست و یانگ (EY)

ارنست و یانگ مجموعه کاملی از خدمات مشاوره فناوری اطلاعات، به ویژه با تمرکز بر تحول دیجیتال و مدیریت ریسک فناوری را ارائه می دهد. امنیت سایبری، تجزیه و تحلیل داده ها، و تحول دیجیتال از نقاط قوت ارنست و یانگ هستند. آنها همچنین برای بخش هایی مانند خدمات مالی و دولت، مشاوره ویژه صنعت ارائه می دهند. ارنست و یانگ پایگاه مشتریان گسترده ای دارد که شامل سازمان های دولتی، شرکت های بزرگ و مؤسسات مالی می شود.

این شرکت ها نشان دهنده تنوع صنعت مشاوره فناوری اطلاعات هستند که خدمات و بخش های مختلف را در سراسر جهان پوشش می دهند. هر شرکتی نقاط قوت و تخصص های منحصر به فردی را به همراه دارد و آنها را در کمک به کسب و کارها در جهت یابی چالش ها و فرصت های پیچیده تکنولوژیکی رهبر می کند.

نتیجه گیری

مشاوره فناوری اطلاعات یک زمینه گسترده و در حال تحول است که از کسب و کارها در استفاده از فناوری برای مزیت استراتژیک پشتیبانی می کند. این حوزه‌های مختلف از تحول دیجیتال گرفته تا امنیت سایبری را پوشش می‌دهد و به شرکت‌ها تخصص و چابکی برای سازگاری در یک چشم‌انداز رقابتی ارائه می‌دهد.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مشاوره فناوری اطلاعات (IT) برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مشاوره تجارت الکترونیک

مشاوره تجارت الکترونیک

در این مقاله نگاهی گسترده و جامع به مشاوره تجارت الکترونیک، اهمیت آن، مزایایی که ارائه می دهد و فرآیند مربوطه را ارائه داشته ایم. همچنین انواع مشاوره تجارت الکترونیک، مهارت های ضروری یک مشاور تجارت الکترونیک را توضیح داده ایم. همانطور که تجارت الکترونیک درحال پیشرفت و بهبود است، نیاز به حضور مشاوره تجارت الکترونیک در کسب وکارها شدیدتر می شود.

مقدمه ای بر مشاوره تجارت الکترونیک

در عصر دیجیتال امروزی، تجارت الکترونیک تنها راهی برای فروش محصولات نیست، بلکه یک مدل کسب‌وکار اولیه برای شرکت‌های بی‌شماری، از استارتاپ‌ها گرفته تا شرکت‌های جهانی است. اما راه اندازی یک تجارت الکترونیکی تنها آغاز راه است. ایجاد یک فروشگاه آنلاین مؤثر و سودآور که مشتریان را جذب، تبدیل و حفظ کند، به تعادل پیچیده ای از استراتژی، فناوری، تعامل با مشتری و تدارکات نیاز دارد. اینجاست که مشاوره تجارت الکترونیک وارد عمل می شود و به کسب وکارها کمک می کند تا هر جنبه ای از عملیات آنلاین خود را هدایت و بهینه نمایند.
مشاوران تجارت الکترونیکی تخصص را در سراسر صفحه به ارمغان می آورند: از استراتژی تا اجرا، فناوری تا تجربه مشتری. آن‌ها در ایجاد کسب‌وکارهای آنلاین که می‌توانند در یک بازار دیجیتال پرجمعیت به رقابت بپردازند، به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا جایگاه خود را شناسایی، پلتفرم‌های خود را بهینه و به طور مداوم نوآوری نمایند.

 

مشاوره تجارت الکترونیک چیست؟

مشاوره تجارت الکترونیک یک سرویس تخصصی است که برای کسب وکارها راهنمایی های استراتژیک، بینش های تکنولوژیکی و تخصص عملیاتی را برای بهینه سازی کانال های فروش آنلاین خود ارائه می دهد. با تغییر جهانی به سمت خرید دیجیتال، شرکت ها با چالش های متعددی روبرو هستند، از انتخاب پلتفرم های مناسب تا ایجاد یک تجربه کاربری یکپارچه و اجرای کمپین های بازاریابی موثر. مشاوران تجارت الکترونیک کارشناسان صنعت هستند که با ارائه راه حل های متناسب با نیازهای منحصر به فرد هر شرکت به کسب وکارها کمک می کنند تا در این چشم انداز پیچیده حرکت کنند.
مشاوره تجارت الکترونیک طیف گسترده ای از خدمات را پوشش می دهد، از جمله انتخاب پلتفرم، بازاریابی دیجیتال، سئو، طراحی تجربه کاربر (UX)، تجزیه و تحلیل، بهینه سازی نرخ تبدیل و مدیریت زنجیره تامین. این مشاوران به کسب وکارها کمک می کنند حضور آنلاین خود، فروش و رضایت مشتری را افزایش دهند. مشاوران تجارت الکترونیک با درک ماهیت پویای تجارت الکترونیک و همسو کردن آن با اهداف استراتژیک، کسب‌وکارها را برای سازگاری، نوآوری و موفقیت در یک بازار آنلاین رقابتی فزاینده توانمند می‌سازند.

بیشتر بخوانید:مشاوره نرم افزار

 

نقش مشاوره تجارت الکترونیک در کسب وکارها چیست؟

نقش یک مشاور تجارت الکترونیک چند وجهی است و جنبه های استراتژیک و عملیاتی خرده فروشی آنلاین را پوشش می دهد. آنها ردپای دیجیتالی یک شرکت را ارزیابی می کنند، اهداف آن را درک می کنند و توصیه های عملی را در حوزه های مختلف ارائه می دهند. مشاوران تجارت الکترونیک کلاه های زیادی بر سر می گذارند که اغلب به عنوان استراتژیست، فناور، بازاریاب و طراح عمل می کنند. در ادامه برخی از مسئولیت های اصلی آنها نام برده شده است:

• برنامه ریزی استراتژیک: تهیه نقشه راه که با چشم انداز مشتری و شرایط بازار همسو باشد.
• انتخاب و سفارشی سازی پلتفرم: انتخاب و سفارشی سازی پلتفرم های تجارت الکترونیک مانند شاپیفای (Shopify)، مگنتو (Magento) و ووکامرس (WooCommerce) بر اساس بودجه، اندازه کسب و کار و الزامات فنی.
• بازاریابی دیجیتال و سئو: طراحی کمپین هایی که باعث افزایش ترافیک، افزایش آگاهی از برند و افزایش تبدیل از طریق تبلیغات پولی، بهینه سازی موتورهای جستجو و رسانه های اجتماعی می شود.
• تجزیه و تحلیل و ردیابی عملکرد: پیاده سازی ابزارهای تحلیلی برای اندازه گیری شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)، ردیابی رفتار کاربر و بهینه سازی بر اساس داده های زمان واقعی.
• طراحی تجربه کاربری (UX): ایجاد یک رابط بصری و جذاب که تجربه خرید یکپارچه را تضمین می کند.
• بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO): افزایش درصد بازدیدکنندگان وب سایتی که با بهبود طرح سایت، جریان پرداخت و ارائه محصول اقدام به خرید می کنند.

بیشتر بخوانید:شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

 

 

مشاوره تجارت الکترونیک چه می کند؟

 

مهارت های ضروری برای مشاوران تجارت الکترونیک چیست؟

مشاوران موفق تجارت الکترونیک دارای ترکیبی از مهارت های فنی، تحلیلی و خلاق هستند. آنها باید در موارد زیر مهارت داشته باشند:

  • بازاریابی دیجیتال و سئو: دانش پرداخت به ازای کلیک (PPC)، بازاریابی محتوا، و استراتژی های سئو داخلی/خارجی از صفحه.
  • تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها: آشنایی با گوگل آنالیتیکس، نقشه های حرارتی و ابزارهای تست A/B.
  • اصول طراحی تجربه کاربر/رابط کاربر (UX/UI): درک رفتار کاربر و طراحی یک طرح وب سایت که عملکرد و تعامل را در اولویت قرار می دهد.
  • تخصص پلتفرم: دانش پلتفرم های مختلف تجارت الکترونیک و توانایی سفارشی کردن آنها برای نیازهای تجاری منحصر به فرد.

بیشتر بخوانید:مشاوره نرم افزار

 

انواع مشاوران تجارت الکترونیک کدام اند؟

انواع مختلفی از مشاوران تجارت الکترونیک وجود دارد که هر کدام در زمینه های مختلفی تخصص دارند:

• مشاوران استراتژیک: بر توسعه استراتژی های کسب وکار بلند مدت تمرکز کنید.
• مشاوران فنی: در انتخاب پلتفرم، ادغام و سفارشی سازی تخصص دارند.
• مشاوران بازاریابی: روی بازاریابی دیجیتال، سئو، رسانه های اجتماعی و بهینه سازی تبدیل تمرکز کنید.
• مشاوران عملیات: تمرکز بر زنجیره تامین، تدارکات و پردازش پرداخت.

 

چرا کسب و کارها به مشاوره تجارت الکترونیک نیاز دارند؟

در اقتصاد دیجیتال مدرن، کسب‌وکارها باید خود را به سرعت وفق دهند تا رقابتی باقی بمانند. مشاوران تجارت الکترونیک تخصص ارزشمندی را برای کمک به شرکت ها برای بهینه سازی حضور آنلاین خود، غلبه بر چالش ها و استفاده از فرصت های جدید به ارمغان می آورند.

مزیت رقابتی و روندهای صنعت

مشاوران از آخرین روندها، فناوری‌ها و رفتارهای مصرف‌کننده در تجارت الکترونیک به‌روز می‌مانند. با مشارکت با یک مشاور تجارت الکترونیک، کسب‌وکارها بینش‌هایی را در مورد بهترین شیوه‌های صنعت به دست می‌آورند و آنها را قادر می‌سازد از رقبا جلوتر بمانند.

مقیاس گذاری عملیات کسب و کار آنلاین

مشاوران تجارت الکترونیک با اطمینان از اینکه سیستم‌ها، پلتفرم‌ها و فرآیندها می‌توانند حجم فروش و تقاضای مشتریان را افزایش دهند، به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا به طور موثر مقیاس شوند.

پیمایش در اکوسیستم های دیجیتال پیچیده

چشم انداز تجارت الکترونیک پر از ادغام های پیچیده است، مانند اتصال با توسعه منابع سازمانی (ERP)، مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) و ای پی آی (API) های شخص ثالث. مشاوران این ادغام ها را مدیریت می کنند و اطمینان حاصل می کنند که داده ها به طور یکپارچه در سراسر پلتفرم ها جریان می یابد.

بیشتر بخوانید:مشاوره CRM

 

انواع خدمات مشاوره تجارت الکترونیک کدام اند؟

توسعه استراتژی تجارت الکترونیک

یک استراتژی محکم تجارت الکترونیک، پایه موفقیت دیجیتال است. مشاوران برای تعیین اهداف واقع بینانه، ارزیابی فرصت های بازار و تشریح تاکتیک های دستیابی به آنها با مشتریان کار می کنند. این شامل تجزیه و تحلیل رقبا، شناسایی جمعیت شناسی هدف، و ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) است.

انتخاب و سفارشی سازی پلتفرم

با پلتفرم‌های مختلف تجارت الکترونیک موجود، مشاوران کسب‌وکارها را در انتخاب بهترین مورد نیازشان راهنمایی می‌کنند. آنها به سفارشی‌سازی پلتفرم کمک می‌کنند و تضمین می‌کنند که با زیبایی‌شناسی و الزامات عملکردی برند، مانند گزینه‌های پرداخت، ادغام‌های شخص ثالث، و مقیاس‌پذیری همسو باشد.

دیجیتال مارکتینگ و سئو

بازاریابی دیجیتال برای جذب مشتری و افزایش ترافیک ضروری است. مشاوران تجارت الکترونیکی استراتژی های بازاریابی را طراحی و اجرا می کنند، از جمله:

  • سئو: افزایش رتبه بندی موتورهای جستجو از طریق تحقیق کلمات کلیدی، بهینه سازی محتوا و ایجاد لینک.
  • تبلیغات PPC: اجرای تبلیغات پولی در موتورهای جستجو و رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مشتریان هدف.
  • بازاریابی رسانه های اجتماعی: ایجاد آگاهی از برند و تعامل با مشتری در سیستم عامل هایی مانند اینستاگرام، فیس بوک و توییتر.

بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)

بهینه سازی نرخ تبدیل بر بهبود درصد بازدیدکنندگان سایت که به مشتریان پولی تبدیل می شوند تمرکز دارد. این شامل تست A/B، تجزیه و تحلیل رفتار کاربر، اصلاح صفحات محصول و ساده کردن فرآیند پرداخت است.

طراحی تجربه کاربری (UX) و رابط (UI)

طراحی UX/UI برای ایجاد یک تجربه خرید دلپذیر بسیار مهم است. مشاوران به طراحی رابط‌های بصری، اولویت‌بندی ناوبری و اطمینان از پاسخگویی تلفن همراه کمک می‌کنند، که مستقیماً بر حفظ و رضایت کاربر تأثیر می‌گذارد.

تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری مبتنی بر داده

داده ها در ردیابی اثربخشی تلاش های تجارت الکترونیک حیاتی هستند. مشاوران ابزارهای تحلیلی را راه‌اندازی می‌کنند، شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را ایجاد می‌کنند و داده‌ها را برای تصمیم‌گیری آگاهانه تفسیر می‌کنند. آنها بینشی در مورد رفتار مشتری، روند فروش و عملکرد کمپین ارائه می دهند.

مشاوره زنجیره تامین و لجستیک

زنجیره تامین کارآمد و مدیریت لجستیک برای موفقیت تجارت الکترونیک ضروری است. مشاوران به کسب‌وکارها کمک می‌کنند تا مدیریت موجودی را ساده‌سازی کنند، روش‌های حمل و نقل را بهینه کنند، و مشارکت با ارائه‌دهندگان تدارکات شخص ثالث را بررسی کنند تا از تحویل به موقع اطمینان حاصل کنند.

مشاوره سیستم های پرداخت و امنیت

انتخاب راه حل های پرداخت ایمن و قابل اعتماد برای ایجاد اعتماد بسیار مهم است. مشاوران تجارت الکترونیک در مورد بهترین درگاه‌های پرداخت، اطمینان از انطباق با استانداردهایی مانند PCI-DSS و اجرای اقداماتی برای محافظت در برابر تقلب، توصیه می‌کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره قراردادها

 

مزایای استخدام مشاوره تجارت الکترونیک

 

بسترها و فناوری های تجارت الکترونیک کدام اند؟

انواع مختلفی از بسترها و فناوری های تجارت الکترونیک وجود دارد که بخشی از آنها در زیر نام برده شده است:

  • مروری بر بسترهای اصلی تجارت الکترونیکی

مشاوران در پلتفرم های محبوبی مانند مگنتو (Magento)، شاپیفای (Shopify)، ووکامرس (WooCommerce) و بیگ کامرس (BigCommerce) به خوبی آشنا هستند. هر پلتفرم دارای ویژگی های منحصر به فردی است و برای اندازه ها و نیازهای مختلف کسب وکار مناسب است. مشاوران الزامات یک شرکت را ارزیابی می کنند و بر اساس آن یک پلتفرم را پیشنهاد می کنند.

  • انتخاب بستر مناسب

انتخاب یک پلتفرم شامل در نظر گرفتن عواملی مانند بودجه، مقیاس پذیری، ویژگی های موجود و سازگاری با سیستم های موجود است. مشاوران این عناصر را ارزیابی می‌کنند و به کسب‌وکارها کمک می‌کنند تا پلتفرمی را انتخاب نمایند که با اهداف آنها همسو باشد.

  • یکپارچه سازی فناوری تجارت الکترونیک

تجارت الکترونیک مدرن بر شبکه ای از فناوری های یکپارچه متکی است. مشاوران این ادغام ها را مدیریت می کنند و پلتفرم ها را با CRM ها، ERP ها و API های شخص ثالث به هم متصل می کنند تا از عملکرد یکپارچه اطمینان حاصل کنند.

  • مدیریت به روز رسانی و نگهداری پلتفرم

پلتفرم‌های تجارت الکترونیک اغلب به‌روزرسانی‌ها و ویژگی‌های جدید را منتشر می‌کنند. مشاوران اطمینان می‌دهند که کسب‌وکارها به‌روز می‌مانند و وظایف نگهداری را مدیریت می‌کنند تا سیستم‌ها را ایمن و کاربردی نگه دارند.

 

استراتژی های دیجیتال مارکتینگ برای تجارت الکترونیک

تجارت مارکتینگ می تواند استراتژی های متفاوتی در بخش دیجیتال مارکتینگ داشته باشد. مانند موارد زیر:

بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO)

سئو برای دید ارگانیک بسیار مهم است. مشاوران تجارت الکترونیک صفحات محصول را بهینه می کنند، محتوای با کیفیت بالا ایجاد می کنند و تحقیقات کلمات کلیدی را برای بهبود رتبه بندی جستجو و افزایش ترافیک انجام می دهند.

تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC)

تبلیغات پرداخت به ازای کلیک به کسب و کارها این امکان را می دهد که به مخاطبان هدف دست یابند. مشاوران کمپین های PPC را طراحی، مدیریت و بهینه می کنند، هزینه هر کلیک (CPC) و بازگشت سرمایه (ROI) را برای حداکثر تاثیر متعادل می کنند.

بازاریابی رسانه های اجتماعی

رسانه های اجتماعی ابزاری قدرتمند برای آگاهی از برند و تعامل با مشتری هستند. مشاوران با استفاده از پلتفرم هایی مانند اینستاگرام، فیسبوک و توییتر، استراتژی های رسانه های اجتماعی را طراحی می کنند که با مخاطبان هدف طنین انداز می شود.

بازاریابی محتوا و وبلاگ نویسی

بازاریابی محتوا اقتدار ایجاد می کند و به مشتریان آموزش می دهد. مشاوران یک استراتژی محتوایی ایجاد می‌کنند که شامل وبلاگ‌ها، راهنماها و آموزش‌های محصول برای افزایش ترافیک و پشتیبانی از سئو می‌شود.

اینفلوئنسر و بازاریابی وابسته

اینفلوئنسر و بازاریابی وابسته می توانند دامنه دسترسی و اعتبار را افزایش دهند. مشاوران اینفلوئنسرها و وابستگان مناسب را برای تبلیغ محصولات شناسایی و در مورد مشارکت‌هایی که با برند همسو هستند مذاکره می‌کنند.

بازاریابی ایمیلی و هدف گذاری مجدد

بازاریابی ایمیلی یکی از موثرترین کانال ها برای تجارت الکترونیکی است. مشاوران قیف‌های ایمیل را راه‌اندازی می‌کنند، فهرست‌های مشترکین را مدیریت می‌کنند و کمپین‌های هدفمند ایجاد می‌کنند که مشتریان را درگیر می‌کند و باعث فروش تکراری می‌شود.

بیشتر بخوانید:مشاوره لجستیک

 

 

چگونه یک مشاوره تجارت الکترونیک استخدام کنیم؟

 

تجزیه و تحلیل و داده های تجارت الکترونیک

معیارهای کلیدی در تجارت الکترونیک
معیارهایی مانند نرخ تبدیل، ارزش طول عمر مشتری، و میانگین ارزش سفارش، بینش هایی را در مورد عملکرد کسب و کار ارائه می دهند. مشاوران داشبوردها و ابزارهای گزارش دهی را برای ردیابی این معیارها در زمان واقعی راه اندازی می کنند.

ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل تجارت الکترونیک
ابزارهای محبوبی مانند هاتجر(Hotjar)، گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) و ادوبی آنالیتیکس (Adobe Analytics) به ردیابی رفتار مشتری کمک می کنند. مشاوران به کسب‌وکارها کمک می‌کنند تا این ابزارها را پیاده‌سازی و داده‌ها را برای هدایت تصمیم‌گیری تفسیر کنند.

تفسیر داده ها برای اطلاع از استراتژی
مشاوران الگوهای داده ها را برای ارائه توصیه های استراتژیک تجزیه و تحلیل می کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است هزینه تبلیغات را بر اساس عملکرد کمپین PPC تنظیم کنند یا لیست محصولات را با توجه به روند جستجوی مشتری بهینه کنند.

 

تجربه کاربر (UX) و بهینه سازی سفر مشتری در مشاوره تجارت الکترونیک

اهمیت تجربه کاربری در تجارت الکترونیک
یک تجربه کاربری یکپارچه می تواند باعث فروش یا شکست شود. مشاوران بر ایجاد سایتی تمرکز می کنند که به راحتی قابل پیمایش، از نظر بصری جذاب و پاسخگو در دستگاه ها باشد.

طراحی وب سایت تجارت الکترونیک کاربر محور
مشاوران رویکرد کاربر محور را در اولویت قرار می دهند و اطمینان حاصل می کنند که بازدیدکنندگان می توانند به راحتی محصولات را بیابند، تصاویر را مشاهده کنند، توضیحات را بخوانند و از طریق پرداخت پیمایش کنند.

نقشه برداری و بهینه سازی سفر مشتری
سفر مشتری شامل تمام نقاط تماسی است که مشتری قبل، حین و بعد از خرید با آنها مواجه می شود. مشاوران این سفر را از بازدید اولیه سایت تا پشتیبانی پس از خرید بهینه می کنند.

شخصی سازی در تجارت الکترونیک
شخصی سازی کلید حفظ مشتریان است. مشاوران استراتژی‌های شخصی‌سازی مانند توصیه‌های محصول و ایمیل‌های هدفمند را برای افزایش ارتباط و تعامل پیاده‌سازی می‌کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره زنجیره تامین

 

آینده مشاوره تجارت الکترونیک چگونه است؟

تجارت الکترونیک زمینه ای است که به سرعت در حال تحول است و مشاوران باید برای ارائه راهنمایی های ارزشمند از روندهای نوظهور جلوتر باشند.

روندهای نوظهور در تجارت الکترونیک

گرایش هایی مانند شخصی سازی مبتنی بر هوش مصنوعی، AR/VR برای تجسم محصول، و بهینه سازی جستجوی صوتی، چشم انداز تجارت الکترونیک را تغییر می دهند. مشاوران به کسب‌وکارها کمک می‌کنند تا این روندها را برای یک مزیت رقابتی ترکیب کنند.

نقش هوش مصنوعی و اتوماسیون

اتوماسیون در حال تغییر نحوه مدیریت خدمات مشتری، مدیریت موجودی و بازاریابی است. مشاوران ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی را توصیه می کنند که عملیات را ساده می کند و تعامل مشتری را افزایش می دهد.

 

نتیجه گیری

مشاوره تجارت الکترونیک یک سرویس حیاتی برای کسب وکارهایی است که به دنبال موفقیت در بازار دیجیتال هستند. مشاوران با ارائه تخصص در استراتژی، انتخاب پلتفرم، بازاریابی دیجیتال و تجربه کاربری، به کسب‌وکارها قدرت می‌دهند تا حضور آنلاین خود را بهینه کنند، تبدیل‌ها را افزایش دهند و با روندهای جدید سازگار شوند. با ادامه رشد تجارت الکترونیک، نقش مشاوران در کمک به کسب‌وکارها برای حرکت در چشم‌انداز دیجیتال در حال تحول و دستیابی به موفقیت بلندمدت حیاتی‌تر می‌شود.

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مشاوره تجارت الکترونیک برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی چیست؟ مسیر درست در حکمرانی خوب شرکتها چطور ایجاد میشود؟

قبل از اینکه بگوییم حاکمیت شرکتی چیست باید مقدمه ای از این موضوع را بیان کنیم؛ حاکمیت شرکتی، از مسائلی است که  اخیرا مورد توجه بسیاری از شرکتها قرار گرفته است. این موضوع از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است. حاکمیت شرکتی در سطح ابتدایی با مسائلی مواجه است که تفکیک مالکیت و اداره شرکت ناشی می شود؛ اما این مهفوم فراتر از آن است که تنها رابطه شفاف بین مدیران و سهامداران برقرار کند.

تعریف حاکمیت شرکتی (corporate governance)

حاکمیت شرکتی، شامل مجموعه ای از روابط بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره، سهامداران و ذی نفعان دیگر است. علاوه بر آن، ساختاری ارائه میکند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزار دستیابی به آن، اهداف و نظارت بر عملکرد شرکت تعیین می شود؛ در این مقاله، به طور مختصر به شرح مفهوم حاکمیت شرکتی، دلایل اهمیت آن در دوران مدرن، وظایف هیات مدیره در باب این مهم، کمیته حاکمیت شرکتی، نظریه نمایندگی و برنامه افشاگری در چارچوب حاکمیت شرکتی پرداخته و در پایان نیز ضمن نتیجه گیری پیشنهادی عملی ارائه شده است.

تاریخچه

با توجه به گستردگی و پیچیده تر شدن معاملات واحدهای کسب و کار و تخصصی شدن مدیریت در دنیای کنونی، از میران کنترل سهامداران به خصوص سهامداران جزء بر شرکتها که از آن با عنوان حاکمیت شرکتی یاد می شود، کاسته شده است. این موضوع که به هدایت و کنترل صحیح شرکت ها منجر می شود، امروزه بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. حاکمیت شرکتی فرایند سیستماتیک مستمر، تدریجی و عادی بهبود، هدایت و یادگیری شرکت است که به عملکرد پایدار شرکت و تعالی اخلاقی آن منجر می شود. دنیای سازمانی سال های اخیر شاهد تبار فزاینده به حاکمیت شرکتی بوده و مسئولیت پذیری برای کسب و کار های امروزی به روندی جهانی مبدل شده است. حاکمیت شرکتی از یک فرایند متعارف به عنوان یک ضرورت در مدیریت استراتژیک کسب و کار در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در ادامه تعاریف ارائه شده درباره حاکمیت شرکتی مطرح و دلایل اهمیت آن و موارد مرتبط آورده شده است.

حاکمیت شرکتی چیست؟

تعاریف بسیاری از حاکمیت شرکتی وجود دارد طبق گفته سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD): حاکمیت شرکتی مجموعه ای از روابط بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره آن، سهامداران و سایر ذینفعان است. حاکمیت شرکتی همچنین، ساختاری را فراهم می کند که از طریق آن اهداف شرکت تعیین شده و ابزار دستیابی به این اهداف و نظارت بر عملکرد تعیین می شود حاکمیت شرکتی خود باید انگیره های مالی را برای هیات مدیره و مدیریت در جهت پیگیری اهدافی که به نفع شرکت و سهامداران است را فراهم نماید و نظارت موثر را تسهیل کند و در نتیجه شرکتها را به استفاده اثربخش تر از منابع تشویق کند. در واقع، حاکمیت شرکتی نظامی است که شرکت ها به وسیله آن تحت هدایت و کنترل قرار می گیرند. ساختار حاکمیت شرکتی به اشکال و صور قابل پیاده سازی است که به ساختار  سازمان و نوع فرهنگ غالب بستگی دارد.

مراحل اصلی حاکمیت شرکتی چیست؟

مراحل اصلی حاکمیت شرکتی اثربخش عبارت است از: نظارت، ایجاد انگیزش، تفویض و فروش سهام توسط سهامداران. این مراحل نقش تعیین کننده ای در اجرای حاکمیت شرکتی دارد و باید بدان اهمیت ویژه ای داشت تا بتوان فرایند حکمرانی شرکتی را به نحو احسن در سازمان ها اجرا نمود.

مفهوم نظارت در حاکمیت شرکتی چیست؟

نظارت بیانگر این مورد است که سهامداران مسئولیت پاره ای از تصمیمات شرکت را به هیات مدیره منتقل می کنند؛ یعنی کسانی که در هنگام تصمیم گیری برای انتخاب مجدد اعضای هیات مدیره، در جلسات سالانه بعدی، عملکردشان بررسی و نظارت می شود.

مفهوم انگیزش در حاکمیت شرکتی چیست؟

شرکت هایی که بیشترین نیاز را به مدیران با انگیزه و علاقه مند به، کسب بیشتر از افزایش مالکیت دارند، تمایل داشته که با بالاترین میزان مالکیت مواجه شوند. در گام بعدی هیات مدیره قوانین پایه و اصلی را که مدیران اجرایی باید از آن پیروی کنند، به تصویب رسانده و انگیزه هایی را که عمدتا مالی است، برای تحقق منویات خود ایجاد می کنند.

مفهوم تفویض در حاکمیت شرکتی چیست؟

از آنجا که هیات مدیره هر کاری را نمی تواند خودش انجام دهد، اختیار و مسئولیت کافی برای نظارت بر عملکرد مدیران و ایجاد انگیزش در دیگران برای اجرای مجموعه ای از راه حل های مورد نظر خود را به افرادی خارج از هیات مدیره واگذار می کند.

مفهوم فروش سهام در حاکمیت شرکتی چیست؟

افراد خارج از هیات مدیره دلایل منفعت جویانه خود را برای درگیر شدن بر فعالیت های شرکت دارند؛ اما حضور آنان همچنان می تواند به نفع سهامداران باشد، سهامداران به عنوان آخرین چاره می توانند سهام خود را به دیگر سازمان های بفروشند.

ساختار حاکمیت شرکتی

تعریف تمرکز بر روی سیستمهای حاکمیت شرکتی چیست؟

حاکمیت شرکتی فرایندی در حال پیشرفت از مدیریت و اداره یک نهاد است که در حین محافظت از منافع سایر ذینفعان (از جمله بستانکاران، کارکنان، تأمین کنندگان، مشتریان، دولت، رقبا و جامعه)، از طریق شفاف سازی، نقش و مسئولیت های همه شرکت کنندگان در حوزه حاکمیت شرکتی (برای مثال، هیات مدیره، مدیران، مشاور حقوقی و حسابرسان داخلی، حسابرسان خارجی، مشاوران مالی بانک های سرمایه گذاری، آژانس های اعتباری، قانون گذاران، سیاست گذاران، سرمایه گذاران و دیگر افراد) و نیز پاسخگو کردن آنان در انجام مسئولیت های خود هدف عمده آن ارزش آفرینی برای سهامداران است.

حاکمیت شرکتی مجموعه ای از فرایندها است که به سرمایه گذاران خارجی درباره بازده عادلانه سرمایه گذاری آنان اطمینان می دهد. تمرکز سیستمهای حاکمیت شرکتی بر روی مشکل نمایندگی است.

نگرانی سازمانی زمانی رخ می دهد که مالکان (در شرکتها، سهامداران) مدیرانی نیستند که تحت کنترل باشند؛ وقتی صاحبان و مدیران سازمان با هم یکسان نیستند، مدیران می توانند اقداماتی را انجام دهند که هزینه های سهامداران به نفع و سود آنها (مدیران) باشد. حاکمیت شرکتی فرایند سیستماتیک، مستمر، تدریجی و عادی بهبود، هدایت و یادگیری شرکت است که به عملکرد پایدار شرکتهای بزرگ و تعالی اخلاقی آنها منجر می شود.

 از جمله دلایل اصلی که موضوع حاکمیت شرکتی که در عصر حاضر اهمیت زیادی یافته است:

  •  برای آموزش عمومی و ارتقای درک بهتر از اصول حاکمیت شرکتی ضروری است.
  • برای اعطای قدرت کافی به هیات مدیره و مدیریت، که این اقتدار را در حوزه مسئولیت تعریف شده خود اعمال نمایند: به گونه ای که در زمینه بیشینه سازی ارزش شرکت در برابر سهامداران پاسخگو باقی بمانند.
  • وارد نمودن تعداد بیشتری از اعضای غیر موظف، مستقل و غیراجرایی هیأت مدیره دارای سوابق و تجربیات متنوع به بدنه هیأت مدیره.
  • توجه به موضوع اطمینان از نبود خلأ مدیریتی از طریق برنامه ریزی، جانشین پروری، شناسایی فرصت ها، رویارویی با چالش ها و مدیریت، تغییر از طریق کسب و کار و تخصیص منابع مناسب.
  • تشویق شرکتها به پیروی از اصول حسابداری پذیرفته شده بین المللی، استانداردهای افشای مالی، افشای تضاد منافع، و قوانین ورشکستگی.
  • بهینه سازی مشوق ها، ارتباطات، عدالت افشاگری، شفافیت، اخلاق کسب و کار و مسئولیت اجتماعی، این کار با هدف متوازن سازی اهداف اقتصادی و اجتماعی و نیز اهداف فردی و مشترک انجام می شود.
  • برای اینکه شرکتها به حکمرانی خوب شرکتی در دنیای جهانی، که در آن ادراک سرمایه گذاران بین المللی و محلی، به وسیله ساختارهای مدیریت و اعتبار کسب و کار شکل می گیرد، احساس نیاز کنند؛ در چنین محیطی، شرکت ها به جای آنکه بنشینند و منتظر تحمیل قوانین از سوی نهادهای بیرونی باشند، باید پیشتازانه دستورالعمل های اختصاصی فرهنگ سازمانی خود را طراحی نموده و انها را فعالاته به اجرا بگذارند.

کلید حاکمیت شرکتی اثربخش

سازمان های دارای ضوابط ضعیف حاکمیتی، در نهایت با شکست روبه رو خواهند شد و سازمان هایی که از ضوابط حاکمیتی خوب برخوردارند، موفق خواهند بود. هیات مدیره قوی، کلید حاکمیت شرکتی اثربخش است. حاکمیت شرکتی اثربخش، نقشی مهم در مقابله موثر با بحران ها ایفا می کند. طبق گفته گامپرس (Gompers) و همکاران، شرکتهایی که ضعیف ترین حاکمیت شرکتی را دارند همواره نسبت به شرکت های برتر در زمینه حاکمیت شرکتی، عملکرد پایین تری دارند. براون و کایلر ( Brown & Caylor) دو دانشمندی هستند که دریافتند، عملکرد بالاتر با کیفیت بالاتر حاکمیت مرتبط است. بهترین سنجه های حاکمیت، متناسب با زمینه ای که باید استفاده شود، متفاوت است. بنابراین، سنجه های مختلف از حاکمیت خوب با سنجه های مختلف عملکرد ارتباط دارد. همچنین، ممکن است این سنجه ها نسبت به ویژگی های شرکت متفاوت باشند؛ اما اگر معیاری انتخاب شود که بتواند کوشش ها را برای بهبود حاکمیت شرکتی بر انگیزد تمرکز باید بر مالکیت سهام اعضای هیأت مدیره باشد.

بیشتر بخوانید: حسابداری مدیریت استراتژیک چیست؟ 

مالکیت سهام اعضای هیات مدیره نسبت به سایر سنجه ها، با عملکرد عملیاتی آینده و احتمال وقوع مدیریت انضباطی در شرکت های ضعیف در حوزه حاکمیت شرکتی ارتباط مثبتی دارد. یکی دیگر از معیارهای عملکردی برای ارزیابی اثربخشی و ایجاد یک سازوکار حاکمیتی، این است که آیا مدیریت پس از عملکرد ضعیف شرکت جابه جا می شود یا خیر. اگر بازار برای کنترل شرکتها به طور موثری کار کند تیم های مدیریت ضعیف با افراد بهتر جایگزین می شوند و حاکمیت خوب به تدریج از طریق سیستم مالی گسترش می یابد.

حاکمیت شرکتی پایدار چیست؟

مدیران ممکن است به اندازه کافی و در حد توان خود کار نکنند، زیرا افزایش ارزش شرکت که حاصل کار سخت آنان است، با سهامداران (به نسبت سرمایه گذاری سهام سهامداران) تقسیم می شود. در حالی که مدیران هزینه کامل کوشش های بیشتر خود را متحمل می شوند، برخی از مفسران و بسیاری از سرمایه گذاران نهادی، مدیرانی را درنظر می گیرند که از کارکنان شرکت نیستند، همچون مدیران مستقل یا مدیران خارجی. این امر بخاطر آن است که ساز و کار حاکمیت شرکتی برای مدیران ناظر مهم باشد. نقطه شروع دگرگونی حاکمیت شرکتی در واقع آگاهی نشست به دیدگاه جمعی از ماهیت حاکمیت شرکتهاست.

حاکمیت شرکتی نباید تنها بر اساس مقرارات رسمی، رویه ها و دستورالعمل های جامع باشد. طبق نظر تارانتینو، یک شرکت در اصل یک هویتی حقوقی است که به اقدامات افراد واقعی برای اداره شدن نیاز دارد تا به درستی در خدمت منافع جامعه تحت کنترل خود باشد. حاکمیت شرکتی پایدار، تنها در صورتی امکان پذیر است که به فرایند مستر و نظام مند تبدیل شود. در بعضی مواقع هدف آن است که کارکنان از درون تغییر کنند و کمال شخصی به یک شیوه زندگی در سازمان تبدیل شود.

نقش فرهنگ سازمانی در حاکمیت شرکتی چیست؟

هدف ممکن است به انواع مختلفی تقسیم شود از جمله آنها می توان به حداکثر نمودن تعهد عزت نفس، کمال فردی و خود پاسخگویی از طرف همه افراد درگیر و همچنین، تشویق به یادگیری و بهبود مستمر و مواردی از این قبیل اشاره کرد. حاکمیت شرکتی پایدار با کمال شخصی آغاز می شود. در واقع، این امر باید یک فرایند خود آموز غیر رسمی و یک شیوه زندگی بر اساس هماهنگی با خود و هماهنگی سازمان با خود فرد باشد. این تفکر اخلاقی و اسلامی باید در کل سازمان ترویج و مکاتبه شود. به این ترتیب نوعی رفتار اخلاقی به رفتار رایج در سراسر سازمان تبدیل خواهد شد و رهبران و کارکنان با توجه به رفتار اخلاقی و تغییرات شخصی، درک بیشتری در مورد خودپاسخگویی خودشان خواهند داشت. هدف حاکمیت شرکتی معتبر، اخلاق و مسئولیت اجتماعی پایدارتر و جامع تر است. این نظام حاکمیت کامل باعث تغییر الگو در سازمان می‌شود و به طور مداوم بر فرایند تحول کارکنان تاثیر می گذارد. این کار به عنوان یک کاتالیزور برای سرعت بخشیدن به تغییر رویکرد کارکنان به مدیران و کارکنانی متعهد و اخلاقی عمل نموده و زیربنای پایداری برای سازمان یادگیرنده واقعی ایجاد خواهد کرد.

مزایای حاکمیت شرکتی در سازمان چیست؟

اجرای اصول و دستورالعمل های مربوط به حاکمیت شرکتی و حکمرانی شرکتی، مزایای زیادی برای سازمان دارد، مزایای زیادی که برای هریک از ذینفعان میتواند بصورت جداگانه تعریف شود. در اینجا سه مزیت مختلف برای حاکمیت شرکتی را تشریح کرده ایم که شامل موارد زیر میشود:

مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای ارکان مختلف اقتصاد

موافقت با اصول حاکمیت شرکتی می‌تواند نقش مهمی در ارتقای ارزش شرکت‌ها بازی کند. اگر در یک کشور اعتبار لازم برای اجرای شیوه‌های حاکمیت شرکتی وجود نداشته باشد، در حسابرسی و استانداردهای گزارش‌دهی سهل‌انگاری شود یا به سرمایه‌گذاران شفافیت و اعتماد کافی داده نشود، سرمایه (سرمایه‌گذاران داخلی یا خارجی) در جایی خارج از کشور جریان خواهد یافت. بنابراین عواقب این وضعیت، تمام شرکت‌ها و تشکیلات اقتصادی کشور را درگیر خواهد کرد.
همه‌ی شواهد تجربی و همچنین تحقیقاتی که در سال‌های اخیر انجام شده‌اند، حاکمیت شرکتی را تأیید می‌کنند. این پژوهش‌ها دریافته‌اند بیش از ۸۴% سرمایه‌گذاران سازمانی جهان حاضرند برای سهام یک شرکت با حاکمیت شرکتی خوب پول زیادی پرداخت کنند، اما در شرکتی که از لحاظ حاکمیت شرکتی ضعیف عمل می‌کند (با وجود سابقه‌ی مالی خوب)، سرمایه‌گذاری نکنند.

مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای سهامداران

برای مزایای حاکمیت شرکتی کارآمد برای سهامداران، به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

  • تسهیل فرایند نظارت مؤثر بر مدیران؛
  • تضمین امنیت بیشتر به سهامداران در مورد سرمایه‌شان؛
  • فراهم‌کردن انگیزه‌های مناسب برای مدیریت و هیئت‌مدیره به‌منظور پیگیری اهدافی در راستای منافع شرکت؛
  • اطمینان‌دادن به سهامداران از اینکه به‌اندازه‌ی کافی از تصمیمات مربوط به مسائل اساسی شرکت (مانند اصلاحات قانونی یا قوانین مربوط به ادغام، فروش دارایی‌ها و نظایر آن) آگاه خواهند شد.

مزیت استفاده از دستورالمعمل های حاکمیت شرکتی برای سازمان ها

موافقت با اصول حاکمیت شرکتی می‌تواند مزایایی هم برای صاحبان و هم برای مدیران شرکت‌ها داشته باشد و سطح شفافیت سازمانی را افزایش دهد. از مزایای دیگر آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کمک به باقی‌ماندن در محیط به‌شدت رقابتی (از طریق ادغام، مالکیت، مشارکت و کاهش ریسک).
  • بهبود دسترسی به بازارهای سرمایه و بازارهای مالی.
  • فراهم‌کردن سیاست خروج (exit policy) و اطمینان‌یافتن از انتقال بی‌دردسر ثروت و دارایی‌های خانوادگی از یک نسل‌به‌نسل دیگر، همچنین کاهش احتمال وقوع تعارض بر سر عایدی‌ها (برای سرمایه‌گذاران بسیار مهم است).

همچنین اتخاذ روش‌های کارآمد حاکمیت شرکتی سبب می‌شود کنترل داخلی شرکت‌ها بهتر انجام شود، بهره‌وری شرکت افزایش یابد و راه را برای امکان رشد شرکت‌ها، توانایی جذب سرمایه‌گذاران (در سطح ملی و خارج از کشور) و نیز کاهش هزینه‌های ناشی از وام یا بدهی شرکت‌ها هموار کند.

ازسوی‌دیگر، بسیاری از کسب‌وکارهایی که به‌دنبال سرمایه و منابع جدید هستند، اغلب در مواقع بحرانی خود را مجبور می‌بینند که به‌طور جدی «حاکمیت شرکتی» را بپذیرند و ساختار شرکت‌شان را مجدد و براین اساس تشکیل بدهند. هنگامی که بنیان‌گذاران خود را در نقش سرمایه‌گذار و شرکای بالقوه‌ می‌بینند اطمینان بیشتری برای سرمایه‌گذاری و گسترش عملکرد شرکت خواهند داشت.

تحلیل استراتژیک کسب و کار

اصول حاکمیت شرکتی در بانکها چگونه است؟

بانکها به عنوان واسطه‌گر وجوه، همواره نقشی بی‌بدیل در اقتصاد هر کشور ایفاء نموده‌اند، لیکن ایفای این نقش، در کنار “حفظ منافع سپرده‌گذاران”، “حفظ اعتماد و اطمینان به بانکها” از یک طرف و از طرف دیگر پیچیدگی روزافزون عملیات بانک‌ها و حساسیت آن‌ها به بحران نقدینگی، شرایط پیچیده‌ای را در برقراری تعادل منافع میان همه ذینفعان یک بانک ایجاد کرده است. یکی از راهکارهای مناسب برای برقراری این تعادل، ارتقای حاکمیت شرکتی در بانکها است.

بیشتر بخوانید: کارت امتیازی متوازن چیست؟

حاکمیت شرکتی دربرگیرنده کلیه فرآیندها و ساختارهایی است که موسسات مالی را در امر هدایت و راهبری امور، با هدف اطمینان از امنیت و سلامت عملکرد آنها یاری می نماید. حاکمیت شرکتی (نظام راهبری شرکتی) به معنای توزیع اختیارات و بکارگیری مکانیزم‌های مناسب توسط هیأت‌مدیره، هیأت عامل و سهامداران به منظور پاسخگویی به دیگر ذی نفعان همچون بانک نظیر؛ سپرده‌گذاران، مشتریان، کارکنان و به طورکلی آحاد جامعه می باشد و در این راستا ساختاری را به منظور توسعه اهداف سازمان و اجرای آنها فراهم نموده و نظارت و کنترل بر عملکرد را امکانپذیر می‌نماید. اصول ۱۴ گانه بانک مرکزی را بخوانید.

نمونه استراتژی: حاکمیت شرکتی در بانک خاورمیانه

حاکمیت شرکتی با تاکید بر پاسخ‌گویی به کلیه ذی‌نفعان، عنصری کلیدی در کارایی و رشد اقتصادی و نیز تقویت اعتماد سرمایه‌گذاران بالقوه و بالفعل می‌باشد. حاکمیت شرکتی، قوانین، مقررات، ساختارها، فرآیندها، فرهنگ و سیستم‌هایی است که موجب دستیابی به هدف‌های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذی‌نفعان می‌گردد. توجه به این مفهوم در بانک‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بانک‌ها نقش اصلی تامین مالی بنگاه‌ها را در کشور بر عهده داشته و به عنوان مهمترین نهاد در جذب سپرده‌های مشتریان شناخته می‌شوند و لذا طیف وسیعی از ذی‌نفعان را در بر می‌گیرد که لزوم حفظ حقوق ایشان اهمیت وجود حاکمیت شرکتی در بانک‌ها را نشان می‌دهد.

بانک های که حکمرانی شرکتی را در سازمان اجرا کرده اند، در راستای ایفای رسالت خویش در افزایش ثروت و ایجاد ارزش افزوده‌ اقتصادی برای سهامداران و جامعه، همواره در تحقق منافع سایر ذی‌نفعان نیز کوشا و مصمم بوده اند. هیات‌مدیره بانک با توجه به متعهد دانستن خویش نسبت به تحقق این مهم، با استقرار واحد مستقل حاکمیت شرکتی و نظارت مستقیم بر آن مترصد است علاوه بر کاهش ریسک‌های صنعت بانکداری، با برقراری نظام کنترل داخلی موثر، نسبت به افزایش کارایی و اثربخشی فعالیت‌ها اطمینان معقولی کسب نماید. در حال حاضر کمیته حسابرسی، کمیته تطبیق قوانین و مقررات و “کمیته حقوق و پاداش به عنوان سه زیر مجموعه واحد حاکمیت شرکتی وجود دارد که وظایف آنان به شرح زیر است:

کمیته حقوق و مزایا

این کمیته با وظیفه‌ نظارت بر استقرار، حفظ و اجرای طرح‌هایی برای تعیین حقوق، مزایا و پاداش کارکنان و مدیران تشکیل گردیده است. این کارگروه با ارزیابی عملکرد کارکنان و مدیران با توجه به میزان دستیابی به اهداف تعیین شده پیشنهاداتی در خصوص میزان حقوق و پاداش ایشان به هیات‌مدیره ارائه می‌دهد.

کمیته حسابرسی

این کمیته متولی استقرار کنترل‌های داخلی در بانک به صورت منسجم و یکپارچه می‌باشد و همواره با نقش نظارتی خود، صحت اجرای عملیات و فعالیت‌ها در تمامی بخش‌ها و زیر مجموعه‌های بانک را سنجیده و در این مورد به هیات‌مدیره گزارش ارائه می‌دهد. طی سال ۱۳۹۲ با تشکیل کمیته حسابرسی بر اساس الزامات سازمان بورس اوراق بهادار و همچنین تصویب منشور کمیته مزبور در هیات‌مدیره، ضمن تشکیل یکی از ارکان اصلی حاکمیت شرکتی، ساختار و عملیات واحد حسابرسی داخلی نیز مشخص گردید. هدف اصلی این کمیته بررسی مستمر کنترل‌های داخلی، بازبینی و ارزیابی سیستم گزارشگری مالی، رعایت قوانین و مقررات، تعامل با حسابرسان مستقل، و پیگیری نکات مندرج در گزارش‌های حسابرسی و نامه مدیریت حسابرسان مستقل می‌باشد.

کمیته تطبیق قوانین و مقررات

وظیفه این کمیته کسب اطمینان از انطباق آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌های اجرایی داخلی، مصوبات و تصمیمات با مقررات پیرامون بانک از جمله مقررات داخلی و بین‌المللی می‌باشد. با تشکیل واحد تطبیق قوانین و مقررات تحت نظارت این کمیته، هیات‌مدیره مترصد کاهش ریسک‌های عدم رعایت قوانین و مقررات و ریسک شهرت ناشی از آن و همچنین تحقق برخی اهداف دیگر همچون افزایش شفافیت، حفظ حقوق مشتریان و ذی‌نفعان در چارچوب مقررات و ترویج فرهنگ رعایت قوانین و مقررات می‌باشد.

معایب رعایت نکردن اصول حاکمیت شرکتی در سازمانها چیست؟

با توجه به بزرگ و پیچیده‌تر شدن معاملات واحدهای تجاری و تخصصی شدن مدیریت در دنیای کنونی، از کنترل‌ سهامداران بر فعالیت‌های شرکت کاسته شده، بنابراین قسمت عمده‌ای از مسئولیت‌ها بر دوش مدیران شرکت‌ها گذارده می‌شود. طبق قوانین موجود، سهامداران مالک شرکت‌ها و مدیران، به نمایندگی از آنان باید منابع شرکت را به صورتی تخصیص دهند که بالاترین عایدی نصیب سهامداران شود. حال با توجه به شکست‌های تجاری و افشا شدن فساد‌های مالی اخیر، حقایق حاکی از آن است که در شرکت‌ها، برخی از مدیران بیشتر دنبال منافع خود بوده‌اند تا منافع سهامداران و ذی‌نفعان، برای حل این مشکل، قدرتمندسازی نظارت‌ها و کنترل‌ها روی عملکرد سهامداران و هیات مدیره و باز تعریف روابط منطقی فی‌مابین مالکان، مدیران و ناظران بهترین روش کنترلی خواهد بود. این نظارتها باعث خواهد شد مقررات دست ‌و پاگیر و اضافی که به دلیل نبود اطمینان میان سهامداران و مدیران مطرح شده کاهش یابد. هدف اصلی حاکمیت شرکتی، تعیین کنترل‌ها و نظارت‌های صحیح فی‌مابین سهامداران، هیات مدیره و مدیران اجرایی است. بنابراین، چنانچه در شرکت‌ها به موضوع اصول حاکمیت شرکتی توجه مناسب نشود چارچوبی منطقی برای ایجاد اعتماد بلندمدت میان تصمیم‌گیران شرکت و ذی‌نفعان فراهم نخواهد شد.

خلاصه مقاله حاکمیت شرکتی

در ادبیات سازمانی دو مفهوم عمده، متفاوت و مکمل برای بقا و پیشرفت سازمانها بررسی می شود. مفهوم اول مدیریت سازمان و دیگری حاکمیت است. حاکمیت سازمان یک مفهوم نظارتی است و توجه عمده به سازوکارها و دینامیک های تسهیل کننده ها و ممکن کننده های حیاتی سازمان ها را از طریق نظارت دارد. به طورکلی از عوامل اصلی بهبود کارآیی اقتصادی، نظام حاکمیت شرکتی است که دربرگیرنده مجموعه ای از روابط بین مدیریت، هیات مدیره، سهامداران و سایر گروههای ذینفع است. این نظام، ساختاری را فراهم میکند که از طریق آن هدفهای بنگاه تنظیم و وسایل دستیابی به هدفها و نظارت بر عملکرد تعیین میشود.

همچنین، انگیزه الزم برای تحقق اهداف بنگاه را در مدیریت ایجاد و زمینه نظارت موثر را فراهم میکند؛ درنهایت شرکتها منابع را با اثربخشی بیشتری بهکار میگیرند. به طورکلی حاکمیت شرکتی پیش از هرچیز، حیات بنگاه اقتصادی را در درازمدت هدف قرار میدهد و میکوشد تا از منافع سهامداران در مقابل مدیریت سازمانهاحفاظت کند. بنابراین، برای رسیدن به یک نظام حاکمیت شرکتی خوب توضیح و تشریح نقش هیات مدیره، کسب اطلاعات بهتر از شرکت، نظارت بر استراتژی شرکت و بهبود مدیریت ریسک گام موثری در راستای بهبود حاکمیت شرکتی است.

 

سوالات متداول

در ادامه برخی سوالات متدوال درمورد حاکمیت شرکتی آورده شده است:

  • چه اصولی در حاکمیت شرکتی وجود دارد؟

اصول اصلی شامل شفافیت، پاسخگویی، عدالت و مسئولیت‌پذیری است. این اصول باعث افزایش اعتماد سهامداران و جامعه به شرکت می‌شود.

  • نقش هیئت مدیره در حاکمیت شرکتی چیست؟

هیئت مدیره نقش کلیدی در نظارت بر عملکرد شرکت، تعیین استراتژی‌ها و ارزیابی مدیران اجرایی دارد و از منافع سهامداران حمایت می‌کند.

  • حاکمیت شرکتی چگونه بر عملکرد مالی شرکت‌ها تاثیر می‌گذارد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که شرکت‌هایی با حاکمیت قوی معمولا عملکرد مالی بهتری دارند، زیرا شفافیت و کاهش ریسک سوءمدیریت به افزایش اعتماد سرمایه‌گذاران منجر می‌شود.

  • چالش‌های اصلی در پیاده‌سازی حاکمیت شرکتی چیست؟

عدم شفافیت در اطلاعات، تضاد منافع میان سهامداران و مدیران، و نبود قوانین نظارتی کافی از چالش‌های اصلی پیاده‌سازی حاکمیت شرکتی هستند.

  • چه تفاوتی بین حاکمیت شرکتی در بخش خصوصی و دولتی وجود دارد؟

در شرکت‌های دولتی، ممکن است منافع عمومی و سیاست‌های دولتی نقش بیشتری داشته باشند، در حالی که شرکت‌های خصوصی بیشتر بر افزایش سود و منافع سهامداران خود متمرکز هستند.

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع حاکمیت شرکتی برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

 

What is corporate governance?

Principles of Corporate Governance

The corporate governance watchdog Institutional Shareholder Services

A Blueprint for Corporate Governance

Corporate Governance: Purpose, Examples, Structures

استراتژی تولید بدون کارخانه

استراتژی تولید بدون کارخانه یا همان برون سپاری ساخت و تولید چگونه است؟

در این مقاله به بررسی موضوع استراتژی تولید بدون کارخانه یا همان مفهوم برون سپاری ساخت و تولید در کارخانجات صنعتی خواهیم پرداخت. استراتژی تولید بدون کارخانه یک رویکرد کارا در امر مدیریت کارخانجات صنعتی است که می تواند بنگاه های اقتصادی مادر را در پیش اهدافشان هر چه بهتر توانمند سازد. در ادامه به تبیین هر یک از جنبه های اساسی در این استراتژی خواهیم پرداخت و نقش آن را در برنامه ریزی استراتژیک بررسی خواهیم کرد.

مقدمه ای بر استراتژی بدون کارخانه

تا یک دهه گذشته استراتژی های توسعه عمودی در بخش تولیدی صنایع الکترونیک قاعده عمومی بوده است، رفتاری که در حوزه سایر صنایع غیر تکنولوژیک یا با تکنولوژی متوسط به صورت یک روش فراگیر در دو دهه قبل بکار گرفته می شد. پیتر دراکر در ارتباط با جهت گیری اخیر که متضمن برون سپاری است و آثار آن می گوید: چنین امری در واقع در حکم تحولی بنیادین در ساختار سازمان های جهان فردا است.

این بدان معناست که دیگر الزامی نیست که شرکت های بزرگ تجاری، ادارات دولتی، بیمارستانها و دانشگاه های بزرگ به تشکیلاتی بدل شوند که تعداد زیادی افراد را در استخدام خود داشته باشند. این قبیل مؤسسات به تشکیلاتی تبدیل می شوند که درآمدهای عالی و نتایج قابل اعتنایی را بدست می آورند، زیرا تنها بر فعالیت هایی تمرکز می کنند که به خاطر آنها ماموریت یافته اند، کارهایی را انجام می دهند که دقیقا به اهداف سازمانی آنها مربوط است. کارهایی را که به خوبی می شناسند و به ریزه کاری های آن آشنایند و به نسبت ارزش و اعتباری که دارند به انجام دهندگان آنها دستمزد و کارانه پرداخت می کنند، بقیه کارهای خدماتی اینگونه سازمانها به نهادهای بیرونی واگذار می شود.

جهت گیری اخیر در مباحث زنجیره ارزش پاسخی به نیاز سازمان ها در مواجهه با تحولات بنیادین ساختاری در کسب و کار است اما این جهت گیری در تقسیم کار با توسعه فناوری اطلاعات پارادایم های نوین را در شکل گیری نظام نوین کسب و کار فراهم نموده است که موضوع تحقیق حاضر است. در این جهت گیری سازمان های جهانی دیگر نیازمند اداره محیط های فیزیکی تولید محصول و خدمت نبوده و تحولات مدیریتی الگوهای نوینی را در اختیار سازمان ها قرار داده است که آنها را قادر می سازد تا شیوه نوینی را در کسب و کار عصر جدید طرح نمایند.

در ادامه سیر تحولات کسب و کار از زاویه دید وظایف مختلف سازمانی ارائه شده و سپس الگوی روابط استراتژیک بر مبنای توسعه غیر متمرکز شناسایی شده است. ادبیات سازماندهی، جهت گیری در حوزه صنایع ساخت و تولید را به شرح زیر طبقه بندی می کند که عناصر لازم برای توسعه محصول را نیز تبیین می کند.

  • سازمانها به سمت تولید سبک پیش می روند.
  • طراحی محصول شامل طراحی صنعتی نیز خواهد بود.
  • جهت گیری سازمانها بر فرآیند توسعه محصول آنها مؤثر است
  • تطبیق سازی با استراتژی های تولید سبک در چندین گام اتفاق می افتد تا مزیت رقابتی حاصل شود که عبارتند از :
    • تأکید بر کارایی
    • تأکید بر کیفیت
    • تأکید بر انعطاف پذیری
    • تأکید بر طراحی

در تبیین سبک شدن سازمان ها، پژوهشگران مدعی هستند که تولید سبک روشی است که عکس العمل سازمان ها را نسبت به تغییرات در بازار سریع تر می نماید و نتیجه این جهت گیری، کاهش نیروی انسانی، کاهش زمان توسعه محصول، کاهش موجودی و کاهش ضایعات و قطعات و اجزای محدودتر است. مدولار سازی به عنوان بخشی کلیدی از تغییر پارادایم است. به این ترتیب پیش بینی شده که تولید سبک، پارادایم جدیدی است که به جای مدل تولید انبوه، کارایی لازم برای نیازهای قرن حاضر را خواهد داشت.

تعریف دقیق استراتژی تولید بدون کارخانه چیست؟

استراتژی تولید بدون کارخانه، در واقع تدوین و به‌کارگیری سیستمی است که با آن بتوان نسبت به تولید محصولات متنوع برای تکمیل سبد محصولات با استفاده از ظرفیت‌های بالقوه سایر واحدهای تولیدی و بدون ایجاد کارخانه اقدام کرد. به عبارتی می‌توان گفت تولیدات بدون کارخانه به تولیداتی گفته می‌شود که با استفاده از ظرفیت‌های خالی سایر تولیدکنندگان و صرف هزینه‌های ثابت و سربار جانبی اندک تولید می‌شود. بنابراین محدودیت سرمایه‌گذاری ویژگی اصلی تولید بدون کارخانه است و شرکت‌های تولیدکننده بدون کارخانه فقط در موارد ضروری، خط مونتاژ و بسته‌بندی را راه‌اندازی می‌کنند. در استراتژی تولید بدون کارخانه دو اصل کلی و اساسی در تولید یعنی «طراحی و مهندسی» و «فرآیند تولید» از هم جدا شده و هریک به مجموعه مجزایی تبدیل می‌شود. تولید بدون کارخانه رویه نوینی در مدیریت کسب‌وکار است که طی آن بخش‌های بدون ارزش زنجیره ارزش محصولات برون‌سپاری شده و تولید کننده، بر ایجاد ارزش در بخش مدیریت بازاریابی یا توسعه تکنولوژی متمرکز می‌شود.

مزیت سازمان های بر اساس وظایف کلیدی

مزیت سازمان های بر اساس وظایف کلیدی

 

مفهوم سبک شدن در استراتژی تولید بدون کارخانه چیست؟

مفهوم سبک شدن در عرصه ساخت و تولید منجر به تحولات ساختاری در عرصه های دیگر مرتبط با زنجیره ارزش گردید. مطالعات نشان داده است که تا قبل از جنگ جهانی دوم، بخش های تولیدی در اقتصاد جهانی از طریق دنبال کردن استراتژی های عمودی یا افقی تلاش در جهت کنترل فرآیندهای ساخت و تولید خود به عمل آورده اند و این جهت گیری به آنها اجازه داد تا توزیع و فروش خود را نیز مدیریت نمایند. لذا تولید کنندگان عموما با توزیع کنندگان عمده برای توزیع به فروشندگان نهایی (خرده فروشان) رابطه مستقیمی را طراحی می نمودند که عموما دارای مالکیت خصوصی بودند. سیر این تحولات در بررسی که همیلتون انجام داده است به خوبی قابل مشاهده است.

وی مدعی است که بعد از جنگ جهانی دوم بنگاه های بزرگ، استراتژی تولید بدون کارخانه توسط تولید کنندگان جهانی مانند سویینگ، وستینگهاوس، جنرال الکتریک بزرگتر شده و شرکتهای دیگری در اروپا و ژاپن مانند دایملر، بنز، فولکس واگن، میتسوبیشی، تویوتا و سونی وارد صحنه شدند. تا دهه ۱۹۵۰، شرکتهای زنجیره ای فروش بسیار محدود در صحنه رقابت حاضر بودند و از دهه ۱۹۶۰، مراکز فروش و فروشگاه های زنجیره ای به صورت گسترده در ایالات متحده آمریکا شروع به فعالیت نمودند. شرکتهای مانند کی مارت و وال مارت در همین دوره شکل گرفته اند.

تغییر ساختاری در نظام تولید و عرضه با تحولات فناوری اطلاعات زمینه شکل گیری ساختارهای نوین را فراهم نموده است. این رویکرد با توسعه اینترنت عمیق تر شد است و با توجه به آنکه تکنولوژی اینترنت هزینه و پیچیدگی تبادل اطلاعات را کاهش داده است، زمینه تغییر پارادایم را در نحوه مدیریت کسب و کار بوجود آورده است. گرچه برخی این تحولات را صرفا محدود به کاهش هزینه و تسهیل در فعالیتهای تجاری تعبیر می نمایند ولی فواید این نوع کسب و کار از دید استفاده کنندگان علاوه بر کاهش هزینه ها، دسترسی به بازارهای محلی و جهانی برای منبع یابی و بازاریایی به صورت توأم و توسعه مشترک کسب و کار جهانی است و به این ترتیب پشت پرده این تبادلات، شبکه توزیع جهانی است که جابه جایی کالا را فراهم می کند.

تعریف کارخانه متمرکز چیست؟

با توسعه روند جهانی شدن نیاز به تمرکز بر برنامه ریزی زنجیره تأمین و هماهنگ نمودن اجزا، برای مدیریت زنجیره های گسسته و پیچیده ضروری تر شده است و کلیات و مبانی کارخانه متمرکز (Focused Factory) پایه گذاری شد که در آن الگوی تولید متمرکز و تامین غیر متمرکز، پارادایم برنامه ریزی زنجیره تامین را دنبال می کند. اما به کارگیری این استراتژی نیازمند ایجاد شبکه های توزیع بین المللی است. زیرا این نگرش به مفهوم تولید یک محصول برای بازار جهانی با توجه به هزینه نیروی انسانی و مواد اولیه و امکان سنجی سرمایه گذاری و هزینه توزیع و حمل و نقل است.

این جهت گیری مطابق پیش بینی پیتر دراکر است که طرح نمود، توزیع آخرین سنگری است که در حوزه کسب و کار وجود دارد و زمینه ای تاریک است که موفقیت های بزرگیرا در اختیار مدیران قرار خواهد داد. تحولات در تقسیم کار مبتنی بر مزیت سبب گردید تا بنگاه ها در دهه ۱۹۸۰ با توسعه برون سپاری، جهت گیری خود را به توسعه برون سپاری حمل و نقل و انبار سوق دهند. مبانی کلیدی تصمیم گیری در برون سپاری مبتنی بر دو اصل مزیت کلیدی و اقتصاد اندازه است. و با این سمت گیری، سرویس دهندگان لجستیک شکل گرفته اند.

مفهوم کارخانه متمرکز در بازار داخل نیز به تدریج تغییر شکل داده است. مطالعات همیلتون نشان می دهد که بعد از دهه ۱۹۶۰، مفهوم تولید داخل برای بازار محلی کم رونق گردید و آمریکا به عنوان تولید کننده بزرگ جهانی کالا و خدمات اولین کسری تجاری به ژاپن را در سال ۱۹۶۵ و به مقدار ۳۳۴ میلیون دلار تجربه نمود. این در حالی است که مازاد تبادل تجاری این کشور ۶۰۳ میلیارد دلار بوده است.

براساس نظریه همیلتون، فروشندگان زنجیره ای کالا در پی ایجاد نام تجاری برای خود و رقابت با سایر فروشندگان مبادرت به ایجاد فضای رقابت داخلی در تولید کنندگان و ایجاد شبکه تولید برای خود نموده و به تدریج این نیاز منجر به ورود به بازارهای تولید آسیا جهت بهره گیری از نیروی کار و منابع آن کشورها گردید.

این نگاه به تجارت و ایجاد نام تجاری مرز بین تولید کننده و فروشندگان را شکست و شرکتهای تولید کننده مانند نایکی، گپ و دل کامپیوتر به صحنه وارد شدند که در واقع تولید و ساخت در آنها وجود ندارد و عمدتا بر ارزیابی تقاضا، طراحی محصول و بازرگانی (فروش) این محصولات در بازارهای هدف و همکاری با تولید کنندگان آسیایی در عرضه این کالاها استوار است. مزیت رقابتی و تحلیل ماکرو از تحولات ساخت و تولید در شرکتها و سازمانها موضوع تحقیق بسیاری از محققین بوده است. به علاوه تعیین مزیت در شرکتهای کوچک و متوسط نیز اخیرا مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.

شناسایی عوامل تعیین کننده مزیت رقابتی برای شرکتهای تولیدی و در جریان تغییرات اقتصاد و بازار جهانی سبب بروز تحولات در ساختار ارتباطی بین شرکتها و توسعه درون بنگاهی شده است. علی رغم آنکه مزیت رقابتی به ویژگیهای درونی سازمانها باز می گردد ولی فرصتهای بازار و محیط ملی و ارتباطات جهانی بر شکل گیری مزیت بنگاهها تأثیر داشته است. تعیین مکان تولید و ساخت برای بسیاری از تولید کنندگان از موضوعات کلیدی و استراتژیک توسعه به شمار می رود و همواره بخشی از چالشهای تصمیم گیری مدیریت بوده است. جهت گیری شرکتها در ایجاد کارخانه در مکانهایی با هزینه زمین کمتر، هزینه دستمزد پایین تر از فاکتورهای تصمیم گیری مهم به شمار می آید و لذا توسعه کارخانه ها در محیط های حاشیه شهرها بهترین انتخاب برای پاسخ به دو عامل فوق بوده است.

تنوع استراتژی در تولید سفارشی استراتژی تولید بدون کارخانه

تنوع استراتژی در تولید سفارشی

جذابیت توسعه کارخانجات تولیدی

برنر در گزارش خود که در مجله اقتصادی منتشر نمود، نشان داد که در دهه ۱۹۹۰ مناطق حاشیه شهرها فرصتهای شغلی را در آمریکا به خود اختصاص دادند که حمایت های مالی دولت نیز بخشی از این جذابیت توسعه کارخانجات تولیدی بوده است. اما گزارش ها نشان داد که در همین دوره تولید کنندگان حاشیه شهرها با کاهش بسیار زیاد فرصتهای شغلی نیز روبرو بوده است. بارکلی اقتصاد دان دانشگاه کلمنس در تحلیل خود علت این امر را در افزایش تخصص در حاشیه شهرها برای صنایع بالغ و استاندارد عنوان نمود که نیازمند نیروی با تخصص کم و کم هزینه بوده اند که دلیل ابتدایی حضور این صنایع در حاشیه شهر ها بوده است.

تغییر این شرایط محیطی سبب گردیده است که کارخانجات به مناطقی مانند مکزیک و چین انتقال یابند که هزینه های آن رقابتی است. این روندها سبب شده است که موضوع اینکه “آیا چین کارخانه دنیا” است موضوع تحقیق بسیاری از پژوهشگران واقع شود که در مقابل موضع ” چین بازار بزرگ ” قرار می گیرد. از آنجا که توسعه مزیت رقابتی به یادگیری سازمانی وابسته است بررسی ها در این خصوص به عنصر انسان در فرآیند توسعه توجه بیشتر داشته است.

مزایای اجرای استراتژی تولید بدون کارخانه چیست؟

کسب ‌و کاری که استراتژی تولید بدون کارخانه را در فرایند کاری خود لحاظ می کند، یک برند را به نام خود ثبت کرده و سیستم بازاریابی و برندینگ منحصربه‌فردی برای خودش ایجاد کرده و نیروهایش را در این زمینه متمرکز می کند. در این نوع از تولید، چون سازمان تولیدکننده از منابع دیگر استفاده می‌کند و کارخانه نقش تکمیلی می‌یابد، دغدغه‌های موجود در کارخانه به حداقل می‌رسد. از سوی دیگر کارخانه‌هایی که ظرفیت خالی برای تولید دارند، با افراد صاحب برند استراتژی تولید بدون کارخانه همکاری می‌کنند تا کار تولید آنها را ادامه دهند.

این یک بازی دو سر برد است چراکه هم سرمایه‌گذاری اولیه در استراتژی تولید بدون کارخانه وجود ندارد و تولیدکننده بدون کارخانه با کمترین هزینه فرآیند تولید و ارائه محصول به بازار را به اتمام رسانده است. اما کارخانه هم بدون استفاده نخواهد ماند و این یعنی سرمایه کارخانه‌دار راکد و بدون استفاده نمی ماند و ظرفیت کارخانه‌ها تکمیل می‌شود. تولید بدون کارخانه راهکار اساسی برای حل مشکلات صنعت است، چراکه از ظرفیت های خالی و بلااستفاده صنعت بهره برده و به افزایش سود کسب و کارهای تولیدی کمک می کند.

مزیت دیگر این استراتژی، اشتغال‌زایی است زیرا انجام امور تخصصی فرآیند تولید به کارخانه هایی داده می شود که با تمام ظرفیت مشغول هستند و این باعث افزایش اشتغال است و از این روش می توان برای کاهش هزینه‌های اشتغال‌زایی در کشور استفاده کرد. با استفاده از این روش، انعطاف‌پذیری در برابر تغییرات محیطی بازار ممکن خواهد بود و می‌توان محصولات مطابق میل و سلیقه بازار و همچنین فراتر از آن، بازارهای هدف صادراتی را تولید کرد.

استراتژی تولید بدون کارخانه به خصوص برای محصولاتی که ویژگی‌هایی چون تنوع در تولیدات، عمر کوتاه محصول، تغییر سریع تکنولوژی و تغییر شدید بازار دارند بسیار مناسب است. امتیاز بزرگ تولید بدون کارخانه حذف سرمایه‌گذاری و موازی‌کاری در بخش تولید است که این امر با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بالقوه و زیرساخت‌های موجود، میزان بهره‌وری را بالا برده و میزان هزینه تولید را کاهش می‌دهد.

کشورهای مختلف از این روش برای افزایش میزان تولید و بالا بردن صادرات استفاده می کنند. کارگاه های تولیدی که با این استراتژی پیش می روند نسبت به تغییرات احتمالی در بازار انعطاف پذیر خواهند بود و با بازخورد گرفتن از بازار، محصولاتی را طبق تقاضای بازار عرضه می کنند.

انواع شرکت ها بر اساس مزیت رقابتی کدامند؟

تحقیق دیگری که در حوزه توسعه مزیت ها صورت گرفته است به مراحل توسعه پرداخته و یادگیری از ساده به پیچیده را در طی زمان به عنوان مسیر تحول شناسایی نموده است. کات والو با بررسی شرکت های کوچک و متوسط دریافت که توسعه مزیت، به منابع در دسترس این شرکت ها ارتباط دارد . وی با توجه به توسعه انواع وظایف در سازمان ها، پتانسیل سازمان را طبقه بندی نموده و شرکت ها را در پنج طبقه زیر در ارتباط با مزیت رقابتی شناسایی نمود.

  • مدعی (همکاری)
  • متخصص (همکاری مشترک)
  • تازه وارد ( واردات و صادرات)
  • تولید کننده فرا مرزی ( کلاس جهانی)
  • تازه کار پیشرفته ( استفاده از عامل های عرضه)

بر اساس مطالعه فوق هر یک از وظایف سازمان ها که بالقوه می تواند تعیین کننده مزیت باشد بر اساس فعالیت های محوری حول وظیفه قابل شناسایی است. به طور مثال سازمان هایی که در حوزه صادرات دارای مزیت هستند شایستگی های خود را در فعالیت های تولید، توزیع و بازاریابی رقابتی اثبات کرده اند. جدول زیر مزیت های لازم را برای کسب شایستگی و شناسایی در طبقات نمایش می دهد.

تعریف استراتژی برون سپاری باز چیست؟

چگونگی برون سپاری در کسب و کار های کوچک و متوسط به استراتژی برون سپاری باز می گردد. شرکت ها بسیاری از فعالیتهای خود را برون سپاری می کنند که فرض می کنند بخش اصلی کسب و کار آنها نیست. با این نگرش بسیاری از حوزه ها برون سپاری شده است اما خرید از این قاعده مستثنی شده است. بدین ترتیب علی رغم آنکه حتی فعالیتهای ساخت و تولید نیز برون سپاری میشود ولی در حوزه خرید فقط اقلام غیر استراتژیک که قابلیت تهیه آن در بازار وجود دارد به پیمانکاران ارجاع شده است و نه کالاهای استراتژیک. دلیل عمده این نوع سیاست براساس تحقیق انجام شده به نگرانی مدیران به از دست دادن کنترل باز می گردد. براساس مطالعات انجام شده، برون سپاری خرید با نرخ ۳۰٪ رشد در سال در اروپا و آمریکا مشاهده می شود. همین مطالعات حاکی است که کاهش هزینه ناشی از برون سپاری این نوع خدمات در شرکتها تا ۱۵٪ نیز می رسد و علی رغم برداشت مشابه شرکتها از این کاهش هزینه، منبع یابی خرید را استراتژیک تلقی نموده و آن را صرفا با کاهش هزینه قابل ارزیابی نمی دانند.

نحوه تعامل و ارتباط بین اجزای زنجیره در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت عملیات قابل مشاهده است. در طی چند سال اخیر، برنامه ریزی و کنترل تولید نقش کلیدی را در تعیین مزیت رقابتی سازمانهای تولیدی ایفا نموده است زیرا برنامه ریزی عملیات امکان زمانبندی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای متغیر سفارشات رسیده را همراه با بهره برداری بهینه از امکانات تولید فراهم می کند. نقش زمانبندی به عنوان پاسخی موضوع برنامه ریزی و کنترل تولید و مسیر تحولات آن به خوبی ارائه شده است و تفاوت بین تحقیقات آکادمیک وسایل واقعی مدیران را عرضه نموده است.

بسیاری از شرکت ها خود را متکی به مجموعه ای از ابزارها مانند MRP و ERP می کنند ولی در عین حال نتایج و خروجی این سیستم ها را به صورت دستی اصلاح می کنند تا بتوانند مدیریت خود را اعمال نمایند. با توسعه قابلیت این سیستم ها و توسعه تولید غیر متمرکز و گسترده سیستم های کنترل غیر متمرکز و از راه دور و تکنولوژی اطلاعات مرتبط مانند XML، مدیریت و کنترل تولید توسعه یافته است. این ویژگی اگر چه در حوزه علوم مدیریتی از دیر زمانی تبیین شده بود ولی توانایی مدیریت زنجیره تأمین تا قبل از توسعه اینترنت بیشتر مفهومی آکادمیک بوده است. تکنولوژی های مبتنی بر وب مبانی جدیدی را برای اداره کردن در اختیار شرکت ها قرار داده است تا در آن اهداف اشتراک و تبادل اطلاعات (موجودی ها، پیش بینی، و …)، خرید و فروش کالا و توسعه کانال های جدید بازار زیر عملیاتی گردد.

 

انتخاب استراتژی مناسب بر اساس جایگاه شرکت چگونه است؟

انتخاب استراتژی مناسب با توجه به جایگاه شرکت در صنعت جهانی و انتظار از آن در محیط ملی و جهانی مرتبط است. شرکت های تولید کننده که معمولا از شبکه توزیع و تامین خاص خود نیز بهره می برند و دارای نام تجاری ویژه خود هستند با توجه به نگرش خود راهبردهای متفاوتی را تدوین و دنبال می نمایند که می تواند ناظر بر محیط جغرافیایی، مشتری، قابلیت های ساخت و تولید که در بخش بعد به آن می پردازیم. بر اساس تحقیق انجام شده بر روی شرکت هایی با پایگاه تولیدی و بازار متفاوت، علیرغم حضور در بازار جهانی سیاست ها و اولویت های پایه بنگاه ها متفاوت شناسایی شده است که حاکی از عدم وجود یک راهبرد یکسان و موفق برای تمام شرکت ها با توجه به محیط های صنعتی متفاوت و الگوی مدیریتی منطقه ای است.

علاوه بر موضوع محورهای ایجاد نام تجاری از نقطه نظر اندازه شرکت ها نیز تفاوت هایی در استراتژی ها مشاهده می شود. طبق تحقیقات نشان داده شده است که شرکت های کوچک و متوسط نقش مهمی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته دارند. به علاوه اثبات شده است که فرصت های نوآوری بر حسب اندازه و نوع کسب و کار متفاوت بوده و شرکت های کوچک و متوسط نقش کلیدی در اشتغال زایی و نسبت نوآوری در فرآیندها و محصول دارند.

اندازه عملیات شرکت های کوچک و متوسط بدان معنی است که آنها نمی توانند بر محیط شامل پیمانکاران و مشتریان نیروی تأثیر گذاری را اعمال نمایند و لذا این ضعف سبب می شود که انعطاف پذیری، پاسخگویی به تغییرات در آنها افزایش یابد. سایر ویژگی های شرکت های کوچک و متوسط مانند کمبود منابع، عدم تفاوت بین صاحب و مدیر، اتکاء به شبکه های افقی تأمین به جای ارتباطات دراز مدت با تأمین کنندگان و بکارگیری قراردادهای کوتاه مدت و اثر آنها بر نوآوری و سرعت تغییر در سازمان و انعطاف در کار تحقیقی لاوسون طرح شده است.

تعیین راهبرد توسعه محصول در استراتژی تولید بدون کارخانه چگونه است؟

تعیین راهبرد توسعه محصول در استراتژی تولید بدون کارخانه مشابه سیستمهای کلاسیک تولیدی به موضوع تولید منطبق با نیاز مشتری توجه دارد. عرضه محصول منطبق با درخواست مشتری توجه زیادی را در دهه اخیر در ادبیات تولید به خود اختصاص داده است و واژه تولید انبوه اختصاصی (Mass Customization) را به ادبیات این حوزه وارد نموده است. اسپرینگ و همکارانش در تحقیق خود مدعی شدند که گروه بندی محصول در سه گروه کلی الف- استاندارد، ب- سفارش و ج-طراحی براساس سفارش با سازماندهی تولید ارتباط دارد و بر حسب محصولات جدید از روشهای متفاوتی بهره می برند. وی در تحقیق به عمل آمده علیرغم تفاوتهای مختصر در سازماندهی تولید و تکوین محصول، جریان عمومی حاکم بر تولید محصولات جاری ( استاندارد) و محصولات جدید بر حسب نوع ارتباط با مشتری و اخذ سفارش را نشان داده است.

آنچه در این روابط مشاهده می شود آن است که گرایش عمومی حاکم بر هر یک از انواع سفارشات در شرکتها با هم نسبتا مشابه است و گرایش عمومی ضمن پاسخگویی به درخواست مشتری در ایجاد مکانیزمی برای تولید انبوه و استاندارد است که از طریق مدولار سازی در برخی از گزینه ها مطابق جدول زیر پیشنهاد شده است.

طراحی محصول منطبق با نیاز مشتری نیازمند توسعه فرآیند طراحی محصول از ایده تا تولید است و لذا در مدل ارائه شده اولین زمینه های تقسیم کار برای مدیریت ساخت و تولید بدون کارخانه مشاهده می شود. در این الگو مسؤلیت بازاریابی و تولید با شرکت تولید کننده یا مادر است که با مشتری ارتباط دارد و سایر موارد به زیر مجموعه ها و همکاران تجاری باز می گردد که شکل اولیه اجرای استراتژی تولید بدون کارخانه است. به کارگیری استراتژی برون سپاری عمودی و ترکیب آن با استراتژی افقی تقسیم تولید بین کارخانجات جهت کنترل استراتژیک نیروی انسانی در صنایع خودرو مشاهده می شود. این دیدگاه که در صنایع خودروسازی آمریکا در مواجهه با تهدید نهادهای کارگری و اتحادیه ها و از طریق برون سپاری و قراردادهای خرید قطعات و اجزا به استراتژی غالب تبدیل شده است توسط شرکتهای ژاپنی توسعه یافت و با برون سپاری تولید و مونتاژ نهایی ترکیب گردید.

نقش استراتژی عمودی در تولید بدون کارخانه چیست؟

استراتژی عمودی در سازمان ها کماکان جذابیتهای خود را داشته باشد. در همن راستا ایجاد مدیریت بنگاه و تعیین نقش شرکت پایین زنجیره در برنامه ریزی زنجیره بالا دستی و ایجاد فضای رفع مسئولیت برای زیر مجموعه به اتکای برنامه ریزی راهبر آن سبب شده است که در برخی از سازمانها استراتژی تمرکز تخصصی در هر یک از کارخانجات به راهکاری برای ایجاد مزیت رقابتی برای مجموعه انتخاب شود. | در تحقیق یاد شده، پژوهشگران پیچیدگی در فرآیند و محصول را از ابعاد ترکیب تولید، سفارش دهی و اندازه دسته تولیدی و پویایی سیستم عملیاتی را از ابعاد پویای در نیاز مشتری، تغییرات تقاضا، سیکل های تغییر در صنعت تحلیل نموده و اثر آن عوامل را بر دو موضوع پیچیدگی پویایی تشدید کننده ارزیابی نمودند. بر اساس همین تحقیق افزایش پیچیدگی پویایی زمینه ای برای کاهش گرایش به کارخانه تخصصی است.

ترکیب تضادهای فوق سبب توسعه و تعمیق مفهوم تولید و ساخت چابک در تعبیری نوین است که در بخش عملیات و در پاسخ به نیاز روز افزون به رقابت پذیری شرکتها طرح شده است. ابعاد مختلف یک سیستم چابک در مطالعات دیگر مورد بررسی قرار گرفته است و این ابعاد را در وجوه ۱) طراحی سیستم تولیدو محصول ۲) طرحریزی فرآیند ۳) برنامه ریزی و کنترل تولید ۴) مکان یابی و طراحی تجهیزات ۵) سیستم انبارش ۶) سیستم اطلاعاتی ۷) زنجیره تأمین ۸) منابع انسانی ۹) تجارب کسب و کار طبقه بندی نمودند. این نگرش در بعد تعیین استراتژی عملیاتی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. از سویی دیگر با مرور تفاوت تولید چابک و تولید سبک و نشان دادن ویژگی تطابق با نیاز مشتری و پاسخگویی به تقاضا در سازمانهای چابک علاوه بر ویژگی در کاهش هزینه و افزایش کیفیت در تولید سبک، مدلی جهت شناسایی استراتژی های مرتبط با این سبک تولید ارائه شده است و براساس مدل ارائه شده چهار وجه بازار، زیر ساخت، تکنولوژی و استراتژی برای تعریف تولید و ساخت چابک استفاده شده است.

براساس مدل ارایه شده استراتژی های رو به توسعه در ساخت و تولید چابک بررسی و مجموعه ای از استراتژی های عمومی کسب و کار در هر وجه این پارادایم شناسایی و معرفی گردیده است که از جمله توسعه و شکل گیری نهادهای مجازی و ارتباطات بین همکاران تجاری در زمینه های اجرای استراتژی منابع انسانی، مالی، محصول و تکنولوژی است. با توسعه تقسیم کار به منظور کاهش هزینه عملیات و قابلیت تخصصی توسعه محصول ضرورت به خدمت گرفتن مفهوم کارخانه متمرکز را در صنایع مختلف به عنوان استراتژی توسعه بوجود آورده است که در آن یک کارخانه تخصصی متمرکز بر محدوده باریکی از محصولات، مشتریان و فرآیندهای مرتبط با آن است.

این گرایش سبب می شود که چنین کارخانه ای کوچکتر، ساده تر بوده و روی یک یا چند فعالیت ساخت و تولید متمرکز باشد. نتیجه این سیاست تقسیم کار به تعدادی زیر کارخانه ( کارخانه در کارخانه می شود که در هریک خانواده محصول مشخصی که از خانواده قطعات خاصی هستند) قابل تولید هستند. یکی از اصول و مبانی تعریف هر کارخانه تخصصی حجم تولید هر زیر مجموعه است که در آن هزینه تخصیص ماشین آلات و کارگران به صورت تمام وقت باید دارای توجیه باشد و لذا ترکیب مبانی تکنولوژی گروهی در ایجاد خانواده محصول لازم برای توجیه اقتصادی کارخانه تخصصی بخشی دیگر از سناریوی تعریف این نوع کارخانجات است.

توسعه محصول در زنجیره کارخانجات تخصصی چگونه است؟

 توسعه این استراتژی و ایجاد قابلیت های توسعه محصول در زنجیره کارخانجات تخصصی تبیین شده است که در آن سطح کارخانجات تخصصی را با توجه به تکنولوژی های موجود برای همکاری تولید و ساخت و همچنین طراحی محصولات متنوع فراهم می شود. بکارگیری تکنولوژی های نرم افزاری و سخت افزاری قابلیت زنجیره شرکتهای تخصصی را در راستای تولید و ساخت مجازی فراهم می سازد که در آن مهندسی همزمان محصولات برای ایجاد تنوع در محصولات مرتبط، تحویل به هنگام به مشتریان نیز فراهم گردد در حالی که در حالت ساده کارخانجات تخصصی نمایشی از یک زنجیره تولید سبک را عرضه می نمایند که مهمترین مزیت آن بهره وری عملیاتی این همکاری است.

شکل گیری فناوری های تولید، تخصص گرایی و نوع و نحوه ارتباط در زنجیره موضوع محوری مزیت سازمان های تولیدی در فضای رقابتی است و شناسایی زمینه های هم سویی مناسب و کارآمد ارتباط بین عناصر می تواند تبیین کننده استراتژی لازم برای سازمان های تراز جهانی باشد که نقش فناوری اطلاعات را در فضای مجازی تولید درک نموده اند. مدل عمومی تولید بدون کارخانه در شکل زیر ارائه شده است.

تدوام فعالیت های بلندمدت در راستای استراتژی تولید بدون کارخانه

شناسایی پیوندهای لازم برای تحقق تولید در فضای تعاملات تولید بدون کارخانه و تداوم دراز مدت آن موضوع سؤال این تحقیق است . اهمیت این سؤال از مطالعات و تحقیقات در خصوص انتخاب های استراتژیک اجزا زنجیره و نوع همکاری استراتژیک شرکت مونتاژ کننده نهایی با سازندگان اجزای سیستم نشان از ضرورت تعامل در این خصوص می باشد. تعامل موجود عمدتا به این علت است که استراتژی شرکت های ارائه دهنده اجزا سیستم با شرکت یکپارچه کننده سیستم متفاوت و گاهی متضاد است.

موارد طرح شده در فضای مدیریت مجازی این روابط نیازمند الگویی متناسب با توسعه روابط الکترونیکی است که در آن فرصت تنظیم تعاملات با توجه به سرعت در ارتباطات وجود ندارد. لذا مبانی انتخاب استراتژی های شبکه تولید در سیستم تولید بدون کارخانه که یک الگوی شبکه ای شامل ارتباطات تولید و طراحی و ساخت و فروش است را می توان به صورت نظری با توجه به موارد طرح شده به صورت زیر فرض نمود:

  • همکاری بین شرکت مادر نهایی و تأمین کنندگان نیازمند وجود استراتژی حمایتی از شبکه در سطح بنگاه اصلی است.
  • شبکه های همکار به دلیل تفاوت در استراتژی های تولیدی اجرای شبکه خوب کار نمی کنند و ولی در مواردیکه شرکت ها در مجاورت یکدیگر قرار می گیرند، تعامل در خصوص بازار و مشتریان و اهداف افزایش یافته و سبب ایجاد استراتژیهای هماهنگ با شرکت مادر می گردد. اند
  • یکپارچگی بین کارخانه سطح اول و سطوح پایین تر نیازمند وجود سیستمهای تولیدی یکپارچه است که این همکاری را پشتیبانی نماید.
  • گفتگو بین اجزای زنجیره حتی قبل از در مجاورت فیزیکی یکدیگر قرار گرفتن و در مورد شرایط و زمینه های همکاری از اهمیت به سزایی در موفقیت سیستم تولیدی بدون کارخانه است. مزیت رقابتی شبکه به شرکت مادر نهایی و به نوع همکاری و قابلیت های شرکت مادر باز می گردد.
  • وجود چشم انداز واحد سبب هم جهت و همگام شدن بین استراتژیهای شرکتهای یک شبکه در سیستم تولید بدون کارخانه می شود.
  • شرط موفقیت همکاری در یک شبکه تولید در اختیار قرار دادن اطلاعات بازار و تقاضا به شرکتهای تأمین کننده علاوع بر شرکت مادر سبب ایجاد هم افزایی در مواجهه با روندهای بازار می شود.

از آنجا که روابط طرح شده در قالب شبکه تعاملات با شرکت های کوچک و متوسط شکل می گیرد لذا نقش این شرکت ها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در تحقیق دیگری که از زاویه دید شرکتهای کوچک و متوسط بررسی شده است انتخاب استراتژی به سیاست های عملیاتی و انتخاب تاکتیک متناسب با آن ارتباط دارد. با این ترتیب در تولید بدون کارخانه همکاری استراتژیک شبکه ای در حالت هایی پایدار خواهد بود که استراتژی های انتخابی همکاران زنجیره موجب هم افزایی بین شرکت مادر ( شرکت معمولا بزرگ) با تأمین کنندگان (معمولا شرکتهای همکار با اندازه کوچک و متوسط) گردد.

مدل کسب و کار استراتژی تولید بدون کارخانه

مدل کسب و کار تولید بدون کارخانه

انتخاب بازار هدف و استراتژی حضور در بازار

از سویی دیگر انتخاب بازار هدف و استراتژی حضور در بازار و تکنولوژی و نوع صنعت، تعیین کننده جهت گیری متفاوت برای شرکت های اصلی (OEM) است که به پنج گروه عمده ۱) رهبری هزینه ۲) رهبری قیمت رقابتی ( تناسب قیمت و کیفیت) ۳) رهبری تمایز ۴) رهبری در تحویل ۵) رهبری نوآوری قابل گروه بندی است. از آنجا که در فضای شبکه تعاملات، تطابق استراتژی شرکت اصلی با سیاست عملیاتی مورد انتظار از شرکتهای کوچک و متوسط همکار در صورتی در دراز مدت پایدار خواهد بود که استراتژی شرکت همکار با نیاز عملیاتی شرکت اصلی هماهنگ باشد. در الگوی فوق تطابق سیاستهای عملیاتی و چهار گروه استراتژی عمومی شرکت های کوچک و متوسط ۱) هزینه رقابتی ۲) کیفیت بالا ۳) چابکی و ۴) فرآیند و بازار خاص را در تعامل با نیاز تعاملی شرکتهای یکپارچه کننده نشان داده شده است. به این ترتیب می توان فرض نمود که شکل گیری استراتژی کلیدی سازمان ها با انتخاب مناسب از الگوی فوق ممکن می شود و لذا شناسایی روابط شبکه ای بین استراتژی ها و انتخاب مسیرهای بنیادی با به کارگیری الگوهای تصمیم گیری می تواند راه گشای انتخاب های استراتژیک در فضای کنونی کسب و کار باشد.

خلاصه استراتژی تولید بدون کارخانه

استراتژی برون سپاری ساخت و تولید و به تعبیری دیگر، استراتژی تولید بدون کارخانه به مفهوم کنار گذاشتن مسؤولیت ساخت و تولید و کاهش دارایی برای بهبود ساختار هزینه نیست. بلکه رابطه بین اجزا یک زنجیره باید بر اساس استراتژی شرکت مادر به نحوی طراحی گردد که ضمن ایجاد یک زنجیره تأمین قابل اعتماد، نتایج و اهداف شرکت مادر نیز تحقق یابد. توسعه مدل های همکاری برای ایجاد زمینه های بالقوه توسعه برای کلیه اجزا زنجیره و یکپارچگی فرآیند و تکنولوژیهای محصول و مدیریت بخشی از دیگر از فرآیند تحقق تولید بدون کارخانه است که در آن موفقیت از طریق کاهش هزینه در کل زنجیره، قابلیت و کیفیت مناسب محصول زمینه موفقیت همکاران استراتژیک تجاری را فراهم می سازد.

فرایندی که در آن همکاری های دراز مدت تعریف شده در قالب نقش استراتژیک از روشهای کلاسیک برون سپاری فعالیت توسط شرکتهای مادر اثربخش تر باشد. به علاوه همراستایی استراتژیک زنجیره ارزش در نظام تولید بدون کارخانه ضرورت تداوم پایدار شبکه تولید و عرضه کالا در این برنده می شود که یکی از الزامات سیستم مدیریت تولید است که موجب ایجاد هم افزایی و فضای فعالیت کسب و کار برنده شبکه برای جلوگیری از ریسک در نظامهای تولید مجازی است.

الگوی همراستایی با توجه به استراتژی شرکت مادر قابل تبیین است. این الگو می تواند تبیین کننده الگوی نوین تعریف ماموریت برای شرکت های (ODM) باشد که در آن شرکت مادر با توجه به شبکه تعاملات خود با همکاران تجاری، نقش طراحی محصول و مادر با عنوان
خود ایده های خدمت را به عنوان نقش محوری در خود حفظ نموده و ابعاد تولید و فروش را به شبکه همراستای استراتزیک واگذار نماید.

 

سوالات متداول

در ادامه برخی سوالات متداول درمورد موضوع استراتژی تولید بدون کارخانه آورده ایم:

  • چه صنایعی بیشتر از استراتژی تولید بدون کارخانه استفاده می‌کنند؟

این استراتژی در صنایعی مانند فناوری اطلاعات، پوشاک، الکترونیک و داروسازی رایج است، چرا که این صنایع نیازمند واکنش سریع به تغییرات بازار و قابلیت تغییر تولید هستند.

  • چه تفاوتی بین تولید بدون کارخانه و تولید داخلی وجود دارد؟

در تولید داخلی، شرکت‌ها خود مسئولیت کامل تولید را بر عهده دارند، در حالی که در تولید بدون کارخانه، فرآیند تولید به پیمانکاران خارجی سپرده می‌شود.

  • معایب و ریسک‌های تولید بدون کارخانه کدامند؟

وابستگی به تامین‌کنندگان، کاهش کنترل بر کیفیت محصول، و افزایش ریسک‌های امنیتی مانند افشای اطلاعات از جمله ریسک‌های این مدل هستند.

  • آیا تولید بدون کارخانه به کاهش هزینه‌ها منجر می‌شود؟

بله، زیرا از هزینه‌های سرمایه‌ای مانند تجهیزات و نیروی کار کاسته می‌شود و شرکت تنها بابت تولید محصول هزینه می‌کند.

  • چگونه می‌توان کیفیت محصولات تولید شده توسط پیمانکار را تضمین کرد؟

با نظارت مستمر، برقراری سیستم‌های کنترل کیفیت، و اجرای قراردادهای دقیق، می‌توان کیفیت محصولات را مدیریت کرد.

  • آیا تولید بدون کارخانه به نوآوری کمک می‌کند؟

بله، چون شرکت‌ها با برونسپاری تولید می‌توانند بیشتر روی تحقیق و توسعه و بهبود محصولات خود تمرکز کنند و از این طریق نوآوری را تسریع کنند.

 

 

 

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تولید بدون کارخانه برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

 

Production Without a Factory

Manufacturing Without the Factory

How to manufacture my products without owning a factory

How a Nutraceutical Manufacturing Company

Mass Production Without the Factory

تجزیه و تحلیل SWOT

تجزیه و تحلیل SWOT

در مقاله زیر قصد داریم تجزیه و تحلیل SWOT را بررسی کنیم. ابتدای امر مقدمه ای از تجزیه و تحلیل SWOT خواهیم داشت. سپس نحوه استفاده و بکارگیری تجزیه و تحلیل SWOT در کسب وکارها و اجزا و عناصر آن را شرح میدهیم. در ادامه نحوه انجام تجزیه و تحلیل SWOT همراه با ذکر مثال برای فهم بیشتر مطالب اشاره نموده ایم و در نهایت مزایا و معایب و برخی اشتباهات در زمینه تجزیه و تحلیل SWOT را مورد بررسی قرار داده ایم. پس از مطالعه مقاله شما میتوانید تعریف تجزیه و تحلیل SWOT و کاربرد آن را در کسب وکارهای مختلف شرح دهید. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر تجزیه و تحلیل SWOT

تحلیل SWOT، یک ابزار قدرتمند برای ارزیابی جامع یک سازمان است. این چارچوب به سازمان‌ها کمک می‌کند تا نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) خود را شناسایی نمایند. با شناخت دقیق این عوامل، سازمان‌ها می‌توانند استراتژی‌های موثرتر و کارآمدتری را برای دستیابی به اهداف خود تدوین کنند. در واقع این چارچوب به سازمان‌ها یاری می رساند تا جایگاه خود را در بازار و صنعت مشخص کنند و نسبت به رقبا ارزیابی شوند و با شناسایی فرصت‌های موجود در بازار، سازمان‌ها می‌توانند از آن‌ها برای رشد و توسعه خود بهره‌برداری کنند. از سوی دیگر با شناخت تهدیدات، سازمان‌ها می‌توانند اقدامات لازم را برای مقابله با آن‌ها انجام دهند و از بروز بحران جلوگیری کنند و به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌تری اتخاذ کنند و از ریسک‌های احتمالی جلوگیری نمایند. به طور خلاصه، تحلیل SWOT یک ابزار ضروری برای هر سازمان است که به دنبال بهبود عملکرد، رشد و توسعه پایدار است. با استفاده از این چارچوب، سازمان‌ها می‌توانند آینده خود را با اطمینان بیشتری پیش‌بینی کنند و برای دستیابی به اهداف خود برنامه‌ریزی کنند.

تجزیه و تحلیل SWOT چیست؟

تحلیل SWOT یک چارچوب برای شناسایی و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای یک سازمان و یک چارچوب برای ارزیابی موقعیت رقابتی یک شرکت و توسعه برنامه‌ریزی استراتژیک است. این کلمات؛ نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) تشکیل دهنده عبارت SWOT هستند. تحلیل SWOT در همه جا وجود دارد. این تحلیل در همه جا ظاهر می شود، در گزارش های تحقیقات بازار، گزارش های تحلیلگران بورس، حتی در گزارش های بررسی دقیق مالی، که توسط حسابدارانی تهیه شده است که شاید مایلند تصور کنند که با مفاهیم استراتژیک موافق اند. این تحلیل محبوبیت دارد؛ زیرا درک و به کاربردن آن آسان است. و طوفان فکری مسائل را تشویق می کند. چارچوب SWOT به آلبرت هامفری (Albert S. Humphrey) نسبت داده می‌شود که این رویکرد را در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در موسسه تحقیقاتی استنفورد (Stanford HAI) آزمایش کرد. تحلیل SWOT در ابتدا برای تجارت توسعه یافت و بر اساس داده‌های شرکت‌های فورچون ۵۰۰ (Fortune 500) بود. این روش توسط سازمان‌های از همه نوع به عنوان یک کمک برای ایده‌پردازی در تصمیم‌گیری‌های کسب و کاری پذیرفته شده است.

تحلیل SWOT عوامل داخلی و خارجی، و همچنین پتانسیل‌های فعلی و آینده را ارزیابی می‌کند. تحلیل SWOT برای تسهیل یک نگاه واقع‌بینانه، مبتنی بر واقعیت و داده‌محور به نقاط قوت و ضعف یک سازمان، ابتکارات یا در صنعت آن طراحی شده است. تحلیل SWOT یک تکنیک برنامه‌ریزی استراتژیک است که ابزارهای ارزیابی را فراهم می‌کند. شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای اصلی منجر به تحلیل مبتنی بر واقعیت، دیدگاه‌های جدید و ایده‌های نو می‌شود. تحلیل SWOT اطلاعات را از منابع داخلی (نقاط قوت یا ضعف شرکت خاص) و نیروهای خارجی که ممکن است بر تصمیمات تأثیر غیرقابل کنترلی داشته باشند (فرصت‌ها و تهدیدها) استخراج می‌کند. تحلیل SWOT زمانی بهترین عملکرد را دارد که گروه‌های متنوع یا صداهای درون یک سازمان بتوانند نقاط داده واقع‌بینانه را به جای پیام‌های تجویز شده ارائه دهند.

بیشتر بخوانید: ابتکارات استراتژیک

 

هدف تجزیه و تحلیل SWOT

هدف اصلی تحلیل SWOT افزایش آگاهی از عوامل موثر در تصمیم‌گیری کسب و کاری یا تدوین یک استراتژی کسب و کاری است. برای انجام این کار، SWOT محیط داخلی و خارجی و عواملی را که می‌توانند بر امکان‌پذیری یک تصمیم تأثیر بگذارند، تحلیل می‌کند.

کسب و کارها معمولاً از تحلیل SWOT استفاده می‌کنند، اما سازمان‌های غیرانتفاعی و در حد کمتری افراد برای ارزیابی شخصی نیز از آن بهره می برند. SWOT همچنین برای ارزیابی ابتکارات، محصولات یا پروژه‌ها استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، مدیران ارشد فناوری اطلاعات می‌توانند از SWOT برای کمک به ایجاد یک الگوی برنامه‌ریزی استراتژیک کسب و کاری یا انجام یک تحلیل رقابتی استفاده کنند.

بیشتر بخوانید: مزیت رقابتی چیست؟

تجزیه و تحلیل SWOT


درک تجزیه و تحلیل SWOT


تحلیل SWOT تکنیکی برای ارزیابی عملکرد، رقابت، ریسک و پتانسیل یک کسب‌ و کار، و همچنین بخشی از یک کسب‌ و کار مانند خط تولید یا بخش، یک صنعت یا نهاد دیگر است. با استفاده از داده‌های داخلی و خارجی، این تکنیک می‌تواند کسب‌ و کارها را به سمت استراتژی‌هایی هدایت کند که احتمال موفقیت بیشتری دارند و از آن‌هایی که در آن‌ها کمتر موفق بوده‌اند یا احتمالاً خواهند بود، دور شوند. تحلیلگران مستقل SWOT، سرمایه‌گذاران یا رقبا همچنین می‌توانند آن‌ها را در مورد اینکه آیا یک شرکت، خط تولید یا صنعت ممکن است قوی یا ضعیف باشد و چرا، راهنمایی کنند.

بیشتر بخوانید: رویکرد بالا به پایین چه تفاوتی با رویکرد پایین به بالا دارد؟

 

چه زمانی و چرا باید تحلیل SWOT انجام دهید؟

تحلیل SWOT اغلب در ابتدا یا به‌عنوان بخشی از یک فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک استفاده می‌شود. این چارچوب به عنوان یک پشتیبانی قدرتمند برای تصمیم‌گیری در نظر گرفته می‌شود زیرا به یک سازمان اجازه می‌دهد تا فرصت‌های موفقیت را که قبلاً بیان نشده بودند، کشف کند. همچنین تهدیدها را قبل از اینکه بیش از حد سنگین شوند برجسته می‌کند. تحلیل SWOT می‌تواند یک بازار هدف را شناسایی نماید که در آن یک کسب‌ و کار دارای مزیت رقابتی است. همچنین می‌تواند به افراد کمک کند تا مسیر شغلی خود را به گونه‌ای ترسیم کنند که نقاط قوت خود را به حداکثر برساند و آن‌ها را از تهدیداتی که می‌توانند موفقیت را خنثی کنند آگاه نماید. این نوع تحلیل زمانی موثرترین است که برای شناسایی و در نظر گرفتن عملی مسائل و نگرانی‌های کسب و کاری استفاده شود. در نتیجه، SWOT اغلب شامل یک تیم بین‌رشته‌ای متنوع است که قادر به آزادانه به اشتراک گذاشتن افکار و ایده‌ها است. موثرترین تیم‌ها از تجربیات و داده‌های واقعی مانند درآمد یا هزینه‌ها برای ساخت تحلیل SWOT استفاده می‌کنند. 

همانند تجزیه و تحلیل موقعیت (ابزار ۵)، که گاهی اوقات با آن ترکیب می شود، کمکی به طوفان فکری مسائل است. اگر با آن آشنا هستید (و محدودیت های آن را درک می کنید) از آن استفاده کنید. اما کمک های بهتر و ساختارمندتری مانند تجزیه و تحلیل مسئله (ابزار ۲) وجود دارد.

بیشتر بخوانید: برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات (IT)

 

نحوه استفاده از تجزیه و تحلیل SWOT چگونه است؟

تجزیه و تحلیل SWOT یک ماتریس ۲ * ۲ است که عوامل داخلی شرکت (نقاط قوت و ضعف) در یک ردیف و عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها) در امتداد ردیف دیگر وجود دارد. در فرمول اولیه خود در دهه ۱۹۶۰ توسط کنث آر اندروز (Kenneth R. Andrews) از مدرسه بازرگانی هاروارد (Harvard) طراحی شد تا به استراتژیست ها کمک کند تا بین عواملی که می توانند بر آنها تأثیر بگذارند (آنهایی که در داخل هستند) و عواملی که نمی توانند (عوامل خارجی) تمایز قائل شوند. استراتژی بهینه به عنوان استراتژی در نظر گرفته می شود که در آن تناسب استراتژیک بین منابع یا شایستگی های داخلی شرکت و فرصت های بازار خارجی وجود دارد. نتیجه نهایی در نظر گرفته شده ارزشمند است، اما ابزار کمک زیادی به رسیدن به آن نمی کند.

بیشتر بخوانید:تجزیه و تحلیل وضعیت ۵C چیست؟

 

 

اجزای تجزیه و تحلیل SWOT کدام اند؟

هر تحلیل SWOT شامل چهار دسته زیر خواهد بود. اگرچه عناصر و اکتشافات در این دسته ها از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است، تجزیه و تحلیل SWOT بدون هر یک از این عناصر کامل نیست:

نقاط قوت

نقاط قوت توصیف می کنند که یک سازمان در چه چیزی برتری دارد و چه چیزی آن را از رقبا جدا می کند: یک برند قوی، پایگاه مشتری وفادار، یک ترازنامه قوی، فناوری منحصر به فرد و…. به عنوان مثال، یک صندوق تامینی ممکن است یک استراتژی معاملاتی اختصاصی ایجاد کرده باشد که نتایج مغلوب بازار را برمی‌گرداند. سپس باید تصمیم بگیرد که چگونه از این نتایج برای جذب سرمایه گذاران جدید استفاده کند.

نقاط ضعف

نقاط ضعف سازمان را از عملکرد در سطح بهینه خود باز می دارد. آن‌ها حوزه‌هایی هستند که کسب‌ و کار برای ماندن در رقابت باید بهبود یابد: برند ضعیف، گردش مالی بالاتر از حد متوسط، سطوح بالای بدهی، زنجیره تامین ناکافی یا کمبود سرمایه.

فرصت ها

فرصت ها به عوامل خارجی مطلوبی اشاره دارند که می توانند به یک سازمان مزیت رقابتی بدهند. به عنوان مثال، اگر کشوری تعرفه ها را کاهش دهد، یک خودروساز می تواند خودروهای خود را به بازار جدیدی صادر کند و فروش و سهم بازار را افزایش دهد.

تهدیدات

تهدید به عواملی اشاره دارد که پتانسیل آسیب رساندن به سازمان را دارند. برای مثال، خشکسالی تهدیدی برای یک شرکت تولیدکننده گندم است، زیرا ممکن است عملکرد محصول را از بین ببرد یا کاهش دهد. سایر تهدیدات رایج عبارتند از مواردی مانند افزایش هزینه مواد، افزایش رقابت، عرضه کم نیروی کار و غیره.

بیشتر بخوانید:تحلیل مسئله چیست؟ (مینتو)

مدل تجزیه و تحلیل swot

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک چیست؟

نحوه انجام تجزیه و تحلیل SWOT

تجزیه و تحلیل SWOT را می توان به چند مرحله با موارد قابل اجرا قبل و بعد از تجزیه و تحلیل چهار جزء تقسیم کرد. به طور کلی، تجزیه و تحلیل SWOT شامل مراحل زیر است.

مرحله ۱: هدف خود را تعیین کنید

تجزیه و تحلیل SWOT می تواند گسترده باشد، اگرچه اگر تحلیل مستقیماً به یک هدف اشاره شود، احتمالاً ارزش بیشتری ایجاد می شود. به عنوان مثال، هدف تجزیه و تحلیل SWOT ممکن است تنها بر روی اجرای یا عدم اجرای یک محصول جدید متمرکز باشد. با در نظر گرفتن یک هدف، یک شرکت در مورد آنچه که امیدوار است در پایان فرآیند به آن دست یابد، راهنمایی خواهد داشت. در این مثال، تجزیه و تحلیل SWOT باید به تعیین اینکه آیا محصول باید معرفی شود یا خیر، کمک می کند.

مرحله ۲: جمع آوری منابع

هر تجزیه و تحلیل SWOT متفاوت خواهد بود و یک شرکت ممکن است به مجموعه داده های مختلفی برای پشتیبانی از جمع آوری جداول تجزیه و تحلیل SWOT مختلف نیاز داشته باشد. یک شرکت باید با درک اینکه به چه اطلاعاتی دسترسی دارد، با چه محدودیت های داده ای مواجه است و منابع داده خارجی آن چقدر قابل اعتماد هستند شروع کند. علاوه بر داده ها، یک شرکت باید ترکیب مناسبی از پرسنل درگیر در تجزیه و تحلیل را درک کند. برخی از کارکنان ممکن است بیشتر با نیروهای خارجی مرتبط باشند، در حالی که کارکنان مختلف در بخش های تولید یا فروش ممکن است درک بهتری از آنچه در داخل می گذرد داشته باشند. داشتن مجموعه وسیعی از دیدگاه‌ها نیز به احتمال زیاد کمک‌های متنوع و ارزش‌افزایی را به همراه دارد.

مرحله ۳: جمع آوری ایده ها

برای هر یک از چهار مؤلفه تجزیه و تحلیل SWOT، گروهی از افرادی که برای انجام تجزیه و تحلیل اختصاص داده شده اند باید شروع به فهرست کردن ایده ها در هر دسته کنند. نمونه سوالاتی که باید برای هر گروه بپرسید یا در نظر بگیرید در بخش زیر آمده است:

عوامل داخلی

آنچه در داخل شرکت رخ می دهد به عنوان یک منبع عالی اطلاعات برای دسته بندی نقاط قوت و ضعف تجزیه و تحلیل SWOT عمل می کند. نمونه هایی از عوامل داخلی شامل منابع مالی و انسانی، دارایی های مشهود و نامشهود (برند) و کارایی عملیاتی است.

سؤالات بالقوه برای فهرست کردن عوامل داخلی عبارتند از:

(قدرت) چه کاری را خوب انجام می دهیم؟
(قدرت) قوی ترین دارایی ما چیست؟
(ضعف) ضعف های ما چه هستند؟
(ضعف) خطوط تولید ما با کمترین عملکرد کدامند؟

عوامل خارجی

آنچه در خارج از شرکت اتفاق می افتد به همان اندازه برای موفقیت یک شرکت مهم است که عوامل داخلی. تأثیرات خارجی، مانند سیاست‌های پولی، تغییرات بازار و دسترسی به تأمین‌کنندگان، مقوله‌هایی هستند که باید از آنها برای ایجاد فهرستی از فرصت‌ها و ضعف‌ها استفاده کرد.

سوالات بالقوه برای فهرست کردن عوامل خارجی عبارتند از:

(فرصت) چه روندهایی در بازار مشهود است؟
(فرصت) کدام جمعیت شناسی را هدف قرار نمی دهیم؟
(تهدید) چند رقیب وجود دارد و سهم آنها از بازار چقدر است؟
(تهدید) آیا مقررات جدیدی وجود دارد که به طور بالقوه می تواند به عملیات یا محصولات ما آسیب برساند؟

مرحله ۴: اصلاح یافته‌ها

با لیستی از ایده‌ها در هر دسته، اکنون زمان اصلاح کردن ایده‌ها فرا رسیده است. با اصلاح افکار همه، یک شرکت می‌تواند روی بهترین ایده‌ها یا بزرگ‌ترین ریسک‌های شرکت تمرکز کند. این مرحله ممکن است نیاز به بحث‌های قابل توجهی بین شرکت‌کنندگان در تحلیل داشته باشد، از جمله آوردن مدیریت ارشد برای کمک به رتبه‌بندی اولویت‌ها.


مرحله ۵: توسعه استراتژی

با داشتن لیست رتبه‌بندی شده نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها، زمان تبدیل تحلیل SWOT به یک برنامه استراتژیک فرا رسیده است. اعضای تیم تحلیل، یک برنامه را ایجاد می‌کنند که راهنمایی در مورد هدف اصلی را ارائه می‌دهد.

بیشتر بخوانید:شناسایی بخش های کلیدی

مراحل استفاده از تجزیه و تحلیل SWOT

مثال از تحلیل SWOT

نتیجه نهایی یک تحلیل SWOT باید یک نمودار یا لیستی از ویژگی‌های یک موضوع باشد. در زیر مثالی از یک تحلیل SWOT برای یک کارمند خرده فروشی خیالی آورده شده است:

  • نقاط قوت: مهارت‌های ارتباطی خوب، سر وقت بودن برای شیفت‌ها، برخورد خوب با مشتریان، کنار آمدن خوب با همه بخش‌ها، قدرت بدنی، در دسترس بودن خوب.
  • نقاط ضعف: استراحت‌های سیگار طولانی، مهارت فنی پایین، بسیار مستعد گذراندن وقت در چت.
  • فرصت‌ها: کارمند پیشخوان، استقبال از مشتریان و کمک به آن‌ها برای یافتن محصولات، کمک به رضایت مشتریان، کمک به مشتریان پس از خرید و اطمینان از اعتماد خرید، چیدن قفسه‌ها.
  • تهدیدات: گاهی اوقات از دست دادن زمان در اوج کار به دلیل استراحت، گاهی اوقات صرف وقت بیش از حد برای هر مشتری پس از فروش، صرف وقت زیاد در چت بین بخشی.

بیشتر بخوانید: برنامه ریزی استراتژیک خرده فروشی

 

مزایا و معایب تجزیه و تحلیل SWOT

از جمله مزایای استفاده از رویکرد SWOT موارد زیر است:

  • این تحلیل یک نمایش بصری از عواملی ایجاد می‌کند که بیشتر احتمال دارد بر موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب‌ و کار، پروژه، ابتکار یا فرد در دستیابی به یک هدف تأثیر بگذارند.
  • با مشارکت اعضای تیم با تجربه و چند رشته‌ای، یک تحلیل SWOT می‌تواند دیدگاه‌ها و رویکردهای مختلفی را تشویق کند.
  • چنین تنوعی می‌تواند به یک تحلیل SWOT اجازه دهد تا هر عنصر را کامل کند و ایده‌های خلاقانه و مشکلات نادیده گرفته شده‌ای را که ممکن است در غیر این صورت مورد توجه قرار نگیرند، آشکار کند.

 این تحلیل محدودیت‌هایی نیز دارد، مانند موارد زیر:

  • این تحلیل ممکن است شامل همه عوامل مرتبط نباشد زیرا برخی از نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات می‌توانند به راحتی نادیده گرفته شوند یا سوء تفسیر شوند.
  • ورودی برای هر عنصر اغلب می‌تواند تجربی یا ذهنی باشد و دیدگاه اشتباهی ارائه دهد.
  • از آنجایی که فقط عوامل را در یک نقطه خاص در زمان ثبت می‌کند و به نحوه تغییر این عوامل در طول زمان اجازه نمی‌دهد، بینشی که SWOT ارائه می‌دهد می‌تواند عمر محدودی داشته باشد.

تحلیل SWOT شبیه به تحلیل پستل (PESTEL) است که مخفف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و حقوقی است. تحلیل پستل (PESTEL) به سازمان‌ها اجازه می‌دهد عوامل خارجی را که بر عملیات و رقابت‌پذیری آن تأثیر می‌گذارند، تحلیل کنند.

بیشتر بخوانید: تجزیه و تحلیل PESTEL چیست؟

 

اشتباهات رایج در تهیه تحلیل SWOT

هنگام تهیه یک تحلیل SWOT، چندین اشتباه رایج می‌تواند اثربخشی آن را تضعیف کند. بیایید نگاهی به برخی از راه‌هایی که تحلیل SWOT شما ممکن است اشتباه انجام شود، بیندازیم.

  • یک اشتباه آسان که هنگام تهیه یک تحلیل SWOT ممکن است رخ دهد، عدم واقع‌بینی و صداقت در ارزیابی است. شرکت‌ها اغلب تمایل دارند نقاط قوت خود را بیش از حد تأکید کنند در حالی که نقاط ضعف را کم اهمیت جلوه می‌دهند، که منجر به یک تحلیل بیش از حد خوش‌بینانه و غیر واقعی می‌شود. این تعصب می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌های بهبود و آسیب‌پذیری سازمان در برابر تهدیدات غیرمنتظره شود. هرچند که ممکن است صداقت در تحلیل شما دشوار باشد، اعتبار فرضیه‌های زیربنایی سنگ بنای مفید بودن تحلیل SWOT است.
  • اشتباه مهم دیگر، انجام تحلیل به صورت جداگانه و بدون دریافت ورودی از ذینفعان کلیدی متنوع است. باید سعی کنید ورودی را از کارمندان در سطوح مختلف، مشتریان، تامین‌کنندگان و متخصصان صنعت دریافت کنید. هر کدام ممکن است دیدگاه منحصر به فردی از شرکت شما داشته باشند و هر کدام ممکن است بر اساس نحوه تعامل خاص خود با شرکت، موارد متفاوتی را برای فهرست کردن در هر ربع ارائه دهند.
  • یکی دیگر از دام‌های رایج، نادیده گرفتن اولویت‌بندی یا وزن‌دهی به عوامل شناسایی شده در تحلیل SWOT است. همه نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات از اهمیت یا تأثیر یکسانی برخوردار نیستند. عدم تمایز بین عوامل اصلی و جزئی می‌تواند منجر به تخصیص نادرست منابع و تصمیمات استراتژیک غلط شود. اگر موارد غیر مهم زیادی شناسایی شود، ممکن است موارد مهم به راحتی پنهان شوند.
  • یکی دیگر از خطاهای رایج، رفتار با تحلیل SWOT به عنوان یک تمرین یک‌باره است. باید آماده باشید که به طور دوره‌ای یک تحلیل SWOT انجام دهید. محیط کسب‌ و کار دائماً در حال تغییر است و یک تحلیل SWOT باید به طور مرتب به‌روز شود تا مرتبط باقی بماند. علاوه بر این، خود تحلیل تنها آغاز کار است؛ ارزش واقعی آن در استفاده از یافته‌ها برای توسعه و اجرای اقدامات استراتژیک نهفته است. سپس می‌توانید تحلیل SWOT آینده را بررسی نمایید تا مطمئن شوید که شرکت به نکات اصلی رسیدگی می‌کند.

بیشتر بخوانید: اولویت های استراتژیک چیست؟

انواع تجزیه و تحلیل swot

نتیجه گیری

بنابراین می توان گفت؛ تحلیل SWOT یک چارچوب برای شناسایی و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای یک سازمان و یک چارچوب برای ارزیابی موقعیت رقابتی یک شرکت و توسعه برنامه‌ریزی استراتژیک است. یک تحلیل SWOT یک راه عالی برای هدایت جلسات استراتژی کسب‌ و کار است. در واقع یک شرکت می‌تواند از یک SWOT برای جلسات استراتژی کلی کسب‌ و کار یا برای یک بخش خاص مانند بازاریابی، تولید یا فروش استفاده کند. به این ترتیب، می‌توانید ببینید چگونه استراتژی کلی توسعه‌یافته از تحلیل SWOT قبل از تعهد به آن به بخش‌های پایین‌تر فیلتر می‌شود. اگرچه SWOT یک ابزار برنامه‌ریزی مفید است، اما محدودیت‌هایی دارد. این یکی از چندین تکنیک برنامه‌ریزی کسب‌ وک ار است که باید در نظر گرفته شود و نباید به تنهایی استفاده شود. همچنین، هر نقطه فهرست شده در دسته‌ها به یک اندازه اولویت‌بندی نمی‌شود. SWOT تفاوت در وزن را در نظر نمی‌گیرد. بنابراین، به یک تحلیل عمیق‌تر با استفاده از تکنیک برنامه‌ریزی دیگری نیاز است.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع تجزیه و تحلیل SWOT  برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مفهوم استراتژی به زبان ساده با تعریفی کامل و جامع از مدیریت استراتژیک

مفهوم استراتژی به زبان ساده (تعریف کامل و جامع)

در این مقاله قصد داریم به مفهوم استراتژی به زبان ساده بپردازیم ولی بطور کامل تمام زوایای شکل گیری آن را تشریح کنیم. در ادامه سعی شده است تا تاریخچه پیدایش استراتژی شرح داده شود و عوامل شکل گیری مفهوم استراتژی به زبان ساده بیان شود. استراتژی مفهومی است که میتواند خیلی پیچیده باشد ولی ما در این متن، تلاش کرده ایم تا مفهوم استراتژی به زبان ساده در همه اقسام خود، چه در سیاست، علوم نظامی و مدیریت، بطور کامل شرح و بسط داده شود؛ همچنین رویکردهای نظری استراتژیست های بزرگ به مفهوم استراتژی باعث می شود تا درک بهتری نسبت موضوعات استراتژیک ایجاد شود. در آخر می توانید نظرات و دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

مقدمه ای بر مفهوم استراتژی

مفهوم استراتژی نیز مانند بسیاری از دیگر مفاهیم، دیگر قدمتی دیرینه دارد و بر اساس شرایط زمانی و مکانی مختلف تعابیری متفاوت و متنوع از آن وجود داشته است. با وجود این قدمت و تنوع تعابیر و به رغم اهمیت توجه به زمان مندی و مکان مندی آنها، اغلب تصویری از استراتژی ارائه می شود که به دلیل بی توجهی به این ویژگی ها، ماهیتی غیر واقعی از آن ترسیم می کند. مرور اجمالی دیدگاه ها درباره استراتژی به خوبی نشان می دهد از یک سو برخی بی توجه به تغییر شرایط زمانی و مکانی آن را به عنوان مفهوم و اندیشه ای سنتی تلقی می کنند که از ابتدا خاستگاه نظامی داشته و صرفا در همین چارچوب باید درک و تبیین شود و از سوی دیگر، برخی بدون توجه به این پیشینه تاریخی، استراتژی را مفهوم و اندیشه ای مدرن و به عنوان مقوله ای عام می دانند که در هر سازمان یا حوزه مدیریتی قابل اعمال است.

به عبارت دیگر، مسئله اساسی این است که تعاریف و تبیین ها از مفهوم و اندیشه استراتژی اغلب به تقلیل یا توسیع بیش از حد آن انجامیده و هر کس با توجه به کاربرد مورد نظر خود و بدون توجه به تعاریف دیگر آن را درک و فهم کرده و این وضعیت باعث ابهام و پیچیدگی روزافزون موضوع و دشواری درک جامع و مانع از آن شده است.

رویکرد تاریخی – گفتمانی بر مفهوم استراتژی

تأکید بر ماهیت ثابت یا نگاه تقلیل گرایانه به استراتژی و همچنین، تمرکز بر پویایی یا توسیع مفهومی آن، هر دو به یک اندازه باعث نادیده گرفتن ماهیت تاریخی و مفهومی استراتژی شده و محققین را از درک جامع و مانع این پدیده باز داشته اند. این در حالی است که رویکرد تاریخی – گفتمانی که بر اساس آن مفاهیم مختلف و پراکنده از استراتژی در هر دوره خاص تاریخی در قالب یک گفتمان انتظام می یابند، راهی متفاوت برای درک موضوع پیشنهاد می کند که گرچه توصیف آن نیز به خودی خود از ارزش علمی قابل توجهی برخوردار است، اما نگارنده در صدد تحلیل و تبیین و در واقع، تجویز آن برای درک بهتر موضوع است.

به باور نگارنده، تقلیل یا توسیع مفهوم استراتژی از آنجا نشئت می گیرد که از یک سو به کل تحولات مفهومی و تاریخی استراتژی توجه لازم صورت نگرفته و اغلب صرفا بر مفهوم یا مقطعی خاص از آن تأکید شده است و از سوی دیگر، حتی در صورت توجه به تحول مفهومی و تاریخی استراتژی، به تمایز آن از تحول در مطالعات استراتژیک توجه نشده است.

در واقع، گرچه مطالعه علمی استراتژی مقوله ای متأخر و مربوط به قرن بیستم میلادی است، اما مفهوم و اندیشه استراتژی دارای قدمتی به مراتب طولانی تر است و به قرنها پیش بر می گردد. به عبارت دیگر، اولا میان مفهوم و اندیشه استراتژی از یک سو و مطالعات استراتژیک از سوی دیگر، تمایزی آشکار وجود دارد که باید بر اساس این تمایز به بررسی آنها یا حتی روابطشان با یکدیگر پرداخت.

ثانیا، هم مفهوم استراتژی و هم مطالعات استراتژیک، پدیده هایی زمان مند و مکان مند هستند و در تعامل و تقابل با تحولات سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی جوامع انسانی شکل گرفته و تکوین یافته اند. این خصلت باعث شده هم مفهوم و اندیشه استراتژی و هم مطالعات استراتژیک، در عین بروز ماهیتی ثابت، چهره هایی متفاوت از خود بروز دهند که برای شناخت آنها باید روشی متناسب در پیش گرفته شود.

ماهیت و مفهوم استراتزی چیست

تعریف دقیق استراتژی یا همان راهبرد چیست؟

به طور کلی معنی استراتژی (راهبرد) بدین‌گونه است که افراد یا سازمان‌ها از طریق آن به اهداف خود دست پیدا می‌کنند. به طورکلی تعریف استراتژی بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز دارد. راهبرد آرایش منابع و چندین تصمیم یا اقدام سازگار، درست و منسجم است.

درواقع توجه به آن به‌عنوان برنامه استراتژی برای پیدا کردن جهت است. با متلاطم شدن محیط، استراتژی (راهبرد) باید دارای انعطاف‌پذیری و پاسخگویی بیشتر باشد. وقتی کسب‌وکارها با تهدیدهای پیش‌بینی‌نشده از سوی محیط کسب‌وکار‌ مواجه می‌شوند و فرصت‌های جدیدی در محیط بروز پیدا می‌کنند؛ در این هنگام راهبرد به‌عنوان «قطب‌نمایی و مسیریابی» است که یک کسب‌وکار را در میان دریاهای طوفانی هدایت می‌کند.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی چیست؟

بااین‌حال راهبرد طی نیم‌قرن گذشته تغییرات زیاد داشته است. با افزایش بی‌ثباتی و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن محیط کسب‌وکار امروزی، استراتژی یا راهبرد بیشتر با دستورالعمل‌های مربوط به موفقیت سروکار دارد و ارتباط کمتری با طرح‌های دقیق دارد.

تحول در مفهوم استراتژی چگونه بوده است؟

برای دستیابی به این هدف، نوشتار حاضر بر اساس رویکردی تاریخی – گفتمانی، در پاسخ به پرسش از مشکلاتی که در تبیین ماهیت تحول در مفهوم استراتژی وجود دارد، این فرض را مورد توجه قرار می دهد که مفهوم استراتژی از ابتدای پیدایش، در عین تأثیر پذیری از گسست سنت و مدرنیته، تحولاتی پیوسته و تکاملی را در قالب چهار گفتمان سنتی، فراستی، مدرن و فرامدرن طی کرده است.

برای سنجش درستی یا نادرستی این فرضیه، مقاله طی سه بخش مجزا و در عین حال مرتبط با یکدیگر، نخست با مروری کلی بر تعاریف و دیدگاههای مرتبط با استراتژی، به تبیین دیدگاه های موجود درباره ماهیت ثابت، متغیر یا متحول این مفهوم می پردازد. سپس، نگارنده با مروری تاریخی بر فرایند تحولات مفهومی استراتژی، آن گونه که در ادبیات موجود مرسوم است، به تحول این مفهوم و در عین حال نقص این نوع نگرش برای درک ماهیت واقعی استراتژی اشاره می کند و در نهایت، با اتکا به رویکردی تاریخی -گفتمانی، به سیر تکاملی مفهوم و اندیشه استراتژی از ابتدای پیدایش آن تا کنون و حتی با عنایت به آینده می پردازیم.

ماهیت استراتژی و تفکر استراتژیک؛ ثبات، تغییر یا تکامل

واژه استراتژی امروزه کاربردهای گوناگونی دارد و از مسائل نظامی تا حوزه مدیریت های بخشی، ملی و حتی جهانی را پوشش می دهد و هر یک از این کاربردها ریشه در تعریفی خاص از آن دارند. در پاسخ به پرسش از چیستی استراتژی، اغلب به تعاریف و نظریات متفاوتی اشاره می شود که برخی با اشاره به آنها بر این باورند که این تعاریف نه تنها دلیلی بر ماهیت متغیر استراتژی نیستند، بلکه در حقیقت به ابعاد مختلف پدیده مشخص و ثابت اشاره می کنند و بروز چهره هایی متفاوت از یک ماهیت ثابت و پایدار به تبع تحولات تاریخی هستند.

در نقطه مقابل، برخی دیگر با اشاره به تنوع تعاریف از این پدیده، چنین استنباط می کنند که استراتژی ماهیتی متغیر داشته و صرفا بر اساس موقعیت های پیش روست که باید به تعریف آن پرداخت. در ادامه، با بررسی نگرش طرفداران هر یک از این دیدگاه ها و بررسی میزان قوت و ضعف استدلال هایشان، تلاش می شود به رویکردی متفاوت اشاره گردد که بر مبنای آن ماهیت متحول و رو به تکامل مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک، مورد تأکید قرار می گیرد.

تاریخچه شکل گیری استراتژی چگونه است؟

دیدگاه افرادی که بر ماهیت ثابت استراتژی تأکید می کنند، عمدتا یا ریشه در تعریف لغوی از این پدیده دارد و یا به عناصر ثابت سازنده استراتژی اشاره دارد. با ارجاع به ریشه لغوی این پدیده اغلب گفته می شود که پیدایش واژه استراتژی به یونان باستان بر می گردد و بر اساس نگرشی که نسبت به استراتژی از آن زمان وجود داشته است، به تحلیل و تبیین ماهیت این پدیده پرداخته می شود.

در واقع، با وجود اینکه استراتژی در معنای کلاسیک آن معادل هایی چون “هنر جنگ” و “ارتشتاری” در تاریخ نظامی و اجتماعی امپراتوری های شرق باستان نظیر چین و ایران هم داشته است، اما اغلب گفته می شود که ریشه لغوی استراتژی به کلمه استراتژوس یونانی بر می گردد که به عنوان لقب رهبران ارتش یونان از زمان حکومت کلیستن در سال ۵۰۸ یا ۵۰۷ قبل از میلاد رواج داشته است.

با ارجاع به این ریشه لغوی، از یک سو بر خاستگاه نظامی استراتژی و تفکر استراتژیک تأکید و از سوی دیگر به ماهیت ثابت آن اشاره می شود و بر همین اساس است که برخی استدلال می کنند تفکر استراتژیک مدرن ریشه در تفکر استراتژیک کلاسیک دارد:

ریشه های تفکر استراتژیک مدرن را می توان در استراتژیست های کلاسیک سراغ گرفت. بررسی آثار ایشان نشان می دهد سؤال های بنیادینی که طی دو قرن گذشته با آنها دست به گریبان بوده اند، به شکل قابل ملاحظه ای ثابت بوده است.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق شناخت استراتژیک و نقشه یابی شناختی در مدیریت استراتژیک سازمان چیست؟

بر این اساس اغلب گفته می شود واژه استراتژی برگرفته از لغت یونانی استراتژوس به معنای فرماندهی و لغات هم خانواده آن نظیر استراتژم به معنای تدبیر یا عمل فرمانده و استراتوس به معنای ارتش است و معادل یونانی کلمه استراتژی، واژه استراتژیک اپیستمه (Strategic episteme) به معنای دانش ژنرال (فرمانده یا استراتگون سوفیا به معنای حکمت فرماندهی است و این تلقی کلاسیک به کل تاریخ مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک تعمیم داده می شود.

در عین حال، حتی چنانچه با توجه به مبنای غیر یونانی این ریشه لغوی نیز به بررسی ماهیت استراتژی پرداخته شود، در می یابیم که استدلال طرفداران نگرش کلاسیک به استراتژی مبنی بر اینکه این پدیده در ارتباط با جنگ و صحنه نبرد شکل گرفته است و بایستی در چارچوب نظامی درک و فهم شود، در دوران جدید نیز طرفداران بسیاری دارد.

تفکر استراتژیک با مفهوم استراتژی به زبان ساده بیان میشود

تفاوت مفهوم استراتژی کلاسیک و مدرن چیست؟

البته، گرچه همه قائلین به این دیدگاه با لحن یکسان بر ماهیت ثابت استراتژی تأکید نمی کنند، اما بر مبنای همین استدلال است که با تفکیک میان ذات و عملکرد جنگ و استراتژی از یک سو و اصول و مبانی تاکتیکی و عملیاتی آن از سوی دیگر، ادعا می شود که تفاوت استراتژی مدرن و سنتی صرفا در اصول و مبانی تاکتیکی و عملیاتی است:

بروز تحولات عظیم و گسترده در اصول و مبانی تاکتیکی و عملیاتی راهبرد هیچ ربطی به ذات و عملکرد جنگ و راهبرد ندارد. منظور این است که هرچند اصول و مبانی تاکتیکی و عملیاتی راهبرد مدرن همواره در حال تحول و انقلاب بوده، ولی راهبرد مدرن در عمل تفاوتی با راهبرد قدیم ندارد.

این نوع نگرش نسبت به استراتژی با در نظر گرفتن دیدگاه کسانی که برای تعریف و تبیین آن به عناصر سازنده اش اشاره می کنند نیز تقویت می شود. بر مبنای این نگرش، استراتژی از سه عنصر اهداف، راه ها و ابزارها تشکیل می شود. با اتکا به این سه عنصر، در واقع استراتژی ماهیتی ثابت دارد که حتی اگر از چارچوب های محدود نظامی هم فراتر رود، باز هم ماهیتش ثابت و غیر قابل تغییر خواهد بود.

دیدگاه عوامانه به استراتژی چگونه است؟

بدین ترتیب با وجود اینکه بسیاری از استراتژیست ها با اتکا به ریشه لغوی استراتژی بر این باور بوده اند که این مفهوم صرفا در قالب معادلات نظامی قابل درک بوده است، اما نه تنها این دیدگاه امروزه چندان مورد اقبال نیست، بلکه حتی از جانب افرادی که معتقد به ماهیت سیال و متغیر استراتژی هستند، دیدگاهی عوامانه و نادرست تلقی می شود:

برای عوام، استراتژی با نقشه برای جنگ و اجرای آن رابطه تنگاتنگی دارد. برای آنها استراتژی یعنی فعالیت نظامی صرف که در آن افسران عالی رتبه طرح کلی هدایت جنگ را پایه می ریزند. این برداشت عمومی با تعریف کلاز ویتس از استراتژی به مثابه «به کارگیری نبرد به عنوان وسیله ای در راه دستیابی به هدف جنگ تقویت می شود»، ولی در یک تعبیر بسیار مهم برداشت عوام از استراتژی نادرست است. به یقین استراتژی با جنگ و هدایت حملات نظامی سر و کار دارد، اما به این پدیده محدود نمی شود. استراتژی اساسا درباره راه هایی است که ممکن است قدرت نظامی جهت تحصیل اهداف سیاسی به کار برده شود و این هر چه تکرار شود کم است، چرا که جنگ تنها یکی از راه هایی است که می توان از قدرت نظامی برای تحصیل اهداف سیاسی استفاده کرد. به این دلیل که استراتژی بسیار وسیع تر از مطالعه جنگ ها و عملیات نظامی است»

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق مدیریت تغییر استراتژیک چیست؟

در واقع، از دیدگاه طرفداران ماهیت متغیر و سیال استراتژی، هر چند این مفهوم خاستگاه نظامی داشت و در ارتباط با هنر جنگ و صحنه نبرد شکل گرفت و تکوین یافت، اما به واسطه تغییراتی که در محیط تکوین و همچنین در ذات آن ایجاد شده، ماهیت نظامی اش به حدی دگرگون شده است که دیگر نمی توان آن را به کاربرد ابزارهای نظامی در صحنه نبرد محدود کرد. طرفداران این دیدگاه حتى ارجاع به عناصر سازنده استراتژی را نیز بیش از آنکه دلیلی بر ماهیت ثابت آن تلقی کنند، شاهدی بر تغییر پذیری این پدیده می دانند.

از نظر آنها نه تنها استراتژی ثابت و بدون تغییر نبوده است، بلکه هیچ گاه نیز ثابت نخواهد ماند؛ زیرا هیچ هدف، روش و ابزار ثابتی وجود ندارد که بر مبنای آن بتوان مدعی ثبات استراتژی شد. این استدلال را به لحاظ منطقی و حتی بر اساس بررسی تاریخی نمی توان رد کرد که استراتژی و عناصر سازنده آن همواره در حال دگرگونی بوده اند، اما به نظر شما نتیجه چنین گزارهای این است که

آیا ماهیت استراتژی و سیر تحول مفهومی آن را نمی توان شناخت؟

طبعا پاسخ به این پرسش منفی است. واقعیت این است که استراتژی نه ماهیتی کاملا ثابت و پایدار داشته است که بر مبنای آن بتوان منکر تحول در این پدیده شد و نه آنچنان متغیر و سیال بوده است که نتوان ماهیتش را شناخت و از پدیده های دیگر متمایزش کرد. به عبارت دیگر، استراتژی نه تنها از نظر مفهومی، بلکه در سایر ابعاد نیز تحولاتی را در دوره های تاریخی مختلف پشت سر گذاشته است که چنانچه بخواهیم در کی واقعی و جامع از آن داشته باشیم، بایستی ابتدا فرایند تاریخی این تحول را بررسی کنیم و سپس به دنبال چارچوبی جامع باشیم که با فراتر رفتن از تمامی تعاریف و تعابیر موجود از عهده تبیین مکانیزم این تحولات برآید.

فرایند تاریخی تحول در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک

هر چند اغلب گفته می شود که ریشه لغوی استراتژی به استراتژوس یونانی برمی گردد و معمولا ریشه یونانی این مفهوم را که به معنای هنر راهبری و فرماندهی نظامی است مبنای شکل گیری آن تلقی می کنند، اما به نظر می رسد مفهوم «هنر جنگ» که توسط سون تزو مطرح شد، معنای اولیه استراتژی است. در واقع، آن گونه که از شواهد بر می آید، این معنا از استراتژی که نخستین بار توسط سون تزو در کتاب «هنر جنگ» مدون گردید، کانونی ترین حلقه تعریف استراتژی را شکل می دهد:

اولین متفکر بزرگی که به اندیشه های استراتژیکی شکل داد، سون تزو بود که در زمانی بین سال های ۳۲۰ تا ۴۰۰ قبل از میلاد مسیح اولین رساله اش را تحت عنوان هنر جنگ به رشته تحریر در آورد. سیزده مقاله کوچک او در تمام دوران، حتی در مقایسه با آنچه کلازویتس ۲۲ قرن بعد نوشت، در ردیف بهترین ها قرار دارند. تا کنون هیچ کس احساسی پایدار تر از او درباره مناسبات مشترک استراتژیکی، ملاحظات استراتژیکی و محدودیت های آن نداشته است. اکثر ایده های او همانقدر که در دوران زندگیش کارایی داشته اند، امروزه نیز با شرایط جهان قابل قبول و دارای معنی اند.

آیا استراتژی به معنای هنر جنگیدن است؟

به عبارت دیگر، گر چه کاربرد عمومی استراتژی در یونان باستان قدیمی تر از چین باستان بوده است، اما ریشه یونانی لغت استراتژی به «هنر فرماندهی نظامی» اشاره دارد که منطقا نمی تواند همسنگ با «هنر جنگ» یا مقدم بر آن باشد؛ زیرا در مفهوم هنر جنگ عنصر مدیریت وجود ندارد یا حداقل برجسته نیست و به همین دلیل هم می توان آن را در هر دو سطح فردی و اجتماعی مد نظر قرار داد. این در حالی است که در مفهوم هنر فرماندهی نظامی عنصر مدیریت کاملا برجسته است و هنر فرمانده نظامی این است که استعدادهای فردی جنگجویان را در راستای دستیابی به هدف که همان پیروزی در جنگ است به کار بگیرد. همچنین، در مفهوم هنر جنگ هدفی مشخص و از پیش تعیین شده نهفته نیست، در حالی که در مفهوم فرماندهی نظامی این هدف که همان پیروزی در جنگ است و سازماندهی نیروها برای دستیابی به این هدف، برجستگی خاصی دارند.

با این اوصاف، مفهوم استراتژی از ابتدای پیدایش مبتنی بر هنر جنگ بود که ضمن الهام از افکار اندیشمندانی چون گزنفون، وجتیوس و دیگران در یونان باستان، ریشه در افکار و اندیشه های سون تزو در کتابی با همین عنوان نیز داشت و توسط وی مدون گردید. مفهوم هنر جنگ تا مدت ها در میان استراتژیست ها و اندیشمندان امور نظامی و حتی سیاسی رواج داشت و با وجود اینکه مفهوم هنر فرماندهی نظامی نیز از زمان یونان باستان شکل گرفته بود، اما تا مادامی که رویکرد علمی به این پدیده از قرن هجدهم به بعد شکل نگرفت و استراتژی از یک هنر شخصی و ذاتی به فن و علم قابل اکتساب تحول نیافت، در کانون تعریف آن قرار داشت.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی های عمومی کسب و کار از دیدگاه پورتر چیست؟

کاربرد علمی مفهوم استراتژی از قرن هجدهم به بعد رواج گرفت و در نتیجه، بهره گیری از تجربیات فرماندهان نظامی در جنگ های این قرن بود که نخستین بار توسط هنری لوید” در مقدمه ای بر کتاب «تاریخ جنگ هفت ساله» در قالب تدوین اصول و مفاهیم مربوط به استراتژی نظامی نمود یافت  و بعد از وی هم توسط کلازویتس مورد تأکید قرار گرفت.

تا پیش از هنری لوید و حتی تا مدت ها پس از آن هم مفهوم استراتژی در همان معنای نظامی و در قالب «هنر جنگ» به کار برده می شد و متمرکز بر نحوه به کارگیری نیروهای نظامی در صحنه نبرد، بدون توجه به هدف جنگ بود، اما این معنا از استراتژی با ترویج نظریات کارل فون کلازویتس دستخوش تحولی عظیم شد و مفهوم استراتژی از صحنه نبرد فراتر رفت.

سطوح استراتژی و راهبرد در سازمان

تفاوت مفهومی استراتژی و تاکتیک چیست؟

کلازویتس در کتاب «درباره جنگ»  با تفکیک میان استراتژی و تاکتیک کوشید تعریفی دقیق تر از این مفاهیم ارائه کند. وی هنر جنگ به عنوان مفهوم قدیمی استراتژی را به معنای تاکتیک به کاربرد و آن را محدود به صحنه نبرد تلقی کرد، در حالی که استفاده از نیروی نظامی برای دستیابی به هدف جنگ را که مربوط به خارج از صحنه نبرد بود، به عنوان استراتژی در نظر گرفت. با این تحول در مفهوم استراتژی که کلاز ویتس مبدع آن بود، نه تنها معنای استراتژی از کاربرد نظامی آن فراتر رفت، بلکه افق های جدیدی نیز در تفکر استراتژیک گشوده شد که در سال های بعد، زمینه شکل گیری مطالعات استراتژیک به عنوان حوزه علمی مستقل را فراهم کرد.

کلازویتس ضمن تفکیک تاکتیک و استراتژی بر این باور بود که «جنگ ادامه سیاست است، اما با ابزاری دیگر». وی جنگ را به عنوان وسیله ای برای دستیابی به هدف سیاسی تعبیر کرد و بدین ترتیب میان هدف و وسیله ارتباط برقرار کرد، اما ارتباط میان هدف و وسیله در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک از آن پس محدود به حوزه نظامی و رابطه جنگ و سیاست یا ژنرال و سیاستمدار باقی نماند و بسیار فراتر از آن رفت.

استراتژی در عرصه سیاست و اقتصاد چگونه تعریف می‌شود؟

با تحولی که در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک پس از کلاز ویتس بروز یافت، استراتژی از حوزه نظامی به دیگر ابعاد غیر نظامی، از جمله به ابعاد سیاسی و اقتصادی نیز سرایت داده شد. به عبارت دیگر، اگر تا زمان کلاز ویتس استراتژی وسیله ای برای دستیابی به اهداف جنگ بود که توسط سیاستمداران تعیین می شد، پس از آن در حوزه سیاست، اقتصاد و مانند آن نیز استراتژی و تفکر استراتژیک کاربرد یافت و به جای آنکه به کارگیری نیرو و تجهیزات نظامی برای دستیابی به هدف جنگ مورد توجه قرار گیرد، دامنه استراتژی و تفکر استراتژیک به خارج از صحنه جنگ و به ابعاد غیرنظامی نیز کشیده شد تا از همه آنها برای پیشبرد هدف نظامی و پیروزی در جنگ بهره گرفته شود.

کلازویتس خود استراتژی را به معنی «کاربرد منازعه برای نیل به اهداف جنگ» تعریف می کرد و از این حیث تفاوت چندانی با پیشینیان خود نداشت، اما چون جنگ را ادامه سیاست می دانست، دستیابی به اهداف جنگ از نظر وی عملا جز دستیابی به اهداف سیاسی نبود. این طرز تلقی از استراتژی توسط فون مولتکها نیز مورد تأکید قرار گرفت و او نیز به اهداف سیاسی جنگ اشاره داشت. وی استراتژی را عبارت از تطابق عملی ابزار موجود در اختیار ژنرال برای دستیابی به هدف مورد نظر که همان هدف سیاسی بود می دانست، اما همچنان تحول مفهوم استراتژی را در قالب هنر فرماندهی یا راهبری نظامی دنبال می کرد.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی کارآفرینی سازمانی چیست؟

در واقع، تحول مفهوم استراتژی تا زمان کلازویتس و مولتکه تحولی مفهومی از هنر جنگ به هنر فرماندهی و راهبری نظامی بود. بر اساس این تحول، استراتژی دیگر مختص صحنه نبرد نبود و فراتر از آن و حتی فراتر از بعد نظامی تعریف می شد.

این ویژگی های استراتژی که در نتیجه ارتباط میان هدف و وسیله از یک سو و تحول در اهداف و وسایل از سوی دیگر حاصل شد، زمانی بیشتر اهمیت یافت که در نتیجه شکل گیری دولت مدرن، رقابت و حتى نزاع برای کسب منافع ملی در کانون توجه کشورها به عنوان بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملل قرار گرفت. در نتیجه این تحول، استراتژی معنی به کارگیری تمامی امکانات نظامی، سیاسی، اقتصادی و غیره، برای پیروزی در هر گونه رویارویی را به خود گرفت و در قالب و گستره ملی مطرح شد.

استراتژی کلان در گستره ملی چگونه تعریف می‌شود؟

بدین ترتیب، تحول مفهوم استراتژی در مرحله سوم باعث شد استراتژی اساسا از قالب نظامی و دوران جنگ فراتر رود و به وسیله ای برای تأمین امنیت و حفظ صلح نیز تبدیل شود. با این تحول، هم هدف استراتژی و هم وسیله دستیابی به آن متحول شد تا استراتژی گسترهای فراگیر و مفهومی جامع تر بیابد و به جای آنکه در قالب استراتژی نظامی، سیاسی و مانند آن تعریف و تحدید شود، در قالب استراتژی کلان و در گستره ملی مطرح گردد.

با وقوع این تحول، استراتژی ملی فراتر از تمامی ابعاد استراتژی و دربرگیرنده تمامی آنها مورد توجه قرار گرفت، اما تحولات بعد نشان داد این مفهوم از استراتژی را نیز نمی توان کامل و جامع دانست. بدین ترتیب، از این زمان به بعد استراتژی نظامی و استراتژی ملی ضمن ارتباط با یکدیگر هر یک به صورت جداگانه مسیر تکامل خود را پیمودند و در همین چارچوب است که در ادامه تحول استراتژی ملی شاهد شکل گیری مفهوم فراملی از آن در سطوح منطقه ای، بین المللی و جهانی نیز هستیم.

تعریف استراتژی ملی و فراملی چیست؟

نکته در خور توجهی که در تشخیص مرزهای مفهومی استراتژی نظامی و استراتژی ملی و همچنین مطالعات استراتژیک باید در نظر داشت، در همین تحول از مفهوم هنر فرماندهی نظامی به علم و هنر مدیریت منابع ملی در قالب استراتژی کلان است. در واقع، تحول مفهومی استراتژی در این شرایط را نباید با تحول در مفهوم استراتژی نظامی اشتباه گرفت؛ زیرا از این مرحله به بعد، استراتژی نظامی و استراتژی ملی در مسیر جداگانه، اما کاملا مرتبط با یکدیگر را طی کردند که نتیجه آن تحول استراتژی نظامی از اشکال سنتی به نوین از یک سو و ارتقای استراتژی ملی به فراملی، از سوی دیگر بوده است. این تحولات را به ترتیب می توان به «تکامل افقی» و تکامل عمودی» مفهوم استراتژی تعبیر کرد که اولی زمینه شکل گیری مطالعات استراتژیک با صبغه نظامی یا به عبارت دقیق تر مطالعات جنگ» را فراهم کرد و دیگری منجر به پدیدار شدن مطالعات استراتژیک با صبغه غیر نظامی یا به عبارت دقیق تر مطالعات امنیتی» گردید.

با در نظر داشتن این تحولات در مفهوم استراتژی، دیگر نمی توان و نباید چنین تلقی کرد که استراتژی ملی مفهومی جامع و کامل و حد نهایی است. در واقع، شکل گیری مفهوم استراتژی کلان که بیانگر به کارگیری تمامی امکانات ملت برای پیشبرد اهداف ملی در تمامی شرایط جنگ و صلح است، فقط نگرشی جامع در چارچوب مرزهای ملی است که ارتباط میان اهداف، روش ها و وسایل را در ابعاد مختلف برقرار می کند و حتی استراتژی نظامی را نیز متأثر می سازد، اما همین مفهوم جامع در چارچوب مرزهای ملی نیز با فراتر رفتن از گسترۀ ملی و در واقع، با گسترش جغرافیایی، خود مفهومی نارسا تلقی می شود.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق هوشمندی رقابتی و هوش رقابتی چیست؟

با این اوصاف، استراتژی ملی به عنوان علم مدیریت تمامی منابع ملی برای دستیابی به اهداف یا هنر هدایت جامع قدرت برای دستیابی به اهداف، با فراتر رفتن از گستره مرزهای ملی و در قیاس با نگرش های منطقه ای، بین المللی و جهانی به استراتژی، مفهومی جامع و کلان نیست و نباید آن را حد نهایی تحول مفهومی استراتژی تلقی کرد.

تعریف مهندسی جهانی چیست؟

مرحله نهایی تحول مفهوم و کاربرد استراتژی متأثر از گرایش های فراملی و مبتنی بر همکاری دولت- ملت ها در گستره های منطقه ای، بین المللی و جهانی است که می توان آن را در قالب «مهندسی جهانی» مورد بررسی قرار داد. این مفهوم از استراتژی بیانگر طرحی مدون برای جهت دهی به مجموعه ای از تصمیمات در گستره فراملی است که ارتباط میان اهداف، وسایل و روش ها را در گستره ای فراتر از مرزهای ملی برقرار می کند.

با مروری که بر تحول مفهومی استراتژی از ابتدای پیدایش تا کنون شد، چهار تعریف مفهومی از استراتژی قابل شناسایی است که رویکرد تاریخی فقط روایت گر تحول از یک تعریف به دیگری است و به هیچ وجه در صدد شناخت و درک چگونگی و چرایی این تحول نیست. در حقیقت، رویکرد تاریخی با بدیهی فرض کردن این سیر تحول به تنهایی قادر نیست پاسخی برای این پرسش ها بیابد. بنابراین، بایستی ضمن توجه به این نوع روایتگری و با بهره گیری از آن در کنار رویکرد گفتمانی، تلاش شود هم سیر تکاملی مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک آشکار شود و هم تحول در عناصر و مؤلفه های هر یک از تعاریف مفهومی در بستر گفتمانی آن مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد.

تعریف و چیستی مفهوم استراتزی به زبانی ساده و کامل

تحول استراتژی و تفکر استراتژیک؛ تبیینی تاریخی -گفتمانی

تحولات مفهومی استراتژی به گونه ای که در بخش قبل مورد توجه قرار گرفت، همان روایت گری تاریخی است که در عین نشان دادن سیر تکامل این پدیده، تلاشی برای کشف یا درک منطق تحول آن نمی کند. رویکرد تاریخی اصل را بر بدیهی بودن تحول می گذارد و درصدد کشف منطق نهفته در پس آن نیست، در حالی که بر مبنای رویکرد تاریخی – گفتمانی، برای درک دقیق و جامع تر از سیر تحول مفهومی استراتژی باید ضمن توجه به مفاهیم چهارگانه ذکر شده و با مبنا قرار دادن آنها، روند تکامل استراتژی و تفکر استراتژیک را بر اساس منطق پیوست ها و گسست های معرفت شناختی مورد توجه قرار داد.

به عبارت دیگر، استدلال نگارنده این است که برای شناخت ابعاد مختلف تحول در این پدیده بایستی با نگاهی فرا تاریخی و فرانظری که در رویکرد تاریخی – گفتمانی وجود دارد، به بررسی تحول این پدیده در هر گفتمان یا مقطع خاص تاریخی پرداخت و در عین توجه به شباهت ها و پیوستگی ها، به تفاوت ها و گسستگی ها نیز پرداخت تا بر این اساس سیر تکامل استراتژی و تفکر استراتژیک و منطق نهفته در پس آنها آشکار شود.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق استراتژی منابع انسانی و مدیریت استراتژیک منابع انسانی چیست؟

برای آنکه به ابعاد بیشتری از سیر تکامل استراتژی و تفکر استراتژیک شناخت پیدا کنیم و ارتباط تحولات صورت گرفته در عناصر آنها با تحولات کلی را بهتر و بیشتر دریابیم، در ادامه با تفکیک چهار نگرش گفتمانی سنتی، فراستی، مدرن و فرامدرن به میزان و نحوه تحول در زمینه اجتماعی، تعریف، موضوع، سطح، رویکرد، منطق و ماهیت استراتژی و تفکر استراتژیک در هر گفتمان و نسبت آن با گفتمان های دیگر می پردازیم:

گفتمان سنتی درباره استراتژی چگونه است؟

گفتمان سنتی استراتژی و تفکر استراتژیک تابعی از گفتمان سنتی امنیت و سیاست است و این گفتمان های به هم پیوسته خود تابعی از وضعیت اجتماعی و شرایط زیستی هستند که اغلب از آن با عنوان جوامع بدوی یاد می شود. گفتمان سنتی استراتژی و تفکر استراتژیک، صورت بندی معرفتی ای است که مبنای تدبیر و تصمیم برای حل و رفع مشکلات امنیتی در چنین جوامعی است. بنابراین، نخستین گام برای شناخت و درک آن، شناخت ویژگی های چنین جوامعی و تبیین رابطه آنها با صورت بندی معرفتی مذکور است.

استراتژی در جامعه بدوی شکل گرفته است

هر چند در برداشتی موسع سخن گفتن از استراتژی در دوران پیش از شکل گیری اجتماع نیز دور از ذهن نیست و بر این اساس می توان استراتژی فردمحور را در کانون تحولات این مفهوم مورد توجه قرار داد، اما در واقع با ورود انسان به زندگی اجتماعی و به واسطه نوع رابطه ای که وی با محیط و همنوعان خود برقرار می کند است که کانونی ترین حلقه تعریف استراتژی شکل می گیرد.

جوامع شکار و گردآوری خوراک به عنوان نخستین گونه زندگی اجتماعی به واسطه ویژگی های منحصر به فرد خود، زمینه ساز شکل گیری نوع خاصی از استراتژی شدند که حتی با وجود تنوع گسترده و تغییر شکل آنها تا پیش از ورود به جامعه مدنی و رواج سبک زندگی شهرنشینی دوام یافت.

در این گونه جوامع، افراد و گروه های کوچک خانوادگی با بهره گیری اندک از وسایل مکانیکی و عمدتا مبتنی بر توانایی های شخصی و گروهی محدود، خود را در مقابل تهدیدهای محیطی یا انسانی محافظت می کردند. در چنین شرایطی، هنوز روابط قدرت به صورت گسترده شکل نگرفته بود، مالکیت معنی دار نبود و کاربرد ابزارهای مکانیکی بسیار ناچیز بود. این ویژگی ها روش خاصی را برای کاربرد ابزارهای در اختیار در راستای حفظ بقا به عنوان هدف ایجاب می کرد که می توان از آن به «هنر جنگ» تعبیر کرد.

استراتژی با هنر جنگ آمیخته است

در چارچوب مناسبات اجتماعی و زیستی بدوی چه مبنای بررسی را پیش از شکل گیری اجتماع قرار دهیم و چه پس از آن، تعریف مبنایی استراتژی چیزی جز هنر شخصی برای برتری در نبرد تن به تن یا آنچه از آن با عنوان هنر جنگ یاد می شود، نیست. استراتژی فردمحور که ریشه در تاریخ حیات بشری دارد و می توان آن را ناب ترین و خالص ترین بعد از امنیت طلبی انسان دانست، معنایی جز کشمکش و درگیری برای کسب و حفظ منفعت فردی ندارد و همچنان که انسان به صورت فردی برای کسب و حفظ منفعت و بقای خود تن به چنین درگیری ای می دهد، این درگیری فردی در مرحله زندگی اجتماعی مصداق بارز جنگ در راستای منافع گروهی است. در واقع، استراتژی در مرحله زندگی فردی یا زندگی اجتماعی بدوی معنایی جز هنر شخصی نبرد نداشته است.

همچنان که گفته شد، این تعریف از استراتژی بیش از آنکه برگرفته از اندیشه و تاریخ یونان باستان باشد، متأثر از فرهنگ و اندیشه چین باستان بوده و برای نخستین بار توسط سون تزو در کتابی با همین نام تدوین گردید. در یونان باستان واژه استراتژی عمدتا به معنی هنر فرماندهی نظامی رواج داشت و به عنوان لقب فرماندهان ارتش استفاده می شد که البته همزمان با آن در ایران و چین باستان نیز استراتژیست ها و متفکران برجسته ای در زمینه استراتژی وجود داشت. این تعریف، در درون خود رویکرد غالب در استراتژی و تفکر استراتژیک را نیز مشخص می کند و آن هم چیزی جز دفاع نیست.

استراتژی رویکردی دفاع محور دارد

اگر بر مبنای عناصر اصلی سازنده به بررسی ماهیت استراتژی در گفتمان سنتی بپردازیم، هر سه عنصر هدف، وسیله و روش، ماهیت دفاعی دارند و به همین دلیل است که با قاطعیت می توان گفت استراتژی در گفتمان سنتی دفاع محور است. در این گفتمان، استراتژی هنر دفاع شخصی است که همه وسایل در اختیار فرد یا گروه حامی او را برای رسیدن به هدف که دفاع از بقا یا منفعت فردی و گروهی است، مورد استفاده قرار می دهد.

البته، با وجود غلبه رویکرد تدافعی، مبنای هر حرکت و اقدامی، نظامی است و در نهایت طرفین رویارویی در صحنه جنگ نتیجه را تعیین می کنند. با این اوصاف، صحنه نبرد همواره یک پیروز و یک شکست خورده دارد. طرف پیروز کسی است که از هنر خود به خوبی برای به کارگیری وسایل در اختیار در راستای هدف که همان پیروزی است استفاده می کند و طرف شکست خورده کسی است که با این هنر شخصی را ندارد یا در استفاده از وسایل برای رسیدن به پیروزی ناکام مانده است. در هر شرایط، آنچه مهم است اینکه رویکرد غالب بیش از آنکه تهاجمی باشد، دفاع محور است.

استراتژی در سطح فردی و گروهی تعریف می‌شود

گفتمان سنتی در بستر مناسبات فردی یا گروهی شکل می گیرد و به همین دلیل، سطح استراتژی نیز در همین چارچوب تعریف می شود. در واقع، چون مناسبات حاکم بر جوامع بدوی بیشتر مناسباتی بوده است که در چارچوب بقایا منفعت فردی و گروهی معنادار می شد، طبعا نمی توان انتظار داشت استراتژی نیز از این سطح فراتر رود.

در جوامع بدوی، حتی روابط سیاسی در قالب مناسبات خانوادگی و قبیله ای معنادار بوده است. بنابراین، نه اجتماع به معنای دقیق کلمه شکل گرفته و نه مناسبات اجتماعی، آن گونه که در گفتمان های دیگر خواهیم دید، حاکم شده اند. با این وصف، هر حرکتی برای حفظ بقا یا منفعت صرفا متکی به فعالیت و استعدادهای فردی است که چون در عرصه رویارویی دفاعی شکل می گیرد، از آن به هنر جنگ تعبیر می شود.

استراتژی دارای نگرش نظامی است

همچنان که با اشاره به ریشه لغوی استراتژی در دوران باستان گفته شد، استراتژیست در فرهنگ یونان باستان و حتی در فرهنگ چین و ایران باستان نیز لقب جنگاوران و فرماندهان نظامی بود. بنابراین، نگرش نظامی از ابتدا بر مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک غلبه داشت. همچنین، نگرش نظامی نتیجه منحصر و محدودشدن اجرای استراتژی به صحنه رویارویی نظامی یا میدان جنگ نیز بود. در واقع، گرچه رویکرد غالب در این گفتمان رویکرد دفاع محور بود و بیش از آنکه تهاجم در دستور کار باشد، دفاع مورد توجه بود، اما چون در نهایت همه چیز در قالب جنگ و در درون مرزهای صحنه جنگ تعریف می شد و فراتر از آن جایی برای سخن گفتن از استراتژی وجود نداشت، نگرش غالب اساسا چیزی جز نگرش نظامی نبود.

استراتژی دارای منطق همکاری است

با وجود نظامی بودن استراتژی، مناسبات استراتژیک در این گفتمان به دلیل غلبه رویکرد دفاع محور از منطق همکاری تبعیت می کند. اگر قواعد کلی حاکم بر مناسبات استراتژیک را بر اساس منطقی که به افکار و اندیشه ها و حرکات و اقدامات در درون یک گفتمان جهت می دهد در نظر بگیریم، مناسبات استراتژیک در قالب یک یا ترکیبی از چند منطق همکاری، نزاع، سلطه، رقابت و اقناع قابل بررسی است  که از این میان در گفتمان سنتی، منطق همکاری بیش از دیگر منطق ها بر مناسبات حاکم است. در حقیقت، غلبه منطق همکاری بر مناسبات استراتژیک در این گفتمان، نتیجه طبیعی رویکرد دفاع محور است و اهمیت بقا و موجودیت و تلاش برای حفظ آن باعث می شود منطق همکاری بیش از منطق های دیگر امکان بروز و ظهور بیابد.

مفهوم استراتژی یک ماهیت ذهنی دارد

با وجود غلبه نگرش نظامی که در ظاهر بیشتر ماهیت عینی دارد تا ذهنی، ماهیت استراتژی و تفکر استراتژیک در گفتمان سنتی بنا به دلایلی، بیش از آنکه عینی باشد، ذهنی است. نخستین و شاید مهمترین دلیل این وضعیت را باید در شخصی بودن هنر جنگ به عنوان تعریف استراتژی جستجو کرد. همچنان که گفته شد، استراتژی در این گفتمان بیشتر مبنایی فردی دارد و نتیجه برتری استعداد استراتژیست هاست.

دلیل دیگر این وضعیت را باید در مناسبات زیستی و اجتماعی خاص گفتمان مذکور یافت. این مناسبات بیش از آنکه عینی و آشکار باشند، ماهیتی ذهنی دارند و همچنین ابزارها و وسایل در اختیار یک استراتژیست هم بیش از آنکه تشکیل شده از عناصر مادی باشند، نتیجه توانایی های ذهنی وی هستند. در واقع، گرچه در این گفتمان نتیجه در میدان جنگ تعیین می شود، اما عامل برتری یا شکست عنصری مادی نیست و به همین دلیل هم نمی توان برای استراتژی ماهیتی مادی، عینی و ملموس در نظر گرفت. با بررسی گفتمان های دیگر این تفاوت ها را بهتر و بیشتر می توان دریافت.

استراتژی های سازمانی و کسب و کار به زبان ساده

گفتمان فراسنتی درباره استراتژی چگونه است؟

با تغییر شرایط اجتماعی و زیستی جوامع انسانی از وضعیت بدوی به مدنی، تحولاتی در وضعیت امنیتی و سیاسی کلی این جوامع پدید آمد و به تبع آن در عناصر و مؤلفه های استراتژی نیز تغییراتی بنیادین صورت گرفت. با عنایت به تفکیکی که میان دو مفهوم متفاوت از امنیت و سیاست بر اساس تغییر در این مناسبات اجتماعی و زیستی می توان قایل شد، گفتمان فراسنتی را باید دربردارنده ویژگی هایی جدید برای استراتژی دانست که با عناصر و مؤلفه هایی که برای آن در گفتمان سنتی برشمرده شد و همچنین با ویژگی هایی که در گفتمان های بعدی دارد، کاملا متفاوت است که در ادامه به بررسی این ویژگی ها می پردازیم.

استراتژی در جامعه مدنی نمود دارد

زیست انسانی در جوامع بدوی بیشتر مبتنی بر شکار، زندگی شبانی و کوچ نشینی بود که در آن عنصر سرزمین از اهمیت لازم برخوردار نبود، اما با روی آوردن جوامع شکار و شبانی به کشاورزی، زمینه برای استقرار گروه های انسانی در سرزمینی مشخص فراهم گردید و بدین ترتیب، بستر ورود به زندگی شهری و مدنی مهیا شد. البته، فاصله شکل گیری جوامع کشاورزی تا ورود به زندگی مدنی به صورت تدریجی و در دوره زمانی طولانی طی شد.

با گسترش جوامع کشاورزی، زندگی گروهی تحت حاکمیت فرمانروای مشخص و در محدوده سرزمینی مشخص شکل گرفت و بدین ترتیب، شکل اولیه دولت دارای سرزمین در مقیاس قبیله ای تحقق یافت که با گذر زمان و اتحاد قبایل با یکدیگر به ایجاد نظام های سیاسی مقتدر در محدوده های سرزمینی گسترده انجامید. با ورود جوامع انسانی به این مرحله از حیات جمعی، به تدریج جنگ و نزاع برای کسب سرزمین بیشتر یا حتی برای دفاع از سرزمین و قلمرو خود در دستور کار دولت های متحد قبیله ای و طایفه ای قرار گرفت و به موازات گسترش سازمان رسمی سیاسی، زمینه را برای تشکیل واحدهای نظامی گسترده به عنوان نیروی حافظ و مدافع دولت و نیز غلبه نگرش نظامی فراهم کرد.

بیشتر بخوانید: تعریف مدل کسب و کار چیست؟ انواع مدل های کسب و کار در مدیریت استراتژیک سازمان کدامند؟

با رخ دادن این تحولات در حوزه زندگی جمعی و به تبع آن در وضعیت و جایگاه امنیتی و در نهایت، در شیوه حکم رانی سیاسی، طبعا دیگر تعریف پیشین از استراتژی کاربرد نداشت و بایستی تعریفی جدید که حاوی رابطه میدان جنگ و وضعیت سیاسی یا به عبارت دیگر، ابزارهای نظامی و اهداف سیاسی باشد، شکل می گرفت که این تعریف جدید از استراتژی چیزی جز هنر فرماندهی نظامی نبود.

استراتژی به مثابه هنر فرماندهی نظامی است

به واسطه تبعیت از وضعیت امنیتی و شیوه حکم رانی سیاسی در گفتمان سنتی، سه عنصر اساسی یعنی سازمان دهی، مدیریت و هدف به صورت مشخص در مفهوم هنر جنگ وجود نداشت، در حالی که استراتژی به مفهوم هنر فرماندهی نظامی بدون سازماندهی، مدیریت و هدف کاملا بی معناست. وقتی سخن از هنر راهبری یا فرماندهی نظامی به میان می آید، قاعدتا بایستی ابتدا نیروی نظامی منسجم که در آن سلسله مراتب فرماندهی معنادار باشد، وجود داشته باشد. اگر چنین ارتشی و با چنین سازمان دهی وجود داشته باشد، طبعا بایستی مدیریت با فرماندهی نظامی در رأس آن باشد و بالاخره اینکه، وجود این سازمان دهی و مدیریت، در خدمت هدفی مشخص باشد. بنابراین، هنر راهبری و فرماندهی نظامی بیش از آنکه دلالت بر هنر جنگیدن داشته باشد، دلالت بر مدیریت جنگ دارد
که به عنوان تعریف استراتژی در این گفتمان، جایگزین تعریف استراتژی در گفتمان سنتی می شود.

استراتژی دارای رویکرد جنگ محور است

با ایجاد ارتباط میان صحنه نبرد نظامی و عرصه سیاسی به تبع رابطه تنگاتنگ سازمان رسمی سیاسی و نیروی منسجم نظامی و با تحول تعریف استراتژی از هنر جنگ به هنر فرماندهی نظامی، نه تنها استراتژی دیگر نمی توانست محدود به میدان نبرد نظامی باقی بماند، بلکه بیش از پیش باید به جنگ و پیروزی در آن می اندیشید.

در واقع، با ورود به شرایطی که در آن جنگ ادامه سیاست تلقی می شود و به دلیل تمایل حکمرانان سیاسی برای گسترش قلمرو و جمعیت تحت نفوذ خود در قالب جنگ توسعه طلبانه است که زمینه غلبه رویکرد جنگ محور فراهم می شود. به عبارت دیگر، بر خلاف گفتمان سنتی که در آن جنگ برای دفاع از بقا و منفعت فرد یا گروه حامی وی بود و نه تنها رویکرد تهاجمی وجود نداشت، بلکه تمایل سیاسی برای آن هم مطرح نبود، در گفتمان فراسنتی، هم رویکرد تهاجمی و جنگ محور غلبه دارد و هم تمایل سیاسی برای پیگیری آن وجود دارد.

استراتژی در سطح اجتماعی کاربرد دارد

گفتمان فراستی از نظر سطح به کار گیری استراتژی نیز با گفتمان سنتی متفاوت است. همچنان که در گفتمان سنتی، استراتژی معطوف به موجودیت فردی و گروهی بود، در گفتمان فراستی به واسطه گذر جوامع انسانی از وضعیت زیستی پیشین و شکل گیری سطح روابط اجتماعی، کاربرد استراتژی را نیز در همین سطح باید جستجو کرد.

سطح اجتماعی آن گونه که جامعه شناسان معتقدند، مبتنی بر مؤلفه ها و ویژگی هایی است که با سطح زندگی فردی و گروهی متفاوت است. بنابراین، با شکل گیری این سطح از روابط، طبعا استراتژی نیز نمی تواند در سطح پیشین باقی بماند. ارتقای استراتژی به سطح اجتماعی را در تغییر تعریف و رویکرد آن هم ملاحظه کردیم و در تغییر نگرش، منطق مناسبات استراتژیک و ماهیت استراتژی هم که در ادامه بررسی می کنیم، قابل مشاهده است.

استراتژی دارای نگرش سیاسی است

تعریف استراتژی به هنر جنگ با شرایطی از تاریخ حیات انسانی مطابقت داشته است که رابطه میان هدف، وسیله و روش یا به صورت کامل برقرار نبوده و یا صرفا در حوزه نظامی مصداق داشته است. این در حالی است که با برقراری رابطه میان این عناصر، کاربردهای غیر نظامی آن نیز گسترش یافته و اساسا وجه تمایز گفتمان فراسنتی استراتژی با گفتمان پیشین در همین ایجاد ارتباط با گستره غیر نظامی است که در عین تغییر در هدف، ابعاد جدید مدیریت و سازمان دهی را نیز به آن افزوده است.

بدون توجه به ماهیت و انواع مختلف نظام های سیاسی، با شکل گیری حاکمیت سیاسی به عنوان سازمان رسمی و به تبع آن با ایجاد نیروی نظامی منسجم برای حفظ و گسترش قلمرو این موجودیت بود که رابطه میان هدف سیاسی و ابزار نظامی ایجاد شد و آن گونه که کلازویتس معتقد است جنگ ادامه سیاست تلقی شد. بدین ترتیب بود که استراتژی معنایی جز روش به کار گیری ابزار نظامی برای اهداف سیاسی نداشت و معنای واقعی این تحول را می توان در تغییر از نگرش نظامی صرف به نگرش سیاسی یافت.

استراتژی منطق سلطه و نزاع دارد

تغییر در نگرش به استراتژی طبعا بدون تغییر در منطق مناسبات استراتژیک بی معنی است. هرچند هم کاری به عنوان منطق گفتمان سنتی از مناسبات استراتژیک قابل حذف نیست و همواره به تبع غلبه آن گفتمان قابل بروز و ظهور است، اما این منطق با مؤلفه های گفتمان فراسنتی مطابقت ندارد. بدین ترتیب، به تبع شکل گیری حاکمیت های دیوان سالار نظامی در قالب نظام فئودالی یا امپراتوری و به دلیل نوع روابطی که میان آنها با جامعه و با دیگر حاکمیت ها برقرار است و همچنین، به واسطه رویکرد جنگ محور و نگرش سیاسی حاکم بر این گفتمان، منطق سلطه و نزاع جایگزین منطق همکاری در آن گفتمان می شود.

استراتژی ماهیت عینی دارد

بروز و ظهور گفتمان فراسنتی در ماهیت استراتژی نیز اثر خود را آشکار می کند. بر خلاف گفتمان سنتی که در آن استراتژی بنا به مقتضیات اجتماعی و زیستی بیشتر ماهیت ذهنی داشت و مبتنی بر استعدادهای ذهنی فرد یا حداکثر بر گرفته از ارزشها و هنجارهای قبیله ای بود که باز هم ماهیت ذهنی داشتند، در گفتمان فراستی اولا به دلیل اهمیت یافتن سرزمین به عنوان عنصر کاملا مادی و عینی، ثانیا به واسطه رسمیت یافتن حاکمیت سیاسی و با ملموس و عینی شدن رابطه فرمانروا و فرمانده نظامی و بالاخره، به دلیل افزایش ابزارهای نظامی، به تدریج زمینه برای کاهش اثرگذاری عناصر ذهنی از یک سو و به موازات آن، افزایش اثرگذاری عناصر مادی و عینی از سوی دیگر فراهم شد.

به دنبال ورود این عناصر و مؤلفه ها در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی، ماهیت استراتژی نیز عینی تر شد و تفکر استراتژیک، روشی عینی برای به کارگیری ابزارهای مادی نظامی در راستای گسترش قلمرو ارضی و جمعیت به عنوان اهداف ملموس سیاسی تلقی شد.

چهار رویکرد اصلی استراتژی با تعریف و مفهومی کاملا ساده

گفتمان مدرن درباره استراتژی چگونه است؟

با وجود تفاوت هایی که میان گفتمان سنتی و فراسنتی برشمردیم، هر دو گفتمان در قیاس با گفتمان مدرن گسستی معرفت شناختی دارند که به واسطه آن تحولاتی بنیادین در عناصر و مؤلفه های استراتژی ایجاد شده است. در واقع، هر چند تحول در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک، تحولی تکاملی و پیوسته بوده است، اما آنچه باعث می شود از گفتمان های مختلف در این زمینه نام ببریم، گسست های معرفتی است که به واسطه آنها به همان ترتیب که از گفتمان سنتی و فراسنتی سخن به میان آمد، از گفتمان های مدرن و فرامدرن نیز سخن گفته می شود.

مبنای این گسست را باید در نوع نگرش متفاوت به انسان و تاریخ و به تبع آن در تعریف متفاوت از رابطه دانش و قدرت یافت که به واسطه آن، نه تنها در نظام روابط اجتماعی، بلکه در وضعیت امنیتی و سازمان رسمی سیاسی و مرجع اقتدار دارای انحصار کاربرد مشروع زور نیز تفاوت ایجاد می شود و به تبع آن، شکلی نوین از استراتژی بر مبنای هویت اجتماعی و سیاسی با مشخصه های زیر در چارچوب مرزهای ملی شکل می گیرد:

استراتژی در جامعه ملی شکل گرفته است

نظام های دولت – شهر یا امپراتوری به عنوان اشکال اولیه دولت که از ترکیب و اتحاد قبایل مختلف ساخته شدند، به هیچ وجه به عنوان دولت مدرن شناخته نمی شوند، اما بر مبنای همان ها و در واقع، در غیریت با آنها بود که اشکال جدید دولت مدرن شکل گرفت. نظام های دولت – شهر و امپراتوری به جای سازمان سیاسی منسجم و یکپارچه، مبتنی بر نوعی سلسله مراتب پیچیده اجتماعی به نام فئودالیسم بودند. در چنین وضعیتی پادشاه، امپراتور یا فئودال از حاکمیت سیاسی بی چون و چرا برخوردار نبودند و همواره هم عرض با فرمانروایی آنها فرمانروایان دیگری نیز در میان اربابان کلیسا و اشراف وجود داشت.

بیشتر بخوانید: کارایی و اثربخشی استراتژی های کسب و کار چگونه افزایش می یابد؟

جامعه و حاکمیت، در هم تنیده و غیر قابل انفکاک بودند. حتی وفاداری و اطاعت از فرمانروا هم پایدار و باثبات نبود و در اغلب موارد، سیاست جزئی از دین و حاکم سیاسی تابع کلیسا بود. همچنین، قانون واحد و یکنواختی که برای همه قابل تبعیت باشد وجود نداشت و رسم و سنت تعیین کننده نظام روابط اجتماعی بود. این شرایط همگی حکایت از آن داشت که جامعه ملی و حاکمیت ملی هنوز شکل نگرفته بودند.

با تداوم همین وضعیت و در پاسخ به ناامنی حاصل از این شرایط بود که ضرورت بروز و ظهور شکل جدیدی از اقتدار در قالب دولت مطلقه مدرن ملی شکل گرفت. این نظام جدید اجتماعی – سیاسی، از یک سو تمامی تعلقات اجتماعی را در ذیل شهروندی و تمامی تعلقات سیاسی و حتی دینی را در ذیل دولت یکپارچه ملی و از سوی دیگر، همه آنها را در ذیل حاکمیت مقتدر ملی سازماندهی کرد و به تمامی تفاوت ها در قالب جامعه ملی پایان بخشید. با توجه به چنین تحولاتی بود که دیگر تعریف پیشین از استراتژی کارساز نبود و باید تعریفی متناسب با شرایط نوین و در چارچوب مرزهای ملی شکل می گرفت.

استراتژی علم و هنر مدیریت منابع ملی است

با شکل گیری دولت – ملت مبتنی بر جامعه ملی، هدف استراتژی دیگر نمی توانست منحصر به میدان نبرد و بعد نظامی باشد و بایستی به سطح ملی و بعد سیاسی ارتقاء می یافت. همچنین، با افزایش گستره مفهومی و کاربردی استراتژی دیگر نمی شد بر ماهیت ذاتی آن تأکید کرد و باید بعد اکتسابی استراتژی بیش از بعد ذاتی آن یا حداقل همسطح با آن مورد توجه قرار می گرفت.

با شکل گیری جامعه ملی، استراتژی هم به لحاظ نظری و هم در مقام کاربرد گسترش یافت و نمود این گستردگی را در تعریف آن به وضوح می توان شاهد بود. همچنان که گفته شد، استراتژی به معنی هنر فرماندهی نظامی که با جامعه مدنی و گفتمان فراستی مطابقت داشت، توسط هنری لوید تدوین شد. وی استراتژی را به معنی استفاده از «نیروی نظامی برای پیروزی در صحنه «نبرد نظامی» تلقی می کرد و متمرکز بر نحوه به کارگیری نیروهای مسلح در صحنه نبرد یا به عبارت دیگر، هنر مدیریت جنگ بود، اما این معنا از استراتژی توسط کلازویتس تحولی اساسی یافت؛ زیرا وی این مفهوم از استراتژی را به تاکتیک تعبیر کرد و استفاده از نیروی نظامی برای دستیابی به هدف جنگ (سیاست) را مبنای تعریف جدید از این مفهوم قرار داد.

بیشتر بخوانید: تحلیل هشت نوع استراتژی مینتزبرگ از دیدگاه مدل موعود

کلازویتس با تأکید بر این نکته که «جنگ ادامه سیاست است، اما با ابزاری دیگر»، جنگ را به عنوان وسیله ای برای دستیابی به هدف سیاسی تعبیر کرد و بدین ترتیب، نه تنها میان ابزار نظامی و هدف سیاسی ارتباط برقرار کرد، بلکه استراتژی را از بعد نظامی فراتر برد و به ابعاد سیاسی و اقتصادی نیز سرایت داد.

به واسطه همین تحول بود که حتی در تعاریف استراتژی نظامی هم به گونه ای تجدید نظر شد که بهره گیری از توان و امکانات نظامی برای دستیابی به اهداف سیاسی یا به کارگیری تمامی امکانات نظامی و غیر نظامی برای دستیابی به اهداف جنگ مورد توجه قرار گرفت و استراتژی نه تنها به هنر تخصیص و کاربرد ابزار نظامی برای تحصیل اهداف سیاسی محدود نماند، بلکه به علم مدیریت تمامی منابع ملی برای دستیابی به اهداف و مقاصد ملی تعریف شد.

استراتژی رویکرد توسعه محور دارد

ارتقای سطح استراتژی از فروملی به ملی در گفتمان مدرن و طرح استراتژی در گستره ملی، زمانی بیشتر جلب توجه کرد که رویکرد غالب از تمرکز بر صحنه نبرد و به کارگیری تمامی ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی برای پیروزی در جنگ به علم و هنر مدیریت منابع ملی برای توسعه در تمامی ابعاد در دستور کار قرار گرفت. در واقع، در این گفتمان جنگ دیگر نه تنها هدف سیاسی نیست تا به عنوان دستور کار ذاتی دولت ها پیگیری شود، بلکه تمایل بیشتر دولت ها بر پرهیز از جنگ و سوق دادن تمامی منابع ملی به سمت توسعه است.

پیگیری این رویکرد به نوعی بیش از آنکه دفاع یا تهاجم را در دستور کار قرار دهد، توسعه توانمندی ها برای دستیابی به بازدارندگی را در دستور کار جوامعی که به این سطح از بلوغ اجتماعی و سیاسی رسیده اند، قرار می دهد و حتی جنگ و ابزارهای نظامی نیز در خدمت افزایش توانمندی برای توسعه قرار می گیرند.

استراتژی در سطح ملی تعریف می شود

طبعا زمانی که سخن از علم و هنر مدیریت منابع ملی است، نمی توان سطحی غیر از ملی را برای استراتژی در نظر گرفت، اما این سطح از استراتژی صرفا به معنی ارتقای اهداف از نظامی و سیاسی به ملی نیست، بلکه همزمان ناظر بر ارتقای ابزارها و روش ها نیز هست. به واسطه همین تغییرات است که توسعه به عنوان مفهومی دربرگیرنده همه این عناصر در کنار یکدیگر و همچنین، به عنوان رویکرد غالب که ارتباط میان آنها را برقرار می کند، مورد توجه قرار می گیرد. آنچه از آن با عنوان استراتژی کلان ملی یاد می شود.

چیزی جز این سطح از استراتژی نیست که بیش از آنکه دفاع یا تهاجم را مبنای حرکت و اقدام قرار دهد، بازدارندگی مبتنی بر توسعه توانمندی های درونی از یک سو و افزایش تعاملات با دیگر موجودیت های ملی در محیط بیرونی را در کانون توجه قرار می دهد.

استراتژی دارای نگرش مدیریتی است

با در دستور کار قرار گرفتن رویکرد توسعه محور در سطح ملی، استراتژی از نگرش سیاسی حاکم بر گفتمان فراسنتی نیز فراتر می رود و بر نگرش مدیریتی استوار می شود. در واقع، نوعی تناسب میان دیگر ویژگی های استراتژی در این گفتمان و نگرش مدیریتی حاکم بر آن وجود دارد. نگرش سیاسی حاکم بر گفتمان فراستی بیشتر ناظر بر اراده سیاسی حاکم یا فرمانروا در راستای تأمین منافع خود بود و به هیچ وجه نمی توان آن را نگرش فراگیر و جامع در سطح ملی تلقی کرد، در حالی که نگرش مدیریتی نه تنها مبتنی بر منافع شخصی نیست و کارآمدی نظام سیاسی را بر مبنای برنامه ریزی استراتژیک مورد توجه قرار می دهد، بلکه بیش از توانایی های ذاتی بر قابلیت های اکتسابی تأکید دارد.

به عبارت دیگر، آنچه در این سطح از استراتژی مهم است، علم و هنر مدیریت منابع ملی یا برنامه ریزی مبتنی بر قابلیت های ذاتی و اکتسابی برای استفاده بهینه از منابع قابل دسترس و محتمل در راستای دستیابی به اهداف بخشی و ملی است که در قالب مدیریت استراتژیک مورد توجه قرار می گیرد.

استراتژی دارای منطق رقابت است

تغییر نگرش حاکم بر استراتژی در سطح ملی، منطق مناسبات استراتژیک را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. همچنان که پیش از این نیز گفته شد، منطق مناسبات استراتژیک در گفتمان سنتی، منطق همکاری و در گفتمان فراستی به تبع نگرش سیاسی حاکم، منطق سلطه و نزاع بود، بنابراین با غلبه نگرش مدیریتی دیگر نمی توان منطق های پیشین را بر مناسبات استراتژیک حاکم دانست. نگرش مدیریتی بیش از آنکه مبتنی بر منطق سلطه یا نزاع باشد، مبتنی بر منطق رقابت است، اما امکان چرخش آن به سوی منطق سلطه و نزاع نیز وجود دارد.

منطق رقابت در گفتمان مدرن استراتژی به این معنی است که میان واحدهای ملی در عرصه بین المللی رقابت بر سر کسب منافع بیشتر است. طبیعی است که این رقابت در مواردی که دو واحد ملی غیر همسطح با یکدیگر رویاروی می شوند، ممکن است به سمت منطق های پیشین نیز متمایل شود، اما در مواردی که دو یا حتی چند واحد ملی هم سطح با یکدیگر در ارتباط هستند، منطق حاکم چیزی جز منطق رقابت در چارچوب منافع ملی این واحدها نیست.

استراتژی ماهیت عینی ذهنی دارد

استراتژی ملی بیانگر به کارگیری تمامی توانمندی های مادی و معنوی دولت- ملت به منظور بهره بیشتر در عرصه رقابت با سایر واحدهای سیاسی است. بنابراین، هم عناصر مادی و عینی و هم مؤلفه های معنوی و ذهنی در آن دخیل هستند. با وجود اینکه بیشتر اهداف، وسایل و روش ها ماهیت عینی دارند و غلبه آنها بیشتر جلب توجه می کند، اما مؤلفه های معنوی و ذهنی نظیر ایدئولوژی، حافظه تاریخی، روحیه و منش ملی و …  که سازنده فرهنگ عمومی، سیاسی و استراتژیک هستند نیز در ترسیم اهداف، تأمین وسایل و به کارگیری روش ها مؤثر هستند.

تبیین و تدوین فرایند استراتژی به زبان ساده

گفتمان فرامدرن درباره استراتژی چگونه است؟

شکل گیری دولت – ملت را نه تنها باید نقطه عطفی برای بروز و ظهور و در نهایت غلبه گفتمان مدرن، بلکه بایستی منشأ پیدایش زمینه های گفتمان فرامدرن نیز تلقی کرد. در واقع، گفتمان فرامدرن از یک سو ریشه در شکل گیری جامعه و حاکمیت ملی دارد، با این تفاوت که به جای اصالت دادن به حاکمیت مطلقه و منافع ملی، حاکمیت دموکراتیک و مصالح بشری را در کانون توجه قرار می دهد و به دنبال جهانی کردن آنهاست. از سوی دیگر، گفتمان فرامدرن ریشه در تحولات تکنولوژیک ناشی از جهانی شدن اطلاعات و ارتباطات دارد. به عبارت دیگر، گفتمان مدرن به دولت های ملی اصالت داده و آنها را شکل نهایی حکومت تلقی می کند، در حالی که گفتمان فرامدرن به دولت های ملی به دید کارگزاران موقت برای رسیدن به هدف نهایی که حاکمیت جهانی مبتنی بر برابری، صلح و آزادی جهانی است، می نگرد.

گرچه گفتمان فرامدرن گفتمانی در حال تکوین است و زمان و شیوه تکوین آن بستگی به نحوه بازیگری جریان های رئالیستی، انترناسیونالیستی و ایده آلیستی در درون گفتمان مدرن دارد، اما رویارویی استراتژی ها در گفتمان مدرن بر اساس منطق رقابت، سلطه یا نزاع این نکته را آشکار کرده است که این گفتمان قابلیت غلبه دائمی ندارد و پس از آن، گفتمانی با ویژگی های زیر در حال تکوین است:

استراتژی در جامعه جهانی پدیدار می‌شود

شکل گیری جامعه جهانی نتیجه جهانی شدن دموکراسی (نه لزوما از نوع غربی) از یک سو و جهانی شدن جریان و محتوای اطلاعات از سوی دیگر است که در عین افزایش زمینه های رقابت و منازعه در سطح جهانی، زمینه های همکاری بین المللی و فرادولتی را نیز گسترش می دهد. گرچه شاید سخن گفتن از نقطه آغاز برای پیدایش این گفتمان دقیق نباشد، اما نخستین گام های رسمی سیاسی برای شکل گیری آن را باید در تلاش های بین المللی به منظور ایجاد جامعه ملل و سپس سازمان ملل به دنبال جنگ های جهانی اول و دوم یافت.

البته، از نظر فلسفی، مبنای شکل گیری ایده جامعه جهانی را باید قدیمی تر دانست. مراجعه به آثار امانوئل کانت آشکار می کند که مبنای فلسفی نگرش ایده آلیستی که به جای چهره سیاسی دولت مدرن بر چهره اخلاقی و هنجاری آن تأکید می کند را بایستی ریشه دار تر تلقی کرد، اما با شکل گیری تهدیدهای بین المللی و جهانی در نتیجه بروز جنگ های جهانی بود که جامعه جهانی هویت یافت و تلاش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای جلوگیری از چنین تهدیدهایی را در دستور کار قرار داد.

بیشتر بخوانید: تعریف دقیق هوش سازمانی و هوش استراتژیک و هوش تاکتیکی چیست؟

این تمایلات در دوران جنگ سرد در عین گسترش در سایه روابط خصمانه غرب و شرق قرار داشتند، ولی با پایان این دوران و برتری آمریکا در این رویارویی، زمینه های ظهور و بروزشان آشکار شد و در ابتدا بر اساس تمایلات سلطه طلبانه آمریکا پیش رفت، اما به زودی مشخص شد که نه تنها در این چارچوب پیش نخواهد رفت، بلکه در مسیری حرکت می کند که هر تمایلی غیر از حاکمیت مردم بر مردم در چارچوب هویت های متکثر و متفاوت را برنمی تابد. در این چارچوب، معنای استراتژی در گستره جهانی چیزی جز مهندسی جهانی نیست.

استراتژی در مهندسی جهانی تعریف می شود

با شکل گیری جامعه جهانی طبعاً دیگر سخن گفتن از اهداف ملی به نحوی که با اهداف و آرمان های جهانی در تعارض باشد، بی معنی است و منطق این اهداف و آرمان ها را با وسایل و روش های پیشین نیز نمی توان تأمین کرد. بنابراین، گرچه ماهیت ثابت استراتژی که همان ارتباط میان اهداف، وسایل و روش هاست حفظ می شود، اما تعریف استراتژی تغییر می کند و از علم و هنر مدیریت منابع ملی به علم و هنر مهندسی جهانی تعبیر می شود.

در واقع، استراتژی ملی به معنی علم مدیریت تمامی منابع ملی برای دستیابی به اهداف که از آن به استراتژی کلان یا بزرگ تعبیر می شد، در قیاس با استراتژی بزرگ آن گونه که هلموت اشمیت مورد توجه قرار می دهد، دیگر جامع تلقی نمی شود و در مقابل نگرش های منطقه ای، بین المللی و جهانی به استراتژی، نمی توان آن را بزرگ و حتی کلان تلقی کرد. به عبارت دیگر، با وجود اینکه عناصر سازنده استراتژی تغییر نمی کند و ماهیت علمی و هنری آن هم به قوت خود باقی است، اما در این شرایط استراتژی مجموعه ای از تصمیمات است که ارتباط میان اهداف، وسایل و روش ها را در گستره ای فراتر از مرزهای ملی برقرار می کند.

استراتژی رویکرد صلح محور دارد

تحول استراتژی در گفتمان فرامدرن فقط به تغییر در بسترهای اجتماعی و تعریف آن محدود نمی شود و نشانه های آن را در تغییر رویکرد از جنگ و توسعه به صلح نیز می توان شاهد بود. به واسطه این تغییر است که امنیت دیگر نه تنها با دفاع، جنگ و حتی بازدارندگی قابل تأمین نیست، بلکه با گسترش زمینه های همکاری، ایجاد وابستگی متقابل و نهادسازی مشترک است که می توان به حفظ و تأمین آن دست یافت. البته، رویکرد صلح محور نیز در درون خود دارای تنوع است.

این رویکرد دارای طیفی است که از صلح منفی مبتنی بر کاهش احتمال جنگ و حل و فصل منازعات تا صلح مثبت مبتنی بر حذف خشونت های ساختاری و همچنین، صلح رادیکال مبتنی بر حذف سلطه و صلح سازی را در بر می گیرد.

استراتژی در سطح فرادولتی تعریف می‌شود

گفتمان فرامدرن پیوندی ناگسستنی با سطح فرادولتی استراتژی دارد؛ زیرا حتی اگر دولت های ملی در این گفتمان نیز به عنوان مهم ترین موجودیت های سیاسی مطرح باشند، بسیاری وقایع خارج از حوزه اختیارات و توانایی های آنها قرار می گیرد. در واقع، گفتمان فرامدرن ذهنیتی که از زمان امضای قرارداد وستفالی در سال ۱۹۶۸ درباره نظام سیاسی بین المللی شکل گرفته بود را به چالش می کشد و این اصل که هر دولتی از اختیارات نامحدود در قلمرو حاکمیت خود برخوردار است را ابطال می کند.

تحولی که در استراتژی در این وضعیت رخ می دهد، ناشی از ارتقای اهداف، وسایل و روش ها از سطح ملی به فراملی یا به تعبیر دقیق تر فرادولتی است. به عبارت دیگر، به همان میزان که صلح و امنیت جهانی در کانون توجه قرار می گیرد و ابزارهای سنتی کشورداری ارزش خود را در پیگیری این اهداف از دست می دهند، روش بهره گیری از ابزارهای نوین برای پیگیری اهداف مذکور نیز دگرگون شده و از سطح مرزهای رسمی دولت- ملت فراتر می روند.

استراتژی یک رویکرد هویتی دارد

هر چند رویکرد مدیریتی در گفتمان فرامدرن نیز حضور دارد، اما به واسطه تحولاتی که در بستر اجتماعی این گفتمان رخ داده است، استراتژی در اینجا مبنایی هویتی می یابد و نظم جدید بین المللی بر اساس این مبانی تعریف می شود. در واقع، ارتقای استراتژی از سطح ملی به سطح فرادولتی از یک سو و اهمیت بنیان های فرهنگی و تمدنی در تعریف منافع و امنیت ملی از سوی دیگر، باعث می شود نگرش مدیریتی که در سطح بخشی و ملی مورد توجه بود به نگرش هویتی ارتقا یابد. نماد بارز حرکت به سوی غلبه این رویکرد در استراتژی با توجه به تحولات دنیای پس از جنگ سرد را بر اساس مبانی نورئالیستی و نولیبرالیستی، در سخن گفتن از برخورد تمدن ها و پایان تاریخ می توان شاهد بود.

استراتژی منطق سلطه و اقناع دارد

پیگیری مهندسی جهانی یا بر اساس زور و اجبار صورت می گیرد یا بر اساس انگیزش درونی. بنابراین، در گفتمان فرامدرن استراتژی، هم منطق تحول تاریخی گفتمانی مفهوم استراتژی – سلطه و هم منطق اقناع بر مناسبات استراتژیک حاکم است. البته، باید توجه داشت که منطق سلطه نتیجه مناسبات مدرن است که به تدریج از کارآمدی آن کاسته می شود و به جای آن منطق اقناع کاربرد بیشتری می یابد، اما به هر حال جایگاه منطق سلطه را هم نمی توان نادیده گرفت. مبنای فکری منطق سلطه، قدرت سخت است و مبنای فکری منطق اقناع، قدرت نرم. بنابراین، به همان میزان که از ارزش کاربرد قدرت سخت کاسته می شود و بر اهمیت کاربرد قدرت نرم افزوده می گردد، منطق اقناع نیز به تدریج بیشتر جایگزین منطق سلطه می شود.

استراتژی ماهیت بیناذهنی و گفتمانی دارد

تأثیر جهانی شدن سطح استراتژی و تغییر رویکرد و منطق آن را در تغییر ماهیتش نیز می توان شاهد بود. به واسطه این تحول است که استراتژی بیش از آنکه ماهیت عینی داشته باشد و مبتنی بر کاربرد ابزارهای مادی باشد یا حتی بیش از آنکه ماهیت ذهنی داشته باشد، ماهیتی بیناذهنی و گفتمانی می یابد. استراتژی به مفهوم مهندسی جهانی به دلیل هویت پایه بودن و اینکه بیشتر مبتنی بر ابزارهای قدرت نرم است، کنش های کلامی بیش از برداشت های ذهنی و پدیدارهای عینی و مادی در شکل دادن به آن سهیم هستند.

خلاصه ای از مفهوم استراتژی

استراتژی نیز مانند سایر پدیده ها از یک سو به واسطه برخی ویژگی های خاص خود از پدیده های مشابه یا مرتبط جدا می شود و از سوی دیگر در درون خود دارای تنوع معنایی است. گرچه فهم بهتر و دقیق تر مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک مستلزم این است که در کنار زمینه های تمایز این مفهوم از مفاهیم هم پیوند، تقسیم بندی های درونی آن مورد بازشناسی قرار گیرد، اما در اینجا صرفا بر بخشی از تقسیم بندی های درونی تمرکز شد و با بررسی فرایند تحول در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک کوشیدیم هم زمینه های مغفول را شناسایی کرده و هم اهمیت توجه به نگرش تاریخی – گفتمانی را بیشتر آشکار کنیم.

همچنان که گفته شد، تفاوت رویکرد تاریخی – گفتمانی با رویکردهای دیگر این است که اولا بر اساس نگاهی فرا تاریخی و فرانظری، هر مفهوم از استراتژی و هر مرحله از تحول در تفکر استراتژیک را در چارچوب شرایط خاص تاریخی آن مورد توجه قرار می دهد و بر همان مبنا برای آن نظریه پردازی می کند و ثانیه، نه تنها تحول در مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک را بدیهی نمی پندارد، بلکه به دنبال کشف منطق نهفته در پس آن است.

با مروری که بر ویژگی گفتمان های سنتی، فراسنتی، مدرن و فرامدرن استراتژی در بخش سوم این نوشتار صورت گرفت، نکات مذکور را به وضوح می توان دریافت. شرایط خاص تاریخی هر یک از گفتمان های مذکور از نظر زمینه اجتماعی، تعریف، رویکرد، سطح، نگرش، منطق و ماهیت که به اختصار در مورد آنها بحث شد و در قالب جدول فوق به صورت مقایسه ای ترسیم شده اند، به خوبی آشکار می کند که استراتژی و تفکر استراتژیک را به هیچ وجه نمی توان و نباید در قالب مفهوم و نظریه ای واحد مورد شناسایی و تعریف قرار داد. در عین حال، بایستی توجه داشت که تفاوت میان این ویژگی ها در هر گفتمان اتفاقی نیست و به همین دلیل نباید تحول از یک گفتمان به گفتمان دیگر را بدیهی فرض کرد.

بیشتر بخوانید: استراتژی توسعه محصول جدید چگونه تعریف می شود؟

در واقع، انسجام میان ویژگی های هر گفتمان به این دلیل است که همه آنها از نظام معرفتی خاص خود تبعیت می کنند که از نظام معرفتی گفتمان های دیگر متفاوت است و همین پیوستگی و انسجام درونی از یک سو و گسستگی و تفاوت با ویژگی سایر گفتمان ها از سوی دیگر است که با فراهم شدن زمینه های زیستی و اجتماعی تحول، زمینه برای تغییر از یک گفتمان به گفتمان دیگر فراهم می شود.

به عبارت دیگر، تحول گفتمانی مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک تحولی بی دلیل نیست و تا مادامی که بسترهای زیستی و اجتماعی آن مهیا نباشد، امکان پذیر نمی شود. با این اوصاف، می توان چنین نتیجه گرفت که هر چند این چهار مفهوم از استراتژی به دیدگاه های نظری خاصی منتهی شده و با تحولات تاریخی متفاوتی در قالب چهار گفتمان سنتی، فراسنتی، مدرن و فرامدرن انطباق داشته اند، اما هیچ یک از این مفاهیم را نمی توان به نظریه یا حتی دوره خاصی محدود کرد.

نتیجه منطقی فرا تاریخی و فرانظری بودن مفهوم استراتژی و تفکر استراتژیک این است که زمان مندی و مکان مندی آنها را به هیچ وجه نباید نادیده گرفت و در عین توجه به تقسیم بندی گفتمانی مذکور باید به شرایط زمانی و مکانی تحلیل توجه کرد. با این وصف در تحلیل استراتژیک، پیش از هر چیز باید توجه کرد که در چارچوب قواعد و بر اساس صورتبندی معرفتی کدام گفتمان اقدام به تحلیل می کنیم و سپس برای فهم بهتر آن گفتمان به شرایط مکانی نیز توجه کنیم. این نکته به ویژه در شرایطی که بحث از رویارویی استراتژی ها از جانب دو یا چند بازیگر در میان باشد، بیشتر اهمیت می یابد.

سوالات متداول

در ادامه به بررسی سریع چند سوال متداول در مورد موضوع استراتژی می پردازیم:

  • چرا داشتن استراتژی برای کسب وکارها اهمیت دارد؟

استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا اهداف خود را مشخص کرده و منابع را بهینه‌سازی کنند. بدون استراتژی، سازمان‌ها ممکن است دچار سردرگمی شوند و منابع خود را به شکل ناکارآمدی مصرف کنند. استراتژی همچنین به سازگاری با تغییرات محیطی و بازار کمک می‌کند.

  • تفاوت بین استراتژی کسب وکار و استراتژی شرکتی چیست؟

استراتژی کسب وکار (Business Strategy) بر چگونگی رقابت یک بخش یا واحد کسب وکار خاص تمرکز دارد و به بهبود موقعیت رقابتی در بازار کمک می‌کند. در مقابل، استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) به کلیت سازمان و تصمیم‌گیری‌های سطح بالا مانند گسترش، تنوع‌بخشی و تخصیص منابع بین واحدهای مختلف سازمان مربوط می‌شود.

  • تفاوت استراتژی و برنامه ریزی چیست؟

برنامه‌ریزی شامل تعیین اقدامات دقیق و گام‌به‌گام برای رسیدن به هدف است، اما استراتژی جهت کلی را مشخص می‌کند و بیشتر بر دستیابی به مزیت رقابتی تمرکز دارد. برنامه‌ریزی بخشی از استراتژی است و برای اجرای موفق آن لازم است، اما استراتژی در سطح کلان‌تر و جامع‌تری عمل می‌کند.

  • چگونه می‌توان یک استراتژی موفق را شناسایی کرد؟

یک استراتژی موفق باید به اهداف تعیین‌شده برسد، به سازمان مزیت رقابتی بدهد و توانایی انطباق با تغییرات محیطی را داشته باشد. همچنین، استراتژی موفق باید قابل اجرا باشد و منابع موجود را بهینه‌سازی کند.

  • چگونه می‌توان از شکست استراتژی جلوگیری کرد؟

برای جلوگیری از شکست استراتژی، ضروری است که تحقیقات دقیقی درباره محیط و رقبا انجام شود، اهداف واقع‌بینانه تعیین شود، برنامه‌های اجرایی مشخص و قابل اندازه‌گیری تدوین شود و نظارت مداوم برای تطبیق با تغییرات انجام شود. همچنین، همه‌ی افراد سازمان باید به درک روشنی از استراتژی دست یابند و در اجرای آن مشارکت کنند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مفهوم استراتژی به زبان ساده برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مشاوره قراردادها

مشاوره قراردادها

در این مقاله قصد داریم موضوع مشاوره قراردادها را بررسی کنیم. سعی کرده ایم به موضوعاتی همچون اهمیت قراردادها در کسب وکار، نقش مشاورها در عقد قراردادهای سازمانی، انواع قراردادها، مسئولیت های کلیدی متخصصین مشاوره قراردادها، ابزارهای فناورانه مشاوره قراردادها، آینده مشاوره قراردادها و … را مورد مطالعه قرار دهیم.

مقدمه ای بر مشاوره قراردادها

تصور کنید یک استارت‌آپ فناوری پر رونق، برایت ویو سولوشنز (BrightWave Solutions)، در آستانه راه‌اندازی یک محصول پیشگامانه است. آنها تامین کنندگان بین المللی را به صف کرده اند، تامین مالی را تضمین کرده اند و مشتریان برجسته ای را جذب کرده اند. با افزایش سرعت رشد شرکت، پیچیدگی قراردادهای آن نیز افزایش می یابد. از قراردادهای فروشنده و مجوزهای مالکیت فکری گرفته تا مطابقت با مقررات جهانی داده، هر قرارداد به یک گره مهم در شبکه برایت ویو تبدیل می شود. اما، مانند بسیاری از شرکت‌ها، برایت ویو فاقد تخصص داخلی برای بررسی زبان پیچیده، ریسک ها و تفاوت‌های ظریف این قراردادها است. اینجاست که مشاوره قراردادها وارد می شود.

یک مشاور قرارداد هم به عنوان یک استراتژیست و هم به عنوان محافظ عمل می کند و به شرکت هایی مانند برایت ویو کمک می کند تا توافقاتی را ایجاد، مدیریت و مذاکره کنند که از منافع آنها محافظت  و در عین حال از رشد نیز حمایت می کند. مشاوران قراردادها در پشت صحنه کار می کنند تا مطمئن شوند که هر قرارداد واضح، قابل اجرا و همسو با اهداف استراتژیک شرکت است. آنها ریسک را تجزیه و تحلیل می کنند، انطباق را زیر نظر می گیرند و شرایطی را که می تواند شراکت های حیاتی را ایجاد کند یا از بین ببرد، مذاکره می کند. با پیچیده‌تر شدن و تنظیم شدن چشم‌اندازهای کسب‌وکار، این مشاوران از فناوری‌هایی مانند نرم‌افزار بررسی قرارداد مبتنی بر هوش مصنوعی و بلاک چین برای امنیت استفاده می‌کنند و کوه‌هایی از کاغذبازی را به دارایی‌های قابل مدیریت و استراتژیک تبدیل می‌کنند.

مشاوره قراردادها معماری نامرئی است که از کسب و کارهای بی شماری پشتیبانی می کند. این تیزبینی قانونی، استراتژی کسب وکار و فناوری را برای ایجاد توافقاتی که فقط اسناد نیستند، بلکه ابزارهای استراتژیک هستند، ترکیب می کند. برای شرکت هایی مانند برایت ویو سولوشنز، مشاوره قراردادها تفاوت بین موفقیت و شکست، بین محافظت و آسیب پذیری است.

مشاوره قراردادها چیست؟

مشاوره قراردادها یک زمینه تخصصی است که در زمینه توسعه قرارداد، مذاکره، مدیریت و انطباق تخصص ارائه می دهد. شرکت‌ها در سراسر صنایع به دنبال مشاوران قرارداد می‌گردند تا اطمینان حاصل کنند که قراردادهایشان از نظر قانونی سالم، از نظر مالی سودمند و با اهداف کسب وکار آنها همسو است. این راهنما هر جنبه ای از مشاوره قراردادها را بررسی می کند و اهمیت، دامنه، مسئولیت های کلیدی، کاربردهای صنعتی و مسیرهای شغلی را پوشش می دهد. مشاوران در این زمینه اغلب متخصصان حقوقی یا تجاری هستند که در زمینه قانون قرارداد، انطباق و ارزیابی ریسک تخصص دارند. این نقش در کمک به شرکت ها برای تضمین شرایط مطلوب، کاهش ریسک ها و اجتناب از اختلافات ضروری است.

بیشتر بخوانید:مشاوره برنامه ریزی کسب وکار

 

اهمیت قراردادها در کسب وکار چگونه است؟

قراردادها، توافق نامه های الزام آور قانونی هستند که تعهدات و حقوق هر یک از طرفین را مشخص می کنند. آنها از منافع کسب وکار محافظت می کنند، انتظارات را روشن و چارچوب های قانونی را برای معاملات ایجاد می کنند. سوء مدیریت قراردادها می تواند منجر به اختلافات پرهزینه، از دست دادن فرصت های کسب وکار یا جریمه های نظارتی شود.

نقش مشاور قراردادها چیست؟

مشاور قراردادها با ارائه تخصص در تهیه پیش نویس، بررسی و مذاکره قراردادها به سازمان ها کمک می کند. آنها کار می کنند تا مطمئن شوند که هر قرارداد با اهداف شرکت و با قوانین و مقررات قابل اجرا مطابقت دارد. مشاوران همچنین بینش هایی در مورد بهترین شیوه های قرارداد، مدیریت ریسک و بهینه سازی ارائه می دهند.

انواع قراردادها در کسب وکار

قراردادها بسته به ماهیت کسب وکار و نیازهای آن، به اشکال مختلفی وجود دارند. انواع متداول عبارتند از:

  • قراردادهای کاری: شرایط استخدام، مسئولیت ها، مزایا و شرایط پایان کار را تعریف کنید.
  • قراردادهای خرید و فروش: در معاملات بین خریداران و فروشندگان برای فروش کالا یا خدمات استفاده می شود.
  • قراردادهای اجاره و لیزینگ: شرایط را برای اجاره اموال یا تجهیزات تعیین کنید.
  • قراردادهای خدمات: شرایط بین ارائه دهندگان خدمات و مشتریان را مشخص کنید.
  • موافقت نامه های مجوز: اجازه استفاده از مالکیت فکری، مانند نرم افزار یا علائم تجاری را می دهد.
  • موافقت نامه های عدم افشا (NDA): از اطلاعات محرمانه رد و بدل شده بین طرفین محافظت می کند.

بیشتر بخوانید:مشاوره هیئت مدیره

محدوده قراردادهای خدمات مشاوره چگونه است؟

مشاوره قراردادها طیف گسترده ای از خدمات را پوشش می دهد:

  • پیش نویس و بررسی قرارداد: ایجاد و بررسی قراردادها برای اطمینان از وضوح، قابلیت اجرا و همسویی با اهداف کسب وکار.

  • مذاکره قرارداد: کمک به مشتریان برای دستیابی به شرایط مطلوب و در عین حال تضمین سود متقابل.

  • انطباق و مدیریت ریسک: شناسایی الزامات نظارتی و ارزیابی ریسک های مرتبط با شرایط قرارداد.

  • مدیریت قرارداد و مدیریت چرخه عمر: نظارت بر کل چرخه عمر قرارداد از تهیه پیش نویس تا بسته شدن.

  • ممیزی و تمدید قرارداد: انجام بررسی های دوره ای برای اطمینان از انطباق مداوم و آماده شدن برای مذاکرات تمدید.

  • حل اختلاف و پشتیبانی دعاوی: کمک به مشتریان در مدیریت اختلافات و ارائه پشتیبانی در صورت بروز دعوا.

 

مراحل مشاوره قراردادها

مسئولیت های کلیدی یک مشاور قرارداد چیست؟

یک مشاور قرارداد وظایف متنوعی دارد، در ادامه به برخی از وظایف آنها پرداخته ایم:

  • ارزیابی الزامات قرارداد

درک نیازهای مشتری و ملاحظات قانونی.

  • پیش نویس و بازنگری اسناد قراردادی

مشاوران قرارداد اسناد قرارداد را پیش نویس می کنند، مطمئن می شوند که مقاصد و الزامات هر دو طرف را منعکس می کنند و بازبینی های لازم را برای مطابقت با استانداردهای قانونی انجام می دهند.

  • مدیریت مذاکرات قرارداد

بخش کلیدی نقش تسهیل مذاکرات، حصول اطمینان از دستیابی همه طرفین بر روی شرایطی است که منصفانه، منطبق و حمایت کننده از اهداف کسب وکار باشد.

  • تضمین انطباق با مقررات

قراردادها باید با قوانین محلی، ملی و گاهی بین المللی مطابقت داشته باشند. یک مشاور قرارداد از مقررات مربوطه مطلع می شود و قراردادها را بر اساس آن تنظیم می کند.

  • ارزیابی ریسک و کاهش

قراردادها دارای ریسک هایی مانند بدهی های مالی یا آسیب به شهرت هستند. مشاوران قرارداد این ریسک ها را ارزیابی و شرایط قراردادی را پیشنهاد می کنند که قرار گرفتن در معرض احتمالی را به حداقل می رساند.

  • مدیریت ارتباط با سهامداران

مشاوران قرارداد اغلب با ذینفعان مختلف از جمله تیم های حقوقی، مشتریان، تامین کنندگان و بخش های داخلی تعامل دارند. ایجاد اعتماد و حفظ روابط مثبت برای مدیریت موفق قرارداد ضروری است.

بیشتر بخوانید:مشاوره مالی

 

مهارت های مورد نیاز برای مشاوره قراردادها چیست؟

برای برتری در مشاوره قراردادها، افراد به ترکیبی از مهارت های فنی، حقوقی و بین فردی نیاز دارند:

  • دانش حقوقی: درک قانون قرارداد، الزامات نظارتی و شرایط قانونی اساسی است. مشاوران قرارداد اغلب به اصطلاحات حقوقی و پیامدهای بندهای قرارداد مسلط هستند.

 • تفکر تحلیلی و انتقادی: مشاوران قراردادها اسناد پیچیده را تجزیه و تحلیل می کنند، نتایج بالقوه را ارزیابی می کنند و ریسک ها را برای ارائه توصیه های آگاهانه پیش بینی می کنند.

  • مهارت های مذاکره: مهارت های مذاکره قوی بسیار مهم است، زیرا مشاوران باید از منافع مشتری خود دفاع کنند و در عین حال به توافقات دوجانبه سودمند دست یابند.

  • مدیریت پروژه: مدیریت چندین قرارداد، جدول زمانی و مسئولیت ها مستلزم توانایی های عالی سازمانی و مدیریت پروژه است.

  • مهارت های ارتباطی: ارتباط موثر به روشن شدن شرایط پیچیده قرارداد برای مشتریان و ذینفعان کمک و از درک متقابل و همسویی اطمینان حاصل می کند.

  • توجه به جزئیات: حتی اشتباهات کوچک در قراردادها می تواند منجر به مسائل مهم شود. مشاوران قراردادها باید تمام جزئیات را به دقت بررسی کنند تا نسبت به صحت و انطباق اطمینان داشته باشند.

کاربردهای خاص صنعت از مشاوره قراردادها

صنایع مختلف دارای الزامات و چالش های منحصر به فرد قرارداد هستند. مشاوران قرارداد اغلب در بخش های خاص برای ارائه تخصص خاص صنعت تخصص دارند.

  • مشاوره قراردادها در مراقبت های بهداشتی: صنعت مراقبت های بهداشتی به مشاوران نیاز دارد تا مقررات پیچیده ای را مدیریت کنند، مانند انطباق با اچ آی پی ای ای (HIPAA)، محرمانه بودن بیمار، و قراردادهای خدمات بین ارائه دهندگان و بیمه گذاران.

  • قراردادهای فناوری و نرم افزار: قراردادهای فناوری اغلب شامل حقوق مالکیت فکری، حریم خصوصی داده ها و شرایط پیچیده مجوز می باشد. مشاوران در این زمینه اطمینان حاصل می کنند که قراردادهای نرم افزاری شفاف هستند و از فناوری های اختصاصی محافظت می کنند.

  • قراردادهای دولتی و دفاعی: مشاوران قرارداد در بخش‌های دولتی الزامات انطباق دقیق، فرآیندهای تدارکات و مقرراتی مانند مقررات فدرال اکتساب (FAR) را دنبال می‌کنند.

  • قراردادهای املاک و مستغلات و ساخت و ساز: این قراردادها معمولاً قراردادهای اجاره، فروش و ساخت و ساز را پوشش می دهند که نیازمند تخصص در قوانین کاربری زمین، مقررات منطقه بندی و بندهای مسئولیت است.

  • قراردادهای خدمات مالی: در امور مالی، مشاوران بر اطمینان از همسویی قراردادها با مقرراتی مانند استانداردهای ضد پولشویی (AML) و مشتری خود را بشناسید (KYC) تمرکز می کنند، که اغلب با شرایط مالی پیچیده و الزامات انطباق سروکار دارند.

بیشتر بخوانید:مشاوره شرکتی چیست؟

 

 ابزار و فناوری های کاربردی در مشاوره قراردادها کدام اند؟

ابزارهای فناورانه برای مشاوره قراردادهای مدرن، ارائه کارایی، دقت و امنیت بیشتر ضروری هستند.

  • نرم افزار مدیریت قرارداد (CMS): پلت فرم های سی ام اس (CMS) مدیریت چرخه عمر قرارداد را خودکار، فرآیندها را ساده و دسترسی متمرکز به تمام اسناد قراردادی را فراهم می کند.

  • سیستم‌های مدیریت اسناد (DMS): پلتفرم‌های دی ام اس (DMS) ذخیره‌سازی اسناد و کنترل نسخه ایمن را ارائه می‌کنند و مشاوران را قادر می‌سازد تغییرات را ردیابی کرده و به سوابق تاریخی دسترسی داشته باشند.

  • هوش مصنوعی (AI) در بررسی قرارداد: ابزارهای هوش مصنوعی می توانند زبان قرارداد را تجزیه و تحلیل، ناهماهنگی ها را شناسایی، و بهبودهایی را پیشنهاد کنند، همچنین می توانند در زمان صرفه جویی کنند و خطای انسانی را کاهش دهند.

  • نرم افزار امضای الکترونیکی: ابزارهای امضای الکترونیکی امکان اجرای ایمن و سریع قرارداد را فراهم می کند، به ویژه در تنظیمات کار از راه دور مفید است.

  • تجزیه و تحلیل داده ها برای بهینه سازی قرارداد: ابزارهای تجزیه و تحلیل داده ها به مشاوران کمک می کند تا عملکرد قرارداد را ارزیابی، روندها را شناسایی و برای قراردادهای آینده تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره هوش مصنوعی

 

چرخه عمر قرارداد و مراحل آن

چرخه عمر قرارداد شامل چندین مرحله است که هر یک نیاز به توجه و تخصص خاصی دارد.

  • درخواست اولیه قرارداد و پیش نویس: چرخه حیات با شناسایی نیاز به یک قرارداد، جمع آوری الزامات و تهیه پیش نویس سند اولیه برای تعیین شرایط و ضوابط آغاز می شود.

  • مذاکره و تایید: این مرحله شامل ارتباط رفت و برگشتی بین طرفین، انجام بازنگری و دستیابی به یک توافق قابل قبول متقابل است. تأیید ممکن است نیاز به امضای چندین ذینفع داشته باشد.

  • اجرا و پیاده سازی: پس از توافق، قراردادها امضا شده و از نظر قانونی لازم الاجرا می شوند. اجرا شامل تعیین نقش، تعیین جدول زمانی و اطمینان از اجرای تعهدات طرفین است.

  • نظارت بر انطباق: پس از فعال شدن، قراردادها باید نظارت شوند تا اطمینان حاصل شود که همه طرفین با شرایط مطابقت دارند. این شامل ردیابی کالاهای تحویلی، پرداخت‌ها و معیارهای عملکرد است.

  • اصلاحات و تمدید: بسیاری از قراردادها نیاز به تعدیل در طول زمان دارند. این مرحله شامل انجام اصلاحات، مذاکره در مورد تمدید یا ارزیابی مجدد شرایط بر اساس شرایط متغیر است.

  • خاتمه یا فسخ قرارداد: هنگامی که یک قرارداد به پایان می رسد، مشاوران بر فسخ یا خاتمه آن نظارت می کنند و اطمینان حاصل می کنند که تمام تعهدات انجام شده و فرآیند را مستند می کنند تا از اختلافات بعدی جلوگیری شود.

 

4 مرحله اولیه مشاوره قراردادها

چالش های رایج در مشاوره قراردادها چیست؟

مشاوران قرارداد اغلب با چالش هایی روبرو هستند که نیاز به حل مسئله و سازگاری دارد.

  • رسیدگی به مذاکرات پیچیده: مذاکرات می تواند طولانی و بحث برانگیز باشد. مشاوران باید دیدگاه های متنوعی را مدیریت کنند و در عین حال نیازهای کسب وکار و ریسک های قانونی را متعادل کنند.

  • مدیریت حجم بالای قراردادها: سازمان های بزرگ چندین قرارداد را به طور همزمان انجام می دهند. حصول اطمینان از رعایت استانداردها، نیازمند سیستم ها و ابزارهای کارآمد برای جلوگیری از نظارت است.

  • حصول اطمینان از انطباق در چشم انداز مقرراتی: مقررات تکامل می یابند و عدم رعایت می تواند منجر به مجازات های شدید شود. مشاوران قراردادها باید تغییرات قانونی را حفظ کرده و آنها را در هر قرارداد اعمال کنند.

  • برخورد با مسائل محرمانه و امنیتی: قراردادها اغلب حاوی داده های حساس هستند. مشاوران باید محرمانه بودن را حفظ کنند و از سیستم های امن برای جلوگیری از دسترسی غیرمجاز استفاده کنند.

  • ایجاد تعادل بین اهداف کسب وکار و ریسک قانونی: مشاوران تنش بین دستیابی به اهداف کسب وکار و به حداقل رساندن ریسک های قانونی را که مستلزم زبان قراردادی دقیق است، هدایت می کنند.

بیشتر بخوانید:مشاوره هوش تجاری

 

نقش فناوری در مشاوره قراردادهای مدرن چیست؟

فناوری نحوه کار مشاوران قراردادها را تغییر می دهد و کارایی و دقت را افزایش می دهد.

• اتوماسیون و مدیریت گردش کار: گردش کار خودکار مدیریت قرارداد را ساده می کند و مشاوران را قادر می سازد تا روی کارهای با ارزش تمرکز کنند و کار دستی را کاهش دهند.

  • بررسی و تجزیه و تحلیل قرارداد مبتنی بر هوش مصنوعی: ابزارهای هوش مصنوعی می توانند به سرعت حجم زیادی از قراردادها را بررسی کنند، خطرات را شناسایی کنند و با یادگیری از داده های تاریخی، شرایط قرارداد را بهینه کنند.

  • افزایش امنیت با بلاک چین: بلاک چین ذخیره سازی داده غیرمتمرکز و بدون دستکاری را فراهم می کند و امنیت و قابل اعتماد بودن قراردادها را افزایش می دهد.

  • ساده سازی ارتباطات با ابزارهای همکاری: پلتفرم های همکاری به تیم ها کمک می کند اطلاعات قرارداد را در زمان واقعی به اشتراک بگذارند و شفافیت و تصمیم گیری را بهبود بخشند.

 

مسیرهای شغلی در مشاوره قراردادها

مشاوره قراردادها فرصت های شغلی متنوعی را ارائه می دهد، از موقعیت های ابتدایی گرفته تا نقش های ارشد.

  • الزامات تحصیلی و گواهینامه: اکثر مشاوران قراردادی سابقه ای در زمینه حقوق، تجارت یا امور مالی دارند. گواهینامه هایی مانند مدیر قراردادهای تجاری معتبر (CCCM) یا مدیر قراردادهای حرفه ای خبره (CPCM) می توانند تخصص و اعتبار را افزایش دهند.

  • مراحل شغلی از سطح ورودی تا مشاور ارشد: پیشرفت شغلی معمولاً با نقش هایی مانند تحلیلگر قراردادها یا هماهنگ کننده، انتقال به مشاور ارشد و در نهایت، نقش های مدیر قرارداد یا مدیر شروع می شود.

  • حقوق و دستمزد: حقوق و دستمزدها بسته به صنعت و تجربه متفاوت است و در بخش‌های تخصصی مانند فناوری، دولت یا مراقبت‌های بهداشتی غرامت بالاتری دریافت می‌کند.

  • چالش های شغلی مشترک و فرصت های رشد: چالش های شغلی شامل به روز ماندن با مقررات و تسلط بر مذاکره است. فرصت های رشد در بخش های تخصصی و با اخذ گواهینامه ها وجود دارد.

بیشتر بخوانید:مشاوره محصول

 

روندهای آینده در مشاوره قراردادها چگونه است؟

آینده مشاوره قراردادها بر اساس روندهای فناوری، شیوه های تجاری جهانی و تغییرات نظارتی شکل می گیرد.

  • افزایش استفاده از هوش مصنوعی: هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه می دهد و امکان بررسی سریع تر و دقیق تر قرارداد و ارزیابی ریسک را فراهم می کند.

  • مدیریت قرارداد از راه دور و جهانی: با افزایش کار از راه دور، مشاوران باید قراردادها را در حوزه های قضایی و مناطق زمانی متعدد مدیریت کنند.

  • اهمیت رو به رشد انطباق و اخلاق: مشتریان به طور فزاینده ای تقاضا می کنند که قراردادها با استانداردهای اخلاقی مطابقت داشته باشند و با مقررات مربوط به حریم خصوصی داده ها و مسئولیت زیست محیطی مطابقت داشته باشند.

  • نوآوری های حفظ حریم خصوصی و امنیت داده ها: قوانین و فناوری های جدید با هدف افزایش حفاظت از داده ها در قراردادها، روندی که شیوه های مشاوره آینده را شکل خواهد داد.

شرکت های برتر جهان در حوزه مشاوره قراردادها

چندین شرکت معروف در مشاوره قراردادها، ارائه خدمات در تهیه پیش نویس قرارداد، مذاکره، مدیریت ریسک، انطباق و مدیریت چرخه عمر در صنایع تخصص دارند. در اینجا چند نمونه آورده شده است:

۱. دیلویت (Deloitte)

به عنوان یکی از “چهار شرکت بزرگ” مشاوره، دیلویت طیف گسترده ای از خدمات، از جمله مشاوره قراردادها را از طریق شیوه های مشاوره حقوقی و ریسک ارائه می دهد. دیلویت مدیریت چرخه عمر قرارداد (CLM)، خدمات انطباق، و مشاوره در مورد استراتژی قرارداد و مذاکره را ارائه می دهد.

 صنایع: خدمات آنها شامل صنایعی مانند مراقبت های بهداشتی، مالی، فناوری و دولت می شود.

۲. اکسنچر (Accenture)

اکسنچر که به دلیل حضور پررنگ خود در مشاوره فناوری و مدیریت شناخته شده است، خدمات قرارداد تخصصی را نیز در عملیات قانونی خود دارد. اکسنچر مدیریت قرارداد، پشتیبانی مذاکره، و تجزیه و تحلیل قرارداد مبتنی بر هوش مصنوعی را ارائه می دهد. راه حل های مبتنی بر فناوری آنها بر اجرای گردش کار قرارداد خودکار متمرکز است.

صنایع: در درجه اول به فناوری، مخابرات، امور مالی و خرده فروشی خدمت می کند.

پرایس واترهاوس کوپرز (PwC =PricewaterhouseCoopers)

 یکی دیگر از شرکت های بزرگ جهانی، پی دابلیو سی، مشاوره قراردادها را به عنوان بخشی از خدمات حقوقی و انطباق گسترده تر خود ارائه می دهد. پی دابلیو سی به ارزیابی ریسک قرارداد، مدیریت انطباق، بهینه سازی قرارداد، و حل اختلاف کمک می کند.

 صنایع: حوزه های تمرکز شامل بخش های خدمات مالی، مراقبت های بهداشتی و انرژی است.

۴. ارنست اند یانگ (EY)

ارنست اند یانگ یک شرکت خدمات حرفه ای جهانی است که مدیریت قرارداد را به عنوان بخشی از خدمات مشاوره ای خود ارائه می دهد. ارنست اند یانگ طراحی قرارداد، مدیریت چرخه عمر، و تجزیه و تحلیل قرارداد با هوش مصنوعی را ارائه می دهد. آنها همچنین بر ریسک و انطباق برای پایبندی به مقررات تمرکز می کنند.

 صنایع: ارنست اند یانگ از صنایع دولتی، مراقبت های بهداشتی، فناوری و محصولات مصرفی پشتیبانی می کند.

۵. یونایتد لکس (UnitedLex)

یونایتد لکس یک ارائه دهنده خدمات حقوقی متخصص در فناوری حقوقی، مشاوره قراردادها و مدیریت چرخه عمر قرارداد است. آنها مدیریت قرارداد سرتاسر، پشتیبانی مذاکره، تجزیه و تحلیل قرارداد و خدمات انطباق را ارائه می دهند.

 صنایع: یونایتد لکس در درجه اول در خدمت فناوری، تولید و علوم زیستی است.

۶. ایسرتیس (Icertis)

ایسرتیس یک شرکت فناوری است که به طور انحصاری بر راه حل های مدیریت چرخه عمر قرارداد متمرکز است و از هوش مصنوعی برای ساده کردن فرآیندهای قرارداد استفاده می کند. پلتفرم مبتنی بر ابر آنها تجزیه و تحلیل قرارداد مبتنی بر هوش مصنوعی، نگارش خودکار قرارداد، ردیابی انطباق، و مدیریت چرخه عمر را ارائه می دهد.

 صنایع: به صنایع مختلفی از جمله داروسازی، خودروسازی و خدمات مالی خدمات ارائه می دهد.

۷. کی پی ام جی (KPMG)

کی پی ام جی، یکی دیگر از شرکت های بزرگ جهان، مشاوره قراردادها را به عنوان بخشی از خدمات قانونی و انطباق خود ارائه می دهد. آنها با استراتژی قرارداد، انطباق با مقررات و مدیریت قرارداد سرتاسر به مشتریان کمک می کنند. KPMG همچنین از هوش مصنوعی و تجزیه و تحلیل داده ها برای بهینه سازی قراردادها استفاده می کند.

  • صنایع: در درجه اول بر خدمات مالی، مراقبت های بهداشتی و بخش عمومی تمرکز دارد.

۸. اکسیوم لا (Axiom Law)

اکسیوم یک شرکت خدمات حقوقی جهانی است که مشاوره قراردادی و تخصص حقوقی بر اساس تقاضا را برای کسب وکارها ارائه می دهد. اکسیوم تهیه پیش نویس قرارداد، بررسی، مذاکره و مشاوره حقوقی را اغلب از طریق اعزام متخصصان قرارداد ارائه می دهد.

 صنایع: با مشتریان در داروسازی، بانکداری، و فناوری، در میان سایر بخش ها کار می کند.

۹. کانترکت ورکز (ContractWorks)

کانترکت ورکز یک پلتفرم مدیریت قرارداد است که متخصص در ذخیره سازی قرارداد، اتوماسیون و گزارش است. پلتفرم آنها ویژگی هایی مانند ذخیره سازی اسناد، ردیابی قرارداد، گردش کار خودکار، و مسیرهای حسابرسی را ارائه می دهد.

 صنایع: معمولاً به مشاغل متوسط ​​در بخش هایی مانند املاک، امور مالی و تولید خدمات ارائه می دهد.

۱۰. هوگان لاولز (Hogan Lovells)

هوگان لاولز یک شرکت حقوقی چندملیتی است که خدمات مشاوره ای مرتبط با قرارداد را در چارچوب مشاوره حقوقی خود ارائه می دهد. خدمات آنها شامل تهیه پیش نویس قرارداد، مذاکره، مدیریت ریسک و حل اختلاف با تمرکز بر جنبه های حقوقی است.

صنایع: در درجه اول به صنایع بسیار تحت نظارت مانند مراقبت های بهداشتی، خدمات مالی و مخابرات خدمات می دهد.

این شرکت ها طیف وسیعی از خدمات مشاوره قراردادی را ارائه می دهند و برای پشتیبانی از نیازهای پیچیده قرارداد در شرکت های کوچک و بزرگ مجهز هستند.

نتیجه گیری

مشاوره قراردادها یک خدمت جامع است که به سازمان ها در کاهش ریسک ها، اطمینان از رعایت و بهینه سازی روابط قراردادی خود کمک می کند. همانطور که چشم انداز کسب و کار تکامل می یابد، مشاوران قرارداد همچنان نقش حیاتی را در هدایت شرکت ها از طریق مذاکرات پیچیده، چالش های نظارتی و پیشرفت های تکنولوژیک ایفا می کنند. این رشته فرصت‌های شغلی ارزشمندی را برای کسانی که مهارت‌های قانونی، تحلیلی و مذاکره دارند، ارائه می‌کند و اهمیت آن تنها زمانی افزایش می‌یابد که صنایع به هم پیوسته‌تر و تنظیم‌شده‌تر شوند. در مجموع، مشاوره قراردادها شکاف بین تخصص حقوقی و استراتژی کسب وکار را پر می کند و آن را به یک دارایی ارزشمند در اقتصاد جهانی امروز تبدیل می کند.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع مشاوره قراردادها برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

کارت امتیازی متوازن

تعریف کارت امتیازی متوازن چیست و نحوه اجرا و پیاده سازی آن در سازمان چگونه است؟

کارت امتیازی متوازن (Balanced Score Card) با نمایش سطح عملکرد سازمانها، مدیران را در راستای بهبود عملکرد واحد مربوطه یاری می سازد. رویکرد کارت امتیازی متوازن (BSC) در تعیین جایگاه سازمان این امکان را فراهم می آورد تا بتوان از این ابزار برای عارضه یابی سازمان ها بهره گرفت. در این راستا تنها باید سعی کرد تا معیارهای مناسبی برای اندازه گیری عملکرد تعریف و به کار گرفته شود. در آخر می توانید دیدگاه ها و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

مقدمه ای بر کارت امتیازی متوازن

تصور کنید یک سازمان مثل یک تیم فوتبال باشد. برای اینکه این تیم بتواند بازی را ببرد، باید در همه بخش‌ها خوب عمل کند: دفاع قوی، حمله موثر، هماهنگی تیمی و آمادگی جسمانی بالا. کارت امتیازی متوازن (Balanced Scorecard یا BSC) هم همین کار را برای سازمان انجام می‌دهد. به جای اینکه فقط به یک بخش خاص مثل فروش یا سود توجه کند، به همه ابعاد مهم سازمان می‌پردازد. در واقع کارت امتیازی متوازن مثل یک داشبورد کامل برای یک ماشین است که به راننده (مدیر) نشان می‌دهد که ماشین (سازمان) در چه وضعیتی قرار دارد و به کجا می‌رود. این ابزار به سازمان‌ها کمک می‌کند تا اهداف خود را بهتر دنبال کنند و عملکردشان را به طور دقیق‌تری اندازه‌گیری نمایند. به صورت دقیق تر کارت امتیازی متوازن یک ابزار مدیریت استراتژیک است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا استراتژی‌های خود را به صورت جامع و قابل اندازه‌گیری اجرا کنند. این ابزار با ارائه یک چارچوب برای سنجش عملکرد سازمان در ابعاد مختلف، به مدیران این امکان را می‌دهد تا پیشرفت سازمان را در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک خود ارزیابی کنند. کارت امتیازی متوازن به جهت ایجاد توازن بین ابعاد مختلف عملکرد، تبدیل استراتژی به عمل، ارتباط بین استراتژی و عملکرد، افزایش شفافیت و مسئولیت‌پذیری، بهبود تصمیم‌گیری و افزایش رضایت ذینفعان دارای اهمیت بسیار بالایی است. در نهایت، کارت امتیازی متوازن یک ابزار قدرتمند برای سازمان‌هایی است که به دنبال بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف استراتژیک خود هستند. با استفاده از این ابزار، سازمان‌ها می‌توانند به صورت سیستماتیک و هدفمند به سمت موفقیت حرکت کنند.

تعریف دقیق و کامل کارت امتیازی متوازن چیست؟

مشکل تمام سیستم های مدیریت عملکرد این است که اهداف عملکرد، بلندمدت هستند (برای مثال، حداکثرسازی سود در طول دوره عمر شرکت)، اما برای آن که اهداف عملکرد به عنوان یک سیستم کنترل اثربخش عمل کنند باید در کوتاه مدت پایش شوند. مشکل رویکرد مالی فوق برای تفکیک سودآوری به نسبت های سازنده آن این است که بعید است که تعقیب کوتاه مدت اهداف مالی، منجر به حداکثرسازی بلندمدت سود شود.

یکی از راه حل ها برای این معضل، مرتبط کردن اهداف کلی شرکت برای حداکثر ساختن ارزش با اهداف استراتژیک و عملیاتی است تا مطمئن شویم که تعقیب اهداف مالی، در عوضِ موقعیت استراتژیک شرکت در بلندمدت نیست. مقبول ترین و رایج ترین روش برای انجام این کار، استفاده از کارت امتیازی متوازن (Balanced Score Card) است که رابرت کاپلان و دیوید نورتون ایجاد کردند. متدولوژی کارت امتیازی متوازن این امکان را به مدیران میدهد تا چارچوبی یکپارچه برای متوازن کردن اهداف مالی و استراتژیک و تفکیک معیارهای عملکرد سازمان به واحدها و بخش های تجاری مستقل فراهم کنند.

معیارهای عملکرد موجود در کارت امتیازی متوازن از پاسخ به چهار سوال به دست می آید:.

  • سهامداران چه انتظاری از ما دارند؟ دیدگاه مالی از معیارهایی نظیر جریان نقدی، فروش و رشد درآمد و بازده حقوق صاحبان سهام تشکیل می شود.
  • در نظر مشتریان چگونه هستیم؟ معیارهایی نظیر اهداف مربوط به محصولات جدید، تحویل به موقع و سطح عیوب و خطا بر دیدگاه مشتریان موثر است.
  • باید در چه چیزی برتری داشته باشیم؟ دیدگاه کسب و کار داخلی با فرایندهای کسب و کار داخلی نظیر بهره وری، مهارت های کارکنان، زمان چرخه، نرخ بازده و معیارهای کیفیت و هزینه ارتباط دارد.
  • آیا می توانیم به بهبود و ارزش آفرینی ادامه بدهیم؟ دیدگاه نوآوری و یادگیری شامل معیارهای مرتبط با زمان چرخه توسعه محصول جدید، رهبری تکنولوژیکی و نرخ بهبود است.

تاریخچه پیدایش کارت امتیازی متوازن BSC

در اوایل دهه ۱۹۹۰ ،مؤسسه کاپلان نورتن، تحقیقی را با عنوان «اندازه گیری عملکرد سازمانهای آینده» به عهده گرفت، دیوید نورتن مدیر اجرایی این مؤسسه، به عنوان رهبر و رابرت کاپلان به عنوان مشاور آکادمیکی این پژوهش انتخاب شده بودند و در نتیجه تحقیق طبق گفته کاپلان و نورتن مجموعه ای از معیارها بود که به مدیران بینش جامع و سریعی از کسب وکار میدهد. آنها به این حقیقت پی بردند که شرکتها نخواهند توانست مزیت رقابتی خود را تنها با ایجاد و توسعه ی داراییهای مشهود حفظ نمایند. به عبارت دیگر «داراییهای نامشهود» یا «سرمایه ذهنی» عامل بحرانی موفقیت در ایجاد و حفظ مزیت رقابتی خواهد بود.

معیارهای کلی برای تدوین کارت امتیازی متوازن چگونه در نظر گرفته میشود

معیارهای کارت امتیازی متوازن در عملکرد سازمانی از چهار دیدگاه مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری تشکیل شده است که در ارتباط با چهار وظیفه ی حسابداری و مالی، بازاریابی، زنجیره ارزش و منابع انسانی می باشد. این دو دانشمند سرشناس بر این باور بودند که مدیران جهت اداره سازمانهای امروزی در محیط پیچیده کسب وکار، باید به عملکرد، از چندین زاویه نگاه کنند.

دانشمندان حوزه مدیریت کسب و کار، معتقدند کارت امتیازی متوازن باید به عنوان سیستم یادگیری، اطلاع رسانی و ارتباطات استفاده شود نه به عنوان سیستم کنترل.

بنابراین کارت امتیازی متوازن BSC موجب حرکت رو به جلوی سازمان میشود، این رویکرد با بسیاری از ابتکارات مدیریتی سازگار است و بسیاری از اصول مدیریتی را در یک سند ترکیب می نماید. نمونه هایی از این اصول عبارتند از: سازمان مشتری مدار، توانمندسازی پرسنل، تولید به موقع، مدیریت ناب، سازمان یادگیرنده، مهندسی مجدد، مدیریت ریسک، مدیریت ذینفعان، نوآوری، مدیریت زمان، مدیریت کیفیت جامع و مدیریت ارزش.

 نقش اجرا و پیاده سازی کارت امتیازی متوازن بر بهبود عملکرد سازمان

ارزیابی عملکرد واحدهای کسب و کار یکی از اصلی ترین دغدغه های مدیران و مسئولان این واحدها در طول تاریخ بوده است (کاپلان و نورتون ۱۹۹۶). اهمیت اندازه گیری عملکرد برای سازمان ها مشخص شده است و چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی نقش مهمی ایفا می کند؛ چرا که از طریق محاسبه عملکرد، به شفاف تر شدن سازمان ها کمک می کند (پراپر و ویلسون ،۲۰۰۳).

ارزیابی عملکرد از جمله بهترین راههای به دست آوردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری در سازمان ها است. در گذشته موفقیت سازمان ها تنها بر اساس سنجه های مالی ارزیابی می شود اما با افزایش رقابت در بازار، باید علاوه بر سنجه های مالی سایر جنبه های عملکرد سازمان نیز مدنظر قرار می گرفتند (کاپلان و نورتون، ۱۳۸۴). از این رو با توجه به اهمیت اندازه گیری عملکرد برای سازمان ها، در سنجش عملکرد یک سازمان باید علاوه بر ابعاد مالی به ابعاد غیر مالی نیز پرداخته شود. به این منظور چارچوب ها و مدل های مختلفی برای سنجش عملکرد مطرح شده اند که مدلهای جایزه کیفیت اروپایی و جایزه مالکوم بالدریچ و چارچوب هایی از قبیل هرم عملکرد و کارت امتیازی متوازن از این جمله اند، کارت امتیازی متوازن روشی است که با استفاده از آن علاوه بر سنجه های مالی، سنجه های غیرمالی نیز مورد ارزیابی قرار می گیرند.

نظام جامع ارزیابی عملکرد متوازن یک نظام نوین مدیریتی است که سازمانها را قادر می سازد تا چشم انداز و راهبرد خود را روشن ساخته و آنرا به عمل تبدیل کنند. در صورت استقرار کامل و موفق این نظام، می توان نظام برنامه ریزی راهبردی را عملیاتی کرد ( پاپ و ریموند ،۱۹۹۹).

 

مقاله علمی پژوهشی در مورد کارت ارزیابی متوازن

در اواخر دهه ۱۹۸۰، مقاله های متعددی در نشریات گوناگون در مورد ناکارآمدی روشهای ارزیابی عملکرد شرکت ها منتشر شد و بسیاری از صاحب نظران استفاده گسترده و انحصاری از معیارهای مالی در ارزیابی عملکرد را به نقد کشیدند. پیش از آن نیز، به عدم کفایت شاخص های سنتی مالی در ارزیابی عملکرد سازمان ها اشاره کرده بود. فرضیه ها و یافته هایی که بعدها بر مبنای مطالعات دانشمندان مختلف در حوزه استراتژی کسب و کار شکل گرفتند نیز حاکی از آن بودند که تکیه صرف بر شاخص های عملکرد مالی، پیامدهای زیانباری را به همراه دارد و ممکن است به ایجاد تنش های شغلی و بی اعتمادی به سرپرستان بینجامد؛ همچنین این یافته باعث آن شد تا تمرکز صرف بر مقیاس های سنتی حسابداری مالی نظیر نرخ بازگشت سرمایه و دوره بازگشت سرمایه، مورد انتقاد قرار گیرد.

مقالات معتبر مدیریت استراتژیک را در سایت شریف استراتژی بخوانید

چه کسانی از کارت امتیازی متوازن (BSC) استفاده می کنند؟

کارت امتیازی متوازن (BSC) ها به طور گسترده در تجارت و صنعت، دولت و سازمان های غیرانتفاعی در سراسر جهان استفاده می شوند. بیش از نیمی از شرکت‌های بزرگ در ایالات متحده، اروپا و آسیا از BSC استفاده می‌کنند و استفاده در آن مناطق و همچنین در خاورمیانه و آفریقا رو به افزایش است. یک مطالعه جهانی اخیر توسط بین اند کو (Bain & Co)، کارت امتیازی متوازن را در رتبه پنجم در بین ده ابزار برتر مدیریتی که به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد، فهرست کرده است. BSC همچنین توسط ویراستاران هاروارد بیزینس ریویو به عنوان یکی از تاثیرگذارترین ایده های تجاری در ۷۵ سال گذشته انتخاب شده است.

انواع مختلف کارت امتیازی متوازن اجرا شده در سازمان های مختلف

کارت امتیازی متوازن نسل اول

چهارچوب اولیه کارت امتیازی متوازن که توسط کاپلان و نورتون در سال ۱۹۹۲ ارائه شد، شامل چهار دسته از معیارها می باشد که چهار وجه این مدل را تشکیل می دهند:

اجزای اصلی کارت امتیازی متوازن چیست؟

  • معیارهای مالی
  • معیارهای مشتری
  • معیارهای فرآیندی و عملیاتی
  • معیارهای یادگیری و رشد

در سیستم کارت امتیازی متوازن ما باید سازمان را از چهار منظر بررسی کنیم و بدین ترتیب معیار طراحی کنیم، داده گردآوری نماییم و به تحلیل آن بپردازیم. این چهار  منظر موارد زیر هستند که به توضیح هر یک از این معیارها به صورت خلاصه پرداخته شده است:

الف) منظر مشتری: مشتریان ما چگونه عمل میکنند و از ما چه انتظاراتی دارند؟

در این دیدگاه عملکرد سازمانی را از دید مشتری و یا سهامداران کلیدی مورد بررسی قرار میدهد. دانستن اینکه شرکت از دید مشتریان چگونه عمل میکند یکی از نیازهای مدیریت ارشد کارت امتیازی متوازن است و از مدیران میخواهد که بیانیه ماموریت کلی خود را درباره خدمات مشتری به معیارهای مشخص که عوامل مهم برای مشتری را منعکس می کنند، به سنجه هایی ترجمه نماید.

ب) منظر فرآیند داخلی: ما باید در چه چیزی مهارت کسب کنیم؟

در دیدگاه کارت امتیازی متوازن فرایندهای‌ داخلی طبق سنجش‌های کمی و کیفی در مورد کالا و یا خدمات ارائه شده مورد بررسی قرار میگیرند. سنجه های داخلی برای کارت امتیازی متوازن باید برگرفته از فرآیندهایی باشند که تاثیر بیشتری بر رضایت مشتری می گذارند، به عنوان مثال عواملی که بر زمان، کیفیت، مهارت های کارکنان و بهره وری موثرند. شرکت ها همچنین باید به شناسایی مزیت های رقابتی خود نظیر شایستگی های محوری و تکنولوژی های کلیدی که برای دستیابی به رهبری مستمر در بازار مورد نیازند،  اقدام نمایند.

ج) منظر نوآوری و یادگیری: آیا میتوانیم به بهبود و ایجاد ارزش ادامه دهیم؟

این دیدگاه عملکرد سازمان را از دید سرمایه انسانی، تکنولوژی، فرهنگ، زیر ساخت سازمانی و  دیگر مواردی که باعث تغییر در اجرا میشوند را مورد ارزیابی قرار میدهد. رقابت فشرده جهانی، شرکت ها را به ایجاد بهبود مستمر در محصولات و فرآیندهای موجود و داشتن توانایی برای عرضه محصوالت کاملاً جدید با قابلیت های توسعه یافته ملزم می نماید. یک شرکت با توانایی در بهبود، نوآوری و یادگیری و صرفاً از طریق توانایی در عرضه محصولات جدید، ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و بهبود کارایی عملیاتی بصورت مداوم، میتواند در بسیاری از بازارهای جدید نفوذ کرده و درآمد و حاشیه سود خود را افزایش دهد.

د) منظر مالی: در نظر سهامداران چگونه به نظر میرسیم؟

به‌منظورشناخت نیازمندی ها و عملکرد‌ مالی سازمان و مقدار استفاده از منابع مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. عملکردهای سنجه مالی نشان میدهد که آیا راهبرد شرکت و پیاده سازی و اجرای آن به بهبود سطوح عملیاتی کمک میکند یا خیر، اهداف مالی متداول، سودآوری رشد و ارزش سهامداران می باشند. وجود سنجه های مالی حداقل به دو دلیل الزامی است: اول اینکه سیستم کنترل مالی خوب، میتواند به جای مقابله با برنامه مدیریت کیفیت جامع شرکت، آن را بهبود بخشد. اما مهمتر اینکه، در واقع ارتباط اظهار شده بین عملکرد عملیاتی بهبود یافته و موفقیت مالی، کاملاً  غیر دقیق غیر مطمئن است. تجربه نشان میدهد که برخی اوقات بهبودهای قابل توجه در قابلیت های عملیاتی و تولیدی به افزایش های سنجه های سودآوری منجر میشود.

 

 

کارت امتیازی متوازن نسل دوم

کاپلان و نورتون در سال ۱۹۹۳، کارت امتیازی متوازن را نه فقط به عنوان یک سیستم اندازه گیری بلکه به عنوان یک سیستم مدیریتی عنوان کرده و بر نقش چشم انداز و  ماموریت و راهبرد سازمان در آن تاکید کردند. بسیاری از شرکتها از تعداد زیادی سنجه های عملیاتی برای فعالیتها استفاده میکنند اما این سنجه ها از پائین به بالا هستند و از نیازهای موردی نشأت گرفته اند، اما سنجه های کارت امتیازی متوازن بر اهداف راهبردی سازمان و نیازهای رقابتی آن استوار می باشند

کارت امتیازی متوازن نسل سوم

کاپلان و نورتون در سال ۱۹۹۶ شکل توسعه یافته تری از کارت امتیازی متوازن را به عنوان یک سیستم مدیریت راهبردی ارائه کرده اند، آنان عنوان کردند که سیستم های سنتی مدیریت در برقراری ارتباط بین راهبردهای بلند مدت شرکت با اعمال کوتاه  مدت آن ناتوانند، اما مدیرانی که از کارت امتیازی متوازن استفاده میکنند مجبور نیستند که بر سنجه های مالی کوتاه مدت به عنوان معیار منحصر به فرد عملکرد شرکت تکیه کنند. کارت امتیازی متوازن به آنها اجازه می دهد که چهار فرآیند مدیریتی جدید را آغاز کنند که این فرآیندها بصورت جداگانه و در ترکیب با هم به برقراری ارتباط بین اهداف راهبردی بلند مدت و اعمال کوتاه مدت کمک می کنند.

علاوه بر تمرکز بر چشم انداز و راهبرد که در کارت امتیازی متوازن تکامل یافته، رابطه علت و معلول بین سنجه ها نیز مورد توجه قرار گرفت. این روابط ابتدا بصورت فرضیه بین سنجه های مختلف در نظر گرفته می شوند و سپس فرضیه وجود همبستگی بین آنها باید در عمل ثابت شود.

این مدل به این دلیل از محبوبیت بالایی برخوردار است که قادر به برقراری ارتباط شاخص های رویکرد با استراتژی کسب و کار بطور نسبی می باشد، مراحل عملیاتی BSC را می توان در مراحل ذیل خلاصه نمود:

  • توصیف و ترجمه استراتژی و نمای سازمانی
  •  برقراری ارتباط مابین اهداف استراتژیک و معیارها
  • برنامه ریزی ها کلان و بلندمدت، همچنین ایجاد توازن در استراتژی های ابتکاری
  • آشکارسازی نقش بازخوردهای استراتژیک و یادگیری

نمونه کارت امتیازی متوازن

متدولوژی کارت امتیازی با متوازن کردن مجموعه ای از اهداف استراتژیک و مالی، امکان ارتباط استراتژی کسب و کار را با ایجاد ارزش برای سهامدار را فراهم می کند و در عین حال مجموعه ای از اهداف قابل اندازه گیری را برای هدایت این فرایند ارائه می کند. شکل زیر کارت امتیازی متوازن را برای یک خط هوایی منطقه ای آمریکا نشان می دهد.

کارت امتیازی متوازن

 

نمونه انجام شده کارت امتیازی متوازن برای یک شرکت ایرلاین منطقه ای

براساس تحقیقی که توسط گارتنر گروپ (Gartner Group) انجام شد، بیش از ۵۰ درصد از شرکت‌های بزرگ آمریکایی از سیستم کارت امتیازی متوازن استفاده می‌کنند. بیش از نیمی از شرکت‌های مهم در آمریکا، اروپا و آسیا از رویکردهای کارت امتیاز متوازن بهره می‌گیرند که البته این مقدار در خاورمیانه و آفریقا نیز روندی صعودی در پیش دارد. در یک مطالعه‌ی جهانی که توسط بین اَند کو (Bain & Co) انجام شد، روش کارت امتیازی متوازن به عنوان پنجمین ابزار مدیریتی پرکاربرد در دنیا معرفی شد. این روش همچنین توسط ویراستارهای مجله‌ی هاروارد بیزنس ریویو (Harvard Business Review) به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ایده‌های کسب‌و‌کار در ۷۵ سال گذشته انتخاب شد.

بازاندیشی درباره اهداف عملکرد و ارزش های ارائه شده توسط سازمان

کارت امتیازی متوازن و عوامل ارزش مالی، تکنیک های سیستماتیک مدیریت عملکرد هستند. همانطور که بیان شد این دو تکنیک مبتنی بر این فرض هستند که اگر اهداف کلی را بتوان به اهداف معین، کمّی، زمان دار تفکیک کرد، هر یک از اعضای سازمان می داند که از او چه انتظاری می رود و برای دستیابی به مجموعه اهداف، برانگیخته می شود.

با این وجود،  شواهد زیادی به پیامدهای نامطلوب مدیریت از طریق اهداف عملکرد اشاره دارد. به طور خاص، بسیاری از شرکت هایی که در سودآوری بلندمدت بیشترین اثربخشی را داشته اند و در ارزش آفرینی از همه بهتر عمل کرده اند کمتر به اهداف مالی توجه دارند.

چرا دنبال کردن سود غالباً موفق به تحقق هدف خود نمی شود؟

اول این که اگر مدیران بدانند که عوامل تعیین کننده سود چیست، اهداف سود فقط اقدام اثربخش مدیریت را هدایت می کند. دغدغه سودآوری و سود سهامدار می تواند برداشت مدیران از محرک های واقعی عملکرد برتر را سطحی کند: این موضوع در مورد شرکت انرون (Enron) به از بین رفتن سریع ارزش برای تمام سهامداران منجرشد. در مقابل، اگر شرکت ها بر محرک های استراتژیک مزیت رقابتی تمرکز کنند این کار در نهایت می تواند منجر به سودآوری بلندمدت شود.

نکته کلی که در مثال شرکت بوئینگ نشان داده شده است (مثال کاربردی) این است که انحراف (دنبال کردن غیرمستقیم اهداف)، اغلب بهتر از روش مستقیم است.

همچنین این خطر وجود دارد که وقتی اهداف وسیع و بلندمدت به معیارهای عملکرد زمان دار تبدیل می شود اهداف عملکرد از هدف نهایی جدا شوند، همان طور که آموزه های بودائی به ما هشدار می دهند: “انگشتی را که به ماه اشاره می کند با خود ماه اشتباه نگیرید”. پذیرش گسترده اهداف عملکرد در بخش دولتی باعث شده است نهادها از طریق نادیده گرفتن چیزی که مورد هدف نبوده است، دستکاری داده ها و دستیابی به اهداف به “بازی کردن در سیستم” گرایش پیدا کنند اما عملکرد اصلی را که شاخص های عملکرد به آن اشاره دارند بهبود نمی دهند

اشتباهات دنبال کردن هدف ارزش آفرینی برای سهامدار: بوئینگ Boeing

شرکت بوئینگ به لحاظ مالی یکی از موفق ترین اعضای شاخص صنعتی داوجونز در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ بود. اما به مدیریت مالی کمتر توجه داشت. مدیرعامل این شرکت، بیل آلن (Bill Allen)، علاقه مند بود که هواپیماهای غول پیکر بسازد و با آن ها رهبری بازار را در دست بگیرد: “بوئینگ همیشه به فکر فردا است. این امر فقط با افرادی محقق می شود که در کار خود زندگی می کنند، نفس می کشند، می خورند و می خوابند”. در جلسه بزرگی برای تصویب بزرگ ترین سرمایه گذاری تاریخ بوئینگ (۷۴۷) کرافورد گرینوالت از آلن خواست تا پیش بینی های مالی بوئینگ در مورد پروژه را ارائه کند. گرینوالت در واکنش به پاسخ مبهم آلن، دستش را روی صورت گذاشت. او زیر لب گفت “خدای من این ها حتی نمی دانند بازده سرمایه در این مورد چه قدر است”.

در اواسط دهه ۱۹۹۰ وقتی بوئینگ، مکدانل داگلاس (McDonnell Douglas) را خریداری کرد تغییراتی ایجاد شد و تیم مدیریت جدید هری استونسیفر (Harry StoneCipher) و فیل کاندیت  (Phil Condit) منصوب شدند. آقای کاندیت با افتخار درباره “انتقال شرکت به محیطی مبتنی بر ارزش صحبت کرد که در آن هزینه واحد، بازده سرمایه و بازده سهامدار، معیارهایی هستند که بر اساس آن ها قضاوت می شوید”. نتیجه، کمبود سرمایه گذاری در پروژه های جدید هوانوردی غیر نظامی و تنوع بخشی در دفاع و ماهواره ها بود. تحت رهبری کاندیت، بوئینگ رهبری بازار هواپیماهای مسافربری را به ایرباس واگذار کرد و در عین حال نقش آن به عنوان یک پیمانکار دفاعی به دلیل اشتباهات اخلاقی مدیران اجرایی کلیدی متزلزل شد. وقتی کاندیت در اول دسامبر سال ۲۰۰۳ بازنشسته شده قیمت سهام بوئینگ، ۲۰% کمتر از زمان انتصاب او بود.

کارت امتیازی متوازن BSC چیست و چه کاربردی دارد

مراحل هشت گانه اجرا و پیاده سازی کارت امتیازی متوازن

آماده‌سازی جهت شناسایی: سازمان واحد های مربوط به کسب‌ و‌ کار را که کارت امتیازی متوازن برای آنها مناسب است، شناسایی می‌کند و مشتریان، کانال‌های توزیع، تجهیزات تولید و مقیاس‌های سنجش عملکرد مالی را تعریف می‌کنند.

اولین جلسه مصاحبه‌: یک تسهیل‌ کننده کارت امتیازی متوازن با هریک از مدیران ارشد به مدت ۹۰ دقیقه مصاحبه می‌کند تا ورودیهای اهداف استراتژیک و مقیاس‌های سنجش عملکرد را به خوبی شناسایی کرده و اطلاعات لازم را بدست آورد.

اولین کارگاه مربوط به  مدیران: مدیران ارشد در جلسه‌ای با تسهیل کننده به واسطه‌ی رسیدن به یک اجماع و تفاهم نظرات در خصوص مأموریت و استراتژی سازمان و پیوند دادن معیارهای سنجش به آنها، شروع به توسعه‌ی کارت امتیازی متوازن می‌نمایند. این جلسه می‌تواند شامل یک مصاحبه‌ نمایشی و از راه دور با مشتریان و ذی‌نفعان نیز باشد.

دومین جلسه مصاحبه‌: تسهیل‌ کننده خروجیهای حاصل از کارگاه را مورد بررسی و جمع‌بندی قرار می‌دهد و مستند می‌ نماید. سپس برای تهیه‌ یک نسخه‌ آزمایشی کارت امتیازی متوازن، با هر مدیر ارشد جلسه می‌گذارد.

دومین کارگاه مربوط به  مدیران: مدیریت ارشد، زیردستان و تعداد زیادی از مدیران میانی در خصوص چشم‌انداز، استراتژی و کارت‌ امتیازی آزمایشی به بحث و تبادل نظر می‌پردازند. آنها در قالب گروه‌های کوچک در خصوص معیارهای سنجش گفتگو می‌کنند و شروع به طرح ریزی یک برنامه‌ اجرایی می‌نمایند، سپس برای هر یک از معیارهای سنجش خود، پیشنهاد یک سری اهداف را میدهند.

سومین کارگاه مربوط مدیران: مدیران ارشد درباره‌ی چشم‌انداز، اهداف و مقیاس‌های سنجش حاصل از دو کارگاه عملیاتی قبل به تفاهم نظر می‌رسند و اهدافی برای هر مقیاس سنجش تعیین می‌کنند. با اتمام این کار، تیم در خصوص برنامه‌ های اجرایی خود به توافق جامع و یکدست می‌رسد.

پیاده‌سازی و اجرای اهداف: تیم برای برقراری پیوند میان مقیاس‌ های سنجش عملکرد با سیستم‌های IT و پایگاه داده، برقراری ارتباط میان کارت امتیازی متوازن در کل سازمان و توسعه‌ی معیارهای سطح دوم برای تمرکززدایی از واحدها، برنامه‌‌ مکتوب و مخصوص به خود را پیاده‌سازی و اجرا می‌نماید.

تعیین زمان برای بازنگری دوره‌ای: هر ماه یا هر سه ماه یک گزارش بر اساس معیارهای سنجش سیستم کارت امتیازی متوازن تهیه می‌شود و به سمع و نظر مدیران مرتبط می‌رسد. معیارهای روش کارت امتیاز متوازن هر ساله به عنوان بخشی از فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک مورد بازبینی و بازنگری مدیران ارشد سازمان و افراد ذینفع با آن قرار می‌گیرد.

خلاصه ای از مقاله کارت امتیازی متوازن

برای ارائه تعریفی مختصر از  کارت امتیازی متوازن باید به چهار منظر اصلی اشاره کرد که مدیران باید دیدگاه خود را به این چهار منظر اصلی معطوف نمایند که در ادامه نیز به تشریح آن خواهیم پرداخت، بطور کل این چهار منظر به چهار سوال اصلی منجر میشود. این سوالات عبارتند از:

• چگونه مشتریان ما را میبینند؟ در این دیدگاه عملکرد سازمانی را از دید مشتری و یا سهامداران کلیدی مورد بررسی قرار میدهد.
• به منظور رضایت سهامداران و مشتریان در چه فرآیندهایی باید سرآمد باشیم؟ این دیدگاه عملکرد سازمان را از دید سرمایه انسانی ، تکنولوژی ، فرهنگ ، زیر ساخت سازمانی و  دیگر مواردی که باعث تغییر در اجرا میشوند را مورد ارزیابی قرار میدهد.
• آیا میتوانیم به طور مستمر بهبود یابیم و ارزش خلق نماییم؟ در دیدگاه کارت امتیازی متوازن فرایندهای‌داخلی طبق سنجش‌های کمی و کیفی در مورد کالا و یا خدمات ارائه شده مورد بررسی قرار میگیرند.
• چگونه باید در برابر سهامداران نمایان شویم؟ به‌منظور شناخت نیازمندی ها و عملکرد‌ مالی سازمان و مقدار استفاده از منابع مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دانلود رایگان کتاب کارت امتیازی متوازن کاپلان و نورتون

برای عمیق شدن در موضوع کارت امتیازی متوازن میتوانید سری کتابهای کاپلان و نورتون را بخوانید که در جهت گیری و ذهنیت بخشیدن جامع به شما کمک میکند؛ همچنین برای دانلود کتاب های حوزه این موضوع و مباحث مدیریت استراتژیک میتوانید به قسمت کتب آموزشی شریف استراتژی مراجعه نمایید و نسخه به روز و رایگان این کتابها در صفحه مذکور جستجو و دانلود نمایید.

جهت ارتقاء سطح کیفی مقالات و تکمیل مباحث مربوط لطفا نظرات و دیدگاههای خود را در پایان این مقاله درج کنید، همچنین چند مقاله مرتبط با موضوع کارت امتیازی متوازن برای مخاطبان سایت شریف استراتژی به اشتراک گذاشته شده است. شما میتوانید با ارائه درخواست مشاوره از طریق ارسال فرم، مشاوره رایگان در خصوص کسب و کار خود دریافت نمایید. پس از ارسال درخواست، کارشناسان شریف استراتژی در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

What is the Balanced Scorecard? – Balanced Scorecard Institute

What is the balanced scorecard? A framework for organizational

Balanced Scorecard Definition – Investopedia

 Balanced Scorecard Revisited – How to Use BSC in Strategic Planning

Using the Balanced Scorecard as a Strategic Management System